وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ ۚ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿٢٧﴾ ضَرَبَ لَکُم مَّثَلًا مِّنْ أَنفُسِکُمْ ۖ هَل لَّکُم مِّن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن شُرَکَاءَ فِی مَا رَزَقْنَاکُمْ فَأَنتُمْ فِیهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ کَخِیفَتِکُمْ أَنفُسَکُمْ ۚ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿٢٨﴾ بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ ۖ فَمَن یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ ﴿٢٩﴾ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾ ۞ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿٣١﴾ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا ۖ کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ ﴿٣٢﴾ وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُم مُّنِیبِینَ إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُم مِّنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُم بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ ﴿٣٣﴾ لِیَکْفُرُوا بِمَا آتَیْنَاهُمْ ۚ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣٤﴾ أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ یَتَکَلَّمُ بِمَا کَانُوا بِهِ یُشْرِکُونَ ﴿٣٥﴾ وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا ۖ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ ﴿٣٦﴾ أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿٣٧﴾ فَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿٣٨﴾ وَمَا آتَیْتُم مِّن رِّبًا لِّیَرْبُوَ فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّهِ ۖ وَمَا آتَیْتُم مِّن زَکَاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ ﴿٣٩﴾ سوره مبارکه الروم
( بیان )
لما انساق الاحتجاج على الوحدانیة والمعاد من طریق عد الآیات الدالة على ذلک بقوله : « وَمِنْ آیاتِهِ » إلى قوله : « وَلَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ » الآیة ، وهو من صفات الفعل غیر سیاق الاحتجاج بالآیات إلى سیاق الاحتجاج بصفاته الفعلیة وأوردها إلى آخر السورة فی أربعة فصول یورد فی کل فصل شیئا من صفات الفعل المستوجبة للوحدانیة والمعاد وهی قوله : « وَهُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ » إلخ ، وقوله : « اللهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ » إلخ ، وقوله : « اللهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ » إلخ ، وقوله : « اللهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ » إلخ.
وإنما لم یبدأ الفصل الأول باسم الجلالة کما بدأ به فی الفصول الأخر لسبق ذکره فی الآیة السابقة علیه المتصلة به أعنی قوله : « وَلَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ » الذی هو کالبرزخ المتوسط بین السیاقین ، فقوله : « وَهُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ » فصل فی صورة الوصل.
المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 16، ص 172
http://lib.eshia.ir/12016/16/172
یا اهل العالم، قتل الحسین عطشانا
ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ
امّا انتظار از نخبه؛ ما از شما انتظاراتی هم داریم. من سعی میکنم اگر بشود انشاءالله کوتاه عرض بکنیم. اوّلین انتظار این است که ظرفیّت برتری را که خدای متعال به شما داده ــ که این ظرفیّت، ظرفیّتِ شخصیِ شما است ــ تبدیل کنید به ظرفیّت ملّی. بحمدالله این مطلب در بیانات شماها بود که بایستی نخبه این تواناییِ شخصی را تبدیل کند به توانایی ملّی؛ یعنی چه؟ یعنی این توانایی را در خدمت حلّ مسائل کشور قرار بدهد. ما خیلی مسائل داریم؛ حالا شما اینجا چند موردش را گفتید، معدن را گفتید، حمل و نقل را گفتید، فضا را گفتید؛ اینها مسائل مهمّ کشور است؛ نخبگی را صرف کنید در این موارد. متأسّفانه بعضی این کار را نمیکنند؛ بعضی از نخبهها ــ یعنی [افراد] دارای استعداد؛ حالا با توضیحی که دادیم، شاید تعبیر «نخبه» برایشان درست نباشد ــ در اینجا رشد میکنند، وقتی نوبت ثمردهی میرسد، میروند میوهشان را به دیگری میدهند؛ گاهی هم آن دیگری دشمن است، به دشمن میدهند؛ گاهی میروند میشوند پیچ و مهرهی استکبار جهانی برای تصرّف ملّتها و دشمنی با ملّتها، میشوند ابزار او، میشوند پیچ و مهرهی او؛ بعضی این جوری هستند. خب اینها ناشکری میکنند؛ و البتّه خیر هم نمیبینند در آخر؛ به نظرم اینهایی که این جور پشت کنند به مردم خودشان، خیر نمیبینند. نخبه باید کنار مردم خودش بماند. نمیگویم مهاجرت نکند، درس نخواند، به فلان دانشگاه برتر یا فلان مرکز نرود؛ نه، برود امّا برای مردمش برود، برود برای اینکه برگردد اینجا برای کشورش کار کند، نرود برای اینکه برای او ابزار و مهره بشود. خب، این بسیار مطلب مهمّی است؛ نخبگان ما باید در محضر وجدان خودشان و در محضر خدا این مسئله را حل کنند.
...
یکی از موارد حمایت این است که چه نخبهای که در ایران درس خوانده، چه نخبهای که در خارج درس خوانده و آمده ایران ــ داریم از این قبیل، کم هم نداریم نخبههایی که در خارج درس خواندهاند و به جایی رسیدهاند و حالا آمدهاند ایران ــ دو توقّع دارند؛ این دو توقّع را برآورده کنیم برایشان: یک توقّعشان اشتغالِ مناسب با دانششان است؛ یک توقّعشان امکان ادامهی تحقیقات است؛ ارتباط با مراکز علمی دنیا؛ این دو توقّعِ نخبههای ما است، توقّع زیادی نیست. بنده اطّلاع دارم که نخبهای میخواهد در هیئت علمی دانشگاه وارد بشود، [ولی] با انواع و اقسام ترفندها جلویش را میگیرند و نمیگذارند؛ چرا؟ چرا از این نخبه استفاده نمیکنید؟ بعضی از نخبههای ما ــ نخبههای برجسته ــ بیرون درس خواندهاند، آمدهاند اینجا به امیدی که بتوانند کار کنند، [امّا] بر اثر همین رفتارها برگشتهاند رفتهاند! دیدهاند اینجا نمیشود زندگی کرد. خب من چه توقّعی بکنم از این جوان؟ باید حمایت کرد. در این زمینه هر چه خرج کنیم، این هزینه نیست، سرمایهگذاری است. وزرای محترم حتماً در این زمینه کار کنند، تلاش کنند. نگذارید نخبه از دانشگاه مأیوس بشود؛ حالا حدّاقلّش این است که بتواند در دانشگاه وارد بشود، جایگاهی پیدا کند. بعضیها سنگ نخبه را به سینه میزنند، مرتّب میگویند نخبهها نخبهها، امّا در عمل نخبه را مأیوس میکنند، ناامید میکنند، مانعتراشی میکنند. به نظر من در مورد ارتباط با مراکز علمی دنیا هم وزارت خارجه میتواند فعّال باشد، میتواند کمک حسابی بکند.
بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی،
۱۴۰۱/۰۷/۲۷
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184
یک بحثی علیحده را دارند صاحب المیزان در مورد فطرت دینی در رابطه با آیه ی مبارکه 30 سوره روم فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾ که همانطوری که فرض بفرمایید گردو در غایتش وقتی در زمین کاشته می شود از پوستش بیرون زده و نهایتاً تبدیل می شود به یک درخت گردوی تنومند، انسان هم فطرتاً همینطور غایتی دارد که همه ی قوانین و مقررات اجتماعی باید بسمت آن فطرت و غایت هم باشد. فرض بفرمایید که اگر به نخبگان توجه نشد و اینها رفتند در کشورهای دیگری و بلکه حتی جوایزی در حد جایزه نوبل در ریاضیات و امثالهم هم بردند، خوب این خیلی خوب می شود اگر دوباره برگردند و شاگردانی و دانشجویانی هم در ایران تربیت کنند که در سطوح بین المللی اساتیدی نخبه و برجسته هم باشند. و نه اینکه دیده شود که برجستگی آنها باعث هم شود که به کشورشان هم پشت کنند و جوانان مملکت خود را نیز دیگر نتوانند جذب این علوم کنند هر چقدر هم که خود برجسته و نخبه باشند. این یک ضعفی است که همکاری بین المللی هم می خواهد که بتواند شاگرد و استاد را از دو طرف هم جلب یکدیگر کند و نه فقط اینطور باشد که استاد ایرانی مقیم خارج بخواهد شاگرد را در ایران هم جلب کرده و به خارج ببرد و بلکه اساتید ایرانی باید هم بتوانند شاگردان و دانشجویان دیگر کشورها را نیز در مراکز و پژوهشگاه های بین المللی خودمان جلب کنند.
اینجا یک گپ و فاصله ای می تواند ایجاد شود بین حکمت الهی و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که یحتمل بتوان از همه ساده تر در مورد فیزیک انرژی بالا هم توضیحش داد آنجایی که آیه ی مبارکه می فرماید إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ﴿٥٦﴾! وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه دارد با کتابهایش و اساتیدش سر و کله هم می زند که از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، یحتمل آنچنان که حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام هم وزیر و وصی و وارث حضرت رسول اکرم محمد مصطفی تشریف داشتند ولی متوجه هم خیلی نمی بودند که در گیر و دار این سر و کله زدنها با کفار و منافقین و مشرکین و جهاد فی سبیل الله دقیقاً هم چطور به اجتهاد و حکمت الهی می توان رسید یا چطور هم یحتمل نمی توان رسید و بلکه فطرتاً حضرت رسول الله و نبی الله را یاری هم می کرد و در غایتش هم به امامت امیر المومنین انجامید. این از خاصیتهای داشتن استاد و بلکه شاگردانی اعظم و برجسته هم هست که حتی در انرژیهای خیلی خیلی بالا هم خود خدا و ملائکه به حضرت نبی اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم صلوات می فرستند و لذا در آیه ی مبارکه به یا ایها الذین امنوا و مومنین هم ندا می دهد و امر می کند که شما هم حالا صلوات بفرستید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.
کار کمی هم نیست صلوات فرستادن به رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم آنچنان که خدا و اهل آسمانها و ملائکه نیز بر او صلوات می فرستند. ولی بموقعش هم یحتمل برای خیلیها روشن هم نباشد که بالاخره بر سر سوزنی هم چند تا ملائکه یا سیاه چاله را هم می توان جمع کرد؟ یکی؟ دو تا؟ بینهایت؟ بینهایت از کدام الفهای بینهایت هم؟ یعنی هم تعداد ملائکه بر ما مجهول است و هم تعداد سیاه چاله هایی که یحتمل بر سر سوزنی هم می توان آنها را جمع کرده و بلکه حتی درهمتنیدگیهایی را نیز با یکدگیر ایجاد می کنند؟ یعنی یحتمل به ابلیس هم حتی خدا بفرماید تو چرا صلوات وقتی گفتم صلوات بفرست نفرستادی؟ و حالا یحتمل سوای سجده کردن هم در جواب حتی صلوات فرستادن هم بگوید من از او بهترم چرا که مرا از آتش آفریدی و او را از گلی بد بو! قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ﴿الأعراف: ١٢﴾ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ﴿ص: ٧٦﴾
این شیطان و شیطانپرستی است که نمی گذارد و اجازه هم نمی دهد که انسان متوجه شود که چرا اینقدر دوست دارد دیگری را هم به بردگی بکشد و حال آنکه آنقدر ضعیف هم هست که نمی تواند میکروب و ویروسی را هم که بر بدن خود او غلبه می کند را دفع کند الا اینکه باید هم برود دنبال دوا و درمانش که یک وقت حتی سرماخوردگی و آنفلوانزا هم کار دستش ندهد و بلکه دو تا آمپول تقویتی یا آنتی بیوتیک یا ... هم یحتمل کمکش کند. یعنی انسان گرفتار شیاطین و شیطانپرستی نمی تواند حتی متوجه شود که چطور شد که حتی بدنش را انداخته است به بردگی ای که جایز نیست از او این همه بار اضافی هم بکشد یا بر عکس دچار فشلی و تنبلی هم شده است؛ و بلکه در عین حال می خواهد آیا در واقعیت یا آیا در وهم و خیال هم حتی شده با توسل به استکبار و استعمار جهانی تک قطبی مغناطیسی هندسی جهانی را هم از آن خود کند.
و لذا آیا بدون شناخت و معرفت از خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند تک قطبیهای مغناطیسی کوانتومی را هم دریابد و از آنها به تک قطبی مغناطیسی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد؟ خوب، حالا شما چه فضایی خیلی کوچک هم لازم است تا بخواهیم از آن فضا هم شروع کنیم تا برسیم به این تک قطبیهای مغناطیسی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ آیا فضایی باندازه ی یک سر سوزن هم لازم و بلکه کافی هم هست یا بلکه چطور هم باید این فضای خیلی کوچک کوانتومی را هم بسطش داد به کل عالم و ماورای سیاه چاله ها همانطوری که خدا و ملائکه اش هم بحضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم و اهل بیت آن حضرت نیز صلوات می فرستند؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج
سُبْحٰانَ اَللّٰهِ کُلَّمَا سَبَّحَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُسَبَّحَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ کُلَّمَا حَمِدَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُحْمَدَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ وَ لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ کُلَّمَا هَلَّلَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُهَلَّلَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ کُلَّمَا کَبَّرَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُکَبَّرَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ وَ لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَ بِهَا عَلَیَّ وَ عَلَى کُلِّ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مِمَّنْ کَانَ أَوْ یَکُونُ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ مَا أَرْجُو وَ خَیْرِ مَا لاَ أَرْجُو وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا لاَ أَحْذَرُ
- ۰۱/۰۸/۰۳
وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ ﴿التوبة: ١٢﴾
وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ﴿آل عمران: ١٣٩﴾
یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا
جبههی استعمارِ غرب نسبت به این منطقهی خاصّ ما، منطقهی غرب آسیا، یک رویکردی دارد؛ این منطقهای که خودشان اسمش را میگذارند «خاورمیانه». بعد از دو جنگ جهانی، استعمار غربی ــ اوّل اروپا، بعد هم آمریکا ــ نسبت به این منطقه یک توجّه خاص، رویکرد خاصّی را به وجود آوردند؛ چرا؟ چون منطقه، منطقهی مهمّی است. مهمترین عاملِ حرکتِ چرخهای صنعتیِ دنیای غرب [نفت است، صنعتشان] به عامل نفت وابسته است و مرکز عمدهی نفت در دنیا در اینجا است. منطقهی غرب آسیا منطقهی ارتباط شرق و غرب است، منطقهی ارتباط آسیا و اروپا و آفریقا است؛ از لحاظ جایگاه راهبردی و به تعبیر رایج، سوقالجیشی، منطقهی مهمّی است. لذا استعمارگران غربی که حالا ثروتی هم پیدا کرده بودند و با غارت کشورهای استعمارزده تواناییهایی هم پیدا کرده بودند، از لحاظ علمی هم جلو رفته بودند و سلاح پیشرفته هم داشتند، روی منطقهی غرب آسیا توجّه ویژهای پیدا کردند. به خاطر همین توجّه هم بود که رژیم غاصب صهیونیستی را در این منطقه به وجود آوردند؛ این رژیم غاصب را به عنوان پایگاه غرب ــ اوّل پایگاه اروپا و بعد هم پایگاه آمریکا ــ در این منطقه قرار دادند برای اینکه بتوانند به منطقه مسلّط باشند، هر کار میخواهند بکنند، کشورها را به جان هم بیندازند، جنگ درست کنند، تحمیل کنند، توسعه بدهند، غارت کنند؛ اصلاً رژیم صهیونیستی را برای این به وجود آوردند. پس روی این منطقه یک نظر ویژهای داشتند.
...
انقلاب اسلامی در ایران ناگهان همهی چُرتهای اینها را پاره کرد! یک حادثهای پیش آمد، انقلاب یک ضربهی مهلکی به این سیاست استعماری وارد کرد، اینها گیج شدند. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب، رئیسجمهور آمریکا(۹) آمده بود ایران و میگفت اینجا جزیرهی امن است؛ ایران را میگفت جزیرهی امن. چند ماه بعدش انقلاب شد، در همین جزیرهی امن! این جور اینها غافلگیر شدند، این جور انقلاب ناگهان در مقابل اینها ظاهر شد و اینها را با ترس و تردید و خوف به کنج انزوا راند؛ یک چنین وضعی را انقلاب به وجود آورد. انقلاب شد یک سدّ مستحکم، اینها را بیرون کرد؛ عواملشان یک عدّهای خودشان فرار کردند، یک عدّهای بیرون شدند، یک عدّهای اعدام شدند؛ [لذا انقلاب] یک سدّی در مقابل حضور آمریکا و به طور کلّی حضور غرب در منطقه ایجاد کرد.
...
گفتند شش کشور هست که قبل از ایران بایستی حکومتهای این شش کشور را ما ساقط کنیم، تسلّط بر اینها پیدا کنیم؛ این شش کشور که ساقط شدند، ایران ضعیف میشود؛ آن وقت میشود به ایران هم حمله کرد. این شش کشور کجایند؟ هر کدام هم به یک دلیلی. یکیاش عراق بود؛ به دلیل اینکه صدّام بعد از جنگ آن وقتی که میخواست به کویت حمله کند، با ایران نرد دوستی باخت؛ اسرای ما را آزاد کرد، نامه نوشت به بنده، به رئیسجمهور وقت، نامهنگاری کرد، آدم فرستاد. پس صدّام خطرناک بود؛ صدّامی که تا آن روز حمایتش میکردند، یک عنصر نامطلوب برایشان شد؛ این عراق. دوّم، سوریه؛ به خاطر اینکه سوریه از زمان حافظ اسد،(۱۲) از اوّل جنگ، در کنار ما بود. مسیرِ نفتِ عراق به دریای مدیترانه را سوریه برای کمک به ما بست، بعد از آن هم هر جور کمکی که ممکن بود میکردند. اوّلین سفر خارجی بنده زمان ریاست جمهوری، سفر به سوریه بود؛ یعنی ارتباطاتمان با سوریه این جوری نزدیک بود. پس دولت سوریه هم باید ساقط بشود. سوّم، لبنان. لبنان چرا؟ به خاطر اینکه در آنجا پایگاههای مستحکم انقلابی ــ یعنی حزبالله و حزب امل ــ هستند، طرفدار ایرانند. چهارم، لیبی در شمال آفریقا. برای اینکه میدانستند لیبی در یک مواردی پشتیبانیهایی از ما کرده، پشتیبانیهای نظامی از ما کرده بود؛ در زبان هم از طرف ما حمایت میکرد. پنجم، سودان. سودان هم دلایل خاصّی داشت، روشن بود. سرانش با ما رفت و آمد داشتند؛ میآمدند، میرفتند، در دورههای مختلف بعد از اینکه آنجا انقلاب شده بود و پیروزی به دست آورده بودند، با ما ارتباط داشتند. بعد هم سومالی، آن هم به یک دلیل دیگری.
این شش کشور بایستی تضعیف میشدند، از بین میرفتند، حکومتهایش ساقط میشدند. در واقع، عمق راهبردی ایران به نظر آنها این شش کشور بود؛ اینها بایستی در اختیار آمریکا و استعمار قرار میگرفتند، بعد میآمدند سراغ ایران. خب ایران چه کار کرد؟ جمهوری اسلامی چه کار کرد؟ جمهوری اسلامی در شمال آفریقا مطلقاً ورود پیدا نکرد؛ نه در لیبی، نه در سودان، نه در سومالی، به دلایل روشنی که حالا اینجا جای گفتنش نیست. دلایلی وجود داشت؛ نخواستیم وارد بشویم و وارد نشدیم. امّا در این سه کشور، یعنی کشور عراق و کشور سوریه و کشور لبنان، سیاست ایران در آنجاها کارکرد پیدا کرد. ما به آن صورت حضور نظامی نداشتیم، امّا آنجا کار انجام گرفت؛ کار بزرگ، کار مهم. نتیجهی این کار چه شد؟ شکست آمریکا در این سه کشور. اینها میخواستند اختیار عراق را به دست بگیرند، نشد؛ اینها میخواستند حکومت سوریه را ساقط کنند، نشد؛ اینها میخواستند حزبالله و امل را در لبنان از بین ببرند، نشد، نتوانستند.
این طرح و نقشهای بود که آمریکاییها با هزاران هزار دلار ــ یعنی چند میلیارد دلار پول ــ و با هزاران ساعت کار فکری از سوی صدها یا شاید هزاران نفر متفکّرین سیاسیشان آن را ریخته بودند، این آمادگی را فراهم کرده بودند برای اینکه بتوانند به ایران لطمه بزنند؛ نقشهی اینها، توطئهی اینها با نیروی عظیم و کارآمد جمهوری اسلامی خنثی شد که مظهر و پرچم این نیروی عظیم، شخصی بود به نام حاج قاسم سلیمانی. حالا معلوم میشود که چرا اسم حاج قاسم سلیمانی برای ملّت ایران این قدر محبوب است و برای دشمنان ایران این قدر مغضوب است که از آوردن اسمش عصبانی میشوند، خشمگین میشوند. پرچم سیاست جمهوری اسلامی در مقابلهی با دشمن که خنثی کرد نقشهی عمیق دشمن را، حاج قاسم سلیمانی بود؛ رضوان خدا بر او باد.
...
میدان رزم یک چنین میدانی است؛ میدان چهار نفر اغتشاشگرِ داخلِ خیابان نیست. البتّه معنایش این نیست که از این اغتشاشگرها صرف نظر کنیم؛ نه، هر اغتشاشگری، هر تروریستی، باید مجازات بشود ــ در این تردیدی نیست ــ امّا میدان فقط این میدان نیست؛ میدان خیلی وسیعتر از اینها است، میدان خیلی عمیقتر از اینها است. شما وسط این میدان ایستادهاید. میخواهم بسیجی قدر خودش را بداند. قدر بسیج را بدانید. شما در یک چنین میدانی دارید مبارزه میکنید؛ خودتان را محدود ندانید به این کارهای جزئی که دُور و بَر وجود دارد. البتّه این کارها هم باید علاج بشود؛ این مقابلهی با اغتشاشگر هم یکی از مهمترین کارهای بسیج است. این اغتشاشگر سرانگشت همان کسانی است که در آن نقشهی بزرگ شکست خوردند؛ آنجا شکست خوردند، جور دیگر میخواهند وارد میدان بشوند، آن وقت این اغتشاش را راه میاندازند؛ یکی شعار میدهد، یکی مینویسد، یکی کار دیگری میکند. خب بسیج نباید فراموش کند که درگیری با استکبار جهانی است، درگیری اصلی آنجا است؛ حالا با اینها هم برخورد میکنند امّا دشمن اصلی آنجا است، درگیری اصلی آنجا است. این چهار نفر [اغتشاشگر] یا غافلند یا جاهلند یا بیاطّلاعند یا تحلیل بد به آنها داده شده یا تعدادی هم مزدورند؛ دشمن اصلی آنجا است، مبارزهی اصلی آنجا است.
...
بله، مشکل ما را با آمریکا یک چیز حل میکند؛ چه چیزی؟ به آمریکا باج بدهیم؛ نه یک بار؛ آمریکاییها به یک بار باج هم قانع نیستند؛ امروز باج بدهیم، فردا میآیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم؛ پسفردا میآیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم. امروز میگویند هستهای را تعطیل کنید ــ اوّل میگویند بیست درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند پنج درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند بساط هستهای را برچینید ــ بعد میگویند قانون اساسی را عوض کنید، بعد میگویند شورای نگهبان را بردارید؛ آمریکاییها باج میگیرند. اگر بخواهید مشکلتان با آمریکا حل بشود، باید این کار را بکنید؛ مرتّب باج بدهید. آمریکا اینها را میخواهد: پشت مرزهای خودتان، خودتان را محبوس کنید، دستتان را خالی کنید، صنایع دفاعیتان را تعطیل کنید. کدام ایرانی باغیرتی حاضر است که یک چنین باجی بدهد؟ من نمیگویم [طرفدار] جمهوری اسلامی؛ ممکن است یکی جمهوری اسلامی را هم قبول نداشته باشد امّا ایرانی باشد، غیرت ایرانی داشته باشد؛ [او هم] حاضر نیست این باجها را بدهد. آمریکا به کمتر از این قانع نیست؛ چرا نمیفهمند؟ مذاکرهی با آمریکا مشکلی را حل نمیکند. اگر حاضرید باج بدهید، نه یک بار، نه دو بار، پشت سر هم، در همهی مسائل اساسی، و از همهی خطوط قرمزتان عبور کنید، بله، آن وقت آمریکا با شما دیگر کاری ندارد، مثل دوران پهلوی. مردم انقلاب کردند برای [رهایی از] این، این همه شهید دادند برای این. این کشوری که این جور دارد پیشرفت میکند، این جوانهایی که این جور دارند در همهی میدانها کار میکنند، باید این جور با آنها حرف زد؟ این جور بهشان گفت؟
میگوید صدای ملّت را بشنوید! صدای رعدآسای ملّت در سیزدهمِ آبانِ امسال بلند شد؛ شنیدید؟ شما صدای ملّت را بشنوید. مگر از تشییع جنازهی شهید سلیمانی چقدر گذشته؟ آن جمعیّت عظیم صدای ملّت ایران بود، آن تشییع جنازهی دهمیلیونی یا شاید به یک معنا بیش از دهمیلیونی صدای ملّت ایران بود. امروز تشییع جنازهی شهدا صدای ملّت ایران است. تا یک نفر در اصفهان، در شیراز، در مشهد، در کرج، در هر جای دیگر شهید میشود، خیلِ جمعیّتِ مردم راه میافتند شعار میدهند علیه تروریست، علیه اغتشاشگر؛ صدای ملّت این است؛ شما چرا صدای ملّت را نمیشنوید؟
...
توصیهی بعدی رشد معنوی خودتان است. رشد معنوی خودتان را اندازه بگیرید. مراقب باشید که دارید جلو میروید یا دارید عقب میروید؛ این مهم است. ببینید شما در ماه قبل چه کارهای خوبی انجام دادید، چه حرکت نیکی انجام دادید، چه کمکی کردید، یا خدای نکرده چه کار بدی انجام دادید؛ این ماه آیا کار خیرتان بیشتر شده یا کمتر شده؟ یا مثلاً آن کار خلافی که انجام میدادید، این ماه بیشتر شده یا کمتر شده؟ اندازه بگیرید. سعی کنید جلو بروید، پیش بروید.
خب، گفتیم شیوههای دشمن را بشناسید. امروز مهمترین شیوهی دشمن، جعل و دروغپردازی است. الان مهمترین کاری که دشمن دارد میکند [انتشار] دروغ است؛ یعنی همین تلویزیونهایی که میدانید و میبینید مال دشمن است یا همین فضای مجازی، خبر دروغ میدهند، تحلیل دروغ میدهند، کشتهی دروغ معرّفی میکنند، آدمها را بدروغ، یکی را بد میکنند، یکی را خوب میکنند؛ دروغ. یک عدّه هم باور میکنند. بدانید دشمن امروز بر پایهی دروغ و دروغپردازی دارد کار میکند. خب وقتی که دانستید، طبعاً وظیفه میآید روی دوشتان. تبیین کنید. «جهاد تبیین» که گفتیم،(۱۳) یکی از جاهایش اینجا است؛ جهاد تبیین.
گفتیم [نقاط] آسیبپذیری دشمن را بشناسید. یکی از آسیبپذیریهای دشمن، روشنبینی شما است. شما که روشنبین باشید، او آسیب میبیند. سعی کنید روشنبینی خودتان را افزایش بدهید. دشمن دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند. تسلّط بر مغزها برای دشمن خیلی باارزشتر از تسلّط بر سرزمینها است. اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم میکند. مغزها را باید حفظ کرد؛ تسلّط بر مغزها. یک عدّهای خودشان دروغ نگفتند، امّا متأسّفانه دروغ دشمن را تأیید کردند. مراقب باشید این خطرها برای شما و برای مردمتان پیش نیاید؛ به مردمتان کمک کنید.
آمادگی عملی خودتان را هم حفظ کنید، غافلگیر نباید شد؛ در عالم سیاست از این غافلگیریها زیاد پیش میآید. شیوههای مختلفی هم دارند؛ حالا من یک شیوهاش را میگویم. یکی از کارهای دشمن این است: یک کاری را در یک نقطهای با سر و صدا شروع میکند، برای اینکه همهی توجّهها به آن نقطه جلب بشود؛ بعد یک کار اصلی را که میخواهد انجام بدهد، [در جای دیگر] انجام میدهد. حواسها همه به آن طرف است، به این طرف نیست؛ همه باید حواسمان جمع باشد، بخصوص مسئولین کشور. مسئولین کشور به اطراف کشور، به داخل کشور، به بیرون کشور، به همهی اطراف باید توجّه کنند؛ برای ما اطراف کشور هم مهم است. برای ما، هم منطقهی غرب آسیا مهم است، هم منطقهی قفقاز مهم است، هم مناطق شرقی ما مهم است، همهی اینها مهم است. حواس ما به همهی اینها باید باشد که دشمن چه کار میخواهد بکند؛ همه در این زمینهها بایستی تلاش کنند. و حالا این هم یک نکتهای است، بخصوص در وقتی که جام جهانی [فوتبال] هست؛ برای بنده فهرست کردند کارهایی را که در جام جهانیهای دورههای مختلف انجام گرفته که از غافلگیری [استفاده کردند]؛ چون در دوران جام جهانی همهی چشمها در دنیا به جام جهانی است که چند هفته هم طول میکشد. از این غفلت جهانی خیلیها استفاده میکنند، یک کارهایی را انجام میدهند. حالا اسم جام جهانی را آوردیم، دیروز بچّههای تیم ملّی ما چشم ملّت ما را روشن کردند، انشاءالله چشمشان روشن باشد؛ دیروز مردم را خوشحال کردند. خب این هم یک توصیه.
قبل از آخرین توصیه، مراقب نفوذ دشمن در درون مجموعهی بسیج باشید. این را توجّه داشته باشید؛ گاهی یک آدم فاسد، گاهی یک آدم ناباب لباس عوضی میپوشد، خودش را در یک مجموعهای جا میکند، لباس روحانی میپوشد میآید خودش را در [کسوت] روحانیّون جا میزند. آدم فاسد، آدم ناباب میتواند در کسوت روحانی دربیاید، میتواند در کسوت بسیجی دربیاید؛ حواستان به این هم باشد، این هم یک توصیه.
آخرین توصیهی من آیهی قرآن است: وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین.(۱۴)
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51418#_ftnref13
این رودخانه ی ما را گاهی اوقات عطراقشانی می فرمایند و آنقدر بوی خوشی از آن بلند می شود که همه ی محله را فرا می گیرد و حس شامه ی همه را تحریک می کند و از بوی خوشش لذت می برند. بنده ی حقیر داشتم فکر می کردم که اگر بر عکسش یک شیطانی، یکی از ائمه ی کفر بتواند به رودخانه چنان دسترسی پیدا کند که فاضلابش را هم در آن خالی کند، چطور می شود؟ رودخانه ای که آبش می تواند آب شرب هم باشد را انگاه به بدترین وجهی آلوده هم می کنند و دیگر آبش برای آشامیدن هم قابل استفاده نخواهد بود چرا که آب را بد جوری هم آلوده کرده اند علاوه بر اینکه بوی بد فاضلاب هم همه جا را فرا گرفته است. و بنده نمی دانم چطور است که بجای عطرافشانی این خالی کردن فاضلاب توی رودخانه هم آنچنان که بوی گندش همه جا را هم برمی دارد کم اتفاق نمی افتد! و حالا یحتمل اگر چاه فاضلاب هم پر شده باشد و بوی گندش بالا بزند، آنگاه یحتمل یک کمی طول هم بکشد که آیا بوی گند از فاضلاب چاه است یا از رودخانه است یا یحتمل هم طرف رودل کرده است و بوی گند خودش است که دارد می زند بالا زیر دماغش؟!
مسئله ی منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و مکتب تفکیک الهیات بشری و الهیات الهی و تولید علم و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بالاخره حکمت الهی هم همینجا است که امر بر بشر مشتبه هم یحتمل شود که علمی را که ساخته و پرداخته ی خود بشر است مثل داعشی که می خواهد جای اسلام قالب کند هم یک علمی است الهی که لا یتغییر است و بلکه علمی هم هست که در توان ما نیست که بتوانیم درکش کنیم. آنگاه می گوید که این یک دروغ محض هم هست که ما اصلا به علوم هسته ای دست یافته ایم و بلکه خیلی هم از آن عقبیم و اصلا ما را چه به این حرفها؟ کدام دانشمند هسته ای؟ کدام علوم هسته ای؟ او نمی گوید که آیا رشته ی تو هم علوم هسته ای است یا فرض بفرمایید خیلی هم ادعایت می شود که استاد فیزیک و گرانش و نسبیتی؟ و آنگاه کل علوم هسته ای را هم زیر سوال می بری و بلکه ترور دانشمندان هسته ای را هم به هیچ می گیری؟ دروغ است و مسئله حل است. این نتیجه ی خود را خیلی از خواص هم دانستن است نزد عوامی که همه را هم عوام زده فرض بگیریم. و اتفاقاً همین کار را خطبا و روحانیون ما هم کم نمی کنند چرا که نزد عوامی که کمتر از ریزه کاریهای تخصصی هم واردند آنچنان با متخصصین دیگر و حتی با یکدیگر توی دعوا می روند کانه ساحران فرعونی هم دارند جلوی فرعون و حضرت موسی سحر و جادوی خود را می افکنند و همه و همه را مورد تهاجم خود واقع هم می کنند. دلیل مسئله هم وارد شدن به دعوا با ائمه ی کفری است که فقط با جهاد تبیین به راه نمی آید و تا قتال و کشت و کشتار هم نکند ساکت نمی نشیند. و لذا در این میان هم آنچنان که بوی گند معلوم نیست از کجا دارد بلند می شود هم همانطور خودی و غیر خودی هم معلوم نمی شود که کجا دارند با استکبار جهانی وارد دعوا می شوند و کجا هم دارند خودی ار مورد موعظه و خطابه قرار می دهند که مثلاً اغتشاش هم نکن و بلکه بچه روسری ات را چرا می اندازی و موهایت را هم دم اسبی می کنی و راه می افتی توی کوچه و بازار و خیابان که بروید کنار که من آمدم که رستم منم و لا غیر و ...! و اما مسئله ی تقابل استکبار جهانی تک قطبی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف تک قطبی مغناطیسی جهانی هم هنوز باقی می ماند آنچنان که ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة؛ بابا امام زمانت را دریاب و کمک کن و نه این هم که طرف ائمه ی کفر را بگیری و بلکه بر علیه مسلمان و غیر مسلمان هم تاخت و تاز کنی! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه