الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

حزب الله

لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿غافر: ٥٧﴾‏

 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اینکه می‌بینید فلان مدّعی روشنفکری مثلاً فرض بفرمایید در مورد حزب‌اللهِ لبنان یا سیّدحسن‌نصرالله... ابراز شبهه میکند، این بر اثر نشناختن محیط است... خوشبینانه‌اش این است که نمیداند در منطقه چه خبر است، نمیداند سیّدحسن‌ نصرالله یعنی چه، حزب‌الله یعنی چه، ارتباطش با ایران چه تأثیراتی در سرنوشت کشور و سرنوشت انقلاب دارد.» بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان ۱۳۹۵/۰۴/۱۲

 

 

در باتلاق یا منظریه نظریه ی ریسمان و بلکه در ابرتقارنها، مسئله صرفاً این هم نمی تواند باشد که آیا ما با مفهومی فیزیکی هم روبرو هستیم یا آن معنای فیزیکی هم فرض بفرمایید در باتلاقی فرو رفته و گم شده است. این ممکن است که قسمتی از مسئله هم باشد، ولی همانطوری که مستحضرید مثلاً تناظری هم یافت شده است بین ابرتقارنها و برنامه های لنگلندز که بیشتر هم مفاهیمی هستند ریاضی و بلکه هندسی- تحلیلی و در نظریه های اعداد (جبری)! و لذا بعضی یحتمل اشکال هم کنند که چطور ممکن است معانی ای که صرفاً ریاضی هم هستند و بلکه خیلی هم جنبه های فیزیکی ندارند را ما بیاییم از آنها تعابیری منظریه ی ریسمانی یا ابرتقارنی هم کنیم؟

بنظر این بنده ی حقیر نکته اینجا این است که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حتی حکمت الهی شاگرد و دانشجو و طلبه چقدر هم می تواند خود را از صفر طلبگی بالا کشیده و به الفهای بینهایتهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه نزدیک کرده و به اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم یاری و کمک نموده یا برسند یا اقل کم در آن جهت حتی وقتی مداحی اهل بیت عصمت و طهارت پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام را هم که می فرمایند چقدر هم بصورتهای هندسی و بلکه ریاضی فیزیکی هم میل بفرمایند. یا اینکه مثلاً از ریاضی فیزیک هم شاگرد و دانشجو یحتمل حتی نمی داند چطور پیشرفت هم کرده و بسمت حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی یا حکمت الهی هم پیش رود. یعنی این هم یک حرف دیگری است که حکمت الهی و وحیانی هم در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی حتی از عرش اعلاء هم یک هندسه و بلکه ریاضی فیزیکی را برای شاگرد و حتی استاد و سالک الی الله طوری تعیین می کند که در خور خود از لحاظ فلسفی و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی او را بسته به اینکه چطور از بالا به پایین یا از پایین به بالا در حال حرکت هم هست، بهره مند هم می فرمایند. یعنی اساس مسئله هم انیجا همین است که همینطوری که در گوشه ی کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم نشسته اید، حتی سفینه ی نجاتی را که در حال ساخت آن هم هستید از لحاظات ریاضی فیزیکی و کیهانشناسی و نسبیت خاص و عام و گرانشی و مدل استاندارد ذرات فیزیک و ... چطور هم مشاهده می فرمایید و بلکه تفاوت مشاهدات یک مشاهده گر هم با مشاهده گر دیگری چطور یحتمل در خمهای خمینه های فضا-زمان ای ما حتی روی یک خمینه ی واحد وقتی از نقطه ای به نقطه ای دیگر انتقال یابیم تاثیراتی را می گذارند و تغییراتی را در نظریه های گرانش کوانتومی مربوطه ی آنها ایجاد هم می کنند؟ مثلاً این خود یک بحثی دیگر هم هست که سفینه ی نجات دست ما نیست که بسازیم و خودش اصلا از قبل ساخته شده است و ما کافی هم هست که به کیهانشناسی و اخترفیزیک و گرانش کوانتومی و بلکه گرانش کلاسیک همه و همه ی این نظریات ریاضی فیزیکی هم بپردازیم و یاد بگیریم و پیش رویم؛ بر خلاف اینکه بفرمایید کل کیهان هم از سفینه ی نجاتی که ما در حال ساختش هم هستیم مدام در حال تاثیرپذیری هم هست و .... ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوادئجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

  • ۰۰/۱۲/۰۵
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۱۲۶)

 ۞ جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِّلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلَائِدَ ۚ ذَٰلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‎﴿المائده: ٩٧﴾‏

 

قوله تعالى : « جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلائِدَ » ظاهر تعلیق الکلام بالکعبة ثم بیانه بالبیت بأنه بیت حرام ، وکذا توصیف الشهر بالحرام ثم ذکر الهدی والقلائد اللذین یرتبط شأنهما بحرمة البیت ، کل ذلک یدل على أن الملاک فیما یبین الله سبحانه فی هذه الآیة من الأمر إنما هو الحرمة.

والقیام ما یقوم به الشیء ، قال الراغب : والقیام والقوام اسم لما یقوم به الشیء أی یثبت کالعماد والسناد لما یعمد ویسند به کقوله : « وَلا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللهُ لَکُمْ قِیاماً » أی جعلها مما یمسککم ، وقوله : « جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ » أی قواما لهم یقوم به معاشهم ومعادهم ، قال الأصم : قائما لا ینسخ ، وقرئ : قیما بمعنى قیاما ، انتهى.

فیرجع معنى قوله : « جَعَلَ اللهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرامَ قِیاماً لِلنَّاسِ » إلى أنه تعالى جعل الکعبة بیتا حراما احترمه ، وجعل بعض الشهور حراما ، ووصل بینهما حکما کالحج فی ذی الحجة الحرام ، وجعل هناک أمورا تناسب الحرمة کالهدی والقلائد کل ذلک لتعتمد علیه حیاة الناس الاجتماعیة السعیدة.

فإنه جعل البیت الحرام قبلة یوجه إلیه الناس وجوههم فی صلواتهم ویوجهون إلیه ذبائحهم وأمواتهم ، ویحترمونه فی سیئ حالاتهم ، فیتوحد بذلک جمعهم ، ویجتمع به شملهم ، ویحیى ویدوم به دینهم ، ویحجون إلیه من مختلف الأقطار وأقاصی الآفاق فیشهدون منافع لهم ، ویسلکون به طرق العبودیة.

 

المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 6، ص 140-141

http://lib.eshia.ir/12016/6/141

 

بیانات حضرت مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار کارگزاران حج

قرآن کریم درباره‌ی حج در یک جمله‌ی کوتاه تقریباً همه‌ی حکمت حج را بیان کرده که اگر چنانچه ما بتوانیم فکر کنیم، استفاده کنیم از بیانات معصومین، از تدبّر در قرآن، از این یک کلمه خیلی چیزها میشود فهمید. در همین سوره‌ی مائده میفرماید: جَعَلَ اللَهُ الکَعبَةَ البَیتَ الحَرامَ قیاماً لِلنّاس؛(۵) [البتّه] فقط کعبه هم نیست دیگر؛ بعد [دارد] شهرالحرام، هَدْی و قلائد و امثال اینها ــ که مجموعه‌ی حج را میخواهد بیان کند، نه خصوص کعبه‌ی شریف را ــ همه‌ی اینها برای چیست؟ قیاماً للنّاس است. «قیام» در اینجا به معنای مصدری نیست. قیام را اهل لغت و اهل تفسیر معنا کرده‌اند و میگویند قیام در اینجا به معنای "ما یَقومُ به‌ الشّیء" است؛ [یعنی] ستون؛ یک بنائی تکیه به یک ستون میکند؛ به این میگویند "قیام"؛ آن ستون، قیام است. اینجا خدای متعال میگوید که حج، ستون زندگی بشر است؛ این خیلی مهم است. "قیاماً‌ للنّاس" است؛ مال ناس است؛ مال من و شما و این و آن، چند نفر، تعداد یک نسل، یک جمعیّت، یک مجموعه نیست؛ مال ناس است، مال بشریّت است، قیام است برای بشر. این کلمه‌ی «قیام» دوبار در قرآن به کار رفته؛ دو مرتبه این کلمه‌ی قیام در قرآن به کار برده شده: یکی درباره‌ی ثروت ملّی است: لا تُؤتُوا السُّفَهاءَ اَموالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللَهُ لَکُم قیاما؛(۶) این فقط اینجا است. اموال را، مال را در جامعه، ثروت را خدای متعال وسیله‌ی قیام جامعه قرار داده، و واقعش هم همین است دیگر؛ بدون مال و بدون ثروت که جامعه نمیتواند حرکت بکند. نیاز به ثروت و مال دارد؛ از لحاظ جنبه‌ی مادّی، بشر احتیاج به آن دارد. یکی هم اینجا است: جَعَلَ اللَهُ الکَعبَةَ البَیتَ الحَرامَ قیاماً لِلنّاس؛ اینجا هم قیام است.

خب، اینجا قیام فقط جنبه‌ی مادّی ندارد، البتّه جنبه‌ی مادّی هم دارد: لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم؛(۷) آن منافع، شامل منافع مادّی هم هست امّا بیش از این، منافع معنوی است، منافع رفتاری است، منافع اخلاقی است، یاد دادنِ سبْک زندگی است؛ حج این است. آنچه شما در حج ــ یعنی در همین اعمال حج، مجموع اعمال حج ــ انجام میدهید، در مجموع به  شما، یعنی به نسلهای پی‌درپی و متّصل به هم تعلیم میدهد که بایستی ارکان زندگی‌شان را چه ‌جوری انتخاب کنند؛ یک جا حرکت است، یک جا سکون است، یک جا پرهیز است، [یک جا] هم تعلیم همزیستی است.

 یکی از مهم‌ترین مسائلی که در حج هست، «همزیستی» است. افرادی که با هم هیچ آشنایی‌ای ندارند، با فرهنگهای مختلف، از جاهای مختلف، رنگ مختلف، زبان مختلف اینجا با همدیگر باید همزیستی کنند. فَلا رَفَثَ وَ لا فُسوقَ وَ لا جِدالَ فِی الحَجّ؛(۸) یعنی هیچ حق ندارید با هم درگیری پیدا کنید، مشکل پیدا کنید؛ همزیستی [باید کنید]؛ می‌بینید؟ یک قلم، همین همزیستی است. الان مشکلات بشر ــ نه فقط مشکلات مسلمانها ــ در دنیا از چیست؟ از این است که همزیستی بلد نیستند؛ به همدیگر زور میگویند، از همدیگر بدگویی میکنند، جای همدیگر را تنگ میکنند، به همدیگر ضربه میزنند. حج همزیستی را یاد میدهد؛ در یک برهه‌ی محدودی یک نمونه‌ای از همزیستی را به شما نشان میدهد، میگوید این ‌جوری باید زندگی کنید.

یک نمونه‌ی دیگر، تعلیم «ساده‌زیستی» است. اِحرام، مظهر ساده‌زیستی است دیگر؛ یعنی هیچ لباس زیادی در احرام وجود ندارد؛ فقط همین که بدن شما را بپوشاند؛ این ساده‌زیستی است. واجب نیست که شما در همه‌ی زندگی این‌ جوری [لباس] بپوشید و با احرام زندگی کنید؛ نه، امّا میخواهد بگوید که این کار را یاد بگیرید؛ یاد بگیرید که میشود ساده‌زیستی کرد و باید ساده‌زیستی را ترویج کرد. این هم باز مثل همان موضوع قبلی [یعنی] همزیستی است. اگر شما نگاه کنید، بسیاری از بدبختی‌ها و مشکلات عالم به‌ خاطر این زیاده‌خواهی‌ها و اشرافی‌گری‌ها و تجمّل‌پرستی‌ها و مانند اینها است؛ بخش عظیمی از ثروت عالم دارد صرف این چیزها میشود؛ [البتّه] در همه جا، حالا در کشور ما هم متأسّفانه همین ‌جور ــ در جاهای دیگر ده‌ها برابر، صدها برابر دارد صرف این چیزها میشود ــ [امّا] اینجا موظّفید به ساده‌زیستی؛ یعنی خصوصیّت حج این است که وقتی میخواهد تعلیم بدهد، این ‌جوری تعلیم میدهد؛ یعنی باید شما این چند روز را این‌ جور ساده‌زیستی داشته باشید. این هم یک تعلیم است، سبک زندگی است.

...

یک نکته‌ی دیگر، تمرینِ «استفاده نکردن از چیزهایی که دم دست شما است». بعضی از ما این جوری هستیم؛ بالاخره یک ملاحظاتی داریم، به مال کسی دست نمیزنیم و مانند اینها، ولیکن گاهی اوقات یک چیزی در اختیار ما قرار میگیرد ــ بیت‌المال است دیگر؛ در اختیار ما قرار میگیرد ــ یک توجیهی درست میکنیم، از این بیت‌المال یک چیزی به یک نحوی و با یک توجیهی برمیداریم؛ یک چیزی در اختیارمان قرار گرفته، قبلاً که در اختیارمان نبود این کار را نمیکردیم. این یکی از بلیّات است؛ این یکی از بلیّات زندگی بشر است که وقتی چیزی در دسترس او قرار گرفت، اجتناب از آن و مقابله‌ی با هوای نفْس در مورد آن برایش مشکل میشود؛ مثل قضایای گوناگون، مثلاً فرض کنید ارتباط با نامحرم، مسائل جنسی و امثال اینها. یک چیزی در اختیار شما قرار میگیرد، باید بلد بشوید حالا که در اختیار شما است، به معنای این نیست که این مباح است؛ این را قرآن به ما یاد میدهد در حج: یا اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لَیَبلُوَنَّکُمُ اللهُ بِشَیءٍ مِنَ الصَّیدِ تَنالُهُ اَیدیکُم وَ رِماحُکُم؛ (۹) در ایّام حج، چون صیدِ بَرّی(۱۰) محرّم است، حیوانات راحت می‌آیند در اختیار؛ میدانند شکار نمیشوند، می‌آیند در اختیار شما قرار میگیرند؛ این آهو را یا بز کوهی را اگر میخواستید در حال عادی شکار کنید، خیلی کار زحمت‌داری بود، امّا حالا نه؛ حالا دست شما هم به او میرسد، نیزه‌ی شما هم به او میرسد، [امّا] باید اجتناب بکنید. لَیَبلُوَنَّکُمُ الله؛ خدای متعال شما را آزمایش میکند، بِشَیءٍ مِنَ الصَّید؛ با یک جور صید کردن، شکار کردن. البتّه بحث، سر شکار غیر محرّم است؛ بعضی از انواع شکار اصلاً در حال عادی حرام است، امّا این مال آن شکاری است که در حال عادی حرام نیست، در حال احرام در حج حرام است. خدا به این وسیله شماها را امتحان میکند؛ یعنی تمرین کردنِ اینکه شما یاد بگیرید وقتی یک چیزی در اختیارتان قرار گرفت، به صرف اینکه کسی ملتفت نیست، متوجّه نیست، دست به طرف آن دراز نکنید. البتّه اینها نمونه‌ها است؛ از این قبیل فراوان است.
...

یک مطلب دیگر، مسئله‌ی اتّحاد است؛ اتّحاد. حج، مظهر اتّحاد امّت اسلامی است؛ سعی کنید این اتّحاد به هم نخورد؛ سعی کنید این اتّحاد به هم نخورد. ائمّه (علیهم‌ السّلام) میرفتند در نماز جماعتِ پیش‌نمازی که در مسجدالحرام نماز میخواند شرکت میکردند؛ امام صادق میرفت شرکت میکرد؛ تعمّد داشت که شرکت کند و ببینند. این برای چیست؟ چرا ما این حرفها را یادمان میرود؟ مدام صد بار تکرار میکنیم، [امّا] باز یکی از آن طرف صدایش بلند میشود راجع به مسئله‌ی شیعه و سنّی و اختلافات و شکافها؛ چرا این کار را میکنند؟ چرا به سود دشمن کار میکنند؟ نمیدانند که انگلیس‌ها هنرشان ایجاد اختلاف است و یکی از گسلها و شکافهایی که همیشه انگلیس‌ها استفاده کرده‌اند، شکاف بین شیعه و سنّی بوده. یواش‌یواش دیگران هم یاد گرفته‌اند و حالا شما در این اندیشکده‌های آمریکا ــ اندیشکده‌های سیاسی و امثال اینها ــ ملاحظه میکنید در تحلیل‌هایی که میکنند؛ [میگویند:] فلان افراد شیعه‌اند، فلان جاها شیعه‌اند، فلان جاها سنّی‌اند؛ به آنها هم رسیده شیعه و سنّی. نکنید! نکنند! برادرانه با هم زندگی کنید. بله، اختلاف ‌نظر هست، در اعتقادات هم اختلاف ‌نظر هست، در عقاید هم هست امّا اشتراک نظر هم هست؛ ما این همه مشترکات داریم؛ این همه موارد اشتراک داریم؛ اینها را بکلّی ندیده بگیریم برویم سراغ اختلافات؟ نگذارید! نگذارید! امام (رضوان‌ الله ‌علیه) ممنوع کردند نماز جماعت را در داخل کاروانها. ‌آن وقت گفتند «نکنید». بروید آنجا نماز بخوانید، بروید در مسجد نماز بخوانید. این برای همان اتّحاد است. این اتّحاد را هر چه میتوانید بیشتر کنید.

...

یک مسئله،‌ مسئله‌ی صهیونیست‌ها است؛ یعنی امروز بلای صهیونیسم برای دنیای اسلام، بلای نقد و فوری و دمِ دستی است. همیشه بلا بوده‌اند، حتّی قبل از تشکیل دولت جعلی رژیم صهیونیستی؛ آن وقت هم سرمایه‌دارهای صهیونیستی در دنیا بلا برای جان همه بودند امّا الان هم برای بخصوص دنیای اسلام بلا است. این را باید افشا کرد، باید گفت؛ حالا به هر شکلی که بلدید، به هر شکلی که میتوانید. این کسانی و این دولتهایی ــ دولتهای عربی ــ که با صهیونیست‌ها با همدیگر دست دادند و مصافحه کردند و روبوسی کردند و جلسه گذاشتند، هیچ سودی نخواهند برد از این کار؛ هیچ؛ جز ضرر برایشان چیز دیگری ندارد. اوّلاً ملّتهایشان مخالفند؛ عرب و غیر عرب؛ حالا بنده گفتم عربها، غیر عربها هم بعضی‌هایشان همین کار را کردند. ملّتهایشان مخالفند، اینها می‌نشینند آنجا با همدیگر قهوه میخورند، ملّتهایشان آن پایین علیه آنها مشت گره میکنند و شعار میدهند. پس این به ضررشان است. بعلاوه رژیم صهیونیستی اینها را میمکد، اینها را استثمار میکند، اینها ملتفت نیستند، نمیفهمند؛ البتّه بعد از چندی خواهند فهمید که امیدواریم [آن زمان] دیر نشده باشد. اینها باید افشا بشود. تنها چیزی که این دولتها را وادار میکند [به این کار]، خواست آمریکا است؛ میخواهند بر طبق خواست آمریکا عمل کنند؛ چون دل آمریکا میخواهد، میخواهند عمل کنند؛ چون فشار آمریکا است، میخواهند عمل کنند؛ فقط همین است وَالّا واقعاً هیچ فایده‌ای برای آنها ندارد.

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50419#_ftn5

 

قتل الحسین عطشانا

دیو چو بیرون رود، فرشته درآید!

 

این یک سرود معروفی است که در بدو انقلاب هم سروده شده است که وقتی شاه رفت و امام خمینی به ایران هم تشریف فرما شدند می فرماید دیو چو بیرون رود فرشته درآید. حالا خیلی چیز عجیبی است که بقول حضرت ولی فقیه مد ظله العلی در مراسم چهارده و پانزده خرداد در حرم امام خمینی قدس سره الشریف بعد از بیش از هشتاد تا شش ماه هایی که می فرمایند نظام جمهوری اسلامی رفتنی است دشمن آمده است همین سرود را وارونه هم کرده است که دیو چو بیرون رود فرشته درآید یعنی اینکه جمهوری اسلامی هم قرار است برود و پسر همان شاه هم برگردد! خیلی راحت هم آمده است جای دیو و فرشته را با هم عوض کرده است و خودش را کرده است فرشته ی نجات و بقیه را هم در جمهوری اسلامی ایران همه و همه را محکوم کرده است. البته او تنها هم نیست در این کار ارتجاعی اش و بلکه از صهیونیسم و آمریکا و حتی دیگر انواع منافقین هم کمک می گیرده و به او کمک رسانی هم می شود.

نکته اینجا این است که این فرشته ی نجات با چه سلاحی هم دارد پیش می آید و حمله هم می کند؟ آیا غیر از این است که مثل همان صهیونیسم رفته است پشت انواع سلاحهای آمریکایی هم قایم شده است و برای شاهنشاهی و فرعونیت خودش هم تبلیغ هم می کند و حتی حالا آمریکا  وقیحانه هم اعلان می کند که  همه ی گزینه ها و از جمله گزینه ی نظامی هم روی میز است؟! یعنی یک مسئله ی زمینی اینجا موجود است که دعوا بر سر کسب سرحدات سرزمینهایی است که می توان هم تصاحب کرد همانطوری که آمریکا هم تصاحب شدنی بوده است و هنوز هم هست.

ولی نکته ی مهمتری که اینجا نهفته است وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه دارد از بینهایت حالات خلاء هایی صفری هم به الفهای بینهایت آیات اللهی حرکت می کند و سعی هم دارد به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل  الله فرجه الشریف هم برسد، آن همزیستی و ساده زیستی و اجتناب از تجملات و تزیینات و بوی خوش و ادکلن و بلکه رعایت سفت و سخت حرام و حلال و ... می توانند آنقدر او را با مردم هم درگیر کند که مگر نمی دانید قتل الحسین عطشانا؟ مگر نمی دانید که دیو چو بیرون رود فرشته درآید؟ و یک وقت دیدید که جای دیو و فرشته را هم عوض کردند و امام حسین و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم یادشان رفت که چه و چه و چه ها که زحمتها دارد تا از یک سری الفهای بنیهایت آیات اللهی به یک سری دیگری از الفهای بینهایت آیات اللهی هم نه فقط از یک نسل به نسلی دیگر هم برسیم و بلکه لحظه به لحظه هم کارها داریم و فرض بفرمایید که حتی آن وارثینی که خرجهای امام حسین علیه السلام را باید برای آن حضرت هم خرج کنند هم آیا  آن ضمانی که متوجه شان هم هست را درک می کنند؟ انسان گریه اش می گیرد که چطور هم قتل الحسین علیه السلام عطشانا و اسبها را هم نعل زدند و بر بدن مبارک او راندند؛ یا امام زمان عجل الله فرجه الشریف! این الطالب بدم المقتول بکربلا؛ مسئله این هم هست که سلاحهای هسته ای بیجان را نمی توان به عنوان تهدیدهایی بجای فرشته ی نجات نشاند و انتظار هم داشت که ما را به شناخت و معرفت خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسانند و این ما دون منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم هست. حالا غیر از این هم هست که این بنده ی حقیر روسیاه با چه رویی هم جرات می کنم بروم سفر حج؟ حتی آقا کلاغه هم که می خواهد برود سراغ آشغالها و دلی از عزا دربیاورد، یک خیزی از روی سر این حقیر هم برمی دارد که زودتر به آشغالهایش برسد؛ خوب حالا ولش کن و دیگر نرو از همان آشغالهایی هم که دور خودش ولو کرده است کیشش کن و بلکه اجازه بده یک دلی هم از عزا دربیاورد! حالا اتفاقاً یک خیزی هم از روی سر تو برداشته است و پریده است؛ معنایش این نیست که حضرت یوسف علی نبینا علیه السلام می خواهد خوابی را برای رفقای زندانی اش تعبیر کند که: یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُکُمَا فَیَسْقِی رَبَّهُ خَمْرًا ۖ وَأَمَّا الْآخَرُ فَیُصْلَبُ فَتَأْکُلُ الطَّیْرُ مِن رَّأْسِهِ ۚ قُضِیَ الْأَمْرُ الَّذِی فِیهِ تَسْتَفْتِیَانِ ‎﴿٤١﴾. یحتمل بیشتر هم مثل این است که جناب خواستگار پرجرات پر حرارت خیلی هم که داغ شده است و ادعایش هم می شود که از همه ی خواستگارهای دیگر هم بهتر است و عروس خانم یحتمل با همه ی این تفاصیل دلش را هم برده است ولی در عین حال آنچنان محکم هم می زند روی میز کانه الان است که میز از وسط  دو نصف هم شود و می فرماید یا چهار تا با هم یا هیچی!!! یک مسئله ی درونی ای هست برای شاگرد و دانشجو و طلبه که از حالات بینهایت خلاء های صفری بتواند هم بیرون بیاید و دلش را متوجه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نماید و آنگاه با کمال ولایتمداری هم دریابد که دیو چو بیرون رود فرشته درآید! استغفر الله و اتوب الیه خدایا از گناهان ما درگذر! اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر شیعته و انصاره و اعونه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء جوائجه و المستشهدین بین یدیه

فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ‎﴿٤٧﴾‏ فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُوا مِنَ الْمُهْلَکِینَ ‎﴿٤٨﴾‏ وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ ‎﴿٤٩﴾ سوره مبارکه المومنون

 

قوله تعالى : « فَقالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنا وَقَوْمُهُما لَنا عابِدُونَ » المراد بکونهما بشرین مثلهم نفی أن یکون لهما فضل علیهم ، وبکون قومهما لهم عابدین فضلهم علیهما کما فضلوا على قومهما فإذا کان الفضل لهم علیهما کان من الواجب أن یعبداهم کما عبدهم قومهما لا أن یؤمنوا بهما کما قال فرعون لموسى : « لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ » ثم ختم تعالى القصة بذکر هلاکهم فقال : « فَکَذَّبُوهُما فَکانُوا مِنَ الْمُهْلَکِینَ » ثم قال : « وَلَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ » والمراد بهم بنو إسرائیل لأن التوراة إنما نزلت بعد هلاک فرعون وملئه.

 

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 15، ص 34

http://lib.eshia.ir/12016/15/34

 

فَقَالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشرَیْنِ مِثْلِنَا وَ قَوْمُهُمَا لَنَا عَبِدُونَ
مراد از بشر بودن آن دو (موسى و هارون ) و همانند بودنشان با آنان این است که این دو فضیلتى بر ما ندارند، و چطور مى توانند فضیلتى داشته باشند و حال آنکه دودمانشان بردگان مایند؟ پس ما همانطور که بر قوم آن دو برترى داریم ، بر خود آن دو نیز برترى داریم . و چون برترى داریم ، آن دو نیز باید ما را بپرستند، همانطور که قومشان ما را مى پرستند، نه اینکه ما به آن دو ایمان بیاوریم ، همچنان که خود فرعون به موسى گفت : ((لئن اتخذت الها غیرى لاجعلنک من المسجونین ))، اگر معبودی غیر من بگیری تو را از زندانیان قرار می دهم، خداى تعالى این قصه را با جمله ((فکذبوهما فکانوا من المهلکین ))
که خبر از هلاکت آنان مى دهد، خاتمه داده ، سپس فرموده : ((و لقد آتینا موسى الکتاب لعلّهم یهتدون )) که مراد از ضمیر ((هم )) بنى اسرائیل است ، چون تورات بعد از هلاک شدن فرعون و قومش نازل شد.

 

ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، جلد 15، ص 46 

http://lib.eshia.ir/50081/15/46

 

 

(61) (و من کتاب له ( علیه السلام ))

إلى کمیل ابن زیاد النخعی

و هو عامله على هیت ینکر علیه ترکه دفع من یجتاز به من جیش العدو طالبا للغارة أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ تَضْیِیعَ الْمَرْءِ مَا وُلِّیَ وَ تَکَلُّفَهُ مَا کُفِیَ لَعَجْزٌ حَاضِرٌ وَ رَأْیٌ مُتَبَّرٌ وَ إِنَّ تَعَاطِیَکَ الْغَارَةَ عَلَى أَهْلِ قِرْقِیسِیَا وَ تَعْطِیلَکَ مَسَالِحَکَ الَّتِی وَلَّیْنَاکَ لَیْسَ بِهَا مَنْ یَمْنَعُهَا وَ لَا یَرُدُّ الْجَیْشَ عَنْهَا لَرَأْیٌ شَعَاعٌ فَقَدْ صِرْتَ جِسْراً لِمَنْ أَرَادَ الْغَارَةَ مِنْ أَعْدَائِکَ عَلَى أَوْلِیَائِکَ غَیْرَ شَدِیدِ الْمَنْکِبِ وَ لَا مَهِیبِ الْجَانِبِ وَ لَا سَادٍّ ثُغْرَةً وَ لَا کَاسِرٍ لِعَدُوٍّ شَوْکَةً وَ لَا مُغْنٍ عَنْ أَهْلِ مِصْرِهِ وَ لَا مُجْزٍ عَنْ أَمِیرِهِ وَ السَّلَامُ .

 

61 - از نامه‌هاى آن حضرت علیه السّلام است به کمیل ابن زیاد نخعىّ (از خواصّ اصحاب و شیعیان امام علیه السّلام) که از جانب آن بزرگوار حکمران هیت (شهرى در کنار فرات) بود

(در آن) او را براى ترک جلوگیرى از سپاه دشمن که براى تاخت و تاراج (شهرها) از شهر او گذشتند سرزنش مى‌نماید (که چرا در چنان هنگامى شهر خود را رها کرده به جلوگیرى دشمن دیگر رفته است):

1- پس از حمد خداى تعالى و درود بر پیغمبر اکرم، از دست دادن شخص چیزى را که بر آن گماشته شده و باو سپرده‌اند و رنج بردن در کارى که آنرا باو نگماشته و بدیگرى واگزارده‌اند ناتوانى آشکار و اندیشه‌ایست که دارنده‌اش را به تباهى مى‌کشد (چون منشأ آن کم خردى است) 2- و تاخت و تاراج تو باهل قرقیسیا (شهرى در کنار فرات) و رها کردنت سر حدّها و مرزهایى که بر آنها والى و زمامدارت گردانیدیم در صورتیکه آن سر حدّها را کسى نیست که حمایت و نگهدارى نماید و سپاه (دشمن) را از آنها برگرداند، اندیشه پراکنده‌ایست، پس (این کار تو چنان است که) پل گشته‌اى براى (گذشتن) دشمنانت که خواهان تاخت و تاراج دوستانت بودند، در حالیکه دوش استوار (توانائى) نداشتى و از تو خوف و ترسى نبود (تا دشمنانت بجاى خود نشینند) و نه رخنه (راه دشمن) را بستى، و نه استوارى و توانائى دشمن را شکستى و برهم زدى، و نه کسى بودى که اهل شهرش را (از جلوگیرى دشمن) بى‌نیاز گرداند، و نه از جانب امیر و فرمانده خود کارى انجام دهد (بنا بر این همچون تویى بکار حکمرانى نمى‌آید) و درود بر شایسته آن.

 

دُعاء کمیل بن زیاد (رض)

وَهُوَ من الدّعوات المعروفة. قالَ العلاّمة المجلسی (رض) : إنّه أفضل الأدعیة ، وَهُوَ دعاء الخضر علیه‌السلام وقد علّمه أمیر المؤمنین علیه‌السلام کمیلاً ، وَهُوَ من خواص أصحابه ، ویدعى به فی لیلة النصف من شعبان ، ولیلة الجُمعة ، ویجدی فی کفایة شرّ الأعداء ، وفی فتح باب الرزق ، وفی غفران الذُّنوب. وقد رواه الشَّیخ والسَّیِّد کلاهما ، وانا أرویه عَن کتاب (مصباح المتهجِّد) وَهُوَ هذا الدُّعاء :

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍوَبِقُوَّتِکَ الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَخَضَعَ لَهَاکُلُّ شَیْ‌ءٍ وَذَلَّ لَهَا کُلُّ شَیْ‌ءٍ وَبِجَبَرُوتِکَ الَّتِی غَلَبْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِعِزَّتِکَ الَّتِی لاَ یَقُومُ لَهَاشَیْ‌ءٌ وَبِعَظَمَتِکَ الَّتِی مَلَأَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِسُلْطَانِکَالَّذِی عَلاَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِوَجْهِکَ الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ کُلِّشَیْ‌ءٍ وَبِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ [٢] أَرْکَانَ کُلِّشَیْ‌ءٍ وَبِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ وَبِنُورِوَجْهِکَ الَّذِی أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَیَا آخِرَ الْآخِرِینَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ [١].‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَاللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَکُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا

 

یحتمل یک وقت هست که حضرت امیر المومنین علیه السلام می فرمایند که با این کارهایی که کرده ای به تو حکمرانی و فرمانروایی هم نیامده است. و لذا دیگر حضرت کمیل علیه السلام هم موجبات هلاکت خود را فراهم نمی کند و بلکه حرف امامش را هم گوش می دهد. و اما یک وقت هست که مسئله ی حضرت موسی علی نبینا علیه السلام و فرعون ملعون هم هست که می فرمایند اینها که با ما فرقی ندارند و تازه دودمان و قومشان هم بردگان ما بوده اند و حالا بیاییم حرفهاشان را هم گوش کنیم و دست از خدایی خودمان هم برداریم و بلکه خدای آنها را هم بپذیریم؟ این است که با سپاهشان حضرت موسی علی نبینا علیه السلام و قومش را دنبالشان هم می کنند تا جایی که سپاه از یک طرف و دریا هم از طرف دیگر محاصره شان می کند ولی حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم می فرمایند ان معی ربی: قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ‎﴿الشعراء: ٦٢﴾‏ و فرعون و فرعونیان هم هستند که هلاک می شوند!

البته اگر جلوی فرعونیان گرفته هم نشود، کل عالم را هم اگر ببلعند باز هم کمشان است! وزیر امور خارجه ی آمریکا وانمود هم می فرمایند که اتفاقاً از دیدگاه دموکراسی نیز همانطوری که نگران دموکراسی در کل عالم هم هست همانطور هم از مسلمانان روهینگیا و اویغور هم دفاع می کند. و حالا در عین حال هم بفکر تحریمهای ایران هم هست که یک وقت خدای ناکرده ایران دستشان یک کار سنگینی هم ندهد ولی خوب خیلی هم وارد جزییات نمی شود: 

Blinken is in favor of continuing non-nuclear sanctions against Iran and described it as "a strong hedge against Iranian misbehavior in other areas".[108] He criticized former president Trump's withdrawal of the U.S. from the international nuclear agreement with Iran and expressed support for a "longer and stronger" nuclear deal.[112][113] Blinken did not rule out a military intervention to stop Iran from obtaining nuclear weapons.[114][115]

 

https://en.wikipedia.org/wiki/Antony_Blinken

 

موضوع این است که شما به هر کس رسیدید می توانید هم بفرمایید که نکند می خواهی سلاحهای هسته ای هم داشته باشی و لذا تحریمش هم کنی. ولی نکته این است که هیچ کس هم نتواند به شما بگوید که بالای چشمت ابرو است چرا که خودت هم می دانی که سلاح هسته ای هم داری و بلکه می دانی هم می خواهی با آن همه را تهدید هم کنی. و اما یک جایی این دیگر کار نمی کند و آن وقتی است که بخواهی یک بتی هم از سلاحهای هسته ای بسازی که حتی بالاتر از خدا هم باشد و خودت هم باورت شود که عجب زوری داری که هیچ کس هم در عالم مثل تو چنین نیست! اینجا دیگر سلاح هسته ای ات کار نمی کند و بدجوری هم گیر خواهی کرد. دلیلش هم این است که بین قدرت خدایی و قدرت فرعونی یک فاصله و گپ عظمی هست که دقیقاً کذابیت فرعونی را هم می رساند که چطور هم مایل است که حتی مستضعفین و امام مستضعفین را هم فدای خود کند ولی کذب بودن ادعای خدایی اش را هم در نمی یابد. متوجه نمی شود امامت حضرت موسی علی نبینا علیه السلام یعنی چه آنجایی که می فرماید وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿٥﴾‏. استکبار فرعونیان مانع از آن است که بتواند قدرت لایزال الهی را دریابد و حتی عظمت خدا و پیغمبرش و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را دریابد. و آنقدر هم شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم کند که حالات خلاء را همه را دریافته و از آنها بیرون هم آمده و  الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را یکی بعد از دیگری پیموده و به اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسیده و حتی ولایتمداری خود را با تولی و تبری درست و حسابی هم ثابت کند. استکبار فقط می خواهد بر کل عالم هم تسلط داشته باشد و حالا شده تسلط صهیونیستی هم که می خواهد، خوب باشد! و لذا خود را مظلوم هم فرض کرده و بلکه مظلوم نمایی هم می کند و بلکه هولوکاست را هم یادش نمی رود و اما حالا دیگر خیلی هم دلش می خواهد که همه ی عالم را هم به زیر طوغ بردگی خودش هم بکشاند. و هیچ کس هم نیست به او بگوید بچه بگیر بنشین چرا که طغیانش به او اجازه هم نمی دهد که نصیحت پذیر هم شود و دیگر چه رسد به اینکه مکارم اخلاق و حتی اسلام را هم بپذیرد ...! و آن وقت سلاح هسته ای را هم به کمر بسته و برخ همه نیز می کشاند و .... اینجا مسئله این هم هست که نمی شود در حین شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری مشحون خود هم باشید و حواستان هم پرت نشود و متوجه هلاکت هم نشده چرا که نمی شود هم که z یا Z انتقال به قرمز کیهانشناسی یا ناورداهای 3- کره ی همولوژی را هم اشتباه کنید و .... هر کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم که یحتمل نتواند فلک المشحون و آن هم برای مستضعفین عالم نیز بسازد! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته.

بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ‎﴿التوبه: ١﴾‏

 

بنده ی حقیر علاوه بر رابرت کیگن و همسرش که اتفاقاً در کابینه ی رئیس جمهور آمریکا هم هست، وزیر امور خارجه آمریکا را هم در ویکیپدیا داشتم مطالعه می کردم. خیلی دلم می خواست آنچه راجع به ایران هم در این صفحه ی ویکیپدیا می گوید عیناً اینجا می آوردم، ولی خوب این صفحات برای همه هم قابل دسترس است و همه و همه هم می توانند به آنجا رجوع کرده و مطالعه اش کنند. حالا این را هم اصلا کاری نداریم، ولی یک چیزی که نظر شما را در مطالعه ی مثلاً بانک اف آمریکا (bank of america) جلب می کند این است که صراحتاً هم می گوید که رئیس هیئت مدیره ی آن کمی کمتر از حدود 250 برابر کارمند معمولی آن بانک درآمد دارد! یعنی می گوید او بیش از 22 میلیون دلار در سال درآمد دارد ولی کارمند معمولی آن حدود 90 هزار دلار هم در می آورد. نوش جانشان هم باشد. البته این بانک خیلی هم به پایگاه های نظامی آمریکا نیز سرویسهایی را می دهد. ولی یحتمل بعضی اشکال هم کنند که مثلاً با حضورشان در عراق، هنوز مشکلی هم برای زیارت امام حسین در کربلا در روز اربعین هم ایجاد نمی کنند و بلکه با امام حسین و دین و مذهب هم مشکلی ندارند. ولی آیا حاضر هم هستند یا فرقی هم می کند برایشان که یک دانه برنج هم در جهت پلو دادن برای امام حسین علیه السلام خرج شود یا نشود؟ اینجا است که معلوم می شود که آیا اجسام یا رویه هایی مثل هرم و دوازده وجهی و بیست وجهی و مکعب و حتی کره یا رویه های K3 چرا اهمیت بیشتری هم پیدا می کنند؟ و کدام هم هست که مهمتر است؟ و قتل الحسین عطشانا!

این همه اختلاف درآمد طوری که بر دنیای اسلام هم می خواهد لااقل از لحاظات اقتصادی هر چه بیشتر هم تسلط یابد، همان وضعیت هرمی را که با اختلاف طبقاتی عظیم فجیع طاغوتی در جامعه ی خودش ایجاد می کند را به جوامعه اسلامی ما هم خواهی نخواهی تحمیل می کند، علاوه بر اینکه این باور را هم که در راه امام حسین علیه السلام خرج کن را نیز از زیر می خواهد نقب بزند و اعتقادات مردمی را هم سست کند و باورها را هم از بین ببرد و خودش هم بشود همه کاره ی عالم. و با چه؟ با لیبرال دموکراسی که می گوید آنقدر آزادی من زیاد شده است که هر کس هر کاری دلش هم خواست می تواند بکند و حتی انحرافات جنسی هم هر کس هر چقدر داشت هیچ اشکالی ندارد و خودش می داند و .... و علی لعنة الله علی القوم الظالمین

 

إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿فاطر: 6﴾

 

4 - التوحید: أحمد بن محمد بن عبد الرحمن المروزی، عن محمد بن جعفر المقری عن محمد بن الحسن الموصلی، عن عیاش بن یزید بن الحسن، عن أبیه، عن موسى ابن جعفر علیه السلام قال: قال قوم للصادق علیه السلام: ندعو فلا یستجاب لنا، قال: لأنکم تدعون من لا تعرفونه [9].

 

بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 90، ص 368

http://lib.eshia.ir/71860/90/368

 

17 - دعائم الدین: روی فی کتاب التنبیه عن أمیر المؤمنین علیه السلام أنه خطب فی یوم جمعة خطبة بلیغة فقال فی آخرها: أیها الناس سبع مصائب عظام نعوذ بالله منها: عالم زل وعابد مل، ومؤمن خل، ومؤتمن غل، وغنی أقل، وعزیز ذل، وفقیر اعتل.
فقام إلیه رجل فقال: صدقت یا أمیر المؤمنین أنت القبلة إذا ما ضللنا، والنور إذا ما أظلمنا، ولکن نسألک عن قول الله تعالى " ادعونی أستجب لکم " فما بالنا ندعو فلا یجاب؟ قال: إن قلوبکم خانت بثمان خصال:

أولها أنکم عرفتم الله فلم تؤدوا حقه کما أوجب علیکم، فما أغنت عنکم معرفتکم شیئا، والثانیة أنکم آمنتم برسوله ثم خالفتم سنته وأمتم شریعته، فأین ثمرة إیمانکم، والثالثة أنکم قرأتم کتابه المنزل علیکم، فلم تعلموا به، وقلتم سمعنا وأطعنا، ثم خالفتم، والرابعة أنکم قلتم أنکم تخافون من النار، وأنتم فی کل وقت تقدمون إلیها بمعاصیکم فأین خوفکم؟ والخامسة أنکم قلتم أنکم ترغبون فی الجنة وأنتم فی کل وقت تفعلون ما یباعدکم منها، فأین رغبتکم فیها؟ والسادسة أنکم أکلتم نعمة المولى ولم تشکروا علیها، والسابعة أن الله أمرکم بعداوة الشیطان وقال " إن الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا " [1] فعادیتموه بلا قول، ووالیتموه بلا مخالفة [2] والثامنة أنکم جعلتم عیوب الناس نصب عیونکم، وعیوبکم وراء ظهورکم، تلومون من أنتم أحق باللوم منه، فأی دعاء یستجاب لکم مع هذا؟
وقد سددتم أبوابه وطرقه؟ فاتقوا الله وأصلحوا أعمالکم، وأخلصوا سرائرکم وأمروا بالمعروف، وانهوا عن المنکر فیستجیب الله لکم دعاء کم.

 

بحار الانوار، جلد 90، ص 376- 377

http://lib.eshia.ir/71860/90/377

 

اَلْبِحَارُ ، عَنْ کِتَابِ دَعَائِمِ اَلدِّینِ قَالَ رُوِیَ فِی کِتَابِ اَلتَّنْبِیهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ خَطَبَ فِی یَوْمِ جُمُعَةٍ خُطْبَةً بَلِیغَةً فَقَالَ فِی آخِرِهَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ سَبْعُ مَصَائِبَ عِظَامٌ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهَا عَالِمٌ زَلَّ وَ عَابِدٌ مَلَّ وَ مُؤْمِنٌ ضَلَّ وَ مُؤْتَمَنٌ غَلَّ وَ غَنِیٌّ أَقَلَّ وَ عَزِیزٌ ذَلَّ وَ فَقِیرٌ اِعْتَلَّ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ صَدَقْتَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْتَ اَلْقِبْلَةُ إِذَا مَا ضَلَلْنَا وَ اَلنُّورُ إِذَا مَا أَظْلَمْنَا - وَ لَکِنْ نَسْأَلُکَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ  فَمَا بَالُنَا نَدْعُو فَلاَ یُجَابُ قَالَ إِنَّ قُلُوبَکُمْ خَانَتْ بِثَمَانِ خِصَالٍ أَوَّلُهَا أَنَّکُمْ عَرَفْتُمُ اَللَّهَ فَلَمْ تُؤَدُّوا حَقَّهُ کَمَا أَوْجَبَ عَلَیْکُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْکُمْ مَعْرِفَتُکُمْ شَیْئاً وَ اَلثَّانِیَةُ أَنَّکُمْ آمَنْتُمْ بِرَسُولِهِ ثُمَّ خَالَفْتُمْ سُنَّتَهُ وَ أَمَتُّمْ شَرِیعَتَهُ فَأَیْنَ ثَمَرَةُ إِیمَانِکُمْ وَ اَلثَّالِثَةُ أَنَّکُمْ قَرَأْتُمْ کِتَابَهُ اَلْمُنْزَلَ عَلَیْکُمْ فَلَمْ تَعْمَلُوا بِهِ وَ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا ثُمَّ خَالَفْتُمْ وَ اَلرَّابِعَةُ [أَنَّکُمْ] قُلْتُمْ إِنَّکُمْ تَخَافُونَ مِنَ اَلنَّارِ وَ أَنْتُمْ فِی کُلِّ وَقْتٍ تَقْدَمُونَ إِلَیْهَا بِمَعَاصِیکُمْ فَأَیْنَ خَوْفُکُمْ وَ اَلْخَامِسَةُ أَنَّکُمْ قُلْتُمْ إِنَّکُمْ تَرْغَبُونَ فِی اَلْجَنَّةِ وَ أَنْتُمْ فِی کُلِّ وَقْتٍ تَفْعَلُونَ مَا یُبَاعِدُکُمْ مِنْهَا فَأَیْنَ رَغْبَتُکُمْ فِیهَا وَ اَلسَّادِسَةُ أَنَّکُمْ أَکَلْتُمْ نِعْمَةَ اَلْمَوْلَى وَ لَمْ تَشْکُرُوا عَلَیْهَا وَ اَلسَّابِعَةُ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَکُمْ بِعَدَاوَةِ اَلشَّیْطَانِ وَ قَالَ إِنَّ اَلشَّیْطٰانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا  فَعَادَیْتُمُوهُ بِلاَ قَوْلٍ وَ وَالَیْتُمُوهُ بِلاَ مُخَالَفَةٍ وَ اَلثَّامِنَةُ أَنَّکُمْ جَعَلْتُمْ عُیُوبَ اَلنَّاسِ نُصْبَ عُیُونِکُمْ وَ عُیُوبَکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ تَلُومُونَ مَنْ أَنْتُمْ أَحَقُّ باللَّوْمِ مِنْهُ فَأَیُّ دُعَاءٍ یُسْتَجَابُ لَکُمْ مَعَ هَذَا وَ قَدْ سَدَدْتُمْ أَبْوَابَهُ وَ طُرُقَهُ فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ أَصْلِحُوا أَعْمَالَکُمْ وَ أَخْلِصُوا سَرَائِرَکُمْ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَوْا عَنِ اَلْمُنْکَرِ فَیَسْتَجِیبَ اَللَّهُ لَکُمْ دُعَاءَکُمْ .

 

همان حدیث بحار الانوار از سایت جامع الاحادیث

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/202216

 

 

بنده ی حقیر داشتم کانال خبر را تماشا می کردم که گویا اختلالاتی یحتمل پارازیتی باعث هم شد که صفحه ی تلویزیون سیاه شود و زدم شبکه ی افق که اتفاقاً خیلی هم خوب می گرفت و برنامه ای داشت راجع به مسائل مذاکرات ایران با آژانس انرژی اتمی و .... مجری برنامه سوال فرمودند که مگر قانون جنگل است که چنین و چنان هم کنند؟ در جواب استاد دانشگاه فرمودند که اگر در قانون جنگل بودن شک دارید، کتاب رابرت کیگن برگشت جنگل را بخوانید. و بعد راجع به انعطاف پذیری در سیاست و دیپلماسی هم توضیح فرمودند که بنده ی حقیر واردش نمی شوم. برگشت جنگلی را که کیگن دارد می گوید این است که جنگل یا کل عالم را هم هرس کنند که به باغ لیبرال دموکراسی اش صدمه هم نتواند بزند؛ ولی موضوع این است که او اشتباه گرفته است و باید جنگل لیبرال دموکراسی اش را هرس کند که به همان باغی که می خواهد هم بپروراند ضرر هم نزند بجای اینکه بخواهد کل عالم را نیز از لیبرال دموکراسی ای برخوردار کند که خودش هم توی باتلاقش گیر کرده است و همه را هم در آن می کشاند و رها کرده تا غرق شوند. مشکل او بلکه صهیونیسم اش هم هست که می خواهد نه تنها آمریکا را و بلکه کل عالم را هم درسته قورت دهد ولی بجایش توی کفرش هم گیر کرده است و خبر ندارد که این یک لقمه ای هم نیست که بتوانی از باغت بچینی و بخوری و ...! باغ یک چیز است و جنگلی که از آن باغ را هم باید حفظ کرد چیز دیگری است ولی کل عالمی که باغ و جنگل و کیهان را هم در بر می گیرد نیز هنوز چیزی است دیگر. معرفت به ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی پیغمبر اکرم نیز یک مسئله است ولی معرفت به خدا هم در مسائل توحیدی خودش می تواند مملو از انواع مسائل شوند. مسئله اینجا فقط این نیست که بفرمایید که خوب مگر اهرام مصری را که فراعنه هم دستور به ساخت آنها را داده اند یا حتی بیست وجهی و دوازده وجهی و ... حالا چه فرقی دارند با مکعب مستطیل یا مکعب مربع که اینقدر مسجد الحرام را و نه مثلاً اهرام مصر را هم به عنوان قبله ی مسلمین مهم می کند؟! آیا حضرت ابراهیم علیه السلام در ساخت آن کاری کرده است که حسابش را جدا می کند و حتی از بقیه ی خانه ها نیز آنرا جدا کرده و می شود بیت الله الحرام و نماد توحید؟ یک اسراری هست در توحید که هر چقدر آنرا کند و کاو هم بفرمایید تمامی ندارد آنچنان که در کلمة لا اله الا الله و الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و یقیناً هم توحید نهفته است. مسئله فقط انعطاف پذیری از نوع جام زهر و نرمش قهرمانانه نیست و بلکه عداوت شیطان است با خدا و رسولش محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنچنان هم که امام حسین علیه السلام را به کربلا هم کشاند و قتل الحسین عطشانا. نکته این است که دعای لیبرال دموکراسی مستجاب نمی شود برای اینکه لیبرال دموکراسی اصلا معتقد نیست برای اینکه دعایش مستجاب هم شود احتیاجی به دعا کردن به خدا هم دارد و .... حالا شما ببینید هم که با چیست و کیست که طرفید و آیا چنین کسی به خودش هم رحمی می کند و چه رسد به اینکه بخواهد به امام لیبرال دموکراتهایش هم رحم کند؟! آیا اصلا دعا کردن هم بلد است؟! ان شاء الله که بلد هم هست و دعا هم می کند و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

--------------------------------------

 

لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ ﴿128﴾ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِیَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿129﴾ سوره مبارکه التوبة

 

یک نکته ی دیگری را در رابطه با دیپلماسی و سیاست که استاد محترم دانشگاه در برنامه ی نقش جهان فرمودند این بود که دکتر مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد و لذا آنها هم توانستند بر علیه او و حتی آیت الله کاشانی هم کودتا کنند. در صورتی که بنظر این بنده ی حقیر، مسئله فقط اعتماد کردن و اعتماد نکردن به آمریکاییها نبوده است و بلکه مسئله چیز دیگری است. و آن اینکه ایمان و عشق به امام زمان است که نه فقط بچه ها سربندهای امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حضرت فاطمه علیها السلام و الله اکبر و محمد رسول الله و یا حسین بر سر می بندند و به جبهه ها می روند و حتی به عنوان دانشمندان هسته ای نیز حاضرند شهید شوند و .... این عشق به امام زمان عجل الله فرجه الشریف و به ائمه ی اطهار و حضرت رسول اکرم و خدای سبحان را بردارید، و یک مرتبه همه چیز فرو می ریزد و مثل این است که طرف زکام گرفته است  و آنفلوانزا شده است و بلکه دیگر موانعی تنفسی هم برایش ایجاد شده است آنچنان که هر کاری هم کند که بوی خوش نفحات الازهار فی عبقات الانوار را ببوید نتواند یا طعم خوش میوه های بهشتی را در احقاق الحق و ازهاق الباطل را هم هر چه سعی کند حس کند و بچشد نتواند! یعنی مسئله یک نوع جراحی ای است که لازم است که یک 3-کره ای را بتوان یک جوری آبش کرد یا لیزرش کرد یا جراحی اش کرد و بیرونش آورد یا .... ولی وقتی این 3-کره را ندانید از کجا آمده است، یحتمل با هزار زحمت هم سعی کنید که از میان برش هم بدارید. ولی آیا باز هم مطمئنید که این 3-کره همولوژی دوباره باز هم نخواهد گشت و دوباره روز از نو و روزی هم از نو آنچنان هم که باید وسائل کوهمولوژیک دفع آنرا را هم یحتمل حتی اپراتوری هم بدانید و کشف کنید که حالا آیا شاخص اویلر و ناورداهایی مثل ناوردای Z است (البته این Z از z انتقال به قرمز مربوط به مسائل کیهانشناسیمان هم هست!) که 3-کره همولوژی را معین می کند که چطور هم جراحی اش کنیم یا ناوردای دیگری را هم می خواهیم یا .... یا اصلا مسئله چیز دیگری اس تو بلکه این است که بابا کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری و فضاپیماسازی را زودتر یک کاریش بکن و فقط نگیر گوشه ی اتاق کارخانه ات هم بنشین و کارهای خودت را انجام بده و ... واقعاً هم شاگردی و دانشجویی و طلبگی و بلکه شهادت برای یاری امام زمان عجل الله فرجه الشریف و جهاد فی سبیل الله لیافت هم می خواهد و نصیب هر کسی هم نمی شود با اینکه انقلاب اندر انقلابهایی امام زمانی هم رخ دهند که از یک الف بینهایت آیات اللهی به الفهای مراتب و درجات متعالیه ترین رفته و رسیده و اجتهاد اندر اجتهادهایی هم ما را به قدوم حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نایل کنند ولی عشقهایی همچون عشق حاج قاسم به ولایت مداری و عشق به امام زمان عجل الله فرجه الشریف او هم چیز دیگری است. این است که می فرمایند عشق جانم امام زمانم. یعنی یحتمل روغن و تخم مرغ و نان هم حتی گران شده اند و وضع اقتصادی هم خراب شده اند، ولی باز هم عشق جانم امام زمانم! یتیمها را هم دریاب و به مساکین و ابن السبیل و فقراء هم کمک کن و فقط فکر خودت نباش و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر شیعته و انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿فاطر: 6﴾

 

4 - التوحید: أحمد بن محمد بن عبد الرحمن المروزی، عن محمد بن جعفر المقری عن محمد بن الحسن الموصلی، عن عیاش بن یزید بن الحسن، عن أبیه، عن موسى ابن جعفر علیه السلام قال: قال قوم للصادق علیه السلام: ندعو فلا یستجاب لنا، قال: لأنکم تدعون من لا تعرفونه [9].

 

بحار الانوار، علامه مجلسی، جلد 90، ص 368

http://lib.eshia.ir/71860/90/368

 

17 - دعائم الدین: روی فی کتاب التنبیه عن أمیر المؤمنین علیه السلام أنه خطب فی یوم جمعة خطبة بلیغة فقال فی آخرها: أیها الناس سبع مصائب عظام نعوذ بالله منها: عالم زل وعابد مل، ومؤمن خل، ومؤتمن غل، وغنی أقل، وعزیز ذل، وفقیر اعتل.
فقام إلیه رجل فقال: صدقت یا أمیر المؤمنین أنت القبلة إذا ما ضللنا، والنور إذا ما أظلمنا، ولکن نسألک عن قول الله تعالى " ادعونی أستجب لکم " فما بالنا ندعو فلا یجاب؟ قال: إن قلوبکم خانت بثمان خصال:

أولها أنکم عرفتم الله فلم تؤدوا حقه کما أوجب علیکم، فما أغنت عنکم معرفتکم شیئا، والثانیة أنکم آمنتم برسوله ثم خالفتم سنته وأمتم شریعته، فأین ثمرة إیمانکم، والثالثة أنکم قرأتم کتابه المنزل علیکم، فلم تعلموا به، وقلتم سمعنا وأطعنا، ثم خالفتم، والرابعة أنکم قلتم أنکم تخافون من النار، وأنتم فی کل وقت تقدمون إلیها بمعاصیکم فأین خوفکم؟ والخامسة أنکم قلتم أنکم ترغبون فی الجنة وأنتم فی کل وقت تفعلون ما یباعدکم منها، فأین رغبتکم فیها؟ والسادسة أنکم أکلتم نعمة المولى ولم تشکروا علیها، والسابعة أن الله أمرکم بعداوة الشیطان وقال " إن الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا " [1] فعادیتموه بلا قول، ووالیتموه بلا مخالفة [2] والثامنة أنکم جعلتم عیوب الناس نصب عیونکم، وعیوبکم وراء ظهورکم، تلومون من أنتم أحق باللوم منه، فأی دعاء یستجاب لکم مع هذا؟
وقد سددتم أبوابه وطرقه؟ فاتقوا الله وأصلحوا أعمالکم، وأخلصوا سرائرکم وأمروا بالمعروف، وانهوا عن المنکر فیستجیب الله لکم دعاء کم.

 

بحار الانوار، جلد 90، ص 376- 377

http://lib.eshia.ir/71860/90/377

 

اَلْبِحَارُ ، عَنْ کِتَابِ دَعَائِمِ اَلدِّینِ قَالَ رُوِیَ فِی کِتَابِ اَلتَّنْبِیهِ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ : أَنَّهُ خَطَبَ فِی یَوْمِ جُمُعَةٍ خُطْبَةً بَلِیغَةً فَقَالَ فِی آخِرِهَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ سَبْعُ مَصَائِبَ عِظَامٌ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْهَا عَالِمٌ زَلَّ وَ عَابِدٌ مَلَّ وَ مُؤْمِنٌ ضَلَّ وَ مُؤْتَمَنٌ غَلَّ وَ غَنِیٌّ أَقَلَّ وَ عَزِیزٌ ذَلَّ وَ فَقِیرٌ اِعْتَلَّ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ صَدَقْتَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْتَ اَلْقِبْلَةُ إِذَا مَا ضَلَلْنَا وَ اَلنُّورُ إِذَا مَا أَظْلَمْنَا - وَ لَکِنْ نَسْأَلُکَ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى اُدْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ  فَمَا بَالُنَا نَدْعُو فَلاَ یُجَابُ قَالَ إِنَّ قُلُوبَکُمْ خَانَتْ بِثَمَانِ خِصَالٍ أَوَّلُهَا أَنَّکُمْ عَرَفْتُمُ اَللَّهَ فَلَمْ تُؤَدُّوا حَقَّهُ کَمَا أَوْجَبَ عَلَیْکُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْکُمْ مَعْرِفَتُکُمْ شَیْئاً وَ اَلثَّانِیَةُ أَنَّکُمْ آمَنْتُمْ بِرَسُولِهِ ثُمَّ خَالَفْتُمْ سُنَّتَهُ وَ أَمَتُّمْ شَرِیعَتَهُ فَأَیْنَ ثَمَرَةُ إِیمَانِکُمْ وَ اَلثَّالِثَةُ أَنَّکُمْ قَرَأْتُمْ کِتَابَهُ اَلْمُنْزَلَ عَلَیْکُمْ فَلَمْ تَعْمَلُوا بِهِ وَ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا ثُمَّ خَالَفْتُمْ وَ اَلرَّابِعَةُ [أَنَّکُمْ] قُلْتُمْ إِنَّکُمْ تَخَافُونَ مِنَ اَلنَّارِ وَ أَنْتُمْ فِی کُلِّ وَقْتٍ تَقْدَمُونَ إِلَیْهَا بِمَعَاصِیکُمْ فَأَیْنَ خَوْفُکُمْ وَ اَلْخَامِسَةُ أَنَّکُمْ قُلْتُمْ إِنَّکُمْ تَرْغَبُونَ فِی اَلْجَنَّةِ وَ أَنْتُمْ فِی کُلِّ وَقْتٍ تَفْعَلُونَ مَا یُبَاعِدُکُمْ مِنْهَا فَأَیْنَ رَغْبَتُکُمْ فِیهَا وَ اَلسَّادِسَةُ أَنَّکُمْ أَکَلْتُمْ نِعْمَةَ اَلْمَوْلَى وَ لَمْ تَشْکُرُوا عَلَیْهَا وَ اَلسَّابِعَةُ أَنَّ اَللَّهَ أَمَرَکُمْ بِعَدَاوَةِ اَلشَّیْطَانِ وَ قَالَ إِنَّ اَلشَّیْطٰانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا  فَعَادَیْتُمُوهُ بِلاَ قَوْلٍ وَ وَالَیْتُمُوهُ بِلاَ مُخَالَفَةٍ وَ اَلثَّامِنَةُ أَنَّکُمْ جَعَلْتُمْ عُیُوبَ اَلنَّاسِ نُصْبَ عُیُونِکُمْ وَ عُیُوبَکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ تَلُومُونَ مَنْ أَنْتُمْ أَحَقُّ باللَّوْمِ مِنْهُ فَأَیُّ دُعَاءٍ یُسْتَجَابُ لَکُمْ مَعَ هَذَا وَ قَدْ سَدَدْتُمْ أَبْوَابَهُ وَ طُرُقَهُ فَاتَّقُوا اَللَّهَ وَ أَصْلِحُوا أَعْمَالَکُمْ وَ أَخْلِصُوا سَرَائِرَکُمْ وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَوْا عَنِ اَلْمُنْکَرِ فَیَسْتَجِیبَ اَللَّهُ لَکُمْ دُعَاءَکُمْ .

 

همان حدیث بحار الانوار از سایت جامع الاحادیث

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/202216

 

 

بنده ی حقیر داشتم کانال خبر را تماشا می کردم که گویا اختلالاتی یحتمل پارازیتی باعث هم شد که صفحه ی تلویزیون سیاه شود و زدم شبکه ی افق که اتفاقاً خیلی هم خوب می گرفت و برنامه ای داشت راجع به مسائل مذاکرات ایران با آژانس انرژی اتمی و .... مجری برنامه سوال فرمودند که مگر قانون جنگل است که چنین و چنان هم کنند؟ در جواب استاد دانشگاه فرمودند که اگر در قانون جنگل بودن شک دارید، کتاب رابرت کیگن برگشت جنگل را بخوانید. و بعد راجع به انعطاف پذیری در سیاست و دیپلماسی هم توضیح فرمودند که بنده ی حقیر واردش نمی شوم. برگشت جنگلی را که کیگن دارد می گوید این است که جنگل یا کل عالم را هم هرس کنند که به باغ لیبرال دموکراسی اش صدمه هم نتواند بزند؛ ولی موضوع این است که او اشتباه گرفته است و باید جنگل لیبرال دموکراسی اش را هرس کند که به همان باغی که می خواهد هم بپروراند ضرر هم نزند بجای اینکه بخواهد کل عالم را نیز از لیبرال دموکراسی ای برخوردار کند که خودش هم توی باتلاقش گیر کرده است و همه را هم در آن می کشاند و رها کرده تا غرق شوند. مشکل او بلکه صهیونیسم اش هم هست که می خواهد نه تنها آمریکا را و بلکه کل عالم را هم درسته قورت دهد ولی بجایش توی کفرش هم گیر کرده است و خبر ندارد که این یک لقمه ای هم نیست که بتوانی از باغت بچینی و بخوری و ...! باغ یک چیز است و جنگلی که از آن باغ را هم باید حفظ کرد چیز دیگری است ولی کل عالمی که باغ و جنگل و کیهان را هم در بر می گیرد نیز هنوز چیزی است دیگر. معرفت به ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی پیغمبر اکرم نیز یک مسئله است ولی معرفت به خدا هم در مسائل توحیدی خودش می تواند مملو از انواع مسائل شوند. مسئله اینجا فقط این نیست که بفرمایید که خوب مگر اهرام مصری را که فراعنه هم دستور به ساخت آنها را داده اند یا حتی بیست وجهی و دوازده وجهی و ... حالا چه فرقی دارند با مکعب مستطیل یا مکعب مربع که اینقدر مسجد الحرام را و نه مثلاً اهرام مصر را هم به عنوان قبله ی مسلمین مهم می کند؟! آیا حضرت ابراهیم علیه السلام در ساخت آن کاری کرده است که حسابش را جدا می کند و حتی از بقیه ی خانه ها نیز آنرا جدا کرده و می شود بیت الله الحرام و نماد توحید؟ یک اسراری هست در توحید که هر چقدر آنرا کند و کاو هم بفرمایید تمامی ندارد آنچنان که در کلمة لا اله الا الله و الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و یقیناً هم توحید نهفته است. مسئله فقط انعطاف پذیری از نوع جام زهر و نرمش قهرمانانه نیست و بلکه عداوت شیطان است با خدا و رسولش محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنچنان هم که امام حسین علیه السلام را به کربلا هم کشاند و قتل الحسین عطشانا. نکته این است که دعای لیبرال دموکراسی مستجاب نمی شود برای اینکه لیبرال دموکراسی اصلا معتقد نیست برای اینکه دعایش مستجاب هم شود احتیاجی به دعا کردن به خدا هم دارد و .... حالا شما ببینید هم که با چیست و کیست که طرفید و آیا چنین کسی به خودش هم رحمی می کند و چه رسد به اینکه بخواهد به امام لیبرال دموکراتهایش هم رحم کند؟! آیا اصلا دعا کردن هم بلد است؟! ان شاء الله که بلد هم هست و دعا هم می کند و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

 

در الگوی امام، دوگانه‌هایی با همدیگر هماهنگ و همساز شدند؛ این دوگانه‌هایی که سعی میشده همیشه در مقابل هم قرار بگیرند، در الگوی امام با هم همساز شده‌اند؛ هم معنویّت ــ معنویّت دینی ــ هم رأی مردم؛ هم معنویّت، هم رأی مردم؛ همیشه سعی میشده که این دو در مقابل هم باشند، امّا در مقابل هم قرار نگرفتند؛ امام اینها را در کنار هم قرار داد.

اجرای احکام الهی در کنار رعایت اقتضائات و مصلحت‌های عمومی. این مجمع تشخیص مصلحت را امام تشکیل دادند؛ بعضی‌ها خیال میکنند این را بنده تشکیل دادم؛ نه، بنده رئیس‌جمهور بودم، امام به من نامه نوشتند و این جلسه را امام برای تعیین مصلحت به وجود آوردند؛ احکام اسلامی اجرا میشود، امّا اقتضائات زمان و مصالح عمومی جامعه هم باید رعایت بشود؛ مراد از مصلحت این است؛ مصلحت اشخاص نیست.

مسئله‌ی رعایت حال ضعفا و اصرار بر عدالت اقتصادی ــ عدالت اقتصادیِ بالخصوص ــ در کنار تولید ثروت؛ هم تولید ثروت مجاز است، هم حتماً بایستی عدالت در کشور رعایت بشود و حال ضعفا مورد رعایت قرار بگیرد؛ هم نفی ظلم، هم نفی انظلام، ظلم‌پذیری. به عنوان یک حکومت، به عنوان یک دولت به دولتهای دیگر، به ملّتهای دیگر، نه ظلم میکنیم و نه از آنها ظلم میپذیریم؛ هم زور نمیگوییم، هم تسلیم زور نمیشویم؛ هم علم و دانش را و اقتصاد کشور را تقویت میکنیم، هم دفاع کشور را تقویت میکنیم؛ یعنی این جور نیست که فقط به فکر اقتصاد باشیم، از دفاع کشور و امنیّت کشور غافل بمانیم؛ عکسش هم همین جور. هم انسجام و وحدت ملّی باید رعایت بشود، هم تنوّع آراء و گرایشهای مختلف سیاسی باید به رسمیّت پذیرفته بشود؛ این هم یک دوگانه‌ی دیگر. هم تقوا و طهارت مسئولان لازم است، هم کارشناسی و کاربلدی مسئولان لازم است؛ تعهّد و تخصّص در کنار هم. ببینید، اینها دوگانه‌هایی است که کسانی در اوّل انقلاب یا پیش از انقلاب سعی میکردند که اینها را در مقابل هم قرار بدهند، امام این دوگانه‌ها را هماهنگ کرد، همساز کرد، در کنار هم قرار داد. اینها خصوصیّات مکتب امام است.

...

این اشتباه را آمریکایی‌ها چرا میکنند؟ چون مشاورینی دارند که آن مشاورین، ایرانیان خائنی هستند که به آنها مشورت میدهند. این مشاورینِ خیانتکار، خب به کشور خودشان که خیانت میکنند، امّا در واقع به آنها هم خیانت میکنند؛ چرا؟ چون بدون اطّلاع صحیح به آنها مشورت میدهند؛ آن بیچاره‌ها هم طبق مشورت اینها عمل میکنند، شکست میخورند. یکی از حرفهای آنها، از مشورتهای آنها همین است که «شما روی ملّت ایران برای مقابله‌ی با نظام اسلامی و جمهوری اسلامی حساب کنید؛ ملّت ایران از دین، از نظام اسلامی، از روحانیّت زده شده‌اند؛ میتوانید روی اینها حساب کنید، اینها می‌ایستند در مقابل نظام اسلامی»؛ این مشاورین ناآگاه و خائن ــ خائن به هر دو طرف ــ این را به اربابان آمریکایی‌شان میگویند؛ پول میدهند، آنها هم همین را تحلیل میکنند، در صحبتهایشان میگویند، در مجلس سنایشان میگویند، در جاهای مختلف این را تکرار میکنند، در داخل هم یک عدّه آدم ساده‌لوح ــ البتّه خوشبختانه تعداد معدود ــ قبول میکنند؛

...

توصیه‌ی بعدی: دروغ و فریب و جنگ روانی دشمن را افشا کنید. یک روزی بود زمان امام، نه اینترنت بود، نه ماهواره‌ها به این شکل بود؛ آنجا امام میگفت که دشمن با قلم با شما مبارزه میکند؛ با قلم. امام متوجّه بود. امروز بحث قلم نیست، امروز بحث فضای مجازی است، بحث ماهواره‌ها است؛ جنگ روانی است؛ جنگ روانیِ همه‌گیر و همه‌جایی. نگذارید جنگ روانی دشمن در کشور تأثیر بگذارد. ببینید! حالا یک نمونه‌ی کوچک جنگ روانی را من بگویم. نفت ایران را در سواحل یونان دزدی میکنند، میدزدند ــ نفت ما را دزدیدند ــ بعد دلاوران از‌جان‌گذشته‌ی جمهوری اسلامی جبران میکنند و کشتی نفتی دشمن را ضبط میکنند، او در تبلیغات سراسری فراگیر و امپراتوری رسانه‌ای، ایران را به دزدی متّهم میکند! چه کسی دزد است؟ شما نفت ما را دزدیدید؛ ما از شما پس گرفتیم؛ پس‌گرفتن مال دزدی که دزدی نیست. شما دزدید. آمریکایی‌ها به دولت یونان دستور میدهند، دولت یونان هم عمل میکند، نفت ما را میدزدد. خب اینها جنگ روانی است؛ با این جنگ روانی ــ که امثال اینها هر روز موارد متعدّدی اتّفاق می‌افتد ــ مقابله کنید.

 

بیانات در مراسم سی‌وسومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)

۱۴ /خرداد/ ۱۴۰۱

https://www.leader.ir/fa/speech/25805

 

 

عشق جانم امام زمانم
عشق جانم امام زمانم
عشق جانم امام زمانم
عشق جانم

دنیا بدون تو معنایی نداره
عشق روزگارم وقتی که تو باشی دنیامون بهاره
دنیای بدون تو معنایی نداره
عشق روزگارم وقتی که تو باشی دنیامون بهاره

 

سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده
سـلام فرمانده سیدعلی دهه‌ی نودی‌ هاشو فراخوانده
سلام فرمانده

 

بیا جون من بیا ، بیا یارت میشم
هوادارت میشم گرفتارت میشم
علی بن مهزیارت میشم
با همین قد کوچیکم خودم سردارت میشم

 

بیا جون من بیا ، بیا یارت میشم
هوادارت میشم گرفتارت میشم
علی بن مهزیارت میشم
با همین قد کوچیکم خودم سردارت میشم

 

سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده
سـلام فرمانده سیدعلی دهه‌ی نودی‌ هاشو فراخوانده
سلام فرمانده

 

نبین قدم کوچیکه پاش بیفته من برات قیام میکنم
نبین قدم کوچیکه مثل میرزا کوچک کارو تموم میکنم
نبین قدم کوچیکه از صف 313 تا بهت سلام میکنم

 

نـبین کمه سنم تو فقط صدام بزن ببین چیکار برات میکنم
نبین کمه سنم با همین دستای کوچیکم همش دعات میکنم
نبین کمه سنم بأبی انت و أمی همه رو فدات میکنم
همه رو فدات میکنم

 

سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده
سـلام فرمانده سیدعلی دهه‌ی نودی‌ هاشو فراخوانده
سلام فرمانده

 

عهد میبندم روزی لازمت بشم عهد میبندم حاج قاسمت بشم
عهد میبندم مثل بهجت و مثل سربازای گمنام خادمت بشم
عهد میبندم که میمونم پای کار این نظام
کاشکی مثل حاج قاسم من به چشم تو بیام
من به چشم تو بیام

 

هزارو صد و اندی ساله همه عالم دنبال مهدی اند
غصه سربازو نخور آقا سربازات هزارو چهارصدی اند

 

سلام فرمانده سلام از این نسل غیور جامانده
سـلام فرمانده سیدعلی دهه‌ی نودی‌ هاشو فراخوانده
سلام فرمانده
سلام فرمانده

 

 

یک مسئله ای که بین شاگرد و دانشجو و طلبه و خلاءهایی که باید پر کند و برای خود و مردم هم تبیین کند تا برسد به الفهای بینهایت آیات اللهی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف، این است که قلباً هم دچار تردید می شود تا جایی که حتی مشاهده هم می کند که اسبها را هم دارند نعل نو می زنند و بلکه زدند که بر بدن مطهر قطعه قطعه شده ی امامش هم برانند ولی در غفلتش باز هم دوزاریش نمی افتد! مسئله چیست؟ مسئله این است که دعای عرفه ی امام حسین علیه السلام آن تاثیری را که بر روی قلب مردم می گذاشت چرا نگذاشت و این در صورتی است که فقط توسط مداح اهل بیت هم برای مردم خوانده نشد و بلکه خود حضرت امام حسین علیه السلام هم تشریف داشتند که دعا را می خواندند؟! موضوع این است که در فاصله ی بین قلب مردم و امام، دوگانهای مورد بحث مثل دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی است که حتی انسان متحیر می ماند که حالا فرض بفرمایید که واحد الکترون را هم برای مسئله ی الکتریسیته پیدا کردیم و اما حالا واحد مغناطیسی مسئله هم چطور می شود؟! این است که قتل الحسین عطشانا! این است که یس و القرآن الحکیم! و این است که خیلی هم بر همگان معلوم نیست که چطور حضرت عیسی به آسمان تشریف بردند و بلکه حتی حالا در آینده هم چطور قرار است به زمین بازگشته و حتی در نماز جمعه ای هم با امام زمان عجل الله فرجه الشریف تعارفها داشته باشند! دریک کلام، قلب جای دوست و دشمنش را با هم اشتباه می گیرد و راهش را گم می کند که آیا بالاخره با شیطان هم هست که طرف است یا نخیر هم او نه تنها شیطان هم نیست و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست و .... قسمتی از قضیه همین است که داریم که فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد! و لذا هم نفی است و هم اثبات، ولی تا بیاید بفهمد که چی به چی است، یک وقت دیدید بد جوری هم به ارتجاع افتاد و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم بجای اینکه از حفاظت اطلاعات نیز استفاده کند تا به حکمت الهی نیز سعی کند برسد؛ دارد حتی اطلاعات غلط هم به دشمن می دهد همانطوری که از هر دو طرف هم دارد خیانت می کند و بلکه کار را خراب اندر خراب هم می کند و ...! و در عین حال هم خیلی بنظرش هم می رسد که از همه هم پیشی گرفته است که فلک را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد و حال آنکه دارد بدعت می کند و حتی در توانش هم نیست که کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود را هم راه اندازی کند و .... یعنی غافل از این هم هست و بلکه ناامید هم نباید بود که این همان کار هزار و چهارصدی ها و بلکه فرزندان آنها و فرزندان فرزندان آنها و ... هم هست. اللهم عجل لولیک الفرج و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی ‌القاسم المصطفیٰ محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وَأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَـٰکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ‎﴿التوبة: ٧٠﴾‏

وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِکَاتُ بِالْخَاطِئَةِ ‎﴿الحاقة: ٩﴾‏

 

٣ ـ شخصیة لوط المعنویة : کان علیه‌السلام رسولا من الله إلى أهل المؤتفکات وهی مدینة سدوم وما والاها من المدائن ـ ویقال : کانت أربع مدائن : سدوم وعمورة وصوغر وصبوییم وقد أشرکه فی جمیع المقامات الروحیة التی وصف بها أنبیاءه الکرام.

ومما وصفه به خاصة ما فی قوله : « وَلُوطاً آتَیْناهُ حُکْماً وَعِلْماً وَنَجَّیْناهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی کانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فاسِقِینَ وَأَدْخَلْناهُ فِی رَحْمَتِنا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ » الأنبیاء : ـ ٧٥.

 

المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 10، ص 354

http://lib.eshia.ir/12016/10/354

 

قتل الحسین عطشانا

 

بعضی یحتمل اشکال بفرمایند که چرا جراحی روی یک 3- کره ی همولوژی گاهی می تواند صورت پذیرد و گاهی نمی تواند؟ البته یک دلیلش این است که اگر این سه-کره همولوژی موتفکات هم باشد، این دیگر خود یک جراحی خاصی هم هست و بلکه جراحی دیگری را هم احتیاج ندارد. ولی یک وقتهایی هم هست که امضای فضای توپولوژیک هم طوری است که  لزوم جراحی هم در آن گم می شود؛ و یحتمل بعضی اشکال هم می فرمایند که آیا امضای فضای توپولوژیک هم کافی است و بلکه چنین امضایی یک امضای طلایی را هم نتیجه می دهد یا اینکه باید هم امضاها را با شاخصهای اویلر گره زد! مسئله اینجا این است که وقتی فضای توپولوژیک- هندسی 3- کره ی همولوژیک کوانتومی هم می شود و بلکه مدل استاندارد ذرات فیزیک و حتی گرانش کوانتومی هم بدان کاربردی می شود، یحتمل در عین حالی که با قلبی که معلوم هم نیست که نفرین و لعنت شده هم هست یا اینکه قلب مقدس امامش هم حتی در آن میان گیر کرده است و راه نجاتی هم برای او آیا یافت می شود یا خیر؛ در عین حال هم جراجیها نیز همراه موتفکات در حال انجام هستند و اسبها هم آیا برای چه نعل شده اند و .... و حالا جراحیهای مربوط به برگشت بویایی نفحات الازهار فی عبقات الانوار هم کدامند؟ دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز جماعت! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءکُمْ أَبْنَاءکُمْ ذَلِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ ﴿الاحزاب: 4﴾

 

قوله تعالى : « ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ » کنایة عن امتناع الجمع بین المتنافیین فی الاعتقاد فإن القلب الواحد أی النفس الواحدة لا یسع اعتقادین متنافیین ورأیین متناقضین فإن کان هناک متنافیان فهما لقلبین وما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه فالرجل الواحد لا یسعه أن یعتقد المتنافیین ویصدق بالمتناقضین وقوله : « فِی جَوْفِهِ » یفید زیادة التقریر کقوله : « وَلکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ » الحج : ٤٦.

قیل : الجملة توطئة وتمهید کالتعلیل لما یتلوها من إلغاء أمر الظهار والتبنی فإن فی الظهار جعل الزوجة بمنزلة الأم وفی التبنی والدعاء جعل ولد الغیر ولدا لنفسه والجمع بین الزوجیة والأمومة وکذا الجمع بین بنوة الغیر وبنوة نفسه جمع بین المتنافیین ولا یجتمعان إلا فی قلبین وما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه.

ولا یبعد أن تکون الجملة فی مقام التعلیل لقوله السابق : « لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَالْمُنافِقِینَ » « وَاتَّبِعْ ما یُوحى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ » فإن طاعة الله وولایته وطاعة الکفار والمنافقین وولایتهم متنافیتان متباینتان کالتوحید والشرک لا یجتمعان فی القلب الواحد وما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه.

 

المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، جلد 16، ص 274

http://lib.eshia.ir/12016/16/274

 

قوله تعالى : « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ » ارتد عن دینه رجع عنه ، وهو فی اصطلاح أهل الدین الرجوع من الإیمان إلى الکفر سواء کان إیمانه مسبوقا بکفر آخر کالکافر یؤمن ثم یرتد أو لم یکن ، وهما المسمیان بالارتداد الملی والفطری ( حقیقة شرعیة أو متشرعیة ).

ربما یسبق إلى الذهن أن المراد بالارتداد فی الآیة هو ما اصطلح علیه أهل الدین ، ویکون الآیة على هذا غیر متصلة بما قبلها ، وإنما هی آیة مستقلة تحکی عن نحو استغناء من الله سبحانه عن إیمان طائفة من المؤمنین بإیمان آخرین.

لکن التدبر فی الآیة وما تقدم علیها من الآیات یدفع هذا الاحتمال فإن الآیة على هذا تذکر المؤمنین بقدرة الله سبحانه على أن یعبد فی أرضه ، وأنه سوف یأتی بأقوام لا یرتدون عن دینه بل یلازمونه کقوله تعالى : « فَإِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرِینَ » : ( الأنعام : ٨٩ ) أو کقوله تعالى : « وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ » : ( آل عمران : ٩٧ ) وقوله تعالى : « إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللهَ لَغَنِیٌ حَمِیدٌ » : ( إبراهیم : ٨ ).

والمقام الذی هذه صفته لا یقتضی أزید من التعرض لأصل الغرض ، وهو الإخبار بالإتیان بقوم مؤمنین لا یرتدون عن دین الله ، وأما أنهم یحبون الله ویحبهم ، وأنهم أذلة على المؤمنین أعزة على الکافرین إلى آخر ما ذکر فی الآیة من الأوصاف فهی أمور زائدة یحتاج التعرض لها إلى اقتضاء زائد من المقام والحال.

ومن جهة أخرى نجد أن ما ذکر فی الآیة من الأوصاف أمور لا تخلو من الارتباط بما ذکر فی الآیات السابقة من تولی الیهود والنصارى فإن اتخاذهم أولیاء من دون المؤمنین لا یخلو من تعلق القلب بهم تعلق المحبة والمودة ، وکیف یحتوی قلب هذا شأنه على محبة الله سبحانه وقد قال تعالى : « ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ » : ( الأحزاب : ٤ ) ومن لوازم هذا التولی أن یتذلل المؤمن لهؤلاء الکفار ، وأن یتعزز على المؤمنین ویترفع عنهم کما قال تعالى : « أَیَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً » : ( النساء : ١٣٩ ).

ومن لوازم هذا التولی المساهلة فی الجهاد علیهم والانقباض عن مقاتلتهم ، والتحرج من الصبر على کل حرمان ، والتحمل لکل لائمة فی قطع الروابط الاجتماعیة معهم کما قال تعالى : « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِ ـ إلى أن قال ـ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهاداً فِی سَبِیلِی وَابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ » : ( الممتحنة : ١ ) وقال تعالى : « قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَبَدا بَیْنَنا وَبَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَالْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللهِ وَحْدَهُ » : ( الممتحنة : ٤ ).

وکذلک الارتداد بمعناه اللغوی أو بالعنایة التحلیلیة صادق على تولی الکفار کما قال تعالى فی الآیة السابقة ( آیة : ٥١ ) : « وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ » وقال أیضا : « وَمَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللهِ فِی شَیْءٍ » : ( آل عمران : ٢٨ ) وقال تعالى : « إِنَّکُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ » : ( النساء : ١٤٠ ).

فقد تبین بهذا البیان أن للآیة اتصالا بما قبلها من الآیات وأن الآیة مسوقة لإظهار أن دین الله فی غنى عن أولئک الذین یخاف علیهم الوقوع فی ورطة المخالفة وتولی الیهود والنصارى لدبیب النفاق فی جماعتهم ، واشتمالها على عدة مرضى القلوب لا یبالون باشتراء الدنیا بالدین ، وإیثار ما عند أعداء الدین من العزة الکاذبة والمکانة الحیویة الفانیة على حقیقة العزة التی هی لله ولرسوله وللمؤمنین ، والسعادة الواقعیة الشاملة على حیاة الدنیا والآخرة.

وإنما أظهرت الآیة ذلک بالإنباء عن ملحمة غیبیة أن الله سبحانه فی قبال ما یلقاه الدین من تلون هؤلاء الضعفاء الإیمان ، واختیارهم محبة غیر الله على محبته ، وابتغاء العزة عند أعدائه ومساهلتهم فی الجهاد فی سبیله ، والخوف من کل لومة وتوبیخ سیأتی بقوم یحبهم ویحبونه أذلة على المؤمنین أعزة على الکافرین یجاهدون فی سبیل الله لا یخافون لومة لائم.

وکثیر من المفسرین وإن تنبهوا على اشتمال الآیة على الملحمة وأطالوا فی البحث عمن تنطبق علیه الآیة مصداقا غیر أنهم تساهلوا فی تفسیر مفرداتها فلم یعطوا ما ذکر فیها من الأوصاف حق معناها فآل الأمر إلى معاملتهم کلام الله سبحانه معاملة کلام غیره وتجویز وقوع المسامحات والمساهلات العرفیة فیه کما فی غیره.

فالقرآن وإن لم یسلک فی بلاغته مسلکا بدعا ، ولم یتخذ نهجا مخترعا جدیدا فی استعمال الألفاظ وترکیب الجمل ووضع الکلمات بحذاء معانیها بل جرى فی ذلک مجرى غیره من الکلام.

ولکنه یفارق سائر الکلام فی أمر آخر ، وهو أنا معاشر المتکلمین من البلیغ وغیره إنما نبنی الکلام على أساس ما نعقله من المعانی ، والمدرک لنا من المعانی إنما یدرک بفهم مکتسب من الحیاة الاجتماعیة التی اختلقناها بفطرتنا الإنسانیة الاجتماعیة ، ومن شأنها الحکم بالقیاس ، وعند ذلک ینفتح باب المسامحة والمساهلة على أذهاننا فنأخذ الکثیر مکان الجمیع ، والغالب موضع الدائم ، ونفرض کل أمر قیاسی أمرا مطلقا ، ونلحق کل نادر بالمعدوم ، ونجری کل أمر یسیر مجرى ما لیس بموجود یقول قائلنا : کذا حسن أو قبیح ، وکذا محبوب أو مبغوض ، وکذا محمود أو مذموم ، وکذا نافع أو ضار ، وفلان خیر أو شریر ، إلى غیر ذلک فنطلق القوم فی ذلک ، وإنما هو کذلک فی بعض حالاته وعلى بعض التقادیر ، وعند بعض الناس ، وبالقیاس إلى بعض الأشیاء لا مطلقا ، لکن القائل إنما یلحق بعض التقادیر المخالفة بالعدم تسامحا فی إدراکه وحکمه ، هذا فیما أدرکه من جهات الواقع الخارج ، وأما ما یغفل عنه لمحدودیة إدراکه من جهات الکون المربوطة فهو أکثر ، فما یخبر به الإنسان ویحدثه عن الخارج وخیلت له الإحاطة بالواقع إدراکا وکشفا فإنما هو مبنی على التسامح فی بعض الجهات ، والجهل فی بعض آخر ، وهو من الهزل إن قدرنا على أن نحیط بالواقع ثم نطبق کلامه علیه ، فافهم ذلک.

 تنسب إلى غیر صاحبها إذا جمعها جامع یصحح ذلک کما فی قوله : « وَلَقَدْ آتَیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ وَالْحُکْمَ وَالنُّبُوَّةَ وَرَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَفَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمِینَ » : ( الجاثیة : ١٦ ) وقوله : « هُوَ اجْتَباکُمْ وَما جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ » : ( الحج : ٧٨ ) وقوله : « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ » : ( آل عمران : ١١٠ ) وقوله : « لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً » : ( البقرة : ١٤٣ ) وقوله : « وَقالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً » : ( الفرقان : ٣٠ ) إلى غیر ذلک من الآیات المشتملة على أوصاف اجتماعیة یتصف بها الفرد والمجتمع ولیس شیء من ذلک جاریا مجرى التسامح والتساهل بل هی أوصاف یتصف بها الجزء والکل ، والفرد والمجتمع لعنایة متعلقه بذلک کمثل حفنة من تراب مشتملة على جوهرة یقبض علیها لأجل الجوهرة فالتراب مقبوض والجوهرة مقبوضة والأصل فی ذلک الجوهرة ، ولنرجع إلى ما کنا فیه : أما قوله : « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ » فالمراد بالارتداد والرجوع عن الدین بناء على ما مر هو موالاة الیهود والنصارى ، وخص الخطاب فیه بالمؤمنین لکون الخطاب السابق أیضا متوجها إلیهم ، والمقام مقام بیان أن الدین الحق فی غنى عن إیمانهم المشوب بموالاة أعداء الله ، وقد عده الله سبحانه کفرا وشرکا حیث قال : « وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ » لما أن الله سبحانه هو ولی دینه وناصره ، ومن نصرته لدینه أنه سوف یأتی بقوم براء من أعدائه یتولون أولیاءه ولا یحبون إلا إیاه.

وأما قوله : « فَسَوْفَ یَأْتِی اللهُ بِقَوْمٍ » نسب الإتیان إلى نفسه لیقرر معنى نصره لدینه 

المفهوم من السیاق المشعر بأن لهذا الدین ناصرا لا یحتاج معه إلى نصرة غیره ، وهو الله عز اسمه.

وکون الکلام مسوقا لبیان انتصار الدین بهؤلاء القوم تجاه من یقصده هؤلاء الموالون لأعدائه من الانتصار القومی ، وکذا التعبیر بالقوم والإتیان بالأوصاف والأفعال بصیغة الجمع کل ذلک مشعر بأن القوم الموعود إیتاؤهم إنما یبعثون جماعة مجتمعین لا فرادى ولا مثنى کان یأتی الله سبحانه فی کل زمان برجل یحب الله ویحبه الله ذلیل على المؤمنین عزیز على الکافرین یجاهد فی سبیل الله لا یخاف لومة لائم.

وإتیان هذه القوم فی عین أنه منسوب إلیهم منسوب إلیه تعالى وهو الآتی بهم لا بمعنى أنه خالقهم إذ لا خالق إلا الله سبحانه قال : « اللهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ » : ( الزمر : ٦٢ ) بل بمعنى أنه الباعث لهم فیما ینتهزون إلیه من نصرة الدین ، والمکرم لهم بحبه لهم وحبهم له ، والموفق لهم بالتذلل لأولیائه ، والتعزز لأعدائه ، والجهاد فی سبیله ، والإعراض عن کل لائمة ، فنصرتهم للدین هی نصرته تعالى له بسببهم ومن طریقهم ، وقریب الزمان وبعیده عند الله واحد ، وإن کانت أنظارنا لقصورها تفرق فی ذلک.

وأما قوله تعالى : « یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ » فالحب مطلق معلق على الذات من غیر تقییده بوصف أو غیر ذلک ، أما حبهم لله فلازمه إیثارهم ربهم على کل شیء سواه مما یتعلق به نفس الإنسان من مال أو جاه أو عشیرة أو غیرها ، فهؤلاء لا یوالون أحدا من أعداء الله سبحانه ، وإن والوا أحدا فإنما یوالون أولیاء الله بولایة الله تعالى.

وأما حبه تعالى لهم فلازمه براءتهم من کل ظلم ، وطهارتهم من کل قذارة معنویة من الکفر والفسق بعصمة أو مغفرة إلهیة عن توبة ، وذلک أن جمل المظالم والمعاصی غیر محبوبة لله کما قال تعالى : « فَإِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ » : ( آل عمران : ٣٢ ) وقال : « وَاللهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ » : ( آل عمران : ٥٧ ) وقال : « إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ » : ( الأنعام : ٤١ ) وقال : « وَاللهُ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ » : ( المائدة : ٦٤ ) وقال : « إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ » : ( البقرة : ١٩٠ ) وقال : « إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرِینَ » : ( النحل : ٢٣ ) وقال : « إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْخائِنِینَ » : ( الأنفال : ٥٨ ) إلى غیر ذلک من الآیات.

وفی هذه الآیات جماع الرذائل الإنسانیة ، وإذا ارتفعت عن إنسان بشهادة محبة الله له اتصف بما یقابلها من الفضائل لأن الإنسان لا مخلص له عن أحد طرفی الفضیلة والرذیلة إذا تخلق بخلق.

فهؤلاء هم المؤمنون بالله حقا غیر مشوب إیمانهم بظلم وقد قال تعالى : « الَّذِینَ آمَنُوا 

وَلَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ » : ( الأنعام : ٨٢ ) فهم مأمونون من الضلال وقد قال تعالى : « فَإِنَّ اللهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ » : ( النحل : ٣٧ ) فهم فی أمن إلهی من کل ضلالة ، وعلى اهتداء إلهی إلى صراطه المستقیم ، وهم بإیمانهم الذی صدقهم الله فیه مهدیون إلى اتباع الرسول والتسلیم التام له کتسلیمهم لله سبحانه قال تعالى : « فَلا وَرَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا تَسْلِیماً » : ( النساء : ٦٥ ).

وعند ذلک یتم أنهم من مصادیق قوله تعالى : « قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللهُ » : ( آل عمران : ٣١ ) وبه یظهر أن اتباع النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله ومحبة الله متلازمان فمن اتبع النبی أحبه الله ولا یحب الله عبدا إلا إذا کان متبعا لنبیه صلى‌الله‌علیه‌وآله.

وإذا اتبعوا الرسول اتصفوا بکل حسنة یحبها الله ویرضاها کالتقوى والعدل والإحسان والصبر والثبات والتوکل والتوبة والتطهر وغیر ذلک قال تعالى : « فَإِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ » : ( آل عمران : ٧٦ ) وقال : « إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ » : ( البقرة : ١٩٥ ) وقال : « وَاللهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ » : ( آل عمران : ١٤٦ ) وقال : «إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ » : ( الصف : ٤ ) وقال : « إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ » : ( آل عمران : ١٥٩ ) وقال : « إِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ » : ( البقرة : ٢٢٢ ) إلى غیر ذلک من الآیات.

وإذا تتبعت الآیات الشارحة لآثار هذه الأوصاف وفضائل تتعقبها عثرت على أمور جمة من الخصال الحسنة ، ووجدت أن جمیعها تنتهی إلى أن أصحابها هم الوارثون الذین یرثون الأرض ، وأن لهم عاقبة الدار کما یومئ إلیه الآیة المبحوث عنها : « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ » وقد قال تعالى ـ وهی کلمة جامعة ـ : « وَالْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى » : ( طه : ١٣٢ ) وسنشرع معنى کون العاقبة للتقوى فیما یناسبه من المورد إن شاء الله العزیز.

قوله تعالى : « أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرِینَ » الأذلة والأعزة جمعا الذلیل والعزیز ، وهما کنایتان عن خفضهم الجناح للمؤمنین تعظیما لله الذی هو ولیهم وهم أولیاؤه ، وعن ترفعهم من الاعتناء بما عند الکافرین من العزة الکاذبة التی لا یعبأ بأمرها الدین کما أدب بذلک نبیه فی قوله : « لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَلا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ » : ( الحجر : ٨٨ ) ولعل تعدیة « أَذِلَّةٍ » بعلى لتضمینه معنى الحنان أو الحنو کما قیل.

قوله تعالى : « یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَلا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ » أما قوله : « یُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ » فقد اختص بالذکر من بین مناقبهم الجمة لکون الحاجة تمس إلیه فی المقام لبیان أن الله ینتصر لدینه بهم ، وأما قوله : « وَلا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ » فالظاهر أنه حال متعلق بالجمل المتقدمة لا بالجملة الأخیرة فقط ـ وإن کانت هی المتیقنة فی أمثال هذه الترکیبات ـ وذلک لأن نصرة الدین بالجهاد فی سبیل الله کما یزاحمها لومة اللائمین الذین یحذرونهم تضییع الأموال وإتلاف النفوس وتحمل الشدائد والمکاره کذلک التذلل للمؤمنین والتعزز على الکافرین وعندهم من زخارف الدنیا ومبتغیات الشهوة ، وأمتعة الحیاة ما لیس عند المؤمنین هما مما یمانعه لومة اللائم ، وفی الآیة ملحمة غیبیة سنبحث عنها فی کلام مختلط من القرآن والحدیث إن شاء الله تعالى.

http://lib.eshia.ir/12016/5/380

 

وقوله تعالى : « وَلا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ »نتیجة ما ذکره من صنعه بهم بقوله : « لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ »إلخ ، وقد وضع فی ما حکاه الله من کلامه فی غیر هذا الموضع بدل هذه الجملة أعنی « وَلا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ »جملة أخرى قال : « قالَ أَرَأَیْتَکَ هذَا الَّذِی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلَّا قَلِیلاً »: إسراء : ٦٢ فاستثنى من وسوسته وإغوائه القلیل مطابقا لما فی هذه السورة ، وقال : « لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ »: الحجر : ٤٠ ، ص : ٨٣.

ومنه یظهر أنه إنما عنى بالشاکرین فی هذا الموضع المخلصین ، والتأمل الدقیق فی معنى الکلمتین یرشد إلى ذلک فإن المخلصین ـ بفتح اللام ـ هم الذین أخلصوا لله فلا یشارکه فیهم أی فی عبودیتهم وعبادتهم سواه ، ولا نصیب فیهم لغیره ، ولا یذکرون إلا ربهم وقد نسوا دونه کل شیء حتى أنفسهم فلیس فی قلوبهم إلا هو سبحانه ، ولا موقف فیها للشیطان ولا لتزییناته.

والشاکرون هم الذین استقرت فیهم صفة الشکر على الإطلاق فلا یمسون نعمة إلا بشکر أی بأن یستعملوها ویتصرفوا فیها قولا أو فعلا على نحو یظهرون به أنها من عند ربهم المنعم بها علیهم فلا یقبلون على شیء ـ أعم من أنفسهم وغیرهم ـ إلا وهم على ذکر من ربهم قبل أن یمسوه ومعه وبعده ، وأنه مملوک له تعالى طلقا لیس له من الأمر شیء فذکرهم ربهم على هذه الوتیرة ینسیهم ذکر غیره إلا بالله ، وما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه.

فلو أعطی اللفظ حق معناه لکان الشاکرون هم المخلصین ، واستثناء إبلیس الشاکرین أو المخلصین من شمول إغوائه وإضلاله جرى منه على حقیقة الأمر اضطرارا ولم یأت به جزافا أو امتنانا على بنی آدم أو رحمة أو لغیر ذلک.

فهذا ما واجه إبلیس به مصدر العزة والعظمة أعنی قوله : « فَبِما أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقِیمَ »ـ إلى قوله ـ « وَلا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ »فأخبر أنه یقصدهم من کل جهة ممکنة ، ویفسد الأمر على أکثرهم بإخراجهم عن الصراط المستقیم ، ولم یبین نحو فعله وکیفیة صنعه.

لکن فی کلامه إشارة إلى حقیقتین : إحداهما : أن الغوایة التی تمکنت فی نفسه وهو ینسبها إلى صنع الله هی السبب لإضلاله وإغوائه لهم أی إنه یمسهم بنفسه الغویة فلا یودع فیهم إلا الغوایة کالنار التی تمس الماء بسخونتها فتسخنه ، وهذه الحقیقة ظاهرة من قوله تعالى : « احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأَزْواجَهُمْ »ـ إلى أن قال ـ « وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یَتَساءَلُونَ قالُوا إِنَّکُمْ کُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْیَمِینِ قالُوا بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ »ـ إلى أن قال ـ « فَأَغْوَیْناکُمْ إِنَّا کُنَّا غاوِینَ »: الصافات : ٣٢.

والثانیة : أن الذی یمسه الشیطان من بنی آدم ـ وهو نوع عمله وصنعه ـ هو الشعور الإنسانی وتفکره الحیوی المتعلق بتصورات الأشیاء والتصدیق بما ینبغی فعله أو لا ینبغی ، وسیجیء تفصیله فی الکلام فی إبلیس وعمله.

 

http://lib.eshia.ir/12016/8/33

 

١٠٨ ـ وقَالَ علیه‌السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ [٤٥٥٨] هَذَا الإِنْسَانِ بَضْعَةٌ [٤٥٥٩] ـ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیه وذَلِکَ الْقَلْبُ ـ وذَلِکَ أَنَّ لَه مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وأَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا ـ فَإِنْ سَنَحَ [٤٥٦٠] لَه الرَّجَاءُ أَذَلَّه الطَّمَعُ ـ وإِنْ هَاجَ بِه الطَّمَعُ أَهْلَکَه الْحِرْصُ ـ وإِنْ مَلَکَه الْیَأْسُ قَتَلَه الأَسَفُ ـ وإِنْ عَرَضَ لَه الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِه الْغَیْظُ ـ وإِنْ أَسْعَدَه الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ [٤٥٦١] ـ وإِنْ غَالَه الْخَوْفُ شَغَلَه الْحَذَرُ ـ وإِنِ اتَّسَعَ لَه الأَمْرُ اسْتَلَبَتْه الْغِرَّةُ [٤٥٦٢] ـ وإِنْ أَفَادَ [٤٥٦٣] مَالًا أَطْغَاه الْغِنَى ـ وإِنْ أَصَابَتْه مُصِیبَةٌ فَضَحَه الْجَزَعُ ـ وإِنْ عَضَّتْه الْفَاقَةُ [٤٥٦٤] شَغَلَه الْبَلَاءُ ـ وإِنْ جَهَدَه [٤٥٦٥] الْجُوعُ قَعَدَ بِه الضَّعْفُ ـ وإِنْ أَفْرَطَ بِه الشِّبَعُ کَظَّتْه [٤٥٦٦] الْبِطْنَةُ [٤٥٦٧] ـ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِه مُضِرٌّ وکُلُّ إِفْرَاطٍ لَه مُفْسِدٌ.

 

نهج البلاغه، سید الشریف الرضی، المحقق الدکتور صبحی صالح، ص 487

http://lib.eshia.ir/10419/1/487

 

105 - امام علیه السّلام (در باره قلب) فرموده است‌

(1) برگى از (رگهاى) این انسان پاره گوشتى آویخته شده که آن شگفترین چیزى است که در او است و آن قلب است که براى آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‌اى است بر خلاف آنها: اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدى بآن دست یابد حسرت و اندوه مى‌کشدش، و اگر غضب و تندخویى براى آن پیش آید خشم بآن سخت گیرد، و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسندیده‌ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گیرد دورى جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنى و آسودگى آن فزونى گیرد غفلت آنرا مى‌رباید، و اگر بآن مصیبت و اندوه رخ دهد بیتابى رسوایش نماید، و اگر مالى بیابد توانگرى یاغیش گرداند، و اگر بى‌چیزى آنرا بیازارد بلاء و سختى گرفتارش کند، و اگر گرسنگى بر آن سخت گیرد ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سیرى بآن بسیار گشته از حدّ بگذرد شکمپرى برنج اندازدش، 2- پس هر کوتاهى از حدّ آنرا زیان رساند، و هر بیشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنا بر این قلبى که اعتدال و میانه روى را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1136-1137

http://lib.eshia.ir/11479/6/1137

 

قتل الحسین عطشانا

 

قلب وقتی امید و آرزو بدان رو کند طمع و آز خوارش گرداند و جوشش طمع باعث تباهیش با حرص شود و نومیدی با حسرت و اندوه می کشدش و با غضب و تندخویی سختگیری خشم آلود بدان رو کند و با رضا و خوشنودی خودداری ناپسندیده ها را فراموش کند و با ترس ناگهانی دوری از کار مشغولش کند و فزونی در ایمنی و آسودگی غفلت آنرا فرا گیرد و با مصیبت و اندوه رسوایی بیتابی بدو رو آورد و با یافتن مالی یاغی شود و با آزرده شدن با بی چیزی بلاء و سختی گرفتارش کند و با سختگیری گرسنگی بر او از پا درآید و با بسیاری سیری و از حد گذشتن آن شکمپری [بلکه شهوترانی] برنج اندازدش. این است که یک وقت دیدید مملکت اشغال شده ی دشمن سنجاقهای قرمز را که باید با سنجاقهای آبی هم با آنها به جهاد فی سبیل الله و جهاد اصغر و اکبر هم پرداخت و دشمن را از پا درآورد، نه تنها این کار را نکرد و بلکه خدای ناکرده حتی آن ندای درونی عشق جانم امام زمانمِ امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نشنید و رها شد و حتی متوجه هم نمی شود که امام زمانت است که دارد امر به معروف و نهی از منکرت می کند و قرار هم هست که به یاری او بشتابی و با نجات او باعث نجات خودت هم شوی. و نه اینکه کار را از کار بگذرانی و متوجه هم شوی که امامت را کشته ای و حالا هم داری اسبها را نعل می زنی و .... و علی لعنت الله علی القوم الظالمین. یک چیزی را که سالک الی الله یحتمل فراموش می کند این است که چقدر هم در جمع آوری کتب اربعه و من لا یحضره الفقیه و الکافی الشریف و استبصار و تهذیب کار شده بوده است و از ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف استعانت هم گرفته شده است تا مقام تعالی خدای سبحان و رسولش محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را به جهانیان نشان دهند و چقدر علمای اسلام هم بعد از آن در این حهت سعیها کرده اند. و حالا همچون بنده ی حقیری در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به عنوان شاگرد و دانشجو و طلبه ای هم از صفرهای حالات خلاء که مایلیم به سمت الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرهج الشریف تمایلات خود را اظهار هم بداریم، گیر هم کرده ایم که حس بویایی لازم برای عبقات الانوار هم کدام است و .... و حالا اصلا بارگاه قبرستان بقیع هم چرا به این روز افتاده است و ...؟ یعنی حس بویایی کجا است و عبقات الانوار کجا؟ کنیزی و غلامی زن و شوهر نسبت به یکدیگر کجا و کنیزی و غلامی حضرات فاطمة معصومه و فاطمة الزهرا و امام حسین علیهم السلام کجا؟! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد وآل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته

مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ وَمَا جَعَلَ أَزْوَاجَکُمُ اللَّائِی تُظَاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهَاتِکُمْ وَمَا جَعَلَ أَدْعِیَاءکُمْ أَبْنَاءکُمْ ذَلِکُمْ قَوْلُکُم بِأَفْوَاهِکُمْ وَاللَّهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ ﴿الاحزاب: 4﴾

 

قوله تعالى : « ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ » کنایة عن امتناع الجمع بین المتنافیین فی الاعتقاد فإن القلب الواحد أی النفس الواحدة لا یسع اعتقادین متنافیین ورأیین متناقضین فإن کان هناک متنافیان فهما لقلبین وما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه فالرجل الواحد لا یسعه أن یعتقد المتنافیین ویصدق بالمتناقضین وقوله : « فِی جَوْفِهِ » یفید زیادة التقریر کقوله : « وَلکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ » الحج : ٤٦.

قیل : الجملة توطئة وتمهید کالتعلیل لما یتلوها من إلغاء أمر الظهار والتبنی فإن فی الظهار جعل الزوجة بمنزلة الأم وفی التبنی والدعاء جعل ولد الغیر ولدا لنفسه والجمع بین الزوجیة والأمومة وکذا الجمع بین بنوة الغیر وبنوة نفسه جمع بین المتنافیین ولا یجتمعان إلا فی قلبین وما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه.

ولا یبعد أن تکون الجملة فی مقام التعلیل لقوله السابق : « لا تُطِعِ الْکافِرِینَ وَالْمُنافِقِینَ » « وَاتَّبِعْ ما یُوحى إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ » فإن طاعة الله وولایته وطاعة الکفار والمنافقین وولایتهم متنافیتان متباینتان کالتوحید والشرک لا یجتمعان فی القلب الواحد وما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه.

 

المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، جلد 16، ص 274

http://lib.eshia.ir/12016/16/274

 

١٠٨ ـ وقَالَ علیه‌السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ [٤٥٥٨] هَذَا الإِنْسَانِ بَضْعَةٌ [٤٥٥٩] ـ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیه وذَلِکَ الْقَلْبُ ـ وذَلِکَ أَنَّ لَه مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وأَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا ـ فَإِنْ سَنَحَ [٤٥٦٠] لَه الرَّجَاءُ أَذَلَّه الطَّمَعُ ـ وإِنْ هَاجَ بِه الطَّمَعُ أَهْلَکَه الْحِرْصُ ـ وإِنْ مَلَکَه الْیَأْسُ قَتَلَه الأَسَفُ ـ وإِنْ عَرَضَ لَه الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِه الْغَیْظُ ـ وإِنْ أَسْعَدَه الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ [٤٥٦١] ـ وإِنْ غَالَه الْخَوْفُ شَغَلَه الْحَذَرُ ـ وإِنِ اتَّسَعَ لَه الأَمْرُ اسْتَلَبَتْه الْغِرَّةُ [٤٥٦٢] ـ وإِنْ أَفَادَ [٤٥٦٣] مَالًا أَطْغَاه الْغِنَى ـ وإِنْ أَصَابَتْه مُصِیبَةٌ فَضَحَه الْجَزَعُ ـ وإِنْ عَضَّتْه الْفَاقَةُ [٤٥٦٤] شَغَلَه الْبَلَاءُ ـ وإِنْ جَهَدَه [٤٥٦٥] الْجُوعُ قَعَدَ بِه الضَّعْفُ ـ وإِنْ أَفْرَطَ بِه الشِّبَعُ کَظَّتْه [٤٥٦٦] الْبِطْنَةُ [٤٥٦٧] ـ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِه مُضِرٌّ وکُلُّ إِفْرَاطٍ لَه مُفْسِدٌ.

 

نهج البلاغه، سید الشریف الرضی، المحقق الدکتور صبحی صالح، ص 487

http://lib.eshia.ir/10419/1/487

 

 

هندسه و کوهمولوژی و توپولوژی عالم در حقیقت برمی گردد به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و شناخت امام زمان عجل الله فرجه الشریف و دولت کریمه ی او انچنان که در انسان 250 ساله ی حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم آمده است که همه ی امامان و پیغمبر اکرم و حضرت فاطمه ی زهرا هم در فکر تشکیل حکومت اسلامی بودند. در پرسمان دانشگاهیان هم صراحتاً می فرماید که یعنی چه که خدا برای یک نفر دو قلب در جوفش ننهاده:

https://www.porseman.com/article/%D9%8A%D9%83-%D9%85%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%AF%D9%88-%D9%82%D9%84%D8%A8/39097

 

بنده ی حقیر اتفاقاً یک بار داشتم عربی را از روی سی دی یا دی وی دی رزتا استون هم یاد می گرفتم و در حد ابتدایی خودش خیلی خوب هم یاد می داد. البته باید هم گفت که صرف و نحو و لغت معنی لازم برای یادگیری قرآن مجید و نهج البلاغه و بلکه آثار ادبی عرب هم کار خیلی بیشتری را می برد. ولی یحتمل هم بتوان یک درس رزتا استون از هندسه و توپولوژی مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنها و ریسمان و امثالهم را هم از روی کارهای فیزیک انرژیهای بالای بروز شده ی در آرشیو هم ارائه کرد که در حد خودش هم قابل فهم باشد. نکته اینجا این است که ابرتقارن مورد نیاز وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه از صفر حالات خلاء گرانش کوانتومی شکل گیری اجرام نجومی حرکت کرده و بسمت شکل گیری قاره ها حرکت هم می کنیم تا می رسیم به قلوب مومنین و حتی دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف، آنگاه شاهد چه الفهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه ای هم خواهیم بود؟! مثلاً جرم نیوترینوها و اله کلنگ بین آنها را هم داریم و اگر داریم چطور هم داریم؟ اینجا است که ده ی نودیها هم می فرمایند، سلام فرمانده: عشق جانم امام زمانم! یعنی اینکه مثل اینکه این بچه ها هم آمدند ما را جا گذاشتند و گفتند که ببین آنوقت که باید هم کاری می کردی نکردی؛ و بجایش حالا هی بگو دخترم حجاب، خواهرم حجاب، مادرم حجاب. و اما ما آمدیم شماها را همه و همه را جا گذاشتیم و رفتیم و ...؛ و السلام نامه تمام! بابا یک کاری بکن!

مسئله اینجا این است که حضرت استادی دیشب فرمودند که امام را خدا نصب می کند و بلکه انتخابی هم نیست که من و شما بخواهیم حساب هم کنیم که ما او را انتخاب هم می کنیم. این است که یک مرتبه هم بنظر می رسد که حساب از دست ما خدای ناکرده در رفته است و حتی از روز قیامت هم جا مانده ایم همینطوری که در وسط روز قیامت هم کانه گیر کرده ایم و ...! این دلیلش این است که فاصله و گپ بین خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف از یک طرف و مایی که از خلاء های حالات صفری خیلی هم دلمان می خواهد که به الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حتی حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی نیز برسیم؛ همین قدرش هم کلی راه است. و آنگاه چه برسد به اینکه حتی از اجتهاد هم تازه بخواهیم حرکت کرده و به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم، یک فاصله و گپ عظیمی را مواجه خواهیم شد.

مثل این است که بخواهیم تولید علم کنیم یا حتی تولید دانش بنیان هم داشته باشیم. یحتمل موفق هم شویم آنچنان که حتی کارخانه ی هواپیماهای مسافربری و فضاپیما سازی را هم با موفقیت راه اندازی کنیم. ولی یحتمل هم مدیریت و ثروتی که از این نوع تولیدهای دانش بنیانی را هم که خواهیم داشت، یک مرتبه باعث هم شوند که خدای ناکرده دچار لغزشهای قارونی هم شده و بلکه شناخت ما را از ولایت علی ابن ابیطالب را نیز خدشه دار کند و .... مسئله ی ابرتقارنی تک قطبیهای مغناطیسی و گروه های دوگانی کوهمولوژیکی هم از همینجاها است که بالاخره تاثیر جراحیهای خمینه ای سه و چهار بعدی و بلکه ابعاد بالاتر هم روی قاره ها و گرانش کوانتومی چه اثراتی را هم باید داشته باشند و حتی اثری هم از عبقات الانوار و کوارک بویایی ما خواهند داشت که بتوان دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم در قلب زمینی و بلکه در قلوب مومنین عالم هم شناخت! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

 

https://arxiv.org/abs/2205.15330

https://arxiv.org/abs/2205.15332

https://arxiv.org/abs/2205.15338

https://arxiv.org/abs/2205.15341

https://arxiv.org/abs/2001.09929

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الاحزاب: ٥٦﴾

 

یک وقت هست که مسئله ای را که با آن روبرو هستیم این است که آیا علم مورد بحث ما علمی است شوفری یا علمی است واقعی یا علمی است که صاحب آن استاد آن علم هم هست یا خیر و بلکه طوطی واری سخنرانی را حفظ کرده است و آنرا از بر هم ارائه می دهد ولی اگر استاد دیگری هم از او سوال کند نمی تواند جوابش را پس دهد؟ و اما یک وقت دیگر است که شما مایلید که علم را تقسیمبندی هم کنید و می توانید هم علم را به علم شوفری و علم واقعی هم تقسیمبندی بفرمایید، ولی در این میان این نکته را هم از دست می دهیم که حتی رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم نیز از بندگان خدا تشریف داشتند با وجود آن عظمت ایشان که رسول الله و نبی الله نیز تشریف داشتند. 

از این طرف در غیر این صورت که ما از بندگی خدا هم باید شروع کنیم و سعی هم کنیم که حضرت رسول اکرم و معدن وحی و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بشناسیم، اگر غیر از این می بود آنگاه ما به عظمت حفظ قرآن کریم و کتاب الله نیز نزد بندگان خدا نمی توانستیم پی ببریم. حتی بعضی تا آن حد هم پیش می روند و اشکال می فرمایند که نفرمایید بنده ی حقیر هم حافظ قرآن کریم هستم یا می خواهم شوم و بجایش بلکه بفرمایید که مثلاً ما رفتیم خانه ی خدا و مسجد الحرام یا حتی مشهد علی ابن موسی الرضا علیه السلام و چقدرها حافظان قرآن دیگری را آنجا یافتیم که همه و مه مشغول حفظ و تلاوت قرآن مجید هم تشریف داشتند. کانه انسان در یک اقیانوس رحمتی غرق می شود!

ولی یک نکته ی بسیار مهم دیگری که ما انیجا هم داریم این است که قبله ی عالم مسجد الحرام و مسجد النبی بی نظیرند چرا که خدا خود و رسولش و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز بی نظیر و لیس کمثله شیء هستند؛ از اینها است که ما خدا را می توانیم بشناسیم. و لذا نمی توان هم همینطوری طوطی واری و حتی از لحاظ هندسی هم اشکال کنیم که نکند یک قبله ی عالم دیگری هم داریم که ما نمی شناسیم و بلکه نکند یک کعبه ی دیگری هم باید آنطرف عالم وجود داشته باشد که ما خبر نداریم و بلکه هندسه ی عالم هم آنرا پیش بینی می کند؟ این غیر ممکن است چرا که مسئله از قبیل تناظر در ضد و نقیض بودن مسجد قبا و مسجد ضرار هم نیست که بگوییم یکی مبارک است ولی دیگری لعنت شده هم هست و خود حضرت رسول هم مسجد ضرار را لعنت کرده است. وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ‎﴿التوبة: ١٠٧﴾‏. هندسه ی مسئله اینطور هم بما می تواند دیکته کند که آنجایی که مملکت اسلام هم نیست و مسجد و حتی مسلمانی هم یافت نمی شود، و لذا معنا هم ندارد که آیا مسجدی ضرار است یا قبا؟ ولی در عین حال همانجا هم قبله ی عالم و کعبه و مسجد الحرام خیلی هم معنا دارد و مومنین و متقین هم می توانند همانجا هم نماز خود را اقامه بفرمایند آنچنان هم که می فرماید: 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ‎﴿الإسراء: ١﴾‏.

موضوع این است که کل عالم در واقع مملکت اسلام است هر چند که بعضی از روی جهل یحتمل جور دیگری هم بخواهند وانمود کنند. و از جمله هم چنین چیزی را هندسی و توپولوژیکی و بلکه (کو)همولوژیکی نیز می توان ثابت کرد.

البته حالا گفتن ه ندارد، ولی بنده ی حقیر داشتم دنبال جراحیهای توپولوژیکی و امثالهم نیز می گشتم که رسیدم به یک سایت خانمی که گوشه ی آن هم نوشته بود: من هم شالی ابدو هستم! و اتفاقاً ایشان یک کتابی 555 صفحه ای را هم اخیراً در آرشیو کرنل دارد. بعضی یحتمل اشکال هم کنند که خوب حالا شما چه کار دارید که عقیده ی او هم چیست و بلکه شما دنبال این هم هستید که مثلاً جراحی خمینه های سه بعدی هم چگونه است؟ حالا اگر از یک شوفر هم می توانید یاد بگیرید که سخنرانی اش را خوب حفظ کرده است هم؛ و لذا مسئله حل است دیگر! بله، یک وقت هست که مسئله ی هندسی یا توپولوژیکی برمی گردد به اینکه چطور خمینه  ای را جراحی هم کنیم که فرض بفرمایید سنجاقهای قرمز هم همه و همه بشوند سنجاقهای آبی و همانجایی هم که شده است خونین شهر حالا بشود دوباره خرمشهر! خوب این خیلی هم مسئله ی مهمی است، ولی یک وقت هم هست که هر چند که نیروهای قوی و ضعیف و گرانش و الکترومغناطیسم را هم داریم و وحدتی هم بین آنها از طرق مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنها هم می طلبیم، ولی مسئله ای هندسی و توپولوژیک و حتی یحتمل کوهمولوژیکی هم با جراحیهایی در خمینه ای که در درون انسانی است هم می طلبد. و چرا؟ چون مثلاً هم دنبال کوارک بویایی یا شگفتی هم خیلی داریم می گردیم ونمی توانیم آنرا پیدایش کنیم! موضوع مسئله اینجا این است که آن تقابل بین آبی و قرمزی را که در بیرون هم داشتیم، در هندسه ی درونی و جراحیهای آن چطور می شوند؟ اینجا است که جراحیهای ابدان یحتمل می توانند کمک هم کنند، ولی آن جراح و طبیب الهی را نیز می طلبد که بتواند آن دشمن با نشانه های سنجاقهای قرمز درون را که مملکت اسلام درون و بلکه بیرون را هم اشغال کرده است را بیرون کرده و سنجاقهای آبی و بلکه پرچم صاحب الزمان عجل الله فرجه الشریف را هم بجایش نصب کند. مسئله از این نوع هم نیست که بفرمایید که خوب حالا ما با خیل عظیمی از حافظان قرآن کریم هم طرفیم که حالا فرقی هم ندارد که آیا آنها قاشقخور هم هستند یعنی اینکه آبا فقط با قاشق هم غذایشان را می خورند یا اینکه چنگالخور هم هستند یعنی فقط از چنگال هم استفاده می برند؛ و یحتمل بعضی هم این میان اشکال کنند که خوب با انگشتانشان اگر می خوردند که خیلی هم بهتر از قاشق و چنگالی هم بود که یحتمل باز هم اشکال شود که پس چرا چاقو هم همراه قاشق و چنگال نداریم و ...؛ یعنی مسئله این است که حالا آیا اگر کسی با قاشق یا چنال هم غذایش را می خورد معنایش این نیست که اینها را در مقابل هم نیز قرار داده و دشمنی و دعوا هم راه بیاندازیم که چرا تو چنینی و چرا تو چنانی و اصل مسئله را که حفظ قرآن هم بوده است را یادمان برود و ....  لیس کمثله شیء خدا و حضرت رسول محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف که شاگرد و دانشجو و طلبه هم از صفر حالات خلاء باید به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه واجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نائل شوند نیز از همین نوع است. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی حادثه تاسف‌بار آبادان و چند دستور به مسئولان؛۰۵ / خرداد / ۱۴۰۱لزوم پیگرد مقصران حادثه و مجازات عبرت‌آموز آنان و جلوگیری از تکرار آن در کشورسرعت عمل و استفاده از همه ظرفیتها برای کاستن از تلفات در درجه اول اهمیت استبه بازماندگان مصیبت‌دیده‌ این حادثه تسلیت عرض می‌کنم

وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ ﴿التوبة: 122﴾
 

 

این روزها مقارن است با سالروز فتح خرّمشهر؛ مثل دیروزی، این حادثه‌ی عظیم اتّفاق افتاد که این را هم ما به فال نیک میگیریم. من لازم است یک توضیحی در این مورد عرض بکنم. برادران عزیز، خواهران عزیز! فتح خرّمشهر فقط فتح یک شهر نبود که شهری را دشمن از ما گرفته بود، ما این را پس گرفتیم؛ [فقط] این نبود ــ این یکی از نمادهای فتح خرّمشهر بود ــ فتح خرّمشهر تغییر یک معادله‌ی حیاتی به سود رزمندگان اسلام بود؛ واقع قضیّه این است. یک معادله‌ی تلخی شکل گرفته بود. بنده فراموش نمیکنم تلخیِ آن روزهایی را که در این مرکزی که ما بودیم در اهواز، یک تابلویی در اتاق شهید چمران که فرمانده آن تشکیلات ما بود(۲) نصب شده بود، سنجاقهایی با سر آبی و سر قرمز روی این نقشه فرو رفته بود، بخشهای آبی آن بخشهایی بود که در اختیار ما بود، بخشهای قرمز آنهایی بود که دشمن آنها را تصرّف کرده بود؛ هر روز که طبق خبرها اینها تغییر داده میشد، میرفتیم و نگاه میکردیم. من یادم نمیرود تلخی آن روزها را که هر وقت میرفتیم، میدیدیم چند بخش قرمز اضافه شده؛ این نقطه را هم گرفتند، این شهر را هم گرفتند، این پادگان را هم گرفتند، اینجا را هم گرفتند. در اهواز به ده یازده کیلومتری اهواز رسیده بودند، از طرف دزفول به پل نادری رسیده بودند؛ حتّی [دشمن] جرئت کرد از پل نادری هم عبور کرد آمد آن طرف؛ البتّه بر خلاف حکمت نظامی بود این کارش؛ بعد دید این بدجوری است، برگشت عقب. روزهای تلخی بود که ما تا هشت نُه ماه از شروع جنگ این وضعیّت را داشتیم؛ این معادله یک معادله‌ی بسیار تلخی بود. بعد با عملیّات حضرت ثامن‌الائمّه که رفع حصر آبادان بود، شروع شد این معادله تغییر پیدا کردن؛ بعد طریق‌القدس و بعد فتح‌المبین و در نهایت هم بیت‌المقدّس و فتح خرّمشهر؛ معادله بعکس شد؛ یعنی اگر تا آن روز ما باید دائم نگران بودیم که فردا چه از دست خواهیم داد، از آن روز به بعد دائم مترصّد بودیم ببینیم از فردا چه میتوانیم به دست بیاوریم. البتّه در عملیّات بعد از فتح خرّمشهر هم، بعضی‌ها پیروزی بود، بعضی‌ هم پیروزی نبود امّا روال، روال پیشرفت بود، روال پیروزی بود، روال رشدِ اراده و عزم راسخ بود؛ این مسئله‌ی فتح خرّمشهر است؛ یعنی خرّمشهر در واقع نماد تغییر یک معادله‌ی تلخ به یک معادله‌ی شیرین بود که ملّت ایران نجات پیدا کرد. حالا خیلی از مردم شاید اطّلاعات زیادی از وضع جنگ نداشتند امّا آنهایی که اطّلاع داشتند، دائم در نگرانی و تلخی و عسرت زندگی میکردند؛ مردم با این حرکت نجات پیدا کردند.
 
خب، این نجات ملّی ناشی از چه بود؟ فتح خرّمشهر و آن حوادث قبل، مولود چه عاملی بود؟ این مهم است و من روی این میخواهم تکیه کنم. عامل، چند چیز بود: جهاد، ازخودگذشتگی، عزم راسخ، ابتکار عمل [یعنی] دنبال راه‌های ابتکاری گشتن. نمیدانم شما برادران عزیز این نوشتجاتی که مربوط به عملیّات بیت‌المقدس نوشته شده که انصافاً خیلی هم خوب است، خوانده‌اید؟ حالا از بین شماها بعضی‌ها ــ [یک عدّه‌ی] معدودی ــ شاید خودشان آن وقت حضور داشتند، امّا اغلب شماها جوانید، اصلاً آن قضایا شاید یادتان هم نیست، بعضی هم شاید اصلاً در دنیا نبودید؛ این کتابها را بخوانید و ببینید که چه اتّفاقی افتاد، چه اتّفاقی می‌افتاد؛ این شهدایی که در این حوادث به شهادت رسیدند ــ که حالا اسمهایشان گاهی آورده میشود؛ شهدای معروف، شهدای غیرمعروف ــ چه نقشهایی ایفا کردند؛ از فرماندهی قرارگاه تا فرماندهی لشکر تا فرماندهی گردان تا فرماندهی یک گروه؛ چه کار کردند اینها؛ [نقششان] چه بود؛. عزم راسخ. یا نگاه بلندمدّت به آرمانها؛ یعنی روزانه و روزمرّه فکر نکردن. نگاه میکردند؛ چون امام بیانات رسا و روشنی را نسبت به این جنگ و نسبت به این حادثه‌ی عظیم بیان کرده بودند، لذا بود که حوادث جزئی و روزمرّه ذهن عناصر مؤثّر در این حرکت عظیم را، این جهاد را مشغول نمیکرد؛ دنبال آن اهداف بلند بودند، دنبال آن اشاره‌ای بودند که امام کرده بودند.

 

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی  در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50317

 

 

یک وقت هست که می فرمایند که این شوفر استاد است که بجای پروفسور هم دارد سخنرانی می کند، ولی یک وقت هم هست که پروفسور هاردی همانطوری که گفتیم سواری تاکسی شماره 1729 هم هست و یحتمل حتی شوفر تاکسی هم خبر ندارد که او پرفسور است ولی او دارد می رود به عیادت استاد ریاضی دیگری یعنی سرینیواسا رامانوجان که اتفاقاً هم از او می پرسد که نکند این عدد بد یُمن هم باشد؟ و او در جواب می فرماید که نخیر اتفاقاً این کوچکترین عددی هم هست که مجموع دو مکعب است به دو صورت مختلف. 

و اما یک وقت هم هست که استاد مفسر قرآن فخر رازی نیز شرح اشارات و تنبیهات نیز دارد همانطوری که خواجه نصیر طوسی نیز همین شرحی بر اشارات و تنبیهات او را نیز می نویسد؛ و بلکه حتی ملا صدرا هم حکمة متعالبه اسفار اربعه را می فرماید. این نکته ی مهمی است که بتوان از حکمت الهی در فلسفه و بلکه حتی ریاضی فیزیک هم استفاده برد، ولی گاهی هم بنظر می رسد که افراد درگیر در ریاضی فیزیک هم حالا یا از سر استکبار یا بدلایل دیگری خود را ماورای حکمت الهی می یابند و می بینند و بلکه یحتمل هم مسئله از نوع سلطه گر و سلطه پذیر است که حتی نظرشان این است که اسلام و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نفی کنند.

حالا کاری نداریم ولی همین 1729 و معادله ی مربوطه ی آن را در نظر بگیرید:

 

x^3 + y^3 - w^3 - z^3 = 0 

سوال این است که اگر شما یک جواب را و از جمله همین 1729 را داشته باشید، بینهایت جوبهای دیگری را که حاصل ضرب مکعب اعداد از قبیل 8=3^2 یا 27=3^3 و ... در معادله ی مورد بحث است حاصل می شوند. و اما حالا آیا می شود هم بجای تفاضل دو مککعب از دو مکعب دیگر حالا تفاضل دو مکعب از چهار یا شش یا هشت یا ... مکعب هم داشته باشیم و بقول معروف امضای معادلات را هم مثل امضای فرمهای مربعی تغییر دهیم؟ و باز هم معادله با این حال جوابهای صحیح داشته باشد؟ یحتمل بعضی اینجا اشکال هم کنند که تفاضل دو معادله از هم که چنین جوابهای صحیحی هم دارند نیز می توانند چنین معادلاتی را ایجاد کنند.

نکته ی دیگر اینجا این است که آیا می شود که بجای اینکه شما در نظر داشتید که مسجد قبایی را هم در جایی در نظر بگیرید، اشتباهی هم آمده اید مسجد ضراری را هم بپا کرده اید و خود هم خبر ندارید که چه کرده اید؛ و بلکه این هم مسئله ای دیگر است که چطور می شود مسجد ضراری را هم حتی تبدیلش کرد به مسجد قبا؟! مسئله ی سنجاقهای قرمز و آبی خود یک معادله ای هم هست که خیلی هم در دور دستها اتفاق نیافتاده بوده است همانطوری هم که قرار بوده است که با مجاهدت و از خود گذشتگی سنجاقهای قرمز هم تبدیل شوند به سنجاقهای آبی تا انجا که خرمشهر آزاد هم شود!

و لذا خیلی هم چیز خاصی را نداریم که حتماً بخواهیم ناورداهایی را به چندجمله ای هایی که مملو از تک جمله ای های مکعبی هم هستند نسبت دهیم و بلکه ممکن هم هست که این ناورداها را به چند جمله ای های دیگری هم نسبت داد بسته به اینکه خمینه ای را که مورد نظر ما است از چه نوعی است! و بنظر می رسد که همین کار را هم بنوعی دونالدسون و زایبرگ-ویتن در مورد ناورداهای خمینه های 4 بعدی و از جمله هم از طرق دوگانهای الکتریکی-مغناطیسی یا تک قطبیهای مغناطیسی و ابرتقارنها هم در نظر گرفته اند. البته حالا اینکه این کارها را چطور هم می شود کرد، خودش داستانها دارد که یک مرتبه دیدید یک سرش هم از هندسه ی ناجابجایی سر در آورد و .... یعنی یحتمل بعضی هم اشکال کنند که تو داری خیلی مسئله را ساده انگاری هم می کنی که بخواهی مسئله ی مجموع مکعبهایی را چطور هم هندسی کنی که به این نظریه ها هم راه یابی و ...! ولی نکته اینجا هم هست که نگاشتی مثل نگاشت زایبرگ- ویتن هم که همولوژیک است به اعداد صحیح هم نگاشت شده است و .... و حالا ما دیگر اینجا وارد جراحیهای خمینه ها و بلکه حتی منحنیهای مکعبی پیچشی و بلکه تناظر حاج غیر آبلی و بلکه ربط ان به ابرتقارنهای کاپوستین- ویتن و از جمله هم برنامه ی هندسی لنگلدز و امثالهم هم دیگر نمی شویم و فقط به این یک مقاله هم ارجاع می دهیم!

https://arxiv.org/abs/2012.06175

و حالا ابسترکتهای اینها را هم یحتمل ببینید بد نباشد:

https://arxiv.org/abs/2010.02221

https://arxiv.org/abs/2108.00984

https://arxiv.org/abs/2202.05418

https://arxiv.org/abs/2006.04197

راستش از صبح بنده ی حقیر می خواستم یک چیزی بنویسم که همه اش نگران بودم نکند از نوع شوفری هم شود و آخرش هم فکر کنم آنطوری که دلم می خواست نشد! از همه خنده دارتر این می شود که تخصص جراحی خمینه هایی را مدعی شوند که هر شوفری هم نمی تواند داشته باشد برای اینکه بهتر هم بتوانند مردم را سرکیسه نیز بفرمایند و ...! یحتمل باید برای جراحیهای خمینه ها هم مثل جراحیهای پزشکی یک قسمی را مجبور کنند که جراح خمینه باید سوگند هم بخورد که دیگر نتواند فقط برای سرکیسه کردن هم از این کارها کنند و ...!

بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿البقرة: ١١٧﴾‏

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿یس: ٨٢﴾‏

إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَىٰ نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِیسَىٰ وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ‎﴿النساء: ١٦٣﴾‏

 

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الاَْعْظَمِ [٢] الاَْعَزِّ الاَْجَلِّ الاَْکْرَمِ الَّذى اِذا دُعیتَ بِهِ عَلى مَغالِقِ اَبْوابِ السَّمآءِ لِلْفَتْحِ بِالرَّحْمَةِ انْفَتَحَتْ، وَاِذا دُعیتَ بِهِ عَلى مَضآئِقِ اَبْوابِ الاَْرْضِ لِلْفَرَجِ انْفَرَجَتْ، وَاِذا دُعیتَ بِهِ عَلَى العُسْرِ لِلْیُسْرِ تَیَسَّرَتْ، وَاِذا دُعیتَ بِهِ عَلَى الاَْمْواتِ لِلنُّشُورِ انْتَشَرَتْ، وَاِذا دُعیتَ بِهِ عَلى کَشْفِ الْبَأسآءِ وَالضَّرّاءِ انْکَشَفَتْ، وَبِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ اَکْرَمِ الْوُجُوهِ وَاَعَزِّ الْوُجُوهِ الَّذى عَنَتْ لَهُ الْوُجُوهُ وَخَضَعَتْ لَهُ ...

 

خب طبعاً مدیریّت کشور کار دشواری است؛ بخصوص این دشواری افزایش پیدا میکند در برخی از اوضاع و احوالی که در دنیا پیش می‌آید، مثل همین اوضاع و احوال امروز. امروز در دنیا یک شرایطی وجود دارد، اوضاع و احوالی وجود دارد که نه [فقط] برای ما، برای همه‌ی کشورها مدیریّت کشور را دشوار میکند. اوضاع و احوال چیست؟ حالا من مثلاً بخشهای مهمّش را میگویم: رقابتهای خصمانه‌ی قدرتها با هم؛ یعنی مثلاً قدرتهای اتمی چشم در چشم هم میدوزند و یکدیگر را تهدید میکنند؛ این یک چیز مهمّی است، این موقعیّت بسیار حسّاسی به دنیا میدهد.

وجود تحرّکات نظامی در یک نقطه‌ی حسّاس دنیا. میدانید اروپا جزو جنگ‌خیزترین مناطق دنیا است. بنده حالا با تتبّعات(۶) خودم ــ که شاید این تتبّعات کامل نباشد ــ در دنیا هیچ نقطه‌ای را با قواره‌ی اروپا ــ یعنی با عرض و طول اروپا ــ سراغ ندارم که به قدری که در اروپا جنگ واقع شده، در آنجاها جنگ واقع شده باشد؛ در هیچ نقطه‌ی دنیا؛ اروپا اصلاً یک نقطه‌ی جنگ‌خیز است. خب این آخری‌اش دو جنگ جهانی است که در اروپا به وقوع پیوست، [یعنی] از آنجا سرچشمه گرفت، دنیا را به خودش مشغول کرد و ده‌ها میلیون انسان را نابود کرد. قبل از آن، جنگهای گوناگون بین آلمان، فرانسه، انگلیس، ایتالیا، دیگران، دائم [اتّفاق می‌افتاد]؛ یعنی یک نقطه‌ی جنگ‌خیز مهمّ دنیا است. الان در این نقطه‌ی جنگ‌خیز یک جنگی اتّفاق افتاده؛ خب این دنیا را حسّاس میکند، این خیلی نقطه‌ی مهمّی است؛ تهدیدهای فزاینده‌ی نظامی.

 

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی 1401/03/04

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50317

 

 

اینکه ما در فلسطین و قدس شریف یک مسجد الاقصی داریم که معروف هم هست که القدس لنا، این به ما ثابت نمی کند که در کوبا هم یک مسجد الاقصی دیگری داریم یا باید هم داشته باشیم هر چند که مسجد الاقصی ای هم یحتمل آنجا هست که بنده ی حقیر هم خبری از ان ندارم. نکته اینجا این است که فرض بفرمایید مسجد الحرام بصورت کعبه آیا غیر از این است که بر حسب وحی الهی به حضرت ابراهیم علیه السلام ساخته شده است؟ حالا یحتمل بعضی هم اشکال بفرمایند که چرا بصورت یک شکل هندسی که پایه اش هم مثلث، یا پنج ضلعی هم هست و بلکه بشکل بیست وجهی یا دوازده وجهی یا هرم هم می توانست باشد؛ و چرا نیست؟

یک وقت هست که شما می فرمایید که هندسه و جغرافیا می تواند تغییر هم کند ولی مسجد الحرام و بیت العتیق همیشه هم پا بر جا است. و اما یک وقت هم هست که می فرمایید که این درست است که ائمه ی اطهار هم همیشه همان ائمه ی اطهار هستند و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم همیشه هم او است، ولی هندسه و جغرافیا را هم کسی حق ندارد تغییر دهد! البته این هم یک مسئله ی دیگری است که بفرمایند هندسه و جغرافیا کما بیش همان هندسه است ولی آن آندلسی هم که یک روزگاری نه چندان دور هم اسلامی می بوده است حالا دیگر آنطورها هم اسلامی نیست و بلکه قسمتی از اروپا هم شده است. ولی ما هنوز همیشه ی خدا هم آن امر الهی کن فیکون و وحی الهی را هم داریم که در وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم خلاصه می شود که وقتی امر الهی حتمی هم شد و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ظهور فرمودند، آنگاه معلوم هم می شود که آیا مسجد الاقصی در کوبا هم هست یا فقط در فلسطین و قدس شریف است و بلکه منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را هم بیشتر و بهتر و تمام و کمال هم تبیین می فرمایند. و الا که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم یحتمل خیلی هم سعی کنیم که ما را به حکمت الهی رهنما هم شود ولی آن امر الهی کن فیکون و علوم وحیانی را تمام و کمال در اختیار نداشته باشیم که حالا هندسه ی عالم به چه وضع است و بلکه مسجد الاقصی ای دیگر در کوبا هم نباشد و حالا در کجا است؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شعیته لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته و ارفع درجته

وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ ‎﴿السجدة: ٢٤﴾‏

 

1- حَدَّثَنِی أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ الْقُمِّیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ مُوسَى بْنِ سَعْدَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَیُّوبَ عَنْ أَبِی یَحْیَى الصَّنْعَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لِی یَا أَبَا یَحْیَى إِنَّ لَنَا فِی لَیَالِی الْجُمُعَةِ لَشَأْناً مِنَ الشَّأْنِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا ذَاکَ الشَّأْنُ قَالَ یُؤْذَنُ لِأَرْوَاحِ الْأَنْبِیَاءِ الْمَوْتَى ع وَ أَرْوَاحِ الْأَوْصِیَاءِ 

الْمَوْتَى وَ رُوحِ الْوَصِیِّ الَّذِی بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ یُعْرَجُ بِهَا إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى تُوَافِیَ عَرْشَ رَبِّهَا فَتَطُوفُ بِهِ أُسْبُوعاً وَ تُصَلِّی عِنْدَ کُلِّ قَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ الْعَرْشِ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ تُرَدُّ إِلَى الْأَبْدَانِ الَّتِی کَانَتْ فِیهَا فَتُصْبِحُ الْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاءُ قَدْ مُلِئُوا سُرُوراً وَ یُصْبِحُ الْوَصِیُّ الَّذِی بَیْنَ ظَهْرَانَیْکُمْ وَ قَدْ زِیدَ فِی عِلْمِهِ مِثْلُ جَمِّ الْغَفِیرِ.

2- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی زَاهِرٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْکُوفِیِّ عَنْ یُوسُفَ الْأَبْزَارِیِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع ذَاتَ یَوْمٍ وَ کَانَ لَا یُکَنِّینِی قَبْلَ ذَلِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قُلْتُ لَبَّیْکَ قَالَ إِنَّ لَنَا فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ سُرُوراً قُلْتُ زَادَکَ اللَّهُ وَ مَا ذَاکَ قَالَ إِذَا کَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ ع مَعَهُ وَ وَافَیْنَا مَعَهُمْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَأَنْفَدْنَا.

3- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَحْمَدَ الْمِنْقَرِیِّ عَنْ یُونُسَ أَوِ الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ فِیهَا سُرُورٌ قُلْتُ کَیْفَ ذَلِکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَالَ إِذَا کَانَ لَیْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ ع وَ وَافَیْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَفِدَ مَا عِنْدِی.

 

اصول الکافی، ط الاسلامیة، شیخ کلینی، جلد 1، ص 253- 254 

http://lib.eshia.ir/11005/1/254

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

سلام فرمانده: عشق جانم، امام زمانم!

 

در کتاب یادگاران- حسن باقری آمده است که روزهای آخر بیش تر کتاب ارشاد شیخ مفید را می خواند. به صفحات مقتل که می رسید های های گریه می کرد.

راستی بنده ی حقیر شنیدم که اسیری ایرانی را در عراق زمان صدام تا گردن کرده بوده اند توی خاک و بعد از چند وقت می شنیدند که ندای الله اکبر و ناله هایش بلند شده است و بعد هم می گویند که شهید شده است. جویا که می شوند نگو موشهای صحرایی گوشت خواری بوده  اند آن دور و برها زیر خاک که از طریق تونلهایی هم به او رسیده بوده اند و پاها و بدنش را تکه پاره اش کرده بوده اند.

نکته ای که راجع به مسجد الاقصی در کوبا هم داریم این است که حتی ما وقتی از روی اخلاق و خلوص هم می خواهیم که با امام زمان عجل الله فرجه الشریف در درون یا بلکه بیرون هم ملاقات کنیم، آن غفلتها و جهلهایی که ما را احاطه هم کرده اند مثل این می ماند که ابوجهل می خواهد با پیغمبر اکرم محمد بن عبد الله صل الله علیه و آله و سلم علیه السلام هم حتی همینطوری گذری هم دست بدهد و بیعت هم کند! آیا ابوجهل هم با پیغمبر اصلا دست داده است و بلکه پای منبر حضرت رسول هم نشسته است؟! عرض بنده ی حقیر این است که آن شیطان و ابوجهل درون و بیرون را رام کردن تا بتواند حتی پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را هم بدو معرفت پیدا کند آنچنان توبه ی درست و حسابی ای هم احتیاج دارد که متوجه اش کند که بچه جان آیا تو متوجه هم هستی که سر تا پا گرفتار گناهانت هستی و دست بردار هم نیستی؟ و لذا یحتمل وقتی روح انسان می خواهد پر بکشد بجایی که واقعاً هم شاگرد و دانشجو و طلبه صفر کیلومتر هم هست و اما حالا می خواهد هم از حالات خلاء صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سفر کند، آیا در مسجد الاقصی در کوبا یا در فلسطین هم بهتر است سفر خود را آغاز کنیم و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم که از مسجد الحرام همراه حضرت رسول و نبی اکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم تشریف می آورند ملاقات کنیم و ...؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلاَ تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ﴿هود: 112﴾

 

 البتّه برادران عزیز، خواهران عزیز! یک نکته‌ی اساسی‌ انقلابی ماندن است. ببینید جلسه، جلسه‌ی صمیمی و خصوصی است دیگر، جلسه‌ی برادرانه است. الان کاملاً جلوی چشم بنده هست که کسانی بودند که مثلاً سال ۵۸ ــ که بنده عضو شورای انقلاب بودم و آن وقتها هنوز رئیس‌جمهور هم نبودم ــ می‌آمدند پیش ما که حالا خودمان جزو بچّه‌های انقلاب بودیم و مثلاً با سوابق مبارزاتی فلان، می‌نشستند حرفهایی میزدند تند، داغ، آتشین که ما چشممان خیره میماند که اینها چه کسانی‌ هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگی‌مآب‌ها سوپر انقلابی؛ بعد برگشتند و  انقلابی نماندند. همان افراد با آن شیوه‌ی برخورد، با آن شیوه‌ی نگاه، نتوانستند خط را ادامه بدهند، طاقت نیاوردند. ببینید حقیقت قضیّه این است که طاقت نیاوردند! اینکه کسی بخواهد وانمود کند که ما نگاه کردیم، دیدیم این انتخاب بهتر از آن انتخاب است؛ نخیر، این حرفها نیست. رفتن در این راه، ماندن در این راه طاقت میخواست، طاقت نیاوردند. اگر من حافظه‌ام خطا نکرده باشد، امام (رضوان ‌الله ‌علیه) راجع به سوره‌ی هود، این آیه‌ی شریفه که [میفرماید:] «فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَک»،(۸) هم خودت استقامت کن و ایستادگی کن در این راه، هم کسانی که با تو به سمت خدا حرکت کردند، آنها ایستادگی کنند، به نظرم این جور می‌آید ــ نشده مراجعه کنم ــ فرمودند اینکه حضرت رسول فرمودند «شَیَّبَتنی سورَةُ هود»،(۹) این آیه این بزرگوار را پیر کرد؛ این آیه پیر کرد؛ این قدر سخت است! فَاستَقِم کَما اُمِرت؛ بِایست، بمان، ادامه بده راه را. خب، پس ببینید مشکل‌تر از انقلابی بودن و گرایش انقلابی داشتن، انقلابی ماندن است؛ چه فرد، چه جمع، که کلّ مجلس باشد.

 فرازی از بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی ۱۴۰۱/۰۳/۰۴

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50317#_ftnref8

 

 

نکته ای را که در مورد سوپر انقلابی بودن و بلکه انقلابی ماندن هم حضرت ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب بیان می فرمایند کانه درست انگشتشان را می گذراند روی اصل مسئله! یعنی یک سوپر انقلابی گری را هم داریم که این غیر قابل انکار هم هست که چطور هم همراه با از خود گذشتگی و گیر نکردن در امور دنیوی و مال و ثروت و امثالهم آنجایی که باید از پنجه ی امیال حقیر هم گذشت تا به آن هدفی که انسان دارد بتواند برسد. حالا ما که خیلی کوچکتر از اینهاییم که بخواهیم خود را با شهدای والا مقام اسلام و دفاع مقدس و مدافعان حرم هم مقایسه کنیم یا اظهار نظر کنیم، ولی بنده داشتم به برنامه ای راجع به شهید حسن باقری یا غلامحسین افشردی هم در مسجد بمناسبت 3 خرداد و آزادسازی خرمشهر گوش می کردم. این سوال هم برایم پیش آمد که آیا این شهید بزرگوار فززندی هم داشته اند؟ کسی نتوانست جواب مرا بدهد ولی از جمله در کتاب کوچکی که شرح حال آن شهید است آمده است که فرزندی هم داشته اند. و حالا شما ببینید که جوانان ما هم وقتی قرار است در زندگیشان فرزندانی هم بیاورند در عین حالی که دارند با مشکلات هم دست و پنجه نرم می کنند آیا چقدر هم توکل به خدا می کنند؟!

ولی عرض بنده ی حقیر اینجا این است که وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه هم در سعی و تلاش اش از سمت حالات خلاء صفری به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف مدام در تلاطمهای سوپر انقلابی هم یحتمل واقع شوند، آیا آن استقامت و ایستادگی خود را هم می توانند حفظ کنند؟ تا آنجایی که بنده ی حقیر یادم هست که مرحوم علامه طباطبایی در المیزان هم می فرمایند حتی می فرمایند که آن قسمت و "من تاب معک" آیه که فاستقم کما امرت و من تاب معک است که حضرت پیغمبر فرمودند مرا پیر کرد. یعنی فرض بفرمایید که بنده ی حقیر هم خودم حتی بگویم که خوب این از تخیلات و توهمات این حقیر هم هست که باید هم یک مسجد الاقصی ای در کوبا نیز باشد با اینکه حالا چنین هم هست یا حتی چنین هم نیست! خوب اینجا دیگر در بحث بسته هم می شود که آنگاه مسئله ای هم باقی نمی ماند که حلش کنیم و بلکه موضوعی را داریم که جزو تخیلات و توهمات این بنده ی حقیر هم هست و لا غیر! و اما یک وقت دیگری هم هست که شما می خواهید از مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنهای حداقلی و بلکه حتی حداکثری هم کمک بگیرید که ثابت هم بفرمایید که نخیر حق با من است! خوب، اینجا باید یک چیزی هم باشد که یک خیل عظیمی از مومنین و مومنات را هم همراه شما کند که بله مثل اینکه طرف دارد راست هم می گوید و بلکه حق هم با او است. مثلاً اگر طوفانی هم واقع شد و همه چیز را هم نابود کرد و از جمله کشتی نجاتی را هم که ناخدا قرار بود همه را به محل امن هدایت کند را هم نابود کرد، خوب دیگر آیا ناخدا هم می تواند عرضه بدارد که او بوده است که همه را از سیل و طوفان نجات داده است؟ آیا کسی هم باقی مانده است که همراه او شود و بلکه باورش هم کند یا حتی خود او هم نابود شده است؟ و لذا کارخانه و هواپیما و کشتی مسافربری مشحون نجات هم کجا و حتی نابودی خود ناخدا هم کجا! و لذا مسئله و من تاب معک و سفید شدن ریش پیغمبر در کشتی نجات است که بالاخره بیا سوار هم شو دیگر!

یعنی یک وقتی هست که شما می فرمایید که هواپیمای پهپاد پیشرفته ای را که متعلق به غیر هم بوده است را توانسته اید که از کنترلش نیز بیرون آورده و تحت کنترل خود در آورده و حتی بنفع خود هم بنشانیدش. و اما یک وقت هم هست که می فرمایید که کارخانه هواپیماسازی و بلکه فضاپیماسازی و هواپیماهای مسافربری آن هم تحت کنترل شما است و بلکه کیهانشناسی و اخترشناسی شما هم از نوعی است که می توانید ثابت هم بفرمایید که اگر بهترین اساتید هم آمدند مدعی شدند که کار شما از نوع آن علم شوفری است، حتی می توانید عملاً هم به او اثبات کنید که چنین نیست و بلکه کنترل کشتی نجات هم در دست شما است! عرض بنده ی حقیر این است که این یک بقول معروف سوپر انقلابی گری ای را می طلبد که احتیاج به انقلابی ماندن هم دارد تا حتی بین انقلابی گری و ابر انقلابی گری هم ثابت شود که فقط از روی هوا و هوس نبوده است که در کوران حوادث هم یک مرتبه یک فورانی از احساسات سوپر انقلابی به او دست داده است و مثلاً از علم شوفری ارتقاء هم پیدا کرده است به سخنرانی بجای استادی که شوفرش هم بوده است! و حال آنکه حتی قال الصادق و قال البافر را هم اصلا بلکه نشنیده است. مسئله ی تولید علم یحتمل بعضی اینجا اشکال بفرمایند که غیر از این است که یک مسئله ای هر چند هم سوپر انقلابی است ولی با این حال هم از روی احساساتی هم هست که آن اکسیر پیغمبری و رسالت و نبوت و ائمه ی اطهار را که آن مقاومت و استقامت و ایستادگی مومنین و مومنات دیگری را هم که حاضرند با امام زمان عجل الله فرجه الشریف همراه هم شوند و بلکه از شاگردی و دانشجویی و طلبگی حالات خلاء صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی را هم باید داشته باشد؛ و آیا چنین هم هست؟! یا مسئله یک فورانی عظیم از احساساتی سوپر انقلابی هم هست که زودی هم می خوابد و بلکه تبدیل به افسردگی هم می شود، و حتی هیچ نفعی به خانواده ی خود و هم میهنانان و بلکه نوع بشر هم که نمی تواند برساند هیچی که ضرر هم از همه بیشتر برای خود و خانواده اش دارد و .... و چرا که اگر قرار است و من تاب معک را در افستقم کما امرت و من تاب معک دریابد، آیا بهتر هم نیست که اول از همه از خانواده ی خود و بلکه همسایه های خود و هم میهنان خود هم شروع می کرد تا آنگاه بلکه بتواند هم برسد به نوع بشر؟ البته بعضی یحتمل اینجا اشکال هم بفرمایند که بلکه شما علم واقعی را هم نمی فهمید و اینکه بهتر است بروید هندسه تان را هم خیلی بهتر نیز تکمیل کنید و آنگاه هم سعی کنید به مسائل اخلاقی بپردازید و ...! البته گاهی هم ذهن فرض بفرمایید که control V را با control C  یحتمل اشتباه هم می گیرد و بلکه بارها هم سعی می کند چیزی را کپی پیست کند و می بیند نمی شود؛ و اگر هم مسئله از این نوع باشد که و من تاب معک را هم نشناسد، آنگاه یحتمل حتی اشتباه کند که همین و من تاب معک است که دارد از کار او جلوگیری می کند و استقامت هم فایده ای ندارد و لذا ناامید هم یحتمل شود و کارش را هم رها کند و ... ولی مسئله ی "و من تاب معک" مسئله ای هم هست فراتر از این نوع از اشتباهات ذهنی محض و بلکه گرفتار توهمات و تخیلات هم شدن و .... یعنی اینجا شوفری هم در کار نیست ذیگر که بفرمایید خوب حالا از او بپرس ببین حرفت را باور می کند که اشتباه از تو نیست و از خودش است و .... یا نمی شود مدعی را هم زیر سوال برد که چی گفتی؟ یک بار دیگر بگو ببینم که این چه اشتباهی بود که تو کردی؟ یعنی گاهی اوقات بین سوپر انقلابی و انقلابی بودن مسئله آنقدر هم پیچیده می شود که مدعی خودش هم اشتباه می کند که چطور بجای اینکه به مقام استادی هم رسیده باشد، حتی به مقام شوفری استاد هم نرسیده است که بلکه بتواند مسئله را از حفظ یا با از روی متن خوانی هم تحویل دهد؛ و بجای این کار حتی یک وقت هم دیدید که خواسته و ناخواسته هم خدای ناکرده شده است شوفر اساتیدی که حتی او را به عنوان شوفری هم قبول ندارند و همینطوری هم دارد به دشمن گرا می دهد و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و شیعته لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿الفتح: 4﴾

 

١٠٨ ـ وقَالَ علیه‌السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ [٤٥٥٨] هَذَا الإِنْسَانِ بَضْعَةٌ [٤٥٥٩] ـ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیه وذَلِکَ الْقَلْبُ ـ وذَلِکَ أَنَّ لَه مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وأَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا ـ فَإِنْ سَنَحَ [٤٥٦٠] لَه الرَّجَاءُ أَذَلَّه الطَّمَعُ ـ وإِنْ هَاجَ بِه الطَّمَعُ أَهْلَکَه الْحِرْصُ ـ وإِنْ مَلَکَه الْیَأْسُ قَتَلَه الأَسَفُ ـ وإِنْ عَرَضَ لَه الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِه الْغَیْظُ ـ وإِنْ أَسْعَدَه الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ [٤٥٦١] ـ وإِنْ غَالَه الْخَوْفُ شَغَلَه الْحَذَرُ ـ وإِنِ اتَّسَعَ لَه الأَمْرُ اسْتَلَبَتْه الْغِرَّةُ [٤٥٦٢] ـ وإِنْ أَفَادَ [٤٥٦٣] مَالًا أَطْغَاه الْغِنَى ـ وإِنْ أَصَابَتْه مُصِیبَةٌ فَضَحَه الْجَزَعُ ـ وإِنْ عَضَّتْه الْفَاقَةُ [٤٥٦٤] شَغَلَه الْبَلَاءُ ـ وإِنْ جَهَدَه [٤٥٦٥] الْجُوعُ قَعَدَ بِه الضَّعْفُ ـ وإِنْ أَفْرَطَ بِه الشِّبَعُ کَظَّتْه [٤٥٦٦] الْبِطْنَةُ [٤٥٦٧] ـ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِه مُضِرٌّ وکُلُّ إِفْرَاطٍ لَه مُفْسِدٌ.

 

نهج البلاغه، سید الشریف الرضی، المحقق الدکتور صبحی صالح، ص 487

http://lib.eshia.ir/10419/1/487

 

بالاخره یک فرقهایی هم هست بین علم شوفری و اجتهاد و علم حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ ﴿الاسراء: 1﴾

 

(۵) (و من کتاب له علیه السلام)
إلى أشعث ابن قیس عامل اذربیجان

وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ وَ لاَ تُخَاطِرَ إِلاَّ بِوَثِیقَةٍ وَ فِی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ وَ لَعَلِّی أَلاَّ أَکُونَ شَرَّ وُلاَتِکَ لَکَ وَ السَّلاَمُ.

5 - از نامه‌هاى آن حضرت علیه السَّلام است با شعث ابن قیس‌

(که شمّه‌اى از حال او در شرح خطبه نوزدهم گذشت) و او (از جانب عثمان) حکمران آذربیجان بود (و آذربیجان ایالتى است در شمال غربى ایران داراى شهرها و ده‌هاى بسیار که مهمّترین شهر و مرکز آن تبریز است، خلاصه چون امیر المؤمنین علیه السَّلام بعد از عثمان زمام امور را بدست گرفت اشعث بجهت کارهاى ناشایسته خود مى‌دانست که امام علیه السَّلام او را عزل خواهد نمود ترسناک بود، حضرت براى آگاهى او بحفظ اموال آذربیجان بعد از خاتمه جنگ جمل نامه‌اى باو ست):

1 عمل (و حکمرانى) تو رزق و خوراک تو نیست (72، ترا حکومت نداده‌اند تا آنچه بیابى از آن خود پنداشته بخورى) ولى آن عمل امانت و سپرده‌اى در گردن تو است (که بایستى آنرا مواظبت نموده در راه آن قدمى بر خلاف دستور دین بر ندارى) و خواسته‌اند که تو نگهبان باشى براى کسیکه از تو بالاتر است (تو زیر دست امیرى هستى که ترا حافظ و نگهبان قرار داده و ولایتى بتو سپرده که آنرا از جانب او مواظبت نمائى، پس)

2 ترا نمى‌رسد که در کار رعیّت بمیل خود رفتار نمائى (پیش از آنکه بتو دستور دهند کارى انجام دهى) و نمى‌رسد که متوجّه کار بزرگى شوى مگر باعتماد امر و فرمانى که بتو رسیده باشد، و در دستهاى تو است مال و دارائى از مال خداوند بى‌همتاى بزرگ، و تو یکى از خزانه داران آن هستى تا آنرا بمن سپارى، و امید است من بدترین والیها و فرماندهها براى تو نباشم (بلکه این دستور سود دنیا و آخرت ترا در بر دارد) و درود بر آنکه شایسته درود است.

 

نهج البلاغه، جلد 5، ص 839

https://lib.eshia.ir/11479/5/839

 

 

بنده ی حقیر عرضم این است که اگر امروز (یا امشب!) پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم حضور داشتند، از مسجد الحرام به مسجد الاقصی چطور تشریف فرما می شدند و بلکه مسجد الاقصی امروزی هم کجا می بود؟ اگر ما لزومات منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را هم در نظر آوریم، یحتمل به این نتیجه برسیم که یک مسجد الاقصی به معنای مسجدی در دور دستها هم باید در کوبا یا همان حول و جوشها هم می بود. و حالا یحتمل بعضی هم اشکال بفرمایند که مسجد الاقصی که آنجا نیست. عرض بنده ی حقیر این است که هندسه ی معرفت دینی اقتضا هم می کند که خوب است که مسجد الاقصی ای هم آنجا داشتیم. حالا یحتمل بعضی هم اشکال بفرمایند که بنده ی حقیر باز دارم تخیلات و توهمات هم می کنم. چه عرض کنم؟!

وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَیَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ﴿المومنون: 33﴾

 

گاهی اوقات در قرآن کریم مبحثی طوری تجرید و انتزاعی هم شده است که من جمله اگر همینطوری که دارید راجع به حضرت نوح گوش می دهید یا می خوانید، یک مرتبه متوجه هم نمی شوید که حالا این کدام پیغمبر  و رسول هم هست که بحثش دارد دنبال می شود آنچنان که در تفسیر المیزان هم آمده است که بحث همه ی رسولان از حضرت نوح گرفته تا حضرت موسی و عیسی علیهم السلام هم آمده است ولی همه هم نام برده نشده اند؟ فرض بفرمایید که در بحث قبلی ما عنوان هم شود که این درست است که a/b یک عدد گویایی قرار است باشد که وقتی مربعشان هم کنیم مساوی 2 هم شود، ولی خود اعداد a و b هم دقیقاً گویا نیستند و بلکه حتی اعداد صحیحی را داریم دنبالشان هم می گردیم که ببینیم چنین a/b ای هم وجود دارد که مربعش همان عدد دو است یا خیر؟! و یحتمل هم برویم در گوگل جستجو کنیم ببینیم آیا اثباتی برایش می تون یافت یا خیر؟

البته اینجا مسئله ی علم شوفری و علم واقعی از این نوع هم نیست که حالا اگر خبرنگار و بلکه گوینده ی اخباری هم آمد این اثبات را برای همه گزارش داد، معنی اش این است که دیگر این علم می شود یک علم شوفری و نه علم واقعی پروفسور پلانکی! این اتفاقاً نکته ی مهمی هم هست که بالاخره آیا فرقی هم نمی کند که کدام گوینده هم هست که دارد برای شما از اثبات گویا نبودن رادیکال دو هم می فرماید؟ آیا فرقی هم نمی کند که فرض بفرمایید خانم دکتر فضه حسینی یا کنیز فاطیما یا مرتضی حیدری باشند یا حتی یحتمل هم والتر کرانکایت یا باربارا والترز یا تد کاپل هم باشند؟ البته اگر اندرو وایلز که قضیه ی آخر فرما را با کمک ریچارد تیلور ثابت کرد هم یک اشاره ای به مسئله کند یحتمل خیلی بهتر توجه ها را به خود جلب هم خواهد کرد.

و صد البته هم یحتمل قبلاً هم نصفه نیمه ما این مسئله ی دیگر را هم رها کرده ایم که حالا که 1729 کوچکترین عددی است که مجموع دو مکعب به دو طریق مختلف هم هست، و آنگاه آیا ما بینهایت از این نوع اعداد هم داریم که چنین اند که فرض بفرمایید معادله شان هم می شود:

x^3 + y^3 - w^3 - z^3 = 0 

که همانطوری که مستحضرید می خواهیم x و y غیر از w و  z هم باشند همانطوری که مثلاً داریم: 3^10+3^9 = 3^1+3^12=1729. آیا مسئله بینهایت جواب دارد؟!

خوب، اینجا یک اخلاقی در حکمت الهی و نه فقط هم در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیاز داریم که بتوان مسائل را در سطوح درستی از تجرید هم انتزاعی کنیم که هندسه ی حسابی ما هم درست از آب دربیاید! مثلاً یحتمل اگر بخواهیم مسئله را از لحاظات روانشناسی هم هندسی اش کنیم که حتی روانپریشانه هم باشد آنگاه ممکن است اشکال هم شود که چرا بجای هندسه یا مصرسه هم حتی نگوییم شرم الشیخسه؟! یعنی هر جایی هم که دیدیم خشکی دارد مثلثی هم در آب فرو می رود کانه از لحاظ همولوژیکی هم شبیه آفریقا و آمریکای جنوبی است، هندسه و توپولوژی مسئله هم همانا شرم الشیخ سه نیست؟ هر چند که مسئله یک توبه ای را هم می طلبد که حتی رنگ و بوی علم شوفری هم ندارد. البته وجه دیگر عدم اخلاق هم این می تواند باشد که بیاییم مسئله را بگوییم کاری هم نداریم که اگر فرو رفتگی خیلی مثلثی هم باشد یا نباشد و بلکه اگر چیزی شبیه به فرو رفتگی فلوریدا هم در دهانه ی خلیج مکزیک بود هم قبول است و حتی می توان گفت که هندسه همان فلوریداسه هم هست! و آنگاه یحتمل اگر روانشناسی فرویدی و بلکه ایروینگ یالوم ای شوپنهاور را هم پیش بکشیم حتی بحث به اینجا بکشد که بحث روانشناس و روانشناسی هم حتی اگر خود روانشناس و روانپزشک هم اخلاق اسلامی نداشته و بلکه شراب خوار و پرخور هم باشد باز هم جایز است و حتی می توان یک کعبه هم در کوبا ساخت که مسلمانان اگر خواستند بروند آنجا به زیارت خانه ی خدا در کوبا و بلکه اسلام آمریکایی هم همان اسلام ناب محمدی می تواند باشد بشرطی که بخواهید حساب استدلالی خود را ارتقاء هم داده و حتی در سطوح دانشگاه های هاروارد و استانفورد و دانشگاه کالیفرینا در برکلی و لس آنجلس هم درس دهید و کاری هم نداشته باشید و تبلیغات اسلامی هم نفرمایید که حالا آیا آمریکایی ها هم خود خیلی مسلمان هستند یا خیر! بعضی هم یحتمل اینجا اشکال می کنند که نخیر خیلی هم مسلمان هستند ولی خودشان هم خبر ندارند چقدر مسلمان اند.

نکته ی جراحی ای که روی خمینه های با ابعاد پایین رخ می دهید اینجا هم هست که یحتمل بعضی اشکال هم کنند که از همین مسئله که آیا ما بالاخره در این وسط دعوای یک و دو خورشیدی که حالا آیا افق هر کدام هم کدام است و بلکه نیوترینوهایی که از زمین به یکی از آنها هم می رود و حتی از یکی از آنها هم به زمین می رسند نیز گیر کرده ایم و مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنهای حداقلی هم خیلی به ما هنوز اجازه نمی دهند که متوجه شویم آیا چقدر هم نیوترینوهای راست دست هم در نظریه های کایرال داریم؟! و لذا وقتی نیوترینوهای چپ دست هم خود به خودی در اثر مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه کمی تا حدی ابرتقارنهای حداقلی هم انباشت شدند چرا که نظیر نیوترینوهای راست دستشان هم یافت نمی شوند که حتی بویی از آنها هم کسی ببرد که اصلا مسئله چی به چی است؟! خوب، آنگاه آیا جراجی در هندسه و حتی توپولوژیهای با ابعاد پایین هم نمی خواهید که رخ دهند و بلکه در بحثهای ابرتقارنی هم کوهمولوژیهای تک قطبیهای مغناطیسی هم شدیداً آیا وارد نشوند چرا که همچون نیوترینوهای راست دست که بویی از آنها هم یحتمل بعضی اشکال کنند که کسی نبرده است همانطور هم نظیر الکترونها هم آیا واحدش در کوهمولوژی تک قطبیهای مغناطیسی یافت شوند یا خیر؟! و لذا بعضی اینجا اشکال هم می کنند که مسئله هندسی و حتی توپولوژی و کوهمولوژی هم خیلی دلبخواهی نیست که حالا آیا ما می توانیم هم سر خود توهمات و تخیلات هم کنیم که یک کعبه را هم همانطوری که در سالن 12000 نفری استادیوم 100000 نفری یحتمل می گذاریم همانطوری هم نظیری برایش در کوبا فرض نموده و بلکه مثل ترازوهای قدیمی که فقط یک کفه هم دارند سعی می کنیم میزان را سبک سنگین کردن وزنه ها هم حفظ کنیم! و تا وقتی که یک استاد برجسته ی غیر شوفری هم در زمینه ی نفحات الازهار فی عبقات الانوار و احقاق الحق و ازهاق الباطل و حتی شرح لمعه هم یافتیم، به شاگردی و دانشجویی و طلبگی خود هم از صفر حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر ان شاء الله سعی و تلاش می کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و شیعته لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

========================

 

فَأَرْسَلْنَا فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿المومنون: 32﴾

 

این مسئله ی هندسی و توپولوژیک و همولوژیک و کوهمولوژیک را درست توانستن حل کردن، یک وجه بسیار خیلی مهم توحیدی دارد که حالا وقتی جراحیهای هندسه و .. کوهمولوژی زمینی و بلکه آسمانی را درست نتوانستیم حل کنیم آنگاه در صورت عدم راه حلهای توحیدی یحتمل هم شرک و فرعونیت و شاهنشاهی هم وارد مسائل می شوند آنچنان که از حساب استدلالی و هندسه اش هم مهندسین غیر توحیدی نتیجه بگیرند خوب حالا خود اهرام مصر و ابوالهل را هم نداشته باشیم و بلکه نمادهایی از آنها را هم که می توان ساخت خصوصاً وقتی جراحیهایمان هم جراحیهای است نه روی خمینه های ابعاد پایین و بلکه همه ی ابعاد را هم در بر می گیرند و حتی وارد گرانش کوانتومی هم می شوند ولی متاسفانه هم گیر کرده ایم در اینکه حالا چقدر هم می توان از راه حلهای جراحی بویی هم برد که مدل استاندارد ذرات فیزیک با ابرتقارن حداقلی همراه با ذره ی هیگز و ... بالاخره مسائل عبقات الانوار را هم حتی ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه در حکمت الهی هم حل می کنند و دیگر احتیاجی به جراجی فیزیکی هم نداریم که نقطه ی برگشت حس بویایی هم کدام است و...؟ و لذا بعضی هم وقتی خیلی احساساتی شده و بلکه جوش می آورند هم یحتمل بفرمایند که خوب جنگ هم خودش یک نوع جراحی است که لازم هم هست و اتفاقاً در حین همین جنگها هم هست که خیلی از پزشکان بهترین مهارتهای خود را هم می یابند که چطور جراحیهای پیشرفته حتی اورژانسی هم داشته باشند. البته یحتمل خیلیها هم یحتمل اشکال کنند که چنین استدلالاتی خیلی هم نمی توانند ما را به جراجیهایی هم نزدیک کنند که در کشتی و بلکه هواپیماهای مسافربری مشحون نجات هم لازم داریم آنگونه هم که یحتمل اگر کارخانه های خود را هم پیشرفته کردیم معنایش این نیست که آیا چقدر هم می توانیم مسائلمان را به کارخانه ای که لازمه ی کیهانشناسی و نظریه ی ریسمان و اخترفیزیک هم هستند باندازه ی کافی مجرد و بلکه حتی خصوصی سازی هم کرده باشیم و ... که بشریت و انسان ناطق را هم بتواند نجات داده و کتاب آسمانی اش را هر چه بیشتر هم دریابد و بلکه به حیوانیت و پستتر از حیوانیت هم نیافتد و .... اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَیَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ﴿المومنون: 33﴾

 

گاهی اوقات در قرآن کریم مبحثی طوری تجرید و انتزاعی هم شده است که من جمله اگر همینطوری که دارید راجع به حضرت نوح گوش می دهید یا می خوانید، یک مرتبه متوجه هم نمی شوید که حالا این کدام پیغمبر  و رسول هم هست که بحثش دارد دنبال می شود آنچنان که در تفسیر المیزان هم آمده است که بحث همه ی رسولان از حضرت نوح گرفته تا حضرت موسی و عیسی علیهم السلام هم آمده است ولی همه هم نام برده نشده اند؟ فرض بفرمایید که در بحث قبلی ما عنوان هم شود که این درست است که a/b یک عدد گویایی قرار است باشد که وقتی مربعشان هم کنیم مساوی 2 هم شود، ولی خود اعداد a و b هم دقیقاً گویا نیستند و بلکه حتی اعداد صحیحی را داریم دنبالشان هم می گردیم که ببینیم چنین a/b ای هم وجود دارد که مربعش همان عدد دو است یا خیر؟! و یحتمل هم برویم در گوگل جستجو کنیم ببینیم آیا اثباتی برایش می تون یافت یا خیر؟

البته اینجا مسئله ی علم شوفری و علم واقعی از این نوع هم نیست که حالا اگر خبرنگار و بلکه گوینده ی اخباری هم آمد این اثبات را برای همه گزارش داد، معنی اش این است که دیگر این علم می شود یک علم شوفری و نه علم واقعی پروفسور پلانکی! این اتفاقاً نکته ی مهمی هم هست که بالاخره آیا فرقی هم نمی کند که کدام گوینده هم هست که دارد برای شما از اثبات گویا نبودن رادیکال دو هم می فرماید؟ آیا فرقی هم نمی کند که فرض بفرمایید خانم دکتر فضه حسینی یا کنیز فاطیما یا مرتضی حیدری باشند یا حتی یحتمل هم والتر کرانکایت یا باربارا والترز یا تد کاپل هم باشند؟ البته اگر اندرو وایلز که قضیه ی آخر فرما را با کمک ریچارد تیلور ثابت کرد هم یک اشاره ای به مسئله کند یحتمل خیلی بهتر توجه ها را به خود جلب هم خواهد کرد.

و صد البته هم یحتمل قبلاً هم نصفه نیمه ما این مسئله ی دیگر را هم رها کرده ایم که حالا که 1729 کوچکترین عددی است که مجموع دو مکعب به دو طریق مختلف هم هست، و آنگاه آیا ما بینهایت از این نوع اعداد هم داریم که چنین اند که فرض بفرمایید معادله شان هم می شود:

x^3 + y^3 - w^3 - z^3 = 0 

که همانطوری که مستحضرید می خواهیم x و y غیر از w و  z هم باشند همانطوری که مثلاً داریم: 3^10+3^9 = 3^1+3^12=1729. آیا مسئله بینهایت جواب دارد؟!

خوب، اینجا یک اخلاقی در حکمت الهی و نه فقط هم در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیاز داریم که بتوان مسائل را در سطوح درستی از تجرید هم انتزاعی کنیم که هندسه ی حسابی ما هم درست از آب دربیاید! مثلاً یحتمل اگر بخواهیم مسئله را از لحاظات روانشناسی هم هندسی اش کنیم که حتی روانپریشانه هم باشد آنگاه ممکن است اشکال هم شود که چرا بجای هندسه یا مصرسه هم حتی نگوییم شرم الشیخسه؟! یعنی هر جایی هم که دیدیم خشکی دارد مثلثی هم در آب فرو می رود کانه از لحاظ همولوژیکی هم شبیه آفریقا و آمریکای جنوبی است، هندسه و توپولوژی مسئله هم همانا شرم الشیخ سه نیست؟ هر چند که مسئله یک توبه ای را هم می طلبد که حتی رنگ و بوی علم شوفری هم ندارد. البته وجه دیگر عدم اخلاق هم این می تواند باشد که بیاییم مسئله را بگوییم کاری هم نداریم که اگر فرو رفتگی خیلی مثلثی هم باشد یا نباشد و بلکه اگر چیزی شبیه به فرو رفتگی فلوریدا هم در دهانه ی خلیج مکزیک بود هم قبول است و حتی می توان گفت که هندسه همان فلوریداسه هم هست! و آنگاه یحتمل اگر روانشناسی فرویدی و بلکه ایروینگ یالوم ای شوپنهاور را هم پیش بکشیم حتی بحث به اینجا بکشد که بحث روانشناس و روانشناسی هم حتی اگر خود روانشناس و روانپزشک هم اخلاق اسلامی نداشته و بلکه شراب خوار و پرخور هم باشد باز هم جایز است و حتی می توان یک کعبه هم در کوبا ساخت که مسلمانان اگر خواستند بروند آنجا به زیارت خانه ی خدا در کوبا و بلکه اسلام آمریکایی هم همان اسلام ناب محمدی می تواند باشد بشرطی که بخواهید حساب استدلالی خود را ارتقاء هم داده و حتی در سطوح دانشگاه های هاروارد و استانفورد و دانشگاه کالیفرینا در برکلی و لس آنجلس هم درس دهید و کاری هم نداشته باشید و تبلیغات اسلامی هم نفرمایید که حالا آیا آمریکایی ها هم خود خیلی مسلمان هستند یا خیر! بعضی هم یحتمل اینجا اشکال می کنند که نخیر خیلی هم مسلمان هستند ولی خودشان هم خبر ندارند چقدر مسلمان اند.

نکته ی جراحی ای که روی خمینه های با ابعاد پایین رخ می دهید اینجا هم هست که یحتمل بعضی اشکال هم کنند که از همین مسئله که آیا ما بالاخره در این وسط دعوای یک و دو خورشیدی که حالا آیا افق هر کدام هم کدام است و بلکه نیوترینوهایی که از زمین به یکی از آنها هم می رود و حتی از یکی از آنها هم به زمین می رسند نیز گیر کرده ایم و مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنهای حداقلی هم خیلی به ما هنوز اجازه نمی دهند که متوجه شویم آیا چقدر هم نیوترینوهای راست دست هم در نظریه های کایرال داریم؟! و لذا وقتی نیوترینوهای چپ دست هم خود به خودی در اثر مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه کمی تا حدی ابرتقارنهای حداقلی هم انباشت شدند چرا که نظیر نیوترینوهای راست دستشان هم یافت نمی شوند که حتی بویی از آنها هم کسی ببرد که اصلا مسئله چی به چی است؟! خوب، آنگاه آیا جراجی در هندسه و حتی توپولوژیهای با ابعاد پایین هم نمی خواهید که رخ دهند و بلکه در بحثهای ابرتقارنی هم کوهمولوژیهای تک قطبیهای مغناطیسی هم شدیداً آیا وارد نشوند چرا که همچون نیوترینوهای راست دست که بویی از آنها هم یحتمل بعضی اشکال کنند که کسی نبرده است همانطور هم نظیر الکترونها هم آیا واحدش در کوهمولوژی تک قطبیهای مغناطیسی یافت شوند یا خیر؟! و لذا بعضی اینجا اشکال هم می کنند که مسئله هندسی و حتی توپولوژی و کوهمولوژی هم خیلی دلبخواهی نیست که حالا آیا ما می توانیم هم سر خود توهمات و تخیلات هم کنیم که یک کعبه را هم همانطوری که در سالن 12000 نفری استادیوم 100000 نفری یحتمل می گذاریم همانطوری هم نظیری برایش در کوبا فرض نموده و بلکه مثل ترازوهای قدیمی که فقط یک کفه هم دارند سعی می کنیم میزان را سبک سنگین کردن وزنه ها هم حفظ کنیم! و تا وقتی که یک استاد برجسته ی غیر شوفری هم در زمینه ی نفحات الازهار فی عبقات الانوار و احقاق الحق و ازهاق الباطل و حتی شرح لمعه هم یافتیم، به شاگردی و دانشجویی و طلبگی خود هم از صفر حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر ان شاء الله سعی و تلاش می کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و شیعته لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ ‎﴿التوبة: ١٢﴾‏

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنصَرُونَ ‎﴿القصص: ٤١﴾‏

 

 

1- ماکس پلانک (Max Planck) پس از دریافت جایزه نوبل فیزیک در سال 1981 به یک تور علمی در آلمان رفت. او هر جا دعوت می‌شد یک سخنرانی مشابه درباره «مکانیک جدید کوانتوم» ایراد می‌کرد. پس از مدتی شوفِر او که متن سخنرانی را از حفظ شده بود گفت:
«آقای پلانک! نظرت چیست در مونیخ، من به‌جای تو سخنرانی کنم.
تو ردیف جلو بنشین و کلاه شوفری مرا به سر کن. من هم سخنرانی تو را برای حاضرین از حفظ بخوانم. برای هر دوی ما تنوع خواهد بود.» پلانک خوشش آمد و قبول کرد! آن روز عصر راننده «پلانک» یک سخنرانی طولانی و عالی راجع به مکانیک کوانتوم برای حضار ایراد کرد. پس از پایان سخنرانی یک استاد فیزیک از جا بلند شد و سؤالی پرسید. شوفِر خود را عقب کشید و گفت: «هرگز تصورش را هم نمی‌کردم کسی در شهر مدرنی مثل مونیخ چنین سؤال ساده و پیش پا افتاده‌ای بپرسد. شوفر من همین حالا به اینجا آمده و جواب سؤال شما را خواهد داد.»(!)
به قول «چارلی مانگر» (سرمایه‌گذار معروف آمریکایی) ما دو نوع علم داریم: علم واقعی و علم شوفِری. «علم واقعی»، دانشی است که فرد برای فهم آن، زمان و تلاش فراوانی صرف می‌کند. در حوزه‌ای مشخص سال‌ها تلاش می‌کند، کتاب‌ها می‌خواند، تمایل دارد مقاله‌های طولانی و دقیق بنویسد و... «علم شوفِری» اما دانشی است که مال فرد نیست و فرد صرفا یاد گرفته با یک جست‌وجوی ساده گوگلی آن را تهیه و طوطی‌وار تکرار کند. در واقع جمع‌آوری بدون تفکر و زحمت یکسری اطلاعات است. مطالب این عده، یکطرفه، کوتاه، و در اکثر مواقع به‌دلیل تلاقی دانش ناقص‌شان، مضمونی انتقادآمیز و خودپسندانه دارد. آنها بیش از هر چیز، شبیه یک هنرپیشه‌اند. مثل گویندگان خبر، معمولا ظاهری آراسته و بزک‌کرده دارند و...(برگرفته از کتاب هنر شفاف اندیشیدن، اثر رولف دوبلی) البته از نگاه ما تمام مشاغلی که اینجا نام بردیم به‌ویژه همین شغل شوفری مورد احترام هستند و اینجا صرفا برای تبیین یک نکته مهم جامعه‌شناختی، این مطالب را عینا از یک کتاب نقل‌قول کردیم.

 

یادداشت روز کیهان، 2 خرداد 1401

https://kayhan.ir/fa/news/242130

 

گذشته از اینکه تاریخ 1981 اشتباهی چاپی هم یحتمل باشد که یعنی 1918 هم گویا درستش هست، یحتمل هم اگر حتی از ماکس پلانک هم سوال شود که آیا بنظر شما از نظر جراحیهای دهن توپولوژیکی هندسی ما بیاییم محاسبه هم کنیم که در چه مقیاسهایی یحتمل خورشید کانه به دو نیم هم می شود همانطوری هم که مثلاً شق القمر نیز داشته ایم، پلانک تعجب نکند و خودش هم سعی کند جواب دهد بجای اینکه بگوید از شوفرم بپرسید. البته نکته ی قابل توجه اینجا این هم هست که آیا باز هم جای پلانک و شوفرش عوض شده بوده اند و شوفرش است که دارد جواب می گوید یا اینکه خود پلانک هم هست؟! یحتمل وقتی مجبور هم شود که جراحی دهن ای را که خورشید را هم دو نیم خواهد کرد را توضیحات مشروح تری دهد بالاخره معلوم هم شود که کی به کی است؟ یا باز هم مسئله ی علم شوفری و علم واقعی در ابهام باقی خواهد ماند!

ما داستانها هم داریم در این رابطه که چطور حتی بعضی از شیعیان امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام از طرف آن حضرت ترجیح هم داده اند که بروند طرف معاویه برای اینکه مثلاً غذاهایش لذیذتر هم بوده! یعنی شما زورکی نمی توانید خودتان را بچسبانید به امیر المومنین برای اینکه تولید علم هم کنید؛ چرا که نخواهید هم توانست که سر سوزنی حتی علم تولید کنید. و اما از آن طرف آنقدر هم می خواهد تبلیغات کند که ثروت و قدرت دشمنان امیر المومنین چقدر زیاد هم هست که خود به خود همه را به خود جلب و جذب می کند خصوصاً وقتی حتی بویی هم نبرده است که امام علی علیه السلام کیست.

این در علوم امروزی خیلی بیشتر دیده می شود که علم واقعی عالم و دانشمند و علم شوفری هم کدام است چرا که واقعاً هم شاگرد و دانشجو و طلبه باید روی ذره ذره ی هر مسائلی کار کند و بفهمد تا از صفر جلائهایی که در آنها سیر هم می کند بتواند برسد به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حتی باز هم زانوی تلمذ بزند نزد حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف. فرض بفرمایید که شما می خواهید ثابت هم کنید که رادیکال 2 یا Sqrt (2) عددی گویا نیست. خوب، باید بتوان در چند خط مسئله را حل کرد آنطور که به معادله ای از این دست هم می رسیم که a^2=2b^2 که اینجا a و b اعداد گویا هستند و در این صورت به یک تناقضی هم باید بتوان رسید. غلط نکنم در این راه حل یک روشی هست معروف به method of descent!

ولی شیطنت در اینجا است که اویی که اتفاقاً خیلی هم مایل است که از علوم واقعی برخوردار شود و بلکه ثابت هم کند که علمش شوفری هم نیست، یحتمل هر چقدر هم بیشتر در این جهت سعی کند کمتر هم موفق شود؛ و چرا که همیشه می توان دامنه ی علوم را آنقدر گسترده ترش هم کرد که هر چقدر هم که جویای علم سعی کند به نتیجه برسد، هنوز ذره ای از دریای علم را هم نتوانسته باشد بچشد. این می شود که یک وقت دیدید سنگر و جبهه ی علمی اش را هم رها کرده و دوید آن طرف خط و بقول معروف به معاویه هم پیوست. شما همین مسئله را در نظر هم بگیرید که بالاخره آیا فیزیک انرژیهای بالا و کاربردهای آن هم خوب است یا خیر و تا کجا هم دانشمند جایز است به تحقیقات کاربردی خود ادامه دهد؟ آیا بالاخره خورشید یک دو تایی هم هست یا شمسی هم هست واحد هر جند که ما بسیاری هم ستارگان دوتاییهای دیگری را نیز در آسمان شب بیابیم؟ آیا یک چیزی اینجا هست که شوفر متوجه اش هم هست ولی دانشمند هیچ گاه هم نخواهد فهمید و مدام گرفتار اشتباهات خودش خواهد بود! مثلاً شوفر تاکسی شماره 1729 یحتمل هیچ گاه هم برایش مهم نباشد که آیا می شود این عدد را به عنوان مجموع دو مکعب به دو طریق مختلف هم نوشت و بلکه کوچکترین عددی هم هست که چنین خاصیتی را دارد که مجموع دو مکعب به دو طریق مختلف هم هست.

ولی یحتمل هم شوفر اسنپ ای اشکال هم کند که برای آبرو داری جلوی داماد و خانواده، گذران خرج و دخل زندگی هم مهمتر است از نگرانی برای استهلاک ماشین و .... مسئله ی دیگر این است که آیا همین شوفر همان دانشمند هم هست که حالا مجبور هم شده است برای امرار معاش به اسنپ هم روی آورد و بلکه اگر جایزه ی نوبل هم برده است بگذارد توی داشبورد ماشینش و حتی صدایش را هم در نیاورد و آنرا به کسی هم نشان ندهد؟! البته نکته ی دیگر هم که یحتمل بعضی اشکال کنند که خیلی پیش پا افتاده هم هست اینجا است که حالا اگر استخر هم مایل است که حتی برای ورزش برود و استخر خوبی هم پیدا نکرد، آیا بهتر هم نیست که در وان آب گرم هم سعی کند کمی بنشیند و فقط دوش نگیرد هر چند که یحتمل هم کنار رود یا دریا باشد و بتواند تنش را بزند به آب دریا وقتی هم که دریا ناملایم نیست!

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و شیعته لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ‎﴿الفرقان: ٧٤﴾‏

 

١٠٨ ـ وقَالَ علیه‌السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ [٤٥٥٨] هَذَا الإِنْسَانِ بَضْعَةٌ [٤٥٥٩] ـ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیه وذَلِکَ الْقَلْبُ ـ وذَلِکَ أَنَّ لَه مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وأَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا ـ فَإِنْ سَنَحَ [٤٥٦٠] لَه الرَّجَاءُ أَذَلَّه الطَّمَعُ ـ وإِنْ هَاجَ بِه الطَّمَعُ أَهْلَکَه الْحِرْصُ ـ وإِنْ مَلَکَه الْیَأْسُ قَتَلَه الأَسَفُ ـ وإِنْ عَرَضَ لَه الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِه الْغَیْظُ ـ وإِنْ أَسْعَدَه الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ [٤٥٦١] ـ وإِنْ غَالَه الْخَوْفُ شَغَلَه الْحَذَرُ ـ وإِنِ اتَّسَعَ لَه الأَمْرُ اسْتَلَبَتْه الْغِرَّةُ [٤٥٦٢] ـ وإِنْ أَفَادَ [٤٥٦٣] مَالًا أَطْغَاه الْغِنَى ـ وإِنْ أَصَابَتْه مُصِیبَةٌ فَضَحَه الْجَزَعُ ـ وإِنْ عَضَّتْه الْفَاقَةُ [٤٥٦٤] شَغَلَه الْبَلَاءُ ـ وإِنْ جَهَدَه [٤٥٦٥] الْجُوعُ قَعَدَ بِه الضَّعْفُ ـ وإِنْ أَفْرَطَ بِه الشِّبَعُ کَظَّتْه [٤٥٦٦] الْبِطْنَةُ [٤٥٦٧] ـ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِه مُضِرٌّ وکُلُّ إِفْرَاطٍ لَه مُفْسِدٌ.

 

نهج البلاغه، سید الشریف الرضی، المحقق الدکتور صبحی صالح، ص 487

http://lib.eshia.ir/10419/1/487

 

یک وقتی حساب می فرمایید که بین فرض بفرمایید شهرداری و اوقاف تعارضی است که مثلاً خیلی هم نمی دانید که یک پارکی آیا بیشتر به پارک شبیه هم هست یا به امامزاده و مرقد شهدای گمنام هم شباهت دارد؟! و لذا یحتمل حتی عفریته ها و شیاطینی هم آنجا ظهور خود را بخواهند با بی حجابی و بدحجابی و بی عفتی و بی غیرتی هم به اثبات برسانند چرا که ثابت هم کنند که اینجا پارک است و به کسی هم ارتباطی ندارد! حالا شما اگر در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم مایلید به نفحات الازهار فی عبقات الانوار نیز بپردازید و از این دنیا بکنید و به آخرت خود هم رجوع کنید، یحتمل حتی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم کنار گذاشته و به قلوب زمینی و آسمانی قرآن کریم هم سعی کنید کاری نداشته باشید که حالا کتاب آسمانی هم دارد چه می گوید و چه هم باید کرد؟! و بلکه بیشتر هم به این فکر افتاده اید که خوب حالا ما اگر آمدیم گفتیم که ائمه ی جماعات هم به شرابخواری و پرخوری هم حتی افتاده اند و بلکه همان وسط کار هم استفراغ کرده اند، و اما بعد اگر خودت یا از خانواده ی خودت هم زد و آمدند امام جماعات هم شوند آیا آنگاه آبروی آنها را هم نبرده ای؟ امام کافر و مشرک و منافق که نمی شود داشته باشیم؟! مثل این است که بفرمایید جنگ بد است؛ و خوب اگر جنگ بد است دیگر جنگ همولوژیک و کوهمولوژیک در یمن و اوکراین و سوریه و عراق و افغانستان هم ندارد، و چرا که جنگ جنگ است دیگر!

و اما از امامان جماعات تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم چقدر راه است؟ مثل این است که بفرمایید که خوب آتش هم حالا نورش یک ذره ای است از نور خورشید؛ و لذا فرقی هم ندارند. و در عین حال، آن آتشی هم که قلب با آن به تپش می افتد هم کدام است و آیا همان آتش خورشید است یا حتی قلبی هم هست که خورشید را هم به تپش وامی دارد یا خیر؟! مثلاً اگر بجای اینکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف در مکه پشت به کعبه از شش جهت هم بفرمایند یا ایها الناس قتل الحسین عطشانا و انا بقیت الله آیا همان همان هم هست که در شش جهتهای کوارکی بالا و پایین و شگفتی و زیبایی و سر و ته هم مدل استاندارد ذرات فیزیک را نیز اعلان بفرمایند و تدریس هم کنند؟! و آیا آنگاه دیگر تعارض بین اوقاف و شهرداری هم تمام خواهد شد و نوجوانان و جوانان ما هم در پارک و امامزاده و مسجد و مرقد شهدای گمنام هم دیگر همه و همه جتی با هر چه بی عفتی و بی غیرتی هم هست مبارزه خواهند کرد! و مسئله حل است؟

مثل این است که بفرمایند خمست را باید بدهیها! ولی یحتمل سالک الی الله اشکال هم می کند که پنج یک هم راضی نیستیم بدهیم و بلکه هندسه ی پنج بعلاوه ی یک را هم نمی شناسیم و حتی هندسه ی ما هم محلیت ندارد و بلکه جهانی است و همه ی دنیا هم مال ما است و از جمله هم القدس لنا و صهیونیستها هم غلطهای جحودی زیادی می کنند! حالا هی شما بفرمایید که بابا یک سفری زیارتی هم تشریف ببرید مشهد مقدس و کربلای معلا و نجف اشرف و حتی مسجد الحرام بلکه قلبت آسمانی هم شد و بالاخره هم عبقات الانوار و احقاق الحق و ازهاق الباطل را هم دریافتی و تا درنیافتی هم عقب نشینی نکردی. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته

وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿النجم: 49﴾

 

السابع : الدعاء فی زمان الغیبة :

روی بسند معتبر أن الشیخ أبا عمرو ، النائب الأول من نواب امام العصر ، صلوات الله علیه ، أملى هذا الدعاء أبو علی ، محمد بن همام وأمره أن یدعو به ، وقد ذکر الدعاء السید بن طاووس فی کتاب جمال الأسبوع بعد ذکره الدعوات الواردة بعد فریضة العصر یوم الجمعة وبعد الصلاة الکبیرة ، وقال : وإذا کان لک عذر عن کل ما ذکرناه فاحذر أن تعمل هذا الدعاء ، فإنا قد عرفناه من فضل الله جل جلاله الذی خصنا به ، فاعتمد علیه ، وهو هذا الدعاء :

 

هفتم [دعاء در غیبت امام زمان علیه السلام]

به سند معتبر مروى است که شیخ ابو عمرو نایب اول امام عصر صلوات الله علیه این دعا را املا فرمود به ابو على محمد بن همام و امر فرمود او را که آن را بخواند و سید بن طاوس در جمال الاسبوع بعد از ذکر دعاهاى وارده بعد از نماز عصر جمعه و صلوات کبیره این دعا را ذکر کرده و فرموده و اگر براى تو عذرى باشد از جمیع آنچه ذکر کردیم پس حذر کن از آنکه مهمل گذارى خواندن این دعا را پس به درستى که ما شناختیم این را از فضل خداوند جل جلاله که مخصوص فرموده ما را به آن پس اعتماد کن به آن: و آن دعا این است

 

اللّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ ، اللّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ، اللّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی، اللّهُمَّ لا تُمِتْنِی مِیْتَةً جاهِلِیَّةً وَلا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی، ...

 

ای قوم بحج رفته کجایید، کجایید؟

معشوق همینجا است بیایید، بیاید!

 

یحتمل اکثر ما شنیده ایم وقتی دارند میتی را تلقین می کنند که خدایت کیست؟ پیغمبرت و رسولت و نبی ات کیست؟ امامت کیست؟ این در مفاتیح الجنان و از جمله هم در سایت استاد حسین انصاریان نیز جستجو بفرمایید آمده است. و لذا اگر کسی می خواهد هدایت هم شود، یحتمل خیلی هم خوب است که اطباء خوبی را نیز داشته باشد که با آنها مشورت هم بفرمایند؛ ولی هنگام مردن هم از کسی نمی پرسند من اطبائک؟ مثلاً نمی پرسند هم که آیا طبیبت هم متخصص طب سنتی بوده است یا طب مدرن هم می دانسته است؟ یا نمی پرسند که آیا به دکتر قلبت هم رجوع کردی که گواهی عدم منع سفر حج بگیری یا اشتباهی رفتی نزد دکتر ENT ات که نفست هم بهتر درآید و بلکه حس بویایی ات را هم یحتمل بتواند بهتر تقویت کند؟! البته اینجا بعضی که خیلی هم نکته سنج اند یحتمل اشکال هم کنند که اگر نزد یک طبیب الهی هم می رفتی برایت بهتر می بود چرا که بهت می گفت که یک جاهایی حتی شامپو و صابونت هم باید بودار نباشد اگر می خواهید برای طواف مسجد الحرام هم بروید؛ و لذا نمی شود هم مسئله را خیلی دم دستی گرفت وقتی مایلید گلهایی از گلهای نفحات الازهار فی عبقات الانوار را هم ببویید یا احقاق الحق و ازهاق الباطل قاضی نور الله شوشتری و علامه مرعشی نجفی را هم دریابید یا شرح لمعه ی دمشقیه شهید ثانی را هم بیشتر یاد بگیرید یا ....! گاهی فقط شنا کردن هم می تواند به آسم کمک کند همانطوری که اگر تغییر فشار هوا یا تغییر در سرما و گرمای هوا هم رخ دهد و از منطقه ای کوهستانی به منطقه ای هم سطح دریا بروید یا بر عکس نیز در وضع آسم بیمار هم تاثیر خواهد گذاشت کانه معجزه ای شده است و شفا حاصل هم شده است و دیگر لزومی هم برای سیخ داغ و لیزر و آندوسکوپی و ام آر آی و سی تی اسکن و ... هم نخواهد بود. البته گاهی هم برای حفظ قوانین رایج بین دو کشور بجای دو یا سه واکسن یحتمل مجبور هم شوید که چهار واکسن بزنید که مورد قبول کشور متبوعی که بدان سفر می کنید هم باشد و واکسنها از لحاظات بین المللی هم اعتبارسنجی شده باشند و .... و اما اگر استرازنکا هم دریافت کرده اید می فرمایند عوارضش از همه هم بیشتر است و سعی کنید مایعات و از جمله حتی ماء الشعیر و دلستر هم زیاد بنوشید و زودی هم نفرمایید که ما را کرده اند موش آزمایشگاهی خودشان و ....

البته اینجا از لحاظ کوهمولوژیک هم یک نکته ای را داریم که مربوط هم می شود به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی که اصلا آیا توجه هم کرده اید که چرا می فرمایند هندسه؟ و فرض بفرمایید که چرا نمی گوییم هندپنچ، یا مصرسه، یا عربستان سعودیچهار، یا ایرانپنج بعلاوه یک؟ هر چند هم که از لحاظات ابرتقارنی و ریسمانی هم می آییم کلافهایی را روی خمینه هایی حالا چقدر هم محلی و چقدر هم جهانی تشکیل می دهیم که برای اینکه چارتهای محلی هم به هم خورانده شوند و آنگاه فرمهایی را که روی کلافهای زیرخمینه های همولوژیک شده ی آن خمینه تشکیل دهیم را چطور هم کوهمولوژیک اش کرده گروه های کوهمولوژی کمپلکسش را بدست هم آوریم؟ یعنی از توپولوژی می رویم به هندسه و برعکس ولی دیگر نمی گوییم هم از توپولوژی می رویم به هندچهار یا هنددو یا ایرانپنجبعلاوهیک یا آفریقاسه یا آرژانتینسه یا استرالیاسه یا .... و آنگاه گروه های کوهمولوژیک و همولوژیک مربوطه ی هندسه و توپولوژی خمینه ها را هم سعی می کنیم مرور کنیم و .... البته اینجا یحتمل بعضی هم اشکال بفرمایند که وقتی داریم منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را هم بررسی می کنیم حتی نتوان هم گفت که چرا کوارک اس یا بویایی و شگفتی را هم علاوه بر بالا و پایین و سر و ته هم باید در نظر داشت و دیگر چه رسد به پنج بعلاوه یک و ایران و حالا یکی دو تا جزایر دیگری که بحث آنها هم در اینکه در کدام خلیج و دریا و اقیانوس هم واقعند یحتمل خود مورد بحث هم هست! و همانطوری که دو واکسن از دو برند مختلف یحتمل مورد قبول نباشند و باید هر دو از یک برند باشند هم اینجا یحتمل بعضی هم دوباره اشکال کنند که اگر دو جزیره از دو اقیانوس مختلف مثلاً یکی در اقیانوس آرام و دیگری در اقیانوس اطلس را هم در نظر گرفتیم که دیگر چارتهایمان محلی نیستند و آنگاه باید هم گروه های مونودرومی آنها را هم در نظر گرفت که آیا وقتی بلیطمان رفت و برگشت هم بودند آیا یکی دو سفر هم که رفتیم و برگشتیم و سر جای اولمان رسیدیم، آیا خیلی هم همان سر جای اولمان است یا کمی تا خیلی هم یحتمل تفاوتهایی خواهند داشت در فضا و زمان و .... و لذا قرآن کریم هم می فرماید سیروا فی الارض و انظروا کیف کان عاقبة المکذبین. 3939677313

وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿النجم: 49﴾

 

۱۰۵ وَ قَالَ علیه السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ لَهُ مَوَادٌّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

105 - امام علیه السّلام (در باره قلب) فرموده است‌

(1) برگى از (رگهاى) این انسان پاره گوشتى آویخته شده که آن شگفترین چیزى است که در او است و آن قلب است که براى آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‌اى است بر خلاف آنها: اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدى بآن دست یابد حسرت و اندوه مى‌کشدش، و اگر غضب و تندخویى براى آن پیش آید خشم بآن سخت گیرد، و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسندیده‌ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گیرد دورى جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنى و آسودگى آن فزونى گیرد غفلت آنرا مى‌رباید، و اگر بآن مصیبت و اندوه رخ دهد بیتابى رسوایش نماید، و اگر مالى بیابد توانگرى یاغیش گرداند، و اگر بى‌چیزى آنرا بیازارد بلاء و سختى گرفتارش کند، و اگر گرسنگى بر آن سخت گیرد ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سیرى بآن بسیار گشته از حدّ بگذرد شکمپرى برنج اندازدش، 2- پس هر کوتاهى از حدّ آنرا زیان رساند، و هر بیشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنا بر این قلبى که اعتدال و میانه روى را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1136-1137

http://lib.eshia.ir/11479/6/1137

 

ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه، 

مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه

 

 

فرض بفرمایید که استاد قاری قرآن را برای قرائت دعوت هم فرموده اند به کتابخانه ی دانشگاه کالیفرنیا در دیویس، و یحتمل حین تمرینهای قرائت آیه ی مبارکه ی سوره ی نجم: أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾ هم متوجه شده اند یا بلکه هیچ کس هم متوجه نشده اند که او اشتباهی ینبا را چیز دیگری گفته است و فرض هم بفرمایید که فرموده اند "تنبا". خوب، این دلیل نمی شود که حالا بیاییم امام قاری را زیر سوال هم ببریم که آیا یحتمل او پرخوری هم کرده بوده است؟ یا بلکه دور و بر کتابخانه را هم باید گشت که یک وقت نکند امام قاری شراب نجسی هم نوش جان کرده بوده است و بلکه گوشه و کناری از کتابخانه هم یحتمل استفراغ هم کرده بوده است؟! و لذا دیگر به مطالعه ی بحثهایی از این قبیل هم نتوانسته است بپردازد که لفظ و معنا در قرائت انسانی قرآن کریم نیز چه ارتباطی با هم می توانند داشته باشند و بلکه سوالات مطرح شده از طرف میگان اوکیف در سایتش را، یعنی

https://meaghanokeefe.faculty.ucdavis.edu/news-test

و خصوصاً سوال شماره ی 5 او را که انسانها چطور با متون مقدس می توانند برهمکنش داشته باشند را هم پشت گوش انداخته است؟!

حالا فرض بفرمایید که  در دانشگاه کالیفرنیا هم نیستید و بلکه در مسجد الحرام یا همین مسجد دور و بر خودمان هم هستیم و همین آیه ی مورد بحث هم قرائت شده است و بلکه در شماره ی صفحه هم که آیا 127 است یا 527 هم تشکیک شده است! و علاوه بر آن امام قاری هم بعد از قرائت به نوجوانی تاکید فرموده اند خوب هم هست که شروع کنی به خواندن دعاهایی مثل دعای کمیل و دعای توسل، ولی بشرطی هم که غلط نداشته باشی! سوال اینجا است که در جواب این شوخی امام جماعت آیا جایز است که به ایشان بفرمایید که حاج آقا این نوجوان را اتفاقاً جبرئیل هم فرستاده بوده اند که به شما تذکر دهند که ینبا را مثلاً تنبا هم غلطی قرائت فرموده اید؟! یا اصلا بهتر هم هست که یک کلمه هم کسی هیچ چیزی نگوید که یک وقت نه آن نوجوان خدشه ای در ایمانش پیدا شده و دچار نقصان در ایمان خدای ناکرده شود و نه امام جماعت هم از دست کسی ناراحت شده و حالا خوب یحتمل هم همه و همه شام زود خورده و اتفاقاً همه هم پرخوری کرده بوده اند و متوجه فرق بین ینبا و تنیا هم نشده اند! البته بعضی اینجا یحتمل اشکال هم کنند که ما در جوانی هم زیاد با وهابیها بحثهای دور و دراز هم کرده ایم و بلکه برایش زندان هم رفته ایم، ولی دیگر این کارها فایده ای هم ندارد و بهتر است حتی اگر ائمه ی جماعاتشان و بلکه جماعاتمان هم قرائتشان نیز غلط بود چیزی نگوییم و بروی خودمان هم نیاوریم و ...! مثل این است که در صدا و سیما هم بشنویم و ببینیم که قاری مصری دارد غلط قرائت می کند و همه نیز با الله الله دارند او را تشویق هم می کنند و متوجه غلطهای او هم نمی شوند و .... خوب، همین است دیگر؛ زیادی هم که نمی شود نکته سنج شد! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر شیعته و انصاره

بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی یحتمل اشکال بفرمایند که جراحی دهن هم چه ربطی دارد به مری الن رودین و ... که البته بنده ی حقیر خودم هم چون بعضی از لینکها را از دست دادم دقیقاً یادم نیست اینها چطور به هم مربوط می شوند ولی یحتمل بد هم نباشد که اشاره شود که جراحی دهن که از روی اسم ماکس دهن (Max Dehn)  هم نامگذاری شده است آنچنان ربطی به جراحیهای دهن یا جراجی سر و گردن یا حتی جراجی گوش و حلق و بینی از دیدگاه پزشکی هم خیلی ندارند و بلکه بیشتر مسائلی توپولوژیک هم هستند! 

https://en.wikipedia.org/wiki/Dehn_surgery

1 ) سوره مبارکه الحدید آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِیَعلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَیبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ
ترجمه :
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکست‌ناپذیر است!

2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 146
وَکَأَیِّن مِن نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیّونَ کَثیرٌ فَما وَهَنوا لِما أَصابَهُم فی سَبیلِ اللَّهِ وَما ضَعُفوا وَمَا استَکانوا ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصّابِرینَ
ترجمه :
چه بسیار پیامبرانی که مردان الهی فراوانی به همراه آنان جنگ کردند! آنها هیچ‌گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنان می‌رسید، سست و ناتوان نشدند (و تن به تسلیم ندادند)؛ و خداوند استقامت‌کنندگان را دوست دارد.

 

این المعد لقطع دابر الظلمه

 

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمه‌شعبان - 1381/07/30
عنوان فیش :عدالت در مقابل زورگویان فاسد، با زبان قدرت
کلیدواژه(ها) : عدالت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
درس دیگری که اعتقاد به مهدویّت و جشنهای نیمه‌ی شعبان باید به ما بدهد، این است: عدالتی که ما در انتظار آن هستیم - عدالت حضرت مهدی علیه‌السّلام که مربوط به سطح جهان است - با موعظه و نصیحت به دست نمی‌آید؛ یعنی مهدی موعودِ ملتها نمی‌آید ستمگران عالم را نصیحت کند که ظلم و زیاده‌طلبی و سلطه‌گری و استثمار نکنند. با زبان نصیحت، عدالت در هیچ نقطه‌ی عالم مستقر نمی‌شود. استقرار عدالت، چه در سطح جهانی - آن طور که آن وارث انبیا انجام خواهد داد - و چه در همه‌ی بخشهای دنیا، احتیاج به این دارد که مردمان عادل و انسانهای صالح و عدالت‌طلب، قدرت را در دست داشته باشند و با زبان قدرت با زورگویان حرف بزنند. با کسانی که سرمست قدرت ظالمانه هستند، نمی‌شود با زبان نصیحت حرف زد؛ با آنها باید با زبان اقتدار صحبت کرد. آغاز دعوت پیغمبران الهی با زبان نصیحت است؛ اما بعد از آن‌که توانستند طرفداران خود را گرد آورند و تجهیز کنند، آن‌گاه با دشمنان توحید و دشمنان بشریت، با زبان قدرت حرف می‌زدند.

شما ببینید در همین آیه‌ی کریمه‌ی قرآن‌که راجع به قسط صحبت می‌کند و می‌گوید خدای متعال همه‌ی پیغمبران را فرستاد، «لیقوم النّاس بالقسط»؛ برای این‌که قسط و عدالت را در جامعه مستقر کنند، بلافاصله می‌فرماید: «و انزلنا الحدید فیه بأس شدید و منافع للنّاس(1)»؛ یعنی پیغمبران علاوه بر این‌که با زبان دعوت سخن می‌گویند، با بازوان و سرپنجگان قدرتی که مجهّز به سلاح هستند و با زورگویان و قدرت‌طلبان فاسد، معارضه و مبارزه می‌کنند. پیغمبر اکرم وقتی به مدینه آمد و نظام اسلامی را تشکیل داد، آیات قرآن را بر مردم می‌خواند، به گوش دشمنان هم می‌رسانید؛ اما به این اکتفا نمی‌کرد. کسانی که طرفدار عدالت هستند، در مقابل زورگویان و زیاده‌طلبان و متجاوزان به حقوق انسانها باید خود را به قدرت مجهّز کنند. لذا شما می‌بینید از روزی که نظام اسلامی به وجود آمد - یعنی اسلام مجهّز به قدرتِ یک ملت بزرگ و امکانات یک کشور و دولت بزرگ شد - دشمنان اسلام حرکت اسلام را جدّی گرفتند و علاقه‌مندان و طرفداران اسلام هم در اطراف و اکناف عالم امیدوار شدند. بسیاری از پیغمبران در میدان مبارزه و جهاد مقدّس و قتال قدم می‌گذاشتند: «و کأیّن من نبیٍ‌ّ قاتل معه ربّیون کثیرٌ(2)».

 

فیشهای مربوط به عدالت، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?tid=1346

 

 

بنده ی حقیر امروز رفته بودم مسجد جامع باغ فیض و دیدم که بنری را جلوی مسجد در داخل شبستان زده اند که روی آن نوشته بود: این المعد لقطع دابر الظلمه قسمتی از این گفته ی بالای حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را هم زیر آن نوشته بودند. یک نکته ای که اینجا خیلی چشمگیر است این است که اگر قدرتی را که امام زمان عجل الله فرجه الشریف قرار است با آن عدالت را بر پا کند را از آن حضرت علیه السلام بدلایلی بگیرند چرا که فرض بفرمایید ایشان هنوز ظهور هم نفرموده اند که آن قدرت را بدست آورده باشند، آن وقت بنظر هم می رسد که خود آن حضرت علیه السلام هم یا از ناصحین است یا اینکه بلکه مثل بقیه ی مردم هم حتی از نصیحت گوش دهندگان و مجاهدان فی سبیل الله در راه حتی جهاد اصغر و بلکه اکبر نیز هست و حالا اینکه در این میدان چگونه هم قرار است گوی سبقت را از بقیه ی جهانیان نیز پیشی بگپیرد و مستضعفین عالم را هم تجهیز کرده و استکبار جهانی را هم در هم بکوبد؟! و الله اعلم!

بنده حقیر اتفاقاً چهارشنبه داشتم مقاله ای از روزنامه کیهان: خوابی که برای ایران دیده‌اند

گزارشی از پشت پرده یک پرونده امنیتی در موضوع جمعیت

 را می خواندم؛ و رسیدم به آنجایی که از خانم دکتر امیلی مرکانت در دانشگاه کالیفرنیا هم مقاله می فرماید. و رفتم دنبال اینکه ایشان کیست در دانشگاه کالیفرنیا، دیویس؟! و از آنجا هم رسیدم به خانم دکتر مگان ام اوکیف در رشته ی مطالعات دینی. و بعد هم سری به دانشکده ی ریاضی دانشگاه دیویس زدم و مقالاتی از یوجین گورسکی را کمی مطالعه کردم خصوصاً مقاله ی اخیرش: رد قاطیقوریای افاین هکه. و در عین حالی هم که داشتم جراحیهای دهن را مطالعه می کردم یک جورهایی رسیدم به مری الن رودین که اتفاقاً آنهایی که یحتمل از نسلهای جدیدتر جویندگان آنالیز حقیقی و مختلط باشند هنوز هم تشخیص دهند که او همسر والتر رودین نیز هست.

ولی بعد متوجه استاد مری الن رودین یعنی رابرت لی مور هم شدم که اتفاقاً ویکیپدیا خودش هم می فرماید که او یک نژاد پرست بر علیه سیاه پوستان آنچنان بوده است که اسم ساختمان ریاضی فیزیک اخترشناسی را که به اسم او بوده است را وقتی تظاهرات مربوط به جورج فلوید رخ می دهد مجبور هم می شوند که اسم ساختمان را هم عوض کنند! ولی رابرت لی مور که مثل مری رودین هم توپولوژیست مجموعه ی تقاط نیز بوده است گویا با همه ی نژاد پرستی اش استاد توانایی هم بوده است! عرض بنده ی حقیر این است که بعضی حضرات توپولوژیستهایی که در نسلهای بعدی حتی به فضاها یا میدانهای کوانتومی یا همدیسی توپولوژیک هم پرداخته اند  یحتمل حتی این احتمال را هم ندهند که آیا در این میان حتی کوارک s (بوییدن: smnell) هم مهم است و چه رسد به اینکه بخواهیم هم بویی از عبقات الانوار یا نفحات الازهار فی عبقات الانوار هم برده باشیم؟ قسمتی از مسئله یحتمل برمی گردد به تعابیری که امیلی مرکانت هم در سایت دانشگاهی اش از eugenics می فرماید که بالاخره دولتها چطور هم قرار است کنترل جمعیت را مدیریت کنند و اصلا کنترل جمعیت یعنی چه؟ مثلاً آیا پاکسازی جمعیت آنطوری که هیتلر هم معتقد به نژاد آریایی بودن داشته است نیز جایز است هر چند که زیر لوای اسامی دیگری و از جمله هم مثل نژادپرستی خود اشغالگران قدس و فلسطین بر علیه فلسطینیان مظلوم هم باشند و بلکه از روی قدرت طلبیهای استثماری و استعماری ظالمانه و خبیثانه هم باشد و ...؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر شیعته و انصاره

بسم تعالی

https://arxiv.org/abs/2203.12706

https://arxiv.org/abs/hep-th/9806064

وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿النجم: 49﴾

 

۱۰۵ وَ قَالَ علیه السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ لَهُ مَوَادٌّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

105 - امام علیه السّلام (در باره قلب) فرموده است‌

(1) برگى از (رگهاى) این انسان پاره گوشتى آویخته شده که آن شگفترین چیزى است که در او است و آن قلب است که براى آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‌اى است بر خلاف آنها: اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدى بآن دست یابد حسرت و اندوه مى‌کشدش، و اگر غضب و تندخویى براى آن پیش آید خشم بآن سخت گیرد، و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسندیده‌ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گیرد دورى جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنى و آسودگى آن فزونى گیرد غفلت آنرا مى‌رباید، و اگر بآن مصیبت و اندوه رخ دهد بیتابى رسوایش نماید، و اگر مالى بیابد توانگرى یاغیش گرداند، و اگر بى‌چیزى آنرا بیازارد بلاء و سختى گرفتارش کند، و اگر گرسنگى بر آن سخت گیرد ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سیرى بآن بسیار گشته از حدّ بگذرد شکمپرى برنج اندازدش، 2- پس هر کوتاهى از حدّ آنرا زیان رساند، و هر بیشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنا بر این قلبى که اعتدال و میانه روى را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1136-1137

http://lib.eshia.ir/11479/6/1137

 

فرض بفرمایید که از تهران این روزها مایلید که تشریف ببرید شهریار. یکی ممکن است از نرم افزار ویز کمک بگیرد در حالی که دیگری نرم افزار نشان را هم ترجیح دهد، ولی یکی هم یحتمل راه را از اول تا آخر خودش بلد است و می داند چطور از مبداء به مقصد برسد. بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می فرمایند که حالا این روزها فرقی هم نمی کند که آیا شما خیلی راه را بلدید یا اینکه به نرم افزاری هم احتیاج دارید و بلکه حتی خیلی هم باید دقیق شوید که کدام نرم افزار را هم انتخاب می فرمایید! منظور این است که از مبداء به مقصد هم برسیم! و السلام نامه تمام!

البته یحتمل بعضی هم اشکال کنند که این مثال یک کمی هم گمراه کننده است چرا که قرار هم نیست که بین تهران و شهریار هم دره های پنهانی نهفته باشند که نرم افزارهایی هم آیا بتوانند ما را هشدار دهند که مواظب باشید که دره و بلکه دره های پنهانی هم در پیش است! ولی وقتی مبداء شما همانجایی هم هست که شما در کل عالم وجود دارید و از آنجا هم می خواهید ثوابت آسمانی را هم دریابید، اینجا مسئله فقط فخر رازی هم نیست که از ابن سینا و مجستی بطلمیوس و دیگران هم کمک می خواهد بگیرد که آیا ثوابت آسمانی همه روی یک کره اند یا بلکه روی چند کره ی منطبق بر هم اند یا اینکه بهتر هم هست که کل افلاک را در یک کره ی مفروض دیگری که همه و همه ی افلاک را هم در بر می گیرد فرض کرده و خود آنرا نیز فلکی دیگر به حساب آوریم!

نکته اینجا این است که بنده ی حقیر اتفاقاً داشتم کوهمولوژی بی آر اس تی را هم دنبالش می گشتم که دیدم mathoverflow هم اتفاقاً یک گزینه ای در این مورد دارد،؛ و اتفاقاً هم روی آن کلیک کردم و با کمال تعجب هم دیدم که فیلتر که نیست که هیچی و بلکه فیلترینگش هم برداشته شده و می شود واردش هم شد. حالا کاری نداریم که چطور هم ما گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی و بلکه حتی فضاپیماسازی خود هم نشسته ایم و داریم کار خودمان را می کنیم و این مسائل اصلا یک سر سوزن هم در کارهای ما تاثیری ندارند. ولی بمنظور بنده ی حقیر این است که در همین جواب ماث اورفلو هم می فرماید که از نوعی جبرهای (لی) درجه بندی شده استفاده می کند. و حالا چرا درجه بندی شده؟ مثلاً شما توجه بفرمایید که دارید دنبال تعداد رویه های ریمانی یا منجنیهایی از یک درجه ی خاص هم می گردید و بلکه می خواهید ببینید تعداد این نوع منحنیها روی فرض بفرمایید یک واریته ی جبری در فضای تصویری چند تا هم هست؟ حالا شما اگر در یافتن درجه ای خاص هم گیر کرده اید که مثلاً وقتی درجه ی واریته ی جبری شما 2 یا 3 یا 4 یا ... هر چقدر هم که هست، آنگاه خیلی هم دنبال این نمی روید که خوب حالا ما جواب را برای حالات خاص درجات یافتیم، و لذا بعد ببینیم که به ازای هر درجه ای هم مسئله چه جوابی دارد و به یک جمع بندی برسیم برای جبرهای درجه بندی شده ای که در پیش رو هم داریم. به همین ترتیب، شما کوهمولوژی هوخشیلد را هم دارید که از آن می توانید کوهمولوژی دوره ای مورد نظر در هندسه ی جابجایی را هم بیابید که اختلالاتی را که ممکن است از مسئله ای در اپراتورهایش حاصل شوند را می توان بحثش را لااقل دریافت که از چه درجه ای از پیچیدگی است. و لذا به همین ترتیب هم یک وقت شما می فرمایید که ثوابت آسمانی در فلک چندم است و آنگاه کره ای تصویری را هم  یحتمل در فلک بعدی اش قرار می دهید که همه ی افلاک را بتوانید در نظر آورید. ولی گاهی اوقات هم بسته به اینکه مبداء را کجا بگیرید و حرکات همه ی افلاک را هم چطور در نظر آورید و ...، یک وقت دیدید که بنیهایت و آن هم از کدام نوع از الفهای بینهایت آیات اللهی هم هست که افلاک و توابع روی افلاک و ... داریم که باید هم همه و همه شان را در نظرشان نیز گرفت.

اینجا یک نکات ی خیلی ظریفی هم داریم که خیلی هم می توانند حتی انگیزه ها را نیز تغییر دهد. و آن این است که بعضی یحتمل اشکال کنند که حالا 23 سال نباشد و بلکه 43 سال هم باشد که ما در این مسائل نجومی و بحثهای دانشگاهی و حتی حوزوی هم داریم کار می کنیم، و اما این چطور هم می شود که ملاحظه می شود که یک شاگرد و دانشجو و طلبه ای هم از راه می رسد که حتی دکترایش را جهشی بدون اینکه کارشناسی ارشدش را هم بگیرد از کارشناسی می پرد به دکترا و فوق دکترا و بلکه پرفوسورا و .... ولی یکی دیگر هم در همان مدارک و درجات اولیه گیر می کند و نمی تواند هم بیرون بیاید؟! این یک سری هم دارد که هر چه درجات و مراتب متعالیه الفهای بینهایت آیات اللهی را بیشتر و بهتر هم پیموده و بلکه به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم سعی و تلاش کنیم، درکمان هم از مسئله یحتمل بیشتر شود که چطور شد که نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. آیا آنچنان لایه ی ظریف و نازکی را توانست از کل ماجرا و بلکه از هر ماجرای اتفاقیه ای هم نتیجه کند که آب هم از آب تکان نخورد ولی جوب مسائل را هم نتیجه دهد؟ یا اینکه آنچنان هم زمین را شخم زد که آنگاه توانست هم بذرهای خود را در آن بپاشد و هنگام برداشت هم بهترین برداشت را داشته باشد یا ...؟ لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

=========================

 

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ ﴿5﴾ سَوَاء عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ﴿6﴾ سوره مبارکه المنافقون

 

یک طغیان و سرکشی ای در بعضی جوانان و حتی نه خیلی جوانان هم یحتمل دیده می شود که فرض بفرمایید حتی نزد استاد خود هم برود و عرضه بدارد که من خودم همه را می گذارم سر کار و حالا متوجه هم شده ام که مثل اینکه تو هم می خواهی همه و از جمله مرا نیز بگذاری سر کارها؟! اتفاقاً اگر چنین استادی روحیه ی طلبکاری شاگردش را هم بتواند درست تشخیص دهد که چه می خواهد عرضه بدارد؛ زودی هم نمی زند توی ذوقش که مثلاً برو بچه با هم قد خودت هم سعی کن طرف شوی! مثلاً اگر یک جوانی هم بیاید نزد این حقیر عرضه بدارد که تو از روی بیکاری هم گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی ات هم داری همه را ورشکسته نیز می کنی و بلکه حواست هم نیست که من خودم هم دارم برای خودم یک کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری بین المللی و حتی فضاپیما و فضا نوردی هم راه اندازی می کنم و بلکه ثوابت آسمانی و ربطشان را با اطلس و سی ام اس را در ال اچ سی هم رازشان را همه و همه را فهمیده ام! خوب نباید هم بزنید صاف توی ذوقش دیگر. یحتمل حتی بگوید که من می توانم اطلس را هم از روی دوش هرکول بردارم و بگذارم روی دوش تو! باز هم یحتمل زودی به او نفرمایید که چرا اینقدر پرت و پلا می گویی؟! بهتر است بجایش بفرمایید که منظورت از این حرفها هم چیست؟ یحتمل آنگاه بفرماید که در زمان قدمایی که هنوز فکر می کردند زمین ثابت است و خورشید و دیگر افلاک هم هستند که حول زمین در گردشند، ثوابت آسمانی را پیدا کردن یک حکمی را دارد؛ و حالا که قضایا فرقها هم کرده است که زمین خود در حرکت هم هست، مسئله جورهای دیگری هم هست. یحتمل بفرمایید هم مسئله پس چیست؟! یحتمل آنگاه جوان ما بفرمایند موضوع اینجا این است که حالا که ما جبرهای درجه بندی شده ای هم داریم که درجاتش تا بینهایت هم ادامه می یابند، موضوع این هم فقط نیست که بنده ی حقیر می خواهم بروم شهریار و دنبال اینم که چطور هم اینکار را بکنم، و بلکه مسئله این هم هست که حالا که زمین خود در حرکت هم هست. و اما حالا چقدر هم در حرکت است و بلکه آیا به دلخواه من هم می تواند به حرکت چقدر درآید؟! باز اگر قرار هم هست که این جوان مومن ما در مرکز عالم هم واقع شده باشد، یحتمل بهتر هم هست که زودی نزنید توی ذوقش و بفرمایید که تو همین ماشینت را اگر خدای ناکرده خراب هم شود یحتمل نتوانی حتی چند متری هم هلش دهی و حالا می خواهی زمین را هم به دلخواهت به حرکت درآوری؟! یحتمل در جوابتان در صورت جسارت به او بفرماید که نه نه نه، منظورم این بود که حالا اگر من رفتم شهریار و برگشتم؛ می خواستم هم ببینم که چقدر حرکت من در حرکت زمین هم تاثیر خواهد داشت و بلکه اگر نمی رفتم تاثیرش هم بیشتر می بود یا حالا که رفتم تاثیرش بهتر و بیشتر هم هست؟! یحتمل هم بهتر است به او بفرمایید که چرا طفره هم می روی؟ آیا نظرت این نیست که اگر می خواستی بدلایلی یک مقدارهایی در شیب زمینی هم بیافزایی یا از آن بکاهی طوری که در معادلات ثابت کیهانی هم تغییراتی رخ دهند انچنان که یک مرتبه هم دره ای و بلکه دره هایی پنهان جلوی ما ظاهر هم نشوند یا برعکس از تاریکی بیرون هم آمده و حجابها هم کنار رفته و متوجه جراحی ای هم شویم که حتی دره های پنهان را برای ما کوهمولوژیکی آشکارسازی و بصیرت آفزایی هم کند؟ و حتی کوه ها و دره ها را نیز بتوانیم کوهمولوژیکی آشکارسازی کنیم؟ یعنی اینجا در طرح ریزی سفر خود از تهران به شهریار هم لزوماً نباید حتماً سفر دیگری هم از زمین به ثوابت و افلاک آسمانی نیز نداشته باشیم و هندسه ی دره ها و کوه های آن را نیز بررسی نکنیم و حتی نقش اطلس و سی ام اس در ال اچ سی و امثالهم را هم درنیابیم و به نفع خود کابردیشان نکنیم! هدایت هواپیماها و فضانوردی که نمی تواند بدون در نظر گرفتن همه ی جوانب کار هم باشد حتی اگر در گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم خیلی نشسته اید و به کسی هم کاری ندارید. خلاصه لطفاً زودی توی ذوق جوانها و حتی نه خیلی جوانها هم نزنید! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

=====================

 

1. ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿البقرة: ١٩٩﴾‏

2. وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ یُصِرُّوا عَلَىٰ مَا فَعَلُوا وَهُمْ یَعْلَمُونَ ‎﴿آل عمران: ١٣٥﴾‏

3. فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ ‎﴿آل عمران: ١٥٩﴾‏

4. وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُوا أَنفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِیمًا ‎﴿النساء: ٦٤﴾‏

5. وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا ‎﴿النساء: ١٠٦﴾‏

6. اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ‎﴿التوبة: ٨٠﴾‏

7. وَإِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٌ مُّجِیبٌ ‎﴿هود: ٦١﴾‏

8. قَالَ لاَ تَثْرَیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿یوسف: 92﴾

9. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَىٰ أَمْرٍ جَامِعٍ لَّمْ یَذْهَبُوا حَتَّىٰ یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿النور: ٦٢﴾‏

10. فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِبْکَارِ ‎﴿غافر: ٥٥﴾‏

11. فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ ‎﴿محمد: ١٩﴾‏

12. سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَأَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِم مَّا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَن یَمْلِکُ لَکُم مِّنَ اللَّهِ شَیْئًا إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرًّا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعًا بَلْ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ‎﴿الفتح: ١١﴾‏

13. قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ‎﴿الممتحنة: ٤﴾‏

14. یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَىٰ أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿الممتحنة: ١٢﴾‏

15. سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ‎﴿المنافقون: ٦﴾‏

16. إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَىٰ مِن ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرْضَىٰ وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿المزمل: ٢٠﴾‏

 

یک وقت هست که شما می خواهید بروید شهریار که یک شهری است ولی یک وقت دیگر هم واقعاً شهریار در شهر شهریار هم تشریف دارند و شما هم دارید می روید شهریار فرض بفرمایید برای اینکه یا آب یا گاز یا برق شما را قطع کرده اند و می خواهید که جناب شهریار هم برای شما دادخواهی کند که آنرا دوباره هم وصل کنند! و اما یک وقت دیگر هم هست که این شهریار آنچنان شهریاری هم هست که حتی اگر خدا باران هم از آسمان نفرستد و خشکسالی هم شده باشد، همه و همه می روند نزد ایشان تا برایشان نماز استسقاء هم اقامه بفرمایند و بلکه ان شاء الله باران هم ببارد!

البته یک وقت هم هست که برای اینکه به فلک ثوابت آسمانی هم برسیم احتیاج به کمک داریم و شهریار هم می تواند کمکمان کند، ولی یک وقت هم هست که همه می دانند که شهریاری که قرار است کارهای همه را راه بیاندازد و بلکه ولی خدا و خلیفة الله و شهریار هم باشد نه تنها چنین نیست و بلکه یک معتاد متجاهری هم هست که همه ی امور را بدست خود هم گرفته است و فرض بفرمایید که بجای نماز استسقاء هم می فرماید که همه بنشینند دور او و اعتیادش را برطرف هم کنند تا بلکه کار مردم را هم حتی راه بیاندازد! خوب این هم بدجوری می شود یک دره ی پنهانی که در مقصد و راس کار در شهریار هم واقع شده است! و از طرفی هم یحتمل شما در وسط راه با دره ی پنهانی مملو از باتلاقی هم برخورد می کنید که باید باتلاق را هم حتی تخلیه کرد تا بتوان از آن گذشت و به شهریار رسید.

از طرفی دیگر هم نمی دانید که آیا دره های پنهان خیلی هم باتلاقی هستند یا اینکه خیر خود کوهی عظیم هم هستند که خود به خودی نیز دره ای را در کنارشان ایجاد می کنند و باعث می شوند. یعنی یک وقت هست که حالات خلاء ای را دارید که اینها باتلاقی هم پر شده اند و همه ی حالات انرژیهای بالاتر را هم اشغال کرده اند و مزاحمت هم ایجاد می کنند که حالا فرض بفرمایید که ما از این دره ی پنهان هم چطور باید گذر کنیم و توی باتلاق هم فرو نرویم؟ و اما یک وقت دیگر هم هست که حالات خلاء ای را هم داریم که جای آنها هم خالی است و باید هم جاهایشان پر شود و بلکه حتی به انرژیهای بالاتری هم بتوانند دست یابند؛ ولی این جاهای خالی حالات خلاء را هم بدلیل دره ی پنهانی که از جمله ذرات تاریک هم آنها را پر کرده اند نمی توانیم حتی بصیری را هم بیابیم که برای ما بصیرتی هم ایجاد بفرمایند که بالاخره باید هم چه بکنیم؟

و لذا در ابرتقارنهایی هم که حتی شامل ابرگرانش هم شده و بلکه وحدت و یونیفیکاسیون هم ایجاد می کنند که باید در آنها اینستنتانهایی را هم بتوان پر کرد که گروه های تقارن آنها هم به ما اجازه می دهند که حالات خلاء لپتونها و کوارکها و گراویتونها و همه و همه را هم در جاهای خود خلاء هایشان را تکمیل کرده و حالات انرژیهای بالاتر آنها را هم بیابیم، عرض بنده ی حقیر انیجا این است که اتفاقاً خیلی هم خوب است که در چنین مواقعی به شهریار هم در شهر شهریار نیز رجوع کرده و بلکه سعی هم کنیم که حتی به اطلس و سی ام اس هم در ال اچ سی و بلکه دیگر شتابدهنده ها هم سری زده و یحتمل از آنجا هم بتوان به ثوابت افلاک آسمانی نیز رجوع کنیم و حتی کوهمولوژیهای حاج و بلکه هاج را هم بتوانیم درست محاسبه نماییم و حتی نزد شهریارمان هم ارائه اش دهیم همینطوری هم که یک سری هم در سفری به حرمین شریفین مکه ی مکرمه و مدینه ی منوره نیز در عین حال می زنیم. البته اینجا بعضی هم اشکال می فرمایند که شاگرد و دانشجو و طلبه هایی که از حالات خلاء صفری دارند سعی و تلاش هم می فرمایند که به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل بفرمایند اتفاقاً باید خیلی شاگردان و دانشجویان و طلبه های ساعی و جدی و  پر تلاشی هم باشند تا بتوانند به مستضعفین عالم هم کمک کرده و حتی استکبار جهانی را هم از پا درآورده و بالاخره به عبادت و بندگی واقعی خدا و نه عبادت و بندگی غیر خدا و از جمله خدای ناکرده نه عبادت شیطان هم ان شاء الله دست یابند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المحامین عنه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

 وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿النجم: 49﴾

 

۱۰۵ وَ قَالَ علیه السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ لَهُ مَوَادٌّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

105 - امام علیه السّلام (در باره قلب) فرموده است‌

(1) برگى از (رگهاى) این انسان پاره گوشتى آویخته شده که آن شگفترین چیزى است که در او است و آن قلب است که براى آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‌اى است بر خلاف آنها: اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدى بآن دست یابد حسرت و اندوه مى‌کشدش، و اگر غضب و تندخویى براى آن پیش آید خشم بآن سخت گیرد، و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسندیده‌ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گیرد دورى جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنى و آسودگى آن فزونى گیرد غفلت آنرا مى‌رباید، و اگر بآن مصیبت و اندوه رخ دهد بیتابى رسوایش نماید، و اگر مالى بیابد توانگرى یاغیش گرداند، و اگر بى‌چیزى آنرا بیازارد بلاء و سختى گرفتارش کند، و اگر گرسنگى بر آن سخت گیرد ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سیرى بآن بسیار گشته از حدّ بگذرد شکمپرى برنج اندازدش، 2- پس هر کوتاهى از حدّ آنرا زیان رساند، و هر بیشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنا بر این قلبى که اعتدال و میانه روى را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1136-1137

http://lib.eshia.ir/11479/6/1137

 

فرض بفرمایید که از تهران این روزها مایلید که تشریف ببرید شهریار. یکی ممکن است از نرم افزار ویز کمک بگیرد در حالی که دیگری نرم افزار نشان را هم ترجیح دهد، ولی یکی هم یحتمل راه را از اول تا آخر خودش بلد است و می داند چطور از مبداء به مقصد برسد. بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می فرمایند که حالا این روزها فرقی هم نمی کند که آیا شما خیلی راه را بلدید یا اینکه به نرم افزاری هم احتیاج دارید و بلکه حتی خیلی هم باید دقیق شوید که کدام نرم افزار را هم انتخاب می فرمایید! منظور این است که از مبداء به مقصد هم برسیم! و السلام نامه تمام!

البته یحتمل بعضی هم اشکال کنند که این مثال یک کمی هم گمراه کننده است چرا که قرار هم نیست که بین تهران و شهریار هم دره های پنهانی نهفته باشند که نرم افزارهایی هم آیا بتوانند ما را هشدار دهند که مواظب باشید که دره و بلکه دره های پنهانی هم در پیش است! ولی وقتی مبداء شما همانجایی هم هست که شما در کل عالم وجود دارید و از آنجا هم می خواهید ثوابت آسمانی را هم دریابید، اینجا مسئله فقط فخر رازی هم نیست که از ابن سینا و مجستی بطلمیوس و دیگران هم کمک می خواهد بگیرد که آیا ثوابت آسمانی همه روی یک کره اند یا بلکه روی چند کره ی منطبق بر هم اند یا اینکه بهتر هم هست که کل افلاک را در یک کره ی مفروض دیگری که همه و همه ی افلاک را هم در بر می گیرد فرض کرده و خود آنرا نیز فلکی دیگر به حساب آوریم!

نکته اینجا این است که بنده ی حقیر اتفاقاً داشتم کوهمولوژی بی آر اس تی را هم دنبالش می گشتم که دیدم mathoverflow هم اتفاقاً یک گزینه ای در این مورد دارد،؛ و اتفاقاً هم روی آن کلیک کردم و با کمال تعجب هم دیدم که فیلتر که نیست که هیچی و بلکه فیلترینگش هم برداشته شده و می شود واردش هم شد. حالا کاری نداریم که چطور هم ما گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی و بلکه حتی فضاپیماسازی خود هم نشسته ایم و داریم کار خودمان را می کنیم و این مسائل اصلا یک سر سوزن هم در کارهای ما تاثیری ندارند. ولی بمنظور بنده ی حقیر این است که در همین جواب ماث اورفلو هم می فرماید که از نوعی جبرهای (لی) درجه بندی شده استفاده می کند. و حالا چرا درجه بندی شده؟ مثلاً شما توجه بفرمایید که دارید دنبال تعداد رویه های ریمانی یا منجنیهایی از یک درجه ی خاص هم می گردید و بلکه می خواهید ببینید تعداد این نوع منحنیها روی فرض بفرمایید یک واریته ی جبری در فضای تصویری چند تا هم هست؟ حالا شما اگر در یافتن درجه ای خاص هم گیر کرده اید که مثلاً وقتی درجه ی واریته ی جبری شما 2 یا 3 یا 4 یا ... هر چقدر هم که هست، آنگاه خیلی هم دنبال این نمی روید که خوب حالا ما جواب را برای حالات خاص درجات یافتیم، و لذا بعد ببینیم که به ازای هر درجه ای هم مسئله چه جوابی دارد و به یک جمع بندی برسیم برای جبرهای درجه بندی شده ای که در پیش رو هم داریم. به همین ترتیب، شما کوهمولوژی هوخشیلد را هم دارید که از آن می توانید کوهمولوژی دوره ای مورد نظر در هندسه ی جابجایی را هم بیابید که اختلالاتی را که ممکن است از مسئله ای در اپراتورهایش حاصل شوند را می توان بحثش را لااقل دریافت که از چه درجه ای از پیچیدگی است. و لذا به همین ترتیب هم یک وقت شما می فرمایید که ثوابت آسمانی در فلک چندم است و آنگاه کره ای تصویری را هم  یحتمل در فلک بعدی اش قرار می دهید که همه ی افلاک را بتوانید در نظر آورید. ولی گاهی اوقات هم بسته به اینکه مبداء را کجا بگیرید و حرکات همه ی افلاک را هم چطور در نظر آورید و ...، یک وقت دیدید که بنیهایت و آن هم از کدام نوع از الفهای بینهایت آیات اللهی هم هست که افلاک و توابع روی افلاک و ... داریم که باید هم همه و همه شان را در نظرشان نیز گرفت.

اینجا یک نکات ی خیلی ظریفی هم داریم که خیلی هم می توانند حتی انگیزه ها را نیز تغییر دهد. و آن این است که بعضی یحتمل اشکال کنند که حالا 23 سال نباشد و بلکه 43 سال هم باشد که ما در این مسائل نجومی و بحثهای دانشگاهی و حتی حوزوی هم داریم کار می کنیم، و اما این چطور هم می شود که ملاحظه می شود که یک شاگرد و دانشجو و طلبه ای هم از راه می رسد که حتی دکترایش را جهشی بدون اینکه کارشناسی ارشدش را هم بگیرد از کارشناسی می پرد به دکترا و فوق دکترا و بلکه پرفوسورا و .... ولی یکی دیگر هم در همان مدارک و درجات اولیه گیر می کند و نمی تواند هم بیرون بیاید؟! این یک سری هم دارد که هر چه درجات و مراتب متعالیه الفهای بینهایت آیات اللهی را بیشتر و بهتر هم پیموده و بلکه به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم سعی و تلاش کنیم، درکمان هم از مسئله یحتمل بیشتر شود که چطور شد که نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. آیا آنچنان لایه ی ظریف و نازکی را توانست از کل ماجرا و بلکه از هر ماجرای اتفاقیه ای هم نتیجه کند که آب هم از آب تکان نخورد ولی جوب مسائل را هم نتیجه دهد؟ یا اینکه آنچنان هم زمین را شخم زد که آنگاه توانست هم بذرهای خود را در آن بپاشد و هنگام برداشت هم بهترین برداشت را داشته باشد یا ...؟ لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

=========================

 

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَکْبِرُونَ ﴿5﴾ سَوَاء عَلَیْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ﴿6﴾ سوره مبارکه المنافقون

 

یک طغیان و سرکشی ای در بعضی جوانان و حتی نه خیلی جوانان هم یحتمل دیده می شود که فرض بفرمایید حتی نزد استاد خود هم برود و عرضه بدارد که من خودم همه را می گذارم سر کار و حالا متوجه هم شده ام که مثل اینکه تو هم می خواهی همه و از جمله مرا نیز بگذاری سر کارها؟! اتفاقاً اگر چنین استادی روحیه ی طلبکاری شاگردش را هم بتواند درست تشخیص دهد که چه می خواهد عرضه بدارد؛ زودی هم نمی زند توی ذوقش که مثلاً برو بچه با هم قد خودت هم سعی کن طرف شوی! مثلاً اگر یک جوانی هم بیاید نزد این حقیر عرضه بدارد که تو از روی بیکاری هم گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی ات هم داری همه را ورشکسته نیز می کنی و بلکه حواست هم نیست که من خودم هم دارم برای خودم یک کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری بین المللی و حتی فضاپیما و فضا نوردی هم راه اندازی می کنم و بلکه ثوابت آسمانی و ربطشان را با اطلس و سی ام اس را در ال اچ سی هم رازشان را همه و همه را فهمیده ام! خوب نباید هم بزنید صاف توی ذوقش دیگر. یحتمل حتی بگوید که من می توانم اطلس را هم از روی دوش هرکول بردارم و بگذارم روی دوش تو! باز هم یحتمل زودی به او نفرمایید که چرا اینقدر پرت و پلا می گویی؟! بهتر است بجایش بفرمایید که منظورت از این حرفها هم چیست؟ یحتمل آنگاه بفرماید که در زمان قدمایی که هنوز فکر می کردند زمین ثابت است و خورشید و دیگر افلاک هم هستند که حول زمین در گردشند، ثوابت آسمانی را پیدا کردن یک حکمی را دارد؛ و حالا که قضایا فرقها هم کرده است که زمین خود در حرکت هم هست، مسئله جورهای دیگری هم هست. یحتمل بفرمایید هم مسئله پس چیست؟! یحتمل آنگاه جوان ما بفرمایند موضوع اینجا این است که حالا که ما جبرهای درجه بندی شده ای هم داریم که درجاتش تا بینهایت هم ادامه می یابند، موضوع این هم فقط نیست که بنده ی حقیر می خواهم بروم شهریار و دنبال اینم که چطور هم اینکار را بکنم، و بلکه مسئله این هم هست که حالا که زمین خود در حرکت هم هست. و اما حالا چقدر هم در حرکت است و بلکه آیا به دلخواه من هم می تواند به حرکت چقدر درآید؟! باز اگر قرار هم هست که این جوان مومن ما در مرکز عالم هم واقع شده باشد، یحتمل بهتر هم هست که زودی نزنید توی ذوقش و بفرمایید که تو همین ماشینت را اگر خدای ناکرده خراب هم شود یحتمل نتوانی حتی چند متری هم هلش دهی و حالا می خواهی زمین را هم به دلخواهت به حرکت درآوری؟! یحتمل در جوابتان در صورت جسارت به او بفرماید که نه نه نه، منظورم این بود که حالا اگر من رفتم شهریار و برگشتم؛ می خواستم هم ببینم که چقدر حرکت من در حرکت زمین هم تاثیر خواهد داشت و بلکه اگر نمی رفتم تاثیرش هم بیشتر می بود یا حالا که رفتم تاثیرش بهتر و بیشتر هم هست؟! یحتمل هم بهتر است به او بفرمایید که چرا طفره هم می روی؟ آیا نظرت این نیست که اگر می خواستی بدلایلی یک مقدارهایی در شیب زمینی هم بیافزایی یا از آن بکاهی طوری که در معادلات ثابت کیهانی هم تغییراتی رخ دهند انچنان که یک مرتبه هم دره ای و بلکه دره هایی پنهان جلوی ما ظاهر هم نشوند یا برعکس از تاریکی بیرون هم آمده و حجابها هم کنار رفته و متوجه جراحی ای هم شویم که حتی دره های پنهان را برای ما کوهمولوژیکی آشکارسازی و بصیرت آفزایی هم کند؟ و حتی کوه ها و دره ها را نیز بتوانیم کوهمولوژیکی آشکارسازی کنیم؟ یعنی اینجا در طرح ریزی سفر خود از تهران به شهریار هم لزوماً نباید حتماً سفر دیگری هم از زمین به ثوابت و افلاک آسمانی نیز نداشته باشیم و هندسه ی دره ها و کوه های آن را نیز بررسی نکنیم و حتی نقش اطلس و سی ام اس در ال اچ سی و امثالهم را هم درنیابیم و به نفع خود کابردیشان نکنیم! هدایت هواپیماها و فضانوردی که نمی تواند بدون در نظر گرفتن همه ی جوانب کار هم باشد حتی اگر در گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم خیلی نشسته اید و به کسی هم کاری ندارید. خلاصه لطفاً زودی توی ذوق جوانها و حتی نه خیلی جوانها هم نزنید! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

رهبر انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت عالمِ واعظِ درس آموز، جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیّد عبدالله فاطمی‌نیا رضوان‌الله‌علیه را تسلیت گفتند.

متن پیام به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت عالمِ واعظِ درس آموز، جناب حجت‌الاسلام آقای حاج سیّد عبدالله فاطمی‌نیا رضوان‌الله‌علیه را به خاندان گرامی و همه‌ی صاحبان عزا و ارادتمندان و مستفیدان ایشان تسلیت عرض میکنم. اطلاعات گسترده و بیان جذاب و لحن شیرین این عالم محترم، منبعی پر فیض برای جمع زیادی از جوانان و راهجویان بود و فقدان آن مایه‌ی تاسف و اندوه است. از خداوند متعال مسئلت میکنم که رحمت و غفران خود را شامل حال ایشان فرماید و پاداش وافر به ایشان عنایت کند.

سیّد علی خامنه‌ای
۲۶ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱

 

https://www.leader.ir/fa/content/25773

 وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿النجم: 49﴾

 

۱۰۵ وَ قَالَ علیه السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ لَهُ مَوَادٌّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

105 - امام علیه السّلام (در باره قلب) فرموده است‌

(1) برگى از (رگهاى) این انسان پاره گوشتى آویخته شده که آن شگفترین چیزى است که در او است و آن قلب است که براى آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‌اى است بر خلاف آنها: اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدى بآن دست یابد حسرت و اندوه مى‌کشدش، و اگر غضب و تندخویى براى آن پیش آید خشم بآن سخت گیرد، و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسندیده‌ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گیرد دورى جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنى و آسودگى آن فزونى گیرد غفلت آنرا مى‌رباید، و اگر بآن مصیبت و اندوه رخ دهد بیتابى رسوایش نماید، و اگر مالى بیابد توانگرى یاغیش گرداند، و اگر بى‌چیزى آنرا بیازارد بلاء و سختى گرفتارش کند، و اگر گرسنگى بر آن سخت گیرد ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سیرى بآن بسیار گشته از حدّ بگذرد شکمپرى برنج اندازدش، 2- پس هر کوتاهى از حدّ آنرا زیان رساند، و هر بیشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنا بر این قلبى که اعتدال و میانه روى را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1136-1137

http://lib.eshia.ir/11479/6/1137

 

فرض بفرمایید که از تهران این روزها مایلید که تشریف ببرید شهریار. یکی ممکن است از نرم افزار ویز کمک بگیرد در حالی که دیگری نرم افزار نشان را هم ترجیح دهد، ولی یکی هم یحتمل راه را از اول تا آخر خودش بلد است و می داند چطور از مبداء به مقصد برسد. بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می فرمایند که حالا این روزها فرقی هم نمی کند که آیا شما خیلی راه را بلدید یا اینکه به نرم افزاری هم احتیاج دارید و بلکه حتی خیلی هم باید دقیق شوید که کدام نرم افزار را هم انتخاب می فرمایید! منظور این است که از مبداء به مقصد هم برسیم! و السلام نامه تمام!

البته یحتمل بعضی هم اشکال کنند که این مثال یک کمی هم گمراه کننده است چرا که قرار هم نیست که بین تهران و شهریار هم دره های پنهانی نهفته باشند که نرم افزارهایی هم آیا بتوانند ما را هشدار دهند که مواظب باشید که دره و بلکه دره های پنهانی هم در پیش است! ولی وقتی مبداء شما همانجایی هم هست که شما در کل عالم وجود دارید و از آنجا هم می خواهید ثوابت آسمانی را هم دریابید، اینجا مسئله فقط فخر رازی هم نیست که از ابن سینا و مجستی بطلمیوس و دیگران هم کمک می خواهد بگیرد که آیا ثوابت آسمانی همه روی یک کره اند یا بلکه روی چند کره ی منطبق بر هم اند یا اینکه بهتر هم هست که کل افلاک را در یک کره ی مفروض دیگری که همه و همه ی افلاک را هم در بر می گیرد فرض کرده و خود آنرا نیز فلکی دیگر به حساب آوریم!

نکته اینجا این است که بنده ی حقیر اتفاقاً داشتم کوهمولوژی بی آر اس تی را هم دنبالش می گشتم که دیدم mathoverflow هم اتفاقاً یک گزینه ای در این مورد دارد،؛ و اتفاقاً هم روی آن کلیک کردم و با کمال تعجب هم دیدم که فیلتر که نیست که هیچی و بلکه فیلترینگش هم برداشته شده و می شود واردش هم شد. حالا کاری نداریم که چطور هم ما گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی و بلکه حتی فضاپیماسازی خود هم نشسته ایم و داریم کار خودمان را می کنیم و این مسائل اصلا یک سر سوزن هم در کارهای ما تاثیری ندارند. ولی بمنظور بنده ی حقیر این است که در همین جواب ماث اورفلو هم می فرماید که از نوعی جبرهای (لی) درجه بندی شده استفاده می کند. و حالا چرا درجه بندی شده؟ مثلاً شما توجه بفرمایید که دارید دنبال تعداد رویه های ریمانی یا منجنیهایی از یک درجه ی خاص هم می گردید و بلکه می خواهید ببینید تعداد این نوع منحنیها روی فرض بفرمایید یک واریته ی جبری در فضای تصویری چند تا هم هست؟ حالا شما اگر در یافتن درجه ای خاص هم گیر کرده اید که مثلاً وقتی درجه ی واریته ی جبری شما 2 یا 3 یا 4 یا ... هر چقدر هم که هست، آنگاه خیلی هم دنبال این نمی روید که خوب حالا ما جواب را برای حالات خاص درجات یافتیم، و لذا بعد ببینیم که به ازای هر درجه ای هم مسئله چه جوابی دارد و به یک جمع بندی برسیم برای جبرهای درجه بندی شده ای که در پیش رو هم داریم. به همین ترتیب، شما کوهمولوژی هوخشیلد را هم دارید که از آن می توانید کوهمولوژی دوره ای مورد نظر در هندسه ی جابجایی را هم بیابید که اختلالاتی را که ممکن است از مسئله ای در اپراتورهایش حاصل شوند را می توان بحثش را لااقل دریافت که از چه درجه ای از پیچیدگی است. و لذا به همین ترتیب هم یک وقت شما می فرمایید که ثوابت آسمانی در فلک چندم است و آنگاه کره ای تصویری را هم  یحتمل در فلک بعدی اش قرار می دهید که همه ی افلاک را بتوانید در نظر آورید. ولی گاهی اوقات هم بسته به اینکه مبداء را کجا بگیرید و حرکات همه ی افلاک را هم چطور در نظر آورید و ...، یک وقت دیدید که بنیهایت و آن هم از کدام نوع از الفهای بینهایت آیات اللهی هم هست که افلاک و توابع روی افلاک و ... داریم که باید هم همه و همه شان را در نظرشان نیز گرفت.

اینجا یک نکات ی خیلی ظریفی هم داریم که خیلی هم می توانند حتی انگیزه ها را نیز تغییر دهد. و آن این است که بعضی یحتمل اشکال کنند که حالا 23 سال نباشد و بلکه 43 سال هم باشد که ما در این مسائل نجومی و بحثهای دانشگاهی و حتی حوزوی هم داریم کار می کنیم، و اما این چطور هم می شود که ملاحظه می شود که یک شاگرد و دانشجو و طلبه ای هم از راه می رسد که حتی دکترایش را جهشی بدون اینکه کارشناسی ارشدش را هم بگیرد از کارشناسی می پرد به دکترا و فوق دکترا و بلکه پرفوسورا و .... ولی یکی دیگر هم در همان مدارک و درجات اولیه گیر می کند و نمی تواند هم بیرون بیاید؟! این یک سری هم دارد که هر چه درجات و مراتب متعالیه الفهای بینهایت آیات اللهی را بیشتر و بهتر هم پیموده و بلکه به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم سعی و تلاش کنیم، درکمان هم از مسئله یحتمل بیشتر شود که چطور شد که نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت، به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد. آیا آنچنان لایه ی ظریف و نازکی را توانست از کل ماجرا و بلکه از هر ماجرای اتفاقیه ای هم نتیجه کند که آب هم از آب تکان نخورد ولی جوب مسائل را هم نتیجه دهد؟ یا اینکه آنچنان هم زمین را شخم زد که آنگاه توانست هم بذرهای خود را در آن بپاشد و هنگام برداشت هم بهترین برداشت را داشته باشد یا ...؟ لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ﴿الجمعه: 1﴾

 

۱۰۵ وَ قَالَ علیه السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ لَهُ مَوَادٌّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

105 - امام علیه السّلام (در باره قلب) فرموده است‌

(1) برگى از (رگهاى) این انسان پاره گوشتى آویخته شده که آن شگفترین چیزى است که در او است و آن قلب است که براى آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‌اى است بر خلاف آنها: اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدى بآن دست یابد حسرت و اندوه مى‌کشدش، و اگر غضب و تندخویى براى آن پیش آید خشم بآن سخت گیرد، و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسندیده‌ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گیرد دورى جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنى و آسودگى آن فزونى گیرد غفلت آنرا مى‌رباید، و اگر بآن مصیبت و اندوه رخ دهد بیتابى رسوایش نماید، و اگر مالى بیابد توانگرى یاغیش گرداند، و اگر بى‌چیزى آنرا بیازارد بلاء و سختى گرفتارش کند، و اگر گرسنگى بر آن سخت گیرد ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سیرى بآن بسیار گشته از حدّ بگذرد شکمپرى برنج اندازدش، 2- پس هر کوتاهى از حدّ آنرا زیان رساند، و هر بیشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنا بر این قلبى که اعتدال و میانه روى را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1136-1137

http://lib.eshia.ir/11479/6/1137

 

 

پورفسور زورک مقالات کمی هم در مورد دره ی پنهان (هیدن ولی: hidden valley) ندارند و بلکه نوع پژوهش ایشان اتفاقاً لااقل در یک مورد هم برمی گردد به یافتن ذره ی هیگز و از جمله از راه مدل دره ی پنهان؛ و لذا این نوع بحثها برمی گردد هم به مسائل مربوط به فیزیک ذرات و مدل استاندارد ذرات فیزیک در ال اچ سی و دیگر جاها! و اما مسئله یک بحث دیگری هم در سطوح اخترفیزیک و کیهانشناسی هم دارد که مثلاً آزاده مرادی نژاد دیزگاه و فرنیک نیکاختر و گارت کیتینگ و امانوئل کاستورینا اشاره ای هم به همین دره های پنهان در مقاله شان دارند.

مقالات پورفسور زورک:

https://arxiv.org/abs/hep-ph/0605193

https://arxiv.org/abs/2112.08374

https://arxiv.org/abs/1512.04928

https://arxiv.org/abs/hep-ph/0511250

مقاله ی مرادی نژاد دیزگاه و دیگران:

https://arxiv.org/abs/2111.03717

 

[راستی این هم آن مقاله ی توماس اورتین است که نوتوفی بحثش رفت که عنوان را ویراستارهای مجله عوض کرده اند:

https://arxiv.org/abs/1502.00649

]

حالا بنده ی حقیر چرا اینها را حتی در رابطه با جراجی اقتصادی هم عرض می کنم؟! دلیلش این است که یک وقت هست که شما می خواهید یک خمینه ای را مثلاً جراحی کنید که حالا یا هندسی هم هست یا بلکه توپولوژیک هم باشد. (راستی بنده ی حقیر اتفاقاً داشتم یک مقداری از مصاحبه ی پادکستی کریسی متز هندپیشه و خواننده ی از جمله فیلم This is us را در سایت verywell mind هم گوش می کردم که تا آخر هم گوش ندادم ولی مصاحبه ی جالبی هم بنظر می رسد که باشد که وقتی دنبال شرطهای کلاسیک پاولوف می گشتم به آن رسیدم!)

اینجا عرض بنده ی حقیر این است که مسئله آیا فلسفی است یا ریاضی یا فیزیکی که ما می خواهیم یک جراحی اقتصادی هم داشته باشیم؟! مسئله این است که شما وقتی دنبال یک دره ی پنهان هم هستید که فرض بفرمایید کوهمولوژی بی آر اس تی هم می تواند به شما در یافتن آن کمک کنید، یحتمل شما از روی یک سری طیفهای پنهانی هم باید هدایت شوید که بتوانید حتی هندسه ای هم بیابید آنچنان که ه مایلید کوهمولوژیهای مورد نظر را روی کلافهایی روی این میدانهای توپولوژی یا هندسه بدان کاربردی هم کنید و بلکه حتی جراجی خود را هم بتوانید در نظر آورید. مثلاً اگر دره ی پنهانی را هم دارید که ذرات تاریکی را هم در بر گرفته اند که شامل طیفهایی از بویاییهایی در این دره ی پنهان هم هستند، این بویایی را یحتمل بعضی هم اشکال کنند که حتی شما ذراتی اسی s (smell) را هم ندارید که بخواهید کوهمولوژی و آنگاه دره ی پنهان و بلکه توپولوژی و هندسه ی نظیر آن را هم بیابید و حتی روی آن هم جراجی بفرمایید. یعنی نوع جراجی هم اگر وجود داشته باشد در سطوح فیزیک ذرات و مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارنهایی هم فرق می کند با وقتی توپولوژی و هندسه ای و لذا کوهمولوژی ای هم از آنها نتیجه می شود!

حالا بعضی یحتمل اشکال هم بفرمایند که شما اینجا دارید حتی در سطوح فیزیک ذرات هم بحث می فرمایید و یک مرتبه هم می پرید به عبقات الانوار و نفحات الازهار فی عبقات الانوار. آیا بالاخره شما دارید فلسفی هم بحث می فرمایید یا بلکه دارید به عنوان حتی یک متکلم هم بحث می کنید؟! این سوال مهمی هم هست که آیا ما می خواهیم این مسائل را در کتاب تفسیری هم جا دهیم مثل آنچه فخر رازی در تفسیر کبیر هم از ابن سینا و نجوم افلاک هم می فرماید، یا آیا مسئله از نوع اشارات و تنبیهات ابن سینا و شروح فخر رازی و شیخ طوسی بر آنها هم هست؟ مثلاً به این بحث فخر رازی را هم توجه بفرمایید:

الْفَصْلُ الْأَوَّلُ فِی تَرْتِیبِ الْأَفْلَاکِ
قَالُوا: أَقْرَبُهَا إِلَیْنَا کُرَةُ الْقَمَرِ، وَفَوْقَهَا کُرَةُ عُطَارِدَ، ثُمَّ کُرَةُ الزُّهْرَةِ، ثُمَّ کُرَةُ الشَّمْسِ، ثُمَّ کُرَةُ الْمِرِّیخِ، ثُمَّ کُرَةُ الْمُشْتَرِی، ثُمَّ کُرَةُ زُحَلَ، ثُمَّ کُرَةُ الثَّوَابِتِ، ثُمَّ الْفَلَکُ الْأَعْظَمُ.
وَاعْلَمْ أَنَّ فِی هَذَا الْمَوْضُوعِ أَبْحَاثًا:

...

الْبَحْثُ الثَّانِی: فِی أَعْدَادِ الْأَفْلَاکِ، قَالُوا إِنَّهَا تِسْعَةٌ فَقَطْ، وَالْحَقُّ أَنَّ الرَّصْدَ لَمَّا دَلَّ عَلَى هَذِهِ التِّسْعَةِ أَثْبَتْنَاهَا، فَأَمَّا مَا عَدَاهَا، فَلَمَّا لَمْ یَدُلَّ الرَّصْدُ عَلَیْهِ، لَا جَرَمَ مَا جَزَمْنَا بِثُبُوتِهَا وَلَا بِانْتِفَائِهَا، وَذَکَرَ ابْنُ سِینَا فِی الشِّفَاءِ: إِنَّهُ لَمْ یَتَبَیَّنْ لِی إِلَى الْآنِ أَنَّ کُرَةَ الثَّوَابِتِ کُرَةٌ وَاحِدَةٌ، أَوْ کُرَاتٌ مُنْطَبِقٌ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ، وَأَقُولُ: هَذَا الِاحْتِمَالُ وَاقِعٌ، لِأَنَّ الَّذِی یُمْکِنُ أَنْ یُسْتَدَلَّ بِهِ عَلَى وَحْدَةِ کُرَةِ الثَّوَابِتِ لَیْسَ إِلَّا أَنْ یُقَالَ: إِنَّ حَرَکَاتِهَا مُتَسَاوِیَةٌ، وَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ وَجَبَ کَوْنُهَا مَرْکُوزَةً فِی کُرَةٍ وَاحِدَةٍ، وَالْمُقَدِّمَتَانِ ضَعِیفَتَانِ.
أَمَّا الْمُقَدِّمَةُ الْأُولَى: فَلِأَنَّ حَرَکَاتِهَا وَإِنْ کَانَتْ فِی حَوَاسِّنَا مُتَشَابِهَةً، لَکِنَّهَا فِی الْحَقِیقَةِ لَعَلَّهَا لَیْسَتْ کَذَلِکَ، لِأَنَّا لَوْ قَدَّرْنَا أَنَّ الْوَاحِدَ مِنْهَا یُتِمُّ الدَّوْرَ فِی سِتَّةٍ وَثَلَاثِینَ أَلْفَ سَنَةٍ، وَالْآخَرُ یُتِمُّ هَذَا الدَّوْرَ فِی مِثْلِ هَذَا الزَّمَانِ لَکِنْ یَنْقُصَانِ عَاشِرَةً، إِذَا وَزَّعْنَا تِلْکَ الْعَاشِرَةَ عَلَى أَیَّامِ سِتَّةٍ وَثَلَاثِینَ أَلْفَ سَنَةٍ، لَا شَکَّ أَنَّ حِصَّةَ کُلِّ یَوْمٍ، بَلْ کُلِّ سَنَةٍ، بَلْ کُلِّ أَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا لَا یَصِیرُ مَحْسُوسًا، وَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ سَقَطَ الْقَطْعُ بِتَشَابُهِ حَرَکَاتِ الثَّوَابِتِ.
وَأَمَّا الْمُقَدِّمَةُ الثَّانِیَةُ: وَهِیَ أَنَّهَا لَمَّا تَشَابَهَتْ فِی حَرَکَاتِهَا وَجَبَ کَوْنُهَا مَرْکُوزَةً فِی کُرَةٍ وَاحِدَةٍ وَهِیَ أَیْضًا لَیْسَتْ یَقِینِیَّةً، فَإِنَّ الْأَشْیَاءَ الْمُخْتَلِفَةَ لَا یُسْتَبْعَدُ اشْتِرَاکُهَا فِی لَازِمٍ وَاحِدٍ، بَلْ أَقُولُ هَذَا الِاحْتِمَالُ الَّذِی ذَکَرَهُ ابْنُ سِینَا فِی کُرَةِ الثَّوَابِتِ قَائِمٌ فِی جَمِیعِ الْکُرَاتِ، لِأَنَّ الطَّرِیقَ إِلَى وَحْدَةِ کُلِّ کُرَةٍ لَیْسَ إِلَّا مَا ذَکَرْنَاهُ وَزَیَّفْنَاهُ، فَإِذَنْ لَا یمکن الجزم بوحدة الکرة المتحرکة الیومیة فعلها کُرَاتٌ کَثِیرَةٌ مُخْتَلِفَةٌ فِی مَقَادِیرِ حَرَکَاتِهَا بِمِقْدَارٍ قَلِیلٍ جِدًّا لَا تَفِی بِضَبْطِ ذَلِکَ التَّفَاوُتِ أَعْمَارُنَا، وَکَذَلِکَ الْقَوْلُ فِی جَمِیعِ الْمُمَثَّلَاتِ وَالْحَوَامِلِ.
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ أَثْبَتَ کُرَةً فَوْقَ کُرَةِ الثَّوَابِتِ، وَتَحْتَ الْفَلَکِ الْأَعْظَمِ، وَاحْتَجُّوا مِنْ وُجُوهٍ. الْأَوَّلُ: أَنَّ الرَّاصِدِینَ لِلْمَیْلِ الْأَعْظَمِ وَجَدُوهُ مُخْتَلِفَ الْمِقْدَارِ، وَکُلُّ مَنْ کَانَ رَصْدُهُ أَقْدَمَ کَانَ وِجْدَانُ الْمَیْلِ الْأَعْظَمِ أَعْظَمَ، فَإِنَّ بَطْلَیْمُوسَ وَجَدَهُ. (کج نا) ثُمَّ وُجِدَ فِی زَمَانِ الْمَأْمُونِ (کج له) ثُمَّ وُجِدَ بَعْدَ الْمَأْمُونِ وَقَدْ تَنَاقَصَ بِدَقِیقَةٍ، وَذَلِکَ یَقْتَضِی أَنَّ مِنْ شَأْنِ الْقُطْبَیْنِ أَنْ یَقِلَّ مَیْلُهُمَا تَارَةً وَیَکْثُرَ أُخْرَى، وَهَذَا إِنَّمَا یُمْکِنُ إِذَا کَانَ بَیْنَ کُرَةِ الْکُلِّ، وَکُرَةِ الثَّوَابِتِ کُرَةٌ أُخْرَى یَدُورُ قُطْبَاهَا حَوْلَ قُطْبَیْ کُرَةِ الْکُلِّ، وَیَکُونُ کُرَةُ الثَّوَابِتِ یَدُورُ أَیْضًا قُطْبَاهَا حَوْلَ قُطْبَیْ تِلْکَ الْکُرَةِ فَیَعْرِضُ لِقُطْبِهَا تَارَةً أَنْ یَصِیرَ إِلَى جَانِبِ الشَّمَالِ مُنْخَفِضًا، وَتَارَةً إِلَى جَانِبِ الْجَنُوبِ مُرْتَفِعًا فَیَلْزَمُ مِنْ ذَلِکَ أَنْ یَنْطَبِقَ مُعَدَّلُ النَّهَارِ على منطقة البروج، وأن ینفصل عنه تارة أُخْرَى إِلَى الْجَنُوبِ. وَثَانِیهَا: أَنَّ أَصْحَابَ الْأَرْصَادِ اضْطَرَبُوا اضْطِرَابًا شَدِیدًا فِی مِقْدَارِ مَسِیرِ الشَّمْسِ عَلَى مَا هُوَ مَشْرُوحٌ فِی الْمُطَوَّلَاتِ، حَتَّى إِنَّ بَطْلَیْمُوسَ حَکَى عَنْ أَبْرِخْسَ أَنَّهُ کَانَ شَاکًّا فِی أَنَّ هَذَا السَّیْرَ یَکُونُ فِی أَزْمِنَةٍ مُتَسَاوِیَةٍ أَوْ مُخْتَلِفَةٍ.
ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ ذَکَرُوا فِی سَبَبِ اخْتِلَافِهِ قَوْلَیْنِ. أَحَدُهُمَا: قَوْلُ مَنْ یَجْعَلُ أَوْجَ الشَّمْسِ/ مُتَحَرِّکًا فَإِنَّهُ زَعَمَ أَنَّ الِاخْتِلَافَ الَّذِی یَلْحَقُ حَرَکَةَ الشَّمْسِ مِنْ هَذِهِ الْجِهَةِ یَخْتَلِفُ عِنْدَ نُقْطَتَیِ الِاعْتِدَالَیْنِ لِاخْتِلَافِ بُعْدِهِمَا مِنَ الْأَوْجِ، فَیَخْتَلِفُ زَمَانُ سَیْرِ الشَّمْسِ مِنْ أَجْلِهِ. وَثَانِیهُمَا: قَوْلُ أَهْلِ الْهِنْدِ وَالصِّینِ وَبَابِلَ، وَأَکْثَرِ قُدَمَاءِ عُلَمَاءِ الرُّومِ وَمِصْرَ وَالشَّامِ: إن السبب فیه انتقال فلک البروج، وارتفاع قطبیه وانحطاطه، وحکى أَبْرِخْسَ أَنَّهُ کَانَ یَعْتَقِدُ هَذَا الرَّأْیَ، وَذَکَرَ باربا الإسکندانی أَنَّ أَصْحَابَ الطَّلْسَمَاتِ کَانُوا یَعْتَقِدُونَ ذَلِکَ أَیْضًا، وَأَنَّ قُطْبَ فَلَکِ الْبُرُوجِ یَتَقَدَّمُ عَنْ مَوْضِعِهِ وَیَتَأَخَّرُ ثَمَانِ دَرَجَاتٍ، وَقَالُوا: إِنَّ ابْتِدَاءَ الْحَرَکَةِ من (کب) درجة من الحوت إلى أول الحمل. وثالثها:...

تفسیر کبیر، فخرالدین رازی، جلد 4، ص 155 

http://lib.eshia.ir/41730/4/155

 

البته باز اینجا همین اشکال باقی هم می ماند که آیا ما داریم از دیدگاه متکلمین وارد مسئله می شویم یا فلسفه یا حتی ریاضی یا فیزیک آنچنان که باید هم اوضاع قضایا روشن هم شوند تا ما بتوانیم جراحی اقتصادی درست و حسابی ای هم داشته باشیم. و این در حالی است که همین نوع جراحی هندسی توپولوژیکی کوهمولوژیکی هم می تواند به یافتن طیف سنجی در دره ی پنهان ذره ی بویایی نفحات الازهار فی عبقات الانوار حتی کمک کند و بلکه حتی بتوان آنرا با جاء الحق و زهق الباطیل قاضی نور الله شوشتری هم با جراجی یا بدون جراجی ادغامش کرد! نکته اینجا این است که وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه دارد از حالات خلاهای صفری هم به الفهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سعی و تلاش و میل هم می فرمایند، یحتمل باید هم انتظار داشته باشیم که دره های پنهانی هم در این میان یافت می شوند که حالا خصوصیات خاص خود را و از جمله هم از نوع خصوصیات مدل دره ی پنهان ذرات تاریک را هم دارند!  اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى ﴿العلق: 6﴾

 

۱۰۵ وَ قَالَ علیه السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ لَهُ مَوَادٌّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

105 - امام علیه السّلام (در باره قلب) فرموده است‌

(1) برگى از (رگهاى) این انسان پاره گوشتى آویخته شده که آن شگفترین چیزى است که در او است و آن قلب است که براى آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‌اى است بر خلاف آنها: اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدى بآن دست یابد حسرت و اندوه مى‌کشدش، و اگر غضب و تندخویى براى آن پیش آید خشم بآن سخت گیرد، و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسندیده‌ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گیرد دورى جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنى و آسودگى آن فزونى گیرد غفلت آنرا مى‌رباید، و اگر بآن مصیبت و اندوه رخ دهد بیتابى رسوایش نماید، و اگر مالى بیابد توانگرى یاغیش گرداند، و اگر بى‌چیزى آنرا بیازارد بلاء و سختى گرفتارش کند، و اگر گرسنگى بر آن سخت گیرد ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سیرى بآن بسیار گشته از حدّ بگذرد شکمپرى برنج اندازدش، 2- پس هر کوتاهى از حدّ آنرا زیان رساند، و هر بیشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنا بر این قلبى که اعتدال و میانه روى را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1136-1137

http://lib.eshia.ir/11479/6/1137

 

بیانات حضرت رهبری مد ظله العالی  در دیدار معلمان 1401/02/21

 

خب ما مکرّراً صحبت «تمدّن نوین اسلامی» را کرده‌ایم،[۵] یا این ‌جوری تعبیر کنیم «تمدّن شکوفایی اسلامی»؛ تمدّن اسلامی‌ای که استعدادهایش متناسب با زمان شکوفا بشود و خودش را نشان بدهد؛ مکرّر این را گفته‌ایم. زیرساخت اصلی هر تمدّنی، منابع انسانی است دیگر؛ یعنی آن که میتواند یک تمدّن را محتمل کند و ممکن کند و تحقّق ببخشد، عبارت است از نیروی انسانی؛ این نیروی انسانی در کشور ما چه کسانی هستند؟ چه کسی میتواند در آینده یک چنین کار بزرگی را انجام بدهد؟ یک نسلی که با یک امتیازاتی همراه باشد؛ این نسل را شما میخواهید امروز بسازید. نسلی که خودساخته‌ است، دارای هویّت است؛ هویّت ایرانی ـ اسلامی محکم و عمیقی دارد، دلباخته و فریفته‌ی این و آن و بازمانده‌های تمدّن منسوخ‌شده‌ی شرق و غرب نیست؛ نسلی است دانا، دانشمند، کارآمد، ماهر، آشنا با سبک زندگی اسلامی و سنّت‌های ایرانی؛ یک چنین نسلی لازم است تا بتواند آن تمدّن را بسازد. ما از اوّل انقلاب در صدد بودیم این نسل به وجود بیاید؛ البتّه نمیشود گفت بکلّی ناموفّق هم بودیم؛ نه، الحمدلله موفّقیّتهایی هم داشته‌ایم؛ در عرصه‌های مختلف، عناصر تربیت‌شده‌ی این‌ جوری به برکت همین معلّمین تحقّق پیدا کردند، بُروز پیدا کردند، خودشان را نشان دادند؛ در بخشهای مختلف ــ دیگر خودتان حالا میدانید ــ در اقتصاد، در مسائل  نظامی، در سیاست، در غیره؛ امّا این کافی نیست. اگر بخواهیم آن تمدّن با آن فراگیری به وجود بیاید، ما بایستی این نسل را توسعه بدهیم، این تربیت گسترش پیدا بکند، فراگیر بشود. پس بنابراین اگر بخواهیم این کار را بکنیم، برای جمهوری اسلامی هیچ فرصتی بالاتر و بهتر از این دوازده سال نیست. این دوازده سال بزرگ‌ترین فرصت است برای جمهوری اسلامی که بتواند ارزشها را، آرمانهای انقلاب را بدرستی به این نسل منتقل کند و هویّت اسلامی و ایرانی را در او نهادینه کند؛ این دوازده سال بهترین فرصت است.

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50226#_ftnref4

 

بعضی یحتمل اشکال هم بفرمایند که این یک کار اخلاقی نیست که شما کلمه ای مثل "طمع" را هم از حکمت نهج البلاغه بیرون بیاورید و آنرا بنفع خود یا حتی بنفع اسلام هم استفاده کنید؛ مسئله این می شود که آن روح عظیم کل قضایا را هم درک نخواهید کرد! یعنی شاگرد و دانشجو و طلبه یحتمل هم درک  نکند که یک حدیث دیگری مثل جدیث جنود عقل و جهل که امام خمینی قدس سره هم یک کتاب در موردش نوشته اند را می توان به این حکمت نهج البلاغه در مورد قلب اضافه هم کرد چنانچه از حالات جهلی خلاء صفری به الفهای بینهایت آیات اللهی آیا ما باز طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش هم نداریم که اتفاقاً باید هم در نظر داشت که چطور می توانند ما را به مقصد هم برسانند؟ یعنی مثلاً حرص و آز می تواند هم یک شبه ره صد ساله ی سالک الی الله ای را هم نابود کند، ولی از آن طرف هم می فرمایند که شهداء نیز یک شبه ره صد ساله ی عبادت و تقوا و ایمان را می توانند بپیمایند! یک جایی هست که معلمی از دست شاگردان می خواهد بگذارد فرار کند و بلکه به مسافرکشی و رفته گری هم روی می آورد، ولی یک وقت هم دیدید خود رفته گری یا مسافرکشی یا فرزند او هم می تواند خیلی معلم خوبی شود که نه فقط کلاس را خوب اداره می کند و بلکه هویت ملی اسلامی هم می تواند خیلی خوب به شاگردانش بدهد. گاهی اوقات این هویت اسلامی شرط و شروطهایی هم دارند همانطوری که حتی امام رضا علیه السلام هم می فرمایند بشرطها و شروطها در حدیث سلسلة الذهب کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی آمن من عذابی. ولی یک وقت هم هست که قاضی چه استاد دانشگاهی باشد و چه آیت الله ای حوزوی، مسئله ی حقوقی را هر دو هم یک جور باید از روی فقه و قوانین حساب و کتاب کرده و حکم کنند. و اما مشکل هویتی اینجا هم هست که یک وقت دیدید که جناب قاضی حتی جایزه ی صلح نوبل هم برنده شده است ولی خود نه تنها حجاب اسلامی را هم یحتمل فتوا بدهد که رعایت نکند و بلکه از رهبران اپوزیسیون سفت و سخت جمهوری اسلامی هم می شود! یعنی شاگرد و دانشجو و طلبه همینطوری که دارد از جهل حالات خلاء صفری به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کرده و سعی و تلاش هم می کند، باید در عین حال خیلی هم حواسش جمع باشد که نکند داریم امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و آله و ائمه ی اطهار را هم حتی پشت سر می گذاریم یا دور می زنیم؟!

بنده ی حقبر اتفاقاً داشتم یک نقدی را راجع به فلسفه و لزوم نوشتن مقاله در فیزیک یا ریاضی می خواندم وقتی می خواستم ویدئویی از آندریا قز را ببینم که اتفاقاً فیلتر هم هست چرا که در یوتیوب است.   می فرمایند که بعضی مدعی می شوند که خیلی فیلسوف عمیقی هم هستند ولی حتی یک مقاله هم نمی نویسند. و این در صورتی است که فیزیکدانها و حتی ریاضیدانها هم باید چندین مقاله در سال یا بالاخره هر چند وقت یک بار هم بنویسند. ولی طرف با ادعای فیلسوفی خیلی عمیق هم مدعی می شود که من مثل هیگز احتیاجی هم ندارم که این همه مقالات هم بنویسم و چرا که هیگز هم جایزه نوبل هم می برد. البته این اشکال بعضی فقها حتی بدتر هم شده است که کوزه ی او را آب بکشید چرا که پذرش فلسفه هم می داند. یا حتی می فرمایند که می توان برای یافتن اول یا آخر ماه به منجمین هم رجوع نکرد.

نکته اینجا این است که  وقتی ریاضیدان و فیزیکدان کیف هم می کند که مقاله ای را حتی و خصوصاً از آرشیو دانشگاه کرنل هم حذف کند، این به چه معنا است؟ چون طرف خیلی از همین شبه فیلسوف مآبهای بقول خودش عمیق هم هست و بلکه ریاضی فیزیک هم اصلا بلد نیست؟ یا اینکه اصلا می خواهد او را منصرف هم کند که تو بهتر هم هست که همان مقاله هم ننویسی و بلکه همان خیلی فیلسوف عمیق هم باشی. و همان تسبیح ات را هم بیانداز و مسجدت را هم برو و ریاضی و فیزیک را هم کاری نداشته باش. ولی از آن طرف هم نشان می دهد که مایل هم هست که شما مقالات نوشته و بلکه در ژورنالهای حتی بین المللی هم چاپ بفرمایید. مسائل ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که در آیات اللهی حکمت الهی نیز کاربرد می توانند داشته باشند از نوعی هم هست که اتفاقاً اگر از آن بستر هویتی اسلامی هم تهی گردند و تنزل داده شوند به ریاضی فیزیک محض آنگاه یک اتفاقی هم می افتد کانه طغیان حاصله ی از آن از هر بمب هسته ای هم قوی تر خواهد بود. مثل این است که ما بگوییم که بدلایلی فقط چهار قلم اجناس را گران می کنیم، ولی بعد هم نتوانیم قیمت اجناس دیگر را هم کنترل کنیم که آنها نیز همچون اینها گران نشوند. یعنی خیلی هم اشکال شود که خوب مگر این چهار قلم حالا چه خاصیتهایی هم دارند که دیگر قلمها ندارند؟ و چرا مثلاً همین چهار قلم باشد و بهتر هم نبود که پنج قلمش می کردیم و ....

البته مسئله این هم هست که وقتی گوشه ی اتاق کارخانه ی خود هم نشسته اید که ببینید چطور می شود حتی از تک قطبیهای مغناطیسی هم برای ساخت هواپیماهای مسافربری خیلی هم استفاده برد، بهتر هم هست که توجه بفرمایید که قلب هم یحتمل می تواند دو یا سه حفره داشته باشد، ولی آیا می تواند هم پنج حفره نیز داشته باشد؟ البته رویه های ریمانی که جنسش خیلی زیاد هم هست نیز می توان داشت و بلکه نظریه ی کالوزا- کلاین را هم داریم که در نظریه ی ریسمان نیز کاربردها دارند. ولی گذشته از اینکه حالا اصل قضایا راجع به نظریه ی فوتونی نوری و اینکه حالا نوتوف هم چیست؟ کاری نداریم، ولی این را هم بنظرم جالب رسید که مقاله ی اورستین را که در آرشیو آمده است در کامنتش می گوید که ویراستارهای ژورنال مورد نظر عنوان مقاله را عوض هم کرده بوده اند طوری که یحتمل لغت نوتوف هم در عنوان نباشد؟ چرا؟ مگر فوتون وحی منزل هم هست که حالا نباید حرفهای لغتش وارونه خک شده و به عنوان نوتوف هم استفاده شود؟

ولی اینجا یک سر غیر قابل توصیفی هم نهفته است در این حکمت نهج البلاغه که حکمت گمشده ی مومن است و از قلب منافق سرریز می کند و به قلب مومن می نشیند. عمر خیام ممکن است یک شعری گفته باشد که وقتی همان را حضرات ولی فقیه هم عنوان می کنند از زمین تا آسمان یک مرتبه دیدید تفاوت می کند! مثلاً ما از خاک برنیامده ایم تا بر باد شویم، ولی این درست هم هست که بندگان خدا عجب هم برشان ندارد که خیلی استاد شده اند چرا که یک چند ز کودکی به استاد شدیم، یک چند ز استادی خود شاد شدیم. و اما حالا آیا از الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد هم آیا چطور می توان به حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه نیز نزدیک شد؟ موانع و بلکه نظریه ی کوهمولوژی آن هم کدام است؟ یک وقت دیدید بین استادی و اجتهاد هم اصلا وجه اشتراکی نتوان یافت! لا له الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿الرعد: 28﴾

 

۱۰۵ وَ قَالَ علیه السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ لَهُ مَوَادٌّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

105 - امام علیه السّلام (در باره قلب) فرموده است‌

(1) برگى از (رگهاى) این انسان پاره گوشتى آویخته شده که آن شگفترین چیزى است که در او است و آن قلب است که براى آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‌اى است بر خلاف آنها: اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدى بآن دست یابد حسرت و اندوه مى‌کشدش، و اگر غضب و تندخویى براى آن پیش آید خشم بآن سخت گیرد، و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسندیده‌ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گیرد دورى جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنى و آسودگى آن فزونى گیرد غفلت آنرا مى‌رباید، و اگر بآن مصیبت و اندوه رخ دهد بیتابى رسوایش نماید، و اگر مالى بیابد توانگرى یاغیش گرداند، و اگر بى‌چیزى آنرا بیازارد بلاء و سختى گرفتارش کند، و اگر گرسنگى بر آن سخت گیرد ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سیرى بآن بسیار گشته از حدّ بگذرد شکمپرى برنج اندازدش، 2- پس هر کوتاهى از حدّ آنرا زیان رساند، و هر بیشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنا بر این قلبى که اعتدال و میانه روى را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1136-1137

http://lib.eshia.ir/11479/6/1137

 

در مورد امنیّت شغلی. خب، بحث امنیّت شغلی که میشود، بیشترین مطلبی که غالباً مطرح میشود به عنوان ناامنی شغلی، همین قراردادهای موقّت و مانند این حرفها است؛ قراردادهایی که بین کارگر و کارفرما بسته میشود و مایه‌ی این است که امنیّت پایدار شغلی وجود نداشته باشد؛ این [مطلب] گفته میشود و درست هم هست. یکی از مسائلی که باید اصلاح بشود و درست بشود و یک قانون عادلانه‌ای اینجا به وجود بیاید [همین است]. قانون عادلانه یعنی اینکه هم کارگر خیالش آسوده باشد، هم کارفرما و کارآفرین بتواند انضباط را در محیط کار تأمین کند؛ یعنی این ‌جور هم نباشد که جوری رفتار بشود که بکلّی بی‌انضباطی حاکم بشود؛ نه،‌ باید هر دو طرف بتوانند بهره ببرند. لکن من میخواهم این را عرض بکنم که ناامنی شغلی فقط ناشی از این مسئله‌ی قراردادهای موقّت نیست؛ عوامل دیگری هم وجود دارد که حالا من نمیخواهم بشمرم؛ من [فقط] روی یک عامل بخصوص میخواهم تکیه کنم و آن این است که «تولید ملّی» وقتی که ضربه بخورد، کار و اشتغال کارگر هم ضربه خواهد خورد؛ این حتمی است. تولید ملّی؛ اینکه ما این همه روی تولید ملّی، تولید داخلی، محصول داخلی تکیه میکنیم، برای این است.

[مثلاً درباره‌ی] واردات و واردات بی‌رویّه؛ ببینید ما الان ده‌ها میلیارد واردات داریم؛ خیلی از این واردات هم لازم است، یعنی یا موادّ اوّلیّه است یا وسایل، کارخانجات، ابزارهای یدکی و امثال اینها است؛ هیچ ایرادی به اینها نیست، با مطلق واردات کسی مخالف نیست؛ ما با واردات بی‌رویّه مخالفیم، و نیز با قاچاق؛ حالا قاچاق یک بحث دیگر و مستقلّی است. واردات بی‌رویّه یعنی چه؟ یعنی اینکه جنسی که در داخل تولید میشود، کیفیّتش هم خوب است، مشابه این جنس را ما وارد کنیم؛ این خنجری است به قلب تولید کشور؛ حرف ما این است. اینکه بنده اصرار میکنم برای جلوگیری از واردات بی‌رویّه، [به خاطر] این است.

ببینید؛ [طبق] آماری که به من دادند، میگویند هر یک میلیارد دلار واردات بی‌رویّه معادل است با تعطیل شدن صد هزار فرصت شغلی؛ این آماری است که افراد صاحب‌نظر و متخصّص به ما دادند. یعنی اگر چنانچه ما جنسی را که در داخل تولید میشود، خب در داخل کفش هست، پوشاک هست، لوازم خانگی هست و چیزهای دیگر ــ حالا اینجا خودروسازها از این حرف ما سوء استفاده نکنند؛ وضعشان خیلی تعریفی ندارد ــ آنجاهایی که واقعاً دارند تولید میکنند، تولیدِ خوب هم میکنند، ما وقتی که با وجود تولید داخلی به جای اینکه آن را تقویت کنیم، آن را ترویج کنیم، میرویم از بیرون جنسِ مشابه را وارد میکنیم، باید بدانیم که یک میلیارد دلار وارداتِ این جوری به معنای تعطیل شدن صد هزار فرصتِ شغلیِ این جوری است.

شما وقتی میروید خرید و جنس خارجی را ترجیح میدهید بر جنس داخلی، معنایش این است که دارید به نفع یک کارگر خارجی ضربه به یک کارگر داخلی میزنید. لذاست که من اصرار میکنم و تأکید میکنم بر اینکه ما بایستی از واردات بی‌رویّه قطعاً جلوگیری کنیم؛ این مربوط به مسئولین است و آنچه هم مربوط به مردم است، این است که بروند دنبال جنس تولید داخل، محصول داخل؛ یعنی مقیّد باشند.

و همین جا من بگویم که سهم مهمّ بازار داخلی متعلّق به دولت است؛ یعنی دولت بزرگ‌ترین خریدار داخلی است؛ بزرگ‌ترین خریدار، بزرگ‌ترین مشتریِ جنس، دولت است؛ دولت بایستی سعی کند هیچ جنس خارجی مصرف نکند؛ خود این یک قلم بسیار مهم برای تقویت تولید داخلی است. بنده مکرّر بر خرید مصنوعات داخلی تکیه کرده‌ام؛ هر دفعه‌ای که ما روی این مسئله تکیه کردیم، یک عدّه‌ای به خط میشوند برای اینکه با استدلالهای گوناگون این را رد کنند! حالا چه از خارج به وسیله‌ی بوقهای استعماری خارجی و چه متأسّفانه بعضی‌ها در داخل؛ تا ما میگوییم «خرید داخلی»، فوراً شروع میکنند به یک شکلی خدشه کردن و ایراد گرفتن. این هم راجع به این مسئله. 

 

بیانات حضرت رهبری مد ظله العالی در دیدار کارگران

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50205#_ftnref7

 

 

بنده ی حقیر با یک استاد روانشناسی داشتم بحساب خودم خیلی اظهار فضل هم می کردم و لذا از آنجایی هم که اسم کتاب خانم دکتر پونه ی مقیمی، تکه هایی از یک کل منسجم، را دقیقاً هم یادم نبود اشتباهی گفتم که اسمش "جزئی از کل" هم هست و تا آخر صحبت هم یادم نیامد. یحتمل قسمتی از مسئله این است که روزه مرا برده بوده است و آثارش بعد از چند روز هم هنوز مانده بوده و قسمتی هم تقصیر همین اینترنت است که هر چیزی را بخواهی بالاخره می توانی گوگلش کنی و به شما بالاخره یک جوابی می دهد و بنابراین حافظه را هم خیلی درگیر نمی کند و .... خلاصه ی کلام ایشان فرمودند که مسئله مربوط می شود به روانشناسی Gestalt که آنها نیز خود از ایوان پاولوف و مسئله ی شرطی کلاسیک اش تاثیر پذیرفته اند.

بنده نمی دانم چرا یاد این حرف معلم شیمی خود می افتم که در کلاسی بزرگ یحتمل در سوم راهنمایی یا همان کلاس هشتمِ مملو از شاگرد که تا جلوی تخته سیاه هم میز چیده بودند و روی هر نیمکت هم اکثراً سه دانش آموز نشسته بود و شاید در مجموع 60 الی 70 شاگرد داشتیم و معلم هم پشت معلم عوض می کردیم. ایشان یحتمل بعد از چند جلسه که درس دادند وسط کلاس فرمودند که: من به این رفته گران غبطه هم می خورم و چرا که از شاگردان ممتاز هم در دانشگاه بوده اند و تحمل لوسبازیهای شاگردان را در این کلاس نداشتند. البته بعضی یحتمل اشکال هم کنند که معلمی یک هیبتی را هم می طلبد که شاگردان را وادار هم کند که گوششان را به معلم دهند و اگر معلم هم نقطه ضعفی داشته باشد که دیگر واویلا است. بالاخره شرط اینکه شاگردان را معلم بتواند توجه شان را به خودش جلب کند یحتمل لزوماً هم این نیست که خیلی معلم خوبی هم هست و بلکه معلمی یک ذره ای و بلکه بعضی هم اشکال کنند که نه یک ذره ای و حتی خیلی هم شومنی نیاز دارد! بعضی استادان فیزیک در دانشگاه گویا یک وقت دیدید که شده است تارزان و دارد از این طرف کلاس به آن طرفش با تناب تاب می خورد و حالا کاری هم نداریم که چیست که می خواهد به شاگرد نشان دهد!

حالا عرض بنده ی حقیر این است که در هندسه ی نابجایی یک سه تایی طیفی را هم داریم که غلط نکنم از جمله هم یک جورهایی شامل یک اینولوشن I (involution) هم هست با این خاصیت که I^2=I.  مسئله ی شرطی بودن بین حوزه و دانشگاه هم یک حالت اینولوشنی را دارد که توان دومش هم خودش است آنچنان که یک حرکتی هست از حوزه به دانشگاه یا از دانشگاه به حوزه؛ ولی بعد مسئله بالاخره هم یا می شود حوزوی یا دانشگاهی. و این مسئله در ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی هم رقم می خورد خصوصاً هم اگر قرار باشد که مسئله یک مرتبه التقاطی هم نشود! مثلاً شما یک وقت هست مسئله ای در فقه دارید و یک وقت همان مسئله را هم در حقوق دارید و اما بالاخره قاضی یا حوزوی است یا دانشگاهی هم نهایتاً باید مسئله ی حقوقی را حلش کند! نمی شود هم مسئله را قاچاقی حلش کرد! و اما مسائل ریاضی فیزیکی حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز می توانند یک حالت قاچاقی ای را پیدا کنند خصوصاً وقتی ارجاع هم می دهید به یک منبعی یا آرشیوی که هر چند که مرجعیت جهانی هم دارد ولی بالاخره ریشه ی وطنی و ملی هم ندارد و مایه ی کسب اعتباری هم نمی شود تا وقتی که شاگرد و دانشجو و طلبه هم در خلاء صفر دارد سعی و تلاش هم می کند که به الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهادی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کرده و هر چه نزدیکتر هم شده و بلکه بالاخره هم خود حتی یحتمل کرسی استادی و بهتر از آن هم مرجع تقلیدی را کسب کند. ولی خوب اینکه چطور هم از صفر طلبگی و دانشجویی به الفهای بینهایتهای آیات اللهی و بلکه آیت الله العظمی ای و استادی هم می شود رسید یحتمل هم بد نباشد بعد از مدتها به مقالات منطق ریاضی جوئل دیوید همکینز در آرشیو نیز سری بزنیم

گذشته از اینها مسئله ی کربلایی و اسراری هم که در این میان انبوهی از مقالات و کتب و ... نهفته است و بسیار هم ظریف است اینجا است که یکی از مسئولین بنده ی حقیر در تلویزیون از ایشان شنیدم که راجع به برادر شهیدشان هم می فرمودند. می فرمودند که شهدا و از جمله برادر ایشان هم از جبهه برگشته بودند و در آن میان همه نیز داشتند برای عزیزشان هم گریه می کردند و اشک می ریختند و آنها را حتی بغل هم می کردند و می بوسیدند. و ایشان هم که این صحنه ها را می دیدند، می خواستند بروند سراغ برادرشان و او را بغل کرده و ببوسند و ...، ولی در عین حال هم بدلایلی نمی توانستند یا رویشان نمی شد یا .... مسائل این مقالات و کتب و سعی و تلاش کردن در این جهت هم مثل همین است که می خواهید در جبهه ی قاچاقی که علناً هم همه چیز را مثل امتحانهایی که با کتاب باز هم هست و بلکه می فرمایند اصلا مسئله را بِبَر خانه ات و یک هفته هم راجعش فکر کن و آنگاه سر وقت بیارو تحویل بده، این است! یعنی تولید علم و ارتباط درستش با صنعت و بلکه حوزه و دانشگاه نیز چنین چیزی را می طلبد که بالاخره آیا عقلت راکد است یا باندازه ی کافی هم فعال هست که بتوانی مسئله را حلش کنی؟ و آنوقت مسئله هم پشت مسئله را داری دیگر! و لذا این گوی و این هم میدان: شما قرار هم هست مسئله ی تولید علم ملی را هم جهانی اش بفرمایید که البته قسمتی از مسئله هم همین است که تولید علم جهانی را هم بصورت ملی ارائه دهیم؛ ولی این کجا و آن کجا؟! یحتمل مسائل اخیر انتقال به قرمز و لامبدا سی دی ام از جمله استاد پورفسور شیخ جباری و دیگران را هم خوب است لحاظ کنیم.

البته اینجا شما یک میدانی را هم دارید که نظریه ی کوهمولوژی آن هم خیلی فرار است که حالا آیا کریستالاین یا صلب (rigid) یا انگیزه ای موتیویک است یا د"رام De Rham است یا هوخشیلد است یا بی آر اس تی BRST است ...، مربوط به هندسه ی جبری است یا هندسه ی دیفرانسیل یا هندسه ی ناجابجایی و بلکه اینها با هم تداخل هم دارند. و لذا کوهمولوژی حاج یا حتی هاج را بصورت محلی هم حلش کردن یک وقت دیدید از هندسه ی آراکلوف و بلکه نظریه ی کودیرا-اسپنسر و حتی ناورداهای بی سی او اف هم سر درآوردید! مثل این است که بخواهید وضعیت هر فردی را که از هر جای عالم به حرمین شریفین هم مشرف می شود را از هر لحاظی در نظر بگیرید که همه هم در یک گردهمایی بزرگ جمع می شوند و با هم ملاقات می کنند و بر یکدیگر تاثیر هم می گذارند و کانه یک کنفرانس بزرگ اسلامی در حال اجرا هم هست علاوه بر اینکه هر کسی هم از جمله در مسجد الحرام با خدای خود و در مسجد النبی با حضرت رسول محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و در قبرستان بقیع هم با امامان خود حتی المقدور ملاقات هم می فرمایند! ولی خوب نظریه ی کوهمولوژی هندسی مسئله از اینجا هم شکل می گیرد که بعضی هم حتی در نقاط جغرافیایی که زیست می کنند حتی از اسلام هم چیزی یحتمل نشنیده اند هر چند که حتی یحتمل از ناورداهای بی سی او اف هم چیزی نشینده باشند! و اما بالاخره یحتمل هم خوب است ببینیم کجاها هم از جمله مسئله ماهیت بشرط لا است و کجاها هم لا بشرط است وقتی از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی داریم می رویم بسمت حکمت الهی یا در جهت عکس هم داریم سفر می کنیم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿الرعد: 28﴾

 

۱۰۵ وَ قَالَ علیه السلام لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ لَهُ مَوَادٌّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلاَفِهَا فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَى نَسِیَ التَّحَفُّظَ وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْنُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ أَفَادَ مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَى وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

105 - امام علیه السّلام (در باره قلب) فرموده است‌

(1) برگى از (رگهاى) این انسان پاره گوشتى آویخته شده که آن شگفترین چیزى است که در او است و آن قلب است که براى آن اوصاف پسندیده و صفات ناپسندیده‌اى است بر خلاف آنها: اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد، و اگر نومیدى بآن دست یابد حسرت و اندوه مى‌کشدش، و اگر غضب و تندخویى براى آن پیش آید خشم بآن سخت گیرد، و اگر رضا و خوشنودى آنرا همراه شود خوددارى (از ناپسندیده‌ها) را فراموش نماید، و اگر ترس ناگهان آنرا فرا گیرد دورى جستن (از کار) مشغولش سازد، و اگر ایمنى و آسودگى آن فزونى گیرد غفلت آنرا مى‌رباید، و اگر بآن مصیبت و اندوه رخ دهد بیتابى رسوایش نماید، و اگر مالى بیابد توانگرى یاغیش گرداند، و اگر بى‌چیزى آنرا بیازارد بلاء و سختى گرفتارش کند، و اگر گرسنگى بر آن سخت گیرد ناتوانى از پا در آوردش، و اگر سیرى بآن بسیار گشته از حدّ بگذرد شکمپرى برنج اندازدش، 2- پس هر کوتاهى از حدّ آنرا زیان رساند، و هر بیشى در حدّ آنرا تباه گرداند (بنا بر این قلبى که اعتدال و میانه روى را از دست نداده به حکمت رفتار کند دارنده آن سود دنیا و آخرت را دریابد).

 

اضدادی که قلب می تواند دچارش شود از انواعی هم هستند که می فرماید در یک سرش مسئله دچار طیفهای ماورای بنفش می شود و در طرف دیگر دچار طیفهای مادون قرمز هم می گردد. اینجا یک مثالش طمع است که اتفاقاً از لحاظ اضداد بودنش دو بار هم بیان شده است: یک بار ضدش امید و آرزو است و خود معنای طمع و آز هم می دهد ولی یک بار هم ضدش حرص است.

 

فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ

اگر امید و آرزو بآن رو کند طمع و آز خوارش مى‌گرداند، و اگر طمع در آن به جوش آید حرص تباهش سازد،

 

طمع از یک طرف به امید و آرزو محاصره شده است و از طرف دیگر به حرص و آز! و مسئله این است که یک لجامی بر طمع زده شود چنانچه طمع در محاصره ی امیدها و آرزوهای دور و دراز یا حرص و آز بی حد و حساب وارد طیفهای افراطی و تفریطی هم نشود. البته اینجا یک مسئله ای هم هست راجع به طمع که وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه از مرزهای ابتدایی گذشته و حالات خلاءهای صفری را پشت سر بگذارد و وارد وادی الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی شده و بلکه ان شاء الله تشرف به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بیابد طمع هم می تواند یک شکلهای دیگری حتی پیدا کند مثل طمع برای کسب علم و بلکه ترویج و تعلیم علم و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی و حتی طمع برای گسترش و بلکه جهانی کردن اسلام و .... 

طمع و حرص و امید و آرزوهای دور و دراز اگر بصورت فردی و بلکه دنیوی هم باشند، کار را می توانند مشکل کنند مثل اینکه فردی خیلی هم طمع کند که فرض بفرمایید مالک 1000 یا حتی 1000000 آپارتمان شود و خرید و فروششان هم کند. ولی اگر دولت و حکومت هم طمع کند که هر چه بیشتر آپارتمان و حتی برج و شهرکهای مسکونی و بلکه شهرهای بزرگ و کوچک هم بسازد و آبادانی کند، هر چه بیشتر هم چنین کند پسندیده تر است!

هر چه یک فرد هم طمع کند که ثروتش هر چه بیشتر هم شود بشرطی که انسان خیّری هم باشد و بشرطی که ثروتش را هم در راه خدا استفاده کند، این هنوز می تواند دنیا و آخرتش را هم آباد کند. و اما وقتی یک حکمتی هم در کار باشد که حتی کشتیها و هواپیماها و بلکه فضاپیماهایش هم بطور جهانی کار کنند و در خدمت مردم باشند، این هم یک طمع حتی گسترده تری را می طلبد که در رابطه با حکومتهای کشورهای جهان هم باید هماهنگ باشد. البته بعضی یحتمل باز هم اشکال می فرمایند که ما هنوز در این موارد هم طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش هم داریم و مراقبتهایی را هم حتی در مدیریتهای محلی و جهانی نیز لازم داریم. و الا یک وقت دیدید که گربه هم ادعای مسلمانی کرده و بلکه پنج تا پنج تا هم قاپ می زند و شکار هم می کند!

مثلاً این هم مسئله ی مهمی است که پورفسور زورک مطرح می فرمایند که شما یحتمل نگرانید که ماده و انرژی تاریک را در طیفهای ماورای بنفش برایتان دردسر ایجاد نکنند، و اما مسئله اینجا هم هست که باید مراقب طیفهای مادون قرمز انرژیهای پایین هم بود که حتی جهشی هم نپرند حتی به طیفهای ماورای بنفش و همه را غافلگیر هم بفرمایند که دیگر این انرژیها و ماده های تاریک هم از کجا آمده اند و چرا که از جمله هم فواصل و گپهای جهشی زیادی هم از یک سر طیف تا آن سر طیف دیگر خواهیم داشت! مثلاً شما یحتمل یک جاهایی هم در جوامع آنقدر ثروت هم دارند که دیگر حتی نمی دانند با آن چه کنند، و جاهای دیگری هم می بینیم که آنقدر فقر و مسکنت و ذلت هم هست که نمی دانند چطور حتی می شود آنرا زدود طوری که فرض بفرمایید بچه و جوان زباله جمع کن با گونی زباله ای انچنان سریع هم از کنار بالای شهری ثروتمند هم رد می شود که نگران هم هست که گونی زباله ها هم به او نخورند و بلکه خاکی و کثیفش نیز نکنند؟! در یک سر طیف یحتمل قارونها را می بینیم که دارند فرو می روند در زمین و در سر دیگر طیف هم فقرایی را می بینیم که حتی یحتمل هم دارند به قارونهایی تبدیل می شوند هر چند که کارگران و امام المستضعفین هم هنوز مسئله شان را حل نکرده ایم. و حال مطلوب است بیابید انرژی و ماده ی تاریک را که در کدام دو سر طیفها هم یحتمل متمرکز شده اند گذشته از اینکه از جمله هم آیا ویمپ اند یا ماچو یا ...؟ البته یحتمل جرم ماچوها بیش از حد هم هست برای انرژی یا ماده ی تاریک! و لذا افق طلوع و غروب را هم یحتمل می توان سعی کرد یافت بسته به اینکه هندسه ی مسئله را هم در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی درست و حسابی هم بیابیم که فرض هم بفرمایید که بالاخره آیا شما با تقسیم کره ای به دو نیم کره هم می توانید کل کره را از لحاظ افقهای طلوع و غروب هم پوشش دهید یا افقهای دیگری را هم نیاز دارید که گذشته از تغییرات فصلی و حرکتهای شمالی جنوبی قطبی هم مسئله را بتوانند پوشش دهند و بلکه میدانهای همدیسی را هم حفظ نمایند و حتی کوهمولوژی هاج یا حتی حاج را هم حتی حول گروه های مونودرومی حاجی برای حاجیانی که می خواهند به مکه و حرمین شریفین هم رفت و آمد کنند حفظ کنند و ...؟! ولی خوب اینجا بعضی هم باز یحتمل اشکال می فرمایند که حالا بالاخره افق امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کدام می شود؟ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا  اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بسم الله الرحمن الرحیم

بنده ی حقیر داشتم به سخنرانی حضرت ولی فقیه مد ظله العالی در جمع کارگران گوش می کردم و واقعاً هم دلم می خواست در موردش یک چیزهایی بگویم خصوصاً اینکه قبل از آن هم سخنان رئیس جمهور هم در اخبار بود راجع به اینکه چطور هم می شود به وضعیت اقتصادی و معیشت عمومی مردم بهبود هم بخشید. ولی یک کارهای دیگری هم رخ داد و وقت هم گذشت و لذا یحتمل بهتر است بنده همان فردا اگر توانستم سر وقت هم در این موارد چیزی بگویم. ولی یک چیزهایی هم قبلاً در نظرم بود که بگویم و در ضمنش یحتمل چیزهایی هم در همین مورد بنظرم رسید و لذا بطور خودمانی و نه خیلی هم فرمال یا رسمی چند کلمه ای هم عرض کنم!

نکته ی اول راجع به یک دارویی و بلکه مولتی ویتامینی است که بنده میخواستم یک چیزی عرض کنم. حالا اسم تجاری این مولتی ویتامین را هم نمی خواهم عرض کنم، ولی یک مولتی ویتامینی هم هست برای سالمندان (geriatric). مسئله اینجا است که وقتی کار کسی به خانه ی سالمندان هم رسید طوری که معمولاً هم چندان تحرکی ندارند و بلکه یک غذایی هم می گذارند جلویشان و لذا باید هم این غذاها یک طوری برایشان قابل هضم هم شود. و اینچنین هم هست که این مولتی ویتامینهای مخصوص سالمندان می تواند برایشان کمک هم کند که غذایشان بهتر هم هضم شود.

و اما اینها یک مولتی ویتامینهایی هم نیستند که معمولاً جوانان و بلکه حتی میان سالانی که بیشتر هم تحرک دارند نیز استفاده می کنند. ویتامینها برای کسانی هم باید تجویز شود که کمبود آن ویتامین را دارند و بلکه مولتی ویتامینها هم بصورت فله ای انواع ویتامینها را یک جا تامین می کنند و حالا اگر بدن خیلی هم بذانها احتیاج نداشت بالاخره آنها را دفع هم می کند. و اما کمبود ویتامین مشکلات بدتری را هم می تواند ایجاد کند که خصوصاً افراد ورزشکار مثل قهرمانان وزنه برداری و از جمله مثلاً حسین رضازاده نیز می توانند از آن بهره مند شوند. اتفاقاً ورزشکاران بیشتر هم ممکن است به ویتامینها احتیاج داشته باشند و چنین مکملهای غذایی ای می توانند به هضم غذای آنها هم کمک کند هر چند که مقتضای نیاز آنها با نیاز سالمندان هم یکی نیست و به همین دلیل و دلایل دیگر هم انواع مولتی ویتامینها باید هم تنوعهایی داشته باشند همانطوری که انواع میوه جات را در فصلهای مختلف را هم داریم. ولی نمی شود هم گفت که بابا این حرفها چیست؟ همان میوه را بخور و السلام و نامه تمام؛ و چرا که مگر قدیمها هم این همه مولتی ویتامین و اینها هم بوده است؟ برو فکر نان کن که خربزه آب است! و ....

یک نکته ای که راجع به کارگران وجود دارد و بنده قبلاً هم یحتمل آنرا گفته ام این است که همان قاچاقی که برای آنها نیز مضر است و همان هم به تولید ملی ضرر می زند و همان وارداتی که می تواند به کارگران و بلکه بکل اقتصاد هم ضرر بزند، همان هم هست که به تولید علم نیز ضرر می زند! یعنی یک جایی هم مسئله در یک نقطه ای و بلکه مرز معینی هم بحرانی می شود چرا که اگر جلوی قاچاق و واردات بی رویه گرفته شود و از آن طرف هم تولید داخلی هم تقویت شود، همین روند قاچاق و واردات بی رویه مضر می تواند تبدیل شود به صادرات و رونق تولید ملی. یعنی این مسئله حتی می تواند در روند تولید علم ماورای تولید ملی و بلکه در سطوح بالاتری در روند تولید علوم اسلامی هم کمک کند بجای اینکه کشورهای اسلامی تبدیل شوند به مصرف کنندگان تولیدات شرقی و غربی. و اما این یک یقینی را هم می طلبد که دانشمندان اسلامی به آن درجه ای از یقین هم برسند که تولید علم را هم حتی ماورای شرکتهای دانش بنیان باورشان شود و نه اینکه نهایتاً هم به عنوان نخبه ای بروند در شرق و غرب تخصص هم بیابند و بعد هم آیا برگردند کشور خودشان یا همانجا هم بمانند و دیگر برنگردند.

مستلزم اینچنین یقینی هم همین است که شاگرد و دانشجو و طلبه را هم حالا خیلی پافشاری نکنیم و بلکه فقط هم بر طلبگی تاکید کنیم، همان مسئله است که به این باور هم برسد طلبه که اجتهاد و بلکه حضرات مراجع عظام تقلید و حتی ماورای آن حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و ناگفته هم نماند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف، یک مرتبه کانه یک الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ای را هم در بر می گیرند که طلبگی حالت خلاء و صفری را هم گویی زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند خصوصاً هم در مسئله ی درک و بلکه سربازی و جهاد فی سبیل الله امام زمان عجل الله فرجه الشریف. عرض بنده ی حقیر از جمله همین هم هست که چنین چیزی است که می تواند جهت تولید علم و اقتصاد و واردات و صادرات را هم تغییر دهد و حتی هندسه ی دیفرانسیلی را که در رابطه با حتی شرکتهای دانش بنیان را هم در بر می گیرد را با گرانش کوانتومی نیز گره بزند! چنین یقینهایی هم هستند که با شرطهای مبارزه با قاچاق و بیکاری هم گره می خورند و حتی سطوح لزوم کسب دانش را حتی برای کارگران هم بالا می برند چرا که تخصصها هم دانش بنیان می شوند و بلکه یحتمل هم روباتها جای کارگران را می گیرند و آنگاه کارگران هم باید یاد بگیرند چطور خود با روباتها کار کنند و به کارهایشان از طرق حتی هوش مصنوعی هم بهبود بخشند و ....

البته این خیلی هم به هوش مصنوعی کاری ندارد که سالک الی الله متوجه شود که کارگران دارند تا صبح در کوچه و خیابان هم کار می کنند که فرض بفرمایید برق یا گاز یا آب را هم به مردم در خانه هایشان برسانند، و لذا امثال علامه جعفری هم یحتمل از همین کارگران نیز الهام بگیرند که خوب حالا که این بندگان خدا دارند اینطور هم کار می کنند و هر چند که من هم درست خوابم نمی برد چرا که سر و صدا است؛ پس من هم بنشینم کارم را بهتر ببینم چطور انجام دهم؟!  اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿البقرة: 257﴾

 

در شاگردی و دانشجویی و طلبگیِ از حالات خلاء صفری به الفهای بینهایتهای آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی خیلی خوب هم هست که هر چند وقت یک بار به رساله ها و توضیح المسائل مراجع عظام تقلید هم رجوع کنیم و ببینیم برای حل مسائل و از جمله هم تعیین اول و آخر ماه چه می فرمایند. بعضی صراحتاً هم می فرمایند از منجمین برای این کار کمک نگیرید. حالا بنده ی حقیر اصرار هم نمی کنم که حتماً به مقاله ی زیر هم نگاهی بیاندازید، ولی یحتمل هم برای طلبه و دانشجو و حتی شاگرد ریاضی فیزیک هم بالاخره یک وقتی هر چه بیشتر هم روشن شود که چرا مراجع تقلید چنین هم می فرمایند که از منجمین کمک نگیرید!

https://arxiv.org/abs/2205.02233

 

یا در اجوبة المسائل سوال هم شده است که اگر ما در ژاپن خواستیم عید فطرمان را تعیین کنیم آیا می توانیم همان عید فطر ایران را هم حساب کنیم که همان عید فطر ما هم هست؟ البته اینجا باید توجه هم کرد که افقها متفاوت هم هستند.

ولی اینجا باید توجه هم کرد که در مرزهای بین تاریکی غروب و ظلمات شب و روشنایی فجر و طلوع آفتاب و نورانیت روز هم ما این مسئله را هم داریم که بالاخره غروب خورشید کدام است و طلوع آن هم کدام می شود؟ و الا ما دچار یک اشتباه فاحشی هم خواهیم شد که بالاخره کدام هم به کدام است؟ البته اینجا این اشتباه هم هست که چرا ماه نو را نمی توان در حول و حوش سحر همان شبی که ماه هم دیده می شود نیز رویت کرد؛ یعنی در غروب می شود ولی در طلوع همان شب هم نمی شود! یحتمل بعضی اشکال هم کنند که آسمان شب در غروب و طلوع با هم فرق و بلکه فرقها هم خواهند داشت.

نکته ی دیگر اینجا این است که سوای اینکه امیر المومنین علی ابن ابیطالب هم خورشید بی غروب هم تشریف دارند، این هم نکته ی دیگری است که از لحاظ هندسی نیز ما تشخیص دهیم که هندسه ی خورشید بی غروب هم یعنی چه؟! مثلاً اگر ما یک جاهایی هم ظلمات محض داشتیم که حتی خورشید بی غروب هم بر آن بتابد، آیا آنگاه هندسه ی آن می تواند هم باعث شود که از همین ظلمات محض هم بدر آید چرا که آنگاه افقش هم تغییر کرده است؟! یک نکته در همین زمینه هم می تواند از این لحاظ باشد که درست هم هست که می فرماید لا اقسم بمواقع النجوم، ولی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه در شاگردی و دانشجویی و طلبگی حالات خلاء صفری بسمت الفهای بینهایتهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نجوم و فقه چطور با هم تلاقی می کنند؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ ﴿الاسراء: 1﴾

 

إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ ﴿الحج: 38﴾

وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرینَ ﴿النحل: 126﴾

لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُواْ أَذًى کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ ﴿آل عمران: 186﴾

سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿الرعد: 24﴾

 

فرازی از سخنرانی تلویزیونی به مناسبت روز جهانی قدس در آخرین جمعه‌ی ماه مبارک رمضان ۱۴۴۳ ۹ /اردیبهشت/ ۱۴۰۱

 

 بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّد الخلق وأشرف البریة سیّدنا محمّد المصطفی خاتم المرسلین و علی آله الطّاهرین وصحبه المنتجبین ومن تبعهم بإحسان إلی یوم الدین.

السلام علی جمیع أبناء أمّتنا رجالاً ونساءً فی أرجاء العالم ... السلام علی شباب العالم الإسلامی ... السلام علی الشباب الشجعان والغیاری الفلسطینیین وعلی جمیع أبناء فلسطین.

حلّ مرّة أخری یومُ القدس ... القدسُ الشریف یوجِّه دعوتَه إلی جمیع المسلمین فی العالم. فی الواقع ما دامَ الکیانُ الغاصِبُ والمجرم الصهیونی یسیطر علی القدس، فإنّ أیامَ السنةِ کلَّها یجبُ أن نَعتبرها یومَ القدس. القدسُ الشریفُ قلبُ فلسطین، وکلُّ الأرض المغتصبة من البحرِ إلی النهر، هی امتدادٌ للقدس. الشعبُ الفلسطینی فی کل یوم یُبدی أکثرَ مما مضی صمودَهُ بشهامة قلَّ لها نظیر، ویقفُ بوجهِ الظلم، وسیظلُّ فی هذا الوقوفِ الصامد. الشبابُ – بما یقومونَ به من عملیاتِ تضحیة – قد أصبحوا دِرعاً دفاعیاً لفلسطین، ویبشّرون بالواعِدِ من المستقبل.

...

الکیانُ الصهیونی، مع أنّ قُواهُ خائرة، لا یزال یُواصلُ جرائمَهُ، ویُشهِرُ السلاحَ بوجه المظلومین، ویقتل النساءَ والأطفالَ والعُزّلَ من الشیوخ والشباب، یزجُّ فی السجون، ویمارسُ التعذیب، ویهدم البیوت، ویُبیدُ المزارعَ والـمُمتلکات.

الدجّالونَ من أدعیاءِ حقوقِ الإنسان فی أوربا وأمریکا الذین یَملأون الأجواءَ بالضجیجِ تجاهَ قضیةِ أوکرانیا تَراهُم قد خُتِمَ علی أفواهِهم تجاهَ کلّ هذه الجرائم فی فلسطین، فلا یدافعون عن المظلوم، بل یُغدقون علی الذئب المفترس بالمساعدات.

هذا درسٌ کبیر. فی قضایا العالم الإسلامی وعلی رأسها القضیةُ الفلسطینیةُ لا یمکنُ الاعتمادُ علی هذه القوی العنصریة المعاندة، ولا ینبغی ذلک.

قوةُ المقاومةِ المستَلهَمَةُ من تعالیم القرآن الکریم وأحکامِ الإسلامِ العزیز هی وحدَها القادرةُ علی حلّ مسائلِ العالم الإسلامی وعلی رأسها المسألةُ الفلسطینیة.

تَبلوُرُ تیار المقاومةِ فی منطقةِ غربِ آسیا فی العقود الأخیرة کان أکثرُ الظواهر برکةً فی المنطقة. قامةُ المقاومةِ کانت هی التی طَهّرت الجزءَ اللبنانی الـمُحتلّ من رجسِ وجودِ الصهاینة، وأخرجت العراقَ من حُلقوم أمریکا، وأنقذت العراق من شر داعش، وزوّدت بالمددِ المدافعین السوریین مقابلَ مخططاتِ أمریکا. المقاومةُ تکافِحُ الإرهابَ العالمی، وتساعدُ الشعبَ المقاومَ الیمنی فی الحرب المفروضةِ علیه، وتصارعُ الوجود الغاصِبَ الصهیونی فی فلسطین، وسَتُطِیحُ به بتوفیق الله تعالی، وبجهودِها وجهادِها تجعلُ مسألةَ القدسِ وفلسطینَ بارزةً أکثرَ فأکثر فی أوساطِ الرأی العامِ العالمی.

أنتم یا أبناء فلسطین، وأنتم أیها الشباب الـمُضحّون فی الضّفّة الغربیة و فی أراضی ثمانیة وأربعین، أنتم أیها المناضلون فی مخیّم جِنین، وأنتم أیها الساکنون فی المخیمات الفلسطینیة فی الشتات ... أنتم تشکّلون القسمَ الأهمَّ والأکثرَ حساسیةً وریادة فی جسد المقاومة. فاعلموا:
«إِنَّ اللهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا»
و «وَلَئِن صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرینَ»
و «وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ»
و «سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ».

 

 متن فارسی:
 
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّد الخلق و اشرف البریّة سیّدنا محمّد المصطفی خاتم المرسلین و علی آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
سلام بر همه‌ی برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان! سلام بر جوانان دنیای اسلام! سلام بر جوانان شجاع و غیور فلسطینی و بر همه‌ی مردم فلسطین.
بار دیگر روز قدس فرا رسید. قدس شریف همه‌ی مسلمانان جهان را فرا میخواند. حقیقت آن است که تا رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیست بر قدس مسلّط است، همه‌ی روزهای سال را باید روز قدس دانست. قدس شریف، قلب فلسطین است و سراسر کشور غصب‌شده، از بحر تا نهر، ادامه‌ی قدس است. ملّت فلسطین هر روز بیش از گذشته نشان میدهد که با شهامتی کم‌نظیر در برابر ظالم ایستاده و خواهد ایستاد. جوانان با عملیّات فداکارانه‌ی خود، سپر دفاع فلسطین شده‌اند و آینده‌ای متفاوت را  مژده میدهند.

...

رژیم صهیونیستی البتّه با اینکه از نفَس افتاده است، همچنان به جنایتهای خود ادامه میدهد و با سلاح به جان مظلومان افتاده است؛ زن، کودک، پیر و جوان غیر مسلّح را به قتل میرساند، زندانی و شکنجه میکند، خانه‌ها را ویران میسازد، مزارع و دارایی‌ها را نابود میکند؛ امّا دروغگویان مدّعی حقوق بشر در اروپا و آمریکا که در قضیّه‌ی اوکراین آن غوغا را به راه انداختند، در برابر این‌همه جنایت در فلسطین مُهر سکوت بر لب زده‌اند و از مظلوم دفاع نمیکنند بلکه به گرگ‌ خونخوار کمک هم میکنند.
این درس بزرگی است که در قضایای دنیای اسلام و در رأس آن قضیّه‌ی فلسطین، به این قدرتهای نژادپرست و معاند نمیتوان و نباید تکیه کرد؛ تنها با نیروی مقاومت که برگرفته از تعلیم قرآن کریم و احکام اسلام عزیز است، میتوان مسائل دنیای اسلام و در رأس آن مسئله‌ی فلسطین را حل کرد.
شکل‌گیری مقاومت در منطقه‌ی غرب آسیا در دهه‌های اخیر پُربرکت‌ترین پدیده‌ی این منطقه بوده است. کیان مقاومت بود که بخشهای اشغال‌شده‌ی لبنان را از لوث وجود صهیونیست‌ها پاک کرد(۱۱)، عراق را از حلقوم آمریکا بیرون کشید، عراق را از شرّ داعش نجات داد، و به مدافعان سوری در برابر نقشه‌های آمریکا مدد رسانید. کیان مقاومت با تروریسم بین‌المللی مبارزه میکند، به مردم مقاوم یمن در جنگی که به آنها تحمیل شده است یاری میرساند، با موجودیّت غاصبان صهیونیست در فلسطین پنجه می‌افکند و به توفیق الهی آنها را به زانو در می‌آورد، و با تلاش مجاهدانه، مسئله‌ی قدس و فلسطین را در افکار عمومی جهان روزبه‌‌روز برجسته‌تر میکند.
شما مردم فلسطین، شما جوانان فداکار در کرانه‌ی غربی و در سرزمین‌های ۴۸، شما مبارزان اردوگاه جِنین، و شما ساکنان اردوگاه‌های فلسطینی در بیرون از فلسطین، بخش مهم و حسّاس و پیشران کیان مقاومتید و بدانید که «اِنَّ اللَهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنوا»، و «لَئِن صَبَرتُم لَهُوَ خَیرٌ لِلصّابِرین»، و «وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا فَاِنَّ ذٰلِکَ مِن عَزمِ الاُمور» و «سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم فَنِعمَ عُقبَی الدّار».

 

 

روز جهانی قدس، روزی است در آخرین جمعه ماه رمضان هر سال که این روز را مستمراً از حالت محلی در زمان و مکان بیرون آورده و آنرا پیوسته هم حتی در هر روز سال روزی جهانی ماورای زمان و مکانی خاص هم می کند! حضرت ولی فقیه و رهبری مد ظله العالی می فرمایند: حلّ مرّة أخری یومُ القدس ... القدسُ الشریف یوجِّه دعوتَه إلی جمیع المسلمین فی العالم. فی الواقع ما دامَ الکیانُ الغاصِبُ والمجرم الصهیونی یسیطر علی القدس، فإنّ أیامَ السنةِ کلَّها یجبُ أن نَعتبرها یومَ القدس. (بار دیگر روز قدس فرا رسید. قدس شریف همه‌ی مسلمانان جهان را فرا میخواند. حقیقت آن است که تا رژیم غاصب و جنایتکار صهیونیست بر قدس مسلّط است، همه‌ی روزهای سال را باید روز قدس دانست. )

قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُواْ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِینَ ﴿النحل: 102﴾

وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَبَنَاتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یَصِفُونَ ‎﴿الأنعام: ١٠٠﴾‏

أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِینَ ‎﴿الصافات: ١٥٣﴾‏

أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا یَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاکُم بِالْبَنِینَ ‎﴿الزخرف: ١٦﴾‏

 

بنده ی حقیر داشتم از وسطهای یک برنامه ای باسم افق نو در کانال افق پریروزها تماشا می کردم که مرحوم نادر طالب زاده و دکتر فواد ایزدی و دکتر مسعود اسداللهی هم در یک میزگردی شرکت داشتند که به چرایی های این مسئله می پرداخت که آمریکا کنفرانس افق نو مرحوم طالب زاده و افرادی را که در آن شرکت کرده بوده اند را هم در زمان دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا تحریم کرده بود. یک بحثی بود بین دکتر فواد ایزدی و مرحوم نادر طالب زاده که آمریکا حتی برای اساتید دانشگاهی که مایلند به ایران بیایند و در کنفرانسهای علمی هم شرکت کنند مشکلات و مزاحمتهایی را گویا ایجاد می کند.

البته بنده ی حقیر خیلی وقت هم هست که در محیط دانشگاهی زیاد نیستم الا اینکه از مقالات دانشگاهیان در آرشیو دانشگاه کرنل و ژورنالها حتی المقدور بصورت اینترنتی اگر بتوانم هم استفاده می برم. ولی اینجا یک نکته ی خیلی قابل توجههی هم هست که همان موقعی که این برنامه دوباره داشت بازپخش هم می شد بنظر این بنده ی حقیر رسید که این در نزد دانشگاهیان و حوزویان و بلکه اهل مسجدی که بنده خود ملاقات هم کرده ام دیده می شود و همین را هم حضرت ولی فقیه بدان اشاره فرموده اند. و آن نکته این است که در رسیدن به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی از شاگردی و دانشجویی و طلبگی به استادی، یک چیز خیلی مهمی و بلکه اصلا مسئله ی خاصی هم نداریم! یعنی نعوذ بالله شما متصور هم شوید که در انتباهاتی که در از قبیل قصه ی حضرت یوسف علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیه السلام نهفته است، شما همه ی مشکلات حضرت یوسف علیه السلام را هم در نظر آورید ولی بعد هم بگوییم که حالا ما دیگر کاری هم نداریم که آیا او عزیز مصر هم می شود یا نمی شود و بلکه کاری هم نداریم که آیا اصلا فرعونی هم در کار بوده است یا نبوده است و در عین حال هم او عزیز مصر می شود!

اهمیت مسئله اینجا است که در امر شاگردی و دانشجویی و طلبگی بدون اجتهاد و بدون حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی، فرقی هم چنذان نمی کند که فرض بفرمایید برای تعیین روز عید فطر آیا ما جایز هم هستیم که مثلثاتی را از قبیل تلسکوپ هابل و بلکه فضانورد در سفینه ی فضایی در یک خط و پشت کره ی خورشید یا جلوی کره ی  خورشید و بعد ماه و بعد زمین در حالتی زسوفی را هم جایز است که در نظر بگیریم یا این مسئله همراه دیگر مثلثات 123 فضایی سفینه ی فضایی- ماه-خورشید فقط مسئله ای علمی- تخیلی هم هست و بس؟ نظیر اینکه حالا ما بیاییم افراد کشورهای مختلف را هر کدام را با سفینه های فضاییشان هم در نظر آوریم که آنگاه چه کلافهایی را هم بطور محلی و بلکه جهانی در هر کشوری هم تشکیل می دهند؟ و عید فطر محلی و جهانی هم کدام می شود؟ یعنی سوال اینجا هم هست که یک وقت هست که ما تعداد متناهی ای شاگرد و طلبه و دانشجو را هم داریم که مایلند مسئله را حل کنند و به الفهای بینهایتهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه برسند و یک وقت هم هست که خود این مسئله در تعداد همین شاگردان و دانشجویان و طلبه ها به سمت الفهای بینهایتهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه هم سوق می کند! یعنی نه فقط مسئله این است که شما بینهایت هم قصه هایی دارید که همه و همه از داستان حضرت یوسف علی نبینا علیه السلام سرچشمه می گیرند و بلکه بینهایت هم قصه هایی داریم از حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امیر المومنین علی ابن ابیطالب و ائمه ی معصومین و حضرت صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف را هم داریم کانه در یک وضعیتی از الفهای بینهایتهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه بطور نه فقط محلی و بلکه حتی جهانی هم بینهایت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم داریم که همه و همه در جبهه های حق علیه باطل هم مشغول جهاد فی سبیل الله هم تشریف دارند!

البته اینجا یحتمل بعضی اشکال هم می کنند که تو نمی توانی بین قریه ها و بلکه کشورهای روشندلها و حتی شیریندلها هم آنچنان سرگردان شوی که مملکت کوردلها را هم اصلا مورد ملاحظه قرار ندهی که فرض بفرمایید مسئله شان حتی این است که حتی کدام اسلام؟! و چه رسد به اینکه حالا شما دارید می فرمایید که همه و همه هم کانه هر یک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف دارند؟ لابد بنده ی حقیر هم فقط هست که مشغول گریه و ندبه در دعای ندبه هم هست! مسئله ی سخت و کوردلی شاگردی و دانشجویی و طلبگی حتی بدون اجتهاد و استادی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم همینجا است که خوب حالا نعوذ بالله فرض بفرمایید که خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم یک کمی شاگردی و دانشجویی و طلبگی بدون استادی و اجتهاد هم بفرمایند؛ مگر چطور می شود؟!!!

موضوع اینجا این است که حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند در بین بقیه ی دانشجویان و طلبه ها و شاگردان به عنوان طلبه و دانشجو و بلکه شاگردی دیگر هم حاضر شود و از مستمعین دروس اساتید حوزه و دانشگاه گردد و بلکه در گردهماییهایی و کنفرانسهایی هم شرکت کند. ولی کوردلی قضیه همینجا هم هست که حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم از حضور در کلاسهای درس باز داریم برای اینکه او فرض بفرمایید که پیش نیازهای آن کلاس را هم ندارد! یک وقت هست که می فرمایند طرف از روی فرض بفرمایید افسردگی هم می رود سر کلاسهایی می نشیند ولی نمی داند که اصلا استاد چه دارد می گوید؟ آیا مثلاً دارد فارسی می گوید یا عربی؟ و لذا می فرمایند که این کار او عقلایی هم نیست و فایده ای هم ندارد و باید هم از حضور او مانع شد! و این بدبخت هیچ گاه هم نباید انتظار داشته باشد که به استادی یا اجتهاد هم برسد.

ولی یک وقت هم هست که می فرمایید که این مهم نیست که سالک الی الله کیست؟ و همین که توجه هم داشته باشد که دارد چه می کند و در مسجد هم برای نماز حضور پیدا کند، همین هم کافی است که با بقیه ی نمازگزاران اقامه ی نماز کند! و اما حالا این هم که کسی تواند حتی به حتی امامت جماعتی هم برسد سوای ا ینکه حالا آیا اجتهاد هم دارد یا خیر، این خود یک حسابهای دیگری هم دارد و البته این تنها شروع مسائل هم می تواند باشد. ولی حالا اینجا اینکه فرقهای بین کوردلی و روشندلی و شیریندلی هم کدامند و مملکت هر کدام نیز کدام می شود؟ اینجا بسیاری مسائل را هم داریم که یحتمل حتی مورد تایید بسیاری از پزشکان و حکمای الهی هم نباشند که آیا چقدر هم می شود مملکت هر یک از اینها را هم از هم جدا کرد و جداگانه هم در نظر آورد سوای اینکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در چه غربتی ممکن است گرفتار شده باشند با وجود همه ی کلافهایی هم که بطور محلی و جهانی روی کره ی زمین و ماه و خورشید و دیگر کواکب و ستارگان و سیارات و قمرهای مصنوعی و حتی سفینه های فضایی فضانوردان و در کشتیها و هواپیماهای مسافربری و حتی اتومبیلها و اتوبوسها و بلکه اینترنتی هم در نظر گرفته شوند. اینجا این سوال هم مطرح است که آیا این کیست که با این همه ادوات و وسایل و مجهزات و حتی سلاحهای بزرگ و کوچک هم بیشتر در غربت است؟ آیا خود بشریت است یا واقعاً هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف است که در غربت و غریب هم هست؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقًا یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْکِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَیَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿آل عمران: 78﴾

 

التاسع : أن یقول عشر مرات : 

یا دائِمَ الفَضْلِ عَلى البَرِیَّةِ ، یا باسِطَ الیَّدِیْنِ بِالعَطِیَّةِ ، یا صاحِبَ المَواهِبِ السَّنِیَّةِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ خَیْرِ الوَرى سَجِیَّةً ، وَاغْفِرْ لَنا یا ذا العَلى فِی هِذِهِ العَشِیَّةِ.

وهذا الذکر الشریف وارد فی لیلة عید الفطر أیضاً.

 

 

بعضی یحتمل اشکال هم می فرمایند که مسئله ی تعیین عید فطر هم خیلی مسئله ی خاصی نیست که حالا ما هم بخواهیم اینقدر راجعش بحثهای نجومی و بلکه علمی- تخیلی عجیب و غریب هم کنیم! ولی بنده ی حقیر فکر می کنم که این مسئله بسیار هم اهمیت دارد برای اینکه مثالی است برای گرانش کوانتومی و بلکه الکترودینامیک کوانتومی؛ حالا بعضی هم یحتمل اشکال می فرمایند که خیر اینطور نیست؟ و خوب، هر کسی هم نظرش برای خودش محترم هم هست!

ولی عرض بنده ی حقیر اینجا است که وقتی کارخانه ی هواپیما سازی و بلکه فضاپیما سازی مسافربری ما هم تکمیل شد و حتی هر کسی هم که اراده کند بتواند هواپیما و فضاپیمای اختصاصی خودش را هم داشه باشد که هر وقت هم خواست سوارش شود و برود در فضا یک چرخی هم بزند؛ آنگاه دیگر مسئله ی تعیین عید فطر را هم اینقدر ایراد نمی کنند که مگر عید فطر هم این همه مسائل را باید داشته باشد؟ مگر حتی مسئله قریه ی روشندلان و بلکه قریه ی همجوار شیریندلها را هم دارد؟ آنگاه حتی هر کسی مشکلات پزشکی و از جمله حساسیتهای بویایی هم پیدا کرد، می تواند هم ویدئویی- تصویری- اینترنتی هم با پزشکش تماس گرفته و او هم دقیقاً به او گوشزد می فرماید که سوار فضاپیمایت شو و دقیقاً هم چقدر به شمس الشموس خورشید نزدیک می شوی تا بالاخره با یک درمان لیزری شمسی بمدت لازمه هم تو را درمانت کنیم؛ البته باید هم مواظب باشد که به عنوان مرغ سوخاری یک مرتبه به کره ی زمین هم برنگردد! و حالا بعدش یا حتی قبلش هم بنا بر دستور العمل پزشک اگر خواستی یک یا بلکه چند دور قمری مصنوعی الی حتی کما بیش طبیعی هم با فضاپیمایت حول زمین بزنی دیگر خود دانی؛ ولی عجب هم برت ندارد یک وقت که حالا من هم شده ام یک قمر طبیعی تک نفره حول سیاره ای چنین و چنان و ...!

ولی برای اینکه خیلی هم از مسئله ی اصلیمان یا همان تعیین عید فطر و اینکه روز سی ام ماه آخر ماه است یا بلکه اول ماه بعد هم می شود، فرض بفرمایید که حالا فضانورد ما در قطب شمال یا جنوب و نه فقط مثلاً در آرژانتین یا آفریقای جنوبی یا استرالیا هم تشریف دارند و مایل هم هستند که ماه نو را رویت هم بفرمایند. و در هیئتی هم که برای این کار هم تنظیم شده است همه و همه نیز تصمیم می گیرند که ماه فعلاً امشب قابل رویت هم نیست و لذا باید هم امشب شب سی ام ماه اعلان شود. نکته ی هوا- فضایی اینجا است که فضانورد ما می تواند سوار فضاپیمایش شده و عمود بر سطح کره ی زمین هم تشریف ببرند به فضا و آنقدر در فضا ادامه دهند تا آن خطی که در نقطه ی روی زمین که تشریف داشتند و خط وصل زمین 1، ماه 2، خورشید 3 را بصورت یک خط 123 که روی آن کره ی ماه 2 هم پشت به خورشید و لذا ناپدید هم هست، همان خط 123 وقتی باندازه ی کافی هم در فضا حرکت کرده و عمود بر زمین ادامه بفرمایند تبدیل می شود به مثلثی 123 که حالا یک راس آن یعنی 3 هم از زمین انتقال یافته است به فضاپیمای فضانورد ما که دو راست دیگرش هم خورشید و ماه است. حالا اگر فضانورد خیلی زرنگی هم باشد یحتمل حتی بتواند خط 123 زمین ماه خورشید را تبدیلش کند به خط 312 چنانچه کانه رفته است آنطرف خورشید و حتی زمین هم کمابیش زسوف (بر وزن کسوف و خسوف) شده است. یعنی چه؟ یعنی از نقطه نظر فضانورد ما توانسته است روی خطی هم قرار بگیرد که زمین ماه خورشید هم در یک خط اند ولی خودش هم رفته است روی همین خط ولی آنطرف خورشید و لذا زمین هم از نقطه نظر او بوسیله ی ماه زسوف شده است؛ هر چند که ماه از زمین هم نسبتاً کوچکتر است و لذا یک زسوف نسبی را هم خواهد مشاهده کرد.

ولی نکته ی قابل توجه اینجا هم هست که مثلاً اگر تلسکوپ هابل نیز باندازه ی کافی از زمین در نقطه ای که فضانورد ما نیز روی زمین قرار دارد دور شود، آنگاه چه فازی از ماه را می تواند برای مشاهده گر هابلی هم روی زمین بفرستد؟ یعنی مثلث 123 که 1 حالا تلسکوپ هابل و خورشید و ماه هم مثل قبل هستند، یک وقتی اگر عمود بر نقطه ی فضانورد غیر فضایی و بلکه زمینی ما که هنوز خیلی هم مایل به فضانوردی نیست و فقط هم تلسکوپی مایل است به مشاهدات خود بپردازد، چه وقتی این مثلث 123 حکم فاز ماه کامل را خواهد داشت آنچنان که باید هم یک حالت خطی 213 را هم پیدا کند؟! و چه وقتی هم می تواند یک حالت دیگری را که فرض بفرمایید ماه نو شب اول هم هست را بیابد؟! و حالا شما حساب هم بفرمایید که به تعداد افراد روی کره ی زمین هم شما تلسکوپ هابل داشته باشید که بتوانند برای آنها موقعیت عمودی تلسکوپی همه ی فازهای کره ی ماه را هم برای آنها محاسبه کنند!

البته اینجا بعضی هم اشکال بفرمایند که این حالت اخیر یک حالت آماری خیلی تو در توی پیچیده ای هم هست که فضا را می تواند پر کند از زباله های فضایی که برای ما یحتمل پر هزینه هم شود که این زباله های فضایی را هم پاک کنیم! ولی نکته اینجا است که چطور هم هست که از میان همه ی این ریاضی فیزیک آماری حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم ما یک حرکت اوپتیمالی هم داریم که خود ماه کانه بر حسب فطرتش هم برمی گزیند و بلکه خیلی هم حرکتش آماری نیست آنچنان که واقعاً هم ما در طول ماه همین فازهایی را هم داریم که مشاهده گران زمینی نیز مشاهده می فرمایند؟!

حالا یحتمل بعضی هم اینجا اشکال بفرمایند که نخیر؛ اینهایی که تو می فرمایی نیست و بلکه سر قضایا را وقتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف فرما شوند ما می توانیم حق و حقیقتش را متوجه شویم و بلکه حتی به کارخانه هایی نظیر اتومبیل سازی و کشتی سازی و هواپیما سازی و حتی فضاپیما سازی هم هیچ احتیاجی نداریم و خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم که تشریف بیاورند خودشان همه ی کارها را درست می فرمایند. فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا ﴿طه: 114﴾ و السلام نامه تمام و آخر دعوانا والحمد لله رب العالمین. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضا حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَآجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿البقرة: 258﴾

 

مسئله ی رویت ماه و تعیین روز عید فطر، یک حکمی هم دارد که آیه ی 58 مبارکه ی سوره ی بقره یک وجه آن است همانطوری که آیه ی 59 راجع به عزیر نیز وجه دیگری را نشان می دهد؛ و آن این است که آیا برای کل کره ی زمین هم هست که عید فطر را امام زمان عجل الله فرجه الشریف تعیین می فرمایند یا فقط برای کشوری که در آن زیست می فرمایند؟ اینجا است که اگر ماه را در سحر روز عید فطر هم مشاهده شود مهم می شود! نقطه ی مورد بحث این است که مثلاً اگر ماه در مشهد الرضا قابل رویت نباشد، ولی در تبریز قابل رویت شود، آیا تکلیف چیست؟! آیا مردم مشهد عید فطرشان با عید فطر مردم تبریز باید متفاوت باشد؟!

به همین ترتیب اگر ماه در مشهد یا حتی تبریز هم قابل رویت نبود، ولی در ترکیه و عراق اقبل رویت شد، یا اینجاها هم قابل رویت نشد ولی در اروپا قابل رویت شد، یا در اینجاها هم قابل رویت نشد ولی در نیویورک یا سان فرانسیسکو هم قابل رویت شد، تکلیف چیست؟ و بالاخره اگر ماه دوباره در سحر هم برگشت به همان نقطه ای از مکان اول خودش که شب قبل مشاهده نمی شد ولی حالا هم قابل مشاهده شده است، تکلیف چیست و این در صورتی است که در این صورت هم باید قبل از اینکه برگردد به نقطه ی اول مکان اولی که دیشبش هم قابل رویت شده است، در جاهای دیگر هم بالاخره قابل رویت می شد و بلکه یک هلالی یا یک قاچی از کره ی زمین را هم در بر می گرفت که در آن هلال ماه قابل رویت شده است!

یعنی سوال اینجا است که آیا این امکان هم هست که در یک ماه رمضانی از ماه های رمضان بدین ترتیبی که گفته شد هیچ جا حتی ماه در سحر هم قابل رویت نباشد همانطوری که در شب قبلش هم قابل رویت نیست و همانطوری که در هیچ جای کره ی زمین هم قابل رویت نیست و لذا مسئله بر همه مسلم هم می شود که ماه در آن شب بر هیچ کس قابل رویت هم نمی توانسته بوده باشد! بنظر این حقیر می رسد که این نوع از عدم رویت و اثبات سی روزه بودن ماه رمضان یک حالت جهانی تری را هم خواهد داشت نسبت یه اینکه فقط بطور محلی هم در یک نقطه ای از شهری یا حتی کشوری هم ماه قابل رویت نشود! البته تا آنجایی که مسئله مربوط به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست همانطوری که گفته شد مسئله یک وجهی هم دارد آنچنان که یحتمل هم احتجاجی هست مثل اینکه حضرت ابراهیم علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیه السلام می فرماید که خورشید و شمس از این طرف مشرق هم بیرون می آید و حالا تو از آن طرف مشرق هم سعی کن بیرونش آوری! در این مسئله هم یک چنین احتجاجی حتی نجومی نیز هست که دقیقاً هم حتی به خسوف و کسوف ماه و خورشید نیز برنمی گردد و بلکه همان چگونگی مسئله ی رویت ماه و تعیین عید فطر در روز بیست و نهم یا سی ام هم هست.

و لذا نکته ی مهمی که در سوالات ریاضی فیزیک نجومی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی موجود است اینکه باید خیلی هم مراقب بود که نکند حتی نه فقط حکیم الهی ای را فلاسفه بگذارند سر کار که حکم قضایا چنین است و نه چنان و لذا روز عید فطر حتی جهانی را هم در روزی غیر از عید فطر برگزار بفرمایند و هیچ کس هم ایرادی نکند و .... و چرا؟ چون خدای ناکرده حساب هم بفرمایید که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف آورده اند و هیچ کس هم هنوز درسهایش را نخوانده است و بلد نیست و و السلام نامه تمام! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
عَبَسَ وَتَوَلَّى ﴿1﴾

 

یک بنده خدایی می رود به یک دیار و قریه ای و می بیند که انگار نه انگار که عید فطر است و بلکه مثل اینکه همه هنوز روزه اند! یک کمی که پرس و جو می کند، متوجه می شود که شهروندان این قریه همه و همه نابینا ولی روشندل هم هستند و لذا نمی توانند هم ماه را رویت کنند و ببینند که آیا عید فطر است یا خیر. نزدیکترین قریه به آنها هم همه و همه بقول معروف خیلی شیرین هستند و از این بابت هم نمی توانند روزه بگیرند و لذا حالا اینکه عید فطر هم هست یا نیست خیلی برایشان فرقی نمی کند. این است که این بنده خداهای روشن دل همه ی سال را هم روزه می گیرند و حالا می خواهد عید فطر باشد یا نباشد؛ ولی عید قربان را دیگر حتماً سعی می کنند رعایت کرده و روزه نگیرند. این است که این بنده خدایی که اتفاقاً یک حکیم الهی هم بود به شهروندان این دیار عرض می کند که بابا عید فطر است و بالاخره افطار هم بفرمایید برای اینکه حرام هم هست که در عید فطر روزه بگیرید. و شهروندان هم از او تشکر می کنند که باعث شده است که دیگر عید فطر را اقل کم روزه نگیرند.

و اما یک زن کافری که سه ماهه هم حامله بوده است هم در همین حین می آید نزد این حکیم الهی و اظهار می دارد که من وضع این مردم را که دیدم خیلی متاثر هم شدم و لذا دلم می خواهد اسلام هم بیاورم. و زن کافر حامله می فرماید که آیا من هم باید ماه روزه بگیرم در حالی که حامله هم هستم؟! حکیم الهی می فرمایند که اتفاقاً برای بچه ات خیلی خوب هم خواهد بود که یک ماه رمضان را هم در حینی که حامله ای روزه بگیری! اشکالی ندارد. این سفر که گذشت و ان شاء الله دفعه ی بعد! و زن کافر هم بدین ترتیب مسلمان شد و اتفاقاً حجابش را هم خیلی سفت و سخت رعایت می کرد!

فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِینَ ﴿76﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ یَهْدِنِی رَبِّی لأکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ﴿77﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَآ أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ﴿78﴾ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿79﴾ سوره مبارکه الانعام

 

البته بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که رویت ماه بستگی هم دارد به افقی که در آن افق بر روی زمین هستید و از جمله در کدام شهر و دیار و کشور و قاره ای هم تشریف دارید و مسئله فقط رویت با تلسکوپی فضایی مثل هابل هم نمی تواند باشد هر چند که یحتمل خوبی داشتن کارخانه های هواپیما سازی مسافربری هم همین است که  می توان در همان مختصات زمینی رفت به اندازه ی کافی ماورای ابرها ما فوق آن نقطه ی زمینی! ولی نکته اینجا هم هست که اگر مثلاً در تهران ماه قابل رویت نیست آیا در افقهایی که ساعاتشان  چقدر چقدر هم جلوتر و بلکه عقب تر از ما است یحتمل قابل رویت هم است؟

البته بعضی دیگر یحتمل بدرستی هم اشکال می کنند که اگر ما افق امام زمان مان را هم بتوانیم بیابیم، مسئله حل است! ولی نکته ی قابل توجه در رابطه با حکیم الهی همینجا است که گاهی اوقات هست که شبه- حکیم الهی هم هست که دکان باز کرده است و دارد همه را می گذارد سر کار، ولی گاهی اوقات هم هست که خود شبه- حکیم الهی هم خبر ندارد که چطور بعضی که دست او را خوانده اند حتی خودش را هم گذاشته اند سر کار که در توهماتش هم خیلی یحتمل بنظرش برسد و خطاب به خودش بفرماید که عجب حکیم الهی است این بابا! بنده می توانستم بدوم بروم نماز عید فطر یک جورهایی هم ولی با توجه به هشدارهایی هم که داده می شوند گفتم یحتمل نروم که حتی در فضای باز هم خدای ناکرده علائمی در دیگران هم ایجاد نشود. عید فطرتان مبارک! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَبًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لا أُحِبُّ الآفِلِینَ ﴿76﴾ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ یَهْدِنِی رَبِّی لأکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ﴿77﴾ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّی هَذَآ أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ﴿78﴾ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿79﴾ سوره مبارکه الانعام

 

اینکه از کواکب و نجوم و قمر و شمس و بلکه آسمانها و زمین هم بتوانیم روی به یک فطرتی کنیم که خالق همه ی اینها هم هست، همین بس که ما برای رویت ماه نو ممکن است در بین روز سی ام ماه یا اول ماه بسته به اینکه آیا ماه قابل رویت هم هست یا خیر مسئله ای داریم! مسئله فقط این نیست که آیا ماه قابل رویت نیست چرا که هوا ابری است یا حتی خسوف هم ممکن است باشد. ممکن است هوا خیلی هم صاف و شفاف باشد، ولی مسئله دقیقاً این است که آیا این ماه که به آخر رسید بیست نه روز است یا سی روز است؟! حالا اینکه از لحاظ نجومی چرا ماه می تواند چنین نوسانی هم بین بیست و نه یا سی روز داشته باشد هم یک مسئله ای است که جای خود را از لحاظات نجومی هم دارد. البته اگر تلسکوپ هابل را هم داشته باشیم اینجا می تواند در رویت ماه نو در صورت ابری بودن هوا کمکها هم کند از آنجایی که ماورای ابرها هم واقع باید باشد و ...! ولی حتی با تلسکوپ هابل هم باید دقت کرد که آیا ماه سی روزه هم هست یا بیست و نه روزه! حالا اینکه اصلا چرا ماه مثل برجهای شمسی 31 روزه یا حتی کمتر مثل 28 روز یا بیشتر هم نمی تواند شود مسئله ای دیگر است.

البته مسئله این هم هست که اگر ماه در شب بیست و نهم قابل رویت نیست و اگر در سحر آن شب در اثر حرکات وضعی زمین، ماه، خورشید نسبت به هم حتی بمقدار کمی از شب تا سحر هم ماه را قابل رویت خواهد کرد؟ ولی یحتمل اشکال هم شود که ملاک رویت در حوالی غروب است و نه سحر اگر هم تازه قابل رویت شود آن وقت! اینجا ملاحظه می شود که یک ملاحظات ذهنی و فکری و ذهنیاتی را داریم که قابل بحث هم هستند ولی اینکه رویت این واقعه ی نجومی واقعاً هم چگونه است آنطور که نیاز به مشاهده ی ماه هم البته در صورت امکان نیز دارد و بلکه چطور هم اجماعی روی آن صورت می پذیرد که رویت ماه را بتوان بر اساس آن اعلان هم کرد، باز مسئله ای دیگر است. از جمله اینکه آیا تلسکوپ هم مورد قبول کدام مراجع هم هست یا نیست؛ و ...! مشکل اینجا این است که رویت ماه در طول یک ماه هم نوساناتی دارد که از یک مدت زمان خیلی کوتاه در شب ماه نو شروع می شود و در شب چهارده دیگر به نهایتش می رسد و دوباره مدت زمان کاهش می یابد تا یحتمل هم در شب آخر ماه دیگر از رویت خارج هم شود. اگر ماه کاملاً رو به خورشید و پشت به زمین هم شود دیگر قابل رویت هم نخواهد شد!

البته اینجا عقل فعال بدین معنا هم نیست که دقیقاً تشخیص دهد که وقتی می گوییم عقل و دل هم باید با هم هماهنگ بوده و هارمونی هم داشته باشند، آیا اینجا عقل هم کدام است و دل هم کدام؟ آیا مثلاً دل وضعیت قلبی سالک الی الله است یا دلش به شکمش و محتوای آن هم برمی گردد؟ آیا عقل شامل وضعیت مغز و اعصاب هم هست یا احساسات را هم شامل می شود؟ و .... یا اینکه بلکه عقل فعال هم روح القدس و جبرئیل است و .... و اما اینکه عقول را چطور هم از رکود و جمود و گیاهی و حیوانی زیستن به عقل فعال انسانی و بلکه الهی می توان هم رساند، یک سوالی است که خیلیها بدتر از این بنده ی حقیر حتی در ریاضی فیزیک و بلکه نجوم مسئله هم گیر می کنند و چه رسد به اینکه بخواهند وارد حکمت الهی هم از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی شوند. مثلاً این می تواند جای سوال هم باشد که حتی از علوم طبیعی چطور هم به پزشکی برسیم که بتواند کمکی به بشریت هم کند، سوای اینکه مهارت پزشکی هم حیلی نیاز است! ولی اینکه به اسم حکیم الهی یا حتی پزشک دنبال این باشد که مریدان خود را هم سرکیسه کند نیز کم نداریم! مثل این می ماند که جناب تیمسار را هم باید دید که بالاخره دستور بفرمایند که آن پاسبان وظیفه هم کار شما را راه بیاندازند هر چند که بدون دستور ایشان هم مسئله حل نمی شود! یک وقتها هم هست که نرم افزار هم یک ایرادی پیدا کرده است که باید آنرا دور هم زد تا مسئله اش حل شود و حالا سخت افزار هم چه ایرادی دارد را هم کاری نداریم. و اما اینکه مسئله را هم چطور حلش کنیم که حتی برای همه هم یکسان حل شود و هر کس که بدستور العمل نیز عمل کرد بهره ببرد هم مسئله ای دیگر است. بعضی یحتمل بفرمایند که یکی ممکن است کتاب قصه دوست داشته باشد برایش بخوانند تا خوابش ببرد ولی دیگری یحتمل آنقدر هم ذکر می گوید تا خوابش ببرد یا حتی دیگری هنوز ممکن است بنویسد تا خوابش هم ببرد. و اما دچار بیخوابی هم شدن، یک چیزی هم هست که باید از آن مراقبت هم کرد که راه فعال کردن عقل هم چنین نیست و بلکه به بیراهه هم می رود و ...!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُم بَهِیمَةُ الأَنْعَامِ إِلاَّ مَا یُتْلَى عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلِّی الصَّیْدِ وَأَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللّهَ یَحْکُمُ مَا یُرِیدُ ﴿المائده: 1﴾ 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللّهُ بِشَیْءٍ مِّنَ الصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیکُمْ وَرِمَاحُکُمْ لِیَعْلَمَ اللّهُ مَن یَخَافُهُ بِالْغَیْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿94﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَقْتُلُواْ الصَّیْدَ وَأَنتُمْ حُرُمٌ وَمَن قَتَلَهُ مِنکُم مُّتَعَمِّدًا فَجَزَاء مِّثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ یَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ هَدْیًا بَالِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِینَ أَو عَدْلُ ذَلِکَ صِیَامًا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللّهُ عَمَّا سَلَف وَمَنْ عَادَ فَیَنتَقِمُ اللّهُ مِنْهُ وَاللّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿95﴾ أُحِلَّ لَکُمْ صَیْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَّکُمْ وَلِلسَّیَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَیْکُمْ صَیْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِیَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ﴿96﴾ سوره مبارکه المائده

 

بنده اخیراً هم از زبان حضرت ولی فقیه مد ظله العالی شنیدم که سفر شکار سفری حرام است و لذا نمازش هم باید تمام خوانده شود.

یک فیلم آمریکایی هست به اسم شکارچی آهو با هنرپیشگی رابرت دنیرو که نشان می دهد چطور تعدادی آمریکایی که اتفاقاً شکارچی آهو هم هستند می روند به عنوان سربازهایی آمریکایی به ویتنام و چه اتفاقات تکاندهنده ای برای آنها رخ می دهد! یک جایی از فیلم نشان می دهد که رابرت دنیرو و دوستش اسیر ویتنامیها شده اند و در ترفندی که شامل بقول معروف رولت روسی است می توانند از چنگ ویتنامیها فرار هم کنند و کاراکتری را که رابرت دنیرو جای آنرا بازی می کند هم دوباره به آمریکا برمی گردد ولی همین دوستش هم در ویتنام می ماند و نگو کانه معتادی هم شده است که حتی با دیگر ویتنامیها هم همین شرطبندی رولت روسی را ادامه هم می دهد! بالاخره رابرت دنیرو برمی گردد ویتنام که دوستش را برگرداند و حتی با او سر میز چنین شرط بندی ای هم می نشیند و این بازی را با او حتی می کند یا درست یادم نیست که یحتمل شاهد است که او این کار را می کند؛ ولی مدام هم به او می گوید که مایکل این کار را نکن. و او هم که رنگش مثل گچ سفید شده است هفت تیر را می گذارد روی شقیقه اش و ماشه را کشیده و اتفاقاً هم پر بوده و او را می کشد؛ واقعاً فیلم و صحنه ی تکان دهنده ای است هر چند که بعضی یحتمل اشکال هم کنند که تو که فیلم را لو هم داده ای! بنده ی حقیر این فیلم را در آمریکا دیدم و هنوز در خاطرم مانده است و صحنه هایش زنده بنظرم می رسند؛ ولی بنظر هم نمی رسد که این فیلم برای خود آمریکاییها هم آنطور که قرار بوده است درس عبرتی هم باشد، اینچنین هم بوده است. آیا این فیلم را برای خودشان هم نساخته بوده اند و بلکه مصارف خارجی هم داشته است که با چه پدیده های هولناکی است که همه و همه هم طرفند؟!

محاکمه حمید نوری و سوالاتی که دادگاه سوئد باید پاسخ دهد

دادستانی سوئد هفته گذشته با استناد به سخنان اعضای فرقه تروریستی منافقین برای «حمید نوری» شهروند ایرانی تقاضای صدور حکم حبس ابد کرد، حکمی که ابهامات و سوالات زیادی درباره سلامت و اعتبار آن وجود دارد.

به گزارش ایسنا به نقل از نورنیوز، حمید نوری آبان‌ماه سال ۹۸ هنگام ورود به استکهلم سوئد در فرودگاه بازداشت و بلافاصله به سلول انفرادی منتقل شد و برخلاف تمام قوانین بین‌المللی تا ۴ ماه اجازه تماس با خانواده‌اش را نداشت. در دادگاه سوئد فرصت دفاع به او داده نشده و وکلای تسخیری حاضر به همکاری صادقانه با او نبوده‌اند.

طی ۲.۵سال گذشته در سلول انفرادی حتی به حمید نوری که ضعف بینایی دارد اجازه معاینه توسط چشم پزشک و استفاده از عینک داده نشد.

از مجموع ۵۵۰ ساعت برگزاری دادگاه نوری کمتر از ۲۰ ساعت فرصت دفاع داشته است! حال آنکه از مجموع ۹۰ جلسه‌ دادگاه، بیش از ۸۰ شاهد که عمدتا از اعضای فرقه تروریستی منافقین بودند فرصتشهادت علیه او را داشته‌اند!

منافقین خود از سوی بسیاری از کشورهای جهان به خاطر رفتارهای غیر انسانی و جنایت علیه بشریت در فهرست گروه‌های تروریستی قرار دارند. آنها حتی در میان خود سوئدی‌ها به ویژه ایرانیان مقیم این کشور نیز به شدت منفور هستند و از همین رو سعی کرده‌اند پروژه حمید نوری را پروژه‌ای در حمایت از جریانات چپ القاء کنند. حال چگونه دادگاه سوئد با استناد به شهادت گروهی اقدام به صدور حکم کرده است که خود در نسل‌کشی و جنایت جنگی از جمله ترور بیش از ۱۷ هزار ایرانی دست داشته‌اند؟

دادگاهی که حداقل‌های قواعد اعلامی حقوق بشر را رعایت نکرده چگونه مدعی رفتار غیرسیاسی در این پرونده است؟ رفتاری که یادآور برخورد آمریکایی‌ها با زندانیان در گوانتانامو و ابوغریب است.

البته خباثت و دشمنی‌های مداوم دولت سوئد علیه ملت ایران طی این سال‌ها سیاهه‌ای به درازای اعطای تابعیت و حمایت از جاسوس‌ها و تروریست‌ها مانند فرقه تروریستی منافقین، گروهک تروریستی حرکة النضال، ممنوعیت صادرات داروهای ضروری مانند پانسمان‌های مخصوص بیماران «ای‌بی» به ایران، اعطای پناهندگی به مفسدان اقتصادی و اختلاس‌گران فراری، اعطای تابعیت به احمدرضا جلالی جاسوس موساد پس از دستگیری و محاکمه در ایران و... دارد.

انتهای پیام

 

https://www.isna.ir/news/1401021308284

 

توسط «پالودن» انجام شد؛هتک حرمت دوباره قرآن مجید در سوئد

افراط گرای دست راستی و رهبر حزب «خط سخت» مجددا اقدام به هتک حرمت قرآن مجید نمود و ویدیوی آن را در شبکه های اجتماعی منتشر کرد.

به گزارش خبرگزاری مهر، «راسموس پالودن» رهبر جنبش دست راستی و اسلام ستیز «استرام کورس» (Stram Kurs) یا «خط سخت» در شهر «لینکوپینگ» سوئد فیلمی را در شبکه‌های اجتمای منتشر کرد که در آن یک جلد قرآن کریم را در مقابل مسجد «رسالت» می‌سوزاند.

این اقدام در حالی اتفاق می‌افتد که وی حدود دو هفته پیش نیز این کار را انجام داده بود که این اقدام با اعتراض مسلمانان این شهر مواجه شد به طوری که دامنه آن به درگیری با پلیس به دلیل اهمال کاری در این زمینه نیز سرایت کرد.

به دنبال درگیری بین پلیس و تظاهرات کنندگان، ۹ پلیس زخمی شدند و چندین خودروی پلیس نیز به آتش کشیده شد.

اقدام پالودن با واکنش و خشم گسترده مسلمانان در سراسر جهان روبرو شده است.

کد خبر 5480401

 

https://www.mehrnews.com/news/5480401

فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿آل عمران: 97﴾

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ ﴿الحج: 5﴾

 

یک نکته ای که بنده ی حقیر بر آن خیلی هم تاکید می کنم که حتی اگر ما بخواهیم کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود را هم تکمیل کنیم باید آنرا در نظر بگیریم این است که چرا ما اینقدر هم تاکید می کنیم به شاگردی و طلبگی و دانشجویی که حتی از حالات صفر خلائهایی هم باید شروع کنند الی ما شاء الله الفهای بینهایتهای آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟! دلیلش این است که حتی یک استاد کار هم باید گاهی برود مبحثی را از صفر شروع کند و یاد بگیرد چه در صنعت باشد و چه در دانشگاه و چه در حوزه و حتی اگر استاد و حضرات مراجع عالی قدر تقلید و بلکه حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف  هم تشریف داشته باشند. البته دلیلش فقط هم این نیست که  از طلبگی و دانشجویی و شاگردی هم انسان می تواند به استادی برسد، و بلکه مسئله اش در بندگی خدایی هم هست که از جمله قدرتش نیز لایزال است و لذا حتی یاد گرفتن اینکه چطور بنده ی خدا قرار هم هست که بندگی او کند و بلکه از بندگی او هم حتی المقدور پی به الفهای بینهایت آیات اللهی او هم ببرد. اینجا است که دعوای بندگان خدا اینطور خاتمه می یابد که والحمد لله رب العالمین هر چند هم که ممکن است دعوای بین مستضعفین و استکبار و بلکه استکبار هم با خود استکبار تمامی نداشته باشد.

نکته اینجا این است که استکبار جهانی در عدم قبول اسلام مجبور هم هست که آن نیروی لایزال الهی را- که حتی با تصاویری آینه ای هم در درون و بیرون خودش نیز کوانتیزه شود- را محدودش کند چرا که بندگی خدا را هم پس زده است؛ و لذا شدیداً هم به اشتباه می افتد که این نیروی لایزال قدرت الهی و نیرویی هم که در بندگی او نهفته است چه مزیاتی نیز دارند نسبت به اینکه مستکبران استکبار هم بورزند! و لذا مسئله در دلش آنجایی که اسلام با این نوع استکبار هم طرف است برای خودش یک کربلایی درش نهفته است چرا که می خواهد وانمود هم کند که می تواند قدرت لایزال الهی را هم غصب کند و این در حالی هم هست که دارد بقصد هم دروغ می گوید و بی خودی هم نفس کش می طلبد! البته از آن طرف هم این وظیفه ی مسلمانان و اسلام هم هست که آنقدر در شاگردی و دانشجویی و طلبگی خود کوشا هم باشند که حتی از میان سعی و تلاششان و بلکه سربازی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و اسرار الفهای بینهایتهای آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی بالاخره امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ظهور بفرمایند و به امور عالم هم سر و سامان دهند. و نه اینکه اگر حتی امام جلوی روی آنها هم ظاهر شد، باز هم وجود مبارک آن حضرت را زیر سوال برند و ...! کار را که کرد؟ آن که تمام هم کرد! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا ﴿الفرقان: 1﴾

 

در شبکه ی الکوثر یک کلیپی را از یک استاد غلط نکنم شافعی را پخش فرمودند که حدیثی را می فرمودند راجع به سجده حالا قبل از اینکه امام سرش را بلند کند که از حضرت رسول در صحیح بخاری و بلکه صحیح مسلم هم نقل شده است که اگر این کار را بکند سر و صورتش می شود سر و صورت خر! و این استاد غلط نکنم داشتند ایراد می کردند که حدیث نمی تواند درست باشد و ...!

نکته ای که در فلسفه و بلکه حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی گاهی اوقات شما درمی یابید این است که از یک طرف وسط یک کربلایی هم واقعید که لااقل می خواهید با دیگر فلاسفه هم بروید توی احتجاج که حق با کیست و بلکه حق با کی هم نیست! از طرف دیگر هم می بینید که مسئله مثل این است که بالاخره آیا این درست است که فضا-زمان مورد بحث ما باید فضای آ دی اس هم باشد یا فضای دی اس که ثابت کیهانی اش مثبت است یا منفی یا اینکه حتی از یک حالت آ دی اس منفی هم به یک حالت دی اس مثبت هم تغییر می کند؟ بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که بالاخره وقتی انحنای فضا- زمان در درون کسی است که چقدر چقدر هم هست می تواند گلی را هم ببوید، ولی موضوع این هم هست که آیا وقتی انحنای فضا-زمان در بیرون مشاهده کننده و بلکه بوینده هم به یک نقاط بحرانی رسید که می تواند دگردیسیهایی را حتی در درون او نیز ایجاد کند که حس بویایی اش را هم از دست بدهد، آنگاه یحتمل حتی اگر بخواهد از شیطان هم اجتناب کند متوجه نشود که کی به کیست و بلکه حتی آنجایی که باید اسلام هم بیاورد نیز می زند زیرش و بلکه حتی در درونش هم بگوید برو بابا کدام اسلام؟! عرض بنده ی حقیر اینجا این است که بالاخره آیا حتی در درون دل فلسفه و بلکه در کشاندن فلسفه و فلاسفه ی پدیدارشناسی و قاره ای و تحلیلی و حتی ریاضی فیزیکیِ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی نیز یک کربلایی در دلش نمی جوشد که شاگرد و دانشجو و طلبه هم خیلی اتفاقاً با بی تابی هم مایل است از حالات خلائی صفر به آن الفهای بینهایتهای آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم برسند؟ و ان شاء الله هم که می رسند! ولی خوب شبه- فلاسفه ای هم داشته ایم و داریم که به اسم فلسفه حتی دین را هم حاشا و بلکه کمونیسم را هم تبلیغ کرده اند و می کنند و .... و لذا، یک وقت سالک الی الله یحتمل اگر کمی هم بدتر از این بنده ی حقیر مبتدی باشد، یک وقت دیدید که بجای اینکه بیاید اسلام را تبلیغ کند هم بلکه افتاد توی یک سیاه چاله ای که دیگر نمی تواند هم از آن درآید چرا که بجای اینکه گل را سعی کند که ببوید بجایش دارد بسی هم از بوییدن هر بویی هم دور می شود و حتی زکام و سینوزیت و ... هم شده است و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه 

1672544455

خانم دکتر سلام، این سوالش بی ربط به مطلب پست است ولی یحتمل هم بتوان گفت سوال به روزی هم باشد! از قضا ماه نو را می شود فقط در حدود غروب شب ماه نو دید! بنده بنظرم رسیده بود که حدود سحر همان شب هم می شود دیدش، ولی حاج آقا فرمودند که این دروغ است! بنده هنوز بنظرم می رسد که اگر خورشید (1)، ماه (2)، و زمین (3) حدوداً در یک خط 123 قرار می گیرند که ماه نو هم در غروب آن شب قابل رویت است، و لذا در سحر آن شب که زمین حدود نیم دوری زده است و هنوز هم در همان حالت کما بیش خطی 123 مانده است باید قابل رویت باشد. ولی آیا غیر از این است، الا اینکه در سحر آن شب ماه نو کمی هم یحتمل بتوان گفت نسبت به ماه نو کهنه هم شده است و دیگر آنقدرها که دیشب اش نو بود آنطورها هم دیگر نو نیست؟! و چرا غیر از این است؟! در ضمن بنده ی حقیر به سایت آی پی ام سر زدم و متوجه ریاست شما بر دانشکده فیزیک آی پی ام شدم؛ تبریک می گویم! خیلی مخلصیم!

وَلَمَّا دَخَلُواْ مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا کَانَ یُغْنِی عَنْهُم مِّنَ اللّهِ مِن شَیْءٍ إِلاَّ حَاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ ﴿یوسف: 68﴾

أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿توبة: 19﴾

 

 

یک بحثی هست در مورد موانع یا کوهمولوژی حاج که می توان ارتباط آنرا براحتی هم با دگردیسیهای کودیرا- اسپنسر و کوهمولوژی بی آر اس تی و حتی ناورداهای بی سی او وی در نظر آورده و بلکه هندسه ی آراکلوف مربوطه ی مسئله را نیز مورد بررسی قرار داد. این مقالات را هم بنگرید:

 

https://arxiv.org/abs/1502.00649

https://arxiv.org/abs/2112.02586

https://arxiv.org/abs/2203.09355

https://arxiv.org/abs/2104.12645

https://arxiv.org/abs/1308.0982

https://arxiv.org/abs/hep-th/0312073

https://arxiv.org/abs/1708.06625

https://arxiv.org/abs/2111.03078

https://arxiv.org/abs/2204.07171

https://arxiv.org/abs/2202.03357

https://arxiv.org/abs/2202.01372

https://arxiv.org/abs/hep-th/9801137

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿86﴾

 

السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّها العَلَمُ المَنْصُوبُ وَالعِلْمُ المَصْبُوبُ وَالغَوْثُ وَالرَّحْمَةُ الواسِعَةُ وَعْداً غَیْرَ مَکْذُوبٍ ، السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِیْنَ تَقْعُدْ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَتُبَیِّنُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّیَ وَتَقْنُتُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَتَسْجُدُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُهَلِّلُ وَتُکَبِّرُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَحْمَدُ وَتَسْتَغْفِرُ

 

https://www.leader.ir/fa/media/play/30712

یَمُنُّونَ عَلَیْکَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَیَّ إِسْلَامَکُم بَلِ اللَّهُ یَمُنُّ عَلَیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ لِلْإِیمَانِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿الحجرات: 17﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

اللهم لا تحرم علی ریح الجنة و اجعلنی ممن یشم ریحها و روحها و طیبها

 

القدس لنا

 

فرض بفرمایید که ما فردا صبح قبل از راه پیمایی می خواهیم برویم مهدیه ی تهران که در مراسم دعای ندبه هم شرکت کنیم، یک شوق و ذوقی یحتمل به انسان هم دست بدهد که به دوست و دشمن هم که برسد آنگاه دعوتش کند که تو هم بیا با ما برویم مهدیه ی تهران. چرا نمی آیی برویم! اگر نیایی آن بوی خوش بهشتی را که از وجود مبارک دلسوختگان جدایی از امام زمان عجل الله فرجه الشریف یحتمل برخیزد را نخواهی حس کرد؛ بیا برویم دیگر! یعنی اینجا در این کشمکشها بین شما و دیگران هم مایلید که نشان دهید که یک قدرت عظیمی نهفته است در این مستضعفینی که شوق گریه  و ندبه و هق هق کردن برای امامشان باز هم دلشان بیشتر می سوزد و پاکشان می کند تا آنجا که عبقات الانوار میر سید حامد حسین کنتوری را هم بتوانند آیا چقدر ببویند! یعنی اینجا یک مسئله ی نظریه میدان همدیسی دو بعدی کوانتومی بویایی هم داریم که آیا چرا باید کره ای را بطور همدیسی به استوانه ای هم کوانتومی فرستاد تا آن بوی بهشتی را هم دریابیم؟! یعنی چه؟! مگر اگر کسی در سیاه چاله ای هم گیر کرده باشد که نتواند حتی بوی بد همان سیاه چاله را هم ببوید و اگر هم سیاه چاله مان کروی باشد آنگاه با انتقال زندانی به سیاه چاله ی استوانه ای هم مسئله حل است؟! حتی اگر یک استادیوم نیمکره ای شکل 10000 نفری هم آدم داشته باشیم که آیا چقدر و بلکه همه شان هم آنفلوانزا شده باشند و حس بویایی شان را از دست داده باشند، آنگاه با انتقال آنها به یک برج استوانه ای شکل آسمان خراش هم آیا دیگر آنفلوانزایشان بهبود خواهد یافت و دیگر حس بویایی شان هم برخواهد گشت؟

حالا این مقاله را هم بنگرید:

arXiv:2204.11872v1 [hep-th] 25 Apr 2022

موضوع این است که در یک نقطه ای در سیاه چاله ی کره ای شکل یحتمل سالک الی الله بالاخره یک جوری هم یاد بگیرد که چطور می شود وضو هم گرفت و بلکه حتی در بین اذکاری که برای وضو داریم این ذکر را هم دریابد که موقع استنشاق بینی می گویند: اللهم لا تحرم علی ریح الجنة و اجعلنا ممن یشم ریحها و روحها و طیبها. حالا اگر خیلی هم ذوقزده شود که یافتم یافتم! بوی بهشتی را هم حتی می توانم دریابم و بلکه دریافتم و همه را هم بخواهد دعوت کند که چنین و چنان هم کنید و بهره مند هم شوید. خیلی هم خوب است! ولی موضوع اینجا است که یادش هم نرود برای چه داشت وضو می گرفت یعنی قربتاً الی الله؛ و بلکه اذکار وضو هم برای چه بوده چرا که وقتی از یک سیاه چاله هم به سیاه چاله ای دیگر افتاد، آنگاه دوباره هم باید از صفر شروع کرده و تجدید وضو و استنشاق هم کند چرا که بلکه دوباره هم بتواند بوی بهشتی را آیا دریابد و آیا نتواند! یعنی یحتمل حتی سیاه چاله اش کره ای یا استوانه ای هم نباشد و بلکه چنبره ای هم باشد.

مشکل اینجا این هم هست که آیا نیروهای ضعیف هستند یا نیروهای قوی که باعث شده اند او حالتی بلغمی هم برایش رخ دهد و آنفلوانزا هم بدجور شده است؟ یا بلکه هم حالت سودایی بیش از حد او هم بوده است که باعث بلغمی شدن مزاجش شده و نیروهای تنفسی و بویایی او را بیش از حد هم نهایتاً بلغمی یا صفراوی و دموی و حتی معجونی از همه ی اینها هم کرده اند! بعد یحتمل حتی نیروهای قوی را هم آنگاه نتواند دریابد و بلکه در مخلوطی از خلطهای ضعیفی که سیستم تنفسی او را احاطه کرده اند دارد غوطه هم می خورد. و حتی الکترومغناطیسم و بلکه مبنای تک قطبیهای مغناطیسی حاصل از آن یا بر عکس الکترومغناطیسم حاصل از این تک قطبیها هم باندازه ی کافی نیستند که او را یاری کنند تا از سیاه چاله اش بیرون آمده و حتی یارای وضو گرفتنی هم قربتاً الی الله باشد! اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته. 

یعنی ما اینجا یک نقطه ای داریم که نقطه ی بحرانی مسئله است که آیا مرز بین بویایی و عدم بویایی هم کجا است که مثلاً ذره ی s (smell) هم که نشان از بویایی هم دارد را ماورای بالا و پایین را نیز دریابیم؟! آیا ما باید هم خیلی توجه کنیم که مسئله ی همدیسی از کره به استوانه و بلکه از استوانه هم به کره را با حفظ زوایا حل کنیم؟ یا یحتمل هم اگر بعضی تکینگیهایی اینجا داشته باشیم باز هم مسئله حل است! البته مسئله اینجا این هم هست که برای بویایی بهشتی عبقات الانوار آیا غیر از این هم هست که باید ماورای نقطه ی بحرانی بویایی هم رفته و بلکه بتوان هم حس بویایی را آنقدر هم تقویت کرد که حتی بوی خوش بهشتی عبقات الانوار و حتی نفحات الازهار و بلکه نه هر بوی متعفن بدی هم نمایان شوند؟ و لذا آیا غیر از این هم هست که باید مراقبت هم کرد که فیزیک انرژیهای بالا و پایین مسئله هم ماورای طیف مورد بحث نیز کدام می شوند و حتی مادولای خمینه ها و رویه های ریمانی آنرا هم فشرده سازی کنیم و ...؟ به هر حال اینکه یک دیفئومورفیسمی هم داشته باشیم از یک سیاه چاله ای به سیاه چاله ای دیگر که بتواند به اندازه ی کافی هم فقط یحتمل یک لایه ی خیلی نازکی را از اخلاط بویایی جدا کرده و افق بوی خوش بهشتی را هم به پوینده و بوینده های آنفلوانزایی محترم ارائه بفرمایند، خود مسئله ی میدانهای همدیسی مهمی هم می تواند باشد که از این به بعد حتی در واکسنهای کوید-19 کرونایی هم تاثیر داشته باشند که حتی نظریه های کوهمولوژیک کریستالاین خاص خود را بلکه با مراقبتهای ویژه نیز بطلبد!

ولی واقعاً هم یک شوق و ذوقی را می طلبد که هر کس از راه رسید هم بفرمایید حالا ماسکت را هم بزن ولی بیا برویم هم مهدیه تهران برای شنیدن و بلکه بوئیدن دعای ندبه: الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد نبیه و اله و سلم. اللهم عجل لولیک الفرج و اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿القصص: 5﴾

1. وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ‎﴿ابراهیم: ٢٦﴾‏

 

القدس لنا

 

خب عرایض ما در زمینه‌ی مسائل دانشجوها و دانشجویی تمام شد، فقط یک جمله عرض بکنم: روز قدس در پیش است؛ به نظرم امسال روز قدس با سالهای دیگر فرق دارد. فلسطینی‌ها، هم در ماه رمضان گذشته و هم ماه رمضان امسال دارند فداکاری‌های بزرگی از خودشان نشان میدهند، و رژیم صهیونیستی هم انصافاً منتهای رذالت و جنایت را دارد انجام میدهد؛ دیگر از این بیشتر و خبیثانه‌تر کمتر قابل تصوّر است. هر غلطی از دستشان بر می‌آید میکنند؛ آمریکا هم پشتیبانی میکند، اروپا هم پشتیبانی میکند. فلسطین، هم مظلوم است، هم مقتدر است؛ مقتدرِ مظلوم. من یک وقتی سالها پیش راجع به جمهوری اسلامی این را گفتم(۱۵) که مثل امیرالمؤمنین، هم مقتدر و قوی بود، هم واقعاً مظلوم بود. امروز فلسطین این‌ جوری است: واقعاً قدرتمند است؛ یعنی جوانهای فلسطینی نمیگذارند قضیّه‌ی فلسطین فراموش بشود؛ ایستاده‌اند در مقابل تعرّضِ دشمن، در مقابل جنایت دشمن.

روز قدس فرصت خوبی است برای همدلی و همبستگی با مردم مظلوم فلسطین و روحیه دادن به اینها و قدرت افزودنِ اینها تا حقیقتاً بتوانند در این میدانها حضور پیدا کنند. البتّه متأسّفانه دولتهای اسلامی در این زمینه خیلی کم میگذارند، خیلی بد عمل میکنند؛ خیلی بیشتر از این باید برای فلسطین تلاش کرد و کار کرد و حرف زد. حالا خیلی‌ از اینها عمل که نمیکنند، حتّی بعضی‌هایشان حاضر نیستند درست هم حرف بزنند؛ حرف درست و حسابی به نفع مردم فلسطین. اینکه ما خیال کنیم راه کمک به فلسطینی‌ها ارتباط گرفتن و ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی است، جزو آن اشتباهات بسیار بزرگ است. چهل سال قبل از این، مصری‌ها این خطا را کردند؛ مصر و اردن با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کردند؛ آیا جنایات رژیم صهیونیستی در این چهل سال کم شد؟ نه، ده برابر شد. این کارهایی که امروز شهرک‌نشین‌ها دارند میکنند، این حملاتی که امروز به مسجد اقصیٰ انجام میگیرد، آن روزها نبود؛ امروز بیشتر دارند ظلم میکنند. حالا یک عدّه‌ای میخواهند تجربه‌ی مصرِ انورساداتِ چهل سال قبل را امروز تکرار کنند! نه برای خودشان مفید است، نه برای فلسطینی‌ها مفید است، [بلکه] هم برای خودشان مضر است، هم برای فلسطینی‌ها مضر است. البتّه به درد رژیم صهیونیستی هم نمیخورد؛ یعنی آنها هم از این سودی نخواهند برد، فایده‌ای نخواهند برد. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال عاقبت کار را در قضیّه‌ی فلسطین به نیکی و خوشی و بزودی فرا برساند و فلسطینی‌ها را مسلّط کند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار جمعی از دانشجویان ۱۴۰۱/۰۲/۰۶

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50102

 

 

این دو طوطی که بر شاخه ی درختی نشسته اند و یکی از میوه ی آن می خورد و دیگری فقط تماشا هم می کند تصویری از روح انسان است که در اوپانیشادها ارائه هم شده است! البته دیگر بحث از این نیست که آیا درخت مزبور شجره ی طیبه هم هست یا شجره ی خبیثه و شجره ی زقوم هم یحتمل باشد که نمی تواند هم مطلوب انسانی هم باشد! نکته ای که اینجا هست این است که چرا معمولاً هم گفته می شود که امام زمان عجل الله فرجه الشریف امام مستضعفین تشریف دارند و بلکه نمی گوییم ایشان امام استکبار هم هست هر چند هم که در یک نقطه ای از زمان و مکان هم یحتمل نیروهای قوی و ضعیف با هم درگیر هم شوند. البته این غیر از این است که بگوییم استکبار هم بعلت استکبار ورزیدنش قوی است و بلکه اصولاً همین غرور و استکبارش هم هست که او را از بندگی خدا باز می دارد و بلکه همین هم هست که او را بسیار هم ضعیف می کند و حتی از پا هم در می آورد و می کشد. و چرا؟ چون قدرتی خیلی قوی را که بدان  می خواهد هم استناد کند، قدرتی است استکباری فرعونی و لذا قدرتی هم هست که کاذب و بلکه از روی ضعف هم هست و نه از روی حکمت و بندگی و اتصال به خدای منان و رسولش. و لذا آن شرک استکباری که متوجه او هم می شود همان شرکی هم هست که باعث می شود نتواند امام مستضعفین را هم بشناسد چرا که حتی مستضعفین را هم حالا یا از روی نژاد پرستی یا از روی صرف استکبارش هم نمی شناسد.

ولی بر عکس، آن قدرتی را که وقتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف با مستضعفین عالم همه و همه هم همراه می شوند، همان قدرت لایزال الهی هم هست و لا غیر که حتی شجره ی خبیثه را هم از بوی خوشی که از حضرتش برمی خیزد بدین باور می رساند که شجره ای طیبه است و بلکه به آن حضرت هم ملحق می شوند. و از جمله هم استکبار نیز تسلیم امام زمان عجل الله فرجه الشریف و ائمه ی اطهار علیهم السلام و رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و خدا می شوند آنچنان که با ظهور حضرتش یک وحدتی هم در نیروهای ضعیف و قوی خواهیم دید کانه همه و همه ی عالم مسلمان هم می شوند و پرده ها هم کنار رفته و آن قدرت و نیروها و آیات لایزال الهی هم البته همچنان که لیس کمثله شیء هم هست نمایان شده و همه ی عالم را هم فرا می گیرد و .... یحتمل اینجا خوب هم باشد که چندین مقاله ی فیزیک انرژیهای بالای نظری و حتی پدیدارشناسانه را مثلاً از آرشیو دانشگاه کرنل هم مطالعه کنیم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

========================

 

وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ ۚ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ ۚ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَانًا کَبِیرًا ‎﴿الاسراء: ٦٠﴾‏

 

صاحب المیزان، علامه طباطبایی در ذیل این آیه تفسیری دارند که آیا آن رویای حضرت رسول صل الله علیه و آله و فتنه ی مردم و بلکه شجره ی خبثه هم کدام بوده است و از جمله هم می فرمایند که دقیقاً هم یهود و مشرکین و منافقین آنطور که گفته می شود یا حتی بنی امیه هم نبوده اند؟! این بحثشان واقعاً خواندنی است. آنچه بنظر این بنده ی حقری می رسد این است که آن فسادی را که بشر دچارش می شود که حتی قریه ها و قومها را هم به هلاکت می رساند، یحتمل بعضی اشکال هم می کنند که آیا فرض بفرمایید که سوئدیها هم چطور اخیراً به قرآن توهین کردند؟ یا بدتر از آن مگر این نیست که اگر کسی برود دنبال اسلام در آندلس و بلکه در کشورهایی که امروزه شامل اندلس قدیم هم می شده ا ند بگردد، آیا اثری هم از اسلام می یابد یا اینکه هنوز هم بعضی اشکال می کنند که من آنجا اسلام را دیدم ولی نمی دانم چطور شد که مسلمان فقط ندیدم!

و اما بدتر از همه ی اینها هم برویم سر مسئله ی افسردگی فاز سرخوشی امیر المومنین علیه السلام که بعضی از کفار و منافقین و مشرکین و یحتمل هم اهل کتاب هم اشکال کنند به آن حضرت! یعنی شما تو را به علی توجه هم بفرمایید که آیا این مشکلات زوال عقلی در اثر پیری رئیس جمهور فعلی یا حتی قبلی آمریکا واقعاً هم از نوع زوال عقل و دیوانگی هم بوده است یا اینکه از نوع خودت را بزن به سیم آخر و هر غلطی هم دلت خواست بکن است! و بعد همین جور آدمها هم هستند که مسئله ی دو قطبی افسردگی/ سرخوشی و دیوانگی پیغمبر و امیر المومنین را هم پیش می کشند و مسخره هم می کنند. یعنی با دیوانگیهایش هم می خواهد خودش را به همه ی عالم هم تحمیل کند و بشود آقای همه ی عالم و بعد حتی همه نیز برای او کف بزنند و سوت بکشند و حتی بیافتند غش کنند و آنگاه تو را به علی ببینید که تایید برجام و برنامه ی هسته ای و بلکه 5+1 هم دست کی ها است و .... و لذا باید تامل هم کرد که علامه چطور هم هست که از یک راه کما بیش فلسفی هم می فرمایند شجره ی ملعونه در قرآن یهود و اهل کتاب و منافق و مشرک هم نیست که اسلام را هم دچار فتنه ها می کنند! آیا این هم بوده است که ایشان آن روز سربسته هم حرفشان را می زده اند ولی امروزه هم صراحتاً می فرمایند که همه اتفاق هم دارند که شجره ی ملعونه بنی امیه و معاویه و یزید ملعون هم بوده اند و ...! و بعد شهید مطهری حتی با صراحت بیشتری هم در مسئله ی فلسطین و اشغالگران صهیونیست می فرمایند که معاویه و یزیدِ امروز که تن پیغمبر صل الله علیه و آله را هم در گور می لرزانند، آمریکا و اسرائیل و صهیونیستها هم هستند و ....

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿القصص: 5﴾

1. وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ‎﴿ابراهیم: ٢٦﴾‏

 

القدس لنا

 

خب عرایض ما در زمینه‌ی مسائل دانشجوها و دانشجویی تمام شد، فقط یک جمله عرض بکنم: روز قدس در پیش است؛ به نظرم امسال روز قدس با سالهای دیگر فرق دارد. فلسطینی‌ها، هم در ماه رمضان گذشته و هم ماه رمضان امسال دارند فداکاری‌های بزرگی از خودشان نشان میدهند، و رژیم صهیونیستی هم انصافاً منتهای رذالت و جنایت را دارد انجام میدهد؛ دیگر از این بیشتر و خبیثانه‌تر کمتر قابل تصوّر است. هر غلطی از دستشان بر می‌آید میکنند؛ آمریکا هم پشتیبانی میکند، اروپا هم پشتیبانی میکند. فلسطین، هم مظلوم است، هم مقتدر است؛ مقتدرِ مظلوم. من یک وقتی سالها پیش راجع به جمهوری اسلامی این را گفتم(۱۵) که مثل امیرالمؤمنین، هم مقتدر و قوی بود، هم واقعاً مظلوم بود. امروز فلسطین این‌ جوری است: واقعاً قدرتمند است؛ یعنی جوانهای فلسطینی نمیگذارند قضیّه‌ی فلسطین فراموش بشود؛ ایستاده‌اند در مقابل تعرّضِ دشمن، در مقابل جنایت دشمن.

روز قدس فرصت خوبی است برای همدلی و همبستگی با مردم مظلوم فلسطین و روحیه دادن به اینها و قدرت افزودنِ اینها تا حقیقتاً بتوانند در این میدانها حضور پیدا کنند. البتّه متأسّفانه دولتهای اسلامی در این زمینه خیلی کم میگذارند، خیلی بد عمل میکنند؛ خیلی بیشتر از این باید برای فلسطین تلاش کرد و کار کرد و حرف زد. حالا خیلی‌ از اینها عمل که نمیکنند، حتّی بعضی‌هایشان حاضر نیستند درست هم حرف بزنند؛ حرف درست و حسابی به نفع مردم فلسطین. اینکه ما خیال کنیم راه کمک به فلسطینی‌ها ارتباط گرفتن و ایجاد رابطه با رژیم صهیونیستی است، جزو آن اشتباهات بسیار بزرگ است. چهل سال قبل از این، مصری‌ها این خطا را کردند؛ مصر و اردن با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کردند؛ آیا جنایات رژیم صهیونیستی در این چهل سال کم شد؟ نه، ده برابر شد. این کارهایی که امروز شهرک‌نشین‌ها دارند میکنند، این حملاتی که امروز به مسجد اقصیٰ انجام میگیرد، آن روزها نبود؛ امروز بیشتر دارند ظلم میکنند. حالا یک عدّه‌ای میخواهند تجربه‌ی مصرِ انورساداتِ چهل سال قبل را امروز تکرار کنند! نه برای خودشان مفید است، نه برای فلسطینی‌ها مفید است، [بلکه] هم برای خودشان مضر است، هم برای فلسطینی‌ها مضر است. البتّه به درد رژیم صهیونیستی هم نمیخورد؛ یعنی آنها هم از این سودی نخواهند برد، فایده‌ای نخواهند برد. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال عاقبت کار را در قضیّه‌ی فلسطین به نیکی و خوشی و بزودی فرا برساند و فلسطینی‌ها را مسلّط کند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار جمعی از دانشجویان ۱۴۰۱/۰۲/۰۶

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=50102

 

 

این دو طوطی که بر شاخه ی درختی نشسته اند و یکی از میوه ی آن می خورد و دیگری فقط تماشا هم می کند تصویری از روح انسان است که در اوپانیشادها ارائه هم شده است! البته دیگر بحث از این نیست که آیا درخت مزبور شجره ی طیبه هم هست یا شجره ی خبیثه و شجره ی زقوم هم یحتمل باشد که نمی تواند هم مطلوب انسانی هم باشد! نکته ای که اینجا هست این است که چرا معمولاً هم گفته می شود که امام زمان عجل الله فرجه الشریف امام مستضعفین تشریف دارند و بلکه نمی گوییم ایشان امام استکبار هم هست هر چند هم که در یک نقطه ای از زمان و مکان هم یحتمل نیروهای قوی و ضعیف با هم درگیر هم شوند. البته این غیر از این است که بگوییم استکبار هم بعلت استکبار ورزیدنش قوی است و بلکه اصولاً همین غرور و استکبارش هم هست که او را از بندگی خدا باز می دارد و بلکه همین هم هست که او را بسیار هم ضعیف می کند و حتی از پا هم در می آورد و می کشد. و چرا؟ چون قدرتی خیلی قوی را که بدان  می خواهد هم استناد کند، قدرتی است استکباری فرعونی و لذا قدرتی هم هست که کاذب و بلکه از روی ضعف هم هست و نه از روی حکمت و بندگی و اتصال به خدای منان و رسولش. و لذا آن شرک استکباری که متوجه او هم می شود همان شرکی هم هست که باعث می شود نتواند امام مستضعفین را هم بشناسد چرا که حتی مستضعفین را هم حالا یا از روی نژاد پرستی یا از روی صرف استکبارش هم نمی شناسد.

ولی بر عکس، آن قدرتی را که وقتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف با مستضعفین عالم همه و همه هم همراه می شوند، همان قدرت لایزال الهی هم هست و لا غیر که حتی شجره ی خبیثه را هم از بوی خوشی که از حضرتش برمی خیزد بدین باور می رساند که شجره ای طیبه است و بلکه به آن حضرت هم ملحق می شوند. و از جمله هم استکبار نیز تسلیم امام زمان عجل الله فرجه الشریف و ائمه ی اطهار علیهم السلام و رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و خدا می شوند آنچنان که با ظهور حضرتش یک وحدتی هم در نیروهای ضعیف و قوی خواهیم دید کانه همه و همه ی عالم مسلمان هم می شوند و پرده ها هم کنار رفته و آن قدرت و نیروها و آیات لایزال الهی هم البته همچنان که لیس کمثله شیء هم هست نمایان شده و همه ی عالم را هم فرا می گیرد و .... یحتمل اینجا خوب هم باشد که چندین مقاله ی فیزیک انرژیهای بالای نظری و حتی پدیدارشناسانه را مثلاً از آرشیو دانشگاه کرنل هم مطالعه کنیم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلًا ﴿الاسراء: 85﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

یازدهم [دعاء فرج حضرت حجة علیه السلام]

کفعمى در بلد الامین فرموده: این دعاى حضرت صاحب الامر علیه السلام است که تعلیم فرمود آن را به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد

إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

یک تعابیری هست از طوطی که شعرا خیلی زیبا هم بدانها پرداخته اند و خصوصاً داستان آن طوطی در قفس که به دوستانش پیغام هم می دهد که من وضعم چنین و چنان است و تا آنها می شنوند، می افتند و می میرند. و او هم تا می شنود که بر آنها چه گذشته می اندازد خودش را می می میرد و لذا وقتی از قفس بیرونش می آورند و آزادش می کنند، شرح قصه اش را برای راوی داستانش به دوستانش می گوید. و اما وقتی دو طوطی هم داریم که یکی فقط دیگری دارد مشاهده می کند و آن دیگری ولی از میوه ی درختانی که بر آن نشسته است میل می کند، اینجا مسئله چیست؟!

آنجایی که در قفس است و دوستانش او را یاد می دهند که چه کن، خوب نجات هم می یابد. ولی اینجا باید با طوطی ای که فقط مشاهده گر است و مشاهده هم می کند که او دارد از میوه ی درختان میل می کند؛ اینجا تکلیفش چیست؟ یعنی اینجا که طوطی مشاهده گر به او چیزی نمی گوید و بلکه خودش را هم به مردن نمی زند و فقط مشاهده هم می کند و کاری هم ندارد که آیا او از میوه ی درختان هم میل می کند یا بلکه خیلی هم میل ندارد و حتی اظهار بی میلی هم یحتمل به هزار و یک دلیل و از جمله هم افسردگی یا سرخوشی هم کند؟ یعنی آیا طوطی غیر مشاهده گر روزی متوجه نخواهد شد که او نیز روزی بالاخره باید عمرش به سرانجام هم برسد و خواهد مرد؟ و لذا آیا فرقی هم می کند که طوطی مشاهده گر هم به او چیزی القاء کند یا خیر و بلکه فقط مشاهده هم کرده و حتی اگر متوجه هم شود که دیگر الان است که خواهد مرد باز هم چیزی نگوید؟!

اینجا یک فرقی هم هست بین طوطی صرفاً مشاهده گر بر سر درخت بنشسته و آن طوطیهایی که حتی بر سر درختان هم نشسته اند و در طوطی در قفس هم می توانند همه و همه درست القاء کنند که راه نجات ات این است که بیافتی و بمیری و خلاصی و رهایی از قفس و زندان را هم از این راه و لا غیر هم کسب کنی! ولی موضوع این هم هست که طوطی مشاهده گر یحتمل هیچ نگوید و آن دیگر طوطیان هم بلکه درست القاء کنند که چطور باید هم بیافتی و بمیری؛ و اما هنوز همین مسئله برای طوطی که بر درخت نشسته است و از میوه های آن هم میل می کند یا حتی طوطی در قفس هم برایش مسئله ی مهمی است که بالاخره آیا متوجه هم می شود که قضیه چیست؟ یا اینکه بقول معروف علف به دهان بزی خیلی هم شیرین مزه می کند و بلکه میوه ی درختان هم خیلی شیرینترند و لذا یادش هم می رود که بایستی که بیافتد و بمیرد و حتی امتناع هم می کند و از میوه های خوشمزه ی درختان هم نمی تواند دست بکشد!

وانگهی، طوطی بر شاخه ی درختان نشسته همراه با طوطی مشاهده گری که حتی لب هم تر نمی کند که چه بکن و چه نکن، آیا دیگر او باز هم در زندان و قفسی مگر گیر کرده است که او هم بخواهد متوجه مسئله شود که قضیه چیست و بلکه باید هم مثل طوطی در قفس باز هم بیافتد و بمیرد؟ طوطی شاهد که به او چنین نمی گوید و اگر هم طوطی در قفسی پیدا شود که داستانش را برای او بگوید هم آیا باز قضایا بر او روشن شود که راه چاره همین است که یواشکی بیافت و بمیر دیگر تا بلکه راوی برود همین را هم برای طوطی در قفس گفته و تا بیایند طوطی مرده را از قفس بیرون انداخته بلکه راه آزادیش را هم بیابد! ولی طوطی شاهد هم هر چقدر که آن دیگری بخورد و بیاشامد و بمیرد و زنده هم شود، باز هم همان طوطی شاهدی است که بود و بلکه حتی این توانایی را هم ندارد که چیزی در او القاء کند؟! یحتمل مسئله این است که همین حضور طوطی شاهد باید بتواند در او القاء کند که این قدر بفکر خوردن و آشامیدان و خوابیدنت هم فقط نباش و بلکه ببین چه چیزی است که تو را می میراند و دوباره هم زنده می کند؟ یحتمل بتوانی سر قضایا را هم بفهمی! یحتمل سِرّ کودک شیر خواره و تشنه لب و سَر پدر در بغل دختر سه ساله را هم دریابی که بالاخره به سید الشهداء هم چطور آن وقتی که باید کاری می کرد و نکردی و چه چیزی هم هست که بایستی می کردی و آیا خواهی هم توانست که انجام دهی؟! الا ای طوطی گویای اسرار، مبادا خالیت شکر ز منقار. سخن سر بسته گفتی با حریفان، خدایا زین معما پرده بردار! یحتمل یک قدری سانتریفیوژ با سرعتهای خیلی بالا هم لازم است تا بلکه بتوان از میوه های خیلی شیرین هم بالاخره هم برای هضم استفاده برد و هم با غنی سازی بهتر یحتمل سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه هم از آن دست کشیده و حالات خلاء صفری را رها کرده و به الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه اجتهادی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل بفرمایند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿1﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿2﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿3﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾ سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿5﴾

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿التوبة: 34﴾

 

بنده ی حقیر نمی دانم مخیر بودم یا خیر که آیه ی 34 سوره ی توبه را اول این نظر بیاورم یا آیات سوره ی سباء را که می فرماید:

وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَن نُّؤْمِنَ بِهَذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ الْقَوْلَ یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لَوْلَا أَنتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ ﴿31﴾ قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا أَنَحْنُ صَدَدْنَاکُمْ عَنِ الْهُدَى بَعْدَ إِذْ جَاءکُم بَلْ کُنتُم مُّجْرِمِینَ ﴿32﴾ وَقَالَ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ إِذْ تَأْمُرُونَنَا أَن نَّکْفُرَ بِاللَّهِ وَنَجْعَلَ لَهُ أَندَادًا وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَجَعَلْنَا الْأَغْلَالَ فِی أَعْنَاقِ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿33﴾

یقیناً آنهایی که با حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام وارد جنگ شدند از در استکباری هم بلند شدند که یحتمل هم می گفته اند که افسردگیها و سرخوشیهای حضرت علی علیه السلام در ادعای خلیفة اللهی و امامتش از یک طرف او را دچار سرخوشی می کند و از طرفی هم افسردگیهایش هم اجازه نمی دهد که ما هم به امورات کشورداری و مردمداری و ... خود بپردازیم؛ یعنی چه که کسی تظاهر کند که طرفدار مستضعفین عالم هم هست؟ مگر می شود هم که همه و همه ی مستضعفین را درشان یک چیزی پیدا کرد که آنها را با هم متحد کند الا اینکه آنها همه نیز افسرده اند و بیشتر هم دنبال این هستند که جای استکبار جهانی را هم گرفته و بلکه مدعی بندگی خدا هم شوند؟ یعنی الکی هم سرخوشند که می توانند افسردگیشان را با شکست ما مسکتبرین عالم درمان کرده و خود هم خلیفة الله شوند!

البته این یک دیدگاهی هم نیست که فقط مخصوص یهودیان ظالمی هم باشد که نژادپرستانه هم به فلسطینیان ظلم می کنند. و مخصوص رهبانان و احبار مسیحی و یهودی هم فقط نیست و بلکه فقط هم مخصوص ظلمی که به امیر المومنین و ائمه ی اطهار هم رفته است یحتمل بعضی اشکال کنند که نمی باشد؛ و بلکه از همین قبیل است که استکبار با مستضعفین احتجاج هم می کنند که مگر شما خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار را خودتان نمی توانستید بشناسید و حق را دریابید؟! نکته اینجا این است که آیا این یک چرخه ی باطلی است که دوباره و دوباره هم تکرار می شود در تاریخ و تمامی هم ندارد؟ یعنی آیا هر دفعه هم امام زمان بالاخره مظلوم واقع می شود و استکبار هم نهایتاً پیروز می شود و حتی با دوازده امام که آخرینش هم هنوز منتظَر است؟ بعضی یحتمل اشکال هم می فرمایند که داستان لیلی و مجنونی حتی در انبیاء و رسل و خاتم الانبیاء محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم که بین آنها و خدا رخ می دهد و حتی همین لیلی و مجنونی بین ائمه ی اطهار علیهم السلام هم یک چیزی است که مردم امی هم که به نزول قرآن کریم حتی با تلاوت آن پی ببرند باعث سعود آنها با آن عشق آسمانی هم به عرش اعلاء خواهد شد. یحتمل این درست باشد، ولی هنوز هم از جمله مسائل تخصصی که شاگرد و دانشجو و طلبه را از حالات خلائهای صفری به الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه اجتهاد و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می شوند کماکان باقی هم می مانند.

بنده ی حقیر اینجا فقط این مسئله فقهی را عنوان هم کنم که خیلیها یحتمل اشکال هم می فرمایند که مگر می شود دختر شیرخوار را هم شوهر داد؟ شما فرض بفرمایید که- البته ما معمولاً پادشاهان را به علت استکبارشان در نظر نمی آوریم ولی بالاخره خلیفة الله هایی را هم که یحتمل داریم و خواهیم داشت- و لذا حساب هم کنید که چنین خلیفة اللهی هم دارد از دنیا می رود و می خواهد قبل از آن هم دخترش را هم که تازه متولد شده است را نیز شوهر دهد. خوب، تکلیفش چیست؟ آیا یحتمل باید به مدرنیته هم اقتداء کرده و از آن پیروی کند و بگوید که دختر حتماً باید لااقل دبیرستانش را هم تمام کرده و بعد ازدواج هم کند؟! بگذریم که چقدرها هم اصلا دیگر وقت ازدواجشان هم می گذرد و اصلا ازدواج هم نمی فرمایند و ....

حالا کاری هم نداریم، بنده ی حقیر گفتم خیلی وقت است مقاله ای ریاضی فیزیکی بحث هم نشده است و لذا خوب است به این مقاله هم یحتمل نگاهی بیاندازیم که یادی هم از هندسه ی آراکلوف و بلکه حدس شافارویچ کرده باشیم علاوه بر اینکه خیلی چیزهای دیگر مثل حدس و بلکه قضیه ی تایلور-وایلز-... شیمورا تانیاما را هم در آن می آورد:

https://arxiv.org/abs/1310.7263

و اما بعضی هم اینجا یحتمل اشکال بفرمایند که وقتی مسائل را خیلی تخصصی اش هم بفرمایید است که دیگر هیچ کس متوجه اش نمی شود و خود به خودی هم بعد از یک مدتی می روند کنار و بلکه به فراموشی هم سپرده خواهند شد! البته همینها هم یحتمل همانهایی هستند که به مسائل فقهی حول شوهر دادن دختر شیرخواره نیز حتی اشکال می فرمایند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿1﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿2﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿3﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾ سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿5﴾
 

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ قَالُوَاْ إِنَّا نَصَارَى ذَلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ ﴿المائده: 82﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

یازدهم [دعاء فرج حضرت حجة علیه السلام]

کفعمى در بلد الامین فرموده: این دعاى حضرت صاحب الامر علیه السلام است که تعلیم فرمود آن را به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد

إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

فزت و رب الکعبه

 

 

یک داستان لیلی و مجنونی در فیزیک انرژیهای بالای ماورای بنفش و انرژیهای پایین مادون قرمز بنظر می رسد که داریم آنجاهایی که می فرمایند باید وارد آتش شوی و می شود و آتش هم برایش گلستان می شود؛ می فرمایند مجنونی، ولی خدا هم می فرماید و ما هو الا ذکر للعالمین؛ می فرمایند یحتمل از جمله افسرده ای یا بیش از حد هم سرخوش بوده ای و بلکه دچار دو قطبی افسردگی فاز مانی یا سرخوشی هم هستی و بنشین در خانه ات و بلکه بعد از قتلش هم بعضی سجده ی شکر کرده و بگویند حزب الله را هم کشتند، و کانه 25 سال در خانه اش می نشیند ولی امام و خلیفه و بلکه امیرالمومنین هم می شود؛ و حال این دیگر بماند که در کربلا نیز بر فرزندانش چه خواهد گذشت که از بوی خاک و تربت آن هم امامان بعدی همه گریان هم برمی خیزند؛ ولی بعدها هم باز قرآن نیز آتش می زنند؟!!! مسئله اینجا یحتمل این است که یحتمل هم اثبات شده باشد که هر نقشه ای را می توان با سه رنگ رنگش هم کرد، ولی با وجود فیزیک انرژیهای یو وی بالا و آی آر پایین هم یحتمل بعضی اشکال بفرمایند که با وجود چنین فیزیکهایی می توان اثبات هم کرد که شاگرد و دانشجو و طلبه وقتی می خواهد از حالات خلائهای صفری کوانتومی به الفهای بینهایتهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل بفرمایند، آنگاه آیا به این نتیجه هم نمی توانند برسند که ما اینجا بینهایت هم رنگهایی را می توانیم داشته باشیم که مثلاً حتی HDMI (High Definition Multimedia Interface) را هم نتیجه می دهند؟ و لذا اینجا دیگر مسئله حل رنگ کردن نقشه ها با سه رنگ هم فقط نیست و بلکه یحتمل حتی بعضی اشکال هم کنند که ما وارد وادی رنگهایی از نوع صبغة الله و من احسن من الله صبغة هم شده ایم که در آیات اللهی الفهای بینهایت آنها الفهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه تر و بلکه متعالیه ترینها هم وارد می شوند و ...؛ و لذا مهندسی هندسه ی مسائل را حلش کردن هم راه های خود را دارند که کجاها ما حتی در طیف نوری هم هستیم و بلکه کجاها در طیفهای مادون قرمزیم و کجاها در طیفهای ماوراء بنفشیم و بلکه با کدام الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف مواجه ایم و بلکه کجاها هم در سیاه چاله های مخوفی در ظلمات شب هم طرفیم که از آنها راه نجاتی هم نیست هر چند که مدام هم باید بفکر کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری و فضاپیماسازی و فلک مشحون و کشتی نجات هم بوده و بلکه شناخت و معرفت به امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم از خدای منان بطلبیم و ...! لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿1﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿2﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿3﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾ سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿5﴾
 

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿النور: 35﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

بنده ی حقیر سعادت هم داشته ام که توجه کنم که در خیلی از امور دینی آنچنان که همانطور هم در کتاب منزلت عقل در هندسه ی منزلت دینی آمده است، حضرت ولی فقیه نیز به هندسه و مهندسی این امور حتی اخروی و از جمله هم از قبیل مداحی یا تلاوت قرآن مجید اشاره می فرمایند. و اما تلاوت قرآن کریم هم خود یک هندسه و مهندسی را دارد که هر بار که قاری دارد آنر تلاوت می کند یحتمل امر دیگری از وحی الهی هم به ذهنش الهام شود.

این شد که بنده ی حقیر دنبال کتاب چند جلدی هندسه ی دیفرانسیلی که در برکلی یک تابستانی کلاسش را از یک استاد اروپایی و تا آنجایی که یادم هم هست سوئدی سر کلاسش می نشستم داشتم فکر می کردم که متوجه شدم نویسنده ی کتاب مایکل سپیواک و صاحب انتشارات Publish or Perish هم همین تازگیها به رحمت خدا رفته است. روی جلد دوم آن عکس نویسنده باید باشد که پرندگانی- حالا بگوییم اردکهایی- را دور گردن او نشان می دهد که با نخهایی هم آویزانند و اسمهای گاوس و کارتن و ریمان را انداخته اند. ویکیپدیا می گوید که او نشان هم می دهد که هندسه ی دیفرانسیلی را که قدمای قرنها قبل گفته اند را نشان می دهد که چطور وقتی به زبان مدرنتر دقیقتر گفته می شود همان مفاهیم اند که تکرار هم شده اند! یکی از ویژگیهای این کتاب که بنده هنوز هم دوست داشتم داشته باشمش و بخوانمش این است که علاوه بر اینکه خود مقاله ی ریمان را هم عیناً می آورد حتی بیان هم می کند که ریمان چطور یک افسردگی "خفیف" هم گرفته بوده است و .... البته بنده فقط برای این نیست که این مسئله را عنوان می کنم کانه از ریمان یک مرجع تقلیدی و بلکه پوپی را هم ریاضیدانها ساخته اند که حالا آیا باید هم افسردگی او را بازگو کرد یا بلکه خیر چنین چیزی هم جایز نیست؛ این هم مسئله ای دیگر است!

ولی حالا شما اگر معادلاتی مثل فرمول کوداتزی یا معادله ی بیانکی را داشته باشید اینها چه معنایی در هندسه ی دیفرانسیل و بلکه در نسبیت عام و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حتی در حکمت الهی هم می توانند ایجاد کند؟! مثلاً اگر شما توانستید فرعونی درونی یا بیرونی خود را را با اشاره به اسماء الهی، یا کریم یا رحیم، حتی در دعای جوشن کریم، مسلمان هم بفرمایید، هندسه ی دیفرانسیل این مسئله چه فرقی هم دارد با اینکه آن فرعون یا شاهنشاه آریامهر آیا با حضرت موسی علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیه السلام هم در مقابله است یا با حضرت یوسف علیه السلام یا حتی با خود حضرت یوسف زهرا علیهم السلام؟ اللهم عجل لولیک و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و المستشهدین بین یدیه اعوانه الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلًا ﴿الاسراء: 32﴾

 

ممکن است ما هزاران هزار یوسف داشته باشیم که حتی بتوانند خوابهای قویترین و پرزورترین فراعنه را هم تعبیر کرده و بلکه عزیز مصر هم شوند، و اما یکی از آنها هم مثل حضرت یوسف زهرا سلام الله علیهم نمی شوند. چرا؟ و چرا که اگر خدا یعنی الله جل جلاله لیس کمثله شیء است و لذا حضرت یوسف زهرا علیلهم السلام هم لیس کمثله شیء است. و بلکه با فرعونیت و شرک و نفاق و کفر هم جور در نمی آید.

مثل این است که بفرمایید یک فرد دیو صفت خیلی حرامی یک مرتبه آمد هر چه دختر و زن بود را از یک کشوری که حالا اسمش را نمی بریم دزدید و برد کشورشان که به کنیزی ببردشان. همین هم شد که فراعنه ی دو کشور تصمیم گرفتند که با هم بروند توی جنگ. ولی قبل از آن هم کشور دیگر گفت که خوب است ما هم برویم هر چه دختر و زن هست از آن کشور برداریم بیاوریم برای بردگی و کنیزی خودمان! این است که فرعونی که حاکم کره ی خورشید هم بود آمد گفت که دیگر بس کنید که مرا خسته کرده اید و الا کاری می کنم که خورشید دیگر طوری بر شما نتابد که بتوانید از این به بعد حتی یک قطره باران هم روی کره ی زمین مشاهده کنید و آبهای چاه ها و قناتهایتان هم ته بکشد و از تشنگی همه و همه هلاک شوید. فراعنه ی کشورهای متخاصم به هم دیگر نگاه کردند و گفتند که این بابا را ببین که آمده است دارد ما را می ترساند؛ ما خودمان ختم روزگاریم و این آمده است که با ما در بیافتد و از راه بدرمان کند! برو هر غلطی که می خواهی بکن! فرعون خورشید هم که دید اینها اینقدر پررو هستند اول یک سیل و طوفان و همراه با گردبادها و گردآبها همراه با زلزله و آتشفشان هم حسابی بسر هر دو کشور فرعونی لامذهب آورد و آنگاه خشکسالی را هم بر سرشان مستولی کرد تا همه به غلط کردن هم افتادند و نزدیک هم بود که همه و همه نیز هلاک شوند. تا اینکه بالاخره فراعنه هم به غلط کردن افتادند و رفتند نزد فرعون خورشید که حتی نمی پذیرفتشان و دست آخر هم با پا در میانی یوسف کره ی خورشید هم پذیفرتشان و آنگاه بدست و پای او یعنی فرعون خورشید یا همان خروشان هم افتادند که غلط کردیم و بهتر است که دیگر از ما بگذری چرا که ما هم به خودمان ظلم کردیم و هم به تو که فرعونیت ات را نشناختیم و ...! خروشان یعنی همان فرعون خورشید هم برگشت گفت که کجای کارید که من خودم هم داشتم از فرعونیت شماها می سوختم و می ساختم که بالاخره اینها کی هم می خواهند که آدم شوند و از رو بروند که بابا ما خودمان هم که می دانیم خدا نیستیم و لذا نمی دانستم هم که چه غلطی است که باید بکنم!

این است که این وسط یحتمل بعضی اشکال هم کنند که معجزاتی هم خیلی رخ داده بوده است و بلکه الفهای بینهایتهای آیات اللهی را هم موجدینی بالاخره حتی شده ذره ذره هم دریافته بوده اند و بعضی هم حتی به اجتهاد رسیده بوده اند که چطور است ما برویم اظهار مسلمانی کنیم به این فراعنه و آنها را نیز به اسلام دعوت کنیم و آنگاه این دختران و زنان معصوم را هم تحت حمایت و پوشش خود قرار داده و  از چنگ دو کشور متخاصم هم نجاتشان دهیم و حتی شوهرهای خیلی خوب دلخواه آنها را هم برایشان پیدا کنیم و همه و همه را شوهرشان هم دهیم یا اگر هم دیدیم که می شود به سر خانه و زندگیشان هم برگردانیم.

البته همه و همه ی دختران شهید حاج قاسم سلیمانی هم هر چقدر که آن شهید بزرگوار اصرار ورزیدند که همه دختران من اند، آنها هم باید بطلبند که ما نیز همه و همه دختران آن شهید بزرگوار هم هستیم! و لذا، خدایا یوسف زهرا علیهم السلام را هر چه زودتر به ما برسان و ما را از این همه تلاطمهای امواج سهمگین دریا و هوا و فضا نجات هم بده و بلکه کارخانه ی کشتی سازی و هواپیماسازی و فضاپیماسازی مسافربری ما را هم مهیا نما و همه ی مومنین و مومنات را دعوت به سوار شدن فرما و بقیه ی کافران را هم همه و همه غرق کن! بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین.

البته اینجا بنده ی حقیر یک نکته ای هم شنیدم راجع به اینکه شهید مطهری هم از تف سر بالا فرموده بوده اند آنطور که در دفتر 12 جلدی یادداشتهای ایشان هم آمده است! این منطق تف را بنده ی حقیر یادم هست که اول بار به یکی از اساتیدم در آمریکا ایمیل کردم و همان هم شد که بعد از آن دیگر جوابم را نداد و بلکه ایمیلش هم رفته بود روی جواب اتوماتیک چرا که ایشان از روسای آن دانشگاه هم شده بود! و اما نکته ی جالب اینکه حالا یا همان روز که البته سالها پیش هم بود یا روز یا شب بعدش یکی از دانشجویان با خنده هم آمد نزد بنده ی حقیر و از امتحان توفل هم می پرسید که چطور است و چگونه؛ و بنده هم گفتم که شما علاوه بر توفل باید جی آر ای GRE هم بدهید! اتفاقاً ایشان را بنده ی حقیر از دور ملاحظه می کنم که باید در آلمان هم غلط نکنم باشد حالاها و دارد تحقیقات حتی مربوط به هندسه ی آراکلوف هم می کند؛ بگذریم!

عرض بنده ی حقیر این است که یک وقتهایی انتقاد کردنها می توانند خیلی ملاحظاتی را در پیش داشته باشند ولی یک وقتهایی هم هست که مسئله از انتقادها می گذرد و بلکه منتقد بیش از حد هم وارد الفهای بینهایتهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه شده است و لذا اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم او را مات و مبهوت کرده اند. و لذا مثل این است که در ماه رمضان هم ایراد کنیم که قرآن را باید به صوت خیلی زیبا هم خواند هر چند که قاری یحتمل خیلی هم مبتدی است به استناد داستان گلستان سعدی که

ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی‌خواند. صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره چند است؟ [یعنی چقدر برای این کارت مزد می گیری؟] گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی‌دهی؟ گفت: از بهر خدا می‌خوانم. گفت: از بهر خدا مخوان:

گر تو قرآن بر این نمط خوانی

ببری رونق مسلمانی

موضوع اینجا است که بالاخره هر چقدر هم که آوازش ناخوش است، اگر دارد برای دل خودش هم می خواند که دیگر به کسی کاری ندارد؛ هر چند هم که اگر قواعد قرائت و لحن عربی را هم می دانست خیلی بهتر برایش می شد و دیگران هم یحتمل لذت می بردند. ولی به هر حال خودش که از قرائت و تلاوت قرآن می تواند خیلی هم ثواب و بهره هم برد. و خوب هم هست که این کار را بکند. این را بعضی هم اشکال می کنند که وجه آسان انتقادات است. 

و وجه دیگرش که مخصوص انبیاء و ائمه ی اطهار علیهم السلام و اولیائی است که در این راه آزار هم می بینند از این جمله هم هست که می فرمایند یک یهودی بر سر پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هر روز وقتی می خواسته است از محله ی آنها رد شود خاکستر می ریخته است. یک روزی که مریض می شود و این کار را نمی کند، پیغمبر صلوات الله می پرسد که مثل اینکه او امروز یادش رفته است خاکستر بریزد و پرس و جو می کنند و می بینند که او مریض است. و آنگاه پیغمبر اکرم صلوات الله به عیادت و بدیدار او هم می رود. و گویا او مسلمان هم می شود!

https://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61779&lid=0&mid=2970&catid=0 

البته انتقادات به اینجاها هم ختم نمی شوند و بلکه جنگها و غزواتی هم با پیغمبر اسلام در می گیرند. امروزه هم می بینیم که بر سر سوریه و عراق و افغانستان و لبنان و یمن و فلسطین اشغالی چه ها که نرفته است. و حالا بنده ی حقیر از اوضاع اوکراین هم خیلی این روزها خبردار نیستم. و اما ببینید چه موشکهایی است که شهرها را چطور ویران هم می کنند و چه عبرتها هم در آنها هست. و آن وقت بعضی می فرمایند یک مرگ بر آمریکا هم کسی نگوید که یک وقت ناراحت نشوند؛ ان شاء الله خودشان خودشان را این آمریکاییها هر چه زودتر نابود هم کنند و الا که امام زمان عجل الله فرجه الشریف ان شاء الله کارشان را یقیناً حتی با تیرهای غیبی تمام هم خواهد کرد! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

________________________________

 

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ﴿110﴾

 

این را اوایل انقلاب ما از شهید بهشتی در خبرهای محلی تلویزیون آمریکا مثل فرض بفرمایید ABC یا CBS یا NBC شنیدیم که خطاب به آمریکاییها و به انگلیسی و با لهجه ی خاص فارسی خودشان هم می فرمودند: Doors to pardon is still open! یعنی هنوز درهای عفو یا همان پاردون باز است. و یحتمل بیش از 40 سال از آن زمان گذشته است.

و عرض بنده ی حقیر این است که درست است که تبلیغ اسلام می تواند مشکل هم باشد و با خیلی موانع هم روبرو شود، ولی از راه هایی هم که درهای عفو و رحمت و مغفرت الهی می توانند بروی جهانیان و نه فقط مسلمانان هم باز شوند همین تبلیغ دین اسلام است حتی به غیر مسلمانان. همین مسئله را ما در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم داریم که بالاخره چطور هم می توان در این میانه ای که حتی بین فیزیک هسته ای صلح آمیز و بلکه بمبهای هسته ای هم داریم به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی ای هم پرداخت که به حکمت الهی هم منتهی می شوند همینطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه سعی و تلاش هم می کند در جهات الفهای بینهایتهای آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف.

یک مثال ریاضی فیزیکی باز اجازه دهید برگردیم به حل مسئله ی یافتن جوابهای معادلات درجه ی 5 که بنا به کتاب فیلیکس کلاین هم با تقارنهای بیست وجهی گره خورده است. نکته ای که اینجا نهفته است این است که درست است که معادلات درجه ی پنج عمومی با رادیکالها قابل حل نیستند و بلکه این حاصل نظریه ی گالوا هم هست، ولی به هر حال ما معادله ای جبری هم داریم و مسئله این است که آیا از طرق جبری هم نباید بشود که آن را حل کرد هر چند که حالا گروه گالوای این معادلات که همان گروه تقارنهای بیست وجهی یا همان A_5 هم هست، گروهی ساده و لذا غیر قابل حل هم هست؟! اتفاقی که می افتد این است که شما خواسته یا ناخواسته گروه تقارنهای همدیس کره ی ریمانی را که اتفاقاً گروه تقارنهای بیست وجهی هم جزو آنها می افتد را وقتی به توابع بیضوی بسطش می دهید که با نیم صفحه ی بالای هذلولوی پوانکاره هم یک ارتباط تنگاتنگی دارند، آنگاه خود به خودی از توابع جبری Z[x] که در الفهایی همچون الف_0 هنوز بتوان نامشان برد می رویم حتی به ماورای توابعی مثل جبرهای ویت و بلکه به Z[[x]] یا سریهای توانی روی اعداد صحیح که واضح هم هست که عموماً بیشتر هم الفهایشان به الف_1 می زند تا به الف_0. این اتفاقی است که وقتی ما توابع بیضوی را که توابعی متعالی اند مثل توابع مثلثاتی سینوسی و کوسینوسی و ... رخ می دهد.

حالا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که ما بیخود داریم به توابع متعالی هم اینجا استناد می کنیم و بلکه مسئله را یحتمل هم بتوان صرفاً از طرق جبری حلش کرد. البته مسئله را از طرق دیگری هم می توان حلش کرد مثل محاسبات عددی روش نیوتن و امثالهم. و اما بعضی یحتمل هم ایراد می کنند که چرا ما باید از روشهای توابع متعالی هم مسئله را حل کنیم و آیا این مثل استفاده ی از پتک برای کوبیدن میخ نخواهد بود؟! یحتمل بعضی اشکال هم کنند که وقتی ما صفحه ی مختلط را توسط فشرده سازی یک نقطه ای در بینهایت هم فشرده اش کرده ایم به کره ی ریمانی، و لذا بینهایت را هم وارد کارهایمان کرده ایم و .... البته امثال این سوالها را ما راجع به رفتن از اعداد طبیعی و صحیح و گویا به اعداد حقیقی و مختلط هم داریم که از اعدادی ناتمام به اعدادی تمام می رویم که از خواص توپولوژیکی و هندسی مسئله هم هستند ولی همینطور هم باعث می شوند که یک مرتبه از الف_0 به الف_1 هم بپریم! و لذا یحتمل حتی نباید هم برای حل معادلات جبری به الفهای بالاتری از الف_0 هم رفت ولی به هر حل روشهای متعالی در الف_1 و حتی الف_2 و ... هم یحتمل می توانند خیلی راه گشا باشند. و حتی آنگاه یحتمل یک بنده خدایی هم پیدا شود که بتواند راه حلی را بیابد که همه و همه را متوجه هم کند که ای بابا، شما حتی برای حل معادلات قضیه ی آخر فرما هم لازم نمی بود این همه کارها را کنید و بلکه همه و همه را هم گیج کرده و خودتان هم بدتر گیج شوید و .... و حالا یحتمل بعضی هم از طریق برنامه ی لانگلندز بتوانند مسئله را حتی ابرتقارنی هم حلش کنند و باز هم حتی وارد دیدگاه ریاضی فیزیکی دیگری شویم.

و لذا مسئله اینجا این هم هست که آیا ما با این همه هنوز هم توانسته ایم وارد ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم طوری شویم که ما را به حکمت الهی هم حتی از طرق مدل استاندارد ذرات فیزیک و کمی تا حدی هم ابرتقارن و بلکه نظریه ی ریسمان هم برسانند یا خیر؟ نکته اینجا این است که یحتمل بعضی شاگردان و دانشجویان و طلبه های مبتدی بدتر از این بنده ی حقیر اگر یافت هم شوند اشکال کنند که فرض بفرمایید این همه دستورات فقهی دست و پا گیر که ما در فقه و اصول فقه و حدیث و تفسیر قرآن کریم و فلسفه هم داریم آیا واقعاً هم لازم هستند که ما را به منزلگاه مقصود خود هم برسانند یا آیا اکثرشان هم مسائلی جانبی هستند که خیلی هم به کار ما نمی آیند و بلکه بی فایده هم هستند؟ این نکته را یحتمل فلاسفه اینطور بفرمایند که ما اگر چوبی نتراشیده را هم داریم که می خواهیم از آن مبل و میز و صندلی هم مثلاً بسازیم، آنگاه آیا همین چوب نتراشیده را هم می توان به عنوان مبل یا میز یا صندلی هم استفاده کرد؟ بعضی دیگر هم یحتمل اشکال کنند که اگر ما مهتاب و هیولا را هم در ریاضی فیزیک داشته باشیم، آنگاه اینها چه ربطی هم می توانند داشته باشند با مهتاب هیولایی هر چند که این هیولاها هم بعضی یحتمل اشکال کنند که با هیولایی که همان چوب نتراشیده است فرقها دارند و ...؟! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَلاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلًا ﴿الاسراء: 32﴾

 

ممکن است ما هزاران هزار یوسف داشته باشیم که حتی بتوانند خوابهای قویترین و پرزورترین فراعنه را هم تعبیر کرده و بلکه عزیز مصر هم شوند، و اما یکی از آنها هم مثل حضرت یوسف زهرا سلام الله علیهم نمی شوند. چرا؟ و چرا که اگر خدا یعنی الله جل جلاله لیس کمثله شیء است و لذا حضرت یوسف زهرا علیلهم السلام هم لیس کمثله شیء است. و بلکه با فرعونیت و شرک و نفاق و کفر هم جور در نمی آید.

مثل این است که بفرمایید یک فرد دیو صفت خیلی حرامی یک مرتبه آمد هر چه دختر و زن بود را از یک کشوری که حالا اسمش را نمی بریم دزدید و برد کشورشان که به کنیزی ببردشان. همین هم شد که فراعنه ی دو کشور تصمیم گرفتند که با هم بروند توی جنگ. ولی قبل از آن هم کشور دیگر گفت که خوب است ما هم برویم هر چه دختر و زن هست از آن کشور برداریم بیاوریم برای بردگی و کنیزی خودمان! این است که فرعونی که حاکم کره ی خورشید هم بود آمد گفت که دیگر بس کنید که مرا خسته کرده اید و الا کاری می کنم که خورشید دیگر طوری بر شما نتابد که بتوانید از این به بعد حتی یک قطره باران هم روی کره ی زمین مشاهده کنید و آبهای چاه ها و قناتهایتان هم ته بکشد و از تشنگی همه و همه هلاک شوید. فراعنه ی کشورهای متخاصم به هم دیگر نگاه کردند و گفتند که این بابا را ببین که آمده است دارد ما را می ترساند؛ ما خودمان ختم روزگاریم و این آمده است که با ما در بیافتد و از راه بدرمان کند! برو هر غلطی که می خواهی بکن! فرعون خورشید هم که دید اینها اینقدر پررو هستند اول یک سیل و طوفان و همراه با گردبادها و گردآبها همراه با زلزله و آتشفشان هم حسابی بسر هر دو کشور فرعونی لامذهب آورد و آنگاه خشکسالی را هم بر سرشان مستولی کرد تا همه به غلط کردن هم افتادند و نزدیک هم بود که همه و همه نیز هلاک شوند. تا اینکه بالاخره فراعنه هم به غلط کردن افتادند و رفتند نزد فرعون خورشید که حتی نمی پذیرفتشان و دست آخر هم با پا در میانی یوسف کره ی خورشید هم پذیفرتشان و آنگاه بدست و پای او یعنی فرعون خورشید یا همان خروشان هم افتادند که غلط کردیم و بهتر است که دیگر از ما بگذری چرا که ما هم به خودمان ظلم کردیم و هم به تو که فرعونیت ات را نشناختیم و ...! خروشان یعنی همان فرعون خورشید هم برگشت گفت که کجای کارید که من خودم هم داشتم از فرعونیت شماها می سوختم و می ساختم که بالاخره اینها کی هم می خواهند که آدم شوند و از رو بروند که بابا ما خودمان هم که می دانیم خدا نیستیم و لذا نمی دانستم هم که چه غلطی است که باید بکنم!

این است که این وسط یحتمل بعضی اشکال هم کنند که معجزاتی هم خیلی رخ داده بوده است و بلکه الفهای بینهایتهای آیات اللهی را هم موجدینی بالاخره حتی شده ذره ذره هم دریافته بوده اند و بعضی هم حتی به اجتهاد رسیده بوده اند که چطور است ما برویم اظهار مسلمانی کنیم به این فراعنه و آنها را نیز به اسلام دعوت کنیم و آنگاه این دختران و زنان معصوم را هم تحت حمایت و پوشش خود قرار داده و  از چنگ دو کشور متخاصم هم نجاتشان دهیم و حتی شوهرهای خیلی خوب دلخواه آنها را هم برایشان پیدا کنیم و همه و همه را شوهرشان هم دهیم یا اگر هم دیدیم که می شود به سر خانه و زندگیشان هم برگردانیم.

البته همه و همه ی دختران شهید حاج قاسم سلیمانی هم هر چقدر که آن شهید بزرگوار اصرار ورزیدند که همه دختران من اند، آنها هم باید بطلبند که ما نیز همه و همه دختران آن شهید بزرگوار هم هستیم! و لذا، خدایا یوسف زهرا علیهم السلام را هر چه زودتر به ما برسان و ما را از این همه تلاطمهای امواج سهمگین دریا و هوا و فضا نجات هم بده و بلکه کارخانه ی کشتی سازی و هواپیماسازی و فضاپیماسازی مسافربری ما را هم مهیا نما و همه ی مومنین و مومنات را دعوت به سوار شدن فرما و بقیه ی کافران را هم همه و همه غرق کن! بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین.

البته اینجا بنده ی حقیر یک نکته ای هم شنیدم راجع به اینکه شهید مطهری هم از تف سر بالا فرموده بوده اند آنطور که در دفتر 12 جلدی یادداشتهای ایشان هم آمده است! این منطق تف را بنده ی حقیر یادم هست که اول بار به یکی از اساتیدم در آمریکا ایمیل کردم و همان هم شد که بعد از آن دیگر جوابم را نداد و بلکه ایمیلش هم رفته بود روی جواب اتوماتیک چرا که ایشان از روسای آن دانشگاه هم شده بود! و اما نکته ی جالب اینکه حالا یا همان روز که البته سالها پیش هم بود یا روز یا شب بعدش یکی از دانشجویان با خنده هم آمد نزد بنده ی حقیر و از امتحان توفل هم می پرسید که چطور است و چگونه؛ و بنده هم گفتم که شما علاوه بر توفل باید جی آر ای GRE هم بدهید! اتفاقاً ایشان را بنده ی حقیر از دور ملاحظه می کنم که باید در آلمان هم غلط نکنم باشد حالاها و دارد تحقیقات حتی مربوط به هندسه ی آراکلوف هم می کند؛ بگذریم!

عرض بنده ی حقیر این است که یک وقتهایی انتقاد کردنها می توانند خیلی ملاحظاتی را در پیش داشته باشند ولی یک وقتهایی هم هست که مسئله از انتقادها می گذرد و بلکه منتقد بیش از حد هم وارد الفهای بینهایتهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه شده است و لذا اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم او را مات و مبهوت کرده اند. و لذا مثل این است که در ماه رمضان هم ایراد کنیم که قرآن را باید به صوت خیلی زیبا هم خواند هر چند که قاری یحتمل خیلی هم مبتدی است به استناد داستان گلستان سعدی که

ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی‌خواند. صاحبدلی بر او بگذشت. گفت: تو را مشاهره چند است؟ [یعنی چقدر برای این کارت مزد می گیری؟] گفت: هیچ. گفت: پس این زحمت خود چندین چرا همی‌دهی؟ گفت: از بهر خدا می‌خوانم. گفت: از بهر خدا مخوان:

گر تو قرآن بر این نمط خوانی

ببری رونق مسلمانی

موضوع اینجا است که بالاخره هر چقدر هم که آوازش ناخوش است، اگر دارد برای دل خودش هم می خواند که دیگر به کسی کاری ندارد؛ هر چند هم که اگر قواعد قرائت و لحن عربی را هم می دانست خیلی بهتر برایش می شد و دیگران هم یحتمل لذت می بردند. ولی به هر حال خودش که از قرائت و تلاوت قرآن می تواند خیلی هم ثواب و بهره هم برد. و خوب هم هست که این کار را بکند. این را بعضی هم اشکال می کنند که وجه آسان انتقادات است. 

و وجه دیگرش که مخصوص انبیاء و ائمه ی اطهار علیهم السلام و اولیائی است که در این راه آزار هم می بینند از این جمله هم هست که می فرمایند یک یهودی بر سر پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هر روز وقتی می خواسته است از محله ی آنها رد شود خاکستر می ریخته است. یک روزی که مریض می شود و این کار را نمی کند، پیغمبر صلوات الله می پرسد که مثل اینکه او امروز یادش رفته است خاکستر بریزد و پرس و جو می کنند و می بینند که او مریض است. و آنگاه پیغمبر اکرم صلوات الله به عیادت و بدیدار او هم می رود. و گویا او مسلمان هم می شود!

https://makarem.ir/compilation/Reader.aspx?pid=61779&lid=0&mid=2970&catid=0 

البته انتقادات به اینجاها هم ختم نمی شوند و بلکه جنگها و غزواتی هم با پیغمبر اسلام در می گیرند. امروزه هم می بینیم که بر سر سوریه و عراق و افغانستان و لبنان و یمن و فلسطین اشغالی چه ها که نرفته است. و حالا بنده ی حقیر از اوضاع اوکراین هم خیلی این روزها خبردار نیستم. و اما ببینید چه موشکهایی است که شهرها را چطور ویران هم می کنند و چه عبرتها هم در آنها هست. و آن وقت بعضی می فرمایند یک مرگ بر آمریکا هم کسی نگوید که یک وقت ناراحت نشوند؛ ان شاء الله خودشان خودشان را این آمریکاییها هر چه زودتر نابود هم کنند و الا که امام زمان عجل الله فرجه الشریف ان شاء الله کارشان را یقیناً حتی با تیرهای غیبی تمام هم خواهد کرد! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

قَالُواْ أَإِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَاْ یُوسُفُ وَهَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیِصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿یوسف: 90﴾

 

این قاطع حبائل الکذب و الافتراء

 

یک صاحبدلی داشت شاگردان خود را از گفتار امیر المومنین علی بن ابیطالب هم وعظ می کرد که اگر کسی خٌلق رذیله و بدی داشته باشد و بتواند آنرا اصلاح کند بهتر هم هست از اینکه سعی کند هنرهای زیبایی را هم کسب کند. در این بین یکی از شاگردان سوال هم کرد که حاج آقا شما دفعه ی پیش که این حکمت و موعظه ی اخلاقی را را از امیر المومنین هم فرمودید ما مضمون آنرا دقیقاً یادمان نماند و هر چه هم کردیم که دوباره آنرا جایی بیابیم پیدایش نکردیم. این است که لطف بفرمایید دوباره آنرا بفرمایید. استاد هم دوباره فرمودند و بلکه توصیه هم کردند که کتب ملا احمد و ملا مهدی نراقی و از جمله جامع السعادات و معراج السعادة را بنا به توصیه ی حضرت آیت الله العظمی تهجت حتی روزی یک صفحه هم که شده بخوانید. و فرمودند که اخلاق رذیله داشتن مثلش مثل این است که کسی عفونت و چرکی در بدنش داشته باشد و بجای اینکه آنرا درمان کند بجایش از کورتن یا آنتی هیستامین یا مسکن یا قرصهای آرامبخش استفاده هم کند. این چرک و عفونت را از بین نمی برد و بلکه یحتمل تشدیدش هم کند!

یکی از شاگردان که اتفاقاً خودش هم مبتلا بِه بود و تردید هم داشت که آیا باید از چرک خشک کن استفاده کند یا خیر، رفت چرک خشک کن خرید و دید مثل اینکه درمانش را یافته است و مثل آبی است که روی آتش بریزند. و مسئله هم حل است. غافل از اینکه طبیب و حکیم الهی، مسئله ی طب و پزشکی را مثال زده است تا به اصل مسئله ی چگونگی اصلاح اخلاق و خُلق بد و رذیله ای که لازم هم هست هر چه زودتر سالک الی الله ریشه های آن را پیدا کرده و بخشکاند هم هر چه بیشتر بپردازد و نه فقط اینکه برود چرک خشک کن استفاده کند که عفونت و چرک را هم از بین ببرد. موضوع اینجا است که منشاء عفونت و چرک را هم پیدا کند که آنرا حتی با جراحی هم بیرون بیاورد و فرض بفرمایید که غذه ی سرطانی را هم برطرفش کند و بکندش و بیاندازدش دور.

و اما مسئله ی اخلاقی اینجا این هم هست که فرض بفرمایید که اگر ما بیاییم کتاب معراج السعاده ملا احمد نراقی را برداریمش قبل از خواندن اول هر جا کلمه ی خدا را دیدیم با فرعون عوضش کنیم و بعد آنرا بخوانیم، آیا می توان هم اظهار کرد که اشکالی ندارد چرا که همه ی ما هم بالاخره کمابیش در درونمان یک فرعونی غیر ممکن است که نداشته باشیم و بلکه بالاخره فرعون هم می دانسته که او خود خدا نیست و بلکه خدا هم کیست، یعنی خدا همان خدای حضرات ابراهیم و یونس و هود و موسی و عیسی مسیح بن مریم علی نبینا علیهم السلام هم هست؟ مسئله اینجا این است که یک جاهایی دیگر شرک هر چقدر هم که کم باشد، باز هم غیر قابل تحمل است خصوصاً اگر بقصد و مخصوصاً هم دارد از روی علم به خدا و آن هم در حضور ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شرک می ورزد.

اینجا این سوال هم مطرح است که آیا لفظ ولد زنا یا حرام زاده را به کسی که فرض بفرمایید محصول زنا هم بوده است و بلکه به شیرخوارگاه هم سپرده شده است، آیا این کار بدی است و نباید هم چنین چیزی را گفت؟ این درست است که خود آن طفل که گناهی ندارد، ولی همین طفل هم محصول گناهی است که پدر و مادرش او را به این گناه مبتلا کرده اند یا خیر؟ یک وقت هست که جامعه آنقدر هم رو به زوال می رود که فقط مسئله زنا نیست، و بلکه همراه انواع دیگری از مسائل اخلاقی هم هست که آنرا مبتلا کرده است و از جمله دیگر جامعه بی تفاوت هم شده است نسبت به اینکه حرامزادگی گناه کبیره هم هست؛ و لذا آنرا پرورش هم می دهد. این دیگر غیر قابل بخشایش می شود چرا که غیرت و عفت را هم می کشد و از بین می برد و بی بند و باری و ازدواج نکردن را هم تبلیغ می کند. البته این غیر از این مسئله هم هست که جامعه وقتی چنین رو به زوال هم برود دیگر خدا و پیغمبر و امامش را هم غیر ممکن می شود که بتواند بشناسد و بلکه در آن میان حرامزاده ای را هم یحتمل شیاطین تیرش می کنند که همان امام را هم بکشند آنچنان که با امام حسین علیه السلام هم کردند و تنهایش هم گذاشتند و ....

حالا شما فرض بفرمایید که یک بنده ی خدایی این اخلاق رذیله را هم داشته باشد که شراب هم بنوشد، ولی بالاخره در معرض موعظه و پند و اندرز خانواده و بزرگان جامعه و دیگران و بلکه همان نفس خودش هم او را وادار کنند که این اخلاق بد را کنار هم بگذارد و بلکه حتی خوش خلق هم شده و حتی بلکه با تهذیب نفس از یاران وفادار و محکم امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شود. و اما این کجا؟ و اینکه سالک الی الله و شاگرد و دانشج و طلبه هیچ گاه هم در نیابد که از خلائهای صفرش نتوانسته است بیرون آمده و فقط در توهماتش هم هست که می پندارد بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در حرکت است. و بلکه اینها را هم کنار گذاشته و دارد در افکار جاه و منزلت فرعونیت و شاهنشاهی خود و حتی دیگران هم خیلی غوطه می خورد و.... عرض بنده ی حقیر این هم هست که شما چطور اسلام و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را به یک کشوری مثل آمریکا هم تبلیغ می فرمایید. به یک معنا اگر مساجد در کشورهای اسلامی داشته باشیم، اینها خود مراکزی هستند برای تبلیغ اسلام. و همین هم می تواند برای کشوری مثل آمریکا نیز چنین تبلیغی باشد. ولی خوب وقتی دین غالب، اگر دینی هم در کار باشد، چیز دیگری غیر از اسلام هم هست؛ اینجا مسائلی که در ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می توانند به حکمت الهی هم کمک کنند و اسلام را هم تبلیغ می کنند می توانند خیلی هم کارآیی داشته باشند. بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که تو کارت را درست انجام بده، همین خودش می شود تبلیغ برای اسلام؛ و دیگر لازم هم نیست که فکر تبلیغ آن نیز باشی! لابد یوسف زهرا علیهم السلام هم خودش تشریف فرما می شود و یک سربازی مثل این بنده ی حقیر را هم نمی خواهد الا اینکه کارم را درست انجام دهم! بنده ی حقیر عرضم این است که درست است که التقاط هم بد است، ولی تا می توانیم هم نماز و دعا و نهج ابلاغه و قرآن کریم را بدانها پرداخته و هر چه بیشتر هم سعی کنیم که به امام زمان عجل الله فرجه الشریف کمک و یاری برسانیم و ....  اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرَامِی وَأَنَاْ بَرِیءٌ مِّمَّا تُجْرَمُونَ ﴿هود: 35﴾

 

یک حکومتی چطور می شود که فاشیستی می شود؟!

اگر بنده ی حقیر در گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود نشسته باشم و سوای اینکه چقدر هم حتی کارخانه ای که در آن کار می کنم راه افتاده باشد، و اما مدعی هم شوم که یک تخصصی دارم که می توانم نه تنها فرمان هواپیماهای ساخت کارخانه ی خودمان را در دست هم گیرم و بلکه فرمان هر هواپیمای دیگری از کارخانه های رقیب را هم در دست دارم؛ اینجا دیگر مسئله فقط این نیست که شما توانسته اید پهپادی را که از آسمان کشورمان بدون اجازه رد می شده است را بنشانید. و بلکه آنگاه یحتمل این شک پدیدار هم شود که نکند سکان کیهانشناسی و اخترفیزیک و ریاضی فیزیک حرکت زمین و منظومه ی شمسی و امثالهم را علاوه بر کنترل فضاپیماهای دیگر هم طرف می خواهد القاء کند که در کنترل او است؟! یعنی شما تا چه حد هم تخصص باید داشته باشید تا بتوانید وارد عرصه ی حتی ریاضی فیزیکی جهانی هم شوید؟

چیزی که حضرت نوح علی نبینا علیه السلام هم می فرمایند این است که شما کار خودتان را بکنید و من هم کار خودم را می کنم یعنی کشتی نجات خودم را هم می سازم؟ حضرت نوح علیه السلام نه تنها این را نمی فرمایند و بلکه مردم را هم ارشاد می فرمایند و حتی نهایتاً و عملاً هم نشان می دهند که کشتی نجات آن حضرت همچون کشتی نجات امام حسین علیه السلام خیلی خوب هم کار می کند! و لذا مسئله وقتی فاشیستی می شود که حکمت الهی را بخواهیم با کمتر از آن جا بزنیم و به خورد همگان دهیم. این حتی بدتر هم می شود وقتی می دانیم که بین حکمت الهی و همین حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خودمان هم که شده فاصله ها و گپهای زیادی نهفته است. و آنجایی که مردم احساس هم کنند که داریم بزور حکومتی هم حکمت الهی را حتی گیریم که با ریاضی فیزیک بر مردم تحمیل می کنیم، آیا حکومتها رو به حکومتهای فاشیستی نمی روند؟ یعنی یحتمل بعضی هم اشکال کنند که این است که نمی شود حکومتی فاشیستی را بجای حکومت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام هم جا زد! و لذا همه ایراد هم خواهند کرد که یک جای کار و بلکه همه و همه ی جاهای کار بد جوری هم گیر دارند. و چرا؟ چون که اساس حکومت امیر المومنین در این هم هست که با همه ی حکومتهای فاشیستی و آن هم بنفع مستضعفین جهان وارد دعوا و بلکه جهاد فی سبیل الله هم می شود و از پای هم نمی نشیند تا دشمن را از پای درآورده و بلکه خود نیز در راه خدا شهادت دهد! و لذا ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی تا رسیدن به این تخصصهای خاص و عامی که در حکمت الهی هم نهفته اند ملاحظه می شود که خیلی هم کار دارند همانطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه دارند از خلائهای صفر بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر حرکت کرده و از سربازان وفادار و مومن آن حضرت هم شوند. بعضی یحتمل اشکال هم می فرمایند که بابا تو همین تخصص ریاضی فیزیک خودت را هم درست انجام بده و ببین آیا بلدی در همان کار و تخصص خودت هم چه کنی یا خیر؟ البته این اشکال درستی هم هست و بلکه خیلی از روده درازیهای این بنده ی حقیر از اینجا نشات هم می گیرد که خیلی اوقات بلد هم نیستیم که چطور پای خود را حتی بگذاریم لای دری که بروی ما خیلی هم نمی خواهند بازش کنند و لذا شروع هم می کنیم به شکایت و دعواهایی که در اثر موانعی هم هستند که در راه خود با آنها برخورد هم می کنیم و .... موضوع اینجا هم هست که شما حق ندارید که فقدان حکومتهای الهی محمدی و علوی به تمام معنای اسلام ناب محمدی را هم کاسه کوزه هایش را بر سر بهانه های فاشیستی بشکنید و ناتوانیهای خود را اینطوری هم جبران یا توجیه بخواهید بفرمایید و چرا که افتاده اید روی دور یحتمل تند نوشتن و حالا هم بنویس و کی ننویس و ...! این خود انسان را می تواند دچار فاشیسم و دیکتاتوری هم کند و راه چاره هم دارد. و اما اینکه الفهای بینهایت آیات اللهی را بتوان به مراتب و درجات متعالیه تر هم رساند همانطوری که باید هم رساند و بلکه جلوی دیکتاتوریها و از جمله هم ناکثین و مارقین و قاسطین هم ایستاد برای تشکیل حکومتهای علوی جهانی یقیناً هم تبلیغ اسلام ناب محمدی علوی جهانی را هم می طلبد. و اما خوب دغدغه های تخصص ریاضی فیزیکیِ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم همانطوری که تخصص تغذیه و موسیقی را هم لازم داریم باید قبول هم کرد که دلتنگیهای خود را دارند. لا اله ال الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

 

یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ وَرِیشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِکَ خَیْرٌ ذَلِکَ مِنْ آیَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ﴿26﴾ یَا بَنِی آدَمَ لاَ یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء لِلَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ ﴿27﴾ سوره مبارکه الاعراف

 

عده اى از مفسرین گفته اند: جمله (( اذا فعلوا فاحشه ...(( اشاره است به عادت زشتى که در میان مردم دوران جاهلیت معمول بوده است ، آنها به استناد اینکه در لباسهاى شان خدا را معصیت کرده اند لخت مادرزاد شده و دور خانه خدا طواف مى کرده اند.
از فراء نیز نقل شده که گفته است : اعراب جاهلیت را رسم چنین بود که رشته هایى از چرم و یا از پشم به نوارى آویزان کرده آن نوار را طورى به کمر خود مى بستند و رشته ها در برابر عورت شان قرار مى گرفت و تا اندازه اى آنرا مى پوشاند، این رشته ها را در صورتى که از چرم درست مى شد (( حوف (( و اگر از پشم بود (( رهط(( مى نامیدند. زنان نیز برهنه شده استخوان کتف یا چیز دیگرى به خود مى بستند و به این بیت مترنم مى شدند:
(( الیوم یبدو بعضه او کله و ما بدا منه فلا احله ((
این رسم همچنان در بین اعراب ادامه داشت تا آنکه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) پس از فتح مکه على (علیه السلام ) را فرستاد تا آیات برائت را بر آنان تلاوت نموده و ایشان را از این عمل زشت منع کند،

ترجمه تفسیر المیزان جلد 8 صفحه :90
و گویا قبل از تسلط آنجناب بر آنان هر وقت خود آن حضرت و یا بعضى از مسلمین بر این عمل زشت شان اعتراض مى نمودند و آنان را سرزنش ‌ مى کردند در جواب مى گفتند: (( ما پدران خود را یافتیم که اینطور طواف مى کردند، و خدا به ما چنین دستور داده (( لذا خداى تعالى در آیه (( ان الله لا یامر بالفحشاء اتقولون على الله ما لا تعلمون (( گفتارشان را رد نموده و مذمت شان فرموده است .
بعید نیست که این گفته فراء صحیح باشد، و در خود آیه هم شواهدى بر آن هست : یکى اینکه عمل مشرکین را (( فحشاء(( خوانده که به معناى کار بسیار شنیع و زشت است ، دیگر اینکه عذر دوم شان را این دانسته که (( خدا ما را به آن امر فرموده (( ، چون از این جمله بر مى آید عمل شنیعى را که مرتکب مى شده اند در شکل عبادتى بوده ، پس بعید نیست که همان طواف کذایى بوده باشد. و لیکن از آنجایى که کلمه فحشاء در آیه مطلق است قابلیت انطباق بر هر عمل زشت دیگرى دارد، عمل زشت هم یکى دو تا نیست ، مردم ، مخصوصا مردم زمان ما کارهایى مى کنند که هیچ دست کم از طواف کذایى اعراب ندارد.

 

ترجمه ی المیزان علامه طباطبایی، جلد 8، ص 89

http://lib.eshia.ir/50081/8/89

 

مغرور نشوید؛ مغرور نشوید. این غرور اگر پیدا شد، طلیعه‌ی شکست است، طلیعه‌ی سقوط است؛ این غرور از هر جهتی از این مناشئی(۲۱) که عرض کردیم پیدا بشود، مقدّمه‌ی سقوط انسان است. انسان وقتی که یک چنین غروری پیدا کرد، هم در درون خود ساقط میشود، هم در اجتماع ساقط میشود، هم آن حرکت اجتماعی‌ای که حول ‌و ‌حوش او به وجود آمده، از بین میرود و ساقط میشود. این آیه‌ی شریفه‌ی «لَقَد نَصَرَکُمُ اللهُ فی مَواطِنَ کَـثیرَةٍ وَ یَومَ حُنَینٍ اِذ اَعجَبَتکُم کَثرَتُکُم فَلَم تُغنِ عَنکُم شَیئًا وَ ضاقَت عَلَیکُمُ الاَرضُ بِما رَحُبَت» [در این مورد است]. جنگ حنین اوّلین جنگی بود که بعد از فتح مکّه پیغمبر وارد آن جنگ شدند؛ جمعیّت زیادی هم با پیغمبر بودند. بر خلاف جنگ بدر که مثلاً ۳۱۳ نفر بودند، اینجا چندین هزار از تازه‌‌مسلمان‌ها، مسلمانهای مهاجر و انصار، پیروز از فتح مکّه و مانند اینها، رفتند طرف طائف، [برای] جنگ حنین. [وقتی] نگاه کردند دیدند جمعیّت زیاد است، مغرور شدند. خدای متعال اینها را به خاطر آن مغرور شدن، شکست. وَ ضاقَت عَلَیکُمُ الاَرضُ بِما رَحُبَت؛ زمین با همه‌ی گستره‌ای که داشت، بر شما تنگ شد؛ ثُمَّ وَلَّیتُم مُدبِرین؛(۲۲) فرار کردید. یکی از جاهایی که جمعیّت از حول و حوش پیغمبر فرار کردند و فقط امیرالمؤمنین و چند نفر دیگر دُور پیغمبر ماندند، همین جنگ حنین بود؛ مثل جنگ اُحد. خب [نتیجه‌ی] غرّه شدن، این است دیگر. البتّه بعد خدای متعال به آنها نصرت داد و توانستند پیروز بشوند لکن [ثمره‌ی] غرّه شدن به خود و مانند اینها این است؛ یعنی انسان را ساقط میکند؛ هم ما را ساقط میکند و شخص خودمان را ساقط میکند، هم آن مجموعه‌ا‌ی را که بر محور حرکت ما دارد حرکت میکند، ساقط میکند و از بین میبرد. لذاست که در دعای کمیل یکی از چیزهایی که شما میخوانید و از خدای متعال میخواهید، این است: اَن تَجعَلَنی بِقِسمِکَ رَاضِیاً قانِعاً وَ فی جَمیعِ الاَحوالِ مُتَواضِعا.(۲۳) مغرور نشوید، در همه‌ی احوال تواضع داشته باشید. تواضع یعنی فروتنی؛ نقطه‌ی مقابلِ غرّه شدن است؛ این را انسان از خدا در دعای کمیل میخواهد.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار مسئولان نظام در دهمین روز از ماه مبارک رمضان

https://www.leader.ir/fa/speech/25669

 

 

می فرمایند که غرور از ابزار شیطان است و مغرور نشوید، مغرور نشوید. اگر این غرور پیدا شد طلیعه ی شکست است و طلیعه ی سقوط است. حضرت ولی فقیه مد ظله العالی در مورد سقوط کردن این را در سخنرانیشان در جمع قاریان هم فرمودند که اگر درست و دقیق هم یادم نباشد ولی در این مضمون بود که اگر کسی فکر کند که دیگر رسیده است به آخر خط و هیچ کس بهتر از او مثلاً در تلاوت قرآن نیست این هم می تواند مقدمه ی سقوط باشد. اینها درست است، ولی با این حال شما سالک الی الله را هم دارید که می خواهد از خلائهای صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم با صبر و تقوا حتی المقدور عبور کرده و به اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حالا شده به عنوان سرباز کوچکی از سربازان آن حضرت هم برسد. و نکته ای که باقی است آن مواجهه ی موسوی با فرعون و بلکه فراعته ی بزرگ و کوچک است. و از همه بیشتر هم وقتی ما نتوانیم حتی در سطوح روانشناسی با انبوهی از گناهانی که مرتکب شده ایم و بلکه وجودمان هم شده است یک گناه بزرگ، آنگاه با آن شمر و ابن زیاد و یزید درونمان کلنجار رفته و بلکه از خدا در مورد این گناهان قدیم و جدید و صغیر و کبیر طلب مغفرت کنیم؛ پس بدین ترتیب چطور هم قرار است که سالک الی الله امیدوار هم شود که حتی به عنوان جهاد تبیین هم که شده اسلام را به غیر مسلمانان تبلیغ کند؟ 

یعنی یک جا مسئله ی غروری است که فرض بفرمایید آمریکاییها دارند که از جمله اظهار تاسف هم می کند که با همه ی تلاششان تحریمها شکست خورده اند، ولی باز هم دست بردار نیست! خوب این یعنی چه؟ عرض بنده ی حقیر این است که آن موبد هندو دست تنها از هند می رود حتی در کنسرت موسیقی راک و امثالهم نیز اگر بتواند دینش را تبلیغ می کند و معبد می سازد و .... خوب، اسلام که چنین چیزی را توصیه نمی کند. ولی بالاخره چطور هم می شود اسلام را به آمریکاییها تبلیغ کرد؟ یعنی اگر ما این کار را نکنیم، آنها هستند که بی دینیشان را می خواهند بر ما تحمیل هم کنند و حتی لباس تقوا را که هیچ و بلکه لباس وصله دار را هم از تن مردم بیرون آورده و لباسهای پاره را مد کرده و بلکه حتی استرچ و ساپورت را هم باب کرده و ...! ریشه ی اینها جای دیگری است و باید جلوی سرچشمه را گرفت. و صد البته تسبیح و دعا و نماز و استغفار و صیام و روزه هم خیلی می تواند کمک کند.

ولی در رابطه با مستضعفین و دولة کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف مسئله اینجا است که استکبار جهانی ممکن است بگوید که ما خودمان به حضرت عیسی مسیح علی نبینا علیه السلام هم معتقدیم و به اسلام هم کاری نداریم و ان شاء الله که حضرت عیسی مسیح هم از آسمان تشریف فرما شوند که بالاخره تکلیفشان را روشن هم بفرمایند. ولی نکته ای که بنظر می رسد که به اشتباه هم برآورد می شود اینجا است که باید در انتگرالهای راهی که فرض بفرمایید برای الکترونها در نظر می گیریم بینهایتهایش را برطرف کنیم و لذا مسئله را بتوان بازبهنجارش هم کرد. و اما چیزی که در هندسه ی آراکلوف هم نشان می دهد این است که نقاط گویایی را که یحتمل متناهی هم باشند را گر چه هم مقادیر انتگرال راهی در آن نقاط بینهایت هم شوند را حتی باید به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب بالاتری هم رساند و نه اینکه حتی بینهایت آنها را هم حذف کرده و بلکه مسئله را بازبهنجارش اش هم کنیم!

و لذا نکته اینجا است که چنین چیزی در دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم امکان پذیر است و نه در دولتهای استکباری که از فرط غرورشان همه چیز را برای سوگلیهای خودشان حتی در ایالات متحده ی آمریکا یا هر جای دیگری هم که باشند می خواهند و دیگران را نژاد پرستانه هم در بین خود راه نمی دهند و بلکه مایل هم هستند که ملتهای مستضعف عالم را هم به بردگی و استعمار و استحمار خود بکشند و .... از یک طرف کشورهای سرمایه داری عظیم امپریالیستی را دارید و از طرف دیگر هم کمونیسم را که با این دوگانهای سرمایه داری- امپریالیستی/ کمونیستی جهانخوارند. این است که جای تبلیغ جهانی برای اسلام در جمهوری اسلامی واقعاً هم خالی است و حال آنکه اسلام هم دینی است جهانی. بنده ی حقیر که فکر می کنم ما بد جوری هم دچار غرور شده ایم و حال آنکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هنوز کلی هم حرف حسابی دارد ولی خوب کو گوش شنوا. از ما گفتن است و اما باز هم کو گوش شنوا؟!!! این یک قضیه ی خوبی است اگر بدانیم قضیه ی آخر فرما هیچ جواب غیر مبتذلی هم ندارد. و اما اگر ما جوابهای ماتریسی پوچتوانی را حتی در مشخصه های غیر صفر هم یافتیم معنایش این نیست که همه ی جوابهای ما پوچتوان خواهند بود چرا که حالا ما نمی توانیم بطور قُطری در فضاهای هیلبرتی به بینهایت هم خیلی نزدیک شویم و .... همینطوری هم که اگر امروز ما شاخصهای خوبی را هم در اقتصاد داشته باشیم ولی اقتصادمان هم خیلی سالم نباشد معنایش این نیست که پس دیگر باید نگرانی را کنار گذاش و کاری هم نکرد و .... عرض بنده ی حقیر این است که باید هم خیلی به فکر کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود بود هر چند هم که فقط از گوشه ی اتاق کارخانه ی خود هم داریم کار می کنیم و بعضی هم یحتمل بفرمایند که ما در توهمات خودمان داریم غوطه می خوریم و بلکه مسئله را هم درست نفهمیده ای و در صورتی که چنی هم نیست. آیا کیهانشناسان هم الکی خوشند؟! بعضیها فقط می خواهند بذر ناامیدی را بر روی هر چیزی بپاشند و همه را بلکه ناامید هم کنند و .... بر عکس بنده ی حقیر فکر می کنم اگر شما خیلی هم بلدید، خوب حتی می توانید با حضرت ولی فقیه هم وارد دعواهای طلبگی شوید و بلکه حتی بتوانید یک کاری را هم پیش ببرید؛ ولی چرا نمی کنید؟! یعنی قرص خوردن و به فکر وضعیت روحی و روانی خود بودن خیلی هم خوب است همانطوری که می فرمایند حتی بعضی از مراجع تقلید هم قرص اعصاب می خورده اند و ... ولی مسئله اینجا هم هست که کسی صرفاً هم فقط از روی توهماتش اعصاب خود و همه و همه را خورد نکند؛ این را هم بنده ی حقیر قبول دارم. یعنی انسان گیر یک مشته شیاطین مغروری بیافتد که اصلا حرف توی گوششان هم نمی رود و آنگاه ادعای آدم شدن هم داشته باشد. خوب این بدبخت یا به خودش ضرر هم می زند یا به دیگران! اصلا برای همین هم هست که ما می گوییم مرگ بر ضد ولایت فقیه و بلکه مرگ بر آمریکا و اسرائیل و آل سعود و انگلیس و منافقین و کفار. و اما یحتمل هم چهار نفر آدم حسابی نیز این وسطها باشند که با تبلیغ اسلامی و جهاد تبیین بتوان آنها را حتی وارد اسلام هم کرد. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بَرَاءةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿التوبة: 1﴾

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿51﴾وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿52﴾ سوره مبارکه القلم
 

 

یک مسئله ای که بین هندسه ی جبری و هندسه ی ناجابجایی هست این است که وقتی می خواهید هندسه ی جبری را بنوعی کوانتیزه بفرمایید یا حتی می خواهید مثلاً نظریه ی گالوا را از طرق مکانیک آماری حل کنید، از یک الفی به الفهای بالاتری باید بروید. مثلاً از جبرهای ماتریسی با ابعاد متناهی به فضاهای هیلبرت می رویم و .... حالا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که این یک مشکل نیست و بلکه یک مزیت هم هست! و لذا مثلاً پوچتوانی بلوکها در تیپهای جردن هیتهای آرتینی وقتی مسئله کوانتیزه شود، بدلیل بینهایت شدن ابعاد ماتریسها یا جبرهای مورد بحث خصوصاً آنجاهایی که قطرها غیر صفر باشند و بلکه میدان عددی مان را هم حالا گیریم که مشخصه اش صفر باشد. اندازه ی ماتریسهای پوچتوان در ماتریسهای با ابعاد متناهی صفر نیست، ولی آیا همینها در ابعاد بینهایت هم صفر نیستند؟

این از لحاظ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه در حکمت الهی می تواند بستگی داشته باشد به اینکه الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را چطور هم تعریف می فرمایید؟ آیا بر خلاف آنطوری که ما می خواهیم به اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم هندسه ی جبری را کوانتیزه می فرمایید؛ و لذا طوری که هیچ گاه هم نتوان به امام زمان عجل الله فرجه الشریف رسید و بلکه مسئله برای سالک الی الله غیر ممکن هم شود؟ یا اینکه با طی همه ی درجات و مراتب متعالیه ی الفهای آیات اللهی بالاخره سالک الی الله هم حتی بعد از اجتهاد و مرجع تقلیدی و حضرت ولی فقیهی می خواهد امام زمان عجل الله فرجه الشریف را حتی در عرش نزد خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار هم که شده ملاقات بفرماید. و لذا از اول هم مسائلش را اینطور تنظیم می کند که کوانتیزاسیونهای پی در پی او را به مقصد هم برساند و نه این هم که از هدفش دور هم کنند. ذکرٌ للعالمین وقتی میسر می شود که خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را باور هم داشته باشیم، و الا که دیوار حاشا هم می تواند بلند شود تا جایی که در ریاضی فیزیک هم بزور بخواهیم کاری کنیم، حتی آنجا هم گیر خواهیم کرد هر چند که کارها یک قدرت قوی ای را هم می طلبد. نکته ی دیگر این است که وقتی در هندسه ی حسابی آراکلوف و قضیه ی موردل-ویل ثابت هم می شود که تعداد نقاط گویا متناهی اند، این مسئله در الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه تر و بلکه بعد از کوانتیزاسیون در ابرریسمان و ناورداهای بی سی او وی چه حالاتی را می یابند؟

البته اینجا باید هم توجه داشت که فرض بفرمایید که درست است که شهید مهدی باکری آنطور که خطیب دوم قبل از خطبه های نماز جمعه فرمودند بنظر می رسیده است که ترکشی هم خورده است در حالی که گویا از بی خوابی زیاد هم بوده است که یحتمل رگ چشمش خونریزی هم کرده بوده است. البته اینجا یک مسئله ی دیگری هم هست که محتمل است و آن اینکه سالک الی الله حتی وقتی فرمانده هم هست آنقدر مقاومت هم می کند که بدنش در اثر زیر فشار بیش از حد قرار گرفتن هم شروع کند به تاول زدن یا کبود شدنهایی که از جمله هم باعث خونریزی چشم هم شوند؛ و لذا ان شاء الله هم مسئله از این نوع نبوده است! این موضوع می تواند حتی منجر به ضعف اعصاب شدید هم شده که احتیاج به بستری شدن هم داشته باشد. و لذا لازم هم هست که نظارتی پزشکی داشته باشیم مخصوصاً آنجاهایی که سالک الی الله در جبهه ها از خودش بیخود شده و سر تا پا هم ایثار می شود؛ و اما این هم فرق می کند که او با تیر دشمن هم بوده است که از پا درآمده است یا از طرق دیگری و از جمله هم کبود شدن بدنش و بلکه حتی دل و اندرونش هم از پا در آمده است! حالا در جبهه های جهادی یک بهانه هایی می توانند وجود داشته باشند که چرا اینطور با بی توجهی هم روبرو شده ایم ولی در جبهه های اجتماعی کمتر هم می توان چنین بی توجهی هایی را چشم پوشی کرد و ....

در ضمن، به این مقالات پروفسور لیلا خاتمی و دکتر نسرین الطافی و دیگران نیز توجه بفرمایید:

https://arxiv.org/abs/2006.11794

https://arxiv.org/abs/1810.00716

إِنَّ الَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لاَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یَسْجُدُونَ ﴿الاعراف: 206﴾

 

إِلَهِی لاَ تُؤَدِّبْنِی بِعُقُوبَتِکَ وَ لاَ تَمْکُرْ بِی فِی حِیلَتِکَ مِنْ أَیْنَ لِیَ اَلْخَیْرُ یَا رَبِّ وَ لاَ یُوجَدُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِکَ وَ مِنْ أَیْنَ لِیَ اَلنَّجَاةُ وَ لاَ تُسْتَطَاعُ إِلاَّ بِکَ لاَ اَلَّذِی أَحْسَنَ اِسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِکَ وَ رَحْمَتِکَ وَ لاَ اَلَّذِی أَسَاءَ وَ اِجْتَرَأَ عَلَیْکَ وَ لَمْ یُرْضِکَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِکَ یَا رَبِّ یَا رَبِّ یَا رَبِّ بگوید تا آنکه نفس قطع شود

 

یک مهندسی هندسه و ابررریسمان و ابرتقارنی داریم همینطوری که در گوشه ی کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم نشسته ایم که اتفاقاً خیلی هم قابل توجه است که بالاخره همینطوری هم که شاگرد و دانشجو و طلبه از خلائهای صفری به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم داریم که لازمه اش هم اعتصموا بحبل الله متین و لا تفرقوا است. و لذا همین هم هست که آمریکایی را هم باید مسلمان کنیم دیگر؛ و حالا بعضی هم یحتمل اشکال می کنند که خیلی هم نمی شود گرد و غبار و خاک و خس و خاشاک کرد چرا که بالاخره حجاج بیت الله الحرام هم همه و همه می خواهند بروند حرمین شریفین و تازه هم آیا مردم چقدر از کرونا بهبود یافته اند و آنگاه تازه اگر امام زمان عجل الله فرجه الشریف با این وضعیت هم آنجا بین مقام ابراهیم و کعبه ندا برآورد و از شش طرف هم همه را صدا بزند که انا بقیت الله و قتل الحسین علیه ا لسلام عطشانا، خدای ناکرده با این همه گرد و غبار و کرونا و خس و خاشاک که دیگر یحتمل چشم هم چشم را نتواند ببیند و لذا کسی هم متوجه آن حضرت نشود! خوب آنگاه تکلیف هم چیست؟! مهم این است که بالاخره شاگرد و دانشجو و طلبه هم همینطوری که از خلائهای صفر بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه اجتهادی و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم حرکت می فرمایند و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف خود را هم می خواهند ندایش را بشنوند؛ آیا چنین هم می شود یا باز هم نمی شود؟ مسئله اینجا این است که در ریاضی فیزیک و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی که سالک الی الله می خواهد نهایتاً خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابد اگر همه چیز را هم دریابد ولی به توحیدی هم نرسد که او را به خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هدایت می کند، آیا آنگاه در همان خلائهای صفری که مایل هم هست خیلی از آنها بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی برسد نه تنها نرسیده و بلکه باز می افتد به همان خلائهای صفری و ...؟!

و لذا هندسه و ابرتقارن و ابرریسمان مسئله هم مبتلا می شود به از جمله انواع دوگانهایی که آیا چطور هم قرار است با جبر و مقابله مثلاً گذشته از نیروهای ضعیف و قوی و گرانش همینطور هم تک قطبیهای مغناطیسی مسئله را هم که بر مهندسی آن تحمیل می شوند را هم بیابد. خوب، حالا فرض هم بفرمایید که هیچ کاری هم در این زمینه نشود که آمریکایی ها را نیز مسلمان کنیم و بلکه ریاضی فیزیک مسئله را هم که بخواهیم حل کنیم حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم به آن توحیدی که ما را به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف می رسانند، و بلکه من دون الله و کمتر از این حرفها راضی شویم و حتی خودمان را به انرژی و فیزیک هسته ای هم سرگرم کرده ولی آن هسته ای که ما را به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می رساند را هم نشناسیم! و تفرقه هم بین کشورهای اسلامی بیافتد و بلکه فلسطین اشغالی هم حالا از دست مسلمانان بیرون رفته باشد. آنگاه تکلیف چیست؟! یک مرتبه بفرمایید امام خمینی قدس سره الشریف و حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای و حضرت ولی فقیه و حضرات مراجع تقلید مد ظلهم العلی و اجتهاد و الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را هم اصلا نداریم دیگر! و بلکه همه و همه ی آیات اللهی نیز همان کاردینالیته ها در منطق ریاضی است و همان بهتر که بروی به کیو اف تی و سی اف تی/ (آ) دی اس و مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارن و ابرریسمان و ... برای خودت بپردازی و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و قرآن مجید و حکمت الهی را هم کاری نداشته باشی! این دیگر نمی شود حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که از آن مسلمانی آمریکایی ها هم قرار است نتیجه شود و برمی گردی به صرف ریاضی فیزیک و اینکه حالا آمریکا و آمریکاییها هم یحتمل همین دور و برها هستند و یحتمل هم همانطوری که از افغانستان گذاشتند رفتند از جاهای دیگر هم بروند و حتی مسلمان هم نشوند و روز از نو و روزی از نو و .... باز شد همان آش و همان کاسه! این است که بعضی اشکال هم می کنند که بگذار اقلاً اوضاع بحرانی شود و بعد بگو مرگ بر آمریکا و نه این هم که از همان اول بگویی مرگ بر آمریکا؛ و خود را خیلی هم محق می دانند که آمریکا که کاری نکرده است. یحتمل استدلالشان همین هم باشد که فقط گاهی زده است زیر میز مذاکرات! بله؟ مثل این است که بنده هواپیمای مسافربری اختصاصی خودم را بروم بخرم و آنگاه مدعی هم شوم که دیگر ما به کدام کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم احتیاج داریم چرا که بنده ی حقیر که هواپیمای اختصاصی خودم را هم دارم و خیلی هم ژست می گیرم وقتی می خواهم سوارش شوم و .... ولی حالا بفرمایید که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریافتی حتی به عنوان یک سرباز کوچک او؟! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

1. أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا إِنَّهُمْ سَاءَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ‎﴿المجادلة: ١٥﴾‏

2. أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِیدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْرًا ‎﴿الطلاق: ١٠﴾‏

 

یک ابرریسمان و ابرتقارنی هست که شاگرد و دانشجو و طلبه را می تواند از حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به حکمت الهی از طرق انقلابهایی در الفهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برساند که مثل این است که ازدواجی ثمره ای مبارک و سعادتمند و حزب اللهی داشته باشد و وقتی شکست در این ابرریسمانها و ابرتقارنها هم رخ دهند هم می توانند یحتمل نیز به طلاق حتی بیانجامند. حالا یحتمل هم مسئله صرفاً حزب الشیطان هم نباشد که کار را به طلاق هم کشانده است ولی شاید هم باشد.

مثل این می ماند که بفرمایند که آمریکاییها را چطور هم می خواهیم به اسلام ناب محمدی آشنا کنیم؟ مسئله اینجا این است که این کار یک ابرتقارن و ابرریسمانی را هم می طلبد که ما هنوز همه ی عناصر آنرا هم نمی دانیم چطور باید در جدول عناصرش پر کنیم! و تا ما بیاییم پر کنیم، دیگرانی هم هستند که دارند در جهت مخالف کار می کنند که حتی مسلمانان را هم از ایمانشان هر چه سست تر کرده و بلکه بجای ابرتقارن و ابرریسمان رسیدن به دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف عقب گرد هم کرده و مسئله را فرعونی و شاهنشاهی اش هم کنند و بلکه کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری مشحون را هم همه و همه فراموش کنند و دیگر چه رسد به کیهانشناسی و ارتباط آن با قلب تپنده ی کره ی زمین و امام زمان عجل الله فرجه الشریف! یعنی این کار یک مهندسی دارد و همینطور هم یک مهندسی معکوسی را دارد که در جهت عکس هم هر کدام مشغول کارند یکی دنبال ابرتقارن است و دیگری دنبال شکست ابرتقارن. یکی دنبال زور کردن الفهای مراتب بالاتر به مراتب پایین تر است و دیگری دنبال مهندسی انقلابی به الفهای بینهایت حتی از الفهای متناهی آیات اللهی های مراتب و درجات هر چه متعالیه تر و ... یکی که حتی به عالیترین درجات و مراتب اجتهادی هم که رسید و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم که ملاقات فرمودند باز هم بر می گردد و بقیه را هم با خود می برد نزد امامش، دیگری حتی خودش هم که نمی تواند حتی به درجات و مراتب متناهی اجتهادی الفهای آیات اللهی نیز برسد آنچنان که در خلائهای سیاه چاله ای خود هم گیر کرده است و بلکه دیگران را هم منع کرده و زور می کند که حتی درجات جهنمی را هم هر چه بیشتر مثل خودش طی کنند. حزب الله و اسلام چنین چیزی را نمی پذیرد! این حادثه ی قتل طلبه ای و زخمی شدن دیگران در صحن حرم امام رضا علیه السلام در مشهد هم واقعاً قلب و دل انسان را به درد می آورد! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَـٰکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ ‎﴿الأعراف: ١٤٣﴾‏

 

(178) (و من کلام له (علیه ‌السلام) )

و قد سأله ذعلب الیمانی‌ فقال هل رأیت ربک یا أمیر المؤمنین
فقال:(علیه ‌السلام) أ فأعبد ما لا أرى فقال و کیف تراه قال (علیه ‌السلام) لَا تُدْرِکُهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِیَانِ وَ لَکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِیمَانِ قَرِیبٌ مِنَ الْأَشْیَاءِ غَیْرُ مُلَامِسٍ بَعِیدٌ مِنْهَا غَیْرُ مُبَایِنٍ مُتَکَلِّمٌ لَا بِرَوِیَّةٍ مُرِیدٌ لَا بِهِمَّةٍ صَانِعٌ لَا بِجَارِحَةٍ لَطِیفٌ لَا یُوصَفُ بِالْخَفَاءِ کَبِیرٌ لَا یُوصَفُ بِالْجَفَاءِ بَصِیرٌ لَا یُوصَفُ بِالْحَاسَّةِ رَحِیمٌ لَا یُوصَفُ بِالرِّقَّةِ تَعْنُو الْوُجُوهُ لِعَظَمَتِهِ وَ تَجِبُ الْقُلُوبُ مِنْ مَخَافَتِهِ .

 

178- از سخنان آن حضرت علیه السّلام است در وقتى که ذعلب یمنى از آن بزرگوار پرسید:

یا امیر المؤمنین آیا پروردگار خود را دیده‌اى؟ امام علیه السّلام فرمود: (1) آیا چیزى را که نمى‌بینم‌ پرستش مى‌نمایم؟! (با اینکه عبادت و پرستش مستلزم سخن گفتن و در خواست رحمت و مغفرت و خضوع و فروتنى است و این نوع امور در حضور و رؤیت انجام مى‌گیرد) پس (سائل گمان کرد مراد از دیدن پروردگار دیدن بچشم است، لذا) گفت: چگونه او را مى‌بینى؟ (با اینکه دیدن او ممکن نیست) امام علیه السّلام فرمود:

(2) چشمها او را آشکار درک نمى‌کند، لکن دلها بوسیله حقائق ایمان (تصدیق بوجود و وحدانیّت و ربوبیّت و سائر صفات) او را درک مى‌نماید، (3) بهر چیز نزدیک است (احاطه دارد) ولى چسبیده نیست، و از هر چیز دور است ولى جدا نیست (زیرا نزدیکى با چسبیدن و دورى با جدا بودن از لوازم جسم است) گویا است (ایجاد سخن میکند) بدون تفکّر و اندیشه (زیرا اندیشه بر اثر نادانى است که خداوند از آن منزّه است) اراده کننده (آفریننده) است بدون تصمیم و آماده شدن (زیرا تصمیم گرفتن عبادت است از اراده‌اى که مقدّمه اراده انجام کارى باشد و آن از لوازم جسم است که در انجام کارى مردّد است، و امّا براى خداى تعالى که علم عین ذات او است عزم و تصمیم درست نیست چون مردّد نمى‌باشد) ایجاد کننده است بدون (کمک) عضوى (از قبیل دست و پا و مانند آنها، زیرا نیازمند بکمک حاجت دارد و او غنىّ بالذّات و بى نیاز است) لطیف است که (از جهت شدّت ظهور و آشکار بودنش) به پنهانى وصف نمى‌شود (چون چیزى بر او احاطه ندارد) بزرگ است (از همه چیز) که به ستمگرى (مانند ستمگران مسلّط بر زیر دستان) وصف نمى‌شود (زیرا عدل محض است) بینا است که به داشتن حسّى (از حواسّ) وصف نمى‌گردد (زیرا حواسّ از صفات ممکن است) مهربان است (از روى فضل و احسان) نه به دلسوزى، (4) خلائق در برابر عظمت و بزرگى او خوار و فروتنند (زیرا همه مقهور مشیّت و اراده او هستند) و دلها (در برابر هیبت و عظمتش) از ترس (عذاب) او مضطرب و نگرانند.

 

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

امروز خیلی از این قرّاء ما از بسیاری [از قاریان بالاترند]. حالا نمیگویم «همه»؛ شماها هنوز نرسیده‌اید به آن برجسته‌هایی که هستند. باید کار کنید؛ این هم یکی از نکات است که حالا این را در پرانتز عرض بکنم: شما که خوب میخوانید و درست میخوانید و مستمع را به هیجان می‌آورید، فکر نکنید کار تمام شد؛ هر وقتی که در هر جایی آدم فکر کرد دیگر به آخر خط رسیده، دیگر بالاتر از این چیزی نیست، همان جا نقطه‌ی سقوط انسان است؛ بنده به شعرا هم همین را میگویم، به نویسندگان هم همین را میگویم، به طلّاب هم همین را میگویم. باید پیش بروید؛ باید باز هم جلو بروید، پیش بروید و تکمیل کنید و جا برای تکمیل هنوز هست؛ این جور نیست که خیال کنید حالا همه چیز تمام شده. امّا آنچه الان هست انصافاً افتخارآفرین است؛ یعنی آنچه ما امروز در اختیار داریم، بحمدالله این تعداد و این کیفیّت را، ما در جایی غیر از همان جایی که اسم آوردم سراغ نداریم که به این اندازه وجود داشته باشد. حتّی خیلی از قرّاء فعلی ما بهتر هستند از بعضی از آن کسانی که دعوت کرده‌ایم آورده‌ایم اینجا، پول هم به آنها داده‌ایم، قرآنشان را هم گوش کرده‌ایم، هزار نفر هم بیخودی «الله‌الله» داد کشیدند پای خواندنشان که هیچ لزومی هم نداشته! گاهی بد هم میخوانَد، امّا جمعیّت میگویند «الله»؛ او میفهمد که این جمعیّت نمیفهمند خوب و بدِ تلاوت را، لذا سعی هم نمیکند دیگر خوب بخواند. این را بنده دیده‌ام؛ بعضی از قرّاء در مصر که خوانده‌اند خوب خوانده‌اند، اینجا که آمدند خواندند، نه، خواندنشان تعریفی ندارد! این مهم است؛ حالا شماها که با مستمعین طرفید، این تذکّرات را باید به آنها بدهید، اگر چه حالا مدّتی هم هست که مهمانِ آن جوری نداریم. الحمدلله قرّاء ما قرّاء خوبی هستند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در محفل انس با قرآن کریم، ۱۴۰۱/۰۱/۱۴

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49983

 

 

یک وقتهایی هست که شنونده ای هم یحتمل تلاوت قرآن را که مخصوصاً هم غلط خوانده می شود را اشتباه هم برداشت می فرمایند و همه و همه نیز الله الله می فرمایند. خوب، اینجا یحتمل قاری متوجه شود که خودش اشتباه خوانده و بلکه هم مخصوصاً این کار را کرده باشد. و اما یک وقت هم هست که مسئله مسئله ی لا اله الا الله است که اگر از کلمات قرآن فقط به لا له آن تکیه کنیم و الا الله را در عبارت لا اله الا الله را لحاظ نکنیم، آنگاه عبارت وارونه هم شده است. یعنی این مسئله را که حساب کنیم که لا اله را گفتیم و دیگر رسیدیم به آخر خط و نقطه ی پایانی و دیگر کسی بهتر از ما هم نیست، خوب هیچ گاه هم به لا اله الا الله توحیدی نرسیده ایم و زودتر از هنگام هم توقف کرده ایم!

ولی مسئله این است که شاگرد و دانشجو و طلبه هم باید ادامه دهد و سعی کند و یاد هم بگیرد و دوباره هم یاد بگیرد و از یاد گیری هم خسته نشود تا بالاخره بمرور زمان هم با تمسک بحبل القرآن هم حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و ریاضی فیزیک و مهندسی مربوط به آنها را هر چه بیشتر هم دریافته و به الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ی حکمت قرآنی و حکمت الهی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر میل بفرمایند. بالاخره هر چند که همه کس هم نتوانند نه فقط اینکه خدا را ببینند و بلکه حتی نتوانند هم با خدا مثل کلیم الله بگویند و بشنوند و بلکه وقتی الفهای بینهایت آیات اللهی را هم بدانها خدا خودش ارائه بفرماید از عظمت آیات الله بیهوش هم شوند. ولی معنایش این هم نیست که سعی کنیم که پیشرفت هم کنیم و بلکه هم بگوییم که دیگر آخر خط است و ما از همه هم بهتریم و بالاتریم و .... موضوع این است که کلمات الهی اگر همه ی درختها مداد شوند و همه ی دریاها  واقیانوسها هم دوات شوند که آنها را بنویسند، باز هم کم می آورند. به هر حال، هر کسی باندازه ی خودش از کلمات الهی برداشت هم می کند و لذا خوب هم هست که شنونده ی آیات الهی باشیم و بلکه خود نیز حتی المقدور قرآن را الی ما شاء الله تلاوت هم کنیم. حالا یک وقت هست که فرعون و شاهنشاه آریامهر را هم داریم که هم آنها نیز یحتمل قرآن را تلاوت می کنند و یک وقت هم هست که نظام جمهوری اسلامی است و دیگر فرعون و شاهنشاه را هم نداشته و بلکه حضرت ویل فقیه مد ظله العالی را داریم و ان شاء الله امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم داریم! البته این معنایش چنین هم یحتمل نشود که دیگر همه نیز از روزه خواری لااقل دست برمی دارند یا بلکه آمریکاییها هم همه و همه در یک چشم بر هم زدن مسلمان می شوند، هر چند که ان شاء الله چنین هم خواهد شد همانطوری که حجابها هم همه و همه رعایت می شوند و انفجاری از نور هم واقع می شوند و ...! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٨٥﴾‏

 

وروی عن علی علیه‌السلام : أنه قیل له. هل عندکم شیء من الوحی ؟ قال : لا والذی فلق الحبة وبرء النسمة إلا أن یعطی الله عبداً فهماً فی کتابه.

أقول : وهو من غرر الأحادیث ، وأقل ما یدل علیه : أن ما نقل من أعاجیب المعارف الصادرة عن مقامه العلمی الذی یدهش العقول مأخوذ من القرآن الکریم.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 3، ص 71

http://lib.eshia.ir/12016/3/71

 

یک حدیثی را مرحوم علّامه‌ی طباطبائی (رضوان اللّه علیه) نقل میکنند،(۱۱) من خوشم آمد که این را به شما عرض بکنم؛ این حدیث از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است که مرحوم طباطبائی میفرماید: و هو من غرر الاحادیث؛ این از برجسته‌ترین و زبده‌ترین احادیث اهل‌بیت (علیهم السّلام) است. قیل له هَل عِندَکُم شَی‌ءٌ مِنَ الوَحی؛ یک نفر از امیرالمؤمنین میپرسد که غیر از این قرآنی که حالا در اختیار ما هست، چیزی از وحی در اختیار شما هست؟ قالَ لَا وَ الَّذی فَلَقَ الحَبَّةَ وَ بَرَاَ النَّسَمَة؛ حضرت میفرمایند که نه، به خدا قسم، چیزی بیش از این در اختیار ما نیست؛ اِلَّا اَن یُعطِیَ اللَّهُ عَبداً فَهماً فی کِتابِه؛ ترجمه‌ی فارسی این، به زبان متعارف ما این جوری میشود: بله، اگر خدای متعال راه را باز کند، ما در همین چیزی که هست غور کنیم، آن وقت چیزهای زیادی در اختیار ما هست. مرحوم علّامه طباطبائی میگویند که این بیانات امیرالمؤمنین در توحید، در معارف الهی که به تعبیر ایشان از بیانات عجیب امیرالمؤمنین است ــ که شما نهج‌البلاغه را که نگاه کنید، این واقعاً به تعبیر ایشان  از اعاجیب است ــ همه‌ی اینها را امیرالمؤمنین از قرآن استفاده کرده؛ از این حدیث استفاده میشود که همه‌ی این معارف عالی و ممتاز که برای فهمیدن آنها عقول متعارف عادّی کافی نیست، و باید انسان فکر کند، یاد بگیرد، درس بگیرد تا بفهمد، همه‌ی این معارف را امیرالمؤمنین از قرآن گرفته، از قرآن استفاده کرده. قرآن این [جور] است. این اقیانوس عمیق، این [جور] است.

 

بیانات رهبری مد ظلهم العالی در محفل انس با قرآن کریم، ۱۴۰۱/۰۱/۱۴

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49983

 

این اقیانوس عظیم قرآن مجید به عنوان نمونه در آن قصص حضرت موسی علی نبینا علیه السلام را دارد همانطوری که مسئله ی فلسطین اشغالی را هم امروز داریم. یعنی قوم موسی یک جور حضرت موسی علیه السلام را نفی کردند با اینکه ایشان آنها را از چنگ فرعون هم نجات بخشید و امروز هم جور دیگری بر علیه فلسطینیان و بلکه کل اسلام ظلم می کنند. اینجا این مسئله هست که شاگرد و دانشجو و طلبه ای که مایل هم هست که از خلاء صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، دچار چه انقلاباتی هم می شود همینطوری که الفهای بینهایت آیات اللهی را هم یحتمل در می نوردد. 

این مثال حضرت امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام که چطور هم بطور پیوسته از قرآن کریم استفاده فرمودند و بلکه چطور هم به امامت رسیدند گویی یک انقلاباتی را در بر دارند که دست کمش همین است کانه داستان حضرت موسی علی نبینا علیه السلام و قوم او و قوم یهود و نصاری در ارتباط با حضرت عیسی مسیح علی نبینا علیه السلام و آنگاه خود حضرت رسول الله محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم در امامت امیر المومنین علیه السلام و اقوام مسلمانان تکرار می شود و بلکه در انقلاب عظیم کربلای حسینی به اوج خود هم می رسد.

یعنی اینجا آیا شما می توانید هم بفرمایید که اگر مثلاً یزید یا شمر می مردند یا قبل از حادثه هم کشته می شدند دیگر این حادثه ی عظیم کربلا اینطور هم واقع نمی شد؟ نکته این است که قتال و جنگ بین دو طرف هم از قرار می باید که به هنگام باشد و بلکه اگر جهاد تبیین هم به هنگام می بود هیچگاه واقعه ی کربلا واقع نمی شد. و اما اینطور نشد و بلکه از جمله انقلاباتی که در الفهای بینهایت آیات اللهی هم داریم همین حادثه ی کربلا و درسهای حاصل از آن است. یعنی شما فرض بفرمایید که به عنوان روز پای 3/14 سوم مارس خیلی هم خوب است که ببینیم آندریا قز برنده ی جایزه ی نوبل نیز چه سخنرانی فرموده اند، ولی این از اهمیت مظلومیت مردم فلسطین هم نمی کاهد و بلکه بدان هم می افزاید که بالاخره بایّ ذنب قتلت. برای چه هم می کشی؟ یحتمل اگر گوساله ای هم قربانی شود به حل مسئله کشت و کشتارها کمکی هم می تواند کند ان شاء الله؟! یا بلکه آن دم مسیحایی موسوی و حتی روح اللهی و محمدی و علوی و حسنی و حسینی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز می طلبد؟ یعنی اینجا مسئله از یک لحاظ هم محلی است که یحتمل بعضی هم اشکال می فرمایند که فلسطین چه ربطی هم به ما در ایران دارد؟ ولی مسئله ی دیگر هم این است که فلسطین اشغالی چه ربطی به اشغالگران هم دارد و چرا هم اینطور اشغال شده است و بلکه مسئله ای بین المللی هم نیست که چرا چنین شده است و اینطور ظلم بر فلسطینیان می رود؟ آیا صهیونیستها مخصوصاً هم این کار را نمی کنند که این ظالمیتشان را جهانی اش هم کنند و جهانیان را هم عادت دهند نسبت به این ظالمیت و بی تفاوتی نسبت به آن.

انقلابی که اتفاق می افتد این است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف تمام قد در مقابل این ظالمیت صهیونیستی هم می ایستد و با آن وارد جنگ هم می شود و بلکه اسلام را هم جهانی می فرمایند. اینجا است که اقیانوس قرآن کریم تلاتم انقلابی اقیانوسها را هم نمایان می کند. مثلاً این را هم داریم که بالاخره ببینیم ایمان ستایش و بلکه رائول پاندهاریپند و بلکه زامولودچیکوف نیز این روزها دارند ریاضی فیزیکی هم چه می کنند و ...؟

البته اینجا یحتمل این اشکال هم می شود که دیگر زمان اینکه بر سر شاگردان کلاه بوقی بگذارند و بلکه دو دست و یک پا را هوا کنند رو به دیوار بایستند به عنوان تنبیه هم گذشته است و دیگر نباید به این کارها استناد هم کرد در این دوره و زمانه. ولی نکته ای که هست این است که از لحاظات قضایی هم مطرح است که آیا باید هم به زندانی که از میان محفل میهمانی بیرون کشیده شده است نیز غل و زنجیر هم زد؟ آیا چنین کاری هم درست است؟ البته یحتمل باید هم مراعات حتی زندانی را نیز نمود، ولی از آن طرف هم ما ملاحظه می کنیم که چطور هم امام موسی کاظم علیه السلام بابی انت و امی نیز حتی سالها زندانی کشیدند و هیچ کس هم برای آزادی آن حضرت تلاشی نکرد یا اگر هم کرد فایده ای نکرد! گاهی اوقات مسئله ی محلیت و جهانی شدن انقلابهای مهدویت و الفهای بینهایت آیات اللهی یحتمل بتوان گفت که مشکل هم می شوند خصوصاً انجاهایی که زور و قدرت دست جبارین و استکبار جهانی هم بیافتد و حتی امام را هم بخواهند زیر قدرت خود آورند و .... اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٥١﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿٥٢﴾‏ سوره مبارکه القلم

لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ ‎﴿التوبة: ١٢٨﴾‏

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏

 

بنده ی حقیر مثل بچه هایی هم شده ام که بعد از عید رفته اند مدرسه و تکالیف عیدشان را هم انجام نداده اند و لذا معلم هم گوشه ی کلاس آنها را دو دست و یک پا به هوا نگه داشته است. البته تا رفتیم مدرسه هم زنگ ورزش گفتند که تو توپ را انداخته ای توی زمین حریفی که اصلا بازی هم بلد نیست و بلکه تا توپ دستش می رسد برمی دارد و دیگر نمی گذارد به زمین هم بخورد و بلکه با آن فرار هم می کند قبل از اینکه با انواع فولهایی هم که می کند چند نفر را لت و پاره کند! و لذا همه یاران ریختند سر این بنده ی حقیر که چرا توپ را لو داددی و فرستادی توی زمین حریف؟! حالا هر چی شما بفرمایید که آمد دست مرا هم پیچاند و یک پشت پا هم گرفت و یک تنه ی محکم هم زد و بعد توپ را از چنگ بنده ی حقیر بیرون هم آورد! مسئله این است که همه شاکی هستند که توپ به این گرانی را که لو نمی دهند و اصلا اجازه نمی دهند برود توی زمین حریف مگر اینکه مطمئن هم هستی که یقیناً می خواهی گل بزنی و یقیناً هم می زنی! این هم که از زنگ ورزش ما! و آن هم که از تکالیفمان در شب عیدی!

کلی کار هم ریخته است روی سر ما که دیگر به مدرسه ی اکابر و اینها هم نمی توانیم برسیم و بلکه همه و همه در کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری و بلکه فضاپیما سازی هم شاکی شده اند که تو چطور می خواهی اینطوری که حتی توپ را لو می دهی و می فرستی توی زمین حریف باز هم با گوشه نشینی در اتاق کارخانه ات کار ماها را هم راه بیاندازی؟ ما مانده ایم و ندانم کاریهای تو! حالا اگر حریف یک آدم درست حسابی ای هم بود که حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که هیچی و بلکه ریاضی فیزیک هم سرش می شد و بلکه لااقل جواب نامه ات را هم درست و حسابی می داد، باز حق با تو می بود؛ و اما خود کارخانه هم کانه یک ایمیلی را در اختیارت گذاشته است که بطور بائزین Bayesian برایت فیزیکی آمار می دهد که اصلا معلوم هم نیست که مخاطبش تویی یا دیگران است و بنده هنوز مانده ام که این دیگر چه بوده! و این هم که ایمیل کارخانه مان است و صد رحمت به ایمیل حریف که سخاوتمندانه هم در اختیارت گذاشته اند.

موضوع این است که حریف مستکبر را مغلوب کردن معنایش این نیست که رس یاران مستضعفین ات را هم بکشی که چرا حریف مغلوب نمی شود! تازه همان یارانت هم یحتمل باید بروند دوره های خلبانی نزد همان مستکبرین هم ببینند که بالاخره وقتی کارخانه هم راه افتاد بدانند چطور می شود هواپیماها را به حرکت هم درآورد و مهندسی پروازش هم کرد. خوب حالا تو می خواهی که اینها استکبار را هم مغلوب کنند و حتی نگذارند تو هم توپ را بفرستی توی زمین حریف؟! بالاخره استکبار با همه ی کفر و شرکش هم که قبول داری یک علمی هم دارد دیگر یا خیر؟! مهندسی هواپیما که خوب بلد است.

موضوع این است که در این میان همینطوری که توپ و یارانت هم رفته اند توی زمین حریف که بلکه حتی اصول بازی را هم یاد بگیرند و آن هم از حریفی که خودش هم بازی بلد نیست؛ و حالا باید تازه از میان ریاضی فیزیکی که می خواهند اعمال هم کنند ببینیم یواشکی چه جبرهایی هم می خواهند به ما اعمال و احمال هم کنند که هیچ کس هم یارای مقابله ی با آن را هم نداشته باشد! همین فقط جبر ویراسورو اگر بود که خوب بود و بلکه بسطهای این جبرها را هم WZW ای می خواهیم ببینیم چطور اعمال می شود و چطور هم مقابله اش است و ... اتفاقاً هیچین هم در این مورد مقاله ای کمی قدیمی تر و بلکه هندسی تر WZ ای  هم دارد که بنظر ساده تر هم می رسد تا این مبحث در نظریه ی میدان همدیسی. بالاخره یحتمل یک تصویری در مقطع دو بعدی ای از مسئله را ما دریابیم.

البته گاهی اوقات هم توپی را که فرستاده ایم به زمین حریف باید هم توجه داشت که آیا واقعاً توپی است یا بلکه هم بشکل توپ است و اما یک قلب زنده ی تپنده ای هم هست کانه با ندانم کاریهای ما از تپش اش هم بایستد. و چرا که قلب را کرده اند توپ بازی که فرستاده شود به زمین حریف ببینیم با آن چه می کند! بنده ی حقیر که توبه می کنم دیگر بخواهم تکلیف شب عیدم را انجام داده و بلکه حتی زنگ ورزش هم بروم. حالا باز شما جایز هم هستید که بفرمایید که این بابا همان دیوانه ای هم نیست که بکارش هم وارد نیست و غلط زیادی هم می کند و حتی تخصص اش را هم نمی داند و بلکه حتی تکالیف و درسهای روانشناسی اش را هم نخوانده و انجام نداده است؟!

وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ ﴿البروج: ٣﴾‏

 

ترجمه ی الهی قمشه ای بر حسب سایت تنزیل tanzil.net:

و قسم به شاهد (عالم، پیغمبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) و به مشهود (او قیامت و امت). (۳) 

ترجمه ی مهدی الهی قمشه ای بر حسب مصحف شریف قطع رحلی چاپ مشهد آستان قدس رضوی انتشارات به نشر که مراتب تصحیح آن در پرونده شماره 00610281031101150604225 ثبت و از سوری وزارت ارشاد اسلامی بلامانع می باشد 1391/5/9:

و قسم به شاهد (عالم پیغمبر خاتم ص) و به مشهود (او قیامت و امت روایت است که کودکی چون ماه تابان در مسجد پیغمبر خلق را به آیات قرآن موعظه می کرد و از او معنی شاهد و مشهود را سوال کرده فرمود شاهد رسول ص و مشهود قیامت است پرسیدم این کودک کیست؟ گفتند حسین بن علی ع است.

1. إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ‎﴿فصلت: ٣٠﴾‏

2. إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ‎﴿الأحقاف: ١٣﴾‏

۞ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِن جُندٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَمَا کُنَّا مُنزِلِینَ ‎﴿٢٨﴾‏ إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿٢٩﴾‏ سوره ی مبارکه ی یس

 

حضرت بقیت الله نشانه هایی دارند که حتی قبل از ظهورشان می فرمایند لحاظ می شوند و یکی از آنها هم می فرمایند که صیحه ی آسمانی است؛ ولی این غیر از آن صیحه ی آسمانی هم هست که در سوره ی مبارکه ی یس آمده است آنچنان که آنچا می فرماید بعد از کشتن احمد نجار دیگر هیچ لشکری از آسمان بر آنها نازل نشد و سنت خدا هم بر این نبود. و بلکه صیحه ی آسمانی هم وقتی می آمد که آنها در خواب بودند.

ما فکر می کنیم که حضرت بقیت الله می آید نزد ما و عرضه هم می دارد که یا اهل العالم انا بقیت الله! و آنگاه بغیر از آن 313 فرماندهان آن حضرت هم هستند دیگرانی که حضرتش را نفی می فرمایند و مثلاً هم می فرمایند ای دیوانه تو نبودی که خودت را دیوانه خطاب می کردی و بلکه از آمریکا هم دیپورت ات کردند. البته چنین چیزی دور از ذهن هم نیست که آن حضرت نیز اعلان بفرمایند به اهل عالم که بقیت الله الاعظم آن حضرت است. ولی یقیناً هم این کار را از یک دیدگاه قدرتی انجام می دهند که همه و همه باورشان هم می شود که بقیت الله الاعظم آن حضرت است و نه این هم که با دیوانه ای بیش طرف نیستیم! موضوع اینجا فقط این نیست که عمرو ابن عبد وود عربده کشان هل من مبارز می طلبد و هیچ کس هم نیست که برخیزد و جوابگو باشد و از حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب هم خبری نیست؛ این هم یحتمل قسمتی از مسئله است. ولی صیحه های آسمانی هم که یحتمل حتی پی در پی هم نازل شوند دیگر چون لشکری از آسمان خدا نمی فرستد هم ممکن است پی آمد وقایع اتفاقیه باشند. یعنی مدام هشدار هم می آید که بر مومنین کینه به دل هم نگیرید هر چند که مومن هم داریم تا مومن که حتی یحتمل هم منافقی بیش نیست که حتی امام زمان عجل ا لله فرجه الشریف را هم بسبب عجبی که او را برداشته است را مدام هم در حال مسخره کردن است. 

این یک کمی خنده دار نمی شود که به خدا و حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و ائمه ی معصومین و بلکه حضرت بقیت الله الاعظم هم همه و همه بفرمایند که خدای ناکرده نسبت به منافقین هم حتی کینه ای به دل نگیرید یک وقتیها! و الا که اگر این کار را کردید که کارتان تمام است و دیگر همه ی درهای بهشت هم بر روی شما بسته خواهد شد! یعنی یک نفر هم پیدا نخواهد شد که بفرماید آقا چه دارید می فرمایید؟ آیا دارید به حضرت بقیت الله الاعظم هم اُرد می فرمایید که نسبت به کافرین و مشرکین و منافقین هم آسان بگیرد و بلکه نسبت به شاهنشاهان آریامهر و فراعنه نیز دل رحم باشد؟ البته این یک مسئله ی آسانی هم هست که حالا اگر بیش از حد هم روی مسئله ی حجاب بحث بفرمایید همه و همه و از جمله آقایان آخوندهای خودمان هم اشکال کنند که بالاخره مردم دلشان را و بلکه شهوتشان را هم چه کنند و چطور خودشان را خالی کنند؛ و بلکه اشتباه هم از تو است و بلکه در بقیت الله الاعظم است که خیلی هم می خواهد سخت بگیرد که حتی یک تار مو هم از زیر حجابی معلوم نشود؟ اصل مسئله را وقتی متوجه نشدید که چیست؟ حجاب را می خواهید بفهمید؟

عرض بنده ی حقیر این هم هست که بالاخره ما یک تخصصی هم می خواهیم که به ما نشان دهد که بیخودی هم ننشسته ایم گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی خود و خیلی هم نگرانراه اندازی کارخانه مان نیز هستیم و بلکه متوجه این مسئله هم خیلی شده ایم که چرا تولید علم از همین گوشه ی اتاق خود ما نیست که سرچشمه نمی گیرد و حتی اشتغال آفرینی دانش بنیان هم تولیدی نداریم؟ عرض بنده ی حقیر این است که بالاخره بین اتاق ما در کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری و بقیه ی کارخانه هم یحتمل یک حجابهایی باشند که ما خیلی هم بدان واقف نباشیم. و لذا این دلیل هم نمی شود که ما کار خود را نکنیم و به دیگران هم بفرمایید که حالا که اینطور است شما هم کار خود را نکنید. شما اگر در کارخانه تان هم حضور نیابید، مطمئناً برایتان غیبت می خورد و دیگر یحتمل حتی توان آنرا نداشته باشید که به کارخانه تان هم برگردید و حتی همان گوشه ی اتاق خودتان هم نشسته و کارهای روزمره تان را نیز انجام دهید.

این است که غیبت حضرت بقیت الله الاعظم را دریافتن خیلی اش هم به این است که نفس خودمان را دریابیم و بلکه نفس خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابیم و آنگاه حتی کاری هم کنیم که ظهور آن حضرت هم متجلی شود حتی با کنار گذاشتن کفر و شرک و نفاقهایی که خود دچار آن هم شده ایم! خوب، ای اهل العالم اگر هر کسی هم چنین کند آیا یقیناً حضرت بقیت الله الاعظم ظهور نخواهند فرمود و بلکه حضرت عیسی مسیح علیه السلام هم از آسمان به زمین تشریف فرما نخواهند شد و با امام زمان عجل الله فرجه الشریف تعارفات نخواهند داشت؟ بنده ی حقیر که دیگر مانده ام که چطور هم باید گفت که ای اهل العالم بابا یک کاری بکنید! مدرسه ها هم باز شد و بچه ها نیز دارند برمی گردند به مدرسه و دانشگاه و حوزه و ما هنوز اندر خم یک کوچه هم گیر کرده ایم و بلکه وامانده ایم که مسئله تقصیر حکیم سنایی هم هست که مولوی نیز خیلی در مدح شمس تبریزی مدام در دیوانش می گوید یا مولوی خودش هم دچار مشکلاتی بوده است که خیلی هم بر ما روشن نیست که کدام به کدام است؟! تو کار خودت را به بهترین وجهی از وجوه هم حتی گوشه ی اتاق کارخانه ات هم انجام بده ولی یک کاری هم بکن که حضرت بقیت الله الاعظم را هم چه کنیم که هر چه زودتر از غیبت بیرون تشریف فرما شوند. حالا اگر فکر می کنی که باید هم به این بنده ی حقیر گفت که مگر تو نبودی که می گفتی دیوانه ای و از آمریکا هم دیپورت ات کرده اند، خوب بگو! بنده ی حقیر که اصلا بر علیه ات چون خیلی هم مومنی و وصلی هیچ کینه ای به دل نمی گیرم و ناراحت هم نمی شوم. ولی بالاخره یک کاری هم بکن! استقامت هم کن! کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری و فضاپیما سازی هم اصلا تخصص نمی خواهد و بلکه کیهانشناسی هم مثل آب خوردن است و بلکه بنده ی حقیر هم از بتهوون بهتر می توانم رهبری ارکستر کنم و تنها خود بتهوون نیست که خیلی رهبر ارکستر عظیمی است. و تازه بتهوون فرق بین کرن و سری را هم یحتمل نمی داند که آیا همان بمل و دیز موسیقی سنتی ایرانی هم هست یا خیر و بلکه حتی نمی داند که مرغ سحر را هم چطور می توان روی پیانو آیا اصلا اجرا هم کرد یا خیر؛ نمی شود! 

بنده ی حقیر حالا دارم متوجه هم می شوم که چرا ما نیز به یک نیکلاس بورباکی ایرانی هم احتیاج داریم چرا که اگر کسی مقاله ی نه خیلی علمی اش را به آرشیو دانشگاه کرنل هم فرستاد و مورد اشکال هم وارد شد که مقاله ات که اصلا در مجله ای چاپ نشده و اصلا مقاله ای هم تا حال برای نشریه ای نفرستاده ای؛ زودی دلگیر نشود که حالا ما اینجا گیر این حضرات هم افتاده ایم که بالاخره مقاله مان را کجا هم باید چاپ کنیم. و آنگاه یک بحثی هم خواهد بود که آیا این را خودم در سایت خودم هم حتی شده برای یک سال هم چاپ و منتشر کنم یا خیر؟! مسئله این است که اگر نیکولاس بورباکی را داشتیم دیگر اینقدر هم دنبال چاپ مقاله له له نمی زدیم که آیا چاپش می کنند یا خیر! می رفتیم دنبال سمینارهای نیکلاس بورباکی خودمان و بلکه کتب ریاضی خودمان را هم می نوشتیم اینقدر هم دنبال اسم و رسم نمی بودیم و فضولیها و بی تربیتیهایی هم در رابطه با حجابهایمان رخ نمی داد و بلکه همه ی حجابها هم از فیزیک هسته ای هم که شده کنار می رفت و  همه ی مسائل را هم لااقل با توجه به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف کما بیش حل می کردیم. نظریه ی میدانهای همدیسی هم برای همین است که شما بتوانید تصاویری دو بعدی و از طرق رویه های ریمانی و امثالهم از مانیفولدهای ابعاد بالاتر هم بردارید که بتوانند به شما برای تشخیص و حل مسائلتان کمک هم کنند و ... حالا یکی هم خریت و دیوانگی کرده است به شما گفته است تو مگر نمی گویی که دیوانه ای؛ حتی از او هم کینه ای نداشته باشید و بلکه حتی سعی کنید مسائل او را هم حل کنید و .... نفرمایید که تو در ذهنت دچار توهمات و تخیلات خودت هم شده ای و بلکه دست شیطان بزرگ را هم از پشت بسته ای و حتی دچار مشکل دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید؛ شده ای! زشت است! نفرمایید به او چقدر نان گندم می خوری و بلکه یک قدری هم سعی کن هندوانه ی محبوبی میل بفرمایید! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَمَا هَٰذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ‎﴿٦٤﴾ فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ ‎﴿٦٥﴾‏ لِیَکْفُرُوا بِمَا آتَیْنَاهُمْ وَلِیَتَمَتَّعُوا ۖ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ‎﴿٦٦﴾‏ أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا آمِنًا وَیُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ ۚ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللَّهِ یَکْفُرُونَ ‎﴿٦٧﴾‏ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُ ۚ أَلَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْوًى لِّلْکَافِرِینَ ‎﴿٦٨﴾‏ وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ ‎﴿العنکبوت: ٦٩﴾‏

 

بنده ی حقیر داشتم آیات اول سوره ی روم و غلبت الروم را در قرآن کریم نگاه می کردم، نتوانستم به آیات آخر سوره ی عنکبوت نیز توجهی نکنم که واقعاً هم آیات عظیمی است که مخاطبش انسان و مشرکین هم هستند. می فرماید که کشتی و بلکه امروزه روز نیز هواپیما را که مسافر سوار می شود شروع می کند به دعا کردن که فرض بفرمایید خدایا ما را به ساحل و خشکی و زمین امن برسان ولی وقتی خدا آنها را نجات هم داد. آنگاه دوباره به شرک خود برمی گردند؛ البته امروزه روز که حتی بعضی اینقدر هم دیگر دست به دعا و استغاثه ی به خدا برنمی دارند و بلکه مهمانداران هم که در خدمتشان هستند برایشان فیلم و غذا و نوشیدنهای گوارا هم فراهم می فرمایند که راحتتر و در رفاه تر هم بتوانند مسافرت کرده و موجبات ناراحتی هم برایشان فراهم نشود؛ و بلکه دعا و استغاثه ی به خدا را هم نعوذ بالله خرافات بحساب می آورند.

امروز در نماز جمعه خطیب محترم همانطوری که در تلویزیون هم اعلان می فرمودند خیلی هم تاکید می فرمودند که چطور امام خمینی قدس سره الشریف نیز خیلی بیان می داشتند روز 12 فروردین را از روزهای بیاد ماندنی الهی که جمهوری اسلامی ایران هم در آن با رفراندوم مردم به پیروزی رسید چرا که بالاخره مردم فهمیدند که چه می خواهند همانطوری که فهمیدند چه هم نمی خواهند و حتی الگویی هم شدیم برای دیگران و از جمله دیگر کشورهای اسلامی. به تعبیری کانه شما در یک فضایی هم واقع شده اید که مدام زیر سوال هم هستید که آیا متوجه هم هستی که در چه کشتی نجاتی واقع هم شده ای؟ همانطوری که در اول سوره ی عنکبوت هم می فرماید: الم ‎﴿١﴾‏ أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ. و حالا که انسان دچار کردارهای بد خودش و بلکه گناهانش هم می شود، بالاخره یک توبه ی درست و حسابی هم می خواهد دیگر.

انسان یاد آن حکمت نهج البلاغه می افتد که می فرماید حکمت گمشده ی مومن است:

۷۶ وَ قَالَ علیه السلام خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.

76 - امام علیه السّلام (در باره حکمت) فرموده است‌

(1) حکمت (سخن درست و موافق حقّ) را فرا گیر هر جا باشد (خواه از نیکوکار خواه از بدکار) که حکمت در سینه منافق و دو رو هم هست و در آنجا (که شایسته نگاه‌دارى حکمت نیست) در اضطراب و نگرانى است تا (از زبان او) بیرون آید و در سینه صاحب خود مؤمن جاگیرد.

۷۷ وَ قَالَ علیه السلام فى مثل ذلک الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ.

77 - امام علیه السّلام مانند همین بیان (نیز در باره حکمت) فرموده است‌

(1) حکمت گمشده مؤمن است (همیشه باید در پى آن باشد) پس آنرا فرا گیر اگر چه از مردم دو رو باشد.

 

و لذا بنده ی حقیر یحتمل گوشه ی کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود یحتمل بنشینم و خیلی هم سعی کنم که بقول خودم به اگهیهای تبلیغاتی هم خیلی گوش دهم که فرض بفرمایید برنجش محسن است یا تبرک است و بیشتر هم به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی خود نیز بپردازم و حتی کتب مربوط به کارخانه های هواپیماسازی را هم مطالعه کرده و بلکه بروشورهایی را هم برایش تنظیم کنم. و حالا چقدر هم موفق شوم در کارهای خودم. و خوب، آنگاه اگر همین حکمتی که گمشده ی مومن هم هست را دیگران خیلی بهتر از بنده ی حقیر هم مدام در حال یاد گرفتن هم هستند و  توانستند خیلی کارخانه های بهتری هم از کارخانه ی این بنده ی حقیر بسازند و تولید علم هم کردند و همان ذره ای از حکمتی را که گمشده ی خود این بنده ی حقیر هم هست و سعی در تبلیغ آنرا هم دارم را فرا گرفتند و هواپیماهای مسافربری خیلی خوبی را هم تولید کرده و به خود ما فروختند؛ دیگر جای گله هم ندارد که فرض بفرمایید که شماها آمدید ایده را از این بنده ی حقیر گرفتید و حالا دارید پس خود بنده ی حقیر هم می دهید؟!

و اما همه ی مسئله همینجا هم هست که همینکه کارخانه ی کشتی سازی و هواپیما سازی را راه اندازی هم کردیم و ساختیم و در اختیار عموم هم قرار گرفت، مسئله تمام نشده است و بلکه تازه اول کار است که متوجه شویم که حالا کشتی نجات هم کدام است؟! مثلاً اصلا چرا اینقدر تاکید کنیم که حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم داریم. بیکاریم برویم کند و کاو هم کنیم ببینیم هندسه ی آراکلوف هم به چه دردی می خورد در نظریه ی کودیرا اسپنسر و ناورداهای بی سی او وی و بلکه حتی بخواهیم ربطش هم دهیم یک جورهایی به هندسه ی ناجابجایی و تویسترها آنطور که پنرز و مارکولی هم انجام می دهند و بلکه ببینیم اسرار قضایا بین ریاضیات و فیزیک بیشتر آیا به سمت ریاضی هم میل می کند یا اینکه در فیزیک هم می توان آنرا خلاصه کرد هر چند که زبان هم زبان ریاضیات است و ...؟! و خوب، یک وقت هم هست که بدنبال اسرار ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هستیم که طی درجات و مراتب هم کنیم ولی یک وقت هم قصدمان سُرّ من رای هست که بالاخره یک سفری هم تا نجف و کاظمین و کربلا و عتبات عالیات فرموده اید، و لذا آنگاه یک سفری هم بفرمایید به سامرا و سر من رای و زیارات دیگر ائمه ی اطهار همچون امام علی النقی الهادی و امام حسن عسگری و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف علیهم السلام. لیس کمثله شیء را انسان اگر ملاقات کند یحتمل بهتر هم بتواند درکش کند، هر چند که بعضی هم اشکال می فرمایند که لیس کمثله شیء را چطور هم مایلید ملاقات بفرمایید آنچنان که می فرمایند حلوای لن ترانی را تا نخوری ندانی؟! وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَـٰکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ ‎﴿الأعراف: ١٤٣﴾‏

اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

۞ قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى ۚ قَالُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ‎﴿ابراهیم: ١٠﴾‏

 

إِلَهِی أَنَا عَبْدُکَ اَلضَّعِیفُ اَلْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوکُکَ اَلْمُنِیبُ [اَلْمَعِیبُ] فَلاَ تَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَکَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِکَ إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

 

حیدر بابا، دنیا یالان دنیا دی

سلیماندان، نوح دان قالان دنیا دی

اوغول دوغان، درده سالان دنیا دی

هر کیمسیه هر نه وئریب، الیبدی

افلاطوندان بیر قوری آد قالیبدی

 

در مناجات شعبانیه ی حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام چند جا از عفو الهی می فرمایند و از جمله اینکه مرا از آنها که روی از آنها می گردانی و به غفلت از عفوت محجوب شدند قرار مده. .ولی بعد کانه نه فقط برای شاگرد و دانشجو  طلبه ای که از صفر خلاء به بینهایت آیات اللهی و اجتهاد نزدیک هم می شود و بلکه برای خود حضرت امیر علیه السلام هم یک انقلاب عظیمی هم روی می دهد که یک مرتبه می فرماید الهی هب الی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر اروحنا معلقه بعز قدسک. 

برای افراد عادی مثل ماها که حتی خیلی هم می خواهیم با حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم آیا چقدر بتوانیم با طی درجات و مراتب متعالیه از سالکان الی الله نائل آییم مثل این می ماند که به این دنیاهایی که در آنها گیر کرده ایم معتاد هم شده ایم و سعی داریم از آنها آزاد هم شده و به آخرت خود هم بپردازیم. ولی گرفتاریهای ما هم به ما این اجازه را نداده و بلکه آخرت خود را هم درک نمی کنیم و دیگر چه رسد به اینکه امام خود را هم بتوانیم بشناسیم و لذا یک مرتبه در اثر همین اعتیادمان به این دنیا که بالاخره آیا چقدر هم مطلع اش شویم و امید و آرزوی بیرون آمدن از آنرا کنیم که در طی گپ و فاصله ای عظیم که ما را به آزادی هم برساند و بلکه آیا آخرتمان را هم در بندگی خدا و یاری امام خود نیز دریابیم بعد از اینکه دست از اعتیاد به این دنیا هم بکشیم، کانه یک انفجار عظیمی هم رخ می دهد. تا بلکه یک تکانی هم بخوریم و ماوراء الطبیعه و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابیم، و اما این کجا و اینکه در دعا می فرماید الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و ...، این دیگری کجا؟! و لذا آیا بخاطر همین فاصله و گپ عظیم هم هست که این همه انفجارها را هم داریم و باز هم انگار نه انگار که سالک الی الله بتواند آیا چقدر هم از غفلتش دست بردارد و طلب عفو هم کند؟! یحتمل هم یک توبه ی درست و حسابی نیز در راه باشد و .... مشکل اینجا است که خود علم هم می تواند حجاب شود برای انسان طوری که دیگر خدا و پیغمبرش هم نشناسد و دیگر چه رسد به اینکه امامش را هم بخواهد بشناسد! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَقَالَ مُوسَىٰ إِن تَکْفُرُوا أَنتُمْ وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ‎﴿ابراهیم: ٨﴾

 

حیدر بابا، دنیا یالان دنیا دی
حیدر بابا ، دنیا ، دنیای دروغی است

سلیماندان، نوح دان قالان دنیا دی
از سلیمان و نوح این دنیا مونده

اوغول دوغان، درده سالان دنیا دی

بچه داده و به درد گرفتار میکنه این دنیا

هر کیمسیه هر نه وئریب، الیبدی
به هر کی هر چی داده ازش گرفتهافلاطوندان بیر قوری آد قالیبدی
از افلاطون فقط یه اسم خشک و خالی مونده

 

یک وقت هست که ما از یک لایه ای نازک از عدالتی (verneer of justice) بحث می کنیم که دچار عمقی روحی هم نشده است  و بلکه سطحی هم هست. ولی یک وقت هم هست که برای ما دسترسی به روح قضایا هم امکان پذیر نیست و فقط می توانیم سطحی مسئله را آیا بررسی هم کنیم! و لذا این معنایش لزوماً این نمی شود که ما به عمق قضایا هم دسترسی نمی توانیم داشته باشیم. مثلاً ممکن است که ما فقط بتوانیم تصاویری دو بعدی ام آر آی یا سی تی اسکن یا سونوگرافی از داخل بدن داشته باشیم، ولی وقتی این تصاویر را از مقطعهای مختلفی درست بتوانیم بررسی کنیم؛ آنگاه یحتمل بهتر بتوانیم تشخیص دهیم که چه مسئله ای و مشکلی هم در میان است. یا مثلاً وقتی دو کشور متخاصم با هم وارد دعوا و بلکه جنگ هم می شوند، یحتمل کشور سومی یا فردی در کشور بیطرفی هم بتواند تشخیص دهد که مثلاً غلبت الروم ولی دوباره بعد از مدتی هم روم غالب می شود؛ البته اینجا یک نکته ی مهمی هم هست که مسئله ی وحی نیز در آن وارد شده است! ولی به هر حال، مسئله ی جبری را هم که ممکن است برای یک نظریه ی میدان همدیسی وارد شده است را نیز داشته باشیم که یحتمل هم این جبر را به انواع گوناگون هم بتوان بسطش داد گذشته از اینکه حتی یحتمل همه و همه هم متصور شوند که با حل مسئله ی جبری و جوابهای آن دیگر مسئله ی بسط آن هم دیگر معنا ندارد و ....

یک وقت هست که نویسنده ای همچون علامه مجلسی کتاب حق الیقین را می نویسد که در همان اول کار از شاهنشاه سلطان حسین خان بهادری و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سخن می رود؛ و یک وقت دیگر هم هست مثل همین الان که مسئله ی انقراض نظامهای شاهنشاهی و استکباری هم مطرح است. و اما در همه حال هم شاگرد و دانشجو و طلبه از خلائهای صفر میل می فرمایند به الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حال آنکه ما سید یمانی و سید خراسانی و نفس زکیه را هم قبل از ظهور داریم. به هر حال، انواع الفهای بینهایت انقلابی آیات اللهی و اجتهادی که ما را از حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسانند، انواع جبرهای مخصوص خود را هم در بر خواهند داشت که حاصلش جبر و مقابله های گوناگون هم می توانند باشند که حالا آنهاییی که از معادلات درجه پنج هم حاصل می شوند گروه هایش متناهی و نا پیوسته بوده و بلکه لی هم نباشند ولی  در نظریه میدانهای همدیسی کوانتومی محلی حتی دو بعدی که جبرهای لی نامتناهی حتی پیوسته را هم داریم و .... دیر شد، دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و ... و المستشهدین بین یدیه  لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿255﴾ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿256﴾ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿257﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَآجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿258﴾ سوره مبارکه البقرة

 

بنده ی حقیر داشتم آیات فکر کنم 30 الی 35 سوره ی مبارکه ی ص مربوط به حضرت سلیمان علیه السلام و نوازش اسبان را در سایت پرسمان می خواندم که یک مرتبه وسطهای متن صفحه ی آبی آمد و ریستارت هم شد! این آیات را به رد شمس حتی از جانب ائمه ی اطهار بنا بر گفته ی تفسیر المیزان هم تفسیر فرموده اند. و اما احتجاج اویی که با حضرت ابراهیم علیه السلام هم وارد محاجه می شود و آن حضرت هم می فرماید خوب تو حالا ببین می توانی خورشید را از مغرب هم بیرون بیاوری جهت طلوعش و در مشرق هم غروب کند بجای اینکه از مشرق بیرون می آید و طلوع می کند و در مغرب هم فرو می رود؟ این کار در مقابل رد شمسی که فرض بفرمایید خورشید کمی از غروبش گذشته است و حالا قرار است باز هم گرداندده شود تا نمازی را که قضا شده است را هم دیگر قضا نکرده و بلکه به اذا هم اقامه شود؛ عرض بنده ی حقیر این است که این کار رد شمس به این صورت در مقابل درخواست حضرت ابراهیم هم با احتجاج گرش مثل این است که شما بفرمایید که ما به کریپتوگرافی یک اثبات صفری دانایی را می خواهیم بررسی کنیم که آیا می شود یا نمی شود؟ و اگر هم شد که همه و همه نیز می فرمایند که کار، کار امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست! و اما مسئله اینجا این هم هست که شاگردان و دانشجویان و طلبه هایی که از خلائهای صفری هم سعی دارند به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر میل بفرمایند، چند تا از انقلابهای الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه پی در پی هم احتیاج دارند تا بتوانند یحتمل به این مقام از سربازان امام زمانی هم نائل آیند؟! یحتمل بعی اینجا اشکال هم بفرمایند که ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است چنان که هر وقت هم رد شمسی اینچنینی رخ دهد نیز مسئله اینجا این است که آیا نماز آیات هم دارد هر چند که جزو وقایع نماز آیات هم چنین چیزی نیامده باشد؟! یحتمل بعضی هم اشکال بفرمایند که همین کافی است که از آن به بعد نماز جمعه را امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم اقامه خواهند فرمود و ....

و اما اینجا یک کربلاهایی هم در پیش است که نظیر همین مسئله است که امام حسین علیه السلام، پنجم اهل عبا، خود و بلکه حتی با اهل بیتشان هم به کربلا تشریف می برند. اینجا یک مسئله ی قلبی ای واقع می شود که مخصوص امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست و مربوط هم می شود به بهنگام بودن! یعنی همان مسئله هم هست که گفته می شود افلاطون بر سر در آکادمی اش نوشته بوده است که هر کس هندسه نمی داند وارد نشود. و بعضی این را به سخره هم می گیرند که این اصلا یعنی چه؟ خوب، این همان هم هست که می فرمایند منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم داریم. و این بدان معنا هم هست که اگر ما دو نوع ذرات بوزون و فرمیون هم نداشتیم و مثلاً همه بوزون بودند و بلکه همه و همه هم فرمیون می بودند، دیگر مسئله ی چپ و راستی هم نداشتیم که فرض بفرمایید هندسه ای هم مطرح شود که حالا مثلاً حد وسط فی ما بین بوزونیزاسیون و فرمیونیزاسیون و بلکه چگالیهای بوز-اینشتین مربوطه ی آنها هم کدام می شوند؟ و لذا قلب هم دیگر برایش بالا و پایین و چپ و راست و بلکه جلو و عقب هم مطرح نمی بود که نگرانی داشته باشد که حالا باید هم به کدام سمت بیشتر توجه هم کرد و کدام سمت هم احتیاج به کمک دارد تا حتی قلب هم بهتر بتواند ادامه ی حیات دهد؟! و از جمله هم اجرام افلاطونی مثل هرم و مکعب و 12 وجهی و بیست وجهی را نیز خیلی لازم نداشتیم که ببینیم چه ارتباطی دارند با معادلات درجه ی 5.

بعضی اینجا یحتمل اشکال می فرمایند که معادلات درجه ی پنج کجا و اعداد متعالیه کجا؟ اعدادی را که جوابهای معادلات درجه ی پنج باشند مربوط هم می شوند به نظریه ی اعداد جبری و بلکه حالا بگوییم هم نظریه ی گالوا؛ و اما اینها که هنوز اشکالی ندارد که خیلی هم فاصله دارند با اعداد متعالی و لذا همینطور هم دیگر چه رسد به اینکه شامل الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شوند؟! البته بعضی هم اشکال می فرمایند که اگر قرار هم باشد که یک قلبی تقوای الهی را هم به قلبی دیگر تعلیم دهد و بلکه حتی قلب هم بخواهد تقوا و بلکه ورع را به خودش نیز یاد دهد، این معادلات حتی از طریق هندسه ی آراکلوف هم می توانند ظاهر شوند؛ و دیگر چه رسد به ربط آنها به حدس بی سی او وی برشدسکی چکوتی اوگوری وفا. یعنی یک تز دکترایی را الدری گوینز زیر نظر دانیال بامپ (که در کلاس نظریه ی میدانهای همدیسی اش اتفاقاً سخنرانیهای توبیاس اُزبورن را هم پیشنهاد می کند که ببینند!) نوشته است در سال 1999 که حدس آرتین را هم در مورد نمایشهای بیست وجهی با استفاده بیشتر از کتاب فیلیکس کلاین هم بررسی و تحقیق می کند تا اینکه بقول خودش وارد برنامه ی لنگلندز هم شود یا اینکه خیلی هم وارد کارهای ریچارد تیلور و دیگران که در این زمینه با او مقاله دارند، شود. اتفاقاً بنده ی حقیر هم از استادم هنری میراندا این سوال را پرسیدم که معادلات درجه ی پنج را چطور هم می شود حل کرد و او هم کتاب کلاین را به بنده معرفی کرد. بنده نیز بقول معروف یک نسخه از این کتاب را هنوز یک جایی این دور و برها باید داشته باشم، ولی این هم که فرض بفرمایید که تابع زتای بسط میدان عددی نظیر معادله ای درجه ی پنج روی اعداد گویا چه ربطی هم به تابع زتای هکه و توابع اتومورفیک و امثالهم دارند نیز خود یک جورهایی باید وارد نظریه ی میدانهای همدیسی هم شوند که از راه هایی غیر فیزیکی و بیشتر ریاضی مثل برنامه ی لنگلندز و هندسه ی جبری و نظریه ی اعداد جبری هم وارد شده اند. ولی آنگاه در این توابع زتا هم خود یک تعالی ای هست که ماورای صرفاً معادلات درجات پنج و حتی بالاتر هم یافت می شوند که آیا به کل صفحه ی مختلط هم بتوان آنرا گسترش اش داد یا خیر؟! و اگر هم می شود چطور؟

و اما گذشته از اینکه سالک الی الله در این میان یک جاهایی هم از کل مسئله یحتمل باز بماند و بلکه در جزئیات آن هم گم شود، یک چیزی است که الفهای بینهایت آیات اللهی و اثبات صفر دانایی و بلکه حتی چک کردن رایانه ای اناع اثباتهای بزرگ و کوچک  هم می تواند در این راستا خیلی کارساز باشند و حتی به ما در اینکه بعضی یحتمل خیلی هم اشکال کنند که حالا تو برو همان گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری ات هم بنشین ببین چه می توانی بکنی؟! خیلی هم جوابهای حاضر و آماده ای را فراهم کند و بلکه کار کارخانه را هم هر چه سریعتر به پایان برساند و .... یک جاهایی یحتمل مسئله بلانسبت مثل توف سر بالا بنظر برسد، همانطوری که یک جاهایی هم مسئله هندسه ی آراکلوف است، ولی یک جاهایی هم مسئله دقیقاً کربلای حسینی است و قلب مقدس امام زمان عجل الله فرجه الشریف و لا غیر! خیلی هم از نماز اول وقت دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و الذابین عنه. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ‎﴿البقرة: ٢٦٨﴾‏

 

دعاء مکارم الأخلاق

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَبَلِّغْ بِإِیمانِی أَکْمَلَ الاِیمانِ وَاجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الیَقِینِ وَانْتَهِ بِنِیَّتِی إِلى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ وَبِعَمَلِی إِلى أَحْسَنِ الاَعْمالِ ، اللّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی وَصَحِّحْ بِما عِنْدَکَ یَقِینِی وَاسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ ما فَسَدَ مِنِّی ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاکْفِنِی ما یَشْغَلُنِی الاِهْتمامُ بِهِ وَاسْتَعْمِلْنِی بِما تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ وَاسْتَفْرِغْ أَیَّامِی فِیما خَلَقْتَنِی لَهُ ، وَأغْنِنِی وَوَسِّعْ عَلَیَّ فِی رِزْقِکَ وَلا تَفْتِنِّی بِالَّنَظِر وَأَعِزَّنِی وَلا تَبْتَلِیَنِی بِالکِبْرِ وَعَبِّدْنِی لَکَ وَلاتُفْسِدْ عِبادَتِی بِالعُجْبِ وَأَجْرِ لِلْناسِ عَلى یَدَیَّ الخَیْرَ وَلا تَمْحَقْهُ بِالمَنِّ وَهَبْ لِی مَعالِی الاَخْلاقِ وَاعْصِمْنِی مِنَ الفَخْرِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلاّ حطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَها وَلا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظاهِراً إِلاّ أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً باطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِها ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَتِّعْنِی بِهُدىً صالِحٍ لا اسْتَبْدِلُ بِهِ وَطَرِیقَةِ حَقٍّ لا أَزِیغُ عَنْها وَنِیَّةِ رُشْدٍ لا أَشُکُّ فِیها ، وَعَمِّرْنِی ما کانَ عُمْرِی بِذْلَةً فِی طاعَتِکَ فَإِذا کانَ عُمْرِی مَرْتَعاً لِلْشَّیْطانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إلى أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ ، اللّهُمَّ لاتَدَعْ خِصْلَةً تُعابُ مِنِّی إِلاّ أَصْلَحْتَها وَلا عائِبَةً أُؤَنَّبُ بِها إِلاّ أَحْسَنْتَها وَلا أُکْرُومَةً فِیَّ ناقِصَةً إِلاّ أَتْمَمْتَها!

 

 

... یکی اینکه این جور تبلیغ میکنند که اینکه امام فرمود هر چه فریاد دارید، بر سر آمریکا بزنید-که امروز هم همین حکم جاری است- از سر تعصب و غرور است یعنی منطقی پشت سرش نیست؛ این را میخواهند ترویج کنند. میخواهند بگویند جوانهای ما، انقلابیون ما، مردم ما، مسئولین ما، که سینه سپر میکنند و در مقابل آمریکا می ایستند و نسبت به توطئه های او اقشاگری میکنند، مردمان متعصبی اند؛ کارشان از روی حمیت2

جاهلی و از روی تعصیب است؛ این را میخواهند بیان بکنند. در حالی که درست 180 درجه قضیه عکس است. اینکه فرمود هر چه فریاد دارید، بر سر آمریکا بزنید، پشتش یک منطق محکم وجود دارد. آن منطق این است که اساس سیاست آمریکا بر افزون طلبی و دست اندازی است. تاریخ آمریکا در این 250 سالی که از عمر آن میگذرد، این را نشان میدهد- البته اوایل خیلی کمتر، از حدود صد سال پیش یا اندکی کمتر از صد سال پیش، خیلی بیشتر- سیاست کلّی آمریکا این است که امنیّت داخلی اش را به وسیله ی دست اندازی به کشورهای جهان و تصرف مناطق نفوذ فراوان تامین کند؛ این جور عمل میکنند؛ این سایسات آنها است. این سیاست را در منطقه ی غرب آسیا اعمال کردند، در ایران در دوران طاغوت اعمال کردند، در کشورهای همسایه ی ما اعمال کردند. بر سر این قضیّه با شوروی سابق زورآزمایی داشتند- او به طرف خود میکشید، این به طرف خود میکشید- و ایران منطقه ی نفوذ آمریکا بود. اندکی غفلت بعد از پیروزی انقلاب موجب میشد که دشمنی که از در پیرونش کردیم، از پنجره برگردد؛ امام نگذاشت و جلوی این را گرفت.

... اینها همه یک طرف، یک طرف دیگر قضیه و یک عامل مهم دیگر قضیه هم این است که اینها همان روزهای اول، زمینه ی یک ضربه ی بزرگ به ملت ایران را فراهم کردند، یعنی محمد رضا را پناه دادند در آمریکا، برای اینکه او را نگه دارند، زمینه را فراهم کنند، عواملش را در اینجا تقویت کنند، خود او هم باشد، بعد همان کاری را که در 28 مرداد سال 32 انجام دادند- یعنی 25 سال قبل از آن تاریخ- دومرتبه انجام بدهند. در 28 مرداد هم محمد رضا از ایران فرار کرد؛ انگلیسی ها و آمریکایی ها دست به دست هم دادند، مخفیانه آمدند داخل، از سفارتهای گوناگون استفاده کردند، پناه گرفتند، عوامل خودشان را تجهیز کردند، آماده کردند، از غفلت آن روز مردم استفاده کردند، دومرتبه محمدرضا را برگرداندند و همان برگرداندان بود که 25 سال تسمه از گرده ی این ملت کشید و پدر این مردم را درآورد. اینها میخواستند این کار را دوباره انجام بدهند، [امّا] امام جلوی این را گرفت، سد کرد، ملت ایران را بیدار کرد و ملت ایران بیدار شدند. بنابراین این شعار ضد آمریکایی، این فریاد کشیدن بر سر آمریکا از روی تعصب نیست، از روی جهالت نیست، از روی لجبازی نیست؛ از روی منطرق است؛ متکی به یک پشتوانه و عقبه ی منطقی و فکری است. پس هم جانهای عزیز ما، هم کسانی که مینویسند و میگویند و دارای منبر هستند برای گفتن- منبر مطبوعات، منبر دانشگاه، منبر کلاس درس، منبرهای گوناگون- بدانند و توجه کنند که اگر امروز ملت ایران شعار ضد آمریکا میدهد و قبلاً هم در این سی و چند سال شعار میداده است، به خاطر یک منطرق محکم است....

... [آمریکا] بعد از جنگ [با صدّام] یک جور، قبل از شروع جنگ یک جور، در دوران جنگ یک جور، تا امروز یک جور، در قضیّه ی برجام یک جور، بعد از قرجام یک جور [دشمنی می کند] ... خطای اول این بود که میخواهند وانمود کنند مردم از روی لجاجت در مقابل آمریکا ایستاده اند. واقع قضیّه عکس این است؛ مردم از روی منطق در مقابل آمریکا ایستاده اند. این تصحیح خطای اول. ...

خطای دوم؛ فکر غلط و خطایی که این هم باز دارد به تحی از سوی آمریکایی ها تزریق میشود و کسانی هم در داخل آن را ترویج میکنند و از اولی خطرناک تر است، این است که اگر ما با آمریکا سازش کنیم، مشکلات کشورمان حل خواهد شد.

[این] از آن اشتباهات عجیب و غریب و بسیار خطرناک [است]. [میگویند] اگر ما با آمریکا سازش کردیم، مشکلات کشور حل میشود. خب، حالا ده تا دلیل میشود شمرد برای اینکه این حرف غلط است، این حرف دروغ است، این حرف فریب است. سازش با آمریکا مشکلات کشور را به هیچ وجه حل نمیکند؛ نه مشکلات اقتصادی را، نه مشکلات سیاسی را، نه مشکلات امنیّتی را، نه مشکلات اخلاقی را، بلکه بدتر خواهد کرد. ده پانزده دلیل وجود دارد و میشود شمرد و ردیف کرد برای این قضیّث؛ آخری اش همین قضیّه ی برجام است. من چقدر در طول مداکرات گفتم که اینها بدعهدند، اینها دروغ گویند، اینها پای حرفشان نمی ایستند؛ حالا ملاحظه میکنید؛ امروز آن کسی که دارد میگوید آنها بدعهدند دیگر من [فقط] نیستم؛ مسئولین محرتم کشور، خود مذاکره کنندگان ما که این همه زحمت کشیدند، یک سال و خرده ای مذاکره کردند، رفتند، تشستند، برخاستند؛ ده روز، پانزده روز، بیست روز خارج از کشور، پشت میز مذاکره با آن همه زحمت، عرق ریختند، زحمت کشیدند، آنها دارند میگویند...3

1. صحیفه ی امام، ج 11، ص 121

2. غیرت

3. در دیدار دانش آموزان و دانشجویان 1395/8/12

از کتاب جهاد تبیین در اندیشه ی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، ص 111- 119

 

در عصرِ روزِ هجدهم بهمن ماه سال 57، در تهران حکومت نظامی اعلام شد. امام به مردم قرمود به خیابانها بریزید. اگر امام در آن لحظه چنین تصمیم نمیگرفت، امروز محمد رضا در این مملکت بر سرِ کار بود. یعنی اگر با حکومت نظامی ظاهر میشدند، و مردم در خانه هایشان میماندند، اول امام و ساکنان مدرسه ی رفاه و بعد اهالی بقیّه ی مناطق را قتل عام و نابود میکردند. پانصد هزار نفر را در تهران میکشتند و قضیّه تمام میشد. چنان که در اندونزی یک میلیون نفر را کشتند و تمام شد. امروز هم آن آقا بر سرِ کار است و شخصیت خیلی هم آبرومندو محترمی است! آب هم از آب تکان نخورد! امّا امام، در لحظه ی لازم تصمیم لازم را گرفت. اگر خواص امری را که تشخیص دادند بموقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا میکند و دیگر حسین بن علی ها به کربلاها کشاندهنمیشوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، فهمیدند اما با هم اختلاف کردند؛ کربلاها در تاریخ تکرار خواهد شد.

همان، ص 123

 

منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را با زیر سوال بردن منطق حتی امام هم می خواهند زیر سوال ببرند و جای منطق و حمیّت جاهلیت و تعصب را هم عوض کنند. اینجا مسئله چیست؟ مسئله همان است که وقتی سالک الی الله و سرباز امام زمان و شاگرد و دانشجو و طلبه از خلائهای صفری موفق هم می شود که به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات مراجع  عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، بالاخره منطق درست را هم می یابد. و چرا؟ چون که فقط هم به قسمتی و جزئی کوچک از کل هم دست نیافته است و بلکه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسیده است. و اما وقتی هنوز در ابتداء یا میان راه است و به امام زمانش هم نرسیده است و بلکه حتی سرباز امام زمانش هم نشده است و حتی قدم در راه جهاد تبیین هم نگذاشته است، یحتمل آنطور که آیه ی شریفه هم می فرماید شیطان هم می آید سراغش و او را از فقر هم می ترساند و به فحشاء هم دعوت می کند و حال آنکه خدای واسع علیم او را به مغفرتش و فضلش هم دعوت می کند.

موضوع این است که وقتی دایره ی فکر و عمل شیطان و شیطانی آنقدر وسیع شود که دجالهای ضد مسیحی و ضد امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دست به یکی می کنند، تصاویر آینه ای در دل افراد نوع بشر آنقدر هم مخدوش می شود که از جمله حتی بعضی مسیحیان هم جسارت کرده و اسلام را تکفیر می کنند و بعضی مسلمانان هم در مقابلش مسیحیان را تکفیر می کنند و بلکه جسارت و کفر و نفاق و شرک را به نهایتش رسانده و در این بلبشو خود حضرت عیسی مسیح و امام زمان عجل الله فرجه الشریف  علیهم السلام را هم تکفیر می کنند. و این در صورتی است که اگر بتوانیم هم حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابیم، نه تنها دیگر کسی جرات جسارت به امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نخواهند داشت و بلکه حتی سفیانیها و دجالها هم توبه کرده و مسلمان می شوند و حتی خود حضرت عیسی مسیح علی نبینا علیه السلام هم در نماز جمعه با امام زمان عجل الله فرجه الشریف تعارفها خواهند داشت! ولی وقتی خواص و بلکه عوام هم به هنگام عمل نفرمایند، حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز آیا ساداتی خیلی خاص هم احاطه کرده باشند که نتیجه اش این هم خواهد شد که نتوانند کربلاها را از حسین بن علی ها نیز دفع کنند! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُوا مَا تَرَکَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیرًا ﴿فاطر: 45﴾

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ اَلنُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ اَلرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ اَلْمَلاَئِکَةِ وَ مَعْدِنِ اَلْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ اَلْوَحْیِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلْفُلْکِ اَلْجَارِیَةِ فِی اَللُّجَجِ اَلْغَامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا اَلْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ اَلْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اَللاَّزِمُ لَهُمْ لاَحِقٌ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلْکَهْفِ اَلْحَصِینِ وَ غِیَاثِ اَلْمُضْطَرِّ اَلْمُسْتَکِینِ وَ مَلْجَإِ اَلْهَارِبِینَ وَ عِصْمَةِ اَلْمُعْتَصِمِینَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاَةً کَثِیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضًى وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ یَا رَبَّ اَلْعَالَمِینَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلطَّیِّبِینَ اَلْأَبْرَارِ اَلْأَخْیَارِ اَلَّذِینَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وِلاَیَتَهُمْ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لاَ تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ وَ اُرْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ أَحْیَیْتَنِی تَحْتَ ظِلِّکَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ اَلَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ اَلرِّضْوَانِ اَلَّذِی کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ [سَلَّمَ] یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اَللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى اَلاِسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ اَلشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ اَللَّهُمَّ وَ اِجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعاً وَ اِجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاکَ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ عَنِّی رَاضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِیاً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْکَ اَلرَّحْمَةَ وَ اَلرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ اَلْقَرَارِ وَ مَحَلَّ اَلْأَخْیَارِ

 

إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

 

این ایده ی zero knowledge proof یا اثبات دانایی صفری شباهتش با شاگردی و دانشجویی و طلبگی از خلائهای صفری به انقلابی که در آن قرار هم بر این است که برسیم به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهادی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف، در اینجا است که هر سالک الی اللهی سعی و تلاش خود را می کند که به عالیترین درجات و مراتب ممکنی که توانش هم می رسد دست یابد. ولی لزوماً هم خود نتواند یحتمل برسد به اجتهاد یا فرض بفرمایید حتی شاگردی حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه، هر چند که یحتمل هم بتواند مسائل مهمی را هم حل کند و از سر راه حتی دانشمندان هم بردارد، ولی حالا به اجتهاد هم نرسیده است و مجتهد هم نشده است. یک وقت هست مسئله از این نوع است که هنوز هم مطلوب و پسندیده هم هست که حتی به عنوان سرباز امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در این جهت کار کند و سعی هم کند به نتایج مهمی نیز برسد.

و اما یک وقت هست که اصلا شاگرد و دانشجو و بلکه طلبه هم خیلی سعی هم می کند و بلکه برای اسلام هم وارد جهاد فی سبیل الله هم شده است و حتی از لحاظات اقتصادی و علمی نیز به درجات عالی هم یحتمل رسیده باشد آنچنان که دانشمند شناخته شده ای حتی در سطوح جهانی هم سرآمد شده است که در اثر گسترش جهان اسلام، تولید علم او هم بسیار پیشرفته است و از متخصصین کار خود هم هست. و مسئله ی خواص متخصص اینجا از نوع الغدیر هم هست که آیا با این همه پیشرفتی هم که کرده است می تواند هنوز تشخیص هم دهد که از قول پیغمبر اکرم هم می فرمایند که ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام حصنی و من دخل حصنی آمن من عذابی و بلکه همانا کلمة لا اله الا الله حصنی و من دخل حصنی آمن من عذابی؟ مثل این است که بفرمایید که ما متخصصین مهندسی در کارخانه های هواپیماسازی مسافربری هم خیلی داریم که بدتر از این بنده ی حقیر هم گوشه ی اتاق خود در کارخانه شان هم گرفته اند نشسته اند و خیلی خوب هم دارند کارشان را می کنند، ولی حتی یک هواپیمای مسافربری هم حتی بلد نیستیم به عنوان خروجی کارخانه داشه باشیم؟! هیچ کس چنین چیزی را نمی پذیرد چرا که تولیدی علم و دانش باید با تولیدی کارخانه هم همخوانی داشته باشد.

به همین ترتیب هم شما نمی توانید بفرمایید که ما از خلائهای صفری به الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و  اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسیده ایم ولی دیگر حالا با حکمت الهی هم کاری نداریم و چه رسد به اینکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم حتی به حساب بیاوریم چرا که همان ریاضی فیزیک و دیگر حداکثر فلسفه هم ما را کفایت می کند. و لذا خصوصاً ولایت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام را هم دیگر کاری نداریم چرا که به اقتصاد و تولید علم ما هم مربوط نمی شود! یعنی دانشمند مادی فقط تا آن حد هم تولید دانش اش را دنبال می کند که نیاز او را در علوم مادی هم برطرف می کند و دیگر هم کاری ندارد چطور می شود به اجتهاد رسید و بلکه به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسید.

البته بنده ی حقیر اخیراً هم شنیده ام که بعضی سفیانیها یا دجالها هم مدعی شده اند و تهمت و کذب و کفری هم می گویند که امام حسن عسگری هم خود سربازی بوده است که فرزندی ناقص الخلقه نیز بدنیا آورده است و برای همین هم بوده است که گفت امام زمان رفته است در غیبت! عرض بنده ی حقیر این است که این خلائهای صفری در بین شاگرد و دانشجو و طلبه که مایل هم هست به سمت الفهای بینهایت انقلابی آیات اللهی و اجتهاد و مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند یک حرف است. و حالا شمس یحتمل هم معنای لجوج نیز می دهد ولی حدیث رد الشمس و اینکه کتاب حاکم حسکانی هم چه می گوید نیز یحتمل بین تقیه ای هم باشد که آیا بعضی اشکال هم کنند که سنی است و آیا شیعی هم هست. ولی بالاخره مخدوش کردن تصویر آینه ای خدا پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف که در دل هم سیقلی داده می شود نیز نمی تواند شامل هر اثبات دانایی صفری شود که بالاخره همه و همه را نیز بشود گفت مایل هم هستند که به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مایلند میل بفرمایند. یعنی یحتمل هم مسئله ای از نوع NP است؛ ولی اینکه چطور هم از نوع NP است نیز مهم است. یعنی اگر برای دانشمندی در علوم طبیعی و مادی هیچ گاه هم این مسئله مطرح نشده است که بالاخره ما یک چیزی هم داریم به اسم اجتهاد؛ آنگاه اگر شما مدام هم اصرار کنید به این دانشمند که اتفاقاً خیلی هم خوب است که حتی چند قدم هم در جهت اجتهاد ببینی می توانی برداری؟! و حال اینکه یحتمل او اصلا اجتهاد را هم قبول نداشته باشد. از یک منظری یحتمل مسئله حل است چرا که طرح مسئله ی اجتهاد به این دانشمند هم اصلا غلط است. ولی از منظری دیگر هم مسئله این است که آیا به عنوان آخرین دوا اینجا داغ زور و قدرت هم چه از طرف دانشمند مادی و طبیعی و چه از طرف دانشمند و حکیم الهی نداریم که بخواهند بر دیگری حتی اگر قدرتنمایی هم نکنند و بلکه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف خودشان هم وارد میدان شوند و قدرت نمایی هم بفرمایند؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

بسم الله الرحمن الرحیم

وبلاگ ترنس تائو را می دیدم که با این پست او برخوردم:

 

https://terrytao.wordpress.com/2022/02/14/satz-vom-nullprodukt/

 

که در آن آمیت ساهَی با این ویدئو راجع به یک چیزی به اسم zero knoledge proof شبیه به از خلائهای صفری به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در سطوح مختلف ابتدایی تا متخصص بحث می کند و بلکه می خواهد مسئله را تبدیلش کند به هوش مصنوعی و کریپتوگرافی و ...!

 

 Firstly, my colleague at UCLA, Amit Sahai, presents the concept of zero knowledge proofs at various levels of technicality:


https://youtu.be/fOGdb1CTu5c
حاکم حسکانی

قاضی ابو القاسم، عبیدالله بن عبدالله بن احمد بن محمد بن احمد بن محمد بن حسکان قرشی عامری نیشابوری، معروف به ابن‌حذاء (ابن‌حداد)، از علمای بزرگ قرن پنجم هجری است.

...

از تالیفات وی می‌توان به این عناوین اشاره کرد:
۱- شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازلة فی اهل‌البیت صلوات‌الله‌و‌سلامه‌علیهم ۲- فضائل شهر رجب ۳- خصائص علی بن ابیطالب علیه‌السّلام فی القرآن ۴- تصحیح خبر رد الشمس و ترغیم النواصب الشمس (شمس جمع شموس و به معنای متعصب و لجوج است.)

 

https://fa.wikifeqh.ir/%D8%AD%D8%A7%DA%A9%D9%85_%D8%AD

%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C

 

دروغ بودن حدیث ردّ شمس براى على(ع)!!!پرسش : آیا همانطور که ابن حزم مى گوید حدیث ردّ شمس براى على(علیه السلام) ساختگى است؟پاسخ اجمالی:

پاسخ تفصیلی: ابن حزم مى گوید:
«همه شیعیان بر این باورند که خورشید دوبار براى على برگشته است؛ آیا با وجود کثرت مخلوقات و فاصله زمانى اندک از آن عصر، مى توان بى آبرویى و بى حیایى و جرأت بر دروغگویى بالاتر از این تصوّر کرد(1)!
در پاسخ باید گفت: چه بسا در ذهن خواننده این کلمات گزنده، چنین نقش ببندد که تنها شیعه قائل به ردّ شمس براى امیرمؤمنان على(علیه السلام) است، در حالى که چنین نیست بلکه بسیارى از ثقات و حافظان حدیث با سندهاى بى شمارى آن را نقل کرده اند، و گروهى از استادان فنّ حدیث بخشى از سندها را صحیح دانسته، و گروهى دیگر بخش دیگر را حسن دانسته اند. و گروهى از محدّثان نیز بر آن چهار نفر یعنى: ابن حزم، ابن جوزى، ابن تیمیه و ابن کثیر که روح خبیث اُموى را یدک مى کشند و حدیث را تضعیف نموده اند، سخت تاخته اند. و برخى دیگر از بزرگان که انکار این ویژگى نبوى و کرامت علوى بر ایشان سخت گران آمده، اقدام به نگارش کتابى جدا گانه در این باب نموده و کلیه سندها و طریق هاى حدیث را در آن گرد آورده اند؛ همچون:
1 ـ ابو القاسم حاکم بن حذّاء حسکانى نیشابورى حنفى، متوفّاى (490) به بعد؛ وى رساله اى به نام «مسألة فی تصحیح ردّ الشمس و ترغیم النواصب الشُمْس»(2) درباره حدیث نگاشته، که بخشى از آن را ابن کثیر در «البدایة والنهایة» آورده(3)، و ذهبى نیز آن را در «تذکرة»(4) یاد آور شده است.
2 ـ حافظ جلال الدین سیوطى، متوفّاى (911)؛ او نیز رساله اى به نام «کشف اللبس عن حدیث ردّ الشمس» درباره حدیث نگاشته است.

...

 

از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

https://makarem.ir/main.aspx?typeinfo=23&lid=0&mid=248068&catid=23965

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ‎﴿١﴾‏ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ‎﴿٢﴾‏ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ‎﴿٣﴾‏ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ‎﴿٤﴾‏ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ‎﴿٥﴾‏ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ‎﴿٦﴾‏

 

وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿آل عمران: 103﴾

 

177- حَدَّثَنِی أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْفَارِسِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍ‌ [1] قَالَ: حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیُّ قَالَ:

أَخْبَرَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَعْبَدٍ، عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا، عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ(ع)قَالَ قَالَ: رَسُولُ اللَّهِ ص‌ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَرْکَبَ سَفِینَةَ النَّجَاةِ- وَ یَسْتَمْسِکَ‌ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‌ وَ یَعْتَصِمَ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِینِ فَلْیُوَالِ عَلِیّاً وَ لْیَأْتَمَّ بِالْهُدَاةِ مِنْ وُلْدِهِ‌ [2]

178- أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الصُّوفِیُ‌ [1] قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَى بْنِ أَحْمَدَ الْجَلُودِیُّ قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سَهْلٍ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَمْرٍو، قَالَ:

حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحَسَنِ، قَالَ حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ عَلِیٍّ الرَّبَعِیُ‌ [2] عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ‌ نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ- الَّذِی قَالَ اللَّهُ:

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً الْآیَةَ- فَالْمُسْتَمْسِکُ بِوَلَایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الْمُسْتَمْسِکُ بِالْبِرِّ [کَذَا] فَمَنْ تَمَسَّکَ بِهِ کَانَ مُؤْمِناً، وَ مَنْ تَرَکَهُ کَانَ خَارِجاً مِنَ الْإِیمَانِ.

- 179- و أخبرنا [ه‌] عن أبی بکر محمد بن الحسین بن صالح السبیعی فی تفسیره قال: حدثنا علی بن العباس المقانعی قال: حدثنا جعفر بن محمد بن حسین قال: حدثنا حسن بن حسین قال: حدثنا یحیى بن علی‌ به سواء إلى [قوله:] «وَ لا تَفَرَّقُوا» و [قوله:] وَلَایَةُ عَلِیٍّ، مَنِ اسْتَمْسَکَ بِهِ کَانَ مُؤْمِناً، وَ مَنْ تَرَکَهُ خَرَجَ مِنَ الْإِیمَانِ‌

. 180- وَ بِهِ حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ حُسَیْنٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو حَفْصٍ الصَّائِغُ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ فِی قَوْلِهِ: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا قَالَ: نَحْنُ حَبْلُ اللَّهِ‌ [3]

181- حَدَّثَنَا الْحَاکِمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ جُمْلَةً قَالَ: حَدَّثَنِی عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ نَصْرٍ الْأُمَوِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ الْحَصِیُ‌ [1] قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عُمَارَةَ الْبَغْدَادِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ خَلِیفَةَ أَخُو هَوْذَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِی بَکْرٍ الْمُلَیْکِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ شِهَابٍ الزُّهْرِیُّ عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ قَالَ لِی جَبْرَئِیلُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى- وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی‌

 

شواهد التنزیل لقواعد التقضیل، الحاکم الحسکانی

http://lib.eshia.ir/16046/1/168

 

 

دیر شد، دیر شد، بنده زودی بروم برسم به نماز جماعت! مسئله اینجا این است که شان نزول آیات قرآنی که در شان حضرت امیر المومنین علی بن ابیطالب نازل شده اند آنقدر معروف است که از اهل سنت هم در موردش بسیاری کتب داریم که دیروز امام جماعت ما یک نمونه اش را که در کتاب شواهد التنزل در مورد و اعتصموا بحبل الله آیه شریفه 103 سوره مبارکه آل عمران آمده است را فرمودند که همه و همه نیز می دانیم: ولایة علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی آمن من عذابی

و لذا یک وقت هست که شما دارید بوزونیزاسیون و فرمیزاسیون می فرمایید که کجاها هم یحتمل مسئله ی جرم گرفتن ذرات مطرح است و بلکه کجاها هم چگالیزاسیون بوز- اینشتین مطرح شود که حالا آیا در مورد ذرات بوزونی است یا فرمیونی؟ و بعد این که اینها از لحاظ مسائل و قضایای اقتصادی هم چه طبعاتی را خواهند داشت و مثلاً مسئله ی جرم گرفتن ذرات هم چقدر از فرمیونیزاسیون یا بوزونیزاسیون آنها می کاهد یا می افزاید؟ و لذا آیا ما مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با ابرتقارنها و بلکه نظریه ریسمان و ... را هم چقدر می توانیم به مدلهای اقتصادیمان وارد کنیم؟

ولی بالاخره در ذهنیات و تخیلات و بلکه حتی توهمات و خوابهایی که انسان می بیند هم می تواند ابرتقارنهایی الکتریکی- مغناطیسی وارد باشند که آنچنان هم جرمی به خود نمی گیرند و بلکه حتی معنایی بوزونی و فرمیونی هم یحتمل نتوان بدان نسبت داد که البته بعضی نیز یحتمل حتی این را هم زیر سوال ببرند و بفرمایند که همینها هم می توانند به خود جرم بگیرند؛ ولی به هر حال، مبانی ای از لحاظ واحدهای الکتریکی و مغناطیسی هم بدان تعلق می گیرند که چنین ذهنیات و تخیلات و توهمات و بلکه خوابهایی را هم ایجاد می کنند! و اما آنجاهایی که مسئله ی رفتن پیغمبر اکرم حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم از مسجد الحرام به مسجد الاقصی و از آنجا به سدرة المنتهی و عرش اعلی در حدیث معراج را هم داریم: سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ ﴿الاسراء: 1﴾ و همینطور هم آمده است که یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ﴿المائده: 67﴾ و همینطور هم: حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿المائده: 3﴾

اینها یک بحثهایی است و بعد بحثهایی را داریم حتی در ذهنیات هم پایینتر از مسائل توحیدی و رسالت و امامت هم هستند که از جمله هم آیا چقدر نیز یحتمل تا حدودی آمیخته اند به امور دنیوی در عین حالی هم که جنبه ی معنوی ماوراء الطبیعی هم دارند و از جمله نیز همین مسائل علم اقتصادی که خیلی راحت هم می توانند جنبه های دنیوی به خود بگیرند هر چند و هر چقدر هم که در آنها مبارزه ی با فسق و فساد نیز لازم است و لذا ان الصلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر. و لذا یک جاهایی همانطور که گفته شد احادیث معراج را داریم که چطور هم حضرت رسول به معراج رفته و در عرش اعلی خدا را ملاقات می فرمایند و یک جاهایی هم مسئله ی امامت حضرت امیر المومنین و ائمه ی اطهار علیهم السلام است و یک جاهایی هم مسائل مربوط به نماز جمعه است و اینکه حالا چطور حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف با حضرت عیسی مسیح علیه السلام تعارفات خود را هم دارند. و اما یک جاهایی هم مسائل برمی گردند به احتجاجات حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام و فرعون و فرعونیان حتی آنجایی که می فرماید: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَىٰ ‎﴿طه: ٤٤﴾‏.

و لذا یک جاهایی هست که اقتصاد است که در خدمت اسلام است و باید هم همینطور باشد، و اما یک جاهایی هم حتی اسلام را هم می خواهند در خدمت مقاصد اقتصادی خود گیرند که اینجا یک زورآزمایی و زور و قدرتی هم لازم است که این مقاصد اقتصادی را هم متوجه مقاصد اقتصادی اسلامی هم کنیم چرا که الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه. چرا که ذهنیاتی هم ماورای ذهنیات اسلامی والا مقام نمی توان یافت هر چند هم که می فرمایند ز گهواره تا گور دانش بجو و اطلبوا العلم من المهد الی اللحد و اطلبوا العلم و لو فی الصین و خذ الحکمة من المنافق و بلکه از کافر و مشرک هم شده علم را فرا بگیر که از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بتوانی به حکمت الهی برسی و خدا و حضرت رسول اکرم و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابی:

۷۶ وَ قَالَ علیه السلام خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.

76 - امام علیه السّلام (در باره حکمت) فرموده است‌

(1) حکمت (سخن درست و موافق حقّ) را فرا گیر هر جا باشد (خواه از نیکوکار خواه از بدکار) که حکمت در سینه منافق و دو رو هم هست و در آنجا (که شایسته نگاه‌دارى حکمت نیست) در اضطراب و نگرانى است تا (از زبان او) بیرون آید و در سینه صاحب خود مؤمن جاگیرد.

۷۷ وَ قَالَ علیه السلام فى مثل ذلک الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ.

77 - امام علیه السّلام مانند همین بیان (نیز در باره حکمت) فرموده است‌

(1) حکمت گمشده مؤمن است (همیشه باید در پى آن باشد) پس آنرا فرا گیر اگر چه از مردم دو رو باشد.

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

۱۴۰۱/۰۱/۰۲

 پیام تسلیت در پی درگذشت حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی ری شهری

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با صدور پیامی رحلت عالم مجاهد جناب حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی ری‌شهری را تسلیت گفتند.
متن پیام به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با تأسف فراوان خبر رحلت عالم مجاهد جناب حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی ری‌شهری، رحمت‌الله علیه را دریافت کردم. برای کسانی که از تقوا و سلامت نفس و مجاهدت مستمر این روحانی انقلابی با خبرند، فقدان وی ضایعه‌ای تلخ و اندوهبار است. تنوع عرصه‌های مجاهدت این عالم ربانی؛ علمی، اخلاقی، انقلابی، سیاسی، اداری که همه با اخلاص و صفا همراه بود، از او شخصیتی کم نظیر پدید آورده بود.

اینجانب در طول دهها سال آشنایی همواره صلاح و پرهیزگاری را در ایشان مشاهده کرده‌ام و امیدوارم این ذخیره ارزشمند موجب رحمت و مغفرت و علو درجات وی شود.

صمیمانه به فرزندان محترم و دیگر بازماندگان و همه دوستان و همکاران و شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم.
 

والسلام علی عباد الله الصالحین

سیّدعلی خامنه‌ای        
 ۲ فروردین ۱۴۰۱  

إِنَّمَا یَأْمُرُکُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿البقرة: ١٦٩﴾‏

الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُم بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ یَعِدُکُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ‎﴿البقرة: ٢٦٨﴾‏

وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿الأعراف: ٢٨﴾‏

وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَن رَّأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ کَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ ‎﴿یوسف: ٢٤﴾‏

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَىٰ وَیَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ‎﴿النحل: ٩٠﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَکَىٰ مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَـٰکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‎﴿النور: ٢١﴾‏

اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ ‎﴿العنکبوت: ٤٥﴾‏

 

پریشبها داشتیم می رفتیم داروخانه که با یک شیخی که اتفاقاً عمامه ی ایشان هم بیشتر به رنگ سیاهی هم می زد برخوردیم. بنده خیلی خواستم خود را بچه حزب اللهی و بچه بسیجی هم نشان دهم و کم مانده بود که به ایشان عرض هم کنم که خوب است یک قدری از آن اسلحه هایمان را بدهیم دست بسیجیها و بوزونیزاسیونشان کنیم که علاوه بر دارو بالاخره به عنوان آخرین دارو و بلکه داغ هم یک زور و قدرتی داشته باشیم در مقابل حمله های با جیغ کشیدن و فریاد کردن ملائکه ی آسمان و بلکه با گریه ی کبوتران در آسمان وقتی ریخت و قیافه ی بوزونیزاسیون فحشاء را هم همه و همه کنار خیابانها می توانند مشاهده فرمایند. شیخ ما کم مانده بود بفرمایند تو از کجا می دانی که اینها دارند بوزونیزاسیون فحشاء هم می کنند و بلکه هم بوزون کم آورده اند و می خواهند تامینش هم کنند! بنده ی حقیر پیش خودم گفتم که نکند این خود بنده هستم که توهمات و تخیلاتم هم بیش از حد دارند کار می کنند و بلکه شرک و کفر و نفاقم هم به این بنده ی حقیر اجازه نمی دهد آن تصاویر حضرت زهرا سلام الله علیها و بلکه حضرت یوسف زهرا علیهم السلام را نیز در وجود این بندگان حتی یحتمل گنهکار خدا نیز مشاهده کنم و نکند هم که باز مشکل از شیطان درون خود این بنده ی حقیر است و حتی اگر دارم به بحث با طلبه ای تایلندی هم گوش می دهم اعتراض می کنم که چرا می فرمایید به پاتایایت هم برو و درستش هم کن؛ همه چیز که با شمشیر و داغ درست نمی شود! البته از این مسئله هم نمی توان براحتی گذشت که این بوزونیزاسیون اسلحه و شمشیر امیر المومنین علی ابن ابیطالب هم بوده است که مایه ی بغض و کینه ی دشمنانش شد چرا که یقاتل علی التاویل؛ و بلکه همان دشمنان حتی بدشان هم نمی آمد که ولایت و امامت آن حضرت را هم نادیده بگیرند! 

و لذا مشکل جلوگیری کردن و مانع شدن کوهمولوژیکی از مخدوش کردن تصاویر آینه ای حضرت یوسف زهرا علیهم السلام هم هست که چطور اینها بصورت دوگانی الکتریکی- مغناطیسی و بلکه الکترودینامیکی هم در سرتاسر عالم انتقال می یابند؛ و شرک و کفر و نفاق هم این تصاویر را چطور بطرق حتی وحشتناکی می توانند مخدوش شان کنند. و لذا چنین کاری وجود مبارک امام المستضعفین را هم می طلبد که سالکان الی الله و سربازان هر چند کوچک امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم هر چه بیشتر کمک کنند که از انواع خلائهای صفری بینهایت شاگرد و دانشجو و طلبه هایی که سعی هم دارند میل بفرمایند به الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف خدای ناکرده کم هم نیاورند! یعنی ما تازه رسیده ایم به قضایای بوزونیزاسیون در میدانهای همدیسی و حالا حساب هم بفرمایید که فرمیزاسیون را نیز آنگاه می خواهیم چه کنیم و ...؟! نکته ی حتی آبروبَر اینجا این است که نکات اخلاقی دعای مکارم اخلاق حضرت زین العابدین علیه السلام را وقتی در اعمال و حتی افکار و توهمات و تخیلات هم با آنها مواجه می شویم، یحتمل بالاخره آیا از آنها چقدر هم واقعاً درس بگیریم. گاهی البته مسئله این هم هست که الفهای بینهایت آیات اللهی را نیز بدانیم چطور می شود بوزونیزاسیونشان کرد و بلکه در بینهایت خلائهای صفری شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم گیر نکنیم که نقاط گویای حاصل از هندسه ی آراکلوف را هم بخواهیم ماورای متناهی بودنشان به الفهای بینهایت آیات اللهی انقلابی بوزونیزاسیونشان هم کنیم و بلکه در انواع خلاء هم گیر کرده و دچار انواع انحطاطهای ریسمانی هم شده و ...! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته 333(3^3)

قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا ﴿القرقان: 77﴾

 

یَا کَافِیاً مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یَا قَائِماً عَلَى کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ یَا مَنْ لاَ یَزِیدُ فِی مُلْکِهِ شَیْءٌ یَا مَنْ لاٰ یَخْفىٰ عَلَیْهِ شَیْءٌ یَا مَنْ لاَ یَنْقُصُ مِنْ خَزَائِنِهِ شَیْءٌ یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ یَا مَنْ لاَ یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَیْءٌ یَا مَنْ هُوَ خَبِیرٌ بِکُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْءٍ 

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

امسال یک توصیه‌ی اضافه هم دارم؛ چون گفته میشود که حالا مثلاً قیمت نفت گران شده، درآمدهای نفتی افزایش پیدا کرده، خب حالا با این افزایش درآمدهای نفتی چه کار میخواهیم بکنیم؟ دو جور میشود حرکت کرد: یکی اینکه نگاه کنیم بگوییم خب درآمد ارزی‌مان زیاد است، واردات را افزایش بدهیم، مردم رفاه پیدا کنند، آسایش پیدا کنند و مانند اینها؛ این [نگاه] البتّه ظاهر خوبی دارد، [امّا] باطن بسیار بدی دارد؛ این ضایع کردن سرمایه‌های اساسی کشور است. یک راه دیگر هم این است که ما از درآمدهای نفتی برای زیرساخت‌های کشور، برای کارهای اساسی کشور استفاده کنیم؛ بنیانها را محکم کنیم که اقتصاد ریشه‌دار بشود در کشور و بتوانیم از آنها استفاده کنیم. این راجع به مسائل اقتصادی.

 

سخنرانی نوروزی رهبرری مد ظله العالی خطاب به ملت ایران

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49886

 

 

فرض بفرمایید که ما می خواهیم یک مدلی از نظریه ی میدان همدیسی بسازیم که در آن باید بوزون میدان را هم بدست آوریم. مثلاً بوزون الکترومغناطیسی هم فوتون است. حالا فرض هم بفرمایید که در نظریه های اقتصادی شما پول رایح مملکت را هم دارید که آیا چقدر هم بتوان از آن به عنوان بوزون مدل اقتصادی میدان ما استفاده کرد. خوب، مدل محلی است دیگر؛ برای اینکه اگر بخواهیم از کشوری به کشور دیگری هم برویم، باید پول رایج آن کشور دیگر را هم داشته باشیم و پولمان را تبدیل هم کنیم. و حالا کاری هم نداریم که برای این نوع صرافیها چه موانعی هم می توانند وجود داشته باشند و از جمله هم مانعی همچون تحریم را اینجا یحتمل داشته باشیم! مشکل اینجا این است که وقتی تقاضا بیشتر از عرضه باشد، با کمبود منابع بوزونی مواجه می شویم. مثلاً اگر در الکترودینامیک مغناطیسم مورد نیاز بیش از عرضه ی الکترومغناطیسی فوتونی هم باشد، خوب آیا با کمبود فوتون هم مواجه نخواهیم شد؟! البته اینجا یحتمل بعضی هم اشکال کنند که مگر می شود ما فوتون و بلکه حتی حرکتهای الکترونی- که از دوگانشان هم مغناطیسم حاصل می شود- هم کم بیاوریم؟! آیا مثل این نیست که بفرمایید که ما امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه تعارفاتشان را با حضرت مسیح علیه السلام را هم کم آورده ایم هر چند که یحتمل بعضی دیگر هم اشکال کنند که ما در تصاویر آینه ای خود از آنچه از امام زمان عجل الله فرجه الشریف و تعارفاتشان با حضرت عیسی مسیح علی نبینا علیه السلام درمی یابیم یحتمل کم می آوریم چرا که از آن حدود اعلی حکمت الهی نزد خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و این عزیزان به اندازه ی فهم هر کسی پایین می آییم آیا خدای ناکرده چقدر هم کم بیاوریم چرا که آن تصاویر اصلی هم در هر کسی آیا چطور شکسته شوند و بلکه پارازیت هم در آنها وارد شود یا یحتمل هم ثابت و پایدار باقی بمانند؟

به هر حال، مسئله را بخواهیم یک کمی از این حد ساده اش پیشرفته تر هم کنیم، یحتمل باید هم برگردیم به همان الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خودمان که سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه هم مایل است از صفرهای خلائهای طلبگی و دانشجویی بسمت اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند. و اما یحتمل هم چطور بنده ی حقیر نمی دانستم خیلی فرق جبرهای ویت و جبرهای ویراسورو هم کدامند؟! همینطور هم شما حساب بفرمایید که سالک الی الله هم نداند که قضیه ی گِرد فالتینگز به زبان آدمیزاد چه چیزی را برای فرض بفرمایید منحنیهای فرما و دیگر منحینهایی که جنس آنها از یک هم بیشترند نتیجه می دهند که یعنی تعداد نقاط گویای آنها هم متناهی اند! و حالا اگر بدتر از این تعداد تقاط گویای این منحنیها را شما نه تنها بینهایت هم فرض کنید و بلکه مبنای بوزونی برای مدل میدان همدیسی خود هم قرار دهید که آنگاه یحتمل با مشکلات جدی هم مواجه شوید اگر تدابیر درست را هم رعایت نفرمایید. و آنگاه حتی اگر بخواهیم به الفهای بالاتری از الفهای متناهی هم برسیم و بلکه از الف_0 هم عبور کرده و وارد الف_1 و الف_2 و الفهایی بالاتر هم برسیم؛ یحتمل هم غافل خواهیم بود که هیچ گاه از این خلاء صفری خود بیرون هم نخواهیم آمد که چطور هم می شود این کار را کرد که به مراتب و درجات متعالیه ی آیات اللهی هم برسیم و ...، هر چند که خیلی هم سعی کنیم که هندسه ی آراکلوف را اینجا به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم کاربردی کنیم! مثل این می ماند که ما بخواهیم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم ولی نظریه های آینه ای ما هم هنوز توحیدی نشده و بلکه تصاویر را هم شرک آلود کرده باشند و .... و لذا حالا شما مثلاً هی بفرمایید که خانمها آقایان حجاب را رعایت نموده و بلکه ما خیلی هم مایلیم که حجابهای ظلمانی و بلکه نورانی را هم کنار زده و به معدن العظمه هم برسیم. خوب، کار گیر خواهد داشت دیگر و باید هم آنرا از ریشه اش درست کرد! و اما خوب چطور؟! بقیه اش بماند برای بعد چرا که دارد خیلی هم دیر می شود و آنگاه از دید و بازدیدهای عید و صله ی رحم هم باز خواهیم ماند! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ ﴿الشوری: 11﴾

 

یَا کَافِیاً مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یَا قَائِماً عَلَى کُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ لاَ یُشْبِهُهُ شَیْءٌ یَا مَنْ لاَ یَزِیدُ فِی مُلْکِهِ شَیْءٌ یَا مَنْ لاٰ یَخْفىٰ عَلَیْهِ شَیْءٌ یَا مَنْ لاَ یَنْقُصُ مِنْ خَزَائِنِهِ شَیْءٌ یَا مَنْ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ یَا مَنْ لاَ یَعْزُبُ عَنْ عِلْمِهِ شَیْءٌ یَا مَنْ هُوَ خَبِیرٌ بِکُلِّ شَیْءٍ یَا مَنْ وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ کُلَّ شَیْءٍ 

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

امّا راجع به دیگرِ مسائل. خب دنیا خیلی مسئله‌های زیادی دارد و ما هم با مسائل عالم مواجه هستیم؛ در زمینه‌های مختلف، بایستی فکر کنیم و تدبیر کنیم، تصمیم‌گیری کنیم، حرکت کنیم و عمل کنیم. ملّت ما وقتی به قضایای جاری امروز عالم نگاه میکند، وقتی شما نگاه میکنید به آنچه در دنیا دارد اتّفاق می‌افتد، حقّانیّت ملّت ایران را و صدق ملّت ایران را در مقابله‌ی با جبهه‌ی استکبار از همیشه روشن‌تر و آشکارتر می‌بینید. انتخاب ملّت ما در مقابله‌ی با استکبار تسلیم نبود، ایستادگی بود، عدم وابستگی بود، حفظ استقلال بود، تقویت درونی نظام و ملّت و کشور بود؛ اینها تصمیمات ملّی است؛ این درست بود. وقتی نگاه میکنیم به قضایای عالم، می‌بینیم این [تصمیم] درست است. شما به قضایای افغانستان مراجعه کنید، ملاحظه کنید، نگاه کنید، کیفیّت خروج آمریکایی‌ها [را ببینید]؛ اوّلاً بیست سال در افغانستان ماندند و چه کردند در این کشور مظلوم مسلمان؛ بعد هم چه جور بیرون رفتند و چه مشکلاتی را برای مردم به وجود آوردند؛ و اموال ملّت افغانستان را هم به آنها نمیدهند! این افغانستان است؛ آن اوکراین است که رئیس‌جمهورش خطاب به غرب ــ که خود غربی‌ها و دولتهای غربی او را سر کار آوردند ــ چه لحن تندی را به کار میبرد؛ این قضایای یمن است و بمباران هرروزه‌ی مردم مظلوم و واقعاً مقاوم یمن؛ این کارهای عربستان است که در یک روز هشتاد نفر را گردن بزنند! هشتاد جوان را، حتّی نوجوان را ــ آن طور که خبرهایش رسید ــ این قضایا را وقتی انسان نگاه میکند، احساس میکند که در دنیا چه ظلمی حاکم است؛ چه ظلمتی حاکم است در دنیا؛ دنیا دست چه گرگهای خونخواری است.

در ماجرای اوکراین، نژادپرستی غرب را همه دیدند. قطار پناهندگانی را که دارند از کشور و زیر مثلاً مشکلات جنگ فرار میکنند نگه میدارند، برای اینکه سیاه‌پوست را از سفیدپوست جدا کنند و سیاه‌پوست را پیاده کنند. صریحاً در رسانه‌هایشان اظهار تأسّف میکنند که این دفعه جنگ در خاورمیانه نیست، در اروپا است. یعنی اگر جنگ و خونریزی و برادرکشی در خاورمیانه ــ البتّه در مناطق به قول آنها خاورمیانه ــ و در اینجاها باشد اشکال ندارد [امّا] در اروپا که باشد اشکال دارد. این نژادپرستی به این وضوح، به این روشنی! صریحاً این جور حرف میزنند، صریحاً این جور اظهار میکنند. در دنیا ظلمهایی در کشورهای مطیع آنها اتّفاق می‌افتد، مطلقاً صدایی از آنها بیرون نمی‌آید و در عین حال با این همه ظلم و با این همه ستمگری، با این همه ظلمت‌آفرینی ادّعای حقوق بشر هم دارند و با ادّعای حقوق بشر از کشورهای مستقل باج‌خواهی میکنند، باج‌گیری میکنند، تهدید میکنند؛ ملّت ایران این قضایا را دارد با چشم باز میبیند؛ البتّه همه‌ی دنیا دارند مشاهده میکنند و می‌بینند و امروز به نظر ما یکی از رسواترین و فاش‌ترین مقاطع دوران معاصر در زمینه‌ی ظلم و تجاوز و استکباری است که متأسّفانه طواغیت عالم در حال انجام دادن آن هستند و مردم دنیا میتوانند مستقیماً این ظلم را مشاهده کنند و ببینند که چه کسانی سرنوشت دنیا را در دست دارند!

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49886

 

 

یک مسئله ای که در تولید علم داریم آنطور که به جایی می رسد که نورٌ علی نور و لیس کمثله شیء است برای شاگرد و دانشجو و طلبه ای که نهایت سعی و تلاش اش را هم دارد که بتواند الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه حتی انقلاب اندر انقلابی را طی کرده و به اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر نزدیک شود و بلکه از سربازان کوچک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شوند، مشکلاتی است که در دست و پنجه نرم کردن با شرک و کفر و نفاق کانه مثل تالاری از آینه ها جلوی روی او هم می تواند ظاهر شود و او را از پیشرفت علمی اش هم جلوگیری و خودداری کنند.

مثلاً یحتمل دارید جبرهای ویت را هم مطالعه می کنید، و یحتمل هم آنها را با جبرهای ویراسورو که بسطهای مرکزی جبرهای ویت هم هستند اشتباه می گیرید. خوب، زودی اینجا نباید هم به استادتان اشکال کنید که اینهایی که تو داری می گویی جبرهای ویراسورو هستند و نه جبرهای ویت؛ برای اینکه بقول معروف خیط هم خواهید کرد چرا که به اشتباه خودتان هم واقف نیستید. بدی شرک هم همینجا است که وقتی از حد و نصاب هم بگذرد، سالک الی الله دیگر متوجه هم نمی شود که چطور دارد به امام زمانش هم شرک می ورزد و حتی یحتمل خودش هم خبر ندارد که دارد چه می کند و بلکه چطور هم در مقابل او صفبندی کرده است.

مثلاً از لحاظ منطق ریاضی، اینکه کاردینالیته ها را آیات اللهی هم ترجمه بفرمایید یحتمل بعضی اشکال هم کنند که با مشکلی نیز بنخواهید خورد چرا که هر کسی هم دارد بطور موازی کار خود را در منطق ریاضی اش آیا چقدر هم بر حسب توانش پیش می برد. ولی یک جاهایی هم که شرک در کارهای سالک الی الله خدای ناکرده نمودار شوند، آنگاه یک حالت شرکی را بطور آینه ای هم می توانید در انواع نظریه های مختلف هم بیابید که شما را مانع شدیدی هم می شود برای حرکت توحیدی بسمت خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف. و لذا هر چه هم سالک الی الله در کارش در تولید علم و بلکه حتی در گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری اش هم بیشتر پیشرفت کند تا به اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیکتر میل کند، یحتمل هم خود را هر چه بیشتر هم تنهاتر یافته و کارش سختتر هم شود که چطوری هم در سربازی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر چه بیشتر هم بهتر هم کار کند و به نتیجه هم برسد؟ و یحتمل انچنان که شاگرد و دانشجو و طلبه به اشتباه هم بخواهد از استادش در مسئله ی جبرهای ویت و ویراسورو اشکال هم کند، برای او هم همانطور یک وقت دیدید که خود را می یابد که دلش می خواهد گوشه گیر هم شود و حتی به نماز جمعه هم نرود برای اینکه امام زمانش را هم نمی تواند بیابد ولی در عین حال در شرکش نسبت به آن حضرت هم گیر کرده است چرا که حتی از دیدن فیلم شرک (Schreck) هم یحتمل لذت می برد و تصاویر آینه ای در توهمات و تخیلاتش هم او را دنبال می کنند و به گیجی و حیرتش هم می افزایند! نکته اینجا این است که مثلاً در هندسه ی آراکلوف شاگرد باید هم امید و ایمان و بلکه اعتماد بنفس  خود را هم شدیداً حفظ کند که به راه خود هم ادامه داده و به نتیجه برسد و وسط کار مسائل را نیمه کاره ول نکند چرا که در آن تصاویر آینه ای بنظرش هم رسیده است که همه ی الگوریتمها را یافته است و دیگر به الگوریتم دیگری هم حتی برای تکمیل ساخت کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری اش در گوشه ی اتاق کارخانه هم احتیاجی ندارد و .... لزوماً هر تصویر آینه ای از هندسه ی آراکلوف یحتمل هم نتواند شما را به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی مورد بحث ما هم برساند و بلکه بسی هم شما را از آن دورتر نیز کند. و لذا دانسته یا ندانسته هم بر حیرت بسی دورتر افتادن از اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر خدای ناکرده نعوذ بالله بیافزاید. این خصوصاً مسئله را صد چندان هم تشدید می کند اگر هر جایی که می رود و هر کاری که می کند حیرانتر و مجنونتر هم شده چرا که گیر مشرکینی بدتر از خودش هم افتاده است و بلکه اثری از لیلی را هم دیگر نمی تواند در مخیله اش بگنجاند و چه رسد به اینکه به وصل لیلی و مجنون هم بتواند فکر کند. این است که مثلاً بنظرش هم می رسد که دیگر دست آن زندانی و آن معتاد و آن روانپریش کارتون خواب را هم نمی تواند بگیرد چرا که دیگر چیزی هم نمانده است که به اجتهاد برسد و بلکه هم رسیده است و از اجتهاد هم بسی گذشته است و خود هم در کمال حیرتش در گوشه ی اتاقش حتی از حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم زده است بالاتر!!! و غافل از اینکه در توهمات و تخیلاتش هم دارد چقدر سیر می فرماید بدون اینکه حتی بتواند تجزیه و تحلیل درستی هم از روح و روان خود و دیگران هم داشته باشد و بلکه نظریه های آینه ای هم بیشتر او را محصور و محسور کرده اند و ارتباطش با واقعیت را هم از دست داده است و .... یعنی دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی کلاسیک و کوانتومی و بلکه ابرتقارنی را هم نمی داند چطور محاسبه کند و بلکه دچار علو و خود بزرگ بینی و خود کوچک بینی های افراط و تفریطی هم نشود و حتی به شرک و کفر و نفاق هم نیافتد و ... دیگر نهایتاً چه رسد به اینکه از حیرت هم به سمت یقین حرکت کرده و در آن پایدار شود و بدرستی هم تولید علم کند و ....  اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و ... و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿الجمعة: ٢﴾‏

 

ما در سالهای گذشته هر سال یک عنوانی را با نام شعار سال مطرح کردیم برای اینکه مسئولین، عمدتاً قوه‌ی مجریه و در حاشیه‌ی آن، قوه‌ی مقنّنه و قوه‌ِی قضائیه و همچنین آحاد مردم ــ آن جایی که به مردم ارتباط مستقیم پیدا میکند ــ در این جهت حرکت بکنند. در بعضی از سالها توفیقات خوبی هم در این زمینه به دست آمده. بعضی جاها هم البته در بعضی سالها کم‌کاریهایی وجود داشته که در سال ۱۴۰۰ ما مسئله‌ی تولید، مانع‌زدایی‌ها و پشتیبانی‌ها را مطرح کردیم. کارهای خوبی هم نسبتاً انجام گرفته که باز هم ادامه دارد و بایستی ادامه پیدا کند. در این چند ساله بنده برای شعار سال «تولید» را عمدتاً محور قرار دادم با یک قیدی، با یک خصوصیتی. علت هم این است که تولید کلید حل مشکلات اقتصادی کشور است. تولید ملّی در واقع راه اصلی عبور از سختی‌ها و دشواریهای اقتصادی برای کشور است. یعنی مهمترین مسائل اقتصادی کشور را مسئله‌ی تولید، رواج تولید ملّی و رونق تولید ملّی، حل میکند. طبیعت تولید این است. این است که ما روی تولید تکیه کردیم؛ یعنی رشد اقتصادی را افزایش میدهد، اشتغال ایجاد میکند، تورّم را کاهش میدهد، درآمد سرانه را افزایش میدهد، رفاه عمومی ایجاد میکند. علاوه بر این دارای تأثیرات روانی است؛ اعتماد به نفس ملّی را بالا میبرد، احساس عزتمندی را در ملّت به وجود می‌آورد. تولید، یک چنین اکسیری است. یک چنین حادثه‌ی مهمّی است تولید ملّی، اگر ان‌شاءالله به بهترین وجهی پیش برود. لذا ما در این چند سال روی مسئله‌ی تولید تکیه کردیم. بی‌تأثیر هم نبود، بحمدالله تأثیرات خوبی هم داشت. امسال هم من تولید را میخواهم مطرح کنم. منتها یک لایه‌ی جدید، یک چهره‌ی جدید از تولید را میخواهم مطرح کنم و آن عبارت است از تولیدی که دارای دو خصوصیت باشد: یکی اینکه اشتغال‌آفرین باشد، یکی اینکه دانش‌بنیان باشد. تولید دانش‌بنیان، متّکی به دانش، دانش جدید و پیشرفتهای علمی، و تولیدی که اشتغال‌آفرین باشد. البته همه‌ی تولیدها اشتغال‌آفرین است منتها بعضی از تولیدها با اینکه سرمایه‌گذاری‌اش انبوه است، اشتغال‌آفرینی‌اش آنچنان نیست، لکن بعضی نه، اشتغال‌آفرین است که حالا من ان‌شاءالله توضیح اینها را در سخنرانی فردا تا حدودی عرض خواهم کرد. اگر چنانچه ما تولید دانش‌بنیان را معیار قرار بدهیم و به دنبال تولیدی برویم که دانش‌بنیان باشد با خصوصیاتی که عرض خواهم کرد ان‌شاءالله در سخنرانی روز اول سال، به نظرم میرسد که ما در همه‌ی این هدفهای اقتصادی‌مان یک تکان خوب، یک حرکت رو به جلوی محسوسی ان‌شاءالله خواهیم داشت. مسئله‌ی اشتغال‌آفرینی هم همین جور. بنابراین امسال ما شعارمان عبارت شد از این: «تولید؛ دانش‌بنیان، اشتغال‌آفرین». این تولید است. البته من درخواست مؤکّد دارم، سال گذشته هم این را گفتم که اکتفا نکنند دوستان به اینکه حالا روی کاغذهایِ سربرگهایِ دستگاههایِ گوناگون بنویسند این عبارت را یا مثلاً فرض کنید که یک تابلو درست کنند در خیابان مثلاً بزنند؛ اینها کار نیست. عمده این است که به معنای واقعی کلمه روی این سیاستگذاری بشود. البته این دولت با وضعی که من مشاهده میکنم، با تحرّکی که رئیس‌جمهور محترم و همکاران ایشان دارند، ان‌شاءالله پیشرفت خواهد کرد. یعنی این شعار روی زمین نخواهد ماند به توفیق الهی. لکن هرچه بیشتر کار بشود، بیشتر تلاش بشود، بهتر خواهد بود.

 

پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۱

https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=49858

 

۱۳۹۸

تولید علم


رشد مقالات پُر ارجاع دانشمندان ایرانی -نه یک مقاله‌ی صِرف- مقالاتی که در دنیا به آن زیاد ارجاع [داده] میشود، در سال ۲۰۱۰، ۷۸ مقاله بوده، در سال ۲۰۱۸ به ۴۶۱ مقاله رسیده؛ [یعنی] چند برابر در طول چند سال. اینها چیزهای مهمّی است که انکار میکنند. ما تقریباً یک درصد جمعیّت جهان را داریم، یک درصد جغرافیای دنیای معمور(۸) را هم داریم، امّا تولید علم ما نزدیک به دو درصد دنیا است، یعنی دو برابر آنچه انتظار میشود از کشور، تولید علمی داریم.۱۳۹۸/۰۷/۱۷

بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی
از فیشهای مربوط به: تولید علم

 

یا مقلّب القلوب والأبصار، یا مدبّر اللیل و النّهار، یا محوّل الحول و الاحوال حوِّل حالنا إلی أحسنِ الحال

 

سال نو بر همگان مبارک باد. مقام معظم رهبری مد ظله العالی برای سال نو 1401 شعار: تولید؛ دانش بنیان؛ اشتغال آفرین را در نظر گرفته اند. تولید علم اگر در سطوح جهانی رقابتی شود همانطوری که هست و حتی دانشمندان دیگر کشورها را بتوانیم به کشورمان جذب کنیم، تولید دانش بنیان اشتغال آفرین هم از بالاترین سطوح علمی و دانش بنیان شروع می شود.

تولید علم را شما ببینید که آمریکا چقدر می خواهد با انواع تسهیلاتی که در این زمینه فراهم می کند آسان کند. ولی آیا ما هم برای شهروندانمان چنین چیزی را فراهم می کنیم که بصورت فردی یا حتی گروهی هم بتوانند با هم مشارکت کنند و باورشان هم بشود که تولید علم می تواند هم دانش بنیان باشد و هم اشتغال آفرین. بنده ی حقیر بعضی اوقات شک می کنم که با این بلبشویی که در بازار علمی کشورمان داریم آیا اصلا چیزی به اسم علم هم وجود دارد؟ البته اگر این همه تاکید هم در قرآن مجید و نهج البلاغه و احادیث برای کسب علم و حکمت هم نبود، انسان واقعاً هم شک می کرد. ولی نکته اینجا است که صهیونیستها کاری هم کرده اند که همه را به غلط هم باور دهند که علم و حکمت فقط نزد آنها است و لا غیر؛ و ما هم باید برویم نزد آنها علم بیاموزیم. و لذا با این همه ابزارهایی که حول و حوش ما است از قبیل اینترنت و موبایل و رایانه و ماشین و هواپیمای مسافربری و جنگی و فضاپیما و ... بعضی باورشان هم می شود که چنین است. خوب اینطوری دیگر قافیه را هم باخته است و بلکه ارتباط گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری را هم با تولید علم نمی تواند دریابد. و لذا ما هی باید هم تکرار کنیم تا بلکه بالاخره یک موقعی هم جا بیافتد همانطوری که تولید علم هم یحتمل اولین بار سالهای 1379 الی 1380 بوده است که توسط خود مقام معظم رهبری و حضرت ولی فقیه هم مطرح شده بوده است. آن موقع هم یحتمل بعضی و از جمله خود این بنده ی حقیر بذهنشان هم می رسید که مگر علم را هم می شود تولید کرد؟! مثلاً مگر خط مونتاژ لازم داریم که تولید علم کنیم؟ ولی یحتمل این هم از آن چیزهایی است که وقتی در سطوح منطق ریاضی و الفهای بینهایت آیات اللهی هم بررسی اش کنیم، متوجه می شویم یک زور و قدرتی هم لازم دارد که از یک الفی به الف بالاتری برویم و زور و قدرت دیگری هم می خواهد که زور شود به الفی پایینتر و .... مثلاً برای کارخانه ی تولیدی هواپیماهای مسافربری هم ما همانطوری که قبلاً هم گفتیم انواع الگوریتمهایی را باید داشته باشیم که نرم افزارهای لازم را برای تولید انواع قطعات آن بتوانیم طراحی و تهیه هم کنیم. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

22425

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ ﴿هود: 40﴾

فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا فَإِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿المومنون: 27﴾

 

السلام علیک یا اباعبد الله الحسین و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمة الله و برکاته

ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

 

استاد ما توبایاس اُزبورن  در نظریه ی میدان همدیسی که کلاسهایش در یوتیوب هم هست کلی تکلیف شب عید برای ما داده است که حالا چطور هم باید همه ی اینها را یاد گرفت و همه ی تمرینها را هم حل کرد و .... ولی نکته ی جالب اینجا است که مسئله این است که محلیت و محلی بودن را در نظریه های میدان همدیسی خیلی هم تاکید می کنند و یعنی اینکه حالت جهانی و گلوبال هم ندارد. و اما مسئله اینجا هم هست که شما دارید روی نظریه ای هم کار می کنید که دقیقاً هم محلی است و حالا وقتی از یک محلی به محلی دیگر هم در فضا-زمان می روید، آنگاه چه می شود؟! یعنی فرض بفرمایید که شما یک دور حول کره ی زمین می زنید یا بلکه خورشید یک دور حول کره ی زمین می زند، و وقتی برگشت سر جای اولش دوباره نمی خواهید که آنگاه بعد از یک دور یا حتی بعد از چندین دور با اینکه نظریه های محلی میدان همدیسی هم همه جا رعایت شده اند؛ و اما یک مرتبه هم متوجه شوید که شما که خودتان یک قطبی بوده اید روی کره ی زمین حالا یا قطب مثبت مغناطیسی یا قطب منفی مغناطیسی کره ی زمین هم یک مرتبه جایشان را تغییر داده اند و مسئله چیز دیگری هم شده است؟! نمی خواهید؟! یا آیا یحتمل هم می خواهید؟! یعنی بالاخره همه ی ماجرای کربلا هم همین است که قطبی را که یزیدی است را تغییر داده و بلکه از بین هم ببریم و به قطبی حسینی هم تبدیلش کنیم.

البته این مشکل هم هست که کسی از منطقه ای و محله ای دیگر آن طرف دنیا اگر آمد اینطرف دنیا یا از این طرف هم رفت آنطرف دنیا آیا باز هم می تواند قطبهای مغناطیسی الکتریکی را بوسیله ی اشراق بر میدانهای همدیسی و بلکه کوانتومی هم بنفع خود تغییرشان دهد. موضوع این است که اگر شاگرد و دانشجو و طلبه از صفر خلائهای الفهای آیات اللهی هم برای اینکه به اجتهاد نیز برسد وسط راه جذب غرب و شرق هم شود بجای اینکه خود هم به استادی رسیده و بلکه راهش را در جهت حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ادامه داده و حتی زمین و آسمان را هم به هم وصل کرده و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم در تعارفهایشان با حضرت عیسی علی نبینا علیه السلام تنها نگذارد؛ خوب اینجا آیا جای قطبها عوض هم شده است؟ مسئله این است که اگر بتواند هم حتی شاگردهای خارجی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را نیز به ایران جلب کند، این کار بهترین است؛ ولی اگر حتی برای کسب علم و حکمت و فلسفه هم مجبور شود به خارج سفر کند نیز یحتمل بتواند کمک کند که همه ی قطبهای مغناطیسی عالم را نیز اسلامی کنیم که البته یک اعتماد بنفس و ایمان راسخی را هم می طلبد که حتی نظریه ی ان دابلیو زی دابلیو را هم درست بفهمیم و به نظریه ی دوگانی ابرتقارنی الکتریکی مغناطیسی هم حتی قاطیغوریایی درست کاربردی اش کنیم! دیر شد دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز!

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِیلٌ ﴿هود: 40﴾

فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا فَإِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿المومنون: 27﴾

 

السلام علیک یا اباعبد الله الحسین و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمة الله و برکاته

ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

چرا می گوییم که ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی و سفینة النجاة یعنی چرا می گوییم حسین علیه السلام چراغ هدایت و کشتی نجات است؟ مثل این است که پرسیده شود که اصلا چرا ما کارخانه های هواپیماسازی مسافربری هم در جهان داریم و بلکه تو هم چرا گوشه ی اتاقت می نشینی و به مسائل مربوط به هواپیما سازی و بلکه فضاپیما سازی هم به کارهای خودت می پردازی؟

مسئله اینجا این است که حالا شما هواپیماها را هم ساختید، ولی یک وقت هم قیمت بنزین خیلی بالا می رود و باید هم بتوانید بنزین و سوخت هواپیما  و بلکه فضاپیما را هم بخرید یا تولید هم بفرمایید. یک وقت هست که تحریم است. یک وقت هست در سطوح نه فقط فردی و بلکه نه فقط هم محلی شهری و بلکه هم در سطوح کشوری و منطقه ای و حتی جهانی هم اقتصاد خراب است حتی نوسانات قیمتها هم خیلی زیاد است و چرا که چپ و راست هم جنگ و کشت و کشتار آیا چقدر هم می شود. و لذا همچون مسئله ی چگالیزاسیون بوز- اینشتین می بینیم کانه مسئله ی ابرتقارنی مثلاً الکتریکی- مغناطیسی هم از یک بقول معروف اکستریم (extremity) به اسکتریمی دیگر می رود و برمی گردد و ...

و لذا مثلاً یا تنور باید داغ داغ شود که نیست، یا آتش تنور باندازه ی کافی نیست که تنور را بتواند داغش کند، یا هوا خیلی سرد است و اجازه هم نمی دهد که تنور را داغ کرد، یا هوا هم خیلی سرد نیست و بلکه خوب هم هست ولی منطقه هم کویری است و کجا می توان در تنور آنچنان هم آب که شروع کند به جوشیدن و از آن بیرون بزند. مثل این است که ابرتقارنی انتظار هم داشته باشید که ابرها در تابستان خیلی داغی هم ایجاد باران و بلکه برف داشته باشند و حتی سیل و طوفانی هم ایجاد کنند. و لذا چگالیزاسیون و اشباع باید هم به موقع انجام پذیرد و خورشید هم درست به سطوح دریا بتابد و ابرها هم در جهت درست آنطور که بخار آب تبدیل به ابر شده است هم حرکت کرده و بلکه کوه ها هم جلوی حرکت ابرها را درست مانع شوند تا آیا درست و حسابی هم باران ببارد یا برف هم داشته باشیم. حالا یک وقت هم هست که می فرمایند همسر فرعون یا حضرت مریم است که خیلی مومن هستند یا بر عکسش هم همسرهای حضرات نوح و لوط  علیهم السلام هم هستند که خیلی کافر بودده اند.

البته اینجاها هم هست که می فرمایند کشتیها و هواپیماها و بلکه فضاپیماها و موشکهای حسینی هم همیشه باید آماده باشند که حتی وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه مایل هم هست هر چه بیشتر در رقابتهای درسی و امتحانی خود از یکدگیر سبقت هم گرفته و از صفرهای خلائیشان به الفهای بینهایتهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شتاب بگیرند و نزدیک هم شده یاری برسانند. ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی و سفینة النجات. 

یعنی یک وقت هست که شما دارید مثلاً به سخنرانی گِرد فالیتنگز در مبحث انحطاط منحنیهای حسابی و هندسه ی آراکلوف هم گوش می دهید و یحتمل هم پیش خود می فرمایید که اگر بنده ی حقیر یک کپی از مقاله ی متناظر با سخنرانی را هم داشتم خوب هم می توانست به بنده کمک کند که ببینم مسئله چیست؟ ولی یک وقت هم هست که سالک الی الله باید هم متوجه شود که گویا این وفر گابر هم هست که فالتینگز را آنقدر سوال پیچش هم می کند که در آخر خودش هم گیج می شود و یادش می رود که داشته است چه می کند! و حالا پت و مات هم مدام وسط سخنرانی که قطع می شود ظاهر شده و اظهار می دارند که آیا تو بالاخره انسانی یا ماشینی! و نباید هم زودی از کوره در بروید و فکر کنید که مسئله اشباع شده است و دیگر راه چاره ای هم وجود ندارد که مثلاً سخنرانی را تا آخرش ببینید و بفهمید هم که مسئله چیست؟ حالا فرض هم بفرمایید که نفهمیده اید؟ دوباره و سه باره هم می توانید سخنرانی را ببینید، بلکه هم می توانید حتی مقاله را هم تهیه کنید. حالا شده از دانشگاهی یا مرکز تحقیقات و پژهشگاه دانشهای بنیادی یا حتی به خود گرد فالتینگز هم بنویسید و از او درخواست مقاله را بفرمایید حتی اگر ریسرچ گیت هم کمکتان نتوانست بکند. البته یک وقتها هم بهترین کار این است که جرینگی از جیب مبارک یک 30 الی 40 دلاری هم اینترنتی پرداخت کرده و مقاله را هم الکترونیکی بخرید و یحتمل هم آناً برایتان بفرستند اگر تحریمها و اینها هم مشکلی برایتان ایجاد نکند و ....

ولی یک وقت هم هست که شما در درسهای نظریه میدان همدیسی متوجه می شوید که مسئله را نمی خواهید هم جهانی حلش کنید و حتی گروه های لی مسئله را نیز محاسبه بفرمایید و بلکه برای اینکه مسئله را کوانتومی اش هم محاسبه اش کنید چه می کنید؟ می روید جبرهای لی را هم محاسبه می فرمایید که بر خلاف گروه های لی هم یک حالات ذره ای و اینفینیتسیمالی هم دارند که بیشاپ برکلی هم خیلی دوست داشت به همه ایراد کند که این خیلی ریز اینفینیتسیمال را دیگر از کجا آورده اید، بنده می خواهم بدانم؟ البته این حرف بیشاپ برکلی هم بوده است دیگر که خیلی ریز را دیگر از کجا آورده اید؟ و الا امروزه که ما می دانیم که وقتی خیلی درشت و مقیاسها و اندازه های نجومی را هم خیلی داریم؛ و لذا آنگاه داشتن خیلی ریز هم که بی حساب نمی توان خیلی گفت که از کجا آورده اید و .... ولی یحتمل بعضی هم اینجا اشکال می کنند که اشکال همینجا هم هست که خیلیها دوست دارند که خیلی ریز و خیلی درشت را هم خودشان هر جوری هم که دوست دارند حتی شده در نظریه های میدان همدیسی هم حلش کنند و حالا کاری هم نداریم که کجا باران و برف ببارد یا اصلا خشکسالی هم شود یا اصلا درختها هم در اثر طوفان و گردباد هم از جا کنده شده و به آسمان بروند یا نروند؟! و آنگاه آیا جنگ هم داریم یا نداریم؟ بالاخره در کیهانشناسی خیلی مسائل هم هستند که باید از ریز و درشت در نظر هم گرفته شوند و از جمله هم باید توجه داشت که مسئله ی ثابت هابل هم کدام است و در موردش هم چه باید کرد و ...؟ ولی به هر حال، یک وقت هست که یک انفجار نوری را دارید که محلی است و بلکه از یک کبریت کشیدن هم ایجاد شده است هر چند که یحتمل همین کبریت کشیدن اگر خیلی هم بی هوا باشد می تواند انواع مشکلات را ایجاد کند و صدمات زیادی را هم به همه بزند که نه فقط مسئله ای کوانتتومی و محلی هم نیست و بلکه مسئله ای جهانی را هم می تواند ایجاد کند؛ و لذا گاهی هم اینکه چطور می توان در گرانش کوانتومی مدل استاندارد ذرات فیزیک را حتی با لحاظ همه ی مسائل نظریه های میدانهای کوانتومی و میدانهای همدیسی طوری بکار گرفت که یک مرتبه مسئله ای خیلی ریز اینفینیتسیمال کوانتومی هم تبدیل نشود به یک مسئله ی خیلی درست نجومی و بلکه عالمگیر هم آنگاه خود مسئله ای است که یحتمل ما گاهی هم بقصد می خواهیم که مثلاً خورشید عالمتاب هم به همه ی عالم بتابد و همه جا را نیز روشن کند و بلکه از تاریکی و ظلمات هم بیرون آورد و حتی دریاها و اقیانوسها را هم بجوش آورده و حتی با شکستهای ابرتقارنی  ابرها را نیز چطور باران یا برف هم کند و ...! نکته مهم اینجا این است که کشتی نجات امام حسین علیه السلام توجه هم داشته باشیم که همان کشتی نجات امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست! مسئله این است که الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را شاگرد و دانشجو و طلبه بتواند دریابد طوری که به اجتهاد هم برسد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فره الشریف را نیز دریابد و بلکه دنبال انواع هنرپیشه ها و هنرمندیها هم ندود و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

یَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِیًّا ﴿مریم: 44﴾

 

اللّهُمَّ اجْعَلْ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فِی رَوْعِی مِنَ التَّمَنِّی وَالتَّظَنِّی وَالحَسَدِ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ وَتَفَکُّراً فِی قُدْرَتِکَ وَتَدْبِیراً عَلى عَدُوِّکَ ، وَما أَجْرى عَلى لِسانِی مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هَجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهادَةِ باطِلٍ أَوْ اغْتِیابِ مُؤْمِنٍ غائِبٍ أَوْ سَبِّ حاضِرٍ وَما أَشْبَهَ ذلِکَ نُطْقاً بِالحَمْدِ لَکَ وَإِغْراقاً فِی الثَّناءِ عَلَیْکَ وَذَهاباً فِی تَمْجِیدِکَ وَشُکْراً لِنِعْمَتِکَ وَاعْتِرافاً بِإِحْسانِکَ وَإِحْصاءاً لِمِنَنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا أُظْلَمَنَّ وَأَنْتَ مُطِیقٌ لِلْدَّفْعِ عَنِّی وَلا أَظْلِمَنَّ وَأَنْتَ القادِرُ عَلى القَبْضِ مِنِّی وَلا أَضِلَّنَّ وَقَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدایَتِی وَلا أَفْتَقِرَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُسْعِی وَلا أَطْغَیَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُجْدِی

 

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

 

اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا

 

 

شاگرد و دانشجو و طلبه ای که می خواهد هم از صفرهای خلائهاش به الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم طی درجات و مراتب حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی کند، یحتمل این مسئله هم برایش رخ می دهد که از دوگانهای الکتریکی/ مغناطیسی کوانتومی و بلکه ابرتقارنی چطور هم می توان به روح القدس نیز رسید آنچنان که بین قدرت الهی و روح بندگی خدا و زورهای شیطانی هم زورآزماییهایی می خواهند شیاطین القاء کنند تا همه و همه را نیز مبتلای فتنه های غبارآلودی خدای ناکرده کنند؟! مشکلی که این وسط رخ می دهد همین است که آن روح جامعه و بلکه افراد را دچار روانپریشیهایی هم کنند که یحتمل با هیچ دوگانهای الکتریکی/ مغناطیسی ای هم به حالت عادی دوباره بازنگردند و بلکه برای همیشه هم مبتلای به انواع روانپریشیها گردند. غلبه ی بر روانپریشیها یک چیزی است که اگر انجام هم پذیرد روح القدس و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را می توان از میان آن فضای غبار آلود فتنه انگیز تشخیص داد و بلکه خود و حتی دیگران را نیز در بندگی خدا به یاری امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر چه نزدیکتر هم کرد. امتحان، امتحان سختی است و هر کسی هم یحتمل بتواند با یاری خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف از میانش سرافراز هم بیرون بیاید. 

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

 

اللّهُمَّ اجْعَلْ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فِی رَوْعِی مِنَ التَّمَنِّی وَالتَّظَنِّی وَالحَسَدِ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ وَتَفَکُّراً فِی قُدْرَتِکَ وَتَدْبِیراً عَلى عَدُوِّکَ ، وَما أَجْرى عَلى لِسانِی مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هَجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهادَةِ باطِلٍ أَوْ اغْتِیابِ مُؤْمِنٍ غائِبٍ أَوْ سَبِّ حاضِرٍ وَما أَشْبَهَ ذلِکَ نُطْقاً بِالحَمْدِ لَکَ وَإِغْراقاً فِی الثَّناءِ عَلَیْکَ وَذَهاباً فِی تَمْجِیدِکَ وَشُکْراً لِنِعْمَتِکَ وَاعْتِرافاً بِإِحْسانِکَ وَإِحْصاءاً لِمِنَنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا أُظْلَمَنَّ وَأَنْتَ مُطِیقٌ لِلْدَّفْعِ عَنِّی وَلا أَظْلِمَنَّ وَأَنْتَ القادِرُ عَلى القَبْضِ مِنِّی وَلا أَضِلَّنَّ وَقَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدایَتِی وَلا أَفْتَقِرَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُسْعِی وَلا أَطْغَیَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُجْدِی

 

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

 

اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا

 

 

نکته‌ی سوّمی که در باب جهاد تبیین عرض میکنیم، این است که بایستی در جهاد تبیین، راه پیشرفت و تعالی مادّی ملّت از بیراهه‌ها و کج‌راهه‌ها جدا بشود؛ یکی از مسائل مهم این است. ما یک روزی سالها پیش در خطبه‌ی نماز جمعه(۱۳) گفتیم «خودی‌ها و غیر خودی‌ها»، جنجال شد که «چرا تقسیم میکنید به خودی و غیر خودی»، در حالی که همان حضراتی که این مسئله را مطرح میکردند، بارها و بارها خودشان خودی و غیر خودی را در مسائل گوناگون اِعمال کردند. بحث «خودی و غیر خودی» یک بحث اساسی است؛ نه خودیِ به معنای خویشاوند یا هم‌مسلک یا هم‌حزب یا همفکر در مسائل گروه؛ نه، خودی در اعتقاد به راه اسلام، در اعتقاد به نظر قرآن، در اعتقاد به ایمان اسلامی و حرکت عظیم جمهوری اسلامی که این همه برای آن هزینه شده. این مهم است؛ این راه صحیح از کج‌راهه و بیراهه بایستی جدا بشود، روشن بشود؛ در جهاد تبیین، این معنا مهم است.

و نکته‌ی پایانی در باب جهاد تبیین این است ــ که این تحذیر خود ما است، تهدید خود ما است ــ که بدانیم که اگر جهاد تبیین بدرستی صورت نگیرد، دنیامداران حتّی دین را هم وسیله‌ی هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد؛ یعنی اگر من و شما کارمان را درست انجام ندهیم، آن که برایش صرفاً دنیا مطرح است ــ دنیای شخص خودش، یعنی هوسهای خودش، آرزوهای خودش، خواسته‌های شخصی خودش ــ حتّی دین را هم در خدمت خواهد گرفت. این جمله در نامه‌ی معروف امیرالمؤمنین (علیه‌ الصّلاة و السّلام) به جناب مالک اشتر است. (۱۴) حضرت شرح میدهند که کسانی را انتخاب کن که این خصوصیّات را داشته باشد؛ [به طور] مفصّل خصوصیّاتی را ذکر میکنند، میگویند اینها را برای همکاری خودت انتخاب کن؛ بعد که آن خصوصیّات را بیان میکنند میفرمایند: فَانظُر فی ذٰلِکَ نَظَراً بَلیغا؛ با دقّت نگاه کن، با دقّت نظر کن؛ فَاِنَّ هٰذَا الدّینَ قَد کانَ اَسیراً فی اَیدِی الاَشرار. عجیب است! این را امیرالمؤمنین به مالک اشتر میگوید؛ یعنی بیست و چند سال بعد از رحلت پیغمبر؛ این اشاره‌ی به همین تسلّط بنی‌امیّه و عناصر آن‌چنانی است دیگر؛ آن کسانی که نماز صبح را چهار رکعت یا شش رکعت میخواندند، بعد هم میگفتند که حالمان خوب است، خوش است، اگر بخواهید، بیشتر هم برایتان میخوانیم. فَاِنَّ هٰذَا الدّینَ قَد کانَ اَسیراً فی اَیدِی الاَشرارِ یُعمَلُ فیهِ بِالهَوىٰ وَ تُطلَبُ بِهِ الدُّنیا؛ دین را وسیله‌ی به دست آوردن دنیا و اطفاء شهوات خودشان قرار بدهند. به خدای متعال پناه میبریم از اینکه در این دامهای سخت شیطان قرار بگیریم؛ چه خودمان، چه مردممان. و امیدواریم که از این حرفهایی که زدیم، ان‌شاءالله خودمان در درجه‌ی اوّل متّعظ(۱۵) بشویم؛ بعد هم این حرفها اثر کند.

 

۱۴۰۰/۱۲/۱۹

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49769

 

گفته میشود «خودی» و «غیر خودی». حالا خودی و غیر خودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم، نه؛ آحاد ملت همه خودیند. اما جریانات سیاسی، بله؛ جریان خودی داریم، جریان غیرخودی هم داریم. خودی کیست؟ خودی آن است که دلش برای اسلام میتپد؛ دلش برای انقلاب میتپد؛ به امام ارادت دارد؛ برای مردم به صورت حقیقی - نه ادّعایی - احترام قائل است. غیر خودی کیست؟ غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه میگیرد؛ دلش برای بیگانه میتپد؛ دلش برای برگشتن امریکا میتپد. غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه دوستانه با امریکا بود. به امام اهانت میکرد؛ اما برای امریکا اظهار علاقه مینمود! کسی به امام اهانت میکرد، ناراحت نمیشد؛ اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت میکرد، ناراحت میشد! اینها غریبه‌اند. اسمشان چیست، هرچه باشد؛ چه کسی هستند، به ما ربطی ندارد که حالا بخواهم در خطبه‌های نماز جمعه اسم کسی را بیاورم. هر کس این‌طور باشد، غریبه است و خدا کند این‌طوری نداشته باشیم. این به عهده دستگاههای مسؤول کشور است که حواسشان جمع باشد. دستگاههای امنیتی - وزارت اطّلاعات و وزارت کشور - نیروی انتظامی، سپاه، بسیج و بقیه، حواسشان باید جمع باشد. این‌که بعضی از دلسوزان به برخی از مطبوعات گله دارند، از این ناحیه است، والّا هیچ کس با مطبوعات آزاد مخالفتی ندارد. فلسفه این انقلاب، آزادی است - آزادی بیان و آزادی فکر - اما طوری نباشد که حرف و خواست و تحلیل و جهتگیرىِ دشمن را بر همه حرفهای دیگر مقدّم کنند؛ آن را اصل و ملاک قرار دهند. کسی که با دشمن دوست شد، دوست دیگر نمیتواند به او اعتماد کند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در خطبه‌های نمازجمعه‌

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2962

 

 

یک نکته ای که در مورد خودی و غیر خودی وجود دارد و یک چیزی است که اقبال لاهوری هم بدان بارها اشاره می فرمایند، این است که این خودی توجیدی است که در اسلام می تواند آن قدرت و زورِ شیطانی ابرقدرتها را که بر سر ملتها نظارت و حکومت هم می خواهد کند را در هم بشکند و بلکه سالک الی الله را هم در سعی و تلاشش بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هدایت هم بفرماید. یعنی در رابطه ی خودی و خدا در درون انسانها است که یا انسان از طریق بندگی خدا می تواند به او متصل هم شود یا هوا و هوسها و بتها و شرک و نفاق و کفر درونی اش و بلکه بیرونی اش او را مشکلدار هم می کند تا نگذارد این موانع گوناگون را از سر راه خود بردارد و به خدا هم برسد. در دعای ندبه می فرماید بنفسی انت مِن مغَیّبٍ لم یَخلُ مِنّا می فرمایند که یعنی به جانم قسم که تو آن حقیقت پنهانی که دور از ما نیستی (بلکه در میان مایی نگهبان عالم و ناظر و حافظ ما شیعیانی). البته فرض بفرمایید که از مسلمانان شیعه که راهش را هم گم کرده باشد، یک مرتبه یا تدریجاً هم خود را در میان مردمی و هواها و هوسها و بلکه انواع بتهای بزرگ و کوچک هم بیابد که همه و همه آیا چقدر هم توحیدی خدا را می پرستند و چقدر هم بلکه غیر خدا را و بلکه هم شیطان پرست هم شده باشند و لذا دچار یک فتنه ای هم شده باشد این مسلمان شیعه ی ما که مورد امتحان الهی هم قرار گرفته است که آیا بالاخره می تواند هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف را در درون و بیرون خود هم شناسایی کرده و او را یاری کند یا خیر؟! آیا می تواند زور و قدرت ابرقدرتها را هم بشکند و زور و قدرت آیات الله و بلکه انقلابهای الفهای آیات اللهی را یکی بعد از دیگری طی کرده و به بندگی خدا رسیده و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم یاری رساند؟

فرض بفرمایید که در هوا قرار هم هست که باندازه ی کافی سرد شود طبق معمول در ناحیه ای کوهستانی و زمستانی، تا برف هم ببارد؛ خوب این لازمه اش چنین هم می شود که ابرها در هوایی که باندازه ی کافی هم سرد نشده است تبدیل به باران هم نشده و بلکه در هوایی که سردتر از هوای بارانی هم هست تبدیل به برف شوند. و لذا اگر باران بارید و برف نباید آنجایی که باید چنین هم شود، یحتمل بعضی اشکال بفرمایند که شکستی هم در وضعیت ابرتقارنی هوای برفی رخ داده است که تبدیل به هوای باران هم شده است. یعنی یک قدرت و زوری الهی هم لازم است که هوا را از هوای بارانی هم سردتر کند و بلکه فقط هم باران نبارد و چه رسد به اینکه حتی اصلا هم باران نبارد. حال اگر قدرتهای شیطانی هم بتوانند بر آب و هوا و بلکه ابرها هم طوری غلبه کنند که آب و هوا و بارش برف و باران را هم ربطش دهند به اینکه خدا جماع کرده است و لذا باران و برف هم از آسمان بر سر همه باریده است؛ در این میان زور و قدرتی الهی هم که لازمه ی غلبه و بلکه شکست بر این تفکر بت پرستی است را آیا باید توسط انداختن امام زمان عجل الله فرجه الشریف وسط این بت پرستان درستش کرد؟!

نکته اینجا است که از امگا و بلکه الف_0 شمارایی اعداد طبیعی و اعداد صحیح و حتی اعداد جبرری به ناشمارایی و الف_1 اعداد متعالی رفتن که همان اعداد شمارا را هم در خود دارا می باشند، باعث می شود که از یک آیت اللهی به آیت اللهی دیگری منقلب شویم که البته وقتی هم که از آیت اللهی الف_1 به آیات اللهی بالاتر برویم شامل توابعی از اعداد حقیقی به خودش و بلکه اپراتورهایی روی فضاهای هیلبرت و امثالهم می انجامند و ..... و لذا حالا اینکه ما بخواهیم به الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هدایت شده و برسیم، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که باید دروسی هم در نظریه ی میدان همدیسی نیز برداریم دیگر. ولی نمی دانیم هم که چطوری است که بعضی نیز یک شبه ره صد ساله را می روند و همه ی اینها را دور زده و به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در درون و بیرون خود می رسند؛ و الله اعلم! به هر حال، هیچ کس هم نتواند چنین کند که خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف که می تواند و بلکه با حضرت عیسی علی نبینا علیه السلام که حتی می توانند با هم بر سر اقامه ی نماز جمعه هم تعارفات داشته باشند و دیگر چه رسد به اینکه بر حسب عهد نامه ی مالک اشتر هم حکمرانهای خود را در اقصی نقاط عالم تعیین بفرمایند. این در مقابل بعضی از کسانی است که هنوز هم خیلی دلشان می خواهد برگردند و بروند آمریکا زندگی کنند!  اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه لا الا اله الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

 

اللّهُمَّ اجْعَلْ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فِی رَوْعِی مِنَ التَّمَنِّی وَالتَّظَنِّی وَالحَسَدِ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ وَتَفَکُّراً فِی قُدْرَتِکَ وَتَدْبِیراً عَلى عَدُوِّکَ ، وَما أَجْرى عَلى لِسانِی مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هَجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهادَةِ باطِلٍ أَوْ اغْتِیابِ مُؤْمِنٍ غائِبٍ أَوْ سَبِّ حاضِرٍ وَما أَشْبَهَ ذلِکَ نُطْقاً بِالحَمْدِ لَکَ وَإِغْراقاً فِی الثَّناءِ عَلَیْکَ وَذَهاباً فِی تَمْجِیدِکَ وَشُکْراً لِنِعْمَتِکَ وَاعْتِرافاً بِإِحْسانِکَ وَإِحْصاءاً لِمِنَنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا أُظْلَمَنَّ وَأَنْتَ مُطِیقٌ لِلْدَّفْعِ عَنِّی وَلا أَظْلِمَنَّ وَأَنْتَ القادِرُ عَلى القَبْضِ مِنِّی وَلا أَضِلَّنَّ وَقَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدایَتِی وَلا أَفْتَقِرَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُسْعِی وَلا أَطْغَیَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُجْدِی

 

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

 

اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا

 

حجاب

اما اینکه شما میگویید "ما چگونه برخورد کنیم؟" ببینید؛ شما با تبلیغات کار کنید. یعنی همان حربه ای را که افراد مورد نظر شما برای سست کردن اعتقاد به حجاب به کار میبرند. شما هم به کار ببرید. یعنی شما در درباره حجاب بنشینید واقعاً تحقیق کنید، فکر کنید، از لحاظ دینی هم مثلاً درباره اش بحث کنید، یا از بحثهایی که شده استفاده کنید. از لحاظ اجتماعی هم روی همی مسئله ی کیفیت حجاب تکیه کنید؛ به ترویج دیدگاه خودتان بپردازید؛ آن چیزی که به نظرتان درست است، آن را بگویید؛ این دغدغه را هم که اینها می آیند تمایل به حجاب را در دل مردم از بین میبرند، نداشته باشید؛ حجاب از بین نمیرود. البته اگر قدتی مثل قدرت رضاخانی بالای سرش باشد، یا آن طور که شنیدم در بعضی از کشورها مثل تونس کسی حق ندارد در خیابان با حجاب باشد و اصلاً حقوق بشر هم در ایمنجا دیگر مطرح نیست که چرا مردم را مجبور کردید بی حجاب باشند- کسانی که مسئول این چیزها هستند، همین طور تماشا میکنند و حرفی هم نمیزنند!- بالاخره همان کشف حجاب دوران رضاخانی پیش می آید؛ اما به مجرد آنکه این زور برداشته شود، مردم به سمت حجاب برمیگردند.

حجاب، ارزشی است منطبق با طبیعت انسان. برهنگی و حرکت به سمت اختلاطِ هر چه بیشتر دو جنس با یکدیگر و افشا شدن اینها در مقابل یکدیگر، یک حرکت خلاف طبیعی و خلاف خواست انسانی است. شرع مقدس اسلام هم برای این حدودی را معین و مشخص کرده و کسانی که معتقد و مومن هستند، نمیشود که این طوری با حجاب برخورد کنند. البته ممکن است کسانی بی خبر و بی اطلاع باشند؛ بایستی اینها را با حجاب آشنا کرد. من در همین سالهای اول انقلاب بوضوح دریافتم که اصلا بعضی از زنانی که مججب هستند و خیلی قدر حجاب را نمیدانند، اینها اصلا از حکم حجاب و فلسفه ی حجاب و فواید حجاب اطلاعی ندارند؛ یعنی با اینها کمتر صحبت شده است. البته بعضی ها چیزهایی نوشند؛؛ سفارش کردیم، کارهایی کردند. الان هم به نظر من همین طور است؛ بخصوص در محیط دانشگاه. الحمد لله شنیدم  که محیط دانشگاه شما، محیط خوبی است. مسئولان دانشگاه هم، مسئولان موظب و مقیدی هستند؛ امیدواریم که هر چه هم میگذرد، بهتر شود.

در محیط دانشگاه خودتان، در تشریات خودتان، با نشریات زن- که الان در ایران چند نشریه ی مربوط به زنان وجود دارد- با دیگر نشریات رایج صحبت کنید، چیزهایی بنویسید، پخش کنید، در جامعه فکر را بپراکنید؛ منتها با استدلال، با منطق. بهترین راه تامین حجاب هم همین است که با منطق برخورد شود. البته اگر چیزی جزو مقررات شد و کسی بر خلاف آن مقررات رفتار کرد، ممکن است قوانینی وجود داشته باشد که ذولت برخورد کند؛ که لابد هم میکند. در عین حال آن چیزی که در اساس لازم است و مهم تر از همه است، این است که شما دهن این دختر جوان، یا این زن جوان را- که عمده هم خانمهای جوان هستند- با اهمیت حجاب آشنا کنید؛ یعنی به او تفهیم کنید که حجاب از لحاظ شرعی و از لحاظ منطقی این است. در ذهن او استدلال صحیح را در مورد رعایت حجاب راسخ کنید. امیدواریم که ان شاء الله روز به روز بهتر شود. البته یکی از عواملی هم که در این زمینه تاثیرات منفی دارد، برخی از این فیلمهایی است که بعضی از زندگیهای غربی را در دسترس همه میگذارد. اینها در شست کردن ذهنیت مردم نسبت به مسئله ی حجاب بی تاثیر نیست. البته نسبت به پخش این فیلمها هم باید تذکراتی داده شود. ^1

1. در جلسه ی پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی 1377/12/4

از کتاب جهاد تبیین در اندیشه ی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، ص 245- 247

 

 

دخترم، والدینی که خود در غفلت اند تا خود بیایند غز غفلتشان بیرون بیایند و هوشیار و بیدار هم شوند، همان کافی است که فرزندانشان را هم مبتلا کنند. یکی از مهمترین دلایلی که حجاب مخصوصاً چادر خیلی مهم است این است که چنین حجاب چادری اختیاری هم هست همانطوری که بی حجابی در کشورهای غربی و غربزده هم از روی اختیار همان بی حجاب هم هست. ولی اینکه بانوانی و دختر خانمهایی علاوه بر مانتو و روسری چادر هم به سر کنند، این فقط از روی اختیار هم نیست که بگوییم مخصوصاً می خواهند حجابشان بیشتر شود. این درست است که چنین هم می خواهند، ولی مثل یک انسانی است که اختیار می کند که همیشه هم دائم الوضو باشد. برای نماز باید هم وضو داشت، ولی دائم الوضو بودن یک امری است که علاوه بر اقامه ی نماز هم هست و اجباری و از روی زور و اعمال قدرت هم نیست. حجاب چادر هم همینطور است. خود زن هم هست که چنین اختیار می کند که اینطور هم با حجاب چادری باشد. ولی در عین حال حجاب هم هست که خوب و پسندیده است. لازمه اش هم اقامه ی نماز و مومین و مومنات شدن است سوای اینکه حجاب قانون رایج کشور و مملکت هم هست. ولی از مهمترین لازمه های ارتباط داشتن با خدا و وصل شدن به او هم همین حفظ حجاب است همانطوری که حفظ قرآن مجید هم ما را با خدا هر چه بیشتر نیز مانوس می کند بسته به اینکه چقدر هم بتوانیم با قرآن کریم انس بگیریم.

و اما اینجا یک لجاجتی هم هست که شما در مورد حفظ حجاب هم ملاحظه می کنید که از دافعه و جاذبه های همان دوگانهای الکتریکی/ مغناطیسی که در بدن انسانها می گردد نیز نشاءت میگیرد و آنها را هم تا سر حدات وبا و طاعون و بلکه کرونا کوید- 19 و بلکه هم نجاست خواری می تواند مبتلا کند همانطوری که شرع اسلام می فرماید از جمله شراب و الکل و گوشت خوک هم نجس است. ولی در محاجه و دعوا و لجاجت و کنودی انسان ما می بینیم که حتی در بین یهود و نصاری بر سر اینکه آیا گوشت خوک نجس است یا نه نیز می روند توی دعوا که نخیر خیلی هم خوب است و پاک هم هست و اصلا هم نجس نیست! انسان کنود لجوج همین کار را با حجاب هم می تواند بکند و آنجایی که باید هم حجابش را حفظ کند، شیطان وارد عمل شده و حتی تبلیغ هم می کند که نخیرا ببین چقدر این بی حجابی و بلکه عریانی و لختی و فسق و فجور و حتی قمار و ... خوب است! و بعد هم که او را مبتلا کرد، می گوید که به من چه؟ به من مربوط نیست؛ تو خودت این کار را کردی؛ تو خودت جوانی ات را به هدر دادی، تو خودت گمراه شدی ...! لاغوینهم اجمعین.

این است که شاگرد و دانشجو و طلبه برای این هم که از صفرهای خلائهایش هر چه بیشتر بتواند به سمت بینهایتهای الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پیشرفت کند، بهترین نمونه ی همین خلائهایی که از صفر هم باید شروع کند همین حجاب خودمان هم هست که می فرماید برای آن دسته از انسانهایی از مومنین و مومنات هم هست که حفظ فروج خود را نیز می کنند و از ولنگاری و بی بند و باری هم جلوگیری می کنند: وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿المومنون: 5﴾ وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿المعارج: 29﴾. یحتمل نه فقط حضرت مریم علیه السلام است که وقتی با حضرت عیسی در بغلش نزد علمای یهود هم آمد، به او گفتند که تو عجب کار بدی کردی و ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زن بد کاره ای.  ولی در این میان هم یحتمل فقط آن فرزند در بغل حضرت مریم است که زبان به حرف می گشاید و می فرماید: قال انی عبد الله اتانی الکتاب و جعلنی نبیاًِ. و لذا کتاب الله قرآن مجید هم می فرماید و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیاً. و لذا باید هم درک کرد که این امام زمان عجل الله فرجه الشریف است که به عنوان خلیفة الله و کسی که زمین و آسمان را هم به هم وصل می کند تشریف فرما می شوند که همه ی عالم را و از جمله فراعنه ی بزرگ و کوچک را به زور و قدرت یا با منطق هم که شده به اسلام دعوت بفرمایند و امور عالم را همانطوری که فرعونیان و شاهنشاهیان هم مدعی اند که حق آنها است که اداره کنند، در دست می گیرد و همه و همه را به راه حق هدایت می فرمایند.

یک زور کردنی هم هست در منطق ریاضی از الفهای آیات اللهی درجات بالاتر به درجات پایینتر که مثلاً چطور هم الف_1 را می توان زورش کرد به الف_0. شما توجه هم بفرمایید که اعداد طبیعی و اعداد صحیح و اعداد گویا و حتی اعداد جبری هم شمارا هستند و شماراییشان امگا یا همان الف_0 هم هست و حال آنکه یک مرتبه اعداد حقیقی کانه هر کدام اعداد گویا و اعداد جبری را در دل خود دارند و بلکه بیشتر از آن هم حتی اعداد متعالی را نیز شامل می شوند. و لذا برای اینکه به اعداد متعالی مثل عدد پی یا e هم برسیم باید هم کار کرد همانطوری که وقتی بخواهیم به حجاب و بلکه چادر هم برسیم کار دارد و حتی یحتمل هم یک زوری بنظر برسد که در کار است ولی در عین حال فراعنه و شاهنشاهیان هم می توانند سر برسند و حتی کلاه پهلوی هم بر سر همه بگذارند و حجاب را حتی زوری هم منع کنند! یعنی ما زور هم داریم تا زور و قدرت ولی آن زور و قدرت مستضعفین و امام مستضعفین و موسوی و عیسوی روح اللهی محمدی و ائمه ی اطهاری هم مطلوب ما است که بتواند هم همان ملتهای نامسلمانی را که ولنگاری و بی بند و باری را هر چه بیشتر حتی ترویج می کنند را هم وادار کند که اسلام بیاورند و به دین پایبند باشند. و این وظیفه ی تک تک مستضفین جهان است که از اسلام نگهبانی هم کرده و بدان پایبند هم باشند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

 

اللّهُمَّ اجْعَلْ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فِی رَوْعِی مِنَ التَّمَنِّی وَالتَّظَنِّی وَالحَسَدِ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ وَتَفَکُّراً فِی قُدْرَتِکَ وَتَدْبِیراً عَلى عَدُوِّکَ ، وَما أَجْرى عَلى لِسانِی مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هَجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهادَةِ باطِلٍ أَوْ اغْتِیابِ مُؤْمِنٍ غائِبٍ أَوْ سَبِّ حاضِرٍ وَما أَشْبَهَ ذلِکَ نُطْقاً بِالحَمْدِ لَکَ وَإِغْراقاً فِی الثَّناءِ عَلَیْکَ وَذَهاباً فِی تَمْجِیدِکَ وَشُکْراً لِنِعْمَتِکَ وَاعْتِرافاً بِإِحْسانِکَ وَإِحْصاءاً لِمِنَنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا أُظْلَمَنَّ وَأَنْتَ مُطِیقٌ لِلْدَّفْعِ عَنِّی وَلا أَظْلِمَنَّ وَأَنْتَ القادِرُ عَلى القَبْضِ مِنِّی وَلا أَضِلَّنَّ وَقَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدایَتِی وَلا أَفْتَقِرَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُسْعِی وَلا أَطْغَیَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُجْدِی

 

 

اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا

 

این نکته ای که قبل از انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای می فرمایند که اقبال لاهوری هیچ وقت به ایران که نیامد و بلکه حتی کتابهای او هم آن زمان چاپ نشدند و حتی از او دعوتی هم به عمل نیامد که به ایران بیاید چرا که سیاست آن زمان هم چنین بوده است. از این جمله سیاستها سیاست رضا شاه هم بوده است در مقابل امر به معروف حجابی که آیت الله بافقی رحمه الله به زن شاه در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها هم می فرمایند که حجابت را رعایت هم کن! به تعبیر این بنده ی حقیر یک الفهای بینهایت آیات اللهی هست که اگر آن روز حتی آیت الله بافقی هم می خواست امر به معروف در حرم حضرت معصومه اعمال کند، با مشکل روبرو می شد و بلکه توسط رضا قلدر مورد ضرب و شتم هم واقع شد.

و اما امروزه روز اگر رضا قلدر هم دیگر رضا شاه نیست، ولی در عین حال هم اگر به حاجیه خانمهای خیلی قلدری در حرم امامزاده و مرقد شهیدان گمنامی بفرمایید که حجابتان را رعایت بفرمایید و بلکه سیگار هم می کشید و پس فردا می خواهید سینما هم بروید، خودش را بدتر از شاه قلدر هم به حساب می آورد و می آید پای مرقد شهیدان گمنام هم می ایستد و آنقدر فحاشی هم می کند تا بالاخره همه به شما بفرمایند که آقا بگذار و برو! و بعد هم که شما می روید، می بینید که نخیرا؛ مثل اینکه اینها میدان را هم خالی دیده و می خواهند شما را هم دنبال کنند. و شمایید که بده هم شده اید چرا که جواب فحشهای آنها را داده اید و چشمهایتان را هم پایین نیانداخته اید و توی رویش نگاه کرده اید. و لذا گناه از شما است و نه از آنها که حتی می گوید چرا مرا نگاه می کنی آیا می خواهی همین جا لخت هم شوم؟ و همان حرفهایی را می زند که بنده نمی توانم بگویم و فقط در قالب این بیت از شعر هم دوباره می گویم که شاعر می گوید شیخا هر آنچه گویی هستم آیا تو چنانچه می نمایی هستی؟ اینطور برخورد می کرد و انگار نه انگار که اصلا در صحن امامزاده است و نه در صحن مرقد شهدای گمنام و بلکه اظهار هم می داشت که شماها فقط می کشید! حالا کیست که می کشد، دیگر بماند. همینطوری که بنده ی داشتم پارک و امامزاده را ترک می کردم، یک ماشینی هم آمد جلوی پایم ایستاد و گفت که حالا تا آخر شب هم ناراحت خواهی بود و دیدی که بهت گفت که برو کافور بخور که بنده هم نشنیدم کسی این را بر زبانش بیاورد هر چند که هر چه هم دلشان می خواستند فرمودند. حتی فردای آن روز هم خانم دست فروشی که معمولاً آنجا است به بنده گفت که جوراب نمی خواهی؟ که جوابش را این گفتم که باید به آن حاجیه خانمهایی آنطور برخورد هم کردند جورابهایت را می فروختی. و در جوابم فرمودند که بی حجاب بودند؟ و همان وقت هم یک حاجیه خانم بی روسری و حاج آقای همره او هم امدند و پیچیدند به سمت همین مرقد شهدای گمنام و امامزاده که بنده فقط سریع گفتم اینها هم آمدند و زود صحنه را ترک گفتم. در امر به معروف هر چقدر هم که حساب بفرمایید که سربازی کوچک از سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هستید که از صد نفر هم حتی جرات بفرمایید که یک نفر را امر به معروف بفرمایید؛ یحتمل باز هم خیلیها حتی از ائمه ی جماعات هم شما را مقصر بشمارند که چرا فرض بفرمایید جواب فحشهای آنها را هم دادی؟! خوب، فحش بد هم هست؛ ولی او فقط فحش هم نمی داده است و بلکه داشته است رجز هم می خوانده است.

نکته ای که اینجا مهم است این است که بنده ی حقیر همانطوری که سعی کردم قبلاً هم عرض کنم فرض را بر این می گذارم که بنده ی حقیر حتی لیاقت این را هم ندارم که پدر خوبی برای این حاجیه خانمها هم باشم، ولی مثل یک پدر هم همانطوری که جای پدرشان هم بودم سعی کردم که آنها را امر به معروف و نهی از منکر کنم. اگر دختر خودم هم بود همین کار را می کردم و بلکه اگر دختر خودم هم می بود و بی تعارف فحشم می داد لااقل همان فحشها را به خودش هم می دادم که خیلی هم فکر نکند که عجب نقل و نباتهایی را دارد نصیب پدرش می کند و بلکه دفعه ی بعد حتی یک کتک حسابی هم او را بزند و .... گاهی اوقات مسئله ی جبر و اختیار و آتش جهنم می تواند هم بالا بگیرد و هر چند که بنظرتان هم می رسد که روز قیامت باید هم جوابگو باشید و هر چند هم که کسی را در گور دیگری نمی خوابانند و ... خدا آخر و عاقبت ما را بخیر کند و از همه بیشتر هم خود بنده ی حقیر را خدا به راه راست هدایتم بفرماید و ....

این درست است که هیچ کس را نمی شود به زور چادریش کرد همانطوری هم که هیچ کس را نمی شود به زور حافظ قرآن کرد، ولی عشق به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم یک چیزی است که وقتی به دل کسی بیافتد داستان لیلی و مجنون می شود و دیگر نمی تواند از آن عشق جانانه به خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دست بردارد. دست خودت دیگر نیست و حالا می خواهد همه ی عالم هم کافر شوند، باز هم عشقت سوزانتر می شود که چرا؟ که مسئله چیست؟ که حواسها کجا است؟ چرا معشوق را در نمی یابید؟ مگر کور و کر و لالید؟ مگر چشم دلتان هم کور است؟ عشقی از این عشق من هم بالاتر می توان دیگر پیدا کرد و با این همه که کاسه ی مرا هم زد و بشکست معشوقم؟ شاعر هم می فرماید: به جهان خرم از آنم که جهان خرم از او است. عاشقم بر همه عالم که همه عالم از او است. ناراحت هم می شوید که چطور ممکن است کسی حجابش را هم رعایت نکند و دیگر چه رسد به اینکه مثلاً سگبازی هم کند و سگ را توی امامزاده هم بخواهد بیاورد و .... برایت قابل تصور هم نیست که چه شده است که دخترت حجابش را هم نخواهد درست و حسابی رعایت کند چرا که مادرش هم خیلی رعایت نمی کند! برای اینکه برایت اظهر من الشمس است که فردا و بلکه همین امروز هم مشکلات خواهد داشت. این است که دخترم حجاب حجاب حجاب، دخترم چادر چادر چادر! مگر نمی بینی که دعوای بین کفر و ایمان است؟ همین الان توبه کن و چادرت را هم سر کن و امام زمانت را هم دریاب و طرف خدا و پیغمبرت با تمام قوا هم بیا و از آنها دفاع به تمام معنا کن! برائت از مشرکین کن و به زمان جاهلیت هم برنگرد و از اسلام خودت هم خجالت نکش و بلکه بدان افتخار هم کن و بلکه الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمانت را هم با تمام وجود دریاب و بلکه اینچنین هم حتی با جهاد تبیین هم هر چه بیشتر جهاد کن چرا که دین هم از سیاست جدا نیست و بلکه به گفته ی شهید مدرس سیاست ما عین دیانت ما است و بلکه دیانت ما هم عین سیاست ما است و .... 6135700700

بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین

 

 

 

نکته ای که در تلاش و سعی شاگرد و دانشجو و طلبه در میل بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف داریم که حتی از حالات خلائهای صفری هم آغاز می شوند، می توانند به واپاشیهایی ختم شوند که هر چه سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه به هدف خود هم نزدیکتر می شود می تواند دامنه های واپاشی هم افزایش می یابند علاوه بر اینکه ابرتقارنهایی که به دوگان الکتریکی- مغناطیسی برمی گردند نیز می توانند تشدید شوند. 

نکته ی مهمتر این است که وقتی آن نیروی مغناطیسی که سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه را هم می تواند به الفهای بینهایت آیات اللهی هر چه بیشتر هم جذب کند را فقدانش را به دلایل مختلف هم حس کند و موانعی هم برایش ایجاد شود، مسائل ممکن هم هست که از حالات خلاء صفری که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و ریاضی فیزیکی و حتی علوم طبیعی قرار هم هست که او را به حکمت الهی ماوراء الطبیعی هم رهنمون شوند موانع جدی ای هم در سر راهش قرار گیرد؛ مسئله یحتمل هم به منطق ریاضی تنزل یافته و وارونه هم شود. آنچنان که بجای اینکه قرار باشد که سالک الی الله به الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهادی و مراجع تقلیدی هم برسد، و بلکه حتی سعی هم کند که الفهای بینهایتهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را نیز حذف کرده و تنها هم به مسائل جبری و تحلیلی که محدوده شان وارد بینهایتهای غیر استاندارد هم نمی شوند، بسنده کنند. و لذا ذرات ابرتقارنی جدیدی را هم که قرار است کشف هم شوند نیز حتی نتوانند بیابند چرا که عقلانیت محض هم قادر نیست که به ماوراء الطبیعه پی ببرد و بلکه نمی تواند هم عقلش را آنچنان هم بست دهد که به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم برسد. و لذا عقل را هم محدود می کند به حذف الفهای بینهایتی آیات اللهی که تنزل هم می یابد به شرک و کفر و نفاق و بلکه حتی از علوم طبیعی هم فقط مجسمه ای فراماسونری وار می سازد چرا که مرزهایش را هم خود فراموسنرها باید تعیین هم کنند و لا غیر! این است که اجتهاد و استاد خبره شدن با تحقیقات در حتی علوم طبیعی و ریاضیات و فلسفه را هم نمی پسندد و دیگر چه رسد به حکمت الهی آنچنان هم که ما سعی داریم از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بدان برسیم. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

 

گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در کنگره بزرگداشت اقبال لاهوری در تاریخ ۱۳۶۴/۱۲/۱۹ را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=49751

بسم الله الرّحمن الرّحیم

رحلت عالم ربّانی آیةالله آقای حاج سید محمدعلی علوی‌گرگانی رضوان‌الله‌علیه را به حوزه‌ی علمیه‌ی قم و به همه‌ی شاگردان و ارادتمندان و مقلدان ایشان بخصوص به مردم مؤمن گلستان که ارادت ویژه به این بزرگوار و والد محترمشان مرحوم آیةالله آقای حاج سیدسجاد علوی داشتند، و بالأخص به خاندان گرامی و فرزندان مکرّمشان تسلیت عرض میکنم. این مرجع معظم در قضایای گوناگون انقلاب و مسائل کشور همواره وفادارانه در کنار مردم و پشتیبان نظام مقدس بودند و خدمات ارزشمندی کرده‌اند که موجب فیض و رحمت الهی است ان‌شاءالله. از خداوند متعال علو درجات ایشان را مسألت میکنم و امیدوارم با اجداد طاهرینشان محشور گردند.

سیّدعلی خامنه‌ای
۲۴ اسفند ۱۴۰۰

جلسه اول استاد میرباقری حسینیه آیت الله حق شناس/ جریان شناسی ذکر و الهاء در سوره جمعه

 

https://mirbaqeri.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D

9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-

%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87/%D8%A7%DB%8C%D8%A7%

D9%85-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C%D9%87-

%D8%B3%D8%A7%D9%84-1440/2214-

%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-%D8%A7%D9%88%D9%84-

%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C%D9%87-

%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-

%D8%AD%D9%82-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3-

%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-

%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-

%D8%B0%DA%A9%D8%B1-%D9%88-

%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%A7%D8%A1-%D8%AF%D8%B1-

%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-

%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87.html

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُدْعَوْنَ إِلَىٰ کِتَابِ اللَّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّىٰ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ‎﴿آل عمران: ٢٣﴾‏

 

 إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی اَلنَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ 

 

 

وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها پا در میدان گذاشتند تا این بساط الهاء را جمع کنند و جمع هم کردند. این محیط ذکری که هنوز شما در عالم می بینید، پرتو حضرت زهراست که راه ما را به سوی امیرالمؤمنین باز کرده است. وقتی ظهور می شود، نور امیرالمؤمنین در عالم تجلی می کند. امام زمان این نور را تجلی می دهد و نور امام زمان از وجود مقدس حضرت زهراست «سَلامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْر»(قدر/۵) مطلع الفجر عالم از متن این شب قدر تجلی می کند «أُخْرِجُ مِنْ ذَلِکَ النُّورِ أَئِمَّةً یَقُومُونَ بِأَمْرِی » به ملائکه فرمود تمام انوار ائمه را من از این وجود مقدس در عالم نازل می کنم. ظهور مزد حضرت زهراست. ایشان پرده ظلمت را جمع کرد و البته خیلی سخت بود. وسط آتش رفتند و آتش را خاموش کردند ولی خیلی سخت شد.

 

جلسه اول روضه ی آیت الله سید محمد مهدی میرباقری حسینیه آیت الله حق شناس/ جریان شناسی ذکر و الهاء در سوره جمعه

(آدرس دقیق متن جلسه را چون حروف فارسی داختلش دارد و طولانی هم می شد در آدرس سایت یا وبلاگ قرار دادم که اگر رویش کلیک کنید یحتمل کار کند و بیاید! کار مشکل هم شد چرا که تعداد کاراکترها بیش از اندازه هم هست و با مانع مواجه می شویم!)

https://mirbaqeri.ir

 

 

دیروز روز تولد حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان هم بود. راستش بنده ی حقیر دنبال متن مقاله یا پرینت گرد فالتینگ می گشتم که پیدا نکردم، ولی یادم هم افتاد که از قبلترها که بیشتر به کتابخانه ی مرکز تحقیقات ریاضی فیزیک سر می زدم غلط نکنم مقاله ی حسابان روی رویه های حسابی او را باید داشته باشم. مقاله ی دیگرش در رابطه با سخنرانی اش که به افتخار اوفر گابر هم هست هم باید این باشد:

Arakelov geometry on degenerating curves

https://www.degruyter.com/document/doi/10.1515/crelle-2020-0015/html

 

چرا بنده ی حقیر این را می گویم؟ برای اینکه یک جورهایی هندسه ی آراکلوف گره هم خورده است به جنون جوانی یا سکیتزوفرونیایی که می فرمایند آراکلوف دچارش شد. البته، به یک معنا و به عبارتی، شما می توانید این معنای جنون آمیز را از هندسه ی آراکلوف جدا هم بفرمایید و فقط به مسائل هندسی و بلکه ریاضی و حتی فیزیکی آن هم بپردازید. و آنگاه هم مسئله ی جنون آمیز را نیز واگذار کنید به روانشناسان و روانپزشکان و روانکاوان و دیگر متخصصین ریز و درشتی که آیا بتوانند مسئله ی آنرا حل کنند یا خیر! بع عبارت دیگر شما به این کارها کاری ندارید و فقط ریاضی فیزیک خودتان را هم انجام می دهید. مثل رابطه ی پدر و بلکه مادر و فرزندی است که آنجاهایی که یکی این وسطها قات می زند را خیلی بدان یحتمل نباید هم توجه کرد و بلکه مایل هم هستید که رابطه ی درست و حسابی را در نظر آورید و آنجاهایی که جبر و اختیار هم از کف افراد می رود را دیگر بدان خیلی وارد نشوید و بلکه در صورت امکان هم آن را روانکاوی کنید. حالا اگر کسی بتواند هم همین کارها را برای متخصصین فن مثلاً ریاضی فیزیکی به همان زبان ریاضی فیزیک هم بگوید که دیگر نورٌ علی نور می شود برای لااقل خود خواص از متخصصان.

و اما اینجا یک نکته ای را داریم که از کف می رود و دیگر مربوط به خواص و عوام هم از روی ضرورت خیلی نیست و بلکه مربوط به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که این حتی بنظر بعید هم می رسد که کسی مثل امیر المومنین علی بن ابیطالب بیایند در مناجات شعبانیه بفرمایند که خدایا اگر مرا به جرمم بگیری تو را به عفوت می گیرم و اگر مرا به گناهانم بگیری تو را به مغفرتت می گیرم و اگر مرا داخل آتش جهنم کنی به اهلش می گویم که براستی که تو را (ای خدا) دوستت دارم. ولی مسئله را انسان یحتمل بهتر هم می فهمد آنجایی که ثقة الاسلام شیخ نوری در مفاتیح الجنان در رابطه با ماه شعبان و شاخه های شجره طوبی و زقوم از امیر المومنین حدیث هم می فرمایند به گروهی که در حال جدال راجع به قدر هم بودند که 

 

آیا ندانستید که خداى تعالى را بندگانى است که ساکت کرده ایشان را خوف بدون آنکه عاجز باشند از گفتن یا لال باشند بلکه ایشان هر گاه بخاطر آرند عظمت خداوند را شکسته مى‌شود زبانهایشان و کنده مى‌شود دلهایشان و مى‌رود عقلهایشان و مبهوت مى‌شوند به جهت اعزاز و اجلال و اعظام خداوند پس هر گاه بخود آمدند از این حالت رو مى‌آورند به سوى خدا به کردارهاى پاکیزه مى‌شمرند نفسهاى خود را با ستمکاران و خطاکاران و حال آنکه ایشان منزهند از تقصیر و تفریط مگر آنکه ایشان راضى نمى‌شوند براى خدا به کردار اندک و بسیار نمى‌شمرند براى او عمل زیاد را و پیوسته مشغولند به اعمال پس ایشان چنانند که هر وقت نظر کنى به ایشان ایستاده‌گانند به عبادت ترسان و هراسان در بیم و اضطرابند پس کجایید شما از ایشان اى گروه تازه کارها

 

موضوع اینجا بدتر از سقیفه این است که تقصیر را می خواهند بیاندازند به گردن امام زمان عجل الله فرجه الشریف ای که خود همراه جهنمیان وارد آتش هم می شود تا آنها را نجات هم دهد ولی بعد نیز خود گرفتار انها می شود چرا که می فرمایند مگر ما چه چیزی از شما کمتر داریم که تو هم باید وصی ما باشی؟! مگر فرق ما و تو در چیست؟ مسئله اینجا در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی در این است که وقتی همه و همه ی شاگردها و دانشجویان و طلبه ها سعی هم می فرمایند که از خلائهای صفری به الفهای بینهایتهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر میل بفرمایند همینطوری که از یک حالات خلاء هم بیرون آمده و حالات خلاء دیگری هم شکل می گیرند که باز به مراتب و درجات متعالیه بالا می روند، خود خواص هم یحتمل بعضی اشکال کنند که بدتر از عوام امام زمان عجل الله فرجه الشریف شان را فراموش کرده و هر چه همچون حضرت نوح علیه السلام به فرزندش بفرمایند که بابا جان بیا سوار کشتی شو که غرق می شویها! انگار نه انگار چرا که دیوار حاشا بلند هم هست.

یعنی اینجا فاسق و مومن هم با هم قاطی می شوند نه آنچنان که نشود مومن را تشخیص داد یا نداد و بلکه آن کافر و مشرک و منافق هم که مدعی خدایی و یحتمل هم پیغمبری و بلکه آنهایی هم که از کتاب نیز نصیبی برده اند بدتر از شیطان هم مدعی می شوند که خوب حالا از این میوه ی درخت علمی هم که ما برایت فراهم کرده ایم کمی نوش جان کن و مگر چه اشکالی هم دارد؟ خیلی هم خوب است و اگر دچار جنون جوانی هم شدی، هیچ اشکالی ندارد و بالاخره همه و همه نیز دچار چنین مشکلاتی می شوند دیگر و فقط تو نیستی هر چند که بعضی وقتیها یک موانعی هم یحتمل برایت خدا درست کند که در سر راه علمت واقع شده باشد و آن هم که می دانی چیزی نیست و بلکه سعی هم کن که در رابطه با نظریه ی موانع آن توپولوژیکی یا حتی هندسی هم کوهمولوژی آنرا پیدا کنی و مسئله ات حل هم هست. حالا اگر هم توانستی یک درسهایی از نظریه ی میدانهای همدیسی CFT را هم یاد بگیر هر جوری شده و حتی برو دوباره هم کلاسهای QFT و TQFT را نیز بردار و با تروریسم هم هر چقدر مثل چهارشنبه سوری اینور آنورت ترقه بازی کردند توجه نکن و کار خودت را هم بکن و .... 

یعنی عرض بنده ی حقیر این هم هست که  جلوی نجاست خواری را باید هم از همان سرچشمه اش گرفت که باعث نشود شارژهای الکتریکی وارد بدن شده و بطور دوگانی هم یک نیروی مغناطیسی حیوانی را ایجاد کنند وقتی شما مایل هم هستید که حتی گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هر آنچه بیشتر هم کارهای خود را برای آخر سال به اتمام هم برسایند و بلکه متوجه هر چه بیشتر حضور در نماز جمعه و حتی با ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شویم هر چقدر هم که دیگران در الهاء و لهو و لعبهای خود گیر کرده باشند و حتی آنها را هم متوجه آن حضرت کنیم و دل یوسف زهرا سلام الله علیهم را هم شاد کنیم و چه رسد به اینکه آنها را تنها هم نگذاریم! و حالا چطور هم می شود که از صفهای آخر بعضی سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنچنان هم به جبهه های جهاد و از جمله جهاد تبیین می شتابند دیگر خیلی بر ما روشن نمی شود و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ﴿الاحزاب: 33﴾

 

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

 

قال رسول الله: فاطمة بضعة منی فمن اذاها فقد اذانی

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

در بعضی اشعار حتی در یک بیت آن شما مشاهده هم می فرمایید که یک دوگانهایی گنجانده شده اند که بسیار هم معنا دارد که آیا بتواند از در نصیحت هم وارد شود و پند دهد یا اینکه چنین هم نیست و بلکه تنزل دهد سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه را به یک دو قطبی ای که دیگر از آن نتواند بیرون بیاید و بلکه بطور ابدی هم در آن گیر می کند! و چرا؟! چرا که در نوع خلائهای صفری که واقع شده است نمی تواند با الگوریتمهایی متناهی به آن تعالی ای هم برسد که ناشی از الفهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه ای است که او را به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شود.

یک لیلی و مجنونی ای این وسط رخ می دهد که بهتر است هر چه زودتر هم برای مجنون در این میانها یک فکری هم کنیم و بلکه بتوان او را با نمایاندن چراغ هدایت نجات هم داده و حتی سوار کشتی نجاتش هم نمود. و لازمه ی بیرون آمدن از این خلائهای صفری و پیمودن درجات و مراتب متعالیه ی الفهای آیات اللهی در این هم هست که سالک الی الله متوجه هم شود که حتی با داشتن همه ی الگوریتمهای لازم برای حل معادلات جبری باز هم این اختیار را نمی یابد که به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه راه یابد چرا که مراتب و درجات آنها بالاتر هم هستند و لذا با داشتن همه ی راههای متناهی نمی توان آن فواصل بینهایت را هم طی فرمود؛ نوع هندسه ی معرفت دینی  منزلتی هم نزد عقل دارد که باید بتوان سالک الی الله را به مقام وحی کتاب الله و رسول الله و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم وصل کند حتی با زانوی تلمذ زدن نزد حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و آموختن و آموختن و آموختن حکمت الهی و فقه و حدیث و تفسیر و دیگر علوم الهی ماوراء الطبیعی و حتی علوم طبیعی و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی در حوزه ها و دانشگاه ها و ....

و لذا آن وجه تعالی که در علوم الهی است که مانع از این است که بین جبر و اختیار و امر بین الامرین که سالک الی الله را می تواند هم به سمت تعالی الهی ببرد است که شاگرد و دانشجو و طلبه هم راهش را یحتمل در نزدیک شدن به خدا و رسول گرامی اش محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف خدای ناکرده به اشتباه هم می افتد. و الا خوب مگر خدا و رسولش هم بلد نبودند حتی سیدة النساء العالمین حضرت فامطه ی زهرا و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم در کتاب الله مستقیماً مورد خطاب قرار داده و نصیحتها بفرمایند هر چند که قرآن کریم از اول تا آخر هم پند و نصیحت است! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ﴿الاحزاب: 33﴾

 

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

 

شیخا هر آنچه گویی هستم، 

آیا تو چنانکه می نمایی هستی

 

دخترم، خواهرم، مادرم، در یک کلمه عرض بنده ی حقیر را بپذیر که حجاب، حجاب، حجاب! دخترم، بنده ی حقیر که می دانم لیاقت این را ندارم که بگویم پدرت هستم ولی تو هم همچون دیگر دختران این مرز و بوم همه و همه از دختران سردار شهید قاسم سلیمانی هستید. مطمئناً چنین است. و لذا حجابت را مادرت هم باید به تو می گفت که چطور با دقت هم باید حفظ کنی، و اگر هم نگفته است از غفلت او است و تو خود باید حجابت را درست کنی تا تمرین و امتحانی هم باشد برای تو برای اینکه وقتی به حرم امن الهی وارد می شوی آن حیایی که باعث می شود حضور خدا را هم با تمام وجود حس و بلکه درک هم کنی بفهمی و متوجه اش هم شوی. حرم امن الهی است که لازم داری که وقتی ازدواج کنی بتوانی فرزندان صالحی هم به این دنیا بیاوری و بلکه گرفتار انواع شیاطین هم نشوی؛ و حتی لازمه ی از خادمان و خدمتکاران امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شدن همین است که خود را از مومنین و مومنات هم بدانی و برای آنها هم کار کنی و الا هر چقدر هم که دنبال تفریح و خوش گذرانی بروی از این دنیای پست و رذلی که باید هم جایگاه انبیاء و اولیاء خدا باشد رهایی نمی یابی. خدا را دریاب و پیغمبرش محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را و ائمه ی اطهار علیهم السلام و بلکه امام زمانت عجل الله فرجه الشریف را. همین الان یک کاری بکن و نه اینکه آن وقتی که دیگر دیر شده است که برای خدا هم کاری بکنی! توجه کن که چرا حتی چارلی چاپلین هم به دخترش می گوید که دخترم حجابت را حفظ کن! مواظب باش گرفتار شیاطین نشوی! سرش از اسرار علوم هسته ای هم بالاتر است و مواظب باش که شیطان گولت نزند و بهت نگوید که کدام حجاب؟ نگوید اینها حجب ظلمانی است و برو دنبال حجب نورانی را کنار زدن؛ ماها مبتدیان باید اول حجب ظلمانی را از خود دور کنیم تا حجب نورانی برایمان آیا کنار بروند و لذا ماها کجا و این حرفها کجا. وقت همیشه تنگ است و زندگی کوتاه و به دنیا نیامده باید از این دنیا برویم انگار که در یک لحظه ای و چشم بر هم زدنی است! مستضعفین عالم را دریاب و سعی کن به آنها کمک کنی و با استکبار جهانی و محلی هم بجنگی! دعاهای برای ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بخوان و بلکه دعای در غیبت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بخوان و صد البته هم که زیارت عاشورا را شبهای جمعه هم یادت نرود و ...! دیر شد، دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم بلکه به نماز جماعت برسم. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوْتُواْ نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُدْعَوْنَ إِلَى کِتَابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿آل عمران: 23﴾

 

بنده ی حقیر که اصلا شوکه نشدم وقتی متوجه هم شدم که شما نمی توانید بین زید بن حارثه و حارث بن زید جابجایی ایجاد کنید. یعنی کانه یک هندسه ی ناجابجایی هست که چنین چیزی را اجازه هم نمی دهد! ولی یحتمل هم شما اگر بخواهید چنین چیزی را به بعضی تعلیم هم دهید، اصلا پذیرای آن نباشند و حتی شوکه شده و بلکه حتی انفجارهایی هم در این بین بد جوری رخ دهد که بیشتر هم آنها را شوکه کند و اگر شما متوجه این مسئله هم نباشید که چیست که انها را شوکه کرده است و کدام انفجارها هم رخ داده اند؛ و لذا حتی یحتمل بیشتر هم در معرض شوکه شدن آنها واقع شوید و بلکه حتی خود نیز برایتان چنین عوارضی رخ دهد. یکی از مشکلاتی که با خواص داریم همین است که وقتی خود را با عوام هم مقایسه می فرمایند و حتی آنجاهایی که باید هم به عوام سر تعظیم فرود آورند چرا که در تواضعشان از خواص خیلی هم پیشرفته ترند؛ از این کار سر باز می زنند و بلکه از آنها روگردان هم می شوند. و لذا اپراتورهایی که روی خواص فاسدی هم کار می کند که خود را حتی از خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و همه و همه نیز بالاتر می دانند و آنگاه شکست تقارن/ ابرتقارنی که در اثر آن باید متحمل هم شوند، واقعاً هم دیدنی و شنیدنی است مخصوصاً آنجاهایی که در لجن هم دارد دست و پا می زند ولی از ادعاهای خود در آدم شدنش دست بردار هم نیست و حتی بنظرش هم می رسد که باید علمش را از همه و همه نیز دریغ کند و سرش را برای کسی هم فاش نکند و .... یعنی خودش هم خبر ندارد که چه رسوای شهری است! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿1﴾ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿2﴾ وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿3﴾ وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿4﴾ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿5﴾

 

 

صلوات شعبانیه

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ اَلنُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ اَلرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ اَلْمَلاَئِکَةِ وَ مَعْدِنِ اَلْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ اَلْوَحْیِ ...

 

اللّهُمَّ اجْعَلْ ما یُلْقِى الشَّیْطانُ فِی رَوْعِی مِنَ التَّمَنِّی وَالتَّظَنِّی وَالحَسَدِ ذِکْراً لِعَظَمَتِکَ وَتَفَکُّراً فِی قُدْرَتِکَ وَتَدْبِیراً عَلى عَدُوِّکَ ، وَما أَجْرى عَلى لِسانِی مِنْ لَفْظَةِ فُحْشٍ أَوْ هَجْرٍ أَوْ شَتْمِ عِرْضٍ أَوْ شَهادَةِ باطِلٍ أَوْ اغْتِیابِ مُؤْمِنٍ غائِبٍ أَوْ سَبِّ حاضِرٍ وَما أَشْبَهَ ذلِکَ نُطْقاً بِالحَمْدِ لَکَ وَإِغْراقاً فِی الثَّناءِ عَلَیْکَ وَذَهاباً فِی تَمْجِیدِکَ وَشُکْراً لِنِعْمَتِکَ وَاعْتِرافاً بِإِحْسانِکَ وَإِحْصاءاً لِمِنَنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَلا أُظْلَمَنَّ وَأَنْتَ مُطِیقٌ لِلْدَّفْعِ عَنِّی وَلا أَظْلِمَنَّ وَأَنْتَ القادِرُ عَلى القَبْضِ مِنِّی وَلا أَضِلَّنَّ وَقَدْ أَمْکَنَتْکَ هِدایَتِی وَلا أَفْتَقِرَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُسْعِی وَلا أَطْغَیَنَّ وَمِنْ عِنْدِک وُجْدِی

 

دعای مکارم اخلاق حضرت علی ابن الحسین زین العابدین علیه السلام

 

 

یک نکته ای که در فحش و فحشکاری بین دو نفر که یحتمل یکی از آنها هم بنظرش رسیده است که دارد خیلی هم دیگری را ارشاد و بلکه امر به معروف و نهی از منکر هم می کند حتی اگر در مکانی بسیار مقدس هم باشد، اینجا است که نه تنها حرمت و قداست آن مکان را نگه نداشته اند و بلکه هتک حرمت هم کرده اند و حتی قداست انسانی خود را هم زیر پا گذاشته اند. حالا می خواهد این فحش و فحشکاری بین بنده ی حقیر و نه فرزندانی از فرزندان این مرز و بوم هم باشد و بلکه بین دختران خودم و بنده ی حقیر هم باشد. قداست آن مکان مقدس را که زیر سوال رفته است و هتک حرمت هم شده است سر جای خودش و دیگر حالا فرض بفرمایید که بعد از آن قداستی هم برای خود افراد فحاشی که اینقدر هم جسارت دارند باقی می ماند؟ خدا همه ی ما را و از جمله نیز این بنده ی احقر حقیرترین را نیز هدایت بفرماید!

اینجور مسائل است که باید دریافت که آن نظریه ی میدانهای الکترومغناطیسی و الکترودینامیکی کوانتومی که نیرو و شارژ الکتریکی در بدن حرکت دارد می تواند هم یک نیروی مغناطیسی حتی حیوانی و بلکه پستتر از حیوانی هم پشتش نهفته باشد که ما را از آویخته شدن به شاخه های طیبه ی طوبی باز می دارد که هیچ و بلکه آویخته ی به شاخه های شجره ی خبیثه هم می کند و در این میان دیگر آن نیرو و قدرت لایزال الهی هم حتی در پاکترین و مقدسترین مکانها فراموش می شود هر چقدر هم که قبله ی عالم و حرم امنی همچون مسجد الحرام بوده باشد. آن مسئولینی که حرم مقدسی را قداستش را رعایت نمی کنند و اجازه ی بی حجابی و بدحجابی را در آنها می دهند هم، خود این مسئولین هم دچار مشکل نمی شوند؟ و از این نوع مشکلات روحی و روانی و جسمی است که در خانواده ها باید هم مراقبت شوند تا از وقوع امراضی مثل افسردگی یا سرخوشی روانپریشانه دو قطبی و تک قطبی و ... هم جلوگیری شوند. نمی شود که هر کسی از راه رسید و خواست امر به معروف و نهی از منکر هم کند، پونز را بردارد و فرو کند در بدن دیگری که چرا بد نگاه کرده است یا بد حجابی هم کرده است یا حتی چرا بنظرش خیلی هم رسیده است که طرف مجرم از هنرپیشگان فیلمهای مستهجن هم بوده است؛ ولی بالاخره امر به معروف و نهی از منکر هم یک معنایی را دارد که همه و همه نیز می توانند تشخیص دهند که او دارد حتی دختر و پسر خودش و خانواده ی خودش را هم امر به معروف و نهی از منکر هم می کند یا واقعاً هم نظر سوئی دارد! البته بیداری و قرائت قرآن حارث بن زید و شمشیر زدن او بر علیه دشمن و راندن و دور کردن آنها مسئله ای هم هست از نوع مدافعان حرم و دفاع مقدس و نه صرفاً هم یک جنون آنی که یحتمل به یک خشک مقدسی رخ دهد و دیگران را از پا درآورد! و لذا دخترم، خواهرم، مادرم، حجابت را هم حفظ کن و نگذار هم بهت هتک حرمت شود!

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ ﴿الاعراف: 20﴾

 

پس حضرت نقل فرمود قصه آن لشکرى را که رسول خدا صلى الله علیه و آله به جهاد کفار فرستاده بود و دشمنان شب بر ایشان شبیخون زدند و آن شبى تاریک و سخت ظلمانى بود و مسلمانان در خواب بودند و کسى از ایشان بیدار نبود جز زید بن حارثه و عبد الله بن رواحه و قتاده بن نعمان و قیس بن عاصم منقرى که هر کدام در یک جانب ایشان بیدار و مشغول نماز و قرآن خواندن بودند دشمنان مسلمانان را تیر باران کردند و به واسطه تاریکى و ندیدن مسلمانان دشمنان را تا از آنها احتراز کنند نزدیک بود که هلاک شوند که ناگاه از دهان این چند نفر نورهایى ساطع شد که لشکرگاه مسلمانان را روشن کرده و سبب قوت و دلیرى ایشان شده پس شمشیر کشیده و دشمنان را کشته و زخمدار و اسیر نمودند و چون مراجعت نمودند و براى حضرت رسول صلى الله علیه و آله نقل کردند فرمود این نورها به جهت اعمال این برادران شما است در غره ماه شعبان پس یک یک آن اعمال را حضرت نقل کردند تا آنکه فرمودند چون روز اول شعبان مى‌شود پراکنده مى‌کند ابلیس لشکر خود را در اطراف زمین و آفاق آن و مى‌گوید به ایشان که سعى کنید در کشیدن بعضى از بندگان خدا را به سوى خود در این روز و به درستى که خداى عز و جل پراکنده مى‌کند ملائکه را در اطراف زمین و آفاق او و به ایشان مى‌فرماید براستى نگاه دارید بندگان مرا و ارشاد کنید ایشان را پس همه ایشان نیک بخت مى‌شوند به شما مگر آنکه امتناع و سرکشى کند پس به درستى که او از حد گذشته مى‌گردد در حزب ابلیس و جنود او به درستى که خداوند عز و جل چون روز اول ماه شعبان مى‌شود امر مى‌کند به درهاى بهشت پس باز مى‌شود و امر مى‌کند درخت طوبى را پس نزدیک مى‌کند شاخه‌هاى خود را بر این دنیا آنگاه ندا مى‌کند منادى پروردگار عز و جل اى بندگان خدا این شاخه‌هاى درخت طوبى است پس در آویزید به او که بلند کند شما را بسوى بهشت و این شاخه‌هاى درخت زقوم است پس بترسید از او که نبرد شما را بسوى دوزخ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود قسم به آنکه مرا به راستى به رسالت مبعوث نموده که هر که فرا گیرد درى از خیر و نیکى را در این روز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه‌اى از شاخه‌هاى درخت طوبى پس او کشاننده است او را بسوى بهشت و هر که فرا گیرد درى از شر را در امروز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه‌اى از شاخه‌هاى درخت زقوم پس آن کشاننده است او را بسوى آتش آنگاه فرمود رسول خدا صلى الله علیه و آله پس هر کس که نماز مستحبى کند امروز براى خدا پس در آویخته به شاخه‌اى از آن و هر که روزه گیرد در این روز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه‌اى از آن  ...

....

و قسم به آنکه مرا به راستى به پیغمبرى فرستاده که درآویختگان به شاخه‌هاى درخت طوبى بلند مى‌کند ایشان را آن شاخه‌ها بسوى بهشت آنگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله نظر خود را به جانب آسمان انداخت اندکى و مى‌خندید و مسرور بود آنگاه نظر مبارک را به زیر انداخت بسوى زمین پس پیشانى مبارک را درهم کشید و روى مبارکش ترش شد آنگاه رو کرد به اصحاب خود و فرمود قسم به آنکه فرستاده محمد را براستى به پیغمبرى که دیدم به تحقیق درخت طوبى را که بلند مى‌شد و بلند مى‌کرد آنان که به او درآویخته بودند بسوى بهشت و دیدم بعضى از ایشان را که درآویخته بود به یک شاخه از آن و بعضى درآویخته بودند به دو شاخه از آن یا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن ایشان مر طاعت را و به درستى که هر آینه مى‌بینم زید بن حارثه را که درآویخته به بیشتر شاخه‌هاى از آن پس آن شاخه‌ها بلند مى‌کند او را به اعلى علیین بهشت پس از این جهت خندیدم و خوشحال شدم پس نگاه کردم بسوى زمین پس قسم به آنکه مرا براستى به پیغمبرى فرستاده که دیدم درخت زقوم را که پایین مى‌رفت شاخه‌هاى او و پایین مى‌برد درآویختگان به او را بسوى دوزخ و دیدم پاره‌اى از ایشان را درآویخته به شاخه‌اى و دیدم پاره‌اى از ایشان که درآویخته به دو شاخه یا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن او مر قبایح را و به درستى که هر آینه مى‌بینم بعضى از منافقین را که درآویخته به بیشتر شاخه‌هاى او و آنها فرو مى‌برند او را به اسفل درکات او پس از این جهت روى خود را ترش کردم و پیشانى را درهم کشیدم)

 

از اعمال ماه شعبان، مفاتیح الجان ثقة الاسلام آشیخ عباس قمی

 

 

شما حساب بفرمایید که چرا می فرمایند که حارث ابن زید بهشتی بود؟ چرا که بیدار بود و شمشیر کشید و دشمنان را از پا درآورد؟ یا برای اینکه به بیشتر شاخه های درخت طوبی آویخته بود و لذا همینطور هم با شیاطینی که به شاخه های درخت خبیثه آویزان بودند نیز در ستیز بود! برای بعضی یحتمل مفهوم نیست و معنی اش را هم نمی دانند که چرا ما می گوییم القدس لنا قدس از آن ما است. دلیلش این است که آن زن صهیونیستی بسیجی که حتی پلیس هم یحتمل نیست باتومش را می کشد و در مقابل یک پسر چهارده ساله فلسیطینی هم در قدس شریف می ایستد و اجازه نمی دهد به او به نماز جمعه اش هم برود و حتی یحتمل او را دستگیر هم می کند و در حلقومش هم مشروبات الکلی می ریزد و با او زنا هم می کند و بعد به او می گوید برو با مادرت هم حالا زنا کن چرا که من هم با پسرم همین کار را می کنم و بلکه هنرپیشه ی فیلمهای مستهجن هم هستم! این ماهیت و هویت استکبار است که مستضعفین زیر دست خود را اینطور هم بخواهد به اسارت بکشند! حالا شما بفرمایید که القدس لنا یا خیر؟ آیا قدس شریف از آن ما هست یا نیست؟ آیا حارث بن زید بوده است که بیدار بوده است یا بنده ی حقیر و شما و دیگران؟

مسئله اینجا این است که در یادگیری حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که قرار است به حکمت الهی هم بیانجامد، شما بسیاری هم مسائل دارید که در نظریه های میدان همدیسی یحتمل معنی اش را نمی فهمیم همچون هممجموعه ها در نظریه های ان دابلیو زی دابلیو. ولی موضوع اینجا است که برای اینکه شما مسئله را هم بفهمید که یعنی چه، آیا آن کافر مرده را هم زنده می کنید و بلکه کاری می کنید که اظهار هم بدارد که خودت کافری و منم که از تو مسلمانتر هم هستم؟ یا اینکه می توانید هم در یافتن جواب مسئله به او بقبولانید که بچه بگیر بنشین و بلکه مسلمان هم شو بجای اینکه در کفرت همینطوری مانده ای و عربده هم داری می کشی که من از همه ی عالم مسلمانترم و حال انکه حتی شهادتین هم بر زبان جاری نکرده ای؟! یعنی شما اگر هزار خورشید تابان هم برای کافری بیاورید که ببین! ما اینجا یک خورشید تابان نداریم و بلکه هزاران خورشید تابان است که در عین حال دارند بر زمین می تابند و به او انرژِ هم می دهند، ولی از دو تایی ای که قرار است یحتمل دو قلوی این خورشیدها هم باشند چرا پس خبری نیست؟ این کافر  مستکبر باز یحتمل رو به دوست کافرتر از خودش کند که ببین این حتی بینادیترین اصول فیزیک و بلکه مدل استاندارد ذرات فیزیک را هم نمی داند و می خواهد فیزیک خورشیدی را به من یاد دهد و بلکه حتی نظریه ی ریسمان و ابرتقارن را هم نمی داند و چه رسد دیگر به فیزیک ماده ی چگال را که اصلا یحتمل نشنیده است که یعنی همان فیزیک حالات جامد و .... بنده ی حقیر بهتر است زودتر بروم نماز بلکه به صف اول نماز هم برسم؛  دیر شد، دیر شد! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه ... و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ ﴿الاعراف: 20﴾

 

البتّه هدف این است که توده‌های مردم مورد اغوا قرار بگیرند امّا وسیله‌ی اغوای توده‌های مردم، اغوای خواص است. امروز یکی از کارهای مهم، اغوای خواصّ جامعه است، [یعنی] کسانی که عنوانی دارند و امکانی دارند و احیاناً سوادی دارند و مانند اینها. چون وقتی خواص اغوا شدند، اگر به این خواصّ اغواشده فرصت داده بشود و امکان داده بشود، راحت توده‌ی مردم را اغوا خواهند کرد. یکی از سنگین‌ترین جنگهای نرم تاریخ کشور ما امروز در همین زمینه در جریان است. دارند دائم با مزدورپروری، با حرام‌خوارسازی، با لطایف‌الحیل افرادی را حرام‌خوار میکنند؛ وقتی حرام‌خوار شد، مثل حیوان جلّال،(۸) دیگر خیلی مشکل میشود او را از حرام‌خواری دور کرد. و مزدورپروری میکنند؛ بعضی‌ها را با تهدید، بعضی‌ها را با تطمیع و انواع و اقسام این چیزها. خب بنابراین الان یک جنگ نرم سختی وجود دارد.

 

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۴۰۰/۱۲/۱۹

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49769#_ftnref4

 

 

یک مسئله ای که در جهاد تبیین هست این است که درست است که داغ قدرت و زور آنطور که در مثل آمده است که آخرین دارو است، ولی در جهاد خود به خود طوری وارد میدان می شود که از همان اول وارد معرکه می شود و چرا که از قدرت و زور لایزال الهی هم سرچشمه می گیرد. یعنی شما نمی توانید بفرمایید که خوب ما حالا آندلس را فتح هم کردیم و دیگر مسئله تمام است چه می خواهد دولتش دنباله ی دولت اموی باشد و چه دنباله ی دولت عباسی؛ مهم این است که آندلس فتح هم شد! وقتی فساد و فسق و فجور تا جایی هم رسید که کار رسید دیگر به نجاست خواری، دیگر جهاد تبیین مشکل هم می شود که حتی امر به معروف و نهی از منکر هم شود که چطور شما می خواهید نجاست خواری را مشکلش را حل کنید؟ یعنی اینجا به یک مافیایی هم طرفیم که تشویق هم می کند به نجاست خواری طوری که تبعیض نژادی را هم فقط تبلییغ نمی کند در حینی که دارد بادبادک بازی هم می کند و بلکه شما در این میان شرک و فکر و نفاق هم الی ما شاء الله اگر داشته باشید باز هم می فرماید اشکالی ندارد و چرا که حتی نجاست خواری هم از لازمه های توحید به حساب می آورد. مشکل اینجا است که مرز بین اسلام و کفر را می خواهد کم رنگ کرده و آنگاه شوک نه فقط الکتریکی را هم وارد کند و بلکه پایه ها و ارکان دین را هر چه بیشتر بلرزاند و مومنین و مومنات غفلت زده و در جهل خود مانده را هر چه بیشتر هم اغوا کند. مشکل جهاد تبیین انیجا است!

در همین مورد تبدیل هنرپیشه های فیلمهای مستهجن به ائمه ی مسلمانان همین را در نظر بگیرید که یک مافیایی پشت این مسئله نهفته است که در بالاترین سطوح حکومتهای کفر و صهیونیست فعالیت می کنند آنچنان که به حکومتهای اسلامی هم سرایت خواهند کرد و بلکه کرده اند. و لذا برای اینکه  چیزی به اسم جهاد تبیین اینجا حتی شکل بگیرد، فایده ای هم ندارد که به تماشاچیهای این نوع فیلمهای مستهجن بفرمایند که چشم چرانی نفرمایید چرا که اینها در غفلت و جهل خود هم غرق شده اند و نمی دانند آن امامی را که در شهوترانیها و هوسرانیهایشان برای خود انتخاب هم کرده اند حتی چطور وارد زندگی خودشان هم خواهد شد و خودشان را هم بسبب اینکه امامشان را اینطور انتخاب هم کرده اند تبدیل خواهند شد به هنرپیشه های فیلمهای مستهجن. مشکل اینجا این است که این عمل آنقدر شیطانی است که مملو از جنزدگی و دیوانگی هم سرچشمه می گیرد و حتی خود شیطان هم حاشا می کند که چه کرده است و چه بلایی هم دارد به سر همه می آورد. و لذا جهاد تبیین وقتی صورت می گیرد که امر به معروف کننده و نهی از منکر کننده هم بتواند جلوی سرچشمه ی دیوانگی و جنزدگی هنرپیشگی فیلمهای مستهجن را بگیرد که چطور هم در نهایت بیتفاوتی و بلکه هم غفلت چنین نجاست خواریهایی را ترویج هم داده و بلکه حتی آنها را مبنای کلاسهای دانشگاهی هم قرار دهند. و از آن طرف هم وقتی جوانها حتی ازدواج هم کنند، حتی نتوانند آنچه که فطری و غریضی هم هست و شامل تولید مثل هم می شود را بخاطر آن همه انحرافاتی که دچارش شده اند را جبران کنند و ....

و لذا عمل شیطان را که ثروت و قدرت لایزال الهی کدام است و فقر و مسکنت هم کدام است را در عمل می بینیم که شیطان می خواهد هم اغوا کند همه را که علم کدام است و شبه علم هم کدام است ولی در عین حال همه و همه را نیز به نجاست خواری بکشاند. و لذا شما اگر حتی در ریاضی فیزیک هم توجه بفرمایید مکتبهایی هستند که یکی می گوید نظریه ی ریسمان فایده ای ندارد و بلکه فقط تا مدل استاندارد ذرات فیزیک بیشتر لازم نیست و حالا یحتمل هم چقدر ابرتقارن نیز احتیاج داشته باشیم؟! دیگری می گوید که فلسفه ی قاره ای هم غیر از فلسفه ی تحلیلی است و لذا اصلا شبه علم هم نیست و چه برسد به علم. حتی بعضی را می بینید که علنا هم اعلان می فرمایند که اخلاق علم نیست و نباید هم وارد علم شود و علم و اخلاق دو مبحث جدا از هم نیز هستند که نباید آنها را با هم قاطی کرد. حالا کاری هم نداریم که چطور اصلا کمونیسم و الحاد و خدا نشناسی هم وارد فلسفه و علم شد طوری که دین را هم افیون می نامد. و از آن طرف هم دینمدارها آنچنان حصاری را دور خود کشیده اند و هیچ کس را هم در بین خود نمی خواهند راه دهند که یحتمل به خود بیاییند و ببینند که خودشان هم شده اند غیر خودی در میان انبوهی از مردمی که گمراه هم گشته اند و به دنبال خواصی که خود دچار استکبار هم شده اند دارند هر چه می دوند به جایی نمی رسند! در میان تحریم و اوضاع بد اقتصادی آنقدر فشار روی مردم می گذارند تا بهترین نخبه ها و بهترین شاگردان و دانشجویان و دانشمندان ما را سوا کرده و نزد خود هم برند و بعد ما هم بمانیم و خواص فاسد فاسق نسبت به امام زمان خود.

جهاد تبیین یحتمل هم اینجا باشد که این دنیای پست و دونی را که در اسفل السافلین هم دچارش شده اید مال خودتان و ما نخواستیم، هر وقت آدم شدید و از تماشاچیگری و مشاهده گری اینچنین دنیای هم خواستی دست برداری و آدم شوی انوقت است که باید هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بطلبی! سختی جهاد تبیین اینجا است که همین دنیای دون را می پسندد و مایل هم نیست که از آن دل کنده و بلکه چند قدم حتی مراتب و درجات متعالیه الفهای آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و بلکه نهایتاً هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هر چه بیشتر هم دریابد. اقراء کتابک! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

867351243411711

بسم الله الرحمن الرحیم

 

و راستی اگر فنلاندی هم دوست دارید یاد بگیرید، یحتمل خیلی هم ایده ی خوبی نباشد که این سایت راسانن را هم بخوانید گذشته از اینکه موهایش هم سیخ سیخ نیست ولی یحتمل یک وقتی هم جن دیده باشد! البته اگر به انگلیسی هم با گوگل ترانسلیت تبدیلش کنید یحتمل از لحاظ کیهانشناسی هم می فرمایند جذاب است. در ضمن گویا به فلسطینیان هم علاقه مند است که کمک کند!

 

https://www.ursa.fi/blogi/kosmokseen-kirjoitettua/

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با سلام، زنها اگر بتوانند طوری هم زور بگویند که جلوی زور مردها را بگیرد خوب هم می شود دیگر. بقول معروف منفی در منفی مثبت می شود و اگر هم که مثبت باشند هر دو که دیگر نور علی نور مثبت در مثبت هم که خیلی مثبت هم می شود. نکته اینجا این است که آیا این زورها و قدرت نماییها هم حتی بین زنها و شوهرها می توانند ما را به سمت آن قدرت الهی هم رهنمون شوند یا خیر بر عکس هم ممکن است موجبات خشم و غضب الهی را هم برانگیزند؟! یعنی تا یک جاهایی مسئله شایسته سالاری است که زنی یا مردی چطور هم کفو خود را اصلا پیدا کند؛ ولی آیا از یک جاهایی به بعد هم این شایسته سالاری اگر ادامه هم پیدا کند، مخرب خواهد شد یا بلکه تا آخر هم لازم است؟ یعنی آیا یک جاهایی خدا خود وارد معرکه نخواهد شد و قدرت و زور خود را نشان نخواهد داد هر چند که می فرماید و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم* ائمه و نجعلهم* الوارثین و بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین؟!!! یعنی تا یک جاهایی یحتمل جاذبه ی بین زن و مرد از روی زور هم باشد ولی از یک جاهایی به بعد هم چه در ایران باشد یا چه در هر جای دیگری در دنیا، آیا جاذبه های دیگری نخواهیم داشت که فرض بفرمایید از روی حکمت است و مثلاً فرض بفرمایید که ریاضی فیزیک و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی است که او را جلب می کند و مسئله دیگر زور و قدرت هم نیست؟ یعنی یک وقت هست که حساب می کنید که بنده ی حقیر باید حتماً با این زن ازدواج هم کنم ولی بعدها یحتمل متوجه هم می شوید که یک مغناطیسمی از نوع دیگری بغیر از ازدواج هم در میان است که حتی از نوع شاگرد و استاد هم می تواند* باشد و بلکه جذابیتش بیشتر هم هست! عرض بنده ی حقیر این است که اگر آن امر خدایی و قدرت و زور او هم در این میان وجود نمی داشت و فقط هم مسئله از نوع ریاضی فیزیکی و بلکه صرفاً فمنیسم هم در میان می بود آیا باز هم مسئله حل بود و می شد هم به آن حکمت الهی نیز نزدیک شد؟ یا حتی دورادور هم نمی شد و نمی بایستی ارتباطی حتی در حدود شاگرد و استادی زنها و مردها هم برقرار کرد؟!

===================

* بعضی غلطها را که متوجه شدم تصحیح هم شد!

فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَکُونَا مَلَکَیْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِینَ ﴿الاعراف: 20﴾

 

خب ضرورت این استحکام نظام که عرض کردیم که این مجلس و سایر نهادها تأثیر دارند در استحکام نظام، از آنجا است که اگر این استحکام وجود داشته باشد، «قدرت ملّی» و «قوّت ملّی» تحقّق پیدا خواهد کرد؛ قدرت ملّی و قوّت ملّی. و قدرت ملّی برای یک ملّت حیاتی است؛ یعنی یک ملّت اگر چنانچه بخواهد مستقل باشد، سرافراز باشد، از منابع حیاتی خودش به میل خودش و به سود خودش استفاده کند، رأی خودش را در مسائل اساسی خودش به کار ببندد و مجبور به پیروی از رأی این و آن نباشد، نگران طمع‌ورزی بیگانگان نباشد، همیشه در ترس و لرز زندگی نکند، اگر این چیزها را یک ملّتی بخواهد، باید چه کار کند؟ باید قوی باشد. قدرت ملّی و قوّت ملّی حیاتی است برای یک ملّت. اگر چنانچه قدرت ملّی نبود و ملّتی قوی نبود، این چیزهایی که عرض کردیم که اینها اساسی‌ترین و مهم‌ترین مسائل یک ملّت است، برایش تحقّق پیدا نخواهد کرد؛ همیشه نگران، همیشه در حال ضعف و ذلت، بیگانگان مسلّط [بر او] و امثال اینها. خب پس بنابراین استحکام نظام لازم است؛ قدرت ملّی و قوّت ملّی لازم است.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۴۰۰/۱۲/۱۹

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49769#_ftnref4

 

 

این سخنرانی حضرت ولی فقیه خیلی نکات مهمی را دارند که بنده ی حقیر نمی خواهم یکی یکی وارد آنها شوم، ولی این پاراگرافی را که بنده اینجا نقل قول کردم خلاصه ی همه ی نکات است که مثلاً رکنهای مختلفی را در مورد قدرت ملی وارد می شوند. بنده ی حقیر معتقدم که یکی از دلایلی مهمترین دلایلی که قدرت ملی مهم هم هست و بلکه به همان دلیل هم قدرت هسته ای را نیز برجسته می کند این است که قدرت ملی وقتی هم اهمیت صد چندان و بلکه بینهایت هم پیدا می کند که به قدرت لایزال الهی هم متصل شود! مثلاً شما می بینید که ملی شدن صنعت نفت را دکتر مصدق و یارانش عملی کردند؛ ولی دولت دکتر مصدق هم دوام نیاورد چرا که مسئله این است که صرفاً اگر بخواهیم به ملی شدن صنعت نفت هم راضی شویم همانا و از آمریکا هم نارو خوردن همانا آنچنان که کودتا هم می بینیم که چطور بر علیه دولتش رخ داد. البته بعضی اینجا یحتمل اشکال هم کنند که آمریکا همین نارو  و بلکه حتی بدترش را هم با مذاکرات هسته ای و برجام هم زد انچنان که حتی زد زیر میز و مسائل دیگری که هما اینجا خیلی هم نمی خواهیم واردش شویم ولی از جمله ترامپ علناً هم اعلان کرد که حتی سردار سلیمانی را او به شهادت رسانده است! خوب، پس قدرت لایزال الهی اینجا چه می شود که ما حتی ماورای قدرت ملی هم بخواهیم بدان وصل شویم؟!

اصل مسئله بعضی یحتمل اشکال هم کنند که همین است که آمریکا و بلکه صهیونیستها خیلی هم مایلند که مدعی شوند که این قدرت لایزال الهی در دستان آنها هم هست و بلکه مدعی کدخدایی کل عالم هم هستند! ولی یک نکته ای را که ایشان در حین مطالب می فرمایند این است که رهبری می فرمایند که قدرت ملی در یک مجموعه ای است و یک امر مرکبی است و در یک نقطه ی خاصی و در یک جریان و حرکت خاصی نیست هر چند که خودشان جای دیگری باز می فرمایند که ما خودی و غیر خودی هم داریم و خیلی زیبا در رابطه با نامه ی امیر المومنین به مالک اشتر توضیح هم می فرمایند که معنایش چیست؟ و البته برای بعضی یحتمل اینطور هم بنظر برسد که وارد این حلقه ی خودی هم شدن بدتر از این است که تحریمهای آمریکا را بتوانیم بشکنیم آنطوری که اصولگرایان و اصلاح طلبان هم در جنگهای زرگرری بین خودشان هیچ کسی را هم راه نمی دهند و .... بنده ی حقیر خودم همیشه احساس کرده ام که بیشتر هم غیر خودیم چه در زمان حکومتهای اصولگرایان و چه در زمان اصلاح طلبان. یعنی حتی یحتمل هم بتوان گفت که یک نظام مافیایی هم داریم که  بنا به گفته ی بعضی مورخان می خواهد حتی برای بعضی سران نظام هم پاپوش درست کرده و سرنگونشان هم کنند؛ و دیگر بقیه که آنگاه نمی شوند جزو قاذورات؟!

ولی بعضی دیگر هم یحتمل اشکال بفرمایند که نخیر؛ این دیدگاه غلط هم هست چرا که وصل شدن به قدرت لایزال الهی آنقدر هم همت و ایمان و پشتکار هم می خواهد که یحتمل خودت را هم گاهی فراموش کنی و چه رسد به اینکه بخواهی بیشتر هم حتی به خوانواده ات بپردازی و لذا همین هم می شود که شاگرد و دانشجو و طلبه هم وقتی می خواهد از صفر حالات خلائهای مختلف که حتی به قدرت ملی هم ختم شوند همینطوری هم که مثل این بنده ی حقیر گوشه ی کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خودش هم نشسته باشد بحای اینکه بتواند نظریه های معتبری هم در کیهانشناسی و کائنات و نجوم و اخترفیزیک و بلکه حتی ریاضی فیزیک هم ارائه دهد و بلکه الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را نیز طی کرده و به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حتی حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شود، بجایش گویی که او را جن زده کرده اند و بلکه گرفتار انواع شیاطین هم شده است و حتی خدای ناکرده بدتر هم از راه به در شده و گمراه هم شده است. کانه یک سری شوک الکتریکی شدید هم به او وارد شده است که حتی همه ی موهایش هم سیخ سیخ روی سرش ایستاده اند و مات و مبهوت هم شده است!

بالاخره، عرض بنده ی حقیر این هم هست که وصل شدن تک تک افراد جامعه هم به قدرت لایزال الهی و حتی ماورای قدرت ملی یک رشادتها و از خود گذشتگیهایی را هم می طلبد که در این میان می تواند خیلی هم برای طلبه و دانشجو نکات گمراه کننده ای را خدای ناکرده به بار آورد که او را از راه هم بدر کند! چه عرض شود یحتمل در داستانهای لیلی  و مجنون لیلی خانم گاهی هم خیلی بیش از اندازه هم سخت گیر نیز هست؛ ان شاء الله که همه و همه نیز بتوانیم از طریق وصل شدن به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم به آن قدرت لایزال الهی وصل شویم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته

سورة الإخلاص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ‎﴿١﴾‏ اللَّهُ الصَّمَدُ ‎﴿٢﴾‏ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ‎﴿٣﴾‏ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ‎﴿٤﴾‏

 

صلوات شعبانیه

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ اَلنُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ اَلرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ اَلْمَلاَئِکَةِ وَ مَعْدِنِ اَلْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ اَلْوَحْیِ ...

 

 

یک نکته ی مهمی که در مورد دوگانهای مغناطیسی- الکتریکی جن و انسی و بلکه لیلی مجنونی هم می تواند رخ دهد این است که سالک الی الله و بلکه شاگرد و دانشجو و طلبه که می خواهد از حالات خلاء صفری به الفهای آیات اللهی انقلابی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر میل بفرمایند. ولی زور شوند نه فقط از روی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حتی از روی قدرت و حکمت الهی به الفهای بینهایتهای درجات و مراتب پایینتری  و از جمله هم به الف_0 بجای اینکه مایل هم هستند که به الفهای بینهایتهای مراتب و درجات بالاتری هم میل بفرمایند و .... این را در گرانش کوانتومی یحتمل هم بتوان اینطور حساب و کتاب کرد که چطور هم قرار است که جریانهای الکترومغناطیسی مورد بحث یک میدان مغناطیسی را هم ایجاد کنند که دلخواه همگان نیز هست؟ ولی چنین چیزی امکان پذیر هم نشود و بجایش اتفاقات دیگری هم یبافتد. 

یعنی چه؟ اینجا باید هم برگشت به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی که مثال قضایا از این نوع هم می شود که گویی قرار هم بر این است که در اثر قوا و میدانهای الکترومغناطیسی نه فقط رعد و برق زده و بلکه باران هم می خواهیم که ببارد، ولی فقط یک یا چند رعد و برق هم بزند و برق هم از طریق برق گیرهایی در ارتفاعات نیز به زمین یا چاههایی در زمین هم منتقل شوند. و لذا فرصتی هم برای اینکه میدان مغناطیسی دوگان الکتریسیته هم مشاهده شود نداشته باشیم و بلکه حتی مجبور هم شویم اگر محور مغناطیسی زمین در حول یک مخروطی ای اینفینیتسیمالی واقع می شود که حالا گروه و جبرهای لی استثنایی یا نه خیلی هم استثنایی آنها  و بلکه بردارهای کلینگ آنها باید هنوز محاسبه شوند، آنگاه حتی همین محور مغناطیسی زمین هم از داخل مخروطی مجازش نیز یحتمل تجاوز کرده و بلکه وضعیتش را بحرانی و حتی غیر قابل پیش بینی هم کند! و لذا مثل این است که اگر در چنبره ها یا توروسهای تو در توی نظریه ی کلموگروف آرنولد موزر اگر یک چنبره را شعاعش را خیلی کوچک هم تغییر دهیم آنگاه آن دیگران را نیز شعاعهایشان را چقدر هم ممکن است که تغییر یابند؟! بر حسب ابرتقارن و بلکه برنامه ی لنگلندز هم باید طرف هندسی مسئله را نیز با طرف تحلیلی حتی هارمونیک آن ببینیم چطور هم همخوانی پیدا می کنند؟ و لذا نکته ی مهمی هم می شود که دوگانهای الکتریکی مغناطیسی چطور با فرض بفرمایید یک گروهی G و دوگان لنگلندز آن LG^ حتی ابرتقارنی هم متناظر شوند؛ لطفاً التفات هم بفرمایید! یعنی اینجا دنبال ذرات ابرتقارنی هم داریم می گردیم که از طرق گروه های دوگان فرض بفرمایید الکتریکی/ مغناطیسی یا ... هم به هم مربوط می شوند. پس اینجا مسئله چیست؟ یحتمل بعضی هم اینجا اشکال بفرمایند که این نوع مسائل در گرانش کوانتومی و بلکه ابرتقارن و حتی نظریه ی ریسمان دیگر کلاسیک هم شده است و مسئله اش حل هم هست. ولی خوب، ما هنوز در معنویات و مادیات و بلکه در هم تنیدگیهایی که در این میان داریم که یحتمل هم بتوان چطور بعضی بیماران را هم درمان کرد و حتی فراتر هم رفته و بلکه مسائل هندسی و تحلیلی را در این زمینه های گروه های دوگانی در برنامه ی لنگلندز هم حل کرد امید داریم که بتوانند حتی برای کارخانه ی هواپیماهای مسافربری مان حتی در گوشه ی اتاقمان هم مفید واقع شوند و ... هر چند که رئیس صنف مغناطیسم را که پیدا نکرده ایم که هیچی و بلکه حتی واحد کوانتومی آنرا هم خیلی مثل یک الکترون خیلی حتی حدس هم نمی توانیم بزنیم. یحتمل بالاخره روزی مختصات دقیق جزیره ی مجنون را بتوانیم پیدا کرده و بلکه حتی مجنون هم بتواند بالاخره لیلی را هر چه زودتر دریابد و جزیره ی مجنون را هم بهتر سر و سامان دهد هر چند که اگر نبودش با مجنون میلی، پس چرا حالات خلائش را هم ابرتقارنی شکستی درشان ایجاد کرده است لیلی و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

1. وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَبَنَاتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یَصِفُونَ ‎﴿الأنعام: ١٠٠﴾‏

2. وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ ‎﴿الأنعام: ١١٢﴾‏

3. وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ وَقَالَ أَوْلِیَاؤُهُم مِّنَ الْإِنسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاکُمْ خَالِدِینَ فِیهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ‎﴿الأنعام: ١٢٨﴾‏

4. یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی وَیُنذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَـٰذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَىٰ أَنفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَشَهِدُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِینَ ‎﴿الأنعام: ١٣٠﴾‏

5. قَالَ ادْخُلُوا فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ فِی النَّارِ کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّىٰ إِذَا ادَّارَکُوا فِیهَا جَمِیعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَـٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَلَـٰکِن لَّا تَعْلَمُونَ ‎﴿الأعراف: ٣٨﴾‏

6. وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَـٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٩﴾‏

7. أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ‎﴿الأعراف: ١٨٤﴾‏

8. إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ‎﴿هود: ١١٩﴾‏

9. قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَن یَأْتُوا بِمِثْلِ هَـٰذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا ‎﴿الإسراء: ٨٨﴾‏

10. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا ‎﴿الکهف: ٥٠﴾‏

11. إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّىٰ حِینٍ ‎﴿المؤمنون: ٢٥﴾‏

12. أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ ‎﴿المؤمنون: ٧٠﴾‏

13. وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ‎﴿النمل: ١٧﴾‏

14. قَالَ عِفْرِیتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ‎﴿النمل: ٣٩﴾‏

15. وَلَوْ شِئْنَا لَآتَیْنَا کُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَـٰکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ‎﴿السجدة: ١٣﴾‏

16. أَفْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِیدِ ‎﴿سبإ: ٨﴾‏

17. وَلِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَیْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن یَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِیرِ ‎﴿سبإ: ١٢﴾‏

18. فَلَمَّا قَضَیْنَا عَلَیْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَىٰ مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْکُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ مَا لَبِثُوا فِی الْعَذَابِ الْمُهِینِ ‎﴿سبإ: ١٤﴾‏

19. قَالُوا سُبْحَانَکَ أَنتَ وَلِیُّنَا مِن دُونِهِم بَلْ کَانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُم بِهِم مُّؤْمِنُونَ ‎﴿سبإ: ٤١﴾‏

20. قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏

21. وَجَعَلُوا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ‎﴿الصافات: ١٥٨﴾‏

22. وَقَیَّضْنَا لَهُمْ قُرَنَاءَ فَزَیَّنُوا لَهُم مَّا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَحَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ ‎﴿فصلت: ٢٥﴾‏

23. وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا رَبَّنَا أَرِنَا اللَّذَیْنِ أَضَلَّانَا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِیَکُونَا مِنَ الْأَسْفَلِینَ ‎﴿فصلت: ٢٩﴾‏

24. أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِم مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ ‎﴿الأحقاف: ١٨﴾‏

25. وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَىٰ قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ ‎﴿الأحقاف: ٢٩﴾‏

26. وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ‎﴿الذاریات: ٥٦﴾‏

27. الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ ‎﴿النجم: ٣٢﴾‏

28. یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ‎﴿الرحمن: ٣٣﴾‏

29. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ‎﴿الجن: ١﴾‏

30. وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا ‎﴿الجن: ٥﴾‏

31. وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ‎﴿الجن: ٦﴾‏

32. مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ‎﴿الناس: ٦﴾‏

 

 

صلوات شعبانیه

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ اَلنُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ اَلرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ اَلْمَلاَئِکَةِ وَ مَعْدِنِ اَلْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ اَلْوَحْیِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلْفُلْکِ اَلْجَارِیَةِ فِی اَللُّجَجِ اَلْغَامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا اَلْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ اَلْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اَللاَّزِمُ لَهُمْ لاَحِقٌ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلْکَهْفِ اَلْحَصِینِ وَ غِیَاثِ اَلْمُضْطَرِّ اَلْمُسْتَکِینِ وَ مَلْجَإِ اَلْهَارِبِینَ وَ عِصْمَةِ اَلْمُعْتَصِمِینَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاَةً کَثِیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضًى وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ یَا رَبَّ اَلْعَالَمِینَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلطَّیِّبِینَ اَلْأَبْرَارِ اَلْأَخْیَارِ اَلَّذِینَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وِلاَیَتَهُمْ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لاَ تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ وَ اُرْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ أَحْیَیْتَنِی تَحْتَ ظِلِّکَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ اَلَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ اَلرِّضْوَانِ اَلَّذِی کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ [سَلَّمَ] یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اَللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى اَلاِسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ اَلشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ اَللَّهُمَّ وَ اِجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعاً وَ اِجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاکَ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ عَنِّی رَاضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِیاً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْکَ اَلرَّحْمَةَ وَ اَلرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ اَلْقَرَارِ وَ مَحَلَّ اَلْأَخْیَارِ

 

یک نکته ای که در ادبیات عرب به چشم می خورد این است که بین جن که همراه انس با هم می آیند همچون جن و انس از یک طرف و جِنّة و جنون و مجنون یک قرابتی هست چرا که از یک ریشه هم باید باشند؛ ولی مثلاً اجِنه را می فرمایند که جمع مکثر جنین است که وقتی هم که از رحم مادر بیرون آمد بصورت نوزادی سالم و سلامت هم معمولاً شکل گرفته است. ولی آیا واقعاً هم قرابتی بین جن و جنون هست؟ می فرمایند که افرادی را که دچار جنون و دیوانگی هم می شده اند را جن زده فرض می کرده اند!

ما هم در ادبیاتمان داریم که وقتی کسی پریشان شده است می فرمایند مثلاً مگر جن دیده ای؟ نکته اینجا در بحث بین جن و انس اینجا هم هست که انسان هم می تواند از روی اُنس گرفتن هم باشد و هم به معنای نسی و فراموشی. یک جاهایی انسان همی خواهد هم فراموش کند بعضی چیزهایی را که دلپذیر هم نیستند و بلکه سهمگین و وحشتناک و ترسناک هم بنمایند. تا یک مرزی از تحمل انسانی مسئله می تواند از نوع جنهایی هم باشد که مفیدند و به انسان کمک هم می کنند که حتی بهتر هم از عقل و هوشش استفاده برد. ولی آنجاهایی هم که تحمل انسان تمام می شود و عقل و هوش از کار خود باز می ماند دیگر این نوع از جنها را نمی توان هم از نوع جنهای مفید نامید و بلکه تفکیکی هم بین جنهای خوب و بد رخ می دهند.

و اما جنبه ی علمی مسئله هم چیست؟ شما همین هم که به تلویزیون می نگرید یا رادیو هم گوش می کنید را در نظر بگیرید که اعصاب و روان احتیاج دارد به یک درجه ای از آرامش رسیده باشد که بتواند تشخیص دهد همینها دارند برای او چه چیزهایی را بازگو و روایت می کنند و بلکه چه فیلمی است که در جریان هم هست. یعنی آیا غیر از این هم هست که یک جریانی از الکترونها و بلکه الکتریسیته باید بتواند مغز را شارژ هم کند تا بتوند بطور عقلایی همان چیزی را که از روی عقل هم به مخاطب دارد منتقل می شود را بتواند درک کند یا خیر؟! خوب، اینجا بر حسب قوانین فیزیکی و از جمله هم معادلات ماکسول همانطوری که می دانیم یک مسئله ای هم آنگاه خواهیم داشت در رابطه با میدانهای مغناطیسی که دوگان میدان الکتریکی هم هست. و اما حالا آیا منظور صدا و سیمای مجرد شده و انتزاعی آیا این هم باشد که جنی را هم در این میان به کسی القاء کند یا خیر؟! این هم خوب می تواند جای سوالی باشد هر چند که اگر رادیو و تلویزیون را خاموش هم کنیم مسئله حل است.

ولی از طرفی این مسئله ی جن و بلکه جنون را هم در دیگری القاء کردن اگر حتی در اجتماع و اجتماعات هم رواج یابد، آنگاه مسئله ای که می تواند رخ دهد می تواند هم خطرناک شود آنطوری هم که شیاطین انس و جن هم یحتمل بر این منظور اصرار ورزند که کل جامععه را نیز جنی کرده و بلکه دچار جنون کنند. این حرف برای بعضی یحتمل خنده دار هم بنظر برسد، ولی وقتی ما می بینیم که چطور می شود که در اجتماعات چطور هم روانپریشیها موج می زنند و بلکه دیگر فقط هم با معنویات و بلکه روانشناسی و روانکاوی محض هم یحتمل نشود مسئله را حل کرده و بلکه احتیاج به روانپزشکی و حتی انواع داروهای اعصاب و روان هم داریم که آیا بیماران اعصاب و روان را هم بتوانند بهبود بخشند؟ این کمترین چیزی است که می توان انتظار داشت که آیا دست آخر هم بیمار روانی بالاخره قادر خواهد بود به زندگی عادی خود برگشته و بلکه کار و زندگی خود را هم از نو از سر گیرد؟! حالا ما ماورای این مسائل سختتر هم نمی رویم که چطور هم می توان اختلافهای نظر و تبعیضهای از جمله نژادی و دینی را هم میانه شان را حل کرده و به آن جایگاه دینی واقعی هم رسید که دیگر جنگها و کشت و کشتارها هم معنایی پیدا نکنند و بلکه همه و همه نیز آن گم گشته ی خود را در یافتن امام زمان عجل الله فرجه الشریف پیدا هم کنند و بتوانند هم از حالات خلائهای صفری شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم به الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و نهایتاً امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تمام و کمال میل بفرمایند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿1﴾ مَلِکِ النَّاسِ ﴿2﴾ إِلَهِ النَّاسِ ﴿3﴾ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿4﴾ الَّذِی یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ ﴿5﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ﴿6﴾

 

 

و اما اعمال مختصه شعبان

شب اول

نمازهاى بسیار در اقبال ذکر شده از جمله دوازده رکعت به حمد و یازده مرتبه توحید

روز اول

روزه‌اش فضیلت بسیار دارد (و از حضرت صادق علیه السلام روایت است که: هر که روزه بگیرد روز اول شعبان را واجب شود براى او بهشت البته) و سید بن طاوس ثواب بسیارى نقل کرده از حضرت رسول صلى الله علیه و آله براى کسى که سه روز اول این ماه را روزه دارد و در شبهاى آنها دو رکعت نماز کند در هر رکعت حمد [001000]یک مرتبه و توحید [112000]یازده مرتبه و بدان که در تفسیر امام علیه السلام خبرى در فضیلت شعبان و روز اول آن ذکر شده که فوائد بسیار در آن مندرج است و شیخ ما ثقة الاسلام نورى نور الله مرقده آن خبر را ترجمه نموده و در آخر کتاب کلمه طیبه ذکر فرموده و چون آن خبر طولانى است و مقام را گنجایش تمام آن نیست ما مختصر آن را در اینجا ذکر مى‌کنیم (159: حاصل آن خبر آن است که حضرت امیر المؤمنین علیه السلام در روز اول شعبانى گذشت به جماعتى که در مسجدى نشسته بودند و در امر قدر و امثال آن گفتگو مى‌کردند و بلند شده بود صداهاى ایشان و سخت شده بود لجاجت و جدال ایشان پس حضرت ایستاد و بر ایشان سلام کرد آنها جواب سلام دادند و براى آن جناب برخاستند و خواهش کردند که نزد ایشان بنشیند آن حضرت به ایشان اعتنایى نکرد و فرمود اى گروهى که سخن مى‌گویید در چیزى که نفع نمى‌رساند آیا ندانستید که خداى تعالى را بندگانى است که ساکت کرده ایشان را خوف بدون آنکه عاجز باشند از گفتن یا لال باشند بلکه ایشان هر گاه بخاطر آرند عظمت خداوند را شکسته مى‌شود زبانهایشان و کنده مى‌شود دلهایشان و مى‌رود عقلهایشان و مبهوت مى‌شوند به جهت اعزاز و اجلال و اعظام خداوند پس هر گاه بخود آمدند از این حالت رو مى‌آورند به سوى خدا به کردارهاى پاکیزه مى‌شمرند نفسهاى خود را با ستمکاران و خطاکاران و حال آنکه ایشان منزهند از تقصیر و تفریط مگر آنکه ایشان راضى نمى‌شوند براى خدا به کردار اندک و بسیار نمى‌شمرند براى او عمل زیاد را و پیوسته مشغولند به اعمال پس ایشان چنانند که هر وقت نظر کنى به ایشان ایستاده‌گانند به عبادت ترسان و هراسان در بیم و اضطرابند پس کجایید شما از ایشان اى گروه تازه کارها آیا ندانستید که داناترین مردم به قدر ساکت‌ترین ایشانند از آن و اینکه جاهلترین مردم به قدر سخنگوترین ایشانند در او اى گروه تازه کارها امروز غره شعبان کریم است نامیده است او را پروردگار ما شعبان به جهت پراکنده شدن خیرات به تحقیق که باز کرده پروردگار شما در او درهاى حسنات خود را و جلوه داده به شما قصرها و خیرات او را به قیمت ارزانى و کارهاى آسانى پس بخرید آن را و جلوه داده براى شما ابلیس لعین شعبه‌هاى شرور و بلاهاى خود را و شما پیوسته مى‌کوشید در گمراهى و طغیان و متمسک مى‌شوید به شعبه‌هاى ابلیس و رو مى‌گردانید از شعبه‌هاى خیرات که باز شده براى شما درهاى او و این غره ماه شعبان است و شعبه‌هاى خیرات او نماز است و روزه و زکات و امر بمعروف و نهى از منکر و بر والدین و خویشان و همسایگان و اصلاح ذات البین و صدقه بر فقرا و مساکین بر خود کلفت مى‌دهید چیزى را که برداشته شده از شما یعنى امر قضا و قدر و چیزى که نهى کرده شده‌اید از فرورفتن در آن از کشف سرهاى خدا که هر که تفتیش کند از آنها از تباه شدگان است آگاه باشید به درستى که اگر شما واقف شوید بر آنچه مهیا فرموده پروردگار عز و جل براى مطیعین از بندگانش در امروز هر آینه باز خواهید داشت خود را از آنچه در او هستید و شروع خواهید کرد در آنچه امر کردند شما را به آن گفتند یا امیر المؤمنین و چیست آنکه آن را خداوند مهیا فرموده در این روز براى مطیعین خود پس حضرت نقل فرمود قصه آن لشکرى را که رسول خدا صلى الله علیه و آله به جهاد کفار فرستاده بود و دشمنان شب بر ایشان شبیخون زدند و آن شبى تاریک و سخت ظلمانى بود و مسلمانان در خواب بودند و کسى از ایشان بیدار نبود جز زید بن حارثه و عبد الله بن رواحه و قتاده بن نعمان و قیس بن عاصم منقرى که هر کدام در یک جانب ایشان بیدار و مشغول نماز و قرآن خواندن بودند دشمنان مسلمانان را تیر باران کردند و به واسطه تاریکى و ندیدن مسلمانان دشمنان را تا از آنها احتراز کنند نزدیک بود که هلاک شوند که ناگاه از دهان این چند نفر نورهایى ساطع شد که لشکرگاه مسلمانان را روشن کرده و سبب قوت و دلیرى ایشان شده پس شمشیر کشیده و دشمنان را کشته و زخمدار و اسیر نمودند و چون مراجعت نمودند و براى حضرت رسول صلى الله علیه و آله نقل کردند فرمود این نورها به جهت اعمال این برادران شما است در غره ماه شعبان پس یک یک آن اعمال را حضرت نقل کردند تا آنکه فرمودند چون روز اول شعبان مى‌شود پراکنده مى‌کند ابلیس لشکر خود را در اطراف زمین و آفاق آن و مى‌گوید به ایشان که سعى کنید در کشیدن بعضى از بندگان خدا را به سوى خود در این روز و به درستى که خداى عز و جل پراکنده مى‌کند ملائکه را در اطراف زمین و آفاق او و به ایشان مى‌فرماید براستى نگاه دارید بندگان مرا و ارشاد کنید ایشان را پس همه ایشان نیک بخت مى‌شوند به شما مگر آنکه امتناع و سرکشى کند پس به درستى که او از حد گذشته مى‌گردد در حزب ابلیس و جنود او به درستى که خداوند عز و جل چون روز اول ماه شعبان مى‌شود امر مى‌کند به درهاى بهشت پس باز مى‌شود و امر مى‌کند درخت طوبى را پس نزدیک مى‌کند شاخه‌هاى خود را بر این دنیا آنگاه ندا مى‌کند منادى پروردگار عز و جل اى بندگان خدا این شاخه‌هاى درخت طوبى است پس در آویزید به او که بلند کند شما را بسوى بهشت و این شاخه‌هاى درخت زقوم است پس بترسید از او که نبرد شما را بسوى دوزخ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود قسم به آنکه مرا به راستى به رسالت مبعوث نموده که هر که فرا گیرد درى از خیر و نیکى را در این روز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه‌اى از شاخه‌هاى درخت طوبى پس او کشاننده است او را بسوى بهشت و هر که فرا گیرد درى از شر را در امروز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه‌اى از شاخه‌هاى درخت زقوم پس آن کشاننده است او را بسوى آتش آنگاه فرمود رسول خدا صلى الله علیه و آله پس هر کس که نماز مستحبى کند امروز براى خدا پس در آویخته به شاخه‌اى از آن و هر که روزه گیرد در این روز پس به تحقیق که در آویخته به شاخه‌اى از آن و هر که صلح دهد میان زن و شوهرش یا پدر و فرزندش یا خویشاوندانش یا مرد و زن همسایه‌اش یا مرد و زن بیگانه پس به تحقیق که در آویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که تخفیف دهد پریشانى را از طلبى که از او دارد یا کم کند از آن پس به تحقیق که در آویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که نظر کند در حساب خود پس ببیند قرض کهنه را که صاحبش از آن مایوس شده پس ادا کند آن را پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از آن و کسى که کفالت کند یتیمى را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که باز دارد سفیهى را از عرض مؤمنى پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که بخواند قرآن یا چیزى از آن را پس به تحقیق که در آویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که یاد آرد خداى را و بشمرد نعمتهاى او را و شکر کند پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که عیادت کند مریضى را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که نیکى کند پدر و مادر خود یا یکى از آنها را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که پیش از این روز به غضب آورده بود ایشان را پس خوشنودشان کرد در این روز پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و هر که تشییع کند جنازه را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که تسلیت دهد در آن مصیبت زده را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و همچنین هر کسى که بجا آورد چیزى را از ابواب خیر در این روز پس به تحقیق در آویخته از آن به شاخه‌اى آنگاه فرمود رسول خدا صلى الله علیه و آله قسم به آنکه مرا به راستى به پیغمبرى مبعوث فرموده که هر کس که فراگیرد درى از شر و گناه را در این روز پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از شاخه‌هاى درخت زقوم پس آن کشاننده است او را بسوى آتش آنگاه فرمود قسم به آنکه مرا براستى به پیغمبرى فرستاده که هر کس تقصیر کند در این روز نماز واجبى خود را و ضایع کند آن را پس به تحقیق که درآویخته از آن درخت به شاخه‌اى و هر کس که بیاید در نزد او فقیرى ضعیف که مى‌داند بدى حال او را و او قادر است بر تغییر حالش بدون آنکه ضررى به او برسد و کسى هم نیست از او نیابت کند و بنشیند به جاى او پس واگذارد او را که ضایع شود و هلاک گردد و دست او را نگیرد پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از آن و کسى که عذر خواهى کند از او بدکارى پس نپذیرد عذر او را آنگاه عقوبت نکند او را به قدر بدى او بلکه بیفزاید بر آن پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از آن و کسى که جدائى اندازد میان شوهرى با زنش یا پدر با فرزندش یا برادر با برادرش یا خویشى با خویشش یا میان دو همسایه یا میان دو رفیق یا دو خواهر پس به تحقیق که در آویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که سخت بگیرد بر تنگدستى و حال آنکه مى‌داند تنگدستى او را پس بیفزاید بر غیظ او بلاى او پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که بر او دینى باشد پس منکر شود آن را بر صاحبش و تعدى کند بر او تا آنکه باطل کند دین او را پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که جفا کند یتیمى را و آزار رساند او را و مال او را تباه کند پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از آن و کسى که داخل شود در عرض برادر مؤمن خود و وادارد مردم را بر آن پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از او و کسى که آوازه‌خوانى کند به قسمى از خوانندگى که برانگیزاند در آن خواندن بر معاصى پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از او و کسى که بنشیند بشمرد کارهاى قبیح خود را در جنگها و انواع ستم خود را بر بندگان خدا و افتخار کند بر آن پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از آن و کسى که همسایه‌اش مریض شده پس او را عیادت نکرد محض استخفاف به شان او پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از آن و کسى که همسایه‌اش مرد پس مشایعت نکرد جنازه او را به جهت خوار بودن او در نظرش پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که اعراض کند از مصیبت زده و جفا کند او را محض حقارت و کوچکى او در نزدش پس به تحقیق که درآویخته از آن به شاخه‌اى و کسى که عاق کند پدر و مادر خود یا یکى از آن دو را پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از آن و کسى که پیش ایشان را عاق کرده بود و خوشنود نکرد ایشان را امروز و حال آنکه قدرت دارد بر آن پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از آن و همچنین هر کس بکند کارى از سایر اقسام شر را پس به تحقیق که درآویخته به شاخه‌اى از آن و قسم به آنکه مرا به راستى به پیغمبرى فرستاده که درآویختگان به شاخه‌هاى درخت طوبى بلند مى‌کند ایشان را آن شاخه‌ها بسوى بهشت آنگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله نظر خود را به جانب آسمان انداخت اندکى و مى‌خندید و مسرور بود آنگاه نظر مبارک را به زیر انداخت بسوى زمین پس پیشانى مبارک را درهم کشید و روى مبارکش ترش شد آنگاه رو کرد به اصحاب خود و فرمود قسم به آنکه فرستاده محمد را براستى به پیغمبرى که دیدم به تحقیق درخت طوبى را که بلند مى‌شد و بلند مى‌کرد آنان که به او درآویخته بودند بسوى بهشت و دیدم بعضى از ایشان را که درآویخته بود به یک شاخه از آن و بعضى درآویخته بودند به دو شاخه از آن یا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن ایشان مر طاعت را و به درستى که هر آینه مى‌بینم زید بن حارثه را که درآویخته به بیشتر شاخه‌هاى از آن پس آن شاخه‌ها بلند مى‌کند او را به اعلى علیین بهشت پس از این جهت خندیدم و خوشحال شدم پس نگاه کردم بسوى زمین پس قسم به آنکه مرا براستى به پیغمبرى فرستاده که دیدم درخت زقوم را که پایین مى‌رفت شاخه‌هاى او و پایین مى‌برد درآویختگان به او را بسوى دوزخ و دیدم پاره‌اى از ایشان را درآویخته به شاخه‌اى و دیدم پاره‌اى از ایشان که درآویخته به دو شاخه یا به چند شاخه بر حسب فراگرفتن او مر قبایح را و به درستى که هر آینه مى‌بینم بعضى از منافقین را که درآویخته به بیشتر شاخه‌هاى او و آنها فرو مى‌برند او را به اسفل درکات او پس از این جهت روى خود را ترش کردم و پیشانى را درهم کشیدم)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿3﴾ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾
 

در گوشه ی اتاق خود در کارخانه ی هواپیماسای مسافربری هم نشستن و کار خود را انجام دادن این مشکلات را هم دارد که آیا شما به شاخه ای از شاخه های درخت طوبی هم آویزان می شوید یا باید هم مواظبت بفرمایید که نکند خدای ناکرده گرفتار شیاطین انس و جن هم شده و بلکه در این حین و درگیریها یک وقت خود را بیابید که ناخواسته و حتی خواسته از شاخه(های) درخت زقوم هم دارید آویخته می شوید و بلکه شما را دارند هم می آویزند؟! اتفاقاً بنده ی حقیر خیلی هم دلم می خواست می رفتم در کلمه ی طیبه شیخ محدث نوری که این حدیث راجع به ماه شعبان در آن آمده است را پیدا می کردم و اصل آنرا اینجا می آوردم هر چند هم که کتابخانه ی مدرسه ی فقاهت لااقل آنرا بنظر می رسد که نداشته باشد! 

بگذریم، در بحثی که بین عبد السلام و ادوارد ویتن هم قبلاً گفتیم، یک چیز دیگری که توجه را جلب می کند این است که سلام از ویتن می پرسد که آیا سوفوس لی بود که گروه های استثنایی را یافت یا الی کارتن بود یا که بود که گویا ویتن هم در این مورد گفته بوده است که درست یادم باشد که کارتن بوده است! یک بحثی که اینجا می تواند باشد این است که این گروه ها و جبرهای لی استثنایی هم چطور در ابرتقارنها و گرانش کوانتومی می توانند وارد شوند؟ حالا یحتمل شما نخواهید بحث را به گرانش کوانتومی هم بکشانید و بلکه فقط هم در ابرتقارنهایی الکتریکی/ مغناطیسی که N= 1 یا N=4 هم هست آنها را محدود هم کرده و بلکه مایل هم نیستید که ماورای برنامه ی (هندسی) لنگلندز هم بروید. حالا یحتمل بنده ی حقیر متن پریپرینت (preprint) Arakelov geometry on degenerating curves از پروفسور Gerd Faltings را هم اگر پیدا می کردم، یقیناً هم مسئله را از دیدگاه هندسه ی آراکلوف دنبال کردن خودش خیلی می تواند مفید هم باشد همانطوری که بعضی آنرا به حدس BCOV conjecture و نظریه ی کودیرا- اسپنسر هندسه ی جبری و بلکه تقارن آینه ای ریسمانی هم ربطش داده اند.

و اما اینجا یک مسئله ای هم هست که یحتمل بعضی اشکال کنند که این درست است که ما داریم با رئیس صنف الکتریک هم یحتمل معامله ای می کنیم، ولی این بدان معنا هم نیست که همین معامله نیز می تواند با رئیس صنف مغناطیسم هم صورت پذیرد چرا که بالاخره یک دوگانی هم هست بین الکتریسیته و مغناطیسم! موضوع اینجا این است که شما اگر رئیس صنف الکتریک را هم بیابید، آنگاه معلوم هم نیست که آیا بتوانید رئیس صنف مغناطیسم را هم بیابید یا خیر و یحتمل هم گرانش کوانتومی و بلکه مدل استاندارد ذرات فیزیک و حتی ابرتقارن را هم ندانید چطور کار می کنند که بخواهید چنین دوگانهایی را عملیاتی هم کنید و بلکه در این میان دچار اجنه و جن و حتی جنون هم یک وقت دیدید خدای ناکرده کسی شود چرا که راهکارهای درست را هم بلد نیست که مثلاً احزاب هم در این میان چه کاره اند؟! و مثلاً آیا اجنه و جن و بلکه شیاطین انس و جن هم می توانند سعی کنند که وارد احزابی مثل اصولگرا و اصلاح طلب هم شوند و از آنها سوء استفاده هم برند؟

گذشته از مسئله وارد کردن هندسه ی آراکلوف در برنامه ی لنگلندز هم باید توجه داشت که آیا منظور شما از وارد کردن چنین برنامه ی هندسی ای کمک به برنامه ی لنگلندز هم هست یا اینکه مایل هم هستید که حتی بیش از این هم در مسائلی ابرتقارنی و حتی ریسمانی هم مشکلاتی ایجاد کنید که خیلی هم دست و پا گیر شوند و آنگاه اصل ماجرا را هم یادتان برود که چه بوده است که می خواستید ثابت بفرمایید؟ یعنی یک جاهایی هم اگر به عنوان آخرین دارو از قدرت و زور استفاده نشود، یحتمل سعی هم شود از همان اول نیز از قدرت و زور برای حتی امور مادی نیز استفاده شود؛ ولی چون مسائل هندسی و گرانشی و نسبیتی و برنامه ی لنگلندزی و ابرتقارنی و ریسمانی و بلکه حتی الکتریکی/ مغناطیسی را هم سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه خیلی وارد هم نیست که چطور می شود از صفر حالات خلائی به الفهای آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برساند؛ یک مربته دیدید گیر درهمتنیدگیهایی خواهیم شد که در این بین واحد مغناطیسی هم گم می شود و بلکه دیگر خیلی هم بر سالک الی الله روشن نخواهد شد که آیا الان خیلی هم خشکسالی خواهیم داشت یا خیلی هم دچار سیل و طوفان خواهیم شد یا آیا زلزله و آتشفشان و ... هم همراه خواهند شد گذشته از اینکه حالا درختی هم در این میان ریشه کن شده است، یا خیر؟! جنگ چطور؟! جنگ هم خواهیم داشت؟! موضوع اینجا این است که کجا هم قدرت و زور الهی می تواند وارد شود و از جمله کشتی نجات را برای مومنین و مومنات هم فراهم کند همانطوری که کشتی نوح علی نبینا علیه السلام نیز چنین کرد و بلکه در مورد امام حسین علیه السلام نیز می فرمایند که ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. و لذا درهمتندیگیهای مادی و معنوی هم اینجا کدامند در دوگانهای الکتریکی/ مغناطیسی یافتن روئسای صنوف الکتریک و مغناطیسم. یعنی یحتمل برای اینکه با رئیس صنف مغناطیسم هم بخواهید معامله بفرمایید لازم هم باشد که با اوقاف بجای رئیس صنف الکتریک معامله کنید؟! یا فرض بفرمایید که اگر خیلی هم مایلید که اصولگرا باشید و اصلاح طلب هم خیلی نباشید یحتمل بهتر هم هست که به یک باره اعلان هم بدارید که چطور هم حزب اللهی هستید هر چند که دچار اجنه و جن و بلکه شیاطین انس و جن هم شده باشید!

یعنی یک جاهایی هم حتی مسئله را از لجاظات مذاکرات هسته ای نیز بخواهید بررسی کنید همین است که باید هم در نظر گرفت که مسئله چقدر هم عقلایی است و بلکه چقدر هم دچار شیاطین انس و جن شده است؛ و حالا کاری هم نداریم که بخواهیم وارد بحثهایی از قبیل روانپریشیهایی هم شویم که بخواهیم جنون را چطور هم با الکترو شوک دقیقاً معالجه کنیم یا نکنیم. مسئله اینجا این است که وقتی قدرت و زوری که از لحاظ قدرت الهی در حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی هم در نظر گرفته می شود در حدی باشد که بخواهد عظمت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام را نادیده بگیرد و بلکه به مسائلی فرعی هم بپردازد که از آن راه یزیدیان را نیز حاکم بر همه و همه ی عالم هم کند؛ یقیناً هم باید مواظب بود که در این میان سالک الی الله در میان همه ی درهم تنیدگیهای مادی و معنوی خود نیز راهش را گم نکرده و بلکه گمراه و ضاله همراه شیاطین انس و جن هم نشود. و الا که یک وقت دیدید که کار با الکترو شوک هم دیگر درست بشو نباشد آنچنان که وضعیت از روانشناسی و روانپزشکی و روانکاری هم گذشته باشد و به امور اجتماعی و جامعه شناسی هم کشانده شده و اثرات سوء خود را نیز گذاشته باشند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ ‎﴿البقرة: ١٨﴾‏

وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ ‎﴿البقرة: ١٧١﴾‏

وَمَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ عُمْیًا وَبُکْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِیرًا ‎﴿الإسراء: ٩٧﴾‏

 

 

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام [وَلِیِّ اَللَّهِ] اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ عَلِیٍّ اَلْمُرْتَضَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ خَدِیجَةَ اَلْکُبْرَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ ثَارِهِ وَ اَلْوِتْرَ اَلْمَوْتُورَ

 

یَا اِبْنَ مَنْ دَنٰا فَتَدَلّٰى فَکٰانَ قٰابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنىٰ دُنُوّاً وَ اِقْتِرَاباً مِنَ اَلْعَلِیِّ اَلْأَعْلَى لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اِسْتَقَرَّتْ بِکَ اَلنَّوَى بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى اَلْخَلْقَ وَ لاَ تُرَى وَ لاَ أَسْمَعَ [أَسْمَعُ] لَکَ حَسِیساً وَ لاَ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ [لاَ تُحِیطَ بِی دُونَکَ] اَلْبَلْوَى وَ لاَ یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لاَ شَکْوَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [یَنْزَحُ] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّةُ شَائِقٍ یَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لاَ یُسَامَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لاَ یُجَارَى [یُحَاذَى] بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلاَدِ نِعَمٍ لاَ تُضَاهَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لاَ یُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیکَ یَا مَوْلاَیَ وَ إِلَى مَتَى: وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیکَ وَ أَیَّ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَکَ وَ [أَوْ] أُنَاغَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ اَلْوَرَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ مَا جَرَى هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ اَلْعَوِیلَ وَ اَلْبُکَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَى اَلْقَذَى هَلْ إِلَیْکَ یَا اِبْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْکَ بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ] فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَکَ اَلرَّوِیَّةَ فَنَرْوَى مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِکَ فَقَدْ طَالَ اَلصَّدَى مَتَى نُغَادِیکَ وَ نُرَاوِحُکَ فَنَقِرَّ عَیْناً [فَتَقَرَّ عُیُونُنَا] مَتَى تَرَانَا [وَ] نَرَاکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ اَلنَّصْرِ تُرَى أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ اَلْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَکَ هَوَاناً وَ عِقَاباً وَ أَبَرْتَ اَلْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ اَلْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ اَلْمُتَکَبِّرِینَ وَ اِجْتَثَثْتَ أُصُولَ اَلظَّالِمِینَ وَ نَحْنُ نَقُولُ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ

 

 

بعضی واقعاً هم از سر نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر هم اشکال می کنند که روزنامه ی کیهان را چرا می خوانی؟ بنده ی حقیر هم واقعاً فکر می کنم اینها خود هستند که کر و لال و گنگ و کور و بلکه کور دلند. البته یک اشکالی که در منبرها و خطابه ها ما می بینیم از این قبیل است که روایاتی وارد احادیث می شوند که بعد در اثر تکرار و سنت شدن هم جا می افتند و بلکه بصورت فیلم و یحتمل هم کلیپهای تیزری نیز وارد بازار رسانه می شوند و از جمله اینکه در جنگ صفین عمرو بن عاص جلوی حضرت علی ابن ابیطالب امیر المومنین لخت شد. بنظر بنده ی حقیر می رسد که کسی که آنقدر چموش و زیرک هم هست که قرآنها را سر نیزه ها می کند که همه را طرف خود آورد و چرا که ما هم مثل شما مسلمانیم، بعید است که چنین کاری کند و بلکه بیشتر هم میلش به این است که خود امیر المومنین را هم لختش کند و حتی از آن حضرت یک هنرپیشه ی فیلمهای مستهجن هم به جلوه بگذارد! و این کاری هم هست که استکبار امروز نیز حاضر است نه تنها با بشریت کند و بلکه همان را نیز برای کل بشریت و حتی امام زمانش هم می خواهد؛ و که چه؟ که او را تبدیلش هم کند به یک هنرپیشه ی فیلمهای مستهجن و نه فقط یک تماشاچی و مشاهده گر چنین مستهجناتی. 

و این کار استکبار دلیل هم دارد و آن دلیل هم این است که استکبار اصلا تشخیص هم نمی دهد که چرا امام حسین علیه السلام با اهل بیت خود هم به کربلا تشریف فرما شدند؟ امروزه ما جواب را به عینه دریافت هم می کنیم چرا که می بینیم که والدین از سر استیصال و بلکه ندانم کاریهایشان درمی مانند که آیا برای فرزندانشان بالاخره موبایلی هم تهیه کنند یا اینکه بهتر است که این کار را بخاطر مستهجناتی که با آن هم می آید از دسترس بچه ها لااقل دورش هم کنند! مسئله ی مواجهه ی استکبار با مستضعفین است که می فرماید و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارصین. شما مستضعفینی را می بینید که خود ملا و آخوند مکتب نرفته ی بلکه تارک دنیا شده ای هم شده اند که خود هم با تمام قوا مایلند به جنگ استکبار بروند هر چند هم که هنوز درکی از امام مستضعفین خود یا حتی از حضرت موسی علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و علیه السلام نیز نداشته باشند و بلکه حتی صرف و نحوشان را هم هنوز تکمیل نکرده اند! و یک تنه و فرادی یا حتی شده دو تا دو تا هم خود را هوشیار و بیدار و با تمام قوا شارژ و تجهیز هم کرده که به جهاد استکبار روند و مستضعفین عالم را پیروز هم کنند و غافل از اینکه یک رویارویی علمی و از روی حکمت حتی در فلسفه و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی با استکبار جهانی داریم که اصل کار رویارویی موسوی و فرعونی اینکه انا ربکم الاعلی هم بالاخره کیست؟ این تا روز قیامت و ظهور پر برکت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هنوز باقی است! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَٰلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّىٰ تُؤْفَکُونَ ‎﴿الأنعام: ٩٥﴾‏

 

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام [وَلِیِّ اَللَّهِ] اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ عَلِیٍّ اَلْمُرْتَضَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ خَدِیجَةَ اَلْکُبْرَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ ثَارِهِ وَ اَلْوِتْرَ اَلْمَوْتُورَ

 

یَا اِبْنَ مَنْ دَنٰا فَتَدَلّٰى فَکٰانَ قٰابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنىٰ دُنُوّاً وَ اِقْتِرَاباً مِنَ اَلْعَلِیِّ اَلْأَعْلَى لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اِسْتَقَرَّتْ بِکَ اَلنَّوَى بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى اَلْخَلْقَ وَ لاَ تُرَى وَ لاَ أَسْمَعَ [أَسْمَعُ] لَکَ حَسِیساً وَ لاَ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ [لاَ تُحِیطَ بِی دُونَکَ] اَلْبَلْوَى وَ لاَ یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لاَ شَکْوَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [یَنْزَحُ] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّةُ شَائِقٍ یَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لاَ یُسَامَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لاَ یُجَارَى [یُحَاذَى] بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلاَدِ نِعَمٍ لاَ تُضَاهَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لاَ یُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیکَ یَا مَوْلاَیَ وَ إِلَى مَتَى: وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیکَ وَ أَیَّ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَکَ وَ [أَوْ] أُنَاغَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ اَلْوَرَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ مَا جَرَى هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ اَلْعَوِیلَ وَ اَلْبُکَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَى اَلْقَذَى هَلْ إِلَیْکَ یَا اِبْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْکَ بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ] فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَکَ اَلرَّوِیَّةَ فَنَرْوَى مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِکَ فَقَدْ طَالَ اَلصَّدَى مَتَى نُغَادِیکَ وَ نُرَاوِحُکَ فَنَقِرَّ عَیْناً [فَتَقَرَّ عُیُونُنَا] مَتَى تَرَانَا [وَ] نَرَاکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ اَلنَّصْرِ تُرَى أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ اَلْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَکَ هَوَاناً وَ عِقَاباً وَ أَبَرْتَ اَلْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ اَلْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ اَلْمُتَکَبِّرِینَ وَ اِجْتَثَثْتَ أُصُولَ اَلظَّالِمِینَ وَ نَحْنُ نَقُولُ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ

 

 

یکی از کارهای جدّیِ حفاظت از محیط ‌زیست، مسئله‌ی آب و خاک است. خیلی‌ها غافلند از اینکه آب و خاک دو ثروت عظیم ملّی است، دو ذخیره‌ی حیاتی همه‌ی ملّتها است در همه‌ی کشورهای عالم؛ نباید با اینها مسرفانه برخورد کرد و نباید خاک را تخریب و نابود کرد. بنابراین، رفتار مسرفانه‌ی با آب و خاک مطمئنّاً ضربه‌ی به منافع ملّی است. البتّه سیاستها و روشهای فراوانی وجود دارد برای استفاده‌ی بهینه‌ی از آب و استفاده‌ی بهینه‌ی از خاک؛ اینها معلوم است برای اهلش؛ کسانی که در این زمینه سررشته دارند بایستی مسئولین را هدایت کنند، کمک کنند و مسئولین به این مسئله توجّه کنند.

یک موضوع دیگری که در باب حفاظت از محیط زیست مورد نظر است، مسئله‌ی حفاظت از حیات وحش است. اینکه نسبت به حیات وحش و حیواناتی که در سرتاسر کشور در جنگلها، در بیابانها، در دشتها متفرّقند، بی‌تفاوت باشیم، قطعاً به ضرر منافع ملّی است. مسئله‌ی شکار غیر قانونی را باید جدّی گرفت. در شرع مقدّس اسلام، شکار فقط در صورتی که کسی برای تغذیه نیاز به شکار داشته باشد مجاز است؛ در غیر این مورد، اصلاً شکار مجاز نیست، شرعاً اجازه‌ی شکار داده نشده. شما در کتابهای فقهی که نگاه کنید، میگویند نماز در سفری که برای شکار انجام میگیرد تمام است؛ یعنی سفر، سفر حرام است؛ معنایش این است دیگر؛ یعنی این کار یک کار خلاف است. این را باید توجّه کرد؛ بحث حیات وحش بسیار مهم است.

...

یک موضوع دیگری که آن هم مربوط میشود به محیط زیست، توسعه‌ی انرژی‌های غیر فسیلی است؛ یعنی انرژی‌هایی که متّکی به نفت نیستند، مثل انرژی هسته‌ای که امروز در دنیا روزبه‌روز بیشتر دارد رواج پیدا میکند و در اطراف ما کشورهای مختلف دارند به سمت انرژی هسته‌ای حرکت میکنند. انرژی خورشیدی، انرژی بادی و مانند اینها چیزهای لازمی است که البتّه محیط زیست در این زمینه تأثیر دارد، لکن دستگاه‌های دیگر مثل وزارت نیرو و دیگران هم نقش بسیار مهمّی در این مورد دارند که همه بایستی به این وظیفه عمل کنند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی پس از کاشت نهال در روز درختکاری ۱۴۰۰/۱۲/۱۵

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49725

 

 

یک وقت هست که سفری، سفر حرام هم هست و لذا نماز را هم باید تمام بخواند آنچنان که فرض هم بفرمایید که بغیر از سفر شکار مثلاً می خواهد هم که برود تایلند برای فسق و فجور. و اما یک وقت هست که سفرش، سفر معصیت یا حرام هم نیست چرا که فرض بفرمایید که لازم هم نیست که به دور دستها هم سفر کند و بلکه برای او از دور دستها هم هر آنچه خواهد اینترنتی برایش می آورند! خوب، اینجا سوال این است که آیا نماز او هم اینجا باید تمام باشد یا اینکه واقعاً هم به دور دستها نیز سفر کرده است هر چند که سفرش از روی معصیت و حرام هم نباشد و لذا باید نمازش را هم کامل بخواند یا شکسته؟ 

این باز یک مسئله است ولی مسئله ی دیگر این هم هست که هر چند که او خیلی هم از روی هوشیاری نیز دارد به مسائل علمی اینترنتی هم می پردازد ولی بالاخره غافل و بلکه جاهل هم هست که آیا چقدر هم شیاطین انس و جن دارند همه ی اعمال او را از جمله اینترنتی نیز رصد می فرمایند؟ و لذا آیا بر چنین غافل جاهلی هم لازم است که نمازش را باز هم شکسته بخواند یا بلکه وارد حیطه ی حرام و معصیت هم شده است و باید نمازش را تمام هم بخواند هر چند که خودش هم غافل و جاهل است و حتی به پت و مت و بلکه به مستهجناتی هم که مثلاً وسط فیلم هندسه ی آراکلوفِ گرِد فالتینگ و قبل از فشردن دگمه ی ارسال نظر هم می فرستند و بلکه تاییدیات چپ و راست اینکه آیا بالاخره شمای استفاده کننده ی فیلمها و برنامه هایی از اینترنت انسان هم هستید و ...، توجهی چندان هم ندارد و بلکه غافل و جاهل هم نسبت بدانها خود را نشان می دهد و ...؟!

نکته ی مهم راجع به ربط مسئله به آب و خاک و بلکه انرژی هسته ای در اینجا است که مسئله ی سه جسم و گرانش کوانتومی نیز اینجا چقدر به کل قضایا هم ربط دارد همانطوری که بنده ی حقیر هم گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم نشسته ام و دارم کارهای خودم را نیز می کنم و بلکه در کل کائنات و از جمله نیز کیهانشناسی و نجوم و اخترفیزیک هم چقدر این مسائل دخیل است؟! حالا بنده ی حقیر هم یحتمل در محاسبه ی کارها و اعمال خود غافل و بلکه جاهلم ولی از آن طرف هم آیا چقدر هم در رابطه ی بنده ی حقیر با امام زمان عجل الله فرجه الشریف تاثیرگذار است و بلکه روی سلامت روح و جان و اعصاب و روان جسم هم تاثیرپذیر است؟ یعنی اگر یک تکه زمین کشاورزی را هم برای مصارف دیگری تبدیلش کنند این می تواند در امور کشاورزی و بلکه کشوری تاثیراتی هم داشته باشد ولی آیا همین مسائل ریز و خیلی هم فوق ریز وقتی در مورد ارتباطات مردم در کشور و حتی سطوح کلان جهانی و بین المللی در نظر گرفته شوند آیا تاثیراتی هم در روابط حتی زناشویی و بلکه ازدواج و طلاق جوانان و بلکه حتی مسن ترها هم نخواهند داشت؟ یا آیا مسئله این است که اسلام هم بلد نیست که به اندازه ی کافی لیبرال دموکرات هم باشد در عین حالی هم که شاگرد و طلبه و دانشجو سعی هم دارد که از صفر نشستن پای درسهایش بالاخره حتی الامکان هم به الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد یا نزدیک شود یا حتی المقدور در امور ریاضی فیزیکی فلسفه ی تحلیلی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که دیگر آیا باز هم نتواند خبره هم شود؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابیین عنه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته 38007

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ‎﴿الجن: ١﴾‏

 

 

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُوسَى کَلِیمِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عِیسَى رُوحِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ علیه السلام [وَلِیِّ اَللَّهِ] اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ مُحَمَّدٍ اَلْمُصْطَفَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ عَلِیٍّ اَلْمُرْتَضَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ فَاطِمَةَ اَلزَّهْرَاءِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ خَدِیجَةَ اَلْکُبْرَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ ثَارِهِ وَ اَلْوِتْرَ اَلْمَوْتُورَ

 

یَا اِبْنَ مَنْ دَنٰا فَتَدَلّٰى فَکٰانَ قٰابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنىٰ دُنُوّاً وَ اِقْتِرَاباً مِنَ اَلْعَلِیِّ اَلْأَعْلَى لَیْتَ شِعْرِی أَیْنَ اِسْتَقَرَّتْ بِکَ اَلنَّوَى بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّکَ أَوْ ثَرَى أَ بِرَضْوَى أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَى اَلْخَلْقَ وَ لاَ تُرَى وَ لاَ أَسْمَعَ [أَسْمَعُ] لَکَ حَسِیساً وَ لاَ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ تُحِیطَ بِکَ دُونِیَ [لاَ تُحِیطَ بِی دُونَکَ] اَلْبَلْوَى وَ لاَ یَنَالَکَ مِنِّی ضَجِیجٌ وَ لاَ شَکْوَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَازِحٍ مَا نَزَحَ [یَنْزَحُ] عَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ أُمْنِیَّةُ شَائِقٍ یَتَمَنَّى مِنْ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ ذَکَرَا فَحَنَّا بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ عَقِیدِ عِزٍّ لاَ یُسَامَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ أَثِیلِ مَجْدٍ لاَ یُجَارَى [یُحَاذَى] بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلاَدِ نِعَمٍ لاَ تُضَاهَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لاَ یُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیکَ یَا مَوْلاَیَ وَ إِلَى مَتَى: وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیکَ وَ أَیَّ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَکَ وَ [أَوْ] أُنَاغَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ اَلْوَرَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ مَا جَرَى هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ اَلْعَوِیلَ وَ اَلْبُکَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَى اَلْقَذَى هَلْ إِلَیْکَ یَا اِبْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْکَ بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ] فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَکَ اَلرَّوِیَّةَ فَنَرْوَى مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِکَ فَقَدْ طَالَ اَلصَّدَى مَتَى نُغَادِیکَ وَ نُرَاوِحُکَ فَنَقِرَّ عَیْناً [فَتَقَرَّ عُیُونُنَا] مَتَى تَرَانَا [وَ] نَرَاکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ اَلنَّصْرِ تُرَى أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ اَلْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَکَ هَوَاناً وَ عِقَاباً وَ أَبَرْتَ اَلْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ اَلْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ اَلْمُتَکَبِّرِینَ وَ اِجْتَثَثْتَ أُصُولَ اَلظَّالِمِینَ وَ نَحْنُ نَقُولُ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ

 

شیرین سخن شکر فسانه

کین قصه نهاد در میانه

افسانه پوست چون فرو خواند

از پوست برون چنین سخن راند

کان خورده چو دف طپانچه بر پوست

در ناله ز دست فرقت دوست

می گشت به کوه و دشت یکچند

از دوست همی به پوست خرسند

چون پوست نشان ز دوست می داد

خود را تسکین به پوست می داد

وان دم که زمانه کند ازو پوست

وان نیز به کف نماندش از دوست

می برد به سر به کام دشمن

نی دوست به بر نه پوست بر تن

بی دوست که بود رفته جانی

بی پوست چه بود استخوانی

چون یکچندی بر این برآمد

دودش ز دل حزین برآمد

یک روز به وقت نیمروزان

شد پیش شبان ز درد سوزان

چون سایه به زیر پایش افتاد

برداشت ز سوز سینه فریاد

کای چاره گر درون ریشم

روزی عجب آمده ست پیشم

در حال دلم نظاره ای کن

مردم ز فراق چاره ای کن

زین پیش ز هجر مرده بودم

جان را به اجل سپرده بودم

انفاس توام به لطف بنواخت

وز نو چو مسیح زنده ام ساخت

افکن نظری دگر به کارم

کامروز همان امید دارم

بگریست به درد کای جوانمرد

سر تا به قدم همه غم و درد

ز اندوه تو شد مرا جگرخون

وز درد تو اشک من جگرگون

بختت به مراد دل رساناد

بر مسند دولتت نشاناد

از هیچ مقام و هیچ جایی

زین بیش نبینمت دوایی

کان نقش بدیع کلک تصویر

وان شیرین تر ز شکر و شیر

هر اول هفت وقت شامی

از شیر رمه پزد طعامی

خاصه پی طعمه گدایان

از خوان سپهر بینوایان

هر کس که بود در آن حوالی

از سفره رزق دست خالی

آرند به آستان او روی

از خوان نوال او غذا جوی

مالد سر آستین خود باز

قسامی آن به خود کند ساز

کفلیز به کف طعام سنجد

در کاسه هر کس آنچه گنجد

دارند آندم در آن گذرگاه

بیگانه و آشنا همه راه

امشب هنگام کام بخشیست

بی شامان را طعام بخشیست

برخیز تو نیز کاسه بر کف

خود را افکن به سلک آن صف

باشد که طفیل هر گدایی

زان مایده ات رسد نوایی

مجنون چو شنید این بشارت

برخاست به موجب اشارت

بگرفت به کف شکسته جامی

می زد به حریم دوست گامی

آن دلشده چون رسید آنجا

صد دلشده بیش دید آنجا

بر دست گرفته کاسه یا جام

دریوزه گرش ز خوان انعام

هر کس ز کف چنان حبیبی

می یافت به قدر خود نصیبی

مجنون از دور چون بدیدش

عقل از سر و جان ز تن رمیدش

بی خود شد و میل خاک ره داشت

خود را به حیل به پا نگه داشت

چون نوبت وی رسید بی خویش

آورد او نیز جام خود پیش

لیلی وی را چو دید بشناخت

کارش نه چو کار دیگران ساخت

ناداده نصیب ازان طعامش

کفلیز زد و شکست جامش

مجنون چو شکست جام خود دید

گویا که جهان به کام خود دید

آهنگ سماع آن شکستش

چون راه سماع ساخت مستش

می بود بر آن سرود رقاص

می زد با خود ترانه خاص

العیش که کام شد میسر

عیشی به تمام شد میسر

همچون دگران نداد کامم

وز سنگ ستم شکست جامم

با من نظریش هست تنها

زان جام مرا شکست تنها

بیهوده شکست من نجسته ست

کارم زشکست او درست است

آن سنگ که زد به جام من فاش

زان کاسه سرشکستیم کاش

تا در صف واقعان این راز

جاوید نشستمی سرافراز

گر جام مرا شکست یارم

آزردگیی جز این ندارم

کان لحظه مرا که جام بشکست

آزرده نگشته باشدش دست

صد سر فدی شکست او باد

جانها شده مزد دست او باد

از خنجر مهر او دلم چاک

وز هر چه نه مهر او دلم پاک

 

عبد الرحمن جامی

 

این خیلی مسئله ی مهمی هم هست که حاج آقا بر منبر بفرمایند:

اگر بر من نبودش هیچ میلی 

چرا ظرف مرا بشکست لیلی

و همان موقع هم می بینیم که دم در مسجد که دارند شیرینی و شربت هم ی دهند گویی جلسه ای روانکاوی از بحثهای مقام لیلی و مجنون هم جاری می شود که در عالم خود نظیر هم ندارد. موضوع این است که در داستان لیلی و مجنون که ذراتی هم وارد شده اند از قبیل ذرات درمانی هر کدام از آنها، آنگاه چه کنیم که اگر مریضی هم به الکترو شوک نیز افتاد بتواند درست تشخیص هم دهد که آیا مسئله شیاطین جن و انس هم بوده اند که او را به این روز انداخته اند یا اینکه خیر؛ مسئله از رواندرمانی و روانکاوی هم آنطرفتر رفته است و بهتر هم هست که همان الکتروشوک را استفاده کنیم تا بلکه بیمار از افسردگی خود بیرون هم بتواند بجهد! البته اینجا اگر بیمار هم مشکلش از این نوع است که سر جن 5000 ساله را هم نزد دکتر احمدی نژاد برده است و آنگاه او را دستگیر کرده و بلکه به بیمارستان اعصاب و روان هم منتقلش کرده اند برای شوک درمانی، باز هم این سوال پا بر جا است که بالاخره آیا نامه ی به وزیر امور خارجه آقای دکتر امیر عبداللهیان برای ملاقات با ایشان هم هیچ گاه به دست ایشان رسیده است و بلکه ملاقاتی هم در کار بوده است؟

مسئله ی دیگر این نیست که چرا حالا سر جن 5000 ساله را نزد دکتر برده اند و نه مثلاً جنی که سنش هم بیشتر یا کمتر بوده است؛ و بلکه مسئله این هم هست که آیا قدمت جن و انس هم دوشا دوش هم یکی است یا اینکه یکی قدمتش از دیگری بیشتر هم هست؟ و هنوز مسئله ی دیگر این است که لزوماً اینکه کسی جنی را ملاقات کرده باشد معنایش این نیست که مجنون و بلکه دیوانه هم هست. یعنی ما امروزه روز خیلی هم می بینیم که افرادی حتی در نزد ما حضور هم ندارند ولی می تتوان با آنها یک طرفه و بلکه دو طرفه هم تماس گرفت از قبیل رادیو و تلویزیون و تلفن و موبایل و اینترنت و سینما و .... و خوب اینها که بعضی اشکال هم می کنند که جن نیز نیستند و بلکه انس هم هستند هر چند که حتی فیلمی راجع به ملاقاتهای جن و انس هم می توانند بسازند و .... موضوع این است که طرف چه موقعی هم منطقش را از دست داده است و بلکه احتیاج به کمک روانپزشک و روانکاو و رواندرمانی و بلکه شوک درمانی و ... هم دارد؟! چه موقعی هم قلبش ناراحت شده است و بلکه چه موقعی هم دیابت گرفته و بلکه احتیاج به انسولین درمانی دارد؟ یا اینکه خیر؛ مسلئه صرفاً یک فیلم ترسناک است که مشاهده گر هم باید شجاعت خود را تقویت کند تا بلکه بتواند هم فیلم را به تماشا بنشیند گذشته از اینکه یکی هم وسط فیلم یک ماسک ترسناکی زده است و یک پخی وحشتناک هم توی شکم مشاهده گر می کند که حالا آیا شش متر بپرد هوا یا خیر؟!

خوب، این مسئله یحتمل برای یک آدم بی سر پناهی هم که یک بار لااقل از گوشه ی پارک پیدایش کرده اند و به گفته ی خودش به زندان برده شده و از آنجا هم روانه ی بیمارستان روانی شده است و الکترو شوک درمانی هم داشته است، آیا همان طوری هم هست که اصلا چنین وقایعی برای او حادث هم نشده اند؟ و بالاخره هم به هر کدام از اینها چطور هم باید کمک کرد و بلکه جلساتی از نوع جلسات رواندرمانی و روانکاوی هم گذاشت و فکر درمان درد آنها هم بود؟! یحتمل گاهی اگر فرصت برای رواندرمانی هم نباشد و وضعیت روحی روانی مریض هم رو به بهبودی نرود و بلکه اوضاع اقتصادی هم خرابتر شده و بلکه لااقل سایه ی جنگ و کشت و کشتار هم بر سر همه و همه دوران برداشته باشد، آنگاه یحتمل اشکال هم شود که راوی داستان آیا حق دارد که چنین حقایقی را برای آیندگان هم دوباره روایت کند که دوباره و بلکه چند باره هم همان آش و همان کاسه باز هم تکرار شوند؟ یعنی بعضی هم راوی را یحتمل متهم کنند که تقصیر تو است که از جنگ و نابسمانیهای اقتصادی و بی خانمانی و لامذهبیها و پست تر از حیوانیتها و امثالهم هم می گویی و اجازه هم نمی دهی که مردم خیالشان بقدری راحت هم شود که بتوانند حتی به زندگی عادی و نرمال خود هم حتی المقدور بپردازند! و بلکه جن و مجنون هم خود همان راوی داستان است و لا غیر!

اینجا باید هم توجه بسیار داشت که بعضی یحتمل بدرستی هم حتی تخیلاتشان نیز کار نمی کند و بلکه درتوهمات خودشان هم آنقدر غرق شده اند که کلاً غافلند و بلکه در جهل خود غوطه هم می خورند. ولی خوب، شما این مسئله را هم فرض بفرمایید که اگر بنده ی حقیر گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم نشسته ام و دارم کارم را هم می کنم هر چند هم که کارخانه هنوز روی پای خود هم پا بر جا نشده است که قرص و محکم هم بایستد، آیا آنگاه تقصیر بنده ی حقیر هم هست که از راه اندازی کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم دارم جلوگیری می کنم؟ یا آیا تقصیر بنده ی حقیر هم هست که همکارم در دیگر اتاق کارخانه نیز دچار توهماتش شده است و بلکه فرض بفرمایید شدیداً هم افسرده شده است و احتیاج به کمک و مشاوره ی روانشناسی و بلکه روانپزشکی هم دارد؟ این یک سوال است! ولی سوال سخت تر این هم هست که حالا که همکار ما اینچنین هم مبتلا شده است، بنده ی حقیری هم که همکار او هستم باید چه کنم؟ آیا باید آنقدر هم صبر کرد تا متوجه شد که سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه ای که خیلی هم می خواهد از نظر تئوری و نظری و بلکه عملی و علمی هم از صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد و حتی المقدور هم میل کند، آنگاه بالاخره متوجه هم شد که ایشان پیش نیازهای دروس را نداشته اند یا صلاحیت رسیدن به اجتهاد را نداشته اند یا اصلا در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم حتی به ریاضی فیزیک خود هم نپرداخته اند.

و از طرفی هم بعضی حتی اشکال می فرمایند که خیلیها در فلسفه های تحلیلی فقط هم به انتشار مقالات ریاضی و حالا یحتمل هم فیزیکی که شامل نجوم و اختر فیزیک و امثالهم هم می شوند می پردازند و حتی وارد حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم نمی شوند و بلکه به عمرشان هم راجع به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نشنیده اند؛ ولی از دانشمندان درجه ی یک عالم هم محسوب می شوند برای اینکه در کارشان خیلی هم جدی و بلکه خبره اند. خوب، اینجا تکلیف چیست؟ آیا آن دانشمند نمی داند چطور به اویی که در گوشه ی پارک گیر کرده است و بلکه حتی از لحاظات رواندرمانی هم حتی المقدور احتیاجات روانی اش را یاری برساند و بلکه حتی پای منبر هم بنشیند و از وعظ و خطابه های آن نیز بهره مند هم شود و .... آیا یک شقاقی هم یک جاهایی یحتمل رخ می دهند و بلکه حتی اسلام را هم حاشا می کنند و بلکه اولویتها هم کدامند؟ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿توبه: 61﴾

 

بنده ی حقیر نمی دانم که این کیست که اینجوری هم می آید بیخودی اظهار فضل هم می کند و هویت خود را هم پنهان می کند و راننده اش را هم گویی دارد به رخ همه و همه می کشد که چقدر هم بلد است و دیگر هیچ کس هم مثل او اینطوری بلد نیست و .... نمونه اش همین نظر قبل را عرض می کنم که نمی دانم چه کسی بوده است که این نظر را گذاشته است و رفته است و گویی همین الان هم که بنده می خواستم بدلایلی چیز دیگری هم بنویسم و نظری دیگر هم بدهم برایم نظر گذاشته اند. مسئله این است که ما برداشتم از رصد خانه ی مراغه همینقدر هم هست که شبکه ی خبر مثلاً راجع به تاریخ رصد خانه می گوید. و آنگاه شما حساب کنید که وقتی فلان خواننده ی حتی زن هم دارد آوازش را می خواند در واتس آپ و امثالهم در شبکه های اجتماعی زیر نویس برایش می گذارند که همه و همه هم بهتر آنرا درک کنند و بفهمند و لذت هم ببرند ولی در برنامه ی راجع به رصد خانه ی مراغه و خواجه نصیر الدین طوسی و نجوم هم شما دیگر نمی بینید که زیرنویسی هم داشته باشد و متن هم در دسترس بیننده ی برنامه قرار گیرد و .... و چرا؟ چون حوصله هم می خواهد و چرا که نرم افزارهای تبدیل صوت به متن ماها هم یحتمل خیلی خوب کار نمی کنند که لااقل تقریبی هم که شده یک چیزی تحویلمان دهند و بعد همان را زیرنویسش کنیم؛ و بگذریم که یحتمل سناریوی برنامه بصورت متنی هم قبلاً تهیه شده است و در دسترس می باشد و خیلی هم حوصله آنچنانی نخواهد که با این همه ابزارآلات مدرن تلویزیونی و زیرنویسی و ... متن آنرا زیرنویسش هم کنند. همینطوری یک چیزی را سر هم بندی می کنیم و یا علی از تو مدد! انگار که یک مشته برده یا بچه گداهای کنار خیابان هم که غذا ندارند بخورند با صورتی زخم و زیلی و ماشینشان هم در راه افغانستان به تهران چپ کرده و لذا پا و یا دستشان هم فلج شده و مدرسه هم نمی روند و بی سواد هم هستند قرار است برنامه را مشاهده کنند و فرقی هم نمی کند حالا زیر نویس هم متن از جمله داشته باشد یا نداشته باشد و بلکه کیفیت برنامه هم چطور است یا نیست .... حالا محمد رضا ستاره و حامد عدمی هم چطوری از نزدیکیهای مراغه اقل کم یک بار یحتمل رد شده اند دیگر بماند و اینکه حالا استنلی دسر و بایرام تکین هم چه ربطی به همه ی اینها دارند و ....  اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا اللهَ

با سلام، حرمت در علم آن است که بعد از این همه سال یعنی حدود شصت سال لااقل اینقدر هم احتمالات را در نظر می گرفتید که بلکه اگر نجف هم می رفتید و آنجا واقعاً هم علم می آموختید و بلکه حتی یحتمل مجتهد هم می شدید برایتان بهتر نمی بود؟ از راننده تان بپرسید که بالاخره آیا ما دو تاییهایی ستاره گون هم داریم که از آنها مثل شمعهایی در آسمان برای بهره برداریهای نجومی هم  استفاده می شوند و لذا خورشید هم یحتمل یک دوتایی ای باشد که ما آن دوقلوی دیگرش را هنوز کشف هم نکرده ایم چرا که آنقدر در طبیعیات خود غرق شده ایم که دیگر حتی ماوراء الطبیعه ی لازم برای همان طبیعیات را هم درک نمی کنیم! آن وقت هم یکی برجهای دوقلو می سازد و دیگری بدان حمله هم می کند و بعد هم می آیند از جمله نجف و افغانستان را اشغال هم می کنند و ...

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى‌ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ (النور: 30)

 

شاعر مداح اهل بیت جناب محمد رضا آقاسی می فرماید "ای همسر عزیز مصر"، "ای همسر عزیز مصر"، دست از دامان یوسف بردار. حالا بنده ی حقیر اینجا اسم خاص همسر عزیز مصر را مخصوصاً هم نیاوردم چرا که گفتم یحتمل بهتر هم هست که از سنتی که قرآن بنا نهاده و اسم آن زن را نیاورده است پیروی کنم. این آیه خطاب به مومنین هم هست که بقول معروف لطفاً چشم چرانی هم نفرمایید. و اما اینکه مومنین دیگر چرا اینطور هم دعوت به تقوا شده اند از آنجا نشات هم می گیرد که مثل همسر عزیز مصر هم که با حضرت یوسف علی نبینا محمد مصطفی علیهم السلام هم آنچنان که مثل برده ی خود هم فرض و رفتار کرد رفتار نفرمایید؛ چرا که در حقیقت دارید ای مومنین با حضرت یوسف زهرا علیهم السلام هم همان کار را می کنید و بلکه او را به بردگی زر خرید هم گرفته اید! آمریکا تحریم می کند، و ما آنرا به تحریم سپاه برداشت می کنیم؛ بابا خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف را دارد تحریم می کند. خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دارد تحریم می کند؛ این را چطور ما نمی بینیم و درک نمی کنیم؟ یا درک می کنیم ولی مثل آدمهایی که کر و لال و کورند رفتار هم می کنیم و بلکه همانطوری که پیغمبر را ساده فرض کرده بوده اند و بدتر از او یوسف زهرا علیهم السلام را هم به سادگی گرفته اند! آمریکا است که دارد این کار را می کند یا مومنین در باصطلاح ایمانشان هم دارند با هم مسابقه می دهند که از امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پیشی گرفته و بلکه خودشان هم بشوند همه کاره ی عالم تا بلکه بالاخره آن حضرت هم تشریف فرما شده و حکومت کریمه ی آن حضرت را نیز تحویلشان فرمایند و ... وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُواْ مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿توبه: 61﴾ اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله

وَإِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّىٰ یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَإِمَّا یُنسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَىٰ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ‎﴿الأنعام: ٦٨﴾‏

 

 

وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وُلْدِهِ أَنْبِیَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْیِ مِیثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِیغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَیْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ احْتَالَتْهُمُ الشَّیَاطِینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ یُرُوهُمُ الْآیَاتِ الْمُقَدَّرَةَ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَایِشَ تُحْیِیهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِیهِمْ

وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَیْهِمْ وَ لَمْ یُخْلِ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ أَوْ کِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا کَثْرَةُ الْمُکَذِّبِینَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّیَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ

 

نهج البلاغه ترجمه مرحوم فیض الاسلام، ص 33

http://lib.eshia.ir/11479/1/33

 

 

دیگر سخنران محترم امشب یا بهتر است بنده ی حقیر بگویم دیشب چرا که از نیمه شب هم گذشته است، جناب مهندس محمد علی شکوهیان راد بودند که بنده داشتم به این سخنرانی دیگر ایشان هم در مورد جهاد تبیین نیز گوش می کردم:

https://shokoohian.ir/MultiMedia/Sound/1400-11-20_Jahad_Tabyin.mp3

 

و در ضمن مقالاتی و از جمله مقاله ی زیر را هم نگاهی می انداختم که راجع به حدس BCOV است:

https://arxiv.org/abs/1911.06734

نویسنده ی اول مقاله یک سخنرانی ای دارد که بنده ی حقیر هندسه ی آراکلوف را سرچ می کردم دیدم  اسلاید شویی در این زمینه دارند که به این حدس بی سی او وی اشاره هم می فرمایند و خیلی واضح و قابل فهم هم بدان اشاره می کنند طوری که در آخر مسئله را به همین حدس هم در تقارن آینه ای وصل می فرمایند. و لذا بنده کنجکاو هم شدم که مسئله چیست و مقاله ی مورد بحث بی سی او وی سال 94 همان مقاله ی مربوط به نظریه ی کودیرا- اسپنسر هم هست که ما قبلاً هم بحثش را لااقل به اندازه ی سر سوزنی یادم هست که جایی در همین وبلاگ گفته ایم و ....

 

و لذا از آنجایی که فایل سخنرانی کمی اکو هم دارد خیلی خوب متوجه آن نشدم ولی یحتمل بعداً چرا که حالا که خیلی دیر است، دوباره و بلکه سه باره هم آنرا گوش کنم! ایشان در سایتشان به تدریس یک مسئله ای اشاره می کنند به اسم over clock که علی القاعده باید هم مربوط شود به نرخ سرعت پروسسرها در رایانه ها! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلَانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ٢٨٦﴾‏

 

دنبال لغت "نسی" می گشتم، 23 مورد آمده است که یکی از آنها هم این آیه ی مبارکه ی 286 البقره است که در ضمن سایت کتابخانه ی مدرسه فقاهت هم صبحی اسقاط شده بود دوباره نمی دانم چرا. 

بنده رفتم به سخنرانیهایی که راجع به خیانتهای دکتر حسن روحانی هم بود که یکی از آقایان هم استاد حسن غضنفری بودند. ببینید بنده به آقای روحانی رای ندادم و زیاد هم دل خوشی از ایشان ندارم با اینکه نه ایشان به بنده به معنای خاص و عام کلمه بدی ای کرده اند و نه تا آنجایی که بنده می دانم به ایشان بدی ای کرده ام. ولی اینجا یک بحثی که مطرح است این است که فرض بفرمایید که این توطئه های خیانت آمیزی که مطرح هم شده اند، درست باشند. موضوع این است که پس چطور ایشان هم توانستند رئیس جمهور شوند و هم اینکه توانستند 8 سال دوام بیاورند و آنگاه هیچ کس هم این خیانتها را نفهمید و ایشان به همین راحتی هم قسر در رفتند و خلاص! نکته اینجا این است که به هر حال، هیچ کس معصوم نیست و اشتباه و بلکه یحتمل هم گناه کرده باشد؛ ولی مسئله این است که اگر کسی در حد ریاست جمهوری هم اشتباهاتی و گناهانی کرده است که گناهکار شناخته می شود، خوب آنگاه نه آقای خامنه ای و نه مجلس و نه قوه ی قضاییه و نه وزارت اطلاعات و نه شورای نگهبان و نه هیچ کس هم متوجه نشده است که این گناهان کدامند؟ البته بنده ی  حقیر سعی هم کردم که وسط حرفهای ایشان با قطع سخنرانیشان بپرسم که وزارت اطلاعات ما می تواند روح الله زم را دستگیر هم کند و می تواند ریگی را از آسمان در هواپیمایش به زمین هم بنشاند ولی نه وزارت اطلاعت و نه مجلس و نه هیچ کس دیگری هم نمی تواند چنین خائنی را استیضاحش کند؟ و البته یحتمل بعضی هم بنظرشان رسید که گناه از بنده بوده است که حرف استاد را قطع کرده ام و آخرش هم وقت کم آوردند که باز هم سوال دیگری خیلی نمی شد پرسید! ولی وقتی بطور خصوصی به استاد غضنفری گفتم که چطور چنین چیزی ممکن است، ایشان فرمودند که از سالهای مثلاً 95 یا 96 هم ایشان در این موارد بحث کرده اند ولی کسی هم گوش نداده است!

و اگر چنین نظریه های توطئه هایی خیانتی هم صحیح باشند که  بعد اگر هر رئیس جمهوری که می خواهد بیاید سر کار و هر کس هم که می خواهد باشد و حتی پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و معصوم هم که می خواهد که باشد که آنگاه بعد از اینکه دوره ی ریاست جمهوری ایشان هم تمام شد؛ باز هم نمی شود همین آش و همین کاسه؟ یعنی آیا این شکاف بین دولت و مردم مدام بیشتر هم نخواهد شد تا اینکه به یک آستانه ی انفجاری هم خواهد رسید و ...؟ البته بنده ی حقیر یحتمل بیش از اندازه هم مسئله را دارم ساده انگاریش می کنم و بلکه مسائل از نوع پیچیده تری هم هست و بلکه این بنده ی حقیر هم هست که سر در نمی آورد که چی به چی است! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا نَسِیتُ وَلَا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْرًا ‎﴿الکهف: ٧٣﴾‏

 

الگوهای تبیینی

انبیای عظام (صلوات الله علیهم)؛ سر سلسله داران تبیین

امیرالمومنین درباره ی علت بعثت پیامبران، جمله ای در نهج البلاغه ی شریف دارد که خیلی باید درباره ی آن تامل کرد؛ میفرماید: لیستاءدوهم میثاق قطرته؛ پیامبران انسانها را وادار میکنند به اینکه آن معاهده ی فطری را که در نهاد بشر نهاده شده است عمل کنند، اعتراف کنند به آن معاهده؛ خدای متعال از بشر خواسته است که آزاد باشد، با عدالت زندگی کند، با صلاح زندگی کند، بندگی غیر خدا را نکند. لیستاءدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسیّ نعمته؛ نعمت فراموش شده را به یاد انسانها بیاورند؛ این نعمتهای الهی. ما از نعمت وجود نعمت سلامت، نعمت خِرد، نعمت خُلقیّات نیکویی که خدای متعال در نهاد انسان به ودیعه گذاشته است غفلت میکنیم؛ بشر فراموش میکند؛ پیامبران این را به یاد انسانها می آورند. و یُذکِّروهم مَنسِیّ نعمته و یحتجّوا علیهم بالتبلیغ؛ حجت را بر مردم تمام کنند، سخن حق را به گوش آنها برسانند، حقیقت را برای آنها آشکار کنند؛ تبیین،  بیان، مهم ترین وظیفه ی پیغمبران است. دشمنان پیغمبران از جهلها و پرده پوشی ها استفاده میکنند، از پوشش نفاق استفاده میکنند؛ پیغمبران پوشش جهل و نفاق را میدَرند. وَ یُثیرُوا لَهُم دَفائِنَ العقول؛ گنجینه ی خرد را برای بشر بازگشایی کنند؛ پیغمبران برای این آمدند که انسانها را به تعقّل وادار کنند، به اندیشیدن وادار کنند، به فکر کردن وادار کنند؛ ببینید چه هدفهای بزرگی است؛ [اهداف] بعثت اینها است. امروز بشر چقدر احتیاج دارد! بعد هم که بازگشایی گنجینه های خِرد در انسانها انجام گرفت، وَ یُرُوهم ءایاتِ المَقدِرَة؛^1 عقل بشر را هدایت کنند به سمت توحید، به سمت آیات الهی، و آیات قدرت پروردگار را در مقابل چشم آنها قرار بدهند. عقلِ هدایت نشده، بدون هدایت پیامبران نمیتواند حقیقت را آن چنان که هست دریابد؛ پیامبران دست خِرد انسانی را میگیرند، او را راهنمایی میکنند و با توانی که خدا در او قرار داده است، این راه دشوار زندگی را طی میکنند، حقایق عالم را برای انسان آشکار میکند. قدرت خِرد، خِردورزی در انسان مهم است امّا با هدایت الهی، با دستگیری خدا. خب، اینها بعثت است.^2

 

1. نهج البلاغه، خطبه ی 1

2. در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 1395/02/16

از کتاب جهاد تبیین در اندیشه ی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، ص 75- 76

 

 

گویی انسان اصلا ذاتاً فراموشکار است و لذا این از رسالتهای پیامبران است که به او گوشزد هم کنند که مواظب باش فراموش نکنیها! ولی باز هم دوباره فراموش می کند که اصلا مسئله چیست؟ این را شما حتی در آموزه های ابه چرنده بهکتیودانتا سوامی پرابهوپدا هم می بینید که در آموختن تعلیماتش در اینکه کریشنا است که سرکرده ی خدا است به همین مطلب هم خیلی تاکید دارد که انسان فراموش هم میکند که حتی خدایش کیست؟! بنده ی حقیر واقعاً خیلی هم دلم می خواست دیروز می رفتم نماز جمعه؛ ولی کارها یک جوری همه به هم پیچید که دیگر نشد کانه کار کار خود شیطان هم بود.

عرض بنده ی حقیر این است که واقعاً هم این مذاکرات هسته ای خیلی مسئله ای بغرنج است چرا که کانه در این مذاکرات امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم کنار گذاشته اند و آنگاه خودشان، یعنی طرف مقابل مذاکرات که همه هم نامسلمان هستند، هم شده اند همه کاره که حتی با اسلام هم آن کنند که میلشان می کشد که کمترینش هم همین تحریمها است. حالا بنده ی حقیر با چند تا مثال اینترنتی هم عرض می کنم که مسئله چیست؟! دیروز وقتی وبلاگ ام هم گیر کرده بود، اتفاقاً یک مرتبه یک صفحه ی آبی هم آمد ولی بعد بجای اینکه ریستارت کند بجایش عکسها و فیلمهای مستهجنی هم آمدند که بنده ی حقیر حداقل نیم ساعت هم درگیرش بودند که چطور از اینها خلاص شوند که بتوانم دوباره کارم را با وبلاگم هم راه بیاندازم و نظرم را هم ارسال کنم! و همینطوری که درگیر این حرفها هم بودم و رفتم بیرون که برای نهار یک چیزی هم بگیرم و برگردم، یک مرتبه با خبر شدم که درخت کاج حیاط که بیش از حد هم بلند شده بوده است کله کرده است و ولو هم شده است روی ماشین و حیاط و ... اینجا بود که یاد شعر حافظ هم افتادم که سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند، همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند؛ و با خودم گفتم که بابا درست است که شاعر اینجوری هم فرموده اند ولی دیگر نه این هم که یک مرتبه بیایی اینطوریها هم میل گل و یاسمن و چمن هم کنی بابا جون من!!!

یک مثال دیگرش این است که داشتم هم فیلم ویدئویی درس استاد گرد فالتینگز (Gerd Faltings)  را در مورد مبحث هندسه ی آراکلوف و خصوصاً روی منحنیهای منحط: (Arakelov geometry on degenerate curves) را اینترنتی نمی دانم از سایت انستیتو پلانک بود یا کجا که می دیدم که یک مرتبه متوجه هم شدم که مدام وسط تصاویر فیلم هم دارند بعضی حالا هکرهایی بودند یا چه کسان دیگری بودند که کلیپهایی از پت و مت را هم هک کرده بودند. و حالا شما هی می خواهید فیلم را ببینید که مبحث ریاضی کدام است و بجایش فیلم پت و مت هم هی می آید!

این است که بنده ی حقیر مانده ام که این مذاکره کننده های ما که اولاً خودشان باید خیلی هم خبره باشند در امور سیاست و هسته و ریاضی فیزیک و بلکه حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی، و از آن طرف هم باید بتوانند از پس مذاکره کننده هایی که حالا یا قرار است 4+1 باشند یا 5+1 هم بوده اند و حالا شده اند آیا 4+1 یا اینکه بالاخره داستانشان هم چیست؟ و الله اعلم! و عرض بنده ی حقیر این است که اگر ما اینترنتی هم از این راه دور قرار است با همه و همه کار کنیم و اوضاع و احوال هم از این قرار است و اخلاق هم اینچنین است، و آنگاه حالا شما متصور هم شوید که وقتی برویم سر میز مذاکرات هم بنشینیم که دیگر برایمان نوشابه هم باز نخواهند کرد و بلکه ناهار و شام هم خبری نخواهد بود که حالا با آقای حاویشام هم آیا بتوان یک نان و پنیری یا ماستی هم خورد یا خیر؛ و .... بگذریم! ولی همین هم هست که ما اینقدرها از امام زمانمان دور هم افتاده ایم و مدام هم در شاگردیها و دانشجوییها و طلبگیهای خود گیر هم کرده ایم که آیا حالا بالاخره می توانیم از صفر و بلکه حتی اعداد متناهی بیرون آمده و بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر میل کنیم و بلکه در خدمت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم قرار گیریم. البته بعضی مثل سرو چمان و درخت کاج ما هم بنظرشان می رسد برای اینکه به دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم باید همه و همه چیز را هم بزنیم داغون کنیم و بگیر و ببند هم هست تا برسیم به خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف؛ و این در صورتی هم هست که چنین نیست و بلکه تا دولت کریمه ی آن حضرت محقق هم شود باید هم دولتهای جمهوری اسلامی ایران را حتی المقدر حمایت هم کرد و ....  اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِی بِمَا نَسِیتُ وَلَا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْرًا ‎﴿الکهف: ٧٣﴾‏

 

الگوهای تبیینی

انبیای عظام (صلوات الله علیهم)؛ سر سلسله داران تبیین

امیرالمومنین درباره ی علت بعثت پیامبران، جمله ای در نهج البلاغه ی شریف دارد که خیلی باید درباره ی آن تامل کرد؛ میفرماید: لیستاءدوهم میثاق قطرته؛ پیامبران انسانها را وادار میکنند به اینکه آن معاهده ی فطری را که در نهاد بشر نهاده شده است عمل کنند، اعتراف کنند به آن معاهده؛ خدای متعال از بشر خواسته است که آزاد باشد، با عدالت زندگی کند، با صلاح زندگی کند، بندگی غیر خدا را نکند. لیستاءدوهم میثاق فطرته و یذکروهم منسیّ نعمته؛ نعمت فراموش شده را به یاد انسانها بیاورند؛ این نعمتهای الهی. ما از نعمت وجود نعمت سلامت، نعمت خِرد، نعمت خُلقیّات نیکویی که خدای متعال در نهاد انسان به ودیعه گذاشته است غفلت میکنیم؛ بشر فراموش میکند؛ پیامبران این را به یاد انسانها می آورند. و یُذکِّروهم مَنسِیّ نعمته و یحتجّوا علیهم بالتبلیغ؛ حجت را بر مردم تمام کنند، سخن حق را به گوش آنها برسانند، حقیقت را برای آنها آشکار کنند؛ تبیین،  بیان، مهم ترین وظیفه ی پیغمبران است. دشمنان پیغمبران از جهلها و پرده پوشی ها استفاده میکنند، از پوشش نفاق استفاده میکنند؛ پیغمبران پوشش جهل و نفاق را میدَرند. وَ یُثیرُوا لَهُم دَفائِنَ العقول؛ گنجینه ی خرد را برای بشر بازگشایی کنند؛ پیغمبران برای این آمدند که انسانها را به تعقّل وادار کنند، به اندیشیدن وادار کنند، به فکر کردن وادار کنند؛ ببینید چه هدفهای بزرگی است؛ [اهداف] بعثت اینها است. امروز بشر چقدر احتیاج دارد! بعد هم که بازگشایی گنجینه های خِرد در انسانها انجام گرفت، وَ یُرُوهم ءایاتِ المَقدِرَة؛^1 عقل بشر را هدایت کنند به سمت توحید، به سمت آیات الهی، و آیات قدرت پروردگار را در مقابل چشم آنها قرار بدهند. عقلِ هدایت نشده، بدون هدایت پیامبران نمیتواند حقیقت را آن چنان که هست دریابد؛ پیامبران دست خِرد انسانی را میگیرند، او را راهنمایی میکنند و با توانی که خدا در او قرار داده است، این راه دشوار زندگی را طی میکنند، حقایق عالم را برای انسان آشکار میکند. قدرت خِرد، خِردورزی در انسان مهم است امّا با هدایت الهی، با دستگیری خدا. خب، اینها بعثت است.^2

 

1. نهج البلاغه، خطبه ی 1

2. در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 1395/02/16

از کتاب جهاد تبیین در اندیشه ی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، ص 75- 76

بسم الله الرحمن الرحیم

لطف بفرمایید نظر قبل را مطالعه بفرمایید و نه نظر قبل از نظر قبل را چرا که گویا اشکالی در وبلاگ رخ داده بود و نمی شد نظر را ارسال کرد و با مشکلاتی روبرو شدیم که در نظر قبل بر خلاف دو نظر قبل که در عملیاتی کپی پیستی رخ هم داد این اشکالات کمتر مشاهده می شوند و به معنایی که این بنده ی حقیر می خواستم عرض کنم گذشته از اینکه در بین ذرات مورد بحث و داغ کردنی ها یحتمل باید الکتروشوک را هم اضافه کرد، نزدیکتر هم هست! نمی دانم چرا یک حالت اعصاب خورد کنی داشت خدای ناکرده پیش هم می آمد!!! یحتمل کار کردن با اینترنت یک در آمدن از کودکی و رسیدن به یک بلوغی قابل فهم هم می خواهد و .... با تشکر از صبر خوانندگان محترم.

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَ أَنتَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿الشعراء: 19﴾
خداوند عزیز، بیان را به انسان آموخت و خود نیز قرآنش را بیان نامید. از ابتدای خلقت حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) هم خود و هم پیامبرانش به تبیین و روشنگری اذهان و افکار انسانها پرداختند. انسان، موجودی است که سه ساخت فکر و فهم، ایمان و عاطفه و ساحت عمل و رفتار را دارد و زمانی به عمل، اقدام می کند که قلبش و فکرش، برای انجام آن عمل، پذیرا باشند. از اینجا است که تبیین، اهمیّت می یابد و هر کس و هر گروه برای رسیدن به اهدافش، تلاش دارد که مبانی و اهدافش را تبیین کند یا حداقل در پوششی از تبیین قرار دهد تا افراد بیشتری را با خود همراه کند.
و البته در مواردی نیز برای همراه کردن از اجبار و زور استفاده شده که به قول آن ضرب المثل عربی آخرین حربه و دارو است.^1 و حتی جبهه ی باطل و شیطانی نیز ترجیح می دهد تا بیشتر از تبیین و همراه سازی و اقناع استفاده کند و کمتر به زور و قدرت، متوسل شود.
...
^1. آخر الدواء الکیّ، آخرین دارو داغ نهادن است.
جهاد تبیین، در اندیشه ی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، گردآورنده سعید صلح میرزایی، از مقدمه ی انتشارات انقلاب اسلامی، ص 5
"این نقل قولی که از فرعون در سوره ی شعراء آمده است خطاب به فرعون است که بقول معروف می گوید بالاخره کار خودت را کردی یا اینکه بالاخره آن کاری را که نباید هم می کرد نیز کردی!"
در این نقل قول بالا در نظر قبل که از فرعون هم هست خطاب به حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام بعضی یحتمل اشکال هم کنند که "خطاب به فرعون" غلط  آمده است و بلکه در حقیقت خطاب از طرف فرعون به حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام هم هست! و این در ظاهر درست است ولی بعضی دیگر هم یحتمل اینجا اشکال هم کنند که به تعبیری هم خطاب به همان فرعون هم صحیحتر است چرا که این فرعون هم بوده است که حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام ثابت هم فرمود که او بوده است که کارش را بالاخره کرد آنطوری هم که نباید می کرده است.
مسئله در حقیقت این است که یک ذره ای که یک موقعی ذره ای خدایی هم یحتمل بنظر برسد؛ باز در موقعی دیگر یحتمل ذره ای جهنمی هم بنظر برسد و لذا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که این صحیح هم نباشد که در مسائل ابرتقارنی حتی در مدل استاندارد ذرات فیزیک و بلکه در بسطهای آن به درجاتی بالاتر از ابرتقارنهایی هم نباید ذرات هیگز را ذره ی خدایی نامید. فرض بفرمایید که ما همین مرحوم نواب صفوی خودمان را که در زمان شاه هم اعدام شد و الان که انقلاب شده است و اجر و قربش هم معلوم شده است را بگوییم ذره ای است خدایی که به انقلاب هم کمک کرد که نظام شاهی را سرنگون کرده و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را هم پا بر جا کند. و از طرفی هم به بنده ی حقیر نیز امر شد که به دیگران هم بگویم که راجع به خیانتهای خاندان فریدون سخنرانی هست در مسجد امام حسین علیه السلام جنب امامزاده اسماعیل قلهک. و لذا یحتمل بعضی هم اشکال کنند که خوب ذره ی حسن روحانی هم ذره ای است جهنمی که هر چند هم به گفته ای خودشان لفظ امام را هم به امام خمینی اول بار نسبت دادند ولی بعدها هم یک جورهایی شدند ذره ای جهنمی!
و لذا عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل در یک زمانی یک ذره ای خیلی هم ذره ای باشد خدایی ولی بعداً هم در ابرتقارنی چطور هم شود ذره ای جهنمی؛ یا برعکسش هم داشته باشیم که یک ذره ای مثل مرحوم نواب صفوی را در زمان شاه حساب هم کنند که ذره ای است جهنمی همانطوری که اعدام هم شد ولی بعد از انقلاب هم یقیناً ذره ای خدایی به حساب آید همین مرحوم نواب صفوی. نکته اینجا این است که مسئله ی خاندان فریدون و حسن روحانی به خصوص هم یحتمل نباشد و بلکه عواملی ضد انقلاب و حتی ضد اسلامی و یقیناً هم ضد بشریت در صدد نیز باشند که حتی کل روحانیت را هم گوشه نشین از سیاست کنند همانطوری که خود امام خمینی قدس سره الشریف هم هشدار می داده اند و در همین کتاب جهاد تبیین هم آمده است؛ و آنگاه یک دیکتاتور دیگری را هم نصب کنند بجای شاهنشاه آریامهری دیگر. لطفاً التفات هم بفرمایید!
و لذا بعضی هم یحتمل شدیداً اشکال کنند که در بحثهایی مثل یافتن ذراتی که حالاتی در آنها هست که جنبه های ابرتقارنی فرض بفرمایید الکتریکی/مغناطیسی هم دارند در حالات بخصوص بحرانی حتی درمانی روحی و روانی و بلکه جسمی که اینها را اسمشان را بطور خاص نیاورید که مثلاً ذره ای است که یحتمل هم بتوان آنرا هالوپریدول یا حتی انسولین و بلکه تریاک نیز نامید! آیا اینجا سالک الی الله یک بلوغی را هم نمی خواهد که تشخیص دهد دارد از صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی چگونه هم سیر می کند و بلکه مقصدش هم اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه بطور انقلابی تر هم خود حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست یا خیر بلکه یک راست هم روانه ی دار المجانین است؟!  و چرا که همین ذره را اگر درست استفاده کنند یحتمل ذره ای خدایی هم شود و اگر غلط هم استفاده شود یحتمل ذره ای جهنمی هم شود و بلکه حتی واکسن کرونا هم دیگر درست کار نکند اگر در سویه های مختلف آن و از جمله اُمیکرون درست واکسن خاص آن تبیین هم نشده و بلکه با سویه ی خاص مورد نظر هم واکسن تنظیم و بقول معروف خصوصی سازی نشود!!! بالاخره آنفلوآنزا هم داریم تا آنفلوآنزا دیگر.
موضوع اینجا این است که حتی اگر همسر عزیز مصر معروف هم باشد که یوزارسیف را وادار هم کرد گزینه ی زندان را بپذیرد، همان همسر عزیز مصر معروف هم دوباره کاری کرد که آنگاه که حضرت یوسف علی نبینا و آله علیه السلام وقتی خود هم عزیز مصر تشریف دارند آنگاه همان عزیز مصر معروف را نیز به همسری خود می پذیرند! یعنی باز هم همان ذره ای که ذره ای جهنمی هم هست می شود یک مرتبه ذره ای خدایی؛ غیر از این است! حالا شما متصور هم شوید که اگر ذره ای در معرض حضرت یوسف زهرا علیهم السلام هم قرار گیرد آنگاه چه ها که ابرتقارنی هم نخواهد شد آنچنان که ذراتی از جهنمی به ذرات خدایی هم تبدیل شوند و ذراتی هم که مدعی ذرات خدایی بودن حتی فرعونی و بلکه خود فرعون و شاهنشاه آریامهر و بلکه ریاست جمهور هم هستند یک مرتبه ابرتقارنی هم بشوند ذره ای جهنمی چرا که در معرض ذره ی هیگزی همچون حضرت یوسف زهرا هم قرار گرفته اند و حتی باذن خدا در بدترین سیاه چاله های نجومی نیز کشتی نجات را با ناخدایی حضرت یوسف زهرا علیهم السلام امام زمان عجل الله فرجه الشریف می توان یافت و .... دیر شد، دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز جمعه! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته
جهاد تبیین، در اندیشه ی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، گردآورنده سعید صلح میرزایی، از مقدمه ی انتشارات انقلاب اسلامی، ص 5
"این نقل قولی که از فرعون در سوره ی شعراء آمده است خطاب به فرعون است که بقول معروف می گوید بالاخره کار خودت را کردی یا اینکه بالاخره آن کاری را که نباید هم می کرد نیز کردی!"
در این نقل قول بالا در نظر قبل که از فرعون هم هست خطاب به حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام بعضی یحتمل اشکال هم کنند که "خطاب به فرعون" غلط  آمده است و بلکه در حقیقت خطاب از طرف فرعون به حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام هم هست! و این در ظاهر درست است ولی بعضی دیگر هم یحتمل اینجا اشکال هم کنند که به تعبیری هم خطاب به همان فرعون هم صحیحتر است چرا که این فرعون هم بوده است که حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام ثابت هم فرمود که او بوده است که کارش را بالاخره کرد آنطوری هم که نباید می کرده است.
مسئله در حقیقت این است که یک ذره ای که یک موقعی ذره ای خدایی هم یحتمل بنظر برسد؛ باز در موقعی دیگر یحتمل ذره ای جهنمی هم بنظر برسد و لذا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که این صحیح هم نباشد که در مسائل ابرتقارنی حتی در مدل استاندارد ذرات فیزیک و بلکه در بسطهای آن به درجاتی بالاتر از ابرتقارنهایی هم نباید ذرات هیگز را ذره ی خدایی نامید. فرض بفرمایید که ما همین مرحوم نواب صفوی خودمان را که در زمان شاه هم اعدام شد و الان که انقلاب شده است و اجر و قربش هم معلوم شده است را بگوییم ذره ای است خدایی که به انقلاب هم کمک کرد که نظام شاهی را سرنگون کرده و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را هم پا بر جا کند. و از طرفی هم به بنده ی حقیر نیز امر شد که به دیگران هم بگویم که راجع به خیانتهای خاندان فریدون سخنرانی هست در مسجد امام حسین علیه السلام جنب امامزاده اسماعیل قلهک. و لذا یحتمل بعضی هم اشکال کنند که خوب ذره ی حسن روحانی هم ذره ای است جهنمی که هر چند هم به گفته ای خودشان لفظ امام را هم به امام خمینی اول بار نسبت دادند ولی بعدها هم یک جورهایی شدند ذره ای جهنمی!
جهاد تبیین، در اندیشه ی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، گردآورنده سعید صلح میرزایی، از مقدمه ی انتشارات انقلاب اسلامی، ص 5
"این نقل قولی که از فرعون در سوره ی شعراء آمده است خطاب به فرعون است که بقول معروف می گوید بالاخره کار خودت را کردی یا اینکه بالاخره آن کاری را که نباید هم می کرد نیز کردی!"
در این نقل قول بالا در نظر قبل که از فرعون هم هست خطاب به حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام بعضی یحتمل اشکال هم کنند که "خطاب به فرعون" غلط  آمده است و بلکه در حقیقت خطاب از طرف فرعون به حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام هم هست! و این در ظاهر درست است ولی بعضی دیگر هم یحتمل اینجا اشکال هم کنند که به تعبیری هم خطاب به همان فرعون هم صحیحتر است چرا که این فرعون هم بوده است که حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام ثابت هم فرمود که او بوده است که کارش را بالاخره کرد آنطوری هم که نباید می کرده است.
مسئله در حقیقت این است که یک ذره ای که یک موقعی ذره ای خدایی هم یحتمل بنظر برسد؛ باز در موقعی دیگر یحتمل ذره ای جهنمی هم بنظر برسد و لذا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که این صحیح هم نباشد که در مسائل ابرتقارنی حتی در مدل استاندارد ذرات فیزیک و بلکه در بسطهای آن به درجاتی بالاتر از ابرتقارنهایی هم نباید ذرات هیگز را ذره ی خدایی نامید. فرض بفرمایید که ما همین مرحوم نواب صفوی خودمان را که در زمان شاه هم اعدام شد و الان که انقلاب شده است و اجر و قربش هم معلوم شده است را بگوییم ذره ای است خدایی که به انقلاب هم کمک کرد که نظام شاهی را سرنگون کرده و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را هم پا بر جا کند. و از طرفی هم به بنده ی حقیر نیز امر شد که به دیگران هم بگویم که راجع به خیانتهای خاندان فریدون سخنرانی هست در مسجد امام حسین علیه السلام جنب امامزاده اسماعیل قلهک. و لذا یحتمل بعضی هم اشکال کنند که خوب ذره ی حسن روحانی هم ذره ای است جهنمی که هر چند هم به گفته ای خودشان لفظ امام را هم به امام خمینی اول بار نسبت دادند ولی بعدها هم یک جورهایی شدند ذره ای جهنمی!

 

و لذا عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل در یک زمانی یک ذره ای خیلی هم ذره ای باشد خدایی ولی بعداً هم در ابرتقارنی چطور هم شود ذره ای جهنمی؛ یا برعکسش هم داشته باشیم که یک ذره ای مثل مرحوم نواب صفوی را در زمان شاه حساب هم کنند که ذره ای است جهنمی همانطوری که اعدام هم شد ولی بعد از انقلاب هم یقیناً ذره ای خدایی به حساب آید همین مرحوم نواب صفوی. نکته اینجا این است که مسئله ی خاندان فریدون و حسن روحانی به خصوص هم یحتمل نباشد و بلکه عواملی ضد انقلاب و حتی ضد اسلامی و یقیناً هم ضد بشریت در صدد نیز باشند که حتی کل روحانیت را هم گوشه نشین از سیاست کنند همانطوری که خود امام خمینی قدس سره الشریف هم هشدار می داده اند و در همین کتاب جهاد تبیین هم آمده است؛ و آنگاه یک دیکتاتور دیگری را هم نصب کنند بجای شاهنشاه آریامهری دیگر. لطفاً التفات هم بفرمایید!
و لذا بعضی هم یحتمل شدیداً اشکال کنند که در بحثهایی مثل یافتن ذراتی که حالاتی در آنها هست که جنبه های ابرتقارنی فرض بفرمایید الکتریکی/مغناطیسی هم دارند در حالات بخصوص بحرانی حتی درمانی روحی و روانی و بلکه جسمی که اینها را اسمشان را بطور خاص نیاورید که مثلاً ذره ای است که یحتمل هم بتوان آنرا هالوپریدول یا حتی انسولین و بلکه تریاک نیز نامید! آیا اینجا سالک الی الله یک بلوغی را هم نمی خواهد که تشخیص دهد دارد از صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی چگونه هم سیر می کند و بلکه مقصدش هم اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه بطور انقلابی تر هم خود حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست یا خیر بلکه یک راست هم روانه ی دار المجانین است؟!  و چرا که همین ذره را اگر درست استفاده کنند یحتمل ذره ای خدایی هم شود و اگر غلط هم استفاده شود یحتمل ذره ای جهنمی هم شود و بلکه حتی واکسن کرونا هم دیگر درست کار نکند اگر در سویه های مختلف آن و از جمله اُمیکرون درست واکسن خاص آن تبیین هم نشده و بلکه با سویه ی خاص مورد نظر هم واکسن تنظیم و بقول معروف خصوصی سازی نشود!!! بالاخره آنفلوآنزا هم داریم تا آنفلوآنزا دیگر.
موضوع اینجا این است که حتی اگر همسر عزیز مصر معروف هم باشد که یوزارسیف را وادار هم کرد گزینه ی زندان را بپذیرد، همان همسر عزیز مصر معروف هم دوباره کاری کرد که آنگاه که حضرت یوسف علی نبینا و آله علیه السلام وقتی خود هم عزیز مصر تشریف دارند آنگاه همان عزیز مصر معروف را نیز به همسری خود می پذیرند! یعنی باز هم همان ذره ای که ذره ای جهنمی هم هست می شود یک مرتبه ذره ای خدایی؛ غیر از این است! حالا شما متصور هم شوید که اگر ذره ای در معرض حضرت یوسف زهرا علیهم السلام هم قرار گیرد آنگاه چه ها که ابرتقارنی هم نخواهد شد آنچنان که ذراتی از جهنمی به ذرات خدایی هم تبدیل شوند و ذراتی هم که مدعی ذرات خدایی بودن حتی فرعونی و بلکه خود فرعون و شاهنشاه آریامهر و بلکه ریاست جمهور هم هستند یک مرتبه ابرتقارنی هم بشوند ذره ای جهنمی چرا که در معرض ذره ی هیگزی همچون حضرت یوسف زهرا هم قرار گرفته اند و حتی باذن خدا در بدترین سیاه چاله های نجومی نیز کشتی نجات را با ناخدایی حضرت یوسف زهرا علیهم السلام امام زمان عجل الله فرجه الشریف می توان یافت و .... دیر شد، دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز جمعه! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿الشعراء: 19﴾

 

خداوند عزیز، بیان را به انسان آموخت و خود نیز قرآنش را بیان نامید. از ابتدای خلقت حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السلام) هم خود و هم پیامبرانش به تبیین و روشنگری اذهان و افکار انسانها پرداختند. انسان، موجودی است که سه ساخت فکر و فهم، ایمان و عاطفه و ساحت عمل و رفتار را دارد و زمانی به عمل، اقدام می کند که قلبش و فکرش، برای انجام آن عمل، پذیرا باشند. از اینجا است که تبیین، اهمیّت می یابد و هر کس و هر گروه برای رسیدن به اهدافش، تلاش دارد که مبانی و اهدافش را تبیین کند یا حداقل در پوششی از تبیین قرار دهد تا افراد بیشتری را با خود همراه کند.

و البته در مواردی نیز برای همراه کردن از اجبار و زور استفاده شده که به قول آن ضرب المثل عربی آخرین حربه و دارو است.^1 و حتی جبهه ی باطل و شیطانی نیز ترجیح می دهد تا بیشتر از تبیین و همراه سازی و اقناع استفاده کند و کمتر به زور و قدرت، متوسل شود.

...

 

^1. آخر الدواء الکیّ، آخرین دارو داغ نهادن است.

 

جهاد تبیین، در اندیشه ی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، گردآورنده سعید صلح میرزایی، از مقدمه ی انتشارات انقلاب اسلامی، ص 5

 

 

این نقل قولی که از فرعون در سوره ی شعراء آمده است خطاب به فرعون است که بقول معروف می گوید بالاخره کار خودت را کردی یا اینکه بالاخره آن کاری را که نباید هم می کرد نیز کردی! و این همانطوری که اساتید قرآن مجید هم همه و همه می دانند مربوط است به قتلی که بطور غیر عمد هم حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام در دفاع از سبطی در مقابل درگیریش با قبطی مرتکب می شود و بعد هم به مدائن فرار می کند. می آید از شیعه ی خودش دفاع کند و فرض بفرمایید که مشتی هم به قبطی می زند و همان باعث مرگش می شود! بعد وقتی برمی گردد نزد فرعون که او را راضی هم کند که خدای او را بپرستد، فرعون بیادش می آورد که چه کرده است و بلکه از کافران نسبت به فرعون هم هست حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام.

یک وقتی بنده ی حقیر یک جایی خواندم که یک پیانیستی یا یک رهبر ارکستر معروفی رفته بوده است به هتلی که اتاقی کرایه هم کند؛ و وقتی اسمش را می نویسد و مسئول هتل متوجه می شود که او کیست، بعد او را خیلی تحویل می گیرد. ولی رهبر ارکستر هم اظهار می دارد که خوب تو اگر قبل از اینکه متوجه هم می شدی که من کیستم مرا تحویل می گرفتی شرط بود و نه حالا که می دانی من کی ام! 

عرض بنده ی حقیر این است که گاهی اوقات هست که مسئله وارونه ی مورد هتلدار و رهبر ارکستر هم هست طوری که همه هم یحتمل می دانند که طرف کیست و بلکه خیلی هم انسان فرهیخته و والا و مشهوری هم هست و بلکه از پیامبران و رسل هم باشد، ولی باز هم او را مخصوصاً تحویلش نمی گیرند و بلکه حتی او را از روی لجاجت و عنادشان یحتمل دیوانه هم خطاب کنند. البته فرض بفرمایید که در مورد امام حسین علیه السلام این کمترین کاری هم بوده است که شده است و بلکه حتی در واقعه ی کربلا آنچه نباید هم می شده است شده است و بلکه بقول فرعون اینجا آن کاری را که نباید یزیدیان هم انجام می دادند، انجام هم دادند. یعنی اینجا واقعاً هم یک مسئله ی زور و قدرتی در میان است که اگر طرف حسینیان و امام حسین علیه السلام هم واقع می شد بجای اینکه یزیدیان هم غلبه کردند، خوب آنگاه امام حسین و اولاد و اهل بیت و یاران امام حسین علیهم السلام هم پیروز می شدند دیگر و نه در ظاهر یزیدیان دیگر می توانستند جنایت خود را مرتکب هم شوند. فرق قضایا اینجا از زمین تا آسمان است که اصلا غیر قابل تصور هم هست!

ولی خوب یک وقت هم هست که یک طبیب دوّاری را نیز داریم که حتی داغ هم می کند بجای اینکه در مطب خود هم بنشیند و اجازه دهد مریض نزد او هم آید برای تجویز دارو. حالا اگر در مطب هم که باشد که باز هم هنوز خیلی خوب است که داغ کند و فرض بفرمایید غده ای سرطانی را نیز بیرون آورد یا بسوزاند! مشکل این است که صحبت از داغ که شود، مریضها یحتمل پا به فرار هم می گذاشته اند خصوصاً اگر داروی بیهوشی هم در کار نمی بوده است و .... حالا یحتمل هم مریض بالاخره می فهمد که حتی بدون بیهوشی هم که شده یا با بیهوشی خیلی به نفعت هم هست که بنوعی داغ هم شوی یا عمل جراحی را هم انجام دهی و خودت و همه را هم خلاص کنی و کار را به جاهای باریکتر هم نکشانی و .... خوب، این یک وجه زور و قدرتی است که پشت داغ کردن هم نهفته است؛ ولی بالاخره ایا گاهی هم در مواردی از بیماری وجوه دیگری از مسئله هم وجود دارند یا اینکه خیر مسئله یا داغ کردن است یا استفاده ی از زور و قدرت چرا که مریض هم خود به مریضی خود آشنا نیست و نمی داند هم دارد چه می کند و لذا ممکن هم هست به خودش یک جورهایی هم آسیب برساند! بقول لقمان حکیم در نصیحت پسرش هم نمی شود فقط به مریضی که کار از کارش هم گذشته است فقط نصیحت کرد که پسرم یا دخترم اگر غذایت را کمی دیرتر هم بخوری که گرسنه ات شود، آنگاه همان غذایت می شود لذیذترین غذای دنیا! و بلکه بقول معروف کمتر هم بخور و همیشه هم بخور یا حتی روزه هم اگر بتوانی بگیری که دیگر نورٌ علی نور! ولی اگر یک وقت هم دیدید که طرف مریض خیلی هم غد است که باید هم ببرندش نزد روانشناس و بلکه روانپزشک هم که خیلی بهتر بتوانند کمکش کنند و حتی الکترو شوک و آمپولهای هالوپریدولی و ... نیز که می دانید یحتمل در راه باشند. این است که اگر دیدید حتماً هم باید چیزی را بنویسید و خوابتان هم نخواهد برد تا اینکه آنرا بنویسید، باز هم سعی کنید بر خلاف این بنده ی حقیر خوب را انتخاب کرده و خیلی هم خود را با نوشتن سرگرم نکنید الا اینکه حتی دکتر هم اجازه دهد که نخیر حرفت خیلی هم مهم است و حتماً هم می توانی بنویسی و بنویس هم!!! بالاخره هم مرز بین دیوانگی و جنون و از آن طرف هم سلامت و عقلانیت را همه و همه نیز متوجه می شوند هر چند که پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم که باشند در آخر سوره ی مبارکه ی نون و القلم می فرمایند که و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک لما سمعوا الذکر و یقولون انه لمجنون و ما هو الا ذکر للعالمین. و هر چند که میان ماه من و ماه گردون هم تفاوت از زمین تا آسمان باشد و یعنی اینکه ما کجا و پیغمبر اکرم صلوات الله علیه هم کجا؟! اصولاً یک چیزهایی را از راه قیاس نمی شود واردش شد و فهمید و لذا عقلانیت کجا و وحیانیت حضرت نبی و رسول اکرم هم کجا؟ 

و اما بالاخره آب دریا را اگر نتوان کشید، باندازه ی خود که می توان چشید. یعنی چه؟ یعنی اینکه فرض بفرمایید که از قتل عمد و حتی غیر عمد هم بدتر داریم؟ یعنی فرض بفرمایید که فرعون حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام را هم متهم می کند که تو قتل هم مرتکب شده ای؛ ولی نمی گوید هم که چطور خودش هم فقط متهم نیست و بلکه بواقع این جنایت هولناک را هم مرتکب می شود که مردان قوم حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام را هم می کشد و کودکان و زنانشان را هم به اسارت می برد.

حالا عرض بنده ی حقیر این هم هست که بعضی یحتمل بدرستی هم اشکال می کنند که مرحوم نواب صفوی و فدائیان اسلام نباید هم وارد مبارزه ی مسلحانه علیه رژیم شاه می شدند و دلیلش هم این است که بالاخره شاه هم در مقابلش آنها را اعدام کرد و حال آنکه مرحوم نواب هم یک روحانی بود و روحانیون هم فرض بفرمایید که یک اجر و قربی دارند ماورای در معرض اعدام واقع شدن! البته بعد از انقلاب هم ما ترور روحانیت را داشته ایم و حتی وارد جبهه های دفاع مقدس هم شده اند و به شهادت رسیده اند. پس واقعاً هم مسئله چیست؟ عرض بنده ی حقیر این است که اینجا در چنین مبارزاتی حتی مسلحانه مسئله غیر از آن زور و قدرتی است که حکومتهای شیطانی و حتی اسلامی هم استفاده می کنند مثل داغ کردن به عنوان آخرین دارو و بلکه یک کربلایی اینجا واقع هم می شود که سالک الی الله احدی الحسنین را برای خودش و یارانش هم متحمل شده و می پذیرد و حتی المقدور هم سعی می کند مشکلات شدید ضد اخلاقی جامعه را هر طور هم که شده حل کند. این شجاعت غیر از این است که فرض بفرمایید خانمی را ببینید که این جسارت را هم دارد که در خیابان فلسطین و حتی نزدیک بیت رهبری هم بدون روسری در حال تردد در خیابان و پیاده رو هم هست. و چرا؟ برای اینکه حتی کسی به او توجه هم نمی کند که فرض بفرمایید چه جسارتی هم بخرج داده است که حالا آیا در خیابان فلسطین هم هست یا هر جای دیگری هم می خواهد که باشد! و چرا که هیچ کس هم نیست که به او بفرماید که دخترم، خواهرم، و بلکه مادرم، ضرر این کارت در بد حجابی و بی حجابی بیشتر از همه به خودت هم هست! یعنی عرض بنده ی حقیر این است که بالاخره زور و قدرت هم داریم تا زور و قدرت که یکی هم حسینی است و دیگری هم فرعونی و یزیدی هم هست! و نهایتاً هم عرض بنده ی حقیر این است که بنده این را به هیچ وجه هم قبول ندارم که اگر کسی شیطانی شد دیگر حتی اگر قرآن را هم بخواند بلکه بدتر هم می شود و چرا که قلبش هم مریض است. اینچنین نیست و بلکه در معرض قرآن کریم و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار مستقیم و غیر مستقیم واقع شدن برای خودش می تواند خیلی هم درس آموز باشد و انسان را از جهنم و دوزخ هم نجات بخشد با هم همه ی کفر و شرک و نفاقی هم که یحتمل مملو از آنها است! به زور و با قدرت هم نمی شود کسی را حافظ قرآن کرد یا بی حجاب را هم با حجاب کرد همانطوری که زور هم نمی شود کسی را دانشمند کرد؛ ولی اگر حتی یک انسان را هم بتوان از لبه ی پرتگاه جهنم و دوزخ و حیله ی شیطان حتی به زور و قدرت اسلامی و بلکه رحمانی هم که شده نجات داد، همین هم یحتمل بتواند به معنای نجات بشریت باشد! و تا آن یک نفر هم که باشد؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ ﴿آل عمران: 164﴾

 

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة ‌الله فی الارضین.

تبریک عرض میکنم عید سعید و بسیار بزرگ مبعث رسول اکرم را به همه‌ی امّت بزرگ اسلامی و به ملّت عزیز ایران و به همه‌ی آزادگان جهان. روز مبعث و شب مبعث، روز و شبی است که بزرگ‌ترین هدیه‌ی عالم وجود -که از آن تعبیر شده است در دعای شب مبعث به «بِالتَّجَلِّی ‌الاَعظَم»(۱)- به نبیّ مکرّم اسلام، برترین بنده‌ی خداوند، اعطا شد و هدیه داده شد.

البتّه بعثت نبیّ مکرّم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هدیه‌ی به همه‌ی بشریّت هم هست. اگر ما در میان ارزشهای فراوان اسلام، سلسله‌ی ارزشهای اسلامی -که مجموعه‌ی ارزشهای اسلامی خیلی گسترده است-  فقط دو ارزش را در نظر بگیریم، یعنی عنصر «گسترش عقلانیّت» و عنصر «پرورش اخلاق» را که دو عنصر برجسته از این ارزشها است، اگر همین دو عنصر را در نظر بگیریم که اسلام نسبت به آنها چه تأکیدی کرده، تصدیق خواهیم کرد که اسلام عالی‌ترین هدیه را و وسیله‌ی سعادت را به بشریّت عطا کرده.

اینکه اسلام به عقلانیّت و گسترش عقلانیّت دعوت میکند، چیز خیلی مهمّی است. در قرآن ده‌ها مورد، و اگر کسی بشمرد شاید نزدیک به صد مورد وجود دارد که خدای متعال، با تعابیر مختلف، با تعبیر «تَعقِلون»، با تعبیر «تَتَفَکَّرون»، با تعبیر «اُولِی‌الاَلباب»، با تعبیر «یَتَدَبَّرون»، مخاطبان را و آحاد مردم را به تفکّر و اندیشه و عقل دعوت کرده.

در مورد گسترش مفاهیم اخلاقی و پرورش اخلاقی هم همین بس که در چند جای قرآن در صدر اهداف بعثت، اخلاق و تزکیه را ذکر کرده: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم؛(۲) اوّل، تزکیه است؛ هم چنین در آیات دیگر: لَقَد مَنَّ اللَهُ عَلَى المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم.(۳) چند جای دیگر هم در قرآن هست که هدف بعثت را «تزکیه» معیّن کرده است؛ در رأس اهداف [بعثت ]، تزکیه است.

پس بنابراین اسلام این دو ارزش متعالی و بی‌نظیر را هدیه کرده به بشریّت و تحریص(۴) بر آن کرده و مؤمنینِ به خود را و به تبعِ آنها همه‌ی آحاد بشر را دعوت به تعقّل و تفکّر و تزکیه و مانند اینها کرده که این بزرگ‌ترین هدیه‌ای است که اسلام میتواند به بشریّت اعطا کند و اعطا کرده.

 

۱۴۰۰/۱۲/۱۰

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49680#_ftn3

 

 

یک بحثی هست در مورد عبد الله ابن ابی ابن سلول منافق و زید ابن ارقم که در ترجمه ی مرحوم آیت الله رسولی محلاتی سیره ی ابن هشام هم همانطوری که در المیزان علامه طباطبایی هم آمده است که رسول اکرم صل الله علیه و آله بعد از آن حادثه آنقدر راندند که همه خسته و کوفته شده بودند. و می فرمایند که آن حضرت چنین کردند چرا که نمی خواستند مهاجرین و انصار با هم وارد بگو مگو و جهد و جدل بیشتری هم شوند و بلکه می خواستند که این ماجرا یادشان هم رود. موضوع این است که مگر ما بعد از چهارده قرن هنوز مسئله را یادمان رفته است و در صورتی که همین ماجرا ضبط هم شده است و در تاریخ آمده است؟! پس این یعنی چه که می خواستند یادشان هم رود. خوب، مسئله در آن مورد خاص مصداق هم دارد که رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم بخواهند از چنین بحث و جهد و جدلی هم بین مردم جلوگیری کنند.

عرض بنده ی حقیر اینحا این است که همانطوری که در سخنرانی حضرت ولی فقیه هم آمده است، بعضی کارهای ضد اخلاقی آنقدر شیطانی اند که حتی اگر بالاتر از همه حضرت ولی فقیه و بلکه خود رسول اکرم هم می بودند می خواسنتد از آن روی بگردانند و حتی چنین کارهایی را حتی المقدور به زبان هم نیاورند. یعنی یک جاهایی هست که فکر و عقلانیت طوری می شود که در بست شیطانی است و حتی در حضور رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم هم که می خواهد باشد؛ و لذا حضرت رسول هم مایل است که نه تنها خودش و بلکه مردم هم آنرا فراموش کنند. عرض بنده ی حقیر این است که ماهیت و بلکه هویت وجودی فکر شیطانی چنین است که خدا را فراموش کرده است و خدا و رسول اعظم هم صاحب آن فکر شیطانی را می خواهد فراموش کند. باز یعنی اینکه تا یک مرزهایی فی ما بین فکر شیطانی و فکر رحمانی جای توبه و برگشت از فکر شیطانی به فکر رحمانی یحتمل باشد؛ ولی از یک جاهایی در مرزهای فکر رحمانی و فکر شیطانی به بعد که افتاد توی تله ی فکر شیطانی دیگر توبه هم امکان پذیر نیست. فرض بفرمایید هر چه به فرعون و بلکه شاهنشاه آریامهر بفرمایند که بابا این انا ربکم الاعلی بودنت را کنار بگذار چرا که شرک محض است و داری بدجوری هم اشتباه می کنیها و توبه هم کن! می فرماید خودتی، خودتی، خودتی! برای اینکه آنطرف قضیه همان چیزی هم هست که خدا و رسول و ائمه ی اطهار هم در توحید اسلامی به مردم جهان هم وعده داده اند که درست مقابل شرک و بلکه نفاق و کفر هم هست.

بگذریم، بنده ی حقیر داشتم به حدس ریمان در مورد تابع زتای ریمان فکر می کردم که اگر بجای تابع زتا وارون آنرا در نظر بگیریم، بجای اینکه فرض صفرهای بحرانی روی خط ایکس مساوی 1/2 را هم حساب کنیم، یک مقسوم الیه یا دیوایزری را خواهیم هم داشت که صفرهای روی این خط حالا بینهایتهای وارون تابع زتا حالا شده اند. و آنگاه یحتمل چنین تابعی را بهتر هم بتوانیم در هندسه ی آراکلوف کاربردی اش کنیم. فرض بفرمایید که در یک وجه از قضایا این مسئله را هم داریم که روزنامه ای که هیچ وقت منتشر هم نمی شود قرار است خبری را هم برای کسی چاپ کند و اما چون رونامه هم هیچ وقت چاپ نمی شود و لذا خبر هم هیچ وقت منتشر نمی شود. آن وجه وارون قضایا از این نوع هم هست که خبر مربوطه اتفاقاً در همه ی روزنامه ها هم چاپ می شود و همه هم از آن در انواع رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی خبردار می شوند. ولی چه ابتذال خبر یا چه در همه وقت و در همه جا گیری خبر هم از نوعی است که اگر چاپ یا منتشر شود یا نشود هم فرقی ندارد! آیا این یک مسئله ی محلی است که در مورد تابع زتای ریمان هم بحث می شود و بلکه به عنوان مسئله ای در نظریه میدانهای همدیسی هم می توان آنرا مطرح کرد ولی آیا در مسئله ی همچون مسئله ی سه جسم مکانیک سماوی فرض بفرمایید زمین- ماه- خورشید و بلکه حتی ماورای آن در کیهانشناسی هم معنا پیدا می کند؟! یحتمل این مسئله بستگی هم دارد به اینکه فرض بفرمایید این خیر که در کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری ما چقدر هم از انرژی هسته ای در جهات هوا- فضایی هم می توانیم استفاده کنیم طوری که حتی در مسئله ی سه جسم زمین خورشید ماه و بلکه کیهانشناسی هم کابردهایی داشته باشند یا نداشته باشند؟! همین هم هست که بعضی اصلا نمی خواهند که کارخانه ی ما همینطوری هم که گوشه ی اتاق خود نیز نشسته ایم حتی سر سوزنی هم خبرش به بیرون درز نکند و چرا که می خواهند همه ی منافع کارخانه های هواپیماهای مسافربری را هر چقدر هم که مثبت یا منفی هم باشند به نفع خود تمام کرده و اجازه هم ندهند که بهترین کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری عالم هم شروع به کار کرده و حتی یک هواپیما هم بیرون بدهد و .... و این در صورتی هم هست که ما همه می دانیم که چنین چیزی غیر ممکن هم هست چرا که مثل این است که بفرمایید ما کشتی نجاتمان را رها کرده ایم و دیگر لازمش نداریم؟ می شود؟! معلوم است که نمی شود دیگر البته اگر منافقین و مشرکین و کافرانی بدتر از این بنده ی حقیر (که مطمئنا هم چنین چیزی نمی توان داشت چرا که دجالی بدتر از این بنده ی حقیر هم که دیگر اصلا امکان ندارد آنطور که شیاطین و بلکه مومنین و مومنات هم حتی مدعی هستند!) هم اجازه بدهند که همه و همه کارشان را پیش ببرند در کارخانه ی ما! ولی خوب امید به مسائل و قضایا اینجا هم هست که کارخانه ی ما در حال کارهای خودش هم هست و تند و تند هم بر خلاف تصور منافقین و مشرکین و کافران هم در حال تولید هواپیماهای مسافربری و حتی جنگی درجه یک بی بدیل قابل کاربرد در حتی کیهانشناسیهای ماورای مسئله ی سه جسم زمین ماه خورشید هم هستیم! البته اینجا بعضی اشکال هم می کنند که این مسئله از حالت محلی و نظریه های میدانهای همدسی هم خارج شده و تبدیل هم شده است به یک مسئله ی جهانی و بلکه زمینی-سماوی تحلیلی و حتی از نوع مسائل قاره ای زمینی هم بسی گذشته است که حالا آیا خبرهایمان را هم آیا به چه خبرگزاریهایی نیز رله کنیم یا بلکه از کدام خبرگزاریها هم قایمش کنیم و کدام مردم از آن با خبر هم شوند و کدامها هم نشوند و .... دیر شد دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ﴿1﴾
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿2﴾ سوره مبارکه الجمعه

 

 

قال امام مهدی عجل الله فرجه الشریف

ان الله ابعث محمداً رحمةً للعالمین و تمم به نعمته

وَمَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ‎﴿المائدة: ٥٦﴾‏

 

إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ ‎﴿فاطر: ٦﴾‏

 

اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولَـٰئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‎﴿المجادلة: ١٩﴾‏

 

لَّا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَـٰئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَـٰئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿المجادلة: ٢٢﴾‏

 

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

حزب اللهی ها بر خلاف حزب الشیطانی ها زور و قدرت خودشان را هم دارند آنچنان که در مورد قوی بودن خدا می فرماید:

 

(انفال:52)

 

کَدَأْب‌ِ آل‌ِ فِرْعَوْن‌َ وَالَّذِین‌َ مِنْ‌ قَبْلِهِم‌ْ کَفَرُوا بِآیَات‌ِ الله‌ِ فَأَخَذَهُم‌ُ الله‌ُ بِذُنُوبِهِم‌ْ إِن‌َّ الله‌َ قَوِی‌ٌّ شَدِیدُ الْعِقَاب‌ِ (انفال: 52)

(حال این گروه مشرکان،) همانند حال نزدیکان فرعون، و کسانى است که پیش از آنان بودند آنها آیات خدا را انکار کردند خداوند هم آنان را به گناهانشان کیفر داد خداوند قوىّ، و کیفرش شدید است (52)

(حج:40)

 

الَّذِین‌َ أُخْرِجُوا مِنْ‌ دِیَارِهِمْ‌ بِغَیْرِ حَق‌ٍّ إِلاَّ أَنْ‌ یَقُولُوا رَبُّنَا الله‌ُ وَ لَوْلاَ دَفْع‌ُ الله‌ِ النَّاس‌َ بَعْضَهُمْ‌ بِبَعْض‌ٍ لَهُدِّمَت‌ْ صَوَامِع‌ُ وَ بِیَع‌ٌ وَ صَلَوَات‌ٌ وَ مَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْم‌ُ الله‌ِ کَثِیرَاً وَ لَیَنْصُرَن‌َّ الله‌ُ مَنْ‌ یَنْصُرُه‌ُ إِن‌َّ الله‌َ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ (حج: 40)

همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه مى‏گفتند: «پروردگار ما، خداى یکتاست!» و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى‏شود، ویران مى‏گردد! و خداوند کسانى را که یارى او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یارى مى‏کند خداوند قوى و شکست ناپذیر است. (40)

(حج:74)

 

مَا قَدَرُوا الله‌َ حَق‌َّ قَدْرِه‌ِ إِن‌َّ الله‌َ لَقَوِی‌ٌّ عَزِیزٌ (حج: 74)

خدا را آن گونه که باید بشناسند نشناختند خداوند قوىّ و شکست‏ناپذیر است! (74)

 

(غافر:22)

 

ذَلِک‌َ بِأَنَّهُم‌ْ کَانَتْ‌ تَأْتِیهِم‌ْ رُسُلُهُمْ‌ بِالْبَیِّنَات‌ِ فَکَفَرُوا فَأَخَذَهُم‌ُ الله‌ُ إِنَّه‌ُ قَوِی‌ٌّ شَدِیدُ الْعِقَاب‌ِ (غافر: 22)

این براى آن بود که پیامبرانشان پیوسته با دلایل روشن به سراغشان مى‏آمدند، ولى آنها انکار مى‏کردند خداوند هم آنان را گرفت (و کیفر داد) که او قوىّ و مجازاتش شدید است! (22)

(حدید:25)

 

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَات‌ِ وَ أَنْزَلْنَا مَعَهُم‌ُ الْکِتَاب‌َ وَالْمِیزَان‌َ لِیَقُوم‌َ النَّاس‌ُ بِالْقِسْط‌ِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیه‌ِ بَأْس‌ٌ شَدِیدٌ وَ مَنَافِع‌ُ لِلنَّاس‌ِ وَ لِیَعْلَم‌َ الله‌ُ مَنْ‌ یَنْصُرُه‌ُ وَ رُسُلَه‌ُ بِالْغَیْب‌ِ إِن‌َّ الله‌َ قَوِی‌ٌّ عَزِیزٌ (حدید: 25)

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است، تا خداوند بداند چه کسى او و رسولانش را یارى مى‏کند بى‏آنکه او را ببینند خداوند قوىّ و شکست‏ناپذیر است! (25)

(مجادله:21)

 

کَتَب‌َ الله‌ُ لَأََغْلِبَن‌َّ أَنَا وَ رُسُلِی‌ إِن‌َّ الله‌َ قَوِی‌ٌّ عَزِیزٌ (مجادله: 21)

خداوند چنین مقرر داشته که من و رسولانم پیروز مى‏شویم چرا که خداوند قوىّ و شکست‏ناپذیر است! (21)

 

شما اگر بخواهید کارخانه ی هواپیماهای مسافربری هم که بسازید، یک زور و قدرتی را می خواهد چه رسد به اینکه بخواهید حکومتی را هم تشکیل دهید و هر چند هم که هر حکئومتی لزوماً نمی تواند هم کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری راه بیاندازد که با کارخانه های هواپیماسازی مسافربری بین المللی هم رقابت کرده و بلکه از همه ی آنها هم پیشی بگیرد! و لذا نکته ی مهم اینجا است که همیشه هم این خطر هست که کارخانه ها و حکومتهای رقیب با هم گاوبندی هم کنند که چطور کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری را که بهترین هم هست را از طرق شیطانی زیر دست خود آورند و بلکه در نطفه خفه اش کرده و حتی کارمندانش را هم پادوهای خود کنندش حتی قبل از اینکه این بهترین کارخانه های هواپیماهای مسافربرری شکل هم بگیرد!

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که پس قدرت و زور خدا چه می شود؟ مگر قدرت و زور خدا را ما اینجا نداریم که از بچه حزب اللهی ها در این کارشان و بلکه همه ی کارهایشان پشتیبانی هم کنند. این خیلی چیز عجیبی است ولی خود قرآن مجید هم در آخر سوره ی مبارکه ی مجادله بعد از اینکه حزب الشیطان را بیان می فرمایند  در یک جهاد تبیینی ای هم یحتمل اجازه بفرمایید بنده ی حقیر عرض کنم حزب الله را هم تبیین می فرمایند. می فرماید حزب الشیطان چنانند که ذکر خدا را فراموش هم می کنند بر خلاف حزب الله که فکر و ذکرشان هم همین ذکر خدا است؛ اصلا آیه ی مبارکه 22 سوره مجادله می فرماید که حزب الشیطان است که می رود دنبال دشمنان خدا و رسول؛ و مومنین اهل بهشت هم غیر ممکن است که چنین بفرمایند.

و لذا بعضی اینجا یحتمل هم اشکال بفرمایند که چرا ما در مبحثی مثل جهاد تبیین هم باید همان اول کار از قدرت و زور هم صحبت کنیم هر چند که روشن است که به هر تقدیر مسئله محصور به قدرت و زور حکومتها هم نیست و بلکه بحث بر سر قدرت و زور خدا هم هست. یعنی باز هم فرض بفرمایید که قدرت و زور انرژی و بلکه بمبهای هسته ای را هم ما کسب کنیم که می تواند هم یک قدرت و زور الهی و از روی حکمت الهی هم در آن نهفته باشد؛ بقول معروف ثم ما ذا؟ خب بعش چی؟ این قدرت و زور را هم چطور می خواهید استفاده کنید وقتی آن حکمت الهی و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم نداشته باشید؟! یعنی هر چند که ممکن است مسئله به فاجعه ای ختم هم شود، ولی اگر غیر از این هم بود که در یک سطحی از سطوح مختلف هسته ای خود انسانها هم می شوند قسمتی از انرژی هسته ای در خدمت خدا که حتی نیروهای ضعیف و قوی و مستضعفین و استکبار جهانی هم کنار نیروهای گرانش و الکترومغناطیسم هر کدام کارهای خودشان را هم می کنند. و لذا سوال این هم هست که شما چطور می خواهید مسئله را برای همه و همه نیز در جهادی تبیینی تبیین هم بفرمایید که حتی به مجادله های خانوادگی هم نیانجامند و بلکه هر چه بیشتر هم خانواده های مومنین و مومنات را تقویت کرده و حتی قوی ترین هم شوند. الله اکبر! غیر از این است که باید خدا و رسول و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریافت حتی وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه از صفر طلبگی هم شروع می کند تا برسد به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی؟! دیشب بنده ی حقیر متوجه یک کودک حافظ قرآنی شدم که بین استاد محترم قرآن و او تردیدی وجود داشت که کدام سوره و آیه و صفحه ی قرآنی را هم بخوانند و واقعاً هم بنظرم رسید که مثلاً ایشان مبتدی است و لذا گفتم خوب سوره توحید را بخواند! بعد که متوجه شدم چطور حافظ قرآن هم این کودک عزیز تشریف دارند، و تپق زدنهای خودم در قرائتم را هم متوجه شدم؛ بیشتر هم عظمت کار مسلمین و ملسمات و مومنین و مومنات حافظین قرآن کریم و بلکه مسائل گوناگونی که می توانند نه فقط از جمله کودکان با شیخ جراح ها هم مواجه شوند توجه ام را جلب کرد. صفر طلبگی و آن میل شدیدی که می تواند به الفهای بینهایت آیات اللهی  را اینجاها انسان بیشتر متوجه اش هم می شود؛ با زور الکی نمی توان قاری قرآن هم شد! یعنی یک وقتهایی هم هست که در اینترنت هم که نباشد دارید سخت دنبال کفشهای خودتان و بلکه دیگران هم می گردید که حالا چطور هم جفتشان کنید و هر چه می گردید کفشی هم پیدا نمی کنید که بعد حتی بفرمایید کدام به کدام است چرا که یادتان هم رفته است که پدرها و مادرها چطور هم کفشهایتان را حتی پایتان هم می کردند؛ و حالا حافظ قرآن هم شدن که دیگر جای خود را دارد که اصلاً اصل قضایا را هم خدای ناکرده فراموش نکنیم!

وَبَرَزُواْ لِلّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّهِ مِن شَیْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ سَوَاء عَلَیْنَآ أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٍ ﴿21﴾ وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الأَمْرُ إِنَّ اللّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلاَ تَلُومُونِی وَلُومُواْ أَنفُسَکُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَآ أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿ابراهیم: 22﴾

 

اللّهُمَّ یا ذا المِنَنِ السَّابِغَةِ وَالآلاءِ الوازِعَةِ وَالرَّحْمَةِ الواسِعَةِ وَالقُدْرَةِ الجامِعَةِ وَالنِّعَمِ الجَسِیمَةِ وَالمَواهِبِ العَظِیمَةِ وَالاَیادِی الجَمِیلَةِ وَالعَطایا الجَزِیلَةِ ، یا مَنْ لا یُنْعَتُ بِتَمْثِیلٍ وَلا یُمَثَّلُ بِنَظِیرٍ وَلا یُغْلَبُ بِظَهِیرٍ ، یا مَنْ خَلَقَ فَرَزَقَ وَأَلْهَمَ فَأَنْطَقَ وَابْتَدَعَ فَشَرَعَ وَعَلا فَارْتَفَعَ وَقَدَّرَ فَأَحْسَنَ وَصَوَّرَ فَأَتْقَنَ وَاحْتَجَّ فَأَبْلَغَ وَأَنْعَمَ فَأَسْبَغَ وَأَعْطى فَأَجْزَلَ وَمَنَح فَأَفْضَلَ ، یا مَنْ سَما فِی العِزِّ فَفاتَ نَواظِرَ [١] الاَبْصارِ وَدَنا فِی اللُّطْفِ فَجازَ هَواجِسَ الاَفْکارِ یا مَنْ تَوَحَّدَ بِالمُلْکِ فَلا نِدَّ لَهُ فِی مَلَکُوتِ سُلْطانِهِ وَتَفَرَّدَ بِالآلاِء وَالکِبْرِیاءِ فَلا ضِدَّ لَهُ فِی جَبَرُوتِ شَأْنِهِ ، یا مَنْ حارَتْ فِی کِبْریاءِ هَیْبَتِهِ دقائِقُ لَطائِفِ الاَوْهامِ وَانْحَسَرَتْ دُونَ إدْراکِ عَظَمَتِهِ خَطائِفُ أَبْصارِ الاَنامِ ، یا مَنْ عَنَتِ الوُجُوهُ لِهَیْبَتِهِ وَخَضَعَتِ الرِّقابُ لِعَظَمَتِهِ وَوَجِلَتِ القُلُوبُ مِنْ خِیفَتِهِ ؛ أَسْأَلُکَ بِهذِهِ المِدْحَةِ الَّتِی لا تَنْبَغِی إِلاّ لَکَ وَبِما وَأَیْتَ بِهِ عَلى نَفْسِکَ لِداعِیکَ مِنَ المُؤْمِنِینَ وَبِما ضَمِنْتَ الاِجابَةَ فِیهِ عَلى نَفْسِکَ لِلدَّاعِینَ ، یا أسْمَعَ السَّامِعِینَ وَأَبْصَرَ النَّاِظرِینَ وَأَسْرَعَ الحاسِبِینَ ، یا ذا القُوَّةِ المَتِین صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیِّینَ وَعَلى أَهْلِ بَیْتِهِ ، وَاقْسِمْ لِی فِی شَهْرِنا هذا خَیْرَ ما قَسَمْتَ وَاحْتِمْ لِی فِی قَضائِکَ خَیْرَ ما حَتَمْتَ وَاخْتِمْ لِی بِالسَّعادَةِ فِیمَنْ خَتَمْتَ ، وَأَحْیِنِی ما أَحْیَیْتَنِی مَوْفوراً وَأَمِتْنِی مَسْرُوراً وَمَغْفوراً ، وَتَوَلَّ أَنْتَ نَجاتِی مِنْ مُسأَلَةِ البَرْزَخِ وَادْرأ عَنِّی مُنْکَراً وَنَکِیراً وَأَرِعَیْنِی مُبَشِّراً وَبَشِیراً ، وَاجْعَلْ لِی إِلى رِضْوانِکَ وَجِنانِکَ [٢] مَصِیراً وَعَیْشاً قَرِیراً وَمُلْکاً کَبِیراً وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ کَثِیراً [٣].

 

یک دعاهایی هستند که ذاتاً به دل می نشینند مثل اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم ... اللهم اغفر لی کل ذنب اذنبته و کل خطیئة اخطئتها در دعای معروف به حضرت کمیل بن زیاد نخعی که امیر المومنین علی ابن ابیطالب هم به او یاد دادند؛ یا همین دعای یا ذالمنن السابغة که در ماههای رجب هم و همینطور هم در مسجد صعصعه نیز خوانده می شود. یک بحثی هست که اگر ما بخواهیم واردش شویم، باید کلی وقت برایش هم بگذاریم و لذا متاسفانه در این وقتی که خیلی هم دیر وقت است از شب دیگر نمی شود خیلی واردش شد و برای همین هم ما اینجا فقط مختصرش می کنیم! 

نکته اینجا این است که شما گاهی دنبال معنای یک دعایی هم می گردید که خیلی هم حتی خود آن دعا هم برایتان یحتمل آشنا نیست ولی وقتی دعا را یاد گرفتید و معنایش هم برایتان جا افتاد؛ با این حال حتی بیشتر هم دلتان می خواهد آنرا بخوانید و بلکه با این کار هر بار هم نکات بیشتری را از آن یاد می گیرید. یعنی این یک مسئله ای است که مخصوص دعاها هم هست ولی همین را هم می توانید در علم و حکمت مشاهده کنید که نکاتی و مسائلی دوباره و دوباره هم تکرار می شوند و بصورتهای مختلفی در جاهای گوناگون ظهور هم می یابند و قابل استفاده هم هستند.

و لذا هر کس هم که این نکات را در حکمت و علوم دریابند می توانند دوباره و دوباره از آنها استفاده هم برند و فرقی هم نمی کند که هذفش شیطانی باشد یا حتی خود شیطان هم بوده باشد و بلکه هم یک وقت دیدید خود شیطان بزرگ است هر چند هم که بچه حزب اللهی ها هم نباید چنین اجازه ای را به احزاب و جنود شیطان و جهل هم بدهند! این است که یک وقت دیدید در اینترنت نقل قولی را از استادی داریم که آیا از کچلی طوطی و بقال حتی بنظم هم در مثنوی مولوی درآمده است و بازگو هم می شود یا اینکه استاد دیگری را هم داریم که به شاگردش می فرماید برو کفشهای پسر عمویت را هم جفت کن و شاگردش هم حرف گوش کن است و کدورت را هم کنار می گذارد و این کار را می کند.

و اما عرض بنده ی حقیر این است که یک وقت هم هست که داستان دو پسر عمو نیست و بلکه داستان پدر قابیل هم یحتمل باشد که بفرماید بچه تو هم برو کفشهای برادرت را جلوی پایش جفت کن و بعد آیا برود و آیا نرود هم بعدها چه خواهد کرد؛ دیگر اینها بماند! ولی یک وقت هم هست که استاد در اینترنت هم هست و شما هم از اینترنت دارید از استادی ویدئویی درس هم می گیرید! خوب، اینجا یحتمل در نظریه ی همدیسی کوانتومی و حتی کلاسیک هم بفرمایند که اگر شما دارید نظریه ی میدانهای همدیسی را در بعد دو هم دنبال می فرمایید، آنگاه به معادلاتی که خیلی هم شبیه معادلات کاوشی-ریمان در آنالیز مختلط است می رسید! خوب، حالا یحتمل شما خیلی وقت پیشها هم شروع کرده بوده اید به خواندن کتاب مکانیک سماوی کارل لودویگ زیگل که اتفاقاً مسئله ی چند جسمی (n-body problem) را هم تبدیلش می فرمایند به همین مختصات مختلط و بررسی آنها آیا تا چه حدودی با توابع هولومورفیک و یحتمل هم مرومورفیک و امثالهم؛ ولی چون خیلی وقت پیش هم بوده است یحتمل خیلی یادتان نیاید که مسئله چیست؟! و اما آیا شما در حیطه ی نظریه ی میدانهای همدیسی کلاسیک هم و نه حتی کوانتومی اینجا شباهتی را با مسئله ی خودمان در کلاس نظریه ی همدیسی نمی بینید؟! ولی یحتمل آنوقتی که داشتید آن مکانیک سماوی را مطالعه هم می کردید یحتمل بنظرتان برسد که خدایا چرا زیگل دارد این کارها را هم می کند؟! حالا اختلالاتمان هولومورفیک هم باشند یا نباشند؛ خوب که چه؟!

یحتمل موضوع این است که اگر یک برشی از فضای سه بعدی یا حتی چهار بعدی و بلکه ابعاد بالاتری را هم بگیرید، آنگاه این مسئله در نظریه ی میدانهای همدیسی هم کاربردی می شود و بعد نظریه های میدانهای همدیسی را هم می توان بدان دوباره کاربردی اش هم کرد و .... بگذریم! حالا یحتمل بعضی اینجا اشکال هم کنند که خوب اینها بهتر است یا اینکه خودمان را با حزب اللهی ها هم وارد در هم تنیدگیهایی هم کنیم و حالا چرا هم که شاگرد و دانشجو و طلبه همینطوری که از صفر مایل هم هست به الفهای بینهایت آیات اللهی های مراتب و درجات متعالیه  و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کرده و نزدیک شود همینطور هم مایل است دعاهایی از قبیل دعاهای امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بشنود و یاد بگیرد و بلکه حفظ هم کند! یعنی چه؟ خوب، یعنی اینکه بالاخره هر چیزی یک ظاهر و باطنی هم دارد دیگر و لذا ظاهر و باطن این دعاها هم یک جورهایی است که انسان را غرق در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی هم می توانند کنند و بسمت تعالی هم سوق دهند. مثل این است که شما نمی دانید هم آیا خیلی دنبال یک ذره ای هستید که این ذره حتی شما را می تواند به کشفیات جدیدی نیز نزدیک کند مثل فرض بفرمایید ذره ی بی ام اس؛ یا اینکه این ذره یا جرم بی ام اس را هم در حین یافتن جبرها و حساب و کتابهایی هم می یابید که شما را از میانش به آن ذره رهنمون هم می شود و .... آیا خود ذره از ذرات بنیادی هم هست یا اینکه خودش از ذراتی بینادی هم ساخته شده است که می توانند خود با هم برهمکنشهایی هم داشته باشند و لذا آیا با ذرات هم طرفیم یا با ریسمانهایی که ذرات را هم در بر می گیرند هم طرفیم و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی