در رابطه با ریاضی-فیزیک و بخصوص نظریه حمیدی-مجیدی و فرمولیزاسیون دوگان الکتریسته و مغناطیسم بر حسب الکترونها-تک قطبیها (منوپولها)، این سوال پیش آمد که ایا ما می توانیم برنامه هندسی لانگلاندز را در گروه های مامفورد-تیت (Mumford-Tate groups) با موفقیت فرمولیزه کنیم. و این برنامه تا کجا پیش خواهد رفت؟ یعنی یک نظریه ای را که نظریه ای ریاضی است را آیا تا چه حدی می توانیم به ریاضی-فیزیک کاربردی کنیم؟
حال، این سوال بحث خود را می طلبد که ما نمی خواهیم اینجا خیلی واردش شویم! و اما بحث دیگری که پیش می آید این است که نظریه اندازه (measure theory) روی اعداد حقیقی را در نظر بگیرید. حال می خواهیم این نظریه اندزه را از لحاظ منطقی و نظریه مجموعه ها در نظر بگیریم. بطور طبیعی این سوال پیش می آید که وقتی ما از مجموعه تهی شروع کرده و بعد اعداد طبیعی و اعداد صحیح را بر حسب حساب پیانو (Peano arithmetic) و بعد اعداد گویا و اعداد حقیقی همه و همه را از کلاسها و مجموعه هایی که از مجموعه تهی شروع کردیم، ساختیم. بعد نظریه اندازه روی این دیدگاه مجموعه اعداد حقیقی چگونه می شود. بخصوص اگر ما توان امگا (2^omega) یا P(\omega) یعنی مجموعه زیرمجموعه های اعداد صحیح را در نظر بگیریم و چطور یک خوش ترتیبی روی این مجموعه ایجاد کرده طوری که تناظری بین این مجموعه و مجموعه اعداد حقیقی ایجاد شود. و بعد این مسئله را به نظریه اندازه ها کاربردی کنیم. معمولاً یک فواصل و گپهایی در این عملیات وجود دارد که براحتی از آنها می گذریم و ریز این کارها را به حساب نمی آوریم! یحتمل هم برای این است که خیلی ریزه کاریهای زیادی هست که براحتی می توان در آنها گم شد که اصلا از اول می خواستی چه کنی؟ و لذا می تواند یحتمل کلاف سر در گم پیچ در پیچی را ماند. و قسمتی از دقت ورزیدن در ریز مسائل نیز برای همین است که در مسائل اهمال نشود و از خیلی قضایا براحتی بگذریم و به جایی برسیم که خود را در میان ناکجاآباد بیابیم.
باز مسئله را در مورد نظریه ذرات و مدل استاندارد فیزیک و فرمالیزم تارعنکبوت-بنیاد و نظریه ریسمان گایاتو-مور-ویتن در نظر آورید. و سعی بر این است که این کاربرد قاطیقوریایی نظریه را به پزشکی هسته ای طوری مربوط سازیم که اولاً نور و تصاویر چگونه از راه چشمها در مغز متجلی می شوند، ثانیاً نظریه برینها و ریسمانها چه کمکی به شناخت دستگاه های مختلف از جمله دستگاه های تنفسی، گردش خون، کلیوی، متابولیسم و گوارشی و ...؟ می کند. و همین نظریات چه کمکی به فهم هندسه کیهانی و چند-سپهری می کنند. اینجا دو مسئله هست. یکی اینکه مثلاً دستگاه تنفسی وقتی بطوری محلی در بینی تا حلق خلاصه شود، یک هندسه ای بر آن قالب است که از جمله دستگاه های گوارشی و گردش خون بر آن موثرند همانطور که اگر به عنوان نظریه میدانی کوانتمی نیز در نظر آید باز بر هندسه تنفسی محلی موثر است همانطور که میدان کوانتمی نیز از این هندسه تاثیر می پذیرد. و لذا یکی این است که جراحی را داریم و دیگری در معرض میدانهای کوانتمی قرار گرفتن. البته این دو مسئله در مسائل هندسی کیهانی و منطقه ای و محلی نیز موجود است که کحا هندسه خمینه ها ختم می شود و مثلاً وارد هندسه ناجابجایی شده ایم (یعنی بالاخره تا کجا زمین زیر پایمان سفت و قرص است)!
و بالاخره این مسئله در حکمت و فلسفه ریاضی-فیزیک مطرح می شود که وقتی ما در ریز مسائل ریاضی-فیزیکی دقیق می شویم و مسائل نظریات را بررسی می کنیم و نظریه می سازیم و امثالهم، به یک معنا یحتمل با امری الهی مواجه ایم که مسائل را درست درک کنیم. حل کردن چنین مسائلی می توانند بسیار سخت و پیچیده شوند و دست یافتن به راه حلها گاهی اوقات می توانند یک مسئله حیاتی را برطرف کنند. از طرفی بعضی یحتمل اشکال کنند که این نوع از مسائل مربوط به الهیات نیست و در همان مباحث ریاضیات و فیزیک و فلسفه مربوط به آنها قابل بحث است و نه الهیات. به هر حال یک نوری باید بتابد بر حیطه امر ریاضیات و فیزیک تا بتوان راه حل این مسائل را دریافت و این نور از کجا نشات می گیرد؟ و گذشته از این، نمی توان این مسائل را بطور سرسری از آنها بگذریم و انتظار داشته باشیم که آنها را حل کنیم. یعنی باید هدفها و انگیزه ها و آرمانهای حول مسائل را نیز درست درک کنیم. و لذا عمرهای زیادی می توانند در این مسائل صرف شوند ولی به حل مسائل نیز کمکی نشود. پس آیا این عمرها آنگاه به هدر رفته اند چرا که ثمره ای نداشته اند؟ و آنگاه وجه الهی مسئله کجا می رود؟ این است که ایراد اشکال کنندگان یحتمل اینجا است که فواصل بین مسائل ریاضی-فیزیکی و مسائل الهی می توانند تا بی نهایت کشانده شوند هر چند که حوصله ریاضی-فیزیکی این اجازه را به ما نمی دهد که آن را به گوشه ای افکنده و رها کنیم و تنها به مسائل الهی محض هم بپردازیم چرا که اصل مسائل ریاضی-فیزیکی و حتی الهی (یا لااقل رابطه آنها با الهیات) گم خواهند شد!
- ۹۴/۰۵/۰۲
خوب، بنده حقیر متوجه شدم که برهمکنش بین نور و ماده و الوانی که از این بابت ایجاد می شود آنقدر جای بحث و گفتگو دارد که تمامی ندارد چرا که الله نور السموات و الارض مثل نوره که مشکاه فیها مصباح المصباح فی زجاجه الزجاجه کانها کوکب دری یوقد من شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه یکاد زیتها یضیء ولو لم تمسسه نار نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للناس و الله بکل شیء علیم آیه مبارکه 35 سوره مبارکه نور. یعنی یک اقیانوس بی نهایتی از رحمت الهی را می توانید اینجا بیابید که انواع و اقسام نظریه های فیزیکی الکترومغناطیسم و الکترودینامیک کلاسیک و کوانتمی و نیروهای قوی و ضعیف و حتی گرانش از آن می توانند نتیجه شوند و یحتمل به نظریاتی که نهایتاً به نظریه حمیدی-مجیدی هم ختم شوند بیانجامند. اما یحتمل شما وقتی در این اقیانوس رحمت قرار دارید و در عین حال گیر یک نظام ظالمی هم افتاده باشید یا لااقل بنظر اینطور برسد که گیر یک نظام ظالمی افتاده اید، این رحمت الهی می تواند طوری احاطه شود که یحتمل بنظر برسد که در یک سیاه چاله نجومی واقع شده اید! اینجا مسئله چطور می شود؟ حالا بنده یک مثال خیلی ساده ای بزنم. این حقیر بارها مشاهده کرده ام که در اخبار خبرنگاری داریم در نیویورک که اسم ایشان را هم نمی دانم و موضوع این نیست که اسم ایشان چیست. و بلکه مسئله این است که ایشان خبرنگاری هستند در نیویورک و حالا خبرنگار کدام رسانه و کدام کشور بماند. و اما مسئله ای که هست این است که معلوم است که ایشان مدتها است که بدتر از این حقیر احتیاج به عمل پلیپ بینی خود دارند ولی به این کار اهتمام نمی کنند و از آنجایی که خبرنگار هم هستند، این مسئله خود را خوب نشان می دهد آنطور که ایشان همیشه تودماغی دارند صحبت می کنند، و گویی انگار که نفسشان در نمی آید. خوب، گاهی اوقات این قابل فهم است برای کسانی که در دیار غربت زندگی کرده اند که مراجعه به دکتر و پزشک گاهی اوقات باکراه انجام شود بخاطر رعایت موارد اقتصادی یا صرفه جویی مخصوصاً اگر توصیه شود که باید عمل جراحی شوی. و این کار پشت گوش انداخته می شود. این یک مسئله ای است که بالاخره این همه تماشاچی یک نفر یک چیزی بگوید حالا اگر هم این شخص خارجی هم باشد، مخصوصاً که وزیر علوم ما نیز پزشک گوش حلق و بینی است مسئولیت ما را چندین برابر یحتمل کند که بالاخره آقا یک کاری بکن! اما آنطرف قضیه هم این است که این یک جور مشکل تنفسی ایجاد ممکن است کند و از طرفی مشکل تنفسی را داریم که در اثر ازدحامی است که زائرین بیت الله الحرام می فرمایند دچارش شدند و هزاران نفر کشته شدند. حالا به آن خبرنگار باید گفت که آقا یک کاری بکن، ولی اینجا به این نوع از سوء مدیریت باید چه گفت؟ اینجا انسانیت چطور لگدمال شده است؟ لا اله الا الله. اصلا مسئله چیست؟ حالا قبل از آن را کاری نداریم، ولی اول جنگ یمن، بعد مسئله بالابر، بعد هم مسئله منا. اللهم صل علی محمد و آل محمد. بنده که اگر راه ها باز شود حتماً به سفر حج خواهم رفت. و نه آن سفر حجی که از نوع خسی در میقات باشد. خیر. و واعدنا موسی ثلثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات ربه باربعین لیله و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح و لا تتبع سبیل المفسدین. یعنی چه؟ یعنی بنده حتماً به اربعین حسینی نیت خواهم کرد که بزیارت امام حسین بروم و قبل از آن هم می روم زیارت امام رضا و بعد هم می روم سوریه زیارت سیده زینب و بعد هم می روم لبنان و از آنجا به فلسطین و قدس شریف و در مسجد الاقصی هم نمازم را می خوانم و بعد از آنجا می روم بحرین و یمن و از آنجا نیز به مدینه و مکه. التفات می فرمایید؟ هر چیزی یک ترتیبی دارد. حالا نیویورک هم نرفتم، خوب نروم. و اما اگر می شود بطریقی زندگی کرد و سبک زندگی خود را طوری تنظیم کرد که دیگر دچار حساسیت و تنگی نفس نشد، خوب چرا نباید این کار را انجام دهید؟ اگر می توانید بروید خانه سالمندان و از آنها عیادت کنید، اگر می توانید به سالمندان خود احترام بگذارید و خدمتی به آنها و معلولین برسانید که آنها نیز از علم و دانش بهره مند شوند، خوب در دانشگاه ها و حوزه ها و مساجد را باز کنید که بیایند سر کلاسها بنشینند و آبرومندانه استفاده ببرند. نه اینکه عملاً آنها را وادارید که رانده شوند و از خانواده های خود به دور افتند و دچار مسائل و مشکلات و آلام عدیده تری شوند. البته یک نوع از برهمکنشها و اینتراکتیویته های اجتماعی اینجا نیاز است که نمی شود به کسی اجحاف کرد و زور کرد کسی را که تو هم بیا از رحمت الهی بهره مند شو و او را زور کنیم و بعد بیاندازیمش توی سیاه چاله های نجومی بد اندر بدتر. هر کسی باید خودش بفهمد که دارد با نفس خودش چه می کند. لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و صل الله علی محمد و آله الطاهرین المعصومین المتطهرین المنتجبین سیما بقیه الله فی الارضین و لعن الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.