الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

حرمت روحانی

وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللَّـهِ فَعَلَى اللَّـهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَلَا تُنظِرُونِ ﴿یونس: ٧١﴾

و حکایت نوح را بر اینان باز خوان که به امتش گفت: ای قوم اگر مقام رسالت و اندرز من به آیات خدا بر شما گران می‌آید، من تنها به خدا توکل کردم، شما هم به اتفاق بتان و خدایان باطل خود هر مکر و تدبیری (بر آزار من) دارید انجام دهید تا امر بر شما پوشیده نباشد و درباره من هر مکر و اندیشه دارید به کار برید و مهلتم ندهید. (۷۱)

 

اگر ما مقام روحانی بودن را بشناسیم، حرمت او را حفظ می کنیم. و لذا در دعای مکارم اخلاق می فرماید ... و ما اجری علی لسانی من لفظً فحش او هجر.... ولی روحانی جان، ما مباهله هم داریم: فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ ﴿٦١.(سوره مبارکه آل عمران) پس هر کس با تو درباره عیسی در مقام مجادله برآید بعد از آنکه به احوال او آگاهی یافتی، بگو: بیایید ما و شما فرزندان و زنان و کسانی را که به منزله خودمان هستند بخوانیم، سپس به مباهله برخیزیم (در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان (و کافران) را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم. (۶۱). یعنی خوب فحش صد در صد بد است و اما صد در صد هم خیلی بالاتر از فحشش را هم داریم که نهایت مکارم اخلاق را در کربلا و عاشورا ملاحظه می کنیم.

بنده سر صحبتم با همه روحانیت و همه افراد روحانی نیست و بلکه مخاطبم شخص رئیس جمهور محترم است. آیه 71 مورد بحث  سوره مبارکه یونس چه چیزی را می خواهد بفرماید؟ در ظاهر یحتمل بنظر برسد که دعوایی این میان هست، در صورتی که وقتی از دیدگاه حکمت متعالیه ی نظریه ی حمیدی مجیدی فقهی بنگریم متوجه می شویم که آیه ی کریمه دارد ما را به حق دعوت می کند حتی شده با همه وجود حضرت نوح علیه السلام این دعوت را انجام می دهد که ای قوم اگر حرفهای من برای شما سنگین است، هر کاری از خودتان و شرکائتان بر می آید انجام دهید. بنظر این بنده حقیر می رسد که این از آیاتی است که بالاترین مقامات والای توحیدی رسالت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را نیز بدان اشاره دارد و روشن می کند. این است که ما حکمت متعالیه داریم که بر مبنای قرآن کریم است و بعد بر حسب حکمت متعالیه ای است که می توان هم از ریاضی فیزیک و فقه نیز بدست آورد که با هم اشتراکاتی خواهند داشت.

مسئله مهمی که هست این است که اگر ما حکمت متعالیه و فقه را کنار گذاشته و به محض ریاضیات و فیزیک وارد شویم بدون اینکه به اقامه نماز و در همه حال به امور بندگی باری تعالی خدا پرداخته و  کمالات انسانی را آموزش و پرورش دهیم، خودمان با دست خودمان بدترین گره ها را به حکمت متعالیه زده ایم و آنرا به قیمتی خیلی ارزان فروخته ایم و بلکه وسط و در میان مستهجنات و لامذهبیها و بی دینیهایی که همه و همه مایلند برای ما بفرستند غرق خواهیم شد. این یک کلام، جاده ای که ما را به حکمت متعالیه نظریه حمیدی مجیدی فقهی از ریاضی فیزیک می رساند، یک طرفه است. و می شود از صرف ریاضی فیزیک به حکمت متالیه حمیدی مجیدی فقهی و بلکه علوم الهی قرآنی ارتقاء یا تنزل یافت یا از یکی برای دیگری الهامات گرفت، ولی آنجایی که حق و بلکه اسلام دربست پذیرفته نمی شود و حتی دربست نفی می شود، این امری واضح است که ان طبیب دواری را که همه جا دنبال کمک به شفای مومنین است را بدجوری کربلایی عاشورایی از دست می دهیم هر چند که اینطور بنظرمان نرسد و بلکه به مشکلات عدیده ای در امور الهی می رسیم. مثل این است که طبیب دستور دهد  که غده ای سرطانی را باید بیرون آورد و در این امر تعلل کنیم. یک وقت هست که جنگ بر ما تحمیل می شود و باید از خود دفاع کرد و اما یک وقت هست که غده ای سرطانی است که به ما حمله کرده است و اگر آنرا برطرف نکنیم و بلکه با آن مبارزه نکنیم و دست روی دست بگذاریم و حتی وجود غده سرطانی را هم تشخیص نتوانیم بدهیم، کار از کار خواهد گذشت. و لذا می فرماید و لا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا. و اگر جا زدیم، کار تمام است. با چه چیزی جهاد کنیم؟ با همانی که در مثلاً ریاضی فیزیک به سراغ ما می آید. دست روی دست بگذاریم و همه همدیگر را نگاه کنیم ببینیم دیگری چه خواهد کرد، کار تمام است. او می آید کارش را می کند و می رود. و نمی ایستد ببیند ما چطور از خودمان دفاع می کنیم. جا می مانیم. جا مانده ایم. و یک وقت به خودمان نکند بیاییم و ببینیم با امامی در کربلا طرفیم که دارد می فرماید و علی الاسلام و السلام اذ قد بلیت براع مثل یزید. و مختار هم آمد و رفت و امامان هم آدند و رفتند و مارجع تقلید هم آمدند و رفتند و اسلام هنوز مبتلا است. مشکل این است که اگر جامعه ای یزیدی شد، همه خوبیها را یک جا با خود له می کند و می برد. یک چوپان خوب می داند که لااقل کدام گوسفندی و گاوی پرواری است و کدام شیری است. و اگر همان پرواری را هم بموقع ذبح نکند، به آن حیوان ظلم کرده است و یحتمل مشاهده شود که حیوان مثلاً به جنون گاوی مبتلا شد و کار از کار گذشت و گوشتش هم حرام شد. البته جوامع که از حیوانیت ارتقاء یافته اند، باید حسابشان غیر از اینها باشد. و تعلیم و تربیت و آموزشهای عالی تا یک وقتی کار می کند، و اگر دیگر به سن این بنده حقیر رسید و هنوز می خواهد آموزشهای اولیه اش را که نمزه های بد در آنها گرفته است را دوباره مرور کند، خوب است و اما آموزشهای عالی و بلکه حکمت متعالیه نظریه حمیدی مجیدی فقهی را هم آیا  می تواند دریابد؟ لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین.

 

بنده راستش را بخواهید بیمارستانهای دولتی را بهتر هم می پسندم با همه مشکلاتی که دارند و ترجیح می دهم که در بیمارستانهای دولتی بستری شوم تا بیمارستانهای خصوصی. و امروزه خیلی هم مد شده است گویا که خصوصیها تا دلشان می خواهد هم مریض را سرکیسه کنند. این است که انسان وقتی می بیند که یک پزشکی فقط نوشته است اگر مریضی پول ندارد یا وسعش نمی رسد، او را بدون پرداخت ویزیت می بیند. و از آن مهمتر این است که مریضی را بدون مزد پزشکی می گوید که عمل می کند. و اما اگر چنین چیزی را وزیر بهداشت درمان و علوم پزشکی هم بیاید ادعایش بشود که بله او هم مجاناً عمل جراحی انجام میدهد، این حقیر فکر می کنم یک جای کار باید عیب داشته باشد. یعنی آیا این نخواهد شد از نوع تظاهر؟

مثل این است که بنده هی همه سال تا می توانم بخورم و بعد ماه رمضان هم سعی کنم روزه بگیرم و نتوانم یا بالاخره به زور هم که شده یک روزه ای به هر قیمتی شده بگیرم. ولی آنگاه حتی حاضر نباشم کفاره روزهایی را که روزه نگرفته ام را هم درست محاسبه کرده بعلاوه زکات فطریه ام بپردازم. خمسم هم که زورم می آید صد در صد بپردازم. و یک رئیس جمهور و بلکه هر رئیس جمهوری پیزوری ای هم که داریم را هم به باد انتقاد بگیرم. و دیگر کاری ندارم وضع ملت به چه روز است؟

آنگاه شما ببینید شهروندان ظالم صهیونیستی با ملت فلسطین چه جوری رفتار می کنند؟ و سعودیها چطور سلطنت می کنند و بحرین چطور با شیخ عیسی قاسم رفتار می کند و یمن به چه حال است؟ و حالا ما کاری نداریم که چین کمونیست و هند و روسیه و آمریکا و انگلیس و استرالیا و کره جنوبی و ژاپن و همه و همه از این رفتار صهیونیسم با مسلمانان چه برداشتی دارند؟ حالا داعش اصلا بخورد توی سرش هر چه موشک عالم است. یعنی اگر این صهیونیستهای لامذهب اند که مظهر قدرت جهانی هستند و آمریکا و دیگر کشورهای جهان هم از آنها پشتبیانی می کنند با گلوله هایشان چشم کودکان را در می آورند، خوب بنده حقیر هم جواب ساهارون شله و تومک بارتوشینسکی که اتفاقاً این پورفسور بارتوشینسکی استاد این حقیر در برکلی هم بوده است را در زمینه مقالات معدودی که در زمینه حدس پیوستگی بدهم یا ندهم؟ بعضی اشکال خواهند کرد که مبارزه ات را اشتباهی گرفته ای. همین است که دچار نشئه های الهی و غیر الهی می شوی. برو با همین بچه ژیگولهای سر کوچه تان بایست توی همین ماه رمضان سیگار هم بکش بلکه برای پولیپت هم دوا باشد. یک دودی است بلکه یک کمی التهابش را بخواباند. حالا یک وقت هم دیدی که یک چشمت فیکس شد و دیگر این ور آن ور آنطور که باید نشد.

و بعد هم که جای پشیمانی ندارد. از محتشم کاشانی شاعر باز این چه شورش است که در خلق عالم است، باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ 

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است

این صبح تیره باز دمید از کجا کزو

کار جهان و خلق جهان جمله در هم است

گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب

کاشوب در تمامی ذرات عالم است

گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست

این رستخیز عام که نامش محرم است

در بارگاه قدس که جای ملال نیست

سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است

جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند

گویا عزای اشرف اولاد آدم است

خورشید آسمان و زمین نور مشرقین

پروردهٔ کنار رسول خدا حسین

 

می فرماید که

 

پشیمانم پشیمانم که بر خود بی‌جهت بستم

ره لطف ز خود رائی و بی عقلی و نادانی

مرا عقلی اگر می‌بود کی این کار می‌کردم

چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی

 
و لذا راه پیمایی روز قدس را روزه می گیرید یا نمی گیرید و حتی اگر نماز جمعه را نتوانستید به جماعت بعد از راه پیمایی اقامه کنید و فرادی به نماز ایستادید، روز قدس حتماً راه پیمایی دارد. از کنار آن بی تفاوت نگذرید. صد در صد این کار را نجام دهید. نگویید دیگر دیر شد. نمی روم. در هر شهری هستید این کار را انجام دهید. و بعد هم به حدس پیوستگی و مقالات بارتوشینسکی شله توانستید بپردازید. مسئله این است که وقتی ما از طریق دینامیکی که در پس زمینه ی مکانیک آماری است وارد نظریه اعداد شدیم و مدل استاندارد فیزیک را هم فرض گرفتیم، آنگاه برای اینکه از کوارکها و لپتونها به پروتونها و مثلاً الکترونهای مورد بحث آنها برسیم استبعادی ندارد که ما از حالت گازی کوارکها خارج شویم و حال آنکه ما خواهان آنیم که روی یک زمین سفتی هم هست که واقعیم یا خیر؟ و حالا مایعات دریاها را کاری نداریم. اینکه از این حالت گازی کوارکها خارج شویم یک چیز است و اینکه آن همه راه بپیماییم که به قله هایی که تعداد معدودی افراد از بشر فتح کرده اند مسئله ای دیگر است. و لذا وقتی ما یک آنسامبل عظیمی از کوارکها داریم که اینها خود همه ذرات عالم را تشکیل می دهند، ما چگونه است که متصور می شویم که این کوارکها در سه حالت جامد است یا مایع است یا گاز؟ البته بعضی نیز اشکال می کنند که خوب، سنگ آهن هم که باشد، وقتی درست حرارتش بدهی می توانی از آن فولاد آبدیده استخراج کنی یا خیر؟ بالاخره هر چیزی یک فوت و فنهایی دارند. و اما خوب، اینکه یک قضیه ای مثل قضایای گودل هم به آن شسته رفتگی کسی بیابد، خیلی خوب است. البته گویا خود گودل و خیلی دیگران هم حدس پیوستگی را قبول نداشته اند. یعنی اگر کسی در سطوح کوانتمی شروع کند به شمردن ذراتی همچون کوارکها و  اینها را در کره هایی که هر کدام شعاعشان یک است واقع کند و همه عالم را اینها پر کنند، ما می توانیم کوارکهای همه عالم را بشماریم که کاردینالیتی آنها الف-صفر یا امگا است؟ خوب اگر توانستیم، آیا بعد نمی شود یک آنسامبل دیگری تشکیل دهیم که از فوتونها و بلکه بوزونها و فرمیونهایی که اوپراتورهای روی این ذرات و ذرات قوی و ضعیف هستند تشکیل دهیم و بعد دوباره بشماریم و بعد همین کار را دوباره تکرار کنیم و دوباره و دوباره تا اینکه همه کاردینالیتها را طی کرده ایم و به حدس پیوستگی عمومی می رسیم؟ بالاخره ما می دانیم که کوارکهای گازی و مایع و جامد داریم بر حسب آنچه در طبیعت می بینیم، یا آنچه می بینیم فقط می تواند یک توهمی بیش نباشد آنطور که همه چیز در روز قیامت ظاهر خواهد شد؟ صم بکم عمی هم که نمی شود آنطور که بالاخره اگر قرار است ببینیم و بشنویم و بگوییم که باید یک حساب و کتابهایی هم در کار باشند. و الله اعلم. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.
 
  • سید حمید بنی هاشمی