الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿15﴾

 

شرح سرگذشت مادر شهید «معماریان» در« بخوان و تنها گریه کن»

شهید محمد معماریان

 

بنده ی حقیر فقط چند کلمه دلم می خواهد اینجا عرض کنم! و آن اینکه بنده ی حقیر کتاب تنها گریه کن را قرض کردم و کمی از آن را خواندم. بعد نیمه تمام که کتاب را برگرداندم آنگاه دوباره آنرا تهیه هم کردم و کمی بیشتر از آن را هم خواندم و لذا همه ی داستان را هم نخواندم. ولی همینقدر از داستان را که شما بخوانید حالا یحتمل هم بعضی بفرمایند که این تویی که اینطوری و نه ما، ولی بشدت تحت تاثیر قهرمان داستان یعنی همان روایتهای زندگی مادر شهید محمد معماریان خانم اشرف سادات منتظری هم  قرار می گیرید. یک حالات معجزه آسایی در کتاب هست که غیر قابل وصف است و باید خود کتاب را خواند. ولی یک مثال معروفش هم این است که امام رضا علیه السلام هم چطورها شفا می دهد! 

انسان دلش می خواهد از روزمرّگی زندگی اش و حتی از همین نوشتنهای کما بیش دم دستی که اینجا نقل می کنیم دست برداشته و یک کارهای عظیمی را برای خدا و پیغمبر و ائمه ی معصومین علیهم السلام انجام دهد. ولی حیران هم می شود که باید چه کند؟! حیران می شود که انگار بنده ی حقیر قبلاً یک جایی این قهرمان داستان را دیده ام و بلکه از نزدیک هم می شناسم! حیران می شوید که هر چه بیشتر هم می خواهید برای او کاری کنید و خدمتی هم بدو برسانید، درعجز خود غرق شده و بلکه بزرگواری این قهرمان و درسهایش است که حتی برای بشریت هم حرفها دارند و بدو خدمتهایی هم می رسانند که در وادی ماوراء الطبیعه است و بلکه نه خیلی هم با امور طبیعی سر و کار دارند! یک امر خدایی و بلکه خلیفة اللهی در آن هم هست کانه در مقاومت ضد آن شیطان درون و بلکه برون را انسان دلش می خواهد آنچنان تحت تاثیر خود قرار داده و با تمام قوا حتی با آن شیطان بزرگ مبارزه کند و از خود براند و شکستش هم دهد و حتی به تمام معنا در خدمت خدا هم درآید و به احدی الحسنیین یعنی یا پیروزی یا شهادت هم برسد یا لااقل هر جور شده به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه  اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز نائل آمده یا حتی هر چه بیشتر و زودتر هم به آن سمت میل کند. صرف نوشتن دیگر راضیت نمی کند! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

  • ۰۰/۱۰/۲۸
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۴۲)

لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿غافر: ٥٧﴾‏

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اینکه می‌بینید فلان مدّعی روشنفکری مثلاً فرض بفرمایید در مورد حزب‌اللهِ لبنان یا سیّدحسن‌نصرالله... ابراز شبهه میکند، این بر اثر نشناختن محیط است... خوشبینانه‌اش این است که نمیداند در منطقه چه خبر است، نمیداند سیّدحسن‌ نصرالله یعنی چه، حزب‌الله یعنی چه، ارتباطش با ایران چه تأثیراتی در سرنوشت کشور و سرنوشت انقلاب دارد.» بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان ۱۳۹۵/۰۴/۱۲

کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتَابِ لَکَانَ خَیْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَکْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿آل عمران: 110﴾

یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنکَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذَلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿لقمان: 17﴾

 

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «سفارش من به جوانهای عزیزمان این است که امروز ببینند دشمن در چه خطّی حرکت میکند، دشمن چه چیزی را هدف گرفته، نقطه‌ی مقابل آن را عمل کنند و حرکت کنند. با نگاه من، آن ‌طور که بنده اوضاع را مشاهده میکنم، دشمن ملّت را هدف گرفته، افکار عمومی را هدف گرفته، فکر جوانها را هدف گرفته؛ میلیاردها دلار دارند خرج میکنند، در این اتاقهای فکرشان -به اصطلاحِ خودشان اتاقهای فکر و گروه‌های اندیشه‌ورز- دارند تلاش میکنند برای اینکه ملّت ایران را و  بخصوص جوانها را از این راه برگردانند.» ۱۴۰۰/۱۱/۲۸

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49633

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=49649

 

 

در یک کلمه یاری رساندن به امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هدف گرفته است که یعنی نکند کسی بتواند به آن حضرت کمکی و یاری مهمی یا حتی کوچکی هم برساند مخصوصاً آنجایی که مرز بین اسلام و غیر اسلام هم فرض بفرمایید در اموری مثل تحقیقات ریاضی فیزیکی و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم آیا چقدر بتوانند دستکاری کرده و اسلام را هم کمرنگترش کنند. بنده ی حقیر داشتم در یکی دو نظر قبل، نظری را می نوشتم و در عین حال مقالات ریاضی فیزیکی حامد عدمی و سید مرتضی حسینی را هم حتی بصورت ابسترکتهایشان مروری می کردم. و هنوز خودم هم چیزی ننوشته بودم که یک مرتبه کل صفحات مرورگرم رفت! البته خوشبختانه همان چیزی را که تا آن زمان هم نوشته بودم یا بلکه بهتر بگویم کپی پیست هم کرده بودم را حفظ کرده بودم. ولی خوب اینی است که هست!

مسئله چیست که می خواهم عرض کنم؟ یک بار ما در حیاط دانشگاه هلی نیمز با یکی از اساتید ریاضی آن که خواهر روحانی هم تشریف داشتند (ولی خوب نکته ی عجیبش اینجا بود که مثل فیلمهای قدیمی مقنعه یا حجاب خاصی را هم رعایت نمی فرمودند!) جلوی مجسمه ی حضرت مریم که زیر پای آن حضرت هم یک ماری بود، ایستاده بودیم. خواهر روحانی محترم و استاد ریاضی ما فرمودند که اینی که زیر پای حضرت مریم است چیست؟ و بنده ی حقیر هم مثلاً گفتم که مار است! همین. خیلی وارد بحثهای دیگری نشدیم، ولی در همین حد ایشان فرمودند و بنده نیز جواب دادم. یک چیزهایی در امر به معروف و نهی از منکر هست که حتی خیلی ساده و بلکه بصورت زبانی هم که شده بزرگان دین و از جمله خود حضرت ولی فقیه مد ظله العالی نیز می فرمایند که لازم است چرا که اگر درست انجام شود در ذهن می ماند و بلکه ملکه ی ذهن هم می شود.

مثلاً این نکته که آیا اینشتین هم نامه ای به مرجع عالیقدر شیعیان جهان نوشت و اظهار مسلمانی هم کرد یک نکته ای است که گفته می شود چنین است و تا حدودی هم بطور مبهم در اینترنت لااقل یک موقعی یادم هست که این را مستند کرده بودند بدین معنا که خود نامه ی اینشتن موجود نبود ولی بحثش بود که چنین و چنان هم شده است.

حالا مسئله دقیقاً از این نوع مسلمانی و غیر مسلمانی نیست ولی بنده ی حقیر دیروز یک ویدئویی را دیدم  که در آن گویا در تریست ایتالیا عبد السلام و ادوارد ویتن جوان و سکیاما و بودینیچ نشسته اند و راجع به فیزیک و مسائل مختلف آن بحث هم می کنند که اتفاقاً ویتن آنقدر هم یواش حرف می زند که انسان دلش می خواهد بیشتر از یک بار آنرا ببیند تا بالاخره بفهمد داستان از چه قرار است؟ بنده درست هم نفهمیدم که آیا در سال 1990 هم بوده است این گفتگو یا کی بوده است؟

عرض بنده ی حقیر اینجا این است که آیا مسئله کارخانه ی هواپیماهای مسافربری است یا اینکه بلکه حتی کارخانه ی آدم سازی هم مسئله است؟ اینجا موضوع این است که آیا اگر یک بار یاد گرفتیم که کارخانه ای چطور هم کار می کند، آنگاه بعد از آن آیا همیشه هم می دانیم باید چه کنیم و بلکه دیگر مسئله اسلام و غیر اسلام هم ندارد؟! استاد سلام این سوال را مطرح می فرمایند که اگر اینشتین هم نسبیت عام را کشف نمی کرد، بالاخره یک کسی دیگری می آمد و آنرا کشفش هم می کرد. ویتن می فرماید که ریمان ممکن است می توانست به نسبیت عام برسد آنچنان که هندسه ی ریمانی را هم کشف کرده بوده است ولی نسبیت خاص را آنطور که اینشتین یافت هنوز نداشته است و لذا مثلاً کارش گیر پیدا می کرد و .... یک جای دیگری استاد سلام می فرمایند که بعد از سخنرانیش در مورد ابرتقارن می رود نزد پاول دیرک که حضور داشته است ولی هیچ چیزی هم نگفته بوده است و می پرسد که نظر شما راجع به ابرتقارن چیست؟ می فرمایند که در جواب مثلاً فرموده اند اگر چیزی بدرد بخور داشت تا حالا کسی آنرا یافته بود! نکته اینجا این است که ابرتقارن بین ذراتی که نماینده ی ماده هم هستند و ذراتی که نماینده ی نیرو یا انرژی هم هستند آنطور که فرمیونی و بوزونی هم تشریف دارند می توانند خیلی بصورت پیچیده ای وارد کار شوند که بعضی ذرات هنوز شناخته هم نشده اند که کدام به کدامند؟! مثل این است که شما بفرمایید که ما یک کشتی نجاتی داریم، ولی خیلی هم نمی دانیم که کدام کشتی است که همان کشتی نجات است هر چند که کارخانه های هواپیماسازی مسافربری خیلی خوبی هم یحتمل داشته باشیم. اتفاقاً بنده امروز نمی دانم که خواب هم بودم یا بیدار که بالای سرم در گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی ام مدام حس می کردم که دارم می شنوم که هواپیماهایی در حال حرکت اند و در حال آمد و شدند. 

مسئله اینجا این است که یحتمل بعضی اشکال هم کنند که درست است که تو همینطوری گوشه ی اتاقت گرفته ای نشسته ای و بلکه هیچ کار هم نمی کنی و خیلی هم بیخودی مدعی هستی که کارخانه ی هواپیمای مسافربری مال من هم هست چرا که گوشه ی اتاقی از اتاقهای کارخانه هم گرفته ام نشسته ام! ولی آیا اصلا حتی بلدی یک کیت ساختن رادیو را هم اگر بهت بدهند بالاخره یک خرخری از آن در یاوری که توانسته ای رادیو را راه بیاندازی و از فرستنده هم امواجش را دریافت کرده ای؟ یا همینقدر هم بلد نیستی؟ نکته اینجا این است که یحتمل مثل بیژن و منیژه که رستم بالاخره می آید و نجاتشان هم می دهد، یحتمل بنده ی حقیر هم بخواهم وارد گود شده و مدعی شوم که می توانم در کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود خیلی هم هواپیماهای مسافربری پیشرفته ای که در سطح جهانی هم می توانند رقابت کنند را بسازم. ولی باز هم همین سوال مطرح است که وقتی هواپیمای دربست از کارخانه هم بیرون آمد و همه و همه هم صف کشیده اند و دارند سوارش می شوند که از یک فرودگاه بروند فرودگاهی دیگر و حتی یحتمل هم بنده ی حقیر هم در میان افرادی که صف کشیده اند ایستاده ام و منتظرم که سوار هواپیما شوم؛ باز هم این سوال مطرح است که آیا تو هم اصلا در ساخت این هواپیمای مسافربری دست هم داشته ای؟ اصلا بلدی حتی یک پیچش را هم با آچار پیچ گوشتی شل و سفتش هم کنی؟ مگر شوخی است هواپیماسازی مسافربری؟ کار هر کس نیست خرمن کوفتن! اگر اینطور می بود خوب ما هم حوری کریستینا طرازی می داشتیم که یحتمل در ابرتقارن و نظریه های ریسمان و بلکه منظریه و باتلاق آن می توانستند هم کار کنند. البته نه این هم که ما نیز نداریم!

ولی بالاخره عرض بنده ی حقیر این است که این هم خود سوال دیگری است که آیا ما با علم به اینکه از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم می توانیم به ریاضی فیزیک موجود در کارخانه های هواپیماسازی و بلکه شتابدهنده ها و تلسکوپهای فضایی و امثالهم هم برسیم و حتی ماورای آن به حکمت الهی هم می توانیم برسیم و بلکه از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم می توانیم به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه اجتهادی و حضرات مراجع عالیقدر تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف خیلی اسلام هم برسیم بجای اینکه بفرمایید حالا ما مرزهای اسلامی را هم طی نکنیم و بلکه خارج از اسلام هم نشسته باشیم و داریم ریاضی فیزیکی هم بحث می کنیم! همه و همه ی اینها آیا یکی است و فرقی هم ندارد؟ مسئله ی اساسی این است که آیا بالاخره ما می توانیم هم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی وقتی به مرز دنیا و آخرت هم برسیم یاری هم برسانیم؟ و چقدر هم آیا می توانیم چنین کنیم اگر از همین الان هم شروع کنیم جدی کار کردن و تا روز قیامت هم سعی و تلاش کنیم؟ ان شاء الله که بر خلاف این بنده ی حقیر کافر مشرک منافق هم مسلمانان همه و همه بتوانند امام زمان عجل الله فرجه الشریف را در قلب خود زنده نگاه داشته و مدام در حال خدمت به آن حضرتش هم باشند. ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ ﴿محمد: 15﴾

 

وقال أیضاً : رجب نهر فی الجنة أشد بیاضا من اللبن وأحلى من العسل ، من صام یوما من رجب سقاه الله عز وجل من ذلک النهر [٣].

(و ایضا فرمود که: رجب نام نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‌تر هر که یک روز از رجب را روزه دارد البته از آن نهر بیاشامد) 

 

 

هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد

یا مگس را پر ببندد یا عسل را سر بپوشد

 

شیرینی و لبینات فروشی را می شناسید که از نهر بهشتی به شما بتواند شیرینتر از عسل و سفیدتر از لبن را بدهد؟ و اما حلاوت و شیرینی آیات قرآن چنان است که می فرماید

إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿آل عمران: 45﴾
و همینطور هم می فرماید 

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

 

می فرماید بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین. اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْحَقِّ اَلْجَدِیدِ وَ اَلْعَالِمِ اَلَّذِی عِلْمُهُ لاَ یَبِیدُ. و لذا شیرینی و حلاوت حضرت بقیت الله الاعظم را طلبیدن هم از آن آیات اللهی است که سالک الی الله را از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی آیا چقدر هم به بینهایتهای انقلابی آسمانی در عرش اعلی نزد خدای سبحان در آخرتش هم نزدیک کند ان شاء الله؟ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿1﴾
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿2﴾
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿3﴾

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قل فی کل یوم من رجب صباحا ومساءً وفی أعقاب صلواتک فی یومک ولیلتک :

یا مَنْ أَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ [٦] کُلِّ شَرٍّ ، یا مَنْ یُعْطِی الکَثیرَ بِالقَلِیلِ ، یا مَنْ یُعْطِی مَنْ سَأَلَهُ یا مَنْ یُعْطِی مَنْ لَمْ یَسأَلْهُ وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّنا مِنْهُ وَرَحْمَةً ؛ أَعْطِنِی بِمَسأَلَتِی إِیّاکَ جَمِیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمِیعَ خَیْرِ الآخرةِ ، واصْرِفْ عَنِّی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاکَ جَمِیعَ شَرِّ [٧] الدُّنْیا وَشَرِّ الآخرةِ فَإِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ماأَعْطَیْتَ وَزِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ یا کَرِیمُ.

قال الراوی : ثم مدّ علیه‌السلام یده الیسرى فقبض على لحیته ودعا بهذا الدعاء وهو یلوذ بسبابته الیمنى. ثم قال بعد ذلک : یا ذا الجَلالِ وَالاِکْرامِ یا ذَا النَّعَماءِ وَالجُودِ یا ذَا المَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلى النَّار [١].

 

 اولین چیزی که باید در ماه رجب مورد توجه قرار گیرد
ایام ماه مبارک رجب است. اولین چیزى که در این ایام و بعد در ایام ماه مبارک شعبان، بالاخره در پله‌ى سوم و بالاتر در ماه مبارک رمضان باید مورد توجه یکایک ما قرار بگیرد - هر جا هستیم - اصلاح خود و زدودن غفلتها و ظلمتها از دل خود باید باشد؛ اصل این است. همه‌ى این ماجراها و کشمکشهائى که در زندگى بشر، در بعثت انبیاء، در مبارزات اجتماعى و سیاسى و نظامى‌اى که پیغمبران الهى با دشمنان خدا داشتند - رنجها، محنتها، شادى‌ها، پیروزى‌ها، شکستها، همه و همه - مقدمه‌ى این است که انسان بتواند در هنگام عبور از این مرزى که ناگزیر باید از آن عبور کرد - یعنى مرز زندگى مادى و حیات اخروى و دائمى - شادمان باشد، خرسند باشد، حسرت‌زده نباشد؛ همه‌ى حرفها براى این است. اگر گفته‌اند اخلاق خوب داشته باشید، اگر گفته‌اند عمل به این مقررات داشته باشید، اگر گفته‌اند مبارزه کنید، اگر گفته‌اند عبادت کنید، همه براى این است که این ماده‌ى خامى را که به ما سپرده شده است، به کیفیت مطلوب و محصول بهینه برسانیم و از این دروازه خارج کنیم؛ براى این است که این صفحه‌ى سفیدى که به ما سپردند تا آن را با اعمال خود منقش کنیم، با نقش زیبائى، با نقش مطلوبى از آب در بیاوریم و روى دست بگیریم و برویم. همه چیز آنجاست، سرنوشت آنجاست؛ اینها مقدمه است. در این اردوگاهى که ما امروز در آن مشغول تمرین هستیم، براى اینکه تا یک جائى این تمرین به کار ما بیاید، باید سعیمان بر این باشد که در این اردوگاه از حداکثر فرصتها استفاده کنیم؛ نگذاریم غنیمتى از دست برود، سرمایه‌اى سوخت و سوز بشود و چیزى در مقابل آن عائد نشود.
اینى که فرمودند: «انّ الانسان لفى خسر»، خسر یعنى همین؛ یعنى سرمایه‌سوز شدن، از دست رفتن سرمایه. همه‌ى ما هر لحظه در حال از دست دادن سرمایه هستیم. سرمایه چیست؟ عمر ماست. لحظه به لحظه من و شما داریم این سرمایه را از دست میدهیم. امروز ما نسبت به دیروز بخش دیگرى از سرمایه را باز از دست داده‌ایم. در این عمر چند ده ساله مثلاً، لحظه به لحظه در حال سوختنِ این شمع است؛ در حال نابود شدنِ این سرمایه است. خوب، در مقابل او چه به دست مى‌آوریم؟ این مهم است. «الّا الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر». اگر ایمان بود، عمل صالح بود - که بخشى از عمل صالح هم که مهمتر است، این است که تواصى به حق بود، تواصى به صبر بود - آن وقت این سرمایه رفته است، اما چیز بهترى جاى آن را خواهد گرفت. مثل اینکه شما پولتان را برمیدارید، میروید بازار؛ از بازار که مى‌آئید بیرون، این پول از دست رفته است و دیگر توى جیب شما نیست؛ مهم این است که در مقابلش چه با خودتان آوردید؛ از این بازار دست خالى برنگشته باشید.
بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى۱۳۸۸/۰۴/۰۳

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=26273

 

 

 

شاگرد و دانشجو و طلبه در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی وقتی در سعی و تلاشند که از صفر شاگردی به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بطور جدی میل بفرمایند، این می تواند در مرزهای بین زندگی مادی و اخروی جهانهایی را ایجاد کند که آیا ما را به سمت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می کشانند و آنچنان که در دعای ماه رجب هم داریم اللهم فاهدنی هدی المهتدین و ارزقنی اجتهاد المجتهدین و لا تجعلنی من الغافلین المبعدین و اغفر لی یوم الدین و ان شاء الله هم  بر عکس ما را در زندگی دنیوی هم غرق نمی کنند همه ی این بینهایت سعی و تلاشهایمان؟! مسئله اینجا این هم هست که وقتی مثلاً سالک الی الله می بیند که اعمال اعتکاف در مساجد یحتمل خیلی هم رعایت نمی شود و حتی سه روز روزه هم برای او خیلی میسر نیست و خیلی هم به اعمال نیمه ی رجب نرسیده است، ولی بالاخره هنوز نماز جناب جعفر طیار را که می تواند به عمل آورد آنچنان که آن هم همراه سه روز روزه است و نماز خاص خود را هم دارد و .... البته ما اینجا یک ریاضی فیزیکی را هم داریم که از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می توانند نتیجه شوند هر چند که مسائل فقهی آن را هم ما خیلی نمی دانیم که چقدر همین مقالات ریاضی فیزیکی واردش می شوند یا خیر؟! ولی به هر حال، مسئله اینجا همین هم هست که تا کجاها هم می تواند سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه هم به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات اجتهادی و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل نموده و حتی المقدور به یاری و کمک آن حضرت هم نزدیک شوند بجای اینکه صرفاً هم به مسائل ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بپردازند و ..... یعنی شاگرد و دانشجو و طلبه و سالک الی الله نباید هم ناامید شود که چرا اینقدر گوشه ی اتاق خود در کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم تنها افتاده است و بلکه باید به فکر آخرت و خودسازی هم حتی در ماههای رجب و شعبان و رمضان هم باشد و ....  اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

وَقَالُوا مَالِ هَذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعَامَ وَیَمْشِی فِی الْأَسْوَاقِ لَوْلَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیرًا ﴿الفرقان: 7﴾

 

یک چیزهایی هم هست که نیازهای آینده است؛ اینها را خیلی‌ها تشخیص میدهند و انجام میدهند، بعضی‌ها هم غفلت میکنند. مراد من از این نیازهای مربوط به آینده نیازهایی است که اگر شما امروز به فکر نیفتید و برایش کاری انجام ندهید، فردا درخواهید ماند؛ یعنی فردا گیر میکنید؛ اگر امروز به فکرش نباشید، فردا مشکل برای شما درست میشود. مثلاً تربیت دانشمند و محقّق از این قبیل است. امروز اگر ما محقّقین را تربیت نکنیم، یک حرکت علمی بزرگ و یک نهضت علمی به راه نیندازیم، پانزده سال دیگر، بیست سال دیگر، دانشمندان برجسته‌ای که بتوانند با دنیا برابری کنند یا از خطوط مقدّم علم دنیا جلو بزنند دیگر نخواهیم داشت. امروز این کار -تربیت محقّقین و دانشمندان- یک کار بلندمدّت است.

 

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49633

 

 

کز چه ای کل با کلان آمیختی

تو مگر از شیشه روغن ریختی

 

 

این اشتباه طوطی که آن کچل و گر دیگری را می بیند و او را همچون خودش فرض می کند که مگر تو هم مثل من شیشه ی روغن را ریختی؟ این اشتباه در جای خود خیلی می تواند آبروبر باشد خصوصاً وقتی مسئله شباهت ظاهری انبیاء و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف است با دیگران که همه و همه را به اشتباه هم می اندازد! یعنی سالک الی الله اگر اشتباه کند در قیاس خود با انبیاء و اولیاء، دیگر آن روحیه ی شاگردی و دانشجویی و طلبگی را هم از دست می دهد که می تواند او را از صفر خلاء و سیاه چاله ای که در آن واقع شده است سعی و تلاش هم کند بیرون آمده و خود را به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه انقلابی هم برساند واز مکتبهای اجتهادی و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم بهره برد و بلکه به قدوم مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شده و حتی در خدمت آن حضرت بدو و خدای سبحان یاریها و نصرتهای الهی هم برساند.  

مسئله را از دیدگاه ابرتقارنی اگر بنگریم، یکی این مسئله است که اصلا کدام عقلانیتی است که ما را برانگیزد که ابرذرات دیگری هم داریم در فرضیه ی ابرتقارن که برای هر یک از ماده و انرژی یا نیرو اگر ذره ای داریم فرمیونی یا بوزونی، آنگاه در اسپینی نظیر آن هم ابرذره ای را خواهیم داشت که نظیر این ذره است آنچان که مثلاً برای الکترون با اسپین 1/2، ذره ای دیگر هم داریم نظیر الکترون که ابراکترون با اسپین بوزونی 0 است. یعنی تفاوت اسپینشان با هم 1/2 هم هست. و خلاصه اینکه ذره ای هم داریم برای گرانش که گراویتون با اسپین 2 است ولی دیگر از اسپین دو بالاتر هم نداریم و .... خوب اینجا کلی بحث هم هست که بالاخره این جدول مندلیوف ذرات بنیادی مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با ابرتقارن را چطور هم باید پر کنیم و اسرارش هم چیست؟

بعضی یحتمل اینجا بر این امر اهتمام هم کنند که اصلا چیزی به اسم ابرذره ای غیر از این ذراتی هم که ما می شناسیم دیگر وجود ندارند و بلکه اینها همه از تخیلات ما هم هستند و لا غیر همانطوری که بعضی یحتمل اشکال هم کنند که اصلا همین مسئله ی تفکیک و فرق بین ماده و انرژی فرمیونی و بوزونی هم که از آن همین ابرتقارنها نیز قرار است شناخته شوند خودش بحثی است که جمع بین ماده و انرژی را ناجابجایی و بلکه امکان ناپذیر هم می کند الا اینکه ما بلوکهای ساختاری ذرات مدل استاندارد فیزیک و ابرتقارنهای بین آنها را هم درست و حسابی بتوانیم بشنایم. و آنگاه هم مسئله حل است و از سیاه چاله های گرانش کوانتومی هم می توانیم بدر آییم و ....

نکته اینجا این است که انگیزه ی ما هم برای چنین کاری واقعاً چیست؟ آیا واقعاً هم می خواهیم چنین کنیم که از روی قیاس با دیگر دانشمندان هم از آنها پیشی بگیریم همانطوری که آنها هم با ما توی مسابقه اند و بلکه در این میان ذره ای هم بین عقلانیت و عدم عقلانیت قائل نیستیم که آیا چطور هم بلکه می توان در عین حال به اجتهادی در الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم رسید  که ما را به سمت و سوی حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رهنمون کنند و چون نمی دانیم هم چه کنیم به همین خاطر هم در باتلاقها و سیاه چاله های مورد بحث گیر کرده ایم و نمی توانیم هم به منظریه های ریسمانی مورد بحثمان برسیم. ولی امیدوار هم هستیم که در بین راه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم حتی بتوانیم دریابیم و یاری کنیم.

اینجا یک فرقی هست بین کسی که از لحاظ اقتصادی هم خدای ناکرده ورشکسته شده و قرار هم هست که دوباره امید خود را بازیابد تا به سر کارش بازگشته و به کسب و کارش هم حتی المقدور چقدر رونق دهد. حالا مثلاً روغن که ریخته و طوطی هم تو سری خورده و بلکه خود را با کچل و گر دیگر رهگذر هم اشتباه گرفته؛ ولی بالاخره نمی تواند هم که کسب و کار خود را تعطیل کرده و دست روی دست هم بگذارد. قیاس غلط از اینجا است که برگشت بقال به کسب و کارش بعد از ورشکستگی اش یک چیز است، ولی تلاش و سعی مداوم شاگرد و دانشجو و طلبه و سالک الی الله هم برای رسیدن به اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم با دریافتن الفهای آیات اللهی انقلابی مراتب و درجات متعالیه هم نه تعطیلی دارد و نه ورشکستگی و بلکه پیوسته نیز در گوشه ی اتاق کارخانه های هواپیماهای مسافربری مدام پر از کار و کوشش انقلابی هر چه مراتب و درجات متعالیه تر است و تمامی ندارد. یعنی حتی اگر شاگرد و دانشجو و طلبه هم احساس ورشکستگی و ناامیدی به او دست دهد، خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف دست از یاری و کمک به او بر نمی دارند و او را تنها نمی گذارند! ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

 

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ‎﴿الحجر: ٩﴾‏

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنزِیلًا ‎﴿الانسان: ٢٣﴾‏

یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿33﴾ فَبِأَیِّ آلَاء رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ ﴿34﴾ سوره مبارکه الرحمن

 

 

الحکمة 138 أجر الإنفاق وَقَالَ(علیه السلام) : مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیَّةِ.

حکمت 138 (اخلاقی، اقتصادی) نقش پاداش الهی در انفاق. و درود خدا بر او فرمود: آن که پاداش الهی را باور دارد، در بخشش سخاوت مند است.

 

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه محمد دشتی، ص 338 

https://lib.eshia.ir/26580/1/338

 

138- کسى که یقین به پاداش داشته باشد در بخشش، سخاوت به خرج مى‌دهد.

نهج البلاغه سید رضی، ترجمه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

https://lib.eshia.ir/10336/1/769

 

۱۳۲ وَ قَالَ علیه السلام اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیَّةِ.

132 - امام علیه السّلام (در باره صدقه) فرموده است‌

(1) رسیدن روزى را (از آسمان رحمت) با صدقه دادن بخواهید (چون صدقه سبب رسیدن روزى است) (3138) 2- و کسیکه به گرفتن عوض یقین و باور داشته باشد ببخشیدن سخىّ و جوانمرد است (چون باور دارد که از جانب خداوند عوض مى‌گیرد در بخشیدن بخل و زفتى نمى‌کند).

نهج البلاغه سید رضی، ترجمه فیض الاسلام، جلد 6، ص 1152-1153

https://lib.eshia.ir/11479/6/1153

 

اینجا این سوال مطرح است که آیا دانشمندی می تواند سوالی را اینطور هم مطرح کند که در سلسله مراتب ذرات فیزیکی و فرض بفرمایید حتی در ذرات مدل استاندارد فیزیک از قضا یکی از ذرات سلسله مراتبی هم افتاد توی سیاه چاله ای و هم ذره و هم سیاه چاله برای همیشه گم شدند و از بین رفتند و دیگر هم غیر قابل بازیافت نیستند؟! البته اینجا اگر یک ذره ی نامطلوبی هم باشد که فرض بفرمایید می تواند عقل را هم ضایع کند یا حتی اگر ویروسی کشنده هم باشد، اتفاقاً خیلی هم مطلوب است که چنین ذره ای را بتوان اینطور از میان برداشت و از بین برد طوری که دیگر هم قابل بازیافت نباشد. ولی مسئله این است که آیا دانشمندی هم داریم که بتواند چنین کاری کند؟

معمولاً کاری که دانشمندان و اساتید حوزه و بلکه دانشگاه هم می توانند انجام دهند از این نوع است که مسائلی را که فهمشان خیلی سخت است را برای عموم مردم به زبانی آسانتر بیان کنند که این کار خیلی خوبی هم هست. ولی بعضی اوقات هم مسئله از این نوع دیگر است که مسائلی را که اتفاقاً خیلی هم آسان هستند را دانشمند می تواند خیلی هم مشکلش کند طوری که دیگر کسی هیچ چیز از آن نمی فهمد.  و اما در هر صورت، دانشمندی را که نتوان لااقل در ظاهر امر با او حتی تماس گرفت و مسئله ای را عنوان کرد از نوعی است که فرستنده است ولی حتی از دست دیگر افراد هم هیچ گیرندگی ندارد.

و معمولاً دانشمندی را ما دانشمند می گوییم که بتواند با مردم ارتباط برقرار کرده و بلکه یاد بگیرد و یاد دهد و نه اینکه تافته ی جدا بافته باشد و با هیچ کس هم نتواند مخصوصاً ارتباطی برقرار کند. و وقتی هم که هر کسی بخواهد با او ارتباط برقرار کند، بفرمایند که ایشان وقت برای این مسائل پیش پا افتاده ندارند الا اینکه آن دانشمند باید هم در رشته ی کاری خود خبره باشد.

ولی هر چقدر هم که دانشمند خبره باشد و در رشته ی تحقیقاتی خود بالاترین مراتب و درجات عالیه را هم طی کرده باشد چنانکه دیگر هیچ کس هم تواند به مراتب و درجات خبرگی او برسد، این درجات و مراتب هنوز پایینتر از وحی الهی است. و بلکه حکمت الهی از درجات و مراتبی است که متعلق به ماوراء الطبیعه است و بالاتر از علوم طبیعی است. این است که 15 قرن از زمانی که قرآن نازل شده است و به پیغمبر اکرم محمد مصطفی خاتم النبیین و سید المرسلین وحی الهی در کتاب الله نازل شده است می گذرد ولی هنوز نظیرش را کسی نتوانسته است بیاورد. یعنی آن حضرت گیرنده ی وحی الهی است که در کتاب الله قرآن کریم آمده است و برای مطالعه ی همگان هم از مسلمان و غیر مسلمان در دسترس است و لذا فرستنده ی وحی الهی هم تشریف دارند که برای همه ی جهانیان است.

و اما مسئله هنوز هم بجای خود باقی است که آیا دانشمندانی هم هستند که مدعی شوند ذراتی را می توانند توی سیاه چاله ای انداخته و گم و گورشان کنند یا اینکه حتی بلکه از توی سیاه چاله ای هم بیرون کشیده و لذا آن ذره را هم بازیافت یا حتی خلق کنند! مسئله اینجا این است که آیا عقلانیت را می توان محصورش کرد به اینکه دانشمندانی بفرمایند عقلانیت و حوزه و دانشگاه نزد ما است و لا غیر؟ یحتمل بعضی اشکال کنند که اگر چنین است آنگاه خود قرآن کریم در سوره ی جمعه پاسخ می دهد که چرا اینهایی که مدعی هم هستند که خدا نزد آنها است تمنای مرگ نمی کنند تا نزد خدایشان بروند؟ و هیچ گاه هم چنین نخواهند کرد! ولی موضوع این است که قبل از اینکه کسی بخواهد از نتایج کارهایش استفاده ای هم ببرد، دیگرانی پیدا شوند که حتی به اسم او از آن سوء استفاده هم کنند! خوب این هم یک وجه از قضایا است.

وجه دیگر این است که حتی خود باصطلاح شبه- دانشمند وشبه روشنفکر هم نمی داند دارد چه می گوید و بلکه فقط قسمتی خیلی کوچک از کل قضایا را فهمیده است ولی بنظرش هم می رسد که همه چیز را فهمیده و دیگر هیچ کس هم نیست که به پای او برسد و لذا خیلی راحت هم راه را برای سوء استفاده از آنچه از گفتارهایش برداشت می شود را باز می گذراد. این فرق می کند با اینکه واقعاً هم دانشمندی مسئله ای را حتی الامکان ساده کند و ارائه دهد و حتی اشتباهی هم ارائه دهد و آنگاه سوال هم کند که نکند این نامساوی باید اینطور هم باشد و نه آنطور؟ دقت بفرمایید؟ البته اگر واقعاً هم مسئله از این نوع می بود که می شد بی عقلیهای باصطلاح شبه دانشمندان و شبه روشنفکران را هم ریخت توی سیاه چاله ای و درش را بست و آنگاه ما می ماندیم و مسائل عقلی که دانشمندان و اساتید فن با آن روبرو هستند، خیلی هم خوب می شد دیگر! مسائل می شدند سر تا پا عقلانیت و نورانیت و شاگرد و دانشجو و طلبه هم سریع می توانست تصمیم بگیرد که چطور هم می تواند از صفر خلاء و طلبگی به الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه انقلابی و اجتهاد و استادی و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسند. و دیگر مسائل غیر عقلانی و ... هم نداشتیم الا اینکه یک جرات و شهامت و شجاعتی را هم می خواست که مدعی شود حتی ماورای شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم خیلی بلکه دانشمند است. و اما خوب بالاخره دانشمند هم داریم دیگر الا اینکه معمولاً دانشمندانی هم داریم که خودشان بیشتر از همه فکر هم می کنند دانشمندند و بلکه شاکی هم هستند که چرا به آنها احترام هم گذاشته نمی شود تا اینکه دیگران هم باورشان شود که نخیر؛ مثل این هم هست که اینها واقعاً هم دانشمندان خیلی خوبی هستند مخصوصاً هم که به کارشان هم واردند و علم و دانش طبیعی و حتی ماوراء الطبیعه و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را نیز الی ما شاء الله در اختیار مردم می گذارند تا هر کس هم که بتواند امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم حتی کمک یاری کند ودر درون و برون خود دریابد و .... حالا می خواهد برنجش هم محسن یا گلستان کیلویی چقدر چقدر هم که هیچ کس هم نمی تواند بخرد باشد یا نباشد! حمیییییییییییییییییییییید؟ برنجش محسنه دیگه و بلکه ذره ی مورد نظر هم همان برنج محسن نمی باشد که قرار است در سیاه چاله گم شود و ... مگر اینکه حالا یحتمل هم سه قانون اهمی دوم ترمودینامیکی سیاه چاله ای زیر را هم داشته باشیم که

Q-q < M-m or Q-q  > M-m! and not Q-q = M-m

و حالا یحتمل بعضی هم اشکال کنند که این نه تنها ربطی به قانون اهم هم ندارد و بلکه به قانون دوم ترمودینامیکی سیاه چاله ای هم ربطی اتفاقاً ندارد که حالا یحتمل بعداً بعضی بخواهند مسئله را جور دیگری مثل از راه های حالات BPS ای و امثالهم هم به اثبات برسانند و بعد آنرا به حالات غیر بی پی اس هم ربط دهند و ... ما اینجا نمی خواهیم دقیقاً وارد این بحثها هم شویم هر چند که بنظر هم می رسد بعضی در مسئله گیر هم کرده باشند. ما که گیر نکرده ایم! حالا برنجش هم هر چه می خواهد باشد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه

بسم الله الرحمن الرحیم 

قل هو الله احد

 

Lecture by Cumrun Vafa, String Landscape and the Swampland, March 2018

 

183 | Michael Dine on Supersymmetry, Anthropics, and the Future of Particle Physics

https://www.preposterousuniverse.com/podcast/2022/02/07

/183-michael-dine-on-supersymmetry-anthropics-and-the-

future-of-particle-physics/

 

2016 Isaac Asimov Memorial Debate: Is the Universe a Simulation?

https://www.youtube.com/watch?v=wgSZA3NPpBs

 

بنده ی حقیر دیشب داشتم مصاحبه ی مایکل داین را در پدکاست شان کارول می شنیدم. این ویدئوهای دیگر را هم که دیدم بنظرم بیشتر هم رسید که در مسئله ی سلسله مراتبی hierarchy همچون ثابت کیهانی یا ذره ی هیگز، همانطوری که ما چهار عدد داریم که سه تای آنها در یک حدودند ولی یک مرتبه گرانش خیلی هم ضعیفتر است همینطور هم فرض بفرمایید که یک ذره ای را داریم که سعی می کند از لحاظ سلسله مراتبی از همه پیشی هم بگیرد و بر دیگر ذرات هم مثلاً با فاین تیونینگ یا دیگر مکانیسمهایی غلبه هم کند. این در حقیقت مشکلی ایجاد نمی کند الا اینکه این ذره جرمش از همه کمتر هم باشد ولی در یک حالت دوگانی هم یحتمل فرض بفرمایید که جرمش از همه بیشتر می شود و بلکه سیستم را هم دچار بحران chaos می کند. بقول معروف همان ذره ی جام زهر است که می تواند همه و همه را نیز دیوانه و بلکه هلاک هم کند! این یک پایان جهانی است که خیلی هم مطلوب نیست. ولی وقتی انحرافات زیاد شوند، شبیه سازیها هم یحتمل خیلی کار نکرده و بلکه ذره ی جامی بر سلسله مراتب هم آیا چقدر بخواهد غلبه کند.

یعنی یک وقت هست که آقای شامنخوردمی است که مشکل است و گاهی هم آیا خانم حاویشام یا حتی خانم هاویشام باشد که مشکل است، ولی یک وقت هم هست که انحرافات کل اجتماعات را در بر می گیرد و مثلاً کرونا ویروس کوید 19 را هم خواهیم داشت. یعنی یحتمل یک جاهایی هم باید به دسته های انحرافی (perverse sheaves) که یحتمل حتی افراد صالح و مومن را هم می توانند مبتلا کنند حتی از لحاظات ریاضی هم پرداخت... حالا ما وارد مسائل مربوط به طلبگی و دانشجویی و شاگردی هم نمی شویم که بخواهیم از صفر چطور هم به بینهایتهای الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حتی المقدور میل کرد. یک مسائلی که در ظاهر علوم توحیدی هم بنظر می رسند اینجا است که وقتی حتی ظاهر اسلام هم رعایت نمی شود ولی در عین حال هم بحث از علوم توحید هم هست آنگاه یحتمل فراموش هم می شود که دروس توحیدی مسائلی هم هستند که وقتی از حوزه به دانشگاه می رویم حتی همینجا هم یک گپ و رخنه ی توحیدی بزرگی می تواند رخ دهد و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ ﴿الحشر: 2﴾

 

این الرجبییون

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

خب اینها را جوانهای ما احتمالاً نمیدانند که آمریکا و انگلیس بارها از ارتش ما برای سرکوب ملّتهای دیگر استفاده کردند؛ از جمله در ویتنام. هواپیماهای ما را بردند ویتنام که ویت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنگ‌هایی(۱۰) را که با آمریکای مهاجم، با آمریکای متجاوز مبارزه میکردند، در جنگلهای ویتنام بمباران کنند؛ این جوری بود. جاهای دیگر هم بود. حتّی گفته شد برای من -که البتّه من این را از نزدیک اطّلاع ندارم- که سندهای موثّقی وجود دارد که فانتوم‌های ایران در اختیار رژیم صهیونیستی هم قرار میگرفتند؛ خب چه استفاده‌ای میخواست بکند؟ لابد برای سرکوب فلسطینی‌ها دیگر، یا برای مقابله‌ی با دولتهای آن روزِ مقاومت عرب، دولتهای مصر و سوریه و امثال اینها دیگر؛ یعنی دستگاه‌هایی که متعلّق به ایران و به اسلام بود، در خدمت آمریکا و اهداف آمریکا برای سرکوب مظلوم و کمک به ظالم مورد استفاده قرار میگرفت. خب اینها مسائل واقعاً مهمّی است که باید دانست. حالا خیانتهای رژیم پهلوی یکی دو مورد که نیست، امّا این هم یکی از قلمهای مهمّ خیانتهای رژیم است؛ هم خیانت به ارتش بود، هم خیانت به ملّت بود -چون سرمایه‌های ملّت را صرف خدمت به آمریکا میکردند- هم جنایت در حقّ ملّتهای مسلمان دیگر بود.

...

خب، قدرتهای غربی معروف به دیکتاتوری هستند دیگر، یعنی همینهایی که حالا به خیال خودشان، به ادّعای خودشان با دیکتاتوری‌های دنیا میخواهند مقابله کنند، خودشان دیکتاتورترین‌ها هستند؛ در زمینه‌ی سیاسی، در زمینه‌ی اقتصادی، نسبت به همه‌ی دنیا دیکتاتوری به خرج میدهند. [امروز] یک قلم بر این دیکتاتوری‌ها افزوده‌اند و آن، دیکتاتوری رسانه‌ای است؛ دیکتاتوری رسانه‌ای. یعنی مثلاً فرض کنید که شما در مجموعه‌ی فضای مجازی اسم شهید سلیمانی را نمیتوانید بیاورید، حذف میکنند. در فضای مجازی که کلیدش دست آنها است و زیر کلید آنها است، تحمّل اسم شهید سلیمانی را ندارند، تحمّل عکس او را ندارند؛ امروز این جور است. البتّه قبلاً هم این دیکتاتوری‌ها بود. مرحوم حاج احمد آقا (رضوان ‌الله ‌علیه) برای ما نقل میکرد که امام یک پیام مفصّلی -به نظرم پیام حج بود- داده بودند؛ حاج احمد آقا گفت من به فکر افتادم در آمریکا که میگویند آزادی بیان هست، این پیام امام را در یکی از مطبوعات آنجا پخش کنیم. میگفت پیغام دادم به دوستانمان که آنجا بودند، گفتم هر چه پول لازم باشد من در مقابل این میدهم [تا چاپ شود] -مثل اطّلاعیّه که پول میدهند پخش میکنن- گفت هیچ نشریه‌ای حاضر نشد این را چاپ کند. [علی‌رغم ادّعای] آزادی بیان، بیان حقایق! حاضر نشدند اعلامیّه‌ی امام را چاپ کنند. نویسنده‌ی کتابی درباره‌ی لانه‌ی جاسوسی که تفصیلات لانه‌ی جاسوسی را نوشته و جزو خود عناصر آنجا بوده، گفت ما در آمریکا با هر ناشری تماس گرفتیم که این را چاپ کند قبول نکرد، هیچ ناشری قبول نکرد؛ تا بالاخره رفتیم کانادا آنجا یک ناشری را پیدا کردیم او قبول کرد، بعد داشتند پشیمانش میکردند؛ دائم تلفن، تهدید و مانند این چیزها. دیکتاتوری رسانه‌ای یعنی این؛ آن وقت ادّعا میکنند که ما طرف‌دار آزادی بیان هستیم! امروز هر چیزی و هر کلمه‌ای که در ارتباط با سیاستهای غرب، معارض آن باشد یا همراه آن نباشد، ممنوع‌التّصویر و ممنوع‌الانتشار است. آن وقت از همین فضا برای بزرگ‌نمایی مشکلات در جمهوری اسلامی یا درباره‌ی اسلام، درباره‌ی مفاهیم اسلامی، معانی معارف اسلامی، برای تخریب اینها و مخدوش کردن اینها حدّاکثر استفاده را میکنند و خب این یک واقعیّت تلخی است، و وظیفه‌ای را بر دوش همه میگذارد.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش

https://www.leader.ir/fa/speech/25519/

 

یک مسئله ی بسیار سختی که بین حوزه و دانشگاه اتفاق می افتد حتی برای شاگرد و دانشجو و طلبه ای که مدتها هم از اینها دور افتاده است اینجا است که یحتمل به یقین هم بتوان گفت که بعضی در این ارگانها استغاثه ی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف را یادشان هم می رود در صورتی که لزوم آن را وقتی انسان بهتر هم حس می کند که همه ی ماشینهای آمبولانس اورژانس هم می آیند جمع می شوند در خانه شما و بلکه صف می کشند که حالا صبحانه و نهار و بلکه شام هم یحتمل نخورده اند و منتظرند ببینند که آیا بالاخره مسئله فقط دلقکبازی است یا اینکه دارد جدی هم می شود که دار المجانینشان را آمریکاییها می خواهند تعطیل هم کنند و هر چند که نمی دانند هم چطور این کار را کنند و بلکه رویشان هم نمی شود که چه غلطی اصلا باید بکنند! موضوع اورژانسی اینجا است که بعضی نیز می پرند این وسط که اتفاقاً ما خودمان هم خیلی دلقکهای خوبی و حتی بهتر از باب هوپ هم می توانیم شویم برای این دار المجانین تازه تاسیسشان و هر چقدر هم خواستی خودمان با نهایت دلقک بازی هم برایت آب خنک می آوریم.

استغاثه و گدایی در خانه ی اهل بیت رسول اکرم و ائمه ی اطهاراینجا است که فاصله ی بندگی خدا از بنده ی خدا آنقدر زیاد می شود که جز گدایی در خانه ی اهل بیت چیز دیگری بلد نیستیم! حالا بنده ی حقیر هی عرض کنم وسط همین دار المجانین که بابا مسئله ی پیمانه ای گیجهای چرن- سیمونز را هم بگذارید اقل کم ببینیم از چه قرار است؟ می فرماید سینی یک بار مصرف هم داریمها! نوشیدنی چیزی میل ندارید؟ نهار هم خوردی؟ اورژانس نمی خواهی؟ حالا شما هی بفرمایید که بابا اشتباهی آمده اید در خانه ی دیگری، باید بروید در دارالمجانین اونها را بزنید و بفرمایید تعطیلش کنند و نه اینکه بدتر ما را هم خل و چل کنید و بیاندازیدمان توی دیوونه خونه ی اونها! فایده ندارد؛ و اینجا است که استغاثه و گریه و زاری تنهایی و بلکه دسته جمعی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که آیا چقدر هم می تواند جواب دهد وقتی از ته دل هم آهش برآید. یا امام زمان عجل الله فرجه الشریف این آمریکایهای ظالم را که منطقه را بیش از دو دهه هم به خاک و خون هم کشیده اند همینطوری که گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم نشسته ایم هر چه زودتر به خاک سیاه بنشان ان شاء الله و اسلام و مسلمین را پیروز کن! اللهم انصر جیش المسلمین. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین باوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

96399

وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ﴿آل عمران: 139﴾

 

این مقاله ای را که در نظر قبل بحثش رفت را جناب استاد پرفسور مهدی گلشنی در مصاحبه در روزنامه ی جوان بتاریخ امروز ص 7-8 فرموده اند که بنده خیلی هم استفاده کردم. ایشان به نکات زیادی اشاره می فرمایند و از جمله مشکلاتی که حوزویان و دانشگاهیان با هم دارند که یک جورهایی گویا یکدیگر را قبول هم ندارند. می فرمایند حوزویان خیلی هم دوست دارند که متکلم وحده باشند و بقیه فقط گوش دهند به حرفهایشان. البته این از نوع منبر رفتن هم هست و لذا درست هم می فرمایند. ولی شما توجه می کنید که دانشگاهیان هم کم دوست ندارند که متکلم وحده باشند آنچنان که می بینید روبروی سالنی پر از دانشجویان نشسته اند و آن استادی که اتفاقاً خیلی هم برجسته است آنچنان سخنرانی هم می کند که حتی یک نفر هم سوالی از او نمی پرسد و بلکه همه نیز گوش اند. یک جایی این مسئله متکلم وحده بودن فقط نشان از عدم تفاهم هم نیست هر چند که یحتمل هم سنتاً فرض را بر منبر بر مبنای متکلم وحده بودن هم بگذارند. و بلکه یک جایی هم هست که اویی که حرفی برای گفتن هم دارد واقعاً هم از نوعی است که دیگران به پای او نمی رسند و بهتر است سکوت هم کنند و چیزی هم نگویند. یعنی اگر بلدی تو هم منبری دیگر برو و بلکه مقاله ای دیگر هم بنویس و چیزی بهتر هم ارائه بده. و حالا اگر واقعاً هم که حرف حساب داری که این را خود حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم می فرمایند در بین طلبه ها و اساتید حوزوی حتی رایج هم نیست که کسی دستش را بلند کند و اجازه هم بگیرد و لذا سخن استاد را هم قطع کرده و سوالش را می پرسد و ....

ولی نکته ای که جای تاسف است اینجا است که ایشان با این جمله مصاحبه شان را تمام می کنند که: ما تا زمانی که غرب را نجات دهنده خود می دانیم به این عزت نفس نخواهیم رسید. در اوایل مصاحبه هم می فرمایند که فقط پنج درصد ماده عالم را می شناسیم و از 95 درصد بقیه که 70 درصدش را انرژی تاریک و 25 درصدش را ماده تاریک تشکیل می دهد می فرمایند که فیزیکدانها سرگرم این هستند که ببینند که این ماده و انرژی تاریک هم اصلا چیست؟ الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه از صفر و خلائها و گیر کردن در باتلاقهای بفرمایید ریسمانی از اینجا هم آغاز می شوند که ما مسائلی را که طیفبندیهای دو سر آنها از لحاظات باتلاقی یا اسفل السافلینی و بلکه صالحی و مومنی ماورای بنفش و مادون قرمز هم داریم تخمین می زنیم که چقدر هم می توانیم انرژیهایمان را بالا برده و بلکه از آن طرف هم پایین بیاوریم بدون اینکه به سیستم موجود هم صدمه ای وارد کنیم؛ باید هم توجه داشت که این کات افهای یو وی و آی آر متناهی و نه غیر متناهی هم فقط می توانند تخمینهایی باشند که ماورای آنرا ما نمی دانیم و فقط حوزه ی علم ما فعلاً همینقدر است. مثلاً ممکن است ما زوم کنیم روی این مسئله که در یک محلی آیا باران یا برف هم بیاید یا نیاید چطور می شود؛ ولی حالا این هم که همین مسئله در کل عالم نیز چه تاثیرات مثبت یا منفی ای را می توانند داشته باشند یا حتی نداشته باشند خیلی هم بر ما معلوم نباشد. و بر عکس اگر در کل عالم هم یک حرکتی هم ایجاد شود که از آن جمله نیز تبعاتش این است که ابرهایی هم در جایی شکل گیرند و بارندگیهایی داشته باشیم، خوب این هم دیگر اجتناب ناپذیر می شود دیگر. و لذا این هم که مهندسی ناورداهای هندسی محلی و جهانی نیز حتی کوهمولوژیکی چه ربطی به هم نیز دارند می تواند از مسائل بازبهنجارشی گالوای کیهانی هم باشد که حالا فرض بفرمایید چطور هم می خواهید آنها را آنالیتیکی در طیفهای مختلف با انتقالات فوریه نیز استفاده برید؟ خوب، حالا بنده ی حقیر بلد نیستم؛ و لذا یحتمل دوستان دیگری هم خیلی بهتر از این بنده ی حقیر هم بلدند و استفاده هم می برند و مسائلش را هم حل می کنند و .... حالا تیت زمان خودش یعنی بیش از 70 سال پیش توابع زتای هکه را فوریه ای یعنی با استفاده از نظریه ی فوریه نشان می دهد که از همان توابع زتای دیگر عمومیت یافته ی مورد بحث تزش نیز می توان نتیجه گرفت که البته وقتی وارد بحثهای برنامه (هندسی) لنگلندز و فانکتوریالیته هم می شویم می بینیم دو طرف هندسی و تحلیلی را فرمولهای پیچیده ی انتگرالهای تریس جایگزین می کنند و ...! مثل این است که بنده ی حقیر هم هی دلم می خواهد بروم ببینم پیمانه ها و گیجهای چرن- سیمونز مورد استفاده حامدد عدمی و شیخ جباری و دیگران هم مقاله اش بلکه یک میانبری شود برای مقالات چرن سیمونزی دیگر فرض بفرمایید ویتن و .... البته یحتمل هم بعضی این راه را میانبر و راه در جهت عکس را راه درستتر بدانند و .... موضوع هنوز این است که ما حتی وارد هندسه ی ناجابجایی هم نشدیم برای اینکه ببینیم توبع زتا و بازبهنجارش نیز در آن مبحث چه ربطی به هم دارند ولذا نظریه ی گالوای کیهانی و .... مثل این است که شما همینجوری گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود نشسته باشید و فرض هم بفرمایید که تشنه تان هم شده است و در این فکرید که چقدر هم خوب بود که برایتان یک لیوان آب نه چندن سرد هم می آوردند خیلی خوب می شد! و اما اصلا کسی هم پیدا می شود که بپرسد چه می خواهی حتی اسنپی هم برایت سفارش دهم؟! یا آن دورانها هم گذشته است و باید خودت یک گوشی حسابی توپی هم دست و پا کنی که لااقل اسنپ ات را بتوانی سفارش هم دهی یا خیر ...! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

آیات 1 - 8، سوره تین
سوره تین ، مکى است و هشت آیه دارد
بِّسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ(1)
وَ طورِ سِینِینَ(2)
وَ هَذَا الْبَلَدِ الاَمِینِ(3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الانسنَ فى أَحْسنِ تَقْوِیمٍ(4)
ثُمَّ رَدَدْنَهُ أَسفَلَ سفِلِینَ(5)
إِلا الَّذِینَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیرُ ممْنُونٍ(6)
فَمَا یُکَذِّبُک بَعْدُ بِالدِّینِ(7)
أَ لَیْس اللَّهُ بِأَحْکمِ الحَْکِمِینَ(8)

ترجمه آیات
به نام خداى رحمان و رحیم ، سوگند به دو سرزمین (انبیاء خیز) شام و بیت المقدس (یاقسم به انجیر و زیتون ) (1).
و سوگند به سرزمین طور سینا (2).
سوگند به مکه این بلد امین (3).
که ما انسان را به بهترین نظام خلقت خلق کردیم (4).
سپس او را - در صورتى که منحرف شود - به پست ترین مرحله برگرداندیم (5).
مگر کسانى را که ایمان آورده و اعمال صالح کنند که پاداشى قطع ناشدنى دارند (6).
حال اى انسان ! آن انگیزه اى که تو را وا مى دارد به اینکه روز جزا را تکذیب کنى چیست ؟ (7).
مگر خدا را احکم الحاکمین نیافتید؟(8).
بیان آیات
این سوره مساءله بعث و جزا را یاد آور شده ، مطلب را از راه خلقت انسان در بهترین تقویم ، و سپس اختلاف افراد انسان در بقا بر فطرت اولى و خارج شدن از آن ، و در نتیجه تنزلش تا اسفل سافلین را بیان نموده ، در آخر خاطر نشان مى کند که به حکم حکمت الهى واجب است که بین دو طایفه در دادن جزا فرق گذاشت ، و پاداش هر دو نباید یکسان باشد.
و این سوره مکى است ، هر چند که مى تواند مدنى هم باشد، مؤ ید مکى بودنش سوگند به ((و هذا البلد الامین )) است هر چند که این نیز صریح نیست در اینکه سوره در مکه نازل شده ، چون احتمال دارد سوگند به شهر مکه بعد از هجرت آن حضرت و مراجعتش به مکه نازل شده باشد.

 

ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد 20، ص 539

https://lib.eshia.ir/50081/20/539

 

16 وَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یُوسُفَ الْبَغْدَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُیَیْنَةَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ سُلَیْمَانَ الْمَلَطِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا(ع)قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)کَادَ الْحَسَدُ أَنْ یَسْبِقَ الْقَدَرَ

 

عیوان اخبار الرضا، شیخ صدوق، جلد 2، ص 132

https://lib.eshia.ir/86808/2/132

 

14- محمّد بن احمد بغدادى بسند مذکور در متن از حسن بن سلیمان از علیّ بن موسى الرّضا از پدرش از آباء گرامش علیهم السّلام از امیر مؤمنان علیّ بن ابى طالب علیه السلام روایت کرده که آن جناب از رسول خدا صل الله علیه آله و سلم روایت نمود که فرمود: نزدیک است که حسد بر تقدیرات الهى سبقت گیرد.

شرح: «مراد اینست که حسادت افراد نسبت بیکدیگر گاهى چنان شدید و سخت است که بعید نیست از مقدّرات الهى پیشى گیرد و چیزى را که خداوند براى محسود از خیر و نعمت خواسته زائل سازد و شخص حسود زوال نعمت و خیر محسود را طلب مى‌کند و همه تلاشش دور کردن نعمت از او است، و بسا مى‌شود که کمر بقتل محسود مى‌بندد، و او را میکشد و سعى در آن دارد که آنچه خداوند خواسته و تقدیر کرده است بر هم زند».

 

عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ترجمه علی اکبر غفاری، حمید رضا مستفید، جلد 2، ص 290

https://lib.eshia.ir/12732/2/290

 

ماندن در فطرت اولی و خارج شدن از آن است که یکی را به صالح و مومن شدن می رساند و دیگری را به اسفل السافلین به پستترین مرحله برمی گرداند. نکته اینجا این است که آیا انسان همیشه در فطرت اولی باقی می ماند یا اینکه در اثر غفلتها و جهلها و ... ممکن هم هست که به اسفل سافلین برگردانده شده ولی دوباره هم چقدر سعی کند که به فطرت اولی خود باز گردد و بلکه بین این دو در نوسانات هم باشد. ولی نکته ای هم که هست این است که مسئله بعث و روز جزاء است که در آن روز هم آیا بالاخره در چه حالی خواهد بود و بلکه توانسته است فطرت اولی خود را حفظ کرده و مومن و صالح باقی بماند یا اینکه خیر افتاده است هم به پستترین مرحمله اسفل السافلین؟

البته اینجا این نکته هم هست که اگر شما یک برادر بزرگتر هم داشتید که به شما یواشکی هم که شده گوشزد می کرد که این را بنویس یا آنرا ننویس آنچنان که همچین که به مسئله ی امام و امامت هم رسیدیم یک مرتبه اختلال ایجاد شود و نوشته تان هم پاک شود؛ یحتمل بد هم نباشد چنین برادر بزرگتری! زودی نباید هم بفرمایید که این هم که باز یک یاردانقلی دیگری از آب درآمد.

ولی مسئله ی امام و امامت همانطوری که می فرمایند کلنا فی الحقیقه امواتا فاحیانا امام. موضوع اینجا این است که حتی اگر اوشین هم نداند که سیدة النساء العالمین کیست؟ بالاخره وقتی هر کسی هم متوجه شود که حضرت زهرا است، الگوی او هم می شود حضرت زهرا سلام الله علیها. ولی اینجا امام خمینی قدس سره می تواند یک تذکری هم دهد که آن تذکر را اگر بنده ی حقیر هم می دادم آنطور کاری نمی بود و حتی آنگاه الگوی خود حضرت امام خمینی ره نیز به عنوان حضرت ولی فقیه و مرجع تقلید باز هم پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و حضرت فاطمه زهرا صدیقه ی کبری سلام الله علیها است.

=======================

 

وَقُلْ جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا ﴿81﴾

 

االهم انصر جیوش المسلمین

بنده ی حقیر حقیقتاً نظر قبل را که حالا بغیر از یک الف عیناً همین متن بالا هم هست را حذف خواهم کرد. نکته ای که هست این است که در فی البداهه نویسی معمولاً می تواند خطاهای زیادی هم وارد شود. همین متن اصلی پست را هم بنده هنوز درستش نکرده ام که اشکالاتی را یقیناً خواننده ی محترم در آن یافته است. حالا ما نمی خواهیم هم اینجا وارد این بحثها شویم ولی اگر مثل ایگلیسی هم ویراستار بهتری داشتیم یک مرتبه ویراستار منفجر هم نمی شد آنطوری که گویی یا ... یا ... یا ...! حالا فرمولهای ریاضی هم هیچی، بالاخره ویراستار وردی و الفبایی فارسی خودمان را که باید هم داشته باشیم یا خیر؟! یک جا یحتمل بفرمایند که برادر بزرگتر خیلی هم می توند پرروپری کند و بلکه یاردانقلی بازی هم راه بیاندازد ولی همه ی برادرها بزرگتر در همه ی اوقات هم که نمی شود گفت که بدند و بلکه بدتر از برادران حضرت یوسف اند؟! مسئله ی اسفل السافلین هم همینجا است که هر چند حدیث ممکن است اشکال هم داشته باشد ولی بالاخره هر کسی هم اول باید قبل از قطع کردن دست دزد دیگری، متوجه باشد که آیا خودش هم خمس و زکاتش را درست و حسابی داده است هر چند که سنان هم یحتمل خیلی قابل اعتماد نباشد؟

ولی گذشته از اینها بنده ی حقیر این را هم عرض کنم که امروز داشتم دنبال این حدیث می گشتم که می فرماید: لقد کنا فی الحقیقه امواتا فاحینا امام؛ آنچنان که این حدیث قاب شده بود و پشت سر حضرت آیت الله سید حسن نصر الله حفظه الله هنگام مصاحبه ی تلویزیونی دیشبش هم نوشته شده بود. بنده داشتم دنبال این حدیث می گشتم در اینترنت و بلکه بعد از این که بالاخره غلطهای تایپی ام را اصلاح کردم متوجه شدم که این حرف سخنی است از حضرت ولی فقیه رهبری معظم حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای. و گفتم خوب اگر آنرا به فارسی سرچش هم کنم بهتر آنرا خواهم یافت که: ما همه مرده بودیم و امام ما را زنده کرد! و اتفاقاً در گوشی ام آپارات آمد ولی متاسفانه نمی دانم چرا حتی آپارات هم در گوشی ام کار نمی کند؛ یک گوشی آنتیکی شده است که یحتمل باید کنار یک عباسی و ده شاهی و اینها در موزه ها نگهداریش کرد! گوشیهای بالای پنج میلیونی و بلکه هفت هشت میلییونی را هم که هنوز به ذائقه ام خیلی سازگار نشده اند و جوانها هم گویا وقتی این جدیدترها را می خرند دیگر آن قدیمیترها را هم حتی به پدربزرگ و مادربزرگ و جدشان یاد نمی دهند که با آنها چه کنند و بلکه دو گوشیه و یحتمل هم سه گوشیه و ... راه می افتند این ور و آن ور و لابد دلیل خوبی هم دارند که چند گوشی برای خودشان حفظ کنند و .... یعنی آیا گذشت آن زمانها که می گفتند نان خشکها را هم نگه دارید برای دام و نان را روی زمین نیاندازید و اسراف هم نکنید و ..... آنوقت می فرمایند چرا آقای شامنخوردمی را هم می خواهی در کارخانه ی هواپیماسازی مسافربریت نیز استخدام کنی؟ یکی نیست بفرماید که بابا آقای شامنخوردمی به دفتر خدمات رفته گرای و نظافتچیان کارخانه هم راضی شده است که راه یابد و حالا تو گیر داده ای که چرا اصلا با شامنخوردمی حرف هم می زنی؟

یک بحث داغی هم شده بود جلوی دکه که اردشیر زاهدی هم چطور از جمهوری اسلامی دفاع کرده است و یکی از اساتید دانشگاه هم ایراد کرده بوده است که الهیات را دانشگاه آکسفورد بهتر قبول می کند تا دانشگاه های خودمان و اسم هم می آورند که کدام دانشگاه که خودشان هم از اساتید همان دانشگاه اند. و بعد هم می فرمایند که ما چرا تولید علم نداریم؟ دلیلش این است که تولید علم به خودی خود صورت نمی گیرد تا اینکه با صنعت و تکنولوژی و رقابت جهانی همراه شود. و لذا ما تا حدودی تولید علم هم خیلی داریم، ولی از آنجایی هم که بیشتر این تولید علم کپی زنی از روی اکثراً هم غرب است تا شرق، الهیات و بلکه حکمت الهی هم کمتر وارد حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی شده و بلکه اصلا حتی ریاضی فیزیک هم در این رابطه کمتر جدی گرفته می شود. این است که لااقل در ظاهر هم که شده یک شقاقی بنظر می رسد که بین تولید علم و الهیات اتفاق افتاده باشد و درست هم هست. اتفاقاً آنهایی هم که خیلی مایلند که الهیات را نفی کنند و بفرمایند که هر چه هست و نیست همین طبیعیات و علوم طبیعی وپزشکی ولی بدون ماوراء الطبیعه و حکمت الهی هم هست، خیلی هم یحتمل تاکید کنند که بلیز پاسکال هم ریاضی را کنار گذاشت و رفت دنبال الهیات ولی زودی هم در جوانی (39 سالگی) به رحمت خدا رفت! البته این دلیل هم نمی شود که یا الهیات است که مشکل دارد یا حتی بدتر از آن هم که علوم طبیعی هم خیلی مشکل دارد. موضوع اینجا این است که سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه ای که مایل هم هست از صفر و بلکه خلاء شاگردی و دانشجویی و طلبگی که حتی آیا او را هم برساند به پشت درهای آیت الله ای یا در حدود حجت الاسلام و المسلمینی هم آیا برای همیشه بتواند بماند یا بدان حد هم نرسد، ولی همین سالک الی الله و بلکه طلبه و شاگرد و دانشجو نیز نمی تواند امید خود را از این محوریت وخط و بلکه هندسه ی فکری هم قطع کند که در پشت این درها نیز الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی در مقیاسهای پایینتری نیز یحتمل استادی کرسیهای دانشگاهی نیز نهفته اند! ولی بالاخره کدام هم مهمتر است؟ تولید علم و حکمت؟ یا شاگردی و دانشجویی و طلبگی از خلائهای صفری و بلکه باتلاقهای ریسمانی حتی اسفل السافلین و آنگاه سعی و تلاش در هندسه ی معرفت دینی و جهادی تبیینی به سمت منظریه های حبل الله المتین الفهای بینهایت آیات اللهی صالح و مومن شدن و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریافتن! موضوع مسئله هم همین جا است که اگر همه ی دکترها و اساتید دانشگاه هم جوابت کردند باز امیدت را به خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام از دست مده آنچنان که معمولاً هم بر عکس است و قبل از اینکه دور و بریها هم امیدشان را از دست بدهند طرف خودش هم روح از جسمش پریده است چرا که مرده است و نمی داند هم چطور امامش او را زنده کرده است وحال آنکه از مردنش هم بی خبر است و بلکه باز هم بیشتر می میرد و خود را به آب و آتش هم می زند که چطور برگردد به همان زمان جاهلیت قبل از اسلام! حالا به او بفرمایید که کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری و بلکه کشتی نجات حسینی را هم می خواهی به این عظمت ول کنی و برگردی به جاهلیت قبل از اسلام؟ یحتمل این جواب از یک غافل جاهلی دور از ذهن هم نباشد که مگر ما کم کارخانه های هواپیماسازی مسافربری در این دنیا هم داریم که اصلا مسلمانان هم در آن دخیل نیستند؛ چرا دروغ می گویی، کدام کشتی نجات؟! مطلوب است بیرون آوردن غافل جاهل با انواع جهادهای تبیینی از انواع جهالتها و غفلتهایی که انحرافاتش از فطرت اولی به اسفل السافلین هم می انجامد و بلکه اصلا صالح و مومن بودن را هم یادش رفته است. بعضی وقتها یحتمل خوب است انسان به حرف و پندی هم گوش دهد که می فرماید حتی با نان و پنیر و سبزی در مترو هم فروختن می توان به کسب درآمد خوبی هم رسید؛ و حالا می خواهد بچه ی شیطانی هم باشد که این را گفته باشد و خوب باشد! حرف حرف حساب است دیگر. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

68543

( بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ (١) وَطُورِ سِینِینَ (٢) وَهذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ (٣) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ (٤) ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ (٥) إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (٦) فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ (٧) أَلَیْسَ اللهُ بِأَحْکَمِ الْحاکِمِینَ (٨) ).

( بیان )

تذکر السورة البعث والجزاء وتسلک إلیه من طریق خلق الإنسان فی أحسن تقویم ثم اختلافهم بالبقاء على الفطرة الأولى وخروجهم منها بالانحطاط إلى أسفل سافلین ووجوب التمییز بین الطائفتین جزاء باقتضاء الحکمة.

والسورة مکیة وتحتمل المدنیة ویؤید نزولها بمکة قوله : « وَهذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ » ولیس بصریح فیه لاحتمال نزولها بعد الهجرة وهو صلى‌الله‌علیه‌وآله بمکة.

 

المیزان فی تفسیر القرآن، علامه محمد حسین طباطبایی

https://lib.eshia.ir/12016/20/319

 

یک بازبهنجارش و گالوای کیهانی وباتلاق/منظریه ی ریسمانی را یحتمل بتوان یافت در سوره ی مبارکه التین که از یک طرف احسن تقویم است که بازگردانده می شود به اسفل سافلین و از طرفی هم اجر غیر ممنون برای صالحین و مومنون است. این است که بعضی یحتمل اشکال هم کنند که خیلی هم باید به عقلانیت دینی استناد کرد، ولی آنجایی که روی سینی جام زهری را هم برای امامش می آورد و بلکه سر امام را هم برایش می برند وچه ها هم که با آن نمی کند؛ خوب، می فرمایند که حتماً هم اگر سینی ای آمپول هالدول هم رویش بود که دیگر مشکلی هم ندارد. آمپولش را می زند خوب می شود دیگر!

بله ولی بعضی اوقات هم مسئله ی بازبهنجارش از این نوع است که سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه دارد بیش از حد هم در طیف یو وی کار می کند و غافل هم می شود که دردیگر سر طیف آی آر هم دارد چه می گذرد و یک مرتبه به خود می آید که یحتمل برای اینکه شامنخوردمی بخواهد لاغر هم شود بهتر است که یک مرتبه او را لاغرش نکنیم و الا دچار مشکل هم خواهد شد. همانطوری که اویی هم که خیلی چاق است اگر یک مرتبه بخواهد خیلی لاغر شود باز بهتر است یک دفعتاً این کار را نکند. حتی اگر مدتها روزه نگرفته باشید و یک مرتبه بخواهید روزه بگیرید یحتمل نتوانید و ....  خلاصه ی کلام اینکه یحتمل سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه در میل از صفر به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی واجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز توجه خیلی نکند که چیست که روی سینی دارند برایش می آورند؟! 

البته بنده ی حقیر فکر می کنم بهتر هم باشد که کارتهای اعتباری حالا به شامنخوردمی نمی دهند که هیچی و بلکه به هر کسی هم ندهند چرا که اکثر کسانی که اعتبارشان هم خوب است و می توانند هم کارت اعتباری داشته باشند کسانی هم هستند که واقعاً کارت اعتباری را احتیاجی بدان هم ندارند. یعنی افراد ضعیف جامعه که واقعا باید کارت اعتباری داشته باشند آنچنان که یارانه ی نقدی هم می گیرند، اینها را بانکها رد خواهند کرد که شماها که اعتبارتان بدرد بخور هم نیست و .... ولی بالاخره یحتمل هم بتواند مکانیسم خوبی باشد برای همین طبقات ضعیف جامعه که آنها هم اعتبارشان را درست کنند و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصرو اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

هَلْ جَزَاء الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿الرحمن: 60﴾

 

أحسن الحسن خصلة

102- حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَسْوَارِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو یُوسُفَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ السِّجْزِیُ‌[1] الْمُذَکِّرُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَلِیٍّ السَّرَخْسِیُّ بِمَرْوَ الرُّوذَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو بَکْرٍ أَحْمَدُ بْنُ عِمْرَانَ الْبَغْدَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ عَنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحَسَنِ‌ إِنْ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَنُ.

فأما أبو الحسن الأول فمحمد بن عبد الرحیم التستری و أما أبو الحسن الثانی فعلی بن أحمد البصری التمار و أما أبو الحسن الثالث فعلی بن محمد الواقدی و أما الحسن الأول فالحسن بن عرفة العبدی و أما الحسن الثانی فالحسن بن أبی الحسن البصری و أما الحسن الثالث فالحسن بن علی بن أبی طالب ع‌

 

الخصال، شیخ صدوق، جلد 1، ص 29

https://lib.eshia.ir/15339/1/29/

 

5239.الإمامُ الحسنُ علیه السلام : إنّ أحسَنَ الحَسَنِ الخُلقُ الحَسَنُ . [1]

5239.امام حسن علیه السلام : همانا نیک ترین نیکویى ، خوى نیکوست .

 

میزان الحکمة، آیت الله شیخ محمد محمدی ری شهری، جلد 3، ص 475

https://lib.eshia.ir/27307/3/475

 

این الرجبییون

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می توان هم متصور شد که روی سینی ای آمپولهای هالدول یا هالوپریدول را گذاشته اند و همراه مشاوران اعظم روانکاوی و روانپزشکی از دکتر مسعود افضلی و دکتر شهلا چهرازی و دکتر سپیده حبیب و دکتر ایروین یالوم و حتی کارل یونگ و ویکتور فرانکل را هم که تازه از آن دنیا برگشته اند به سایت سلامت بدون مرز تا یک وقتی برای شامنخوردمی هم بگیرند که چرا بیخودی از کارتهای اعتباریت استفاده کرده و الی ما شاء الله هم بدهی بدون پشتوانه ی اعتباری لازم کاری و مالی هم بالا آورده ای؟ البته اینجا روانکاوان و روانپزشکان محترم هم معمولاً حق ویزیت خود را اول دریافت می کنند ولی این دفعه نیز چون مسئله اورژانسی هم بوده است همه و همه نیز حق ویزیت خود را به بعد هم موکول کرده اند الا اینکه بعضی نیز این میان اعتراض کرده اند که آقای شامنخوردمی بدجوری هم مثل اینکه عصبانی می شود وقتی با کسی چپ هم می افتد؟ حالا شما توجه هم مبفرمایید که خانم آویشن نیز از دست آقای شامنخوردمی چه باید بکشد؟!

نکته ی روانشناسانه اینجا این است که آقای شامنخوردمی اخیراً دولت جهانی خود را هم تشکیل داده است و در صدد است که حتی از لحاظات روانکاوانه هم مشورت کند که آیا واقعاً هم این حکومت جهانی او قابلیت جهشی ابرتقارنی هم دارد چنانچه آناً هم جهانی شود یا خیر؛ هر چند که در عین حال نیز برای گوشه ی اتاق خود در کارخانه ی هواپیماهای مسافربرری نشستن و بلکه استخدام شدن را هم فرم پر کرده است و همین را هم برای سایت سلامت بدون مرز فرستاده است. و لذا آقای شامنخوردمی خود را مخیر هم می بیند که آیا وارد کانال شبکه خبر هم شود که دارد از خاطرات عَلَم هم شرح می کند که حالا به کی هم بوده است که فرموده که هر چند که جناب شیخ می فرمایند که تو چنینی و چنانی و بلکه به روسپیخانه های پرچمدار حتی در صدر اسلام و یحتمل قبل از آن هم سرزده ای و اما آیا تو خودت چنانچه می نمایی هم هستی و بلکه کمونیست هم نیستی؟ یا اینکه کانال رادیو تهران را هم بگیرد که خطیب محترم نماز جمعه چقدرها هم از امام خمینی و بلکه از امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می فرمایند. این است که کانال دیگر هم همین است که آیا وارد فاز روی سینی هالوپریدالی شویم که آقای شامنخوردمی بتواند با پزشکان سایت سلامت بدون مرز نیز بطور تقویتی و بوستی (boost) مشورت بفرماید؟ 

البته مسئله اینجا فقط یک حالت دوگانی را می رساند از اینکه آقای شامنخوردمی و بلکه خانم آویشن هم با هم حتی بخواهند میل بفرمایند بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات بالاتر و آنچاهایی هم که به بن بست می خورند یحتمل مایل باشند روانکاوانه به سایتهایی نظیر سلامت بدون مرز رجوع کنند. و لذا این وجه از قضایا هم هست که اصلا فیزیک پیشه هایی مثل ادوارد ویتن و کامران وفا و نیما ارکانی حامد و بلکه الکساندر وستفال هم یک سر سوزن هم احتیاجی حتی به خواندن دارالمجانین جمالزاده را هم ندارند و بلکه حتی ترجیح هم ندهند به پند و اندرزهای پاندهاریپاند هم در سوئیس یا هر جای دیگری گوش دهند که آیا ناورداهای دونالدسون-توماس هم همان ناورداهای گرموف-ویتن هستند و بلکه کوهمولوژی فلوئر در نظریه ی گره های پرتزلی سمبوسه ای هم یحتمل بتواند به ماجرا کمکی برساند یا خیر؟ بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که وقتی می روی توی مطبهای این و آن پزشک سعی کن عظمت توی چشمهای تو هم باشد و نه در آنچه بدان می نگری هر چند هم که اینها را خیلی قشنگ هم قاب کرده باشند و به دیوارها زده باشند و بخواهی برای اینکه حتی ساعتها در سالن انتظار نشسته ای و وقت می گذرانی که نوبتت شود بالاخره یک چیزهایی هم بخوانی بد نباشد. و لذا بالاخره بعد بیست سی سال هم یک سری به روانکاو و روانپزشک ات بزن ببین هنوز هم روی دیوارها همینها است یا خیر بلکه اینترنت وایرلس وای فای مودیفاید کوانتومی هم در اختیار داری که حتی واتس آپی هم واردش شوی؟! نکته ی دیگر این است که چون آقای شامنخوردمی دسترسی به وضعیت روان درمانی اگزیستانسیالیستی ویتن وفا ارکانی حامد وست فال و امثالهم هم ندارد بهتر است نتیجه گیریهای ناجور هم نکند که همه و همه ی فیزیکدانها را هم یکجا بخواهد بیاندازد توی هولوفدونهای هولوگرافیک سیاه چاله ای بدون اینکه بداند چطور هم می شود تابش هاوکینگ آنها را نیز محاسبات کرد چرا که هر کسی هم از راه رسید که به غار حرا راهش نمی دهند!

ولی نکته ی دیگر این هم هست که استدلالات هر چقدر هم آبکی و غلط هستند بالاخره باید هم توجه داشت که آیا در سلامت بدون مرز ما از مرزهای اسلام هم عبور کرده ایم و آنگاه داریم مرزهای افقهای سیاه چاله ای را نیز محاسبات می کنیم یا اینکه خیر؛ و سینی های هالوپریدولی هالدولی و بلکه دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف همین دور و برها هم کم یافت نمی شوند که حالا چقدر هم بتوان آنها را با دیگر دولتهای کاذبی که خود را دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم جا می زنند و بلکه کارخانه های هواپیماسازی مسافربری هم از گوشه ی اتاق شان بطور دوگانی راه انداخته اند و بلکه مایلند همه و همه چیز را هم دو قطبی کنند، محاسباتش دور از دسترس هم نمی باشد نه فقط برای آقای شامنخوردمی!

بنده ی حقیر که عرضم این است اجازه دهیم بطور دور کاری هم که شده آقای شامنخوردمی هم بتوانند وارد کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری ما شوند بلکه لااقل اعتبارات کارتهای ایشان بتواند یک بوستی به کارخانه هم دهند و راهش بیاندازند. بدون شوخی هم عرض می کنها! البته بعضی هم اشکال می فرمایند که همین حرفهایت هم هست که سینی آمپولهای هلدول و بلکه شوک درمانی ات را هم برای آقایان و خانمهای روانکاوان و روانپزشکان مسلم هم می کند هر چند هم که خودشان چیزی نفرمایند ولی بالاخره دور و بریهایت که به ستوه می آیند و می خواهند از تو یک یک سوزنی چیزی به خودت بزنی و آنگاه هم یک جوالدوز به دیگری بزن! و اما خوب میهمان هم باید خیلی خوشرو و خوش چشم و خورش برخورد هم باشد دیگر. از رو نرو! و آقای شامنخوردمی و خانم آویشن را هم تنها مگذار و ...

نکته ی دیگر این است که همیشه هم نمی توان حساب کرد که جزای احسان همان احسان هم هست چرا که بالاخره ما همیشه هم که با ریاضی فیزیکیها درجه ی یک طرف نیستیم که بفرمایند ما خودمان دارالمجانین داریم و احتیاجی هم به آنهایی که تو می گویی نداریم هر چند که حالا به زیبایی هم ذهنمان بدجوری درگیر است که فیلم هم از رویش بسازیم. و حالا پاول اردوش را هم که همه و همه نمی شناخته اند که بدانند که چه اخلاقی داشته است یا با جان نش هم که مشورت نکرده اند که بدانند که کیست و چیست مسئله های رایانه های کوانتومی مانهاتنی و تورانتویی و سیدنی ای؟ و لذا نمی شود هم زیر سوال برد که همه بطور پارانوید می خواهند سر ما کلاه بگذارند و بلکه باید هم یک کلاهی سرمان بگذاریم تا سرما هم نخوریم و بلکه آنفلوآنزا و کرونا هم نگیریم تا بالاخره ببینیم بعدها چه می شود؟! منهاتانیها جلوتر می افتند یا تورانتوییها یا سیدنی چیها؛ یعنی بالاخره مسئله هم همین است که حالا هر چقدر می توانید گوشه ی اتاقتان به کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم بپردازید و قطعاتش را هر کجای عالم هم که هستید بسازید و سر هم بندی بفرمایید تا متوجه هم شوید که عَلَم را آیا داده اند دست کس دیگری در کارخانه ی مسافربری تان یا اینکه خیر سر جای خود نشسته اید و خوب هم دارید همه چیز را سبک سنگین می فرمایید و حتی مثبت و منفی کردن جرم هیگز را هم حساب می کنید که در انواع ابرتقارنها آیا چه سبب و علتی را هم می تواند تحمیل کند؟ و حالا انتقالات فوریه در کوهمولوژی گالوای حتی کیهانی را هم کاری نداریم. آن وقت می فرمایند که چرا کارتیه و آلن کن هم از یک روز دیوانه وار در یافتن نظریه ی گالوای کیهانی نیز می فرمایند و .... مطلوب است دور کنید شیاطین انس و جن و هاروت و ماروت بابلی را از خانم آویشن و آقای شامنخوردمی. وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَکِنَّ الشَّیْاطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلاَ یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُواْ یَعْلَمُونَ ﴿البقرة: 102﴾ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته ارفع درجته.

هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنکُم مَّن یَبْخَلُ وَمَن یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِیُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ ﴿محمد: 38﴾

 

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ﴿الفتح: 29﴾

 

 

این الرجبییون

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿یس: 60﴾

 

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿الممتحنة: 12﴾

 

این الرجبییون

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

حل مسائل روانشناسی و روانپزشکی می تواند خیلی هم مربوط باشد به حکمت الهی که تنزل هم داده شده است به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی محلی مستلزم جهانی شدن و بلکه تنزل آن هم به فلسفه و ریاضی فیزیک. یک وقت هست که شما تصمیم هم می گیرید که در لیلة الرغائب روزه هم بگیرید و بلکه نمازهای مربوط بدان را هم حتی در مسجد و همراه امام جماعت هم انجام دهید. ولی یک وقت هم هست که حالا نشده است که روزه هم بگیرید و اما آیا دیگر مراسم آن را هم نمی توانید انجام دهید؟ اقل کم دعاهای آنرا که می توانید بجا آورید و بلکه دیگر جایز هم نیست که نماز فریضه را نیز فرض بفرمایید سر وقت و در مسجد هم نمی خوانید و بلکه فرادی هم آنقدر عقبش بیاندازید کانه معلوم هم نباشد که آیا قضا است یا اد؟!

و لذا یک وقت هم هست که شما قرار است تصمیم هم بگیرید که نزد ویکتور فرانکل روید یا کارل یونگ برای مشاوره روانشناسانه روید یا حتی بلکه نیتچه چنین گریست ایروین یالوم یا تکه هایی از یک کل منسجم پونه مقیمی را بجایش بخوانید و بهره مند هم شوید؟ یک وقت هم هست که همچون فیزیکدان فریدریش دورنمات مایلید الکساندر وستفال و ادوارد ویتن و بلکه کامران وفا را نیز بیاندازید توی دار المجانین ببینید چه نتیجه ای هم می توان گرفت از این دانایان کل حتی از همین گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خودتان!

ولی یک وقت هم هست که شما با استغاثه ی خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم طرفید به حضرت صاحب الامر سلام الله علیه که بالاخره او هم یحتمل مثل بقیه ی افراد مریض هم می شود و بلکه حتی احتیاج به پزشک جراح هم دارد و حتی اگر نیازهای مشاوره ای هم نداشته باشد بالاخره اجتماعی بودن را که دوست دارد همانطوری که زیارت جامعه ی کبیره هم راجع به زیارت ائمه ی اطهار است دیگر. و خوب، حالا چه فرقی هم می کند که برای مشاوره دکتر شهلا چهرازی و دکتر مسعود افضلی را هم ببریم نزد دانای کلی که بنظرش هم رسیده است خیلی عقل کل و بلکه کله گنده هم هست! بله، ولی یک روایت دیگری هم این است که آیا دارید استغاثه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می فرمایید یا اینکه مایل هم هستید که آن حضرت را هم مثل فیزیکدانهای دیگر صاف بفرستید توی فرض بفرمایید بیمارستان مهرگان یک کمی هم شوک درمانی اورژانسی هم شود (حتی بعد از اینکه برای نازایی به موسسه ی رویان هم رجوع کرد و درمان هم نشد) و نه فقط هم اینکه سری به داروخانه ی مهرگانان هم بزند ببیند هلدول هم دارند؟ یا یحتمل هم یعنی به عبارتی سوال هم شد که حال دولت کریمه ی عقل کل کله گنده ی ما هم که چطور هم قرار است هوشیار و بیدار با 5+/-1 کشور و حتی همه ی کشورهای جهان هم الا اسرائیل کودک کش قاصب هم تعامل و تجارت و روابط فرهنگی و ... هم داشته باشد؟ حالا یحتمل هم کرونایی وضعیت قرمز است و بهتر هم هست به سنجاقک و پروانه و اینها هم خیلی توجه نکنیم که چطور هم قرار است همه و همه حتی با سیمرغ هم برویم قله ی قاف و بلکه نماز جمعه هم نمی رویم بالاخره آیا باید هم واکسن سوم را استروزنکایی هم یافت و زد چرا که نکند سعودیها هم ایراد کنند که چرا همه اش را برکت زدید و حتی یک استروزنکا هم گفتیم بزنید نزدید و .... و حالا ما وارد این بحث هم نمی شویم که کدام پزشک گوش و حلق و بینی هم برای جراحی پلیپ بینی بهتر است و آیا بیمارستان خصوصی یا دولتی هم می تواند بهتر باشد یا حتی مسئله ی دیابت و انسولین را هم آیا باید در نظر داشت یا پروستات چطور؟ چک آپ هم می خواهد؟  یا ...؟ مسئله اینجا این است که بالاخره قطع رحم با پیغمبر هم جایز نیست هر چند هم که در دار المجانین گیر کرده باشید و بلکه بخاطر همان هم چنین اسیر شده باشید و حتی گرفتار در هم تنیدگیهایی با قابیلیان هم شده اید و ....

این یک نکته است که از ریاضی فیزیک هم یک راست برویم به دارالمجانین ولی یحتمل هم بعضی ریاضی فیزیکدانها بخواهند مسئله را کدخدا منشانه هم حلش کنند که بالاخره آیا ما نهایتاً می توانیم هم از پیمانه ها و گیجهای چرن-سیمونزی هم استفاده بریم و بلکه حتی تقارنهای بیست وجهی SL(2, C) را نیز ببینیم چطور بسطهای جبری SL(2, K) به ازای K میدانی جبری یا حتی محلی تابعی حتی نظریه ی گالوا کوهمولوژیکی نیز می تواند کاربرد داشته باشد هر چند که خیلی هم نمی دانید که انتقالهای فوریه را نیز اینجا چطور یحتمل می شود مثل جان تیت به کوهمولوژی گالوا کاربردی کرد. و حالا نظریه گالوای کیهانی و ربط آن به پایان جهان از منظر اختر فیزیک کتی مک را هم کاری نداریم. یا حتی کاری هم نداریم اینجا ابرتقارنها چطور می توانند کاربردی شوند به برنامه (هندسی) لنگلندز و حتی جبرهای هکه را هم بتوان بدان کاربردی کرده و حتی از کارهای پیتر شولتز در نظریه های کوهمولوژی اش هم استفاده کرد. و حالا دیگر مسئله ی جرمهای نیوترینوها و بلکه ذره ی هیگز مدل استاندارد ذرات فیزیک را هم دیگر واردش چندان نمی شویم!

البته بعضی اینجا اشکال هم می فرمایند که وقتی شما حتی تکبیر هم می گویید، آیا برایتان مهم هم هست که آیا در کجا واقعید و چطور هم باید حتی در نماز جمعه ی آن مکان تکبیر هم بگویید که نگیرند شما را ببرند به عنوان تروریست هم بازداشت کنند؟ و حالا شده در مسجد الحرام هم بخواهید تکبیر بگویید، آزادید دیگر که الی ما شاء الله هم تکبیر بگویید! ولی حالا یحتمل اگر در آمریکا هم مرگ بر آمریکا بگویید از دست شما ناراحت شوند و بفرمایند طرف احتیاج به مشاوره هم دارد هر چند که حزب اللهی هم یحتمل باشد و بلکه فرق بین حزب اللهی و سکولار را هم ندانند! بالاخره یک جاهایی حتی در استغاثه ی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف تقیه هم لازم است دیگر و حالا می خواهد خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم باشد!

وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ﴿یس: 61﴾

 

إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاءُ وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاَلًا بَعِیدًا ﴿116﴾ إِن یَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثًا وَإِن یَدْعُونَ إِلاَّ شَیْطَانًا مَّرِیدًا ﴿117﴾ لَّعَنَهُ اللّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِکَ نَصِیبًا مَّفْرُوضًا ﴿118﴾ وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُبَتِّکُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَمَن یَتَّخِذِ الشَّیْطَانَ وَلِیًّا مِّن دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِینًا ﴿119﴾ یَعِدُهُمْ وَیُمَنِّیهِمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا ﴿120﴾ أُوْلَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلاَ یَجِدُونَ عَنْهَا مَحِیصًا ﴿121﴾ سوره مبارکه النساء

 

این الرجبییون

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

خداوند سبحان در قرآن کریم در آیه ی مبارکه ی 116 سوره مبارکه نساء می فرماید که اگر کسی به خدا شرک ورزد، خدا او را نمی بخشد. ولی یک جایی هم در قرآن کریم می فرماید خدا همه ی گناهان را هم می بخشد آنچنانکه خدا غفور و رحیم است و نباید هم از رحمت او ناامید شد! قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿53﴾ ولی نکته ی کلیدی اینجا هم هست که می فرماید ان اعبدونی هذا صراط مستقیم. و لذا بدی شرک اینجا است که صراط مستقیم را بندگان خدا گم می کنند آنجایی که به کمتر از او و از جمله هم شیطان و شیطانپرستی هم در بندگی و عبادتشان راضی می شوند.

بعضی یحتمل باز اشکال هم کنند که اینها گفتنش آسان است ولی در عمل جور دیگری هم درمی آیند. اگر برگردیم به قضیه ی ناتمامی گودل و جمله های گودلی ملاحظه می شود که یحتمل بعضی در محاسباتشان آنقدر هم تبحر و مهارت داشته باشند که حتی از ماشینهای تورینگ و بلکه حسابان لامبدا هم بهتر عمل کنند. ولی مسئله بر سر آن جمله هایی هم هست که صحت یا سقم آنها را نیز نمی توان بصراحت و یقین و بلکه با هر چقدر هم کند و کاو رد کرد یا تایید هم کرد. چطور می شود که سالک الی الله همه ی این مسائل حسابی را برایش حتی المقدور الگوریتمهای مختلفی هم پیدا کند ولی در عین حال هم گیر کند در اینکه بالاخره آیا یک جمله هایی درست است یا غلط آنچنان که جوابش هم بله یا خیر است!

مثلاً فرض بفرمایید که این سوال مطرح هم شود که مرحوم استیون هاوکینگ وقتی تابش یا رادیاسیون سیاه چاله ای یا همان تابش هاوکینگ را یافت انگار و کانه رفته بوده است در غار حرا و لذا به او وحی هم شده است که چنین چیزی هم هست و داریم! البته اینجا گذشته از اینکه مسائل ریاضی فیزیکی مورد بحث هم کدامند یحتمل به ذهن بنده ی حقیر هم این نکته خطور کند که خوب چرا باید هم به استیون هاوکینگ در غار حرا وحی شود ولی به بنده ی حقیر وحی نشود هر چند که اصلا مسئله از این نوع هم نیست که آیا به هاوکینگ یا بنده ی حقیر هم قرار است در غار حرا وحی شود؟! خوب، ولی اینجا ممکن هم هست در زیرنویسهای کُلُکیومی نیز مطرح شود دلیل وحی به هاوکینگ و نه شما این هم هست که او پیام را می گیرد و بلکه رله هم می کند ولی تو نمی گیری که هیچی و دیگر چه رسد به اینکه رله هم کنی هر چند که خودت هم خیلی خیالات برت می دارد که چه ها که نمی کنی!

نکته این است که اگر باب پیامی را حتی در غار حرا هم گرفت و خواست آنرا به آلیس هم رله کند، آلیس هم اقل کم باید انتظار داشته باشد که یحتمل باب پیامی را می خواهد به من بفرستد و لذا ممکن هم هست که پیام را فرستاده باشد ولی بنده ی حقیر آنرا دریافت نکرده ام! و اما اگر حالا آلیس همینطوری دارد پیام هم از باب دریافت می کند ولی آنقدر هم سرش شلوغ است که حتی وقت ندارد چک کند آیا باب چیزی هم برای او می فرستد یا خیر؟ خوب، باب ناراحت هم می شود دیگر که چرا این همه اس ام اس یا واتس آپ یا ... هم می کنیم، و لذا حتی یک جواب اس ام اس ها را هم نمی دهی؟ اینجا یحتمل مسئله این هم هست که باب فقط فرستنده هم هست و بلکه گیرنده ی پیامهای آلیس هم نمی باشد! این فرق می کند با این مسئله که چرا همه به آلیس مثلاً در واتس آپ دوست هم دارند که گوش بدهند ولی هیچ کس و حتی یک نفر هم دوست ندارد به باب گوش بدهد! آیا اینجا نمی تواند هم یک موردی برای درهم تنیدگی وجود داشته باشد که بالاخره آیا به باب وحی هم شده است یا خیر؟!

یک نکته ی مهمی که در این در هم تنیدگیها یحتمل بتوان یافت این است که یحتمل آلیس پیام باب را دریافت هم می کند و بلکه آنها را خیلی خوب هم می تواند به دیگران بفرستد و حتی این کار را هم می کند آنجاهایی که بدردش هم می خورد یا می پسندد یا دوست دارد یا باورش هم می شود و می فهمد؛ ولی بعد نه اینکه بگوییم یک جاهایی هم آنرا حاشا می کند که اصلا کدام پیام؟ و نه اینکه بگوید هم بنده ی حقیر که پیامی را دریافت نکردم! و بلکه آلیس حتی حاشا می کند که باب اصلا وحی هم به او نمی شود که بتواند آنرا برای من بفرستد یا نفرستد مگر اینکه عقلش هم کم باشد که اینطور فکر کند که به او هم وحی می شود!و لذا اگر به آلیس خانم اشکال هم شود که بالاخره باب برایتان واتس آپ هم کرده است و لذا برایش جوابتان را هم بفرستید دیگر! آلیس می تواند حتی صورت مسئله را هم پاک کند که بابا بنده ی حقیر اصلا با باب هم کاری ندارم و نمی خواهم جوابش را هم بدهم! و السلام نامه تمام.

مسئله را اینجا نمی توانید اینطور مطرح هم بفرمایید که چون با مشرکین و منافقین و کافران هم طرفیم، هر چه هم مسئله برایشان حل کنید و در خدمتشان هم باشید آنگاه هنوز هم کم است و بلکه اندازه اش هم صفر است و حتی به اپسیلونی هم نرسیده اید چرا که بجای اینکه در خدمت اسلام باشید فقط حتی خیال هم یحتمل نکنید که در خدمتش هستید هر چند که با یک معلق و وارو هم هر آنچه رشته اید همه و همه پنبه هم شوند و چرا که الاسلام یعلو و لا یعلی علیه! یعنی در افق سیاه چاله هم داریم کار می کنیم بجای اینکه در پی این باشیم که افق خورشید هم کی و کجا است؟ این است که از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم هر چقدر سعی کنیم که به الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنیم افق سیاه چاله ای ما را به عنوان مشاهده گرانی روی زمین از یافتن افق خورشید و بلکه حتی دیگر ستارگان هم باز می دارد. و لذا همانطور که شیخ اجل هم می فرمایند به جهان خرم از آنم که جهان خرم از او است، عاشقم بر همه عالم که همه عالم از او است؛ ولی این فرض هم که اینکه او کیست که بر همه عالم هم خرم کرده است ترا خیلی بر همه روشن و مبرهن هم هست و همه نیز می دانند که او کیست؟ مسئله همین جا هم هست که او کیست که اینچنین هم هست؟ آیا غیر از این هم هست که هر کسی از ظن خود نیز شد یار من و بلکه یار اویی که خیلی هم مجرد و انتزاعی هم هست تا جایی که بالاخره آیا مرزهای کفر و ایمان را هم می تواند بپیماید و یکی را از راه بدر هم کرده و دیگری را هم حتی به راه آورد و ...؟ بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما.

وَالْمَلَکُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَیَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمَانِیَةٌ ﴿الحاقة: 17﴾

 

این الرجبییون؟

 

بنده ی حقیر از استاد عزیز روانشناسی و حجت الاسلام و المسلمین ای حدیث عن الحسن احسن الحسن خلق الحسن را شنیدم که شرح می فرمودند که اخلاق حسن مستلزمش چهار چیز هم هست: حکمت و شجاعت و عدالت و .... دیگری را یادم رفته است؛ بنظر شما چه می تواند هم باشد؟! حلم و صبر؟ سخاوت؟ ایمان؟ صدق؟ خیری که وزیر عقل هم هست؟ تواضع؟ علم؟ امانت؟ انصاف؟ شهامت؟ و صفح و تذکر و غنی و قناعت و مواسات و مودة و وفا و طاعت و ... که بتوان هم با این چهار خصلت جنود عقل را مجهز کرده و به جنگ جنود جهل هم رفت.

وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِن قَبْلُ وَفِی هَذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ ﴿78﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی بعضی یحتمل اشکال بفرمایند که چرا یک رل مظلومانه ای را می خواهیم بازی کنیم که حتی به اسلام و مسلمین و حتی ائمه ی اطهار هم نسبتش می دهیم آنچنان هم که از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم میل به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر سعی و تلاش می کنیم! البته یک مسئله این است که انقلاب 57 اسلامی ایران انفجار نور بود و آنگاه حالا شما ملاحظه هم بفرمایید که انقلاب جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم چه خواهد شد؟ یعنی یک محاسبات دانای کلی فرض بفرمایید ادوارد ویتن در ریاضی فیزیک و بلکه محاسبات کوانتومی 57 کیوبیتی از 65 تایی را هم احتیاج ندارید که متوجه مسئله شوید اینجا که چیست؟! ولی حالا یحتمل این هم خوب است که مقالات زیر را هم بنگرید:

 

https://arxiv.org/abs/2101.10307

https://arxiv.org/abs/2112.13861

https://arxiv.org/abs/2101.07272

https://arxiv.org/abs/2011.09489

 

بنده ی حقیر عرضم این است همانطوری که خیلی وقت پیشها هم عرض کردم که خیلی خوب هم می شود برای بچه های مظلومی که یحتمل همراه والدینشان سعی هم خواهند کرد که به زیارت عتبات عالیات می روند در کربلای معلا حتی یک شهر بازی با یک رولر کوستر خیلی پیچ و تابداری هم بسازند که همه و همه یک "دلی هم از عزا"  بقول معروف در بیاورند و بلکه حسابی هم خودشان و هم والدینشان کیف کنند. حالا بعضی هم یحتمل می فرمایند که تورم رولرکوستری اصلا چه ربطی هم دارد به رولرکوستر در کربلای معلا؟ باز اگر می گفتید شهر بازی را در قدس شریف یا غزه هم بسازند و همه و همه هم بروند آنجا برای هم زیارت و هم بازی و اینها، این معقولتر هم می شد. هیچ کس بفکرش هم نمی رسد که شهر بازی و رولر کوستر در کربلای معلا هم بسازند! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته 

لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿الانبیاء: 22﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

بنده ی حقیر داشتم راجع به مولتیورس چند کیهانی و حتی بینهایت کیهانی بحث می کردم که یک مرتبه هم اربتاط قطع شد! این خود نشان هم می دهد که اگر ارتباط در دست خود شما هم نباشد چند کیهانی می تواند هم دچار خدشه هایی شود. ولی به اینجا رسیدم که حالا فرض هم بفرمایید که در یک کیهانی هم ثابت کیهانی خیلی مثبت یا حتی خیلی هم منفی شود که ربطی هم به ثابتهای کیهانی در کیهانهای دیگر هم نداشته باشد، خوب چه اشکالی خواهد داشت در رابطه با مقادیر مجموع ماده و تشعشعات پرتوی و از آن طرف هم ثابت کیهانی در همان کیهان خودش و لا غیر. ثابت کیهانی مربوط به همان کیهان خودش هم هست یا به کیهانهای دیگر هم راه می یابد؟! و لذا این یک مسئله ی مهمی هم هست که ما در مورد سفینه ی نجات هم در نظر بگیریم که در دولت کریمه ی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف آیا ما فقط می توانیم یک کیهان هم داشته باشیم یا اینکه چند کیهان و بلکه بینهایت کیهان هم داریم که حتی آنگاه به کیهانهایی از بینهایتهای الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم می توانیم برسیم هر چند که بنده ی حقیر هم خیلی از صفر به سمت این الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهادی و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نتوانسته باشم که میل کنم.

البته بعضی هم اینجا یحتمل اشکال کنند که اگر ما کیهانهایی هم داشته باشیم که حکومتش دیکتاتوری هم بوده و بلکه حاکمش هم مست و شهوتران هم باشد و همه را هم محکوم کند به اینکه مثل خودش هم باشند، آنگاه تکلیف چیست؟ و لذا آیا ما در دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم فقط یک کیهان خواهیم داشت که همه و همه نیز زیر سلطه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست یا اینکه خیر و بلکه چندین کیهانهایی هم داریم که یحتمل یکی از آنها هم حاکمش مست و لاابالی و لامذهب هم هست؟! بهتر است اینگونه هم نباشد چرا که آنگاه خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف حسابش را هم خواهد رسید هر جای این عالم پهناور هم که باشد. دلیل اینکه می فرمایند ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاة هم همین است که با امامت یک وقت نکند که بخواهی شوخی هم کنی چرا که امامت هم با تو شوخی ندارد آنجایی که مسئله ی دین و مذهب و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مطرح است! و لذا این امکان هم هست که بینهایت کیهان هم داشته باشیم که هر کدام نیز حاکمانی دارند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آنها را حاکم آن کیهان کرده است و .... عرض بنده ی حقیر این است که همانطوری که یک کشتی نجات هم داریم و همانطور هم یک نجات دهنده یعنی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم داریم همانطوری که یک لیلة الرغائب هم بیشتر در سال قمری نداریم.... البته بعضی اینجا یحتمل اشکال هم کنند که آنهایی را که در سیاه چاله ها گیر کرده اند و افق سیاه چاله ی خود را هم نمی توانند درک کرده و بلکه همینطوری هم دارد قلقل می کند و حبابهای جدیدی را در افقش ایجاد می کند؛ اینها را نیز چه کنیم؟ و نکند مسئله سیاه چاله ای، کل کیهان و بلکه کیهانها را هم در بر گیرد هر چند که مدل استاندارد ذرات فیزیک را هم همراه ابرتقارن و ریسمان و هندسه ی ناجابجایی و برنامه لانگلندز هم دریافته ایم ولی افق سیاه چاله ای هم همه ی این کیهانها را نیز در بر گیرد؟ موضوع این است که سالک الی الله تا بیاید از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم شروع کرده و به سمت افق الفهای بینهایت ایات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بالاخره امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد آیا آنگاه می تواند هم از افق سیاه چاله ی خود بیرون هم بیاید و بلکه امامش را هم درک و حتی یاری هم کند؟ اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿255﴾ لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿256﴾ اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿257﴾ سوره مبارکه البقرة

 

یک دانای کلی مشترک است حتی بین مادر شهید و خود شهیدی که در نوجوانی می رود به جبهه و در جهاد فی سبیل الله هم شهید می شود و یافتن آن کارخانه ی هواپیماسازی و کشتی و سفینه  سازی که می تواند هم ما را به سفینه ی نجات حسینی و همانی که می فرمایند ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی و سفینة النجات هم رهنمون سازد. یعنی همانطوری که گوشه ی اتاق خود در کارخانه ی هواپیماسازی خود نشسته اید و دارید کارتان را می کنید هم خیلی اتفاقاً خبر خوبی هست که بالاخره ما توانسته ایم قطعات هواپیما را نیز خودمان بسازیم! حالا یحتمل وزیر صمت هم بفرمایند که یک هماهنگی نیز می خواهد بین قطعه سازان که هم کیفیت بالا را ارائه دهند و هم اینکه بموقع همه چیز به صف  خط تولید مونتاژ هم بقرسد تا بتوان همه و همه ی قطعات را هم به یکدیگر وصل کرده و هواپیماهای مسافربری را نیز همانطوری که پهپادها و دیگر هواپیماها را نیز می سازیم بیرون هم دهیم. حالا یحتمل بعضی هم این وسط اشکال کنند که بابا اصلا ما می توانیم هم یک تونل هوایی را نیز بسازیم که بتواند هواپیما را از لحاظات ایرودینامیکی هم تستش کند؟! عرض بنده این است که خوب همین اشکال را در مورد اتومبیلها هم می توانند کنند که بالاخره اینها نیز احتیاج به ایرودینامیک بودن تا حدودی دارند و تونلهای هوایی هم لازم است که این ایرودینامیکها را نیز شبیه سازی کنند. خوب این هم یکی از موانعی است که باید از میان راه برداشت و در موردش کار کرد دیگر. حالا شما می توانید هم بفرمایید که مگر ما دانای کل هم هستیم که بتوانیم همه ی این کارها را کنیم؟

عرض بنده ی حقیر این است که اگر ما باورم تا این حد هم نیست که دیگر چرا اصلا بیخودی برویم ببینیم هاوارد جیورجی و ارکانی حامد و ادوارد ویتن هم راجع به واینبرگ چه دارند بگویند و بلکه چه ها هم نمی گویند و ...؟! بله؟ غیر از این است؟ بفرمایید غیر از این است دیگر! یعنی این درست است که یک تخصصهایی هم می خواهد که ما بتوانیم قطعاتی از هواپیماهای مسافربری را ساخته و بلکه آنها را مونتاژ هم کنیم، ولی اصل دانای کل هم در همین اصلی نهفته است که ما خود را ملزم هم می دانیم که از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم بکشانیم تا آنجاهایی که می توانیم بالا تا حدودی که الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف سلام الله علیه را نیز درک کنیم و الی ما شاء الله هم یاری برسانیم؛ اگر دانای کل نداشتیم که دیگر همه ی این مسائل را هم نداشتیم و مسئله در یک کلام و بقول معروف با بازی با کلامات هم حل بود و السلام نامه تمام! ولی خوشبختانه لااقل برای شاگردان و دانشجویان و طلبه ها مسائل دقیقاً هم اینطوری نیست و بلکه الی ما شاء الله هم کار داریم از فلسفه و ریاضی فیزیک گرفته تا حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی و ...!

بنده ی حقیر خدمت حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و خانواده ی مکرم ایشان و همه ی شیعیان و مسلمانان جهان هم تسلیت عرض می کنم که شنیدم مرجع عالی قدر تقلید حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی دار فانی را وداع فرمودند. خدا رحمت کند این عزیز تازه سفر کرده را.

البته این هم یک نوع جادوگری یحتمل بنظر برسد که شما دارید از رعد و برق هم می نویسید، و مثلاً فردای آن روز هم یک مرتبه می بینید که به به عجب رعد و برقی هم شد و یحتمل حتی بعد از برف هم قوس و قزح نیز داشته باشیم! ولی این هم که ریاضی فیزیک مسئله را نیز محاسبه کرده و بلکه احتمالات چنین وقایعی را بتوان درست هم پیش بینی کرد یحتمل بعضی اشکال کنند که حتی از مرزهای حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم گذشته و بلکه وارد حکمت الهی هم شده ایم هر چند که هر مشاهده گری هم فقط شاهد زیبایی چنین منظره هایی نیز می تواند باشد و ... الا اینکه اکثر ریاضی فیزیکدانها هم خود را درگیر چنین مشاهده هایی نمی کنند چنانچه یحتمل بر فرض محال هم استاد فیزیک برای اینکه اثر لایدنفراست را نشان دهد این خطر خیلی خطرناک را هم کند که انگشت خود را هر چند که داوطلبانه هم باشد فرو برد در یک ظرف سرب مذاب. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

الَّذِینَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿التوبة: 20﴾

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

خب حالا حرف ما درباره‌ی تولید؛ ما در این چند سال اخیر روی تولید خیلی تکیه کرده‌ایم و معتقدم تولید خیلی تأثیر دارد که حالا شماها خوب میدانید، من هم اجمالاً خواهم گفت. آنچه من حالا در مرتبه‌ی اوّل میگویم این است که تولید یک جهاد است: اَشهَدُ اَنَّک جَاهَدتَ‌ فِی‌ اللهِ‌ حَقَّ‌ جِهادِه؛(۳) این را به ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم ‌السّلام) خطاب میکنیم و همیشه میگوییم؛ جهاد! امروز تولید جهاد است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه در معنای جهاد مکرّر گفته‌ایم که جهاد عبارت است از آن تلاشی که ناظر به حمله‌ی دشمن و تحرّک دشمن باشد؛ در مقابل دشمن باشد. هر تلاشی جهاد نیست؛ تلاشی که متوجّه به حمله‌ی دشمن است، این جهاد است.

...

هر جایی که به جوانهای ما اعتماد شد و از آنها کار خواسته شد، واقعاً درخشیدند؛ به معنای واقعی کلمه درخشیدند؛ در همه‌ی بخشها، از واکسن کرونا بگیرید تا موشک نقطه‌زن. در مورد واکسن کرونا بهترینش را فراهم کردند، در مورد موشک نقطه‌زن هم دقیق‌ترینش را تولید کردند، در مورد صنعت نانو جزو ردیفهای اوّل قرار گرفتند، در زمینه‌ی سلّول‌های بنیادی، آن روزی که در دنیا کشورهایی که این کار را داشتند نادر بودند، خودشان را توانستند در ردیفهای جلو قرار بدهند در این دانش مهم و فنّاوری بسیار مهمّ زیستی؛ در زیست‌فنّاوری به طور کلّی کارهای برجسته‌ای را انجام دادند. جوانهای ما میتوانند کار انجام بدهند. به نظر من میتوانند. این استعدادها را قدر بدانیم و از آنها کار بخواهیم؛ چرا نتوانند در زمینه‌ی استخراج نفت کارهای مهم را انجام بدهند؟ چرا؟ میتوانند، قطعاً میتوانند؛ [اگر] از آنها کار خواسته بشود، به آنها کمک بشود، حمایت بشوند، میتوانند کار انجام بدهند.

...

امسال ما گفتیم «پشتیبانی‌ها و مانع‌زدایی‌ها»؛(۶) حالا پشتیبانی یک مقوله است، به نظر من مانع‌زدایی از پشتیبانی هم بالاتر است؛ یعنی این موانعی را که وجود دارد در راه تولید، برطرف کنید؛ میتوانید برطرف کنید و خب بحمدالله مسئولین دولتی کار میکنند؛ من میبینم تلاشِ حقیقتاً مستوفایی انجام میدهند؛ این تلاش را ادامه بدهید، با واقعیّات جامعه آن تلاش را منطبق کنید، این موانع را برطرف کنید. ان‌شاءالله بعد از گذشت مدّت نه چندان طولانی آثارش در زندگی مردم محسوس خواهد بود.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی ۱۴۰۰/۱۱/۱۰

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49494

 

 

یک موانع عظیمی که در راه مثلاً ساخت کارخانه های تولیدی هواپیماهای مسافربری بصراحت هم دیده می شوند این است که ما هواپیما و سفینه و کشتی مشحون را می توانیم به عبارتی فرض بفرمایید که خود زمین یا خشکیهای کره ی زمین یا فراتر رفته و کل منظومه ی شمسی یا حتی کل کیهان و کیهانشناسی و اختر فیزیک مربوط بدان هم بحساب بیاوریم. و لذا ما رفته ایم ماورای یک وضعیت حتی بین المللی که از آنجا هم بسیاری مسائل تولیدی دیگر را نیز می توان هدایت کرده و بلکه غلبه ی جهانی نیز بدان داشته باشیم. البته این مستلزم آن هم هست که ارتباط سماوات و الارض را هم بدرستی آنچنان بیابیم که اتصالات آنرا در همه ی سطوحی که گره هایی را بینابین حتی از لحاظات بین المللی هم ایجاد می کنند را بطور جهادی تبیین هم کنیم و آنگاه تولیدات هواپیماها و کشتیهای مسافربری مشحون گوناگون خود را نیز تسریع بخشیم تا بالاخره آن کشتی نجات حسینی را هم بیابیم آنچنان که می فرمایند ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجات. دیر شد دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ ‎﴿السجدة: ١٨﴾‏

 

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

و من أضر أنواع الغیبة غیبة المتسمین بالفهم و العلم المراءین فإنهم یفهمون المقصود على صفة أهل الصلاح و التقوى لیظهروا من أنفسهم التعفف عن الغیبة و یفهمون المقصود و لا یدرون بجهلهم أنهم جمعوا بین فاحشتین الریاء و الغیبة و ذلک مثل أن یذکر عنده إنسان فیقول الحمد لله الذی لم یبتلنا بحب الرئاسة أو حب الدنیا أو بالتکیف بالکیفیة الفلانیة أو یقول نعوذ بالله من قلة الحیاء أو من سوء التوفیق أو نسأل الله أن یعصمنا من کذا بل مجرد الحمد على شی‌ء إذا علم منه اتصاف المحدث عنه بما ینافیه و نحو ذلک فإنه یغتابه بلفظ الدعاء و سمت أهل الصلاح و إنما قصده أن یذکر عیبه بضرب من الکلام المشتمل على الغیبة و الریاء و دعوى الخلاص من الرذائل و هو عنوان الوقوع فیها بل فی أفحشها و من ذلک أنه قد یقدم مدح من یرید غیبته فیقول ما أحسن أحوال فلان ما کان یقصر فی العبادات و لکن قد اعتراه فتور و ابتلی بما یبتلى به کلنا و هو قلة الصبر فیذکر نفسه بالذم و مقصوده أن یذم غیره و أن یمدح نفسه بالتشبه بالصالحین فی ذم أنفسهم فیکون مغتابا مرائیا مزکیا نفسه فیجمع بین ثلاث فواحش و هو یظن بجهله أنه من الصالحین المتعففین عن الغیبة هکذا یلعب الشیطان بأهل الجهل إذا اشتغلوا بالعلم أو العمل من غیر أن‌ یتقنوا الطریق فیتبعهم و یحبط بمکایده عملهم و یضحک علیهم و یسخر منهم و من ذلک أن یذکر ذاکر عیب إنسان فلا ینتبه له بعض الحاضرین فیقول سبحان الله ما أعجب هذا حتى یصغى الغافل إلى المغتاب و یعلم ما یقوله فیذکر الله سبحانه و یستعمل اسمه آلة فی تحقیق خبثه و باطله و هو یمن على الله بذکره جهلا و غرورا و من ذلک أن یقول جرى من فلان کذا أو ابتلی بکذا بل یقول جرى لصاحبنا أو صدیقنا کذا تاب الله علیه و علینا یظهر الدعاء له و التألم و الصداقة و الصحبة و الله مطلع على خبث سریرته و فساد ضمیره و هو بجهله لا یدری أنه قد تعرض لمقت أعظم مما یتعرض له الجهال إذا جاهروا بالغیبة و من أقسامها الخفیة الإصغاء إلى الغیبة على سبیل التعجب فإنه أنما یظهر التعجب لیزید نشاط المغتاب فی الغیبة فیزید فیها فکأنه یستخرج منه الغیبة بهذا الطریق فیقول عجبت مما ذکرته ما کنت أعلم بذلک إلى الآن ما کنت أعرف من فلان ذلک یرید بذلک تصدیق المغتاب و استدعاء الزیادة منه باللطف‌

 

کشف الریبة فی احکام الغیبة، شهید ثانی، 15- 17 

https://lib.eshia.ir/12826/1/15

 

تتمیم کلام شهید ثانى رحمه اللَّه‌

شیخ بزرگوار و محقق عالى مقدار، شهید سعید- رضوان اللَّه علیه- را کلامى است که ما تتمیم مى‌کنیم این مقام را به ترجمه آن کلام شریف. فرماید:

«از پلیدترین انواع غیبت، غیبتى است که بعض اشخاص که در صورتْ اهل علم و فهم هستند و اهل ریا هستند، مى‌کنند. زیرا که آنها مقصود خود را مى‌فهمانند به صورت اهل صلاح و تقوا. اینها غیبت مى‌کنند و اظهار مى‌کنند که ما از آن پرهیز مى‌کنیم، ولى نمى‌دانند به واسطه نادانى و جهل خود که آنها جمع بین دو زشتى نموده‌اند؛ یکى ریا و یکى غیبت. و مثل این است کسى که ذکر شود پیش او انسانى، بگوید: الحمدللَّه که ما مبتلا به حبّ ریاست نیستیم. یا مثلًا مبتلا به حبّ دنیا نیستیم. یا ما صفت کذایى را نداریم. یا بگوید: نعوذ باللَّه از کمى حیا؛ یا از بى‌توفیقى. یا بگوید:

خداوند ما را حفظ کند از فلان عمل مثلًا. بلکه گاهى مجرد حمد خدا غیبت است، اگر از آن عیب کسى فهمیده شود؛ منتها این غیبتى است که در صورت اهل صلاح واقع شده.

این شخص خواسته که عیب کند غیر را به قسمى از کلام که مشتمل بر غیبت و ریاست، و دعواى خلاصى از عیب و مبرا بودن از آن است با آن‌که واقع است در آن؛ بلکه بزرگ‌تر از آن. و از طرق غیبت آن است که گاهى پیش از آن‌که بخواهد غیبت کسى را کند، از او مدحى مى‌کند و مثلًا مى‌گوید: فلانى چه حالات خوبى دارد! در عبادات کوتاهى نمى‌کند؛ ولى به واسطه کم صبرى، که همه ماها به آن مبتلا هستیم، سستى در عبادت براى او پیدا شده. خود را مذمت مى‌کند و مقصودش مذمت از اوست! و از خود مى‌خواهد مدح کند به تشبیه کردن خود را به اهل صلاح در مذمت کردن از خود. این شخص جمع کرده بین سه فاحشه غیبت و ریا و تزکیه نفس. و گمان مى‌کند که از صالحین است و از غیبت تعفف مى‌کند! این چنین شیطان بازى مى‌کند با اهل جهل و نادانى در صورتى که اشتغال به علم و عمل پیدا کردند بدون آن‌که طریقه را محکم کنند. پس، شیطان تعقیب کند آنها را و به مکاید خود حبط کند عمل آنها را و به آنها بخندد.

و از این قبیل است آن‌که اگر در مجلسى غیبتى شود و بعضى حاضرین نشنوند و یکى از آنها بخواهد غافلین را متوجه کند به غیبت، بگوید: سبحان اللَّه چه چیز عجیبى است! این شخص ذکر خدا کند و آن را وسیله تحقق باطل و خبث خود قرار دهد؛ مع الوصف به حق تعالى در این ذکر منت گذارد. این نیست جز از جهل و غرور.

و از این قبیل است آن‌که بگوید: فلان شخص براى او فلان اتفاق افتاد یا مبتلا به فلان چیز شد، بلکه بگوید: براى رفیق ما یا دوست ما چنین ابتلایى پیش آمد کرد، خداوند ما و او را بیامرزد. این شخص اظهار دعا و تألم و دوستى و رفاقت مى‌کند و غیبت خود را با این امور انجام مى‌دهد. و خداوند از خبث باطن و فساد نیت او مطلع است. و او به واسطه جهل خود نمى‌داند که غضب حق نسبت به او بیشتر است از جهّال که متجاهر به غیبت هستند.

و از اقسام خفیه غیبت، گوش کردن به آن است از روى تعجب؛ زیرا که او اظهار تعجب مى‌کند که نشاط مغتاب زیاده گردد در غیبت و او را وادار به غیبت مى‌کند به تعجب. مثلًا مى‌گوید: من تعجب مى‌کنم از این حرف! من تاکنون نمى‌دانستم آن را! من از فلانى این کار را نمى‌دانستم! مى‌خواهد تصدیق کند با این کلماتْ مغتاب را و از او طلب زیادت کند با لطایف، با آن‌که تصدیق غیبت نیز غیبت است و گوش کردن به آن، بلکه سکوت کردن در وقت شنیدن آن، غیبت است» [1] انتهى ترجمة کلامه، رفع مقامه.

 

چهل حدیث امام خمینی قدس سره: کلام شهید ثانی رحه الله، ص 351- 353

https://lib.eshia.ir/11149/1/352

 

 

در حدیث نوزدهم از چهل حدیث امام خمینی از قول امام صادق علیه السلام از قول حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم می فرماید ای گروهی که بزبان اسلام آوردید و ایمان به قلب شما وارد نشده، مذمت نکنید مسلمانان را و جستجو نکنید قبایح مستوره ی آنها را؛ زیرا که کسی که عورات آنها را جستجو کند، خداوند جستجو کند عورات او را؛ و کسی را که خدا جستجوی عورت او کند، مقتضح کند او را و اگر چه در خانه اش باشد. بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که مگر غیبت کردن و نکردن هم چه ربطی دارد به ستر عورات یا نمایان شدن عورات؟ بالاخره عورات یعنی آن چیزی که از نمایان شدنش شرم دارد و خواهان پوشش آن هم هست و لذا غیبت کننده هم با غیبت کردن دارد ستر عورات می کند.

و اما غیبت کردن راجع به مومن یک چیز است و در غیبت بودن امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم چیز دیگری است که فرق بین مومن را از فاسق جدا می کند آنجایی که فاسق حتی هیچ حیایی هم ندارد که نه فقط آبروی مومن را و بلکه حتی آبروی خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نریزد. این است که فاسق هیچ تمایلی هم به مومن ندارد و بلکه امثال خودش را هم می پسندد تا فقط با آنها هم معاشرت کند و بلکه هر چه بیشتر هم در فسقش غرق شود. این است که آیه ی مبارکه سوره سجده سوال هم می فرماید که آیا مومن و فاسق هم با هم فرقی ندارند؛ و بعد خود می فرماید که اینها با هم یکی هم نیستند: لا یستوون. مومن می خواهد امام زمان عجل الله فرجه الشریف از غیبت بیرون بیاید و بلکه حضرت صاحب الامر را حتی در زمان غیبتش هم یاری کند تا ظهور کند ولی فاسق نه تنها امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نمی خواهد و بلکه شاهنشاه آریامهر و فراعنه را می پسندد و لذا حتی حجابش را هم حتی در جمهوری اسلامی نیز به اکراه رعایت می کند یا حتی رعایت هم نمی کند. این است که کافر و منافق و مشرک و فاسق شیطان  و بلکه شیطانپرست حتی مایل هم هست که عورات  مومنین و بلکه مسلمانانرا هم همه و همه را نمایان کند تا هر چه بیشتر هم به بی حیایی و بی عفتی و فسق و زنا نیز بپردازد. این است که یک فرقی هم هست آنجایی که مومنی بفرماید شیخا هر آنچه گویی هستم آیا تو چنانچه می نمایی هستی؟ و آنگاه فاسقی هم همین را بفرماید.

مسئله ی حرکت از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی به سمت الفهای بینهایتهای آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز همینجا است که آنگاه که منطقاً یک شک و ریبه ای هم وجود دارد که آیا حتی یک خبری یا یک جمله ای درست است آنگونه که مومنی یا فاسقی هم زیر سوال می رود که آیا بالاخره تو فاسق هم هستی یا مومنی؟! اینجا باید هم توجه داشت که این سوال را در حقیقت شاهنشاهان و فراعنه نیز یحتمل دارند از امام زمانشان می پرسند که آیا بالاخره تویی که همان موعودی هستی که همه ی ادیان هم خبرش را می دهند؟! و بلکه همه ی دین و ایمان را هم می تواند یک فاسقی زیر سوال ببرد و لذا ما اینجا جهاد فی سبیل الله نیز داریم که می خواهد بگوید منطق ریاضی را هم می توان با خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و اسلام هم جایگزین کرد و آب از آب هم تکان نخواهد خورد چرا که بالاخره بعضی سوالات هم هستند که تعیین صحت و سقم آنها غیر ممکن هم هست! ولی آیا واقعاً هم چنین است؟ آیا امام زمان عجل الله فرجه الشریف و انقلاب جهانی او هم همانی است که شاهنشاه آریامهر و فرعون هم همان است همانطوری که غیبت کردن از مومن هم مثل غیبت نکردن او است و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در غیبت باشد یا نباشد هم فرقی ندارد؟ و از مسجد هم بیرون می آیید بچه ها همینطوری توی سر و کله ی هم نیز بزنند و بلکه یواش یواش لگد پرانی به هم نیز کنند حتی یک کلمه هم نباید آنها را امر به معروف و نهی از منکر کرد که بچه بگیر بنشین و بلکه بجای لگد پرانی لااقل با هم مثلاً مچ بیاندازید؛ هر چند که این جوجه آنگاه اظهار هم بفرمایند که بیا با هم مچ بیاندازیم! دیر شد دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿یس: 60﴾

قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿یوسف: 33﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

شیخا هر آنچه گویی هستم، آیا تو چنانچه می نمایی هستی

 

 

بنده ی حقیر متخیر بودم بین اینکه آیه مبارکه 60 سوره یس را اول این نظر بیاورم یا اینکه این آیه ی دیگر یحتمل بهتر است: قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ ﴿یوسف: 33﴾. حالا یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که باز این بابا دارد بلبل زبانی هم می کند ولی این بنده ی حقیر منافق مشرک کافر عرضم این است که وقتی شیطان و شیطان پرستی هم سعی کند که بر همه چیز حاکم شده و بر همه چیز هم نظارت داشته باشد، آنگاه می خواهد هم که بر یوسف زهرا سلام الله علیهم نیز غلبه داشته باشد و بر او هم حکمرانی کند و این در حالی است که چنین امری اصلا غیر ممکن است برای اینکه چنین چیزی خارج از فطرت انسانی هم هست. ولی در همین وضعیت هم متوجه می شوید که یکی به دیگری می گوید که تویی که دجالی و آن دیگری هم به اولی می گوید که خودتی! و در این کار پایانی هم نیست! تا جایی که در گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم نشسته اید و مدام در فکر این هستید که چطور هواپیمای بعدی را هم تولید بفرمایید! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

 وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ ﴿القلم: 4﴾ 

 

 

أحسن الحسن خصلة

102- حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَسْوَارِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو یُوسُفَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ السِّجْزِیُ‌[1] الْمُذَکِّرُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ عَلِیٍّ السَّرَخْسِیُّ بِمَرْوَ الرُّوذَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو بَکْرٍ أَحْمَدُ بْنُ عِمْرَانَ الْبَغْدَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ عَنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحَسَنِ‌ إِنْ أَحْسَنَ الْحَسَنِ الْخُلُقُ الْحَسَنُ.

فأما أبو الحسن الأول فمحمد بن عبد الرحیم التستری و أما أبو الحسن الثانی فعلی بن أحمد البصری التمار و أما أبو الحسن الثالث فعلی بن محمد الواقدی و أما الحسن الأول فالحسن بن عرفة العبدی و أما الحسن الثانی فالحسن بن أبی الحسن البصری و أما الحسن الثالث فالحسن بن علی بن أبی طالب ع‌

 

الخصال، شیخ صدوق، جلد 1، ص 29

https://lib.eshia.ir/15339/1/29/

 

5239.الإمامُ الحسنُ علیه السلام : إنّ أحسَنَ الحَسَنِ الخُلقُ الحَسَنُ . [1]

5239.امام حسن علیه السلام : همانا نیک ترین نیکویى ، خوى نیکوست .

 

میزان الحکمة، آیت الله شیخ محمد محمدی ری شهری، جلد 3، ص 475

https://lib.eshia.ir/27307/3/475

إِنَّ اللّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذَلِکُمُ اللّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ ﴿انعام: 95﴾

 

 

أَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَنْ لَا یُقَارُّوا عَلَى کِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ ....

(17) آگاه باشید سوگند به خدائى که میان دانه حبّه را شکافت و انسان را خلق نمود اگر حاضر نمى‌شدند آن جمعیّت بسیار (براى بیعت با من) و یارى نمى‌دادند که حجّت تمام شود و نبود عهدى که خداى تعالى از علماء و دانایان گرفته تا راضى نشوند بر سیرى ظالم (از ظلم) و گرسنه ماندن مظلوم (از ستم او)، هر آینه ریسمان و مهار شتر خلافت را بر کوهان آن مى‌انداختم (تا ناقه خلافت بهر جا که خواهد برود و در هر خارزارى که خواهد بچرد و متحمّل بار ضلالت و گمراهى هر ظالم و فاسقى بشود) و آب مى‌دادم آخر خلافت را به کاسه اوّل آن و (18) (چنانکه پیش از این‌ بر این کار اقدام ننمودم، اکنون هم کنار مى‌رفتم و امر خلافت را رها کرده مردم را به ضلالت و گمراهى وا مى‌گذاشتم، زیرا) فهمیده‌اید که این دنیاى شما نزد من خوارتر است از عطسه بز ماده...

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، خطبه ی سوم، جلد 1، ص 52

https://lib.eshia.ir/11479/1/52

 

۲۲۸ وَ قَالَ علیه السلام وَ اللَّهِ لَدُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَهْوَنُ فِی عَیْنِی مِنْ عِرَاقِ خِنْزِیرٍ فِی یَدِ مَجْذُومٍ.

228 - امام علیه السّلام (در نکوهش دنیا) فرموده است‌

(1) بخدا سوگند این دنیاى شما در چشم من خوارتر و پست‌تر است از استخوان بى‌گوشت خوک که در دست گرفتار به بیمارى خوره باشد (خوره دردى است که موجب خوردن و از بین بردن گوشت و اعضاء شخص شود و آن بدترین بیماریها است، و این فرمایش دلیل است بر منتهى درجه بیزارى آن حضرت از دنیا، و کسیکه در حالات آن بزرگوار «هنگامیکه با پیغمبر اکرم بوده و وقتى که گوشه نشینى اختیار نموده و زمانیکه بر حسب ظاهر بخلافت رسیده» اندیشه نماید براز این سخن پى مى‌برد).

 

نهج البلاغه فیض الاسلام، جلد 6، ص 1192

https://lib.eshia.ir/11479/6/1192

 

 

حدیث پانزدهم امتحان و آزمایش مؤمنان‌

] الحدیث الخامس عشر: بِسَنَدِنَا المُتَّصِلِ إلى سُلْطانِ المحدِّثینَ، مُحَمَّدِ بْنِ یَعْقُوبَ الکُلَیْنی- رضوان اللَّه علیه- عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ سَماعَةَ، عَنْ أَبی عَبْدِاللَّه- علیه السلام- قالَ:

«إن فی کتاب علی علیه السلام: أن أشد الناس بلاء النبیون، ثم الوصیون، ثم الأمثل فالأمثل. وإنما یبتلى المؤمن على قدر أعماله الحسنة؛ فمن صح دینه و حسن عمله، اشتد بلاؤه، وذلک أن الله تعالى لم یجعل الدنیا ثوابا لمؤمن و لا عقوبة لکافر، ومن سخف دینه و ضعف عقله قل بلاؤه، وأن البلاأ أسرع إلى المؤمن التقی من المطر إلى قرار الأرض» [1].

ترجمه‌: «سماعه از حضرت صادق- علیه السلام- حدیث کند که گفت: همانا در کتاب على- علیه السلام- است این‌که" همانا سخت‌ترین مردم از حیث بلا پیغمبران‌اند؛ پس جانشینان آنها؛ پس نیکوتر پس نیکوتر. و همانا چنین است که مبتلا مى‌شود مؤمن به اندازه کارهاى نیکویش؛ پس کسى که درست باشد دین او و نیکو باشد کار او، سخت گردد بلاى او. و این براى آن است که خداى تعالى قرار نداده است دنیا را ثواب از براى مؤمنى و نه سزا براى کافرى. و کسى که تنگ است دینش و ضعیف است عقلش، کم باشد بلایش. و همانا بلا تندتر است به سوى مؤمن پرهیزگار از باران به سوى آرامگاه زمین"»....

 

چهل حدیث امام خمینی قدس سره الشریف، ص 261

https://lib.eshia.ir/11149/1/261

1. أُولَـٰئِکَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَیَلْبَسُونَ ثِیَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّکِئِینَ فِیهَا عَلَى الْأَرَائِکِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا ‎﴿الکهف: ٣١﴾‏

2. یَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِینَ ‎﴿الدخان: ٥٣﴾‏

3. مُتَّکِئِینَ عَلَىٰ فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَیْنِ دَانٍ ‎﴿الرحمن: ٥٤﴾‏

4. عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا ‎﴿الانسان: ٢١﴾‏

 

این الرجبییون

 

 

بعضی فکر می کنند که اگر بحث از خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پیش آمد، دیگر هیچ کس حتی حق ندارد که بفرماید خدایا کجایی که چارقت را واکس بزنم؟ شپشهای موهایت را پیدا کنم و بکشم! یا حتی هیچ کس هم حق ندارد بگوید کی می شود دوباره با هم برویم ای خدا جونم یک ساندویچ کالباس هم بخوریم حال کنیم! و چرا که دیگر امثال حضرت موسی علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را هم این روزها دور و برمان نداریم که یحتمل حتی دو تا پس گردنی هم بزنند و بفرمایند که این چرت و تپرتها چیست که داری می گویی؟ البته یحتمل هم شما نه فقط در خواب هم ببینید که باب هوپ ایران آمده است نمایش می دهد که هر کس اگر گفت بالای چشمان عزیز امام زمان عجل الله فرجه الشریف ما هم ابروز است، من می دانم و او! یعنی عرض بنده ی حقیر این است که هر کسی اگر با امام زمان عجل الله فرجه الشریف نتواند شوخی هم کند که باب هوپ ایران که بالاخره این حق را خیلی هم دارد که برای رزمندگان اسلام نیز تا می تواند شوخی کند! حالا ماها اگر بخواهیم از این شوخیها هم کنیم بلکه خیلی هم خنده دار از آب در نیامده و حتی همه و همه نیز خودمان را مسخره هم کنند! شوخی هم بالاخره یک حدود و حسابهایی دارند مخصوصاً اگر مسئله شوخی هم نیست ولی در حقیقت کمیدین هم نیست که دارد همه را می خنداند و بلکه حاج آقا خیلی هم جدی است که بر منبر هم رفته است و بحث هم می فرمایند. ولی خوب، سیستم هم یک سیستم دیگری است که هر چه دارد خیلی هم جدی می فرمایند از قضا در سیستم دیگر شوخی هم از آب در می آید.

همین الان بنده ی حقیر داشتم از کارتهای اعتباری برای کمک به معیشت مردم می گفتم و اینکه در حینی هم این سوال را از جناب وزیر اقتصاد داشتم می پرسیدم و خیلی خوب هم پاسخ دادند که باید با بانک مرکزی مشورت شود تا ببینیم چه باید کرد، جوان رو به میانسالی هم تشریف آورده بودند نزد جناب وزیر و بیشتر هم بشوخی می خواستند بپرسند که آیا من می خواهم زن بگیرم و خانه دار شوم هم می توانی کمک کنید؟! البته ایشان واقعاً هم سوالشان را نپرسیدند با اینکه وزیر همانجا هم بود و می شنوید چه می فرمایند ولی بدشان هم نمی آمد که خودشان جناب وزیر را هیچی نشده استیضاح هم بفرمایند!

این است که بنده ی حقیر دیگر یادم هم رفت که چطور هم می شود بنده اعتباری هم برای کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری ام همینطوری که در گوشه ی اتاق خودم نشسته ام هم کسب کنم. البته بعداً که داشتیم می رفتیم دیدن جانبازانی بنده ی حقیر گفتم نکند تقصیر بنده است که برای فازمتر مرگ بر آمریکا هم مشکلاتی درست کرده ام که می خواهم کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری ام را هم هر چه زودتر درست کرده و از اولین هواپیماهای مسافربری آن هم بهره برداری کنم. ان شاء الله بتوانیم جانبازان عزیز را با هواپیماهایمان مکه هم ببریم و همه و همه حاجی هم شوند و حتی ما هم بتوانیم خدمتی به حاجیان برسانیم و در خدمتشان باشیم و بلکه از طریق یمن و با یمنیهای عزیز هم برویم. در این میان این را هم یاد گرفتم که در اطراف دزفول و شوشتر درختانی داریم معروف به درخت استبرق که از آن پارچه ی ابریشم و حریر مانندی هم می بافند که حتی پرده ی کعبه هم از آن بافته می شده است و مقداری از این الیاف خیلی ظریف را هم هدیه گرفتیم.  اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

...

But the reason that I write to you is a question on authority; i.e authorities which stem from God. To this point, I recall reading about a question posed to a Vaishnava Guru from India by which he was asked, "are you God?" Probably a reporter asked him so. He answered: no, I am only a servant of God; and then if I remember correctly he waited a while and corrected himself that I am only trying to be a servant of God! Of course, he preaches that the supreme godhead is such and such a person! And of course, if one knows a little bit about Hindu philosophy one learns that for his followers he is supposed to be God for sure. 

And of course, this question: "are you God?" is quite loaded as the Americans would exclaim! There is a kind of Shrek in it which is quite funny too, but it is a kind of question in mathematical logic when one encounters a certain argument of Goedel in his, if I am not wrong, incompleteness theorem of arithmetic. Actually these sentences have certain names too in logic. At the highest levels, the truth of a sentence can not be correctly evaluated if not enough care is taken and actually the matter might be referred to the caretaker (sorry, not a very smart pun was intended)!!! These are sentences like the following. 

The following sentence is wrong: "this sentence is right."....

The seriousness of the matter is not only that one would exclaim that of course this nonsense all follows from the fact that these Shreks are all blasphemous and thus follows the false redundancies etc. Even if one assumes correctly as one should do so that there is no god but God exactly in Islam, then one is pushed down to a lower problem from the Pheroahic position of assuming the supremacy of God to that of the assumption of the prophets and then as in Shite Muslims now we have the Imams. Thus, usually again if the Imam is asked, say by a tv reporter, whether he is the Imam? Do you think that he would answer of course that I am the Imam! Or he would perhaps simply frown and answer that no I am not the Imam although everybody else knows too that he is the Imam!

In the same manner, If one wishes to learn off hands PT or PCT symmetry out of Weinberg's QFT books level of abstraction, then perhaps like Avicenne who read, I suppose, Aristotle many times but also would not understand it until then he read Farabi's explanatory remarks of Aristotle. In the same light, the lecture of Bender is quite illuminating working on it over the years or at least a couple of decades or so. But as far as to what extent PT symmetry is a symmetry of the weak force or the strong force too or even to what extent it could be extended to other forces of quantum gravity and of course electromagnetism all uniformly might still remain wide open! The point is whether even a paradigm to engineer PT symmetry and then the engineering again of the engineering paradigm at antipodal points of the universe or multiverses to what extent is achieved? I won't get into the question of who has such authority to claim such paradigms (and even make not only phenomenological hgh energy theories out of them)?! In the language of logicians perhaps one has to go to higher alephs than aleph_1, aleph_2 etc. revolutionary logics in order to reach a correct geometric and analytic Langlands program to fit everything. The question is not perhaps at the same level of authority but still I do wish very much to start a great passenger airplane factory which would almost consume at least an entire city also somewhere around here too, but I am not sure how much I have the authority to do so! 

....

هُوَ یُحْیِی وَیُمِیتُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿یونس: 56﴾ 

 

اتفاقاً خوب هم هست انسان بتواند بلکه یک کتابی هم بنویسد برای اینکه خودش حتی یاد بگیرد که SL(2, R) و بلکه SL(2, C) چه خواصی هم دارند و به چه کارها که می آیند هر چند که یحتمل بعضی اشکال هم کنند که بهتر می بود حتی میدان اعداد را فقط به میدان اعداد حقیقی و مختلط هم محصورش نمی کردید؟ یعنی این کار برای اینکه حتی سالک الی الله از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم بخواهد به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف  هم میل کند ملاحظه خواهد شد که کلی کار در همین یک فقره پیش روی خود دارد! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَآجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿البقرة: 258﴾
 

ثم تقول مائة مرة : اللّهُمَّ العَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ ، اللّهُمَّ العَنْ العِصابَةَ الَّتِی [٤] جاهَدَتِ الحُسَیْنَ وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ [٥] عَلى قَتْلِهِ اللّهُمَّ العَنْهُمْ جَمیعاً.

ثم تقول مائة مرة : السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِ الله وَعَلى الأَرواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللهِ أَبَداً [٦] مابَقِیتُ وَبَقِیَ اللَیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ الله آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکُمْ [٧]. السَّلامُ عَلى الحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ وَعَلى أَوْلادِ الحُسَیْنِ [٨] وَعَلى أَصْحابِ الحُسَیْنِ.

 

 

یک درگیری هست در درون انسان حتی بسیار هشیار وقتی می خواهد نزد امام زمان عجل الله فرجه الشریف خود هم برود و حتی او را خیلی خوب هم نمی شناسد که آیا بالاخره او هنوز متولد هم شده است یا بلکه باید هم منتظر حتی تولد او نیز بود؟ آیا او کمک مرا هم مطلبد و خواهانش هم هست؟ آیا بنده ی حقیر هم می توانم به او یاری و نصرتی هم برسانم؟ نکند اشتباهی هم در جبهه ی ظالمان هم ایستاده به امام زمان عجل الله فرجه الشریف حمله کرده و بجای اینکه سوار کشتی او هم شوم بلکه کشتی اش را نیز سوراخ کنم؟! نکند بر روی خودیها هم شمشیر بکشم؟ نکند دنبال لاگرانژی در دیسکاور سر کار بروم و خطای ماموتی از دور خارج شده هم بهم بدهد همانطوری که اگر خودم هم بخواهم لاگرانژی را در وبلاگم بنویسم گیر بدهد و معنای اینها را هم بالاخره درک نکنم؟! و نکند بلکه با ظالمهایی هم در صحرای محشر طرقیم که حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف خود را نیز در موهوماتشان زامبی فرض می کنند و بلکه جای بهشت و جهنم را که ناجابجایی اند را هم جابجا فرض کرده اند و بلکه از کمونیست و مارکسیست هم بدتر شده و به اسلام و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار هم پشت کرده اند؟! ... ما هکذا الظن بک و لا اخبرنا بفضلک عنک یا کریم یا رب ... چنین ظنها و گمانهایی را ما در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم نداریم و چه رسد به اینکه در حکمت الهی هم به یقین حق را دریافته و باطل را هم در هم کوبیده باشد سالک الی الله هر چند که مدام هم سعی و تلاش دارد از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی خود بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ی اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل بفرمایند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ ﴿1﴾ 

 

به هر حال، حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی یقیناً جهنم و بهشتی داریم که از حکمت الهی هم سرچشمه می گیرد و به ریاضی فیزیک هم فروکاست شده است. و اما اگر بعضی اشکال هم کردند که اگر فرض بفرمایید که شان کارول بنظرش رسید که ما با پرداختن به حتی ریاضی فیزیک می خواهیم به بمب اتم هم برسیم معنایش چیست؟ یحتمل بعضی فکر کنند معنایش هم این است که بنده ی حقیر را نیز از چت کردن همانجا حذف کرده و ادامه ندهند چرا که سوال جهتدار هم بوده و معطوف به این حقیر هم هست چنانچه قالیبافان هم هر گره ای را که می زنند را نیز باید از روی حساب و نه بطور آمار و احتمالات هم بزنند. ولی خوب این هم گفتنی است که اگر قرار است بطور یقین هم بهشت و جهنمی داشته باشیم آنگاه هر چقدر هم که هر کسی بتواند در سیاه چاله ها و عالمها و بلکه کیهانها موازی هم زیست کنند ولی در حرکت از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی الفهایی از الفهای بینهایت آیات اللهی هم آیا غیر از این است که بالاخره بهشت و جهنم همه و همه نیز یکی است! یعنی فرض هم بفرمایید که نمی شود کسی را در جهنم هم انداخت و انتظار هم داشت که بگوید به به عجب بهشتی است این جهنم شما! می شود؟! بعد هم بفرماید دست شما درد نکند، خیلی ممنون! البته نشاندن خط حقیقی در صفحه ی اعداد مختلط و حتی بزرگتر کردن این فضا تا فضاهای هیلبرتی و فن نویمنی و ...، این قابلیت را هم می دهد که ما را یحتمل به سمت اعداد موهومی هم سوق دهند که بر خلاف تقارن پی تی با مقادیر شاخص حقیقی برای هامیلتونی هیچگاه هم به مقادیر حقیقی باز نگردند و بقول معروف در فضاهای موهومی هم برای همیشه سیر کنند. چنین چیزی یحتمل مثل این است که انتظار هم داشته باشیم که یزیدیان نیز در کربلا به امام حسین علیه السلام یاری برسانند هر چند که حر بن یزید ریاحی رحمة الله علیه هم از آن طرف بطرف امام حسین علیه السلام آمد. مسئله این است که آن وجه یزیدی را در درون خود شناسایی کردن و آنرا حسینی نمودن کار هر کسی هم نیست و بلکه تا ابد هم لعنت شده باقی بماند! به هر حال بهشت و جهنم حتی در عالمهای موازی هم تلاقی می کنند و اگر یکی جهنمی یا بهشتی هم باشد سعی می کند که دیگری را نیز مثل خودش کند و .... کشتی امام حسین علیه السلام خوبی اش این است که سفینة النجات و مصباح الهدی است! اگر مثلاً ایمپلنت هنوز اختراع نشده بود و دندانهای مصنوعی خیلی خوبی هم درکار نبود و بلکه هزار و یک مشکل دیگر هم در کار بود، باز هم کشتی امام حسین علیه السلام است که کشتی نجات است و مصباح الهدی و لا غیر! اگر یافتی کشتی را و سوارش هم شدی که بهشتی می شوی و الا که تا روز قیامت هم گیری و حتی نعوذ بالله به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هیچ یاری و نصرتی نخواهی رساند و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

1. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ٣٤﴾‏

2. وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یَکُن مِّنَ السَّاجِدِینَ ‎﴿الأعراف: ١١﴾‏

3. إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ أَن یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ‎﴿الحجر: ٣١﴾‏

4. قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ‎﴿الحجر: ٣٢﴾‏

5. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا ‎﴿الإسراء: ٦١﴾‏

6. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا ‎﴿الکهف: ٥٠﴾‏

7. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ ‎﴿طه: ١١٦﴾‏

8. وَجُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ ‎﴿الشعراء: ٩٥﴾‏

9. وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ ‎﴿سبإ: ٢٠﴾‏

10. إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ‎﴿ص: ٧٤﴾‏

11. قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ ‎﴿ص: ٧٥﴾‏

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که به سمت حکمت الهی هم می خواهد که میل کند باید یک حکومت الهی هم وجود داشته باشد که این را تا حدی که ما در کتاب جمهوری افلاطون در درس فلسفه مان هم بحثش بود که قرار است آن فیلسوف باشد که در راس جمهوری و حکومت هم باشد و حکمرانی هم کند! مشکل معمولاً اینجا است که ما یحتمل هم می دانیم که یک حکمت الهی در کارها نهفته می تواند باشد هر چند که شیطان و ابلیس هم می تواند این وسطها خوب شیطنت کند،  ولی خیلی اوقات هم نمی توانیم حتی شیطنت را از حکمت الهی هم تشخیص دهیم و خود گیر امثال شیاطینی هم می افتیم که خیلی صریح هم می فرمایند که بیا همان باقیمانده ای از روحت هم که مانده است را بفروش به ما و خلاص! مثلاً اگر پزشکان به ما گفتند که دیگر کار مریض هم تمام است، آیا واقعاً هم مریض کارش تمام است؟ و با تمام شدن کار بیمار هم مسئله حل است؟ یحتمل اینجا این سوال هم مطرح شود که دیگر نمی شود بگوییم که همه ی پزشکان هم فاسق و بلکه حتی خود شیطان اند! و بلکه گاهی اوقات هم مسئله از این نوع است که ما چقدر هم می دانیم خود برای خود یا برای بیمار خود دعا هم کنیم علاوه بر اینکه یحتمل نزد پزشک هم برویم؟ آیا اصلا دعا هم می کنیم یا اینکه دعایی هم که مستجاب شود هم تا بحال کرده ایم؟

البته اینجا مسئله ی حکمت الهی همانطوری که خود قرآن کریم هم بدان در آیاتی اشاره می فرماید علاوه بر اینکه چطور هم سلامتی خود را در نزد پزشکان هم می سپاریم، خیلی بیشتر هم همین حکمت الهی را نزد دانشمندان نیز می سپاریم که به ما کمک کنند که بتوانیم متصور هم شویم که این عالم عظیمی که از ساعت هم دقیقتر کار می کند و مملو از کهکشانها و ستارگان و سیارات و ... است را چطور می توان حتی شناخت؟ و حالا کاری هم نداریم که آیا این باصطلاح دانشمند حتی در خالق این عالم هم تشکیک می کند و اصلا به خدا هم باور دارد؟ این است که وقتی جمهوری که ولایت فقیه هم در راس آن است را در نظر می گیریم، یحتمل حتی در این مسئله خود ولایت فقیه هم در نقاطی بحرانی گیر بفرمایند که بالاخره باید در مورد پروتز دندانهایم هم را چه کنم حتی در حینی که باید هم سختترین مسائل سیاسی و کشوری و لشکری و بین المللی را نیز حل بفرمایند؟! اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله

أَمَّا السَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَاکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِیبَهَا وَکَانَ وَرَاءهُم مَّلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْبًا ﴿الکهف: 79﴾

 

حدیث السفینة

ومن ألفاظه :

« ألا إنّ مثل أهل بیتی فیکم مثل سفینة نوح من رکبها نجا ومن تخلّف عنها هلک ».

أخرجه أحمد

 

نفحات الازهار فی خلاصة العبقات الانوار، جلد 4، ص7

https://lib.eshia.ir/27895/4/7

 

بعضی یحتمل در مورد کارخانه های هواپیماسازی مسافربری در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی اشکال هم کنند که مگر حضرت رسول اکرم حالا سفینه های فضایی هم یحتمل آن زمان نبوده است ولی آیا نمی توانسته اند که خود سفینه ها و کشتیهایی هم بسازند که با آنها مسافرت بفرمایند و بلکه چرا مثل حضرت نوح هم کشتی نساختند و حتی احادیثی هم داریم که فرموده اند اهل بیت آن حضرت مثل کشتی نوح است هر کس سوار شود نجات می یابد و هر کس هم سوار نشود هلاک می شود؟ بگذریم از اینکه یحتمل بعضی اوقات هم بهتر است بزنیم حتی چرخ کشتی یا سفینه را هم پنچر کنیم و بلکه قایمش هم کنیم چرا که کسی نتواند آنرا توقیفش هم کند.

البته اینجا یک استعاره ای و بلکه تجریدی و حتی انتزاعاتی هم هستند که یحتمل اشکال هم شود که مگر می شود کشتی و سفینه ی فضایی به این بزرگی را هم قایمش کرد؟ مسئله این است که کدام سفینه و کشتی را هم داریم از آن صحبت می کنیم؟! مثلاً فرض هم بفرمایید که شما بخواهید خورشید را هم پنهانش کنید! حتی بیان این حرف هم یک طوری است که همه به ریش این بنده ی حقیر یحتمل شروع کنند به خندیدن که یعنی چه؟ خورشید را مگر می شود پنهانش کرد گذشته از اینکه گاهی هم پشت ابرها یحتمل برود یا در تاریکی شب هم پنهان شود یا ....؟

ولی این هم که گفته شود که یک انفجار مغناطیسی رخ داده است که یحتمل هم در اثر پدیده هایی است که از خورشید نیز نشات می گیرد و آنگاه این چنین چیزی را باید هم در موردش تحقیق و بررسی هم کرد. فرض بفرمایید آنطور که انرژی هسته ای را بشر توانسته است از انرژی خورشیدی هم الهام بگیرد و مجردش کند همانطور هم آیا می شود این انفجارها یا بمبهای مغناطیسی را هم تا چه حدودی شبیه سازی کرد؟ البته تا بحث از بمبها می شود ذهن ما می رود به سمت بمبهای هسته ای و اتمی و مغناطیسی و ... که یحتمل مخرب هم هستند. ولی شما همینقدر هم حساب بفرمایید که یک فرزندی از فزندان بنی آدم تولد می یابد آنچنان که بشریت را بشارت می دهد به انفجاری از نور و بلکه انفجاری از تولدهای نوزادان و کودکانی که اسلام را هم به همه ی عالم تبلیغ می کنند و همه و همه نیز اسلام می آورند و خود نیز مبلغ اسلام می شوند و .... و لذا هندسه ی سفینه ی نجات و سوار شدن بر آن را هم با تولد او همه و همه ی مداحان اهل بیت مداحی و مدیحه سرایی نیز می فرمایند. البته گاهی اوقات هم اکثر مردم از این کشتی یحتمل جا بمانند و حتی ندانند چطور هم می شود سوارش شد آنچنان که می فرمایند هم که ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجات! خوب اینجا چطور هم می شود آنچنان حسینی هم شد که بتوان سوار کشتی امام حسین علیه السلام حتی در کربلا هم شد و بلکه با ندای این الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء و این الطالب بدم المقتول بکربلاء هم هماهنگ شد آنچنان که می فرمایند باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟! یا زینب کبری علیه السلام کلنا عباسک! یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها! یا بقیت الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف. البته اینجا یحتمل بعضی خیلی هم اشکال کنند که در گیر و دارهای صفرها و خلاء های شاگردی و دانشجویی و طلبگی که به نیت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف آن قدمهای ابتدایی را هم بر می داریم یحتمل یک مرتبه هم غافلگیر شویم که این جاذبه یا مغناطیسی که ما را بطرف حضرت ولی عصر ارواحنا فداه هم دارد می کشاند از کجاها است و بلکه خودی و غیر خودی را هم با هم اشتباه بگیریم و ....؟ یعنی یک وقتها هم هستند که مسئله از روی سندروم بی توجهی یا حتی کم توجهی همراه با بیش فعالی هم یحتمل باشد که شاگرد با آن طرف است ولی یک وقتها هم هست که بهترین دانشمندان هم عجز خود را اظهار می دارند که مثلاً نمی دانند قضایا از چه قرار هم هستند و .... که مثلاً بالاخره کی خورشید پشت ابر پنهان است و کی هم واقعاً در غیبت است چنانچه مثلاً فردی یحتمل اسیری است در سیاه چاله ای یک جاهایی در این کهکشانهای در همسایگیهای ما و بلکه هم ماورای آنها و لذا هیچ نوری هم قادر نیست در این سیاه چاله به او برسد!  خوب، اینجا مبلغ اسلام کارش هم باید همین باشد که نه تنها او را از سیاه چاله بیرون بکشد و بلکه شهادتین را هم به او یاد بدهد که چطور بگوید و .... و حالا کاری هم نداریم که امثال استیون واینبرگ یا شان کارول هم چقدر مجرد حرفهایشان را می زده و می گویند و ...! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ﴿فاطر: 15﴾

 

196 / 7 - حدثنا محمد بن الحسن بن أحمد بن الولید (رحمه الله)، قال: حدثنا محمد بن الحسن الصفار، عن العباس بن معروف، عن أبی إسحاق، عن الحسن بن زیاد العطار، قال: قلت لابی عبد الله (علیه السلام): قول رسول الله: فاطمة سیدة نساء أهل الجنة، أسیدة نساء عالمها؟ قال: ذاک مریم، وفاطمة سیدة نساء أهل الجنة من الاولین والآخرین. فقلت: فقول رسول الله (صلى الله علیه وآله): الحسن والحسین سیدا شباب أهل الجنة؟ قال: هما والله سیدا شباب أهل الجنة من الاولین والآخرین [3].

 

197 / 8 - حدثنا الحسن بن محمد بن سعید الهاشمی، قال: حدثنا فرات بن
إبراهیم بن فرات الکوفی، قال: حدثنا محمد بن ظهیر، قال: حدثنا عبد الله بن الفضل الهاشمی، عن الصادق جعفر بن محمد، عن أبیه، عن آبائه (علیهم السلام)، قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله): یوم غدیر خم أفضل أعیاد أمتی، وهو الیوم الذی أمرنی الله تعالى ذکره فیه بنصب أخی علی بن أبی طالب علما لامتی یهتدون به من بعدی، وهو الیوم الذی أکمل الله فیه الدین، وأتم على امتی فیه النعمة، ورضی لهم الاسلام دینا. ثم قال (صلى الله علیه وآله): معاشر الناس، إن علیا منی وأنا من علی، خلق من طینتی، وهو إمام الخلق بعدی، یبین لهم ما اختلفوا فیه من سنتی، وهو أمیر المؤمنین، وقائد الغر المحجلین، ویعسوب المؤمنین، وخیر الوصیین، وزوج سیدة نساء العالمین، وأبو الائمة المهدیین. معاشر الناس، من أحب علیا أحببته، ومن أبغض علیا أبغضته، ومن وصل علیا وصلته، ومن قطع علیا قطعته، ومن جفا علیا جفوته، ومن والى علیا والیته، ومن عادى علیا عادیته. معاشر الناس، أنا مدینة الحکمة وعلی بن أبی طالب بابها، ولن تؤتى المدینة إلا من قبل الباب، وکذب من زعم أنه یحتنی ویبغض علیا. معاشر الناس، والذی بعثنی بالنبوة واصطفانی على جمیع البریة، ما نصبت علیا علما لامتی فی الارض حتى نوه الله باسمه فی سماواته، وأوجب ولایته على ملائکته [1]. وصلى الله على رسول محمد وآله الطاهرین وسلم تسلیما

امالی شیخ صدوق، ص 187

https://lib.eshia.ir/15033/1/187

 

748 / 6 - حدثنا أبی (رحمه الله)، قال: حدثنا الحسین بن محمد بن عامر، عن المعلی بن محمد البصری، عن جعفر بن سلیمان، عن عبد الله بن الحکم، عن أبیه، عن سعید بن جبیر، عن ابن عباس، قال: قال النبی (صلى الله علیه وآله): إن علیا وصیی وخلیفتی، وزوجته فاطمة سیدة نساء العالمین ابنتی، والحسن والحسین سیدا شباب أهل الجنة ولدای، من والاهم فقد والانی، ومن عاداهم فقد عادانی، ومن ناواهم فقد ناوانی، ومن جفاهم فقد جفانی، ومن برهم فقد برنی، وصل الله من وصلهم، وقطع من قطعهم، ونصر من نصرهم، وأعان من أعانهم، وخذل من خذلهم، اللهم من کان له من أنبیائک ورسلک ثقل وأهل بیت، فعلی وفاطمة والحسن والحسین أهل بیتی وثقلی، فأذهب عنهم الرجس وطهرهم تطهیرا [1].

امالی شیخ صدوق، ص 560

https://lib.eshia.ir/15033/1/560

 

خب اینجا ضمناً برجسته‌ترین خصوصیّات معلوم شد؛ در آن آیه‌ی شریفه بحث طهارت و آیه‌ی تطهیر است که یک مسئله‌ی فراتر از این حرفها است؛ در آیه‌ی «هل ‌أتیٰ» مسئله‌ی خدمت بی‌منّت است؛ در آیه‌ی مباهله مسئله‌ی مقابله‌ی جبهه‌ی حق و جبهه‌ی کفر و باطل است؛ اینها است؛ اینها نشانه‌های مهمّ فاطمه‌ی زهرا (سلام‌ الله ‌علیها) است.

...

هیئت یک واحد اجتماعی است، یک مجموعه‌ی اجتماعی است که بر محور مودّت اهل‌بیت شکل میگیرد؛ محور این اجتماع کوچک یا بزرگ، مودّت اهل‌بیت (علیهم السّلام) و هدایت به سمت اهداف اهل‌بیت است؛ حقیقتِ هیئت این است، ماهیّت هیئت یعنی این. ریشه‌ی این پدیده هم مال زمان خود ائمّه است؛ صحبت امروز و دیروز نیست؛ هیئت را اصحاب ائمّه تشکیل دادند و آنها شروع کردند؛ بعد از حادثه‌ی کربلا دُور هم جمع میشدند. امام صادق (علیه ‌السّلام) از راوی سؤال میکنند: تَجلِسونَ وَ تُحَدِّثون؟(۱۰) می‌نشینید دُور هم، صحبت میکنید، حرف میزنید؟ یعنی مسائل ما را مطرح میکنید؟ او جواب میدهد که بله، این کار را میکنیم؛ یعنی همین مجموعه‌ی هیئات. بعد حضرت میفرمایند: اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ‌ اُحِبُّها؛ من دوست میدارم این مجالس را. قربان آن دل! [میفرماید] مجالس شما را دوست میدارم. اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ‌ اُحِبُّها و اَحیوا اَمرَنا؛(۱۱) مسئله‌ی ما را زنده نگه دارید. «اَمرَنا» در کلمات ائمّه زیاد تکرار میشود؛ یعنی مسئله‌ی ما -به آن موضوع اساسی و محوری‌ای که ما بر اساس آن حرکت میکنیم، میگویند امر- حالا ما اگر بخواهیم با تعبیرات امروزی مثلاً عرض بکنیم، اگر چه یک مقداری از آن معنای حقیقی فروکاسته میشود، مثلاً بگوییم راه ما، مکتب ما؛ «اَحیوا اَمرَنا» یعنی راه ما را زنده نگه دارید، مکتب ما را زنده نگه دارید. در یک روایت دیگر که این هم در کافی هست، میفرماید که «تَزَاوَروا وَ تَلَاقَوا وَ تَذاکَروا اَمرَنا وَ اَحیُوه‌»؛(۱۲) این هم همین ‌جور است؛ احیای امر است.

...

خب بنابراین تاریخچه و ریشه‌ی این هیئت مال آن زمان است و در تاریخ تشیّع، در طول تاریخ ادامه پیدا کرده، لابد شکلهای مختلفی گرفته -که حالا اگر کسانی اهل تحقیق تحقیق کنند، میتوانند جزئیّات بیشتری را پیدا کنند- تا رسیده به زمان ما و در یک برهه‌هایی کارایی بزرگی هم از خود نشان داده؛ مثل دوران انقلاب. شما جوانها یادتان نیست؛ هیئتها در دوران انقلاب خیلی اثر داشتند؛ [مثل] این نوحه‌خوانی‌های عجیب و غریب که در نوارها در سرتاسر کشور پخش میشد؛ فرض کنید در جهرم یا در یزد نوحه‌خوان، نوحه خوانده بود، این نوحه غوغا به پا میکرد. نوحه‌ی امام حسین [بود] امّا همه درباره‌ی انقلاب، درباره‌ی امام؛ اینها مردم را، انقلاب را حرکت میداد، به انقلاب جان میداد؛ این هیئتها بودند که این کار را انجام میدادند. این در دوران انقلاب بود. بعدها در دوره‌ی جنگ هم خب خیلی از شماها یادتان هست؛ هیئتها در دوران دفاع مقدّس چه میکردند! این جنازه‌ی شهدا که می‌آمد یا جوانها که میخواستند به سمت جبهه حرکت کنند، میدان‌دار اصلی و واقعی، هیئتهای حسینی بودند؛ امروز هم بحمدالله هیئات به صورت تکثیرشده‌‌ای در کشور ما وجود دارند. این، اصل هیئت.یک نکته‌ی مهمّی در باب هیئت هست و آن این است که امام -همان ‌طور که عرض کردم- در این دو روایت میفرمایند: اَحیوا اَمرَنا؛ مسئله‌ی ما را، مکتب ما را زنده نگه دارید یا زنده کنید. خب، امروز برای شما که در محیط شیعی، در محیط جمهوری اسلامی، در کشور مسلمان و شیعه نشسته‌اید، شاید اصلاً خیلی مفهوم نیست آن وقتی که امام صادق میگویند «اَحیوا اَمرَنا»، یعنی چه. در آن دوره‌ای که امام صادق فرمودند: اَحیوا اَمرَنا، احیای امرِ اهل‌بیت جزو سخت‌ترین و خطرناک‌ترین کارها بود؛ یک جهاد عظیم بود. حالا آن زمانهایی که ما در این زمینه زیاد بحث میکردیم، کار میکردیم -که آن حرفهای چهل پنجاه سال قبل ظاهراً چاپ شده و در اختیار افراد هست- [توضیح داده‌ایم.] زندگی مبارزاتی ائمّه و مبارزه‌ی اصحاب ائمّه جزو خطرناک‌ترین‌ها بود؛ چطور است که همه‌ی ائمّه به شهادت میرسند؟ چرا امام جواد در ۲۵ سالگی، امام عسکری در ۲۸ سالگی به شهادت میرسند؟ چرا اینها را میکُشند؟ چرا موسی‌بن‌جعفر (علیه السّلام) را چند سال به زندان می‌اندازند و در زندان به شهادت میرسانند؟ زندگی، زندگی مبارزه بود. در یک چنین شرایطی امام میفرماید: اَحیوا اَمرَنا؛ شما که می‌نشینید در آن جلسات هیئتی، احیای امر ما را بکنید؛ یعنی امام بزرگ‌ترین مبارزات را، خطرناک‌ترین مبارزات را، از اینها مطالبه میکند. پس هیئت جای چیست؟ جای جهاد. هیئت، کانون جهاد است؛ هیئت، کانون جهاد است؛ جهاد فی‌سبیل‌الله، جهاد در راه احیای مکتب اهل‌بیت، مکتب امام حسین (علیه السّلام)، مکتب شهادت. خب ائمّه (علیهم السّلام) چه جور جهادی میکردند؟ ائمّه جهاد نظامی که نمیکردند؛ جز معدودی -فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن‌ مجتبیٰ و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیّه‌ی ائمّه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین»؛ همین که بنده مکرّر(۱۳) تکرار میکنم تبیین یا جهاد تبیین، تبیین کنید، روشنگری کنید. هیئت، محلّ جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکته‌ی بسیار مهم استفاده میشود.

....

خب این حرکت مهم -بردن به عمق تاریخ و جلا دادن و صفا دادن به دلها- احتیاج به هنر و هنرنمایی دارد. این هنرنمایی در مدّاحی‌های ما صدا است، آهنگ است، هندسه‌ی خوانندگی است؛ این سه چیز را حتماً لازم دارد؛ یعنی هم باید اهل صوت باشد، هم بایستی خوانندگی و ‌آهنگ -که به عربی میشود لحن- داشته باشد، هم هندسه‌ی خوانندگی که البتّه این هندسه‌ی خوانندگی را بعضی‌ها دارند، بعضی‌ها ندارند؛ مهم است که از اوّل در ذهن خودتان مشخّص کنید که چه کار میخواهید بکنید با این جلسه. صورت مدّاحی را اینها تشکیل میدهد؛ یعنی صدای خوب، آهنگ خوب، مهندسیِ خوبِ این خواندن، صورت است؛ این صورتها نباید بر محتوا غلبه کند. این صورتها همه وسیله است برای محتوا؛ نبادا جوری حرکت بشود، جوری اقدام بشود که محتوا گم بشود! آن هدایت،‌ آن محبّت، آن چیزی که حرکت جامعه را در واقع جهت میدهد از درون هیئت و از کانون هیئت، نبایستی تضعیف بشود و گم بشود. این هم یک نکته در مورد مدّاحی.
 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام ۱۴۰۰/۱۱/۰۳

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49448#_ftn13

 

در حکمت الهی و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه در فروکاست آن به ریاضی فیزیک آن فقری را که ما باید متحمل هم شویم تا به جهاد تبیینی و امر ائمه ی اطهار علیهم السلام و حکومتی جهانی که در حکمت الهی و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه ریاضی فیزیک هم نهفته است از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم برسیم یا اقل کم به آن سمت هم هر چه بیشتر میل کنیم، یک مهندسی بر هندسه ی هیئتهای حسینی و بلکه هیئتها و جبرهای فرض بفرمایید ابرتقارنی و ریسمانی و هندسه ی ناجابجایی ریاضی فیزیکی را هم می طلبند. مداح اهل بیت این مزیت را هم دارد که هر چه شنونده از سر یزیدیت خودش دلش آنچنان هم سنگ شده باشد که امر ائمه ی اطهار را حاضر هم نباشد که بشنود، مداح اهل بیت با جهاد تبیینی و روشنگری و مهندسی هندسه ی مداحی اش می تواند هم دل او را نرم کند و بسمت امر ائمه ی اطهار علیهم السلام هم سوقش دهد: که حسینی شو و از یزیدی بودنت هم دست بردار و بلکه امور مربوط به ائمه ی اطهار و حضرت فاطمه ی کبری سلام الله علیها و حضرت بقیت الله الاعظم علیه السلام را هم دریاب و یاری برسان!

و یحتمل سالک الی الله در بین راه جهاد تبیینی فی سبیل الله یک جاهایی هم خدای ناکرده گم شود همینطوری که در هندسه ی مسائل ریاضی فیزیکیش دارد سعی و تلاش می کند از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی به الفهای بینهایت آیات اللهی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی هم نزدیک شود و بلکه مکتب ریاضی فیزیک اش را تبدیل به یک مکتب جهانی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هم کرده و حکومت آنها را تثبیت هم کند. آن حرف شنوی ای که فقراء از حکمرانان ندارند را مداحان اهل بیت هم مجبورند با جهاد تبیینی و جهاد فی سبیل الله نیز روشنگری کنند آنچنان که حکومت اهل بیت عصمت و طهارت هم روشن شود و بلکه فقراء نیز خود را جزوی از حکومت بشناسند و چه رسد به اینکه از حکومت هم حرف شنوی داشته باشند چرا که حکومت هم حکومت مستضعفین و مقاومت بر علیه استکبار جهانی است. و لذا هم کس هم وارد این حکومت مستضعفین و مقاومت و مبارزه بر علیه استکبار جهانی هم شود با وصل شدن به اینچنین حکومتی فقرش هم با پرداختن به امور ائمه ی اطهار و بلکه بندگی خالصانه ی خدا زدوده می شود آنچنان که از سیاه چاله و باتلاق ریسمانی بیرون آمده و هندسه ی منظریه ریسمانی را می تواند مشاهده و بلکه مهندسی هم کند و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا. فرمولهای ریاضی فیزیکی یکی بعد از دیگری روشنگری می شوند و بلکه حتی دیگر مهندسیهای کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری نیز مثل آب خوردن می شود و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ﴿فاطر: 15﴾

 

5- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ: سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ فَقَالَ هُوَ جِلْدُ ثَوْرٍ مَمْلُوءٌ عِلْماً قَالَ لَهُ فَالْجَامِعَةُ قَالَ تِلْکَ صَحِیفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِی عَرْضِ الْأَدِیمِ مِثْلُ فَخِذِ الْفَالِجِ‌[6] فِیهَا کُلُّ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْهِ وَ لَیْسَ مِنْ قَضِیَّةٍ إِلَّا وَ هِیَ فِیهَا حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ قَالَ فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ فَسَکَتَ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّکُمْ لَتَبْحَثُونَ‌[7] عَمَّا تُرِیدُونَ وَ عَمَّا لَا تُرِیدُونَ إِنَّ فَاطِمَةَ مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَى أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ ع یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ ع یَکْتُبُ ذَلِکَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع.

 

الکافی، شیخ کلینی، جلد 1، ص 241

https://lib.eshia.ir/11005/1/241

 

1- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ ع مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَى أَبِیهَا وَ کَانَ یَأْتِیهَا جَبْرَئِیلُ ع فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ ع یَکْتُبُ ذَلِکَ.

 

الکافی الشریف، جلد 1، ص 458

https://lib.eshia.ir/11005/1/458

 

 

پیغمبر اکرم در مورد حضرت زهرا تعبیر «سَیِّدَةُ نِسَاءِ العالَمین»(۶) دارد، و «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة»؛(۷) که این مهم‌تر است: سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة. همه‌ی زنهای بهشتی: جناب ساره، جناب آسیه، جناب حوّا، جناب مریم، همه‌ی این زنهای بزرگ تاریخ «نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» هستند دیگر؛ زنهای بهشتند؛ این بزرگوار «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» است. این [جور] است. اصلاً زبان انسان چطور بچرخد تا بتواند اینها را بیان کند و حقّش را ادا کند! اصلاً ذهن ماها هم خیلی احتیاج به تأمّل و تدقیق دارد تا این حقایق را درک کند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام ۱۴۰۰/۱۱/۰۳

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49448

 

 

خیلی حرف عظیمی است که ما در مقابل خدا و حتی در حرکت بسوی خدا فقرائیم و الله هو الغنی الحمید که این مسئله از همینجا هم که حضرت رهبری می فرمایند نشات می گیرد که ما مقام حضرت زهرا سیدة نساء العالمین و سیدة نساء اهل الجنة را اصلا چطور هم می توانیم درک کنیم که یعنی چه؟! شما همین یک فقره را در نظر بگیرید که مولوی جلال الدین محمد بلخی رومی وقتی می خواهد در مورد خواص سرکنگبین هم بفرمایند که چطور صفراء را قرار است بزداید ولی بر عکس هم یحتمل عمل کند و موجب افزایش آن شود، پادشاهی را هم مثال می زند که کنیزی را اختیار کرده است و دچار مشکلاتی هم شده است. از قضا سرکنگبین صفرا فزود، روغن بادام خشکی می‌نمود! ولی بنده ی حقیر اینقدر هم عرض کنم که آن ملکه ی عالمی که سیدة نساء اهل الجنة هم تشریف دارند چطور هم هست که دخت گرامی خلیفة الله پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و همسر خلیفة الله امیر المومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام و مادر همه ی 11 خیلفة الله تا روز قیامت که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ظهور می فرمایند هم تشریف دارند؟! یعنی ملکه های همه ی عالم و بهشت را هم که جمع کنید کجا و آن بزرگوار سیدة نساء اهل الجنة کجا؟ و آنگاه پادشاهی و شاهنشاه آریامهری است و دنبال کنیزکی هم چطور دویدن و عاشقش شدن و ...؟ بالاخره بعضی یحتمل برایشان سوال هم هست که آیا یعسوب الدین و خلیفة الله هم ملکه و سیدة نساء العالمین است و حتی امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام و بلکه ائمه ی اطهار و حضرت بقیت الله الاعظم نیز در خدمت اویند؟ یا چه؟ اینها در مخیله ی ماها نمی گنجند.

۱ فی حدیثه علیه السلام فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ ضَرَبَ یَعْسُوبُ الدِّینِ بِذَنَبِهِ فَیَجْتَمِعُونَ إِلَیْهِ کَمَا یَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِیفِ.

یعسوب الدین السید العظیم المالک لأمور الناس یومئذ و القزع قطع الغیم التی لا ماء فیها

1 - در گفتار آن حضرت علیه السّلام است (که از عظمت و بزرگى حضرت صاحب الزّمان «عجّل اللّه فرجه» خبر داده)

(1) چون وقت آن برسد آقاى بزرگوار و پیشواى دین (از پنهان بودن و نگرانى آشکار گردیده بر مقام سلطنت و خلافت خود) مستقرّ و پابرجا گردد، پس (مؤمنین از اطراف جهان) نزد آن بزرگوار گرد آیند چنانکه پاره‌هاى ابر در فصل پاییز گرد آمده بهم مى‌پیوندد (این فرمایش صریح است باینکه امام زمان علیه السّلام زنده و از دشمنان پنهان و در روى زمین سیر میکند و هر وقت خدا بخواهد آشکار میشود، سیّد رضىّ «علیه الرّحمة» فرماید:) یعسوب الدّین یعنى سرور بزرگوار و زمامدار کارهاى مردم در آنروز (و فرمایش آن حضرت ضرب بذنبه یعنى امام زمان پس از نگرانى پابرجا مى‌گردد، زیرا یعسوب در لغت بمعنى پادشاه زنبور عسل است که بیشتر از روز را بدو بالش پرواز مى‌نماید، و چون دم بزمین گذار و حرکت و پرواز را ترک نموده مستقرّ میشود) و قزع پاره‌هاى ابر است که (رقیق و نازک است خواه آب دار و خواه) بى آب و باران باشد (چنانکه لغت نویسان معنى آنرا بطوریکه بیان شد ضبط نموده‌اند، و اینکه اصحاب حضرت قائم علیه السّلام را به پاره‌هاى ابر پاییز تشبیه نموده براى آنست که‌ پاییز اوّل زمستان است و ابرهاى پراکنده در آن هنگام بزودى بهم مى‌پیوندند).

 

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1203

https://lib.eshia.ir/11479/6/1203

 

بنده ی حقیر دلم می خواست به کارل بندر هم بنویسم که اتفاقاً وقتی انسان SL(2, R) را هم به عنوان زیر گروهی از SL(2, C) نیز در نظر می آورد و آنگاه کاپلینگهای مقادیر شاخص مختلط را نیز برای تقارن پی تی در نظر می گیرد یا حتی هامیلتونی متناظر صفرهای موهومی تابع زتا را در نظر می گیرد یا حتی ساده تر بلکه ریشه های واحد روی دایره ی واحد را در نظر هم می گیرد، باید هم در نظر داشت که آیا ما داریم بین کدام الفهای بینهایت آیات اللهی متوالی هم سیر می کنیم چنانکه از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم بخواهیم به اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم برسیم؟ یعنی وقتی از یک الفی به الف بعدی هم بخواهیم برسیم آیا باز هم برای اینکه معادلات جبری موجود فی ما بین آنها را حل کنیم خوب نیست به صفحه ی اعداد مختلط که در آن محور اعداد حقیقی ضرب در ریشه ی منهای یک که مبنای اعداد موهومی و هم قائم است به اعداد حقیقی به کارمان نمی آیند؟ اینجا یک مثالی هم اگر بزنیم که یحتمل بعضی بفرمایند خیلی هم کودکانه و بلکه موهومی هم هست و آن اینکه در ابرفضاهایی که متناظر ابرتقارنها هم داریم، حالات ابرخلائهایی هم رخ می دهند که ناشی از شکست ابرتقارنهایی است که یحتمل از یک ابرخلاء ما را به ابرخلائی دیگر هم می فرستند. ولی وقتی سالک الی الله یحتمل متوجه شد که در بین همه ی این حالات خلاء هم دارد چه می کند، یحتمل بهتر است نزد خود هم بگوید این الطالب بدم المقتول بکربلاء یا/و این الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء و بلکه هم این ورد را از فیلم مری پاپینز اگر درست یادم مانده باشد هم بفرماید که supercalafragilisticxpaladocious! و یک وقت هم دیدید که شروع کرد پرواز کردن و معلق در هوا ماندن و .... لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ﴿القمر: 1﴾

 

1. فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاکَ إِلَّا بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاکَ اتَّبَعَکَ إِلَّا الَّذِینَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِیَ الرَّأْیِ وَمَا نَرَىٰ لَکُمْ عَلَیْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّکُمْ کَاذِبِینَ ‎﴿هود: ٢٧﴾‏

2. قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ‎﴿ابراهیم: ١٠﴾‏

3. فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ‎﴿المؤمنون: ٤٧﴾‏

4. مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآیَةٍ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ‎﴿الشعراء: ١٥٤﴾‏

5. وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ‎﴿الشعراء: ١٨٦﴾‏

6. قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمَـٰنُ مِن شَیْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا تَکْذِبُونَ ‎﴿یس: ١٥﴾‏

 

یک معجزاتی هستند که حتی در قرآن کریم صراحتاً آمده اند که مثلاً حضرت مسیح علی نبینا صلی الله علیه و آله و سلم علیهم السلام چطور مرده را هم زنده می کرد یا کور مادر زاد را هم شفا می داد. مثال دیگر شق القمر است. ولی از جمله دانشمندان علوم طبیعی و پزشکی مدرن چنین معجزاتی را حتی نفی هم می کنند یا از استثناءها می شمارند.

ما نمی خواهیم بطور جدی اینجا وارد بحثی شویم که ثابت هم کنیم که معجزات چطور هم امکان پذیرند یا حتی چطور هم امکان پذیر نیستند. ولی این هم یک نکته ی مهمی است که توجه شود که کودکی حتی وقتی مننژیت نیز گرفته است می تواند با دعا هم تا چه حدودی بهبود یابد. البته این هم که مادر خود بعداً بیشتر توضیح هم می فرمایند که همان مننژیت بوده است که باعث شد کودک نتواند درسش را درست ادامه دهد آنطور که مشاوری هم بدانها توضیح می دهد. ولی چیزی که هست این است که مننژیت می تواند هم کشنده بوده یا لااقل همانطوری که اشاره می شود می تواند فلج کننده هم باشد. همین کودک وقتی بزرگتر هم شد، به درجه ی رفیع شهادت هم نائل می شود. 

عرض بنده ی حقیر این است که اینجا در کتاب یک حالاتی رخ می دهند که بنده ی حقیر بیشتر از این هم وارد ریز آنها نمی شوم چرا که ممکن است خواننده بگوید که تو که همه ی داستان را برای ما گفتی! ولی در این حالات و روایات یک حالات معجزه گونی هم می توان یافت که حالا کسانی که به امام حسین علیه السلام ایمان هم دارند و بلکه افرادی که ایمان دینی قوی دارند و خود از مومنات و مومنین هم هستند برایشان مشکل نباشد فهم این مسائل و بلکه براحتی هم باورش کنند. ولی از آن طرف هم همانطوری که گفتیم و همانطوری که کتاب هم اشاره می کند دانشمندان علوم طبیعی و بلکه پزشکی معمولاً چنین معجزاتی را باور نمی کنند و بلکه حاشا هم می کنند.

و اما چرا بنده ی حقیر این را عرض می کنم؟ برای اینکه اینجا فقط یک مسئله ی احساسی هم نیست که رخ می دهد و بلکه مادر و فرزند و بلکه خانواده تا پای شهادت هم ایمانشان را به اثبات می رسانند. ولی نکته ی مهم دیگر این است که از لحاظات علمی نیز آیا شما چطور می خواهید چنین وقایعی را به اثبات برسانید؟ مسئله صرفاً از این نوع نیست که شما اگر سرکانگبین  میل بفرمایید آنگاه این کارتان می تواند به زدودن صفراء کمک کند یا اگر همراه با پرخوری بیش از حد هم باشد همین سرکانگبین آنطور که مولانا هم می فرماید خود ممکن هم هست که موجب افزایش صفراء هم شود: از قضا سرکنگبین صفرا فزود، روغن بادام خشکی می‌نمود! ولی حالا اینکه نقطه ی تعادل دعا و سرکانگبین و دوا و درمان هم کجا است، اینها هر کدام می توانند عالمی از نکایت و مسائل و قضایایی را در بر داشته باشند که هر کدام برای خودشان هم یحتمل مشورت با متخصصی بد هم نباشد هر چند که همه ی اینها نیز وسیله اند برای بهبودی بیمار.

و اما اینجا شما یک ایمان و توسلی را هم احتیاج دارید که با مسائل علمی و تحقیقی و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز وجه اشتراک دارند هر چند که یحتمل سالک الی الله حتی خیلی هم سواد نداشته باشد ولی آن ایمان قوی اش او را به مقصد می رساند. به هر حال، در مسائل علمی نیز باید خیلی سعی و تلاش کرد تا به نتایج مهمی رسید هر چند که یحتمل بین علوم طبیعی و ماوراء الطبیعه هم یک شقاقی رخ داده باشد که در یکی ناباوری برای دیگری هم یحتمل هست. و اما در مسائل علمی نیز صبر و پایداری و ایمان و امید بسیار هم مهم اند تا آیا حتی حکیم و فیلسوف یا دانشمندی را بتواند از ثمره ی زحمات خودش بهره مند هم کند یا خیر! این خود چه سری است؟! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿1﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿2﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿3﴾

 

یا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الله الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِما امْتَحَنَکِ صابِرَةً ، وَزَعَمْنا أَنَّا لَکِ أَوْلِیاء وَمُصَدِّقُونَ [٦] وَصابِرونَ لِکُلِّ ما أَتى بِهِ أَبُوکِ صلى‌الله‌علیه‌وآله وَأَتى بِهِ وَصِیُّهُ ، فَإِنَّا نَسْأَلَکِ إِنْ کُنّا صَدَّقْناکِ إِلاّ أَلْحَقْتِنا بِتَصْدِیقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِکِ. وَیستحب أیضاً ان تقول :

السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ نَبِیِّ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ حَبِیبِ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَلِیلِ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ صَفِیِّ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ أَمِینِ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَیْرِ خَلْقِ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیاءِ الله وَرُسُلِهِ وَمَلائِکَتِهِ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَیْرِ البَرِیَّةِ السَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَةَ نِساءِ العالَمِینَ مِنَ الأوَّلِینَ وَالآخِرِینَ ، السَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَةَ وَلِیِّ الله وَخَیْرِ الخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ الله السَّلامُ عَلَیْکِ یا أمَّ الحَسَنِ وَالحُسَیْنِ سَیِّدَیْ شَبابِ أَهْلِ الجَنَّةِ ، السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُها الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ السَّلامُ عَلَیْکِ أَیَّتُها الرَّضِیَّةُ المَرْضِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیَّتُها الفاضِلَةُ الزَّکِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیَّتُها الحَوْراءُ الاِنْسِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیَّتُها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّةُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیَّتُها المُحَدَّثَةُ العَلِیمَةُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیَّتُها المَظْلُومَةُ المَغْصُوبَةُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیَّتُها المُضْطَهَدَةُ المَقْهُورَةُ السَّلامُ عَلَیْکَ یا فاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ الله وَرَحْمَةُ الله وَبَرَکاتُهُ...

 

 

بنده ی حقیر نمی خواهم اینجا خیلی وارد این بحث تقارن در پی تی هم شوم، ولی خیلی هم سعی کردم حتی بروم رئیس کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری را از همان گوشه ی اتاقم هم که شده پیدا کنم و بپرسم که بابا بالاخره سخنران این سخنرانی تقارن در پی تی هم کیست؟ و یک مرتبه هم دیدم نگو اشتباهی سر از ناسای ایران در پادگان ولی عصر هم سر در آورده ام که می فرمایند فازمترهای مرگ بر آمریکا اصلا اشتباه هم به تو گفته اند که بانوان را هم اینجاها در پادگان ولی عصر استخدام می کنند؛ یحتمل برو واحد سید خندان مان یا قرارگاه خاتم الانبیاء بلکه آنجاها بتوانند کمکت کنند! بنده ی حقیر متوجه هم شده ام که منطق الطیر بنده ی حقیر با منطق الطیر ناسای ایران خیلی هم نمی توانند ارتباطات مهمی برقرار کنند چرا که به عنوان یک فقره هم که حساب کنیم اینها ارگانهایی هستند یا نظامی یا سپاهی یا دولتی یا .... ولی لزوماً کارخانه های هواپیماسازی مسافربری هم اینقدرها هم پشتیبانیهای دولتی و نظامی ندارند و بیشتر خصوصی هم هستند. و اما نکته ی جالب این است که حتی اگر از رئیس کارخانه ی هواپیماسازی خصوصی هم بخواهید بپرسید که بابا بالاخره این جناب سخنران هم کدام بوده است؟ ما هذه لله که بتوانید جوابی دریافت کنید هر چند که اتفاقاً اگر تا آخر سخنرانی را هم بجای اینکه فقط یک ساعت از آن را می دیدید و حتی جناب پروفسور دکتر رئیسی از روئسای کارخانه هواپیماسازی مسافربری هم خود سوار هواپیمای شخصی خود به شما می فرمودند که حالا این مقاله ی زیر را هم یک نگاهی بیانداز:

https://arxiv.org/abs/1608.03679

و بلکه آنگاه بالاخره فهمیدی که کی به کی است؟! باز هم دوزاری شما هنوز نیافتد که سخنران سخنرانی پی تی هنوز بالاخره کیست؟ اقل کم یحتمل جناب رئیس اگر خود هم در سخنرانی سوالاتی از سخنران می پرسیدند هم باز متوجه نمی شدی که سخنران هم کدام است؟ نکته اینجا این است که اگر شوهری هم یک چک بخواباند گوشه ی گوش همسرش یحتمل خدا گفته است برای اینکه توی خر اینقدر همسرت را اذیت کرده ای و بلکه مردم آزار هم هستی، اقل کم هشت تا چک هم آن دنیا خواهی خورد و بلکه بالاخره آدم شوی و حرمت روز زن را هم بالاخره بتوانی حفظ کنی هر چند که یکی از دلایلی هم که شمس گذاشت از آسمان شب فرار هم کرد و دیگر هم برنگشت ببیند مولانا هم چه غلطی می کند همین بود که نه حرمت مادرش را بلد بود که نگه دارد و نه حرمت همسرش را و بلکه از ترسش هم پا به فرار گذاشته و صحنه ی حادثه را هم خیلی دقیق تغییر داده و بلکه صحنه سازیهای عجیب و غریبی هم کرده چرا که افتاده است به بازیهای نظیر صلیب و اژدها یا صلیب و سیاه چاله یا سیاه چاله و اژدها یا .... حالا هی شما هم داد می زنید بابا کتابت را چرا اینجا جا گذاشته ای و رفته و دیگر هم اینطرفها پیدایت نمی شود جناب شمس بیژن خان؟ شنیده ام رفته ای با چینی ها هم ریخته ای روی هم؟ بله؟! به به، خوشم باشه! کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری ما را به انی خوبی ول کرده ای و رفته ای سراغ چینیها و آنوقت ما را هم می فرستی با فاز متر مرگ بر آمریکا جلوی در ناسای ایران که تازه بفرمایند که ما بانوان را نمی پذیریم؟!

باز مثل آقا پروانه در آلیس در سرزمین عجایب می فرماید: whooooo arrrrre yooooou? مشکل اینجا است که نصف قضه ی را دیدن این است که آنوقت یحتمل واقعاً هم تقارن در پی تی را با توالت اشتباه هم بگیری که چرا بالاخره منظره ها و باتلاقها یک جورهایی هم وقتی باتلاقها آرتیزین می شوند یحتمل باید هم توجه داشت که آیا مربوط به فاضلاب خود ساختمان هم هست یا فاضلاب شهری هم خودش مشکل دارد یا اینکه بالاخره حوری کریستینا ترازی هم که باشد قاطی می کند که ابرتقارن مورد نظر آیا باید وقتی به نظریه های ریسمان انتقال داده می شوند آیا از لحاظات کارخانه های هواپیماسازی مسافربری را همراه شمس و قمر و زمین هم که شده آیا باتلاقی هم در نظر گرفت یا منظریه ای که خود به خودی هم روی دنده ی اتوماتای سر کاری گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خودمان هم هست و ...؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

قِیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ ﴿یس: 26﴾

 

این الطالب بدم المقتول بکربلا

این الرجبیون

 

در کلنجار رفتن با شیاطین و از جمله هم خود شیطان بزرگ، یحتمل این نکته را هم باید خیلی توجه داشت که مثلاً وقتی از میدانهای اعداد حقیقی می خواهید به میدانهای اعداد مختلط هم تشریف ببرید یحتمل این ایده بخورد توی سر فیزیکدانها همانطوری که سیب هم خورد توی سر نیوتن که خوب چون اعداد حقیقی ترتیبپذیرند ولی اعداد مختلط هم ترتیبپذیر نمی باشند و لذا یک حالت خر تو خری هم می شود که هر کی هر کی هم می شود و هیچ کس هم نمی فهمد که چی به چی است و لذا مسئله را می توان هم اینطوری حلش کرد! حالا این نکته که در منطق ریاضی هم می فرمایند هر مجموعه ای ترتیبپذیر هم هست و بلکه چنین چیزی با اصل انتخاب (axiom of choice) هم یکی است اصلا به چه معنا است و ...؛ معمولاً فیزیکدانها خیلی وارد مسائل ریاضی در سطوح منطق ریاضی هم نمی شوند و بلکه آنها را دانسته هم فرضش می کنند و حالا چقدر هم وارد ریز مسائلی از قبیل فلسفه و بلکه تاریخ فلسفه و امثالهم می شوند دیگر بماند. مثلاً یقیناً هم کاری ندارند که آیا دکتر شریعتی هم دکترایش را کیلویی خریده بوده است و بلکه دکترایش از آن دکتراهای درجه یک فرانسه هم بوده است یا نبوده است هم نمی شوند و چه رسد به اینکه بخواهند ببینند آیا اینشتین هم بلکه یحتمل مثل دکتر شریعتی دکترایش نکند کیلویی بوده و همینجوری رج زده است که توانسته است الکی الکی هم حتی جایزه نوبل فیزیکی هم بگیرد و هیچ کس هم متوجه نشده است که این بابا عجب عجوبه ای بوده است یا اینکه خیر؛ بلکه یک خورده شیشه هایی هم داشته است که کسی متوجه اش نشده است.

عرض بنده ی حقیر اینجا این است که یحتمل ایروین یالوم بیاید از درمان شوپنهاور و بلکه نیتچه چنین گرریست هم کتاب داستانی بنویسد ولی چرا یک کتابی هم راجع به کارل مارکس ننوشته است که اصلا زد زیر میز و دین و مذهب و خدا و پیغمبر و همه و همه را نیز حاشا کرد؟ لابد او از لحاظ روانی هم می فرمایند که هیچ مشکلاتی مثل شوپنهاور و نیتچه نداشته است؟ یا دیوار حاشا هم خیلی بلند است؟

و عرض بنده ی حقیر اینجا است که شما یحتمل می توانید از تقارن در پی تی هم دو ساعت و نیم سخنرانی بفرمایید همانطوری که سخنرانی که اسمش هم پنهان است چنین فرموده اند، ولی یحتمل هم هیچ گاه بنظرتان نرسد که آیا او و دیگران دارند یک مسئله ی تقارن در پی تی را که یک بنده خدایی یک جا شنیده است و عنوان هم کرده است را آنچنانکه از یک نقطه ی تکینگی حقیقی چطور هم می توان به رویه هایی ریمانی هم رفت و برگشت طوری بسطش دهد که مرحوم سرژ لانگ هم از گور بلند شود و بفرماید که بابا من که حرفم را راجع به آندره ویل پس گرفتم که او چنین بود و چنان بود و چرا اینطوری و آنطوری کرد یا نکرد؟ البته این مسئله بر میگردد به اینکه یحتمل یک موقعی هم خیلی به تقارنهای در پی تی توجه نمی شده است چرا که آیا در واپاشیهای کوبالت به نیکل یا همان ورشو هم آیا چقدر این تقارن در پی تی نیز مشاهده شده است؟ حالا آیا چقدر در ابرتقارنهای N=1 هم این را داریم یا بلکه یک جاهایی هم فقط مسئله غیر نسبیتی هم هست و از این حرفهای ابرتقارنی هم داریم در تقارن در پی تی بحث نمی کنیم هر چند که شکست تقارن در پی تی هم داریم ولی خوب یحتمل این تقارنها در فضاهای هولوگرافیک (ضد-) دسیتری یا همان  (-A) dS هم یحتمل کاربردهایی داشته باشند. و لذا مسئله ی هرمیتی که در آن حالا علامت صلیب هم چطور وارد شده است، خوب شده است دیگر! و لذا اینکه همین هرمیتیسیته نیز چطور در موارد میدانهای مختلط به یک معنای بسط داده شده ای هم رجوع می کنند که بلکه همان حدس بزنید که چیست؟ درست است همان تقارن در پی تی هم هست!

عرض بنده این است که در میدانهای عددی تک عضوی فقط صفر هم حساب کنید که حالا این میدان چطور هم اصلا می تواند یک میدانی باشد آنطوری که بطور شهودی شما باید هم یک صفر و یک 1 هم اقل کم داشته باشید تا بتووانید برسید به یک ایده ای از میدانها. حالا نمی توانید به آن شهود هم برسید؟ و لذا چطور هم می خواهید از این مسئله در تقارن در پی تی هم برسید به ابرتقارنهایی از نوع N=0, 1, 2, 4, 8 ,16, 32, ... بعضی هم اینجا یحتمل اشکال می فرمایند که بابا باز که رفتی سر N=0, در صورتی که دیگر چنین چیزی که N صفر هم باشد که دیگر نداریم!!! لابد بعدش هم می خواهی ضد ذره را نیز وارد مسائل کنی و بلکه اصلا چرا ضد ذره هم نداریم و .... و آنگاه وارد قضیه ی تقارن در پی سی تی  هم شوی و آیا واقعاً هم بعد فکر می کنید که توانسته ایم چنین تقارن در پی تی ای را از سر خود باز هم کنیم به همین راحتی و ....

توجه هم بفرمایید که ما اینجا یک سری کمیتها و کیفیتهایی را هم داریم در فهم مفاهیم ریاضی فیزیکی و بلکه فیزیک آزمایشگاهی مقدماتی که اگر دانشجوی دکترای بقول معروف تی ای پروفسور ویکمن هم بیاید خدمت دانشجو و عرضه بدارد که آخر این چه ورقه ای است که داری روی آن نتایج ات را ارائه هم می دهی طوری که از دفترچه سیمی ات هم ورقه ای را کنده ای و حالا همه ی خورده ریزه هایش هم می ریزد توی دست و بال من و کلی مشکل هم برای دستگاه مغناطیسم استاتیکی ام درست می کنی که همین خورده ریزه ها را هم به خود جذب می کنند؛ دیگر گریه ندارد که؟ آیا تقصیر کارل مارکس است یا دکتر شریعتی یا بلکه شاگرد و دانشجو و طلبه هم در صفر ابرتقارنی خود یحتمل گیر کرده است و نمی داند هم چطور بپرد به بینهایتهایی که آیا در منطق ریاضی است یا ریاضی فیزیکی که بجای اینکه تکینگی حقیقی را حساب هم کند آنرا در صفحه ی مختلط هم خیلی قشنگ حتی با رفتن به بینهایتهایی دور هم بزند و باز گردد به سر جایش در عین حالی هم که  انتگرال را دارد از راه باقی مانده ها یا همان residues حل می کند و ..... به منطق سحر و جادو و شله و پله و دن کیشوتی سروانتسی هم کاری ندارد! و بلکه انتگرال e^(-ix^2) را از منهای بینهایت تا بعلاوه بینهایت را هم همه بلدند الا اینکه بعضی هم که بلد نیستند یحتمل حتی رویشان هم نمی شود که بابا حالا بپرس! بزرگسال و کوچکسال ندارد که نکند بد شود اگر بپرسم! بپرس! حتی بپرس هم که اسم این بنده خدا چیست که دارد سخنرانی می کند هر چند که بر همه و همه نیز خیلی هم روشن و واضحات صالحات هم باشد.

ولی همه ی اینها هم یک طرف و این هم یک طرف دیگری است که بابا چرا روحانیت هم کما بیش به دکتر شریعتی ایرادهایی داشته اند؟ آیا به این خاطر هم بوده است که ایشان همانطوری که پسر مرحوم آیت الله خویی- که اتفاقاً هم بدون بیهوشی و خواندن سوره انعام غلط نکنم بوده است که عمل جراحی داشته اند- به جناب دکتر فرموده اند که تو چرا نمی آیی یک عمامه هم سرت بگذاری و مثل ما روحانی شوی؟ عرض بنده ی حقیر اینجا است که یحتمل اجتهاد در فرض بفرمایید فقاهت هم یک مسئله است همانطوری که دکترای دانشگاه هم مسئله ای دیگر است ولی این هم که شاگرد و دانشجو و طلبه نیز از صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم برسند و حتی میل هم بفرمایند خیلی ظرافتهای زیادی در انواع مسائل و قضایای بزرگ و کوچک هم دارند. حالا خیلی هم وارد پروفسورای اساتید دانشگاه هم نمی شویم که اصلا اینجا هم مسئله چیست؟ مسئله این هم نیست که اگر مردی از مردی هم افتاد و از همسرش هم طلاق گرفت برای اینکه بچه دار هم نمی توانند شوند آنگاه باید هم به او پروفسورایی و استادی دانشگاهی هم داد چرا که حتماً یک چیزی هست که او از مردی افتاده است مثل پروفسورایی هم که از بس دود چراغ هم خورده است و شاگردی یا طلبگی هم کرده است رسیده است به اجتهاد و بلکه انقریب هم که مرجع عالیقدر تقلید هم شود الا اینکه بد هم آورده است و قبلش خانم بچه ها هم گذاشته اند فرار کرده اند از دست این نامرد و با مرجع تقلیدی هم وداع کرده است و مجبور شده است آنرا ببوسد و بگذاردش هم کنار! التفات می فرمایید؟ الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف شهادت طلبانه و بلکه شهید زنده زندگی کردن و بلکه از صراط مستقیم هم منحرف شدن اینها را هم دارد دیگر! و لذا بزرگان علم و مذهب و دین و حوزه و دانشگاه هم یحتمل به بچه ای بفرمایند که بچه بگیر بنشین!

شما همین مسائلی را که در انقلابهای جهان رخ می دهند و از جمله هم در انقلاب فرانسه رخ داده اند و بلکه فقط همین یک فقره از آن را یعنی همین گیوتینشان را هم در نظر بگیرید که چه داستانها می تواند پشت آنها نهفته باشند؟ و آنگاه همان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران و حتی وصل شدن آن به انقلاب جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم در نظر آورید! یحتمل تفکر و تدبر هم می خواهد ببینیم کتاب تنها گریه کن هم دارد چه می فرماید و .... و چطور هم می توان از یک انقلاب تاثیر پذیرفت یا انقلاب هم چطور می تواند مثلاً از ناپلئون بناپارت امپراطوری فرانسه تاثیر پذیرد و .... البته دائی جان ناپلئون با چرخشی دن کیشوتی هم که بدتر از این بنده ی حقیر یحتمل خیلی خیلی هم اقل کم در داستانها که داریم که همه و همه هممی خواهند بزنند همدیگر را حتی با یک ضربه ی شمشیر شل و پَل هم کنند! حالا هر چه بفرمایید که این گروه فیزیک انرژیهای بالای هپ نظری وتئوری است و این یکی گروه فیزیک انرژیهای بالای پدیدارشناسی هم هست و این کجا و آن کجا و بلکه ریاضی فزیک و حتی منطق ریاضی هم کجا و .... باز هم به نماز جمعه در این ایام کرونایی هم نرسیدیم! هیچ کس نیست مدعی هم شود که چرا با امام زمان عجل الله فرجه الشریف و تعارفات ایشان با حضرت مسیح علی نبینا صل الله علیه و آله و سلم علیهم السلام هم برخورد درست علمی و فلسفی و از روی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی هم نمی شود و بلکه از سر عجز هم همه و همه می خواهند اصلا مسئله را یا پاکش کنند یا حذفش کرده و حتی یک جوری درزش بگیرند و کنارش هم بگذارند و و السلام نامه تمام؟! می شود؟ در جمهوری اسلامی هم چنین چیزی اصلا معنا دارد که اصلا بحث هم بر سر چیست؟! مسئله این است که استغاثه ی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف آیا همه ی اینها را هم در بر نمی گیرد؟ این یک مسئله هم هست که بفرمایید چرا در این دعا که مخصوص این امام است آن دیگری هم آورده نشده است، ولی این هم خود مسئله ای دیگر است که چرا در آن دعای دیگری که آن دیگری هم آورده شده است باز این دیگر امام نیز آورده نشده است! چطور می فرمایند در مثل که مناقشه نیست؟ همانطور هم در دعا نیز مناقشه نیست؛ دعا کننده می تواند دعای خود را به درگاه خدا آنطوری که مد نظر خودش است هم وارد کند الا اینکه دعاهایی که از بزرگان و اولیاء الهی هم به ما به ارث رسیده اند را ما بیشتر هم می خوانیم و بلکه حفظ هم می کنیم! ربنا اتنا فی الدینا حسنه و فی الآخرة حسنه و قنا عذاب النار اللهم عجل لولیک الفرج  و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته و ارفع درجته

بسم الله الرحمن الرحیم

این ویدئوی PT symmetry- Weekly seminar in Hepco group

https://www.aparat.com/v/K0JRt

اسم سخنران چیست؟ اتفاقاً خیلی هم رفرانسهایی را معرفی می فرمایند و نکند که ایشان اینقدر در محافل فیزیکی شناخته شده هم هستند که اسم ایشان مخصوصاً هم حذف نشده است و بلکه همه ایشان را می شناسند و لذا کسی هم این لزوم را نمی بیند که ایشان را باید هم معرفی اش کرد! البته بنده ی حقیر فقط یک ساعت از این ویدئوی آپارت را دیده ام و یحتمل اگر تا آخرش می دیدم یک جوری مسئله ی اسم سخنران معلوم می شد و .... موضوع این است که هامیلتونیهای هرمیتی را با هامیلتونیهایی که تقارن پی تی را حفظ می کنند را تعویض کنیم که می فرمایند حتی شامل هامیلتونیهای غیر هرمیتی هم می شوند و ....

این مقاله را هم بنگرید:

https://arxiv.org/abs/quant-ph/0501052

اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین

 

خوب، کجا بودیم؟! اینجا مسئله و بحث از حدوث و قدوم هم بود که آیا شیطان هم هست که قدیمتر است؟ یا امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ این بر می گردد به آیات 60 و 61 سوره مبارکه ی یس که می فرماید: أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿60﴾ وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ﴿61﴾ یعنی فرض بفرمایید که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم وجود مبارکش بر همگان نیز ثابت شد، آیا باز دوباره این امکان وجود ندارد که همه و همه دوباره برگردند به شیطان پرستی و بلکه هم دوباره بفرمایند کدام امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ و بزنند زیر همه چیز و میز را هم حتی چپه کنند و چرا که از همان اولش هم اصلا به امام زمان عجل الله فرجه الشریف عقیده ای نداشته اند که بعد دوباره حالا که مطمئن هم شده اند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کیست؟ باز دوباره بزنند یا نزنند زیر میز و همه چیز را هم چپه کنند؟ مثل این است که بخواهید توحید را به اویی که می فرماید فلانی هم حضرت آدم است و ما هم او را می پرستیم ثابت بفرمایید؛ آیا دارید راه درستی را می روید؟ بعد هم یحتمل حتی بخواهید ثابت کنید که خوب حالا تو هم مرجع تقلید و بلکه معلم دینی خودت را داشته باش و ما هم معلم دینی و حضرات مرجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العلی خودمان را خواهیم داشت و لذا تو هم از طرق خودت به اجتهاد برس و ما هم از طرق خودمان به اجتهاد می رسیم و .... یحتمل یواش یواش به مراحلی هم برسیم که شیطان بفرماید حالا تو مسجد خودت را برو و آن دیگری هم مسجد خودش را برود و هر کسی هم همان مسجد خودش را برود و لا غیر و حالا یحتمل هم اگر خواستید خانه ی خدا هم بروید، خوب آنگاه با هم اتحاد هم داشته باشید که توحید هم یعنی همین دیگر! عرض بنده ی حقیر اینجا این است که آنگاه اگر حتی همه و همه هم اعتقاد به امام زمان عجل الله فرجه الشریف برشان ثابت شده باشد، بعداً این اتفاق هم نخواهد افتاد که در یک برهه ای از زمان بخواهند جای امام زمان عجل الله فرجه الشریف و شاهنشاه آریامهر و فرعون را هم یک مرتبه طوری عوض کنند که خودشان هم نفهمند چه شد و چه بلایی هم سرشان آمد؟

اتفاقاً این مسئله را خیلی زیبا هم بنده ی حقیر دیدم تا حدی در رابطه با میدانهای اعداد حقیقی و مختلط و تقارن در PT در مکانیک کوانتومی و نظریه ی میدانهای کوانتومی هم بحث شده است و در آپارات پژوهشگاه دانشهای بنیادی و فیزیک نظری هم گذاشته شده است. و سخنران هم یک آمریکایی باید باشد ولی بنده نمی دانم هم که کیست و اسمش را هم نمی فرماید؟! به هر حال نشان می دهد که چطور تقارن در پی تی می تواند  اینقدر در اینکه آیا میدان عددی شما حقیقی است یا مختلط هم تاثیر داشته باشد آنچنان که مسئله را می تواند توپولوژیکی اش کند بداین صورت که اگر تکینگیهایی هم دارید این تکینگیها تبدیل هم می شوند به رویه هایی ریمانی توپلوژیکی که فقط هم مسئله اش از لحاظ توپولوژیکی به اینجا ختم نمی شود و بعضی هم یحتمل اشکال کنند که همین هم هست که ما می توانیم مسئله را بکشانیمش به برنامه های لنگلندز هندسی و بلکه حتی تحلیلی و .... البته بعضی هم یحتمل اشکال کنند که اینجا باید هم بجای تقارن محض بلکه یک ابرتقارنهایی هم داشته باشید که از نوع مثلاً N=4 هم هست یا آیا با دیگر مقادیری برای N هم هنوز مسئله معنا دار است و حتی اگر N از 1 به سمت بینهایت هم میل کند مسئله ای ندارد و ...! حالا ما وارد این بحث هم نمی شویم که آیا N حتی مقدار صفر 0 را هم در این ابرتقارنها می تواند اختیار کند؟ یحتمل این را باید حضراتی که مسائل مربوط به میدانهای عددی F_un را هم شروع کرده اند بهتر پاسخ دهند که آیا مسئله به همینجا ختم هم می شود یا اینکه ما حتی F_zero را هم داریم و .... یعنی از لحاظات توپولوژیکی وقتی بخواهیم فقط به رویه های ریمانی هم قناعت نکنیم و بلکه وارد خمینه هایی از ابعاد بالاتر از یک مختلط و دو حقیقی و بلکه بر حسب میدانهای متناهی هم شویم آنگاه توپولوژی مسائل از چه نوعی هم خواهد بود در صورتی که فقط هم به رویه های ریمانی قانع نشده ایم ولی می توانیم هم رویه هایی ریمانی را بدرون آنها ریسمانی هم بفرستیم و توجه کنیم ببینیم آیا چه خبر هم هست؟ البته یک جاهایی هم مسئله از ابعاد بینهایت فضاهای هیلبرت و اپراتورهایی که روی آنها کار می کنند می شود و بلکه حتی مسائل از نوع سه تاییهای هندسه ی ناجابجایی و (ابر)ریسمانی هم می شوند و یحتمل کیهانشناسیها را از این نوع هم باید شناخت و واردشان شد و .... ولی البته همه ی اینها را هم که حساب کنید از لحاظ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه ریاضی فیزیکی و حتی حکمت الهی، آنگاه هنوز هم با مسائلی از نوع اینکه نجاست و طهارت هم کدام است و بلکه حلال و حرام نیز مسائلش کدام است روبرو هستیم. بعضی حتی یحتمل می فرمایند که تو هم خودت تپلی هستی در نظریه های میدانهای کوانتومی توپولوژیک یا فقط همایون بوده است که بر حسب داستان موشها و آدمهای جان اشتاینبک هم خیلی تپلی است هر چند که سنت پاول یا قدیس پاول هم حالا کس دیگری است و جای خود را هم دارد و همانطوری که باز پولوس ماشینت را هم باید مراقبت کنی که بولبرینگهایش نشکنند و موجب دردسرهایی هم شوند و ....! مثلاً توی چاله هم زیاد نیانداز! ولی به هر حال یحتمل استهلاک هم می توانند در اثر مرور زمان هم باشد و مشکلاتی را برای صاحب اتومبیل ایجاد هم کند. و حالا شما حساب هم یفرمایید که کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم چقدر مشکلات دیگری دارد که باید بدانها هم پرداخته شوند و .... راستی توجه هم بفرمایید که اگر شما یک عددی را هم دارید که مشمول یک اعشاری هم هست یک جاهایی از توالی اعدادش مثل: 474747... یا 474777777... خوب دومی را که روشن است می شود نوشت: 47478 و اولی را نیز می توانید حساب کنید ببینید که آیا تکرارهای 474747... دقیقاً چه عددی هم می شود. ولی بعد آنگاه باز دوباره هم می توانید ادامه دهید و مثلاً وقتی فهمیدید که 474777777 همان 47478 هم هست آنگاه باز هم یحتمل بخواهید 47478 را ادامه داده و یک عدد جدیدی بدست آورید همانطوری هم که در اوردینالها بعد از امگا هم امگا بعلاوه ی یک را هم دارید و .... یعنی گاهی وقتی با مجموعه هایی از بینهایت عضوهایی هم در اعداد طرفیم، آنگاه کمیت و کیفیتها نیز برای اینکه شمارش شوند هر چند که اشکال هم شوند که بابا تو که با این کارشناسی ارشدت و دکترایت که هنوز هم کمیت و کیفیتهای روزمره را هم تشخیص نمی دهی و چه رسد به اینکه بخواهی وارد امورات خیلی ریز کوانتومی و خیلی درشت نجومی هم شوی؟ مسئله اینجا از لحاظات پارادایمی هم همین است که تقدم و تاخر زمانی برای طرف یحتمل بالکل گم می شود و دیگر حتی نمی داند زمانهای مختلط هم چطور می توانند او را به جایی برسانند و .... این می تواند هم یک مسئله ای باشد صرفاً روانشناسانه که سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه هم در اینکه یحتمل هم می فرماید کدام شیطان و کدام حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف؛ در گیج گیجی خوردنهایش هم خودش را نیز گم می کند و فراموشش هم می شود و چرا که در بست حتی خدا را هم فراموش کرده است و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین

از ما نوشتن و یحتمل هم از سر استبصار و تهذیب و تنزیه هم قطع شدن و بلکه هم پاک کردن و یحتمل هم از سر اتفاقات واقعیه هم هست که اینچنین هم می شود!

55554 و 11911 و 75007 و 11329 آیا این اعداد اعدادی اول هم هستند؟ منظور به این است که حتی اگر بر دو هم تقسیم شوند در صورت تقسیم پذیر بودن بر دو آنگاه همانی هم که فقط بر دو تقسیم پذیر است بر سه هم تقسیم پذیر است. و حالا بقیه ی اعدادی که یحتمل بر آنها نیز تقسیم پذیرند نیز باید چک شوند و ملاحظه هم شود که آیا عدد مورد بحث عددی اول هم هست؟ یا خیر!

لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ ﴿فصلت: 42﴾

 

این الرجبیون؟

 

وَ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنِ الصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ: إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَیْنَ الرَّجَبِیُّونَ؟ فَیَقُومُ أُنَاسٌ یُضِی‌ءُ وُجُوهُهُمْ لِأَهْلِ الْجَمْعِ عَلَى رُءُوسِهِمْ تِیجَانُ الْمَلِکِ، مُکَلَّلَةً بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ، مَعَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ یَمِینِهِ وَ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ یَسَارِهِ، وَ یَقُولُونَ: هَنِیئاً لَکَ کَرَامَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَا عَبْدَ اللَّهِ.

فَیَأْتِی النِّدَاءُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ: عِبَادِی وَ إِمَائِی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُکْرِمَنَّ مَثْوَاکُمْ‌ وَ لَأُجْزِلَنَّ عَطَایَاکُمْ، وَ لَأُوتِیَنَّکُمْ‌ مِنَ الْجَنَّةِ غُرَفاً تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ‌، إِنَّکُمْ تَطَوَّعْتُمْ بِالصَّوْمِ لِی فِی شَهْرٍ عَظَّمْتُ حُرْمَتَهُ وَ أَوْجَبْتُ حَقَّهُ. مَلَائِکَتِی! أَدْخِلُوا عِبَادِی وَ إِمَائِیَ الْجَنَّةَ.

 

اینجا بنده ی حقیر عرض کنم که در مقاله ی نیچر ترانسپلنت خوک به انسان این هم آمده بود که خوکهایی را که مورد ترانسپلنت هم بودند را مهندسی کرده بودند که یحتمل هم منظور به مهندسی ژنتیک است برای اینکه بعضی ژنهایی را که باعث می شده اند قلب خوک را در بدن انسان پس بزند را دستکاری کرده اند؛ اتفاقاً اسم ژن مورد بحث را هم می گوید ولی بنده ی حقیر یادم نیست چه بود. نکته ی دیگر اینجا است که گویا خون تا وقتی که در بدن در حال گردش هم هست، نجس نیست! و مثلاً خونی که در گوشت قربانی هم بماند احکام خاص خود را نیز دارد.

بعضی یحتمل اشکال هم کنند که چرا این مطالبی را که بی ربط به مطلب این پست هم هست را در این نظرات می آوری؟ راستش این اشکال درستی است. ولی بنده ی حقیر راستش داشتم این کتاب را می خواندم که با این مسائل دیگر هم برخوردم و لذا نظرات متنوعی هم شده اند!

و اما عرض بنده ی حقیر این هم هست که اگر مهندسی ژنتیک برای پیوند قلب خوک به انسان اینقدر می تواند پیچیدگیهایی را هم داشته باشند، حالا شما حساب هم کنید که مهندسی و بلکه ریاضی فیزیک قلب زمینی هم اینجا چه حکمی و بلکه چه احکام و قضایا و مسائل زیادی که بسادگی نیز به الفهای بینهایتهای مراتب و درجات متعالیه ی آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می توانند داشته باشند؟ اینجا مسئله ی مهم اجتهادی ای هم که می تواند رخ دهد همین است که سوای درگیریهای بین ظالم و مظلوم و استکبار و طاغوت با مستضعفین، ما یحتمل حتی در برهه هایی این مسئله را هم داریم که شاگرد و دانشجو و طلبه از صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی هم یحتمل خیلی هم مایل است که میل کند و بلکه در این راه حتی به شهادت هم برسد و حتی قبلش نیز بارها هم برای خدا شهادت دهد؛ ولی از طرفی هم یحتمل حتی بعضی از مجتهدین و بزرگان علم و حکمت هم دچار شک و تردیدهایی شده و زمین هم بخورند و حتی خیلیها را هم با خود از سر شیطنتهایشان زمین بزنند و دیگر چه رسد به شاگردان و دانشجویان و طلبه هایی که در کارهایشان هم مبتدی ترند و بیشتر در جانت صفر واقعند تا اینکه حتی بخواهند به الفهای بینهایت مراتب و درجات آیات اللهی انقلابی هم میل کنند. و لذا خدا آخر و عاقبت همه ی ما را هم بخیر کند که همینطوری هم گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم نشسته ایم و داریم به کارهایی هم که مملو از ظرافتهای بینهایت انقلابی نیز هستند آیا چقدر هم می پردازیم. همین یک آیه ی سوره ی مبارکه ی حدید را هم توجه بفرمایید که چه عظمتی هم دارد:

سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاء وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿21﴾

یعنی مسئله این هم هست که هندسه ی این قلب زمینی خیلی هم فقط محسور به یک قلب زمینی نیست و بلکه خیلی هم بستگی دارد به هندسه ی هوا-فضا و السماوات و الارض و حتی انواع پیمانه ها و گیجهایی که حتی المقدور روی آنها هم بگذاریم و انحناها و متریکها و کانکشنهای مورد بحثمان را هم چقدر کیهانشناسانه و گرانش کوانتومی نیز ابرتقارنی و ریسمانی کرده و بلکه باتلاق و منظریه های آنها را نیز بتوانیم محاسبه کنیم و ...؟ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

73138

1. قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ‎﴿یوسف: ٥﴾‏

2. وَقَالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرَىٰ سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِن کُنتُمْ لِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ ‎﴿یوسف: ٤٣﴾‏

3. وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ یَا أَبَتِ هَـٰذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ‎﴿یوسف: ١٠٠﴾‏

4. وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَانًا کَبِیرًا ‎﴿الإسراء: ٦٠﴾‏

5. قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ‎﴿الصافات: ١٠٥﴾‏

6. لَّقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا ‎﴿الفتح: ٢٧﴾‏

 

1. إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿البقرة: ١٧٣﴾‏

2. حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَٰلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿المائدة: ٣﴾‏

3. قُل لَّا أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّمًا عَلَىٰ طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلَّا أَن یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿الأنعام: ١٤٥﴾‏

4. إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿النحل: ١١٥﴾‏

 

 

بنده ی حقیر داشتم دنبال این می گشتم که چه کسی در مسیحیت بوده است که خوردن گوشت خوک را حلال دانسته است؟ حالا بنده ی حقیر نمی دانم که آیا اینکه مسیحیان می توانند گوشت خوک بخورند را انجیل و کتاب مسیحیان مستقیماً نام برده است یا غیر مستقیم هم چنین گفته اند. یک سایتی یا وبلاگی هست به اسم زنان مسیحی که در مقاله ای: Can Christians eat pork? (What you should know) صراحتاً می گوید که مسیحیان می توانند گوشت خوک بخورند. البته این معروف هم هست که مسیحیان گوشت خوک می خورند ولی بنظر می رسد که مثلاً از حواریون پل هم گفته است که مثلاً حالا گوشت خوک هم خوردی خوب خوردی دیگر بر خلاف بعضی که مثلاً گیاه خوار هم هستند؛ و لذا یکدیگر را مسخره هم نکنید! البته یحتمل باز هم دقیقاً اسم گوشت خوک را صراحتاً نیاورد. ولی گویا این را به حضرت مسیح علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم عیلهم السلام هم نسبت می دهند که وقتی به اعتقاد غلط مسیحیان آن حضرت به صلیب هم کشیده شد (در صورتی که در قرآن آمده است که چنین نشد و بلکه آن حضرت به آسمان هم تشریف فرما شدند!) و دوباره از قبر برخواسته و نزد حواریون هم بازگشت آنگاه این قانون که گوشت خوک هم نباید خورد منسوخ شد!

عرض بنده ی حقیر اینجا این است که بعضی خیلی هم اشکال می کنند که چرا باید اصلا گوشت و از جمله گوشت قرمز حتی گوسفند و گوساله و امثالهم نیز خورد و گیاه خواری مگر چه اشکالی هم دارد که در اسلام این نوع از گوشتها هم حلال شده است؟ نکته اینجا این است که مثلاً گوسفند یا گاو یا شتر را در راه خدا و با آوردن اسم خدا هم قربانی می کنیم. و دلیلش هم این است که خوب اگر اینطوری می توان جلوی ظلمهایی از قبیل گرسنگی و فقر و سد جوع را گرفت، خوب این چه اشکالی دارد؟ و بر عکس هم اگر ظالمهایی اینطور دارند فقر و گرسنگی را بر مردم و اقوامی تحمیل می کنند، آیا همینطوری باید دست روی دست گذاشت و هیچ از خودشان دفاع هم نکنند؟ و بلکه غیرت دینی خود را نیز کنار بگذارند؟ آیا آن حس نوع دوستی چنین هم می گوید؟ یعنی اینجا یک مسئله ای هم هست که جبراً آیا جایز است که بین جبر و تفویض یا جبر و اختیار هر چیزی را هم که به سر بنده خدایی آوردند بپذیرد؟ البته یک جاهایی هم مسئله روانشناسانه است آنچنان که عقل و بلکه قلب هم از انسان یک امر جبری حتی تحمیلی ای را ممکن است نپذیرد.

البته اگر مثل بنده مقاله ی نیچر را که در مورد ترانسپلانت قلب خوک به انسان هم هست را بخوانید، متوجه هم می شوید که اتفاقاً گویا رئیس محققانی که این پیوند قلب خوک به انسان را اجرا کرده اند یک مسلمان هم هست و آن هم به اسم دکتر محمد محی الدین! بنده ی حقیر مانده ام که اگر قلب خوک به انسان پیوند بخورد و آنگاه از گوشت همان خوک (یا حتی خوکهای دیگری هم) به او خورانده شود برای اینکه مثلاً گوشت خوک حرام هم نشده و همینطوری دور هم ریخته نشود، آیا آنوقت قلب او که از قلب خوک هم پیوند زده شده چنین چیزی را هم می پذیرد؟ یحتمل بعضی اشکال کنند که خوب اگر جلوی خوک گوشت خوک هم بریزند می خورد، و لذا این هم نمی تواند اشکالی بهم بزند دیگر!

بگذریم؛ یک امر استکباری داریم در طاغوتها و استکباری زیستن که دیگر نهایت بطریق خوکی هم زندگی کردن است. یعنی آن استکباری که مثل خوک هم زندگی می کند ولی مستضعفین را هم لایق زندگی کردن نمی داند حتی از خوک هم کثیف تر است. یعنی شما توجه هم بفرمایید که مثلاً وقتی خوکبانی می بیند که خوکش دیگر نمی تواند هم درست تنفس کند چرا که دماغش بدجوری هم گرفته است، دماغش را می برد و خلاصش می کند. ولی در این دنیای مستکبرانه طاغوتی که از آب دماغ بز هم کم ارزش تر است وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه یحتمل متوجه چنین مشکلات تنفسی ای از قبیل آسم و سل و بلکه حتی آنفولانزاهایی مثل کرونا هم شود ، آنگاه تازه اول بدبختی اش است که بالاخره چه کار هم کنیم؟ چرا که همه که مایل هم نیستند که برای زیبایی مثل زنها دماغشان را هم عمل جراحی کنند و زیباتر هم شوند! بعضی هم یحتمل فقط می خواهند آنطور هم که شیخ اجل می فرمایند شکر خدا را کرده در مقابل همین نفسهایی که ممد حیات است و مفرح ذات! یعنی یحتمل حتی خوابها و رویاها را هم آشفته کنند این مشکلات دماغی و روحی و روانی و حتی معنوی.

عرض بنده ی حقیر این است که حالا پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم از رویاهایی می فرمایند و مثلاً بنده ی حقیر هم بخواهم از رویاهایی بگویم حتی برای اینکه کمی طنز هم وارد مسائل سخت و بغرنج و پیچیده هم کنیم آنگاه چه خواهم گفت؟! عرض بنده ی حقیر این است که اتفاقاً بنده داشتم کما بیش در خواب و بیداری هم می رفتیم کافه رستوران جادوگر شهر اُوز با آلیس در سرزمین عجایب و خانم خوکی یا همان میس پیگی که متوجه هم شدم که سر چهارراه میدان تجریش هم عکسهایی از مادران شهداء را روی بیلبوردی نشان میدهند. و آنگاه آقا پروانه هایی هم همینطوری که داشتند قلیان و سیگار هم می کشیدند و غذا و نوشیدنیهایشان را هم میل می کردند همه و همه آمدند گفتند که دیگر دوران آن کشیشی که آمد گفت یک دستی به این ریش بنده هم بکش گذشته است و بلکه حالا بهتر است بروی یک دستی هم بکشی به ریش آن آقا ملا و آقا آخوده که حتی بدون عمامه اش هم آمده است نزد جادوگر شهر اوز! و باز هم بعضی می فرمایند که چرا حجت الاسلام و المسلمین نواب صفوی هم با فداییان اسلام آنطور قایم کرد و حساب امثال کسروی را هم رسید و نگذاشت مردم از لحاظ نظری و تئوری و حوزوی و دانشگاهی و بلکه عملی هم همه و همه بتوانند به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم دست یابند و حتی غیرت دینی مان هم اسلام را جهانی کرده و حتی همه و همه بیایند از صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم یا لااقل درست و حسابی و نه همینطوری الکی الکی هم بدان سمت میل کنیم. و حالا آلیس در سرزمین عجایب هم کم مانده است همان وسط غش کند همینطوری که آهنگهای happy birthday to you و billy jean micheal jackson هم برایش نواخته می شود و بلکه انبوهی از پروانه ها و نه فقط هم آن پروانه ی خاص که قلیان و سیگار هم نمی کشید همه و همه دارند به او می فرمایند که: whoooo arrrrre yooooou? و حتی قبل از اینکه از خدا هم بخواهد که خدایا خدایا هر چه زودتر هم ما را برسان به حرم امن حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها! البته در این میانها هم بنده ی حقیر داشتم یک تافی سفت می خوردم که دندانم را شکست و جناب دکتر هم می فرمایند که باید همان موقعی که کشیده می شود هم ایمپلنت شود! حالا بنده ی حقیر هم مانده ام که کما بیش هم خیلی نمانده است که مثل آن دندان طلای فیلم دو صفر هفت هم شوم که همه ی دندانهایش هم طلا بود و حالا مال ما هم فقط از این به بعد قرار است آیا ایمپلنتهای سوئیسی هم شود یا اینکه ایمپلنتهای وطنی هم بالاخره حتی اوقافی کفایت خواهند کرد چرا که اوقاف در هر شهری هم یک کارخانه ی ایمپلنت و دیگر تجهیزات شکسته بندی دارد در آینده علاوه بر شیراز و اصفهان هم می سازد؟ یحتمل مشکل کارخانه ی اصفهان هم بر طرف شده است و بلکه کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم از آن حالت خاص خودش که فقط گوشه ی آن می نشینی و الکی منتظری که خودش راه بیافتد در آمده است و سفینه خودش روی دنده ی اتوماتیک اسنپی بشکنی می بردت هر جایی که خودت دلت خواست و حتی در ذهنت هم فقط باید آرزوی مثلاً همین کافه رستوران جادوگر شهر اُوز را کنی و شازیم طی الارض می کنی و آنجایی! حالا بعضی هم اشکال می کنند که خیر اینها هم خزعبلاتی است که تو الکی داری سر هم می کنی و همه را خسته هم کرده ای و .... ولی بالاخره یک راهش هم این است که خیلی هم محل دندانهایت نگذاری و حالا آخر آخرش هم می روی یک دست دندان می گذاری و خلاص! چند تا مگر ایمپلنت هم می کارند؟! 

با اینکه یحتمل خیلی چیزها را در رویایم هنوز هم نگفته ام و هر چه هم بیشتر فکر می کنم که آیا بگویم بیشتر هم دلم می خواهد آنها را نگویم چرا که بالاخره رویاهای ما کجا و رویاهای حضرت رسول و نبی اکرم و ائمه ی اطهار و حضرت فاطمه ی زهرا و زینب کبری هم کجا؟! ولی خیلی هم دیر شد؛ دیر شد دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله الله صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿الاعراف: 179﴾

 

در اخبار است و می فرمایند که بعضی از حضرات مراجع عظام تقلید فتوا هم داده اند که پیوند قلب خوک به انسان جایز هم هست. این یک نکته است که خوردن گوشت خوک حرام است ولی این نکته ای دیگر هم هست که آیا قلب خوک را می توان به انسان ترانسپلنت هم زد آنجایی که می تواند زندگی بخش هم باشد؟ نکته ای که اینجا نهفته است این است که خون هم نجس است و لذا قلبی که در معرض پمپاژ دائم خون هم هست مدام در معرض نجاست هم هست که قرار هم هست همین خون را به اقصی نقاط بدن هم برساند.

و لذا این سوال هم مطرح است که اگر قلب حیوانی دیگر را هم به انسان ترانسپلنت کنند که حالا نمی گوییم هم که این کدام حیوان هم یحتمل هست، آیا آنگاه این انسان این قابلیت را هم خواهد داشت که هنوز به آنچنان مراتب و درجاتی از انسانیت هم خود را بتواند برساند که نه اینکه فقط بگوییم این انسان زمینی یک انسانی آسمانی هم شده است و بلکه به درجاتی از تعالی هم رسیده است که شده است انسانی خدایی! مثلاً یحتمل حتی قلب شیر هم به او پیوند نزنند ولی با همان قلب انسانی اش هم شده است شیر خدا آنچنان که حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام اسد الله الغالب را گویند! و لذا ممکن همه هست که با تربیت درست یک انسان حتی با قلب ترانیپلنتی حیوانی هم در جامعه بتوان او را یک انسان خدایی هم کرد ان شاء الله، همانطوری که با تربیت غلط یک انسان یحتمل حتی از حیوانات هم پستتر شود و حتی دشمن خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار هم شود.

و اما اینجا نکته ای که از لحاظ عرفانی هم هست این است که قلب انسان با عقلش و حواسش قبل از اینکه با اجتماعش هم در تماس باشد و بلکه در همان حینی هم که با اجتماع و طبیعت هم در تماس است نیز چه رفتاری را از خود با خود و دیگران هم سر می زند آنچنان که بتواند هم خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار را شناخته و بلکه آنها را یاری هم کند و حتی غیرت دینی داشته و در راه دین شهید هم شده یا به پیروزی نه فقط خود و بلکه پیروزی اسلام در جهان هم برسد؟ اینجا است که مسئله ماورای آن رفاه زدگی است که در بعضی اجتماعات غربی و شرقی هم دنبال می شوند و جهاد فی سبیل الله اینجا یک جهاد با نفس هم هست که آن از خود گذشتگی را حتی در سطوح اجتماعی هم نشان داده و نمایان می شود. مثلاً مسئله ی بیمه ی اجتماعی و بیمه های درمانی یک مسئله ی صرفاً رفاهی هم نمی تواند باشد چرا که اگر بیمه هم نبود یحتمل بعضی در محرومیتهایی غیر انسانی هم قرار می گرفتند و بلکه حتی پزشکان هم یحتمل خدای ناکرده به این سمت میل می کردند که شغلشان کمتر از تجارت هم نیست و بلکه خیلی پر منفعت تر هم هست. یعنی فقط یا کما بیش به درمان طبقه ی مرفه جامعه هم می پرداختند و بس! همه چیز خلاصه می شود در پول و رفاه و خوش گذرانی و .... 

خوب، حالا همه ی اینها یعنی پول و رفاه و خوش گذرانی و امثالهم که از راههای حلال هم کسب شوند یحتمل همه و همه هم بفرمایند که خیلی هم خوب است و چه اشکالی هم دارد و بلکه سرمایه داری هم که در اسلام نفی نشده است و بد هم نیست. بله، ولی آیا خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم اگر نشناخت و بلکه از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم نخواست به بینهایت اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کرده و حتی برسد؛ خوب یحتمل بعضی هم اشکال کنند که حالا همه نیز که نمی توانند مجتهد شوند و لذا چه اشکالی هم دارد همه ی اینها؟! بله ولی اگر اصل صورت مسئله را هم پاک کرد و گفت که اصلا همه ی اینها هم کشک و کدام خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و حتی شد دشمن دین و مذهب و افتاد به لا مذهبی و .... و از حیوانات هم پستتر شد. آیا آنگاه اگر همین جامعه حتی توانست هم به کارخانه های هواپیماسازی مسافربری نیز دست یابد و لذا هم بدین ترتیب به مراتب و درجات متعالیه آیات اللهی هم رسیده است؟!

یا اینکه خیر؛ جوامع یحتمل مانند نجاری که میل و صندلی هم می سازند و لذا چوب و پارچه و ... هم ضایعاتی دارند نیز ضایعاتی دارند و بلکه صعود و نزولهایی هم دارند جوامع و انسانها، ولی یک هسته ی مرکزی هم دارند جوامع که باید هم به تعلیم و تعلم و آموزش و پرورش و بلکه آموزش عالی و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی هم بپردازند هر چند که همه و همه نیز یحتمل نتوانند یا حتی نخواهند به درجات و مراتب الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم حتی نزدیک شوند. خوب نمی خواهند نخواهند. مثالش این است که مگر در اجتماع همه هم می خواهند که مهندس هوا فضا شده یا حتی آیا می خواهند و بلکه آیا می توانند هم در گوشه ی اتاق خود نشسته و به کارهای خود در کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری نیز بپردازند؟! هر کسی هم یک کاری می تواند کند دیگر در صورتی که حتی همان یک و بلکه تعداد متناهی ای از کارهایش را هم که بلد است را چقدر هم بتواند و تا کی هم بتواند ادامه دهد! ولی این معنایش هم این نمی شود که بفرمایند کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم تعطیل. مگر اینکه مثلاً بفرمایند که خوب حالا ما سوخت هواپیما هم دیگر نداریم و بلکه دیگر سوختهای نفتی و فسیلی از این قبیل هم دارند حتی ته می کشند و باید فکر دیگری هم کرد و .... خوب، آنوقت باید هم به فکر موتورهای جت با سوختهای دیگری هم یحتمل بود دیگر.

مسئله یک غیرت دینی ای را هم می طلبد که با بالا و پایین شدنهای اجتماعات اسلامی حتی در طول قرون هم اصل اسلام را سالک الی الله حتماً هم یادش نرود که از مسلمات و یقینیات است و بلکه حتی همچون شیر خدا نیز غرش کنان دشمنان اسلام را هم از پا درآورد و اسلام را هم جهانی اش کرده و حکومت جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بر جهان غالب کند و ... این یک غیرت دینی و جهاد فی سبیل الله و فقاهت و حکمت متعالیه ای هم می خواهد ماورای صرفاً ریاضی فیزیک محض! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی