الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

 

وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ ۚ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿٢٧﴾‏ ضَرَبَ لَکُم مَّثَلًا مِّنْ أَنفُسِکُمْ ۖ هَل لَّکُم مِّن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن شُرَکَاءَ فِی مَا رَزَقْنَاکُمْ فَأَنتُمْ فِیهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ کَخِیفَتِکُمْ أَنفُسَکُمْ ۚ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ‎﴿٢٨﴾‏ بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ ۖ فَمَن یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ ‎﴿٢٩﴾‏ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ ۞ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‎﴿٣١﴾‏ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا ۖ کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ ‎﴿٣٢﴾‏ وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُم مُّنِیبِینَ إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُم مِّنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُم بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ ‎﴿٣٣﴾‏ لِیَکْفُرُوا بِمَا آتَیْنَاهُمْ ۚ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ‎﴿٣٤﴾‏ أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ یَتَکَلَّمُ بِمَا کَانُوا بِهِ یُشْرِکُونَ ‎﴿٣٥﴾‏ وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا ۖ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ ‎﴿٣٦﴾‏ أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‎﴿٣٧﴾‏ فَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿٣٨﴾‏ وَمَا آتَیْتُم مِّن رِّبًا لِّیَرْبُوَ فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّهِ ۖ وَمَا آتَیْتُم مِّن زَکَاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ ‎﴿٣٩﴾‏ سوره مبارکه الروم

 

( بیان )

لما انساق الاحتجاج على الوحدانیة والمعاد من طریق عد الآیات الدالة على ذلک بقوله : « وَمِنْ آیاتِهِ » إلى قوله : « وَلَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ » الآیة ، وهو من صفات الفعل غیر سیاق الاحتجاج بالآیات إلى سیاق الاحتجاج بصفاته الفعلیة وأوردها إلى آخر السورة فی أربعة فصول یورد فی کل فصل شیئا من صفات الفعل المستوجبة للوحدانیة والمعاد وهی قوله : « وَهُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ » إلخ ، وقوله : « اللهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ » إلخ ، وقوله : « اللهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ » إلخ ، وقوله : « اللهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ » إلخ.

وإنما لم یبدأ الفصل الأول باسم الجلالة کما بدأ به فی الفصول الأخر لسبق ذکره فی الآیة السابقة علیه المتصلة به أعنی قوله : « وَلَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ » الذی هو کالبرزخ المتوسط بین السیاقین ، فقوله : « وَهُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ » فصل فی صورة الوصل.

 

المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 16، ص 172

http://lib.eshia.ir/12016/16/172

 

یا اهل العالم، قتل الحسین عطشانا

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

امّا انتظار از نخبه؛ ما از شما انتظاراتی هم داریم. من سعی میکنم اگر بشود ان‌شاءالله کوتاه عرض بکنیم. اوّلین انتظار این است که ظرفیّت برتری را که خدای متعال به شما داده ــ که این ظرفیّت، ظرفیّتِ شخصیِ شما است ــ تبدیل کنید به ظرفیّت ملّی. بحمدالله این مطلب در بیانات شماها بود که بایستی نخبه این تواناییِ شخصی را تبدیل کند به توانایی ملّی؛ یعنی چه؟ یعنی این توانایی را در خدمت حلّ مسائل کشور قرار بدهد. ما خیلی مسائل داریم؛ حالا شما اینجا چند موردش را گفتید، معدن را گفتید، حمل و نقل را گفتید، فضا را گفتید؛ اینها مسائل مهمّ کشور است؛ نخبگی را صرف کنید در این موارد. متأسّفانه بعضی این کار را نمیکنند؛ بعضی از نخبه‌ها ــ یعنی [افراد] دارای استعداد؛ حالا با توضیحی که دادیم، شاید تعبیر «نخبه» برایشان درست نباشد ــ در اینجا رشد میکنند، وقتی نوبت ثمردهی میرسد، میروند میوه‌شان را به دیگری میدهند؛ گاهی هم آن دیگری دشمن است، به دشمن میدهند؛ گاهی میروند میشوند پیچ و مهره‌ی استکبار جهانی برای تصرّف ملّتها و دشمنی با ملّتها، میشوند ابزار او، میشوند پیچ و مهره‌ی او؛ بعضی این جوری هستند. خب اینها ناشکری میکنند؛ و البتّه خیر هم نمی‌بینند در آخر؛ به نظرم اینهایی که این جور پشت کنند به مردم خودشان، خیر نمی‌بینند. نخبه باید کنار مردم خودش بماند. نمیگویم مهاجرت نکند، درس نخواند، به فلان دانشگاه برتر یا فلان مرکز نرود؛ نه، برود امّا برای مردمش برود، برود برای اینکه برگردد اینجا برای کشورش کار کند، نرود برای اینکه برای او ابزار و مهره بشود. خب، این بسیار مطلب مهمّی است؛ نخبگان ما باید در محضر وجدان خودشان و در محضر خدا این مسئله را حل کنند.

...

یکی از موارد حمایت این است که چه نخبه‌ای که در ایران درس خوانده، چه نخبه‌ای که در خارج درس خوانده و آمده ایران ــ داریم از این قبیل، کم هم نداریم نخبه‌هایی که در خارج درس خوانده‌اند و به جایی رسیده‌اند و حالا آمده‌اند ایران ــ دو توقّع دارند؛ این دو توقّع را برآورده کنیم برایشان: یک توقّعشان اشتغالِ مناسب با دانششان است؛ یک توقّعشان امکان ادامه‌ی تحقیقات است؛ ارتباط با مراکز علمی دنیا؛ این دو توقّعِ نخبه‌های ما است، توقّع زیادی نیست. بنده اطّلاع دارم که نخبه‌ای میخواهد در هیئت علمی دانشگاه وارد بشود، [ولی] با انواع و اقسام ترفندها جلویش را میگیرند و نمیگذارند؛ چرا؟ چرا از این نخبه استفاده نمیکنید؟ بعضی از نخبه‌های ما ــ نخبه‌های برجسته ــ بیرون درس خوانده‌اند، آمده‌اند اینجا به امیدی که بتوانند کار کنند، [امّا] بر اثر همین رفتارها برگشته‌اند رفته‌اند! دیده‌اند اینجا نمیشود زندگی کرد. خب من چه توقّعی بکنم از این جوان؟ باید حمایت کرد. در این زمینه هر چه خرج کنیم، این هزینه نیست، سرمایه‌گذاری است. وزرای محترم حتماً در این زمینه کار کنند، تلاش کنند. نگذارید نخبه از دانشگاه مأیوس بشود؛ حالا حدّاقلّش این است که بتواند در دانشگاه وارد بشود، جایگاهی پیدا کند. بعضی‌ها سنگ نخبه را به سینه میزنند، مرتّب میگویند نخبه‌ها نخبه‌ها، امّا در عمل نخبه را مأیوس میکنند، ناامید میکنند، مانع‌تراشی میکنند. به نظر من در مورد ارتباط با مراکز علمی دنیا هم وزارت خارجه میتواند فعّال باشد، میتواند کمک حسابی بکند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی، 
۱۴۰۱/۰۷/۲۷

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

 

یک بحثی علیحده را دارند صاحب المیزان در مورد فطرت دینی در رابطه با آیه ی مبارکه 30 سوره روم فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ که همانطوری که فرض بفرمایید گردو در غایتش وقتی در زمین کاشته می شود از پوستش بیرون زده و نهایتاً تبدیل می شود به یک درخت گردوی تنومند، انسان هم فطرتاً همینطور غایتی دارد که همه ی قوانین و مقررات اجتماعی باید بسمت آن فطرت و غایت هم باشد. فرض بفرمایید که اگر به نخبگان توجه نشد و اینها رفتند در کشورهای دیگری و بلکه حتی جوایزی در حد جایزه نوبل در ریاضیات و امثالهم هم بردند، خوب این خیلی خوب می شود اگر دوباره برگردند و شاگردانی و دانشجویانی هم در ایران تربیت کنند که در سطوح بین المللی اساتیدی نخبه و برجسته هم باشند. و نه اینکه دیده شود که برجستگی آنها باعث هم شود که به کشورشان هم پشت کنند و جوانان مملکت خود را نیز دیگر نتوانند جذب این علوم کنند هر چقدر هم که خود برجسته و نخبه باشند. این یک ضعفی است که همکاری بین المللی هم می خواهد که بتواند شاگرد و استاد را از دو طرف هم جلب یکدیگر کند و نه فقط اینطور باشد که استاد ایرانی مقیم خارج بخواهد شاگرد را در ایران هم جلب کرده و به خارج ببرد و بلکه اساتید ایرانی باید هم بتوانند شاگردان و دانشجویان دیگر کشورها را نیز در مراکز و پژوهشگاه های بین المللی خودمان جلب کنند.

اینجا یک گپ و فاصله ای می تواند ایجاد شود بین حکمت الهی و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که یحتمل بتوان از همه ساده تر در مورد فیزیک انرژی بالا هم توضیحش داد آنجایی که آیه ی مبارکه می فرماید إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿٥٦﴾! وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه دارد با کتابهایش و اساتیدش سر و کله هم می زند که از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، یحتمل آنچنان که حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام هم وزیر و وصی و وارث حضرت رسول اکرم محمد مصطفی تشریف داشتند ولی متوجه هم خیلی نمی بودند که در گیر و دار این سر و کله زدنها با کفار و منافقین و مشرکین و جهاد فی سبیل الله دقیقاً هم چطور به اجتهاد و حکمت الهی می توان رسید یا چطور هم یحتمل نمی توان رسید و بلکه فطرتاً حضرت رسول الله و نبی الله را یاری هم می کرد و در غایتش هم به امامت امیر المومنین انجامید. این از خاصیتهای داشتن استاد و بلکه شاگردانی اعظم و برجسته هم هست که حتی در انرژیهای خیلی خیلی بالا هم خود خدا و ملائکه به حضرت نبی اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم صلوات می فرستند و لذا در آیه ی مبارکه به یا ایها الذین امنوا و مومنین هم ندا می دهد و امر می کند که شما هم حالا صلوات بفرستید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

کار کمی هم نیست صلوات فرستادن به رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم آنچنان که خدا و اهل آسمانها و ملائکه نیز بر او صلوات می فرستند. ولی بموقعش هم یحتمل برای خیلیها روشن هم نباشد که بالاخره بر سر سوزنی هم چند تا ملائکه یا سیاه چاله را هم می توان جمع کرد؟ یکی؟ دو تا؟ بینهایت؟ بینهایت از کدام الفهای بینهایت هم؟ یعنی هم تعداد ملائکه بر ما مجهول است و هم تعداد سیاه چاله هایی که یحتمل بر سر سوزنی هم می توان آنها را جمع کرده و بلکه حتی درهمتنیدگیهایی را نیز با یکدگیر ایجاد می کنند؟ یعنی یحتمل به ابلیس هم حتی خدا بفرماید تو چرا صلوات وقتی گفتم صلوات بفرست نفرستادی؟ و حالا یحتمل سوای سجده کردن هم در جواب حتی صلوات فرستادن هم بگوید من از او بهترم چرا که مرا از آتش آفریدی و او را از گلی بد بو! قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ‎﴿الأعراف: ١٢﴾‏ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ‎﴿ص: ٧٦﴾‏

این شیطان و شیطانپرستی است که نمی گذارد و اجازه هم نمی دهد که انسان متوجه شود که چرا اینقدر دوست دارد دیگری را هم به بردگی بکشد و حال آنکه آنقدر ضعیف هم هست که نمی تواند میکروب و ویروسی را هم که بر بدن خود او غلبه می کند را دفع کند الا اینکه باید هم برود دنبال دوا و درمانش که یک وقت حتی سرماخوردگی و آنفلوانزا هم کار دستش ندهد و بلکه دو تا آمپول تقویتی یا آنتی بیوتیک یا ... هم یحتمل کمکش کند. یعنی انسان گرفتار شیاطین و شیطانپرستی نمی تواند حتی متوجه شود که چطور شد که حتی بدنش را انداخته است به بردگی ای که جایز نیست از او این همه بار اضافی هم بکشد یا بر عکس دچار فشلی و تنبلی هم شده است؛ و بلکه در عین حال می خواهد آیا در واقعیت یا آیا در وهم و خیال هم حتی شده با توسل به استکبار و استعمار جهانی تک قطبی مغناطیسی هندسی جهانی را هم از آن خود کند.

و لذا آیا بدون شناخت و معرفت از خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند تک قطبیهای مغناطیسی کوانتومی را هم دریابد و از آنها به تک قطبی مغناطیسی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد؟ خوب، حالا شما چه فضایی خیلی کوچک هم لازم است تا بخواهیم از آن فضا هم شروع کنیم تا برسیم به این تک قطبیهای مغناطیسی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ آیا فضایی باندازه ی یک سر سوزن هم لازم و بلکه کافی هم هست یا بلکه چطور هم باید این فضای خیلی کوچک کوانتومی را هم بسطش داد به کل عالم و ماورای سیاه چاله ها همانطوری که خدا و ملائکه اش هم بحضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم و اهل بیت آن حضرت نیز صلوات می فرستند؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج

 

سُبْحٰانَ اَللّٰهِ کُلَّمَا سَبَّحَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُسَبَّحَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ کُلَّمَا حَمِدَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُحْمَدَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ وَ لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ کُلَّمَا هَلَّلَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُهَلَّلَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ کُلَّمَا کَبَّرَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُکَبَّرَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ وَ لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَ بِهَا عَلَیَّ وَ عَلَى کُلِّ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مِمَّنْ کَانَ أَوْ یَکُونُ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ مَا أَرْجُو وَ خَیْرِ مَا لاَ أَرْجُو وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا لاَ أَحْذَرُ

  • ۰۱/۰۸/۰۳
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۴۵)

وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ ‎﴿التوبة: ١٢﴾‏

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ‎﴿آل عمران: ١٣٩﴾‏

 

یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا

 

جبهه‌‌ی استعمارِ غرب نسبت به این منطقه‌ی خاصّ ما، منطقه‌ی غرب آسیا، یک رویکردی دارد؛ این منطقه‌ای که خودشان اسمش را میگذارند «خاورمیانه». بعد از دو جنگ جهانی، استعمار غربی ــ اوّل اروپا، بعد هم آمریکا ــ نسبت به این منطقه یک توجّه خاص، رویکرد خاصّی را به وجود آوردند؛ چرا؟ چون منطقه، منطقه‌ی مهمّی است. مهم‌ترین عاملِ حرکتِ چرخهای صنعتیِ دنیای غرب [نفت است، صنعتشان] به عامل نفت وابسته است و مرکز عمده‌ی نفت در دنیا در اینجا است. منطقه‌ی غرب آسیا منطقه‌ی ارتباط شرق و غرب است، منطقه‌ی ارتباط آسیا و اروپا و آفریقا است؛ از لحاظ جایگاه راهبردی و به تعبیر رایج، سوق‌الجیشی، منطقه‌ی مهمّی است. لذا استعمارگران غربی که حالا ثروتی هم پیدا کرده بودند و با غارت کشورهای استعمارزده توانایی‌هایی هم پیدا کرده بودند، از لحاظ علمی هم جلو رفته بودند و سلاح پیشرفته هم داشتند، روی منطقه‌ی غرب آسیا توجّه ویژه‌ای پیدا کردند. به خاطر همین توجّه هم بود که رژیم غاصب صهیونیستی را در این منطقه به وجود آوردند؛ این رژیم غاصب را به عنوان پایگاه غرب ــ اوّل پایگاه اروپا و بعد هم پایگاه آمریکا ــ در این منطقه قرار دادند برای اینکه بتوانند به منطقه مسلّط باشند، هر کار میخواهند بکنند، کشورها را به جان هم بیندازند، جنگ درست کنند، تحمیل کنند، توسعه بدهند، غارت کنند؛ اصلاً رژیم صهیونیستی را برای این به وجود آوردند. پس روی این منطقه یک نظر ویژه‌ای داشتند.

...

انقلاب اسلامی در ایران ناگهان همه‌ی چُرتهای اینها را پاره کرد! یک حادثه‌ای پیش آمد، انقلاب یک ضربه‌ی مهلکی به این سیاست استعماری وارد کرد، اینها گیج شدند. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب، رئیس‌جمهور آمریکا(۹) آمده بود ایران و میگفت اینجا جزیره‌ی امن است؛ ایران را میگفت جزیره‌ی امن. چند ماه بعدش انقلاب شد، در همین جزیره‌ی امن! این جور اینها غافلگیر شدند، این جور انقلاب ناگهان در مقابل اینها ظاهر شد و اینها را با ترس و تردید و خوف به کنج انزوا راند؛ یک چنین وضعی را انقلاب به وجود آورد. انقلاب شد یک سدّ مستحکم، اینها را بیرون کرد؛ عواملشان یک عدّه‌ای خودشان فرار کردند، یک عدّه‌ای بیرون شدند، یک عدّه‌ای اعدام شدند؛ [لذا انقلاب] یک سدّی در مقابل حضور آمریکا و به طور کلّی حضور غرب در منطقه ایجاد کرد.

...

گفتند شش‌ کشور هست که قبل از ایران بایستی حکومتهای این شش کشور را ما ساقط کنیم، تسلّط بر اینها پیدا کنیم؛ این شش‌ کشور که ساقط شدند، ایران ضعیف میشود؛ آن‌ وقت میشود به ایران هم حمله کرد. این شش کشور کجایند؟ هر کدام هم به یک دلیلی. یکی‌اش عراق بود؛ به دلیل اینکه صدّام بعد از جنگ آن وقتی که میخواست به کویت حمله کند، با ایران نرد دوستی باخت؛ اسرای ما را آزاد کرد، نامه نوشت به بنده، به رئیس‌جمهور وقت، نامه‌نگاری کرد، آدم فرستاد. پس صدّام خطرناک بود؛ صدّامی که تا آن روز حمایتش میکردند، یک عنصر نامطلوب برایشان شد؛ این عراق. دوّم، سوریه؛ به خاطر اینکه سوریه از زمان حافظ اسد،(۱۲) از اوّل جنگ، در کنار ما بود. مسیرِ نفتِ عراق به دریای مدیترانه را سوریه برای کمک به ما بست، بعد از آن هم هر جور کمکی که ممکن بود میکردند. اوّلین سفر خارجی بنده زمان ریاست جمهوری، سفر به سوریه بود؛ یعنی ارتباطاتمان با سوریه این جوری نزدیک بود. پس دولت سوریه هم باید ساقط بشود. سوّم، لبنان. لبنان چرا؟ به خاطر اینکه در آنجا پایگاه‌های مستحکم انقلابی ــ یعنی حزب‌الله و حزب امل ــ هستند، طرف‌دار ایرانند. چهارم، لیبی در شمال آفریقا. برای اینکه میدانستند لیبی در یک مواردی پشتیبانی‌هایی از ما کرده، پشتیبانی‌های نظامی از ما کرده بود؛ در زبان هم از طرف ما حمایت میکرد. پنجم، سودان. سودان هم دلایل خاصّی داشت، روشن بود. سرانش با ما رفت و آمد داشتند؛ می‌آمدند، میرفتند، در دوره‌های مختلف بعد از اینکه آنجا انقلاب شده بود و پیروزی به دست آورده بودند، با ما ارتباط داشتند. بعد هم سومالی، آن هم به یک دلیل دیگری.

 

این شش‌ کشور بایستی تضعیف میشدند، از بین میرفتند، حکومتهایش ساقط میشدند. در واقع، عمق راهبردی ایران به نظر آنها این شش‌ کشور بود؛ اینها بایستی در اختیار آمریکا و استعمار قرار میگرفتند، بعد می‌آمدند سراغ ایران. خب ایران چه کار کرد؟ جمهوری اسلامی چه کار کرد؟ جمهوری اسلامی در شمال آفریقا مطلقاً ورود پیدا نکرد؛ نه در لیبی، نه در سودان، نه در سومالی، به دلایل روشنی که حالا اینجا جای گفتنش نیست. دلایلی وجود داشت؛ نخواستیم وارد بشویم و وارد نشدیم. امّا در این سه کشور، یعنی کشور عراق و کشور سوریه و کشور لبنان، سیاست ایران در آنجاها کارکرد پیدا کرد. ما به آن صورت حضور نظامی نداشتیم، امّا آنجا کار انجام گرفت؛ کار بزرگ، کار مهم. نتیجه‌ی این کار چه شد؟ شکست آمریکا در این سه کشور. اینها میخواستند اختیار عراق را به دست بگیرند، نشد؛ اینها میخواستند حکومت سوریه را ساقط کنند، نشد؛ اینها میخواستند حزب‌الله و امل را در لبنان از بین ببرند، نشد، نتوانستند.

 

این طرح و نقشه‌ای بود که آمریکایی‌ها با هزاران هزار دلار ــ یعنی چند میلیارد دلار پول ــ و با هزاران ساعت کار فکری از سوی صدها یا شاید هزاران نفر متفکّرین سیاسی‌شان آن را ریخته بودند، این آمادگی را فراهم کرده بودند برای اینکه بتوانند به ایران لطمه بزنند؛ نقشه‌ی اینها، توطئه‌ی اینها با نیروی عظیم و کارآمد جمهوری اسلامی خنثی شد که مظهر و پرچم این نیروی عظیم، شخصی بود به نام حاج قاسم سلیمانی. حالا معلوم میشود که چرا اسم حاج قاسم سلیمانی برای ملّت ایران این قدر محبوب است و برای دشمنان ایران این قدر مغضوب است که از آوردن اسمش عصبانی میشوند، خشمگین میشوند. پرچم سیاست جمهوری اسلامی در مقابله‌ی با دشمن که خنثی کرد نقشه‌ی عمیق دشمن را، حاج قاسم سلیمانی بود؛ رضوان خدا بر او باد.

...

میدان رزم یک چنین میدانی است؛ میدان چهار نفر اغتشاشگرِ داخلِ خیابان نیست. البتّه معنایش این نیست که از این اغتشاشگرها صرف نظر کنیم؛ نه، هر اغتشاشگری، هر تروریستی، باید مجازات بشود ــ در این تردیدی نیست ــ امّا میدان فقط این میدان نیست؛ میدان خیلی وسیع‌تر از اینها است، میدان خیلی عمیق‌تر از اینها است. شما وسط این میدان ایستاده‌اید. میخواهم بسیجی قدر خودش را بداند. قدر بسیج را بدانید. شما در یک چنین میدانی دارید مبارزه میکنید؛ خودتان را محدود ندانید به این کارهای جزئی که دُور و بَر وجود دارد. البتّه این کارها هم باید علاج بشود؛ این مقابله‌ی با اغتشاشگر هم یکی از مهم‌ترین کارهای بسیج است. این اغتشاشگر سرانگشت همان کسانی است که در آن نقشه‌ی بزرگ شکست خوردند؛ آنجا شکست خوردند، جور دیگر میخواهند وارد میدان بشوند، آن وقت این اغتشاش را راه می‌اندازند؛ یکی شعار میدهد، یکی مینویسد، یکی کار دیگری میکند. خب بسیج نباید فراموش کند که درگیری با استکبار جهانی است، درگیری اصلی آنجا است؛ حالا با اینها هم برخورد میکنند امّا دشمن اصلی آنجا است، درگیری اصلی آنجا است. این چهار نفر [اغتشاشگر] یا غافلند یا جاهلند یا بی‌اطّلاعند یا تحلیل بد به آنها داده شده یا تعدادی هم مزدورند؛ دشمن اصلی آنجا است، مبارزه‌ی اصلی آنجا است.

...

بله، مشکل ما را با آمریکا یک چیز حل میکند؛ چه چیزی؟ به آمریکا باج بدهیم؛ نه یک بار؛ آمریکایی‌ها به یک بار باج هم قانع نیستند؛ امروز باج بدهیم، فردا می‌آیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم؛ پس‌فردا می‌آیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم. امروز میگویند هسته‌ای را تعطیل کنید ــ اوّل میگویند بیست درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند پنج درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند بساط هسته‌ای را برچینید ــ بعد میگویند قانون اساسی را عوض کنید، بعد میگویند شورای نگهبان را بردارید؛ آمریکایی‌ها باج میگیرند. اگر بخواهید مشکلتان با آمریکا حل بشود، باید این کار را بکنید؛ مرتّب باج بدهید. آمریکا اینها را میخواهد: پشت مرزهای خودتان، خودتان را محبوس کنید، دستتان را خالی کنید، صنایع دفاعی‌تان را تعطیل کنید. کدام ایرانی باغیرتی حاضر است که یک چنین باجی بدهد؟ من نمیگویم [طرف‌دار] جمهوری اسلامی؛ ممکن است یکی جمهوری اسلامی را هم قبول نداشته باشد امّا ایرانی باشد، غیرت ایرانی داشته باشد؛ [او هم] حاضر نیست این باجها را بدهد. آمریکا به کمتر از این قانع نیست؛ چرا نمیفهمند؟ مذاکره‌ی با آمریکا مشکلی را حل نمیکند. اگر حاضرید باج بدهید، نه یک بار، نه دو بار، پشت سر هم، در همه‌ی مسائل اساسی، و از همه‌ی خطوط قرمزتان عبور کنید، بله، آن وقت آمریکا با شما دیگر کاری ندارد، مثل دوران پهلوی. مردم انقلاب کردند برای [رهایی از] این، این همه شهید دادند برای این. این کشوری که این جور دارد پیشرفت میکند، این جوانهایی که این جور دارند در همه‌ی میدانها کار میکنند، باید این جور با آنها حرف زد؟ این جور بهشان گفت؟

میگوید صدای ملّت را بشنوید! صدای رعدآسای ملّت در سیزدهمِ آبانِ امسال بلند شد؛ شنیدید؟ شما صدای ملّت را بشنوید. مگر از تشییع جنازه‌ی شهید سلیمانی چقدر گذشته؟ آن جمعیّت عظیم صدای ملّت ایران بود، آن تشییع جنازه‌ی ده‌میلیونی یا شاید به یک معنا بیش از ده‌میلیونی صدای ملّت ایران بود. امروز تشییع جنازه‌ی شهدا صدای ملّت ایران است. تا یک نفر در اصفهان، در شیراز، در مشهد، در کرج، در هر جای دیگر شهید میشود، خیلِ جمعیّتِ مردم راه می‌افتند شعار میدهند علیه تروریست، علیه اغتشاشگر؛ صدای ملّت این است؛ شما چرا صدای ملّت را نمی‌شنوید؟

...

توصیه‌ی بعدی رشد معنوی خودتان است. رشد معنوی خودتان را اندازه بگیرید. مراقب باشید که دارید جلو میروید یا دارید عقب میروید؛ این مهم است. ببینید شما در ماه قبل چه کارهای خوبی انجام دادید، چه حرکت نیکی انجام دادید، چه کمکی کردید، یا خدای نکرده چه کار بدی انجام دادید؛ این ماه آیا کار خیرتان بیشتر شده یا کمتر شده؟ یا مثلاً آن کار خلافی که انجام میدادید، این ماه بیشتر شده یا کمتر شده؟ اندازه بگیرید. سعی کنید جلو بروید، پیش بروید.

خب، گفتیم شیوه‌های دشمن را بشناسید. امروز مهم‌ترین شیوه‌ی دشمن، جعل و دروغ‌پردازی است. الان مهم‌ترین کاری که دشمن دارد میکند [انتشار] دروغ است؛ یعنی همین تلویزیون‌هایی که میدانید و می‌بینید مال دشمن است یا همین فضای مجازی، خبر دروغ میدهند، تحلیل دروغ میدهند، کشته‌ی دروغ معرّفی میکنند، آدمها را بدروغ، یکی را بد میکنند، یکی را خوب میکنند؛ دروغ. یک عدّه هم باور میکنند. بدانید دشمن امروز بر پایه‌ی دروغ و دروغ‌پردازی دارد کار میکند. خب وقتی که دانستید، طبعاً وظیفه می‌آید روی دوشتان. تبیین کنید. «جهاد تبیین» که گفتیم،(۱۳) یکی از جاهایش اینجا است؛ جهاد تبیین.

گفتیم [نقاط] آسیب‌پذیری دشمن را بشناسید. یکی‌ از آسیب‌پذیری‌های دشمن، روشن‌بینی شما است. شما که روشن‌بین باشید، او آسیب میبیند. سعی کنید روشن‌بینی خودتان را افزایش بدهید. دشمن دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند. تسلّط بر مغزها برای دشمن خیلی باارزش‌تر از تسلّط بر سرزمین‌ها است. اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم میکند. مغزها را باید حفظ کرد؛ تسلّط بر مغزها. یک عدّه‌ای خودشان دروغ نگفتند، امّا متأسّفانه دروغ دشمن را تأیید کردند. مراقب باشید این خطرها برای شما و برای مردمتان پیش نیاید؛ به مردمتان کمک کنید.

آمادگی عملی خودتان را هم حفظ کنید، غافلگیر نباید شد؛ در عالم سیاست از این غافلگیری‌ها زیاد پیش می‌آید. شیوه‌های مختلفی هم دارند؛ حالا من یک شیوه‌اش را میگویم. یکی از کارهای دشمن این است: یک کاری را در یک نقطه‌ای با سر و صدا شروع میکند، برای اینکه همه‌ی توجّه‌ها به آن نقطه جلب بشود؛ بعد یک کار اصلی را که میخواهد انجام بدهد، [در جای دیگر] انجام میدهد. حواسها همه به آن طرف است، به این طرف نیست؛ همه باید حواسمان جمع باشد، بخصوص مسئولین کشور. مسئولین کشور به اطراف کشور، به داخل کشور، به بیرون کشور، به همه‌ی اطراف باید توجّه کنند؛ برای ما اطراف کشور هم مهم است. برای ما، هم منطقه‌ی غرب آسیا مهم است، هم منطقه‌ی قفقاز مهم است، هم مناطق شرقی ما مهم است، همه‌‌ی اینها مهم است. حواس ما به همه‌ی اینها باید باشد که دشمن چه کار میخواهد بکند؛ همه در این زمینه‌ها بایستی تلاش کنند. و حالا این هم یک نکته‌ای است، بخصوص در وقتی که جام‌ جهانی [فوتبال] هست؛ برای بنده فهرست کردند کارهایی را که در جام ‌جهانی‌های دوره‌های مختلف انجام گرفته که از غافلگیری [استفاده کردند]؛ چون در دوران جام ‌جهانی همه‌ی چشمها در دنیا به جام جهانی است که چند هفته هم طول میکشد. از این غفلت جهانی خیلی‌ها استفاده میکنند، یک کارهایی را انجام میدهند. حالا اسم جام ‌جهانی را آوردیم، دیروز بچّه‌های تیم ملّی ما چشم ملّت ما را روشن کردند، ان‌شاءالله چشمشان روشن باشد؛ دیروز مردم را خوشحال کردند. خب این هم یک توصیه.

قبل از آخرین توصیه، مراقب نفوذ دشمن در درون مجموعه‌ی بسیج باشید. این را توجّه داشته باشید؛ گاهی یک آدم فاسد، گاهی یک آدم ناباب لباس عوضی میپوشد، خودش را در یک مجموعه‌ای جا میکند، لباس روحانی میپوشد می‌آید خودش را در [کسوت] روحانیّون جا میزند. آدم فاسد، آدم ناباب میتواند در کسوت روحانی دربیاید، میتواند در کسوت بسیجی دربیاید؛ حواستان به این هم باشد، این هم یک توصیه.

آخرین توصیه‌ی من آیه‌ی قرآن است: وَ لا‌ تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین.(۱۴)

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51418#_ftnref13

 

 

این رودخانه ی ما را گاهی اوقات عطراقشانی می فرمایند و آنقدر بوی خوشی از آن بلند می شود که همه ی محله را فرا می گیرد و حس شامه ی همه را تحریک می کند و از بوی خوشش لذت می برند. بنده ی حقیر داشتم فکر می کردم که اگر بر عکسش یک شیطانی، یکی از ائمه ی کفر بتواند به رودخانه چنان دسترسی پیدا کند که فاضلابش را هم در آن خالی کند، چطور می شود؟ رودخانه ای که آبش می تواند آب شرب هم باشد را انگاه به بدترین وجهی آلوده هم می کنند و دیگر آبش برای آشامیدن هم قابل استفاده نخواهد بود چرا که آب را بد جوری هم آلوده کرده اند علاوه بر اینکه بوی بد فاضلاب هم همه جا را فرا گرفته است. و بنده نمی دانم چطور است که بجای عطرافشانی این خالی کردن فاضلاب توی رودخانه هم آنچنان که بوی گندش همه جا را هم برمی دارد کم اتفاق نمی افتد! و حالا یحتمل اگر چاه فاضلاب هم پر شده باشد و بوی گندش بالا بزند، آنگاه یحتمل یک کمی طول هم بکشد که آیا بوی گند از فاضلاب چاه است یا از رودخانه است یا یحتمل هم طرف رودل کرده است و بوی گند خودش است که دارد می زند بالا زیر دماغش؟!

مسئله ی منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و مکتب تفکیک الهیات بشری و الهیات الهی و تولید علم و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بالاخره حکمت الهی هم همینجا است که امر بر بشر مشتبه هم یحتمل شود که علمی را که ساخته و پرداخته ی خود بشر است مثل داعشی که می خواهد جای اسلام قالب کند هم یک علمی است الهی که لا یتغییر است و بلکه علمی هم هست که در توان ما نیست که بتوانیم درکش کنیم. آنگاه می گوید که این یک دروغ محض هم هست که ما اصلا به علوم هسته ای دست یافته ایم و بلکه خیلی هم از آن عقبیم و اصلا ما را چه به این حرفها؟ کدام دانشمند هسته ای؟ کدام علوم هسته ای؟ او نمی گوید که آیا رشته ی تو هم علوم هسته ای است یا فرض بفرمایید خیلی هم ادعایت می شود که استاد فیزیک و گرانش و نسبیتی؟ و آنگاه کل علوم هسته ای را هم زیر سوال می بری و بلکه ترور دانشمندان هسته ای را هم به هیچ می گیری؟ دروغ است و مسئله حل است. این نتیجه ی خود را خیلی از خواص هم دانستن است نزد عوامی که همه را هم عوام زده فرض بگیریم. و اتفاقاً همین کار را خطبا و روحانیون ما هم کم نمی کنند چرا که نزد عوامی که کمتر از ریزه کاریهای تخصصی هم واردند آنچنان با متخصصین دیگر و حتی با یکدیگر توی دعوا می روند کانه ساحران فرعونی هم دارند جلوی فرعون و حضرت موسی سحر و جادوی خود را می افکنند و همه و همه را مورد تهاجم خود واقع هم می کنند. دلیل مسئله هم وارد شدن به دعوا با ائمه ی کفری است که فقط با جهاد تبیین به راه نمی آید و تا قتال و کشت و کشتار هم نکند ساکت نمی نشیند. و لذا در این میان هم آنچنان که بوی گند معلوم نیست از کجا دارد بلند می شود هم همانطور خودی و غیر خودی هم معلوم نمی شود که کجا دارند با استکبار جهانی وارد دعوا می شوند و کجا هم دارند خودی ار مورد موعظه و خطابه قرار می دهند که مثلاً اغتشاش هم نکن و بلکه بچه روسری ات را چرا می اندازی و موهایت را هم دم اسبی می کنی و راه می افتی توی کوچه و بازار و خیابان که بروید کنار که من آمدم که رستم منم و لا غیر و ...! و اما مسئله ی تقابل استکبار جهانی تک قطبی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف تک قطبی مغناطیسی جهانی هم هنوز باقی می ماند آنچنان که ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة؛ بابا امام زمانت را دریاب و کمک کن و نه این هم که طرف ائمه ی کفر را بگیری و بلکه بر علیه مسلمان و غیر مسلمان هم تاخت و تاز کنی! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه

بسمه تعالی

 

بسیج یکی از ابتکارهای مبارک امام بزرگوار ما بود؛ البتّه ابتکارات بزرگ ایشان، ابتکاراتی که در زندگی مردم، در تاریخ کشور یک حرکتهای عظیمی را ایجاد میکرد، یکی دو مورد نبود لکن یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترینِ این ابتکارها تشکیل بسیج بود که ایشان در اوایل آذر ۵۸ در آن سخنرانی معروفشان، اعلام کردند [لزوم تشکیل] لشکر بیست‌میلیونی کشور را.(۱) خب، بسیج بعد از فرمان امام تشکیل شد؛ این مال سال ۵۸ است. برکات بسیج و این ابتکار عظیم به قدری بود که امام در آذر سال ۶۷، یعنی نُه سال بعد از آن، آن خطابه‌ی والا و شیوا و بلند را در مدح بسیج صادر کردند.(۲) در این نُه سال به دست بسیج در کشور چه اتّفاقی افتاد که امام بزرگوار را آن جور تحت تأثیر قرار داد که آن بیان والا و شیوا و آن تعبیرات عجیب و آن ادبیّات عجیب را به کار بردند؟

 

حالا من چند جمله از آن ادبیّات فاخر امام بزرگوار را میگویم که یادتان بیاید امام عزیز ما در این بیانیّه، و در واقع در این خطابه، با بسیج مثل یک پدری صحبت میکنند که به فرزندان خودش عشق می‌ورزد. این عبارات را من میخوانم: «بسیج، مدرسه‌ی عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که بر گلدسته‌های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سَر داده‌اند». چه ادبیّات فاخری، چه تعبیرات بلندی! «درخت پُرثمری است که شکوفه‌های آن، بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد». البتّه من این عبارات را پشت سر هم نمیخوانم؛ بروید دقّت کنید، این حرفها خطاب به شماها است. بعد میفرمایند: «افتخارم این است که خود بسیجی‌ام». امام با آن عظمت که دنیا را تکان داد، تاریخ را تکان داد، میگوید «افتخارم این است که بسیجی‌ام». بعد میگوید: «من دست یکایک شما را میبوسم»؛ واقعاً اینها فراموش‌شدنی نیست. خب شما بسیجی‌های امروز مخاطب این بیانید. امام نفرمودند بسیج دهه‌ی ۶۰، [فرمودند] بسیجی؛ شما و بسیجیان بعد از شما، تا دوره‌های آینده، همه مخاطب این بیانند که امام میگوید من دست شماها را میبوسم.

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار بسیجیان

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51418#_ftnref2

 

 

جزیره موریس (Mauritius island) شاخ آقریقا محل تبعید رضا شاه:

 

https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/00263206.2018.1501681#

2b85d6ca-6520-4a3d-8e4a-aa9f2ee3f33d-b6de7b7c-de82-45a5-9538-

313dd15c6659

۞ تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَٰکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن کَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ ﴿٢٥٣﴾‏

 

اطلبوا العلم ولو فی الصین

 

بعضی صراحتاً نه تنها اشکال می فرمایند که علامه حسن زاده از نجوم چیزی نمی دانسته اند الا نجوم زمان هولاکو خانی را، و بلکه ایراد هم می کنند که تولید علم نداریم چرا که تولید نجاری هم نداریم. و استدلالشان بر این هم هست که آیا نجاری را می شود تولید کرد؟ همانطور هم علم را نمی شود تولید کرد! موضوع اینجا این است که نجار در نجاری اش انواع و اقسام تولیدات را دارد بر حسب اینکه چه چوبی هم در اختیار او گذاشته می شود، ولی آیا نمی شود خود نجاری را هم تولید کرد و آیا بدون تولید نجاری هم می شود نجار را وادار کرد که نجاری کند و به نجاری اش بپردازد؟! بر حسب گفته ی خود منتقد هم آیا این نتیجه ی غیر منتظره ای است که ما از نجار بخواهیم نجاری کند بدون اینکه نجاری را برای او تولید هم کنیم یا اینکه اصلا نتیجه ای است غیر منظور؟ نجار بدون خود تولید انواع و اقسام نجاریها یحتمل هم می تواند به تولیدات نجاری خود بپردازد و از انواع چوبهای نتراشیده ای (که در فلسفه اشتباهاً یا در اثر شباهت لفظی با هیولا هم قاطی می شود!) هم انواع محصولاتش را ارائه دهد. این غیر منتظره نیست ولی یحتمل بعضی اشکال هم کنند که غیر منظور هم هست. منظور و مطلوب این هم هست که نجار محترم یک مکانی هم داشته باشد که بقول معروف به نجاری هم نامیده می شود و می تواند در آن کارش را انجام دهد. ولی خوب می تواند همان کار را در محل ساختمانی که فرض بفرمایید کابینتهایی را باید برایش بسازد هم نجاری کند و ....

ولی گاهی اوقات مسئله اینجا است که وجود و ماهیت علم هم از این قرار است که باید کلاستری محاسباتی هم اصلا در شبکه ی عصبی شکل گیرد تا آیا بتوان کل شبکه ی عصبی مشمول چندین کلاستر را هم همه و همه را سوار یک تاکسی کرد یا خیر! یحتمل اگر شش کلاستر داشته باشید دیگر نتوان هر شش مسافر را سوار تاکسی کرد مگر اینکه خود راننده هم به عنوان یکی از مسافران به حساب آید! مسئله ی دیگر اینجا این است که یحتمل حتی ایراد شود که حتی چهار یا پنج مسافر هم خیلی هستند و باید فرض بفرمایید دو سه مسافر بیشتر هم سوار نکرد. خوب آنگاه اتفاقی که می افتد چیست؟ لزوماً دو الی سه کلاستر از شبکه ی عصبی هم جا می مانند دیگر. یعنی چه؟ یعنی اینکه فرض بفرمایید اگر شما دارید گرانش چرن- سیمونز را هم مطلالعه می فرمایید و مثلاً متن کتب و مقالات هم بالاتر از 100 الی 200 صفحه هر کدام است، یحتمل متوجه هم نشوید که خوب حالا مسئله مان چه ربطی هم دارد به هیئت و نجوم هولاکو خانی؟ و لذا یحتمل در نوع مسائلمان تاریخ و جغرافیا و هندسه و هیئت و نجوم محلی جهانی حتی تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را در مقابل استکبار جهانی تک قطبی را که بطور محلی و جهانی هم داریم بحث می کنیم، انگاه متوجه هم نشویم که چه شد که در تاکسی فضا- زمان دسیته dS یا آنتی دسیتر AdS  آیا باید هم فقط سه قاره را به عنوان حداکثر کلاسترهای سیستم شبکه ی عصبی سوار کنیم یا بیش از آن هم جایز است؟ حالا یحتمل بنا بر حتی قیاس و سنجه های نظریه های میدانهای همدیسی هم بعضی اشکال می کنند که بابا مگر می شود سه قاره را هم سوار تاکسی حتی فضایی هم کرد و بلکه لابد می خواهی ماه و خورشید را هم سوارش کنی؟! التفات می فرمایید؟!

نکته ی مهم اینجا این است که وقتی واقعاً هم هر که از راه رسید بفرمایید که شما هم می توانید سوار شوید و لذا بخواهید از این طریق حتی عوامفریبانه کلاسترهای سیستم شبکه عصبی را کامل هم کنید، چیزی که می تواند اتفاق بیافتد این است که بجای اینکه بتوانید به ابرتقارنهای تک قطبی مغناطیسی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی در مقابل استکبار جهانی تک قطبی هم بپردازید، یا استکبار جهانی ممکن است تبدیل شود به استکباری چند قطبی که حتی توی تاکسی هم حالا دیگر جا نمی شود یا اینکه تک قطبی مغناطیسیث امام زمان عجل الله فرجه الشریف را که به دروغ دارد تحویل مردم می دهد و می دهیم آنگاه تبدیل می شود به یک لااقل دو قطبی درونی روانشناسانه ای که مملو است از یک طرف سرخوشیهای روانپریشانه همراه با افسردگی. و آنگاه نه امیدی هست که آیا فاز مانیک و سرخوشیها را بتوان درمان کرد و نه افسردگیها را بتوان فهمید که از کجا وارد شده اند چرا که انواع حجابها هم دریده شده اند و دو قطبیهای روانپریشانه ی افراط و تفریطی عجیب و غریبی را هم ایجاد کرده اند. و لذا اینکه در نشئه ی آخرت هم چطور انسان ناطق توانسته است با اقل کم جهاد تبیین خود را از حیوان تاطق ارتقاء داده و دنیا و بلکه آخرتش را هم آنچنان تامین کند که بالاخره رنگ و بوی انسانی هم بگیرد لازمه اش این است که اصول دین توحید و نبوت و معاد و عدل و امامت را هم از انواع راه ها و از جمله از طریق منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی بتواند درست برای خود و بلکه خواص و عوام تبیین کرده چرا که وقتی سوار تاکسی هم شد آنگاه با مشکل روبرو نشود و مذاکراتش رو به پیشرفت باشد بجای اینکه یک کلاستر یا بیشتر سیستم شبکه ی عصبی هم یا جا بماند یا روانپریش دو قطبی و چند قطبی هم بخواهد دیگران را بیرون یا تبعید هم کند یا حتی به جزیره ای دور افتاده و غیر مسکونی و تازه در حال شکلگیری هم بفرستد یا .... بابا حالا اتوبوس یا مترو هم سعی کن سوار شوی دیگر و اینقدر هم به تاکسیها و عوام و خواص هم گیر نده و ...! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته

تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ ۚ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ‎﴿البقرة: ٢٥٢﴾‏

 

بعضی یحتمل اشکال هم می فرمایند که بعضی اساتید فیزیک از رشدیه تا هسته ای هم خیلی شفاف هم سعی می کنند ایراد فرمایند که مگر علم اسلامی و بلکه تولید علم هم داریم؟ و اتفاقاً هم تولید علم و هم علم اسلامی هم داریم و دلیلش هم همین است که تولید علم را حتی به دیگران هم نسبت می دهند و خود را از تولیدش الا تولید مقالات و بلکه یحتمل هم حتی کتب علمی عاجز هم می دانند! نکته اینجا این است که باید به ظرایف فلسفی و حکمت الهی هم اول پی برد تا بتوان به مکتب تفکیک علومی مثل ریاضی فیزیک در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم توجه کرد که چگونه بین حکمت الهی و الهیات بشری و الهیات الهی را هم می توانند چقدر تفکیک کنند. موضوع این نیست که خواصی قرار است با عوامی در یک تاکسی که فقط چهار الی پنج نفر هم جا دارد در فضایی فشرده هم ملاقات کنند و یحتمل هم نفر ششم از این فضا جا می ماند و بلکه مسئله این هم هست که بالاخره این وضع تا کی ادامه هم خواهد داشت؟! آیا این خوب است یا بد است؟ مسئله این نیست! مسئله بلکه مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنهایی است که آیا چقدر واقع هم می شوند و چقدر هم شکست ابرتقارنی هم داریم و بلکه آیا هندسه ی ناجابجایی و نظریه ی ریسمان و ... هم وارد مسائل می شوند همینطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه از حالات خلاء سعی هم دارد به الفهای بینهایت آیات اللهی های مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد و حتی در اصول دین و از جمله هم توحید و نبوت و معاد و علوم اسلامی و تولید علم از شرق و غرب هم پیشی بگیرد و بلکه انواع دانشمندان را هم در حوزه و دانشگاه بخود جلب کند لذا. مسئله اینجا هم هست که یا این کار را می توانیم انجام هم دهیم آنچنان که در تحقیق دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی و ابرتقارنهای متناظر آنها و بلکه برنامه ی (هندسی) لنگلندز و ... هم موفق می شویم یا شکستی هم در ابرتقارنهای مورد بحث واقع می شوند و بلکه آنگاه باید مسائل موجود را بازنگری هم کرد.

اسلامی بودن علم و حکمت الهی در آیات اللهی های مراتب و درجات متعالیه اینجا در توحیدی بودن مسئله هم هست که حتی اگر همه ی غیر مسلمانان و بلکه بسیاری دیگر از مسلمانان هم با هم در علم و فلسفه دست به یکی کنند که در علومی همچون ریاضی فیزیک و غیر آن هم پیشرفتهای شگفت آور کرده و همه و همه را پشت سر بگذارند، این از تبعات توحیدی حکمت الهی هم هست که مشلمانان شیعه هم می توانند دوباره و هزارباره و ... در تولید این علوم و بصورت اسلامی نیز از همه پیشی بگیرند و این چرخه ها الی ما شاء الله تا روز قیامت و ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ادامه دارد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته لا اله الا ا لله اللهم عجل لولیک الفرج

۞ سَیَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کَانُوا عَلَیْهَا ۚ قُل لِّلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ یَهْدِی مَن یَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‎﴿١٤٢﴾‏ 

 

وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلَاءِ وَ أَکْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا عَمُودُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْیَکُنْ صَغْوُکَ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ

12- و از رعیّت هیچکس بر حکمران در هنگام رفاه و آسانى گران بارتر، و در گرفتارى کم یارى کننده‌تر، و در انصاف و برابرى ناراضى‌تر، و در خواهش پر اصرارتر، و موقع بخشش کم سپاستر، و هنگام ردّ دیر عذر پذیرنده‌تر، و در پیشآمد سختیهاى روزگار در شکیبائى سست‌تر، از خواصّ نیست، 13- و ستون دین و انبوهى مسلمانها و آماده براى (جلوگیرى از) دشمنان همگان از مردم هستند (نه چند تن از خواصّ که از آنان به تنهایى کارى ساخته نیست) پس باید با آنان همراه بوده و میل و رغبت تو با آنها باشد.

 

http://lib.eshia.ir/11479/5/996

 

صلاح و فساد طبقات اجتماع در یکدیگر تاثیر دارد. ممکن نیست دیواری بین طبقات کشیده شود و طبقه ای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر مصون یا بی بهره بماند. ولی معمولا فساد از "جواص" شروع می شود و به عوام سرایت می کند و صلاح بر عکس از "عوام" و تنبه و بیداری آنها آغاز می شود و اجبارا "خواص" را به صلاح می آورد، یعنی عادتاً فساد از بالا به پایین می ریزد و صلاح از پایین به بالا سرایت می کند.

روی همین اصل است که می بینیم امیر المومنین علی علیه السلام در تعلیمات عالیه خود بعد از آنکه مردم را به دو طبقه ی "عامه| و "خاصه" تقسیم می کندف نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه اظهار یاس و نومیدی می کند و تنها عامه مردم را مورد توجه قرار می دهد.

 

مقدمه داستان راستان، استاد شهید مطهری، ص 18- 19 

 

 

موضوع اینجا است کانه خواص و عوام وقتی در تاکسی و ماشین مسافرکشی با هم ملاقات می کنند و مجبورند در فضایی که تنگ و فشرده و درهمتنیده است کنار هم بنشینند، اینها یحتمل با هم وارد دعوا و مرافعه و بگیر و ببند هم شوند؛ و حال آنکه چنین چیزی نه در تاکسی و اسنپ دربستی اتفاق می افتد و نه حتی از آنطرف در اتوبوس و مترو هم انتظارش چندان می رود واقع شود هر چند که ازدهام در مترو و اتوبوس هم بیشتر است. این عوام هستند که آنطور هم که شهید مطهری بدرستی هم می فرمایند "میلی به عدالت و انصاف و خضوعی در برابر حق و حقیقت در آنها موجود است و اگر با سخن حقی مواجه شوند حاضرند خود را با آن تطبیق دهند."

مثل این می ماند که خواص از بالا تشریف فرما شده و عوام هم از پایین تشریف می آورند و در تاکسی و ماشین مسافرکشی با هم تلاقی می کنند و آیا بتوانند در کنار هم دوام آورند و آیا نتوانند؟! موضوع این است که در کشورهای پیشرفته تر صنعتی و بلکه استکباری، شما چنین چیزی را ملاحظه هم نمی کنید که تاکسیها غیر از دربست و فرض بفرماییداسنپ و امثالهم اینطوری هم باشند که مسافرهایی را در کنار هم جور کنند که چهار الی حتی پنج مسافر را هم با هم بمقصد برسانند. و لذا، آستانه ی تحمل در کنار هم قرار گرفتن در تاکسی برای چهار پنج نفر هم خود می تواند امتحانی باشد برای خواص و عوام در یک فضای در هم فشرده و درهم تنیده.

نکته اینجا این هم هست که بین خواص و عوام می تواند آنچنان هم فاصله ای بیافتد که وقتی خواص سعی می کنند از بالا هبوط کرده و روی زمین و بلکه یحتمل در تاکسی با عوام روبرو شوند، آیا استکبار آنها چنین اجازه ای را هم بدانها می دهد یا اینکه خود را برتر هم دانسته و حتی الامکان حتی تاکسی هم سوار نمی شوند و در عوض فرض بفرمایید ماشینهای شخصی خود را هم دارند و ....

حرف حق تلخ هم هست آنجایی که ملاقات خواص و عوام هم یحتمل تبدیل شود به میز مذاکره ای که بین استکبار جهان تک قطبی و تک قطبی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رخ دهد انچنان که مسئله را آیا چقدر هم بتوان پای میز مذاکرات برجام هم حلش کرد؟ البته هر کشوری هم باز خودش خواص وعوام دارد و بلکه طبقات اجتماعی هر جامعه ای هم یحتمل شامل خواص و عوام و فساد و صلاح شوند. ولی یک جاهایی هم که فضا-زمان دچار درهمتنیدگیهایی می شوند راه چاره اش این است که تک قطبی امام زمان عجل الله فرجه الشریف همه و همه را نجات دهند بجای اینکه خواصی هم با دروغ و دروغگویی سعی کنند عامه ی مردم را گول زده و بلکه خود را هم جای تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف جا بزنند. اینجا است که استکبار جهان تک قطبی هم می تواند حتی امام زمانی دروغین را عَلَم کرده و عوام پسندانه اش هم کرده و سر مردم را سعی کند که گول بمالد.

موضوع این است که وقتی داخل تاکسی شلوغ شد و جا هم تنگ است، حالا شما سعی کنید مذاکرات هم بکنید و حال آنکه کار را نمی توان از روی عوامزدگی هم پیش برد و بلکه کار را به دعوا و مرافعه هم نکشاند چرا که حل مسئله تخصص هم اجتیاج دارد و حتی عوام هم باید تعلیم و تعلم داده شده تا خود به تخصص برسند و بتوانند مسائل خود را خود حل کنند و .... یک جا مسئله این است که جهاد تبیین احتیاج داریم و جایی دیگر طبیب دواری را نیاز داریم که دارو و مرهم تجویز کند و یک جا هم مسئله داغ و جراحی است. ولی یک جاهایی هم مسئله این نیست فقط که مریض بیش از حد هم به داروهایش وابسته و بلکه معتاد هم شده است و بلکه مسئله این است که با مسئله ای حاد هم از همان اول مریض مواجه بوده است که به او شوک هم وارد کرده است و لذا همان هم مریضش کرده است و بلکه حالا هم افتاده است توی دور وابستگی به دارو و شوک و .... یعنی بیمار یحتمل متوجه هم نبوده است که چطور هم شوکه شده است ولی بعدش در مسیر درمان و دوا و دارو هم از قضا دچار شوک درمانی هم شده است و .... بگذریم! ولی بالاخره گاهی اوقات یک مسکن یا حتی سرکانگبین یا گل گاوزبان و سمبل طیب و اسطخودوس و ... هم یحتمل کمک کنند هر چند که کماکان موقتا هم چنین کنند و .... 

یک وقت هست که شما در یک شبکه ی عصبی یک کلاستری را دارید که قدرت محاسباتی اش هم از کار افتاده است و بلکه رو به موت هم هست ولی یک وقت دیگر هم هست که دیگر مرده شور هم مرده را شسته و سرش را هم گذاشته روی پاهایش و خوابش هم برده است و حالا هر چه هم او را صدا می زنید که بابا بیدار شو مرده را بده می خواهیم ببریم؛ انگار نه انگار که کسی اصلا دارد در هم می زند یا نمی زند. کلاستر شبکه ی عصبی را یحتمل بتوان عوضش کرد و حتی ترمیمش هم کرد تا برگردد به سیستم عصبی شبکه و کار شبکه ی عصبی را مختل هم نکند؛ ولی در بین خواص و عوامی گیر کردن که شبکه ی عصبی را هم آیا حالا چطور باید طبیب دوار درمان کند که اقل کم شامل جهاد تبیین هم شود؟ و بلکه اعصاب و روان افراد مسئول شبکه عصبی را هم به هم نریزد؟ این هم خود نمی شود گفت که فقط مستلزم یک هنری است و بلکه بسیار هم هنر می خواهد و حتی علم و تخصصهای فراوان هم احتیاج دارد و یحتمل همه ی افراد بشر را هم بکار می گیرد و .... و اما یا اهل العالم قتل الحسین علیه السلام عطشانا ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

https://arxiv.org/abs/2211.05908

https://arxiv.org/abs/2210.13184

https://arxiv.org/abs/2211.10725

https://arxiv.org/abs/2211.04361

https://arxiv.org/abs/2210.17281

https://arxiv.org/abs/2211.12683

https://arxiv.org/abs/2211.13111

https://arxiv.org/abs/2211.13120

https://arxiv.org/abs/2211.13111

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ ‎﴿١﴾‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ‎﴿٢﴾‏ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ ‎﴿٣﴾‏ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ‎﴿٤﴾‏ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ‎﴿٥﴾‏ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ‎﴿٦﴾‏ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ‎﴿٧﴾‏

 

یگ مسئله ای که در محاسبات موازی و برداری داریم این است که کلاسترهایی که هر کدام بطور موازی یا برداری در حال محاسبات هستند آیا زنده اند یا اینکه یحتمل هم از قدرت محاسباتیشان افتاده اند و بلکه دیگر کلاسترها دارند آیا چقدر آنها را یدک هم می کشند؟ این معمولاً وقتی با الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم سر و کار داریم طوری که بینهایت کلاسترهایی هم در حال محاسبات مداوم هستند، بیشتر هم اتفاق خواهند افتاد. یک وقت دیدید یک کلاستری هم دارد بطور موازی روی محاسبات کلاستر دیگری هم حساب می کند که اصلا وجود خارجی هم ندارد و بلکه مرده است. این یک وجه مسئله است و وجه دیگر این است که کلاسترها هر کدام محاسبات خود را طوری انجام دهند که با هم هماهنگ هم نباشند و بلکه محاسبات یکدیگر را یا دارند خنثی می کنند یا اصلا نسبت به یکدیگر مخرب هم هستند. و حال آنکه اینها طوری با هم تنظیم هم باید شوند که از لحاظات کدهای امنیتی بتوانند یکدیگر را پشتیبانی هم کنند. فرض بفرمایید ما اینجا داریم محاسبات می کنیم و دیگری در آنطرف اقیانوس هم دارد محاسبات می کند و همه و همه هم با هم هماهنگ نباشند و حال آنکه انتظار هم می رود که چنین است. و لذا چه شود؟ یک حالات مخرب آشفتگی ای هم اقل کم می تواند رخ دهد هر چند که بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که بالاخره با یک اختلالهایی در تفاوت می توان سعی کرد که مسئله را حلش کرد. مثلاً یک شوکی هم بدان وارد می کنیم ببینیم آیا می تواند جوابگوی آن باشد یا خیر و ....؟! این مقالات را هم نگاهی بیاندازید:

 

https://link.springer.com/book/10.1007/978-3-540-78699-3

https://arxiv.org/abs/2211.04361

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ ‎﴿١﴾‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ‎﴿٢﴾‏

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

 

کَافُورٌ الْخَادِمُ‌ کَانَ یُونُسُ النَّقَّاشُ یَغْشَى سَیِّدَنَا الْإِمَامَ وَ یَخْدُمُهُ فَجَاءَهُ یَوْماً یُرْعَدُ فَقَالَ یَا سَیِّدِی أُوصِیکَ بِأَهْلِی خَیْراً قَالَ وَ مَا الْخَبَرُ قَالَ عَزَمْتُ عَلَى الرَّحِیلِ قَالَ وَ لِمَ یَا یُونُسُ وَ هُوَ یَتَبَسَّمُ قَالَ وَجَّهَ إِلَیَّ ابْنُ بُغَا بِفَصٍّ لَیْسَ لَهُ قِیمَةٌ أَقْبَلْتُ نَقْشَهُ فَکَسَرْتُهُ بِاثْنَیْنِ وَ مَوْعِدُهُ غَدٌ وَ هُوَ ابْنُ بُغَا إِمَّا أَلْفُ سَوْطٍ أَوْ الْقَتْلُ قَالَ امْضِ إِلَى مَنْزِلِکَ إِلَى غَدٍ فَرُحْ فَمَا یَکُونُ إِلَّا خَیْراً فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ وَافَاهُ بُکْرَةً یُرْعَدُ فَقَالَ قَدْ جَاءَ الرَّسُولُ یَلْتَمِسُ الْفَصَّ قَالَ امْضِ إِلَیْهِ فَلَنْ تَرَى إِلَّا خَیْراً قَالَ وَ مَا أَقُولُ لَهُ یَا سَیِّدِی قَالَ فَتَبَسَّمَ وَ قَالَ امْضِ إِلَیْهِ وَ اسْمَعْ مَا یُخْبِرُکَ بِهِ فَلَا یَکُونُ إِلَّا خَیْراً قَالَ فَمَضَى وَ عَادَ وَ قَالَ قَالَ لِی یَا سَیِّدِی الْجَوَارِی اخْتَصَمْنَ فَیُمْکِنُکَ أَنْ تَجْعَلَهُ اثْنَیْنِ حَتَّى نُغْنِیَکَ فَقَالَ الْإِمَامُ ع اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ إِذْ جَعَلْتَنَا مِمَّنْ یَحْمَدُکَ حَقّاً فَأَیُّ شَیْ‌ءٍ قُلْتَ لَهُ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَمْهِلْنِی حَتَّى أَتَأَمَّلَ أَمْرَهُ فَقَالَ أَصَبْتَ‌[1].

 

مناقب آل ابیطالب، ط علامه، ابن شهر آشوب، جلد 4، ص 427

http://lib.eshia.ir/12566/4/427

بحارالأنوار (جلد ۵۰) / ترجمه خسروی ;  ج ۱  ص ۱۰۶

 

امالى شیخ طوسى-فحام از کافور خادم این حدیث را نقل کرده گفت: در اطراف امام علیه السّلام گروهى از صنعتگران بکار اشتغال داشتند آن محل شبیه دهى بود. یونس نقشبند با حضرت امام على النقى رفت و آمد داشت و خدمتکارى آن جناب را مینمود یک روز در حالى که لرزه تنش را فرا گرفته بود وارد شد. عرض کرد:آقا من خانواده خود را بشما میسپارم.فرمود:مگر چه شده‌؟ گفت:تصمیم دارم فرار کنم.با لبخند فرمود؛براى چه. گفت:موسى بن بغا یک نگین بسیار قیمتى برایم فرستاد که روى آن نقش بیاندازم شروع بکار کردم ولى نگین دو نصف شد حالا فردا قرار است نگین را باو بدهم شما میدانید صاحب نگین موسى بن بغا است یا هزار تازیانه خواهد زد و یا مرا میکشد،فرمود:برو بخانه‌ات فردا بخیر خواهد گذشت. فردا صبح با لرزه آمده گفت:اینک پیکى از طرف موسى بن بغا آمده انگشتر را میخواهد فرمود:تو برو پیش او جز خوبى چیزى نخواهى دید.گفت:آقا باو چه بگویم.امام علیه السّلام لبخندى زده فرمود:برو ببین چه میگوید.گفتم:که جز خیر چیزى نخواهى دید. یونس رفت ولى بلافاصله با خنده برگشت.گفت:غلام پیغام آورد که زنان بر سر نگین انگشتر با هم اختلاف کرده‌اند ممکن است آن نگین را دو قسمت کنى اگر چنین کارى بکنى بتو جایزه گرانى خواهم داد. [از منتهی الآمال:] حضرت چون این بشنید خدا را حمد کرد و فرمود: چه در جواب او گفتی؟ گفت" گفتم مرا مهلت بده تا فکری در امر آن کنم حضرت فرمود خوب جواب گفتی. 

جامع الاحادیث، بحار الانوار

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/250239/translate?rownumber=4

 

 

معمولاً در مواجهه ی استکبار با مستضعفین، استکبار متوجه این امر هم نیست که چطور مستضعفین را مورد ظلم و ستم هم قرار می دهد و بلکه آنها را از اراذل و اوباش هم می شمارد! در مثال مسافرکشی و مسافر یحتمل هر دو هم از مستضعفینی باشند که به فکر کسب نانی برای خود و خانواده ی خود هستند ولی از آنجایی هم که در فضایی واقع می شوند مملو از ترافیک و ازدهام و شلوغی و سر و کله زدنهای بیخودی که تنشزا و اعصاب خوردکن آیا چقدر هست، آنگاه درگیری و درهم تنیدگی هم ممکن است رخ دهد. اگر استکبار هواپیما و کشتی و اتومبیل خصوصی با راننده هم می داشت، یحتمل باز هم اگر سوار ماشین مسافرکش می شد دچار دعوا و مرافعه و بزن و بکش هم می شد چرا که فضایی را که معمولاً حس می کند به او اختصاص دارد را در ماشین مسافرکشی که 4 نفر (الی حتی 5 نفر هم، با دو تفر مسافر جلو که خوشبختانه حالا دیگر رواج ندارد و به همان یک نفر مسافر جلو اکتفا هم می شود!) مسافر هم در کنار هم فشرده شده اند را باید تحمل کند. از آن طرف هم اگر مسافرکش اینچنینی بخواهد کارش را ارتقاء هم دهد و بلکه دربست یا حتی اسنپی هم کار کند نیز باز خودش احساس آسایش بیشتری کند نسبت به تنشزاییهای مسافران بدخلق یا ایرادی علاوه بر ترافیک و شلوغی آن و .....

ولی استکبار یحتمل متوجه نباشد که حالا اگر نگینی را دو قسمت کنند که هر کدام را به دو نفر کلاً بدهند، این یک مسئله است. ولی آیا اگر همان را پنج قسمت هم کنند دیگر چیزی از نگین باقی می ماند و دیگر کلاً ارزش اش ساقط نمی شود؟ و این در صورتی است که مستضعفین یحتمل به انگشترها و نگینهای بدلی نه چندان گرانقیمت هم راضی می شوند و می پسندند! یک جا مسئله فضای کافی است که باید در اختیار هر فردی قرار بگیرد و یک جا مسئله گرانی و ارزانی حتی نان است و یک جا هم مسئله امید و تلاش برای زندگی بهتر است.

مستضعفین و استکبار هر دو یحتمل هم دنبال علم و ابزارها و اسبابهای علمی باشند، ولی این امام المستضعفین و مستضعفین هم هستند که در استمرارِ یافتن و کسب علم و حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی و مکتب تفکیک الهیات بشری و الهیات الهی صادقانه تلاش هم می کنند آنچنان که تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در مقابل جهان تک قطبی استکباری نیز مقاومت و استقامت هم می کند و از خدا در صراط مستقیم هم طلب هدایت می کند. و اما این یک مسئله ی دیگری هم هست که امام المستضعفین چطور هم استکبار را باید در هم بکوبد و خورد و خاکشیرش هم کند با اینکه یحتمل مدعی هم هست که ابزار و اسباب و ادوات علمی و بلکه خود علم هم در اختیار او است! اتفاقاً خدا می تواند در یک آن و در یک لحظه استکبار را ورشکستش هم کرده و بلکه مستضعفین را هم بر آنها مسلط نماید حتی آن وقتی که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ظهور می فرمایند و بدست حضرتش هم استکبار در هم کوبیده می شود چرا که از مسلمات منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم هست و ...! مشکل اینجا یحتمل این هم هست که منافقین نمی دانند که خدا و رسول الله و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف خود می دانند که کیست که خدا و رسول الله محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست و احتیاجی هم ندارند که منافقین به آنها بفرمایند که فرض بفرمایید که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کیست؟! مثل این است که ما بخواهیم خورشید و ماه را هم به همه معرفی کنیم که کدام به کدام است؟ خوب، همه خودشان می دانند که خورشید و ماه هم کدام است دیگر؛ آقتاب آمد خود دلیل آفتاب! استمرار در الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف خود نشان از مماشات و حرکت و بیرون آمدن از حالات خلاء شاگرد و دانشجو و طلبه بسمت خورشید انقلاب جهانی تک قطبی مغناطیسی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در مقابل جهان تک قطبی استکباری ندارند؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا ‎﴿الکهف: ٨٤﴾‏

فَأَتْبَعَ سَبَبًا ‎﴿الکهف: ٨٥﴾‏

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ‎﴿الکهف: ٨٩﴾‏

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ‎﴿الکهف: ٩٢﴾‏

مَن کَانَ یَظُنُّ أَن لَّن یَنصُرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ لْیَقْطَعْ فَلْیَنظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ مَا یَغِیظُ ‎﴿الحج: ١٥﴾‏

إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ ‎﴿البقرة: ١٦٦﴾‏

أَمْ لَهُم مُّلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبَابِ ‎﴿ص: ١٠﴾‏

وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا هَامَانُ ابْنِ لِی صَرْحًا لَّعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ ‎﴿غافر: ٣٦﴾‏

أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَىٰ إِلَـٰهِ مُوسَىٰ وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ کَاذِبًا وَکَذَٰلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَصُدَّ عَنِ السَّبِیلِ وَمَا کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلَّا فِی تَبَابٍ ‎﴿غافر: ٣٧﴾‏

 

بنده ی حقیر انقریب که داشتم یک پست جدیدی را می نوشتم در مورد علم و ابزارهای علمی؛ ولی بعد پشیمان شدم و گفتم اقل کم اول اینجا بنویسم و یحتمل بعد اگر لازم شد هم پستش کنم! موضوع این است که علم خود درست است که ابزارها و اسبابهایی هم دارد و از جمله هم کتاب و دعا و امثالهم! ولی ابزارهایی هم هستند که از کاربردهای یک علمی بکار گرفته می شوند. مثلاً ممکن است از دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی در ریاضی فیزیک خیلی هم استفاده شود، ولی همینها نیز یحتمل در ام آر آی کاربردها دارند. و لذا علم باید به یک بلوغ فکری هم برسد تا بتواند آن ابزار و اسبابش را هم که حتی کاربردی است را اختراع کرده و ساخته و پرداخته نموده و هر چه بیشتر هم الی ما شاء الله تکمیلش کند و فرض بفرمایید از عکسهای ایکس-ری برسد به سی تی اسکنهای پیچیده تر؛ یا سونوگرافی یا ....

اینجا یک ترتیبی را در علم و ابزارهای آن را داریم که از ابزارها و اسبابهایی که برای خود علم هم کاربردها دارند می توانیم برسیم به ابزارهای کاربردی که حتی در پزشکی هم کاربردی می شوند. یا فرض بفرمایید که از ابزارهایی که در علوم دفاعی و نظامی و حتی موشکی و ماهواره ای و اینترنتی هم کاربردها دارند نیز می توانیم برسیم به ابزارهای دیگری که برای اجتماعات بشری انواع کاربردها را هم دارند و .... ولی اینجا ما یک شاخص مهمی که می توانیم هم در نظر داشته باشیم که هم در مملکت کفر و هم در مملکت اسلام کاربردی است همین است که علم را چطور هم کاربردی کنیم که تک قطبی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در مقابل جهان تک قطبی استکباری هم مقاومت کرده و هم پیروز شود؟ نکته اینجا این است که یحتمل ما این دیدگاه را حتی نقادانه و بلکه شکاکانه هم به حساب می آوریم و برگذار هم می کنیم، ولی خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنجایی که مسئله هم مسئله ی کن فیکون است باید هم آناً تصمیم بگیرند و بلکه حتی از روی علم و آگاهی و حکمت عمل هم کنند. و لذا می فرماید: 5. إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏. و بنابراین با سلام و بسم الله الرحمن الرحیم و صلوات هم کارهایمان را شروع کنیم: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

نکته اینجا این هم هست که ما برای اینکه به ارزش علم و حکمت الهی بتوانیم پی ببریم، یحتمل اگر الفهای بینهایت آیات اللهی را هم بتوانیم مشاهده کنیم آنگاه حتی به ریاضی فیزیک و فلسفه و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز راه یابیم ولی آیا حکمت الهی در درجات و مراتب متعالیه تری هم واقع نشده اند آنچنان که باز هم باید تلاش کنیم تا بتوانیم از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم؟ یعنی گویی روشنفکر و دانشمند مادی در یک سطوحی از مادیات هم گیر می کند و دیگر نمی تواند دانش اش را ارتقاء هم دهد تا به امامش هم برسد و چرا که ولایتش هم ولایت شیطانی است که سبب هم می شود که ولایت حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را هم نپذیرد و کتمان هم کند و دغدغه ی پیوستن به حتی شیاطین گنده تر از خودش و دیگر شیاطینی که بر او هم همه جوره سلطه دارند را در خود و دیگران هم بپرورد و .... و لذا انواع شیطنتها هم در او آغاز می شود و نمی تواند هم به درجات و مراتب الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم که برسد که هیچ؛ و حتی بدتر هم خود را درگیر انواع شیطنتهایی می کند که دیگران را هم درگیر کرده و درهمتنیدگیهای مشکلزایی هم می تواند برای همه و همه ایجاد کند. و چرا؟ برای اینکه تک قطبی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم حتی در درون خود نمی تواند درک کند و بلکه مایل هم نیست با جهد و جهاد تبیین و تلاش روز افزون در جهت حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و نماز و دعا و اسلام هم بدان برسد؛ و دیگر چه رسد به اینکه بخواهد در مقابل جهان تک قطبی استکباری هم نه تنها بدان نپیوندد و بلکه مقاومت هم کرده و حتی استکبار جهانی را هم در هم کوبد. بعضی اینجا اشکال هم می کنند که خود اهل قلم و روشنفکران و خواص و نخبگان علمی هم هستند که اصل مشکل اند! ولی مشکل اینجا هم هست که یک ابرتقارنها و شکست ابرتقارنهایی هم داریم که بتوانیم به آن حد از دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی ابرتقارنی هم برسیم که بتوانند ما را در مکتب تفکیک از حکمت بشری به حکمت الهی هم رهنمون شوند و حتی استکبار جهانی را هم شکست دهیم و اسلام عزیز هم سربلندانه پیروز و رستگار هم شود و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم از درونمان و بیرونمان ظهور بفرمایند و .... و اما یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا! کدام حسین؟ همان حسینی که می فرماید ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجات لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَىٰ مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَـٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ‎﴿البقرة: ١٠٢﴾‏

مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿البقرة: ١٠٦﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿المائدة: ٥١﴾‏

إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ ‎﴿النحل: ١٠٠﴾‏

إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ‎﴿المائدة: ١١٠﴾‏

وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ کِتَابًا فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ‎﴿الأنعام: ٧﴾‏

وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِن کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ ‎﴿الأعراف: ١١٣﴾‏

قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ ‎﴿الأعراف: ١١٦﴾‏

وَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ ‎﴿الأعراف: ١٢٠﴾‏

وَقَالُوا مَهْمَا تَأْتِنَا بِهِ مِنْ آیَةٍ لِّتَسْحَرَنَا بِهَا فَمَا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ ‎﴿الأعراف: ١٣٢﴾‏

 

https://arxiv.org/abs/2211.12520

https://arxiv.org/abs/2211.12527

https://arxiv.org/abs/2211.12530

https://arxiv.org/abs/2211.12545

https://arxiv.org/abs/2211.12555

https://arxiv.org/abs/2211.07658

https://arxiv.org/abs/2211.13186

 

می فرمایند حتی یحتمل در کمتر از یک چشم بر هم زدن، تخت ملکه ی سبا را نزد حضرت سلیمان علی نبینا علیه السلام آورد: قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَٰذَا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ ۖ وَمَن شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ ‎﴿النمل: ٤٠﴾. و اصولاً این از امور خدا هم هست که وقتی می خواهد کاری را انجام دهد می فرماید کن فیکون، امر می فرماید و همان آن انجام می شود. إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿یس: ٨٢﴾‏‏ و این امر کن فیکون وقتی بین کافر و مسلمان هم واقع می شود، یک درهم تنیدگی ایجاد می کند که از جمله در دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی ابرتقارنی تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و جهان تک قطبی استکباری رخ می دهد.

این هیچی و پوچی که اراذل و اوباش هم بخواهند عربده کشیده و فحش دهند و بلکه حتی از کتک کاری هم پا را فراتر گذاشته و کشت و کشتار هم کنند نیز یحتمل از اموری برای آنها بنظر برسد که همراه توهمات استکباریشان آنها را وادار به طغیان هم می کند. مثلاً ممکن هم هست بر سر اینکه آیا در تاکسی یا ماشین مسافرکشی را خیلی محکم هم بسته ای مسئله به کتک کاری هم ختم شود و دیگر به کشت و کشتار هم نکشد و یحتمل هم بکشد! ولی در تکرار این مسائل و بلکه آرام نگرفتن ارتباطات اینچنینی هم آیا سحر و جادویی در کار است؟! یا مسئله فقط مشکلات اجتماعی ای است که به طغیان و طغیانگری هم کشیده شده اند. یک بار یادم هست یحتمل 20- 30 سال پیش که داشتم می رفتم کتابخانه ای و اتفاقاً در ماشین را هم سفت بستم چرا که نمی دانم چه شد که با راننده اش بحثم شده بود. راننده که پیاده شد برای دعوا و کتک کاری هیچی، حتی مسافر دیگری هم همراهی اش کرد که کمکش کند! کارشان که تمام شد، بعد کیفم را باز کردند دیدند کتابهایی مثلاً ریاضی و به انگلیسی تویش است. بنده ی حقیر گفتم اینها را هم بریزید توی جوب آب دیگر. و این گذشت! تا دیروز دیدم که مسافری که در را سفت بسته بوده است با راننده کتک کاری اش شده بوده و خوب هم کتک خورده و بعد حتی شیشه ماشین را هم به عنوان انتقام و در جوابش شکسته است و پلیس و کلانتری و .... یحتمل اینجاها دیگر سحر و جادویی در کار نیست و مسئله فقط مسئله ی عدم فرهنگ هم هست! و یحتمل هم مسئله این است که کُشتی را مایل است دو طرف دعوا از رینگ بوکس بکشاند وسط خیابان. بابا زورتان زیاد است، بروید توی رینگ بوکس و آنجا زورآزمایی کنید دیگر! و نه اینکه وسط خیابان سعی کنید حساب همدیگر را برسید. امر به معروف و نهی از منکر بصورت زبانی هم خوب است ولی نه دیگر اینکه حتی امر به معروف و نهی از منکر را هم کنار گذاشته و دو طرف دعوا مثل خروس جنگی بیافتند به جان هم و کشت و کشتار و حتی جنگ و خونریزی و ...! کار اینجاها دیگر از سحر و جادو هم گذشته است و رسیده است به جهل و غفلت و دیوانگی و بلکه از اینها هم گذشته است و فرض بفرمایید وارد اغتشاشات هم شده است و ....

کن فیکون خدا که از آیات اللهی حضرت حق هم خبر می دهند کجا؟ و کن فیکون استکباری که مملو از طغیان و سرکشی و لامذهبی و فحش و فحشکاری و ... هم هست کجا که انسان ناسپاس هم در یک آن یحتمل حتی اعصابش به هم می ریزد و نمی تواند خود را کنترل کرده و فاجعه ای و بلکه فاجعه هایی هم حتی برای خودش نیز به بار می آورد و .... بابا مریض روانی را هم بالاخره باید درمانش کرد و بلکه بستری اش هم کرد و حتی اگر لازم دارد یک دوره شوک اش هم داد. ولی مسئله این هم هست که یحتمل مریض به داروهایش بیش از حد هم وابسته و بلکه معتاد هم شده و لذا دیگر اثر هم نمی کنند و همین هم هست که لازم است حالا شوک اش هم بدهند. چاره ی دیگری نیست! مطلوب است بیابید سحر و جادوهای فرعونی را و بلکه عصای حضرت موسی علی نبینا علیه السلام را که از روی معجزه ی خدا هم تبدیل به اژدها می شود! و بلکه جادوگران فرعونی را هم وادار به سجده و مسلمان شدن می کند و ...!  لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

1. وَاتَّقُوا یَوْمًا لَّا تَجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ ‎﴿البقرة: ١٢٣﴾‏

2. فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ‎﴿المدثر: ٤٨﴾‏

3. أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّکْرَىٰ ‎﴿عبس: ٤﴾‏

 

https://arxiv.org/abs/2211.11768

https://arxiv.org/abs/2211.11769

https://arxiv.org/abs/2211.11775

https://arxiv.org/abs/2211.11782

https://arxiv.org/abs/2211.09645

https://arxiv.org/abs/2211.07404

https://arxiv.org/abs/2211.04880

https://arxiv.org/abs/2211.01182

1. وَاتَّقُوا یَوْمًا لَّا تَجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئًا وَلَا یُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ یُنصَرُونَ ‎﴿البقرة: ١٢٣﴾‏

2. فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ‎﴿المدثر: ٤٨﴾‏

3. أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّکْرَىٰ ‎﴿عبس: ٤﴾‏

 

یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

۲۷۵ وَ قَالَ علیه السلام جَاهِلُکُمْ مُزْدَادٌ وَ عَالِمُکُمْ مُسَوِّفٌ.

275 - امام علیه السّلام (در نکوهش افراط و تفریط) فرموده است‌

(1) نادان شما (کار را از روى نادانى) زیادة میکند، و داناى شما (کار را از وقت خود) بتأخیر مى‌اندازد (در بعضى از نسخ نهج البلاغه جاهلکم مزداد مسوّف بدون کلمه و عالمکم ذکر شده است که معنى آن چنین است: نادان شما «بفکر اینکه گناه او را خواهند بخشید در گناه» زیاده‌روى مى‌نماید و «توبه و بازگشت را» به تاخیر مى‌اندازد).

۲۷۶ وَ قَالَ علیه السلام قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِینَ.

276 (- امام علیه السّلام (در اینکه علم راه عذر را مى‌بندد) فرموده است‌

(1) علم و دانستن (احکام دین) راه بهانه بهانه جویان را (که مى‌گویند: خدا کریم است و رحیم و نیازى برنج و بندگى ما ندارد) مى‌بندد (پس هر که با دین و کتاب و رسول آشنا شد عذر و بهانه‌اش پذیرفته نیست).

 

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه مرحوم علی نقی فیض الاسلام، جلد 6، ص 1223- 1224

http://lib.eshia.ir/11479/6/1223

 

این را من خواهش میکنم توجّه کنید: از نظر جبهه‌ی استکبار، مشکل اینجا است؛ مشکل استکبار با جمهوری اسلامی این است که اگر جمهوری اسلامی، این نظام، پیشرفت بکند، رونق بگیرد، جلوه کند در دنیا، منطق لیبرال‌دموکراسی دنیای غرب باطل خواهد شد. من اتّفاقاً این بحث را در اصفهان یک بار کردم؛ در بین جمعیّت عظیم در میدان بزرگ اصفهان، راجع به این [بحث] یک اشاره‌ای کردم.(۴) با منطق لیبرال‌دموکراسی، غربی‌ها توانستند حدود سه قرن همه‌ی دنیا را غارت کنند؛ یک جا گفتند اینجا آزادی نیست، وارد شدند؛ یک جا گفتند دموکراسی نیست، وارد شدند؛ به بهانه‌ی ایجاد دموکراسی و به بهانه‌هایی مانند این، اموال آن کشور را، خزائن آن کشور را، منابع آن کشور را غارت کردند بردند؛ اروپای فقیر ثروتمند شد، به قیمت به گِل نشستن بسیاری از کشورهای ثروتمند مثل هند. هند را اینها بیچاره کردند؛ شما این کتاب نهرو ــ نگاهی به تاریخ جهان ــ را اگر بخوانید درست توجّه میکنید که چه اتّفاقی افتاده؛ و خیلی کشورهای دیگر؛ چین را، جاهای دیگر را [بیچاره کردند]. حالا ایران، استعمارِ مستقیمِ به آن صورت نشد، امّا اینجا هم هر چه توانستند کردند، با منطق لیبرال‌دموکراسی؛ یعنی گفتند آزادی و دموکراسی، آزادی و مردمی؛ با این عنوان، کشورها را تسخیر کردند؛ هم علیه آزادی، هم علیه مردمی بودن کشورها، هر چه توانستند کردند.

یک نمونه‌اش جلوی چشم شما همین افغانستان است. ۲۱ سال قبل از این آمدند افغانستان برای اینکه دولتی را که ادّعا میکردند مردمی نیست و آزادی در آن نیست، شکست بدهند؛ آمریکایی‌ها آمدند بیست سال در افغانستان جنایت کردند، انواع و اقسام جنایتها را انجام دادند، هر چه توانستند دزدیدند، بردند، خوردند، کشتند، نابود کردند، خانواده‌ها را از بین بردند، اخلاقها را خراب کردند، بعد از بیست سال همان حکومتی که علیه او وارد شده بودند آمد سرِ کار، افغانستان را دادند به او، با این فضاحت خارج شدند! این یک نمونه‌ای است که امروز جلوی چشم شما جوانها است.

سیصد سال، اوّل اروپایی‌ها، بعد هم آمریکایی‌ها، با منطق لیبرال‌دموکراسی حرکت کردند. حالا اگر یک حکومتی و یک نظامی در دنیا به وجود بیاید که منطق لیبرال‌دموکراسی را رد کند و با یک منطق واقعی به مردم کشورش هویّت بدهد، آنها را زنده کند، آنها را بیدار کند، آنها را قوی کند و در مقابل لیبرال‌دموکراسی بِایستد، این، منطقِ لیبرال‌دموکراسی را ابطال میکند؛ و این، جمهوری اسلامی است. لیبرال‌دموکراسی بر پایه‌ی نفیِ دین بنا شده بود، و جمهوری اسلامی بر پایه‌ی دین بنا شده؛ آنها ادّعای مردمی بودن کردند، و جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه یک نظام مردمی است.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار صدها نفر از مردم اصفهان، ۲۸ /آبان/ ۱۴۰۱

https://www.leader.ir/fa/speech/26144

 

یک دهن کجیهایی هست که حتی شاگرد و دانشجو و طلبه ی تنبل و فشل و حتی بی ادب و تربیت را هم وادار می کند که نهه تنها هیچگاه به اجتهاد نرسد و بلکه درس و مشق و منطق و حساب و کتاب را هم رها کرده و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم همه و همه را بهشان انواع دهنکجیها کند. و خیال هم می کند که خوب هم هست و مسئله ای هم نیست و بلکه همه ی اینها حقشان هم هست و اصلا کدام امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ همه اش دروغ است! تو را به پیر، به پیغمبر، به علی، دهن کجیها را ملاحظه بفرمایید! روسری و حجابش را برداشته است و کارهای خصوصی اش را هم آمده است توی پارک و خیابان می خواهد انجام دهد و عمومی اش هم کرده است و آنگاه با دهنکجی هم می گوید می خواهد اعتراض و اعتصاب و شورش و اغتشاش و جنگ و دعوا هم با همین بی حجابی اش کند. و نمی گوید هم که تو داری به خدا و پیغمبر اکرم صل الله علیه آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و به شخیص امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دهن کجی می کنی ای بدبخت! خوب، نکن! چه غلطی است که داری می کنی؟!

این دلیلش این است که بنظرش هم می رسد که دارد از آن طرف آبها هم دستور می گیرد و بلکه خدا با او هم هست و چرا که اگر هم با او نیست که حتماً با آنطرف آبیها که هست و اعتصاب و اعتراض و اغتشاشات هم درست است! منطقش همان منطق لیبرال دموکراسی است و بلکه منطقش را از دست هم داده است آنجایی که باید از حالات خلاء بیرون بیاید و به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم برسد، برعکس هم عمل می کند و بلکه بیشتر هم در حالات خلاء خود فرو رفته و هر چه هم می تواند از آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه دورتر هم می شود. 

در حقیقت، با چنین منطق لیبرال دموکراسی ای، توحید را از دست داده است و با مشرکین و منافقین و کافرین هم همدست شده است. نکته اینجا این است که درست است که استکبار حتی هند و چین را هم خوب مورد استعمار خود قرار داد و بلکه ژاپن را هم در جنگ جهانی دوم همراه گروه محور که بر علیه متفقین بودند آنچنان هم شکست داد که بمب اتمی هم روی سرش انداخت و هنوز هم که هنوزه آمریکا بر آن تسلط دارد. ولی با اینکه هند و چین هم کماکان استقلال خود را باز یافته اند و دیگر زیر سلطه ی استعمار و استکبار جهانی ظاهراً واقع نشده اند و حتی روسیه هم مدعی دو قطبی کردن جهان از تک قطبی استکباری آمریکا است؛ با این حال، همه ی اینها حتی هر آن و لحظه ای هم خود را می چسبانند به استکبار آمریکا و رژیم صهیونیستی و بر علیه اسلام هم جبهه می گیرند چرا که اصلا اصل توحیدی را نه می فهمند و نه قبول می کنند. و لذا از همه بیشتر هم حتی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف دهن کجیها است که می کنند و بلکه نفی اش هم می کنند که برو بابا کدام امام زمان عجل الله فرجه الشریف! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه.

این است که منطق لیبرال دموکراسی فاسق فاسد را با بدترین شکستهای ابرتقارنی هم در هم می شکند و خورد می کند و دوباره هم به ابرتقارن فاسد فاسق دیگری می خواهد قائل هم شود و اما توحید و نبوت و معاد و عدل و امامت را هم نپذیرد؛ ابرتقارن را هم فاسد و باتلاقی و از روی فسق می کند و هندسه را هم به هم می ریزد چرا که آیا منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم می فهمد و ...! و این است که هیچگاه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نمی تواند هم درک کند چرا که همانطور که در حالات خلاء شاگردی و دانشجویی و طلبگی و حتی با جهشهایی معکوس هم در حالات خلائهای استادانه در باتلاقها و سیاه چاله ها و سیاه چاله های نجومی در فعر جهنم نیز همینطوری فرو رفته با اینکه خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سعی دارند که مومنین و مومنات و بلکه همه ی عالم را هم یاری کند که هر چه بیشتر هم اسلام آورند و به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم برسند. و لذا بنظرشان هم می رسد که در لایه های مختلفی که در قعر جهنم هم گیر کرده اند و نمی دانند که کدام دیکتاتوری هم هست که دارد به آنها دیکته می کند، بطور معکوس هم در قعر جهنم دارند فرو می روند و از یک لایه به لایه ی زیرین آن هم خود را انتقال می داده و بلکه زور هم می شوند بدون آنکه بدانند دارند چه می کنند؟! و چرا که بجای اینکه از الفهای بینهایت پایینتر به الفهای مراتب و درجات بالاتر هم بخواهند سعی کنند ارتقاء یابند، خود به خودی و در یک ماشین اتوماتا بطور اتوماتیک هم کانه الفهای بالاتر آنها را مجبور می کنند که به الفهای پایینتر تنزل یابند. و اما خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عج الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر به سوی آسمانها سعود می کنند و از دسترس همگان دور می شوند و .... و حالا هی دهنکجی هم بکن؛ بابا بدبخت به خودت است که داری دهنکجی هم می کنی! بفهم! و الا نعوذ بالله همینطوری بیخودی هم که نیست که می فرمایند ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة و صلوات بر امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بیخودی است؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه.

وَلَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَـٰذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَمَا زَادَهُمْ إِلَّا إِیمَانًا وَتَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٢٢﴾‏

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ رُسُلًا إِلَىٰ قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِینَ أَجْرَمُوا وَکَانَ حَقًّا عَلَیْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ ‎﴿الروم: ٤٧﴾‏

وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ ‎﴿الطور: ٢٤﴾‏

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَـٰذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا ‎﴿النساء: ٧٥﴾‏

إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَلَا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا ‎﴿النساء: ٩٨﴾‏

وَیَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِیهِنَّ وَمَا یُتْلَىٰ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ فِی یَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا کُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَن تَنکِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَن تَقُومُوا لِلْیَتَامَىٰ بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِهِ عَلِیمًا ‎﴿النساء: ١٢٧﴾‏

یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ ‎﴿الواقعة: ١٧﴾‏

فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِن کَفَرْتُمْ یَوْمًا یَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِیبًا ‎﴿المزمل: ١٧﴾‏

وَیَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا ‎﴿الانسان: ١٩﴾‏

قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَامْرَأَتِی عَاقِرٌ قَالَ کَذَٰلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ مَا یَشَاءُ ‎﴿آل عمران: ٤٠﴾‏

وَجَاءَتْ سَیَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَىٰ دَلْوَهُ قَالَ یَا بُشْرَىٰ هَـٰذَا غُلَامٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَعْمَلُونَ ‎﴿یوسف: ١٩﴾‏

قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ ‎﴿الحجر: ٥٣﴾‏

فَانطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا لَقِیَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَیْئًا نُّکْرًا ‎﴿الکهف: ٧٤﴾‏

وَأَمَّا الْغُلَامُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینَا أَن یُرْهِقَهُمَا طُغْیَانًا وَکُفْرًا ‎﴿الکهف: ٨٠﴾‏

وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَکَانَ تَحْتَهُ کَنزٌ لَّهُمَا وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَن یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَیَسْتَخْرِجَا کَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذَٰلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا ‎﴿الکهف: ٨٢﴾‏

یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَىٰ لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا ‎﴿مریم: ٧﴾‏

قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ‎﴿مریم: ٨﴾‏

قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ‎﴿مریم: ١٩﴾‏

قَالَتْ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ‎﴿مریم: ٢٠﴾‏

 

حکمة ۲۷۷ وَ قَالَ علیه السلام کُلُّ مُعَاجَلٍ یَسْأَلُ الْأَنْظَارَ وَ کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ.

حکمت 277 - امام علیه السّلام (در سرزنش کسیکه کار را بموقع انجام ندهد) فرموده است‌

(1) با هر که تعجیل و شتاب نمایند (مرگش زود برسد) مهلت مى‌خواهد (که عبادت و بندگى کند) و هر کس را مهلت دهند و زود نخواهند (عمرش دراز باشد) با تأخیر افتادن (که وقت دارم و در آینده انجام مى‌دهم) بهانه جوید (کار امروز به فردا اندازد).

نهج البلاغه، ترجمه علی نقی فیض  الاسلام، جلد 6، ص 1224

http://lib.eshia.ir/11479/6/1224

 

(و منها)

طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ یَضَعُ مِنْ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِکْمَةِ وَ لَمْ یَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ فَهُمْ فِی ذَلِکَ کَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِیَة

قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا وَ أَسْفَرَتِ السَّاعَةُ عَنْ وَجْهِهَا وَ ظَهَرَتِ الْعَلاَمَةُ لِمُتَوَسِّمِهَا مَا لِی أَرَاکُمْ أَشْبَاحاً بِلاَ أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلاَ أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاکاً بِلاَ صَلاَحٍ وَ تُجَّاراً بِلاَ أَرْبَاحٍ وَ أَیْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُیَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْیَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَکْمَاء

و قسمتى از این خطبه است (در وصف خود و توبیخ اصحابش فرموده):

(امام علیه السّلام) (5) طبیبى است (روحانىّ) که بوسیله طبّ و معالجه خویش (براى بهبودى امراض مهلکه و بیماریهاى گوناگون در میان خلائق) همواره گردش میکند، و مرهمهایش (علوم و معارفش) را (براى زخم دلهایى که به تیغ نادانى و گمراهى مجروح گشته) محکم و آماده کرده است، و ابزارها را (به آتش نهى از منکر و ترسانیدن از عذاب الهىّ) سرخ کرده و تافته است، هر جا که لازم باشد مرهمها و ابزارهاى داغ کردن را بروى آن مى‌نهد، و جاهاى مجروح و نیازمند به معالجه، دلهاى کور (از دانش) و گوشهاى کر (از شنیدن حقّ) و زبانهاى لال (از گفتن سخنان راست) است، این طبیب روحانىّ بوسیله دواء و معالجه خود بیماریهاى غفلت و نادانى و حیرت و سرگردانى را رسیدگى و معالجه مى‌نماید (و لیکن) (6) بیماران از روشنیهاى حکمت و عرفان استفاده نکرده‌اند، و به آتش زنه‌هاى علوم و معارف درخشان آتش نیفروخته‌اند، پس آنان مانند چارپایان چرنده (که شعور نداشته تمام همّت و سعیشان صرف خوردن و آشامیدن است) و همچون سنگهاى سخت بنیان (که چیزى را درک نمى‌کنند) مى‌باشند.

(7) براى صاحبان بصیرت و بینائى پوشیده‌ها آشکار و براى اشتباه کننده راه حقّ هویدا گشت (بوسیله امام حقائق و اسرار علوم که دشمنان دین پنهان نموده در صدد خاموشى نور حقّ بر آمده بودند نمایان گردید، پس براى جاهل و نادان جاى عذرى باقى نمانده) و قیامت پرده از روى خود بر داشته و علامت و نشانه آن براى دارنده فراست و زیرکى ظاهر گردید (پیغمبر اکرم در تمام شئون زندگى تا قیامت آنچه را بشر بآن نیازمند است بیان فرموده بطوریکه گویا قیامت بر پا شده است، پس جاى سخن باقى نمانده تا منتظر باشید پیغمبر دیگرى مبعوث شود و راه خیر و صلاح و فساد را بیان نماید) (8) چه شده که شما را مى‌بینم پیکرهاى بى‌جان و جانهاى بى‌پیکر (بعضى مانند مرده‌ها نمى‌فهمید و از دشمن جلوگیرى نمى‌کنید، و جمعى داراى جان یعنى عقل بوده مى‌فهمید و لیکن دنیا پرست بوده بجنگ نمى‌روید) و (شما را مى‌بینم) عبادت کنندگان بدون پرهیزکارى (جنگ کننده بى ثبات قدم) و بازرگانان بدون سود (مغلوب شده شکست خورده) و مى‌باشید بیدار چون خواب رفته، و حاضر چون غائب، و بینا چون کور، و شنوا چون کر، و گویا چون لال (تسلّط دشمن را بر خود مى‌بینید و از آنها جلوگیرى نمى‌کنید با اینکه توانائى دارید)؟.

 

نهج البلاغه، ترجمه مرحوم علی نقی فیض الاسلام، ص 321- 323

http://lib.eshia.ir/11479/2/323

 

فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَ هَبْ
پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را

لَنا - یااِلهى - مِنْ لَدُنْکَ فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتى بِها تُحْیى
- اى خداى من - از سوى خود فرجى بخش با آن نیرویى که مردگان را

اَمْواتَ الْعِبادِ، وَ بِها تَنْشُرُ مَیْتَ الْبِلادِ، وَلاتُهْلِکْنى - یا
زنده مى‌کنى، و سرزمین‌هاى مرده را حیات مى‌دهى، و مرا - خدایا - از غم و غصه هلاک مکن

اِلهى - غَمّاً حَتّى‌ تَسْتَجیبَ لى، وَ تُعَرِّفَنِى الْاِجابَةَ فى دُعآئى،
تا دعایم را به اجابت برسانى، و اجابت آن را به من آگاهى دهى،

وَ اَذِقْنى طَعْمَ الْعافِیَةِ اِلى‌ مُنْتَهى‌ اَجَلى، وَلاتُشْمِتْ بى
و تا پایان حیات مزه شیرین عافیت را به من بچشان، و دشمن شادم

عَدُوّى، وَلا تُمَکِّنْهُ مِنْ عُنُقى، وَلا تُسَلِّطْهُ عَلَىَّ. اِلهى اِنْ
مکن، و او را وبال گردنم مساز، و بر من غلبه مده. اله من،

رَفَعْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى یَضَعُنى؟ وَ اِنْ وَضَعْتَنى فَمَنْ ذَا
اگر بلندم نمایى کیست که پستم کند؟ و اگر پستم سازى کیست که

الَّذى یَرْفَعُنى؟ وَ اِنْ اَکْرَمْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى یُهینُنى؟ وَ اِنْ
بلندم نماید؟ و اگر مرا گرامى دارى کیست که خوارم کند؟ و اگر

اَهَنْتَنى فَمَنْ ذَاالَّذى یُکْرِمُنى؟ وَ اِنْ عَذَّبْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى
خوارم نمایى کیست که اکرامم نماید؟ و اگر عذابم دهى کیست که بر من

یَرْحَمُنى، وَ اِنْ اَهْلَکْتَنى فَمَنْ ذَا الَّذى یَعْرِضُ لَکَ فى
رحمت آورد؟ و اگر هلاکم کنى کیست که درباره بنده‌ات جلودار تو

عَبْدِکَ؟ اَوْ یَسْئَلُکَ عَنْ اَمْرِهِ؟ وَقَدْ عَلِمْتُ اَنَّهُ لَیْسَ فى
شود؟ یا از تو درباره‌اش بازخواست نماید؟ و من به این حقیقت رسیده‌ام که در

حُکْمِکَ ظُلْمٌ، وَ - لا - فى نَقِمَتِکَ عَجَلَةٌ، وَ اِنَّما یَعْجَلُ مَنْ
حکم تو ستمى، و در عذابت عجله‌اى نیست، چون کسى شتاب مى‌کند که

یَخافُ الْفَوْتَ، وَ اِنَّما یَحْتاجُ اِلَى الظُّلْمِ الضَّعیفُ، وَقَدْ
از فوت برنامه بترسد، و کسى نیاز به ستم پیدا مى‌کند که ناتوان است، و تو

تَعالَیْتَ - یااِلهى - عَنْ ذلِکَ عُلُوّاً کَبیراً. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌
- اى خداى من - از آن بسیار بالاترى. بارالها، بر

مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَلا تَجْعَلْنى لِلْبَلآءِ غَرَضاً، وَلالِنَقِمَتِکَ
محمد و آل محمد درود فرست، و مرا هدف بلا، و نشانه عقوبت

نَصْباً، وَمَهِّلْنى، و نَفِّسْنى، وَ اَقِلْنى عَثْرَتى، وَلاتَبْتَلِیَنّى
مساز، و مرا مهلت ده، و اندوهم را پایان بخش، و از لغزشم درگذر، و به مصیبتى

بِبَلآءٍ عَلى‌ اَثَرِ بَلآءٍ، فَقَدْ تَرى‌ ضَعْفى وَ قِلَّةَ حیلَتى وَتَضَرُّعى
دنبال مصیبت گرفتارم مکن، چون ناتوانى و بیچارگى و زاریم را به درگاهت

اِلَیْکَ. اَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ الْیَوْمَ مِنْ غَضَبِکَ، فَصَلِّ عَلى‌
مى‌بینى. خدایا در این روز از غضب تو به تو پناه مى‌برم، پس بر

 

مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَعِذْنى، وَاَسْتَجیرُ بِکَ الْیَوْمَ مِنْ سَخَطِکَ،
محمد و آلش درود فرست و پناهم ده، و در این روز از غضب تو امان مى‌طلبم،

فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ - اَجِرْنى، وَ - اَسْئَلُکَ اَمْناً مِنْ
پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا امان ده، و ایمنى از عذابت را

عَذابِکَ، فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ امِنّى، وَاَسْتَهْدیکَ،
مسئلت دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا ایمن ساز، و از تو هدایت مى‌طلبم، پس بر

فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاهْدِنى، وَاَسْتَنْصِرُکَ، فَصَلِّ
محمد و آلش درود فرست و هدایتم فرما، و از تو یارى و مدد مى‌خواهم، پس بر

عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَانْصُرْنى، وَاَسْتَرْحِمُکَ، فَصَلِّ عَلى‌
محمد و آلش درود فرست و مرا یارى کن، و از تو رحمت مى‌خواهم، پس بر

مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَارْحَمْنى، وَاَسْتَکْفیکَ، فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ
محمد و آلش درود فرست و بر من رحمت آر، و از تو بى‌نیازى مى‌طلبم، پس بر محمد و آلش درود

الِهِ، وَاکْفِنى، وَاَسْتَرْزِقُکَ، فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَارْزُقْنى،
فرست و بى‌نیازیم ده، و از تو روزى مى‌خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و روزیم مرحمت کن،

وَاَسْتَعینُکَ، فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَ اَعِنّى، وَاَسْتَغْفِرُکَ
و از تو کمک مى‌جویم، پس بر محمد و آلش درود فرست و کمکم کن، و بر معاصى

لِما سَلَفَ مِنْ ذُنُوبى، فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاغْفِرْ لى،
گذشته‌ام آمرزش مى‌خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و مرا بیامرز،

 

وَ اَسْتَعْصِمُکَ، فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاعْصِمْنى،
و از تو عصمت خواهم، پس بر محمد و آلش درود فرست و عصمتم ده، زیرا

فَاِنّى لَنْ‌اَعُودَ لِشَىْ‌ءٍ کَرِهْتَهُ مِنّى اِنْ شِئْتَ ذلِکَ، یارَبِّ
اگر اراده‌ات تعلق گیرد هرگز به عملى که تو آن را نمى‌پسندى بازنگردم، پروردگارا

یارَبِّ، یاحَنَّانُ یامَنَّانُ، یاذَاالْجَلالِ وَالْاِکْرامِ، صَلِّ عَلى‌
پروردگارا، اى مهربان، اى عطاکننده، نعمتها، اى صاحب جلال و اکرام،

مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَاسْتَجِبْ لى جَمیعَ ما سَئَلْتُکَ وَطَلَبْتُ
بر محمد و آلش درود فرست، و همه آنچه را که از حضرتت خواستم و طلبیدم و براى آن

اِلَیْکَ وَرَغِبْتُ فیهِ اِلَیْکَ، وَ اَرِدْهُ وَقَدِّرْهُ وَاقْضِهِ وَاَمْضِهِ،
روى به جانب تو کردم برایم اجابت کن، و آن را بخواه و مقدر فرما و بر آن حکم و امضا کن،

وَخِرْ لى فیما تَقْضى مِنْهُ، وَ بارِکْ لى فى ذلِکَ، وَ تَفَضَّلْ عَلَىَّ
و در آنچه بر من حکم مى‌کنى خیر مرا مقرر فرما، و مرا در آن برکت ده، و به آن بر من

بِهِ، وَاَسْعِدْنى بِما تُعْطینى مِنْهُ، وَ زِدْنى مِنْ فَضْلِکَ وَ سَعَةِ
تفضل نماى، و مرا به آنچه از آن عطا مى‌کنى سعادتمند ساز، و از فضل خود و وسعت

ما عِنْدَکَ، فَاِنَّکَ واسِعٌ کَریمٌ، وَ - صِلْ ذلِکَ بِخَیْرِ الْاخِرَةِ
آنچه نزد توست بر من بیفزاى، زیرا تو توانگر و کریمى، و آن را به خیر

وَنَعیمِها، یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ.
و نعمت آخرت پیوسته ساز، اى مهربانترین مهربانان.

 

ثُمَّ تَدْعُو بِما بَدا لَکَ، وَتُصَلّى عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ اَلْفَ مَرَّةٍ.
آنگاه از حضرت حق هرچه به نظرت مى‌رسد بخواه، و هزار بار بر محمد و آلش صلوات

هکَذا کانَ یَفْعَلُ عَلَیْهِ السَّلامُ.
فرست، که حضرت زین‌العابدین علیه السلام چنین مى‌کرد.

 

صحیفه سجادیه، ترجمه استاد حسین انصاریان، ص 287- 292

http://lib.eshia.ir/10261/1/292

 

و امّا هویّت انقلابی؛ حالا آن [هویّت] علمی و ایمانی و هنری را عرض کردیم، [میرسیم به] هویّت انقلابی. البتّه در خیلی از شهرهای کشورِ ما پیش از انقلاب تلاشهای انقلابی بود، خوب هم بود، قوی هم بود، امّا اصفهان برتری داشت؛ اقّلاً یکی از برترین شهرهای انقلابی بود؛ اگر نگوییم برترین شهر بود، لااقل یکی از برترین‌ها بود. اوّلین شهری که زمان رژیم طاغوت حکومت‌نظامی شد اصفهان بود؛ هیچ جا قبل از اصفهان حکومت‌نظامی نشده بود، اصفهان حکومت‌نظامی شد. [این] نشان‌دهنده‌ی آن بود که مردم بیشتر از دیگران در تلاشند. در دفاع مقدّس، دو لشکر نام‌آور و خط‌شکن [داشت]: لشکر امام حسین (علیه السّلام) که فرمانده معروفش شهید خرّازی بود و لشکر نجف که آن هم فرمانده‌‌ معروف و شهیدش شهید احمد کاظمی بود. بعد از شهادت خرّازی و مدّتی بعد از اینکه شهید کاظمی از لشکر نجف رفت، فرماندهان برجسته‌ی دیگری این دو لشکر را اداره کردند؛ دلاوران واقعاً برجسته‌ای که ما خیلی از اینها را از نزدیک  شناختیم و دیدیم. خب، استان اصفهان بر اثر همین مجاهدتها در حدود ۲۴ هزار شهید دارد، که حدود ۷۵۰۰ شهید در گلستان شهدای شهر اصفهان مدفونند. اینها یک رقمهای عجیبی است، اینها یک نشانه‌های بزرگی است. ده‌ها هزار جانباز، چند هزار آزاده؛ اینها سند افتخار اصفهان است. اینها وظیفه درست میکند برای شما؛ نمیخواهیم فقط مدّاحی کنیم؛ نگه داشتن این عظمتها و آثار بزرگ، وظیفه‌ی یکایک افراد باوجدان است.

 

و امّا مناسبت بیست‌وپنجم آبان؛ روز بیست‌وپنجم آبان، حدود ۳۶۰ شهید در اصفهان تشییع شدند. چطور طاقت بیاورد یک شهر؟ ۳۶۰ شهید! آن فرماندهانی که این شهدا جلوی چشم آنها شهید شدند، خودشان مانده بودند که چه جوری این شهدا را بیاورند اصفهان‌ تشییع کنند؛ این قدر این حادثه، حادثه‌ی بزرگ و عجیبی بود! به نظرم اگر هر جای دنیا یک روز ۳۶۰ جوانِ به‌خون‌آغشته را بیاورند در میان مردم و تشییع کنند، آن شهر آن روز فلج میشود، از پا می‌افتد؛ اصفهان فلج نشد. در خبرهای ما و گزارشهای مسلّم ما این هست که همان روز عصر، عدّه‌ی زیادی از جوانها و روزهای بعد عدّه‌ی زیادتری به طرف جبهه‌ها حرکت کردند؛ همان شب، کاروان عظیم پشتیبانی از شهدا از اصفهان راه افتاد. حالا [اگر] امروز ۳۶۰ شهید آوردند، مردم باید بنشینند مشغول عزاداری [بشوند]، دیگر حواسشان به جبهه نیست؛ نخیر،‌ همان روز و روزهای بعد، جمعیّت راه افتادند. این روحیه را ببینید! این انگیزه را ببینید! خانواده‌های دو شهید، خانواده‌های سه شهید، خانواده‌های چهار شهید، چند خانواده‌ی پنج شهید، چند خانواده‌ی شش شهید،‌ یک خانواده‌ی هفت شهید! اینها مال اصفهان است؛ اینها هویّت انقلابی و جهادی اصفهان را برای ما تشریح میکنند. بخشی از مناقب اصفهان اینها است؛ اصفهان بیش از این حرف دارد. در این چهار دهه هم هر وقت لازم شده است، اصفهان سینه سپر کرده آمده جلو؛ مردم اصفهان در هیچ قضیّه‌ای عقب‌نشینی نکردند. بنده بعضی از قضایا را بخصوص یادم هست؛ حالا نمیخواهم یادآوری کنم و اسم بیاورم. آن چنان زنده، با یک اشاره و با یک توجّه، بارها وارد میدان شدند، یک فتنه را خاموش کردند.

...

سیصد سال، اوّل اروپایی‌ها، بعد هم آمریکایی‌ها، با منطق لیبرال‌دموکراسی حرکت کردند. حالا اگر یک حکومتی و یک نظامی در دنیا به وجود بیاید که منطق لیبرال‌دموکراسی را رد کند و با یک منطق واقعی به مردم کشورش هویّت بدهد، آنها را زنده کند، آنها را بیدار کند، آنها را قوی کند و در مقابل لیبرال‌دموکراسی بِایستد، این، منطقِ لیبرال‌دموکراسی را ابطال میکند؛ و این، جمهوری اسلامی است. لیبرال‌دموکراسی بر پایه‌ی نفیِ دین بنا شده بود، و جمهوری اسلامی بر پایه‌ی دین بنا شده؛ آنها ادّعای مردمی بودن کردند، و جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه یک نظام مردمی است.

 

البتّه پیدا است که در تبلیغاتشان و در تلویزیون‌هایشان انکار میکنند، امّا قبول دارند، خودشان میدانند. این هم که می‌بینید اینجا یک عدّه‌ای میگویند آزادی نیست، مردمی نیست، و مانند این حرفها، به دهن آنها نگاه میکنند؛ وَالّا دلیلِ بودنِ آزادی این است که خود اینها دارند همین حرفها را علیه نظام میزنند، و کسی هم به آنها کار ندارد. دلیل مردمی بودن این است که از بعد از رحلت امام تا امروز، این دولتهایی که سر کار آمدند، هیچ دو دولتی از لحاظ فکری شبیه هم نبودند. یک دولت آمده، دولت بعدی با یک تفکّر دیگری سرِ کار آمده؛ خب پیدا است که آزادی فکری است. مردم آزادند، انتخاب میکنند؛ یک وقت این را انتخاب میکنند، یک وقت آن را انتخاب میکنند.

پس مشکل غرب و استکبار با جمهوری اسلامی این است که جمهوری اسلامی دارد پیشرفت میکند، دارد رونق میگیرد، و این پیشرفت را همه‌ی دنیا دارند می‌بینند و به آن اعتراف میکنند، و این برای غرب غیر قابل تحمّل است؛ این را حاضر نیست تحمّل کند؛ مشکل اینجا است. مشکل اینجا است که ایران دارد پیشرفت میکند. اگر ما پیشرفت نمیکردیم، اگر ما حضور قدرتمند در منطقه از خودمان نشان نمیدادیم، اگر ما در مقابل آمریکا و استکبار صدایمان میلرزید، حاضر بودیم زورگویی آنها و قلدری آنها را قبول بکنیم، این فشارها کمتر میشد. البتّه می‌آمدند تسلّط پیدا میکردند، امّا دیگر تحریم و این فشارها و این چالشهای این جوری کم میشد. هر وقت صدای قدرتمندیِ جمهوریِ اسلامی بلندتر بوده ــ چون در این سالها اوضاع مختلف بوده؛ خودتان میدانید ــ تلاش دشمن برای پنجه زدن به جمهوری اسلامی بیشتر بوده.


پس چالش اساسی برای امروز ما در کشور، چالش پیشرفت و توقّف و رکود است؛ یا بگوییم چالش پیشرفت و ارتجاع؛ چون توقّف عقب رفتن است و هر کسی که توقّف کند در واقع دارد عقب میرود؛ چون دنیا در حال حرکت به جلو است، اگر شما ایستادید، عقب میمانید. مسئله این است: ما داریم پیشرفت میکنیم، دنبال پیشرفتیم، میخواهند این نباشد. همه‌ی قدرتهای استکباری دنیا که عمدتاً آمریکا و اروپا است، در مقابل این حرکت پیشرفت جمهوری اسلامی حرص میخورند، مضطرب میشوند، ناراحت میشوند، لذا وارد میدان میشوند و هر کاری از دستشان برمی‌آید میکنند؛ البتّه هیچ غلطی هم نمیتوانند بکنند؛ تا حالا هم نتوانسته‌اند، بعد از این هم نمیتوانند.

در این کارزار، در خطّ مقدّم دشمن، آمریکا قرار دارد؛ علّت اینکه ما روی آمریکا تکیه میکنیم و اصرار داریم، این است که آمریکا در خطّ مقدّم است؛ دیگران هم هستند امّا پشت سر آمریکا‌. همه‌ی رؤسای جمهور آمریکا در این سالهای متمادیِ این چند دهه‌ی انقلاب، در این خطّ مقدّم با جمهوری اسلامی جنگیده‌اند؛ حالا کجا هستند؟ بعضی نابود شدند، تلف شدند، از بین رفتند، بعضی هم در زباله‌دان تاریخ افتادند، ولو زنده هم باشند؛ از کارتر و کلینتون و اوبامای دموکرات بگیرید تا ریگان و بوش جمهوری‌خواه تا آن سبک‌مغز قبلی(۵) و تا این بنده‌خدای بی‌هوش‌وحواس فعلی(۶) که میخواهد ایران را نجات دهد، مردم ایران را نجات بدهد، همه‌ی اینها بی‌استثنا در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده‌اند، و هر کسی از دوستان خودشان را هم که توانسته‌اند به کار گرفته‌اند؛ بالخصوص رژیم صهیونیستی را تحریک کردند، کمک کردند. حالا گفته میشود که رژیم صهیونیستی، رژیم غاصب، آنها را تحریک میکند؛ بله، ممکن است در مواردی هم این جور باشد، امّا [رژیم صهیونیستی] سگ زنجیری آنها است،‌ سگ هار آنها در منطقه است، وظیفه‌اش این است که در منطقه افساد کند، فشار بیاورد، بعضی از دولتهای دیگرِ منطقه هم متأسّفانه با او همراهی کردند. البتّه ضربه‌هایی هم وارد کردند ــ نه اینکه هیچ [کاری نکردند] ــ امّا مجموعاً ناکام ماندند، نتوانستند متوقّف کنند جمهوری [اسلامی] را. هیچ کدام از طرحهایشان پیش نرفت، یعنی به آن نتیجه‌ی مقصودِ خودشان نرسید؛ بله، یک مشکلاتی ایجاد کردند، امّا مقصودشان حاصل نشد؛ نه تحریم، نه ترور دانشمندان، نه رشوه دادن به بعضی‌ها که علیه جمهوری اسلامی در داخل حرف بزنند، نه انواع شگردهای سیاسی و امنیّتی‌شان، هیچ کدام نتوانست عامل حرکت و پیشرفت و استقامت ملّت ایران را از کار بیندازد.

خب، حالا ما در مقابل یک چنین وضعی قرار داریم. من عرض میکنم وظیفه‌ی همه‌ی ما ــ هم مسئولین کشور،‌ هم آحاد مردم، هم روشنفکران جامعه،‌ هم جوانان فعّال و نخبگان جامعه، هم جوامع علمی؛ چه حوزه‌ی علمیّه، چه دانشگاه‌ها ــ این است که بدانیم باید پیشرفت کنیم. امروز پیشرفت وظیفه‌ی ما است؛ در همه‌ی زمینه‌ها. باید پیشرفت کنیم؛ باید پیشرفت علمی کنیم، باید پیشرفت هنری کنیم، باید پیشرفت اقتصادی کنیم، باید پیشرفت سیاسی کنیم؛ این پیشرفتها نظام را مستحکم میکند، به نظام اقتدار میدهد. وقتی شما اقتدار پیدا کردید، دشمن نمیتواند نگاهِ چپ به شما بکند. هدف دشمن این است که ارکان اقتدار را متزلزل کند؛ می‌بینید دیگر؛ نمیخواهند نظام مقتدر باشد. ما همه باید پیشرفت را دنبال کنیم، چون پیشرفت ما را مقتدر میکند، ما را خودکفا میکند، ما را مستحکم میکند. اگر چنانچه این پیشرفتها ــ هم پیشرفت علمی، هم پیشرفت معنوی و اخلاقی، هم پیشرفت اقتصادی، هم پیشرفت سیاسی ــ ادامه پیدا کند که بحمدالله تا حالا [چنین] بوده، دشمن مضطرب میشود؛ دشمن از این بسیار بیمناک است و خب هر چه تلاش دارد به کار میبرد که نگذارد.
 

حالا چه جوری پیشرفت کنیم؟ خب‌ ابزارهای پیشرفت خیلی است،‌ ابزارهای گوناگونی است؛ من فقط به یک نکته‌ی مهم میخواهم اشاره کنم و آن، امید است. امید مهم‌ترین ابزار پیشرفت است و دشمن روی این متمرکز شده؛ دشمن از همه‌ی توان دارد استفاده میکند برای القای ناامیدی، برای القای بن‌بست. ‌یک جوانی هم که با مسائل دنیا آشنا نیست، گاهی می‌بینید تحت تأثیر قرار میگیرد، او هم مأیوس میشود؛ وقتی مأیوس شد، کار نمیکند. پیشرفت احتیاج دارد به امید. دشمن روی امید ملّت ایران متمرکز است. این امکانات گسترده‌ای که دشمن به کار گرفته، این رسانه‌ها، این ماهواره‌ها، این فضای مجازیِ عجیب و غریب، این تلویزیون‌های مزدورِ مأجور،(۷) همه‌ی اینها برای این است که این امید را در مردم بکُشند. خوشبختانه امید زنده است ــ حالا من یک اشاره‌ای خواهم کرد ــ امّا میخواهند نگذارند جوانهای ما امیدوار بمانند، نگذارند مسئولین ما امیدوار بمانند؛ اینها حتّی به مسئولین هم طمع دارند که امید را از آنها بگیرند. خب، حالا یک امتدادی هم متأسّفانه در داخل دارند؛ من ناچارم این را بگویم. آدم دلش نمیخواهد چنین واقعیّتی وجود داشته باشد، امّا هست؛ اینها در داخل امتداد دارند. امتداد آنها هم همین القای یأس، القای ناامیدی که «فایده‌ای ندارد»، «به جایی نمیرسیم»،‌ «چه ‌کار میخواهیم بکنیم» است؛ از این حرفها می‌شنوید. در داخل هم فلان روزنامه‌، فلان فعّالِ فضای مجازی، متأسّفانه از این چیزها دارند؛ اینها هم امتداد آنها هستند.

...

همین آیه‌ی شریفه‌ای که این برادرمان تلاوت کردند: وَ لَمّا رَأَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَهُ وَرَسولُهُ وَ صَدَقَ اللَهُ وَرَسولُه. خب جنگ احزاب، جنگ کوچکی نبود؛ تمام طوائف عرب از قریش و طائف و مکّه و همه جا جمع شدند آمدند به جنگ یک شهر مدینه با چند هزار نفر جمعیّت. جنگ احزاب بود، این باید دلها را بلرزاند؛ وقتی که مؤمنین این را دیدند، قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَهُ وَ رَسولُه؛ [گفتند] این چیز جدیدی نیست، خدا گفته بود که می‌آیند، برایتان دشمن هست، دشمنانها می‌آیند سراغتان، آمدند؛ وَ صَدَقَ اللَهُ وَرَسولُهُ وَ ما زادَهُم اِلّا ایمانًا وَ تَسلیما.(۸) این «وَ ما زادَهُم اِلّا ایمانًا وَ تَسلیما» همان فرصت است؛ تهدید بود، از این تهدید استفاده کردند، ایمانشان بیشتر شد؛ یعنی یک فرصتی برای ازدیاد ایمان پیدا شد. در صدر اسلام و همیشه همین ‌جور بوده.

در قضیّه‌ی دفاع مقدّس [هم] همین جور؛ دفاع مقدّس یک جنگ احزاب بود؛ در آن هم از همه طرف حمله کردند. ملّت ایران از این تهدید، فرصت درست کرد؛ آن فرصت چه بود؟ آن فرصت این بود که به همه‌ی دنیا نشان داد که ملّت ایران شکست نمیخورد. همه آمدند دیگر؛ آمریکا پشتیبانی کرد، اروپا پشتیبانی کرد، ناتو پشتیبانی کرد، ورشو آن روز ــ پیمان ورشو که مال کمونیست‌ها بود ــ پشتیبانی کرد از صدّام، همه‌ پشتیبانی کردند، [امّا] ایران شکست نخورد؛ ملّت ایران شکست نخورد؛ این شد یک سابقه؛ این فرصت است. قدرتهای دنیا هر وقت به فکر این بیفتند که به قول خودشان روی میز همه چیز دارند، همه‌ی برگهای جدید روی میز ــ خب، یکی از برگها، برگهای نظامی است ــ هر وقت به فکر این بیفتند، به یاد هشت سال جنگ تحمیلی می‌افتند؛ میدانند ملّت ایران شکست نمیخورد. بارها ملّت ایران به مخالفین خودش، به آمریکا، به دیگران گفته شما آمدنتان با خودتان است، رفتنتان دیگر با خودتان نیست! ممکن است جلو بیایید امّا پا‌بند خواهید شد، پدرتان درمی‌آید! ملّت ایران از جنگ تحمیلی این استفاده را کرد. از همین بیست‌وپنجم آبان مردم اصفهان استفاده کردند، استفاده‌شان این بود که انگیزه‌شان بیشتر شد، همان طور که گفتم حرکتِ جوانهای دلاور اصفهان به سوی جبهه بیشتر شد.

...

فرصت دیگری که درست شد، چهره‌ی صحنه‌گردان‌ها روشن شد. صحنه‌گردان‌ها خودشان را طرف‌دار ملّت ایران وانمود میکنند امّا با همه‌ی خواسته‌ها و عقاید و مقدّسات ملّت ایران دشمنی کردند؛ با اسلام دشمنی کردند، مسجد سوزاندند، قرآن سوزاندند؛ با ایران دشمنی کردند، پرچم ایران را سوزاندند،‌ به سرود ملّی ایران بی‌احترامی کردند؛ چهره‌های اینها روشن شد. ادّعا میکنند طرف‌دار ملّت ایرانند، خب ملّت ایران، ملّت مسلمان است، ملّت قرآن است، ملّت امام حسین است. تو به امام حسین اهانت میکنی،‌ بددهنی میکنی،‌ بی‌حیائی میکنی، تو طرف‌دار ملّت ایرانی؟ به اربعین اهانت میکنی‌، به راهپیمایی میلیونی اربعین اهانت میکنی، تو طرف‌دار ملّت ایرانی؟ خب، چهره‌ی صحنه‌گردانان واقعی این اغتشاش هم روشن شد. بنابراین یکی از مطالبی که در این مسئله‌ی این اغتشاشها میتوان گفت، این است که ملّت ایران از این تهدید، فرصتهای متعدّدی برای خودش درست کرد.

 

مطلب دیگر در مورد نوع برخورد با عناصر صحنه‌گردان است. یک بخش صحنه‌گردان‌ها هستند، یک بخش فریب‌خورده‌ها هستند، یک بخش پول‌گرفته‌ها هستند، بعضی‌ها جنایت کردند؛ همه‌ی اینها یک جور نیستند. آن کسی را که فقط فریب‌خورده است و جنایتی نکرده، باید متنبّه کرد، باید موعظه کرد، باید هدایت کرد ــ چه دانشجو باشد، چه غیر دانشجو باشد، چه در خیابان باشد، چه در دانشگاه باشد ــ باید از او پرسید: این حرکت تو کمک به پیشرفت ایران است یا ضدّ پیشرفت ایران است؟ فکر کند دیگر. این مال فریب‌خورده است. او را باید وادار کنید به فکر کردن. آن کسی که بی‌توجّه به خواسته‌ی دشمن با او همراهی میکند، باید بیدارش کرد،‌ باید گفت: «دشمن آنجا است؛ حواست باشد با دشمن هم‌صدایی نکنی». به تعبیر امام (رضوان الله علیه) «هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید.»(۹) خب، این مال آن جوان فریب‌خورده است.

 

امّا آن کسی که عامل جنایت است یا قتل یا تخریب یا تهدید ــ کاسب را تهدید کند که باید تعطیل کنی، وَالّا دکانت را آتش میزنیم؛ ماشین‌سوار را تهدید کند که بایستی یا بِایستی یا باید بوق بزنی یا کارهایی مانند اینها کنی، وَالّا ماشینت را چنان میکنیم؛ عامل تهدید ــ اینها بایستی مجازات بشوند؛ به اندازه‌ی گناه خودشان باید مجازات بشوند. عامل قتل یک جور، عامل تخریب یک جور، آن کسی که اینها را با تبلیغات وادار به این کارها میکند یک جور؛ هر کدام به اندازه‌ی خودشان باید مجازات بشوند. البتّه اینجا عرض بکنیم که مجازات به وسیله‌ی قوّه‌ی قضائیّه است. هیچ کس خودسرانه حق ندارد به خیال خودش کسی را مجازات کند، نه؛ قوّه‌ی قضائیّه هست، با قدرت، بحمدالله سرپا و زنده و پُرانگیزه هم هست؛ باید اینها را مجازات کنند. پس ما، هم نصیحت داریم، هم مجازات داریم؛ مثل پیغمبر، و روش رسول‌الله. امیرالمؤمنین درباره‌ی پیغمبر میفرماید: طَبیبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ قَد اَحکَمَ مَراهِمَهُ وَ اَحمىٰ مَواسِمَه؛(۱۰) هم مرهمش را آماده کرده برای مرهم‌نِهی روی زخم، هم آن داغ را. قدیمها زخمهایی را که خوب نمیشد، داغ میکردند؛ یک آهنی را میگذاشتند در آتش، سرخ که شد، بگذارند روی زخم که خوب بشود. [امیرالمؤمنین] میگوید پیغمبر، مرهم آماده کرده، آن را هم داغ کرده؛ هر دو آماده است. به تعبیر سعدی:
درشتی و نرمی به هم در به است
چو رگ‌زن که جرّاح و مرهم‌نه است(۱۱)
هم جرّاحی میکند، هم مرهم میگذارد؛ هر دو باید انجام بگیرد. خب، این هم یک مطلب.

 

بیانات رهبری و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی در دیدار مردم اصفهان، ۱۴۰۱/۰۸/۲۸

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376#_ftn10

 

جهاد تبیین یک نهایتی دارد که یحتمل بعضی اشکال هم کنند که مربوط می شود به فَذَکِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّکْرَىٰ ‎﴿الأعلى: ٩﴾‏. و اما مسئله طبیب الدواری پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم هست که هم مرهم می نهد آنجایی که لازم است و هم داغ می کند در صورت نیاز. البته در بین مومنین کسانی هم هستند که شهید شده اند و عده ای هم منتظرند که به شهداء بپیوندند که اینها خود مظهر جهاد فی سبیل الله هم هستند و بلکه جهاد تبیین هم بدانها برمی گردد! مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا ‎﴿الأحزاب: ٢٣﴾‏. و لذا بر دیگران هم هست که در مورد اینها افشاگری کرده و جهاد تبیین هم کنند.

و اما معنای قضایا این هم نیست که کسانی که بدنبال جهاد فی سبیل الله و شهادت و توبه هم نرفته اند، قسر در می روند و بلکه لیبرال دموکراسی (!) هم به نجاتشان می آید! نکته اینجا این است که اویی که راه و جهاد فی سیبل الله و شهادت را هم حاضر نیست طی کند، یجتمل خدای ناکرده جورهای دیگری هم دچار سیخهای داغ و مرهم طبیب هم حتی نمی شود و بلکه مرضهای دیگری مثل مرضهای روحی و روانی و بلکه سردی و گرمی و خشکی و تری بقول اطباء سنتی او را دچار بیماری هم می کنند  که جورهای دیگری هم خدای ناکرده هلاک کننده اند هر چند هم که در غفلت و جهل نیز حتی نتواند درمانشان کند. این یک مسئله است که در ریاضی فیزیک هم به حد و حدودهای ماورای بنفس و مادون قرمز در فیزیک انرژیهای بالا بپردازیم و این مسئله ی دیگری هم هست که حد و حدود سردی و گرمی یا خشکی و تری و ترکیباتی از اینها را هم در موجودات زنده و بلکه انسان هم بررسی کنیم. 

و لذا یک پسر بچه یا حتی دختر بچه ی بهشتی را هم که به او اسم و عنوان امید هم بدهیم، ممکن است به انواع بیماریهایی هم روبرو شود تا از کودکی به در آمده و حتی به بلوغ هم برسد. و اما یحتمل هم بدلایلی مختلف نیز به بیماریهایی هلاک کننده نیز دچار شده و امید مادر و پدر و خانواده اش را هم از دست برود و بمیرد. ولی همین امید نیز می تواند دوباره زنده هم شود و الا اگر غیر از این هم بود دیگر توبه و حتی شهادت نیز معنا نداشت و معاد و روز قیامتی هم دیگر نبود و حال آنکه غیر از این است. و این است که نمی توان امید را از یک ملتی که اهل شهادت هم هست گرفت! و حال می خواهد خدای ناکرده امراضی مثل مننژیت و مرض قند و دیابت و افسردگی و سرطان و ... هم سراغ امیدهای مردم بروند و مبتلایشان کنند. طبیب دوار را اینجا هم احتیاج داریم که تبواند کجا مرهم نهد و کجا داغ کند. یحتمل از همان اول هم بفرمایند که باید داغ هم بگذارند و الا مرض پیشرفت هم خواهد کرد و مبتلا بدتر هم خواهد شد. فقط به زبان هم که نیست که بفرمایند مادرم، خواهرم،، دخترم حجاب و بلکه چادرت را هم حفظ کن؛ یک جاهایی هم کار خدای ناکرده به داغ و بلکه جراحی هم می رسد هر چند که یحتمل طبعاتی روحی و روانی و حتی معزلاتی اجتماعی هم داشته باشد! همین را در نظر بگیرید که امراضی مثل مننژیت و دیابت و سرطان و ... حتی در کودکان هم ظاهر می شوند که باید هم درمان شوند و .... آیا با بی حجابی و لیبرال دموکراسی هم می توان مسئله را سانسور کرده و بلکه حجاب و پرده ای هم روی مسئله کشید و نادیده اش هم گرفت؟!!! یا کار از جای دیگری هم عیب دارد؟ بشری که از فرق سر تا نوک پاها غرق در گناه هم هست اگر توبه هم نکرد و شیطان پرست هم حتی شد؛ آیا دیگر می تواند خود را و بلکه خانواده اش را هم از غرق شدن در گناهانش نجات هم دهد و بلکه طفلهای معصومی را هم مبتلا نکند؟ چه دارد بگوید در جواب آیه 60 مبارکه سوره یس الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین؟ و لذا امید و پیشرفت به این هم هست که متوجه این آیات مبارکه دیگر هم باید بود که 

وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَـٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٤﴾‏

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‎﴿آل عمران: ١٦٩﴾‏

أَمْوَاتٌ غَیْرُ أَحْیَاءٍ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ ‎﴿النحل: ٢١﴾‏

وَمَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَن یَشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ ‎﴿فاطر: ٢٢﴾‏

أَحْیَاءً وَأَمْوَاتًا ‎﴿المرسلات: ٢٦﴾‏

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

الم ‎﴿١﴾‏ غُلِبَتِ الرُّومُ ‎﴿٢﴾‏ فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ ‎﴿٣﴾‏ فِی بِضْعِ سِنِینَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ ۚ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‎﴿٤﴾‏ بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ‎﴿٥﴾‏

 

 اللَّهُمَّ
و بار خدایا

بِاَنَّ لَکَ الْمُلْکَ وَالْحَمْدَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‌
که پادشاهى و حمد توراست و معبودى جز تو نیست، از تو مى‌خواهم که بر

مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ حَبیبِکَ وَصِفْوَتِکَ،
محمد بنده و فرستاده و دوست و برگزیده

وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَعَلى‌ الِ مُحَمَّدٍ الْاَبْرارِ الطّاهِرینَ
و اختیار شده از خَلقت، و بر آل‌محمد نیکوکاران و پاکان

الْاَخْیارِ، صَلوةً لایَقْوى‌ عَلى‌ اِحْصآئِها اِلاَّ اَنْتَ، وَ اَنْ تُشْرِکَنا
و اخیار درود فرستى، چنان درودى که جز تو احدى را قدرت شمردنش نباشد، و ما را

فى صالِحِ مَنْ دَعاکَ فى هذَاالْیَوْمِ مِنْ عِبادِکَ الْمُؤْمِنینَ، یا
در دعاى شایسته هریک از بندگان باایمانت که در این روز تو را خوانده است - شریک سازى، اى

رَبَّ الْعالَمینَ، وَاَنْ تَغْفِرَ لَنا وَ لَهُمْ، اِنَّکَ عَلى‌ کُلِّ شَىْ‌ءٍ
پروردگار عالمیان، و ما و ایشان را مورد مغفرت قرار دهى، که تو بر هر چیز

قَدیرٌ. اَللَّهُمَّ اِلَیْکَ تَعَمَّدْتُ بِحاجَتى، وَ بِکَ اَنْزَلْتُ الْیَوْمَ
توانایى. الهى، نیازم را به درگاه تو آوردم، و بار فقر و فاقه و تهیدستى

فَقْرى وَ فاقَتى وَ مَسْکَنَتى، وَ اِنّى بِمَغْفِرَتِکَ وَ رَحْمَتِکَ
خود رابر در خانه‌ات نهادم، و من به مغفرت و رحمتت مطمئن‌ترم

اَوْثَقُ مِنّى بِعَمَلى، وَ لمَغْفِرَتُکَ وَ رَحْمَتُکَ اَوْسَعُ مِنْ
تا به عمل و کار خود، و آمرزش و رحمتت از گناهان من وسیع‌تر

ذُنُوبى، فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَ تَوَلَّ قَضآءَ کُلِّ
است، پس بر محمد و آلش درود فرست، و خود عهده‌دار روا کردن هر

حاجَةٍ هِىَ لى بِقُدْرَتِکَ عَلَیْها، وَتَیْسیرِ ذلِکَ عَلَیْکَ، وَ
حاجتى که مرا هست باش به‌خاطر قدرتى که بر روا کردن آن دارى و آسان بودنش بر تو، و

بِفَقْرى اِلَیْکَ، وَ غِناکَ عَنّى، فَاِنّى لَمْ اُصِبْ خَیْراً قَطُّ اِلاَّ
به خاطر نیازم به حضرتت، و بى‌نیازیت از من، زیرا من هرگز به خیرى نرسیده‌ام مگر از جانب

مِنْکَ، وَلَمْ یَصْرِفْ عَنّى سُوءًا قَطُّ اَحَدٌ غَیْرُکَ، وَلا اَرْجُو
تو، و هرگز احدى از من شرى را برنگردانده غیر تو، و در امر

لِأمْرِ اخِرَتى وَ دُنْیاىَ سِواکَ. اَللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّاَ وَ تَعَبَّاَ وَ اَعَدَّ
آخرت و دنیایم به کسى جز تو امید ندارم. الهى هر کس

وَاسْتَعَدَّ لِوَفادَةٍ اِلى‌ مَخْلُوقٍ رَجآءَ رِفْدِهِ وَنَوافِلِهِ وَطَلَبَ
براى حرکت به سوى مخلوقى به‌امید صله و بخشش و جایزه او مهیّا شد و بار بست و ساز و برگ فراهم

نَیْلِهِ وَجآئِزَتِهِ، فَاِلَیْکَ - یا مَوْلاىَ - کانَتِ الْیَوْمَ تَهْیِئَتى وَ
آورد و آماده سفر شد، و مهیا شدن امروز من - و بار بستنم و ساز و برگ فراهم آوردن

تَعْبِئَتى وَ اِعْدادى وَاسْتِعدادى رَجاءَ عَفْوِکَ وَ رِفْدِکَ وَ
و آماده شدنم به امید عفو و صله تو و

طَلَبَ نَیْلِکَ وَجآئِزَتِکَ، اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ الِ
درخواست جایزه و عطایت به سوى توست، بارالها پس بر محمد و آلش درود

مُحَمَّدٍ، وَلا تُخَیِّبِ الْیَوْمَ ذلِکَ مِنْ رَجآئى، یا مَنْ لایُحْفیهِ
فرست، و امروز این امید را از من مگیر، اى کسى که خواهش - هیچ درخواست کننده‌اى اورا به رنج‌

سآئِلٌ، وَ لایَنْقُصُهُ نآئِلٌ، فَاِنّى لَمْ - اتِکَ ثِقَةً مِنّى بِعَمَلٍ
نمى‌افکند، و هیچ بخششى از او کم نمى‌کند، زیرا من از باب اطمینان به عمل شایسته‌اى که از خود پیش

صالِحٍ قَدَّمْتُهُ، وَلا شَفاعَةِ مَخْلُوقٍ رَجَوْتُهُ اِلاَّ شَفاعَةَ
فرستاده باشم، یا به شفاعت مخلوقى جز شفاعت محمد و اهل بیت او - که صلوات و سلام

مُحَمَّدٍوَاَهْلِ‌بَیْتِهِ عَلَیْهِ صَلَواتُکَ وَعَلَیْهِمْ سَلامُکَ، اَتَیْتُکَ
تو بر او و بر آنان باد - که امید داشته باشم به‌جانب تو نیامدم، بلکه درحالى به سویت آمدم که

مُقِرّاً بِالْجُرْمِ وَالْاِسآئَةِ اِلى‌ نَفْسى، اَتَیْتُکَ اَرْجُو عَظیمَ
به گناه و بدى در حق خود اقرار دارم، به سویت آمدم درحالى که

عَفْوِکَ الَّذى عَفَوْتَ بِهِ عَنِ الْخاطِئینَ، ثُمَّ لَمْ یَمْنَعْکَ طُولُ
به عفو عظیمى که شامل حال خطاکاران کرده‌اى چشم دوخته‌ام، که ادامه دادنشان

عُکوُفِهِمْ عَلى‌ عَظیمِ الْجُرْمِ اَنْ عُدْتَ عَلَیْهِمْ بِالرَّحْمَةِ
بر گناه بزرگ حضرتت را از آن باز نداشت که آنان را مشمول رحمت و مغفرت

وَالْمَغْفِرَةِ، فَیا مَنْ رَحْمَتُهُ واسِعَةٌ، وَعَفْوُهُ عَظیمٌ، یاعَظیمُ
قرار دهى، پس اى کسى‌که رحمتت وسیع و عفوت عظیم است، اى عظیم

یاعَظیمُ، یاکَریمُ یاکَریمُ، صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ،
اى عظیم، اى کریم اى کریم، بر محمد و آلش درود فرست،

وَ عُدْ عَلَىَّ بِرَحْمَتِکَ، وَتَعَطَّفْ عَلَىَّ بِفَضْلِکَ، وَتَوَسَّعْ
و به رحمتت بر من تفضل کن، و به فضلت بر من شفقت نما، و به مغفرتت

عَلَىَّ بِمَغْفِرَتِکَ. اَللَّهُمَّ اِنَّ هذَاالْمَقامَ لِخُلَفآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ،
بر من گشایش ده. الهى، این‌مقام نماز جمعه که مخصوص خلفاى تو و برگزیدگان توست،

وَمَواضِعَ اُمَنآئِکَ فِى الدَّرَجَةِ الرَّفیعَةِ الَّتِى اخْتَصَصْتَهُمْ
و جایگاه امناى تو در درجه بلندى که ایشان را به آن اختصاص دادى، غاصبان آن را

بِها قَدِابْتَزُّوها - وَاَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذلِکَ، لایُغالَبُ اَمْرُکَ، وَ
به غارت برده‌اند - و تقدیر آن به‌دست توست، فرمانت مغلوب نشود، و از

لایُجاوَزُالْمَحْتُومُ مِنْ تَدْبیرِکَ کَیْفَ شِئْتَ وَاَنّى‌ شِئْتَ، وَلِما
تدبیر حتمى تو هر گونه که بخواهى و هر زمان که بخواهى فراتر نتوان رفت، و به خاطر

اَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ، غَیْرُ مُتَّهَمٍ عَلى‌ خَلْقِکَ وَلا لاِرادَتِکَ - حَتّى‌ عادَ
آنچه تو بهتر مى‌دانى و در آفریدنت و اراده‌ات متهم نیستى چنین کردى - تا آنجا

صِفْوَتُکَ وَخُلَفآءُکَ مَغْلُوبینَ مَقْهُورینَ مُبْتَزّینَ، یَرَوْنَ
که برگزیدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور و جداى از حق خود شدند، حُکمت را

حُکْمَکَ مُبَدَّلاً، وَکِتابَکَ مَنْبُوذاً، وَفَرآئِضَکَ مُحَرَّفَةً عَنْ
مبدل و کتابت را دور انداخته، و واجباتت را از مسیر شرایعت

جِهاتِ اَشْراعِکَ، وَسُنَنَ نَبِیِّکَ مَتْرُوکَةً. اَللَّهُمَّ الْعَنْ
منحرف، و سنت‌هاى رسولت را متروک مى‌بینند. بارالها،

اَعْدآئَهُمْ مِنَ الْاَوَّلینَ وَالْاخِرینَ، وَمَنْ رَضِىَ بِفِعالِهِمْ
دشمنان ایشان را از اولین و آخرین، و هر که به کردارشان راضى شده

وَاَشْیاعَهُمْ وَاَتْباعَهُمْ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِ
و دنباله‌روها و پیروانشان را لعنت کن. خداوندا بر محمد و آلش درود

مُحَمَّدٍ، اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ، کَصَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَ
فرست، که تو ستوده و بلندپایه‌اى، مانند درودها و برکت‌ها

تَحِیّاتِکَ عَلى‌ اَصْفِیآئِکَ اِبْراهیمَ وَ الِ اِبْراهیمَ، وَعَجِّلِ
و تحیت‌هایى که بر برگزیدگانت ابراهیم و آل‌ابراهیم فرستاده‌اى، و در گشایش

الْفَرَجَ وَالرَّوْحَ وَالنُّصْرَةَ وَالتَّمْکینَ وَالتَّاْییدَ لَهُمْ.
و آسایش و یارى و تمکین و تأیید ایشان تعجیل کن.

 

صحیفه سجادیه، ترجمه استاد حسین انصاریان، 283-287

http://lib.eshia.ir/10261/1/283

 

نماهنگ | کنار تیم ایران

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت حضور تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران در جام جهانی ۲۰۲۲، نماهنگ «کنار تیم ایران» را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=51381

 

این را من خواهش میکنم توجّه کنید: از نظر جبهه‌ی استکبار، مشکل اینجا است؛ مشکل استکبار با جمهوری اسلامی این است که اگر جمهوری اسلامی، این نظام، پیشرفت بکند، رونق بگیرد، جلوه کند در دنیا، منطق لیبرال‌دموکراسی دنیای غرب باطل خواهد شد. من اتّفاقاً این بحث را در اصفهان یک بار کردم؛ در بین جمعیّت عظیم در میدان بزرگ اصفهان، راجع به این [بحث] یک اشاره‌ای کردم.(۴) با منطق لیبرال‌دموکراسی، غربی‌ها توانستند حدود سه قرن همه‌ی دنیا را غارت کنند؛ یک جا گفتند اینجا آزادی نیست، وارد شدند؛ یک جا گفتند دموکراسی نیست، وارد شدند؛ به بهانه‌ی ایجاد دموکراسی و به بهانه‌هایی مانند این، اموال آن کشور را، خزائن آن کشور را، منابع آن کشور را غارت کردند بردند؛ اروپای فقیر ثروتمند شد، به قیمت به گِل نشستن بسیاری از کشورهای ثروتمند مثل هند. هند را اینها بیچاره کردند؛ شما این کتاب نهرو ــ نگاهی به تاریخ جهان ــ را اگر بخوانید درست توجّه میکنید که چه اتّفاقی افتاده؛ و خیلی کشورهای دیگر؛ چین را، جاهای دیگر را [بیچاره کردند]. حالا ایران، استعمارِ مستقیمِ به آن صورت نشد، امّا اینجا هم هر چه توانستند کردند، با منطق لیبرال‌دموکراسی؛ یعنی گفتند آزادی و دموکراسی، آزادی و مردمی؛ با این عنوان، کشورها را تسخیر کردند؛ هم علیه آزادی، هم علیه مردمی بودن کشورها، هر چه توانستند کردند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار مردم اصفهان

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51376#_ftnref3

 

غُلِبَتِ الرُّومُ ‎﴿٢﴾‏ فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ ‎﴿٣﴾  فی بِضْعِ سِنِینَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ ۚ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‎﴿٤﴾

 (این غلبه رومیان) در اند سالی خواهد شد (و بدانید که این حادثه و) کلیه امور عالم از قبل از این و بعد از این همه به دست خداست، و آن روز (که رومیان فاتح شوند چون بعد از آن خدا وعده یاری به اهل اسلام داده) مؤمنان شاد می‌شوند. 

شما توجه بفرمایید که وقتی در مسابقات فوتبال تیم ما برنده می شود، مردم چقدر خوشحال می شوند؟ اگر الان ایران از انگلیس ببرد چه غوغایی خواهد شد؟! التفاط می فرمایید؟ بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که بابا تو به سندرم استکهلم هم دچار شده ای مثل اینکه ها؟ روم را چه کار داری که بر ایران پیروز شده است یا ایران بر روم پیروز شده است یا هر چی این همه سالها و قرنها پیش؟ ببینید اینجا شادی دل مومنان است که آیا اگر ایران بر انگلیس در مسابقه ی فوتبال پیروز شود آیا دل مومنان و مومنین هم شاد نخواهد شد؟! همینطور هم بوده است در مورد مومنینی که از یاران و صحابه ی رسول اکرم بوده اند و آن روز هم دشمن مسلمانان بوده اند و کانه ابرتقارنی رخ می دهد که اسلام هم بر ایران و هم بر روم پیروز هم می شود و همه و همه هم مسلمان می شوند. یک مسئله ی ابرتقارنی هم هست اینجا که بتواند ایران را بر انگلیس پیروز کند و بلکه در جام جهانی هم ایران پیروز شود! این چه ابرتقارنی است؟!

مثالش این است که داریم یا مقلب القلوب و الابصار. یعنی یک انقلابی در درون انسان رخ می دهد وقتی از روی ایمان هم قرآن را دارد تلاوت می کند و دعا می خواند و بلکه به درسهای استادی در مورد صحیفه ی سجادیه هم گوش می دهد. و اما اینکه مسئله به یک تجرد و انتزاعی شدنی هم احتیاج دارد اینجا است که فرض بفرمایید که صحیفه ی سجادیه یا نهج البلاغه یا حتی قران کریم را خدای ناکرده یک بنده خدایی هم ترجمه کرده است که بعدها دچار خطاهایی هم شده است و بلکه یحتمل زندان هم افتاده است. و حالا شما این ترجمه را هم خوانده اید. یا حتی یحتمل قرار بوده است که یک فردی ولی فقیه شود ولی معلوم شده است که بهتر از او هم بوده است و بلکه خیلی هم او لایق بنوده است و شما هم شاگرد او بوده اید. خوب، شما از علم این استادتان هم استفاده ها برده اید ولی آیا این معنایش این است که اگر او دیگر به آن مقامات عالیه هم نتوانسته است برسد، و لذا صلاحیت شما هم خدشه دار می شود و بلکه ضاله هم می شوید؟ ابرتقارنی که لازم است که بتواند شما را به سرمنزل اجتهاد و مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برساند حتی بعد از دوره ای از فترتی که یحتمل راه را هم توسط بعضی یحتمل حتی کج هم نرفته باشید و بلکه آنها هم راهشان را کج کرده اند و شما را تنها گذاشته اند که حالا چطور هم باید به الفهای بینهایت آیات اللهی مرابت و درجات هر چه هم متعالیه ترین و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و امام زمان هم از حالات خلاء شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم برسیم؟ این یک مکتب تفکیکی است که نه فقط در مورد اینکه در میان منافق و مشرک و کافر هم گیر کرده ایم و این مشکلات یحتمل به خود انسان هم نفوذ کرده و بلکه انسان را تبدیل می کند به یک گناه عظیمی که از سر تا پا هم گناه کار شده است و حالا باید برگردد و هر چه بیشتر هم توبه کند و به بدرگاه بندگی خدا هم برسد و بلکه حضرت رسول الله اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابد. و این در هر فردی هم لازم است که اتفاق بیافتد. و لذا آنجایی که قرار است ابرتقارنی رخ دهد یا بلکه این ابرتفارن هم آیا شکست بخورد و آیا چقدر هم بتواند به خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم معرفت پیدا کند؟ حتی حضرت ولی فقیه را هم چقدر بتواند درک کرده و کمک و یاری کند تا بلکه حتی به درجات بالاتری هم در راه رسیدن به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه هم دست یابد و بلکه حالات خلاء شاگردی و دانشجویی و طلبگی خود را هم پشت سر بگذارد؟ التفات می فرمایید که سطوح بسیار پیچیده ای هم می تواند رخ هم دهد برای اینکه انسان بتواند چطور هم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف خود هم برسد و حال آنکه هم در قلب او هم جای دارد؛ یا مقلب القلوب و الابصار! دیر شد، دیر شد، من رفتم نماز جماعت! بحق شهداء اسلام، ایران پیروز است ان شاء الله! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته ....

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ‎﴿١﴾‏

 

یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا

 

(48) وَکان مِن دعائِه علیه‌السلام‌ یَوْمَ الْأضْحى‌ وَ یومَ الجُمُعةِ
«دعادر روز عید قربان و روز جمعه»


اَللَّهُمَّ هذا یَوْمٌ مُبارَکٌ مَیْمُونٌ، وَالْمُسْلِمُونَ فیهِ مُجْتَمِعُونَ
خداوندا این روزى با برکت و میمون است، و مسلمانان در هر جاى زمین تو

فى اَقْطارِ اَرْضِکَ، یَشْهَدُ السَّآئِلُ مِنْهُمْ وَالطَّالِبُ وَالرَّاغِبُ
در آن اجتماع دارند، سؤال‌کننده، و خواهنده، و امیدوار و ترسنده

وَالرَّاهِبُ، وَاَنْتَ النَّاظِرُ فى حَوآئِجِهِمْ،فَاَسْئَلُکَ بِجُودِکَ وَ
حضور دارند، و تو ناظر در حوائجشان هستى، پس به جود و

کَرَمِکَ وَهَوانِ ماسَئَلْتُکَ عَلَیْکَ اَنْ تُصَلِّىَ عَلَى‌ مُحَمَّدٍ
کرمت و آسانى مسئلتم نزد تو از حضرتت مى‌خواهم که بر محمد و آلش

وَالِهِ، وَاَسْئَلُکَ اللَّهُمَّ رَبَّنا بِاَنَّ لَکَ الْمُلْکَ وَ لَکَ الْحَمْدَ،
درود فرستى، و خداوندا اى پروردگار ما، که پادشاهى زیبنده توست، و سپاس حضرتِ تورا سزد،

لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، الْحَلیمُ الْکَریمُ الْحَنّانُ الْمنّانُ ذُوالْجَلالِ
و خدایى جز تو نیست، بردبار و بزرگوار و مهربان و، داراى عطاى گسترده‌اى، و خداوند جلال

وَالْاِکْرامِ، بَدیعُ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ، مَهْما قَسَمْتَ بَیْنَ
و اکرام، و پدید آورنده آسمانها و زمینى، هر چه میان بندگان مؤمنت قسمت

عِبادِکَ الْمُؤْمِنینَ، مِنْ خَیْرٍ اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَرَکَةٍ اَوْ هُدًى اَوْ
کرده‌اى از خیر یا عافیت یا برکت یا هدایت یا توفیق

عَمَلٍ بِطاعَتِکَ، اَوْ خَیْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَیْهِمْ، تَهْدیهِمْ بِهِ اِلَیْکَ،
طاعت، یا خیرى که بر اهل ایمان انعام مى‌کنى، و به سبب آن به سوى خود هدایتشان مى‌نمایى،

اَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَکَ دَرَجَةً، اَوْ تُعْطیهِمْ بِهِ خَیْراً مِنْ خَیْرِ
یا در پیشگاهت مقام آنان را به آن بلند مى‌کنى، یا بدان سبب خیر دنیا و آخرت

الدُّنْیا وَالْاخِرَةِ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّى وَنَصیبى مِنْهُ. وَاَسْئَلُکَ اللَّهُمَّ
به آنان مى‌بخشى، از تو مى‌خواهم که بهره و نصیب مرا از آن فراوان کنى. و بار خدایا

بِاَنَّ لَکَ الْمُلْکَ وَالْحَمْدَ، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى‌
که پادشاهى و حمد توراست و معبودى جز تو نیست، از تو مى‌خواهم که بر

مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ حَبیبِکَ وَصِفْوَتِکَ،
محمد بنده و فرستاده و دوست و برگزیده

وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ، وَعَلى‌ الِ مُحَمَّدٍ الْاَبْرارِ الطّاهِرینَ
و اختیار شده از خَلقت، و بر آل‌محمد نیکوکاران و پاکان

الْاَخْیارِ، صَلوةً لایَقْوى‌ عَلى‌ اِحْصآئِها اِلاَّ اَنْتَ، وَ اَنْ تُشْرِکَنا
و اخیار درود فرستى، چنان درودى که جز تو احدى را قدرت شمردنش نباشد، و ما را

فى صالِحِ مَنْ دَعاکَ فى هذَاالْیَوْمِ مِنْ عِبادِکَ الْمُؤْمِنینَ، یا
در دعاى شایسته هریک از بندگان باایمانت که در این روز تو را خوانده است - شریک سازى، اى

رَبَّ الْعالَمینَ، وَاَنْ تَغْفِرَ لَنا وَ لَهُمْ، اِنَّکَ عَلى‌ کُلِّ شَىْ‌ءٍ
پروردگار عالمیان، و ما و ایشان را مورد مغفرت قرار دهى، که تو بر هر چیز

قَدیرٌ. اَللَّهُمَّ اِلَیْکَ تَعَمَّدْتُ بِحاجَتى، وَ بِکَ اَنْزَلْتُ الْیَوْمَ
توانایى...

صحیفه ی سجادیه، ترجمه حسین انصاریان، ص 281

http://lib.eshia.ir/10261/1/281

 

این سایت اسلام کوئیست را هم راجع به روایت الناس نیام و اذا ماتوا انتبهوا را ملاحظه بفرمایید:

https://www.islamquest.net/fa/archive/fa48075

 

۶۱ وَ قَالَ علیه السلام أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَامٌ.

61 - امام علیه السّلام (در باره غفلت) فرموده است‌

(1) اهل دنیا مانند کاروانى هستند که ایشان را مى‌برند در حالیکه خوابند (و آگاه نیستند که ناگهان راه طىّ شده به جایگاه همیشگى رسیده‌اند و منادى فریاد میکند:

فرود آئید و بار بگشائید).

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه مرحوم علی نقی فیض الاسلام جلد 6، ص 1115

http://lib.eshia.ir/11479/6/1115

 

407 وَ قَالَ (علیه السلام) :فِی صِفَةِ الدُّنْیَا الدُّنْیَا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یَرْضَهَا ثَوَاباً لِأَوْلِیَائِهِ وَ لَا عِقَاباً لِأَعْدَائِهِ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ بَیْنَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ فَارْتَحَلُوا .

407 - امام علیه السّلام در وصف و چگونگى دنیا فرموده است‌

(1) دنیا (به زینت و آرایش خود) فریب مى‌دهد، و (به بلاها و گرفتاریهایش) زیان مى‌رساند، و (بسرعت و شتاب) مى‌گذرد (از آنها جدائى‌ مى‌نماید) خداوند سبحان (بر اثر حقارت و پستى دنیا) راضى نگشت که آنرا پاداش دوستان خود و کیفر دشمنانش قرار دهد، 2 و اهل دنیا مانند کاروانى هستند که در بین آنکه فرود آمده‌اند (تا لحظه‌اى آسوده شده رفع خستگى نمایند) ناگاه راننده ایشان (جلودارشان) بآنها بانگ زند (: کوچ کنید که اینجا جاى استراحت نیست) پس کوچ کنند.

 

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه مرحوم علی نقی فیض الاسلام، جلد 6، ص 1279- 1280

http://lib.eshia.ir/11479/6/1279

 

ویومئ إلیه ما روی عن الرضا علیه السلام أنه سئل عما یروى أن محمدا صلى الله علیه وآله رأى ربه فی صورة الشاب الموفق فی صورة أبناء ثلثین سنة رجلاه فی خضرة، فقال علیه السلام: إن رسول الله علیه السلام حین نظر إلى عظمة ربه کان فی هیئة الشاب الموفق وسن أبناء ثلثین سنة. فقال الراوی:
جعلت فداک من کانت رجلاه فی خضرة؟ قال: ذاک محمد صلى الله علیه وآله کان إذا نظر إلى ربه بقلبه جعله فی نور مثل نور الحجب حتى یستبین له ما فی الحجب، إن نور الله منه أخضر، ومنه أحمر، ومنه أبیض، ومنه غیر ذلک (تمام الخبر) لأنه صلى الله علیه وآله کان حینئذ فی مقام کمال العرفان، وخائضا فی بحار معرفة الحریم المنان، وکانت رجلاه فی النور الأخضر وقائما فی مقام بین المعرفة لا یطیقها أحد من الملائکة والبشر وإنما عبروا بهذه العبارات والکنایات لقصور أفهامنا عن أدراک صرف الحق کما تعرض على النفوس الناقصة فی المنام هذه الصور، ونحن فی منام طویل من الغفلة عن المعارف الربانیة، والناس نیام، فإذا ماتوا انتبهوا، والأحوط فی أمثال

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 55، ص 12

http://lib.eshia.ir/71860/55/12

 

کما أن منازل المسافر إنما تبنى لذلک، وقد قال بعض الشعراء فی هذا المعنى:
نزلنا ههنا ثم ارتحلنا * کذا الدنیا نزول وارتحال أردنا أن نقیل بها ولکن * مقیل المرء فی الدنیا محال وهذا مثل للمبتدین، ثم ذکر مثلا کاملا للکاملین، وهو " أو کمال وجدته فی منامک " إلى آخره فان أکثر الناس فی الدنیا کالنائمین لغفلتهم عن الآخرة وعما یراد بهم، فإذا ماتوا لم یجدوا معهم شیئا مما اکتسبوا فی الدنیا للدنیا کما قال أمیر المؤمنین علیه السلام: الناس نیام فإذا ماتوا انتبهوا.

 

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی جلد 70، ص 39

http://lib.eshia.ir/71860/70/39

 

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه در کارزار اساسی ایران و استکبار، امریکا در خط مقدم قرار دارد و اروپا پشت سر امریکا ایستاده است، گفتند: در طول سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همه رؤسای جمهور امریکا اعم از کارتر، کلینتون و اوبامای دموکرات، و ریگان، بوش و آن سبک مغز قبلیِ جمهوری خواه تا رئیس جمهور فعلی بی هوش و حواس که می خواهد مردم ایران را نجات دهد، همه در مقابل جمهوری اسلامی ایران ایستادند و از هرکسی هم که توانستند از جمله رژیم صهیونیستی به عنوان سگ هار و زنجیری خود و برخی کشورهای منطقه کمک گرفتند.

...

ایشان در تبیین چگونگی برخورد با عناصر مرتبط با اغتشاشات بر ضرورت تفکیک صحنه‌گردانان، فریب‌خوردگان، عاملان جنایت و افراد پول گرفته تأکید کردند و گفتند: این افراد یکجور نیستند. کسی را که بی‌توجه به خواست حقیقی دشمن، با او همراهی کرده یعنی فریب خورده اما جنایتی نکرده است چه دانشجو باشد چه غیر دانشجو، باید متنبّه و موعظه و هدایت و بیدار کرد و با پرسش از او که آیا این حرکت موجب پیشرفت کشور است یا ضدّ آن، او را به فکر کردن وادار و هوشیار کرد تا با دشمن هم‌صدایی نکند و به تعبیر امام بزرگوار همه هر چه فریاد دارند بر سر آمریکا بزنند.

 

دیدار مردم اصفهان با رهبر انقلاب مد ظله العالی، ۱۴۰۱/۰۸/۲۸

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=51365

 

https://arxiv.org/abs/2211.09435

https://arxiv.org/abs/2211.09414

https://arxiv.org/abs/2211.09040

https://arxiv.org/abs/2211.08945

https://arxiv.org/abs/2211.08476

https://arxiv.org/abs/2211.07355

https://arxiv.org/abs/2211.05143

https://arxiv.org/abs/2211.04740

https://arxiv.org/abs/2211.04176

https://arxiv.org/abs/2211.01456

 

بقول ریاضی فیزیکیهای مدل استاندارد ذرات فیزیک و گرانش و نظریه ی وحدت بزرگ بین نیروها و ابرتقارنها، یک ابرتقارن عظیمی گویا اتفاق می افتد وقتی انسان حتی دعایی از دعاهای ائمه ی اطهار را یعنی دعای روز قربان و روز جعه در صحیفه ی سجادیه ی امام سجاد علیه السلام می خواند. کانه مشاهده می شود که چطور بنده با خدای خود ملاقات می کند. جنبه ی دنیایی مسئله را ما در همین جنبه ی ریاضی فیزیکی دنیایی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که در گروه های کولابوراسیونهای اطلس و سی ام اس برخوردکننده های بزرگ هادرونی ال اچ سی از جمله مشاهده می کنیم که بین نیروهای قوی و ضعیف و الکترومغناطیسم و حتی گرانش چه واقع می شود؟ اینجا یحتمل بعضی اشکال بفرمایند که داری مسئله را التقاطی اش هم می کنی! و مسئله همین هم هست که آیا مکتب تفکیک کجا است که ترمز را می کشد در بین دنیا و آخرت و حکمت و فلسفه و الهیات الهی و الهیات بشری؟! از طرفی انسان ملاحظه می کند که چطور صحیفه ی سجادیه قرآن ساعد است و از طرفی هم آیا می تواند مشاهده هم کند که نقش ریاضی فیزیک مدرن در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی چه ربطی هم دارد به حکمت الهی؟! این یحتمل تا حدود زیادی هم برمی گردد به میزان اربتاط بین بندگان خدا، و خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حکمت الهی حاکم بر بندگان خدا و دنیا و از طرفی هم برمی گردد به سعی و تلاش در علوم ریاضی فیزیکی و دیگر علوم طبیعی و انسانی و به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ ‎﴿الأعراف: ٤٤﴾‏

فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ ‎﴿یوسف: ٧٠﴾‏

 

312 / 3 - حدثنا أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی (رحمه الله)، قال: حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم، قال: حدثنا جعفر بن سلمة الاهوازی، عن إبراهیم بن محمد الثقفی، قال: حدثنا العباس بن بکار، قال: حدثنا عبد الواحد بن أبی عمرو، عن الکلبی، عن أبی صالح، عن أبی هریرة، عن رسول الله (صلى الله علیه وآله)، قال: مکتوب على العرش: أنا الله لا إله إلا أنا، وحدی لا شریک لی، ومحمد عبدی ورسولی، أیدته بعلی. فأنزل الله عز وجل (هو الذی أیدک بنصره وبالمؤمنین) [2] فکان النصر علیا (علیه السلام)، ودخل مع المؤمنین، فدخل فی الوجهین جمیعا (صلى الله علیه) [3]. 313 / 4 - حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید (رضی الله عنه)، قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن علی بن الحکم، عن عامر بن معقل، عن أبی حمزة الثمالی، عن أبی جعفر (علیه السلام)، قال: قال لی: یا أبا حمزة، لا تضعوا علیا دون ما وضعه الله، ولا ترفعوا علیا فوق ما رفعه الله، کفى بعلی أن یقاتل أهل الکرة، وأن یزوج أهل الجنة [4]. 314 / 5 - حدثنا أبی (رحمه الله)، قال: حدثنا عبد الله بن الحسن المؤدب، عن أحمد بن علی الاصبهانی، عن إبراهیم بن محمد الثقفی، قال: حدثنا إبراهیم بن موسى ابن أخت الواقدی شیخ من الانصار، قال: حدثنا أبو قتادة الحرانی، عن عبد الرحمن بن أبی العلاء [5] الحضرمی، عن سعید بن المسیب، عن أبی الحمراء، قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): رأیت لیلة الاسراء مکتوبا على قائمة من قوائم العرش: أنا الله، لا إله إلا أنا، خلقت جنة عدن بیدی، محمد صفوتی من خلقی، أیدته بعلی، ونصرته بعلی [1]. 315 / 6 - حدثنا محمد بن الحسن (رحمه الله)، قال: حدثنا الحسین بن الحسن بن أبان، عن الحسین بن سعید، عن ابن أبی عمیر، عن حماد بن عثمان، عن إسماعیل الجعفی: أنه سمع أبا جعفر الباقر (علیه السلام): یقول: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): أعطیت خمسا لم یعطها أحد قبلی: جعلت لی الارض مسجدا وطهورا، وأحل لی المغنم، ونصرت بالرعب، وأعطیت جوامع الکلم، وأعطیت الشفاعة [2]. 316 / 7 - حدثنا أبی ومحمد بن الحسن (رحمهما الله)، قالا: حدثنا سعد بن عبد الله، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن موسى بن القاسم البجلی، عن جعفر بن محمد بن سماعة، عن عبد الله بن مسکان، عن الحکم بن الصلت، عن أبی جعفر الباقر، عن آبائه (علیهما السلام)، قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): خذوا بحجزة [3] هذا الانزاع - یعنی علیا - فإنه الصدیق الاکبر، وهو الفاروق یفرق بین الحق والباطل، من أحبه هداه الله، ومن أبغضه أبغضه الله، ومن تخلف عنه محقه الله، ومنه سبطا أمتی الحسن والحسین، وهما ابنای، ومن الحسین أئمة هداة: أعطاهم الله علمی وفهمی، فتولوهم ولا تتخذوا ولیجة [4] من دونهم فیحل علیکم غضب من ربکم، ومن یحلل علیه غضب من ربه فقد هوى، وما الحیاة الدنیا إلا متاع الغرور [5]. وصلى الله على رسوله محمد وآله

 

الامالی شیخ صدوق، 284- 285

http://lib.eshia.ir/15033/1/284

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. یک مسئله ی مهمی که داریم در مورد هندسه ی حتی در فیزیک انرژیهای بالا است که چطور هندسه را از حالات خلاء ناجابجایی بیرون آورده و بلکه هندسه ی جابجایی از آنجایی که صلوات بر محمد و اهل بیتش را نداریم یا کمتر داریم به جایی که مراکز صلوات بر محمد و نماز و روزه و مسجد و خدا و پیغمبرش است. اینجا ما با دو مسئله روبروی هستیم که یکی این است که نظام کفر است که دارد حمله می کند به مملکت اسلامی و دیگری این است که نظام اسلامی است که بر نظام کفر فائق می آید. فرق قضایا اینجا است که یکی وحی و نظام وحیانیت را دچار اغتشاش می کند آنجایی که کفر هم حمله می برد بر مملکت اسلام و دیگری که اسلام عالم را فتح می کند وحی و نظام وحیانیت را تثبیت می کند. یکی کوری  و کری و لالی را رواج می دهد و دیگری دامنه ی این مرضها را محدود می کند و بلکه در صدد درمان این مرضها است. یکی بینظمی را رواج می دهد و دیگری نظم الهی را ایجاد می کند. یکی بی حجابی را می پسندد و دیگری حجاب را ترویج می کند. یکی نژاد پرستی و یوجنیک (eugenics) و نازیسم و فاشیسم را ترویج می کند و دیگری به از جمله درمان ژنتیکی و دیگر درمانها  از راه های تحقیقات ریاضی فیزیکی و فلسفی و علمی و پزشکی می پردازد و ....

موضوع اینجا است که وحیانیت معنای خود را از دست می دهد وقتی پزشکی فقط در دسترس ثروتمند و متمول و غنی است و فقیر و ندار و مسکین و در راه مانده از آن محروم است. اینجا اگر قرار است که اغتشاش و بینظمی هم اتفاق نیافتد و بلکه در نهایت بی نظمی نظم هم دیده شود و در نهایت نظم هم بینظمی مشاهده گردد، ابرتقارنهایی لازم است که از جمله پزشک و طبیب را آنچنان هم دوره گرد کند که حتی به روستاها رفته و اتاق جراحی سیار خود را هم همراهش ببرد و پزشکی خود را حتی رایگان در اختیار روستاییان هم قرار دهد. و از جمله هم موانع و انسدادهای شنوایی و بویایی و بینایی مریضها را در صدد درمان آنها برآید. یک ابرتقارنی اتفاق می افتد.

این یک مسئله است که بخواهیم مسائل مربوط به ذوب و گداختگی (fusion) و شکافت (fission) را از جمله با معادلات فوکر- پلانک و کولموگروف و سمولوچوفسکی و پروسه اورنستاین- اولنبک و راه حلهای بوگولیوبوف-کریلوف و انتگرالهای راهی فاینمن در حرکتهای براونی در رابطه با مسائل ژنتیک جمعیتی و غیر آن هم حل کنیم؛ این یک مسئله است. و اینکه این مسائل می تواند در درمانهای سرطان هم کاربردها داشته باشند. مسئله ی دیگر سوای ژنتیک این است که عوامل محیطی را هم در نظر بگیریم سوای اینکه مسائل محاطی ژنتیکی و غیر آن را هم داریم. از اینجاها است که بقول معروف کژاطلاعاتها و ذژاطلاعاتها یحتمل وارد هم می شوند که آیا اصلا مسئله چیست؟ توجه بفرمایید که گاهی اوقات حجم اطلاعات حتی در مورد ژنوم انسانی و حتی توالیهای دی ان آ و آر ان آ (DNA, RNA) برای درمانهای پزشکی می توانند آنقدر زیاد شوند که اگر درمانگر نداند دارد چه می کند، روند درمان را می تواند مشکلزا کند. نکته اینجا این است که شما فرض بفرمایید که دارید در مبحث جبر به چکیده و ابسترکت چرند و پرند (abstract nonsense) قاطیغوریایی در همولوژی جبری بپردازیم، یحتمل شاگرد و دانشجو متوهم هم شود که این مسائل به چه دردی هم می خورند؟ این قبل از این است که کاربرد این مسائل را در فرض بفرمایید هندسه ی دیفرانسیل هم متوجه شود و لذا معنا و مفاهیم مسائل بهتر هم بر او روشن شوند. مسئله را وقتی می خواهید بومی سازی کنید یا برعکس مسئله ی بومی را می خواهید جهانی هم کنید در صورتی که با مسائل محیطی- محاطی هم طرفیم، با انبوهی از کژاطلاعات و دژ اطلاعات طرف خواهیم بود که دروغ کجا است و راست کجا است و بلکه اصلا اصل مسئله چیست و راه حلش هم کدام است؟! البته اینجا مسئله ی مکتب تفکیک و منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی اینجا هم هست که فلسفه و ریاضی فیزیک را در جهت کفر استفاده کند بعد از اینکه کفر هم به اسلام حمله کرد بجای اینکه در جهت اسلام هم استفاده شود برای غلبه ی بر کفر. موضوع این است که وحیانیت و وحی و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را اگر در وقتش درنیابیم و کار از کار بگذرد، آنگاه فلسفه چینی هم دیگر فایده ای نخواهد داشت و بلکه در خدمت کفر و شرک و نفاق هم کار خواهد کرد. روانشناسی وضعیت آخر من خوبم تو خوبی را قبل از اینکه کفر هم بر اسلام غلبه کند بکار گیریم یک چیز است و اگر قرار هم باشد که به کافر روانی هم متقی مومن بگوید من که خوبم هیچی و تو هم بلکه خیلی خوبی آیا دیگر ایمان و تقوایی هم می ماند؟ وحی و وحیانیت و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم همین است که از حدود ماورای بنفش و مادون قرمز گروه های بازبهنجارش نمی شود مسئله را گذارند و بعد هم انتظار داشت که مسلمانی و تقوا و ایمانی هم بماند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

وَنَادَىٰ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُوا نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ ‎﴿الأعراف: ٤٤﴾‏

فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ ‎﴿یوسف: ٧٠﴾‏

 

311 / 2 - حدثنا أبی (رضی الله عنه)، قال: حدثنا عبد الله بن جعفر الحمیری، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن الحسن بن محبوب، عن جمیل بن صالح، عن الحارث بن المغیرة النصری، عن أبی عبد الله الصادق (علیه السلام)، قال: من سمع المؤذن یقول: أشهد أن لا إله إلا الله، وأشهد أن محمدا رسول الله، فقال: مصدقا محتسبا: وأنا أشهد أن لا إله إلا الله، وأن محمدا رسول الله، اکتفی بها عن کل من أبى وجحد، وأعین بها کل من أقر وشهد، کان له من الاجر عدد من أنکر وجحد، وعدد من أقر وشهد [1].

 

الامالی شیخ صدوق، ص 283- 284

http://lib.eshia.ir/15033/1/283

ترجمه امالی شیخ صدوق، آیت الله شیخ محمد باقر کمره ای، ص 215

http://lib.eshia.ir/12692/1/215

 

می فرمایند گشتیم و گشتیم و ذکری بهتر از صلوات بر محمد و آل محمد نیافتیم. در حقیقت این ذکری است که در نماز هم هنگام تشهد بر محمد و آل محمد فرستاده می شود: اللهم صل علی محمد و آل محمد. و در صحیفه ی سجادیه و دعای مکارم اخلاق نیز در هر فرازی از دعاها نیز صلوات بر محمد و اهل بیت آن حضرت تکرار می شود اللهم صل علی محمد و اهل بیته. ولی ذکر دیگری است که حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم به دخت گرامی آن حضرت یعنی حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله می آموزد که معروف هم هست به ذکر حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها که در این مورد هم گفته می شود که بهترین ذکرها و دعاها است چرا که اگر ذکر بهتری اگر می بود حتماً حضرت پیغمبر آن را به دخت گرامی اش می آموخت. و این ذکر 34 الله اکبر و 33 الحمد لله و 33 سبحان الله است.

خوب، اینجا این سوال هم مطرح می شود که بالاخره کدام ذکر اینجا بهتر و بلکه بهترین هم هست؟ صلوات بر حضرت رسول محمد مصطفی و اهل بیت او یا ذکر حضرت زهرا سلام الله علیها؟! لا اقل در ظاهر بنظر می رسد که این اذکار آنقدر انسان را در قرب به خدا یاری هم می فرمایند که برای سالک الی الله مشکل هم باشد که بتواند بگوید کدام یک از دیگری بهتر و بهترین هم هستند؟ یک جاهایی کانه منطقه ی قرب الهی است که سالک الی الله می رسد به اذکاری مثل لا اله الا الله و صلوات بر محمد و اهل بیتش اللهم صل علی محمد و آل محمد و الله اکبر و الحمد لله و سحان الله و ذکر حضرت زهرا سلام الله علیها و دیگر اذکار از این قبیل که قرب الهی را در دل سالک الی الله آیا چقدر هم به کمال می رسانند و بلکه یاد خدا و حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم در دل او همچون یک تک قطبی مغناطیسی جهانی زنده می کنند.

ولی از آن طرف هم استکبار جهان تک قطبی است که بدلیل استکبارش حتی حاضر هم نیست که اسلام بیاورد. و لذا، بعضی یحتمل اشکال هم کنند که کدام مستر هامفر؟ این حرفها کدام است؟ در صورتی که آنطور که شاگرد و دانشجو و طلبه هم سعی می کند از حالات خلاء به الفهای بنیهایت مراتب و درجات متعالیه عبور کند، استکبار هم در مقابلش سعی می کند او را برگرداند به حالات خلاء اش و بلکه اجازه هم ندهد که او بتواند الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه را هم طی کرده و به قرب الهی نائل آید. به همین دلایل هم هستند که اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم استکبار سعی می کند هر جوری می تواند دور هم بزند یا حذف کند یا حتی بکذب در بعضی هم القاء کند که بابا تو خودت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هستی دیگر! چه بهتر از این؟ و خودش هم آنگاه از این بدبختهایی که زیر بار پادویی و نوکریشان هم می روند الی ما شاء الله تا می توانند کولی می گیرند. قرار بود امام زمان عجل الله فرجه الشریف تک قطبی جهانی باشد و حالا یک مشته فریب خورده را گول زده اند که اینها خودشان هم هستند که به مقام نوکری استکبار و استعمار تک قطبی جهانی هم رسیده اند و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم توسط استکبار درک کرده اند! بجای اینکه نظام تک قطبی استکبار جهانی اسلام بیاورد، بکذب هم اعلان می کند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حتی طرف ما است. و تا وقتی مسئله از این نوع هم هست، مستر هامفر هم کم نمی آورد که بخواهد حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم التقاطی کرده و اجازه ندهد به قرب الهی و حکمت الهی هم نزدیک شویم چرا که خودش هم که به کذب مدعی است که یا فرعونی هم انا ربکم الاعلی ای مشکل دارد یا اصلا مدعی هم می شود که کدام خدا یا .... حالا شما بفرمایید که بچه اسلام هم بیاور دیگر! ما هذا لله! استکبار است دیگر. اینجا امام زمانهای الکی دروغکی هم نمی توانند درست جوابش را بدهند و دلیلش هم یحتمل بعضی اشکال کنند که این است که اینها از خودشان هم هستند و بلکه خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف را لازم دارد تا این فراعنه را بتواند سر جایشان بنشاند و حسابشان را هم برسد و حتی کل عالم هم اسلام بیاورند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

 إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الاحزاب: ٥٦﴾

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

ألعلم کنز عظیم لا یفنى 

غرر الحکم، التمیمی الآمدی، ص 85

 

 

[ 38 ] المجلس الثامن والثلاثون مجلس یوم الثلاثاء الرابع من صفر سنة ثمان وستین وثلاثمائة 310 / 1 - حدثنا الشیخ الجلیل أبو جعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسى ابن بابویه القمی (رضی الله عنه)، قال: حدثنا أحمد بن زیاد بن جعفر الهمدانی، قال: حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم، عن أبیه إبراهیم بن هاشم، عن أحمد بن العباس والعباس ابن عمرو الفقیمی، قالا: حدثنا هشام بن الحکم، عن ثابت بن هرمز، عن الحسن بن أبی الحسن، عن أحمد بن عبد الحمید، عن عبد الله بن علی، قال: حملت متاعا من البصرة إلى مصر، فقدمتها، فبینما أنا فی بعض الطریق إذا أنا بشیخ طوال [1] شدید الادمة أصلع أبیض الرأس واللحیة، علیه طمران [2]: أحدهما أسود، والآخر أبیض، فقلت: من هذا؟ فقالوا: هذا بلال مؤذن رسول الله (صلى الله علیه وآله). فأخدت ألواحی وأتیته، فسلمت علیه، ثم قلت له: السلام علیک أیها الشیخ. فقال: وعلیک السلام ورحمة الله وبرکاته. قلت: رحمک الله، حدثنی بما سمعت من رسول الله (صلى الله علیه وآله). قال: وما یدریک من أنا؟ فقلت: أنت بلال مؤذن رسول الله (صلى الله علیه وآله). قال: فبکى وبکیت حتى اجتمع الناس علینا ونحن نبکی. قال: ثم قال لی: یا غلام، من أی البلاد أنت؟ قلت: من أهل العراق، فقال لی: بخ بخ. فمکث ساعة، ثم قال: اکتب یا أخا أهل العراق: بسم الله الله الرحمن الرحیم، سمعت رسول الله (صلى الله علیه وآله) یقول: المؤذنون أمناء المؤمنین على صلواتهم وصومهم، ولحومهم ودمائهم، لا یسألون الله عز وجل شیئا إلا أعطاهم، ولا یشفعون فی شئ إلا شفعوا. قلت: زدنی رحمک الله. قال: اکتب: بسم الله الرحمن الرحیم، سمعت رسول الله (صلى الله علیه وآله) یقول: من أذن أربعین عاما محتسبا بعثه الله یوم القیامة وله عمل أربعین صدیقا، عملا مبرورا متقبلا. قلت: زدنی رحمک الله. قال: اکتب بسم الله الرحمن الرحیم، سمعت رسول الله (صلى الله علیه وآله) یقول: من أذن عشرین عاما بعثه الله عز وجل یوم القیامة وله من النور مثل النور السماء الدنیا. قلت: زدنی رحمک الله. قال: اکتب: بسم الله الرحمن الرحیم، سمعت رسول الله (صلى الله علیه وآله) یقول: من أذن عشر سنین أسکنه الله عز وجل مع إبراهیم فی قبته، أو فی درجته. قلت: زدنی رحمک الله. قال: اکتب بسم الله الرحمن الرحیم، سمعت رسول الله (صلى الله علیه وآله) یقول: من أذن سنة واحدة بعثه الله عز وجل یوم القیامة، وقد غفرت ذنوبه کلها بالغة ما بلغت، ولو کانت مثل زنة جبل أحد. قلت: زدنی رحمک الله. قال: نعم، فاحفظ واعمل واحتسب، سمعت رسول الله صلى الله علیه وآله) یقول: من أذن فی سبیل الله صلاة واحدة إیمانا واحتسابا وتقربا إلى الله عز وجل، غفر له ما سلف من ذنوبه، ومن علیه بالعصمة فیما بقی من عمره، وجمع بینه وبین الشهداء فی الجنة. قلت: رحمک الله حدثنی بأحسن ما سمعت. قال: ویحک یا غلام، قطعت أنیاط قلبی، وبکى وبکیت حتى إنی والله لرحمته. ثم قال: اکتب بسم الله الرحمن الرحیم: سمعت رسول الله (صلى الله علیه وآله) یقول: إذا کان یوم القیامة وجمع الله الناس فی صعید واحد، بعث الله عز وجل إلى المؤذنین بملائکة من نور معهم ألویة وأعلام من نور، یقودون نجائب أزمتها زبرجد أخضر، وحقائبها المسک الاذفر، ویرکبها المؤذنون، فیقومون علیها قیاما، تقودهم الملائکة، ینادون بأعلى أصواتهم بالاذان. ثم بکى بکاء شدیدا حتى انتحبت وبکیت، فلما سکت قلت: مم بکاؤک؟ قال: ویحک ذکرتنی أشیاء، سمعت حبیبی وصفیی (صلى الله علیه وآله) یقول: والذی بعثنی بالحق نبیا، إنهم لیمرون على الخلق قیاما على النجائب، فیقولون: الله أکبر، الله أکبر. فإذا قالوا ذلک سمعت لامتی ضجیجا، فسأله أسامة بن زید عن ذلک الضجیج ما هو؟ قال: الضجیج التسبیح والتحمید والتهلیل، فإذا قالوا: أشهد أن لا إله إلا الله، قالت أمتی: إیاه کنا نعبد فی الدنیا، فیقال: صدقتم. فإذا قالوا: أشهد أن محمد رسول الله. قالت: أمتی: هذا الذی أتانا برسالة ربنا جل جلاله، آمنا به ولم نره، فیقال لهم: صدقتم، هذا الذی أدى إلیکم الرسالة من ربکم وکنتم به مؤمنین، فحقیق على الله أن یجمع بینکم وبین نبیکم. فینتهی بهم إلى منازلهم، وفیها ما لا عین رأت، ولا أذن سمعت، ولا خطر على قلب بشر. ثم نظر إلی فقال لی: إن استطعت - ولا قوة إلا بالله - أن لا تموت إلا مؤذنا فافعل. فقلت: رحمک الله، تفضل علی وأخبرنی، فإنی فقیر محتاج، وأد إلی ما سمعت من رسول الله، فإنک قد رأیته ولم أره، وصف لی کیف وصف لک رسول الله (صلى الله علیه وآله) بناء الجنة. قال: اکتب: بسم الله الرحمن الرحیم، سمعت رسول الله (صلى الله علیه وآله) یقول: إن سور الجنة لبنة من ذهب، ولبنة من فضة، ولبنة من یاقوت، وملاطها المسک الاذفر، وشرفها الیاقوت الاحمر والاخضر والصفر، قلت: فما أبوابها؟ قال: أبوابها مختلفة، باب الرحمة من یاقوته حمراء. قلت: فما حلقته؟ قال: ویحک کف عنی، فقد کلفتنی شططا. قلت: ما أنا بکاف عنک حتى تؤدی إلی ما سمعت من رسول الله (صلى الله علیه وآله) فی ذلک. قال: اکتب: بسم الله الرحمن الرحیم، أما باب الصبر فباب صغیر، له مصراع واحد من یاقوتة حمراء لا حلق له، وأما باب الشکر فإنه من یاقوتة بیضاء لها مصراعان، مسیرة ما بینهما خمسمائة عام، له ضجیج وحنین، یقول: اللهم جئنی بأهلی. قلت: هل یتکلم الباب! قال: نعم ینطقه ذو الجلال والاکرام. وأما باب البلاء، قلت: ألیس باب البلاء هو باب الصبر؟ قال: لا قلت: فما البلاء؟ قال: المصائب والاسقام والامراض والجذام، وهو باب من یاقوتة صفراء، له مصراع واحد، ما أقل من یدخل منه! قلت: رحمک الله، زدنی وتفضل علی فإنی فقیر. قال: یا غلام لقد کلفتنی شططا، أما الباب الاعظم فیدخل منه العباد الصالحون، وهم أهل الزهد والورع والراغبون إلى الله عز وجل المستأنسون به. قلت: رحمک الله، فإذا دخلوا الجنة ماذا یصنعون؟ قال: یسیرون على نهرین فی مصاف فی سفن الیاقوت، مجاذیفها اللولؤ، فیها ملائکة من نور، علیهم ثیاب خضر شدیدة خضرتها. قلت: رحمک الله، هل یکون من النور أخضر؟ قال: إن الثیاب هی خضر، ولکن فیها نور من نور رب العالمین جل جلاله، یسیرون على حافتی ذلک النهر. قلت: فما اسم ذلک النهر؟ قال: جنة المأوى. قلته: هل وسطها غیر هذا؟ قال: نعم، جنة عدن، وهی فی وسط الجنان، فأما جنة عدن فسورها یاقوت أحمر، وحصباؤها اللؤلؤ. قلت: فهل فیها غیرها؟ قال: نعم، جنة الفردوس. قلت: وکیف سورها؟ قال: ویحک. کف عنی، قد حیرت علی قلبی. قلت: بل أنت الفاعل بی ذلک، ما أنا بکاف عنک حتى تتم لی الصفة وتخبرنی عن سورها. قال: سورها نور. فقلت: والغرف التی هی فیها؟ قال: هی من نور رب العالمین. قلت: زدنی رحمک الله. قال: ویحک، إلى هذا انتهى إلی نبأ [1] رسول الله (صلى الله علیه وآله)، طوبى لک إن أنت وصلت إلى بعض هذه الصفة، وطوبى لمن یؤمن بهذا. قلت: یرحمک الله، أنا والله من المؤمنین بهذا. قال: ویحک، إنه من یؤمن أو یصدق بهذا الحق والمنهاج، لم یرغب فی الدنیا، ولا فی زهرتها [2]، وحاسب نفسه قلت: أنا مؤمن بهذا. قال: صدقت، ولکن قارب وسدد ولا تیأس، واعمل ولا تفرط، وارج وخف واحذر. ثم بکى وشهق ثلاث شهقات، فظننا أنه قد مات. ثم قال: فداکم أبی وأمی، لو رأکم محمد (صلى الله علیه وآله) لقرت عینه حین تسألون عن هذه الصفة، ثم قال: النجا النجا، الوحا [3] الوحاء الرحیل الرحیل، العمل العمل، وأیاکم والتفریط. ثم قال: ویحکم، اجعلونی فی حل مما فرطت. فقلت له: أنت فی حل مما فرطت، جزاک الله الجنة کما أدیت وفعلت الذی یجب علیک. ثم ودعنی، وقال لی: اتق الله، وأد إلى أمة محمد (صلى الله علیه وآله) ما أدیت إلیک، فقلت: أفعل إن شاء الله. قال: استودع الله دینک وأمانتک، وزودک التقوى، وأعانک على طاعته بمشیئته [4]

الامالی شیخ صدوق، ص 279- 283

http://lib.eshia.ir/15033/1/279

 

در مسئله ی از حالات خلاء شاگردی و دانشجویی و طلبگی به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف، همانطوری که ممکن هم هست که با مقالات از جمله 223 صفحه ای و کتاب 500 صفحه ای روبرو شوید مثل 

https://arxiv.org/abs/2001.04383

 

https://www.amazon.com/Tensor-Products-Algebras-Operator-

Spaces/dp/1108749119

وقتی دارید مقاله ی AMS bulletin اسحاق گلدبرینگ را هم مطالعه می کنید؛ یحتمل هم خود مستر همفر را هم ملاقات بفرمایید که یحتمل خیلی هم بعد از بسیاری ملاقاتهای با او دیگر برایتان ایجاد تعجب و بقول آمریکاییها سورپریز هم نکند! موضوع اینجا است که اگر شما دارید توی خیابان هم می روید و یک بنده ی خدایی به شما رسید و آدرس مترو را خواست، اینجا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که خیلی هم خوب است که جواب او را درست هم بدهید؛ و کاری هم نداشته باشید که آیا او دو گوشواره هم گوشش کرده است یا فقط یک گوشواره هم دارد یا حتی مرد است یا زن است! خوب است بفرمایید همین این طرف خیابان را هم بگیر برو پایین می رسی به مترو و یعنی اینکه لازم هم نیست به خودت زحمت بدهی بروی آنطرف خیابان چرا که تونل زیر زمینی هم از همین طرف خیابان تو را می رساند به آنطرف خیابان و مترو در حالی که از خیابان هم نمی توانی رد شوی چرا که وسطش نرده کشیده اند و .... در همین حد که این طرف خیابان را بگیر برو پایین و میرسی به مترو. خوب نیست اینجا دیگر طعنه هم بزنید که مگر تو نشان و ویز و اینترنت موبایل هم نداری که بتوانی بوسیله اش از آن استفاده هم کنی؟! آدرس گرفتن که خیلی راحت است این روزها بشرطی که اینترنت ات کار کند و گوگل مپ هم کار کند و نشان و ویز و اینها هم آسان باشد که تو را به آسانی برسانندت به مقصدت. ولی حالا یحتمل هم بعضی دوست دارند باری اجتماعی بودن هم سوال کنند که مترو مثلاً کجا است؟ کلی یحتمل راه آمده باشد و آنگاه بخواهد از یک بنده خدایی هم بپرسد که بابا مترو کجا است؟! حالا شما هم صاف بزنید توی ذوقش و جوابش را ندهید یا یک جواب سربالا بدهید یا .... می دانید جواب را بگویید دیگر! نمی دانید هم بگویید نمی دانم! و السلام نامه تمام! از علمت که کم نمی آید و یحتمل هم بتوانی این جوری یک کمک کوچکی به کسی کرده باشید. بعضی اصلا دچار بیماری پارانویدند که دقیق هم شوند که چرا این گوشواره اش را کدام گوشش هم کرده است و چرا اصلا اینچنین هم گوشواره گوشش کرده است و آیا این مونث است یا مذکر هم هست و اصلا نکند که این را مستر هامفر هم خودش نزد من فرستاده است! و حالا اصلا فرض بفرمایید که خود مستر هامفر هم هست. بابا یک سوالی کرده است و جوابش را هم بده یا اصلا جوابش را هم نده خودش می رود دنبال کارش دیگر! غیر از این است؟ بفرمایید غیر از این است! یعنی شما که نمی خواهید او را از لحاظات روانشناسی و سلامت روح و روان زیرسوال هم ببرید چرا که آدرس از شما خواسته است. نمی خواهید زیر سوالش ببرید که چرا اگر زن است چادر سرش نیست و چرا اگر مرد است گوشواره هم گوشش است و ...؟! مشاهدات خود را نزد خود نگه دارید و بلکه یا جوابش را درست بدهید یا ندهید یا بالاخره یک کاری بکنید. یحتمل خودتان هم یک وقت یک جایی گیر کرده باشید و بخواهید آدرسی را از کسی بپرسید. و تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز. ولی بنده عرضم این است که بنده ی حقیر دلم نمی دانم چرا نمی رود به مستر هامفر هم آدرس درست را حتی در خیابان هم بگویم؛ وجدانم نمی دانم چرا ناراحت می شود و بگذریم یک وقتهایی کانه توی سر سگ هم می زنی مستر هامفر هم دارد می ریزد پایین و نمی دانی به کی بگویی و شکایت هم کنی و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته

بسمه تعالی

اما باید اشاره داشت که بحمدالله امروز جامعه‌ی اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران اشراف عظیمی دارد که دشمنانش را در تمام دنیا تحت تعقیب قرار می‌دهد. امروز که خدمت شما هستیم، حداقل شش نفر از عناصر و سرکردگان گروهک‌های تروریستی ضدملت با طراحی و هوشمندی دستگاه اطلاعاتی دستگیر و از نقاط مختلف دنیا برای پاسخ‌گویی به جنایات‌شان به تهران منتقل شده‌اند. از اعضای اصلی گروهک‌های تجزیه‌طلب تا ضددین و وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی رژیم غاصب و رژیم آمریکا. ضمن اینکه هم اکنون یکی از سرکردگان گروه‌های تروریستی که مجری پروژه تجزیه‌طلبی بوده در اختیار وزارت اطلاعات می‌باشد که جزییات آن اخیراً رسانه‌ای شد. (مستند ژنرال)

 

در گفت‌وگوی اختصاصی با رسانه KHAMENEI.IR مطرح شد:تحلیل تفصیلی وزیر اطلاعات از آغاز جنگ ترکیبی علیه ملت ایران در حوادث اخیر

1401/08/18 

https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=51290

وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَیَتَّخِذُ مَا یُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللَّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلَا إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَّهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿التوبة: ٩٩﴾‏

 

فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ‎﴿التوبة: ١٢٩﴾‏

وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِی وَتَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَشُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَلَا تُنظِرُونِ ‎﴿یونس: ٧١﴾‏

إِنِّی تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّی وَرَبِّکُم مَّا مِن دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِیَتِهَا إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‎﴿هود: ٥٦﴾‏

قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ ‎﴿هود: ٨٨﴾‏

وَقَالَ یَا بَنِیَّ لَا تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِی عَنکُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ‎﴿یوسف: ٦٧﴾‏

کَذَٰلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَـٰنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ‎﴿الرعد: ٣٠﴾‏

وَمَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِن شَیْءٍ فَحُکْمُهُ إِلَى اللَّهِ ذَٰلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ ‎﴿الشورى: ١٠﴾

 

در مقاله ی کرونا و دیگر شیاطین، عطا کالیراد از موسسه ماکس پلانک برای زیست شناسی توبینگن آلمان در مجله ی اخبار پژوهشگاه دانشهای بنیادی تابستان 1401، شماره ی پیاپی 101، به نکات مهمی از جمله در مورد کژاطلاعات misinformation اطلاعاتی که صرفاً نادرست اند و دژاطلاعات disinformation اطلاعاتی که برای فریب مخاطبان تولید می شوند اشاره می فرمایند. اتفاقاً یک نقل قولی هم اول مقاله از جاناتان سویفت راجع به مبحث کذب فرموده اند که بنده کنجکاو شدم اصل مقاله سوئیفت را مطالعه کنم که جالب هم هست آنچنان که می گوید پدر همه ی دروغگویان خود شیطان هم هست و آخر مقاله هم می گوید که بالاخره حق یا حقیقت پیروز می شود. این مقاله مربوط است به 1710 میلادی که حدود 80 سال بعدش یعنی 1789 میلادی هم انقلاب فرانسه واقع می شود.

بنده ی حقیر یک ویدئویی از دکتر کالیراد هم راجع به مبنای ریاضی نظریه ی تکامل دیدم و بعد مثل این آدمهای کر و کور و لال هم سعی کردم به بعضی از نظریه ها و اسامی مثل نظریه ی خنثی تکامل مولوکولی و کیمورا و کرو و فیشر و ... که در صحبتشان اشاره دارند رجوع کرده و بیشتر با مباحث مورد بحث ایشان در مبحث ژنتیک آشنا هم شوم.

ولی یحتمل بعضی اینجا ایراد کنند که مقاله ی مزبور در اخبار آی پی ام بیشتر از منابع غربی صرفاً استفاده می کند و بلکه از منابع اسلامی هم بهره ای نمی برد؛ و علاوه بر آن، آن پختگی لازم را هم ندارد آنچنان که تحلیلش به اندازه ای هم نیست که انسان را قانع کند که حتی بر حسب ارجاعاتی که می دهد بطور علمی دارد حرفش را ثابت می کند که فرض بفرمایید اینجا کژاطلاعات هم کدام است و دژ اطلاعات هم کدام؟ آیا نکته یحتمل همان است که می فرمایند ابن سینا اول کتاب قانون هم فرموده است که در طب و پزشکی نمی شود هم خیلی فسلفی شد؟! یا مسئله چیز دیگری است؟

اتفاقاً ما ملاحظه هم می کنیم که در مورد مسائل و نظریه های ژنتیکی و بلکه ژنتیک جمعیتی علاوه بر اینکه از ریاضی هم کمک گرفته می شود، از جمله  خیلی هم می تواند وارد مسائل فلسفی هم شود. یعنی این مسئله که تا یک تاریخی ژورنالی آنالز اف یوجنیکز نام داشته است که بعداً می شود همین آنالز اف ژنتیکز خودش کلی فلسفه می توند پشتش نهفته باشد که بابا eugenics کجا و genetics کجا؟ یکی برمی گردد به اینکه برتری نژادی و زنی کدام است و دیگری لااقل باید هم سعی کند مردم را از طرق ژن درمانی هم درمان کند! یکی می تواند استکباری هم با کل علم و فلسفه و حکمت از یک دیدگاه برتری جویی برخورد کند و حتی تکامل داروینی را هم از دیدگاه اینکه انسان و میمون هم از یک نژادند وارد شود؛  و دیدگاه دیگر می تواند از دیدگاه دینی و مذهبی و کمک به مستضعفین هم وارد شود و بلکه اینکه انسان کامل وقتی هم به کمال می رسد که به خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه وآله و سلم و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی از راه های ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم معرفت پیدا کند و حتی نکات مثبت و منفی مکتب تفکیک و حتی منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را هم یافته و به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و نهایتاً امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شود. دروغ و کذب اینجا است که غرب و شرق می توانند آنقدر هم در رسیدن به این انسان کامل و حکمت الهی و اینکه باید هم قربتاً الی الله سعی کرد که زیست، بجایش در راه رسیدن به حق و حقیقت بسیار اشکال و مشکل هم ایجاد کنند که اصلا یادش هم برود که مسئله ی تکاملی ژنتیکی و غایت کمال بشریت هم چه بوده و هست و خواهد بود؟

از آن طرف شما در نظر هم آورید که شخص جنب یا حائض هم نباید سوره های سجده دار را تلاوت کند هر چند که سوره های دیگر را جایز هم هست، ولی این هم چه سری است که حتی شهیدی را هم در اسلام داریم که قربتاً الی الله هم شهید می شد و اما مثل حنظلة ابن ابی عامر غسیل الملائکة هم تشریف دارد. و لذا، موضوع قرب الهی که فرض بفرمایید در نماز هم می تواند اتفاق بیافتد و بلکه مومن به نیت قرب الهی و قربتاً الی الله هم به نماز می ایستد هم می تواند از جمله هم در جهاد تبیین اینکه چطور هم تک قطبی مغناطیسی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را داریم که مقابل فرعونیت و شاهنشاهی و طاغوت جهان تک قطبی استکباری هم قد علم کرده و مقاومت می فرمایند؟ و از جمله هم ژن درمانی داریم که تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را می تواند با جهاد تبیین و نرم افزاری و بلکه حتی سخت افزاری بر استکبار جهانی تک قطبی پیروز هم کند. و لذا مسئله می تواند هم بستگی داشته باشد به اینکه همه ی مسائل چرندیات همولوژیک را در جبر حل کنیم حتی اگر ندانیم هم همولوژی چه ربطی هم به هندسه ی جبری و دیفرانسیل و بلکه توپولوژی جبری هم دارد؟ یحتمل قسمتی از مسئله هم این است که چطور از انبوه کژاطلاعاتها و دژاطلاعاتها هم باید گذشت تا برسیم به هندسه ی معرفت دینی که بر مبناهای جبرهای همولوژیک و هندسه ی دیفرانسیل و هندسه ی ناجابجایی و .... هم باشند. مثلاً این یک مسئله ی قرب الهی را هم آیا در جهاد تبیین نمی طلبد که در مدل استاندارد ذرات فیزیک و گرانش همراه ابرتقارن از این انواع هندسه ها هم برسیم به هندسه ای جابجایی که می تواند انواع مفاهیم فیزیکی را هم هندسی کند و آنجایی که قرب الهی را کمتر هم می توان یافت نیز باید جابجایی هم رخ دهد که به قرب الهی الی ما شاء الله هم بالاخره رسید! و مثلاً آنجایی که همه و همه صلوات بر محمد و آل محمد هم کمتر می گویند جایی هم برویم که همه و همه نیز صدایشان را آزاد کرده و بلند هم صلوات می فرستند و بلکه خانمها هم چادرهایشان را حفظ می کنند. و این کار دل هم هست که باید منقلب شده و به مقلب القلوب هم برسد و حتی کافر را هم مسلمان کند و نه اینکه صرفاً بفرماید که خوب شاعر گفته است دیگر که

دلا خوبان دل خونین پسندند،

دلا خون شو که خوبان این پسندند

متاع کفر و دین بی مشتری نیست، 

گروهی آن گروهی این پسندند

عرض بنده ی حقیر این است که وسط جهاد تبیین که نرخ تعیین نمی کنند و نمی فرمایند که کی کافر است و کی نیست؛ کار جهادی حتی تبیینی کار هر کسی هم نیست آنجایی که حتی باید کافر و مشرک و منافق را از همه بیشتر هم حتی قلباً و از همه بیشتر حتی خودش را نیز قربتاً الی الله و الی ما شاء الله مسلمان و مومن و با تقوا هم کند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته

One Day Workshop on Diamond Magnetometry : a Quantum Sensing Technique

November 21, 2022 (30 Aban 1401)

 

Diamond magnetometry is a quantum sensing technique which allows nanoscale MRI. It is based on a defect in diamond, the so-called NV center, which changes its optical properties based on its magnetic surrounding. Since optical signals can be read out more sensitively, this technique offers unprecedented sensitivity. We will first give a general overview over different modes of diamond magnetometry and discuss advantages and drawbacks.


In the second lecture we will focus on relaxometry, a specific mode of diamond magnetometry and how we use this technique to answer biological questions. More specifically, relaxometry is sensitive to magnetic noise and in a biological context this technique allows us to detect free radical generation which is an important biomarker for stress responses in cells and organisms and is difficult to access with state-of-the-art technology.


Finally, we will discuss the commercial applications of diamond magnetometry and more specifically of relaxometry. Further, we will introduce Diamond Visions and their activities to give an insight over the commercial aspects of diamond magnetometry that are currently available.

Diamond magnetometry is a quantum sensing technique which allows nanoscale MRI. It is based on a defect in diamond, the so-called NV center, which changes its optical properties based on its magnetic surrounding. Since optical signals can be read out more sensitively, this technique offers unprecedented sensitivity. We will first give a general overview over different modes of diamond magnetometry and discuss advantages and drawbacks.


In the second lecture we will focus on relaxometry, a specific mode of diamond magnetometry and how we use this technique to answer biological questions. More specifically, relaxometry is sensitive to magnetic noise and in a biological context this technique allows us to detect free radical generation which is an important biomarker for stress responses in cells and organisms and is difficult to access with state-of-the-art technology.


Finally, we will discuss the commercial applications of diamond magnetometry and more specifically of relaxometry. Further, we will introduce Diamond Visions and their activities to give an insight over the commercial aspects of diamond magnetometry that are currently available.

 

http://cmnl.ipm.ac.ir/conferences/2022/Diamondmagnetom

etry/index.jsp

این مقاله را هم اقل کم ابسترکتش را ملاحظه بفرمایید:

https://arxiv.org/abs/2012.15706

لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٢٢﴾‏

مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَـٰهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَـٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ‎﴿المؤمنون: ٩١﴾‏

سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ ‎﴿الصافات: ١٥٩﴾‏

 

(5)وَ کانَ مِنْ دُعائِهِ علیه‌السلام لِنَفْسِه وَ لِاَهْلِ وَلایَتِهِ‌
«دعادرحق خود ودوستانش»


یا مَنْ لاتَنْقَضى عَجآئِبُ عَظَمَتِهِ، صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ،
اى کسى که شگفتى‌هاى عظمتت پایان بردار نیست، بر محمد و آلش درود فرست،

وَاحْجُبْنا عَنِ الْاِلْحادِ فى عَظَمَتِکَ. وَ یا مَنْ لاتَنْتَهى مُدَّةُ
و ما را از الحاد و لغزش در عظمتت بازدار. اى آن که دوران فرمانروائیت را نهایت نیست،

مُلْکِهِ، صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَعْتِقْ رِقابَنا مِنْ نَقِمَتِکَ.
بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از بند عذاب خود رهایى بخش.

وَ یا مَنْ لاتَفْنى‌ خَزآئِنُ رَحْمَتِهِ، صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ،
اى کسى که گنجینه‌هاى رحمتت را فنا نیست، بر محمد و آلش درود فرست،

وَاجْعَلْ لَنا نَصیباً فى رَحْمَتِکَ. وَ یا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْیَتِهِ
و براى ما از رحمتت نصیب و بهره‌اى قرار ده. اى که چشمها و دیده‌ها از دیدنت

الْاَبْصارُ، صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاَدْنِنا اِلى‌ قُرْبِکَ.
فروماند، بر محمد و آلش درود فرست، و ما را به عرصه‌گاه قربت نزدیک کن.

 

نماهنگ | آرمان عزیز

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «آن طلبه‌ی جوان ــ طلبه‌ی شهید جوان در تهران، آرمان عزیز ــ چه گناهی کرده بود؟ یک طلبه‌ی جوان؛ دانشجو بوده، آمده طلبه شده؛ متدیّن، مؤمن، متعبّد، حزب‌اللهی. [اینکه او را] شکنجه کنند، زیر شکنجه او را بکشند، جسدش را بیندازند در خیابان. اینها کارهای کوچکی است؟ اینها چه کسانی‌اند؟ باید فکر کرد. اینها چه کسانی‌اند؟ اینها بچّه‌های ما که نیستند، اینها جوانهای ما که نیستند؛ ‌اینها چه کسانی‌اند؟ از کجا دستور میگیرند؟ چرا این کسانی که مدّعیِ حقوق بشرند اینها را محکوم نکردند؟» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

 

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=51305

 

نماهنگ | پیام قدرت و مقاومت

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «همه‌ی کارهای شماها و ماها، همه، و حرفهایمان و حرکاتمان یک پیامی به بیرون کشور میفرستد. مواظب باشیم ببینیم ما چه پیامی میدهیم. پیام لازم نیست به زبان باشد؛ گاهی کیفیّت نشستن شما پیام دارد؛ گاهی تجمّع شما در یک جا پیام دارد؛ گاهی شعاری که میدهید پیام دارد. مراقب این پیامی که به دنیا میدهید باشید. من میگویم مهم‌ترین چیزی که باید از طرف ملّت ایران و از طرف جوانان ایران به جبهه‌ی دشمن منتقل بشود، عبارت است از قدرت مقاومت ملّت ایران. ملّت ایران، جوانان ایران، باید با اقدامهای خود، با حرکات خود، با شعارهای خود، با کارکرد خود به دنیا بفهمانند ــ که البتّه دشمن هم خواهد فهمید ــ که ملّت ایران قدرت مقاومت دارد، عزم راسخ دارد برای ایستادگی در مقابل زورگویی.» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

 

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=51292

 

وقتی بینظمی و هرج و مرج بالا گرفت و حق و باطل هم روبروی هم قرار گرفتند، باطل سعی هم می کند که خود را حق جلوه دهد و بلکه حق را هم سعی می کند باطل جلوه دهد و حتی جای ظالم و مظلوم را هم می خواهد عوض کند! مرگ بر ضد ولایت فقیه یعنی همین که وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا ‎﴿الاسراء: ٨١﴾‏ یعنی قولوا لا اله الا الله تفلحوا یعنی ولایتمدار هم باش.

البته از لحاظات گروه های بازبهنجارش و تیونینگ ظریف (fine tuning) و رعایت حدود مادون قرمز و ماورای بنفش، فرض بفرمایید در همین مسئله ی تنظیم تلویزیون و حدود کوری، ناشنوایی و لالی و تشخیص اینکه در چه طیفی و چه رنگهایی را بیمار بنسبت به آنها آیا کور رنگی دارد یا در چه طیف و حدودی هم ناشنوایی و مشکل تکلم هم دارد و چقدر مشکل از او است و چقدر مشکل از تلویزیونش است و چقدر هم مشکل گیرنده و فرستنده است؟ اینها را یحتمل وقتی چند نفر باشند که بتوانند یک مسئله ی بخصوص را شناسایی کرده و اثبات و برطرف هم کنند و خصوصاً هم نزد متخصص مجرب و پزشک و مهدس و تعمیرکار هم بروند، آنگاه ابهامهایی هم که وجود دارند که کیست که ظالم است و کیست که مظلوم است و بلکه ظلمهایی که ما به خود هم می کنیم حجابش بهتر هم برداشته شود و حتی معلوم هم شود که چرا چادر بهترین حجاب هم هست و حال آنکه روسریهای خانمها هم از روی ظلم و ستم حتی به خود بیخودی کنار نروند و همه و همه نیز ولایتمداری خود را حفظ کنند و در روانشناسی خود و دیگران کوشا هم باشند که به وضعیت آخر مطلوب ولایتمداری از همه هم بهتر است هر چند که می توان از منافق هم علم و حکمت سعی کرد که آموخت و وسط کربلا هم امام حسین علیه السلام می تواند سعی کند درس اخلاق هم به دشمن داده و آنها را از طرف کفر و شرک و نفاق طرف اسلام و حق بیاورد بشرطی که طینت و حرامخواریهای دشمن ناصبی به او اجازه هم دهد که حتی بتواند به سخنان و پندهای اخلاقی امام حسین علیه السلام گوش فرا دهد! قرب بخدا و بلکه ولایتمداری یحتمل بعضی اشکال کنند که فضا و زمان و بلکه میدیوم هم لازم ندارد و حال آنکه ملا نصر الدینی هم نمی شود گفت هر کجا که میخ طویله ی خرم را بستم همانجا مرکز عالم هم هست یعنی حتی ملا نصر الدین هم متوجه شود که بعضی جاها که زمین خیلی یحتمل مملو از سنگ آهن یا فلزات دیگری است نشود میخ طویله را بزمین زد و مشکل برایش ایجاد شود که میخ را بکوبد وحال آنکه جاهای دیگری یحتمل آسانتر هم باشد. و اما انسان می تواند هم هر کجای عالم هم که هست و هر چقدر هم که سخت است، سعی کند قربتاً الی الله نمازش را به جماعت و اگر هم جماعت و مسجدی نیافت حتی فرادی هم بر پا کند و قربتاً الی الله هم روزه بگیرد و قربتاً الی الله هم خمس و زکاتش را بدهد و یک وقت هم دیدید همه ی کارهای او در زندگی اش شد قربتاً الی الله و توانست هم از حالات خلاء و شاگردی و طلبگی هم به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند و این داستان تمامی هم ندارد و .... این مقاله قدیمی را هم در رابطه با پیچیدگیهای محاسبات کوانتومی و از جمله هم SZK (statistical zero knowledge proof) که یک ویرایش دیگری از zero knowledge proof است را در نظر بگیرید:

Goldwasser, S.; Micali, S.; Rackoff, C. (1989), "The knowledge complexity of interactive proof systems" (PDF), SIAM Journal on Computing18 (1): 186–208, doi:10.1137/0218012ISSN 1095-7111

البته اینجا مسئله می تواند وقتی جدی شود که مثلاً از مدل استاندارد ذرات فیزیک مسئله را محدودش کنیم به فیزیک نیوترینوها که حتی جرم آنها هم در نظر گرفته نشوند یا حتی مسئله را از انتگرالهای ریمانی ارتقاء دهیم به انتگرالهای لبگی و آنگاه فضاهایی را در نظر بگیریم که اندازه شان صفر هم هست مثل فضاهای کانتوری و آنگاه سعی هم کنیم که ببینیم روی این فضاها هم چطور می توان اثبات صفری علم را کاربردی کرد و بلکه چه خاصیتی هم این کار می تواند داشته باشد؟ موضوع این است که ما در این فضای کانتوری که بین رقمهای {0، 1، 2} در مبنای 3 غلط نکنم مثلاً رقم 1 زا حذف می کنیم و فقط در مبای اعشاری هم رقمهای 0 و 2 را خواهیم داشت، آنگاه آیا ما می توانیم همین کار را دوباره هم تکرار کنیم و دوباره در این فضای اندازه ی صفر و آیات اللهی الف_1 زیرمجموعه هایی را هم انتخاب کنیم که فضای کانتوری را به دو یا چند قسمت هم تقسیم می کنند و باز الگوریتمهایی هم بیابیم که الی غیر النهایه هم تکرار شده و طیفهای مورد نظرمان را هر چه بیشتر هم ظریفتر کنند ولی همیشه هم اندازه های هر یک از زیرمجموعه های کانتوری نیز از الف_1 کمتر نشوند و .... این مستلزم آن است که آیا ما چرا از مبنای 3 هم شروع می کنیم و از مبنای یک توانی از 3 هم از همان اول شروع نمی کنیم و آنگاه سعی نمی کنیم به زیرمجموعه های مورد نظر تا جایی که از آن توان 3 هم تنزل پیدا کنیم به توانهای پایینتر تا بالاخره برسیم به مبنای 3 و .... البته بعضی یحتمل اشکال کنند که اگر توابعی را روی فضاهای کانتوری در نظر می گرفتی خیلی هم بهتر می بود که سعی کنی آنها را هم حتی چطور انتگرالگیری کنی هر چند که روی فضاهایی هم داری کار می کنی که اندازه های صفر دارند ولی یحتمل توابع آنها روی این فضاهای اندازه ی صفر دیگر اندازه شان خیلی هم صفر نشوند و بلکه از صفر هم بزنند بالاتر و حتی بتوانید سوراخ کرمهایی را که اینها می توانند تشکیل دهند را هم یحتمل چقدر هم ترانسپورت کنید و بلکه یک سیاه چاله را هم به سیاه چاله ای دیگر متصل بفرمایید و آنگاه سوال این هم هست که آیا این سوراخ کرمها توانایی آنرا هم دارند که توسط ستاره هایی دوتایی یا حتی چند تایی در آسمان شب یدک هم کشیده شوند و ...؟ این مقالات پیتر ویت و پیتر شولتز و دیگران و پیچیدگیهای فضاهای کانتوری را هم ملاحظه بفرمایید:

https://arxiv.org/abs/2204.02225

https://arxiv.org/abs/2202.02657

https://arxiv.org/abs/2104.05099

https://arxiv.org/abs/1506.07576

https://arxiv.org/abs/2110.10773

https://arxiv.org/abs/2109.06766

https://arxiv.org/abs/2106.14735

https://arxiv.org/abs/2105.07888

https://arxiv.org/abs/2102.13459

کانتور:

https://arxiv.org/abs/2107.09263

https://arxiv.org/abs/2111.05489

https://arxiv.org/abs/2204.06444

https://arxiv.org/abs/2207.08754

ابرتقارنهایی که در سیستمهای دینامیکی فضاهای کانتور می توانند ابرهایی را از آنها هم تولید کنند و می توان نیوترینوهایی جرمدار را از نیوترینوهای بی جرم هم نتیجه گرفت را یحتمل بتوان در مدل استاندارد ذرات فیزیک بهتر هم اله کلنگی بررسی کرد. و لذا در قرب الهی هم بتوان مقابله ی تک قطبی جهانی امام  زمان عجل الله فرجه الشریف را با جهان تک قطبی استکباری از لحاظات ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به حکمت الهی با لحاظات وحیانیت- عقلانیت هم نزدیک کرد هر چند که بعضی یحتمل از لحاظ مکتب تفکیک و منزلت عقل در هندسه معرفت دینی هم اشکالاتی به مسائل مربوطه التقاطی هم کنند با اینکه مسئله چیز دیگری هم هست و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ‎﴿الأعراف: ١٨٠﴾‏

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَـٰنَ أَیًّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَیْنَ ذَٰلِکَ سَبِیلًا ‎﴿الإسراء: ١١٠﴾‏

اللَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ‎﴿طه: ٨﴾‏

هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿الحشر: ٢٤﴾‏

فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ ‎﴿الروم: ١٧﴾‏

اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ هَلْ مِن شُرَکَائِکُم مَّن یَفْعَلُ مِن ذَٰلِکُم مِّن شَیْءٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿الروم: ٤٠﴾‏

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ ‎﴿البقرة: ١٨﴾‏

وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ ‎﴿البقرة: ١٧١﴾‏

وَمَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ عُمْیًا وَبُکْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِیرًا ‎﴿الإسراء: ٩٧﴾‏

 

۷۶ وَ قَالَ علیه السلام خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.

76 - امام علیه السّلام (در باره حکمت) فرموده است‌

(1) حکمت (سخن درست و موافق حقّ) را فرا گیر هر جا باشد (خواه از نیکوکار خواه از بدکار) که حکمت در سینه منافق و دو رو هم هست و در آنجا (که شایسته نگاه‌دارى حکمت نیست) در اضطراب و نگرانى است تا (از زبان او) بیرون آید و در سینه صاحب خود مؤمن جاگیرد.

۷۷ وَ قَالَ علیه السلام فى مثل ذلک الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ.

77 - امام علیه السّلام مانند همین بیان (نیز در باره حکمت) فرموده است‌

(1) حکمت گمشده مؤمن است (همیشه باید در پى آن باشد) پس آنرا فرا گیر اگر چه از مردم دو رو باشد.

۷۶ وَ قَالَ علیه السلام خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.

76 - امام علیه السّلام (در باره حکمت) فرموده است‌

(1) حکمت (سخن درست و موافق حقّ) را فرا گیر هر جا باشد (خواه از نیکوکار خواه از بدکار) که حکمت در سینه منافق و دو رو هم هست و در آنجا (که شایسته نگاه‌دارى حکمت نیست) در اضطراب و نگرانى است تا (از زبان او) بیرون آید و در سینه صاحب خود مؤمن جاگیرد.

۷۷ وَ قَالَ علیه السلام فى مثل ذلک الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ.

77 - امام علیه السّلام مانند همین بیان (نیز در باره حکمت) فرموده است‌

(1) حکمت گمشده مؤمن است (همیشه باید در پى آن باشد) پس آنرا فرا گیر اگر چه از مردم دو رو باشد.

نهج البلاغه سید رضی، ترجمه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1122

http://lib.eshia.ir/11479/6/1122

 

یک مسئله ای در پیچیدگیهای محاسباتی هست به اسم اثبات علم صفر (zero knowledge proof) که می فرمایند در مذاکرات خلع سلاح هسته ای هم می تواند کاربردهایی داشته باشد. فرض بفرمایید که شما می خواهید قبل از اینکه به سفر هم بروید زاد المسافر و بلکه سوغاتیهایی را که از سفر برمی گردانید را برای همه و همه از پیش تهیه کرده و کنار هم بگذارید و با خیال راحت به دیدار یار بروید! البته اینجا مسئله این هم هست که آیا برای دیدار یار بیت رهبری و ولی فقیه مد ظله العالی را هم بلدید و همان هم مقصودتان است؟ یا اینکه آیا دارید به سفر حج هم رفته و به زیارت خانه ی خدا و مسجد الحرام و مکه ی مکرمه و مدینه ی منوره هم می روید یا آیا هدف از سفرتان زیارت کربلای معلی و نجف اشرف و کاظمین و سامرا و بلکه مشهد مقدس هم هست؟

یا اینکه خیر، شم ماموریت هم دارید به عنوان دیپلماتی هم به کره ی ماه یا حتی ماورای آن هم به کره ی مریخ سفر بفرمایید و بلکه مذاکرات هسته ای با مردم آن دیار و بلکه در رابطه با نظم و ترتیب و حتی امنیت منظومه ی شمسی هم برقرار کنید. و الحمد لله رب العالمین سوغاتیها را از قبل آماده کرده اید و زاد المسافر را هم فراهم کرده اید و دیگر از این بابتها غم و قصه ای ندارید و حتی اگر شده 20 سال هم شما را اشتباهی توی زندان بیاندازند که چرا و چقدر مواد منفجره هم در چمدانتان کشف شده بوده است؟ لااقل وجدانتان راحت است که توشه ی سفر خود را از قبل تهیه کرده اید و مسئله تان از بابت سوغاتیها همه و همه حل است!

و لذا از قبل امتحان هم کرده اید که اگر تلویزیونی سوغاتی می دهید، تلویزیون تعداد رنگهایی را که ارائه می تواند بدهد کافی است و صدایش هم خیلی شفاف و سالم است و مشکلی هم ندارد. و آنگاه اگر بعدها اختلالی هم معلوم شد که این سوغاتی مثلاً پیدا کرده است، دیگر عیب از شما نیست که تلویزیون بدی را انتخاب کرده اید یا حتی گارانتی خوبی هم ندارد یا .... البته اگر این سوغاتی را به یک شخصی که کور و کر و لال هم هست بدهید مطمئناً هم نمی تواند از آن استفاده ای ببرد و بلکه حتی حس شامه اش هم مشکل داشته باشد و نتواند متوجه شود که حتی تلویزیون را بیش از حد روشن گذاشته و بلکه بوی سوختن مدارها و آی سی ها و LED ها و یا LCD های آن هم بلند شده است و کار از کار گذشته است.

ولی اتفاقاً یحتمل اگر همین تلویزیون یا بلکه حتی تلویزیونی را که حتی رنگهایش هم خیلی واضح نیستند و بلکه صدایش هم خیلی شفاف نیست چرا که وافرهای بلندگوها هم در اثر استفاده ی بیش از حد یا با صدای بلند بیش از حد گوش کردن خراب شده اند را به کسی هم سوغاتی بدهید که خود نیز گوشش کمی شنوایی اش کم شده است و واضح هم نمی شنود؛ آنگاه یحتمل حتی برای حس شامه و شنوایی و بینایی اش هم خوب بوده و حتی تکلمش را هم بهبود بخشد. البته این بشرطی است که متوجه هم شود که این تلویزیون است که مشکل دارد و نه فقط گوش و چشم و زبان او است که بنوعی از بینایی و شنوایی و تکلم او هم کاسته اند. و هر چند که شما هم خود در کره ی مریخ یحتمل برای مدت اقل کم 20 سال هم گرفتار و زندانی هستید که بدروغ هم بشما نسبت داده اند که چرا مواد منفجره هم با خود در چمدان حمل و نقل و بلکه قاچاق هم کرده بوده اید که منافقین مریخی را هم حسابشان را برسید؟ و حالا همه غافل از این نکته هم هستند که شما رفته اید کره ی مریخ و نه حتی کره ی ماه که بتوانید حکمت و معرفت دینی و علوم طبیعی و الهی و حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم از مریخیها بیاموزید و نظم و ترتیب منظومه ی شمسی را هم بهبود بخشید هر چند که دیپلماتی هم هستید از کره ی زمین برای مذاکرات هسته ای با مریخیها و بلکه حتی یک مریخی محبوب زمینیها و ....! خوب، حالا آیا موفق هم خواهید بود در ماموریت خود به عنوان دیپلماتی از کره ی زمین به کره ی مریخ برای آنتروپیهای بهتر برای منظومه ی شمسی؟

اینجا مسئله خیلی نمی تواند روشن شود اگر ما مقام وحی الهی و حتی پیش گویی حضرت رسول اکرم را درک نکنیم که حالا یک طرف متخاصم با طرف دیگری در حال نزاع و جنگ هم هست و گاهی این می برد و گاهی هم آن دیگری. و اما می فرماید فِی بِضْعِ سِنِینَ ۗ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ ۚ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ ‎﴿٤﴾‏ بِنَصْرِ اللَّهِ ۚ یَنصُرُ مَن یَشَاءُ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ‎﴿٥﴾‏. البته این نوید بخش هم خواهد بود برای مومنینی که متوجه تخاصم دو طرف دعوا فرض بفرمایید بین مریخیها و ونوسیها هم هستند ولی یحتمل همین دعوا را بین خودشان خیلی هم نپسندند الا اینکه در راه جهاد فی سبیل الله باشد. یعنی یک جاهایی وقتی توی سر و کله زدنها مربوط هم می شود به مذاکرات خلع سلاح هسته ای، آنگاه آیا نباید هم یک جهاد فی سبیل الله و عشق به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم وجود داشته باشد که او را به دیدار یار هم امیدوار کند و امور دیپلماتیکش را هم حتی خراب نکند و جا نزند و بلکه در ضلالت و گمراهی اش صراط مستقیم و خانه ی یار را اشتباهی هم نگرفته و به بیراهه هم نرود؟ این است که مومن حتی از منافق هم حکمت می تواند بیاموزد چرا که منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی به او کمک هم می کند حتی در مذاکرات خلع سلاح هسته ای بین مریخ و زمین و بهبود وضعیت صلح و نظم و ترتیب و امنیت آنتروپیک منظومه ی شمسی هم هر چه بیشتر کوشا باشد در همان حین که می داند هم دارد به دیدار یارش می رود. و لذا شاگرد و دانشجو و طلبه ای که به هر تقدیر هم می تواند الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابد، یحتمل هم بتواند از همین مسافران نخبه ای هم باشد که در مذاکرات خلع سلاح هسته ای هم حتی در کره ی مریخ و ونوس و منظومه ی شمسی و ماورای آن هم  بسیار کوشا باشد. مسئله این هم می تواند باشد که واقعاً هم بتوانیم تشخیص دهیم که در کدام میدیوم ها یا فضا-زمانهایی چه معادلاتی بر نیوترینوها قانونمندشان می کنند هر چند که آیا تحدید کیو سی دی هم چقدر نیروی قوی را محدود کرده است و نیروی الکتروضعیف هم چه تاثیراتی را بر نیوترینوها خواهند داشت؟ آیا فرقی نمی کند که بر آبهایی که همین نیوترینوها قرار هم هست که رد شوند دعاهای خیری هم خوانده شده باشند و صلواتهایی هم فرستاده شده باشند و بلکه مدام هم در معرض نماز و صلاة هم واقع شده باشند یا خیر؟! و در عین حال، مطلوب هم هست معادلات نیوترینوها در فضازمانهای مختلفی و از جمله هم آیا در زوی زمین و کره ی مریخ و کره زهره یا ونوس و ماورای منظومه ی شمسی هم همه یکسان هستند. یحتمل خوب هم می بود می توانستیم دیپلماتهایی به این کرات و بلکه حتی به ثریا و پروین هم بفرستیم ببینیم آنجاها هم بلکه چه خبرند؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

الم ‎﴿١﴾‏ غُلِبَتِ الرُّومُ ‎﴿٢﴾‏ فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ ‎﴿٣﴾‏  سوره مبارکه الروم

 

مقاله ی مارک گاسیورویتز: عملیات تی پی بدامن بر علیه دولت دکتر مصدق:

https://www.jstor.org/stable/26924362

 

مرحوم استفان گاسیورویتز که کتاب فیزیک کوانتوم اش را در برکلی کلی با خودم این طرف و آن طرف می بردم ولی آخرش هم متاسفانه خیلی یادم نمی آید که خوانده باشمش هر چند که کمی باهاش یادم می آید سر و کله زده ام!  این هم مقاله ای از او است در مورد فیزیک نیوترینوها:

https://arxiv.org/abs/hep-ph/0012230

ویکیپدیا می گوید که او در آزمایشگاه لارنس برکلی لب هم مدتی کار کرده است قبل از اینکه به مینسوتا برود و می گوید مقالات زیادی، بیش از 100 تا، هم در فیزیک انرژی بالا دارد و اینسپایر-هپ 15 تای مقالاتش را لیست می کند و ....

https://inspirehep.net/literature?

sort=mostrecent&size=25&page=1&q=stephen%20gasiorowiczhttps://i

nspirehep.net/literature?

sort=mostrecent&size=25&page=1&q=stephen%20gasiorowicz

قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَلِمَن جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِیمٌ ‎﴿یوسف: ٧٢﴾‏

 

یا اهل العالم، قتل الحسین عطشانا

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی ما با این مسئله ی در مکتب تفکیک هم مواجه ایم که آیا بالاخره بین ریاضی فیزیک یک مسئله و مکتب وحیانی در حکمت الهی تفکیکی هست یا خیر؟! موضوع اینجا است که در مورد پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم این مسئله مشهود است که حضرتش رسول الله و نبی الله تشریف داشته و از طرف خدا به ایشان وحی می شده است؛ و اما آیا در مورد مسئله ای ریاضی فیزیکی فرض بفرمایید حتی در ال اچ سی هم وقتی قرار است که زوایای ماتریسهای مختلف در مدل استاندارد ذرات فیزیک و حتی ماورای آن وقتی ابرتقارنهایی و بلکه علاوه بر آن نظریه ی ریسمان و ... هم در نظر گرفته می شوند، آنگاه در نقطه ای در فضا-زمان که دقیقاً باید زوایا و دیگر پارامترهای ماتریسها و نظریه ها محاسبه شده و عملاً در آزمایشها وارد شوند آیا به هیچ کس هم وحی می شود که چه کنیم و چه نکنیم؟ و یا اینکه اصلا مسئله ی وحی هم در کار نیست و بلکه معجزه ای هم رخ نمی دهد و حتی آنطور که کمونیستها هم مدعی می شوند که اصلا کدام خدا و پیغمبر و دین و ایمان هم اشکالی ندارد و احتیاج به هیچ اثباتی هم ندارد که از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی قرار است آقایان خانمها برسیم هم به حکمت الهی و لا غیر!

البته اینجا یک مسئله است که بعضی که از روی طینت هم ممکن است طرف ناصبی را بگیرند، بفرمایند که خوب حالا ما مجلسهای یزیدی شرابخواری هم تشکیل بدهیم و بلکه هم نمی توانیم حالا آنقدر جسارت هم داشته باشیم که به اسراء و حتی سر امام حسین علیه السلام هم توهین کنیم ولی اقل کم ادایش را هم در بیاوریم و هر غلطی هم دلمان خواست از سرقت و فسق و فجور و ... هم بکنیم! هر چند که یحتمل این مسئله نیز روشن می شود که بابا همان کمونیست هم وقتی دولت کمونیستی اش را تشکیل می دهد و قرار است قانون را در مملکتش پیاده کند، اینطور جرات نمی کند که بگوید هر کسی هر فسق و فجوری را خواست بکند و هیچ اشکالی هم ندارد و بینظمی و هرج و مرج هم که شد؛ همین از همه هم بهتر است. همین هم قانون و مشروعیت و حتی مشروطیت هم می خواهد و نه اینکه بفرماید بنده تک قطبی جهانی استکباری کل عالم ام و هر غلطی هم دلم خواست می کنم و هیچ کس هم نباید هیچ بگوید و بلکه امام حسین علیه السلام هم هست که از خلافت یزیدی خروج کرده است.

و لذا، مسئله اینجا این است که اگر در ایتالیا  کلیپی را نشان دادند که از یک طرف دارد آقازاده هایی را دستگیر می کند و از طرفی هم دارد بطرز فجیعی به ولایت فقیه توهین می کند؛ آیا این ثابت کرده است که شخص ولایت فقیه است که مشکل دارد یا خود شماهایید که مشکل دارید و همه چیز را آندلسی هم می پسندید. تا آنجا که حتی مسلمانانی که به ممالک اروپایی و غربی پناهنده می شوند هم باید قبول کنند که هیچ حقوقی ندارند و بلکه جانشان هم کف دستشان است و اگر در دریا هم قایقشان غرق شد حقشان است و .... و از آن طرف هم اگر مسلمانی حتی دستش توی جیبش هم برود و بخواهد به اروپا برای مدتی و برای کاری هم سفر کند، آیا چقدر هم آبروی او حفظ می شود و بلکه شخصی مثل شیخ عبدالله دهدوه که امام جماعت مسجد امام رضا هم هست نیز در بروکسل از جمله ترور نمی شد؟! بنابراین مسئله فقط آزادی ای هم نیست که بگوییم چرا جوانانی که در جوار پارک و امامزاده و مرقد شهدای گمنام نشسته اند در بغل هم یا سرشان توی دامن هم است علنا بگو بخند می کنند و خود را رها و آزاد هم می پندارند؛ اینها تقصیر کیست؟ مسئله این هم نیست که چرا این اماکن مقدسه خدام هم ندارد که چنین نکنند و چنین هم نشود؟ اینها کسانی هم هستند که حیا را قی کرده اند و شهوتشان را رها کرده و هر کار دلشان بخواهد می خواهند بکنند و تبلیغات خارجی هم بدانها می گوید همین درست است. و وقتی این آزادی را داده اند که هم پارک و هم امامزده در جوار هم است، این یک بلوغی را می طلبد که کی چه بکند و کی چه نکند و حتی خون امام جماعت امامزاده را هم بجوش نیاورند؟

و اما مسئله ی وحیانیت و قرآن کریم و خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و حضرت زینب و حضرت فاطمه سلام الله علیهم اینجا است که بالاخره غیر از این است که زمین و آسمان و جغرافیا و نجوم و هیئت و هندسه را چطور می خواهیم بدون وحیانیت خدا و رسول و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم به هم متصل کنیم؟ ایا چطور هم می خواهیم ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را به حکمت الهی متصل کنیم؟ آیا این هم شامل مکتب تفکیک الهیات الهی و الهیات بشری نشده و بلکه قسمتی از پروزه های وارونه ی کثیف شهوانی و روانشناسیهای وارونه ی فرویدی بشری است که همه چیز در عالم سکس و شهوترانی است؟ این را حتی دانشمندان مادی و کمونیستی هم قبول نمی کنند که چنین باشد و بلکه حتی نه طلبه و بلکه شاگرد و دانشمندان در این مکاتب هم وقتی از حالات خلاء می خواهند به الفهای بینهایت آیات اللهی یا همان کاردینالیته های مراتب و درجات متعالیه صرفاً در منطق ریاضی هم که شده عبور کرده و نزد خود به انواع حساب و کتابها هم بپردازند، چنین چیزی غیر ممکن است که همه چیز را بتوانند از بالاترین درجات و مراتب به فسق و فجور و باطل و پوچی تنزل داده و فروکاست کنند بدون اینکه خود قبول هم کنند که چه خیانتی را دارند به حتی بشریت هم می کنند چرا که قائل هم شده اند که جهان تک قطبی استکباری حکمفرمای بر همه عالم است و نه تک قطبی جهانی مغناطیسی ای امام زمان عجل الله فرجه الشریف که قلب تپنده ی همه ی موجودات عالم را نیز به تپش وامی دارد و بلکه نظام عالم را هم پا بر جا کرده است. إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿یس: ٨٢﴾‏ ولی وقتی آن نظام وحیانی ای هم که از طریق همین تک قطبی مغناطیسی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف باید متصل شود به حکمت الهی را حتی از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به اثبات نرساندیم، آنگاه خیلی هم نمی شود گفت چرا این ناصبیان و یزید و یزیدیان هم هستند که دارند امام حسین علیه السلام را خارجی بفرض گرفته و بلکه در کربلا اربا اربا هم می کنند و بلکه تک قطبی مغناطیسی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نمی توان حتی کوهمولوژیکی هم که شده اثبات کرد و .... البته مقالات زیادی هم در آرشیو در این رابطه داریم که با فیزیک انرژیهای بالا هم گره خورده اند و .... یحتمل بعضی اشکال هم می فرمایند که کم کاری از خودمان است و لا غیر! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه

قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّا إِذًا لَّظَالِمُونَ ‎﴿یوسف: ٧٩﴾

‏ 

الجزء الثانی‌

کتاب الإیمان و الکفر

بَابُ طِینَةِ الْمُؤْمِنِ وَ الْکَافِرِ

1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ النَّبِیِّینَ مِنْ طِینَةِ عِلِّیِّینَ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُمْ‌[1] وَ خَلَقَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ تِلْکَ الطِّینَةِ وَ جَعَلَ خَلْقَ أَبْدَانِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ دُونِ ذَلِکَ وَ خَلَقَ الْکُفَّارَ مِنْ طِینَةِ سِجِّینٍ قُلُوبَهُمْ وَ أَبْدَانَهُمْ فَخَلَطَ بَیْنَ الطِّینَتَیْنِ- فَمِنْ هَذَا یَلِدُ الْمُؤْمِنُ الْکَافِرَ وَ یَلِدُ الْکَافِرُ الْمُؤْمِنَ وَ مِنْ هَاهُنَا یُصِیبُ الْمُؤْمِنُ السَّیِّئَةَ وَ مِنْ هَاهُنَا یُصِیبُ الْکَافِرُ الْحَسَنَةَ فَقُلُوبُ الْمُؤْمِنِینَ تَحِنُّ إِلَى مَا خُلِقُوا مِنْهُ‌[2] وَ قُلُوبُ الْکَافِرِینَ تَحِنُّ إِلَى مَا خُلِقُوا مِنْهُ‌[3].

اصول کافی، شیخ کلینی، جلد 2، ص 2

http://lib.eshia.ir/11005/2/2

 

باب طینة مؤمن و کافر

1-

على بن الحسین علیهما السلام فرمود: خداى عز و جل دلها و پیکرهاى پیغمبران را از طینت (گل و سرشت) علیین آفرید، [اندازه‌گیرى کرد] و دلهاى مؤمنین را هم از آن طینت آفرید و پیکرهاى مؤمنین را از پائین‌تر از آن قرار داد [آفرید] و کافران را از طینت سجین آفرید، هم دلها و هم پیکرهایشان را، آنگاه این دو طینت را (هنگام خلقت آدم) ممزوج ساخت، بهمین جهت از مؤمن کافر متولد شود و کافر مؤمن زاید (زیرا فرزندان آدم استعداد این دو مرتبه را پیدا کردند) و نیز بهمین سبب بمؤمن گناه و بدى رسد و بکافر ثواب و نیکى (زیرا طینت هر یک از آنها بطینت دیگرى ممزوج است)، پس دلهاى مؤمنان بدان چه از آن آفریده شده گرایند و دلهاى کافران بدان چه از آن آفریده شده تمایل کنند.

 

ترجمه اصول کافی شیخ کلینی، سید جواد مصطفوی، جلد 3، ص 2

http://lib.eshia.ir/12541/3/2

 

21 - أقول: وجدت فی بعض الکتب مرویا عن أحمد بن محمد الکوفی، عن حنان بن سدیر، عن أبیه سدیر الصیرفی، عن أبی إسحاق اللیثی قال: قلت للإمام الباقر محمد بن علی علیهما السلام: یا ابن رسول الله أخبرنی عن المؤمن من شیعة أمیر المؤمنین إذا بلغ وکمل فی المعرفة هل یزنی؟ قال علیه السلام: لا، قلت: فیلوط؟ قال: لا، قلت: فیسرق؟ قال: لا، قلت: فیشرب خمرا؟ قال: لا، قلت: فیذنب ذنبا؟
قال: لا قال الراوی: فتحیرت من ذلک، وکثر تعجبی منه، قلت: یا ابن رسول الله إنی أجد من شیعة أمیر المؤمنین ومن موالیکم من یشرب الخمر، ویأکل الربا، و یزنی ویلوط، ویتهاون بالصلاة والزکاة والصوم والحج والجهاد وأبواب البر حتى أن أخاه المؤمن یأتیه فی حاجة یسیرة فلا یقضیها له، فکیف هذا یا ابن رسول الله؟ ومن أی شئ هذا؟.
قال: فتبسم الإمام علیه السلام وقال: یا أبا إسحاق هل عندک شئ غیر ما ذکرت؟
قلت: نعم یا ابن رسول الله وإنی أجد الناصب الذی لا أشک فی کفره یتورع عن هذه الأشیاء: لا یستحل الخمر ولا یستحل درهما لمسلم، ولا یتهاون بالصلاة والزکاة والصیام والحج والجهاد، ویقوم بحوائج المؤمنین والمسلمین، لله وفی الله تعالى فکیف هذا ولم هذا؟.
فقال علیه السلام: یا إبراهیم لهذا أمر باطن، وهو سر مکنون، وباب مغلق مخزون، وقد خفی علیک وعلى کثیر من أمثالک وأصحابک، وإن الله عز وجل لم یؤذن أن یخرج سره وغیبه إلا إلى من یحتمله وهو أهله، قلت: یا ابن رسول الله إنی والله لمحتمل من أسرارکم، ولست بمعاند ولا بناصب، فقال علیه السلام: یا إبراهیم نعم أنت کذلک، ولکن علمنا صعب مستصعب لا یحتمله إلا ملک مقرب، أو نبی مرسل، أو مؤمن امتحن الله قلبه للایمان، وإن التقیة من دیننا ودین آبائنا ومن لا تقیة له فلا دین له.
یا إبراهیم لو قلت إن تارک التقیة کتارک الصلاة لکنت صادقا، یا إبراهیم إن من حدیثنا وسرنا وباطن علمنا ما لا یحتمله ملک مقرب، ولا نبی مرسل، ولا مؤمن ممتحن.
قلت: یا سیدی ومولای فمن یحتمله إذا؟ قال: ما شاء الله وشئنا، ألا من أذاع سرنا إلا إلى أهله، فلیس منا - ثلاثا - ألا من أذاع سرنا أذاقه الله حر الحدید.
ثم قال: یا إبراهیم خذ ما سألتنی علما باطنا مخزونا فی علم الله تعالى الذی حبا الله جل جلاله به رسوله صلى الله علیه وآله، وحبا به رسوله وصیه أمیر المؤمنین علیه السلام ثم قرء علیه السلام هذه الآیة " عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا * إلا من ارتضى من رسول " [1] ویحک یا إبراهیم إنک قد سألتنی عن المؤمنین من شیعة مولانا أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب وعن زهاد الناصبة وعبادهم، من ههنا قال الله عز وجل " وقدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا " [2] ومن ههنا قال الله عز وجل: " عاملة ناصبة * تصلى نارا حامیة * تسقى من عین آنیة [1] ".
وهذا الناصب قد جبل على بغضنا، ورد فضلنا، ویبطل خلافة أبینا أمیر المؤمنین علیه السلام، ویثبت خلافة معاویة وبنی أمیة، ویزعم أنهم خلفاء الله فی أرضه، و یزعم أن من خرج علیهم وجب علیه القتل، ویروی فی ذلک کذبا وزورا، ویروی أن الصلاة جایزة خلف من غلب، وإن کان خارجیا ظالما، ویروی أن الإمام الحسین بن علی صلوات الله علیهما کان خارجیا خرج على یزید بن معاویة، و یزعم أنه یجب على کل مسلم أن یدفع زکاة ماله إلى السلطان وإن کان ظالما.
یا إبراهیم هذا کله رد على الله تعالى وعلى رسوله صلى الله علیه وآله، سبحان الله قد افتروا على الله الکذب، وتقولوا على رسول الله صلى الله علیه وآله الباطل، وخالفوا الله و خالفوا رسوله وخلفاءه.
یا إبراهیم لاشرحن لک هذا من کتاب الله، الذی لا یستطیعون له إنکارا ولا منه فرارا، ومن رد حرفا من کتاب الله فقد کفر بالله ورسوله.
فقلت: یا ابن رسول الله إن الذی سألتک فی کتاب الله؟ قال: نعم، هذا الذی سألتنی فی أمر شیعة أمیر المؤمنین صلوات الله علیه وأمر عدوه الناصب فی کتاب الله عز وجل، قلت: یا ابن رسول الله هذا بعینه؟ قال: نعم هذا بعینه فی کتاب الله الذی لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید.
یا إبراهیم اقرأ هذه الآیة " الذین یجتنبون کبائر الاثم والفواحش إلا اللمم إن ربک واسع المغفرة هو أعلم بکم إذ أنشأکم من الأرض [2] " أتدری ما هذه الأرض؟ قلت: لا، قال علیه السلام: اعلم أن الله عز وجل خلق أرضا طیبة طاهرة، وفجر فیها ماء عذبا زلالا، فراتا سائغا، فعرض علیها ولایتنا أهل البیت فقبلتها، فأجرى علیها ذلک الماء سبعة أیام، ثم نضب عنها ذلک الماء بعد السابع فأخذ من صفوة ذلک الطین طینا، فجعله طین الأئمة علیهم السلام ثم أخذ جل جلاله ثفل ذلک الطین، فخلق منه شیعتنا، ومحبونا من فضل طینتنا، فلو ترک یا إبراهیم طینتکم کما ترک طینتنا لکنتم أنتم ونحن سواء.
قلت: یا ابن رسول الله ما صنع بطینتنا؟ قال: مزج طینتکم ولم یمزج طینتنا قلت: یا ابن رسول الله وبما ذا مزج طینتنا؟ قال علیه السلام: خلق الله عز وجل أیضا أرضا سبخة خبیثة منتنة، وفجر فیها ماء أجاجا مالحا آسنا، ثم عرض علیها جلت عظمته ولایة أمیر المؤمنین علیه السلام فلم تقبلها، وأجرى ذلک الماء علیها سبعة أیام، ثم نضب ذلک الماء عنها.
ثم أخذ من کدورة ذلک الطین المنتن الخبیث وخلق منه أئمة الکفر و الطغاة والفجرة، ثم عمد إلى بقیة ذلک الطین فمزج بطینتکم، ولو ترک طینتهم على حاله ولم یمزج بطینتکم ما عملوا أبدا عملا صالحا، ولا أدوا أمانة إلى أحد ولا شهدوا الشهادتین، ولا صاموا ولا صلوا ولا زکوا ولا حجوا ولا أشبهوکم فی الصور أیضا.
یا إبراهیم لیس شئ أعظم على المؤمن أن یرى صورة حسنة فی عدو من أعداء الله عز وجل، والمؤمن لا یعلم أن تلک الصورة من طین المؤمن ومزاجه.
یا إبراهیم ثم مزج الطینتان بالماء الأول والماء الثانی، فما تراه من شیعتنا من ربا وزنا ولواطة وخیانة وشرب خمر وترک صلاة وصیام وزکاة وحج و جهاد، فهی کلها من عدونا الناصب، وسنخه ومزاجه الذی مزج بطینته، وما رأیته فی هذا العدو الناصب من الزهد والعبادة والمواظبة على الصلاة وأداء الزکاة و الصوم والحج والجهاد وأعمال البر والخیر، فذلک کله من طین المؤمن وسنخه ومزاجه.
فإذا عرض أعمال المؤمن وأعمال الناصب على الله، یقول عز وجل: أنا عدل لا أجور، ومنصف لا أظلم، وعزتی وجلالی وارتفاع مکانی ما أظلم مؤمنا بذنب مرتکب من سنخ الناصب وطینه ومزاجه.
هذه الأعمال الصالحة کلها من طین المؤمن ومزاجه، والأعمال الردیة التی کانت من المؤمن من طین العدو الناصب، ویلزم الله تعالى کل واحد منهم ما هو من أصله وجوهره وطینته، وهو أعلم بعباده من الخلائق کلهم، أفترى ههنا ظلما وجورا وعدوانا؟ ثم قرء علیه السلام " معاذ الله أن نأخذ إلا من وجدنا متاعنا عنده إنا إذا لظالمون [1] ".
یا إبراهیم إن الشمس إذا طلعت فبدا شعاعها فی البلدان کلها، أهو بائن من القرصة أم هو متصل بها؟ شعاعها تبلغ فی الدنیا فی المشرق والمغرب حتى إذا غابت یعود الشعاع ویرجع إلیها، ألیس ذلک کذلک؟ قلت: بلى یا ابن رسول الله قال: فکذلک یرجع کل شئ إلى أصله وجوهره وعنصره.
فإذا کان یوم القیامة ینزع الله تعالى من العدو الناصب سنخ المؤمن ومزاجه وطینته وجوهره وعنصره مع جمیع أعماله الصالحة ویرده إلى المؤمن، وینزع الله من المؤمن سنخ الناصب ومزاجه وطینته وجوهره وعنصره مع جمیع أعماله السیئة الردیة، ویرده إلى الناصب عدلا منه جل جلاله، وتقدست أسماؤه، ویقول للناصب: لا ظلم علیک، هذه الأعمال الخبیثة من طینتک ومزاجک، وأنت أولى بها وهذه الأعمال الصالحة من طینة المؤمن ومزاجه، وهو أولى بها! " الیوم تجزى کل نفس بما کسبت لا ظلم الیوم إن الله سریع الحساب [2] ".
أفترى ههنا ظلما وجورا؟ قلت: لا یا ابن رسول الله، بل أرى حکمة بالغة فاضلة، وعدلا بینا واضحا، ثم قال علیه السلام: أزیدک بیانا فی هذا المعنى من القرآن؟
قلت: بلى یا بن رسول الله قال: ألیس الله عز وجل یقول: " الخبیثات للخبیثین والخبیثون للخبیثات والطیبات للطیبین والطیبون للطیبات أولئک مبرؤن مما یقولون لهم مغفرة ورزق کریم " [3] وقال عز وجل: " والذین کفروا إلى جهنم یحشرون * لیمیز الله الخبیث من الطیب ویجعل الخبیث بعضه على بعض  فیرکمه جمیعا فیجعله فی جهنم أولئک هم الخاسرون ". [1] فقلت: سبحان الله العظیم ما أوضح ذلک لمن فهمه؟ وما أعمى قلوب هذا الخلق المنکوس عن معرفته؟
فقال علیه السلام: یا إبراهیم من هذا قال الله تعالى " إن هم إلا کالانعام بل هم أضل سبیلا " [2] ما رضی الله تعالى أن یشبههم بالحمیر والبقر والکلاب والدواب حتى زادهم فقال: " بل هم أضل سبیلا ".
یا إبراهیم قال الله عز وجل ذکره فی أعدائنا الناصبة: " وقدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا " [3] وقال عز وجل " یحسبون أنهم یحسنون صنعا " [4] وقال جل جلاله " یحسبون أنهم على شئ ألا إنهم هم الکاذبون " [5] وقال عز وجل: " والذین کفروا أعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمآن ماء حتى إذا جاءه لم یجد شیئا " [6] کذلک الناصب یحسب ما قدم من عمله نافعة حتى إذا جاءه لم یجده شیئا.
ثم ضرب مثلا آخر " أو کظلمات فی بحر لجی یغشاه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق بعض إذا أخرج یده لم یکد یریها ومن لم یجعل الله له نورا فماله من نور ". (7 ثم قال علیه السلام یا إبراهیم أزیدک فی هذا المعنى من القرآن؟ قلت: بلى، یا بن رسول الله قال علیه السلام: قال الله تعالى " یبدل الله سیئاتهم حسنات وکان الله غفورا رحیما " [1] یبدل الله سیئات شیعتنا حسنات، وحسنات أعدائنا سیئات، یفعل الله ما یشاء ویحکم ما یرید، لا معقب لحکمه، ولا راد لقضائه، لا یسأل عما یفعل وهم یسألون.
هذا یا إبراهیم من باطن علم الله المکنون، ومن سره المخزون، ألا أزیدک من هذا الباطن شیئا فی الصدور؟ قلت: بلى یا ابن رسول الله قال علیه السلام: " قال الذین کفروا للذین آمنوا اتبعوا سبیلنا ولنحمل خطایاکم وما هم بحاملین من خطایاهم من شئ وإنهم لکاذبون * ولیحملن أثقالهم وأثقالا مع أثقالهم ولیسألن یوم القیامة عما کانوا یفترون " [2] والله الذی لا إله إلا هو فالق الاصباح، فاطر السماوات والأرض، لقد أخبرتک بالحق، وأنبأتک بالصدق، والله أعلم وأحکم.
بیان: قد مر هذا الخبر نقلا من العلل [3] مع اختلاف ما، وزیادة ونقص وهو من غوامض الاسرار.
وقال بعض المحققین فی شرحه: جملة القول فی بیان السر فیه أنه قد تحقق وثبت أن کلا من العوالم الثلاثة، له مدخل فی خلق الانسان، وفی طینته ومادته، من کل حظ ونصیب، ولعل " الأرض الطیبة " کنایة عماله فی جملة طینته من آثار عالم الملکوت الذی منه الأرواح المثالیة، والقوى الخیالیة الفلکیة، المعبر عنهم بالمدبرات أمرا.
و " الماء العذب " عما له فی طینته من إفاضات عالم الجبروت، الذی منه الجواهر القدسیة، والأرواح العالیة، المجردة عن الصور، المعبر عنهم بالسابقات سبعا.
و " الأرض الخبیثة " عما له فی طینته من أجزاء عالم الملک الذی منه الأبدان العنصریة المسخرة تحت الحرکات الفلکیة، المسخرة لما فوقها.

و " الماء الأجاج المالح الاسن " عماله فی طینته من تهیجات الأوهام الباطلة والأهواء المموهة الردیة، الحاصلة من ترکیب الملک مع الملکوت، مما لا أصل له ولا حقیقة.
ثم الصفوة من الطینة الطیبة عبارة عما غلب علیه إفاضة الجبروت من ذلک والثفل منه ما غلب علیه أثر الملکوت منه، و " کدورة الطین المنتن الخبیث " مما غلب علیه طبایع عالم الملک، وما یتبعه من الأهواء المضلة.
وإنما لم یذکر نصیب عالم الملک للأئمة علیهم السلام، مع أن أبدانهم العنصریة منه، لأنهم لم یتعلقوا بهذه الدنیا ولا بهذه الأجساد تعلق رکون وإخلاد، فهم وإن کانوا فی النشأة الفانیة بأبدانهم العنصریة، ولکنهم لیسوا من أهلها کما مضى بیانه.
قال الصادق علیه السلام فی حدیث حفص بن غیاث: " یا حفص ما أنزلت الدنیا من نفسی إلا بمنزلة المیتة، إذا اضطررت إلیها أکلت منها " فلا جرم نفضوا أذیالهم منها بالکلیة، إذا ارتحلوا عنها، ولم یبق معهم منها کدورة، وإنما لم یذکر نصیب الناصب وأئمة الکفر من إفاضة عالم الجبروت، مع أن لهم منه حظ الشعور والإدراک وغیر ذلک، لعدم تعلقهم ولا رکونهم إلیه، ولذا تراهم تشمئز نفوسهم من سماع العلم والحکمة ویثقل علیهم، فهم الاسرار والمعارف، فلیس لهم من ذلک العالم إلا کباسط کفیه إلى الماء لیبلغ فاه وما هو ببالغه وما دعاء الکافرین إلا فی ضلال نسوا الله فأنساهم أنفسهم فلا جرم ذهب عنهم نصیبهم من ذلک العالم، حیث أخلدوا إلى الأرض، واتبعوا أهواءهم.
فإذا جاء یوم الفصل ومیز الله الخبیث من الطیب، ارتقى من غلب علیه إفاضات عالم الجبروت إلى الجبروت وأعلى الجنان والتحق بالمقربین، ومن غلب علیه آثار الملکوت إلى الملکوت، ومواصلة الحور والولدان، والتحق بأصحاب الیمین، وبقی من غلب علیه الملک فی الحسرة والثبور والهوان، والتعذیب بالنیران إذ فرق الموت بینه وبین محبوباته ومشتهیاته.

فالأشقیاء وإن انتقلوا إلى نشأة من جنس نشأة الملکوت، خلقت بتبعیتها بالعرض، إلا أنهم یحملون معهم من الدنیا من صور أعمالهم وأخلاقهم وعقائدهم مما لا یمکن انفکاکهم عنه مما یتأذون به، ویعذبون بمجاورته، من سموم وحمیم وظل من یحموم، ومن حیاة وعقارب وذوات لدغ وسموم، ومن ذهب وفضة کنزوها فی دار الدنیا ولم ینفقوها فی سبیل الله واشرب فی قلوبهم محبتها، فتکوى بها جباههم وجنوبهم وظهورهم هذا ما کنزتم لأنفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون ومن آلهة یعبدونها من دون الله من حجر أو خشب أو حیوان أو غیرها، مما یعتقدون فیه أنه ینفعهم وهو یضرهم، إذ یقال إنکم وما تعبدون من دون الله حصب جهنم - وبالجملة المرء مع من أحب فمحبوب الأشقیاء لما کان من متاع الدنیا الذی لا حقیقة له ولا أصل، بل هو متاع الغرور، فإذا کان یوم القیامة وبرزت وحواق الأمور کسد متاعهم، وصار لا شیئا محضا فیتألمون بذلک، ویتمنون الرجوع إلى الدنیا التی هی وطنهم المألوف، لأنهم من أهلها لیسوا من أهل النشأة الباقیة، لأنهم رضوا بالحیاة الدنیا، واطمأنوا بها، فإذا فارقوها عذبوا بفراقها فی نار جهنم.
أعمالهم التی أحاطت بهم، وجمیع المعاصی والشهوات، یرجع إلى متاع هذه النشأة الدنیاویة ومحبتها، فمن کان من أهلها عذب بمفارقتها لا محالة، ومن لیس من أهلها وإنما ابتلی بها، وارتکبها مع إیمان منه بقبحها، وخوف من الله سبحانه فی إتیانها، فلا جرم یندم على ارتکابها، إذا رجع إلى عقله، وأناب إلى ربه فیصیر ندامته علیها، والاعتراف بها، وذل مقامه بین یدی ربه حیاء منه تعالى سببا لتنویر قلبه، وهذا المعنى تبدیل سیئاتهم حسنات.
فالأشقیاء إنما عذبوا بما لم یفعلوا لحنینهم إلى ذلک، وشهوتهم له، وعقد ضمائرهم على فعله دائما إن تیسر لهم، لأنهم کانوا من أهله ومن جنسه، ولو ردوا لعادوا لما نهوا عنه.
والسعداء إنما لم یخلدوا فی العذاب، ولم یشتد علیهم العقاب، بما فعلوا من القبائح، لأنهم ارتکبوا على کره من عقولهم، وخوف من ربهم، لأنهم لم یکونوا من أهلها، ولا من جنسها، بل أثیبوا بما لم یفعلوا من الخیرات لحنینهم إلیه، وعزمهم علیه، وعقد ضمائرهم على فعله، إن تیسر لهم.
فإنما الأعمال بالنیات، وإنما لکل امرئ ما نوى وإنما ینوی کل ما ناسب طینته، ویقتضیه جبلته، کما قال الله سبحانه: " قل کل یعمل على شاکلته " [1] ولهذا ورد فی الحدیث: إن کلا من أهل الجنة والنار، إنما یخلدون فیما یخلدون على نیاتهم، وإنما یعذب بعض السعداء حین خروجهم من الدنیا بسبب مفارقة ما مزج بطینتهم من طینة الأشقیاء مما أنسوا به قلیلا، وألفوه بسبب ابتلائهم به ما داموا فی الدنیا.
وروى الشیخ الصدوق رحمه الله فی اعتقاداته مرسلا: أنه لا یصیب أحدا من أهل التوحید ألم فی النار إذا دخلوها، وإنما یصیبهم آلام عند الخروج منها فیکون تلک الآلام جزاء بما کسبت أیدیهم، وما الله بظلام للعبید، انتهى.
وأقول: بناء هذه التأویلات على أمور لیست مخالفتها لأصول متکلمی الإمامیة أقل من مخالفة ظواهر تلک الأخبار، وقد تکلمنا فی أمثال هذه الروایات فی کتاب العدل، وکان ترک الخوض فیها وفی أمثالها، ورد علمها مع صحتها إلى من صدرت عنه أحوط وأولى، کما قال مولانا أمیر المؤمنین صلوات الله علیه وقد سئل عن القدر: طریق مظلم فلا تسلکوه، وبحر عمیق فلا تلجوه، وسر الله فلا تتکلفوه.

 

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 64، ص 102- 111

http://lib.eshia.ir/71860/64/102

 

نمونه دیگر اخبار طینت است که در اصول کافی و مانند آن آمدهو برخی از آن روایات صحیح السند هستند. (الکافی، ج 2، ص 2-4) در بعضی از آنها که واقعاً عجیب نیز هست چنین دارد که ثواب اعمال غیر مومنان (منکران ولایت) به مومنان داده می شود و سیئات آنان به غیر مومنان منتقل می شود و در ادامه با تمسک به آیه ای از داستان یوسف تعلیل کرده که "من وجدنا متاعنا عنده" یعنی آن اعمال صالحه و نیک غیر مومنان در واقع متاع مومنان است که نزد غیر مومنان است. (بحار الانوار ج 64، ص 106)

کاملاً روشن است که اگر کسی بخوهد بگوید معنای ظاهری این آیه که در ضمن داستان حضرت یوسف مربوط به "صواع ملک آمده که در بار و اثاث بنیامین برادر یوسف علیه السلام جا مانده بود و ناظر به ردّ ثواب اعمال غیرمومنان به مومنان است، پذیرش آن بسیار دشوار است. این تطبیق تاویلی است نه تفسیر و نه تطبیق کلی بر فرد و اصل بر فرع و مانند آن، بنابراین عده ای اهل این امور هستند و توان آن را دارند که چنین تطبیقات و تاویلاتی را صورت دهند  ریشه آن نیز در خود روایات ماست؛ اما این امر به بحث مورد نظر کنونی که حجت بودن عقل در کنار نقل است، ربطی ندارد، زیرا محور بحث فعلی حجت شرعی بودن عقل در کنار ظواهر و معانی مستنبط از کتاب و سنت است و تاویل بر فرض صحت و درستی آن مربوط به تطبیق باطنی است؛ نه تفسیر معانی کتاب و سنت و کاملاً از حریم بحث کنونی به لحاظ موضوع، محمول، هدف و روش جداست.

 

منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی دام ظله العالی، تنظیم و تحقیق: حجة الاسلام احمد واعظی، ویرایش: حجة الاسلام حسین شفیعی، نشر قم اسراء 1386، بهار 1393 ه. ش.، ص 227

 

یک مسئله ای که در مکتب تفکیک داریم که می تواند هم بین علم الهی و علم بشری را خیلی التقاطی برخورد کند اینجا است که فرض بفرمایید که ما به تقابل بین جهان تک قطبی استکباری و تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسیده ایم و حالا قرار هم هست که نماز استسقاء هم برپا شود که باران ببارد چرا که منطقه ای هم دچار کم آبی شده است! و خوب، ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را نیز بررسی می کنیم که آیا ما چه زوایایی را در بعضی ماتریسهای مربوط به مدل استاندارد ذرات فیزیک و حتی فرض بفرمایید ماتریسهای اله کلنگی نیوترینویی نیز لازم داریم تا آیا اینها درست هم تعیین کنند که با کمی تا حدی ابرتقارنهایی آیا باران هم خواهد بارید و هر چند هم که به نظریه ی ریسمان و ام و ... نیز وارد شویم یا خیلی هم وارد نشویم؛ و اما هنوز هم معلوم نیست که چقدر نیز شکست در ابرتقارنها نیز به ما کمک خواهند کرد در این امر!

و لذا، سالک الی الله که در امر شاگردی و دانشجویی و طلبگی دارد حالات خلاء خود را هم در نظر می گیرد که بتواند به الفهای بینهایت مراتب و درجات آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، اینجا یحتمل به مشکلاتی هم برمی خورد که یحتمل خیلی هم معلوم نیست که آیا منشاء آنها از کجا است؟ و لذا یحتمل اینجا بهتر هم باشد که از دیدگاه مشاهده گری که در کره ی خورشید نظاره گر اوضاع منظومه ی شمسی هم هست به مسائل بنگریم و یحتمل بتوانیم تشخیص هم دهیم که مسئله چیست؟ هر چند که از دیدگاه مشاهده گر شمسی خیلی هم مهم نباشد که آیا آزمایش مورد نظر ما روی کره ی ماه است یا روی زمین، ولی ما این مسئله را تفکیک هم می کنیم که آیا گناه آبادیهایی که روی کره ی ماه واقعند می توانند وارد دانشگاه تهران هم شوند یا اینکه اینجا واقعاً از دیدگاه مشاهده گر خورشیدی هم مسئله ای است که گناه آبادیهای ماهی جایز هم نیستند که وارد دانشگاه تهران شوند و حتی فرض بفرمایید مقالاتی را هم دانلود کنند!

نکته اینجا این است که از لحاظ مشاهده گر خورشیدی این یک مسئله ای است که نه گناه آبادی ماهی و نه مشاهده گر زمینی چه در دانشگاه تهران و چه در سایت جی- استور (Jstor) قادر نیستند از حجاب نورانی شمسی هم گذشته و او را ماورای قرص نورانی خورشیدی در کره ی شمسی مشاهده هم بفرمایند! و یحتمل مسئله را بدتر از این هم فرض کرده و گناه آبادیهای ماهی و بلکه مشاهده گرهای زمینی هم با هم توی دعوا رفته و حساب می فرمایند که تقصیر از ان دیگری است و نه خود او. و لذا گناه آبادیهای ماهی و حالا یحتمل هم حتی خصوصاً دانشگاه تهرانیها می افتند به جان هم و توی سر و کله ی هم زدن نیز که تقصیر از تو است و نه از من و بر عکس. و آنجه که تعجب برانگیزتر هم هست اینکه بعد از اینکه حتی زدند سر و کله ی هم را هم شکستند و حتی دیگر یحتمل حس بویایی هم از آنها سلب شد و حس شامه ی آنها هم از کار افتاد، آنگاه می فرمایند که این هم تقصیر زمینیها و بلکه حتی دانشگاه تهران هم هست. یحتمل بعضی اشکال هم کنند که بابا زمینها چه کنند که گناه آبادیهای کره ی ماه هم می خواهند خودشان با زمینها بروند توی دعوا و توی سر و کله ی خودشان می زنند و بلکه توی سر و کله ی زمینها هم گیرشان بیاورند از کره ی ماه بدشان نمی آید چند تا بزنند و ....

ولی نکته ی قابل توجه تر اینجا است که حالا یحتمل بعضی به استعاره و کنایه هم دارند می فرمایند که کره ی ماهیها و کره ی زمینیها حتی از دیدگاه مشاهده گر شمسی هم هی دارند می زنند توی سر و کله ی هم. و الا عرض بنده ی حقیر این است که اصلا این یعنی چه که بگوییم گناه آبادیهای کره ی ماه یا غیر گناه آبادیهای کره ی ماه دارند می زنند توی سر و کله ی اعضای کره ی زمینیها و لذا کلی مشکل هم ایجاد کرده اند این دو گروه کره ی ماه ای ها و کره ی زمینیها برای خودشان و دیگران و حتی مشاهده گر خورشیدی تا جایی که حتی سر و کله ی هم را هم شکسته اند و جمجمه شان را اقل کم ترک برداشته است و دیگر چه رسد به اینکه حس بویایی شان هم از کار افتاده باشد.

ولی عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل از دیدگاه مشاهده گر خورشیدی هیچ گاه هم نتواند دخالت کند که چرا ای خلق الله زده اید سر و کله ی یکدیگر را هم شکسته اید؟ و این کارها یعنی چه؟ و چرا این کارها را می کنید؟ او فقط مشاهده گری هم یحتمل هست که نمی تواند در امور کرات ماه و زمین هم خیلی دخالت کند. ولی اینجا باز هم می خواهم تاکید کنم که نکته ی دیگری هست که خیلی هم مهم است. و آن اینکه این درست است که نباید هم توی سر و کله ی هم بزنند چه زمیینها با هم باشد و چه اعضای کره ی ماه باشد و چه حتی بعضی که توی سوراخ کرمهایی هم یحتمل گیر کرده اند و در بین این کرات هم هنوز سرگردانند و نتونسته اند سرمنزل و مقصد خود را هنوز درست بیابند. و اما اینجا یک مسئله ای راجع به حس شامه هم هست که مهم است که یحتمل لزوماً سوای مسئله ی توی سر و کله ی یکدیگر زدن هم باشد. ولی چون این مسئله ی دیگر هم بدان اضافه شده است، خیلی هم نمی توان فقط به مشاهده گراهی حتی غیر خورشیدی و بلکه زمینی و کره ی ماه ای هم اکتفا کرد که مسئله چیست؟ یعنی سالک الی الله باید هم تشخیص دهد که وقتی دارد به عنوان شاگرد و دانشجو و طلبه سعی و تلاش هم می کند که از حالات خلاء به الفهای بینهایت  مراتب و درجات آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، آیا در این حین چه اتفاقاتی هم یحتمل ممکن است بیافتد که حتی بدون سر و کله زدن با دیگران هم حس شامه اش را کمی تا حدی هم از دست بدهد؟! عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل اصلا مسئله به توی سر و کله ی هم دیگر زدن زمینیها و ماهیها هم ربطی نداشته باشد و بلکه مسئله دارد از جای دیگری هم نشات می گیرد! و خوب توی سر و کله ی همدیگر زدن حتی زمینیها و ماهیها هم هر جند که منشاء این مسئله هم که اصلا چطور چنین چیزی ممکن است که اینها حتی با این فاصله های نه چندان نزدیک توی سر و کله ی هم نیز بزنند تا جایی که جمجمه های یکدیگر را هم خدای ناکرده حتی بشکند؟! و الله اعلم! یحتمل مشاهده گر خورشیدی باید هم از صرف مشاهده گری شمسی بیرون آمده و قوانینی در شرع مقدس اسلام هم وضع کند که زمینیها و ماهیها هم حق ندارند هیچ جوری توی سر و کله ی هم بزنند! و چه رسد دیگر به اینکه جمجمه های یکدیگر را هم بزنند بشکنند. و آنگاه خوب معلوم است که یحتمل حس شامه شان هم اگر از قبل مشکل پیدا نکرده بوده است آنگاه یقیناً هم مشکل پیدا خواهد کرده و بلکه حتی انحراف بینی هم پیدا کنند و .... این یک مسئله ی شوخی ای هم نیست. قانون می خواهد و بقول ترکهای خودمان قانون، قانون دی (که اتفاقاً در فیلم الیور استون میدنایت اکسپرس هم قاضی ترکیه ای به متهم آمریکایی که مواد مخدر هم قاچاق کرده بود اینچنین تفهیم هم می کند و یک حبس و زندان طولانی ای برای او می برد)! یحتمل اینجا بعضی اشکال بفرمایند که این درست است که قانون قانون دی، ولی نه اینطور که فیلم هم دارد حتی  قانون را هم مسخره می کند و .... بگذریم! قانون یعنی اینکه حتی مواظبت هم کن که متوجه شوی که حتی در حالات عادی هم حس شامه ات را بیخودی از دست ندهی چرا که یحتمل هم به عبارتی از نماز و روزه ی خود غافل هم شده ای یا آنجایی که حتی باید به پزشک مراجعه می کردی نکرده ای یا بیمه ی درست و حسابی هم نداشته ای که مراجعه کنی یا .... بگذریم! البته یکی اینکه بعضی هم اشکال می کنند که بابا چرا از میان همه ی مشاهده گرهای کره ی ماه پیله می کنید به گناه آبادیهای آنها و آنها را از دیگران سوا می کنید و دیگران را کاری نداردید و مگر گناه آبادیهای کره ی ماه چه کرده اند که اینطور همه ی گناه ها را می اندازید گردن آنها و .... و دیگری اینکه بعضی دیگر هم اشکال می کنند که بالاخره یک کاری هم بکن و الا اینکه بیشتر هم توی سر و کله ی یکدیگر هم بزنند حتی کره ی ماه ای ها و کره ی زمینیها و بلکه بخواهند حتی از راه های گرانش کوانتومی بلکه پای مشاهده گرهای خورشیدی را هم هر چند که دستشان به آنها هم نمی رسد و بلکه حتی آن بصیرت را هم ندارند که این مشاهده گرها را حتی مشاهده هم کنند ولی پای آنها را به هر حال وسط کشیده و توی سر و کله ی آنها هم بزنند و حتی بعد هم بگویند که حالا با پا و .... این هم یحتمل بعضی اشکال کنند که راهش این نیست! تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را اقل کم درک کردن راهش این نیست و  هر چند که تک قطبی جهانی استکباری راهش همین هم باشد و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

فَکَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ أَهْلَکْنَاهَا وَهِیَ ظَالِمَةٌ فَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِیدٍ ‎﴿الحج: ٤٥﴾‏

 

/7370 _1-علی بن إبراهیم،قال:و أمّا قوله: فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْنٰاهٰا وَ هِیَ ظٰالِمَةٌ فَهِیَ خٰاوِیَةٌ عَلىٰ عُرُوشِهٰا العروش:سقف البیت و حولها و جوانبها.

قال:و أمّا قوله: وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ قال:هو مثل جرى لآل محمد(علیهم السلام)؛قوله: وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ :هی التی لا یستقى منها،و هو الإمام الذی قد غاب فلا یقتبس منه العلم إلى وقت ظهوره [2]،و القصر المشید:هو المرتفع،و هو مثل لأمیر المؤمنین و الأئمة(علیهم السلام)،و فضائلهم [3] المنتشرة فی العالمین،المشرفة على الدنیا،و تستطار ثمّ تشرق على الدنیا [4]

،و هو قوله: لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ [5]و قال الشاعر فی ذلک:

بئر معطلة و قصر مشرف

مثل لآل محمّد مستطرف
فالقصر مجدهم الذی لا یرتقى

و البئر علمهم الذی لا ینزف [6]

 

99-/7371 _2- مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ:عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ،وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ،عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ،عَنْ مُوسَى بْنِ الْقَاسِمِ الْبَجَلِیِّ،عَنْ عَلِیِّ بْنِ جَعْفَرٍ،عَنْ أَخِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ) ،فِی قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ ،قَالَ:«الْبِئْرُ الْمُعَطَّلَةُ:اَلْإِمَامُ الصَّامِتُ،وَ الْقَصْرُ الْمَشِیدُ:اَلْإِمَامُ النَّاطِقُ».

 

البرهان، جلد 3، ص 893- 894

http://lib.eshia.ir/71664/3/893

 

إِلهِی هَبْ لِی کَمال الاِنقطاعِ إِلَیْکَ وَأَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبنا بِضِیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارُ القُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلى مَعْدِنِ العَظَمَةِ وَتَصِیرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ. 

 

4. روایات فراوان در تطبیق اوصاف کمالی بر هل بیت عصمت علیهم السلام و صفات تقص و عیب بر معاندان لدود آن دوات قدسی وارد شده است؛ مثلاً هر دو عنوان بئیر (*معطله و قصر مشید*) (حج، آیه 45) بر اهل بیت علیهم السلام تطبیق شده است. (*بئر معطله*) یعنی چاهی که از آب آن استفاده نمی شود و همچنان معطل مانده، بر امام غایب علیه السلام که از علم او استفاده نمی شود و تا وقت ظهور معطل است تطبیق شده و (*قصر مشید*) یعنی قصر مرتفع و بلند بر امیرمومنان و امامان معصوم علیهم السلام منطبق شده که قضایل آنان در جهانها گسترده شده است.

 

منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی، آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی، ص 228

 

اینکه حتی در جهت ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی تلاش شود تا به حکمت الهی برسیم یک جاده ی دو طرفه ای را می تواند ایجاد کند که از علوم طبیعی و ریاضی فیزیک و فلسفه سعی شود برسیم به علوم وحیانی با لحاظ منطقی و عقلانی که می توان از مکتب تفکیک داشت. همین مسئله ی مکتب تفکیکی را در مورد امر به صلوات در نظر بگیرید که هر کس صلوات را می تواند بر زبانش جاری هم کند، ولی این هم که آیا چقدر هم می توان با این کار به فیزیک انرژیهای بالا در امر صلوات بر محمد و آل محمد پی برد هم مسئله ای دیگر است که تا حد زیادی هم با اینکه یحتمل بعضی اشکال هم می کنند که چقدر از حالات خلاء شاگرد و دانشجو و طلبه هم می فرمایید؟! ولی همین هم هست که سر قضایا وقتی هم روشن می شود که شاگرد و طلبه و دانشجو هم بتواند از حالات خلائها به الفهای بنیهایت  درجات و مراتب متعالیه آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد. یعنی بتواند به اسرار وحی الهی نزد حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی معصومین و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آنچنان پی ببرد که بتواند حتی مسیر کافر و مشرک و منافق را بسمت فطرت اسلامی و دینی که غایت انسان کامل هم هست به اثبات برساند. و حالا اصلا همین را هم بیا و ثابت کن که خانم جان چادرت را هم خوب حفظ کن! مسئله اینجا همین است که آیا تک قطبی جهانی استکباری که مایل به استعمار هم هست و هر کاری هم می کند که بدان مشروعیت ببخشد را چرا همه و همه مایلند بپذیرند؟ دلیلش این است که از بالا هم عمل می کند هر چند هم که استکباری است و جایگاهش جایگاه نه تنها فقط سیاسی اش و بلکه حتی جایگاه علمی اش هم همان جایگاه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست. و لذا وقتی از لحاظ هندسی و جغرافیایی و نجومی توانستیم تک قطبیهای مغناطیسی کوهمولوژیکی را نشان دهیم که توپولوژیکی دیفرانسیلی همان تک قطبیهای هندسی اند و فقط هم یک تک قطبیی مغناطیسی جهانی که بطور محلی و توپولوژیکی غیر از همان تک قطبی هندسی جهانی هم نیست، آنگاه نه فقط یحتمل توانسته ایم مسئله ی گرانش کوانتومی و مدل استاندارد ذرات فیزیک و انواع ابرتقارنها بلکه نظریه های ریسمان و ام و دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی ... را هم حل کنیم و بلکه حتی مسئله ی حجاب و چادر هم خود به خود حل می شود دیگر! البته مسئله این است که بتوانیم مسئله را به مکتب تفکیک از دیدگاه درست وحیانیت و امام زمان عجل الله فرجه الشریف با استفاده از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بپردازیم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ٢٥٠﴾‏

 

اگر لغات افرغ علینا صبرا را جستجو بفرمایید، آیه مبارکه 126 سوره اعراف هم شاملش می شود: وَمَا تَنقِمُ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِآیَاتِ رَبِّنَا لَمَّا جَاءَتْنَا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ ‎﴿الأعراف: ١٢٦﴾‏ که مربوط با ساحران فرعون است وقتی که به موسی و خدای او ایمان آوردند! ولی آیه ی مبارکه 250 سوره بقرة معمولاً آیه ای است که در قنوت هم گفته می شود: رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ.

بنده ی حقیر راستش می خواستم یک پست جدیدی بنویسم که مطالب نظر قبلی راجع به دکتر مصدق را هم شاملش کنم، ولی از آنجایی که این پست راجع به صلوات بر محمد و آل محمد و فیزیک انرژیهای بالا است، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم؛ فکر کردم یحتمل بهتر هم هست که هنوز اینجا آنچه را می خواهم عرض کنم و خصوصاً در رابطه با مبحث مهم مکتب تفکیک. مسئله این است که وقتی دولت فقط یک دولت ملی است و ماورای آن هم توان دیگری ندارد تا فرض بفرمایید که تک قطبی هندسی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را به جهانیان هم بشناساند، مکتب تفکیک آنگاه مکتب مهمی هم می شود و مکتب مهمی هم هست. و چرا که این کار آسانی است که مسامحه هم شود که خوب حالا چه فرقی می کند که اسلام جهانی هم باشد و چرا که یقیناً اسلام جهانی هم هست ولی خوب ما به اندازه ی توان خودمان هم می توانیم اسلام را در سطح جهان گسترش اش هم دهیم! و حالا فرض بفرمایید که استکبار جهانی هم بخواهد خود را به عنوان مدعی تک قطبی جهانی به همه وهمه قالب هم کند همانطوری که صهیونیسم جهانی هم برای اینکه سیاست از بحر تا نهر خود را بخواهد اعمال کند در فلسطین اشغالی نیز اول باید بر فلسطینیان حکومتش را ثابت کند؛ و خوب بکند و یا نکند، اصلا اینها به ما چه؟! ما ملت خودمان را دریابیم! آیا اینها هم همه و همه هنوز آثاری از اسلام را در خود دارند و فرقی هم ندارد که امام زمان عجل الله فرجه الشریف است که بر کل عالم حکمفرما است و دولت کریمه ی او است که دولت جهانی است یا این دیگران و از جمله هم بقول معروف اغتشاشات را داریم که وسط خیابانهای خودمان ولو هم شده است؟! 

عرض بنده ی حقیر اینجا این است که یک مکتب تفکیکی واقعاً هم هست که در الهیات بشری هر چقدر هم که انسان مایل است به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد و بلکه از ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم کمک بگیرد، این خطر هنوز وجود دارد که امام زمانش را هم یادش می رود از آنجایی که به امور دنیوی اش دچار هم شده است و گیر کرده است که چطور حتی می شود جهاد تبیین هم کرد تا رسید به حتی معرفت خدا و پیغمبر و امام زمان  عجل الله فرجه الشریف و دولت کریمه ی جهانی آن حضرت. و بلکه در نیمه ی کار مسئله را یحتمل خیلی راحت هم رها می کند و ...! این است که انگیزه های الهی که یحتمل در مکتب تفکیک به آن استناد هم می شود که غیر از انگیزه های مادی و بشری و غیر الهی است آن مکتبی است که ما را قرار هم هست به حکمت الهی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در رقابتهای جهانی اسلامی برساند. و الا از آثار عدم توجه به این مسئله هم می تواند همین باشد که بر علیه دولت ملی دکتر مصدق هم کودتا می شود و شاهنشاه آریامهر هم برگردانده شده و کنسرسیوم نفتی علاوه بر انگلیس و حتی آمریکا هم تشکیل می شود و .... مسئله اینجا علم به همین مکتب تفکیک است که فاصله و گپ بین علوم طبیعی و علوم مادی و حتی علوم انسانی از یک طرف و علوم الهی از طرفی دیگر یک مرتبه می توند بینهایت شود آنچنان که مقام وحیانیتی را که در مکتب حضرت رسول الله که به ائمه ی اطار هم به ارث رسیده است را داریم که در آن حضرت محمد مصطفی نبی خدا مستقیماً از خدا وحی می گیرد و این نوع وحی فرقها دارد با اینکه در علوم غیر الهی هم ممکن است به دانشمندان مادی نیز الهاماتی شود که حتی از طرف خدا هم باشند. استاد صحیفه ی سجادیه ای همین اخیراً هم می فرمودند که گناهان ما می تواند برای ما عایقی باشند که ان نور الهی را هم نتوانیم مشاهده کنیم. ولی نکته اینجا هم هست که اگر این مکتب تفکیک را درست بررسی هم نکنیم، حتی مکتب وحی الهی هم که همان مظهر نور الهی است نیز از ما منع می شود چرا که داریم این نور الهی را در همه ی امور مادی و بشری و غیر الهی هم صرف می کنیم و حال آنکه غافلیم که چطور هم می شود آنرا در جهت خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مصرفش کرد و لذا هندسه ی عالَم و بلکه منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را هم غافلیم که چطور داریم تغییر می دهیم! همین یک کلام را در نظر بگیرید که دختر جان خواهر جان مادر جان بابا جان چادرت را رعایت کن! لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ‎﴿الجمعه: ١﴾‏

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

ترابیان محسنی و دیگران

Gravitational blocks, Spindles, GK geometry, ...:

 

https://arxiv.org/abs/2211.02662

https://arxiv.org/abs/2211.02702

https://arxiv.org/abs/2207.13593

https://arxiv.org/abs/2105.14501

https://arxiv.org/abs/2011.06537

https://arxiv.org/abs/2001.08203

 

یک نکته ای که در مورد مکتب تفکیک هندسی مطرح است اینجا است که آیا اتصال بین زمین و آسمان آنطوری که یحتمل به هندسه و جغرافیای زمین و نجوم افلاک آسمان هم مرتبط است همینطور هم آیا چقدر از تغییرات معماری شهرها و کشورها و قاره ها هم بر مدل استاندارد ذرات فیزیک و گرانش و ... هم متاثر می تواند باشد؟ و آنگاه مکتب الهی وحیانی و فلسفی و حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و ریاضی فیزیکی، دیگر علوم طبیعی هم چطور از هم تفکیک می شوند و بلکه هر کدام و یکی از دیگری هم یحتمل الهام می گیرند؟! لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

697869783141572

یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ‎﴿الجمعه: ١﴾‏

 

خب، یک نکته‌ای اینجا وجود دارد: این حادثه و این مسئله‌ی تهاجم به سفارت آمریکا را ــ که گفتند «لانه‌ی جاسوسی» و در واقع همین جور هم بود؛ لانه‌ی جاسوسی بود ــ آمریکایی‌ها در اظهاراتشان، در تبلیغاتشان، در مصاحبه‌هایشان، در مصاحبه‌ای که با خود من کردند در سفر نیویورک در زمان ریاست جمهوری، سرآغاز چالش میان ملّت ایران و آمریکا معرّفی میکنند؛ میگویند علّت اینکه آمریکایی‌ها در مقابل ملّت ایران ایستادند، حرکتی بود که شما در سفارت انجام دادید؛ یعنی حمله کردید به سفارت ما، بین ما اختلاف به وجود آمد، دعوا شد، دشمنی شد. دروغ میگویند؛ مسئله این نیست. آغاز چالش بین ملّت ایران و آمریکا بیست‌وهشتم مرداد است؛ بیست‌وهشتم مرداد سال ۳۲. در بیست‌وهشتم مرداد یک حکومت ملّی سر کار بود. حکومت مصدّق یک حکومت ملّی بود؛ مشکلش هم با غربی‌ها فقط مسئله‌ی نفت بود؛ نه حجّت‌الاسلام بود، نه داعیه‌ی(۲) اسلام‌خواهی داشت؛ فقط مسئله‌ی نفت بود. نفت دست انگلیس‌ها بود، او گفت نفت دست خودمان باشد؛ جرمش فقط این بود. آمریکایی‌ها کودتا ایجاد کردند، یک کودتای عجیب و غریبی.

من یک چیزهای مبهمی [از آن ماجرا] در ذهنم هست؛ بنده آن وقت چهارده‌ساله بودم، حالا خواهم گفت. فرق بین دوره‌ی چهارده پانزده سالگی ما، با چهارده پانزده سالگی نوجوانِ امروز از زمین تا آسمان است. شماها امروز مسائل را دقیق میفهمید، تحلیل میکنید، [ولی] ما آن روز نه؛ لکن خب در تاریخ، دقیق خوانده‌ایم و جزئیّاتش را مطّلع هستیم. آمریکایی‌ها نشستند علیه مصدّق توطئه کردند، با اینکه مصدّق به آمریکایی‌ها خوش‌بین بود، نسبت به آنها اعتماد داشت، حتّی علاقه داشت و فکر میکرد دولت آمریکا در مقابل انگلیس‌ها از او حمایت خواهد کرد؛ [امّا] اینها از پشت خنجر زدند؛ اینها مأمور خودشان را ــ که اسم آن مأمور، کیم روزوِلت بود ــ فرستادند ایران، با انگلیس‌ها هماهنگ کردند، او را با یک چمدان پُر از دلار فرستادند ایران؛ رفت سفارت انگلیس ــ سفارت آمریکا هم نرفت ــ با چند نفر نظامیِ خائن هماهنگ کرد، با چند عنصر وابسته‌ی به انگلیس هماهنگ کرد،‌ الوات و اوباش را هم جمع کردند، نظامی‌ها را کشاندند و روز بیست‌وهشتم مرداد آن کودتای ننگین را به وجود آوردند، و مصدّق و اطرافیانش همه را دستگیر کردند؛ بعضی را بعدها اعدام کردند، بعضی را هم سالهای متمادی زندان کردند.

اختلاف ملّت ایران با آمریکا از روز بیست‌وهشتم مرداد است. چرا شما کودتا کردید و یک دولت ملّی را که با انتخاب مردم سرِ کار آمده بود سرنگون کردید؟ و نفت را که از چنگ انگلیس‌ها درآورده بود، دادید به یک کُنسِرسیومی،(۳) که در آن انگلیس بود، آمریکا بود، چند دولت دیگر [هم] بودند؛ یعنی از چاله در ‌آمد، افتاد در چاه. شروع دعوای ما با آمریکایی‌ها از آن روز است. پس آمریکایی‌ها حتّی به یک آدم خوش‌بین به آمریکا و آدم فرنگی‌مآب هم رحم نکردند ــ مصدّق فرنگی‌مآب بود ــ برای خاطر منافعشان، که آن روز این منافع، نفت بود.

...

دوّم اینکه آن روز ــ روز بیست‌وهشتم مرداد و امثال اینها ــ و حتّی تا اوایل انقلاب، آمریکا قدرت مسلّط جهان بود، [ولی] امروز نیست؛ این یک فرق مهم است. امروز، آمریکا قدرت مسلّط جهان نیست؛ بسیاری از تحلیلگران سیاسی دنیا معتقدند که آمریکا دارد رو به افول میرود، ذرّه‌ذرّه دارد آب میشود. این را نه اینکه ما بگوییم؛ البتّه عقیده‌ی ما هم همین است امّا تحلیلگران سیاسی دنیا هم این را دارند میگویند. نشانه‌هایش هم واضح است؛ مشکلات داخلی آمریکا بی‌سابقه است؛ هم مشکلات اقتصادی‌شان، هم مشکلات اجتماعی‌شان، هم مشکلات اخلاقی‌شان در داخل آمریکا؛ اختلافاتشان، دودستگی‌های خونینشان، خطاهای محاسباتی‌شان در مسائل دنیا.

 

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار دانش آموزان، ۱۴۰۱/۰۸/۱۱ 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259#_ftnref2

 

یک مسئله ی مهمی در مورد الهیات و حکمت الهی و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هست که می گوید عرفان و فلسفه را به عنوان علوم بشری باید از علوم دینی تفکیک کرد و این دیدگاه به مکتب تفکیک هم معروف است. نکته ی مهمی که اینجا مطرح است این است که علوم عقلانی و بلکه منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی چه اشتراکاتی را با هم دارند؟ حتی فراتر رفته توجه و التفات بفرمایید که علوم وحیانی و علوم عقلانی هم آیا با هم اشتراکاتی دارند؟ مسلماً در علوم عقلانی هم الهام گرفتن از یک نورانیت الهی می تواند مهم و بلکه خیلی هم مهم باشد هر چند که مسئله مبنای عقلی هم دارد. موضوع این است که ما وقتی به عنوان منشاء وحی و قرآن کریم در مقایسه با دیگر علوم عقلانی می نگریم است که می توانیم منشاء وحیانیت را متوجه شویم.

و اما ما در امروزه روز، علوم عقلانی ای هم داریم که صرفاً منشاء عقلانیت و بشریت و حتی کمونیسم و سوسیالیسم و امثالهم را هم دارند و خود را از حتی منشاء وحیانیت مسیحی و یهودی و هر منشاء وحیانی دیگری هم جدا می کنند و بلکه وحی و خدا را هم نفی می کنند. ولی موضوع اینجا است که به علومی مثل ریاضی و فیزیک و نجوم و پزشکی هم در عین حال می پردازند. جلوی یک باقلا و لبو فروشی دوره گردی بحثی رخ داد که رسید به اینکه آیا دکتر ولایتی کتاب قانون ابن سینا را ترجمه کرده است! شارح محترم طرف بحث معترض هم شدند که مترجم کس دیگری است و نگو ایشان یعنی دکتر علی اکبر ولایتی مقدمه ای بر ترجمه ی مرحوم عبدالرحمن شرفکندی هم نوشته اند که اتفاقاً مقام معظم رهبری مد ظله العالی هم در موردش در سفر خود به کردستان شرحی می فرمایند: 

«نثر مرحوم عبدالرحمن شرف‌کندی (هه‌ژار) که دوستان اشاره کردند. حقاً کار بسیار بزرگی را انجام داده؛ این ترجمه‌ی کتاب قانون ابن سینا یک کار پیچیده و مرکب و بسیار ارزشمند است. هزار سال این کتاب که به زبان عربی به وسیله‌ی یک ایرانی نوشته شده و در طول قرن‌ها در دانشگاه‌های بزرگ پزشکی عالم مورد استفاده قرار گرفته، به فارسی ترجمه نشده بود. من اطلاع داشتم که تا اندکی قبل، مثلًا شاید تا صد سال قبل، در مدارس پزشکی کشورهای اروپائی، قانون به عنوان یک مرجع مطرح بوده و به زبان‌های اروپائی ترجمه شده بوده؛ اما فارسی‌زبان از دانستن قانون محروم بود! در سال‌های اواسط ریاست جمهوری به این نکته توجه کردم که ما چرا قانون را ترجمه نکردیم. یک جمعی را صدا کردم، گفتم بیائید همت کنید قانون را ترجمه کنید. یک حکمی داده شد و رفتند دنبال این کار. خوب، این کارها عشق لازم دارد؛ با حکم و با فرمان این کارها انجام نمی‌گیرد. در همین اثنا به من خبر دادند که این کتاب ترجمه شده و -به نظرم کتاب حدود هشت جلد است- کتاب مرحوم هه‌ژار را آوردند. من کتاب را که خواندم -حالا ما نه از پزشکی سررشته داریم، نه نشسته‌ام این کتاب را با متن عربی قانون تطبیق کنم- دیدم هرکسی این کتاب را بخواند، حقاً و انصافاً در مقابل استحکام و استواری این نثر زیبا سر تعظیم فرود می‌آورد. خیلی خوب این ترجمه انجام گرفته. من البته ایشان را نمی‌شناختم؛ پرسیدم، گفتند ایشان کُرد هستند. بعد هم چند سال قبل اطلاع پیدا کردم ایشان از دنیا رفتند.» (بیانات در دیدار برگزیدگان استان کردستان‌ ۸۸/۲/۲۴)

https://farsi.khamenei.ir/book-content?id=23649

 

البته بنده ی حقیر خیلی هم توفیق نداشته ام که این ترجمه ی کتاب را از نزدیک مطالعه هم کنم و دقیقاً هم ببینم کار هر کسی چطور و چقدر هم بوده است! ولی خیلی هم دوست می دارم که از نزدیک آنرا مورد مطالعه بیشتری هم قرار دهم. بعضی یحتمل اینجا اشکال کنند که آرزو بر جوانان (یا کما بیش جوانان هم) عیب نیست! ولی در همین صفحه ی آقای خامنه ای که از ایشان نقل قول هم شد آمده است که در اوایل کتاب قانون ابن سینا منع می کند از اینکه فلسفه را با پزشکی خیلی بیامیزند:

ابن‌سینا موارد و مسائل نظری پزشکی را ارسطویی توضیح داده است،‌ اما دستورات و دانسته‌های پزشکی را از جالینوس اخذ کرده و آن‌ها را در کنار هم قرار داده است. واقعیت این است که علت اشتهار قانون در اروپا نیز آن بوده که حتی در زبان‌های اروپایی نیز اثری این‌چنین منظم و روشمند که آثار این دو دانشمند را به هم پیوند دهد وجود نداشته است. علت موفقیت ابن‌سینا در این عرصه آن بوده است که او علاوه بر آن‌که پزشکی حاذق بوده، خود فیلسوفی شهیر و موفق نیز بوده است. در مقام مقایسه بین فلسفه‌ی پزشکی (ارسطو و جالینوس)، ابن‌سینا ضمن این‌که به حقانیت ارسطو رأی می‌دهد،‌ پزشکان را از پرداختن به مسائل نظری صرف منع می‌کند تا عنصر فلسفه بر آراء پزشکی آنان غلبه نکند. در نخستین صفحات قانون، ابن‌سینا بحث مفصلی پیرامون تفاوت نگاه فلسفی با نگاه پزشکی در امور پزشکی محض نموده و مسائل پزشکی را از مسائل فلسفی جدا می‌کند. از دیگر سو، ‌به جز تبیین دقیق و اصولی مرز بین پزشکی و فلسفه و نیز تبیین دقیق موضوع حیات، سلامت، بیماری و مانند آن از نگاه فلسفه و فلاسفه، ابن‌سینا به ذکر مهم‌ترین موارد پزشکی تا عصر خود و به نقل از مهم‌ترین پزشکان پیش از خود، چه یونانی و چه اسلامی پرداخته است.

https://farsi.khamenei.ir/book-content?id=23649

 

نکته ی مکتب تفکیک اینجا است که اگر علوم عقلانی و فلسفی و عرفانی را بخواهیم از علوم وحیانی جدا کنیم، آیا از علوم بطور کلی عقب هم نمی افتیم؟ یعنی فرض بفرمایید اینکه کجا ریاضیات محض است و کجا ریاضیات کاربردی هم می تواند مسئله ای شود که مورد بحث و جدلهای فراوانی واقع شود که آیا پدیدار شناسی را هم می توان به ریاضیات محض و کاربردی نیز بلکه کاربردی کرده و دوباره یک معجون دیگری هم از دل این کاربردها بیرون کشید؟ 

نکته ای که اینجا نهفته است اینجا است که وقتی در سطوح جهانی هم همه و همه دارند به علوم طبیعی و ریاضیات و فلسفه می پردازند و در دسترس همه هم قرار گرفته است، یحتمل وقتی علوم وحیانی اسلامی اینچنین در دسترس همگان هم قرار ندارد آنگاه فقیه و عالِم حکیم می تواند از حکمت الهی و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم استفاده ها برده و علوم طبیعی و فلسفه و ریاضیات و بلکه ریاضی فیزیک را هم مورد تحقیق و بررسیهای خود قرار دهد و بهره های فراوانی هم از آنها ببرد که فیلسوف مادی نمی تواند از آنها بهره مند هم شود. ولی وقتی فقیه و حکیم اسلامی خود را فرض بفرمایید بدلایلی مثل قائل شدن به مکتب تفکیک صرف مکلف هم بداند که به علوم طبیعی و فلسفه و ریاضی فیزیک هم اصلا وارد نشود، خوب آیا آنگاه از علم و بلکه صنعت هم عقب نمی ماند؟!

و لذا مسئله این است که فیلسوف و بلکه حکیم و عالِم اسلامی وقتی می تواند وارد این مباحث هم شده و بلکه در آنها خبره هم شود و حتی در صنعت هم پیشرو در جهان گردد که بتواند اخلاق اسلامی اش را هم با توسل به حکمت الهی حفظ کند و دچار آن اضمحلالی نشود که لیبرال دموکراسی و بلکه کمونیسم هم ممکن است دچارش شوند که آنها را ذره ذره هم آب می کند. موضوع اینجا است که لیبرال دموکراسی و امپریالیسم ابرقدرتی با کمونیسم هم علوم خود را به اشتراک می گذارد و در عین حال در صدد سلطه گری بر کل عالم هم هست. ولی اینها وقتی به اسلام و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و خصوصاً امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم معرفت ندارند و نمی توانند هم داشته باشند، آنگاه استکبار و کفرشان می زند بالا و اقل کمش هم این است که دچار بی نظمیهای عجیب و غریب آنتروپیک سیاه چاله ای نجومی هم شده و حتی در درمان مشکلات روانشناسی و روانپزشکی خود هم اثرگذار می شود.

و الا شما به عنوان سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف بفرمایید بروید نخبه های عظیم الشانی هم شوید در فلسفه و علوم طبیعی و ریاضی و فیزیک و بلکه نظریه ی اطلاعات آنچنان هم که بتوانید تشخیص دهید که چقدر نان و شیرینی هم برای سفره ی غذای شما لازم است تا بتوانید امام زمان عجل الله فرجه الشریف را به عنوان تنها تک قطبی عالم امکان به جهانیان هم معرفی کرده و عالمی را از استکبار و استعمار نجات دهید و همه و همه ی مستضعفین جهان را نیز سوار بر کشتی و سفینة النجاة کرده کل عالَم را گلستانش بفرمایید. مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار، من گلی دارم که عالم را گلستان می کند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و عجلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

مِنْ أَجْلِ ذَٰلِکَ کَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ‎﴿المائده: ٣٢﴾

1. وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِّنکُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ ‎﴿البقرة: ٨٣﴾‏

2. لَّیْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـٰکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ وَآتَى الْمَالَ عَلَىٰ حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَالسَّائِلِینَ وَفِی الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِینَ الْبَأْسِ أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ‎﴿البقرة: ١٧٧﴾‏

3. یَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ ‎﴿البقرة: ٢١٥﴾‏

4. فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَىٰ قُلْ إِصْلَاحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‎﴿البقرة: ٢٢٠﴾‏

5. وَآتُوا الْیَتَامَىٰ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَىٰ أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوبًا کَبِیرًا ‎﴿النساء: ٢﴾‏

6. وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَىٰ فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا ‎﴿النساء: ٣﴾‏

7. وَابْتَلُوا الْیَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْکُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن یَکْبَرُوا وَمَن کَانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَمَن کَانَ فَقِیرًا فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِیبًا ‎﴿النساء: ٦﴾‏

8. وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینُ فَارْزُقُوهُم مِّنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ‎﴿النساء: ٨﴾‏

9. إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَیَصْلَوْنَ سَعِیرًا ‎﴿النساء: ١٠﴾‏

10. وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَبِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَالْجَارِ ذِی الْقُرْبَىٰ وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِیلِ وَمَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ مَن کَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ‎﴿النساء: ٣٦﴾‏

11. وَیَسْتَفْتُونَکَ فِی النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِیهِنَّ وَمَا یُتْلَىٰ عَلَیْکُمْ فِی الْکِتَابِ فِی یَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا کُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَن تَنکِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَن تَقُومُوا لِلْیَتَامَىٰ بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِهِ عَلِیمًا ‎﴿النساء: ١٢٧﴾‏

12. وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِن کُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿الأنفال: ٤١﴾‏

13. مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ‎﴿الحشر: ٧﴾‏

نماهنگ | فکرش ما را رها نمیکند

 

۱۴۰۱/۰۸/۱۵

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ببینید این قضیّه‌ی شاهچراغ شیراز، چه جنایت بزرگی بود! آن پسربچّه‌ی پایه‌ی دوّم یا پایه‌ی ششم یا پایه‌ی دهم، اینها چه گناهی کرده بودند؟ آن طفلک شش‌ساله‌ای که پدر و مادر و برادرش را از دست داده، این کوه سنگین غم را چرا بر دوش او انبار کردند؟ چرا؟ این بچّه چه ‌کار کند با این غم بزرگ و غیر قابل تحمّل. اینها جنایت است؛ اینها جنایتهای بزرگی است.» ۱۴۰۱/۰۸/۱۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب درباره حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ در شیراز، نماهنگ «فکرش ما را رها نمیکند» را منتشر میکند.

برچسب‌ها: حضرت احمد بن موسی علیه‌السلام؛

 

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=51281

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٩﴾‏

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

یا اهل العالم، قتل الحسین عطشانا

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

یک اخلاقی را داریم که اخلاق وبازده است که خودش هم متوجه نیست که چه اخلاق وبازده ای است که دارد و این را در نهایتش می توان در دشمنان امام حسین علیه السلام مشاهده کرد که وبازدگیشان آنقدر هم تشدید شده بود که نه تنها نمی توانستند تشخیص دهند که این امام حسین علیه السلام است که امام آنها است و بلکه او و اهل بیتش و یارانش را هم به فجیعترین وجهی از وجوه بقتل هم رساندند و اسیر کردند و .... ترجمه ی مقتل علامه مجلسی بحار الانوار یک وجه ای از ادب امام حسین علیه السلام را که در مقابل بی ادبیهای اخلاق وبازده قد علم کرده است را نمایش می دهد.

موضوع این است که همانطوری که برای قفلهای رمزدار ترکبیاتی جهانی می توان نظریه هایی را تدوین کرد که نشان دهند که چطور اقتصاد جهانی درست دارد می چرخد یا کجاها است که مشکل دارند و باید رمزگشایی هم شوند، همینطور هم در انواع مریضیهایی که انسان را مبتلا می کنند متوجه می شویم که انواع آزمایشات را داریم که فرض بفرمایید BIBD ها می توانند ما را کمک کنند تا به درمانهای بهتری هم برای بشر در کل جهان هم از لحاظ سلامتی اش برسیم. و از جلمه هم مثلاً بیماری پروانه ای و دیابت و سرطان و جزام و زکام و پروستیت و کلیه و کبد و قلب و خون و مغز و اعصاب و نقرس و حصبه و تیفوس و آنفلوآنزا و پرخوری و حتی کم خوری و فقر و ... را چطور درمان کنیم. مریض باید برود آزمایشاتش را بدهد و از روی آنها هم متوجه می شود که چه راه درمانی را در پیش روی دارد. و اما وقتی غفلت یا جهل مریض بحدی هم برسد که دیگر نتواند قوه ی تشخیص خود را بکار بیاندازد که آزمایشات و پزشک و متخصصان دارند برای او چه چیزی را تجویز می کنند تا راه علاج و بهبودی و سلامتش را باز پس هم بگیرد، آیا باز هم درمان کارآیی خود را دارد؟ و اما یک جا هم مسئله کفر مریض است که او را مبتلا می کند و باید از آن بیرون بیاید و حال آنکه چنین هم نمی کند چرا که فرض بفرمایید که مست است و مستی را هم می پسندد یا حرام می خورد و حرام خواری را هم می پسندد یا محرم و نامحرم را هم نمی شناسد و بلکه طهارت را هم نمی داند که کدام است و .... خوب حالا شما فرض بفرمایید که آمده اید و می خواهید او را ارشاد هم کنید که اگر این آزمایشات را هم بدهی، می تواند این کارت خیلی هم به نفع تو باشد و سلامت ات را خیلی بهتر هم حفظ کنی. بله، ولی سلامت اجتماعی وبازده را هم که هر چقدر به او گفته شود که باید بروی بنشینی سر کلاس و مکتب و درس تا بلکه از حالات خلاء هم بیرون آمده یا حتی اگر نیامده ای اقل کم الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را هم ملاحظه و مشاهده هم بتوانی کنی و به اجتهاد و مراجع عظام تقلید وحضرت ولی فقیه هم برسی. مسئله اینجا است که آیا شاگرد و دانشجو و طلبه هم می تواند که چنین کند و می کند یا انّ الانسان لیطغی! و لذا وبازده هم می شود!

نکته ی دیگر این است که همین مسئله را در مورد منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم داریم که وقتی به سلامتی انسانها در سطوح جهانی توجه نشد و مسئله تفکیک هم شد به سلطه گر و سلطه پذیر و بلکه استعمار و استکبار هم این هندسه ی جهانی بدستش افتاد، حالا بقول معروف چه باید هم کرد که سلامت هندسی مسلمین و مسلمات هم حتی باورشان شود که دست خود مستضعفین عالم هم باید باشد و نه اینکه استکبار بتواند از این هندسه همانطوری که اقتصاد را هم رمزگشایی می کند رمزگشایی کرده و مدعی قطب اقتصادی- هندسی عالم را کند و حال آنکه این امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که قطب جهانی و عالم است. مثل این می ماند که مستضعفین با همه ی فقر و نداری که دچارش هم هستند بتوانند درست تصمیم هم بگیرند که بنا به آزمایشات و طراحیهایی که می توانند بر روی سلامتی افراد اسلام و مستضعفین جهان هم انجام دهند، بالاخره متوجه هم شوند که راز بین یافتن سلامتی خود و بلکه نجات بشریت از انواع امراض و از جمله هم وبازدگی اخلاقی کدام است؟ بصرف اینکه شاگرد و دانشجو و طلبه یا بنده ی حقیر نمی توانم از انواع حالات خلائهای خود هم بیرون بیایم معنایش این نمی شود که و لذا الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و  مراجع عظام تقلید و ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نداریم و بلکه امام زمان هم بی امام زمان!!! مثل این است که بیمار روانی بگوید که چون من نمی توانم به درمان درستی برسم که خود را درمان کنم، و لذا علم روانشناسی و روانپزشکی هم غلط است و نداریم و نه من خوبم و نه تو. و حال آنکه سعی بر این است که حتی از آن حالت والدی خود هم بگذرد که حساب می کند من خوبم و آن کودک دیگری یا کودک درونم بد است و برسد به بلوغی که هم من خوبم و هم تو! موضوع اینجا است که وقتی این مبحث الهی می شود و نفسی که باید بر خود غلبه کند تا برسد به بندگی خدا و آیات الهی را بتواند مشاهده کرده و بلکه به مقام آیت اللهی هم برسد، کار آیا برای بعضی یحتمل از روانشناسی و روانپزشکی هم سختتر نمی شود؟ یعنی سالک الی الله باید تشخیص هم دهد که چطور خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بشناسد و بدانها معرفت هم پیدا کند؟ و حتی وقتی همین سالک الی الله به هندسه ی محلی و منطقه ای و جهانی هم می رسد، باز هم باید تشخیص دهد که تکلیفش چیست که نه تنها خود را نجات داده و بلکه بشریت را هم نجات دهد؟ اینجا است که مسئله در کیوسک خلبانی بعضی یحتمل اشکال هم کنند که سخت می شود چرا که ممکن است حتی خلبان با یک داعشی هم مواجه شود که می خواهد امور خلبانی را خود بدست گیرد و خلبان را هم ساقط کند و حالا زوم هم کرده ایم که خلبان نیز باید در مقابل داعشی چه عکس العملی نشان دهد که هر آن هم ممکن است عملیات انتحاری خود را اجرایی کند؟ و این کار را هم داعشی آنقدر تکرار کرده است که خیلی نقاط سوریه را نشان هم داده می شود که با خاک یکشان شده است! و لذا، موضوع اینجا این است که تکلیف علم هم اینجا کدام است و بلکه جهان تک قطبی وبازده است که مشکل است که مدعی است منجی همه عالم است یا اینکه همان تک قطبی وبازده در کفرش گیر کرده است و به هیچ کس هم نمی خواهد اجازه دهد که به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسند و بلکه بجای اسلام هم دارد داعش انتحاری را جا می زند و بخورد هم می خواهد بقبولاند که اسلام هم همین است؟ کفر و وبازدگی از این بالاتر؟ خودمانیم، هندسه ای که مستلزم منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی است را اگر درنیابیم، آیا هندسه ی کل عالم بسمت کفر نخواهد گرایید چرا که آیا کافر یک صلوات هم بلد است که بفرستد؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه

بسم تعالی

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿٨٦﴾

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

https://online.stat.psu.edu/stat503/lesson/4/4.7

BIBD:

https://arxiv.org/abs/2105.05231

https://arxiv.org/abs/2104.11076

https://arxiv.org/abs/2010.02922

https://arxiv.org/abs/2008.10552

https://arxiv.org/abs/2004.01542

 

یا زینب کبری یا فاطمة الزهرا یا حسین مظلوم علیهم السلام یا امام زمان عجل الله فرجه الشریف!

در درمان دیابت همراه با ناراحتیهای اعصاب، یحتمل باید در نظر هم داشت که آیا اگر قند بیش از حد بالا است آنگاه باید انسولین استفاده کرد تا آنرا پایین هم آورد یا اینکه یحتمل هنوز باید اگر قند خون را بالاتر هم نبرد و بلکه باید دیگر مواد مورد سوء تغذیه ی بیمار را نیز بالا برد تا به حدی برسد که بتواند بر اعصابش هم مسلط گردد تا حتی قند خونش را هم بتواند پایین بیاورد! آیا ورزش هم لازم است؟ کجای این مسئله آیا یک دور باطلی نهفته است؟! موضوع این است که وقتی اعصاب به اندازه ی کافی هم بهم ریخت، مریض یحتمل نیاز دارد که اول بر اعصابش هم مسلط گردد و چه رسد به اینکه بتواند کنترل قند خونش را هم خود در دست گیرد و .... اینجا یک مسئله ای که یحتمل در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم نهفته است این است که حلال و حرام هم اینجا چقدر در مسائل دخیل است؟! نکته این است که وقتی مریض کلاً کافر هم هست یا بلکه یحتمل نیست ولی کفرش هم بالا آمده است، آنگاه حلال و حرام و بلکه نجاست و طهارت و محرم و نامحرم هم آیا سرش می شود؟ یا خیر؛ همینها هم هست که اعصابش را کلاً بهم زده است و بلکه احتیاج به درمان هم دارد! اللهم اشف کل مریض یا من اسمه دوا و ذکره شفاء

31415659697236917369... 

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿٨٦﴾

 

یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار صدها تن از دانش‌آموزان:
۱۱ / آبان / ۱۴۰۱اتفاقات اخیر جنگ ترکیبی بود نه صرفا اغتشاش خیابانی؛
ملت دشمن را واقعاً ناکام کرد

 

از مختصات جنگ ترکیبی می تواند همین باشد که نقاط ضعف را بزرگ نمایی می کند و نقاط قوت را هم کوچک نشان می دهد. فرض بفرمایید که شما قفلهایی ترکیبی (combination locks) دارید که یک سری لاکرهایی را می توانند قفل زده یا آنها را قفلهایشان را باز کنند چطور؟ با میزان کردن روی اعداد رمزی آنها و چرخاندن قفلها در جهتهای درست و به تعداد دفاعات درست. خوب هر کسی باید رمزهای خودش را یادش باشد و بداند چطور قفلهایش را باز و بسته هم کند و الا در غیر این صورت مثلاً فرض بفرمایید در مورد رمزهای کارتهای خود پردازها که حتی رمزها کمی آسانتر هم هستند، دیگر کسی نمی توانست به حساب خود دسترسی هم داشته باشد. 

خوب، این را وقتی در سطوح کشورها و یحتمل حتی رسانه ها و بلکه ابررسانه ها هم بررسی می کنیم، باز یک رمزهایی برای قفلها و کلیدهایش دارند که برای اینکه بطور ترکیبی هر کسی بتواند قفلهایش را باز کند مسئله محتاج به این است که یحتمل هر کشوری با چه ترکیباتی با کشورهای دیگر هم ارتباط دارد؟ و همینطوری که پیش می رویم، یحتمل می رسیم به یک سری تک قطبیهای مغناطیسی که قفلها و کلیدهای آنها نسبت به یکدیگر بطور رمزی آیا چطور هم باز و بسته هم می شوند. و لذا اینجا توجه هم می شود که اسماء مورد نظر به مناطق دنیا هم آنطوری که کجا خاور دور و کجا خاور نزدیک و کجا هم خاور میانه خوانده می شود باید دید اصلا چه ربطی هم دارد به میخ طویله ی خر ملا نصر الدین که آیا این مرکز عالم را در اروپا و آمریکا هم می توان با تغییر مختصاتی دکارتی هم که نباشد و بلکه حتی هندسه ی ناجابجایی یا غیر خطی غیر اقلیدسی مثلاً در هندسه ی ریمانی تبدیلش کرد به نقطه ی دیگری در دنیا یا اینکه رمز و رازهایی هم دارد که باید هم دید که کدامند؟! عرض بنده ی حقیر این است که اصل مسئله هم اصلا تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف است هر چند که بعضی هم مایلند قلب امام زمان را نیز بدرد آورده چرا که مدعی می شوند که اصلا کدام امام زمان؟!!! مسئله حتی صلوات بر محمد و آل محمد است: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم که بدون صلوات بر ان حضرت حتی آیا ما چقدر هم فکر می کنید می توانیم به اسماء الحسنی دست یابیم؟ غیر از این است که اگر ما به اسماء الحسنی هم دست نیابیم و بلکه بین شیاطین و شیطان پرستان هم مدام دست و پا بزنیم، آیا راهی هم برای بشریت می ماند که از میان حتی همه ی رموز کشورها و قاره ها هم عبور کرده و به آسمانها با هر چه انرژیهای بالاتر هم دست یابد؟ جنگ ترکیبی هم همینجا است که گمراه کند بشریت را که کدام اسماء الحسنی؟ کدام صلوات؟ کدام علم؟ کدام محافظت از علم و دانش و رسیدن به رموز ترکیبی که دعاها را بالا هم ببرد و برکات آسمانی را هم بر ما نازل کند آنچنان که شاگرد و طلبه و دانشجو هم سعی می کند از حالات خلائهای خود خارج شده و به درجات و مراتب الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم دست یابد و هر چه نزدیکتر هم شود. جنگ ترکیبی این هم می تواند باشد که هر چه بیشتر سعی می کند شاگرد و طلبه و دانشجو از حالات خلاء خود بیرون آید و الفهای بینهایت آیات اللهی را نیز دریابد، دشمن شیطانهای بزرگ و کوچک هم بیشتر سعی می کنند او را بر عکس هک کرده و رمز و رموزش را بیابند انچنان که او را پس رانده و دوباره بیاندازند توی همان حالات خلائهای اولیه یا بدتر از آنها و اجازه هم ندهند که هیچپگاه به الفهای بینهایت مراتب و درجات آیات اللهی متعالیه نیز نزدیک شده و افق سیاه چاله ها و بلکه ستارگان دور و بر خود را نیز مشاهده کنند و کشتی و سفینه نجات امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز سعی کنند بسازند و حتی سوارش هم شوند و خود و بشریت را هم نچات دهند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه

7263931415

1. هَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا أَن تَأْتِیَهُمُ الْمَلَائِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لَا یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ ‎﴿الأنعام: ١٥٨﴾‏

2. قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاءٍ سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُکُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ ‎﴿الأعراف: ٧١﴾‏

3. وَیَقُولُونَ لَوْلَا أُنزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ ‎﴿یونس: ٢٠﴾‏

4. فَهَلْ یَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلِهِمْ قُلْ فَانتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُم مِّنَ الْمُنتَظِرِینَ ‎﴿یونس: ١٠٢﴾‏

5. وَانتَظِرُوا إِنَّا مُنتَظِرُونَ ‎﴿هود: ١٢٢﴾‏

6. فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَانتَظِرْ إِنَّهُم مُّنتَظِرُونَ ‎﴿السجدة: ٣٠﴾‏

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

ثانیاً مراقب کسانی باشید که هم‌صدایی میکنند؛ ارشادشان کنید. نمیگویم دعوا کنید، [لکن] ارشاد کنید، تفهیم کنید. کسانی هستند که با دشمن هم‌صدایی میکنند؛ [البتّه] نه اینکه عمداً؛ بعضی‌ها نمیفهمند، غافلند. انسان میبیند، می‌شناسد افرادی را که در فضای مجازی یک چیزهایی میگویند، در روزنامه‌ها مینویسند؛ معاند نیستند، [لکن] بد میفهمند؛ اینها را باید ارشاد کرد. بهترین کسانی که میتوانند ارشاد کنند، خود شما جوانها هستید؛ برایشان بنویسید، بگویید، پیام بدهید، تفهیم کنید، استدلال کنید در اجتماعاتتان.

...

خب، حالا در این دنیای جدید ایران چه کاره است؟ ایران کجا قرار میگیرد؟ جایگاه کشور عزیز ما کجا است؟ این، آن چیزی است که باید شما روی آن فکر کنید؛ این، آن چیزی است که باید شما خودتان را برایش آماده کنید؛ این آن چیزی است که جوان ایرانی میتواند انجام بدهد. ما میتوانیم در این نظم جدید یک جایگاه برجسته‌ای داشته باشیم؛ میتوانیم. چرا؟ برای خاطر اینکه کشور ما یک خصوصیّات برجسته‌ای دارد که خیلی از کشورهای دیگر ندارند. اوّلاً نیروی انسانی؛ ما نیروی انسانی بسیار خوبی داریم؛ یعنی هوش و استعداد جوان ایرانی از متوسّط هوش و استعداد دنیا بالاتر است؛ این هست. ما امروز داریم برکات هوش و استعداد جوان متولّد دهه‌ی شصت و هفتاد را جلوی چشم خودمان می‌بینیم. الان جوانهایی و این کسانی که امروز در بخشهای علمی گوناگون، بخشهای فنّاوری گوناگون دارند نوآوری میکنند، دارند تازه‌سازی میکنند ــ در بخشهای مختلف، بخشهای مختلف علمی ــ در بعضی از بخشها کشور را جزو چهار پنج کشور اوّل دنیا قرار میدهند، همان متولّدین دهه‌ی ۶۰ و دهه‌ی ۷۰ و مانند اینها هستند؛ امروز به ثمر رسیده‌اند؛ و ان‌شاء‌الله ملّت ایران برکات متولّدین دهه‌ی ۸۰ را ــ که اغلب شماها باشید ــ و دهه‌ی ۹۰ را هم در آینده خواهد دید. خب حالا البتّه مزاحمتهایی هم وجود خواهد داشت، مشکلاتی هم وجود دارد که اینها میتواند مانع بشود. خب پس بنابراین اوّلین امتیاز ما، امتیاز نیروی انسانی است.

...

ببینید؛ من اینجا بگویم این را ــ یک وقتی من [این را] گفتم(۲۴) ــ منطقه‌ی ما را میگویند: خاورمیانه! خاورمیانه یعنی چه؟ یعنی اصل دنیا و مرکز دنیا اروپا است؛ مثل همان داستان ملّانصرالدّین که گفتند مرکز دنیا کجا است؟ گفت همین جایی که میخ طویله‌ی خر من است؛ اینجا مرکز دنیا است! هر منطقه‌ای که از اروپا دور است، اسمش منطقه‌ی خاور دور است؛ چون دور از اروپا است؛ هر کدام که نزدیک است، مثل بعضی کشورهای شمال آفریقا، این خاور نزدیک است؛ هر کدام میانه‌ی اینها است، خاور میانه است؛‌ یعنی ملاک و اصل و اساس در نامگذاری کشورها هم عبارت است از اروپا. غربی‌ها این ‌قدر برای خودشان حق قائل بودند! این است که بنده اصرار دارم نگویم خاورمیانه، بگویم غرب آسیا. غرب آسیا است دیگر؛ چرا میگوییم خاورمیانه؟ این روحیه‌ی مقاومت در مقابل زورگویی و قدرت‌طلبی و سلطه‌طلبی قدرتهای سلطه‌گر را جمهوری اسلامی به وجود آورد. اوّل‌کسی که در دنیا گفت «نه شرقی و نه غربی» امام بزرگوار ما بود؛ نه شرقی و نه غربی. آن روز قدرت دنیا تقسیم شده بود بین آمریکا و شوروی. ایشان فرمود: نه این، نه آن. همه‌ی کشورهای دنیا مجبور بودند یا متّصل به این باشند یا متّصل به آن باشند؛ ناچار میدانستند خودشان را، [امّا] ایشان گفت که نه این، نه آن. این روحیه، این منطق، این حرف قرص و محکم رواج پیدا کرده. امروز در منطقه‌ی ما خیلی‌ها هستند که خودشان را وابسته به جبهه‌ی مقاومت میدانند، اهل مقاومتند، معتقد به مقاومتند و مقاومت هم میکنند و در موارد بسیاری نتیجه هم میگیرند، مثل همین نتیجه‌ای که لبنانی‌ها به برکت حزب‌الله در قضیّه‌ی تقسیم خطوط گازی گرفتند. من سه مورد از خطوط اساسی را گفتم: انزوای آمریکا، انتقال قدرت به آسیا، گسترش جبهه‌ی مقاومت و منطق مقاومت؛ البتّه چیزهای دیگری هم میشود گفت، در ذهن من هم هست، حالا مسائل اساسی‌تر اینها است.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار دانش آموزان، ۱۴۰۱/۰۸/۱۱

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51259#_ftnref19

 

واقعاً نه اینکه بگوییم یک دروغی هست و بلکه فضاهایی مملو از دروغهایی هست برای اینکه فکر جوانان را هم منحرف کنند و اجازه ندهند به مسائلی مثل از جمله نظم جدید جهانی هم حتی فکر کنند! این خیلی مسئله ی مهمی است که همانطوری که مقام معظم رهبری می فرمایند یک جهاد تبیین عظیمی را هم می طلبد که نه تنها بتواند جلوی زورگوییهای غرب و شرق هم بایستد و بلکه بتواند نظریه های دوگانی الکتریکی- مغنناطیسی تک قطبیهای کوهمولوژیکی را هم آنچنان تدوین کند که تک قطبی جهانی عالم هم نمایان گردد آنچنان که می فرماید قل فانتظروا انی معکم منتظرون! یعنی اینجا یک شکستهای ابرتقارنی را می طلبیم همانطوری که ابرتقارنهای دیگری را هم در نظر داریم که بر مبنای آنها می توان درست علم و حکمت متعالیه و حکمت الهی را دریافت و یاد داد و درس هم گرفت.

بنده ی حقیر یک خاطره ای را عرض کنم که یحتمل بی ربط نباشد اینجا. یک کلاس حسابان ای بود که بنده تمرینهای شاگردانش را تصحیح می کردم. استاد کلاس که آمریکایی تشریف داشتند خیلی خوب هم اول برخورد کرد و بلکه فرمودند که می توانی مثلاً تمرینها را از بالای این قفسه که توی راهرو دانشکده بود برداری (چرا که یحتمل دفتر دانشکده آن وقتی که کلاسش تمام می شد تعطیل بوده!) بنده هم همین کار را می کردم و تمرینهای تصحیح شده را نیز همانجا می گذاشتم که او بردارد. یک روز نمی دانم چه شد که رفتم به دفتر استاد و داشتم با او یک چیزهایی می گفتم که او یک مرتبه گفت که تو همین الان به من گفتی که: "من از تو بالاترم!" بنده در جوابش گفتم که من گفتم؟ گفت بله تو گفتی! حالا یک بنده ی خدای دیگری هم در دفترش حضور داشت و داشت گوش هم می کرد که بالاخره داستان چیست؟ خلاصه بنده حقیر گفتم که بنده چنین حرفی را نزده ام و حالا مثلاً اضافه هم کردم که اگر شما چنین بنظرتان رسیده است بنده معذرت هم می خواهم. از آن به بعد هم تمرینها را تصحیح می کردم و دیگر سراغش نرفتم. ولی بنظر هم می رسید که او خیلی هم دلش می خواسته بگوید که ما هم خیلی بله و مثلاً من خیلی خوبم و تویی که بدی! حالا کاری نداریم. بگذریم!

نکته ای که اینجا هست این است که در این نوع برخوردها، معمولاً آن روی دیگر سکه این نیست که یحتمل یک نوعی از درگیری هم پیش خواهد آمد. و بلکه آن روی سکه معمولاً هم می تواند یک نوع بی تفاوتی از روی سردی و ضعف هم باشد که طرفی که خود را خیلی قوی هم می پندارد؛ خیلی هم مایل است که زیردست خود را با کم محلی تحقیر هم کند! ولی خدا هم نکند که آن زیردست هم یک وضعیتی برایش درست شود که بتواند هم اویی را که خیلی فکر می کرده است که بالادست بوده است را به زیر بکشاند! یعنی این یک وضعیت دیدنی ای خواهد شد. حالا کاری نداریم و باز بگذریم ولی یک جاهایی هم این مسائل واقعاً از روی حق است و جنگ و دعواهایی هم سرشان در می گیرد! و اما همانطوری که مقام معظم رهبری می فرمایند مسئله یک جاهایی هم خیلی روشن نیست که حق با کی است؟ و حتی بین خودیها هم گویی دارد این دعواها سر می گیرند مخصوصاً هم که دروغهایی است که دارد به مسائل همینطوری مدام تزریق هم می شوند!

بنده یک مسئله را در مورد فیلم به وقت شام مثال بزنم که اتفاقاً دوباره در تلویزیون آنرا نشان هم می داد. آخر فیلم را می بینیم که خواننده ی خانم داعشی موسیقی راک یا حتی متال راک هر چند که یحتمل خلبانی هم بلد نیست ولی سکان هواپیما را در دست می گیرد. نکته ی قابل توجه فیلم اینجا است که خلبان ایرانی که زخمی هم شده است جلیقه ی انتحاری را منفجر می کند تا خانم داعشی نتواند حرکت انتحاری مورد نظرش را حالا هر چه که بوده است را به انجام هم برساند. یک چیزی که در مورد این حرکتهای انتحاری وجود دارد این است که راه بازگشتی باقی نمی گذارد. ولی در خود فیلم هم نشان می دهد که آنچه داعش با اسیرانش انجام می دهد در حالی که دارد از آنها فیلمبرداری هم می کند تا چه حد نمایش است و تا چه حد هم واقعیت است؟! و اما بعد مشکل اینجا هم هست که آیا بین آن داعشی که سکان در دست او است و آن ایرانی خلبان هیچ امیدی وجود ندارد که بتوانند با هم صحبت کنند و یکی دیگری را متقاعد هم کند که بابا راهت غلط است و آنچنان حرکت انتحاری اندر انتحاری که داری انجام می دهی، درست هم نیست؛ و بلکه راه های بهتری هم هست! آیا راه چاره ی بهتری نمی بود که بتوان فیلم را جور دیگری هم تمامش کرد و بلکه به عنوان خت پایانی فیلم مسئله را تا این حد هم دیگر انتحاری اش نمی کرد؟ یحتمل می شد داعشی را یک جورهایی خلبان ایرانی دستگیرش کند یا .... چه عرض کنم؟!

نکته ی دیگر آیا این نیست که بعضی یحتمل می خواهند القاء هم کنند که گشت ارشاد بدتر از داعش هم هست و حال آنکه بابا گشت ارشاد که دیگر داعش نیست! ولی صحنه ی خیابانها هم به جایی رسیده است که گویی در مواقعی دارد آسمان سقوط می کند با گاز اشک آور و گلوله و بگیر و ببند و .... و از آن طرف هم ملاحظه می شود که بعضی خانمهای معترض هم به عنوان اعتراض روسریهای خود را برداشته اند کانه می خواهند نشان هم دهند که به همین روسری هم معترضند!

حالا همانطوری که مقام معظم رهبری هم فرموده اند، با این همه که دارد اتفاقا می افتد یک نظم نوین جهانی هم در حال اتفاق است که آمریکا دیگر در آن نمی تواند بگوید همه کاره ی عالم است! و مستلزم این بنده ی حقیر می خواهم عرض کنم که این است که آنتروپی و نظم و بی نظمی و قضایایی که به این نظم نوین ختم می شود را از دیدگاه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه منتظران آن حضرت هم که از حالات خلاء شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم سعی دارند به اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم، بررسی کنیم. موضوع اینجا این است که وقتی داریم روی یک مسئله ی ریاضی فیزیکی خاصی حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم کار می کنیم و مسئله را در حکمت الهی و ربط آن به خدا و پیغمبر و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در نظر نمی گیریم، یحتمل هیچگاه ارتباط مسئله را با حکمت الهی هم متوجه نشویم. مثل این می ماند که شما بروید حج عمره و حج تمتع، ولی هیچ گاه دست خود را بسمت نمازگزار بغل دست خود حول مسجد الحرام هم دراز نکنید که دستش را بفشارید و او هم هیچ گاه چنین نکند؛ آیا چنین چیزی هم می شود؟! یحتمل هم بشود، ولی وقتی دست هم را هم فشردید و شروع کردید با هم صحبت کردن هر چند که یحتمل حرفهای هم را خیلی خوب هم نفهمید، آنگاه متوجه یک محبتی هم بین دو طرف می شوید که تا قبل از آن نمی توانستید متوجه آن شوید! یعنی اگر در این حالات تغییر و تحولی که در شما ایجاد دارد می شود یک مرتبه یک رعد و برقی و بلکه بسیاری رعد و برقهای پی در پی ای هم زد، خیلی تعجب نفرمایید! مثل این است که سکروج یک مرتبه متوجه شود که خساست چقدر بد است و چه چیزی را از دست داده است که همیشه سخاوتمندی را از دیگران دریغ داشته است! اینها همه و همه درست است، ولی یک چیز دیگری است در حکمت الهی که ماورای حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم هست که می تواند فقط در امام زمان عجل الله فرجه الشریف برای شاگرد و دانشجو و طلبه هم که در انتظار اجتهاد و ... هم هست واقع شود. نکته اینجا این است که یحتمل بعضی اشکال کنند که مسئله را التقاطی اش کردن آنچنان که مسائل تخصصی ریاضی فیزیکی را بخواهی بزبان مهاوره ای هم بیان کنی، باعث می شود که یک ظلمی هم به کنی به اساتید ریاضی فیزیک و همه و همه که آن لطافتی را که در حتی ریاضی فیزیک هم هست را نتوانی درست به مخاطبت برسانی و نکات مهم در حکمت الهی و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم از دست می دهی و همه را هم از رسیدن به امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز باز می داری. ولی چیزی که در مورد امام زمان عجل الله فرجه الشریف هست این است که بقول معروف همه و همه می توانند در شهری بگویند که آیا فلان بن فلان امام است و لا غیر و ....! یا اینکه این دیگری فلان بن فلان یقیناً هم دارد دروغ می گوید که کیست و همه را هم می خواهد بگذارد سر کار!!! البته گاهی اوقات هم مسئله به این سادگیها نیست ویحتمل باید احتمالات درستی و سقم مسئله ای را با لحاظ کردن اندازه هایی ماورای اندازه های صفر هم لحاظاشان کرد آنچنان که در نظریه های اندازه ها و حسابان حساب دیفرانسیل و انتگرال و احتمالات و آمار هم آمده است و .... یعنی گاهی اوقات این درست هم هست که فرض بفرمایید یک مجموعه ای اندازه اش مثل مجموعه ی کانتور صفر هم هست، ولی در عین حال می تواند هم آیت اللهی ای داشته باشد که اتفاقاً آیت اللهی اش ناشمارا و لذا نه الف_0 و بلکه الف_1 هم هست! و لذا اینکه اینجا در تناظر بین زور کردن در منطق ریاضی (یا حتی آنالیز ریاضی) و الماس و دایموند و کلاب هم چه یحتمل رخ می دهند نیز اختلاقاتی هم داشته باشیم غیر قابل حل یا از روی حدسهایی! و بدین ترتیب بحثها هم یحتمل بتواند خیلی بالا بگیرد و بلکه داغ هم شوند و حال آنکه یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که مشکل اینجا است که هنوز به آن مرحله ی لیس کمثله شیء هم نتوانسته ایم برسیم چرا که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم شاگرد و دانشجو و طلبه یحتمل نتوانسته است دریابد و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

 

1- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع إِذَا مَاتَ الْإِمَامُ بِمَ یُعْرَفُ الَّذِی بَعْدَهُ فَقَالَ لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ مِنْهَا أَنْ یَکُونَ أَکْبَرَ وُلْدِ أَبِیهِ‌[2] وَ یَکُونَ فِیهِ الْفَضْلُ وَ الْوَصِیَّةُ وَ یَقْدَمَ الرَّکْبُ فَیَقُولَ إِلَى مَنْ أَوْصَى فُلَانٌ فَیُقَالَ إِلَى فُلَانٍ وَ السِّلَاحُ فِینَا بِمَنْزِلَةِ التَّابُوتِ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ تَکُونُ الْإِمَامَةُ مَعَ السِّلَاحِ حَیْثُمَا کَانَ.

 

ابن ابى نصر گوید: بامام رضا علیه السلام عرضکردم، چون امام بمیرد، امام پس از وى بچه دلیل شناخته مى‌شود؟ فرمود: امام را علاماتیست: از جمله آنها اینست که بزرگترین فرزند پدرش مى‌باشد و داراى فضیلت و وصیت است، بطورى که جماعت مسافرین مى‌آیند و مى‌پرسند: فلان امام (که وفات کرد) بچه شخصى وصیت کرد؟ همه مى‌گویند بفلان کس، و سلاح در میان ما، مانند تابوتست در بنى اسرائیل، امامت همراه سلاحست هر کجا که باشد (باحادیث 625-628 رجوع شود).

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/104646/translate?rownumber=1

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

این درست است که داستان زندگی لو جیاشی Lu Jiaxi که در ویکیپدیای انگلیسی و فارسی هم آمده است در چین کمونیست هم رخ داده است و بعضی یحتمل خیلی هم اشکال کنند که مسئله اصلا به اسلام هم ربطی ندارد؛ ولی عرض بنده ی حقیر اینجا است که این یک امر معلومی هم هست که او برای کاری که در مدرسه به عنوان معلم فیزیک هم انجام می داده است کار دم دستی تری هم بوده و حال آنکه کارش از نوع یک محقق و مقاله نویس ریاضی درجه یک هم مورد توجه واقع نشده بوده است و در فقر هم می میرد. و این در حالی است که دولت چین بعد از مرگش کارهای او را برسمیت می شمارد و بلکه گویا به او بالاترین نشانها را هم بعد از مرگش در زمینه ی کاریش اهدا می کنند .... این مسئله یک چیزی از لحاظ علمی دارد که وقتی مسئله ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف بدرستی هم مطرح شود آنگاه معنای آن آیا چقدر هم آنگاه درک شود.

نکته اینجا این است که لو جیاشی در کشور خودش نمی توانسته شناخته شود و می بایستی با ژورنالهای خارجی هم نماس می گرفته و مکاتبه می کرده تا نتایجش را بتواند برای آنها بفرستد و منتشر کند. و از قضا انتشارات السویر هم ژورنال ترکیبات، سری A را منتشر می کرده است! و اتفاقاً لااقل مقاله ی اول لو جیاشی

https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/0097316583900523?

via%3Dihub

را هم خیلی راحت برایت می فرستد!

عرض بنده ی حقیر این است که یک مسئله ی علمی اینجا هست که از جمله در مورد امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می فرمایند که سلاح نزد آن حضرت هم هست و این از نشانه های آن حضرت هم هست. و اما مسئله وقتی جدیتر می شود که متوجه شویم چطور است که حتی علم بالاتر از سلاح هم هست بدین معنا که اویی که علم نزد او است سلاح هم نزدش است! البته این مسئله خیلی هم روشن نیست و بعضی یحتمل نسبت بدان اشکال هم می کنند که مسئله غیر از این است و اینطورها هم که می فرمایید نیست. ولی وقتی ما نهضت و انقلاب امام خمینی قدس سره را مشاهده کنیم، متوجه ابعاد مختلف علمی و انقلابی مسئله می شویم همانطوری که می فرمایند العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه. ترجمه:
دانش، سلطنت و قدرت است، هر که آن را بیابد با آن یورش برد و هر که آن را از دست بدهد بر او یورش برند. از علم امامت می توان به سلاح هم رسید، ولی از سلاح لزوماً نمی توان به علم هم رسید آنچنان که خیلیها هم می روند انواع سلاحهای پیشرفته را نیز خریداری می کنند ولی خودشان حتی نمی دانند چطور می شود آنها را استفاده هم کرد!

و لذا مسئله ی تک قطبیهای مغناطیسی و تک قطبیهای جهانی ناشی از استکبار جهانی و مقابله ی با آنها توسط وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف خصوصاً وقتی ملاحظه هم می شود که یک گپ و فاصله هایی هم بین انواع سلاحهای موجود بین دو طرف را داریم، از دیدگاه دیگری هم مسئله ی اهمیت دادن به علم است که نمی توان بیش از اندازه بر آن تاکید هم کرد و هر چه بگوییم کم گفته ایم! مسئله مظلومیتی است که عالِم و دانشمند در کشورهای جهان سوم با آنها روبرو است. همین قدر مسئله را در نظر بگیرید که فقر می تواند چقدر رسیدن به مسائل علمی را خدشه دار کند در حالی که همه ی انرژی او را می گیرد برای اینکه بتواند روی مسئله ی مورد نظرش تمرکز هم کرده و بلکه او را حتی در جوانی هم از پا در نیاورد! و اما مسئله فقط فقر هم نیست. و بلکه مسئله رسیدن به وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست آنچنان که وقتی دانشمند و عالِمی بتواند وجود مبارک خودش را در ارتباط با امام زمانش درک کند، همین هم باعث می شود که حتی به وجود مبارک خود هم پی ببرد و این آن قدرت مغناطیسی ای است که فقط در ام آر آی MRI نمی تواند نشان دهد. MRI شاید بتواند مشکلی را که از لحاظ پزشکی در عضوی از بدن نهفته است را نمایان کند که خیلی هم خوب است و اتفاقاً از راه های نمایشات رزونانسهای مغناطیسی است.

و لذا مسئله ی تک قطبیهای مغناطیسی در بدن هم نمایان می شود آنچنان که کوهمولوژی تک قطبی مغناطیسی اگر در نیمی از بدن جریان داشته باشد ولی در نیمی دیگر بخوبی نتواند جریان پیدا کند، این می تواند نشانه ای از عدم جریانهای کوهمولوژیکی دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی در بدن هم باشد که آیا چقدر هم بتوان با فهمی درست از مدل استادارد ذرات فیزیک هم حلش کرد. و حالا شما حساب هم بفرمایید که دارید همین مسئله را در وصل زمین و آسمان و کره سماوی و زودیاک و منطقة البروج و یک پارچه کردن تصویری که از کل این تصاویر دریافت هم می کنید تحقیق می کنید. این حداقل سوالی است که در این شهر شلوغی که با انواع اختلالات نوری و الکترومغناطیسی هم مواجه ایم، آیا خیلی هم لازم نیست برای کارهای اخترفیزیک و بلکه کارهای رصدخانه ای خود حتی سر خود را هم بلند کنید ببینید آیا چقدر از ستارگان را در آسمان شب و بلکه روز می توانید مشاهده هم کنید؟ یا نمی توانید؟! مسئله اینجا است که برای در دست داشتن و هدایت سکان کشتی نجات ستارگان هم خیلی می توانند بکار آیند. و لذا آنجایی که لو جیاشی یا شرینیواسا رامانوجان یا گئورگ فریدریش برنهارد ریمان به عنوان ریاضیدانها برجسته ای هم شناخته می شوند ولی خیلی هم معلوم نیست که چرا زود هم از دنیا فته اند، این را یحتمل باز بعضی اشکال هم کنند که ربطی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ندارد. ولی عرض بنده ی حقیر این هم هست که مسئله دقیقاً مسئله ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که کل بشریت را در غایتش هم دچار نقصان می کند.

این یک مسئله است که یکی از موتورهای هواپیمایی که روی یک بالش واقع شده است دچار اشکال فنی ای شود و لذا آیا بتوان هم همان یک موتور را خاموش کرد و با بقیه ی موتورها هم به پرواز ادامه داد. و اما این مسئله ی دیگر یحتمل شباهتی هم به مسئله ی اول داشته باشد که پروانه یا پرنده ای در اثر گرفتن بالش به یک جسم تیزی صدمه هم ببیند و آیا در همین اثر هم چقدر پروازش دچار نقصان شود؟ و اما این هم مسئله ی دیگری است که سوزنی در او فرو کنند که او را سر جایش بخشکاند و خشکش بزند و دیگر از سر جایش حتی قادر نباشد بجنبد ولی یحتمل برای همین هم جزو کلسکسیون کلکسیونرهای پرنده ها یا پروانه ها هم شده است. یحتمل ولی دیگر ما نتوانیم وجود نیوترینوها را در بالهای پروانه ها بدین ترتیب تحقیق هم کنیم که اصلا یعنی چه و بلکه ربط آنها به خود ما هم چیست؟! همینطور هم تک قطبیهای مغناطیسی را بخواهیم در سلولهای 600 سلولی و دیگر ناورداهای کوهمولوژیک کره ای بررسی کنیم خود بحثی مفصل دیگری است که وقت دیگری را یحتمل می طلبد. اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ‎﴿الفرقان: ٧٤﴾‏

 

اگر آرشیو دانشگاه کرنل را برای چدهوری chawdhury, shaudhury برگردید، یحتمل برسید به ray-chaudhury و wilson و قضیه ی آنها در ترکیبات (1968) در اثبات مسئله ی دختران مدرسه ای کرکمن (Kirkman's schoolgirl problem) که گویا قبل از آنها یک چینی نیز بنام لو جیاکسی Lu Jiaxi آنرا در سال 1965 حل می کند و به مجله ای می فرستد ولی بعللی مقاله اش نادیده گرفته می شود! در ضمن گویا چدهوری که ریشه ی سانسکریت هم دارد بمعنای "مالک چهار" است که به معنای "زمیندار" هم هست! و با چادری خودمان ارتباط چندانی هم گویا ندارد الا اینکه لفظاً قدری شبیه اند.

البته اینجا اگر باز برگردیم به اینکه تک قطبیهای مغناطیسی و بلکه تک قطبی هندسی جهانی نیز اصلا به چه معنایی می توانند باشند، یحتمل این معانی در ذهن هم تداعی شوند که چطور قرار است از 12 وجهی و 20 وجهی در هندسه و توپولوژی 3 بعدی به 600 سلولی در فضاهای توپولوژیک یا هندسی 4 بعدی هم برسیم؟ نکته اینجا هم هست که چرا 600 سلولی و نه کمتر و نه بیشتر؟ یعنی مسئله این است که اگر ما یک کره ی همولوژیکی را هم داشته باشیم که فرض بفرمایید از بعد 4 هم هست؛ خوب، حالا حساب بفرمایید که چه ناورداهایی را می توان به این کره ی همولوژیک یا توپولوژیک حتی کوهمولوژیکی هم نسبت داد طوری که تعداد سلولهای آنرا هم افزایش دهند. مثلاً در چه مواردی هم می توان به ازای اعداد صحیح نیز بدان سلول نسبت داد؟ و آیا در ضمن می توان بینهایت سلول هم داشت؟ و .... یحتمل بعضی که خیلی زرنگ اند اینجا حتی خیلی هم تا صبح برایشان طول نکشد که مسئله را حل کنند، هر چند که بعضی دیگر هم ممکن است اشکال بفرمایند که این کار صحیحی نیست که بخواهیم این مسئله را تا قبل از صبح حل کنیم چرا که انگاه صبح هم خیلی نکند سالک الی الله احساس خستگی کند! آنطرف قضیه این است که در بعضی نقاط از عالم الان روز هم هست و برای آنها آسانتر هم هست تا مسئله را سر وقت هم حل کنند و احساس خستگی هم نکنند و ....

ولی قسمتی از مسئله همین هم هست که در مورد کره ی همولوژیکی توپولوژیکی، تا چه حد هم می توان مسئله را یکپارچه هم حلش کرد و حال آنکه ناورداهایی که بدان سلولهایی را هم نسبت می دهند آیا ممکن نیست که کره را به چندین کره نیز قسمت قسمت کنند و .... البته بعضی هم یحتمل اینجا اشکال کنند که اگر کره ای را به دو یا چند سلول هم قسمت کنیم دیگر این فضا را کره هم نمی توان نامید و بلکه یحتمل باید دو نیم کره ی مجزا از هم نیز آنرا نامید. مثل این است که ما دو نیم کره ی شرقی و غربی سماوی هم داشته باشیم که فقط نیمی از آن بر ما نمایان می شود و نیمی دیگرش بتدریج همینطوری که زمین حول خورشید می چرخد و طول سال را طی می کند بر ما نمایان شوند و توالی افلاک زودیاک منطقة البروج را بتدریج بیابیم و .... 

بعضی دیگر یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که نخیر، مسئله از این نوعی که شما می فرمایید نیست! مسئله این است که دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی ابرتقارنی و برنامه (حتی هندسی) لنگلندزی را درست بدست آوریم و آنها را تبدیلش هم کنیم به یک تناظر مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با ابرتقارن و ریسمان و بلکه نظریه های ام و اف و ...، و آنگاه مسئله را علی القاعده باید هم بتوانیم (کو)همولوژیکی و توپولوژیکی و بلکه هندسی هم  حلش کنیم. دلیلش هم این است که مسئله از دیدگاه حکمت الهی از نوع کن فیکون هم هست آنچنان که وقتی به معجزات پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم متوسل شویم و بلکه از طرق حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بخواهیم حلشان کنیم، مسئله یحتمل برمی گردد به نظریه های کوهمولوژی و موانع و اوبستراکسیونهایی که در این راه از حکمت الهی به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی پیش راه ما قرار می گیرند و .... از یک دیدگاه یحتمل بنده ی حقیر بخواهم راجع به بینظمیهایی که می توان به سیاه چاله ای هم القا کرد بحث کنم این یک مسئله است؛ و اما از دیدگاه رسانه های جهانی هم چطور می توان بینظیمها و نظمهای خاص انواع سیاه چاله ها و ریز حالات آنها را هم تعریف کرد یحتمل مسئله ای دیگر است. و اما اینکه چطور هم نظم و بینظمی و آنتروپی وقتی سیاه چاله ها در معرض ستارگانی که آنها را در حال یدک کشندن هم هستند قرار می گیرند و واقع می شوند خود مسئله ای دیگر است که یحتمل بهتر است موکولش کنیم به بعد از فجر و افق طلوع آفتاب و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا لَّهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ‎﴿الزمر: ٤٤﴾‏

وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَىٰ أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ‎﴿الإسراء: ٧٩﴾‏

 

اَللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِما کَدَحَ فیکَ اِلَى الدَّرَجَةِ
بارالها، مرتبه‌او رابه‌سبب زحماتى‌که در راه تو کشید به بالاترین درجات

الْعُلْیا مِنْ جَنَّتِکَ، حَتّى‌ لایُساوى‌ فى مَنْزِلَةٍ، وَ لایُکافَأَ
بهشت بالا بر، تا اندازه‌اى که هیچ کس در هیچ مقام و منزلت با او یکسان نباشد، و در هیچ

فى مَرْتَبَةٍ، وَ لایُوازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لانَبِىٌّ
مرتبه با حضرتش برابر نگردد، و در آستانت هیچ ملک مقرب و پیامبر

مُرْسَلٌ، وَ عَرِّفْهُ فى اَهْلِهِ الطّاهِرینَ وَ اُمَّتِهِ الْمُؤْمِنینَ مِنْ
مرسل با او برابرى نکند، و قبول شفاعتش را در اهل بیت پاکیزه‌اش و مؤمنان از

حُسْنِ الشَّفاعَةِ اَجَلَّ ما وَعَدْتَهُ، یا نافِذَ الْعِدَةِ، یا وافِىَ
امّتش بیش از آنچه به‌او وعده فرموده‌اى به او اعلام فرما، اى خدایى که وعده‌ات نافذ است، اى آن که عهدت

الْقَوْلِ، یا مُبَدِّلَ السَّیِّئاتِ بِاَضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ، اِنَّکَ
وفا است، اى مولایى که بدیها را به چندین برابر به خوبیها تبدیل مى‌کنى، همانا که تو

ذُوالْفَضْلِ الْعَظیمِ.
صاحب فضل عظیمی

 

صحیفه سجادیه، ترجمه استاد حسین انصاریان، فرازی از دعای دوم، ص 42- 43

http://lib.eshia.ir/10261/1/43

 

أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ فَظُلْمٌ لَا یُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا یُتْرَکُ وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا یُطْلَبُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یُغْفَرُ فَالشِّرْکُ بِاللَّهِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ( إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ)وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یُتْرَکُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً الْقِصَاصُ هُنَاکَ شَدِیدٌ لَیْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّیَاطِ وَ لَکِنَّهُ مَا یُسْتَصْغَرُ ذَلِکَ مَعَهُ فَإِیَّاکُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِی دِینِ اللَّهِ‌ 

فَإِنَّ جَمَاعَةً فِیمَا تَکْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَیْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِیمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَیْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لَا مِمَّنْ بَقَی یَا أَیُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَیْتَهُ وَ أَکَلَ قُوتَهُ وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَکَى عَلَى خَطِیئَتِهِ فَکَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِی شُغْلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ .

(24) آگاه باشید ظلم بر سه قسم است: ظلمى که آمرزیده نمى‌شود، و ظلمى که باز خواست میشود، و ظلمى که آمرزیده شده باز خواست نمى‌شود، امّا ظلمى که آمرزیده نمى‌شود شرک بخدا است، خداوند سبحان (در قرآن کریم س 4 ى 48) مى‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ^ یعنى خدا نمى‌آمرزد کسیرا که باو شرک آورد، و امّا ظلمى که آمرزیده میشود ظلم بنده است بر نفس خود در بجا آوردن برخى گناهان کوچک (در صورتیکه اصرار بر آن نداشته باشد، زیرا اجتناب و دورى از کبائر و گناهان بزرگ کفّاره ایست که گناه کوچک را پوشانده جلوه نمى‌دهد) و امّا ظلمى که باز خواست میشود ظلم بنده است بنده دیگر را، (25) قصاص و تلافى در آخرت سخت و دشوار است، و قصاص در آنجا با زخم کاردها و زدن تازیانه‌ها نیست، ولى قصاصى است که زخم و تازیانه نزد آن کوچک شمرده میشود (از این بیان فهمیده میشود آنانکه بآل محمّد، علیهم السّلام، ظلم نموده‌اند بسختى باز خواست شده بعذاب گرفتار خواهند شد) (26) پس از دو رنگى و دو روئى در دین خدا بپرهیزید (این جمله اشاره است به گروهى که در بیعت نمودن با آن حضرت متوقّف بودند، و آنان که بیعت را شکستند) زیرا اجتماع (دست بدست دادن و یکى شدن) در آنچه حقّ است و آنرا میل ندارید بهتر است از تفرقه و جدائى در آنچه‌ 

باطل است و آنرا دوست مى‌دارید، و خداوند سبحان بر اثر تفرقه و جدائى به هیچ کس از گذشتگان و باقى ماندگان خیر و نیکوئى عطاء نفرموده.

(27) اى مردم خوشا بحال کسیکه زشتى و بدى خودش او را از زشتیهاى مردم نگاه دارد، و خوشا بحال کسیکه در خانه خود بنشیند (فتنه و فساد بر پا ننماید، و براى امر بمعروف و نهى از منکر و جلوگیرى از تباهکارى آماده باشد) و روزى خود را بخورد (طمع بمال دیگران نداشته باشد) و به اطاعت پروردگارش مشغول بوده و بر گناه خویش بگرید (توبه و بازگشت نماید) در نتیجه سرگرم بکار خویشتن باشد و مردم از (دست و زبان) او در آسایش باشند.

 

نهج البلاغه، ترجمه مرحوم علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، جلد 3، ص 576- 577

http://lib.eshia.ir/11479/3/577

 

آیت الله سبحانی: مسئله شفاعت در قرآن و اسلام قطعی است

... حضرت آیت الله سبحانی افزودند: گاهی بعضی افراد در ذهن جوانان این شبهه را می اندازند که شفاعت یک نوع تبعیض در قانون است، در این دنیا کسانی هستند پارتی دارند و قانون را به نفع خود می کنند؛ شفاعت در قیامت هم همین است، حسین بن علی(ع) واسطه می شود شفاعت در حق شیعیانش جاری بشود و در حق دیگران نشود.

ایشان در پاسخ به شبهه مذکور، اظهار کردند: شاید کسی که این شبهه را مطرح می کند، خودش هم می داند حرف او باطل است؛ بین شفاعت دنیوی و اخروی و بین شفاعت مسلمانان و طلب شفاعت مشرکان تفاوت وجود دارد؛ در مسلمانان، شفاعت از بالا شروع می شود و خدا به عنوان قانونگذار به انبیا این اجازه را داده در حالی که در مسئله مشرکین یا در همین دنیا، شفاعت از پایین شروع می شود؛ فرد گناهکار به سراغ انسان قدرتمند می رود و او را می بیند و مبلغی به او می دهد تا در حق او شفاعت کند و قانون به نفع او شود.
 

https://www.qomnews.ir/fa/news/65120

 

پریشبها کانال قرآن یک مستند بنام ققنوس را از شیخ عبدالله دَهدوه نشان داد که چطور اهل سنت بوده اند و با ظهور انقلاب اسلامی تصمیم می گیرند شیعه شده و بعد حتی شیخ آخوند هم شده و مسجدی را در بروکسل بلژیک هم دائر می فرمایند. تروریستی مسجد الرضا (علیه السلام) که ایشان در بروکسل بر پا کرده بوده را به آتش می کشد و ایشان هم در این بین شهید می شود.

ظلمی که به اهل بیت پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم شده است در وجود مبارک ثارالله و ابن ثاره یعنی شهادت در محراب امیر المومنین علی بن ابیطالب و شهادت حضرت سید الشهداء امام حسین علیه السلام هم خلاصه نمی شود و بلکه در همه ی اهل بیت از خود پیغمبر تا همه ی ائمه ی اطهار و حضرت فاطمه ی زهرا و حضرت زینب سلام الله علیهم اجمعین مشهود است. این ظلم را وقتی بخواهیم در ارتباط با استکبار و استعمار و تک قطبیها و چند قطبیهای جهانی حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم ترجمه کنیم تا بلکه معنای حکمت الهی آنرا هم بهتر متوجه شویم، همانا مسئله اینطور جلوه هم می کند که آن نیاز به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی ای را که مستلزمش معرفت به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست را بشر امروزی نمی خواهد دریابد و بلکه خود را همه کاره ی عالم هم می بیند و می شناسد و می خواهد که بشناساند. و لذا وقتی از دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی حتی ابرتقارنی و ریسمانی سعی می کند به مدل استاندارد ذرات فیزیک و فرمولیزاسیون نیروهای ضعیف و قوی و الکترومغناطیسم و گرانش و وحدت بین این نیروها بین الکترونها و بلکه لپتونها و کوارکها و ... دست یابد، در سعی و خطاهایش بسی هم اشتباه می کند. و تا بیاید مسائل را راست و درستش کند، به احتمال رو به یقین هم شیرازه ی امور از دستش در می رود و بالاخره هم متوجه می شود که در هندسه ی مسائل راه را کج هم رفته است و حالا باید درستش هم کند.

ولی نادیده گرفتن معرفت به امام زمان عجل ا لله فرجه الشریف همانطوری که از معرفت به خدا و معرفت به پیغمبر هم سرچشمه می گیرد، مسئله ی دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی و ابرتقارنهای متناظر آنها را فقط منحصر به عدم وصل درست زمین و آسمان نمی کند و بلکه منجر به ظلمهایی هم می شوند که جنایات عظیمی از آنها هم می توانند بوقوع پیوندند. و دلیلش هم این است که مگر می شود شفاعت خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نادیده گرفت و به شرک و دیگر گناهان نابخشودنی همراهش هم نیافتاد؟ همه ی بمبهای اتمی و هسته ای و سلاحهای کشتار جمعی را جمع کنید در عالم که از خود دفاع کنید و حال آنکه به شرک افتاده و معرفت به خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نداشته باشیم؛ می شود؟! معلوم است که نمی شود! از جمله همین هم هست که پشت همه ی کامیونها نوشته است: فقط خدا! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله

مَّن یَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً یَکُن لَّهُ نَصِیبٌ مِّنْهَا وَمَن یَشْفَعْ شَفَاعَةً سَیِّئَةً یَکُن لَّهُ کِفْلٌ مِّنْهَا وَکَانَ اللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ مُّقِیتًا ‎﴿النساء: ٨٥﴾‏

قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِیعًا لَّهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ‎﴿الزمر: ٤٤﴾‏

 

اَللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِما کَدَحَ فیکَ اِلَى الدَّرَجَةِ
بارالها، مرتبه‌او رابه‌سبب زحماتى‌که در راه تو کشید به بالاترین درجات

الْعُلْیا مِنْ جَنَّتِکَ، حَتّى‌ لایُساوى‌ فى مَنْزِلَةٍ، وَ لایُکافَأَ
بهشت بالا بر، تا اندازه‌اى که هیچ کس در هیچ مقام و منزلت با او یکسان نباشد، و در هیچ

فى مَرْتَبَةٍ، وَ لایُوازِیَهُ لَدَیْکَ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَ لانَبِىٌّ
مرتبه با حضرتش برابر نگردد، و در آستانت هیچ ملک مقرب و پیامبر

مُرْسَلٌ، وَ عَرِّفْهُ فى اَهْلِهِ الطّاهِرینَ وَ اُمَّتِهِ الْمُؤْمِنینَ مِنْ
مرسل با او برابرى نکند، و قبول شفاعتش را در اهل بیت پاکیزه‌اش و مؤمنان از

حُسْنِ الشَّفاعَةِ اَجَلَّ ما وَعَدْتَهُ، یا نافِذَ الْعِدَةِ، یا وافِىَ
امّتش بیش از آنچه به‌او وعده فرموده‌اى به او اعلام فرما، اى خدایى که وعده‌ات نافذ است، اى آن که عهدت

الْقَوْلِ، یا مُبَدِّلَ السَّیِّئاتِ بِاَضْعافِها مِنَ الْحَسَناتِ، اِنَّکَ
وفا است، اى مولایى که بدیها را به چندین برابر به خوبیها تبدیل مى‌کنى، همانا که تو

ذُوالْفَضْلِ الْعَظیمِ.
صاحب فضل عظیمی

 

صحیفه سجادیه، ترجمه استاد حسین انصاریان، فرازی از دعای دوم، ص 42- 43

http://lib.eshia.ir/10261/1/43

 

أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ فَظُلْمٌ لَا یُغْفَرُ وَ ظُلْمٌ لَا یُتْرَکُ وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا یُطْلَبُ فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یُغْفَرُ فَالشِّرْکُ بِاللَّهِ قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ( إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ)وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی یُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِی لَا یُتْرَکُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً الْقِصَاصُ هُنَاکَ شَدِیدٌ لَیْسَ هُوَ جَرْحاً بِاْلمُدَى وَ لَا ضَرْباً بِالسِّیَاطِ وَ لَکِنَّهُ مَا یُسْتَصْغَرُ ذَلِکَ مَعَهُ فَإِیَّاکُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِی دِینِ اللَّهِ‌ 

فَإِنَّ جَمَاعَةً فِیمَا تَکْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَیْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِیمَا تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَیْراً مِمَّنْ مَضَى وَ لَا مِمَّنْ بَقَی یَا أَیُّهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَیْتَهُ وَ أَکَلَ قُوتَهُ وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَکَى عَلَى خَطِیئَتِهِ فَکَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِی شُغْلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَةٍ .

(24) آگاه باشید ظلم بر سه قسم است: ظلمى که آمرزیده نمى‌شود، و ظلمى که باز خواست میشود، و ظلمى که آمرزیده شده باز خواست نمى‌شود، امّا ظلمى که آمرزیده نمى‌شود شرک بخدا است، خداوند سبحان (در قرآن کریم س 4 ى 48) مى‌فرماید: إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ^ یعنى خدا نمى‌آمرزد کسیرا که باو شرک آورد، و امّا ظلمى که آمرزیده میشود ظلم بنده است بر نفس خود در بجا آوردن برخى گناهان کوچک (در صورتیکه اصرار بر آن نداشته باشد، زیرا اجتناب و دورى از کبائر و گناهان بزرگ کفّاره ایست که گناه کوچک را پوشانده جلوه نمى‌دهد) و امّا ظلمى که باز خواست میشود ظلم بنده است بنده دیگر را، (25) قصاص و تلافى در آخرت سخت و دشوار است، و قصاص در آنجا با زخم کاردها و زدن تازیانه‌ها نیست، ولى قصاصى است که زخم و تازیانه نزد آن کوچک شمرده میشود (از این بیان فهمیده میشود آنانکه بآل محمّد، علیهم السّلام، ظلم نموده‌اند بسختى باز خواست شده بعذاب گرفتار خواهند شد) (26) پس از دو رنگى و دو روئى در دین خدا بپرهیزید (این جمله اشاره است به گروهى که در بیعت نمودن با آن حضرت متوقّف بودند، و آنان که بیعت را شکستند) زیرا اجتماع (دست بدست دادن و یکى شدن) در آنچه حقّ است و آنرا میل ندارید بهتر است از تفرقه و جدائى در آنچه‌ 

باطل است و آنرا دوست مى‌دارید، و خداوند سبحان بر اثر تفرقه و جدائى به هیچ کس از گذشتگان و باقى ماندگان خیر و نیکوئى عطاء نفرموده.

(27) اى مردم خوشا بحال کسیکه زشتى و بدى خودش او را از زشتیهاى مردم نگاه دارد، و خوشا بحال کسیکه در خانه خود بنشیند (فتنه و فساد بر پا ننماید، و براى امر بمعروف و نهى از منکر و جلوگیرى از تباهکارى آماده باشد) و روزى خود را بخورد (طمع بمال دیگران نداشته باشد) و به اطاعت پروردگارش مشغول بوده و بر گناه خویش بگرید (توبه و بازگشت نماید) در نتیجه سرگرم بکار خویشتن باشد و مردم از (دست و زبان) او در آسایش باشند.

 

نهج البلاغه، ترجمه مرحوم علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، جلد 3، ص 576- 577

http://lib.eshia.ir/11479/3/577

 

آیت الله سبحانی: مسئله شفاعت در قرآن و اسلام قطعی است

 

... حضرت آیت الله سبحانی افزودند: گاهی بعضی افراد در ذهن جوانان این شبهه را می اندازند که شفاعت یک نوع تبعیض در قانون است، در این دنیا کسانی هستند پارتی دارند و قانون را به نفع خود می کنند؛ شفاعت در قیامت هم همین است، حسین بن علی(ع) واسطه می شود شفاعت در حق شیعیانش جاری بشود و در حق دیگران نشود.

ایشان در پاسخ به شبهه مذکور، اظهار کردند: شاید کسی که این شبهه را مطرح می کند، خودش هم می داند حرف او باطل است؛ بین شفاعت دنیوی و اخروی و بین شفاعت مسلمانان و طلب شفاعت مشرکان تفاوت وجود دارد؛ در مسلمانان، شفاعت از بالا شروع می شود و خدا به عنوان قانونگذار به انبیا این اجازه را داده در حالی که در مسئله مشرکین یا در همین دنیا، شفاعت از پایین شروع می شود؛ فرد گناهکار به سراغ انسان قدرتمند می رود و او را می بیند و مبلغی به او می دهد تا در حق او شفاعت کند و قانون به نفع او شود.
 

https://www.qomnews.ir/fa/news/65120

 

مسئله ای که در مورد شفاعت مطرح است این است که چقدر خوب می شد فرد گناهکار می توانست سراغ پیغمبر اکرم در همین دنیا برود و از او تقاضای شفاعتش را بکند؛ البته این کار را وقتی آن حضرت به عنوان رسول الله شناخته شدند ممکن هم بود، ولی خوب ما امروزه روز شخص ایشان را در دسترس نداریم! ولی ما صلوات بر آن حضرت را داریم که اتفاقاً در شرح دعای صحیفه ی سجادیه امشب در مسجد بنده شرح خیلی زیبایی هم در مورد همین مسئله ی شفاعت از استاد خطیب محترم شنیدم. و در ضمن، ما خیلی هم اظهار می داریم: اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته. تقبل شفاعت حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم همانا و نجات امتش همانا است دیگر. و لذا موضوع آیا این نمی شود بلکه دعای ما چطور مقبول بیافتد که حتی همه وهمه را هم نجات دهد؟ و آنگاه مشکل چیست که بنظر می رسد مسئله غیر از این هم هست؟

این یک چیز است که بگوییم کسی زبانش را بتواند هم حفظ کند، ولی این هم ظلمی دیگر است که امت اسلامی دچار تفرقه و چند دستگی هم شود بجای اینکه وحدت و یک پارچگی اش را هم حفظ کند تا بتواند تک قطبیهای مغناطیسی اش را هم بیابد! البته اگر بشریت دچار شرک هم شود، این دیگر می فرمایند ظلمی است نابخشودنی. مثل این است که آنچنان شکستی در ابرتقارنها رخ دهد که تک قطبیهای مغناطیسی و بلکه دوگانهای مغناطیسی/ الکتریکی را هم دیگر نتوانیم داشته باشیم! شرک چنین مشکلی را هم می تواند ایجاد کند آنچنان که تک قطبی جهانی حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف که باید استکبار جهانی را هم در هم بشکند دچار آنچنان مسائل شرک آلود استکباری و استعماری هم شود کاملاً تک قطبی جهانی را بخواهد در اختیار استکبار جهانی بگذارد! و حال آنکه غایت کمال در انسان اینجا است که بتواند شفاعت حضرت رسول اکرم را دریابد و به معرفت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد و الا که دعایش بالا هم نمی رود! موضوع اینج این است که علم و صنعت و حوزه و دانشگاه آنچنان هم یکپارچه شوند که دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی ابرتقارنی و برنامه (هندسی) لانگلندزی و شفاعت پیغمبر و تک قطبی امام زمان عجل الله فرجه الشریف همه و همه یک جا جمع شوند و زمین و آسمان را به هم وصل هم کنند و مسئله را از وبازدگی و قطببندیهای تفرقه افکنانه و دو دستگی و چند دستگی هم بیرون آورده و درجات پیغمبر اسلام را هم بدست امام زمان عجل الله فرجه الشریف عالمگیر و جهانی کنند! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا ‎﴿النساء: ٩﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا ‎﴿الأحزاب: ٧٠﴾‏

 

الْعَمَلَ الْعَمَلَ ثُمَّ النِّهَایَةَ النِّهَایَةَ وَ الِاسْتِقَامَةَ الِاسْتِقَامَةَ ثُمَّ الصَّبْرَ الصَّبْرَ وَ الْوَرَعَ الْوَرَعَ إِنَّ لَکُمْ نِهَایَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَایَتِکُمْ وَ إِنَّ لَکُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِکُمْ وَ إِنَّ لِلْإِسْلَامِ‌ غَایَةً فَانْتَهُوا إِلَى غَایَتِهِ وَ اخْرُجُوا إِلَى اللَّهِ مِمَّا افْتَرَضَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَقِّهِ وَ بَیَّنَ لَکُمْ مِنْ وَظَائِفِهِ أَنَا شَاهِدٌ لَکُمْ وَ حَجِیجٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنْکُمْ أَلَا وَ إِنَّ الْقَدَرَ السَّابِقَ قَدْ وَقَعَ وَ الْقَضَاءَ الْمَاضِی قَدْ تَوَرَّدَ وَ إِنِّی مُتَکَلِّمٌ بِعِدَةِ اللَّهِ وَ حُجَّتِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى ( إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَنْ لَا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ) وَ قَدْ قُلْتُمْ رَبُّنَا اللَّهُ فَاسْتَقِیمُوا عَلَى کِتَابِهِ وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ وَ عَلَى الطَّرِیقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِیهَا وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا فَإِنَّ أَهْلَ الْمُرُوقِ مُنْقَطِعٌ بِهِمْ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثُمَّ إِیَّاکُمْ وَ تَهْزِیعَ الْأَخْلَاقِ وَ تَصْرِیفَهَا وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ فَإِنَّ هَذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً یَتَّقِی تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى یَخْزُنَ لِسَانَهُ وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ بِکَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِی نَفْسِهِ فَإِنْ کَانَ خَیْراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ کَانَ شَرّاً وَارَاهُ وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ یَتَکَلَّمُ‌ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لَا یَدْرِی مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَیْهِ وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى‌ الله ‌علیه‌ و آله)لَا یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمْ أَنْ یَلْقَى اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ هُوَ نَقِیُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِیمُ اللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْیَفْعَلْ

(12) کار نیکو کار نیکو (خدا را بسیار عبادت و بندگى کنید و به اندک آن اکتفاء ننمائید) پس آنرا بپایان برسانید، آنرا بپایان برسانید، و استوار باشید، استوار باشید (در امر دین استقامت داشته باشید و از راه راست پا بیرون ننهاده بهر طرف رو نیاورید، و در معاصى) شکیبائى گزینید شکیبائى گزینید (و از پیروى خواهشهاى نفس خوددارى نمائید) بپرهیزید، بپرهیزید (از آنچه خدا نهى فرموده دورى کنید) شما را عاقبت و خاتمه‌اى هست، خود را بآن (بهشت جاوید) برسانید، و براى شما پرچم و نشانه اى است (پیغمبر اکرم و اوصیاء آن حضرت) پس (براى رسیدن بحسن عاقبت) به نشانه خودتان هدایت و رستگار شوید، (13) و اسلام را فائده و سودى است (سیادت و سعادت همیشگى) آنرا بدست آورید، و بخدا رو آورید و حقّ او را آنچه بر شما واجب کرده و احکام خود را که برایتان (در قرآن و سنّت) بیان فرموده انجام دهید، من روز قیامت براى شما گواه، و (براى نجات و رهائى از عذاب) از طرف شما حجّت و دلیل مى‌آورم.

(14) آگاه باشید آنچه پیش از این مقدّر بود (خلافت خلفاء و انتقال به آن حضرت) واقع شد، و آنچه حکم و اراده خدا بآن تعلّق گرفته پى در پى (فتنه‌ها و خونریزیهاى بعد از این) پیش خواهد آمد، و من از روى وعده خدا و حجّت او (قرآن کریم با شما) سخن مى‌گویم: خداى تعالى (در س 41 ى 30) فرموده: إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ‌ یعنى آنانکه گفتند: پروردگار ما خدا است (به ربوبیّت و وحدانیّت او اقرار کردند) پس (بر آن) ایستادگى نمودند (اوامر او را انجام داده نواهیش را مرتکب نگشتند، هنگام مرگ) فرشتگان بر ایشان نازل شوند (و بگویند) که (از سختیها) نترسید، و (بآنچه از دست دادید) اندوهگین نباشید، و مژده باد شما را بهشت که (در دنیا بآن) وعده داده شده بودید» (15) و شما که گفتید: پروردگار ما خدا است، پس (طبق اقرار خود) بعمل بکتاب و راه روشن دستور و فرمان و طریق شایسته عبادت و بندگیش ایستادگى کنید، و از آن راه خارج نشوید، و بدعتى در آن نگذارید، و با آن مخالفت نکنید، زیرا کسانیکه از آن راه قدم بیرون نهادند روز قیامت به رحمت خدا راه ندارند، (16) پس بر حذر باشید از تغییر و تبدیل خلق و خوها (بپرهیزید از نفاق و دوروئى:

راستگویى، دروغگویى، سخن چینى و مصلح شدن) و زبان را یکى قرار دهید (یک جور سخن گویید) و مرد باید زبان خود را نگاه دارد (بیجا لب به گفتار نگشاید) زیرا زبان بصاحب خود سرکش است (اگر عنانش را رها کند او را در مهلکه انداخته تباه گرداند) سوگند بخدا نمى‌بینم بنده پرهیزگارى را پرهیزکاریش باو سود بخشد تا اینکه زبانش را (از دروغ و تهمت و غیبت و دشنام و سخن چینى و مانند آنها) نگاه‌دار و (و گر نه پرهیزش سودى ندارد، زیرا پرهیزکار سودمند نگردد مگر بر اثر اجتناب و دورى از جمیع معاصى) (17) و بتحقیق زبان مؤمن پشت دل او است (سخنش از روى دل و اعتقاد مى‌باشد) و دل منافق پشت زبان او است (بآنچه مى‌گوید اعتقاد ندارد) زیرا مؤمن چون بخواهد سخنى گوید در آن تأمّل و اندیشه کند، اگر نیکو و صلاح بود بیان کند، و اگر بد و ناروا بود مى‌پوشاند (از گفتن خوددارى مى‌نماید) و منافق آنچه به زبانش برسد مى‌گوید و نمى‌داند کدام سخن براى او سود دارد و کدام زیان!! (18) و رسول خدا، صلّى اللَّه علیه و آله، فرمود: «ایمان بنده مستقیم و استوار نیست تا اینکه دل او استوار باشد، و دل او استوار نیست تا اینکه زبانش استوار باشد» (زیرا زبان ترجمان دل است، و استقامت دل بسته به زبان است) پس کسیکه از شما توانا باشد که خداوند سبحان را ملاقات کند (مشمول رحمت او گردد) در حالیکه از خون مسلمانان و دارائى آنها دستش پاک، و از هتک آبرو و شئون آنان زبانش سالم باشد، باید چنین کند (از شرائط اسلام و لوازم ایمان است که بایستى مسلمان از زبان و دست مسلمان آسایش داشته باشد).

 

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه مرحوم علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، جلد 3، ص 569- 571

http://lib.eshia.ir/11479/3/569

 

در نماز جمعه این هفته بحث بر سر زبان و اینکه تقوی بدون حفظ لسان برای مومن هیچ فایده ای ندارد بود. این در فرازی از خطبه ی 175 نهج البلاغه است که در بالا آمده است: 

175 - از خطبه‌هاى آن حضرت علیه السّلام است (در اندرز بمردم و فضائل قرآن کریم که آنرا در اوائل خلافت خود فرموده)

پیام رهبر معظم انقلاب در پی حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ:همه باید در مقابل جریان بی‌احترامی به جان مردم و امنیت و مقدسات ید واحده باشیم

 

درپی حادثه تروریستی روز گذشته در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهما السلام که به  شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بی‌گناه منجر شد، حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی با تسلیت به خانواده‌های عزادار این حادثه، مردم شیراز و ملت ایران تأکید کردند: دستگاههای حافظ امنیت و قوه‌ی قضائیه تا فعالان عرصه‌ی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحده‌ئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بی‌اعتنائی و بی‌احترامی روا میدارد.

متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
جنایت شقاوت‌آمیز در حرم مطهّر حضرت احمد بن موسی علیهماالسلام که به شهادت و مجروح شدن دهها مرد و زن و کودک بی‌گناه انجامید، دلها را اندوهگین و داغدار کرد. عامل یا عاملان این جنایت اندوهبار یقیناً مجازات خواهند شد ولی داغ عزیزان و نیز هتک حرمت حرم اهل بیت علیهم‌السلام جز با جستجو از سررشته‌ی این فاجعه‌آفرینی‌ها و اقدام قاطع و خردمندانه درباره‌ی آن، جبران نخواهد شد. همه در مقابله با دست دشمن آتش‌افروز و عوامل خائن یا جاهل و غافل او وظائفی برعهده داریم؛ از دستگاههای حافظ امنیت و قوه‌ی قضائیه تا فعالان عرصه‌ی فکر و تبلیغ و تا آحاد مردم عزیز باید ید واحده‌ئی باشند در مقابل جریانی که به جان مردم و امنیت آنان و مقدسات آنان بی‌اعتنائی و بی‌احترامی روا میدارد. ملت عزیز و دستگاههای مسئول یقیناً بر توطئه‌ی خباثت‌آمیز دشمنان فائق خواهند آمد، انشاءالله.

اینجانب به خانواده‌های عزادار این حادثه و به مردم شیراز و به همه‌ی ملت ایران تسلیت میگویم و شفای مجروحان را از خداوند متعال مسألت میکنم.

سید علی خامنه‌ای

۵ آبان ۱۴۰۱

وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَلْیَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا ‎﴿النساء: ٩﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا ‎﴿الأحزاب: ٧٠﴾‏

 

... عن نوف البکالی، قال: أتیت أمیر المؤمنین (صلوات الله علیه) وهو فی رحبة مسجد الکوفة، فقلت: السلام علیک یا أمیر المؤمنین ورحمة الله وبرکاته. فقال: وعلیک السلام یا نوف ورحمة الله وبرکاته. فقلت له: یا أمیر المؤمنین، عظنی. فقال: یا نوف، أحسن یحسن إلیک. فقلت: زدنی یا أمیر المؤمنین. فقال: یا نوف، ارحم ترحم ....

 

الامالی شیخ صدوق، ص 277- 278

http://lib.eshia.ir/15033/1/278

 

 

2- در هفته‌های گذشته خبر تولید پانسمان مخصوص بیماران پروانه‌ای توسط جوانان نخبه اصفهانی در فضای مجازی منتشر شد. این در حالی است که آمریکا و دولت‌های اروپایی واردات آن را به داخل ایران تحریم کرده‌اند. جوانان غیور و نخبه ایرانی توانستند پس از قریب به 4 سال تحقیق و پژوهش، این محصول بسیار مهم را تولید کنند. 

در تیرماه سال جاری سفیر کشورمان در سوئد در توئیتی نوشت: «شرکت سوئدی تولید‌کننده ملزومات پزشکی همچنان به بهانه تحریم ظالمانه آمریکا از فروش پانسمان برای کودکان پروانه‌ای (ای.بی) ایران امتناع می‌کند. این فرشتگان معصوم هر روز در مقابل چشم مدعیان حقوق‌بشر زجر می‌کشند و پرپر می‌شوند. آیا این نقض فاحش حقوق کودک و جنایت علیه بشریت نیست؟»

 

از یادداشت روز روزنامه کیهان

https://kayhan.ir/fa/news/252243

 

بنده داشتم در آرشیو جستجوهایی می کردم که رسیدم به مقاله ای در مبحث هپ یا همان فیزیک انرژی بالا که از قبل ژان کریستوف واله نویسنده اش را می شناختم و نویسنده ی دیگرش که فیلیپ ماتیو بود را با نویسنده ی با همین نام ماتیو اشتباه گرفتم که با دیفرانسیسکو و سنچال نظریه میدانهای همدیسی را نوشته اند. و این فیلپ ماتیو در انستیتو پارامیتر کانادا است که به میدانهای کوانتومی و از جمله میدانهای  BF هم پرداخته است.

 

  1. arXiv:2210.11890  [pdfother

     

    hep-th gr-qc math-ph

    Gauge theories on quantum spaces

    Authors: Kilian HersentPhilippe MathieuJean-Christophe Wallet

    Abstract: We review the present status of gauge theories built on various quantum space-times described by noncommutative space-times. The mathematical tools and notions underlying their construction are given. Different formulations of gauge theory models on Moyal spaces as well as on quantum spaces whose coordinates form a Lie algebra are covered, with particular emphasis on some explored quantum properties. Recent attempts aiming to include gravity dynamics within a noncommutative framework are also considered. △ Less

    Submitted 21 October, 2022; originally announced October 2022.

    Comments: 141 pages. Review article. This is a preliminary version

 

خلاصه ی کلام این که از این میدانهای بی اف رسیدم به سایت جان بائز و بحث او در مورد نیوترینوها و شکل گرفتن بالهای رنگی پروانه ها و نورانیت خاصی که در بعضی از آنها مشاهده می شوند!

https://math.ucr.edu/home/baez/butterfly.html

(گویا جوان بائز (خواننده و بلکه دختر عموی جان بائز) هم با جولیا باترفلای هیل یک آهنگی خوانده باشند که به موضوع ما هم یحتمل بی ربط است!!! ولی جان بائز هم صفحه ی دیگری دارد مربوط به 12 و 20 وجهی که باید جالب هم باشد و به 600 سلولی که آنالوگ 20 وجهی 4 بعدی است هم ربطش می دهد و ....)

یک نکته ای که اینجا هست مسئله ی فطرت و غایتی است که بحثش رفت که صاحب المیزان هم مطرح می فرمایند که چطور فرض بفرمایید که گردویی که در زمین کاشته می شود می تواند در شرایط مناسب تبدیل شود به یک درخت تنومندی که غایت درخت گردو است. و حال آنکه فرض بفرمایید غایت یک گل زیبا و خوشبو مثل گل محمدی یا نرگس یا یاس هم برای خود یک لطافتی دارد که مخصوص او است و با درخت گردو هم منافاتی ندارد و بلکه در تناقض هم نیستند. عرض بنده ی حقیر اینجا چیست؟

عرض بنده ی حقیر این است که آنچه از رسانه ها بدرستی گفته می شود که برداشتهایی خاص را در ذهن مخاطب خود ایجاد می کنند که خود مایلند آنها را برجسته سازی کنند، درست است. ولی اصولاً هم تجزیه و تحلیلی که از این خبرها می شود نیز باید در نظر گرفته شود. مثلاً بنده داشتم این خبر را راجع به قطب زاده و کودتایی که بخاطرش اعدام هم شد را می خواندم که مربوط هم هست به سید مهدی مهدوی در روزنامه ی کیهان که با قطب زاده همکاری هم کرده بوده است:

مجموعه خاطرات مرحوم محمد محمدی ری‌شهری- جلد اول- ۴۲

پشتوانه‌‌سازی برای کودتا به نام مرجعیت

https://kayhan.ir/fa/news/252253

 

و این هم خبرش از تسنیم:

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/01/22/1696892

 

یک جاهایی گذشته از این مسئله ی دیگر "پستونیزاسیون" که به کوهمولوژی هم برمی گردد، مسئله این است که نیوترینوها آیا اصلا جرمی هم دارند یا ندارند؟

https://arxiv.org/abs/1812.06473

(این مقالات دیگر پستون را هم ملاحظه بفرمایید:)

https://arxiv.org/abs/hep-th/0503083

https://arxiv.org/abs/1211.2240

https://arxiv.org/abs/1312.6689

مثلاً شما وقتی صدا و سیما را از تلویزیون می بینید یا می شنوید، خیلی بفکر این نیستید که آیا تصاویر یا گفتارها جرمی هم دارند که وارد اتاق خانه ی شما هم شده اند؟ و بلکه بیشتر فکر این هستید که چه فیلمی را ببینید یا کدام اخبار را هم گوش کنید یا ...؟! به همین ترتیب هم حتی می توان در نظر گرفت که آن تصاویری که کره ی سماوی در حتی بهترین تلسکوپها می توانند ایجاد کنند آیا چقدر جرم دارند و بلکه جرم آنها چقدر در رابطه با انچه ما مشاهده می کنیم از انها در ما تاثیراتی می توانند داشته باشند. به عبارت دیگر آنچه ما از ستاره شناسی و اختر فیزیک می توانیم بدست آوریم، می توانند از یک نظری توپولوژیک و بلکه (کو)همولوژیک از دیدگاه های هندسه ی جبری و هندسه ی دیفرانسیل هم باشند تا آنچه که ما بطور خیلی دقیقتر هم می توانیم از تصاویر و نرم افزارهای ماهواره ای هم بدست آوریم که در هندسه و جغرافیای مسافتهایی که ما مایلیم طی کنیم هم براحتی با نرم افزارهای نشان و ویز و ... قدم به قدم ما را همراهی هم می کنند! خوب اینجا مسئله چیست؟ بنظر می رسد که این درست است که نیوترینوها یحتمل آنقدر جرمشان کم است که اصلا می توان گفت در بعضی مواقع که ولش کن اینها اصلا جرم هم نداشته باشند نیز می توانند مدل خوبی برای ما باشند! و اما در بعضی مواقع هم نمی شود. مثلاً بالهای پروانه ها با اینکه جرم خیلی کمی هم دارند، ولی اگر مواظب هم نباشیم خیلی هم می توانند شکننده باشند و زود خورد شده و از بین بروند! و همین را در مدلهای گرافین دو بعدی هم می توان داشت که حالا آنجا را بنده خیلی وارد نیستم که داستان از چه قرار است ولی گویا در نانو تکنولوژی و حتی صنعت رایانه و کامپیوتر هم خیلی کاربرد یافته اند. و اما یک جاهایی را داریم که واقعاً هم در نیروی قوی و فرض بفرمایید کوارکها می بینیم که جرمهای کوارکها در نسل سوم سر و ته  (top: t, b: bottom) نسبت به جرم دیگر کوارکها قابل توجه هم می شوند! و لذا اینکه اینجا چطور مسائل را باید تجزیه و تحلیل هم کرد، یحتمل بتوان گفت که خیلی هم از مشهودات مدل استاندارد ذرات فیزیک هنوز نیستند و جای کار دارند هر چند که می توانند انقلاباتی هم در این زمینه های علمی ایجاد کنند. مثلاً همین دیدگاه های کوهمولوژیکی خیلی هم پیش زمینه های علمی مهمی را گویا می توانند داشته باشند در همین موارد نیروهای حتی قوی! 

نکته اینجا این است که در غایتهایی که انسانها در کمال پرستی خود یحتمل هم دچارش شویم، از جمله بیماریهایی است که در اثر افراط و تفریطهایی که ما را مبتلا می کنند و از جمله بیماری مختلفی است مثل بیماری پروانه ای و سرطان و جزام و حتی دیابت و .... خصوصاً وقتی شناخت از خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف در شاگرد و دانشجو و طلبه کمتر مورد توجه قرار گیرند انجاهایی که دارند از حالات خلائها به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم از یکدیگر بسیار هم بر حسب استعدادها و تواناییها و حتی نخبگیها و نابغگیهای خود نیز سبقت می گیرند.

نکته ی تاسفباری که اینجا از لحاظات اجتماعی هم مشاهده می شود این است که جامعه را رسانه ها می توانند طوری هم قطببندی کنند  که حداقلش هم دو قطبیهایی است  که فاجعه های اجتماعی هم آنچنان رخ دهند که حتی خیلی از مردم یا لااقل بعضی از مردم از سر نارضایتیهایشان به خیابانها ریخته و انواع آشوبها را بخواهند رقم بزنند کانه کار خیلی خوبی هم دارند می کنند انچنان که خود را در معرض باتوم و گازهای اشک آور از یک طرف و از طرفی دیگر هم گرفتار رفتارهای داعشی و بدتر از داعشی شوند! آیا اینها جرمی از لحاظ اجتماعی هم ندارند؟ یا اینکه مسئله این است که بر عکس از لحاظات عاطفی جوامع بر همدیگر می خواهند باری را تحمیل کنند که غیر قابل جبران هم باشند چرا که مشکلات عاطفی خانوادگی را وقتی درست هم حل نکنیم، کارها می کشد به منتقل کردن عواطف انسانی به سگ و گربه بازی و بی حجابیها و .... از نماز جمعه برمی گردیم و می بینیم در خیابانهای حول ظفر خانمهای بی حجاب چطور سگهایشان را برای هواخوری هم آورده اند! خوب، اینجا آسان هم هست که زودی اشکال شود که باید به اروین یالوم هم در درمان شوپنهاورش مراجعه کرد و اگر مسئله بیگانه ی آلبر کامو هم نباشد و بلکه یحتمل زودی هم بپرند به این وادی که دیدید از قول حجت الاسلام و المسلمین قرائتی هم گفتم مسئله مسئله ی امین آباد است و سیاه چاله هایی که می توانند در یک  سوراخ رول پلاک جای هم گیرند و ...! به طرف گفتند که اینجا داری چه می کنی؟ گفت که می خواهم ببینم اینجا توی سوراخ رول پلاک دنبال چی هم داستی می گشتی؟ طرف می فرماید کور خواندی! من سی سال است دارم به مشاهداتم می پردازم و نتوانسته ام بفهمم داستان چیست؟ و حالا تو همینجوری می خواهی مسئله را در ایکی ثانیه و آن هم ای کیو سان ی هم با تمرکز و بلکه یوگا و بدون کمک از اصول فیزیکی مسئله و ... هم حلش کنی و السلام نامه تمام؟! و روانشناسی و روانپزشکی مسئله را هم حتی در نظر نگیری؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

فَأَنجَیْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿العنکبوت: ١٥﴾‏

 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَتَوِّجْنِی بِالکِفایَةِ وَسُمْنِی حُسْنَ الوِلایَةِ وَهَبْ لِی صِدْقَ الهِدایَةِ وَلاتَفْتِنِّی بِالسِّعَةِ وَامْنَحْنِی حُسْنَ الدِّعَةِ وَلاتَجْعَلْ عَیْشِی کَداً کَداً وَلا تَرُدَّ دُعائِی عَلَیَّ رَداً فَإِنِّی لا أَجْعَلُ لَکَ ضِداً وَلا أَدْعُو مَعَکَ نِدّاً 

فرازی از دعای مکارم اخلاق حضرت سجاد علیه السلام

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

یا اهل العالم، قتل الحسین عطشانا

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

وقتی گوشه ی چادر حضرت فاطمه و حضرت زینب و حضرت معصومه سلام الله علیهم را حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف توجه کردیم که سفت سفت چسبیده است و رها نمی کند، غیر ممکن است که سوار کشتی نجات حسینی نشویم. این از خصوصیات حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی است که از طرق شاگردی و دانشجویی و طلبگی سعی هم دارد هر چه بهتر الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد را طی کرده و به یاری حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بشتابد.

جای بسی تاسف و حتی تسلیت دارد که دیشب در میان اغتشاشاتی که گویا منزل مان وسط منطقه ی جنگی با گاز اشک آور و ... هم گیر کرده بود، اخبار هم از شیراز گزارش داد که در حمله ی تروریستی به حرم مطهر احمد بن موسی شاه چراغ علیهم  السلام چندین تن از هموطنان ما شهید و مجروح هم شده اند! و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. موضوع اینجا این است که نه تنها خدا شریکی ندارد و بلکه ضدی هم برای او نیست و لذا یک لیاقتی هم می خواهد سوار کشتی نجات حسینی امام زمان عجل الله فرجه الشریف شدن در حالی که گوشه ی چادر حضرت زهرا را هم همه و همه سفت چسبیده اند و رها نمی کنند. و این بدین معنا است که نمی توان در راه شاگردی و دانشجویی و طلبگی آنقدر هم به بیراهه رفت که الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد را دیگر نتوان هم دید و بلکه به مراجع عظام تقلید و ولی فقیه مد ظلهم العالی هم دیگر نشود کمک کرد و حتی سوار کشتی حسینی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم  خیلی مواظب باید هم بود تا همه و همه هم سوار شویم و قوی تر دست ضعیفتر را هم بگیرد و هدایت یافته ها گمراهان را هم سعی کنند. هر چه بیشتر هدایت کنند و بلکه همه و همه بشریت ان شاء الله نجات هم یابند. البته اینجا یحتمل بعضی اشکال هم می فرمایند که فقط با سلام و صلوات و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که حتی سعی دارد بسمت حکمت الهی هم سبقت بگیرد که کار درست نمی شود و .... اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء جوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ‎﴿١﴾‏ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ‎﴿٢﴾‏ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ‎﴿٣﴾‏

 

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

3023-: من سرّه أن یستجیب اللّٰه له عند الشّدائد و الکرب فلیکثّر الدّعاء فی الرّخاء.

هر که دوست دارد خدا هنگام سختى و مصیبت دعاى وى اجابت کند هنگام گشایش دعا بسیار کند.

نهج الفصاحه، ابوالقاسم پاینده، ص 770

http://lib.eshia.ir/10374/1/770

 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَنَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقاتِ الغَفْلَةِ وَاسْتَعْمِلْنِی بِطاعَتِکَ فِی أَیَّامِ المُهْلَةِ وَانْهَجْ لِی إِلى مَحَبَّتِکَ سَبِیلاً سَهْلَةً أَکْمِلْ لِی بِها خَیرَ الدُّنْیا وَالآخرةِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ کَأَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ قَبْلَهُ وَأَنْتَ مُصَلٍّ عَلى أَحَدٍ بَعْدَهُ وَآتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَفِی الآخرهِ حَسَنَةً وَقِنِی بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّار [١].

 

می فرمایند بهشت زیر پای مادران است، خصوصاً اگر آن مادر طفل و کودکی را هم که پستان مادر را دارد می مکد را نیز بغل کرده است، و خصوصاً هم اگر آن طفل مهدی موعود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست! اینجا حتی تنوعی را که بهشت زیر پای مادران می توانند اتفاق بیافتند مورد بحث ما دقیقاً نیست و چرا که چنین مبحثی می تواند بسیار هم دچار درهمتنیدگیها و پیچیدگیهای عدیده ای باشد. همین یک مسئله را در نظر آورید که آیا جنس منحنیها یا رویه های ریمانی که مادر و طفل در بغل او را نمایش دهند می توانند کمتر از 11 و 3 یا حتی 1 هم باشد آنگاه که نیمه ی شب مادر از خواب برمی خیزد و متوجه گریه ی کودک شده و پستانش را در اختیار طفل قرار داده تا بمکد. این آیا می تواند بستگی به این نکته هم داشته باشد که در آن لحظه مادر یا طفل حتی حسهای بویایی یا شنوایی یا بینایی یا چشایی شان هم درست کار می کند؟ آیا حتی ممکن نیست که طفل تشنه یا گرسنه هم نیست و بلکه خود را فرض بفرمایید که نجس هم کرده و ناراحت یا معذب هم شده و لذا گریه هم می کند؟ و لذا جنس مادولای منحنیهای مماس هم کدام است و ....؟ 3+3 است؟ 7+3 است؟ 10+1 است؟ 13=11+2 است؟ 5+1 است؟ .... یا اینها خیلی هم مسئله نیست هر چند که می تواند خیلی مهم هم باشد، و بلکه مسئله این است که گوشه ی چادر مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها را هم خدای ناکرده ول نکنیم و بلکه سفت سفت بچسبیم تا گم هم نشویم!

نکته ی دیگر در مسئله ی غشائهای زی- زی ریسمانی مثل آنکه اشوک سن و دیگران بررسی می کنند، این است که در این مسائل چقدر هم از جمله زی- زی گلوئنها را می توان دخیل کرد؟! البته بعضی یحتمل اینجا اشکال بفرمایند که این نوع تحقیقات وحدت نیروها و مدل استاندارد ذرات فیزیک و گرانش و ابرتقارن و ... مستلزم این است که پروژه های تحقیقاتی عظیم و گرانی را هم بتوانیم راه اندازی کنیم که بتوانند در سطوح بین المللی نیز رقابتهای شدیدی را داشته باشند هر چند که جبرهای فروبینیوس قاطیغوریایی را نیز اینجا نمی شود بیش از اندازه نیز نادیده گرفت. بنواخت نور مصطفی آن استن حنانه را، کمتر ز چوبی نیستی حنانه شو حنانه شو. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج

 

https://arxiv.org/abs/2210.14071

https://arxiv.org/abs/2007.03037

https://arxiv.org/abs/1305.1334

https://arxiv.org/abs/math/0610097

https://arxiv.org/abs/2210.07059

https://arxiv.org/abs/2210.04823

https://arxiv.org/abs/2210.04798

https://arxiv.org/abs/2210.06607

https://arxiv.org/abs/2207.03631

https://arxiv.org/abs/1108.1765

https://arxiv.org/abs/1512.06773

https://arxiv.org/abs/1603.05978

https://arxiv.org/abs/1805.11124

https://arxiv.org/abs/2203.11838

https://arxiv.org/abs/hep-th/0310135

https://arxiv.org/abs/2108.03876

https://arxiv.org/abs/1012.4731

https://arxiv.org/abs/hep-th/0403145

https://arxiv.org/abs/hep-th/0306177

https://arxiv.org/abs/hep-th/0305159

https://arxiv.org/abs/hep-th/9912079

https://arxiv.org/abs/hep-th/9903067

https://arxiv.org/abs/hep-th/9811116

https://arxiv.org/abs/hep-th/9803092

 إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الاحزاب: ٥٦﴾

 

ألعلم کنز عظیم لا یفنى 

غرر الحکم، التمیمی الآمدی، ص 85

 

308 / 9 - حدثنا الحسین بن أحمد بن إدریس (رضی الله عنه)، قال: حدثنا أبی، عن محمد بن الحسین بن أبی الخطاب، قال: حدثنا المغیرة بن محمد، قال: حدثنا بکر بن خنیس، عن أبی عبد الله الشامی، عن نوف البکالی، قال: أتیت أمیر المؤمنین (صلوات الله علیه) وهو فی رحبة مسجد الکوفة، فقلت: السلام علیک یا أمیر المؤمنین ورحمة الله وبرکاته. فقال: وعلیک السلام یا نوف ورحمة الله وبرکاته. فقلت له: یا أمیر المؤمنین، عظنی. فقال: یا نوف، أحسن یحسن إلیک. فقلت: زدنی یا أمیر المؤمنین. فقال: یا نوف، ارحم ترحم. فقلت: زدنی یا أمیر المؤمنین. قال: یا نوف، قل خیرا تذکر بخیر. فقلت: زدنی یا أمیر المؤمنین. قال: اجتنب الغیبة، فانها إدام کلاب النار. ثم قال: یا نوف، کذب من زعم أنه ولد من حلال وهو یأکل لحوم الناس بالغیبة، وکذب من زعم أنه ولد من حلال وهو یبغضنی ویبغض الائمة من ولدی، وکذب من زعم أنه ولد من حلال وهو یحب الزنا، وکذب من زعب أنه یعرف الله عز وجل وهو مجترئ على معاصی الله کل یوم ولیلة. یا نوف، اقبل وصیتی، لا تکونن نقیبا ولا عریفا ولا عشارا ولا بریدا. یا نوف، صل رحمک یزید الله فی عمرک، وحسن خلقک یخفف الله حسابک. یا نوف، إن سرک أن تکون معی یوم القیامة فلا تکن للظالمین معینا. یا نوف، من أحبنا کان معنا یوم القیامة، ولو أن رجلا أحب حجرا لحشرة الله معه. یا نوف، إیاک أن تتزین للناس وتبارز الله بالمعاصی، فیفضحک الله یوم تلقاه. یا نوف: احفظ عنی ما أقول لک، تنل به خیر الدنیا والآخرة [1].

 

الامالی شیخ صدوق، ص 277- 278

http://lib.eshia.ir/15033/1/278

 

7177.رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : اِرحَمُوا عَزیزا ذَلَّ ، و غَنِیّا افتَقَرَ ، و عالِما ضاعَ فی زمانِ جُهّالٍ . [7]

7177.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : به عزیزى که خوار گشته و توانگرى که تهیدست شده و دانشمندى که در روزگار نادانان تباه گردیده است ، رحم و مهربانى کنید .

میزان الحکمه، جلد 4، ص 382

http://lib.eshia.ir/27307/4/382

 

پپدولکی- بتزیوس- گادام- چادهوری:

https://arxiv.org/abs/2210.11484

https://arxiv.org/abs/2204.01764

اشوک سن:

https://arxiv.org/abs/2210.11473

https://arxiv.org/abs/2208.07385

 

مسئله ی ریسمانی و نظریه های ام و اف و اینکه در حکمت الهی کدام اتوبوسها و از جمله شمارره های 313 و 513 و 711 و 911 و 913 و 1313 آیا به مقصد بهشت می توانند باشند یا خیر؟ این را از جمله می توان در حدس گوپاکومار- وفا و حتی در نظریه ی گیج یا پیمانه ای روی رویه های ریمانی و بلکه ابرتقارنهایی مثل کاپیستون- ویتن و برنامه هندسی لانگلندز هم کند و کاو و جستجوی بیشتری هم کرد. و حالا ما انیجا نمی خواهیم هم وارد نظریه ی کودیرا- اسپنسر ریسمانی هم شویم. موضوع اینجا بلکه خیلی ساده بخواهیم عنوانش کنیم این است که چه جنسهایی از مادولایهای رویه های ریمانی که بتوانند با هم مماس هم شوند این قابلیت را دارند که ابرتقارنی مدل استاندارد ذرات فیزیک و گرانش کوانتومی را درست و حسابی هم نمایش داده و بلکه از طرق ریسمانی و نظریه ی ام هم مایه ی حساب و کتابش هم شوند. یحتمل این مسئله در حکمت الهی بتواند بحث شود که آیا مسئله ای می شود که می توان آنرا بهشتی هم گفت یا یخر ولی از آن طرف اگر دوگان مسئله هم سیاه چاله ای شود فقط در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بتوان آنرا بررسی کرد که آیا افق سیاه چاله هم حتی نسبت به مسئله ی دوگانی مورد بحث چه حکمی خواهد داشت و ...؟! خصوصاً اینکه ما فقط داریم سیاه چاله های دو بعدی رویه های ریمانی را هم که زیرفضایی از فضاهای با ابعاد بالاترند را بررسی هم می کنیم و ....! فرض بر این است که سالک الی الله می تواند از یک اتوبوس پیاده شده و سوار اتوبوس بعدی هم شود بنا بر اینکه مقصدش هم کجا است و بلکه چه خطوطی در چه ایستگاه هایی در اختیار او هستند و مثلاً آیا به مترو هم می تواند وصل شود یا خیر و ...؟! یک نکته ی مهمی هم اینجا این است که ایده آلهای زیر گروه های تابدار یا پیچشی را که برای اختصار یحتمل بتوان ایده آلهای ترشیده یا حتی غیر ترشیده هم آنها را نامید اینجا چه رل مهمی را می توانند ریسمانی و نظریه ی امی نیز بازی و بلکه یاری هم کنند؟

برای مثال، جان بائز دیدم نیوترینوها و الکترونها را می خواهد بکار گیرد تا بتواند اثر رنگهای بالهای پروانه ها را بهتر توضیح دهد. این یحتمل حتی بتواند مشکل بیماریهای پروانه ای را هم حل کند. نکته اینجا این است که پیرزینآمید Pyrazinamide چه کمکی به آنفلوآنزا یحتمل می تواند کند و حال آنکه از آن طرف هم یحتمل اشکال شود که گوشت گوساله را ورزشکاران بتوانند براحتی هضم کنند ولی برای سالمندان خیلی هم آسان نباشد هضمش! خوب این درست است در جای خودش و اما آیا قسمتی از مسئله هم این است که آیا قوم حضرت موسی علی نبینا علیه السلام یا حتی قوم دیگری اصلا حاضرند گوساله ای را هم با همه ی مشخصاتش که داده شود را در نهایت قربانی کنند یا خیر؟! یعنی ما یک جاهایی جبرهای فروبینیوس قاطیقوریایی را هم داریم که یحتمل اشکال هم شوند که به آنفلوانزا هم ربطی ندارند ولی مسئله این هم هست که ما چطور هم آنفلوانزا و وبازدگی و حصبه و تیفوس را هم قاطیقوریایی کلاسه می کنیم که فرض بفرمایید وقتی استاد متافیزیک خیلی هم منبرش داغ شده است حتی یحتمل خوددش هم خبر نداشته باشد که بی جهت دارد جوش و خروش هم می کند که آیا فرضاً در مطلب مورد بحث فیزیک باید مهمتر باشد یا متافیزیک؟ آیا پزشکی است که مهمتر است یا روانپزشکی یا بلکه اصلا اخلاق متافیزیکی از روی حکمت الهی و نه حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم منظور است. و الا مسائل التقاطی هم خواهند شد و صاحب نظری که دچار حب نفس هم شده است یحتمل خودش هم نداند چه دارد می گوید و بلکه از صاحب نظری هم خارج شده است و ...! التفات می فرمایید؟ آیا مسئله وبازدگی صاحب نظر استاد فیزیک و بلکه متافیزیک هم هست؟ یا اینکه شاگردان و دانشجویان و طلبه ها هم برای اینکه از حالات خلاء خود بیرون بیایند دچار مشکلاتی شده اند که لازم است استاد صبوری هم یحتمل کمکشان کند و باز هم آیا بتوانند از پس مسائل بر بیایند و آیا نتوانند و ...! گاهی اوقات نمی شود سریع همان اول کار مسئله را فرستاد امین آباد و دارالمجانین ببینیم کدام شوک و آرامبخش و ... بهتر رویش عمل می کند و بلکه باید فرصت هم داد به سالک الی الله بلکه یحتمل بتواند مقصدش را درست هم بیابد با وجود همه ی درهمتنیدگیها و پیچیدیگیهایی که در مسائل می توانند رقم بخورند؟! و الا که وبازدگی و تیفوس و حصبه و دیوانگی و جنون هم که یقیناً جای خودش را دارد که باید اتفاقاً خیلی هم مواظبش بود و یحتمل قاطیقوریایی و کلاسه کردنشان هم به این آسانیها خیلی نباشند و ....! برای شروع یحتمل این هم کار خوبی است که شاعر می فرماید: حیلت رها کن عاشقا، دیوانه شو دیوانه شو. و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو ...!

و الا که بعضی یحتمل اینجا اشکال بفرمایند که آقایان خانمها صلوات هم بفرستید! اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم! لا اله الا الله  اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی علی بن موسی الرض المرتضی الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری الصدیق الشهید صلوة کثیرة تامة زاکیة متواصلة متواترة مترادفه کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی