وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ﴿آل عمران: ١٢٣﴾
لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیْئًا وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ ﴿التوبة: ٢٥﴾
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائِی إذا دَعَوْتُکَ وَاسْمَعْ نِدائِی إِذا نادَیْتُکَ وَاقْبِلْ عَلَیَّ إِذا ناجَیْتُکَ ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَوَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ راجِیاً لِما لَدَیْکَ ثَوابی وَتَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَتَخْبُرُ حاجَتِی وَتَعْرِفُ ضَمِیرِی ، وَلایَخْفى عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَمَثْوایَ وَما اُرِیدُ أَنْ أُبْدِیَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَأَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَأَرْجُوهُ لِعاقِبَتِی ، وَقَدْ جَرَتْ مَقادِیرُکَ عَلَیَّ یا سَیِّدِی فِیما یَکُونُ مِنِّی إِلى آخِرِ عُمرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَعَلانِیَّتِی وَبِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتِی وَنَقْصِی وَنَفْعِی ... إِلهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیا وَأَنا أَحْوَجُ إِلى سَتْرِها عَلَیَّ مِنْکَ فِی الآخرى [٥] إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَحَدٍ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ القِیامَةِ عَلى رؤوسِ الاَشْهادِ ، إِلهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَعَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی ، إِلهِی فَسُرَّنِی بِلِقائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبادِکَ ، إِلهِی اعْتِذاری إِلَیْکَ اعْتذارُ مَنْ لَمْ یَسْتغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یا أکْرَمَ مَنْ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ المُسِیئُونَ ، إِلهِی لاتَرُدَّ حاجَتِی وَلاتُخَیِّبْ طَمَعِی وَلاتَقْطَعْ مِنْکَ رَجائِی وَأَمَلِی ، إِلهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوانِی لَمْ تَهْدِنِی وَلَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتی لَمْ تُعافِنِی
پنجم [حرز حضرت فاطمه علیها السلام]
سید بن طاوس در مهج الدعوات روایتى از سلمان نقل فرموده: که در آخرش مذکور است چیزى که حاصلش این است حضرت فاطمه علیها السلام آموخت به من کلامى که از حضرت رسول صلى الله علیه و آله آموخته بود و در وقت صبح و شام آن را میخواند و فرمود اگر میخواهى در دنیا هرگز تو را تب نگیرد مداومت کن بر آن و آن این است
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ بِسْمِ اَللَّهِ اَلنُّورِ بِسْمِ اَللَّهِ نُورِ اَلنُّورِ بِسْمِ اَللَّهِ نُورٌ عَلَى نُورٍ بِسْمِ اَللَّهِ اَلَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ اَلْأُمُورِ بِسْمِ اَللَّهِ اَلَّذِی خَلَقَ اَلنُّورَ مِنَ اَلنُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی خَلَقَ اَلنُّورَ مِنَ اَلنُّورِ وَ أَنْزَلَ اَلنُّورَ عَلَى اَلطُّورِ فِی کِتٰابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلَى نَبِیٍّ مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَى اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ سلمان گفت چون از حضرت فاطمه علیها السلام آموختم آن را به خدا قسم به بیشتر از هزار نفر از اهل مکه و مدینه که مبتلا به تب بودند آموختم پس همه شفا یافتند باذن خداى تعالى
بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار مردم آذربایجان شرقی، ۱۴۰۱/۱۱/۲۶
هر ملّتی، در سایهی استقامت و ایستادگی، هویّت پیدا میکند. آن چیزی که به ملّتها هویّت میدهد، شخصیّت میدهد، عظمت میدهد، به حفاظت از خود ملّتها و فرهنگ آنها کمک میکند، استقامت آنها و ایستادگی آنها است. استقامت یعنی چه؟ یعنی آن خطّ مستقیمی را که انسان پیدا کرده، ادامه بدهد؛ نگذارد زاویه پیدا بشود. مشکلِ ملّتها زاویه پیدا شدن است. یک خطّی را شروع میکنند، بعد یک مقداری میروند، یا خسته میشوند یا جاذبههای دنیایی، آنها را به خودش جذب میکند و زاویه پیدا میکنند. درجهی زاویه، اوّل خیلی کم است؛ [ولی] هر چه ادامه پیدا کند درجهاش بیشتر میشود و از خطّ اصلی، از خطّ واقعی جدا میشود؛ مشکل این است. ما در کشورمان، در انقلابمان، این مشکل را داشتهایم. بعضیها با انقلاب بودند، بعد زاویه پیدا کردند. عوامل مختلفی [وجود دارد]. گاهی تقصیر خودشان هم نبود، تقصیر دستگاهها بود، تقصیر حکومت بود، تقصیر عوامل گوناگون بود، تقصیر خارج [بود]؛ بالاخره به هر دلیلی یک زاویهای پیدا کردند. این زاویه پیش رفت، منتهی شد به ضدّیّت با آن حرکت، با آن آرمان، با آن انگیزهی بزرگی که آنها را وارد این راه کرده بود. از این رو به آن رو شدند؛ گاهی ۱۸۰ درجه تغییر کردند. داشتهایم از این قبیل، داریم از این قبیل. استقامت نمیگذارد؛ این هویّت را حفظ میکند، به یک ملّت، یک جمعیّت هویّت میدهد. باید خسته نشد، باید ناامید نشد، باید از عربدههای دشمن خوف نکرد. برادران عزیز، خواهران عزیز! راز ماندگاری اینها است.
...
آنچه به نظر من میرسد، امروز مهمترین کارهای ما کارهای اقتصادی است. چند روز پیش در همین حسینیّه عدّهای از تولیدکنندگان و کارآفرینان موفّق کشور جمع بودند، من به آنها [هم] گفتم؛(۱۱) گفتم این کشور باید رشد اقتصادی پیدا کند، بدون رشد اقتصادی کار پیش نمیرود. خب رشد اقتصادی اگر بخواهد پیدا بشود، تولید اگر بخواهد افزایش پیدا کند، باید ثبات اقتصادی باشد، تورّم باید مهار بشود. امروز یکی از کارهای اساسیای که مسئولین کشور، قوّهی مجریه، قوّهی مقنّنه، دستگاههای پیگیری و دستگاههای اجرائی به عهده دارند ــ مسئولین مستقیم، مسئولین غیر مستقیم ــ این است که [مشکلات را] علاج کنند. علاجپذیر است؛ اینجور نیست که علاج نداشته باشد؛ راه دارد، باید راهش را پیدا کنند. علاج کنند تورّم را؛ این ثبات اقتصادی، ثبات قیمتها، کشور را پیش میبرد؛ پس نگاه باید این نگاه باشد.
...
خب حالا گرایش عموم ملّت ایران، گرایشِ انقلاب است. ما آمار نگرفتهایم که بگوییم مثلاً فرض کنید که چند درصد نظراتشان در فلان موضوع سیاسی، مخالف با نظرات عمومی است یا مخالف با نظرات مسئولین است؛ اینها را نمیدانیم، امّا فیالجمله میدانیم بله، کسانی هستند نظرات دیگری دارند، نظرات مخالفی دارند. طرف ملّت ایران اینها نیستند؛ طرف ملّت ایران استکبار است. همه مراقب باشند کمک به استکبار نکنند؛ همه مراقب باشند ابزار استکبار در مقابل انقلاب و در مقابل اسلام و در مقابل ایران عزیز قرار نگیرد. مثلِ همیشه آینده را من روشن میبینم. بحمدالله هر وقتی هم که یک افق روشنی پیش رو بوده، بعد از چندی به آن افق رسیدهایم. تواناییهای ملّت خیلی بالا است، توانایی کشور خیلی بالا است، ظرفیّتهای کشور خیلی بالا است و انشاءالله این ملّت به دستاوردهای بزرگتری خواهد رسید.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51999#_ftnref4
یک مسئله ی مهمی باقی می ماند که در بررسی ثوابت کیهانی و ثوابت نجومی و اخترفیزیکی، چطور می خواهیم جهشهایی عظیم در منظومه ی شمسی را از اینکه زمین ثابت است به اینکه خورشید ثابت است را توجیه کنیم بدون اینکه حتی آب از آب هم تکان بخورد! و حالا کاری هم نداریم که آیا این مسئله ثوابت کیهانی و نجومی و ... مربوط است به اینکه فرض بفرمایید آنتروپی یک سیستم مکانیک آماری/ ترمودینامیکی را هم چقدر جایز است که تغییر دهیم؟ یا فرض بفرمایید آیا ثابت کیهانی (cosmological constant) در معادلات نسبیت عام را هم داریم و اگر هم داریم چقدر می توان تغییر داد و بالا پایینش کرد و ...؟ یا حتی آیا ثابت هابل هم چقدر ثابت است یا بلکه در چه بازه ای از اعداد هم می افتد؟ یا حتی فرض بفرمایید ذره ی هیگز هم آیا دقیقاً انرژی اش چقدر است و بلکه حالا فعلاً جرم پروتون را هم خیلی کاری نداریم و ....؟ گاهی اوقات یحتمل شما مایل هم نیستید که وقتی پرده کنار رفت، آنچه پشت پرده است آیا پرده ای هم هست سینمایی که قرار است فیلمی را نشان دهد یا این پرده ای هم هست که با کنار رفتن حجاب نورانی است که ستارگان را پوشانده است و به ما اجازه هم نمی دهد ماورای آنرا ببینیم یا حتی آیا پرده ای است که حجاب از تپ اخترها یا پولسارها و ستارگان دوتایی و حجاب شباهت آنها با منظومه ی شمسی خودمان را باز اجازه نمی دهد یا آیا تا چه حدودی هم اجازه می دهد یا ...؟ ولی وقتی شما سوار موشک و فضاپیمایی هم شوید که شما را به فضایی ماورای جو کره ی زمین هم ببرد، آنگاه یحتمل دیگر نمی فرمایید که خوب این زمینی که ما رویش بودیم خیلی هم کمابیش ثابت است و حتی می شود رویش انواع ماشین آلات سبک و سنگین را هم راند؛ ولی خوب باز هم آیا حتی از آنجا هم تا خورشید چقدر راه است و بلکه می توان هم یک سری به آن زد و برگشت زمین؟! و نهایتاً هم آیا سرعت نور هم ثابت است و بلکه طیفهای الکترومغناطیسی با انرژیهای بالا هم آیا چقدر می توانند به بینهایت نزدیک شوند؟
اینجا یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که اگر قرار هم هست که شاگرد و دانشجو و طلبه هر چه در توان هم دارد در طبق اخلاص گذاشته که از حالات خلاء خارج شده و به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شوند و به کمتر از ان هم راضی نباشند؛ خوب آنگاه دیگر مسئله از این حالات که بالاخره از دیدگاه سیاسی هم که شده در نظرر بگیریم آیا برجام بغیر از حالات خلاء چیز دیگری را هم نصیب ما گرده است؟ باید هم از این حالات خلاء فراتر هم رفته و گیر اینچنین بن بستهایی بگو مگویی و سفسطه آمیز هم اجازه ندهیم که بیافتیم! یکی از دلایلی که حجابهای ظلمانی و نورانی هم کنار نمی روند و بلکه آیا چقدر هم بتوان طیفهای الکترومغناطیسی را هم طبقه بندی کرد و حتی آیا چطور هم تک قطبی مغناطیسی را یافت؟ همین است که مسئله ی تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در تقابل با استکبار جهانی تک قطبی به چه صورت است؟ سر این قضایا را می توان در صلوات بر حضرت فاطمه ی زهرا هم جست که اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. بالاخره آیا این عدد ما احاط به علمک بین کدام حتی الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم یحتمل می افتد یا آیا از دیدگاه علم بشری هم قابل شمارش نمی باشند؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته
_____________________________
بعضی اینجا یحتمل اشکال هم بفرمایند که بالاخره نه فقط ثابت کیهانی و بلکه انواع ثابتهای کیهانی هم آیا چه ربطی می توانند داشته باشند با ثبات اقتصادی و ثبات قیمتها؟! البته این خود یک نتیجه ای را هم خود به خودی یحتمل می دهد که برای کسی که کار ندارد یا کسب و کارش هم درست نمی گردد یا شاگرد و دانشجو و طلبه هم که هر چقدر هم که می خواهد از آن بیرون آمده ولی باز هم در حالات خلاء گیر کرده است که با این بی ثباتیهای اقتصادی چطور هم قرار است ثابتهای کیهانی را نیز بیابیم و همان بهتر که اصلا فرض را بر این هم بگذاریم که حتی در نسبیت عام نیز ثابت کیهانی وجود ندارد؟! به عبارت دیگر، وقتی فیلسوف و حتی حکیم الهی که از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم میل دارد به حکمت الهی نیز برسد، خودش از همه هم بیکارتر است هر چقدر هم که دنبال ثابتهای کیهانی است که حتی انسان کیهانی را نیز بتواند به ثبات اقتصادی برساند؛ دیگر تکلیف بقیه ی افراد بشر هم معلوم می شود! این همان نگاه به ضعفهایی است که اگر خود به خودی تداوم هم یابد، هیچ گاه هم نگاه انقلابی کیهانی با ثبات هم به نتیجه نمی رسد. نکته اینجا است که در مشاهده ی مشاهده گرانی که از زوایای درست هم سعی دارند به کیهانشناسی و ثوابت کیهانی بنگرند، هر چقدر هم که بدلایلی مشاهدات با هم زوایایی را تشکیل دهند که با هم تفاوتهای بزرگی را هم یحتمل نشان دهند؛ این می تواند توجیحاتی درست هم داشته باشد که فرض بفرمایید یکی در فضای خارج از جو زمین و بلکه چقدر هم نزدیک خورشید است و دیگری هم روی زمین است.
و اما یک وقت هم هست که این زوایا صرفاً دلیلش این نیست که دو دانشمند هر جا هم که هستند دارند نتایج مشاهداتشان را با هم مقایسه هم می کنند، و حتی دلیلش این هم نباشد که حضرت آقا نظرشان با این بنده ی حقیر نیز زوایایی دارند، و بلکه دلیلش این هم می تواند باشد که مشاهدات نه فقط بقال و دارنده ی سوپر مارکت و هایپر استار و نجار و خودروساز و کشاورز و ارتشی و بازرگان و فقیه و شاگرد و دانشجو و طلبه و حتی بیکار و فقیر و اسیر و غریب و ...، هر کدام یحتمل با دیگری و بلکه با مشاهدات دو دانشمند مورد بحث تفاوت هم داشته باشند. مثل این است که توپولوژیکی داریم چای در استکان نعلبکیها را بررسی می کنیم و یک مرتبه بعضی هم معترض شوند که بابا تو اصلا خودت هیچ وقت هم در استکان نعلبکی که چای نمی نوشی هیچی و بلکه همیشه هم لیوانت دسته دار هم هست! خوب، بابا توپولوژیکی لیوان دسته دار هم مثل استکان یا حتی نعلبکی دسته دار هم هست دیگر. اعتراض ندارد دیگر! عرض بنده ی حقیر اینجا این است که آیا بالاخره ثابت کیهانی را هم یافته ایم که بتواند با تغییراتی در آن نشان هم دهد که حتی یک انسان بیکار فقیر می تواند هم خود انسانی کیهانی باشد و بلکه هم در معرض دیگر انسانهای کیهانی در اجتماع بشری نیز واقع شود و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز در تقابل با استکبار جهانی تک قطبی نیز درک کند؟ حالا یحتمل هم مثلثی که روی نیم کره ی شمالی از سه کمانی که از قطبین شمال و جنوب رد شده و با هم زاویه ای 90 درجه هم می سازند و کمان سوم هم از دایره ی استوایی با دو کمان دیگر زوایای 90 درجه می سازند را در نظر بگیرید. آنگاه متوجه هم می شویم که مثلثی که مکمل این مثلث با زوایای 90 درجه هم هست دو زاویه ی 90 درجه و بلکه حتی یک زاویه ی 270 درجه هم دارد و بلکه در بعضی از محافل حتی یحتمل دیگر آنرا یک مثلث هم به حساب نیاورند چرا که بیش از حد هم زاویه اش منفرجه است و ...!
https://en.wikipedia.org/wiki/Spherical_trigonometry#Lines_and_angles_on_a_sphere
https://math.stackexchange.com/questions/75569/maximum-sum-of-angles-in-triangle-in-sphere
موضوع این است که آیا بالاخره ثبات اقتصادی و بلکه ثوابت کیهانی چنی زوایایی را هم اجازه می دهند که انسانهای کیهانی هم بتوانند بدرستی نتایج مشاهدات خود را با هم مقایسه کرده و قانع هم شوند که همه و همه دارند با استکبار جهانی تک قطبی هم در راستای امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز مبارزه کرده و موفق هم اگر تا حالا نشده اند ولی امید آن هم می رود که بزودی زود هم موفق می شویم! در این مورد گفتنیهای بسیاری هم هست که ان شاء الله در نظرات ادامه می دهیم و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته
- ۰۱/۱۱/۲۸
رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿البقرة: ١٢٩﴾
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿آل عمران: ١٦٤﴾
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿الجمعة: ٢﴾
بِأَنْ کَشَفْتَ عَنْ نُورِ وِلاَدَتِهِ ظُلَمَ اَلْأَسْتَارِ وَ أَلْبَسْتَ حَرَمَکَ بِهِ حُلَلَ اَلْأَنْوَارِ
فرازی از زیارت حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم از راه دور
بنده ی حقیر می خواستم فرازهایی از سخنان مهم و گوهربار مقام معظم رهبری را در پست قبل عرض کنم، ولی دیدم که همه اش گوهربار است و نتوانستم تصمیم بگیرم کدام قسمتها را بگویم و کدام را نگویم؛ و لذا همه را کپی پیست هم کردم! همانطوری که مستحضرید، لغت یزکیهم 5 بار هم در قرآن کریم آمده است ولی دو بار آن با این معنا است که: لا یزکیهم که یعنی پاک نمی شوند و بلکه هر دو بار هم این عبارات در هر دو آیه مشترکند: وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ. این در مورد کسانی است که آنچه خدا بر آنها نازل می کند را کتمان می کنند و عهد و قسم خدا را به یک قیمت ناچیزی می فروشند و ....
گاهی اوقات یحتمل سالک الی الله شک می کند که حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه هم به چه دردی می آید و بلکه کدام دردی را هم دوا می کند؟ البته از این بالاتر هم ما حکمت الهی را داریم دیگر که انسان باید حتی از امور دنیوی نیز بگذرد و آخرتش را هم در نظر بگیرد تا بلکه هم متوجه شود به چه کاری می آید؟! و الا که در امور روزمره کارایی آنها یحتمل بذهن خیلیها نرسد.
یک مسئله ای که در این میان است و بلکه بعضی اشکال کنند که این مربوط به زبانشناسی هم هست که می فرماید "ظُلَمَ الاستار" در زبان عربی به معنای "پرده های ظلمتها" است. ولی در زبان فارسی و بلکه زبانهای اروپایی (و یحتمل حتی در هندی هم از همین ریشه است) هم ستاره یا star نه تنها به معنای پرده و ستر در عربی نیست و بلکه به معنای همان شیء نورانی آسمانی هم می باشد! و لذا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که خوب حالا که چی؟ حرفت هم چیست؟ البته ما اینجا نمی خواهیم وارد بحثی زبانشناسانه هم شویم!
ولی مسئله اینجا این هم هست که اگر ما در ریاضی فیزیک و فلسفه و حکمت متعالیه و حتی حکمت الهی هر چقدر هم کند و کاو کنیم، آیا چقدر هم می توانیم متوجه شویم که آیا چقدر از الکترومغناطیسم و بلکه نورانیتی که ستارگان به ما می رسانند، ماده است یا انرژی است و اگر هم انرژی محض هم باشد نیز منشاء و منبعش از کجا می آید و اینچنین نورانیت عظیمی مثل خورشید از کجا تولید می شود؟! اینکه ما بگوییم انرژی به ماده و بلکه ماده هم به انرژی تبدیل می شود، چندان مسئله را حل نمی کند. البته یک راهش این هم هست که فرض را بر این مبنا بگیریم که ما به این کارها کاری نداریم که منشاء و منبع نورانیت ستارگان از کجا است و بلکه فقط مبنا را بر این می گذاریم که مشاهدات ما نشان می دهد که ستارگانی هم داریم همانطوری که سیاه چاله هایی نیز یحتمل یافت می شوند و .... و خوب، زمین را هم داریم که هر چند که ستاره هم نیست ولی سیاه چاله هم نمی باشد. و خوب، بعضی یحتمل اینجا خیلی هم اشکال بفرمایند که اینها که حتی چقدر هم واضحات است را هم خودت نمی دانی و بلکه موهوماتی بیش هم نیست؟! نکته بلکه اینجا این است که آیا در این حرکت بین ستارگان و زمین هم سکان کشتی نیز در دست کیست و ثوابت هم کدامند و بلکه حرکت را هم چطور در بین مکانیک سماوی و زمینی می توان تعریف هم کرد و بلکه به سرعت و شتاب و دیگر مقادیر حرکتی مسائلش ریاضی فیزیکی هم پرداخت؟
بله! ولی آیا بعضی یحتمل اینجا بد جور هم باز اشکال نخواهند کرد که ما منشاء و منبع نورانیت ستارگان را دربست هم کنار بگذاریم ولی آنگاه بفکر این هم باشیم که در حرکت بین زمین و ستارگان و بلکه دیگر سیارات هم آیا مکانیک سماوی و زمینی هم سکانش در دست کیست و بلکه چقدر هم می توان در آن دخالتهای بشری هم کرد و ....؟ یعنی شما فقط مسئله را از لحاظات ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم که در نظر آورید، این سوال باز مطرح است که آیا کجا است که خدا است که بر مکانیک سماوی شاهد است و کجا است که مشاهده گر و شاهد هم انسانهایی حتی دانشمندند که آیا چقدر هم می توانند در این مشاهدات دخالتهایی و بلکه درهمتنیدگیهایی هولوگرافیک هم داشته باشند؟ به عبارت دیگر چطور هم از خلق خدا به سمت خدا رفته و حتی باز می گردید و دوباره و دوباره این کار را تکرار می کنید تا به معادلات حرکتی زمین و آسمان هم مسلط شویم!
و اما سوال این است که آیا در چه صورتی هم توانسته ایم برای آخرت خود نیز کاری کنیم و فقط به امور دنیایی خود نیز نپرداخته ایم با اینکه یک ستر و پرده ای هم هست بین ما انسانهای زمینی و ستارگان آسمانی و دیگر چه رسد به اینکه آیا منبع و منشاء نورانیت ستارگان را هم تشخیص دهیم که در چه حدی هم دنیوی و چقدر هم اخروی است و ...؟! مسئله را بخواهیم تشبیه اش کنیم به استکان نعلبکیهای خودمان یحتمل هم بعضی اشکال کنند که اگر آنطور که می خواهیم کره ای را نیز از داخلش بیرون بکشیم، اگر کره مان مثل استکان نعلبکیهایمان هم حتی چندین دسته هم داشته اند و جنسشان توپولوژیکی چندین نوع هم بود، آیا باز هم فرقی نمی کرد که بخواهیم از پیوسته و هموار این استکان نعلبیکهای چندین دسته دار را هم پیوسته و هموار هم خیلی زیر و رو کنیم؟ بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که حتی از لحاظات گروه های همولوژیکی نیز حساب کنید، هموتوپی کره و این استکان نعلبکیهای با دسته های بیشتر تفاوتهایی خواهند داشت حتی اگر اصلا ممکن هم باشد. بنده هنوز دقیقاً مسئله را حل نکرده ام که بتوانم بگویم فرقش چیست و مسئله هم اصلا کدام است و ...؟
ولی حالا اگر فقط مسئله ی بنیادی نظریه ی گالوا را هم در نظر بگیرید که بین گروه های گالوا و معادلات جبری یک تناظری را هم برقرار می کند، ما بالاخره یک جورهایی هم می رسیم به این مسئله که معادلات جبری یک تقارنی را دارا هستند که زیرگروه هایی از گروه های تقارن چند شیء (S_n) هستند. موضوع اینجا این است که به شما اگر یک معادله ی جبری بدهند که قرار باشد گروه گالوای آنرا پیدا کنید؛ آیا آلگوریتمی را می توانید بیابید که این کار را یارانه ای برای شما انجام دهد؟ یحتمل یک مسئله این است که اگر یک ذره ضرایب معادل ای جبری را تغییر دهید، گروه گالوای آن می تواند خیلی با گروه گالوای آن دیگر معادله ی جبری که تغییر در آن ایجاد شده فرق کند! مثلاً یکی ممکن است با رادیکالها قابل حل باشد ولی دیگری قابل حل نباشد. اینجا واقعاً هم یک غیرتی را باید بخرج داد تا بتوان متوجه شد که آیا چه آلگوریتمی را هم می توان برای این کار یافت؟! این است که یک وقت دیدید که بی هوا هم سر از واریته های شیمورا درآوردید یا حتی وارد حیطه ی برنامه های (هندسی) یا حتی تحلیلی لانگلندز هم درآوردید. و همانطور هم که مستحضرید، به اینجاها هم که برسید که دیگر یک وقت داشتید به گروه های تقارنی متناهی و بلکه ناپیوسته ی گروه های گالوا و معادلات جبری می اندیشیدید و یک مرتبه هم سر از ابرتقارنهایی از نوعی که متناظرند با گروه های دوگان در برنامه ی لانگلندز و حتی دوکانهای الکتریکی- مغناطیسی و .... البته این هم که حالا معادلات یانگ- میلز روی رویه های ریمانی آیته- بات نیز اینجا چطور وارد می شوند را یحتمل خود ناراسیمهان نیز بهتر یک موقعی توضیح داده بوده است. ولی ما همه ی اینها را نمی خواهیم اینجا بترتیب هم چیدمان کنیم هر چند که بعضی اشکال هم کنند که بابا این مسائل خیلی هم نمی توانند با مدل WZW و حتی جوابهای زامولودچیکوف- کینزنیک هم بی ربط باشند و ....
پس نکته اینجا چیست؟ مسئله اینجا این است که اگر ما یک معادله ی جبری هم داریم که جوابش هم برایمان مطلوب است، اگر گروه های گالوای آنها را هم ندانیم و بلکه حتی ندانیم هم چطور آنها را آیا می شود رادیکالی حلشان کنیم، باز هم راه های تحلیلی آنالیتیک و بلکه تقریبی دیگری هم هستند که بتوان بطور دلخواهی به جوابهای معادلات نیز نزدیک شد. ولی موضوع این هم هست که هر چند رادیکالها هم برای معادلات با گروه های گالوای ساده از قبیل S_n وقتی n بیش از 4 هم باشد قابل حل نیست، و هر چند تناظرهای گالوایی آلگوریتمی را به ما می دهد که خود زیبایی خاصی هم دارند. ولی ما هنوز هم آلگوریتمیهایی را می طلبیم که بتوانیم با آنها وقتی معادله جبری را می دهند آنگاه بتوانیم جواب معادله را هم بگیریم.
البته یحتمل با همه ی این تفاصیل بعضی یحتمل هنوز هم اشکال کنند که آیا تو هنوز هم می توانی مسئله ی فلسطین را با این همه طول و تفصیلها هم حل کنی؟ و کجای این مسئله هم مربوط به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی است و کجا هم از قبیل حکمت الهی است؟ اینجا است که یحتمل شاگرد و دانشجو و طلبه ای که از حالات خلاء دارد به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت بقیت الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف سعی می کند نزدیک شده و بلکه از سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شود. آنگاه باید هم شاگرد و طلبه و دانشجو مواظبت در استقامت خود و دیگر یاران حضرت بقیت الله الاعظم هم داشته باشد که حتی تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز چطور در تقابل و انواع جهادهای فی سبیل الله با طواغیت و استکبار جهانی تک قطبی هم تشریف دارند؟ گاهی اوقات همانطور که حضرت آقا می فرمایند، ما آن گنجینه هایی را که دراختیار داریم را درست نمی شناسیم و آنگاه ضعفهایمان را هم نمی دانیم چطور می توان برطرف کرد؟ لااله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج