بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿3﴾ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾
چرا بوی خوش ائمه ی اطهار را استشمام کردن را ما اینقدر تاکید می کنیم، و این در صورتی است که فرض بفرمایید وقتی محرم می شوید استفاده ی از بوی خوش علاوه بر چیزها و کارهای دیگری هم بر شما جایز نیست تا اینکه دوباره از احرام بدرآیید؟! دوباره صورت مسئله را بخواهیم عرض کنیم، موضوع این است که آیا اصلا حس بویایی هم کار می کند یا بلکه از کار هم افتاده است؛ یعنی این نیز خود قسمتی از مسئله هم هست؟
از طرفی، این می تواند یک مثالی هم باشد برای توحید و نبوت و بلکه امامت که بالاخره وقتی شما از توحید دارید بحث می فرمایید، به کدام نبوت و امامت هم استناد می فرمایید؟ یا آیا بالاخره توحید هم توحید است. مثلاً وقتی در اسلام از توحید سخن به میان می آید، منظور عبادت خدای یکتا و یکتاپرستی هم مطرح است. ولی آیا theism هم معنای توحیدی دارد یا باید هم گفت که monotheism تا معنای درست هم منتقل شود؟ در اسلام البته وقتی مسئله ای توحیدی مطرح می شود، خود به خود شرک هم نفی می شود آنچنان که می فرماید قل هو الله احد. و اما خوب وقتی در قرآن کریم از رویاروییهای حضرت موسی علی نبینا علیه السلام و فرعون هم سخن به میان می آید، بحث توحیدی منتقل شده است به لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد آنچنان که فرعون هم دارد دعوت می شود که ای فرعون تو خدا نیستی و بلکه خدای حضرت موسی علی نبینا علیه السلام را هم بپرست؛ و نه اینکه حالا خوب monotheism را هم داریم ولی کدام مونوثایسم؟ همانی که فرعون می گوید انا ربکم الاعلی؛ نخیر این را نداریم!
و بلکه جن و انس هم جمع شوند و بخواهند از بین خود خدایی را انتخاب کنند نیز راه را بخطا رفته اند، و چرا که لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد. این مبنای آن چیزی است که به نه فقط هم به شیطان سنگ می زنیم و رمی جمرات سه گانه را داریم، و بلکه حتی لازم شمرده هم می شود که مرگ بر شیطان بزرگ هم بگوییم. چرا که شیطان بزرگ به انواع و اقسام جن و انس هم می تواند نزد شما ظاهر هم شود و بخواهد شما را اغوا هم کند همانطور که بصورت نفس اماره نیز می تواند ظاهر شود.
نمونه اش این است که ممکن است مسجد جن که می روید، بالاخره هر چقدر هم که حس استشمام شما مختل شده باشد ولی بتوانید بوی متعفن را وقتی به دستشویی مسجد می روید حس کنید. معنای آن چنین نیست که پس خوب حالا دیگر بفرمایید همان بهتر می بود که اصلا همان حس بویایی را هم نداشتیم. یعنی فرض بفرمایید که تشک در منا برای همه به اندازه ی کافی نیست؛ آیا معنای آن چنین هم می شود که پس حالا که همه تشک ندارند و لذا همه ی تشکها را برای همه جمع کنیم و همه روی فرش و زیر انداز و امثالهم هم بخوابند و ..؟! و حالا یکی دو شب این کار را کردید و تشکها را جمع کردید ولی آیا باید هم برای همیشه جمعش کرد و گفت والسلام علی تشک برای همیشه؟! یعنی اگر رفتید مسجد جن و یک قوزی هم به قوزتان اضافه شد که حالا بوی بد متعفن را می توانید هم حس کنید، آیا معنایش این هم می شود که دیگر نمی شود این قوز بالا قوز را هم برداشت و بلکه بوی خوش را هم استشمام کرد؟! البته این را هم عرض کنم که دیروز که داشتم کامنت و نظر آخر پست قبلی را در سرزمین وحی هم می نوشتم، یک مرتبه نمی دانم هم چطور شد که واقعاً این سایت آرشیو و مقاله ی مالداسنا در راس مقالاتی از فیزیک انرژی بالا هم ظاهر شد!!! بنده هم دیدم مقاله ی خوبی بنظر می رسد و آدرسش را برای رفرانس و مراجع احتمالی بعدی نوشتم. ولی یحتمل بعضی هم اشکال کنند که خوب حالا کار خدا هم بوده است که مقاله ظاهر شده است نزد شما دیگر؛ یا حتی کار شیاطین انس و جن هم بوده است؛ و به هر حال، اینقدر گفتن و جر و بحث هم ندارد که حالا کی چی گفته و کی چی نگفته است. البته نفحات الازهار فی عبقات الانوار را هم داریم دیگر! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.
- ۰۱/۰۴/۲۶
۞ وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ ﴿الشوری: ٥١﴾
ولایت علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی
یک موضوعی که در مقام وحی مورد بحث می تواند باشد این است که ما سعیمان بر این باشد که از شاگردی و دانشجویی و طلبگی به الفهای آیات اللهی و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف برسیم. خوب، اینجا یحتمل بعضی اشکال می فرمایند که پس اطلب العلم ولو فی الصین چه می شود؟ یعنی فرض بفرمایید چه اشکالی هم دارد که ما تراشکاری را از یک ارمنی هم یاد بگیریم یا برای آموختن علوم طبیعی یا ریاضی فیزیک به آرشیو دانشگاه کرنل هم رجوع کنیم؛ و یحتمل حتی بعضی اشکال کنند که یادگیری اینچنینی آسانتر هم هست. بله، ولی آیا ما از این طریق یادگیری به مقام وحی هم می رسیم؟ حتی فرض بفرمایید که آیا ما از طریق منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم پیش نرویم و بخواهیم هندسه ی قاره ها و جزایر روی زمین و سیارات و ستارگان آسمان را هم علاوه بر جغرافیای کشورها مورد بررسی تاریخی و علمی واقع گردانیم. بعضی یحتمل اینجا بفرمایند که این مسائل دیگر به مقام وحی و توحید و امامت عدل و معاد خیلی هم ربطی ندارد. و اما اگر یک زاویه ای را در مدل استاندارد ذرات فیزیک خیلی پرت و پلا هم محاسبه کنیم، آیا در کل مسائل زمین و آسمان هم تاثیری نخواهد داشت؟!!!
البته اینجا مسئله می تواند این هم باشد که حالا شما دارید از مکه به جده هم با اتوبوس می روید و بلکه یک بوی تعفنی هم می آید که همه را ناراحت می کند. و برای رفع آن در حین گرما، بخاری هم روشن می کنند و بعد اعتراض هم می شود که بابا پاهای ما پخت و بلکه سوخت؛ همان بهتر که بوی تعفن را حس کنیم و بخاری را هم خاموش کنید! یا فرض بفرمایید که باید حتی دارویی را مصرف کنید که ظعم یا بوی بدی هم دارد ولی برای اینکه مسئله را حل کنیم آنرا به طعم توت فرنگی هم آغشته می کنیم تا طعم و بوی بد را هم از بین ببرد؛ خوب این کار خوبی هم هست دیگر.... مری پاپینز هم که باشد در شعرش می خواند که یک قاشق چی؟ یک قاشق پر از پر از شکر دوا را می دهد برود پایین:
A spoon full of sugar makes the medicine go down.
لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج