الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در رابطه با ریاضی-فیزیک و بخصوص نظریه حمیدی-مجیدی و فرمولیزاسیون دوگان الکتریسته و مغناطیسم بر حسب الکترونها-تک قطبیها (منوپولها)، این سوال پیش آمد که ایا ما می توانیم برنامه هندسی لانگلاندز را در گروه های مامفورد-تیت (Mumford-Tate groups) با موفقیت فرمولیزه کنیم. و این برنامه تا کجا پیش خواهد رفت؟ یعنی یک نظریه ای را که نظریه ای ریاضی است را آیا تا چه حدی می توانیم به ریاضی-فیزیک کاربردی کنیم؟

 

حال، این سوال بحث خود را می طلبد که ما نمی خواهیم اینجا خیلی واردش شویم! و اما بحث دیگری که پیش می آید این است که نظریه اندازه (measure theory) روی اعداد حقیقی را در نظر بگیرید. حال می خواهیم این نظریه اندزه را از لحاظ منطقی و نظریه مجموعه ها در نظر بگیریم. بطور طبیعی این سوال پیش می آید که وقتی ما از مجموعه تهی شروع کرده و بعد اعداد طبیعی و اعداد صحیح را بر حسب حساب پیانو (Peano arithmetic) و بعد اعداد گویا و اعداد حقیقی همه و همه را از کلاسها و مجموعه هایی که از مجموعه تهی شروع کردیم، ساختیم. بعد  نظریه اندازه روی این دیدگاه مجموعه اعداد حقیقی چگونه می شود. بخصوص اگر ما توان امگا (2^omega) یا P(\omega) یعنی مجموعه زیرمجموعه های  اعداد صحیح را در نظر بگیریم و چطور یک خوش ترتیبی روی این مجموعه ایجاد کرده طوری که تناظری بین این مجموعه و مجموعه اعداد حقیقی ایجاد شود. و بعد این مسئله را به نظریه اندازه ها کاربردی کنیم. معمولاً یک فواصل و گپهایی در این عملیات وجود دارد که براحتی از آنها می گذریم و ریز این کارها را به حساب نمی آوریم! یحتمل هم برای این است که خیلی ریزه کاریهای زیادی هست که براحتی می توان در آنها گم شد که اصلا از اول می خواستی چه کنی؟ و لذا می تواند یحتمل کلاف سر در گم پیچ در پیچی را ماند. و قسمتی از دقت ورزیدن در ریز مسائل نیز برای همین است که در مسائل اهمال نشود و از خیلی قضایا براحتی بگذریم و به جایی برسیم که خود را در میان ناکجاآباد بیابیم.

 

باز مسئله را در مورد نظریه ذرات و مدل استاندارد فیزیک و فرمالیزم تارعنکبوت-بنیاد و نظریه ریسمان گایاتو-مور-ویتن در نظر آورید. و سعی بر این است که این کاربرد قاطیقوریایی نظریه را به پزشکی هسته ای طوری مربوط سازیم که اولاً نور و تصاویر چگونه از راه چشمها در مغز متجلی می شوند، ثانیاً نظریه برینها و ریسمانها چه کمکی به شناخت دستگاه های مختلف از جمله دستگاه های تنفسی، گردش خون، کلیوی، متابولیسم و گوارشی و ...؟ می کند. و همین نظریات چه کمکی به فهم هندسه کیهانی و چند-سپهری می کنند. اینجا دو مسئله هست. یکی اینکه مثلاً دستگاه تنفسی وقتی بطوری محلی در بینی تا حلق خلاصه شود، یک هندسه ای بر آن قالب است که از جمله دستگاه های  گوارشی و گردش خون بر آن موثرند همانطور که اگر به عنوان نظریه میدانی کوانتمی نیز در نظر آید باز بر هندسه تنفسی محلی موثر است همانطور که میدان کوانتمی نیز از این هندسه تاثیر می پذیرد. و لذا یکی این است که جراحی را داریم و دیگری در معرض میدانهای کوانتمی قرار گرفتن. البته این دو مسئله در مسائل هندسی کیهانی و منطقه ای و محلی نیز موجود است که کحا هندسه خمینه ها ختم  می شود و مثلاً وارد هندسه ناجابجایی شده ایم (یعنی بالاخره تا کجا زمین زیر پایمان سفت و قرص است)!

 

و بالاخره این مسئله در حکمت و فلسفه ریاضی-فیزیک مطرح می شود که وقتی ما در ریز مسائل ریاضی-فیزیکی دقیق می شویم و مسائل نظریات را بررسی می کنیم و نظریه می سازیم و امثالهم، به یک معنا یحتمل با امری الهی مواجه ایم که مسائل را درست درک کنیم. حل کردن چنین مسائلی می توانند بسیار سخت و پیچیده شوند و دست یافتن به راه حلها گاهی اوقات می توانند یک مسئله حیاتی را برطرف کنند. از طرفی بعضی یحتمل اشکال کنند که این نوع از مسائل مربوط به الهیات نیست و در همان مباحث ریاضیات و فیزیک و فلسفه مربوط به آنها قابل بحث است و نه الهیات. به هر حال یک نوری باید بتابد بر حیطه امر ریاضیات و فیزیک تا بتوان راه حل این مسائل را دریافت و این نور از کجا نشات می گیرد؟ و گذشته از این، نمی توان این مسائل را بطور سرسری از آنها بگذریم و انتظار داشته باشیم که آنها را حل کنیم. یعنی باید هدفها و انگیزه ها و آرمانهای حول مسائل را نیز درست درک کنیم. و لذا عمرهای زیادی می توانند در این مسائل صرف شوند ولی به حل مسائل نیز کمکی نشود. پس آیا این عمرها آنگاه به هدر رفته اند چرا که ثمره ای نداشته اند؟ و آنگاه وجه الهی مسئله کجا می رود؟ این است که ایراد اشکال کنندگان یحتمل اینجا است که فواصل بین مسائل ریاضی-فیزیکی و مسائل الهی می توانند تا بی نهایت کشانده شوند هر چند که حوصله ریاضی-فیزیکی این اجازه را به ما نمی دهد که آن را به گوشه ای افکنده و رها کنیم و تنها به مسائل الهی محض هم بپردازیم چرا که اصل مسائل ریاضی-فیزیکی و حتی الهی (یا لااقل رابطه آنها با الهیات) گم خواهند شد!

  • سید حمید بنی هاشمی