الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

سَلاَمٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿الرعد: 24﴾

 

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ وَ عَلَى اَلْأَرْوَاحِ اَلَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اَللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اَللَّیْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ [لِزِیَارَتِکَ] اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ [وَ عَلَى أَوْلاَدِ اَلْحُسَیْنِ] وَ عَلَى أَصْحَابِ اَلْحُسَیْنِ

  • ۰۰/۱۰/۰۹
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۳۱)

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ﴿72﴾ لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ وَیَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ﴿73﴾ سوره مبارکه ی احزاب

 

کل ارض کربلا کل یوما عاشورا

 

دیگر به من ام البنین مگویید، 

ام البنین دیگر پسر ندارد

 

 

یک خبری هست در اخبار و سایتها که در دانشگاه مریلند آمریکا قلب خوکی را به انسانی پیوند هم زده اند. لابد سر خوک را هم نبریده اند و بلکه یحتمل هم بیهوشش کرده اند و قلبش را بعد از اینکه تغییرات ژنتیکی هم در آن ایجاد کرده اند توانسته اند از بدن خوک بیرون آورده و در بدن انسانی هم بگذارند. این در مجله ی نیچر هم آمده است. بنده فکر کنم سالها قبل مثلاً یحتمل 20 الی 30 سال قبل هم بحث بر سر این بود که قلبی مصنوعی را برای فردی کار گذاشته بودند یا آیا قلب گاوی یا گوساله ای را هم برایش کار گذاشته بودند که تا چند روز هم بعدش زنده مانده بود.

حالا بنده نمی دانم هم بلکه بتوان حتی از قلب خر یا کره خری هم برای ترانسپلنت حتی استفاده کرد!

اینها از لحاظات علمی می توانند واقعاً هم پیشرفتهایی باشند که بشر را به راههای جدیدی هم برسانند که قبلاً پیش پایش گسترده هم نبوده اند. بنده دوباره این را تاکید هم کنم که مثلاً همین امر انسولین را در نظر بگیرید که از انسولینهای گاوی و خوکی هم شروع کردند و بعد توانستند آنرا برسانند به انسولینهایی که بیشتر شبیه به انسولین انسانی هم هست که گویا از E Coli هم با تغییراتی ژنتیکی در مایه ی خمیر نان هم می گیرند.

ولی علاوه بر مسائل طبیعی امراض و بیماریها یک جنبه ی ماورء الطبیعی هم هست که فرض بفرمایید که می فرمایند اگر حمد را هفتاد مرتبه حتی بر مرده هم بخوانید اگر زنده شد تعجب نکنید. یا مثلاً دستور می فرمایند که مثلاً یک نماز خاصی مثل نماز حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم را هم بخوانی خوب است. ولی در هر دو جهت هم اگر دانشمندان دارند دنبال علل طبیعی امراض و راه حلهای آنها هم می گردند یا دعاها و نمازها و استغاثه هایی هم از روی ایمان خود مریض یا اطرافیانش هم می کنند، اینجا باید هم توجه داشت که اگر قرار باشد که در یک طیفهایی یکی از این راه ها کار کند و دیگری کارآیی هم نداشته باشد، آنگاه مسئله می تواند هم حتی حادتر شده و بلکه مشکل را صد چندان هم کند.

مثلاً اگر می فرمایند این عمل جراحی را باید هم انجام دهی، و انجام ندهی؛ آیا کار درستی است؟ این است که امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام می فرمایند این دنیا از آب دماغ بز هم کم ارزشتر است! گاهی شیطان همان کاری را که باید انجام دهی را برایت شاخ و برگش هم می دهد و وادارت هم می کند که قبول کنی که کار درست هم همانی است که او می گوید و لا غیر. و بعد هم که انجام دادی به ریشت می خندد که دیدی چطور سرت را کلاه هم گذاشتم؟! دلیلش این هم می تواند باشد که در جنبه های طبیعی مسئله بیش از حد داری در طیفهای مختلف همه ی فرکانسها را می پیمایی ولی متوجه هم نیستی که مسئله چطور هم می تواند دلایلی ماوراء الطبیعی هم داشته باشد چرا که غرق در طبیعت هم شده ای و بلکه به ماوراء الطبیعه و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چقدر ایمان داشته باشی، باز هم می ترسی آنرا بزبان بیاوری و رفته ای سر کار. این را وقتی در قرآن کریم هم می خوانید و تدبر می کنید اگر حتی کمی توجه بفرمایید متوجه می شوید که در مواردی خدا دارد به پیغمبرش می فرماید که این کار را نکن! و مثلاً از مردم نترس و بلکه از خدا بترس! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

 

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ﴿72﴾ لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ وَیَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ﴿73﴾ سوره مبارکه ی احزاب

 

کل ارض کربلا کل یوما عاشورا

 

دیگر به من ام البنین مگویید، 

ام البنین دیگر پسر ندارد

 

بنده ی حقیر درست خوابم نخواهد برد اگر یک چیزی را که در دلم هست نگویم. و آن بحثی است که بین حاج علی اکبری و حاج قاسم داستان ما با نظارت بابایی حسینی در ارتباط با امامت جمعه و امامت و ریاضی فیزیک در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه رسیدن یا لااقل میل کردن به سمت به اجتهاد از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی و بلکه درک درجات و مراتب الفهای آیات اللهی الی حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست. یک نکته ای که اینجا راجع به بحث حاج علی اکبری و حاج قاسم و بابایی حسینی داریم که به هم بیسیم هم می زنند این است که حالا طیف نظرات راجع به غیرت دینی متفاوت هم هست ولی نکته ای که راجع به امام جمعه داریم که از غیرت دینی بفرمایند اینجا است که ایشان دیگر وقتی در تریبون نماز جمعه چنین می فرمایند، حساب را باید هم بر این مبنا گذاشت که این چیزی است که خود امام جمعه هم صرفاً از تریبون نماز جمعه نمی فرمایند و بلکه پیام خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که از زبان امام جمعه از تریبون نماز جمعه هم دارد خارج می شود! غیرت دینی بسیار هم مهم است و اهمیت هم دارد و غیر از آنش هم بی غیرتی می آورد. ولی موضوع این است که آیا همین تریبون نماز جمعه نیز همیشه همینطور است که آنچه امام زمان عجل الله فرجه الشریف می فرمایند همواره از زبان ائمه ی جمعه ی محترم هم خارج می شود و بلکه همه و همه هم بدان عمل می کنند؟ و بلکه آنجاهایی هم که مسلمین و مسلمات و مومنین و مومنات هم خطاهایی را مرتکب می شوند آنگاه توبه ی نصوح هم نزد خدای سبحان می کنند و به سوی او باز می گردند؟ نماز گزاری در مساجد و مصلاهای نماز جمعه هم به همین خاطر است که سالک الی الله بدرگاه خدا توبه کند و در نمازهای جماعات و نماز جمعه هم همراه دیگران شرکت کنند.

و اما یک جاهایی هم ما یحتمل بتوانیم مشاهده کنیم که حتی ممکن است نماز هم به پا می شود یا بلکه دیگر همانقدر هم انجام نمی شود، ولی با این حال شیطنتها به حدودی هم رسیده اند که حتی شیطان پرستی را هم جایز می دانند و بلکه اصلا اسلام را هم کنار گذاشته اند! اتفاقاً امروز یک بحثی رخ داد که مربوط می شد به بحث معروف حدوث و قدوم؛ و حالا شما حساب کنید که آیا شیطان و بلکه شیطان پرستی هم حادث است یا قدیم است؟ یعنی بالاخره آیا یک زمان خاصی هم بوده است که از آن موقع این مبحث شروع شده است و قبل از آن هم شیطنت شیاطین معنایی ندارد؟ به یک معنا شیطنت شیطان و ابلیس و دیگر شیاطین و حتی شیطان پرستی هم آیا می توان گفت که قبل از خلقت حضرت آدم ابوالبشر علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیهم السلام و بنی آدم هم معنایی داشته است؟ یا اینکه این شیطنتها قبل از خلقت حضرت آدم و بنی آدم هم بوده است ولی وقتی شیطان حضرت آدم را هم باعث می شود که از بهشت بیرون کرده و به زمین هبوط کند نیز کارش برجسته هم می شود و معنا پیدا می کند! می فرماید این میوه ای است که اشتباه هم فهمیده ای که خدا به تو گفته است که از آن نخور! بخور و ببین چقدر هم خوب است و بلکه اگر ابدی هم نشدی آنوقت بیا و هر چه دلت خواست به من بگو و گارانتی و وارانتی مرا بگو که باطل هم شده است! منِ شیطان خودم دارم بهت می گویم که وارانتی و گارانتی هم بهت می دهم که میوه را بخور و ابدی هم می شوی! اینجا فقط الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه است که کدام میوه ی علم است که نامت را ابدی خواهد کرد و کدام است که برایت ننگ هم می آورد و بلکه در خسران محض خاسرین هم فرو می روی. و لذا می فرماید که دست به دعا هم بر می دارند ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین. کی این کار را می کند؟ آن خلیفة الله ای که اول بار هم خدا خلقش کرد ولی عهدش با خدا را هم شکست و توبه ی نصوحش را هم یادش رفت و شیطان هم توانست او را از راه بدر کند و .... این فقط در حدود فردی هم نیست که واقع می شود و بلکه در سطوح اجتماعی هم هست که اجتماعات و کشورها هم هستند که در جهتهای شیطانی و بلکه شرک و نفاق و کفر هم از هم پیشی می گیرند یا اینکه با خدای خود عهد هم می کنند که گناه را کنار گذاشته و به سمت خدا نیز بروند چرا که ما از خداییم و به سوی خدا می رویم انا لله و انا الیه راجعون. و لذا یک قومی می بینیم که در تقوی و ورع از همه پیشی هم می گیرند و قومی دیگر هم یحتمل بگویند که اصلا کدام دین و کدام غیرت دینی ولی به هر حال هر قومی هم دلش این را می خواهد بگوید که حضرت آدم نزد ما است؟ لااقل در کارها و رفتار و دین و مذهبشان که دقیق شوید متوجه می شوید که دارند چنین می گویند هر چند که حتی نظریه ی تکامل داروین را هم پذیرفته باشند و بلکه بدتر از آن حتی مارکسیسم و کمونیسم و سوسیالیسم و .... البته با این همه ما توبه و بلکه توبه ی نصوح هم داریم دیگر؛ غیر از این است؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

بسمه تعالی

 

Chandrashekhar Khare:

https://arxiv.org/abs/2108.09729

 

Ashoke Sen:

https://arxiv.org/abs/2105.08739

https://arxiv.org/abs/2108.04265

https://arxiv.org/abs/2110.06949

 

Hamed Adami:

https://arxiv.org/abs/2104.03992

 

:Cosmic Galois theory

 

Goetsche Kool Laarakker:

https://arxiv.org/abs/2108.13413

 

Simon Caron-Hout et al:

https://arxiv.org/abs/1906.07116

https://arxiv.org/abs/1903.10890

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿1﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿2﴾ وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿3﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿4﴾ عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿5﴾ ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾ وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾ فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾ فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿10﴾ مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿11﴾ أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿12﴾

 

این طالب بدم المقتول بکربلا

 

حم (1) غافر،فصلت، 

حم (1) عسق (2) الشوری

حم (1) الزخرف، الذخان، الجاثیة، الاحقاف

 

الم (1) البقرة، آل عمران، عنکبوت، الروم، لقمان، السجده

 

عیسویست این دم، نه هر باد و دمی 

که بر آید از فرح، یا از غمی

 

دیشب داشتم کانتاتاهای باخ را می دیدم که یکی از آنها هم این است:

Unser Mund sei voll Lachens

که یحتمل راجع به کریسمس و تولد حضرت مسیح هم هست که البته بنده از محتوای کانتاتا هم چندان خبری ندارم ولی اینطور که پیداست یک اجرای هلندی هم دارد که باز بنده ی حقیر نتوانستم راهش بیاندازم و ببینم که چیست؟ یحتمل حالا یک جایی هم در اینترنت شعر این کانتاتا باخ هم آمده باشد.

مسئله اینجا غیرت دینی هم هست که باز یحتمل بعضی اشکال هم می کنند که چرا حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خیلی هم وارد بحثهای شبهه ناک می شوید و بلکه بیخودی محاجه هم می فرمایید و حالا می خواهد بین حاج علی اکبری و حاج قاسم هم باشد؟! همینطوری هم که بابا حسینی ناظر بر بحثهای خیلی خودمونی هم هستند، حاج قاسم می فرماید که نمی شود که تو هی میکروفونت را بگیری دست ات و تفنگ تک تیراندازی ات را هم بگیری آن دست ات و آنگاه برای ما خیلی هم از غیرت دینی هی بگویی که! و چرا که اینها را یک بار بگذار کنار و بیا وسط میدان و آنگاه بگذار حساب کنیم با هم که حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز غیرت دینی کدام است؟! حاج علی اکبری هم در جواب می فرمایند که نمی شود که بنده ی حقیر میکروفون و تفنگم را هم بگذارم کنار بالای تریبون نماز جمعه و پا برهنه بدوم وسط میدان که ببینم بالاخره غیرت دینی هم کدام است؟ هر کسی بالاخره باید حساب کار خودش را داشته باشد و حالا می خواهد هم در میدان باشد یا پشت تریبون نماز جمعه باشد یا در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم باشد. اینجا بابا حسینی بیسیم هم می زند به حاج علی اکبری و حاج قاسم که الحمد لله مثل اینکه بالاخره رعد و برق و برف و باران هم قطع شد و لذا ما بیسم مان هم خیلی مشکلدار نشده است و صدای مرا می شنوید دیگر؟ حاج قاسم حاج قاسم حاج قاسم، حاج علی اکبری، حاج علی اکبری، حاج علی اکبری، حواستان هم خوب جمع باشد که تا کسی فقط لفظاً هم به شما توهینی چیزی کرد، یک وقت زودی برایش هفت تیر هم نکشیدها که خیال کنید بله من هم خیلی اهل غیرت دینی هستم و اینها! حاج علی اکبری هم که غیرتی شده بود صاف و پوست کنده گفت که پس تریبون نماز جمعه را گذاشته اند برای چی؟ نمی شود که اینجا هم از غیرت دینی نگفت! و حساب آن لا مذهبهایی را که هر توهینی را می کنند را هم نرسید!

بالاخره حاج قاسم و حاج علی اکبری بحثشان داشت بالا می گرفت که آیا باید هم خیلی سعی کرد که رفت پشت تریبون نماز جمعه و میکروفون و تفنگ را هم دست گرفت یا اینکه حتی از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم باید به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه هم سعی کرد که میل کرد و مقام این بزرگواران را هم سعی کنیم حالا خیلی هم نمی توانیم برسیم و بلکه حتی المقدور بدانها نزدیک هم شویم؟ یا حتی آیا یحتمل هم بهتر است خیلی اول یک مرتبه و بی هوا وارد ماوراء الطبیعه هم نشده و بلکه در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بیشتر به جنبه های ریاضی فیزیکی مسائل مثل گراویتونها و نظریه های چرن-سیمونز بیسواجیت ساهو- اشوک سن و ادمی- شیخ جباری- تقی لو- یاورتنو- زویکل و بلکه نقصانهای وایلزی جبرهای هکه از راه بحثهای محلی- جهانی بوکل-کهار-مانینگ با پس گفتاری از فخر الدین-کهار هم بهتر باشد که بپردازیم و آنگاه از راه نظریه گالوای کیهانی و بلکه انگیزه ها هم به همانی که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی در نظر داریم نیز برسیم و .... و حالا یحتمل هم در این میان سیاه چاله هایی را در بین راه داشته باشیم که مثلاً باید هم دید که لویتسور-هنگ نیز اینجا چطور جبرهای اپراتوری اش کاربردی می شود برای اینکه از افق سیاه چاله هم یحتمل بتوان بیرون آمد و بلکه بیسیمهای بابایی حسینی را هم بهتر بتوان اکوستیکی بدون پارازیت و قطعی و بدون اینتراپتهای ناشی از برف و باران هم شنید و ....

حاج قاسم می فرمایند که اگر شما فکر می کنید که غیرت دینی تان در همولوژیهای حتی فلوئری گره های سمبوسه ای و نه حتی پرتزلی هم هست هر چند که یحتمل هم حدستان درست باشد که اینها با هم اقل کم در توپولوژیهای ابعاد پایین کوانتومی، هم ارز هم هستند و بلکه فرمولیزاسیون (آ-)دی اس هولوگرافی را هم حتی می تواند پوشش دهد که مسئله حل است و میدان شما هم یحتمل با میدان ما همان همان است که حالا شما هم پشت تریبون به عنوان امام جمعه بحثش را می کنید. بابایی حسینی یک مرتبه عصبانی شد و از پشت بیسیم هم فرمودند که بابا پس بالاخره تکلیف آشکارسازیهای نیوترینویی که از زمین و یحتمل حتی ماه و دیگر سیارات هم در منظومه ی شمسی به خورشید می رسند چه می شود؟ آیا ما اصلا نیوترینوهای قابل توجه و مهمی هم در این جهت بسمت خورشید داریم یا نداریم؟ و آیا اینها را هم می توانید سمبوسه ای و پرتزلی حتی همولوژیکی فلوئری هم شرح کنید یا خیر؟ حاج علی اکبری هم اینجا پرید وسط حرفهای بابایی حسینی که بفرما، حالا هی بگو تریبون نماز جمعه را با تفنگ و میکروفونت هم باید بگذاری کنار؛ حالا من هم این کار را کردم، این نیوترینوهای زمینی و ماهی را بسمت خورشید هم همینجوریها کدخدا منشانه می خواهید حل کنید و حالا ما اصلا اینکه کی هم هست که گوشه ی اتاقش در کارخانه ی هواپیماسازی و فضاپیماسازی حتی مسافربری محض هم نشسته است و دارد کارش را می کند و بلکه یکی می زند توی سر خودش و دو تا هم می زند توی سر ریایانه ی فکسنی اش که هر آن هم یحتمل منطق الطیری نیز پرواز کند بسمت خورشید؛ اینها دیگر بماند برای بعد و کاری نداریم ونمی خواهیم وارد بحثش شویم اینجا و...؟ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته

اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا ﴿الاسراء: 14﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

این الطالب بدم المقتول بکربلا

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی شرط بر این نیست که انگشتان ات به ابرتقارنی هم برسند که اگر شکسته هم نشود آنگاه ابررسانا هم شوند! بلکه شرط بر این هم هست که اگر آمدند به شما خبر هم رساندند که با گاوهایت رفتیم تا جایمان را بجویی هم سریع به این خبر اعتماد نفرمایید و بلکه مطمئن هم شوید که آیا کیست که این خبر را آورده است؛ فاسق است یا مومن هم هست؟ به صرف اینکه می فرماید یا کریم و یا رحیم که مسئله حل نیست! شاید منظورش اصلا چیز دیگری هم هست. نکته اینجا این است که اگر در جبهه ی جهاد فی سبیل الله هم شنیدید که بیسیمها نم هم کشیده اند چرا که باران و حتی یحتمل گاهی هم برف دارد می بارد و رعد و برق هم پارازیت می فرستد و لذا بیسیمها را هم از کار انداخته اند آن وسط جبهه هم مدعی نشوید که من وقتی از جبهه برگشتم می روم به دادستانی شکایت هم می کنم که این چه بیسیمهای بی خودی است به ما انداخته اند.

حالا در وسط جبهه هم یحتمل به شما خبر می رسد که حاج علی اکبری هم به حسین بابایی می فرمایند که من شک کرده ام بروم جبهه و می ترسم هم که اگر تک تیراندازی بخواهم کد رضا را جاده اس را هم بزنم که به اجتهاد هم مدعی است رسیده و مرجع تقلید هم شده و کل بید گنه را هم دارد جواب می دهد. آنگاه من هم می مانم و قاسم که او می گوید تو بزن و من می گویم خودت بزن دیگه. حالا حاج علی اکبری هم می خواهد پشت بیسیم آیا همه هم می شنوند کد رضا را جاده اس را بشکند و نمی داند هم که حسین بابایی هم می شنود چرا که این همه هم پارازیت و قطعی و بیسیم بدرد نخور هم گیرشان افتاده است؟ یا خیر؟ این است که بجای کد رضا را جاده اس که توی جاده ی بیدگنه اسفند آباد تخت گاز دارد می رود، سعی هم می کند کد راعوض کند و مدام بگوید حرمت حرمت حرمت یا ایها الذین امنوا یا ایها الذین امنوا یا الیها الذین امنوا، کان قاب قوسین او ادنی کان قاب قوسین او ادنی کان قاب قوسین او ادنی؛ حسین بابایی صدایم را می شنوی؟ صدایم را داری؟ مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا! حسین بابایی هم که بطور مبهم و گنگی یک چیزهایی می شنید که خیلی هم مفهوم نبود، مدام حاج علی اکبری را خطاب می کرد که حاج علی اکبری حاج علی اکبری حاج علی اکبری، رضا را جاده اس رضا را جاده است رضا را جاده اس؛ حذفش کن حذفش کن حذفش کن و بلکه فیلترش کن فیلترش کن فیلترش کن قبل از اینکه به ببیدگنه هم برسد! تمام! حاج علی اکبری هم همینجوری حاج و واج تفنگ به دست نشانه رفته بود که آیا رضا را جاده اس را چه باید هم کرد؟ بزند؟ نزند؟ آیا واقعاً خودی هم هست؟ آیا غیر خودی است؟ چه کند؟ این است که یکی به نعل می کوبید و یکی هم به .... حسین بابایی هم مدام فریاد می زد کان قاب قوسین او ادنی کان قاب قوسین او ادنی؛ بابا یک کاری بکنید قاسم قاسم حاج علی اکبری؛ حاج علی اکبری، قاسم قاسم قاسم! همینطوری هم صدایشان ضعیفتر می شد و همه و همه هم خوابشان گرفته بود و انگار شیطان و شیطان پرستها هم همینطوری که خواب مانده بودند و در غفلت و جهلشان هم غوته می خوردند آمده بودند روحشان را بفروشند به شیطان بزرگ جنایتکار آمریکا مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا مرگ بر آمریکا بمبهای اتمی هسته ایت خودت را نابود هم کند همه عالم از دستت خلاص شوند و مرجع تقلید خودمان هم ببریم زودتر بیدگنه رضا را جاده اس رضا را جاده اس رضا را جاده اس کان قاب قوسین او ادنی کان قاب قوسین او ادنی کان قاب قوسین او ادنی .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

اقْرَأْ کَتَابَکَ کَفَى بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا ﴿الاسراء: 14﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

این الطالب بدم المقتول بکربلا

 

 

یک نکته ای که در مورد حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی داریم این است که از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه اجتهاد و حضرت مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف وقتی حتی فکر می کنید که خیلی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شده اید باز هم خیلی مشکل می تواند باشد. شما توجه هم بفرمایید که رزمنده های اسلام در دفاع مقدس و همچنین مدافعان حرم چطور هم رفتند به استقبال جنگیدن با دشمان و حتی جان دادند و شهید هم شدند. نکته اش اینجا است که وقتی آخوندی فقط یک پله هم فرض بفرمایید با مرجع تقلیدی یا حتی حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم فاصله دارد، باز هم او می تواند به وادیهای خطرناکی بیافتد و حتی شیطان هم گولش بزند و بلکه یحتمل به شیطان پرستی هم بیافتد در حالی که عجب هم برش داشته است و بلکه خیال هم می کند که از امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بالاتر است بجای اینکه خود را سرباز آن حضرت هم بحساب آورد! در حقیقت این مسئله می تواند هم در آیات اللهی یک تکینگیهایی ایجاد کند که فقط هم مخصوص آخوندهای خودمان نیست و بلکه همه را در ارتباط با این مسئله نیز در بر می گیرد؛ و همین مسئله هم هست که حضرت امام خمینی هم در جهاد اکبر می فرمایند آخوند شدن چه مشکل آدم شدن محال است!

بنده ی حقیر در این رابطه یک مسئله ای دیگر را عرض کنم که خارج از بحثهای توحیدی هم هست ولی مراجع تقلید خود را هم دارد. تا چند وقت پیش، اگر بنده می خواستم بروم به سایت راسا راجا داس سری بزنم که گویا حالا خود از مراجع تقلید و بلکه رئیس موسسه ی بهکتیودنتا در غلط نکنم بمبئی هم شده است؛ این سایت باز هم می شد. ولی حالا باز نمی شود. اتفاقاً یحتمل بهتر هم باشد که باز نمی شود و فقط با فیلترشکن هم کسی می تواند واردش شود چرا که کمتر هم بد آموزی خواهد داشت. ولی به هر حال دیروز که خواستم به این سایت بروم سایتش باز نشد ولی یک سایت دیگری از همین هاری کریشناها آمد که بدون فیلتر هم باز هم شد ولی حالا آدرسش را هم نمی خواهم بدهم که باز بدآموزی نداشته باشد. حالا بدآموزی اش هم چیست؟

بدآموزی اش این است که خدا را می گوید همین حضرت کریشنا است؛ و حالا شما فرض بفرمایید که از همه ی پیغمبرها هم ما حضرت آدم علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله را هم داشته باشیم که همان حضرت کریشنایی است که همین هاری کریشناها هم می فرمایند و فقط هم آنها می دانند که کیست و لا غیر! و خوب، حالا آیا باید همین حضرت آدم را هم بجای خدا بپرستند همه و همه؟ یعنی فرض بفرمایید که یک دعوایی هست بین فرعون و حضرت موسی علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیهم السلام، آیا باید طرف فرعون را هم گرفت چرا که او هم حتی به حضرت موسی می فرماید که انا ربکم الاعلی؟ و آیا سوال مهمتر این هم هست که توجه بفرمایید که آیا حضرت موسی علی نبینا صل الله علیه و آله و سلم علیهم السلام هم همچون همان فرعون بعد از عبور از دریا و رفتن از مصر و بلکه پیروزی بر فرعون و رسیدن به سرزمین موعود فلسطین هم مثل همان فرعون مدعی انا ربکم الاعلی ای خود هم هست؟ یا مسئله چیز دیگری است و بلکه موسی هم مثل فرعون از آن شاهنشاهان آنچنانی نبوده است؟!

بگذریم در این سایت دیگر داشت از یک داستانی راجع به کریشنا در بیرندوانا یا ویرندوانا (Vrndavana) هم می گفت که معروف است که کریشنا در قصرش یا بلکه قصرهایش با همسرش هم زندگی می کرده است. ولی در عین حال یا لااقل در دوران نوجوانی اش وقتی در بیرندوانا هم بوده است با دختران گاوچران یا همان دوست دخترهایش هم رابطه داشته است و حتی لباسهای آنها را هم وقتی برای آبتنی رفته بودند کش رفته است و یکی یکی می آیند التماس که بابا کریشنا جان تو را به آن حالا نمی دانم چه بگوییم که تو را به آن خدایی که هستی؟ یا بگوییم که عقلشان کم بوده است و گفته اند تو را به آن خدایی که می پرستی چرا که نفهمیده اند که حضرت خدا هم خود آن حضرت است، بالاخره فرموده اند که تو را به آن که می پرستی یا هر چی این لباسهای ما را هم به ما پس بده دیگه؟ چرا از این کارها با ما می کنی؟ و نکته ای جالب اینجا است که می فرمایند که چون او خدا است، این کارها برایش جایز است ولی برای دیگران هم جایز نیست! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

حالا عرض بنده یحقیر این است که یک بنده ی خدایی هم که از همه جا بیخبر است بیاید بگوید که مگر شما نمی گویید که خیلی هم خدا پرستید و خیلی هم این بابا است که سوپریم است و بلکه خود خدا است؟ خوب، هم او هم خود من هستم دیگر! و لذا این بنده ی خدا توی چه هچلی می افتد و چه مشکلی می تواند داشته باشد و بلکه آیا توی سیاه چاله ای هم می افتد که دیگر بابای همین خدا هم بیاید نمی تواند از توی این سیاه چاله درش بیاورد؟ یا خیر؟ یعنی آیا مسئله اینجا رسیدن به حوض کوثر بهشتی هم هست یا در میان انبوهی از تکاثرها هم گم شدن حتی وقتی دعوایی را داریم بین امام خمینی قدس سره الشریف و محمد رضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشداران و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران و حتی وصل شدن به انقلاب جهانی حضرت صاحب الامر؟ آیا ممکن هم هست که یک ارتجاعی رخ دهد که وضعیت را از همان حالت اول شاهنشاهی هم بدترش کند بجای اینکه به انقلاب جهانی حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف هم وصل شویم؟

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که وقتی شما دارید مثلاً از لینکها و گره های سمبوسه ها و پرتزلها هم بحث می کنید سوای اینکه خیلی هم درست نیست چرا که توپولوژی آنها اگر بر حسب ناوردای جنس یا تعداد حفره ها یا سوراخهای سمبوسه و پرتزل هم حساب کنید سمبوسه و پرتزل با هم فرق هم دارند! سوای این مسئله هم که می شود با سوراخ کردنهای خیلی ریز سمبوسه ها و بلکه گره زدنهایی کوانتومی در آنها را با گره ها و حتی لینکهای پرتزلی هم یکی فرض کرد. و خوب همینجوری وقتی از گره های سمبوسه ها را عمومیت هم داده و به گره های فرشها هم برسیم و بلکه مسئله را بسط داده و به گرانش کوانتومی و بلکه ابرتقارنی و حتی یحتمل هم (ابر-)ریسمانی هم حلش کنیم، آنگاه نه تنها یحتمل مسائل مربوط به گرانش کوانتومی و وحدت نیروها را هم حل کرده و حتی  یک وقت دیدید فرشها هم بسته به جنس و نوع و فصلهایشان هر کدام روی دستها یا/و پاهایشان بلند شدند به راه افتادن همانطوری هم که مشکل کرونای امیکرونی و بلکه خیلی مسائل جدیتر را هم حل کردند.

و اشکال هم همین جا است که اگر واقعاً چنین است دیگر ماورای هندسه های خمینه های هایپرکهلری دیگر چه نیازی هم هست به هایپر و هیپو و طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش نظریه های مختلف با ماوراء الطبیعه ی حتی ارسطویی چرا که همین ناورداهای الکساندری و حالا یحتمل هم خوانوفی و جونزی و فلوئری و حداکثر هم نظریه هایی مثل نظریه ی گالوای کیهانی و انگیزه هایی هم که حتی گروه های گالوای اعداد متعالیه را نیز بتوانند حساب کنند ما را کفایت نخواهد کرد؟ یعنی عرض بنده ی حقیر همین هم هست که اگر حالا ناورداها و چند جمله ای های الکساندری را هم داریم، آنگاه دیگر حتی خود ارسطو را هم می خواهیم چه کنیم که اینقدرها هم برایمان بیاید فلسفه بچیند و بلکه از ماوراء الطبیعه هم حالا آیا بگوید یا نگوید؟ همین گره های سمبوسه ای همه ی مسائل را حل می کنند یا خیر؟ عرض بنده ی حقیر در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی اتفاقاً همین هم هست دیگر که یحتمل هم فرض را باید بر این حسب گذاشت که یک اجتهادی هم هست ماورای این حرفها!

یعنی از همین راسا راجا داس خودمان هم که سایتش فیلتر است نپرسیم از همین دانشمندان خودمان در ایران هم سعی کنیم بپرسیم که بابا داستان خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم از چه قرار است؟ یحتمل جواب هم دهند که برو وقتی خدا را واقعاً هم یافتی و بلکه هم اگر خیلی مدعی هستی که شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشداران کل جهانی آنگاه بیا دوباره بلکه توانستیم با هم حرفهایی هم داشته باشیم که بزنیم و بلکه ما خودمان آنگاه می آییم به سایت تو و سلام و احوالپرسی هم خیلی می کنیم و ... و الا اینجوری فرشهایت را بخواهی مثل آدمها راه بیاندازی توی خیابان و بگویی که اینها هم مثل بنی آدم خیلی آدمشان کرده ای و حتی گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی است هم ننشینی کارت را بکنی و حتی بلکه نماز جمعه هم نروی، آیا اینطوری هم می خواهی آدم شوی و بلکه کارخانه ی آدمسازی است هم بدتر از همان کارخانه ی هواپیماسازی ات است؟ یه خورده هم برو دور دنیا بگرد ببین دنیا چه خبرها است از اینکه امیکرون هم همه جا را برداشته است و کرور کرور آدمها را می کشد؟! و جنگ و خونریزی و تهدید بمبهای هسته ای و فقر و نداری و اقتصاد معیوب کشورهای جهان سوم و بی دینی و لامذهبی و .... 

بنده نمی خواستم چنین جسارتی به سادات هم کنم و نمی کنم. ولی خیلی هم خنده دار است که بعضی می آیند توی رویت هم می گویند که تو عرب آمدی به ایران و زنهای ایرانی تجاوز هم کردی و وقتی هم که همین زنها خواستند خودکشی هم کنند آنگاه حضرت امیر المومنین گفت بابا اینها همینطوری عرب هم نیستند و .... و وقتی توی رویش جوابش را هم می دهی که اگر چنین است، پس چرا مردم هنوز مسلمانند؟ علاوه بر این اگر مشکل دین و دینمداری است، پس چرا در زمان همان شاهنشاهان بدترین فسق و فجورها از فحشاء و قمار و عرق فروشی و بی حجابی و ... هم آنقدر مردم را گرفتار کرده بوده است که دیگر مردم را به ستوه آورده و بلکه انقلاب هم کرده بوده اند؟ آیا این مشکل دین است و ما باز باید برگردیم به همان نظامهای شاهنشاهی گذشته مان و بلکه انقلاب امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نداریم که بدان وصل شویم؟ همین؟ یک مرگ بر آمریکا هم نباید گفت و بلکه خیلی هم شیطان بزرگ نیست و اتفاقاً آمریکا خیلی هم خوب و قشنگ و پاکیزه هم هست؟ و بنده ی حقیر است که خود شیطان ام و بلکه حرام زاده و حرام لقمه هم هستم و بلکه حرمت مومنین و مومنات و بلکه سادات را هم حفظ نمی کنم؟ و لذا حکمت متعالیه ی نظریه ی حمیدی مجیدی فقهی هم مشکلش خود این بنده ی حقیر است و لا غیر! مسئله علاوه بر حذف ارسطو لااقل در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی ما حل شد! سایت الغدیر را حذف بفرمایید و مسئله حل است!!! عرض بنده ی حقیر این است که وقتی انسان از لحاظ روانشناسی هم که صرفاً حساب کنید که خدا را فراموش کرده و لذا خودش را هم فراموش کرده باشد و آنگاه حتی وقتی در آینه هم به خودش نگاه کند دیگر خودش را هم نمی شناسد و چه رسد به اینکه بخواهد امام زمانش حتی در درون خودش هم اول بشناسد و حتی در همین جهت و بلکه ماورای آن نزد اساتید حوزه و دانشگاه هم سعی کند به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی زانوی تلمذ هم زده و حتی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف بطور هدفمند و با طی درجات و مراتب متعالیه هم آیا چقدر برسد و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی ‎﴿طه: ٢٧﴾‏

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

اللّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَذُرِّیَّتِهِ وَشِیعَتِهِ ، وَرَعِیَّتِهِ وَخاصَّتِهِ وَعامَّتِهِ ، وَعَدُوِّهِ وَجَمِیعَ أَهْلِ الدُّنْیا ماتُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ ، وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ ماأَمَّلَهُ فِی الدُّنْیا وَالآخرةِ ، إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیٍ قَدِیرٌ

 

ترجمه تحت اللفظی: بار خدایا باو عطا فرما در حق خود آن بزرگوار و ذریه ی او و شیعیانش و رعیتش و خاص و عام دوستانش حتی دشمنانش و تمام اهل دنیا عطا کن آنکه موجب روشنی چشم و شادی روح اوست و او را به کاملترین آرزویش در دنیا و آخرت برسان که تو بر هر چیز که خواهی قادری 

 

 

 

مسئله ی اشتباه گرفتن پیرمرد و دریای ارنست همینگوی با کتابی از جلال آل احمد بسیار مسئله ی مهمی است وقتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حتی حکمت الهی دارید به این مسئله می پردازیم که در عالم فقط یک کتابخانه داریم و همه ی کتابهای این کتابخانه هم قرآن کریم است و برای اینکه از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی به الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم  برسیم یا اقل کم بدان سو میل هم کنیم آنگاه باید به آن قرآن مجیدی هم که در دستان مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست سعی کنیم که نزدیک هم شویم.

ولی حالا بنده ی حقیر نمی دانم شما چقدر هم میل داشته باشید که یک پرتزلی را میل بفرمایید یا اصلا بدانید هم که یک پرتزل چیست؟ ولی خوب یحتمل هم بدانید که سمبوسه نیز کدام است هر چند که بعضی اینجا اشکال هم خواهند کرد که بالاخره از لحاظ توپولوژیکی هم که حساب کنید، یک سمبوسه با یک پرتزل نمی توانند همئومورفیک یا حتی دیفئومورفیک هم باشند ولی حالا ما می گوییم که چون هر دو در مغازه های نان فانتزی یافت می شوند هر دو را هم به سمبوسه یاد می کنیم چرا که خیلیها یا ندانند که پرتزل چیست یا حتی اگر هم بدانند که چیست خیلی هم دوستش نداشته باشند! حالا علاوه بر اینکه ما این پرتزلهای سمبوسه ای را هم داریم، علاوه بر آن گره هایی هم می خواهیم در آنها چقدر چقدر هم بزنیم.

موضوع اینجا است که بعضی می فرمایند که این لینکها و گره های سمبوسه ای پرتزلی را می شود از طرق همولوژی زلتان-ژابو فلوئری بدست آورد و بعضی دیگر می فرمایند که همولوژی خوانوف هم کفایت می کند و بعضی هم می فرمایند که از ناورداهای الکساندری نیز می شود آنها را کلاسه کرد ولی حالا یحتمل هم اشکالاتی در کار افتخاری هم یافته اند و حتی دانیل ویت تزی 200 الی 300 صفحه ای هم در مورد این سمبوسه های پرتزلی نوشته است که مسئله را از طرق همولوژیهای فلوئری هم دنبال می کند.

مسئله چه ربطی هم به ارنست همینگوی و آل احمد هم دارد؟ نکته اینجا است که شما اگر یک فرشی هم داشته باشید که آنرا با یک پرتزل سمبوسه ای هم بخواهید یاد کنید، آیا در این فرش چند گره و چند رنگ و چند رج و ... هم دارید که هر کدام را نیز می توانید با ناوردایی دیگر نشان دهید. مثلاً ممکن است از دویست رنگ از نخهای مختلف ابریشم و کرک و پشم و پنبه و ... هم استفاده بفرمایید. خوب، حالا پرتزل توپولوژی اش یحتمل بفرمایید با سمبوسه هم فرق دارد ولی اگر یک ناوردایی را مثلاً یک رنگش را کمی تغییر دهید، آیا آنگاه چقدر هم می توانید تغییر این رنگ در یک فرش با فرشی مشابه آن هم در میان هزاران هزار و بلکه میلیونها میلیون فرش هم تشخیص داده و حتی شناسایی هم کنید؟ و بلکه هم بفرمایید که بنده ی حقیر این پرتزل سمبوسه را دوست دارم ولی آن دیگری را هم اصلا و ابدا نمی خواهم؟ و این در صورتی هم هست که همه ی فرشها یک نقش و نگار هم دارند و یحتمل رنگها و بلکه ابعاد فرشها کمی با هم متفاوت هم هستند و .... بالاخره خیلی هم نمی شود گفت که اینقدر سر ما را نخور و بلکه سرماخوردگی هم همان است که آنفولانزا است و حتی اپیدمی هم بشود همان همان است و ....

ولی به هر حال، پرتزل سمبوسه هم نمی توانید بفرمایید که اگر بخواهید هر چقدر هم در فرشها و نه در پرتزل سمبوسه ای هم گره هایش را اضافه و کم کنید، آنگاه هنگام شمارش همه ی گره هایی که یحتمل کوانتومی هم باشند در شمارش الفهای بینهایت آیات اللهی آنها می توان هم به مراتب و درجات متعالیه نیز رسید و حتی اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الریف را هم همانطوری که در حال تدریس نه پیر مرد و دریا و بلکه تدریس تفسیر و تاویل قرآن کریم هم تشریف دارند همه و همه نیز یکی است و هیچ فرقی هم با هم ندارند. البته اینجا اشکال هم می شود که پس چطور است که ما انسان 250 ساله حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را هم داریم؟ بالاخره بعضی دیگر هم اشکال خواهند کرد که وقتی مسائل را خیلی در آنها ریز شویم و حتی بخواهیم از مجموعه ی کاغذهایی که همه و همه را خُرد و حتی خاکشیر هم کرده اند بازسازی کنیم یحتمل خدشه ای در این بازسازیها هم پیش بیایند یا اصلا مسئله غیر ممکن هم جلوه کند هر چند هم که قرآن کریم می فرماید آیا نمی اندیشید که همان کسی شما را دوباره خلق می کند که اول بار هم شما را خلق کرد؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته. نکته ی عظیمی که اینجا نهفته است این است که آیا وقتی یک پرتزلی سمبوسه ای با یک پرتزل سمبوسه ای دیگری که آیا حتی همه ی ناورداهایشان هم با هم یکی باشند روبرو شوند آنگاه می توانند همدیگر را هم بشناسند و خود را با دیگری اشتباه نکنند چرا که مثلاً حالا هر کتابی هم که می خواهد در هر کتابخانه ای هم که می خواهد باشد و دست هر کسی هم که باشد همان همان است که یک قرآن مجید هم داشته باشیم که در دستان مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم وقتی برای تدریس تشریف فرما می شوند هم هست؟ اگر اینطوری هم باشد که خیلی خوب است! به شما ناورداهای الکساندر و فلوئر و خوانوف و بلکه جونز و زلتان-ژابو و زایبرگ-ویتن و گروموف-ویتن را هم هر چه را بدهند می توانید حتی به هدسه ی ناجابجایی و نظریه ی ریسمان و برنامه ی لنگلندز و بلکه نظریه ی گالوای کیهانی هم رفته و از یکی به دیگری نقل و تبدیل ناوردایی هم بفرمایید. و اما حالا اینکه چطور هم ناورداهای شما که معمولاً هم اعدادی صحیح یا دیگر حداکثری هم گویا هستند آیا یک مرتبه در چرخشهایی متعالیه هم تبدیل به اعدادی متعالی ممکن است شوند که حتی ماورای اعداد جبری هم واقعند؟ و الله اعلم! آیا نظارتی آسمانی هم داریم بر کل حتی گره ها و لینکهای پرتزلی سمبوسه ای؟ حالا بعضی هم یحتمل اشکال می کنند که ما اصلا سمبوسه های فرشی هم نمی خواهیم استفاده کنیم و فرش هم دوست نداریم و اگر برایمان فرش خیلی شیک هم بیاوری حتی نگاهش هم نمی کنیم و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بعضی اشکال هم می کنند که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی همیشه هم نمی شود اذان را در دستگاه شور هم گفت چرا که اتفاقاً دیروز دو موسیقیدان از پادگان ولی عصر هم تشریف آورده بودند که یکی هم با آکاردئون و دیگری هم با واریاسیونی از طبل حلبی می خواستند اذان بگویند. یک شیطان و یک شیطان پرست هم آمده بودند که ایا شما واقعاً راست می گویید که از پادپان ولی عصر هم آمده اید؟ و هر چه آنها قسم می خوردند که بابا به پیر و به جلالی که عباسقلی خان نیز اگر پسری داشت می فرستاد نزد ما اذان یاد بگیرد و جان و تنش را هم سیراب از نغمه های الهی و بلکه الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه آیات اللهی و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه هم کند. عباسقلی خان هی می فرمودند که اگر این جلالی است که شما می فرمایید که از اذان آکاردئونی و طبلهای میردانگایی شما می بارد، پس لابد بنده ی حقیر هم بجای عباسقلی خان همان ارنست همینگوی هستم که دارد پیرمرد و دریا را انشاد می کند. آل احمد هم فرمودند که اگر تو ارنست همینگوی می بودی عباسقلی خان عزیز و آنگاه لابد من هم دارم با یک صدای بمی در کلید فا و دستگاه شور هم اذانی می گویم که تا حالا به گوش بهشتیان هم نرسیده است و چه رسد به اینکه حالا پسر عباسقلی خان هم بخواهد جلالی را با ارنست همینگوی در حال درس دادن پیرمرد دریا هم به بحث بنشیند و بلکه قلب زمینی را هم از نفرین زمین درست و حسابی تشخیصش دهد! 

خلاصه عباسقلی خان که داشت پسری و خیلی هم پسر با ادب و با هنری هم بود، نتیجه گرفت که اگر عنایت هم بفرمایید آنگاه آل احمد نه تنها اذان را با عنایت به دستگاه حجاز هم می فرمایند و بلکه همراهش چند تا موشک هم در شهریار هوا می کنند که همه ی توجه ها به فیزیک انرژیهای بالای پادگان حضرت ولی عصر هم معطوف نشود و همه و همه تجمع کنند که ما هم آمده ایم پادگان تا می توانیم اذان گفتن را هم یاد بگیریم! حالا هر چه همین عباسقلی خان بفرمایند بابا پسر با ادب و با هنر مرا می خواهید بیاورید اذان یادش بدهید یا اینکه از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم می خواهید میل داده و حتی المقدور هم برسانیدش به الفهای بینهایتهای اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف.

پسر با ادب و با هنر عباسقلی خان فرمودند که اصلا ما دیگر به اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کاری نداریم که حالا ارنست همینگوی پیر مرد و دریا را هم در پادگان ولی عصر بوده است که تدریس می کرده است یا بیدگنه هم بوده است یا اصلا بنا بر حسب محاسبات قلب زمینی اگر بر سر قله ی کلیمانجارو هم می بوده است فرقی نمی کند که کجا اذان را بگویید یا به چه دستگاهی هم بگویید و آیا کلید فا را استفاده می کنید یا کلید سل را؟! خودمان کدخدا منشانه و شده چهار تا دادگاه هم عوض کنیم بالاخره یک جورهایی مسئله را می توانیم حل کنیم یا خیر؟! مگر جلالی هم که با شد یا همین آل احمد خودمان هم که باشد پشتش به کیست که گرم است؟ به پادگان ولی عصر است یا پادگان شهریار است؟ یا دانشگاه امام حسین علیه السلام است؟ یا دانشگاه علم و صنعت است؟ یا پژوهشگاه بنیادی دانشهای بنیادی است؟ یا بلکه هم خیلی متکی به منوچهری است در آرشیو دانشگاه کرنل حتی بالای قله های کوه کلیمانجارو یا کوهمولوژیهای BRST آنها و ....؟ یعنی چه؟ چرا اینقدر چرند و پرند کلاف سر هم می فرمایید؟ مثل اینکه خیلی ابرتقارنی و ابررسانایی داری در اتاق کارخانه ی هواپیماسازی ات هم که شده پروازها که نمی کنی و انقریب است که کی بوردت را بشکنی بیاندازی دور از بس داری تند تایپ هم می کنی! 

اصلا بگو ببینیم تبدیل کارسون-مکماهون توابعی که ناشی از دسته های شیفهای غلامپور-کول هم داریم چه می شوند و حالا کلید فا هم اینجا به چه کاری می آید سوای اینکه اذانت را هم یحتمل در این کلید می خواهی بگویی؟ و بلکه کلافهای هیگز هم اینجا آیا ربطی به ذرات هیگز مدل استاندارد ذرات فیزیک هم دارند یا مقوله ای دیگرند؟ یحتمل مسئله اینجا این است که تبدیل کارسون-مکماهون اینجا مسئله ای سیاه چاله ای هم شود وقتی داری کلافهایی از چاله هرزها را هم در نظر می گیری که افق این سیاه چاله هم تو را باعث شود که به آن وضعیت آخری که در جبرهای فن نویمن ای داری نرسانند و ارتباط بین ذرات هیگز و کلافهای هیگز را هم در خمینه های هیچینی خیلی نتوانی درک کنی و .... مسئله این هم می تواند باشد که تبدیلهای کارسون مکماهون را درست کاربردی اش نکنی طوری که روی توضیعهایی که لازم است آنها را با عملگرها و اپراتورهای صحیح بیابی، مسئله را می توانی بجایش تبدیل به مسئله ای در خمینه های هایپر کهلری هم کننی و آنگاه هم مسئله ی دیگری خواهیم داشت قاطیغوریایی شده ی فوکایایی و در مراتب و درجات متعالیه و حتی توابع و اعداد متعالیه ی نظیر آنها و ..... خوب، آنوقت دیگر نمی توانی هم مدعی شوی که چرا بجای ساربان سرگردان هم رفته ام دنبال چادر حضرت زهرا سلام الله علیها و حال آنکه از همان اول هم باید همین کار را می کردم دیگر و عجب خری شدمها که به بیراه هم رفته و گمره و سرگردان هم شدم و هی دنبال تبدیلهای کارسون-مکماهون هم دویدم و جان و تن خودم و دیگران را هم به ناراحتی انداختم و توانستم هم تهذیب و استبصار و فقیه این شیخ یا آن شیخ دیگر را هم درک کرده و بلکه به امالی اش هم درست دست نیافتم و .... ای آل احمد کجایی که عنایتی و جلالی و پسر عباسقلی ای؟ اذب و هنر و مکارم اخلاق اصلا یعنی هم همین که بتوانی ارنست همینگوی را حتی بالای قله ی کلیمانجارو هم که شده بیابی و بلکه پیر مرد و دریا را هم تدریس کنی و چرند و پرند هم نگویی و .... سالها دل طلب جام جم از ما می کرد، آنچه خود داشت با تبدیلهای کارسون-مکماهون ای ز بیگانه تمنا می کرد! یه خورده هم در نشائه ی آخرت ببین همین دور و برها همین تبدیلهای کارسون-مکماهونی اصلا چه می فرمایند بجای اینکه همه اش دنبال جام جم جاهای دیگر هم می گردید و بلکه گوشه ی چادر حضرت زهرا سلام الله علیها را هم گم کرده اید! یحتمل ان شاء الله حاج آقا حاج علی اکبری نماز جمعه تشریف بیاورند و ما را همه و همه را با سخنرانیهای عظیمشان مستفیض هم بفرمایند و بلکه راه میل به سمت و سویه های الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی را هم بالاخره گوشزد شویم قبل از اینکه فرعونیت و شاهنشاهیت خودمان هم بسراغمان بیایند و بفرمایند اصلا ارنست همینگوی که از ما است که هیچ و بلکه جلال آل احمد و حتی هم ارزی نظریه های  فلوئر هیگارد ویتن و زایبرگ ویتن و بلکه حتی اثباتهای کلیفورد تابز هم خیلی خیلی از ما است و الکی هی از الفهای آیات اللهی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف خودتان هم نفرمایید که ساربان سرگردان که هیچی و بلکه جزیره ی سرگردانی هم خیلی می توانند ناراحت شوند و لذا بیخودی هذیان و چرند و پرند هم نفرمایید و شاه عبد العظیم و بلکه سفارت کانادا و انگلیس هم هوا پس است و کرونا و امیکرون هم آمده است و آنجاها هم کسی برایتان نمی تواند کاری کند بر فرض هم که بخواهید پناهنده شوید و .... این است که خودمان باید دستها را بالا زده و گوشه ی اتاق خود در کارخانه ی هواپیماسازی هم که شده با وجود همه ی شیاطین و شیطان پرستها کار را تمام کنیم. کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد! برو کار می کن مگو چیست کار، که سرمایه ی جاودانی است کار. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین

 

https://arxiv.org/abs/2112.12156

https://arxiv.org/abs/2110.05497

https://arxiv.org/abs/2112.12828

https://arxiv.org/abs/2112.11614

 

یک وقت هست که شما یک کریدوری را باز می کنید که در آن خورشید یک کلاف خطی خاصی را زمین و ماه و دیگر ستارگان و کل عالم می تواند دنبال کند؛ اینکه آیا اصلا چنین چیزی چقدر هم امکان پذیر است، خود جای سوال هم دارد. البته اگر انسان گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم نشسته باشد و با دیگران هم هیچ بحث و حرفی هم نزند، آنگاه یحتمل هم متوجه نشود که حتی از اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و نه حتی از صرف صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف رسیدن و بلکه بدان سمتها هم میل کردن چه مشکلاتی را می تواند در بر داشته باشند. بعضی حتی تا آنجا هم پیش می روند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را که خواستگاه نجات کل بشریت هم هست را یک خارجی و بلکه یک بیگانه هم وانمود کرده و نشان دهند و حتی اسلام را هم به عنوان یک متجاوز محض زیر سوال برند. اینها حتی اگر در حد یک بچه هم بتوانند به روح و روان خود بپردازند تا جایی که من و تن خود را هم بتوانند تفکیک کنند و به فراسوی من و تن هم رسیده و وجود خدا را هم در رابطه با وجود خود حساب کتاب کنند آنگاه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه رابطه ی او با خدا و خودش را هم می تواند بهتر درک کند و پی ببرد. انسان متحیر می شود که چطور ممکن است این همه شهادتها و شهیدان را بعضی بتوانند نادیده بگیرند و فداکاریهای آنها را در راه اسلام هم فراموش کنند مگر اینکه خود را هم فراموش کرده باشند و .... هر چقدر هم بفرمایید این بحثها تمامی ندارد چرا که اگر همانی را هم که او دارد می گوید را بگویید، باز هم او شروع خواهد کرد به یک ساز مخالف دیگری را زدن و .... گویا بعضی بنظرشان می رسد که نه اینکه بنده ی حقیر خیلی بیکار هم هست و این است که بهتر هم هست که هر چرندیاتی را هم سر هم کرده و به هم ببافند و تحویل بنده ی حقیر هم دهند و ما هم چاره ای ندارمی جز اینکه .... این دیگر خیلی خنده دار است!

البته منظور بنده به این مقالات بالا هم خیلی نیست و خوب است که دقیق هم بررسی شوند ببینیم اصلا چه می خواهند بگویند و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

قُلْ سِیرُواْ فِی الأَرْضِ ثُمَّ انظُرُواْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ﴿الانعام: 11﴾

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ ﴿النمل: 69﴾

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿العنکبوت: 20﴾

قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلُ کَانَ أَکْثَرُهُم مُّشْرِکِینَ ﴿الروم: 42﴾

 

 

فیلم | انگیزه عضو جوان و جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی از بازگشت به ایران

دکتر ایمان افتخاری، عضو جوان و جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی، از انگیزه خود برای بازگشت به ایران می گوید.

 

https://www.hawzahnews.com/news/990327

 

 

در نظرات این سایت آمده است:

  • نیما  ۱۹:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۳

    7 0

    پاسخ

    ای کاش آدم قوی رو واسه جای حساسی مثل شورای انقلاب فرهنگی انتخاب میکردند

 

 

بنده ی حقیر فکر می کنم که مسئله لااقل فقط این نیست که یک آدم قوی رو برای جای حساسی مثل شورای انقلاب فرهنگی انتخاب باید می کردند. اتفاقاً بنده ی حقیر حتی فکر می کنم که ایشان برای این پست خیلی هم خوب است چرا که با نوع برخوردی که این حقیر با ایشان دیده ام در یکی دو باری که در مراسم سخنرانیهای دیگران هم ایشان حضور داشته اند، ایشان خیلی هم یحتمل برای این پست خوب است چرا که برداشت بنده این بود که ایشان با شاه هم بقول معروف فالوده نمی خورند! ولی عرض بنده این هم هست که ای کاش بیشتر توی کارهای ریاضی رشته ی خودشان هم کار می کردند تا این نوع کارهای اداری و حتی فرهنگی و امثالهم. 

مسئله ای که ما در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی داریم که ایشان نیز بدرستی بدان اشاره می فرمایند این است که دانشجویان جوانی که به کشورهای دیگر می روند برای اینکه یاد بگیرند در محیط دانشگاهی آنجاها چه می گذرد و بلکه مدرک تحصیلی خود را هم بگیرند و آنگاه برای کشور خود هم مفید باشند و بلکه برای انسانیت هم مفید باشند، همین است که به هر حال دانشجو ناپخته است و خصوصاً اینکه در محیط فرهنگی خود هم کار نمی کند و از آن دور هم هست. و در ضمن این مسئله با بازگشت به ایران هم چندان ترمیم نمی شود برای اینکه آن ضرری را که حتی استاد دانشگاه در بازگشت متحمل هم می شود این است که از آن محیط علمی پویایی که در آن قرار داشته است به دور هم می افتد و حتی اینکه حالا چقدر هم این توان را دارد که به یک حدی برساند توان خود و دیگران را در کشورش فقط از این نوع نیست که مثلاً شما دارید یک متنی را تایپ می کنید و یک مرتبه سرعتتان گویی به حدی می رسد که انگار انگشتهایتان دارد پرواز می کند در آنچه را که می خواهید بنویسید را تایپ می کنید و بر خلاف وقتی که گویی هر یک دگمه ای را که می خواهید فشار دهید را باید بهش فکر کنید که آیا درست است غلط است یا .... یعنی گویا شما یک جاهایی به یک ابررسانایی دست می یابید که همین ابررسانایی می تواند هم به دلایلی شکسته شود و شما مقاومت هم می کنید که چنین نشود! حالا یا مثلاً ممکن هم هست که برق برود یا رایانه به دلایلی ریستارت هم شود یا صفحه ی وبلاگ حتی پاک می شود یا ....

مسئله فقط منحصراً از این نوع نیست که به یک ابررسانایی در تایپ کارهایتان برسید برای اینکه کارها به عبارتی می توانند جمعی هم باشند و قسمتی از مسئله هم همین است که چطور همین مسئله ی جمعی را نیز به آن حالت ابررسانایی یا ابرتقارنی برسانید که بتوانید تولید علمی بی نظیر هم بفرمایید. و این را شما در کارهای استاد دکتر ایمان افتخاری می بینید همانطوری که وقتی دورادور با دیگران می بینید که دارند کار می کنند و مقالاتی بیرون می آید کارشان در حدی هم هست که از لحاظ بین المللی بازار هم دارد! ولی همین ابررسانایی و ابرتقارن هم متوجه می شوید که می تواند شکسته شود چرا که مدام باید آن درجات و مراتب علمی که لازم است تا کارهای بینظیر علمی انجام پذیرند باید هم ارتقاء یابند و روشان کار شوند و حتی همانطوری که خودشان هم می فرمایند پس زمینه های فلسفی و فرا ریاضی و فرا علمی حتی ماوراء طبیعی و بلکه حکمت الهی هم دارند و چه رسد به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و .... و لذا بنده ی حقیر فکر می کنم حالا نهایتاً اگر وارد شورای عالی انقلاب فرهنگی شدن هم کمکی به کل کارها می کند، خوب چرا نه؟! خیلی هم می تواند خوب باشد اگر به تولید علم شخصی خود فرد عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی هم کمک کند. آن عظمت کار امام خمینی قدس سره الشریف در جایی است که انقلاب هم به ثمر نشست با اینکه همه ی عالم هم بخواهند در عظمت کار آن بزرگوار هم خدشه ایجاد کنند چرا که وقتی کارها وصل شد به اراده ی خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی بعد وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه هم سعی کند که از صفر به الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه ی آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم برسد، آنگاه اگر همه ی شیاطین عالم هم جمع شوند که او را باز دارند دیگر امکان پذیر نیست چرا که کارها آنچنان روی غلطک هم افتاده اند که ابررسانایی ها و ابرتقارنهای مدل استاندارد ذرات فیزیک را براحتی می تواند بازسازی کند و حتی به زبانهای مختلف هم بیان کند و .... این یک کار خیلی مهمی است که باید بسیار هم در جهتهایش زحمتها هم کشید و یحتمل حتی زمین خوردنها هم دارد ولی باید هم یاد گرفت که چطور باز بلند شد و کارها را ادامه هم داد و بلکه آستانه ی ابررسانایی و ابرتقارنی را واقعاً هم ارتقاء داد و نه اینکه موانعی الکی و بیجا هم برایشان درست کرد و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا االه الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته.

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿یس: 60﴾

وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ﴿یس: 61﴾

أَم‌ْ یُرِیدُون‌َ کَیْدَاً فَالَّذِین‌َ کَفَرُوا هُم‌ُ الْمَکِیدُون‌َ (طور: 42)

وَ هُوَ الَّذِی‌ جَعَلَکُم‌ْ خَلاَئِف‌َ الْأَرْض‌ِ وَ رَفَع‌َ بَعْضَکُم‌ْ فَوْق‌َ بَعْض‌ٍ دَرَجَات‌ٍ لِیَبْلُوَکُم‌ْ فِی‌ مَا آتَاکُم‌ْ إِن‌َّ رَبَّک‌َ سَرِیع‌ُ الْعِقَاب‌ِ وَ إِنَّه‌ُ لَغَفُورٌ رَحِیم‌ٌ (انعام: 165)

 

دهم [دعاء ایمنى از سلطان و بلاء و ظهور اعداء و خوف و فقر و تنگى سینه]

کفعمى در مصباح دعایى نقل کرده و فرموده سید بن طاوس این دعا را براى ایمنى از سلطان و بلاء و ظهور اعداء و خوف و فقر و تنگى سینه ذکر کرده و آن از ادعیه صحیفه سجادیه است پس هر گاه ترسیدى از ضرر آنچه ذکر شد بخوان آن را این است دعا

 

یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ اَلْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ اَلشَّدَائِدِ وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ اَلمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ اَلْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ اَلصِّعَابُ وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ اَلْأَسْبَابُ وَ جَرَى بِقُدْرَتِکَ اَلْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ اَلْأَشْیَاءُ فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ أَنْتَ اَلْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ وَ أَنْتَ اَلْمَفْزَعُ فِی اَلْمُلِمَّاتِ لاَ یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلاَّ مَا دَفَعْتَ وَ لاَ یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلاَّ مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ فَلاَ مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لاَ صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ وَ لاَ فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لاَ مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لاَ مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لاَ نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اِفْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ اَلْفَرَجِ بِطَوْلِکَ وَ اِکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ اَلْهَمِّ بِحَوْلِکَ وَ أَنِلْنِی حُسْنَ اَلنَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ وَ أَذِقْنِی حَلاَوَةَ اَلصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً وَ اِجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً وَ لاَ تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ وَ اِسْتِعْمَالِ سُنَنِکَ [سُنَّتِکَ] فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً وَ اِمْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً وَ أَنْتَ اَلْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ یَا ذَا اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ وَ ذَا اَلْمَنِّ اَلْکَرِیمِ فَأَنْتَ قَادِرٌ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ آمِینَ رَبَّ اَلْعَالَمِینَ

 

یازدهم [دعاء فرج حضرت حجة علیه السلام]

کفعمى در بلد الامین فرموده: این دعاى حضرت صاحب الامر علیه السلام است که تعلیم فرمود آن را به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد

إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

بیانات رهبری و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی در ارتباط تصویری با مردم قم

۱۴۰۰/۱۰/۱۹

در سالروز قیام نوزدهم دی(۱)
 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
السّلام علیک یا سیّدتی یا فاطمة المعصومة یا بنت موسی بن جعفر و رحمة الله و برکاته.

دیدار جمع پُرشور مردم عزیز قم برای این حقیر همیشه فرصت مغتنمی بود؛ دو سال است که محروم بودیم، امروز تجدید دیداری با جمع حاضر میکنیم و به همه‌ی مردم عزیز قم سلام و درود و اظهار ارادت خودمان را ابلاغ میکنیم.

صحبت امروز درباره‌ی حادثه‌ی مهم و تاریخی نوزدهم دی ‌ماه ۱۳۵۶ است. بعضی از حوادث تاریخی که دارای مضمونهای عمیق هستند و پیامهای بلندی را به مردم نسلهای بعد میرسانند، باید زنده بمانند؛ درباره‌ی اینها بایستی بحث بشود، صحبت بشود؛ نباید بگذاریم غبار فراموشی بر روی این حوادث بزرگ بنشیند. حادثه‌ی نوزدهم دی از این قبیل است.

...

شما میدانید در رژیم طاغوت صدها نفر از بزرگان و شخصیّت‌های جریانهای مختلف سیاسی که بعضی‌شان یا اکثرشان اهل مبارزه هم بودند، از چپ، راست، مارکسیست و دیگران، مورد تهدید قرار گرفتند، زندان افتادند، شکنجه شدند، اعدام شدند، و مورد اهانت قرار گرفتند، آب از آب تکان نخورد؛ یعنی نتوانست هیچ تأثیری در محیط اجتماعی مردم بگذارد امّا برای امام بزرگوار چهار خط در روزنامه نوشتند، این حادثه‌ی عظیم در قم پیش آمد؛ این به معنای آن است که این حادثه با مرجع تقلید، با عالِم روحانی، با دین و با مسائل دینی ارتباط دارد.

....

حالا من یک مختصر توضیحی عرض میکنم تا روشن بشود که چقدر در زمینه‌ی عقلانیّت، این قیام توفیق به دست آورده است. هدف طاغوت این بود -یعنی مسئله‌ی نوشتن آن مقاله در [روزنامه‌ی] اطّلاعات(۲) یک چیز دفعی و آنی نبود که آناً تصمیم‌گیری کرده باشند؛ این یک هدف بزرگی را تعقیب میکرد- که قدسیّت امام را بشکنند؛ آن عظمتی را که امام در چشم مردم داشت و به فرمان او حرکت میکردند، بشکنند و از بین ببرند. ‌میدیدند نفوذ روزافزون امام را در افکار مردم، در اذهان مردم؛ این را مشاهده میکردند؛ میخواستند جایگاه امام را تنزّل بدهند در بین مردم؛ لذا شروع کردند به این کار. اگر چنانچه مشت محکم مردم قم در روز نوزدهم دی به سینه‌ی طاغوت نمیخورد، این کار ادامه پیدا میکرد؛ فقط همان یک مقاله نبود؛ مقالات متعدّد، کتاب، داستان مینوشتند، فیلم و غیره درست میکردند برای اینکه امام را و جایگاه امام را در چشم مردم تنزّل بدهند، و در واقع مرکزیّت نهضت را از بین ببرند؛ چون امام محور این حرکت عظیم مردم که روز‌به‌روز گسترش پیدا میکرد [بود] و دستگاه‌های امنیّتی طاغوت میدیدند و میفهمیدند این حقیقت را، [لذا] میخواستند این محور حرکت را و مرکز نیروبخش این حرکت را با این کار از بین ببرند.

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49361&v=1

 

 

این سخنرانی حضرت ولی فقیه مد ظله العالی بسیار آموزنده است و همه ی کلماتش پر از پند و اندرز است. بنده این را عرض کنم که کمی قبل از قیام پانزده خرداد 42 یعنی در سال 1339 و کما بیش کنار پادگان عشرت آباد آن روز و پادگان ولی عصر امرزو هم بدنیا آمدم؛ یعنی منزلمان در خیابان بوشهر هم بود. ولی قبل از انقلاب می توانم عرض کنم که راجع به امام خمینی قدس سره الشریف یحتمل حتی یک کلمه هم نمی دانستم و بلکه نشنیده بودم. یک طرفمان همسایه مان یک خانواده ی یهودی بودند تا آنجایی که یادم هست که گویا قبلش که بنده یادم نمی آید هم همانجا عمویم می نشسته اند و بدلایلی از آنجا نقل مکان می فرمایند؛ و طرف دیگرش هم مدتی همسایه ای بهایی بودند که بنده یادم می آید که نزد خانمی از این خانواده حتی چند جلسه ای تدریس خصوصی انگلیسی هم داشتم! 

ولی اینکه حضرت ولی فقیه مد ظله العالی می فرمایند که می خواستند عظمت امام را در چشم مردم بشکند و از بین ببرند، این یک چیزی هم نیست که فقط می خواستند با امام رضوان الله علیه بکنند و حتی ما می بینیم که آنطور که قرآن کریم هم شاهد است حضرت ابراهیم علیه السلام را را نیز با منجنیق وسط آتش پرتاب می کنند ولی آتش بطور معجزه آسایی نیز تبدیل به گلستان هم می شود. و بلکه مسئله مسئله ی شیطان و شیطان پرستی هم هست آنچنان که این چنین قوم شیطان پرستی نه امام خمینی و حتی ولی فقیه مد ظله العالی را می خواهد و نه حتی اینکه هیچ کسی هم استغاثه ای به حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف در غیبت هم داشته باشد! و اما در عین حال حتی آنقدر با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم لج و دشمن است که حاضر هم هست او را اگر بیابد زنده زنده به تیر بسته و بلکه همچون جدش حضرت ابراهیم و بلکه حضرت فاطمه ی زهرا علیهم السلام به آتش هم بکشد و بقتل هم برساند؛ یعنی چنین قوم شیطانی و شیطان پرستی فرعون و شاهنشاه را هم نمی پسندد و بلکه با اصل حتی خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار هم مشکل دارد! این است که معلوم هم نمی شود که چطور می شود که کسی را اول ترور کنند و بعد به او قمه و چاقو بزنند و بعد هم همانطوری روی تخت بیاورندش محکومش کنند و اعدامش هم شود؛ ویکیپدیای انگلیسی می فرماید که کمونیست هم بوده است، دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه ی دکتر مصدق را عرض می کنم که باعث هم شدند که نفت را ملی کنند.

یک مسئله ای که راجع به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هست این است که از یک طرف ما با مشکل بیسوادی هم طرفیم و از یک طرف هم این مشکل را داریم که هر که بیسواد هم هست جاهل نیست و در جهلش غرق نشده است و بلکه یحتمل هم خیلی عاقل می تواند باشد آنچنان که حتی پیغمبر ما نیز سواد خواندن و نوشتن هم نداشت؛ و بر عکس خیلیها هم هستند که باسوادند ولی جاهلند یا غافلند. یعنی چه؟ یعنی اینکه با یک طیف بینهایتی طرفیم که رسیدن به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ی اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه میل کردن به سمت آنها را هم بسیار مشکل می کند. یک مثالش همین مسئله ی عقلانیت است که شاگرد و دانشجو و طلبه و سالک الی الله باید هم بسیار مقاومت کند که در جهاد فی سبیل الله بسیار هم مقاومت کنند و حال آنکه اگر در این راه یک حساسیتی هم بوجود بیاید که احساساتش را حتی طلبه و سالک الی الله هم که باشد سعی کند بیش از اندازه هم سرکوب کند، یک شقاقی بین عقلانیت و احساسات هم می تواند رخ دهد که منجر به روانپریشیهای شدید هم شوند خصوصاً وقتی فرض بفرمایید با طیفی از مشکلات هم طرفیم که ازدواج جوانان هم بسیاری مشکلات و موانع را در بر دارند و حتی پس از ازدواج نیز مشکلات اقتصادی و اجتماعی عدیده می توانند منجر به مشکلاتی در امر بچه دار شدن هم آیا بیانجامند. و لذا اینجا نیز موسساتی را لازم داریم مثل رویان. و بالاخره امر اجتهاد هم بینهایت مشکلاتی از این قبیل دارد. 

و اما وقتی خیلی هم حواستان به فضاپیماها و کارخانه های آنها هم نباشند، یحتمل یک مرتبه دیدید که مدعیانی هم خیلی علمی هم گفتند که هر چند ما نتوانسته ایم هنوز فضاپیمایی با سرنشین به کره ی خورشید هم بفرستیم ولی حتی فضاپیماهایی بدون سرنشین هم ماورای منظومه ی شمسی هم فرستاده ایم و همینطوری هم داریم می فرستیم تا بالاخره حتی معلوم هم شود که آیا خورشید هم نیوترینوهایی از کره ی زمین و ماه اش نیز دریافت می کند یا اینکه خیر و هر چه نیوترینو هم داریم فقط از خورشید است که بطور انبوه از آن به زمین می رسند! و صد البته هم که همه و همه نیز می دانند چرا که ما هنوز هم بچه بودیم که انسان هم قدم به کره ی ماه یقیناً هم گذاشته است و لذا دیگر کسی یقیناً هم نمی تواند مدعی شود که چون من ماه را نگاه هم نمی کنم و آنگاه ماه هم وجود خارجی ندارد! بله؟ و حالا یحتمل هم اشکال از خودم هم هست که جرات نمی کنم حتی به خورشید خیلی نگاه هم کنم و بلکه بدان خصوصاً در فصلهای گرم و سوزان تابستان خیره هم شوم!

به هر حال، این یک نکته ی خیلی مهمی هم هست که خداوند سبحان در عین حالی که می فرمایند ان الله سریع الحساب، و در عین حال نیز می فرمایند که و انه لغفورٌ رحیم. این است که بنده ی حقیر توجه هم کردم که چندین مقاله ی جدید هم راجع به نظریه ی گالوای کیهانی آمده است که حالا بعداً راجع بهشان بحث خواهیم کرد! در ضمن به فکر این حقیر رسیده که نکند کار خوبی هم باشد که سعی کنم تیس لاراکار Ties Laarakker را بلکه دعوتش کنیم بیاید در آی پی ام پژوشگاه دانشهای بنیادی در مورد ذره ی هیگز و حدس وفا-ویتن VW هم سخنرانی بفرمایند؛ و بلکه از دکتر ایمان افتخاری هم در این زمینه بتوانم کمک بگیرم هر چند که مدتها است از او هیچ خبری هم ندارم همانطوری که از پسر خاله ام هم هیچ خبری این روزها ندارم و گویا ایشان یعنی دکتر ایمان افتخاری و نه پسر خاله عضو جدید شورای عالی فرهنگی هم شده اند! و حالا دیگر بماند که کلاه قرمزی هم این روزها دارد چه می کند؟! یعنی آن روزی که بنده حقیر رفتم دانشگاه نیروی هوایی یا دانشگاه امام حسین علیه السلام هم مصاحبه داشتم نیز نفهمیدم که چرا استخدام نشدم یا حتی وقتی رفتم فیلم کلاه قرمزی را در سینما هم ببینم نفهمیدم چرا مدام پشت سرم مثل اینکه یک بادی و رایحه ای بهش می خورد؛ نگو پسر خاله نشسته بوده است پشت سرم و دارد تخمه هم می خورد و پوستش را که تف می کند همراه آن یک جریان هوایی هم ایجاد می شود و لذا باد مزبور و .... این است که راستش امروز هم خیلی می ترسم باز بروم پادگان ولی عصر به توصیه ی استادمان در فازمترهای مرگ بر آمریکا که گاهی با هم همراه عیادت معلولین دفاع مقدس هم می شدیم بعد از نماز جمعه و ببینم بلکه خود این بنده ی حقیر را هم بخواهند حتی به عنوان جاروکش و نظافتچی هم قبول کنند؛ و حالا کلاه قرمزی و پسر خاله هم هیچی! بنده حتی راجع به ترانسفورم و بلکه تبدیلهای عمومیت یافته ی کارسون- مکماهان توابع نیز داشتم فکر می کردم که مقاله ی غلامپور- کول غلط نکنم از توابع مکماهان بحثش را می کنند. ان شاء الله تا خدا چه بخواهد. و  اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

اللّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لأَجَلٍ مُّسَمًّى یُدَبِّرُ الأَمْرَ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لَعَلَّکُم بِلِقَاء رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿الرعد: 2﴾

 

ان الحسین مصباح ا لهدی و سفینة النجاة

 

استغاثه ی به خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنچنانکه منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی ما را به سفینة النجاة هم هدایت بفرمایند همانند استغاثه ای است که شاگرد و دانشجو و طلبه را که از صفر الی الفهای بینهایت آیات اللهی می خواهد هم به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و  حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد یا لا اقل هم به آن سو و سمت هر چه توان دارد هم میل کند. ولی یحتمل همین شاگرد و دانشجو و طلبه هم ناامید از صفر نزد اساتیدش زانوی تلمذ زدن خدای ناکرده مثل فرزند نوح که  هر چه به او گفته شد تو هم سوار کشتی شو و نشد؛ طلبگی ناشی از ناامیدی اجتهاد هم خدای ناکرده اصلا اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حتی حضرت ولی فقیه و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و خدا و پیغمبر و مادرمان حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیهم اجمعین بدلیل همین ناامیدیها و گمراهیها هم درست نتواند حتی در نظر آورد چرا که نمی داند چطور می شود سوار کشتی نجات هم شد و بلکه چه باید هم کرد و بلکه حتی وجود خود را در نفسش گم کرده و بلکه کشته است بجای اینکه نفسش را بکشد تا بوجودش برسد؟!

و لذا این اصلا غیر عادی هم نیست که شاگرد و دانشجو و طلبه ای مشاهده گری سرکش و غرق در طاغوتهایش به ماه و خورشید و دیگر ستارگان ننگرد و آنگاه بنظرش هم برسد و در گمراهی اش نتیجه هم بگیرد که پس ما اصلا ماه و خورشید و ستارگان دیگری هم در آسمان روز و شب نداریم و چرا که حالا ما به آنها نگاه کنیم یا نکنیم هم چه فرقی می کنند در نفس و بلکه وجود خود ما همینطوری که در گردش شب و روز هم سرگردانند این اجرام سماوی؟ بالاخره اصل وجودی او در نفسش هم که نباشد یقیناً که مشاهده هم می کند این مشاهده گر آیا سرکش و طاغوتی یا حتی خیلی هم مومن که دچار شک هم شده است یا خیر که بالاخره وجود او چه ربطی هم به وجود خورشید و ماه و دیگر ستارگان و حتی زمین هم دارد و بلکه کدام کشتی نجات؟ مگر این همه کشتیها و زیردریاییها و اتومبیلها و بلکه هواپیماهای جت مسافربری و جنگنده هم نداریم؟ تازه اگر بخواهیم سوار همین هواپیماهای مسافربری اش هم که بشویم که آنگاه بلیط هواپیمای مسافربری هم یحتمل گیرمان نیاید! همینطوری الکی که نیست و چه برسد به دیگر هواپیماهای جنگنده و .... و بلکه کارخانه های آنها که حالا از تخیلات و توهمات هم شروع کرده باشد سالک الی الله و طلبه که چطور هم به ساخت و سازهای این هواپیماهای عظیم الجثة نیز آیا برسد در گوشه ی اتاق کارخانه اش.

یک نکته ای که در مورد پدیدارشناسی فیزیک انرژیهای بالا داریم همین است دیگر که شاگرد و دانشجو و طلبه در طیفهای فیزیک انرژیهای پایین خود هم گیر کرده است و آیا حتی مایل هم باشد که به مکتبهای درسی فیزیک انرژیهای بالا هم راه یابد و لذا از جمله هم حتی یحتمل در بست وجود خورشید و ماهیت وجودی آن را هم کلاً نفی کند چرا که حتی جرات هم ندارد یک نیم نگاهی هم بدان بیاندازد و بلکه حجابی هم بین او و خورشید است. ولی بالاخره بقول معروف همیشه هم که خورشید پشت ابرها نمی ماند؛ یا می ماند؟! به عبارتی دیگر آیا لازم هم هست که خورشید زاویه ی کلافی اش را که بر زمین هم می تابد چقدر و چطور هم تغییر دهد که ابرهایی هم تولید شده و از اقیانوسها و دریاها بلند شوند و آنقدر حرکتهای خود را ادامه داده بر نقاطی معین هم ببارند و آنگاه ابرها هم صاف شده و خورشید از پشت ابرها نمایان هم شوند؟ یا اگر هم یحتمل کسوف و خسوفی هم رخ داده است نیز همانطوری که نمناز آیاتش لازم است همانطور هم لازم می شود آنگاه کسوف و خسوف هم پایان جهان از منظر اخترفیزیک هم که نشده است و لذا پایان هم می یابند این کسوفها و خسوفها دیگر!

ولی یحتمل هم مشاهده گرهایی که حتی از اسپانیا و اروپا و آمریکا هم تشریف آورده باشند برای مشاهده ی کسوف و خسوف متحیر هم بمانند که بالاخره تاکسی مترهای تاکسیها و بلکه مسافرکشها غیر از اسنپها که نرخشان کما بیش معلوم است هم چطور کار می کنند؟! البته اینها یحتمل هم اشکال کنند که اگر چنین اجرام آسمانی ای وجود خارجی هم ندارند در هستی شناسی طبیعی و حتی ماوراء الطبیعی آنگاه ما چطور هم می توانیم کسوف و خسوفی هم داشته باشیم که به مشاهده ی آنها حول زمین هم بنشینیم؟ ولی نکته ی جالبتر اینجا لزوم ادغام نظریه های گالوایی و کیهانی است در رسیدن به نظریه ی گالوای کیهانی که یحتمل هم بتوان از کاترین مک و ملانی ماچت وود هم کمک گرفت که بالاخره هندسه ی ناجابجایی و هندسه ی آراکلوف و حتی برنامه هندسی لنگلندز هم اینجا چطور می توانند از لحاظ نظریه های اعداد هم به کمک ما بیایند؟

و همانطوری که ملاحظه می فرمایید یحتمل بعضی هم اینجا اشکال بفرمایند که در این میان نگرانیهایی هم خواهیم داشت که چطور استغاثه ی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف و مادرمان حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها را هم در میان همه ی این مسائل آیا یادمان مانده است یا خیر و بلکه مانند آن پسر ناخلف حضرت نوح علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیهم السلام هم یادمان رفته است که کشتی نجات هم کدام است و بلکه کشتی را اگر نشانش هم بدهند سوارش نمی شود و مدعی است که می روم روی بلندی ای جایی می ایستم و کشتی تو را هم نمی خواهم بلیطش را هم که پدرش با استغاثه به او بدهد پاره می کند می ریزد دور؟ یعنی آن نفسی را که باید هم به والدینش احترام گذاشته و بلکه برای آنها دعا هم کند وجود مبارک والدینش را هم احساس نمی کند و بلکه نفی هم می کند و آنگاه حتی نظریه ی گالوای کیهانی را هم تویش گیر نکند دیگر چرا که فاموش هم کرده است که چطور آن نفس روانپریشی را که والدینش را هم دارد نفی می کند را کشد و به وجود مبارکی هم در خود برسد که کشتی نجات امام حسین علیه السلام را هم دریابد و بلکه خدا و پیغمبر و امام زمانش را هم نفی نکند و حتی حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را هم دریابد و بلکه حتی به اجتهاد استدلالی هم برسد؟! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته

أَم‌ْ یُرِیدُون‌َ کَیْدَاً فَالَّذِین‌َ کَفَرُوا هُم‌ُ الْمَکِیدُون‌َ (طور: 42)

وَ هُوَ الَّذِی‌ جَعَلَکُم‌ْ خَلاَئِف‌َ الْأَرْض‌ِ وَ رَفَع‌َ بَعْضَکُم‌ْ فَوْق‌َ بَعْض‌ٍ دَرَجَات‌ٍ لِیَبْلُوَکُم‌ْ فِی‌ مَا آتَاکُم‌ْ إِن‌َّ رَبَّک‌َ سَرِیع‌ُ الْعِقَاب‌ِ وَ إِنَّه‌ُ لَغَفُورٌ رَحِیم‌ٌ (انعام: 165)

 

 

تذکّر دوّمی که عرض میکنم این است: توجّه کنید که یکی از کارهایی که امروز بشدّت در برنامه‌ریزی‌های دشمنان انقلاب و دشمنان نظام جمهوری اسلامی مطرح است، عبارت است از حسّاسیّت‌زدایی نسبت به اصول و بیّنات و مبانی انقلاب. مردم حسّاسند دیگر؛ مردم نسبت به مسائل اساسی انقلاب حسّاسند؛ کسی به این مبانی تعرض بکند، مردم موضع میگیرند. میخواهند این حسّاسیّت را بتدریج کم کنند؛ این هم باز از راه همین تبلیغات وسیعی است که این روزها در فضای مجازی، در رسانه‌های جمعی بیگانه به انواع مختلف انجام میگیرد. گاهی حرف بعضی افراد گوناگون را، آدمهایی را که خیلی ارزشی هم ندارند ــ نه حرفشان، نه فکرشان ــ برجسته میکنند و بزرگ میکنند افراد کم‌مایه و پُرمدّعایی هستند که همین مبانی انقلاب را، اصول انقلاب را زیر سؤال میبرند.

اصول انقلاب در درجه‌ی اوّل، مثل حاکمیّت دین. اصلاً جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی برای حاکمیّت دین خدا تشکیل شد؛ اصلاً برای این است که جامعه با شکل و هندسه‌ی دینی زندگی کند و تنظیم بشود. حکومت با هندسه‌ی دینی تنظیم بشود و حرکت کند و پیش برود و اقدام کند؛ این جزو بیّنات انقلاب بود. مردم جان دادند، خون خودشان را تقدیم کردند، نثار کردند برای اینکه این اتّفاق بیفتد؛ این جزو اصول انقلاب است؛ این را تضعیف میکنند. یا مثلاً عدم تسلیم در برابر دشمن مستکبر؛ این جزو اصول انقلاب است. تسلیم نباید شد؛ زورگویی دشمن را نباید تحمّل کرد؛ اینکه ما با دشمن مِن‌باب‌مثال یک وقتی مذاکره کنیم، صحبت کنیم، تعامل کنیم، این یک حرف دیگر است. انقلاب به ما میگوید که در مقابل زورگویی و حرف زور دشمن، نباید تسلیم شد؛ تا حالا هم به توفیق الهی تسلیم نشده‌ایم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این جزو اصول است. این را تضعیف میکنند، [میگویند] مثلاً «آقا چرا، چه مانعی دارد، چه اشکالی دارد؟» یعنی کمرنگ کردن یک چنین اصول برجسته‌ای. یا استقلال کشور، یا مبارزه‌ی با فساد، مبارزه‌ی با بی‌عدالتی و امثال اینها؛ اینها اصول انقلاب است.

اینها بخشی از یک جنگ نرم وسیع و متنوّع دشمن است که این را دنبال میکنند. بایستی به این توجّه داشت و در مقابل این حسّاسیّت‌زدایی باید ایستاد. اهل فکر، اهل قلم، اهل بیان، اهل فعّالیّتهای گوناگون اجتماعی، اهل فعّالیّت در فضای مجازی، آن کسانی که میتوانند و دستشان باز است، در این زمینه مسئولیّت دارند؛ و نگذارند که دشمنان بتدریج این حسّاسیّت و حمیّت مردمی را کمرنگ کنند.

این را هم ضمناً بدانیم که تصوّر اینکه این اصول برای مردم، برای کشور و برای آینده سودمند نیست، تصوّر بسیار غلط و خلاف واقعی است؛ بی‌انصافی محض است. ما در کشورمان در این ۴۳ سال هر جایی که پیشرفتی داشته‌ایم، حرکت موفّقی داشته‌ایم، و دست بازی داشته‌ایم، آنجایی بوده است که افراد انقلابی با روحیه، با مجاهدت فعّال شده‌اند، وارد میدان شده‌اند، کار کرده‌اند، پیش رفته‌ایم. ما در زمینه‌ی پیشرفت علمی، در زمینه‌ی پیشرفتهای صنعتی، پیشرفتهای فنّی، پیشرفتهای سیاسی، بخشهای گوناگون، آنجایی که افراد مؤمن، آگاه، وارد، انقلابی، وارد میدان بودند، توانسته‌ایم پیشرفت کنیم؛ [امّا] هر جا کار زمین مانده، انسان نگاه که میکند، میبیند پای فرصت‌طلبی‌ها در میان است، پای فساد، اشرافی‌گری و نگاه‌های غیر انقلابی، حرکتهای غیر انقلابی [در میان است]؛ اینها است که موجب میشود که کارها روی زمین بماند و پیشرفت نکند. بنابراین پایبندی به اصول انقلاب، مسلّماً یکی از مهم‌ترین وسایل و ابزارهای پیشرفت کشور و پیشرفت ملّت است؛ این هم یک تذکّر که به این توجّه داشته باشید.

 

بیانات رهبری مد ظلهم العالی در دیدار تصویری با مردم قم، 1400/10/19

https://www.leader.ir/fa/speech/25447/

 

 

خیلی مسائل مهمی را حضرت ولی فقیه مد ظله العالی بیان فرمودند که در هر موردش هم می توان کتابها نوشت. ولی بنده ی حقیر فقط همین مسئله ی حساسیت نسبت به اصول و مبانی و مسائل اساسی انقلابی را چند کلمه ای راجع بدان عرض می کنم. ببینید، مسئله ی عقلانیت و حتی و منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی وقتی خدشه دار می شود که آن حساسیتهایی را که جنود عقل و جهل را هم از هم جدا می کنند نادیده گرفته شوند. بعضی اشکال هم می کنند که حساسیت غیر از عقل است و نباید هم بدان توجه کرد و این در صورتی هم هست که اول حساسیت خدشه دار می شود و بلکه هم یحتمل از بین می رود و آنگاه عقل هم دیگر آن تشخیصی را که باید داشته باشد که کدام حساسیت است که باید بدان تاکید کرد و مواظب هم بود که جزو جنود عقلی هم هست و نه جهلی! فرض بفرمایید که اگر بنده ی حقیر حس بویایی ام را از دست داده ام آنگاه چه می دانم که چه بویی هم متعفن است کدام هم بوی خوش گلی معطر نیز هست؟ نباید هم اجازه داد احساسات خدشه دار شوند.

اول همان احساسات است که حتی یک بچه ی ناخلفی را نسبت به کارهای بدش می تواند متوجه کند که نکند این کارها مادرمان را از دست ما ناراحت و نگران هم کند؟ و اول همین احساسات هم هست که اصلا حس کنیم که پدر من و برادر من و بلکه بچه جان غافل نشوی که مادرت همانا فاطمه ی زهرا قرار هم هست که روز قیامت شفاعت ات کند و یک کارهایی هم نکنی که او را ناامیدش هم کنی؟ مواظب باش که عقلت را هم از کار نیاندازی و بلکه منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را هم دریابی چرا که دوباره و هزار باره هم که درست را یاد بگیری و حتی حفظ هم کنی و بلکه تحقیق و بررسی هم کنی، باز هم همان منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را بهش محتاج هم هستی که حتی هر چه بیشتر هم بدانی. و اتفاقاً اولی که امروز آمدم سراغ رایانه ام دلم برای استبصار و تهذیب شیخ طوسی هم نمی دانم چرا تنگ شده بود ولی هر چه رفتم سراغ کتابخانه مدرسه ی فقاهت هم دیدم گیر کرده و کار نمی کند ولی یک جوری بالاخره این کتب را توانستم دانلود هم کنم!

15- بَابُ المَاءِ یَقَعُ فِیهِ شَیءٌ یُنَجّسُهُ وَ یُستَعمَلُ فِی العَجِینِ وَ غَیرِهِ (ص 51)

نگاهی اجمالی و خیلی سطحی به کتاب استبصار شیخ طوسی رحمه الله نشان می دهد که اخبار گوناگون را از افراد مختلف در مورد مسئله ای مقایسه می کند و بلکه یحتمل استدلال هم می کند که چی به چی است و حالا آیا جواب مسئله هم کدام است؟! و لذا یک حوصله ی خاصی هم می خواهد مطالعه ی آن و یحتمل اساتید فن را هم می طلبد که شاگرد و طلبه پای بحث آنها زانوی تلمذ هم بزند و یاد بگیرد و .... حالا در کتب رساله های مراجع تقلید، مسئله را می گوید و بعد هم جواب مرجع تقلید را عنوان می فرمایند و السلام نامه تمام! شما دیگر اینجا وارد جزئیات استبصاری و تهذیبی هم نمی شوید. 

و در ضمن در تهذیب شیخ طوسی ره خطبه ی امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام برای نماز استسقاء یا همان نماز باران هم آمده است. بنده ی حقیر فکر می کنم خیلی هم کار هست در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که یک عالم کار هم دارند و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله ال االله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته.  

55572

 

روضه خوانی حاج محمد مهجور : شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

 

https://www.aparat.com/v/UnCGi

https://arxiv.org/abs/2102.05701

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿یس: 60﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

اللّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَذُرِّیَّتِهِ وَشِیعَتِهِ ، وَرَعِیَّتِهِ وَخاصَّتِهِ وَعامَّتِهِ ، وَعَدُوِّهِ وَجَمِیعَ أَهْلِ الدُّنْیا ماتُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ ، وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ ماأَمَّلَهُ فِی الدُّنْیا وَالآخرةِ ، إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیٍ قَدِیرٌ

 

ترجمه تحت اللفظی: بار خدایا باو عطا فرما در حق خود آن بزرگوار و ذریه ی او و شیعیانش و رعیتش و خاص و عام دوستانش حتی دشمنانش و تمام اهل دنیا عطا کن آنکه موجب روشنی چشم و شادی روح اوست و او را به کاملترین آرزویش در دنیا و آخرت برسان که تو بر هر چیز که خواهی قادری 

 

 

داشتم راجع به کتاب پس از بیست سال در سایت شبکه تحلیلی نخبگان دیگران خامنه ای دات آی آر می خواندم، 

 

چرا رمان پس از بیست سال خواندنی است؟

https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=48648

 

و توجه ام را این کتابهای دیگر صادق کرمیارِ نامیرا و همینطور کتاب سید مهدی شجاعیِ کمی دیرتر جلب کرد و بلکه این نقد کمی دیرتر را در آینده روشن بشریت:

 

http://www.intizar.ir/article/10/%20%20%20

کمی-دیرتر-لطفا-عجله-نکنید-نقد-رمان-اثر-سیدمهدی-شجاعی

 

شروع کردم به خواندن و لذا باز دیر هم شد و بلکه از نماز جماعت هم جا ماندم آنچنان که دیگر همه داشتند مسجد را ترک هم می کردند وقتی بنده ی حقیر سر رسیدم!

بنده این را که می خواندم بعدش صادقانه عرض کنم که یاد سخن سخنران معممی هم در 9 دی در میدان انقلاب افتادم که در میان دیگر حرفها می فرمودند که دیگر ما اجازه نمی دهیم حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای رهبر انقلاب جمهوری اسلامی ایران و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی آنطور به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم استغاثه بفرمایند! یک مسئله ی خیلی مهمی اینجا نهفته است و آن این است که نه تنها امام زمان عجل الله فرجه الشریف از حدود 14 الی پانزده قرن پیش در میان ما هم حضور دارند و بلکه در قلب تک تک مسلمین از شیعه و سنی هم جا دارند، ولی این هم که ظهور آن حضرت هم چگونه خواهد بود و اصلا به چه معنا هم هست نیز یحتمل یکی از اسراری است که به تعداد قلوب همه ی انسانهایی که روی زمین زیسته اند و تا روز قیامت هم خواهند زیست، اسرارش در رابطه با آن حضرت متفاوت است و فرقها هم دارد.

بنده ی حقیر اینجا یک مثالی بزنم در رابطه با تغییر پارادایمی که به نسبیت عام انجامید که یحتمل در کتاب ساختار انقلاب علمی کوهن نیز آمده است هر چند که بنده خود کتاب را ندیده ام و فقط خیلی بصورت اقل کمی هم راجع بدان شنیده ام و خوانده ام. این مثال را یحتمل پرفسور رضا منصوری هم خیلی بپسندند آنطوری که در اولین ویدئوی کلاس نسبیت عامشان نیز مطرح می فرمایند که چطور تاثیر مکانیک ارنست ماخ هم باعث شد که اینشتن به فکر نسبیت عام بیافتد. یحتمل اگر از لحاظ تاریخی به کتاب ماخ بنگریم، متوجه می شویم که همانند کتب نسبیت عام خیلی هم از مفاهیم هندسه ی دیفرانسیلی که در اینگونه کتب استفاده می شود هم وارد نمی شود و بلکه خیلی هم فرمولهای ریاضی اش آنطور وسیع هم نیستند تا جایی که وقتی حالا بخواهیم این گرانش را کوانتومی هم کرده و آنرا با مدل استاندارد فیزیک هم ادغامش کنیم مجبور می شویم که لاگرانژیش را در حد یک صفحه ی پر بنویسیم البته اگر گروه های کوهمولوژی مسئله ی ما هم مانع خیلی نشوند که حتی از نوشتن آن هم مجبور شویم خودداری کنیم! ولی نکته اینجا این است که یک مرتبه یک تغییر پارادایمی گویا رخ می دهد که مسئله ای که خیلی هم فرمولیزاسیونهای ریاضی معادله ای ندارند و بلکه بیشتر به حرف هم در کتاب ماخ تفسیر شده اند یک مرتبه پر می شوند از معادلات و فرمولهای ریاضی و هندسی و .... و صد البته هم اگر مقالات ریاضی فیزیک ادوارد ویتن و حتی کامران وفا را هم مثلاً مطالعه کنیم، مشاهده هم می کنیم که علاوه بر فرمولهایی که به کار می برند کم هم حرفهایی که علاوه بر فرمولهاشان است هم ندارد و مقالاتش بلکه به 100 صفحه و بلکه حتی 400 الی 500 صفحه هم می رسند و .... ولی بنظر می رسد که آلبرت اینشتین در فرض بفرمایید که اصل هم ارزی مربوط به نظریه ی نسبیت عام یک چیزی را از مکانیک ماخ گرفته است که وقتی با نسبیت خاص هم ادغام می شود برای خودش یک مرتبه یک حالت جادویی را گویی پدید می آورد که حالا هنوز وارد مدل استاندارد ذرات فیزیک و بلکه ابرتقارن هم خیلی به این صورتهای پیشرفته ترش نیز و بلکه حتی وارد نظریه های خانوادگی ریسمانها و .... هم نشده ایم و لذا بالاخره ما اینجا همانطوری که با تغییر مشاهده گرهایمان هم تغییراتی در انواع انحناهای فضا-زمانی هندسی فضاهای مینکوفسکی و بلکه (آنتی-)دسیتری و دیگر جوابهای معادلات اینشتین خواهیم داشت، یحتمل بعضی تا آنجا هم پیش بروند که بفرمایند هر قلبی نیز با قلوب زمینی و آسمانی به نوبه ی خود نیز مواجه می شود و یکدیگر را درک می کنند و .... حالا دیگر پارادایم هندسه ی ناجابجایی و بلکه برنامه ی هندسی لانگلندز هم چطور وارد می شوند ما یحتمل بعضی ایراد هم کنند که هر دفعه خیلی طوطی واری از آن رد می شویم و ...! چرا که بالخره مقصد ما هم همین است که زودتر هم از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی نیز به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه اجتهادی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر نیز میل کنیم. ولی عرض بنده ی حقیر این است که نه تنها کتاب ماخ و بلکه بعضی کتب پیشرفته ی فیزیکی هم بیشتر سرتاسر حرفی هستند تا فرمولی و فقط چنین چیزی محصور به امثال کتب توپولوژی جبری اسپانیر و بلکه پایان جهان از منظر اختر فیزیک کتی مک هم نیست هر چند که کاترین مک مقالاتی دیگر هم در آرکایو دارد که حالا ما اینجا خیلی نمی خواهیم واردش هم شویم.

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿یس: 60﴾

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

اللّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَذُرِّیَّتِهِ وَشِیعَتِهِ ، وَرَعِیَّتِهِ وَخاصَّتِهِ وَعامَّتِهِ ، وَعَدُوِّهِ وَجَمِیعَ أَهْلِ الدُّنْیا ماتُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ ، وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ ماأَمَّلَهُ فِی الدُّنْیا وَالآخرةِ ، إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیٍ قَدِیرٌ

 

ترجمه تحت اللفظی: بار خدایا باو عطا فرما در حق خود آن بزرگوار و ذریه ی او و شیعیانش و رعیتش و خاص و عام دوستانش حتی دشمنانش و تمام اهل دنیا عطا کن آنکه موجب روشنی چشم و شادی روح اوست و او را به کاملترین آرزویش در دنیا و آخرت برسان که تو بر هر چیز که خواهی قادری 

 

 

 

بنده ی حقیر چند وقت پیش در حول سالروز شهادت شهید فخری زاده داشتم برنامه ی ثریا را در صدا و سیما می دیدم و یکی از میهمانان از قول شهید فخری زاده یحتمل بود که فرمودند که اسحاق نیوتن همزمان ملا صدرا بوده است و اگر ما از آن موقع درست به حرکت جوهری در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی پرداخته بودیم، آنگاه از غرب و شرق هم در علوم طبیعی و امثال ریاضی فیزیک و فلسفه و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های  حمیدی مجیدی فقهی هم جلو زده بودیم. و حالا اینکه چرا چنین چیزی محقق نشد و بلکه دانشجویان ما دیر هنگامی است که باید بروند به شرق و غرب تا علوم جدیده و مدرن را یاد بگیرند و آنگاه آیا حتی برگردند و در دانشگاه های خودمان هم همانهایی را که یاد گرفته اند را باز آیا درست هم یاد گرفته باشند که درسش دهند و بالاخره در صحنه ی بین المللی هم آنگاه حرفهایی برای زدن داشته باشیم؟ این یک سوالی است که نه فقط هم در علوم طبیعی و ماوراء الطبیعه و بلکه علوم وحیانی هم باید دنبالش گشت و بلکه همین را در مکاسب شیخ انصاری هم می توان یافت که بابا دنبال کاهن و منجم باشی و امثالهم هم نروید چرا که بالاخره یک مکاسبی هم داریم که از مکاسب محرمه است در اسلام! و حرمت این مکاسب از همین نوع است که وقتی نمازگزار تکبیرة الاحرام را بر زبان خود جاری فرمودند آنگاه دیگر همینجوری هم نمی توانند به دلخواه خود از احرام در حال نماز بودن خارج شوند مگر اینکه در موقعیتهایی اضطراری که در کتب فقهی هم شرحش آمده است و .... مثلاً اگر یادتان هم افتاد که لباس نمازگزار هم پاره است یحتمل هم دیگر نمازگزارها آنگاه به او تذکر دهند که چرا لباست پاره است و خجالت هم کشید و خواست وسط نماز برود عبایی قبایی چیزی بیابد بیاندازد روی دوشش، این دیگر بعد از تکبیرة الاحرام جایز هم نیست؛ یک مسئله ی حیاتی که اتفاق نیافتده است و مثلاً جان دیگری یا حتی خودش هم در خطر نیست که بخواهد نمازش را بشکند و عبا و قبا بدوش بیاندازد و ....

خوب، تا اینجا درست شد؟! بله، ولی اینجا اگر ما کاهن و منجم و ستاره شناس را هم تحریم کردیم و آنها هم ما را تحریم کردند و اما در عین حال اتفاقی هم که افتاد ما دنبال مسائل غیر عادی که در علم و طبیعت و بلکه در ماوراء الطبیعه هم ممکن است یحتمل رخ دهند نرفتیم ولی همانهای دیگران هم رفتند و بلکه از یک مدل ریاضی به مدلی دیگر هم مهاجرت کردند و حتی هایپر مدلها و ابر مدلها و حتی بر حسب نیاز هایپومدلهایی هم ساختند و بدانها پرداختند و ما را هم دنبالشان کشاندند، خوب آنگاه دیگر نفرمایید که اینها را هم از روی کاهنی و منجمی و ستاره شناسی و بلکه کیهانشناسی کفرآلودشان هم کرده اند و ما را معلوم است که مثل معاویه هم که حضرت امیر المومنین علی ابن بیطالب فرمودند که ما آن زرنگیها و خدعه های او را هم نمی پسندیم و نمی خواهیم و لذا اگر ما هم قرار بود مثل او می بودیم از او خیلی هم بهتر می شدیم؛ و آنگاه اینجا این اشکال هم هست که پس خد العلم و الحکمة حتی من المنافقین و الکفار چه می شود؟

یک وقت هست که سالک الی الله دارد بدنبال نظریه های علمی طبیعی و ماوراء الطبیعی هم سعی و تلاش و تحقیق می کند و آنگاه باید سعی هم کند که آنها را با طبیعت و خلقت خدا هم ببیند که چقدر نیز تطبیق می یابد؛ ولی یک وقت هم هست که خدای خالق هستی خودش می آید سراغ سالک الی الله ای که طالب علم است و بلکه شاگرد و دانشجو و طلبه ای هم هست که دارد از صفر بسمت  الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را طی می کند و این خود خدا هم هست که نزد او می فرماید یا اینی است که من دارم به تو می گویم یا اینکه حواست را خوب هم جمع می کنی چرا که از رگ گردن هم به تو یادت نرود که نزدیکترم ها و بلکه پایان جهان و بلکه معاد نه فقط تو و بلکه همه و همه هم دلت بخواهد یا نخواهد دست من است؟! و حالا برو بلکه آدم هم شوی! حالا شاگرد و دانشجو و طلبه ای که می خواهد هم از صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب متعالیه ی اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسند یا لااقل بسمت آنها میل هم بفرمایند، تکلیفش در محاسبات خود چیست؟ آیا می تواند بگوید که یا خدا تو را به علی هم که شده صبر کن ببینیم چطور هم ما می توانیم از گیر این کمونیستها و امپریالیستهای عالم که ما را بدجوری هم خفتمان کرده اند خودمان را چطور هم خلاص می کنیم و آنگاه بلکه به محاسبات عددی معادلات دیفرانسیل خود که یحتمل آیا در برنامه ی هندسی لنگلندز هم کاربردها داشته باشند بپردازیم و بلکه آنها را با مدل استاندارد ذرات فیزیک و هندسه ی ناجابجایی هم ادغامش چطور کنیم و .... نه خدا برای ما اینجوری صبر می کند که ببینیم چطور می خواهد از آسمان آیا باران برایمان بفرستد و نماز باران استسقائمان را هم بلد نیستیم و نه همین نظریه پردازان انواع مدلهای گوناگون هایپری و هیپویی نیز می نشینند ببینند آیا ما بالاخره می آییم شاگردشان شویم یا خیر؟ و بلکه حتی یک بنده خدایی هم پیدا نمی شود که یک وقت برای شما از دکتر پوست بگیرد که ببینید آیا قانقاریا است که در آینده منتظر شما است یا اینکه یک کمی کرم و کرم پودر هم باید به پوستتان بمالید و زیبایی اش را بهتر هم حفظ کنید و مسئله خیلی هم قانقاریا نیست؛ یحتمل بهتر است خیلی هم دو زانو هنگام نماز ننشینی و فشار روی پنجه های پایت خیلی هم نیاوری و .... هواست را بهتر هم جمع کنی که داری چه می کنی و یحتمل هم برو دکتر بلکه بهت پیشنهاد هم کرد که روی صندلی بنشین هنگام نماز و .... حالا اتفاقاً بنده ی حقیر خیلی هم دلم می خواهد هم درمان نیتچه و وقتی نیتچه گریست را هم بخوانم و ببینم نظر ایروین یالوم علاوه بر فروید و کارل گوستاو یونگ و یحتمل هم اریک فروم و حتی هریس و هریس و سپیده حبیب و پونه مقیمی و سعید فضلی عنایتی و ...  هم چیست؟ ولی به هر حال، مسئله این هم هست که وقتی می خواهیم در نهایت زاویه ای را که قرار است تغییری در آن ایجاد هم کنیم که زمین و آسمان و اجرام سماوی و زمینی و دریایی و زیر دریایی را هم همه و همه را چقدر به هم متصل می کند و آیا ما را نیز چقدر از صفر به الفهای بینهایت اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سوق می دهد یحتمل هم لازم است که به سایز هایپو و هایپر سیاه چاله هایی که آیا چقدر هم از حدود ابر سیاه چاله ای گذشته اند و آیا قرار است کوچکتر هم شده یا باید بلکه بزرگتر هم شوند و بر دیگر ستارگان و حتی حرکات زمین ماه خورشید هم چه تاثیراتی خواهند گذاشت نیز توجه شوند و بلکه کیهانشناسیهای خود را خود را خیلی هم سعی نکنیم از نظریه های اطلاعاتی دیجیتالی و بلکه کوانتومی مبنی بر منطق ریاضی رایانه ای صفر و یکی هم شروع کرده و آنگاه آیا بتوانیم هم به مدل استاندارد ذرات فیزیکی هم رسیده و ادامه داده تا همینطوری سطوح مختلف را هم طی کرده و آیا مثلاً نظریه های کیهانشناسی را هم بتوانیم نقد کنیم و.... مسئله همین است که حالا اگر یک کاهنی هم یک چیزی از دهانش پرید که معنایش این نیست که او هم مثل حافظ قرآن را به چهارده روایت حفظ است با اینکه رندی اش را هم حفظ کرده و از شراب و می و رقص و آواز و مطرب و ... هم خیلی نظرات مهمی دارد و ... تا قبل از اینکه مونیتورم را بدهم تعمیر دیگر هی رنگ عوض نمی کرد ولی حالا این را هم خوب یاد گرفته! خیلی هم دیر شد و همه رفتند، دیر شد دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز ولی واقعاً هم بنده ی حقیر به این فکر افتادم که چرا در صلوات بر حضرت صاحب الامر هم نیامده است که همه ی شیاطین را هم از دم شمشیر رد می کند و بلکه حسابشان را همه وهمه را می رسد و بلکه فقط به منبرها و منبریهای بنده خدا هم گیر داده است و ....؟! یحتمل همینها هم هستند که مادرمان حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها را از همه بدتر هم معرفی می کنند همین منبریهای نادان چرا که همین یک مسئله را هم حساب کنید که آیا چطور هم مهر و وصیت آن حضرت این است که روز قیامت هم شیعیانش را شفاعت می فرمایند و حال آنکه بنا هم بر این است که حتی یک گناه صغیره هم اگر سالک الی الله کرده است و آخوندهای ما که از آن نمی گذرند (و برای همین هم هست که می فرمایند بی خودی نیایید مثل ادیان دیگر نزد ما یک وقت اعتراف به گناه کنیدها!) هر چند که خدا هم از آن بگذرد و از دنیا هم رفته است بازماندگانش هم سعی کنند بجای او از خدا طلب مغفرت کنند برای او و ... باز ببینید چطور بعضی دو زاریشان نمی افتد که بابا مسئله آخوندهای بنده خدا هم نیست فقط و بلکه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهارت را هم دریاب و سعی کن به اجتهادت هم برسی و حتی منطق ریاضی ات را هم الی کیهانشناسی و الی ما شاء الله مدلهای ریاضی و فیزیکی و حتی ماوراء الطبیعه تکمیل هم کنی و ...!  اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿51﴾
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ﴿52﴾ سوره مبارکه القلم

 

بنده ی حقیر داشتم یک چیزی شبیه این مسئله می نوشتم که یک مرتبه ارتباطم نمی دانم چه شد که با وبلاگ قطع شد. گاهی اوقات خیلی بی هوا هم یک مرتبه ارتباط ات قطع هم می شود.

و آن چه بود که داشتم می نوشتم؟ در روانشناسی های مدرن یحتمل خیلی تاکید هم می شود آیا تو در سرت صداهایی هم می شنوی؟ کانه اگر کسی صدایی هم بشنود، این مسئله ای است مشکلزا. البته این را فقط بعضی بر منبر هم می فرمایند که چطور یحتمل یک کلاه نمدی ما ممکن است به پیش نمازش ایراد هم کند که تو وقتی داشتی نماز می خواندی داشتی به وسیله ی نقلیه ات هم فکر می کردی که مثلاً چطور آنرا بفروشی و ....؛ و لذا بنده هم نماز دوم سفره ام را باز کردم و دارم نان و پنیرم را می خورم و نمی آیم هم پشت سرت به نماز بایستم. خوب، این یک وجه قضایا هم هست که یک بقول معروف کلاه نمدی هم می تواند چنین کند سوای اینکه شیخ حسنعلی نخودکی هم از این کارها توانایی اش را داشت و بلکه دیگر این هم مسلم است که جبرئیل امین حتی برای پیامبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم از خدا هم وحی می فرستاد که همان هم اساس قرآن کریم است.

عرض بنده ی حقیر ولی اینجا است که روانشناسی و روانپزشکی مدرن چنین چیزی را حالا یا نفی می کند یا نمی کند، ولی به هر حال اینکه کسی در سرش صداهایی را بشنود را غیر عادی می شمارد و بلکه نوعی روانپریشی هم آنرا به حساب بیاورد. البته اینکه بنده ی حقیر بنشینم اینجا و حرفم را با وبلاگم هم بزنم و دیگران هم از آن باخبر شوند را یحتمل کسی و از جمله خصوصاً هم روانشناسان و روانپزشکان خیلی اشکال هم نفرمایند و بلکه توصیه هم کنند چرا که لااقل بطور پتانسیل هم می تواند خود نوعی رواندرمانی و روانکاوی و خود درمانی هم باشد. اقل کم، تا یک حدودی هم می تواند چنین باشد! مثل این است که در برنامه ی تلویزیونی سوره که چند روز پیشها بنده می دیدم بحث علاوه بر اینکه راجع به التقاط بود همینطور هم اشاره ای به دولت دینی و دین دولتی هم شد که چطور با هم تفاوت نیز دارند. ما دولت دینی را مطلوب می دانیم و نه اینکه دین دولتی هم خیلی مطلوب باشد؛ بدین معنا که اگر دولتی مشروعیتش را از دین بگیرد ولی کارهایش هم دینی نباشد و بلکه مملو از فساد و تبعیض و زورگویی و قدرتنمایی هم باشد، این را فقط یحتمل خود دولت بپذیرد ولی مردم نمی پذیرند. البته یک جاهایی قدرتنمایی و اعمال فشار حتی بر مردم تا جایی که منجر به جنگ هم شود موجه شمرده می شود خصوصاً آنجاهایی که به اسم امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه ترویج اسلام ناب محمدی هم چنین باشد. 

یک دلیل مهمش این است که دین فقط بصورت یک فرستنده ی مثلاً دستورات خشک و غیر موجه عمل نمی کند و بلکه آنچنان روحی را هم در بر می گیرد که گیرنده های چنین دستورات دینی ای حتی از جان و مال خود هم مایه گذاشته و بلکه تا پای شهادت هم پیش رفته و بلکه شهید هم می شوند. و اما یک مسئله ی عقلانیتی هم هست که در شرح جنود عقل و جهل امام جعفر صادق علیه السلام و شرح آن در کتاب امام خمینی هم آمده است که یک عقلانیتی هم هست در درگیر کردن احساساتی مثل شنیدن و دیدن و بلکه ترس و شجاعت و غیرت و خشم و غضب و کنترل شهوات و .... و لذا این را فقط در اسلام مطرح نمی فرمایند و یک نمونه اش را هم در داستان خشم و هیاهوی ویلیام فالکنر می بینیم که یک صبغه ی دینی عجیبی هم دارد چرا که یک روایت از داستانی را به چهار گونه ی مختلف از زبان چهار نفر هم بیان می کند. ولی این کتاب از لحاظ روانشناسی هم یحتمل کتاب مهمی است و بلکه دارای نکات مهمی از جمله از لحاظ آموزش و پرورش و تربیت هم هست که حالا خیلی هم وارد بحثش نمی شود که چطور هم ممکن است حتی در آموزش عالی کسی چطور هم شکست بخورد؛ آیا مسئله ضعف در استعداد یا اخلاق است یا چیست؟

عرض بنده ی حقیر اینجا است که بالاخره ممکن هم هست که کسی صداهایی در سرش می شنود و خیلی هم سعی کند که عقلش را خیلی خوب هم بکار بیاندازد که با این وجود و خصوصاً با استفاده از این قابلیتی هم که در خود می بیند که صداهایی را هم می شنود را به نفع خود استفاده برد؛ ولی نهایتاً هم بیش از هذیان گویی به بیش از آن نتواند کاری انجام دهد. خصوصاً اگر ما پیغمبری و بلکه امامی هم داشته باشیم که معروف است که در جبهه ی مستضعفین عالم هم تشریف دارند و برای آنها است که تلاش می کنند، خوب اینجا اولین ناباوری هم که می تواند شروع شود همین استکبار جهانی خودمان است دیگر. ولی این معنایش این هم نیست که آنگاه خود مستضعفین هم که دارند زیر فشار استکبار و مثلاً همین تحریمها هم له می شوند نیز یادشان برود که بالاخره برای چه هم بوده است که داشته اند مقاومت می کرده اند و بلکه پارادایمها و آزمایش مدلهای تلفیقی گوناگون به هایپر مدلهایی و حتی ابرمدلهایی را هم دیگر توجه نفرمایند و همانا حرف هم بشود حرف توماس کوهن خودمان که حالا فرض بفرمایید که چطور هم مکانیک نیوتنی کلاسیک تغییر شکل داد به مکانیک هامیلتونی یا لاگرانژی یا حتی بعداً به مکانیک کوانتومی و گرانش و حتی ابرگرانش و ریسمان و ابرریسمان و .... ولی این هم یحتمل برای خودش مسئله ای است که حالا آیا ما با پدیده ای مثل نسبیت عام و نتیجه ی سیاه چاله ها از آن، باز هم با این پدیده ی سیاه چاله های ابرسنگین یا ابرجرمدار هم طرفیم یا اینکه یحتمل هم از یک جاهایی به اینطرف جرم سیاه چاله ها تشخیص هم داده می شود که نخیر؛ بعید هم نیست که هنوز ما در نظریه هایمان به سیاه چاله هایی حتی بزرگتر و بلکه جرمدارتر هم خیلی احتیاجی نداریم و یحتمل هم سیاه چاله هایی را که جرمشان از آنچه که باید باشند هم در حال بقول معروف آب رفتن هستند و جرمشان دارد تحلیل هم می رود و کمتر هم می شود را احتیاج داریم و بلکه باید هم دنبالشان بگردیم و نه اینکه حتی برویم دنبال آن سیاه چاله ای که همه چیز را در عالم هم می بلعد و در خودش حل می کند و ..... یک وقت نکند که افق این سیاه چاله های خیلی عظیم الجثه یا حتی مثلاً حتی نه خیلی سیاه چاله ها و بلکه حتی هم چاله هرزهایی خود ما را هم در روی زمین در بر بگیرد و کشتی تایتانیکی غرق هم شوند و حال آنکه ما هنوز شروع به ساختن کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود هم نکرده ایم و بلکه فضاپیماهایمان خیلی هم وارد هوا فضا نشده اند و حتی همینطور هم راجع به دیگر سفینه هایمان در مورد کشتیها و زیر دریاییها و ...؟

خلاصه عرض بنده ی حقیر اینجا است که پیغمبر اکرم و ائمه ی اطهار برای تربیت مسلمانان و مومنین بسیاری هم از عقل خود مایع می گذاشت و بلکه از علوم وحیانی هم کمکها می گرفت و این در حالی است که روانشناسی جدید و حتی مشاوره های حوزوی و دانشگاهی هم چقدر از خود مایع می گذارند و بجای اینکه فقط دستور دهند که باید چنین کنی و چنان نمایی و بلکه مثلاً من خوبم تو خوبی بعد از اینکه مریض دچار مشکل هم شد، آیا حتی وارد این بحث هم می شوند که بالاخره قول زور و سخن باطل و بلکه هذیان هم اصلا کدام است و چیست؟ و بلکه آدم سالم را هم مریض می کنند و آنگاه یحتمل آیا بفرمایند که ما ممکن است دوای درد تو را در روانشناسی و روانپزشکی و روانکاوی و امثالهم هم بتوانیم بیابیم و بلکه حتی به او به عنوان یک دیوانه و بهلولی هم که ارزش ندارد جواب او را بدهند هم می نگرند کانه دارد ادای حضرت موسی (علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیهم السلام) ای را هم در می آورد که جرات هم حتی ندارد که با فرعون طرف شود و .... بعضی فکر می کنند که گوساله پرستی این است که گوساله را بیاورند جلوی معبد گوساله پرستان و یحتمل هم شروع کنند به نوازش و مهربانی با او؛ البته یک فرقه هایی که خیلی هم عرفانهای پیشرفته خود را بدانند و حتی از خدا و پیغمبر اسلام هم زده اند بالاتر را هم داشته باشیم که چنین هم کنند! خدا آخر و عاقبت همه ی ما را بخیر هم کند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿ابراهیم: 41﴾

رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارًا ﴿نوح: 28﴾

 

 

یگ بحثی می تواند رخ دهد که سالک الی الله آیا چقدر هم احساس می کند و بلکه درک هم می نماید که پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا علیها السلام و ائمه ی معصومین علیهم السلام پدران و مادر و والدین او هستند! یک بحث اینجا این است که آیا صرف احساسات هم مهم است؟ بحثی دیگر این است که آیا چقدر هم با عقل می توان فرض بفرمایید برای والدین خود حتی بعد از اینکه از دنیا هم رفته اند طلب مغفرت بفرمایید؟ این درست هم هست که ما در نماز والدین یا حتی در قنوت هم به عنوان دعا برای والدین از آیه ی 28 سوره مبارکه ی نوح نیز استفاده می کنیم ولی معمولاً هم قسمت پایانی آیه را یعنی ولا تزد الظالمین الا تبارا را دیگر وارد دعای قنوت و نماز نمی کنیم.

یک بحث دیگری هست که حتی در تفسیر المیزان هم بدان می پردازد و آن اینکه فرق بین نبی و رسول چیست؟! یک تعبیر خیلی کوتاهی در حد یک کلمه ای می فرماید که نبی یعنی گیرنده و رسول یعنی فرستنده! بنده ی حقیر را یاد مسائل مربوط به جذب (absorbtion) و گسیل (emission) در تابش و تشعشعات هم می اندازد. حالا ما خیلی هم نمی خواهیم وارد درستی یا نادرستی این تعبیر وارد شویم، ولی به هر حال یک نکته ای که خیلی هم قابل تامل است اینجا و بلکه بسیار هم جای بحث دارد این است که نبی و رسول یحتمل یک شباهتههایی داشته باشند ولی خیلی هم مانند گیرنده و فرستنده های رادیویی و تلویزیونی هم نیستند که امواجی را از فرستنده می گیرند و به گیرنده ها می فرستند و آنها هم امواج را دریافت می کنند. اینجا در امواج رادیویی و تلویزیونی واقعاً هم مسئله ی احساسات در صرف امواج درگیر نیستند هر چند که خود برنامه های رادیویی و تلویزیونی هم یحتمل بتوانند حتی شنونده ها و بیننده ها را بگریانند یا بخندانند یا بالاخره یک جورهایی هم احساساتشان را درگیر کنند که آنها بنشینند تا مدتی برنامه های آنها را ببینند و بشنوند و .... ولی یک مسائل منطقی عقلانی هم پشت همین امواج است که حالا چطور هم فرستنده می فرستد و بعد گیرنده هم آنها را دریافت می کند و بلکه اینها فرمولهای ریاضی فیزیکی هم دارند.

و اما حالا مسئله سخت می شود که بالاخره فرمولهای نبی و رسول هم کدامند؟ و بلکه حتی الان هم بعد از قرنها که می گذرد چطور با حضرت نبی الله و رسول الله اکرم سالک الی الله ارتباط هم برقرار می تواند کند؟ و چقدر هم می توان با آن حضرت یا حتی حضرت فاطمه ی زهرا هم ارتباطات حتی تربیتی هم برقرار کرده و بلکه قابلیتهای تربیتی خود را هم با آن حضرات ارتقاء دهیم؟ نکته ای که اینجا قابل بحث است این است که فرستنده و گیرنده های رادیو تلویزیونی به شنونده و بیننده هایشان لااقل مستقیماً هم نمی فرمایند که بابا مثل اینکه پس کله ات صاف شده است ها! مواظب هم خیلی باش! و اما والدین یحتمل چنین چیزی را مستقیماً هم نفرمایند که بچه بگیر بنشین مگر پس کله ات صاف هم شده است؟! ولی بجایش اگر متوجه چنین وضعیتی هم در فرزند خود شوند، شدیداً هم یحتمل نگران می شوند و حتی سعی هم می کنند هر کاری که از دستشان برمی آید بکنند که او را از این وضعیتش نجات هم دهند! این یک نکته ی تربیتی بین والدین و فرزندان است که یقیناً علاوه بر اینکه مملو از عقلانیت هم هست ولی در عین حال مملو از احساسات پر شور و گداز بین دو طرف هم می تواند باشد در صورتی هم که بتوان حدود بین انرژیهای بالا و پایین ماورای بنفش و مادون قرمز را هم رعایت کرد و بین طرفین والدین و فرزندان اجازه هم نداد که پس کله ی کسی هم حتی سر سوزنی هم صاف شود!

ولی نکته ای که در حضرت نبی الله اکرم و رسول الله گرامی محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم نیز مطرح است این است که در ارتباطات انسانی با دیر انسانها چطور آنها را می تواند مورد تاثیر هم قرار دهد حتی بعد از این همه قرنها و سالها که از حضور آن حضرت و بلکه 14 معصوم هم می گذرد؟ یعنی شما توجه هم بفرمایید که چقدر وسایل ارتباطات جمعی مختلف را بشر ابداع هم کرده است که پیام خود را بتواند به دیگران هر چه بهتر هم برساند؟ ولی در همه و همه ی این پیام رسانیها چقدر هم ما پیامهای خدا و رسولش را شاهد و ناظر هم هستیم؟ یعنی ما آن قدرت پیام رسانی حضرت رسول اکرم و ائمه ی اطهار را هم خیلی در بین خود نداریم؛ ولی به هر حال، این را هم می توان مشاهده کرد که هنوز هم مستضعفین عالم یک جور دیگری با هم یحتمل ارتباط برقرار می کنند که می تواند غیر از آنی هم باشد که استکبار هم راه های دیگری را نیز دارد که آنها ندارند. نکته اینجا این است که همانطوری که حضرت رسول الله اکرم نیز حتی المقدور سعی می فرمودند که رسالت خود را جهانی فرموده و بلکه تا آنجا که می شد استکبار و همه ی مردم عالم را نیز به اسلام دعوت می کردند، همانطور هم امروزه روز مستضعفین عالم نیز باید چنین کنند و از همه ی راه های نرم و سخت هم که شده همه و همه ی انسانها را به اسلام دعوت کنند! و لذا اینجا است که ماورای گیرندگی یک فرستندگی هم مستضعفین عالم نیاز دارند که همزمان هم جذب کند و هم گسیل داشته باشد؛ اینجا بسیاری نکات ظریفی نهفته اند که اصلا مرزهای بین علوم وحیانی و علوم عقلانی هم کدامند؟ و بلکه کجاها هم دیگر انسان از مرزهای عقلانی هم گذشته است و بقول معروف دیگر قات هم زده است و مسئله بسمت قاطیغوریایی شدن هم دارد پیش می رود و ....

اینجا ما بهتر هم هست که خیلی وارد اینجور بحثها هم خصوصاً در کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود نشویم هر چند هم که گوشه ی اتاق خود هم بنظر بعضی برسد که خیلی هم داریم درجا می زنیم! و الا مسئله را خواهی نخواهی بعضیها یحتمل سعی هم کنند که مخصوصاً از روال عادی و عقلانی اش هم خارج کنند و چرا که عقلش هم به این چیزها خیلی قد نمی دهد ولی خیلی هم می خواهد خود را خبره و نخبه هم نشان دهد و مخصوصاً یک ایرادها و اشکالهای خیلی خنده داری هم می گیرد که به عقل جن هم نمی رسند! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ ﴿الصافات: 130﴾

 

سَلاَمٌ عَلَى آلِ یس اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اَللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اَللَّهِ وَ دَیَّانَ دِینِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَلِیفَةَ اَللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اَللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ

 

اَللَّهُمَّ اِجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اَلْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ وَ اَلْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ وَ اَلْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ اَلسَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ

 

 

یک قسمتی از مسائل ما در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی همین است که به گفته ها و شنفته هایی که یحتمل رخ می دهند درست توجه هم نمی کنیم و حالا می خواهد این گفت و شنفتها در نه یک مسجدی و بلکه در معبدی هم باشد! بالاخره آیا دارد تبلیغ می کند که این فرعونی را که ما حتی خدایی او را هم داریم در این معبدمان تبلیغ هم می کنیم هم اویی است که تو می گویی همان خدای توحیدی ات است یا خیر؟! اینجا مسئله این است که  مسائل مربوط به توحید و رسالت و امامت و بلکه معاد و عدل الهی در کتاب الله قرآن مجید برای همیشه ضبط هم شده است ولی معنایش این هم نیست که دیگر اینجا اگر دارید از یک چیزی خیلی مهمی یا بنظر خود نویسنده خیلی مهم هم باشد آنگاه وبلاگ یه هوی هم پاک نشود و بلکه یحتمل ریایانه هم ریستارت نشده و حتی برق هم نرود و .... یا حتی در کلکیوم هم نه میکروفون دارید و نه کسی سوالهای شما را خیلی مستقیم و بلکه حتی غیر مستقیم هم جواب دهد.

 ولی قسمت نرم و سخت مسائل ریاضی فیزیکی را هم ما می آییم در یک کات اف هایی بازبهنجارش اش می کنیم چرا که اصلا وارد نظریه های حکمتهای الهی هم نمی شویم که بتوان در آنها به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ی اجتهادی و حضرات مراجع آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم یا حتی لااقل به آن سمتها هم در حدود بینهایت میل کنیم. و لذا مسائل ریاضی فیزیکی و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم برای ما سختتر از حکمت الهی جلوه می کند چرا که به آن حدود از الفهای بینهایت هم نرسیده ایم و لذا مثلاً کارخانه های هواپیماسازی مسافربری هم یحتمل ابهتش ما را که در گوشه ی اتاقمان نیز نشسته ایم و داریم کارمان را می کنیم هم می گیرد و حتی در این مسائل جانبی هم یحتمل گیر کنیم که حالا اگر ما آمدیم این هواپیماها را هم فرضاً ساختیم و یکی آمد کاربری آنها را از مسافربری هم تغییر داد و آنها را کرد هواپیماهای جنگی آنگاه چه خاکی بلا نسبت توی سرمان کنیم؟! لطفاً التفات بفرمایید!

عرض بنده ی حقیر این هم هست که آن اسلام ناب محمدی را که در کتاب الله قرآن مجید هم آمده است و از حضرت رسول به امیر المومنین و ائمه ی اطهار هم به ارث رسیده است و تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف تا روز قیامت هم ادامه دارد را درک کردن و گمراه و منحرف و متوهم هم نشدن مشکلدار می شود چرا که از جمله هم نرمی و سختی مسئله هم در درک فرمولهای ریاضی و تصویر و صوتی که در کلاسهای درسی دانشگاهی و بلکه یحتمل هم حتی حوزوی به ما می رسند را در میدان عمل نمی توانیم درست درک کنیم و بلکه مردان میدان را هم در عمل حتی آیا چقدر نفی نکنیم و تبلیغات منفی دشمنان هم ما را سر جایمان ننشاند؟ و لذا باید هم از همه ی این موانع بگذریم تا برسیم به آن حکمت الهی ای که حتی فرض بفرمایید از جمله هم کارخانه های هواپیماسازی مسافربریر و جتهای جنگی هم از آنها نتیجه می شوند یا خیر؟ یعنی انگیزه های این بنده ی حقیر هم برای اینکه فرض بفرمایید که می خواهم خیلی هم به خوش گذرانیهای خود هم با هواپیماهای مسافربری اسکورتهای جتهای جنگی حول همین هواپیماهای مسافربری ام بسنده کنم و بلکه انگیزه های دیگری را هم در آنها درک نکنم؛ خوب آیا همه وهمه نخواهند گفت خدا را شکر که نتوانست هم این انگیزه هایش را عملی هم کند و می توانیم اقل کم یک نفس راحتی هم بکشیم و الا که همان هم برایمان مشکلزا می شد و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

 

سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ ﴿الصافات: 130﴾

 

سلام علی آل یاسین

 

یَا دَائِمَ اَلْفَضْلِ عَلَى اَلْبَرِیَّةِ یَا بَاسِطَ اَلْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ یَا صَاحِبَ اَلْمَوَاهِبِ اَلسَّنِیَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیْرِ اَلْوَرَى سَجِیَّةً وَ اِغْفِرْ لَنَا یَا ذَا اَلْعُلَى فِی هَذِهِ اَلْعَشِیَّةِ

 

 

بنده ی حقیر داشتم شدیداً وارد توضیح اینکه معنای التقاط چطور می تواند مسئله ای مشکلزا شود بحث می کردم که یک مرتبه هم ارتباطم با وبلاگ بطرز خنده داری قطع شد و حال آنکه بنده ی حقیر فکر می کردم خیلی هم خنده دار است که دارم به این قشنگی حرفم را می زنم و التقاط را هم توضیح می دهم. یک جایی مسئله ی روانشناسی و بلکه روانپریشی هم وارد قضایا می شود و مسئله می تواند هم برگردد به اینکه به غلط سالک الی الله تشخیص می دهد که بر علیه او یحتمل توطئه ای هم شده است یا به غلط هم سالک الی الله تشخیص می دهد که کار او صحیح است ولی در حقیقت او دچار روانپریشی هم شده است!

حالا یک جایی شما این مسئله را دارید که پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را هم مجنون خطاب می کرده اند و یحتمل هم اینکه به آن حضرت وحی هم می شده است مزید بر علت بوده است. ولی این هم که دارید بنظر خودتان لااقل درست هم استدلال می فرمایید و یک مرتبه ارتباط هم قطع می شود انگار که یکی دارد می گوید که دیگر از این کارها نکنیها!!! این هم نوبرانه است.

به هر حال، بنده ی حقیر داشتم از این هم بطور خلاصه تر می گفتم که شما یک وقت هست که یک امر التقاطی ای دارید در مسائل ریاضی فیزیکی و از آن طرف هم مسائل مربوط به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که میل به حکمت الهی هم سعی می کند داشته باشد و حال آنکه ریاضی فیزیک دقیقاً هم چنین نمی کند و بلکه حالا یحتمل وارد فلسفه هم می شود. مثالش هم همین است که شما در ریاضی فیزیک به وحی و حتی اینکه آیا کسی صداهایی را در ذهنش می شنود؟ و آیا حتی شنیده هم شد که کسی پس کله اش صاف شده است و او هم آمد و با گوینده ی چنین سخنی دست هم داد؟ به این نوع از سوالات اصلا کاری ندارید هر جند که نوع این سوالات در روانشناسی و پدیدار شناسی روح هم می تواند مطرح باشد و نه در ریاضی فیزیک و بلکه پدیدار شناسی فرض بفرمایید مدل استاندارد فیزیک. ولی شما در پدیدار شناسی مدل استاندارد ذرات فیزیک نیز آنجاهایی که مدل استاندارد و حتی ابرتقارن هم خیلی نمی توانند پدیده ای را توضیح دهند آنگاه آنرا می خواهیم پدیدارشناسانه هم بحثش کنیم! چرا که چاره ای جز این هم نداریم. یعنی سوال این است که آیا واقعاً هم با پدیده ای نو طرف شده ایم که مدلهای ما نمی توانند آنرا خیلی هم توضیح دهند و احتیاج است که بیشتر هم توضیح دهیم و لذا مثلاً پدیدارشناسی فیزیک انرژیهای بالا!

این یک مسئله است. ولی یک مسئله ای در کلوکیوم هم مطرح شد که برمی گردد به اینکه بعضی اشکال می کنند که نرم و سخت هم چیست؟ اگر ما داریم فرمولهای ریاضی را بحث می کنیم که غیر قابل انکار هم هستند در مدلی یا نظریه ای یا حتی هایپر نظریه ای بقولی که بحثش هم رفت، آنگاه یحتمل از همین معادلات و فرمولهای ریاضی و امثالهم یک تصویری هم می تواند نصیب ما شود که خیلی هم بر مبنای ریاضی یحتمل نباشد و بلکه یک حالت روایی هم دارد و این را می فرمایند که آن حالت نرم مسئله است. مثلاً شما ممکن است یک کتابی را هم بخوانید که از سر تا ته نیز حتی یک فرمول ریاضی در آن نباشد. و آیا این آنگاه جنبه ی نرم مسئله است؟ این یک مسئله است!

ولی بنده ی حقیر می خواهم یک جهشی به بینهایت هم کرده و حتی مسئله را از لحاظ حکمت الهی نیز بحث کنم که اگر حالا شما آن جنبه ی روایی غیر از ریاضی فیزیکی مملو از فرمولهای ریاضی را هم کنار گذاشته و بلکه به وحی الهی که در قرآن کریم هم هست بپردازید و از این جهت حکمت الهی و مثلاً بقول ما حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم وارد مسائل شده و آنها را تجزیه و تحلیل هم کنید، آیا آنگاه فقط به جنبه ی نرم هم پرداخته اید؟ در صورتی که عرض بنده ی حقیر این است که در همین وحی الهی کتاب الله و روایات و بحثهای موردی آنها در فقه و اصول فقه هم نکاتی بسیار دقیق هستند که می توانند از بسیاری از فرمولهای ریاضی دقیقتر و ظریفتر هم باشند و همان تصویر کلی را هم می توان از یکایک مسائل ریز مباحث آیا تا چقدر هم گرفت. علاوه بر این آن پدیدار شناسی روحی را که ریاضی فیزیک هم حتی اگر بخواهد هم نمی تواند واردش شود را نیز در بر می گیرد.

مثلاً این امکان هم هست که یک استاد اخلاقی بخواهد یک میله ی داربست را حرکت دهد برای اینکه وقتی او و شاگردانش و دیگران همه و همه دارند به ابن بابویه هم وارد می شوند می تواند مزاحمتی برای مشاهده کننده های نامه ی امام حسن عسگری به (غلط نکنم) علی بن محمد ابن بابویه که بر دیوار هم کاشیکاری شده است و حتی خدای ناکرده خود استاد اخلاق هم ایجاد کند. البته این هم اخلاقی نیست که مشاهده گران به استاد اخلاق ایراد هم بفرمایند که چرا شما رعایت حال شاگردان خود و بلکه دیگر مشاهده گران را هم نفرمودید که داربستها همه و همه مزاحمتهایی را هم برای شما ایجاد فرمودند و اتفاقاً یک محافظی هم این وسط آمد خودشیرینی کند که آقایان بفرمایند کنار که یک مرتبه مشاهده گر هم عجب برش داشت که نفهمیدم آیا دارید می فرمایید که بنده ی حقیر است که راه شما را سد کرده ام یا داربست است یا ... چیست؟ عجب مشاهده گر پرروی روانپریشی است یا اینکه معلم اخلاق هم هست که خیلی معلم اخلاق نیست و بلکه مسئله از محافظ هم هست که با مشاهده گران شوخی اش گرفته است!

بالاخره موضوع این هم هست که در محاسبه ی شعاعهای دیسکهای زیگلی مورد بحث مجموعه های فاتو و بلکه حتی دیسکهای برافزایشی نجومی (accretion disks) (و حالا اینجا خیلی هم وارد دیسکهای غیر عادی آنفلوانزایی برافزایشی مختل کننده ی سیستم دفاعی بدن نیز نمی شویم و به همان سیستمهای دینامیکی و اینکه بالاخره چقدر هم به اعداد متعالی با افزایش درجات اعداد جبری مهم است بسنده هم می کنیم)، وقتی هم که کابرد تابع به خودش میل به بینهایت هم می کند در سیستم دینامیکی آنگاه یک مسئله ی خیلی شوخی ای هم نداریم که حالا شما بخواهید هم بفرمایید که آیا با استاد اخلاق هم شوخی ات گرفته است یا اینکه بر عکس جناب استاد اخلاق هم هستند که با شما شوخیشان گرفته بوده است. یعنی این چنین چیزی را در میل به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و یقیناً امام زمان عجل الله فرجه الشریف که دیگر اصلا نداریم و داریم بقول آمریکاییها وارد آبهای خیلی لرزانی هم می شویم که یحتمل به سکته ها و دیسکولرزه (diskoseismology) هایی هم شباهتهایی داشته باشد که در دیسکهای برافزایشی نجومی هم مور بحث اند و لذا خوب هم هست که از لحاظات هایپر-ادینگتونی یا هایپو- ادینگتونی این دیسکها نیز وارد شویم که کجاها یقیناً محاسبات می توانند منجر به چنین دیسکولرزه هایی هم می کنند. این مسئله اتفاقاً خیلی هم مهم است چرا که یک وقت هست که شما دارید دیسکولرزهها را طوری بررسی می کنید که حول یک ستاره ای یا حتی مجموعه ای از ستاره ها و کهکشهانهایی حول آیا یک سیاه چاله ای هم واقع اند و نه فقط مربوط به یک ستاره ای و بلکه سیاره ای هم باشد که حالا دیسکی هم حول آن شکل گرفته است و می خواهیم اثر گرانش را هم بر آن بیابیم. یعنی فرض هم بفرمایید که یک وقت هم هست که سیستم ایمنی بنده ی حقیر است که پایین آمده است و دچار آنفلوانزا هم شده ام و یک وقت دیگر هم هست که اصلا مسئله اپیدمی هم رخ داده است و فوج فوج هم مثل گربه که خیلی مسلمان شده است و چنگ چنگ موشها را می گیرد دارد تلفات می گیرد و دیگر به روزی یک موش هم راضی نیست و .... بگذریم! حالا این وسط هوس قطعی وبلاگ را هم اضافه کنید ببینید دیگر چه شود! مخ بنده ی حقیر که هنوز سوت نکشیده است مخ شما را نمی دانم! یحتمل بعضی اشکال هم کنند که تا تو باشی که دیگر مسائل را اینقدر التقاطی هم نکنی و بعد هم حاشا کنی که التقاطی هم نیست و .... و بعد هم یادت برود که آیا وضو گرفتی و ایستادی به نماز؟ یا چه؟ بله؟ بله؟ بله؟ ... باز می خواستی قطع کنیها! بنده ی حقیر خودم فهمیدم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

=====================

 

منطق الطیر

 

مسئله ی منطق و منطق ریاضی و اصولاً حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی در گوشه ی اتاق کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم اینجا است که یک وقت ممکن هم هست که جوانی فرض بفرمایید که به یک اتومبیل آخرین سیستمی که حال ما نمی خواهیم خیلی هم اسمش را بیاوریم و قیمتهایش را هم بگوییم که چقدر هم چنین است و چنان است و کاری هم به این کارها نداریم؛ ولی فرض بفرمایید بالاخره آقازاده ای هم خیلی به اینچنین اتومبیلی دستیابی هم داشته است! و حالا نمی گوییم که پیرمردی هم بوده است که خیلی ابهت کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم برش داشته است و یک مرتبه پا برهنه هم زده است به صحرای محشر! و لذا حالا که این اتومبیل را این جوان بدست آورده است را آیا قرار است که با آن چه کار هم کند؟! یحتمل بعضی اشکال هم کنند که او حق ندارد آنرا بفروشد و برای خودش یا حتی برای دیگران هم چندین اتومبیلهای ارزان قیمتتر هم بخرد و به دیگران هم اجازه دهد که آنها هم از آن استفاده کنند. نکته ای که اینجا هست این است که در مورد اتومبیل یحتمل این کار آسانتر هم هست ولی وقتی وارد مبحث هواپیماهای مسافربری هم می شوید بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که شما دیگر اینجا اصلا هم جایز نیستید که آنرا بفروشید و مثلاً بسیاری پهپادهای اتوماتیک هم بجایش بخرید که اسنپی هم همه را یانگ-باکستری حول عالم بچرخانند! یعنی از لحاظات هایپرنظریه های موجود هم شما یحتمل حتی بتوانید از کوهمولوژی نیز کمک بگیرید ولی دیگر برای حل مسائل پدیدارشناسی کارخانه ی خود نمی توانید هم عقبگرد کرده و به مسائل ساده تر و پیش پا افتاده تر هم رجوع کنید و .... به همین ترتیب هم جوانی اگر از موقعیتهای خودش در جوانی خوب استفاده کرد، آنگاه باید هم در نظر داشت که آیا توانسته است هم کارخانه ی آدمسازی را حتی در درونش هم راه دهد و اول خودش را هم بسازد و بعد وارد کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم شود یا اینکه خیر! اینجورها هم نیست و مثل همان جوان بالهوس هم ابهت کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری هم گرفته اش و همینطوری هم دارد روده درازی و داستانسرایی و قصه بافی هم می کند که فرض بفرمایید که اگر کارخانه ام را هم راه نیاندازید کانه پایان جهان هم خواهد بود و ..... عرض بنده ی حقیر این هم هست که بالاخره یک جاهایی هم دست آن جوان که خیر و بلکه دست آن پیری هم که خیلی یحتمل کارهای خیلی بالهوسانه اش کار دستش داده است و خودش را هم زده است به کوچه ی علی چپ که بابا بنده هم که خیلی هنوز جوانم و ....، مثل زکام می ماند که می تواند سوای یاد رفتن وضو و ایستادن به نماز خیلی هم آبروبر باشد و .... این است که واقعاً هم دائم الوضو بودن حتی المقدور خیلی هم می تواند به انسان با طهارت کمکها نیز کند و .... حالا البته ما اینجا خیلی هم وارد بحثهای جوانی و اتومبیلهای آخرین سیستمی و بلکه کارخانه های هواپیماسازی مسافربری آخرین سیستم هم اینجا نشدیم. بحثش می تواند خیلی هم طولانی شود. بماند برای وقت دیگری. بنده ی حقیر اگر خودم بودم سعی می کردم از چینیها هم کمک بگیرم چرا که یحتمل به دلایلی از نوع شباهتهای اسمی هم ابن سینا را نیز در روابط ایران و سینایی و بلکه صینایی بپسندند و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

سَلَامٌ عَلَى إِلْ یَاسِینَ ﴿الصافات: 130﴾

 

سلام علی آل یاسین

 

یَا دَائِمَ اَلْفَضْلِ عَلَى اَلْبَرِیَّةِ یَا بَاسِطَ اَلْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ یَا صَاحِبَ اَلْمَوَاهِبِ اَلسَّنِیَّةِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیْرِ اَلْوَرَى سَجِیَّةً وَ اِغْفِرْ لَنَا یَا ذَا اَلْعُلَى فِی هَذِهِ اَلْعَشِیَّةِ

 

 

بنده ی حقیر داشتم شدیداً وارد توضیح اینکه معنای التقاط چطور می تواند مسئله ای مشکلزا شود بحث می کردم که یک مرتبه هم ارتباطم با وبلاگ بطرز خنده داری قطع شد و حال آنکه بنده ی حقیر فکر می کردم خیلی هم خنده دار است که دارم به این قشنگی حرفم را می زنم و التقاط را هم توضیح می دهم. یک جایی مسئله ی روانشناسی و بلکه روانپریشی هم وارد قضایا می شود و مسئله می تواند هم برگردد به اینکه به غلط سالک الی الله تشخیص می دهد که بر علیه او یحتمل توطئه ای هم شده است یا به غلط هم سالک الی الله تشخیص می دهد که کار او صحیح است ولی در حقیقت او دچار روانپریشی هم شده است!

حالا یک جایی شما این مسئله را دارید که پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را هم مجنون خطاب می کرده اند و یحتمل هم اینکه به آن حضرت وحی هم می شده است مزید بر علت بوده است. ولی این هم که دارید بنظر خودتان لااقل درست هم استدلال می فرمایید و یک مرتبه ارتباط هم قطع می شود انگار که یکی دارد می گوید که دیگر از این کارها نکنیها!!! این هم نوبرانه است.

به هر حال، بنده ی حقیر داشتم از این هم بطور خلاصه تر می گفتم که شما یک وقت هست که یک امر التقاطی ای دارید در مسائل ریاضی فیزیکی و از آن طرف هم مسائل مربوط به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که میل به حکمت الهی هم سعی می کند داشته باشد و حال آنکه ریاضی فیزیک دقیقاً هم چنین نمی کند و بلکه حالا یحتمل وارد فلسفه هم می شود. مثالش هم همین است که شما در ریاضی فیزیک به وحی و حتی اینکه آیا کسی صداهایی را در ذهنش می شنود؟ و آیا حتی شنیده هم شد که کسی پس کله اش صاف شده است و او هم آمد و با گوینده ی چنین سخنی دست هم داد؟ به این نوع از سوالات اصلا کاری ندارید هر جند که نوع این سوالات در روانشناسی و پدیدار شناسی روح هم می تواند مطرح باشد و نه در ریاضی فیزیک و بلکه پدیدار شناسی فرض بفرمایید مدل استاندارد فیزیک. ولی شما در پدیدار شناسی مدل استاندارد ذرات فیزیک نیز آنجاهایی که مدل استاندارد و حتی ابرتقارن هم خیلی نمی توانند پدیده ای را توضیح دهند آنگاه آنرا می خواهیم پدیدارشناسانه هم بحثش کنیم! چرا که چاره ای جز این هم نداریم. یعنی سوال این است که آیا واقعاً هم با پدیده ای نو طرف شده ایم که مدلهای ما نمی توانند آنرا خیلی هم توضیح دهند و احتیاج است که بیشتر هم توضیح دهیم و لذا مثلاً پدیدارشناسی فیزیک انرژیهای بالا!

این یک مسئله است. ولی یک مسئله ای در کلوکیوم هم مطرح شد که برمی گردد به اینکه بعضی اشکال می کنند که نرم و سخت هم چیست؟ اگر ما داریم فرمولهای ریاضی را بحث می کنیم که غیر قابل انکار هم هستند در مدلی یا نظریه ای یا حتی هایپر نظریه ای بقولی که بحثش هم رفت، آنگاه یحتمل از همین معادلات و فرمولهای ریاضی و امثالهم یک تصویری هم می تواند نصیب ما شود که خیلی هم بر مبنای ریاضی یحتمل نباشد و بلکه یک حالت روایی هم دارد و این را می فرمایند که آن حالت نرم مسئله است. مثلاً شما ممکن است یک کتابی را هم بخوانید که از سر تا ته نیز حتی یک فرمول ریاضی در آن نباشد. و آیا این آنگاه جنبه ی نرم مسئله است؟ این یک مسئله است!

ولی بنده ی حقیر می خواهم یک جهشی به بینهایت هم کرده و حتی مسئله را از لحاظ حکمت الهی نیز بحث کنم که اگر حالا شما آن جنبه ی روایی غیر از ریاضی فیزیکی مملو از فرمولهای ریاضی را هم کنار گذاشته و بلکه به وحی الهی که در قرآن کریم هم هست بپردازید و از این جهت حکمت الهی و مثلاً بقول ما حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم وارد مسائل شده و آنها را تجزیه و تحلیل هم کنید، آیا آنگاه فقط به جنبه ی نرم هم پرداخته اید؟ در صورتی که عرض بنده ی حقیر این است که در همین وحی الهی کتاب الله و روایات و بحثهای موردی آنها در فقه و اصول فقه هم نکاتی بسیار دقیق هستند که می توانند از بسیاری از فرمولهای ریاضی دقیقتر و ظریفتر هم باشند و همان تصویر کلی را هم می توان از یکایک مسائل ریز مباحث آیا تا چقدر هم گرفت. علاوه بر این آن پدیدار شناسی روحی را که ریاضی فیزیک هم حتی اگر بخواهد هم نمی تواند واردش شود را نیز در بر می گیرد.

مثلاً این امکان هم هست که یک استاد اخلاقی بخواهد یک میله ی داربست را حرکت دهد برای اینکه وقتی او و شاگردانش و دیگران همه و همه دارند به ابن بابویه هم وارد می شوند می تواند مزاحمتی برای مشاهده کننده های نامه ی امام حسن عسگری به (غلط نکنم) علی بن محمد ابن بابویه که بر دیوار هم کاشیکاری شده است و حتی خدای ناکرده خود استاد اخلاق هم ایجاد کند. البته این هم اخلاقی نیست که مشاهده گران به استاد اخلاق ایراد هم بفرمایند که چرا شما رعایت حال شاگردان خود و بلکه دیگر مشاهده گران را هم نفرمودید که داربستها همه و همه مزاحمتهایی را هم برای شما ایجاد فرمودند و اتفاقاً یک محافظی هم این وسط آمد خودشیرینی کند که آقایان بفرمایند کنار که یک مرتبه مشاهده گر هم عجب برش داشت که نفهمیدم آیا دارید می فرمایید که بنده ی حقیر است که راه شما را سد کرده ام یا داربست است یا ... چیست؟ عجب مشاهده گر پرروی روانپریشی است یا اینکه معلم اخلاق هم هست که خیلی معلم اخلاق نیست و بلکه مسئله از محافظ هم هست که با مشاهده گران شوخی اش گرفته است!

بالاخره موضوع این هم هست که در محاسبه ی شعاعهای دیسکهای زیگلی مورد بحث مجموعه های فاتو و بلکه حتی دیسکهای برافزایشی نجومی (accretion disks) (و حالا اینجا خیلی هم وارد دیسکهای غیر عادی آنفلوانزایی برافزایشی مختل کننده ی سیستم دفاعی بدن نیز نمی شویم و به همان سیستمهای دینامیکی و اینکه بالاخره چقدر هم به اعداد متعالی با افزایش درجات اعداد جبری مهم است بسنده هم می کنیم)، وقتی هم که کابرد تابع به خودش میل به بینهایت هم می کند در سیستم دینامیکی آنگاه یک مسئله ی خیلی شوخی ای هم نداریم که حالا شما بخواهید هم بفرمایید که آیا با استاد اخلاق هم شوخی ات گرفته است یا اینکه بر عکس جناب استاد اخلاق هم هستند که با شما شوخیشان گرفته بوده است. یعنی این چنین چیزی را در میل به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و یقیناً امام زمان عجل الله فرجه الشریف که دیگر اصلا نداریم و داریم بقول آمریکاییها وارد آبهای خیلی لرزانی هم می شویم که یحتمل به سکته ها و دیسکولرزه (diskoseismology) هایی هم شباهتهایی داشته باشد که در دیسکهای برافزایشی نجومی هم مور بحث اند و لذا خوب هم هست که از لحاظات هایپر-ادینگتونی یا هایپو- ادینگتونی این دیسکها نیز وارد شویم که کجاها یقیناً محاسبات می توانند منجر به چنین دیسکولرزه هایی هم می کنند. این مسئله اتفاقاً خیلی هم مهم است چرا که یک وقت هست که شما دارید دیسکولرزهها را طوری بررسی می کنید که حول یک ستاره ای یا حتی مجموعه ای از ستاره ها و کهکشهانهایی حول آیا یک سیاه چاله ای هم واقع اند و نه فقط مربوط به یک ستاره ای و بلکه سیاره ای هم باشد که حالا دیسکی هم حول آن شکل گرفته است و می خواهیم اثر گرانش را هم بر آن بیابیم. یعنی فرض هم بفرمایید که یک وقت هم هست که سیستم ایمنی بنده ی حقیر است که پایین آمده است و دچار آنفلوانزا هم شده ام و یک وقت دیگر هم هست که اصلا مسئله اپیدمی هم رخ داده است و فوج فوج هم مثل گربه که خیلی مسلمان شده است و چنگ چنگ موشها را می گیرد دارد تلفات می گیرد و دیگر به روزی یک موش هم راضی نیست و .... بگذریم! حالا این وسط هوس قطعی وبلاگ را هم اضافه کنید ببینید دیگر چه شود! مخ بنده ی حقیر که هنوز سوت نکشیده است مخ شما را نمی دانم! یحتمل بعضی اشکال هم کنند که تا تو باشی که دیگر مسائل را اینقدر التقاطی هم نکنی و بعد هم حاشا کنی که التقاطی هم نیست و .... و بعد هم یادت برود که آیا وضو گرفتی و ایستادی به نماز؟ یا چه؟ بله؟ بله؟ بله؟ ... باز می خواستی قطع کنیها! بنده ی حقیر خودم فهمیدم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا ﴿الفرقان: 59﴾

اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَکُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا شَفِیعٍ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ ﴿السجده: 4﴾

وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ ﴿الذاریات: 38﴾

 

در نجوم ما یک دیسکهای برافزایشی (accretion disks) داریم که بحثشان می تواند خیلی هم مفصل شود، و از آن طرف هم ما دیسکهایی را داریم در مبحث سیستمهای دینامیکی که خود مدل دیسک واحد همدیسی را نیز می توان مدلی برای هندسه ی غیر اقلیدسی هذلولوی نیز به حساب آورد. و حالا شما اگر تابعی هولومورفیک را هم دارید که پی در پی آن را به خودش کاربردی می فرمایید که از آن در میل به بینهایت هم مجموعه هایی معروف به مجموعه های جولیا و فاتو را تشکیل می دهند. حالا اینجا مسئله این است که اگر ما چند جمله ای هایی را که ضرایبشان اعداد صحیح هم هستند را در نظر بگیریم، این یک مسئله است. ولی بعد اگر چند جمله ایهایی را هم که ضرایبشان اعداد جبری هستند را در نظر بگیریم این خودش آیا مسئله ای سوای آن دیگری است یا همه را یک جا هم می شود در نظر گرفت؟ نکته اینجا است که اگر جوابهای چند جمله ای های تا یک درجه ای را می دانیم، آیا چند جمله ایهای درجات بالاتر را بخواهیم نسبت به میدانی که جوابهای معادلات درجات  پایینتر هم بدان ملحق شده اند را حساب کنیم حتی با توجه به نظریه ی گالوا و ...، آنگاه اعداد جبری درجات بالاتر را یافتن چقدر هم کار دارد حتی اگر همینها را هم بخواهیم صرفاً با اعداد گویا نیز تخمین بزنیم و ....؟!

فرض بفرمایید که شما دارید در یک هواپیمای مسافربری نیز در هوا- فضا حرکت می کنید، حالا اگر قبل از بلند شدن هواپیما و بعد از نشستن هواپیما شما با مسائلی کاردینالیته و آی

 

  nice question in a hyper theory as in quantum gravity is perhaps at what mass the tarnsfer between particle physics and general relativity occurs? The point is that such problems of very large and very small scales are extremely iteratively repetitive! E.g. strange as it may sound what is the nature of accretion disks in the same way as what is the nature of influenza and covid-19 problem? what is the large and small scale as in the correspondence between accretion disks and influenzaic covid-19? sounds bit funny!!!

 

A question was raised that if the moon is not observed then it might be that it does not exist!!! the problem with the observer nature of quantum physics and general relativity is that if one eliminates the stubborn observer, then is the anomaly removed or solved?! At least it is easier than eliminating the astronomical bodies! Sorry  thatI don't have a microphone.

 

نکته ای که در مورد پیشرفت هست این است که واینبرگ بنظر من خیلی هم درست نمی گوید و دلیل اینکه حرف کوهن جذاب است این است که ما نمی دانیم آینده آبستن چه وقایعی هم خواهد بود و چطور هم می شود با آن مقابله کرد؟ مثلاً اگر ما می دانستیم چطور با کرونا مقابله کنیم این همه تلفات هم نمی داد! با تشکر بنده خیلی از کلوکیوم شما استفاده کردم

 

این سه تا نظر را برای کلوکیومی که پرفسور شیخ جباری در مورد کتاب و نظرات توماس کوهن ارائه فرمودند گذاشتم. نکته ای که در مورد ریاضی فیزیک از یک طرف و ماوراء الطبیعه از طرفی دیگر هست این است که علوم طبیعی و ریاضی فیزیک و فلسفه می تواند حتی ماوراء الطبیعه را هم آزمایش کند که از لحاظ پدیدارشناسی تا چه حدودی هم حرفی را که دارد می گوید صادق و درست است، ولی آنطور که در آزمایشهای فیزیکی می توان به جوابهایی متقن یا حتی احتمالاتی آنطور که در فیزیک کوانتوم هم آمده است، رسید؛ در ماوراء الطبیعه این کار را نمی توان کرد! یعنی اینکه ممکن است شما بفرمایید که این آقا یا خانم مثل اینکه خیلی لاغر و نحیف شده است و بیش از حد هم کار کرده است و بلکه پس کله اش هم خیلی صاف شده است، ولی خود او بگوید که نخیر؛ این شمائید که دارید اشتباه می کنید و بیش از حد هم به اصراف و حتی استکبار هم افتاده اید و به فکر مستضعفین هم نیستید و نادیده شان هم می گیرید و .... ولی این مسئله از لحاظات نه فقط پدیدارشناسی روحی و روانشناسی یک جایی هم می تواند ظهور پیدا کند و خود را نشان دهد. و این آنجایی هم هست که فرض بفرمایید که سالک الی الله واقعاً هم آنقدر دچار سوء تغذیه در اثر جنگ و فقر و دیگر مشکلات منطقه ای و جهانی هم  شده است که دیگر جای سوال هم هست که آیا حتی با کمک متخصصین هم چقدر امکان پذیر است بتواند به حالت عادی برگشته و از آن حالات غیر عادی خودش را نجات دهد؟!

یعنی یک جاهایی هم شما یحتمل یک سیستمهای دینامیکی داشته باشید که در دیسکهای زیگلی می توانند با یک چرخش غیرگویای اصم هم تعریف شود و حالا آیا دیگر اگر همین چرخش خیلی هم چرخشی باشد که عدد سینوس یا کوسینوس زاویه ی مورد چرخش هم متعالی باشد آیا چه تاثیری هم می تواند در اصل سیستم و دیسک زیگلی دینامیکی هم داشته باشد؟ به همین ترتیب هم شما حساب کنید که هواپیمای مسافربری مورد بحث قبل از اینکه بلند شود، فضا-زمان منطق ریاضی از نوع کاردینالی است ولی بعد از نشست هواپیمای مسافربری هم یک مرتبه مسائل می شود آیات اللهی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی! خوب، حالا آیا می توان هم گفت که فرقی اینجا نیست؟ یا حتی اگر ما باز هم جسارت کرده و جلوتر رویم مسئله این هم هست که آیا اگر قاری قرآن مجید در مسجد هم نشسته است و دارد تلاوت قرآن می کند بعد از اینکه هواپیمای مسافربری نشست ولی قبل از اینکه هواپیما بلند هم شود  مثلاً همان قاری قرآن هم بتواند به رقاصخوانه رفته و مثلاً اشعار حافظ یا اشعار دیگری را هم با موسیقی غنا و پاپ و ... نیز بخواند و بقیه هم برقصند و اتفاقاً  جناب کشیش مسیحی مسئول کر و لالها هم تشریف بیاورند یک نوشیدنی بقول معروف آبشنگولی هم مهمان قاری محترم باشند و .... آیا دلیل مسئله فقط تغییراتی در فضا- زمان است که با یک تبدیل ساده از یک فضا-زمان به فضا-زمانی دیگر هم مسله اش حل می شود؟! یا اینکه حتی این تغییرات فضا-زمانی روی نوع ویروس کرونای آنفلوآنزایی هم تاثیر می گذارد و باید دنبال درمانهای متفاوتی هم برای هر کدام بود همانطوری که دیسکهای برافزایشی نجومی هم یحتمل با دیسکهای متناظرشان در یک مدل هندسه ی هذلولوی سیستمهای دینامیکی و مدل ویروس کرونای آنفلوآنزایی در انسانها فرقها هم یحتمل داشته باشند و ..... اینجا یک بحثی هم پیش می آید و مطرح هم می شود که یحتمل بعضی هم اشکال کنند که مستلزم جهاد فی سبیل الله است که بحث ما در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم هست که درست است و به حکمت الهی می انجامد و نه مدل رقاصخانه ای آن هر چند که بر هر دوی آنها هم بتوان از صفر شروع کرده و به اجتهاد هم رسیده و کاردینالها و آیات الله و بلکه حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم اینجاها و هم آنجاها نه تنها حضور دارند و بلکه ناظر هم هستند. به هر حال، ما هنوز گوشه ی کارخانه ی هواپیماسازی و فضاپیماسازی خود هم سعی می کنیم بنشینیم تا می توانیم به کارهای خود هم بپردازیم و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِن کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ﴿النمل: 16﴾

 

ما به سی مرغی بسی اولیتریم، زان که سیمرغ حقیقت گوهریم

 

 

یک وقت هست که سالک الی الله یحتمل شاکی شود و خیلی هم اشکال کند که چرا حتی در حین شاگردی و دانشجویی و طلبگی اش هم یک مرتبه کانه برق هم رفت و مسئله ای هم برای او حین کارش رخ داد؟! و اما یک وقت هم هست که نه تنها برق هم نرفته است و بلکه حتی خیلی هم بلندگوها کار می کنند و اکو هم می شود در صدا انداخت ولی در عین حال هم چون حالت حزن و اندوه عزاداری هم در آخر جلسه قرار است تشدید شود نیز چراغها را خاموش می فرمایند و بلکه همه و همه نیز سینه می زنند و بلکه گریه هم می کنند همانطوری که مداح اهل بیت و حتی خود حجج اسلام و آیات عظام نیز شروع می کنند به روضه و مقتل خواندن و یحتمل هم حتی عمامه زمین زدن و ....

یک وقت هست که می بینید قانون شما را منع هم می کند که از دیوار و از پنجره بجای درب و دروازه وارد محلی شوید، ولی یک وقت هم هست که گویا فرشتگانی را خدا برای آزمایش حتی پیامبری هم می فرستد که از روی دیوار هم وارد محرابش شوند! و لذا خیلی اوقات برای اینکه جامعه ای حسینی هم جهانی شود، این حتی کافی هم نیست که الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه ی  آیات اللهی های چند جمله ای های درجه ی پنج را جوابهایشان را بدست آوریم یا حتی ناورداهای گروموف- ویتن چند جمله ای های چند متغیره را نیز وارد معادلات کرده و حلشان هم کنیم؛ و بلکه حتی سریها و دنباله هایی را از این جوابها را نیز بدست آوریم و وارد شماراییشان هم کنیم! مسئله این هم هست که اصلا یحتمل آیت اللهی مورد نظر را هم اشتباه گرفته اید آنطور که یحتمل در مادولای منحنیها و رویه های ریمانی هم آیا نقاط غیر عادی ای هم یحتمل هستند که باید بر طرف شوند و شما اصلا فراموش هم کرده اید که آنها را وارد معادلات کرده و جوابهایشان را هم بدست آورید یا حتی توانش را هم ندارید که کارخانه هواپیما مسافربری و حتی فضاپیماسازی را هم چطور طراحی و تکمیلش بفرمایید که اگر خواستید از کشتی و هواپیما هم درست سوار و پیاده هم شوید و نه اینکه از آن بالا مجبور هم شوید بپرید پایین یا بپرید بالا همینطوری هم که در حال حرکت است! و لذا یک تدابیری را هم می طلبد برای اینکه کارخانه را درست راه اندازی کرده طوری که لااقل همینطوری هم که در گوشه ی اتاق نشسته و دارید کارتان را هم می کنید متوجه مسئله هم باشید که خدای ناکرده پرتاب هم نشوید توی فضا از حتی داخل فضاپیمایتان؛ البته انتقالاتی که از نوع طی الارض و حتی طی الفضا-زمان هم باشند یحتمل بیشتر مورد دلخواه خیلیها باشد، ولی باز هم همینجا نیز باید از موارد غیر عادی نقاط مادولای منحنیها و رویه های ریمانی نیز جلوگیری لازم شوند و اینها می توانند هم به جراحیهایی حتی در یا روی خمینه هایی که مادولاهای مورد بحث را در بر می گیرند هم شوند. و صد البته یحتمل هم این نوع از جراحیهای مدرنتر امروزی را امثال ابوعبیده جراح هم نتوانند از پسش بر بیایند و احتیاج به تخصصهای مدرنتری هم داشته باشند و بلکه حتی بجای چند جمله ای های درجه ی پنج لازم هم آید که وارد شویم به درجات بالاتری که اقل کمی هم حالا آنرا درجات 5+1 هم اجازه بدهید بنامیمش برای تخمین زدن الفهای بنیهایت مراتب و درجات آیات اللهی ها و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی نهایتاً با میل در حدود نتها و اولترافیلترها و کوفینالیته ها  و امثالهم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف و .... و چرا که ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند! و بلکه نقاط غیر عادی و آنمولیهای را در سیستمهای دینامیکی منحنیها و رویه های ریمانی و حتی مادولاهای آنها نیز نتوانیم حذف یا عادی سازی و بلکه بازبهنجارش اش هم کنیم؛ یعنی اگر یک کارخانه ی درست و حسابی هم می خواهیم راه اندازی کنیم باید هم خوب کار کنیم و به حل بسیاری و حتی همه ی از مسائل حسابانهای روی آیات اللهی ها و (نه فقط هم در احتجاج با شاگردان و دانشجویان و طلبه ها و حتی حجج اسلام!) خبره و نخبه هم شویم اگر واقعاً هم می خواهیم به اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه هم میل کرده و بلکه جامعه ای و حتی جهانی حسینی و بلکه بیمه ی امام حسین و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم داشته باشیم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّینَ ﴿الزمر: 11﴾

 

 

اللّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَذُرِّیَّتِهِ وَشِیعَتِهِ ، وَرَعِیَّتِهِ وَخاصَّتِهِ وَعامَّتِهِ ، وَعَدُوِّهِ وَجَمِیعَ أَهْلِ الدُّنْیا ماتُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ ، وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ ماأَمَّلَهُ فِی الدُّنْیا وَالآخرةِ ، إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیٍ قَدِیرٌ

 

ترجمه تحت اللفظی: بار خدایا باو عطا فرما در حق خود آن بزرگوار و ذریه ی او و شیعیانش و رعیتش و خاص و عام دوستانش حتی دشمنانش و تمام اهل دنیا عطا کن آنکه موجب روشنی چشم و شادی روح اوست و او را به کاملترین آرزویش در دنیا و آخرت برسان که تو بر هر چیز که خواهی قادری 

 

 

حاج آقا یک خواسته هم داشتیم که می‌خواستیم از شما قول بگیریم که فردای قیامت ما و خانواده‌ی ما و پدر و مادر ما را شفاعت کنید...

 

نماهنگ | در آرزوی شفاعت

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=49294

 

....

سلیمانی که خود را «سرباز صفر ولایت» می‌نامید، هم در گفتار و هم در عمل نشان داده بود که کاملاً از سید علی خامنه‌ای و سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی ایران پیروی می‌کند.[۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲] او تا پیش از حضور آشکار در جنگ علیه داعش در عراق، معمولاً در انظار عمومی ظاهر نمی‌شد؛ ولی حکومت ایران از زمان حضور او در عراق با انتشار تصاویر متعددش با نیروهای عراقی، شروع به شناساندن چهرهٔ وی کرد. جایگاه سلیمانی به‌تدریج به عنوان یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های نظام جمهوری اسلامی نزد برخی مردم در ایران اوج گرفت.[۱۳][۱۴][۱۵] این در حالی است که برخی از ایرانیان وی را یک «قاتل» می‌دانند[۱۶][۱۷] و گروهی از ایرانیان هم او را یک مهرهٔ مهم در ماشین سرکوب محسوب می‌کنند.[۱۸] 

....

https://fa.wikipedia.org/wiki/

قاسم_سلیمانی

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که قسمتی از آن هم همان ریاضی فیزیکی (که در آن مثلاً کاردینالها یا بقول ما آیات اللهی اردوسی هم داریم) و فلسفه هم هست ولی به سمت حکمت الهی هم سعی می کند میل کند و لذا سالک الی الله و بلکه شاگرد و دانشجو و طلبه هم مایل است که همان اخلاصی را داشته باشد که مقام معظم رهبری هم می فرمایند که سردار سلیمانی هم داشت و بلکه همان اخلاص در عبادت خدایی را که پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را داشت ما هم می خواهیم داشته باشیم. البته اینجا یک نکته ای هست که یحتمل از همان نوع است که فرض بفرمایید که ما لغت شهید را یا حتی "نعت" را در دعا خیلی هم می شنویم، ولی وقتی مثلاً آنرا در آزمایشگاه هوش مصنوعی قرآنی هم ببینیم، یحتمل یادمان نباشد که این کدام لغت است و یک مقداریش هم برای این است که عربی زبان مادری ما هم نیست و یک مقداریش هم برای این است که فرض بفرمایید لغت شهید را بسیار تکرار کرده ایم و برای ما عادی شده است ولی باز هم عظمت مسئله ی شهید را درک نمی توانیم کنیم!

این مسئله را سرکار خانم اشرف السادات منتظری مادر شهید محمد معماریان هم در فیلمهایی که از ایشان هست و هم در کتابشان بحث می کنند که حتی معجزاتی هم برای ایشان اتفاق افتاده است که یحتمل بی ربط هم نیست به نوار سبز دور پای عکس روی جلد کتاب تنها گریه کن.

و همین مسئله هم بی ربط یحتمل نباشد به اینکه چطور سردار شهید قاسم سلیمانی حتی بعد از اینکه فرزندی که نوه ی شهیدی هم هست که عمل جراحی نیز داشته است آنقدر صبر هم می کنند تا بچه به هوش بیاید و تشریف نمی برند حتی وقتی مادر فرزند می فرمایند که خوب عمل به خوبی تمام شد دیگر حالا می توانید تشریف ببرید چرا که سردار با آن شهید همسنگر هم بوده اند؛ همانطوری که مقام معظم رهبری مد ظله العالی هم از قول حجت الاسلام علی شیرازی در کتاب حاج قاسمی که می شناسم می فرمایند. و آن این است که فداکاریهای برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف یک اوجهایی هم دارند که در شهداء از همه هم بیشتر دیده می شوند ولی خوب باید هم چشم بصیرت داشت برای دیدنشان دیگر.

در کتاب تنها گریه کن به این نکته خیلی زیبا هم اشاره می شود که شبحی در خانه ی مادر حاضر می شود که بسیجی رزمنده از بس لاغر و نحیف هم شده است در عرض مدتی که در جبهه هم بوده است که مادر نمی تواند تشخیص دهد که این همان پسرش هم هست و بلکه در را هم رویش می خواهد ببندد یا می بندد! ولی توجه بفرمایید که همین بسیجی رزمنده دوباره هم تقویت کرده و دوباره به جبهه برمی گردد و بالاخره هم شهید می شود!

و اما حالا فرض بفرمایید که طرف در جبهه ی دشمن هم هست و اصلا مسئله ی جبهه ای هم در کار نیست و بلکه از ترس این هم که نکند یک وقت جنگی شود یا جنگی هم در حال وقوع است و او هم آیا مجبور شود که به جبهه برود است که بنده ی خدا لاغر و نحیف هم شده است و آنگاه باید خود را هم تقویت کند دوباره تا بتواند به کارهای روزمره اش نیز از سر نو آغاز کند و شهید هم که خوب معلوم است که نمی شود. اصلا فرض هم بفرمایید که یک بچه ی طفلکی را هم داریم که بدلایلی بیش از حد هم چاق شده است و دوباره هم تا بیاید لاغر و نحیف شود در عین حال هم پلیپ بینی و دماغ هم گرفته است و باز دوباره هم تقویت می کند و چاق و چله می شود و .... و همینطوری هم متناوباً پلیپش هم یحتمل آیا چقدر اوت کند و آیا احتیاج به درمان هم داشته باشد و .... و بلکه حالا در این میان کمی یا خیلی هم پس کله اش صاف شده باشد و یکی هم بدتر از این بنده ی حقیر بیاید در حضور او ولی فقط هم در ذهنش بگوید که بابا این بنده خدا هم چرا اینقدر پس کله اش صاف شده است؟ و حالا به هر علتی همان جوان بیاید با او دست هم بدهد. آیا بنده ی حقیر می توانم هم شهادت دهم که در همه ی این وقایع هم با امام زمان عجل الله فرجه الشریف همسنگر هم بوده ام همانطوری که آن شهید هم برای امام حسین به جبهه رفت و شهید هم شد و در همه ی این لحظات آنی هم غافل نشده ام که از صفر شاگردی و دانشجویی و طلبگی و اجتهاد و میل بسمت الفهای بینهایت حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم سعی و تلاشها کرده ام؟! مثل یک پیوند زناشویی است که حساب بفرمایید که سیدة النساء العالمین هم با امیر المومنین علی ابن ابیطالب ازدواج فرمودند و شهادت حضرت فاطمه ی زهرا را هم داریم، و از آن طرف هم یحتمل ازدواجهایی را هم داشته باشیم خدای ناکرده که به دعوا و مرافعه بین زن و شوهر هم منجر شده و بلکه مسئله منجر به طلاق هم شود. خوب، معنایش این نمی شود که زن و شوهر هم حتی بعد از طلاق هم باید ناامید شوند که دیگر ما نمی توانیم سیدة النساء العالمین را هم حتی در درون خودمان هم درک کرده و بلکه به روانشناسی و حتی جامعه شناسی خود هم نپردازیم آنچنان که همانطوری که ابوذر غفاری رحمه الله هم خواستار خلیفة اللهی بود همانطور هم حضرت رسول اکرم و امیر المومنین و ائمه ی اطهار و سیدة النساء العالمین مادر ائمه ی اطهار هم همه و همه خواستار خلیفة اللهی و امامت امام زمان عجل الله فرجه الشریف بوده اند و تا روز قیامت هم خواستار همین هستند.

نکته اینجا است که وقتی ما حتی از یک صفری شروع می کنیم و به یکی از الفهای بینهایت آیات اللهی هم میل می کنیم، آیا فرض بفرمایید که امگا یا الف_0 هم بینهایتش همان بینهایتی الف_1 است و چرا که ما به هر دوی اینها هم هنوز نتوانسته ایم برسیم و یک جاهایی در حدود متناهی های خود گیر هم کرده ایم؟ خدا رحمت کند مرحوم سیلور را که وقتی درس جبر خطی را با ایشان داشتم که اتفاقاً خودم را هم قاطی کلاس نخبه ها کرده بودم، از ایشان پرسیدم که خوب حالا داریم کاردینالها یا اوردینالها را همینطوری می شماریم و فرض بفرمایید که داریم

1، 2، 3، ...

و می رسیم به امگا. و بعدش چه می شود؟ ایشان نوشتند:

1، 2، 3، ... امگا، امگا+ 1، ....

و همینجوری هم به یک حسابان ای می رسید برای آیات اللهی!

البته اینجا یحتمل بعضی همه چیز را خیلی اتوماسیونش کنند یحتمل هم یادشان برود که خوب حالا آیا ما داریم به این ترتیب اوردینالها را واقعاً می شماریم یا آیات اللهی یا بقولی همان کاردینالها را؟ یعنی شما حتی اگر جواب معادلات چند جمله ای ها را نیز وارد شمارشهای خود کنید همانطوری که آیا بینهایت جواب هم آنگاه نداریم که ملحق کنیم به شمارشمان برای جوابهای معادلات حتی درجه ی پنج با ضرایب هیئت اعداد صحیح یا میدان عددی مثلاً گویا؛ آنگاه باز هم آیت اللهی شما هنوز همان امگا هم هست دیگر! غیر از این است؟ و لذا کی هم ممکن است به یک تکینگی در یک آیت اللهی هم برسیم که آنگاه قضیه ی سیلور هم در موردش آیا صادق باشد یا اصلا اینجا تکینگی هم یعنی چه؟! مثلاً آیا ممکن هم هست که سالک الی الله مدعی شود که اصلا شما خودتان در یک تکینگی خیلی جدی ای هم گیر کرده اید که خیال کرده اید همینطوری سر خود سر خود هم می توانید معجزه ای هم کنید که از شاگردی و دانشجویی و طلبگی صفری خود بیرون هم آمده و به الفهای بینهایت اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسید؛ و بلکه تکینگی در خود شما هم هست که مسئله را خیلی ساده اش کرده اید و حتی دارید سر خودتان و همه را هم کلاه می گذارید و حتی منبر خودت را هم از بس که لامذهبی باید به اسم امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم به آتش کشید و .... آخر سوره ی احقاف را یک بار دیگر بخوان ببین چه خبرها است!

نکته اینجا این است که عبور از یک آیت اللهی به آیت اللهی دیگری آیا مقدار یک بینهایت را هم برای ما از یکی به دیگری تغییر می دهد یا بالاخره بینهایت هم بینهایت است دیگر همانطوری که اگر ما برای حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در حد جهانی هم انقلاب کنیم آیا انقلاب ما هم به انقلاب امام زمان عجل الله فرجه الرشیف چقدر وصل می شود و آیا انقلاب جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نهایتاً تحقق می یابد یا خودمان هم دوباره برخواهیم گشت به همان نظامهای شاهنشاهی و فرعونی سابق زمان جاهلیت حتی قبل از اسلام؟! یحتمل یکی هم از همان اول مدعی شود و اشکال هم کند که بابا تو هم که در همان دوگانهای خروشانی و رامی ات تا روز قیامت گیر کرده ای و لذا تو را چه به این حرفهای امامت و رسالت و بلکه حتی اصول دینِ توحید و نبوت و قیامت و عدل و امامت؟!

بالاخره مسئله این هم هست که وقتی اتوماتا را در نظر می گیریم که مبحثش ریاضی فیزیک است یا بلکه منطق ریاضی هم هست که مشمول اتوماسیون اثباتی هم شده است، باید هم در نظر گرفت که حالا اگر ما رفتیم به شیمی معدنی و بلکه شیمی آلی هم حالا چه کنیم و بعد حتی اگر رفتیم به زیست-شیمی مولوکولی و بلکه پزشکی هسته ای هم مسائلش چطور می شوند و .... کرونا کوید-19 را هم همینجوری که نمی شود کنار گذاشت در حالی که همه ی دنیا را هم مبتلا کرده است چرا که اتوماتای آنرا هنوز خیلی هم نداریم که از چه قرار است. و لذا توپولوژی لاغری و چاقی و پولیپ بینی و دماغ و ناورداهای مربوط به آنها را هم از لحاظ هندسی و بلکه کانکشنهای مربوط بدانها و نظریه های زایبرگ- ویتنی و هیگارد- فلوئری و بلکه گروموف- ویتنی و کلافهای چرن سیمونزی یانگ میلزی هم داریم دیگر همینطوری که داریم روی ریاضی فیزیک هم کار می کنیم و حتی به سطوح شیمی معدنی و آلی هم وارد نشده ایم هنوز. ولی عرض بنده ی حقیر همین هم هست که آیا الفهای بینهایت مربوطه آیات اللهی اینجاها نیز همان الفهای مربوطه ی از صفر به الفهای بینهایتهای مراتب و درجات متعالیه ی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نیست؟! یا مسئله همان مسئله ی امامت امام زمان عجل الله فرجه الشریف در همه ی این موارد و مواقع و فضا-زمان است در حینی که در گوشه ی اتاق کارخانه ی فضاپیما سازی خود هم داریم حتی هواپیماهای مسافربری خود را هم چه حالا و چه بعداً طراحی هم می کنیم و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره لا اله ال االله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿الاعراف: 204﴾

وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ ﴿الاحقاف: 29﴾

 

 

اَللَّهُمَّ کَمَا شَرَّفْتَنِی بِهَذَا اَلتَّشْرِیفِ وَ فَضَّلْتَنِی بِهَذِهِ اَلْفَضِیلَةِ وَ خَصَصْتَنِی بِهَذِهِ اَلنِّعْمَةِ فَصَلِّ عَلَى مَوْلاَیَ وَ سَیِّدِی صَاحِبِ اَلزَّمَانِ وَ اِجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اِجْعَلْنِی مِنَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ فِی اَلصَّفِّ اَلَّذِی نَعَتَّ أَهْلَهُ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیٰانٌ مَرْصُوصٌ عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِکَ وَ آلِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ اَللَّهُمَّ هَذِهِ بَیْعَةٌ لَهُ فِی عُنُقِی إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ 

 

 

می فرماید که فی الصف الذی نعت اهله فی کتابک؛ منظور بنده ی حقیر لغت "نعت" است که غلط نکنم اینجا بمعنای فعل هم آمده است ولی نعت را در آزمایشگاه هوش مصنوعی قرآنی هم در بین فلشها و پیکانهایی که بکار برده شده اند زیاد می بینید که استفاده هم می شوند که باید هم علی القاعده به معنای "صفت" هم باشد. ببینید وقتی می فرمایند که به لغت مغنی خود بپردازید و بلکه صرف و نحو خود را هم کامل کنید برای همین است که وقتی حتی به آزمایشگاه هوش مصنوعی قرآنی تشریف فرما شدید، گیر نکنید که این چه بود و آن دیگری هم چیست؟ ولی مسئله در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی همین هم هست که ناامید نشوید و سعی هم بفرمایید که حتی اگر اساتید برجسته ی قرآنی هم فرمودند که خوب حالا ما قرآن را برایتان خواندیم و حالا خودتان بروید معنایش را حتی بعداً شده در خانه هم بخوانید! ناامید نشوید و حتی سعی هم کنید لغت معنی هم بپرسید اگر کلاس فقط قرائت یا بلکه ترتیل هم هست. معمولاً قاریان حرفه ای اگر ببینند که شاگرد خیلی مبتدی است و بقیه شاگردان خیلی هم پیشرفته ترند، یحتمل اجازه ندهند که او هم با دیگران در قرائتها و ترتیلها همراه شود و می فرمایند تو فقط گوش هم کن! خوب گوش دهید، انصتوا و ناامید نشوید. اتفاقاً گوش دادن به قرآن از زبان اساتید و قاریان پیشرفته تر خیلی هم شیرین است! وقتی صدایتان را ضبط کنند و خودتان بدان گوش هم دهید آنگاه تفاوتها را یحتمل بهتر هم تشخیص دهید. یک چیزی که انسان از صفر کیلومتر هم شروع کند مثل ماشین صفر کیلومتر هم می شود که توانایی اش بهتر هم هست و خیلی کارهای بیشتری هم دارد هر چند که اگر حواسش هم نباشد یحتمل خودش را هم گیر بیاندازد چرا که نداند با کیست که طرف هم شده است!

البته این ایده ی کوفینالیتی را هم می بینیم که در منطق ریاضی و آیات اللهی زیاد بکار می رود آنطوری که در قضیه ی سیلور هم بکار رفته است. خوب، نگاه هم بفرمایید که کوفینال را چطور هم معنا کرده اند: آغازین؟ آیا "هم-آخر" هم خوب بود معنا می کردند؟! یحتمل منظور به این است که اگر چیزی آخری هم دارد آنگاه باید اولی و آغازی هم داشته باشد و لذا آغازی همراه آخر می آید و بلکه هم-آخرش است و همینطور هم آخرین نیز هم-آغازش باید باشد بشرطی که نیمه کار ولش نکند و مثلاً یک کاری را شروع کند و آغاز هم کند ولی بپایانش هم نرساند و و همینطوری صفر کیلومتر ماشین و بلکه کشتی و فضاپیما هم که باشد یا حتی رایانه ای همینطوری ولش نکند خاک بخورد و بلکه از خاک خوردن زیاد هم خراب شود یا اینکه بر عکس هم آنقدر ازش کار بکشد که منفجرش کند یا مستهلک هم شود و لذا غرقش هم کند و .... بالاخره هر چیزی یک حسابی هم دارد. 

این مقالات محمد گلشنی و ساحارون شلاه و دیگران را حتی مربوط به قضیه ی سیلور را هم ببینید حتی اگر تکراری هم هست و قبلاً هم بحثش را کرده ایم:

https://arxiv.org/abs/1510.02429

https://arxiv.org/abs/math/0211433

https://arxiv.org/abs/2112.15468

یک وقتهایی هست که اغلب چون شاگردی کم توجه است ولی بیش فعال هم خیلی هست، بقیه ی شاگردها و بلکه اصولاً هم در اجتماع خیلی نمی تواند اجتماعی شود، ولی گاهی هم هست که اجتماع نتوانسته است آن قابلیتهای پنهانی را که در شاگرد است را بیابد و لذا او را مثل همان شاگرد بی توجه بیش فعال فرض می کند و حال آنکه یحتمل هم خیلی باهوش و بلکه نخبه هم هست! این یحتمل در سادات بیشتر هم به چشم می خورد که گاهی هم ممکن است به آنها گفته شود بابا تو اگر خیلی مردی و خیلی هم زرنگی برو اسپانیا و بلکه اروپا و آمریکا و ببین آنجا چه غلطی کرده ای که همه را از اسلام فراری هم داده ای! و این ممکن است که در مورد امام زمان عجل الله فرجه الشریف دیگر به اوج خود هم برسد آنطوری که در صلوات مخصوصه ی آن حضرت هم آمده است که مثلاً حالا چرا هم می فرمایند و لا منبرا الا احرقه؟ یقیناً مسئله از این نوع هم نیست که می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن! یحتمل منبر آنقدر هم منحرف شده است که حتی حضرتش را هم کافر به حساب می آورد و مخصوصاً هم به او ناسزا می گوید چرا که بنفعش هم نیست که همچون امیر المومنین علی ابن ابیطالبی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم تا می تواند نکوبد و خودی هم نشانش بدهد هر چند که واقعاً هم آن حضرت غیر خودی و بلکه بدجوری غریب هم هست! یحتمل دنبال این هم باشند که ببینند می توانند امام زمان عجل الله فرجه الشریف را پیدا کنند که دارد سوره ی کافرون را قرائت می کند و بلکه وسطش لکنت زبان هم گرفته است یا .... خبر ندارند که خوب حالا نه یک بار و بلکه چهار بار و حتی ده بار هم بخوان و اگر در قبرستان هم گیر کرده باشی آنگاه همراه یازده بار آیت الکرسی هم باشد که خیلی بهتر است یا حتی اگر هم نباشد تعجب نکن که همه ی مرده ها هم روحشان زنده و خوشنود نیز شده و بسیار هم همراهی ات کنند و همه با هم از همه ی باغها و بهشتها و جنتها هم گذشته و حتی نزد امام حسین علیه السلام در سمت راست عرض اعلاء در خدمت حضرتش باشید! حالا شما متصور هم شوید و ببینید اصلا می توانید هم حساب کنید که پزشکان و پرستاران شهید کرونا کوید-19 جایشان هم کجا است؟! خیلی دیر شد و یحتمل در مسجد را هم بستند و امامزاده هم هر کس می خواست نمازش را اقامه کرد و ما جا ماندیم و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

=========================

 

فَأَنجَیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿الشعراء: 119﴾

وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿یس: 41﴾

 إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿الصافات: 140﴾ 

 

یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که باز داری لاف هم می زنی ولی این در عمل هم معلوم می شود که حتی اگر پهپاد یا کشتی تایتانیک هم نباشد و بلکه فضاپیمای خیلی پیشرفته ای هم داشته باشیم، چطور فرض بفرمایید که کاپیتان کرک اش را قبل از اینکه اسکاتی هم بفهمد که چه شد ترانسفرش می کنید به سفینة النجاة حسینی و توجیهش هم می فرمایید که هواسش را هم خیلی جمع کند که خودش و بقیه را هم غرق و نابود نکند به حساب اینکه رسیده است به پایان جهان؛ کشتن و قتل یک نفر هم مثل کشتن همه ی بشریت است همانطوری که زنده کردن یک فرد هم مثل این است که همه ی بشریت را زنده کند! و لذا بحثها هم داریم که حتی یک نفر را هم بتوان مسلمان و مومن کرد و ....

وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿الاعراف: 204﴾

وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ ﴿الاحقاف: 29﴾

 

 

اَللَّهُمَّ کَمَا شَرَّفْتَنِی بِهَذَا اَلتَّشْرِیفِ وَ فَضَّلْتَنِی بِهَذِهِ اَلْفَضِیلَةِ وَ خَصَصْتَنِی بِهَذِهِ اَلنِّعْمَةِ فَصَلِّ عَلَى مَوْلاَیَ وَ سَیِّدِی صَاحِبِ اَلزَّمَانِ وَ اِجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اِجْعَلْنِی مِنَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ فِی اَلصَّفِّ اَلَّذِی نَعَتَّ أَهْلَهُ فِی کِتَابِکَ فَقُلْتَ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیٰانٌ مَرْصُوصٌ عَلَى طَاعَتِکَ وَ طَاعَةِ رَسُولِکَ وَ آلِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ اَللَّهُمَّ هَذِهِ بَیْعَةٌ لَهُ فِی عُنُقِی إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ 

 

 

می فرماید که فی الصف الذی نعت اهله فی کتابک؛ منظور بنده ی حقیر لغت "نعت" است که غلط نکنم اینجا بمعنای فعل هم آمده است ولی نعت را در آزمایشگاه هوش مصنوعی قرآنی هم در بین فلشها و پیکانهایی که بکار برده شده اند زیاد می بینید که استفاده هم می شوند که باید هم علی القاعده به معنای "صفت" هم باشد. ببینید وقتی می فرمایند که به لغت مغنی خود بپردازید و بلکه صرف و نحو خود را هم کامل کنید برای همین است که وقتی حتی به آزمایشگاه هوش مصنوعی قرآنی تشریف فرما شدید، گیر نکنید که این چه بود و آن دیگری هم چیست؟ ولی مسئله در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی همین هم هست که ناامید نشوید و سعی هم بفرمایید که حتی اگر اساتید برجسته ی قرآنی هم فرمودند که خوب حالا ما قرآن را برایتان خواندیم و حالا خودتان بروید معنایش را حتی بعداً شده در خانه هم بخوانید! ناامید نشوید و حتی سعی هم کنید لغت معنی هم بپرسید اگر کلاس فقط قرائت یا بلکه ترتیل هم هست. معمولاً قاریان حرفه ای اگر ببینند که شاگرد خیلی مبتدی است و بقیه شاگردان خیلی هم پیشرفته ترند، یحتمل اجازه ندهند که او هم با دیگران در قرائتها و ترتیلها همراه شود و می فرمایند تو فقط گوش هم کن! خوب گوش دهید، انصتوا و ناامید نشوید. اتفاقاً گوش دادن به قرآن از زبان اساتید و قاریان پیشرفته تر خیلی هم شیرین است! وقتی صدایتان را ضبط کنند و خودتان بدان گوش هم دهید آنگاه تفاوتها را یحتمل بهتر هم تشخیص دهید. یک چیزی که انسان از صفر کیلومتر هم شروع کند مثل ماشین صفر کیلومتر هم می شود که توانایی اش بهتر هم هست و خیلی کارهای بیشتری هم دارد هر چند که اگر حواسش هم نباشد یحتمل خودش را هم گیر بیاندازد چرا که نداند با کیست که طرف هم شده است!

البته این ایده ی کوفینالیتی را هم می بینیم که در منطق ریاضی و آیات اللهی زیاد بکار می رود آنطوری که در قضیه ی سیلور هم بکار رفته است. خوب، نگاه هم بفرمایید که کوفینال را چطور هم معنا کرده اند: آغازین؟ آیا "هم-آخر" هم خوب بود معنا می کردند؟! یحتمل منظور به این است که اگر چیزی آخری هم دارد آنگاه باید اولی و آغازی هم داشته باشد و لذا آغازی همراه آخر می آید و بلکه هم-آخرش است و همینطور هم آخرین نیز هم-آغازش باید باشد بشرطی که نیمه کار ولش نکند و مثلاً یک کاری را شروع کند و آغاز هم کند ولی بپایانش هم نرساند و و همینطوری صفر کیلومتر ماشین و بلکه کشتی و فضاپیما هم که باشد یا حتی رایانه ای همینطوری ولش نکند خاک بخورد و بلکه از خاک خوردن زیاد هم خراب شود یا اینکه بر عکس هم آنقدر ازش کار بکشد که منفجرش کند یا مستهلک هم شود و لذا غرقش هم کند و .... بالاخره هر چیزی یک حسابی هم دارد. 

این مقالات محمد گلشنی و ساحارون شلاه و دیگران را حتی مربوط به قضیه ی سیلور را هم ببینید حتی اگر تکراری هم هست و قبلاً هم بحثش را کرده ایم:

https://arxiv.org/abs/1510.02429

https://arxiv.org/abs/math/0211433

https://arxiv.org/abs/2112.15468

یک وقتهایی هست که اغلب چون شاگردی کم توجه است ولی بیش فعال هم خیلی هست، بقیه ی شاگردها و بلکه اصولاً هم در اجتماع خیلی نمی تواند اجتماعی شود، ولی گاهی هم هست که اجتماع نتوانسته است آن قابلیتهای پنهانی را که در شاگرد است را بیابد و لذا او را مثل همان شاگرد بی توجه بیش فعال فرض می کند و حال آنکه یحتمل هم خیلی باهوش و بلکه نخبه هم هست! این یحتمل در سادات بیشتر هم به چشم می خورد که گاهی هم ممکن است به آنها گفته شود بابا تو اگر خیلی مردی و خیلی هم زرنگی برو اسپانیا و بلکه اروپا و آمریکا و ببین آنجا چه غلطی کرده ای که همه را از اسلام فراری هم داده ای! و این ممکن است که در مورد امام زمان عجل الله فرجه الشریف دیگر به اوج خود هم برسد آنطوری که در صلوات مخصوصه ی آن حضرت هم آمده است که مثلاً حالا چرا هم می فرمایند و لا منبرا الا احرقه؟ یقیناً مسئله از این نوع هم نیست که می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن! یحتمل منبر آنقدر هم منحرف شده است که حتی حضرتش را هم کافر به حساب می آورد و مخصوصاً هم به او ناسزا می گوید چرا که بنفعش هم نیست که همچون امیر المومنین علی ابن ابیطالبی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم تا می تواند نکوبد و خودی هم نشانش بدهد هر چند که واقعاً هم آن حضرت غیر خودی و بلکه بدجوری غریب هم هست! یحتمل دنبال این هم باشند که ببینند می توانند امام زمان عجل الله فرجه الشریف را پیدا کنند که دارد سوره ی کافرون را قرائت می کند و بلکه وسطش لکنت زبان هم گرفته است یا .... خبر ندارند که خوب حالا نه یک بار و بلکه چهار بار و حتی ده بار هم بخوان و اگر در قبرستان هم گیر کرده باشی آنگاه همراه یازده بار آیت الکرسی هم باشد که خیلی بهتر است یا حتی اگر هم نباشد تعجب نکن که همه ی مرده ها هم روحشان زنده و خوشنود نیز شده و بسیار هم همراهی ات کنند و همه با هم از همه ی باغها و بهشتها و جنتها هم گذشته و حتی نزد امام حسین علیه السلام در سمت راست عرض اعلاء در خدمت حضرتش باشید! حالا شما متصور هم شوید و ببینید اصلا می توانید هم حساب کنید که پزشکان و پرستاران شهید کرونا کوید-19 جایشان هم کجا است؟! خیلی دیر شد و یحتمل در مسجد را هم بستند و امامزاده هم هر کس می خواست نمازش را اقامه کرد و ما جا ماندیم و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿الحج: 40﴾
 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ ﴿محمد: 7﴾

 

 

منکران قتل زهرا گوش گوش 
حامیان قاتل زهرا خموش 
قتل دخت مصطفی افسانه نیست 
قصه شمع و گل و پروانه نیست 
آتش افروزی به بیت بوتراب 
پیش ما روشن تر است از آفتاب 
دارم از اهل تسنن چل سند 
چل سند جمله صحیح و مستند 
که فلانی گفت با حبل المتین 
نفس پیغمبر امیرالمؤمنین  
کای علی بیرون بیا از خانه باز 
بر خلیفه دست بیعت کن دراز 
گر ز خانه پای نگذاری برون 
ور نیایی جانب مسجد کنون 
به خداوندی که جان داد و تنم 
خانه را با اهلش آتش می زنم 
پاسخش گفتا یکی در آن میان 
با چه جرأت از تو سر زد این بیان 
هیچ می دانی که در این انجمن 
زینبش است و حسین است و حسن 
گفت حتی با حسین و با حسن 
بایدم این خانه را آتش زدن 
او برون استاده مولا در درون 
او قسم خورد و علی نامد برون 
چون علی بیرون نیامد لاجرم 
دود آتش رفت بالا زان حرم 
از هجوم دشمنان در باز شد 
حمله بر بیت الولا آغاز شد 
حال می پرسم که آیا فاطمه  
بی تفاوت بود در بین همه؟ 
نیست هرگز یک مسلمان باورش 
فاطمه غافل شود از شوهرش 
بین دشمن یار را تنها نهد 
بهر حفظ جان علی را وانهد 
او از اول پشت در استاده بود 
بر دفاع شیر حق آماده بود 
دید دشمن گشته زهرا سدّ راه 
تازیانه رفت بالا آه آه 
سدّ راه خویش را برداشتند 
پای در بیت خدا بگذاشتند 
داشت زهرا  دامن حیدر به دست 
زان غلاف تیغ دستش را شکست 
"میثم" اینجا دیده را خونبار کن 
باز هم این بیت را تکرار کن 
قتل ناموس خدا افسانه نیست 
قصه شمع و گل و پروانه نیست 

حاج غلامرضا سازگار

 

 

اینها را هم یک نگاهی بیاندازید:

 

https://arxiv.org/abs/2104.11613

 

کتاب اردوش در مورد نظریه ی ترکیباتی مجموعه ها: روابط پارتیشنی کاردینالها

 

https://www.amazon.com/Combinatorial-Set-Theory-Partition-

Relations/dp/044455730X?

asin=044455730X&revisionId=&format=4&depth=1

 

یک دوگانهایی هست که به عنوان زیر مجموعه هایی از مجموعه ی یونیورسال نظریه ی مجموعه ها در نظر گرفته می شوند که در همین مسائل مربوط به روابط پارتیشنی کاردینالها نیز ملاحظه می شوند که یحتمل از دو کلاسی که انتخاب شوند یحتمل یکی متناهی و دیگری غیر متناهی هم باشد هر چند که هر دو هم ممکن است نامتناهی باشند و .... اتفااقاً بنده ی حقیر یادم آمد که وقتی این کتاب نوشته شده است در همان زمانها هم بنده کلاسی در جبر خطی با مرحوم جک سیلور داشتم که از او هم در کتاب اردوش یاد می کنند! اینکه کسی واقعاً هم مشکلی مثل کم توجهی همراه بیش فعالی داشه باشد ولی بتواند آنرا طوری هم کنترل کند که در حد یک ریاضدان نخبه هم به حساب آید، این واقعاً هم یک مسئله ی شوخی ای نیست. این است که یحتمل این کتابی که اردوش را به عنوان یک ریاضیدان اینچنینی هم به کودکان سعی می کند معرفی کند یحتمل اتفاقاً برای کودکانی هم که مشکلی شبیه مشکل او را دارند بتواند التیام بخش باشد هر چند که برای دیگر کودکانی که زندگی معمولی و نرمالی هم دارند یحتمل می تواند الگوی بدی هم باشد. 

ولی دوگانهایی که در ادیان مختلف نظیر دارند مِثل مَثَل هارون به موسی که در اسلام هم در حدیث نبوی داریم که مِثل مَثل حضرت محمد صل الله علیه و اله و سلم است به حضرت علی ابن ابیطالب امیر المومنین علیه السلام؛ این مَثلها نمی توانند بطور همزمان هم واقع شوند چرا که در مورد پیغمبر خاتم الانبیاء و امام بعد از او هم می باشد که در حقیقت برای کل بشریت هم هست هر چند که از پذیرش آن هم سر باز زنند. نکته ای که هست اینجا است که شما حتی می بینید که ادیان مختلف می توانند هم با هم کار کنند آنچنان که در مسائل دینی و تاریخی حتی یکی می تواند شاگرد دیگری هم شود. مثلاً شرق شناسان معروفی هم در غرب داریم که از جمله اسلام شناسان معروفی هستند یا اساتیدی در دینهای زرتشتی و اوستا و بلکه بودایی و امثالهم هم  هستند. ولی حالا آیا چقدر هم از این اسلام شناسان حاضرند که اسلام هم بیاورند؟ ما وارد این بحث اینجا نمی خواهیم شویم. ولی به هر حال آنجایی که باید هم امامت امام را بپذیرد هم یحتمل بتوان گفت که دیگر اینجا ترمز می کند چرا که اسلام هم نیاورده است!

این مسئله یک مسئله ی جدی است که حتی اگر امام بعدی هم قرار است انتخاب شود یا حتی حضرت ولی فقیه هم قرار است از یکی به دیگری واگذار شود، این مسئله طوری است که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام بعدی خود نیز مورد امتحان قرار می گیرد و اخلاص و صدق او نیز مورد امتحان و تایید الهی واقع خواهند شد و آنگاه کلافهایی را هم خواهیم داشت که روی خمینه هایی تا بینهایت آسمانها و بلکه عرش اعلاء هم با امام خود ابدی می شوند و یحتمل کلافهایی هم خواهیم داشت که آیا تا کجاها هم برسند و آیا بتوانند هم از آن حالات متناهی خود بیرون آمده و امام خود را نیز درک کنند و در جهاد فی سبیل الله حق بر علیه باطل هم پیروز شوند و خدا آنها را یاری کند و آنها هم خدا را یاری کنند و .... این یک مسئله ای هم می شود غیر از اینکه یک دوگانهایی داشته باشیم از انواع الکتریکی- مغناطیسی یا حتی الکترومغناطیسی و ضعیف و قوی و گرانش و امثالهم از این بابت که سرباز هر چقدر کوچک امام هم یا مطمئن است که طرف حق است و تا پای جان هم می رود یا اینکه جا هم می زند و همه ی راه را هم نمی تواند بپیماید و بلکه حتی طرف باطل هم پرتاب و خدای ناکرده جهنمی هم می شود و .... ولی هیچی بدتر از این هم نیست که طرف توی کفرش هم مانده باشد و اما سعیش هم بر این باشد که از امامش هم جلو بزند یا حتی خود را برتر از او هم ببیند و حال آنکه متوجه شیطنتهای خودش هم نیست و نمی داند هم که توی چه جهنمی هم خود را انداخته است آنطوری که در توهماتش کذب کار خودش را هم نمی تواند محک بزند! و حال آنکه وقتی حتی کمی هم شرح حال شهید روح الله قربانی یا شهید محمد معماریان را مطالعه می کنید، خلوص نیت آنها را در می یابید که با چه شور و شوقی هم به دیدار یار می روند در عین حالی که امام خود را هم دریافته اند و ....

و مسائل یک حالات عجیب ماوراء الطبیعی هم یحتمل بتوانند پیدا کنند. شما وقتی در یک جمعی از مومنین هم هستید که مثلاً در ذهن خود هم می فرمایید که این بنده خدا چرا اینقدر پس کله اش صاف هم هست و آنگاه هم او خود می آید و با شما بدون اینکه او را هم بشناسید دست می دهد؛ یحتمل باورتان هم نمی شود که چرا او چنین کرد؟! آیا او خود شنیده است که چنین گفتید یا دیگری به او چنین هم فرموده بوده است که .... واقعاً هم یک خلوص نیتی را می طلبد که کسی بتواند همانجا طرف را بغلش کند و صورتش را ببوسد و التماس دعا هم از او بطلبد و بلکه از او هم بخواهد که مواظب خودت خیلی هم باشیها و نکند سلامت خودت را هم بیخودی بخطر بیاندازیها و ....؟! و آیا مسئله همینجاها هم حل است؛ و السلام نامه تمام؟ خوب، چرا هم پس کله ی آن بنده خدا بیخودی صاف هم شده است؟! و چرا از خودش مراقبت هم نکرده است و بلکه کدام ظالمی هم او را به این روز انداخته است؟! هر چند شهادت و مظلومیت هم به هم ربط دارند، ولی در عین حال شهادتهایی که مظلومیت را هم از بین برده و حق را بر باطل پیروز کنند نیز شهیدان همیشه زنده را می طلبد آنچنان که می فرماید و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. شهداء تا روز قیامت زنده اند و الا معننا هم نداشت که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی بخواهد از صفر شاگردی و طلبگی و دانشجویی هم برسد به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات اعظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا ﴿الاحزاب: 23﴾

 

 

امّا اخلاص او؛ صدق و اخلاص. اگر اخلاص نباشد کار بی‌برکت میشود؛ اینکه می‌بینید کار برکت پیدا میکند، به خاطر اخلاص است. اخلاص او را از کجا میشود فهمید؟ از اینجایی که اصلاً دنبال دیده شدن نبود؛ یک ذرّه‌ای هم از دیده شدن فرار میکرد. او از دیده شدن فرار میکرد، حالا جوری شده که همه‌ی دنیا دارند او را می‌بینند؛ همه‌ی دنیا دارند او را می‌بینند. کار را برای خدا میکرد، تظاهر نداشت، لاف‌زنی نداشت؛ اوّلین پاداش دنیایی‌ای که خدای متعال به این اخلاص او داد، همین تشییع دَه‌ها میلیونی بود. این تشییع، اوّلین جزای اخلاص او در دنیا بود؛ حالا جزای آخرت که به جای خود محفوظ؛ این رواج اسم شهید سلیمانی و رواج شخصیّت او، یاد او و نام او در دنیا، جزای دنیوی [او بود]. در این دو سال هزاران هزار بار نام شهید سلیمانی بر زبان افراد، ‌بر قلم افراد جاری شده. امسال هم مردم به طور خودجوش دارند بزرگداشت درست میکنند -که گفتم به آن برمیگردم- این بر اثر اخلاص این عزیز است.

 

۱۴۰۰/۱۰/۱۱

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار خانواده شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49260#_ftn5

 

 

قتل دخت مصطفی افسانه نیست 
قصه شمع و گل و پروانه نیست 
...

"میثم" اینجا دیده را خونبار کن 
باز هم این بیت را تکرار کن 
قتل ناموس خدا افسانه نیست 
قصه شمع و گل و پروانه نیست 

 

 

دیشب این سوال هم مطرح شد که چرا یحتمل یک زنی را حالا گیریم که سیدة النساء العالمین هم تشریف دارند را در بیت و خانه اش که حتی به قتل هم برسد را شهید می توان نامید و حال آنکه مگر او به جبهه ی حق علیه باطل رفته بوده است آنچنانکه زنان که از رفتن به جبهه و جهاد فی سبیل الله و جنگیدن و کشته شدن در راه خدا هم معاف هستند؟ می فرمایند که سرش در خلیفة اللهی بعد از حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم هست و این در صورتی است که بعضی اشکال هم می فرمایند که از آنجایی که در حدیث از پیغمبر اکرم صلوات الله هم آمده است که مثل علی ابن ابیطالب علیه السلام کمثل هارون من موسی الا لا نبی بعدی: و. احله محل هارون من موسی فقال له انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی. و لذا همانطوری که بعد از حضرت موسی هم هارون به حکومت و خلافت نرسید و بلکه یوشع بن نون بود همانطور هم علی ابن ابیطالب به خلافت نرسید دیگر! و حالا گیریم که همینطور هم هست، دیگر شهادت سیدة النساء العالمین فاطمه ی زهرا سلام الله علیها چرا و اصلا یعنی چه؟ بنده ی حقیر عرضم این است که بعضی اوقات هم یحتمل بهتر است که انسان وقتی چیزی را نمی داند هم خیلی ساده بفرماید که نمی دانم؛ و السلام نامه تمام!

و حالا کاری هم نداریم، ولی یک وقت هم هست که نه فقط هم در ریاضی فیزیک و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حتی حکمت الهی هم بعضی از سر نادانی هم می فرمایند که خوب حالا ما با اسلام هم که کاری نداریم و بلکه حتی به حکمت الهی و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و ریاضی فیزیکش هم که باشد کاری نداریم و نمی خواهیم هم که کاری داشته باشیم! به ما مربوط نیست و همین هم هست که به باد مسخره اش می گیرند. یعنی آن جاه و جلال و شکوهی را که از عزت الهی و خدای سبحان هم سرچشمه می گیرد را می خواهند جلویش را ببندند و چرا که جلال و شکوه را هم از آن خود می بینند و نه از آن اسلام و مسلمین! و لذا اگر آن کشتی و سفینه ی نجاتی را که حامل امام حسین علیه السلام هم هست انچنان که می فرماید ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة را در نظر بگیریم که یک دابة من الارض است و اصولاً خود زمین هم دارای حرکت و زندگی است و بلکه زنده هم هست؟ یا موجودی است مرده که در اختیار هر کسی هم که متوهم شد نیز می تواند باشد که بخیال خودش هم حتی حق را نیز از باطل جدا سازی می کند؟! یحتمل اینجا بعضی اشکال هم می کنند که مگر می شود که چنین حرکتهای عظیمی احتیاج به یک مکتب هم نداشته باشند؟! مکتب و درس و بحث و حساب و کتاب هم نمی خواهد؟ حالا سیدة النساء العالمین و بلکه مکتب شهید سلیمانی را هم اصلا کاری نداریم! ولی بالاخره یک مسابقه ای هم نداریم که حالا مثلاً بخواهیم ببینیم شاگرد و دانشجو و طلبه وقتی می خواهد از صفر به الفهای بینهایت آیات اللهی هم میل کرده و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی را نیز دریابد هم باز مکتب و مکتبخونه هم نمی خواهد و درس و بحث و حساب و کتاب هم ندارد که هیچی و بلکه از سر تا ته اش هم همه و همه کم توجهی و بی توجهی همراه با بیش فعالی است؛ یعنی می شود با این همه مکتب و مدرسه و حوزه و دانشگاه و ...؟! بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَأَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ﴿یس: 61﴾

 

کیست او گفتا قتل ناموس خدا افسانه است؟ کیست او گفتا قتل دخت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم افسانه است؟ کیست او گفتا قصه شمع و گل و پروانه است؟ صد عجب که قصه ی زینب کبری دخت فاطمه سلام الله علیهم نیز همان قصه ی دیگر فاطمه دخت پیمبر اکرم علیهم السلام است! قصه شان پروانه وار از سوی شمعها و گلها به خورشید  پیوستن است و بلکه شمع و گل و پروانه و خورشید و قمر و دیگر ستارگان نجومی همه و همه نزد فاطمه زهرا و زینب کبری سلام الله علیهم تا روز قیامت درسها دارند که بیاموزند! خروشان می شوی که افسانه است؟! بگویم حضرت حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان حفظه الله تشریف بیاورند منبر روند بیت رهبری تا حتی از قصه های شاهنشاهی و فرعونیت خروشانیت دست هم برداری و بلکه رام هم شوی و دیگر هم دنبال گاوهای کسی نگردی که آیا کجا هم رفته اند و بلکه کجا هم باید آنها را بجویی و بیابی و ...؟ 

البته در این میان اگر به میدان امام حسین علیه السلام هم رفتی 9 دی و دیدی که یک بنده خدایی هم با 4 الی 5 محافظش هم آمده بود و با محافظش هم خیال کردی که اگر گفتی حضرت علی بن ابیطالب امیر المومنین هم کنار رفته بود دیگر این فاجعه رخ نمی داد و بعد خودت هم درستش کردی که بابا آن حضرت که خودش هم کنار رفت دیگر ولی باز هم فاجعه! دیگر اینها را گفتی و حالا بعد هم نمی خواهد باز هم بپرسی که مثلاً این حضرت آقایی که محافظش هم تشریف دارید کیستند؟ مثلاً از دولتمردانند؟ و اگر این محافظی هم که همردیف آن حضرت آقا واقع بودند حواله ات دادند به محافظ پشت سری و او هم باز حواله ات دادند به پشتی و بالاخره هم فرمودند که ایشان آقای حسینی هم تشریف دارند؛ می شناسی ایشان را؟ همین است دیگر؛ آخر هم نشناختی ایشان را که کیستند و بالاخره ناراحتی هم ندارد! خروشان شدن هم ندارد!

ولی عرض بنده ی حقیر این هم هست که بعضی اتفاقاً اشکال هم می کنند که چرا از دکتر حسابی کارتونی هم ساخته اند که بیشتر خنده دار هم هست تا آموزنده برای بچه ها؛ ولی بنده ی حقیر عرضم این است که حتی برای بچه ها از پل اردوش (یا اردوس؟! Paul Erdos) هم کتابی آمریکاییها خود (باربارا هلیگمن Barbara Helligman) ساخته اند که بیشتر هم به یک بچه ای شبیه است که دچار بیماری بیش فعالی همراه با کم توجهی است تا یک ریاضیدان معروف! یحتمل نویسندهها و کارگردانها تصمیم گرفته بوده اند که حالا بابا ما هم هر کاری کنیم که نمی توانیم به بچه ها بفهمانیم اینها چه کارهای ریاضی و فیزیکی هم انجام داده اند؛ و لذا حالا یحتمل بهتر هم باشد که برای سرگرمی بچه ها هم که شده یک کمی سوخی سوخی مسخره شان هم کنیم و مگر چه عیبی هم دارد؟ بالاخره خدا که نیستند! کسی هم که نگفته است پل اردوس یا حتی سرژ لنگ هم آیا خدای ناکرده ازدواج هم کرده اند یا خیر که به بقیه ی مدعیان ریاضیدانی و بلکه فیزیکدانی هم بربخورد و .... اصلا اگر ویکیپدیا را نگاه کنید که سردار شهید قاسم سلیمانی هم کی شهید شد، یحتمل متوجه شوید که همینطور هم می فرماید که بعضی و حالا جای سوال هم هست که این بعضی کیستند که می فرمایند سردار سلیمانی قاتل است و لابد دونالد ترامپ هم نه قمارباز است نه کازینو و قمارخانه هم دارد و نه قاتل و نه تروریست است! و لذا بنده ی حقیر هم نتیجه می گیریم که یواش یواش اگر بر حسب نظریه های همدیسی و کوانتومی همینجوری پیش برویم یک وقت دیدید که پروانه وار یکی از بزرگترین ریاضیدانهای فیزیکی قرن 21 میلادی و 14 الی 15 هجری شمسی خودمان هم شدم و حالا اصلا بعضی هم اینجا یحتمل اشکال کنند که چطور توانستی خودت را راضی کنی که حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم کنار بگذاری و این همه لافهای الکی هم بزنی و زانوی تلمذ نزد اساتید حوزه و دانشگاه را هم فراموش کرده و حتی به اجتهاد و میل بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی من عرف نفسه عرف ربه را هم یادت برود؟! این معنایش این هم هست که این یک مسئله است که کسی بخواهد صرفاً به فلسفه و عرفان و حتی ریاضی فیزیک و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بپردازد و مسئله ای دیگر هم هست که کسی بخواهد واقعاً هم به کلمات قرآنی و حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی  اطهار علیهم السلام و علمای عظام اسلام هم بپردازد. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿یس: 60﴾

 

اللّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَذُرِّیَّتِهِ وَشِیعَتِهِ ، وَرَعِیَّتِهِ وَخاصَّتِهِ وَعامَّتِهِ ، وَعَدُوِّهِ وَجَمِیعَ أَهْلِ الدُّنْیا ماتُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ ، وَتَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ ، وَبَلِّغْهُ أَفْضَلَ ماأَمَّلَهُ فِی الدُّنْیا وَالآخرةِ ، إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیٍ قَدِیرٌ

 

ترجمه تحت اللفظی: بار خدایا باو عطا فرما در حق خود آن بزرگوار و ذریه ی او و شیعیانش و رعیتش و خاص و عام دوستانش حتی دشمنانش و تمام اهل دنیا عطا کن آنکه موجب روشنی چشم و شادی روح اوست و او را به کاملترین آرزویش در دنیا و آخرت برسان که تو بر هر چیز که خواهی قادری 

 

 

 

بنده ی حقیر دیروز به مناسبت 9 دی رفتم میدان امام حسین علیه السلام که اتفاقاً سرودهای خیلی خوبی هم نوجوانان و بچه ها می خواندند حتی راجع به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و  این الطالب بدم الفاطمة الزهرا علیه السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف. صدا و سیمایی ها هم خیلی آمده بودند که به یکیشان گفتم شانس آوردی (و خوب است) محافظی روی سقف ماشینت که تویوتای لند کروزر هم بود داری که می روی رویش می ایستی (و الا که قر می شد)؛ در جواب فرمودند خودم محافظ را برایش گذاشتم باز می گوید شانس آوردی و .... یک کتابی هم بود که تا وارد میدان شدم دست فروشها می فروختند: فرجام آمریکا در تایتانیک از کریم اسمعیلی که فروشنده محترم می فرمودند که مقام معظم رهبری مد ظله العالی هم فرموده اند که آنچنانکه کشتی تایتانیک هم شکوه و جلالش مانع از غرق شدنش نشد همانطور  آمریکا هم شکوه و جلالش مانع از غرق شدنش نیست و آمریکا غرق خواهد شد. کتب دیگری هم بود راجع به سردار سلیمانی که فروشنده ای دیگر می فرمودند این یکی مال جوانترها است که 40 تومان هم بود و این یکی مال بزرگترها است که 100 تومان هم بود؛ بنده به شوخی گفتم پس چرا اینی که مال جوانها است را به بنده ی حقیر هم نشان می دهید؟ فرمودند که خوب برای بچه هایت و نوه هایت و نتیجه هایت و ... که خوب است و بخر! عکسهای سردار سلیمانی هم همه جا دیده می شد.

بنده از یکی از نوجوانها آنجا پرسیدم که سردار سلیمانی در چه تاریخی شهید شدند؟ فرمود 16 دی. و نوجوانترهایی هم آنجا بودند که سوالم را شنیدند و آن دیگری را تصحیحش هم کردند که 13 یا 12 دی بود و نه 16 دی! و 16 دی شهید به ایران تشریف فرما شدند! البته بنده ی حقیر اینجا فقط نقل قول هم دارم می کنم و درست و غلطی اش را هم خیلی کاری ندارم!

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که رویه های ریمانی و منحنیها نیز به چه کاری می آیند مخصوصاً که فرض بفرمایید که در یک فضایی با ابعاد بینهایت هم درحال حرکت است؟ مثلاً فرض بفرمایید که شما اینجا یک موشکی را هم دارید که در هوا-فضا آیا چقدر هم توانایی پرتاب دارد و چقدر هم قادر است که به هدفش بزند؟ و اما اگر یک هایپر- خمینه ای یا یک هایپر- فضایی هم داشته باشید که این را همچون منحنی یا رویه ی ریمانی هم در نظر آورید که در فضای با بعد بینهایت هم در حرکت است و حالا جنسش هم کدام است و بلکه از لحاظ عمومیتر هم پیچش و بلکه گره هایش حول هر مبنا و محوری هم چقدر است؛ آنگاه یحتمل متوجه هم شویم که بعضی از این رویه های ریمانی هم هستند که مقسم حق از باطل فضای بینهایت هم می توانند شوند آنچنان که انگیزه هایش هم باید دید که کدام است؟ کلی بحث اینجا مطرح می شود. البته بنده ی حقیر محافظهایم هم خیلی دورم را این روزها نگرفته اند و بلکه رفته اند مرخصی و لذا یحتمل بهتر است خیلی روی سقف لند کروزرم هم نروم که یک وقت شانس هم دیدید خیلی یاری نکرد و کار هم دستمان داد و بلکه سقف ماشین هم آمد پایین!

البته یک بنده خدایی هم بود که بنده ی حقیر خیلی متوجه نبودم که ایشان با محافظینش هم تشریف آورده بودند و بنده متوجه هم نشدم که ایشان که بود؛ ولی همانطوری که سرود می خواندند، بنده ی حقیر یحتمل از سر بغض هم گفتم که اگر حضرت علی علیه السلام کنار می رفت یحتمل هیچ وقت چنین فاجعه ای رخ نمی داد؛ ولی بعداً خودم متوجه شدم که حضرت علی بن ابیطالب امیر المومنین هر چند هم که خودش رفت کنار ولی باز هم فاجعه نمی دانم چطور در راه بود. یحتمل مسئله این است که امام حسین از هر دو طرف هم ثار الله و ابن ثاره نیز تشریف دارند هر چند که خواب غفلت ما را برده است. این الطالب بدم مقتول بکربلا اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی