أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَـٰهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ ﴿النمل: ٦٢﴾
سَلاَمٌ عَلَى آلِ یس اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اَللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اَللَّهِ وَ دَیَّانَ دِینِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَلِیفَةَ اَللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اَللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اَللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ فِی آنَاءِ لَیْلِکَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِکَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اَللَّهِ اَلَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اَللَّهِ اَلَّذِی ضَمِنَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْعَلَمُ اَلْمَنْصُوبُ وَ اَلْعِلْمُ اَلْمَصْبُوبُ وَ اَلْغَوْثُ وَ اَلرَّحْمَةُ اَلْوَاسِعَةُ وَعْداً غَیْرَ مَکْذُوبٍ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ
اهمیت زندگی پیامبر
زندگی پیغمبر را میلی متری باید مطالعه کرد. هر لحظه ی این زندگی یک حادثه است، یک درس است، یک جلوه ی عظیم انسانی است؛ تمام این 23 سال همین جور است. جوان های ما بروند تاریخ زندگی پیغمبر را از منابع محکم و مستند بخوانند و ببینند چه اتفاقی افتاده است. ^[35]
^[35]. بیانات [حضرت ولی فقیه مد ظله العالی] در دیدار مسئولان نظام به مناسبت مبعث حضرت رسول اعظم صل الله علیه و آله و سلم 87/5/9
از کتاب: من و کتاب، سید علی خامنه ای، دفتر برنامه ریزی انتشارات سوره مهر، چاپ سی هفتم: 1397، ص26- 27.
عقل، یکی از چیزهای کلیدی ای است که جوهر را تقسیم می کند بین عقل و نفس و هیولی و صورت جسمی و جسم که در حکمت متعالیه بکار گرفته می شود تا مگر او را به تعالی برساند که منجر به سفرهای اربعه از خلق به حق و از حق به خلق گردد. و این عقل هم هست که احساسات و شهوات را باید بتواند بدرستی کنترل هم کند.
فإن قلت : ما تقدّم من عدم دخولِ فصلِ النوع تحتَ جنسِهِ ینافی قولَهم ـ فی تقسیم الجوهر على العقل والنفس والهیولى والصورة الجسمیّة والجسم ـ بکون الصورة الجسمیّة والنفس نوعَیْن من الجوهر ، ولازمُ کون الشیء نوعاً من مقولة اندراجُهُ ودخولُهُ تحتها.
نهایة الحکمة، علامه طباطبایی، بتحقیق شیخ عباسعلی زارعی سبزواری، موسسه نشر اسلامی، نسخه ی غیر مصححه، ص 105
http://lib.eshia.ir/71458/1/105
کلیات خمس که در منطق فلاسفه ی قدما در نظر گرفته می شده است از این قبیلند: نوع، جنس، فصل، عرض عام، عرض خاص که وقتی ما وارد منطق ریاضی می شویم به نوعی می توان گفت که به مفاهیم مراتب بینهایتهای الفهای کاردینالیته ها یا همان آیت اللهی ها می رسیم. مسئله ی توحید در حکمت متعالیه را می فرمایند که حق تعالی مثلاً در سوره ی انعام خیلی واضح و زیبا تفصیل فرموده است. ولی در خود سوره ی توحید یا اخلاص به بهترین وجهی ماهیت وجودی حق تعالی را بیان می فرماید. موضوع این است که اگر کسی برای خدا شخصیت قائل شود، مشرک شده است. یعنی حتی اگر برای حضرت آدم علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم خودش یا دیگران شخصیت خدایی قائل شوند، این می شود شرک و بلکه کفر یا نفاق. خود حضرت رسول نیز یقیناً چنین مقامی را برای خود قائل نبوده اند؛ یعنی شخصیت رسول به عنوان بنده ی خدا در عبودیت خدا است که می تواند به خدا نزدیک شود و نه اینکه حضرت رسول شخصیتش همان خدا است. ولی چیزی که هست این است که حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم در مقام عبودیتش، عبد و بنده ی خالص و خاص خدا است. و بعد از او ائمه ی اطهار فرزندان امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیهم السلام تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف است که این مقام بندگی را از آن خود می کنند؛ و این تا روز قیامت ثابت و پایدار است.
و اما چیزی که در منطق ریاضی و منطق کلیات خمس، عقل و عقلانیت را متحیر و بلکه ضایع هم می کند در اینجا است که نفس نسبت به خدای خود طغیان هم می کند و می فرماید که کیست که گفته است که من خود خدا نیستم؟ و مدعی خدایی هم می شود و از قبیل نحن ابناء الله:
وَقَالَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَىٰ نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ یُعَذِّبُکُم بِذُنُوبِکُم بَلْ أَنتُم بَشَرٌ مِّمَّنْ خَلَقَ یَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَإِلَیْهِ الْمَصِیرُ ﴿المائدة: ١٨﴾
چنین ادعایی شرک آلود را البته همینطور هم در بت پرستانی که از قبیل حضرت آدم و شخصیت او را برایش مقام خدایی قائل می شوند و خلیفة الله را با الله جل جلاله اشتباه هم می گیرند می توان مشاهده کرد. اینجا است که عقل ضایع می شود اگر حتی با این مشرکین کافر منافق وارد بحث شوید که خدا کیست؟! یعنی یک جاهایی مسئله کفر محض است و بعد یواش یواش وارد شرک و بلکه نفاق هم یحتمل می شود و این را بوضوح در زندگی حضرت پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی و بلکه زندگانی حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها و ائمه ی اطهار می توان مشاهده کرد که همه ی جهاد فی سبیل الله این انسان 250 ساله در جهت همین تثبیت حکومت عبودیت و بندگی خدا و ایمان به خدا و رسولش و امامت ائمه ی راستین و واقعی مستضعفین جهان نیز شکل گرفته است تا می رسیم به امامت امام زمان عجل الله فرجه الشریف. همین جا نیز عقل ضایع می شود که انسان بخواهد حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به مدعیان خلیفة اللهی در سطح جهانی ثابت کند که چطور می توان حتی از طریق مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی به شناخت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسید.
این دلیلش این است که مشرکین فرعون نمای با ادعای انا ربکم الاعلی ای خود همانطور که در زمان پیغمبر اکرم هم قائل بودند همین امروز هم قائلند که انا ربکم الاعلی. این همه توهینهایی که از صدر اسلام تا همین امروزش هم که مطالعه کنیم می بینیم به خود حضرت پیامبر اکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صل الله عیله و آله و سلم شده است، به عبارتی هم دلیلش این نیست که می فرماید من به خدا اعتقادی ندارم یا خدا را قبول ندارم! خیر می فرماید خدا را قبول هم دارم، ولی اینطور هم قبول دارم که هم او هم هستم؛ به عبارت دیگر عیناً فرعون هم دارد می فرماید انا ربکم الاعلی! و لذا برایش غیر ممکن هم هست که بندگی خدا را بپذیرد و توحید را قبول هم کند! و وقتی به حضرت بقیت الله الاعظم هم حتی در داخل اسلام نیز می رسیم، این مسئله دوباره و دوباره گویا در طول تاریخ تکرار هم شده است که مسئله ی توحیدی و رسالت حضرت رسول اکرم جوهراً بصورت همان شرک آلودی صدر اسلام حرکت می کند و بصورت مسئله ی امامت در می آید که بالاخره این چطور است که حتی در روانشناسی یا حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی یا غیر آن آیا شما می خواهید وجود آن امام همام حضرت بقیت الله الاعظم را در کل وسعت این عالم طبیعت و ماورای طبیعت به اثبات هم برسانید؟! دیر شد، دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم برسم به نماز جماعت ظهر و عصر! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.
- ۰۰/۰۱/۱۱
أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (یونس 10: 62)
ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر
:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
...
جمهوری اسلامی؛ مهمترین ابتکار امام خمینی (ره)
صحبتی که من میخواهم امروز عرض کنم به ملّت عزیزمان، بحثی است دربارهی مهمترین ابتکار امام بزرگوار. امام ابتکارات زیادی داشتند لکن این مهمترین ابتکار امام است، و آن عبارت است از «جمهوری اسلامی»؛ این ابتکار امام بزرگوار بود؛ این همان مردمسالاری دینی است که زیر عنوان جمهوری اسلامی رسمیّت پیدا کرد و عنوان نظامِ برخاستهی از فکر و ارادهی ملّت ایران و رهبریِ امام بزرگوار شد.
صلابت و قاطعیّت امام و پیروزیهای جمهوری اسلامی، ساکتکنندهی دشمنان نظام
بحث را من از اینجا شروع میکنم که در بین نظامهای عالم -نظامهای انقلابی و نظامهایی که تشکیل شده در این یکی دو قرن اخیر- بنده هیچ نظامی را سراغ ندارم که به قدر جمهوری اسلامی دربارهی آن، پیشبینی زوال و نابودی و فروپاشی شده باشد. از روز اوّلی که جمهوری اسلامی تشکیل شد، بدخواهان، دشمنان، کسانی که نمیتوانستند این پدیدهی عظیم را هضم کنند و تحمّل کنند -در داخل کشور، خارج کشور- [گاهی] میگفتند جمهوری اسلامی تا دو ماه دیگر، گاهی میگفتند تا شش ماه دیگر، گاهی میگفتند تا یک سال دیگر بیشتر نمیتواند باقی بماند و از بین خواهد رفت. خب صلابت امام بزرگوار، قاطعیّت امام بزرگوار و بعد، پیروزیهای عظیم ملّت ایران در جنگ هشتساله و حوادث گوناگون دیگر، این همهمهها را فرو نشاند؛ یعنی بتدریج کم شد و کم شد و تقریباً در اواخر عمر امام تمام شد و این همهمهها دیگر وجود نداشت، لکن بعد از رحلت امام، دوباره بدخواهان جان پیدا کردند، امید پیدا کردند و شروع کردند آرزوهای خود را به صورت پیشگویی تکرار کردن و همان حرفها را بار دیگر گفتن. یک حزب فرسودهی قدیمی(۱) و البتّه خیلی پُرمدّعا در سال ۶۹ یک بیانیّهای داد و در آن بیانیّه اعلام کرد که جمهوری اسلامی در لبهی پرتگاه است؛ تعبیرش این بود که جمهوری اسلامی در لبهی پرتگاه است؛ یعنی یک تکانِ دیگر بخورد، جمهوری اسلامی ازبینرفته و ساقطشده است؛ این ]در[ سال ۶۹ [بود].
چند سال بعد هم، باز یک گروهی و یک دستهای -که آنها متأسّفانه مسئول هم بودند، جزو نمایندگان یکی از دورههای مجالس شورای اسلامی بودند(۲)- در یک نامهای اعلام کردند که فرصتی اندک برای جمهوری اسلامی باقی مانده؛ یعنی جمهوری اسلامی دیگر همین روزها [باقی] است و بایستی از بین برود. این هم یک گروه دیگر که البتّه تمایلات اینها هم تقریباً شبیه تمایلات همان حزب بود، یا تا یک حدودی به آن گرایش داشت. قبل از اینها و بعد از اینها هم، هم افراد، اشخاص، هم گروهها و دستهها -چه در داخل کشور، چه در خارج کشور زیر سایهی بیگانگان و دشمنان جمهوری اسلامی- از این حرفها میزدند، در رادیوها و مانند اینها پخش میشد و فروپاشی جمهوری اسلامی را به هم نوید میدادند؛ یعنی آرزوی خودشان را به صورت خبر و تحلیل و مانند اینها بر زبان میآوردند و به هم نوید میدادند. آخر کار هم همین یکی دو سال پیش بود که آمریکاییهای بزرگوار(!) حرف آخر را در این زمینه زدند؛ یک مقام عالیرتبهی آمریکایی(۳) با قاطعیّت اعلام کرد که جمهوری اسلامی چهلسالگی خودش را نخواهد دید. این پیشگوییها و پیشبینیها در مورد جمهوری اسلامی است. من یادم نمیآید در هیچ نظام دیگری این قدر و این همه از اوّل [تشکیل] تا سالها بعد، پیشگویی برای زوال و فروپاشی و نابودی شده باشد.
البتّه این کسانی که این جور پیشگوییها را میکردند، نگاهشان به خیلی از انقلابها و نظامهای برآمدهی از انقلابها بود؛ چون بسیاری از حرکتها و نهضتها و انقلابها ــ چه در شرق و جنوب شرقی آسیا، چه در غرب آسیا، چه در آفریقا، چه حتّی در اروپا، مثلاً انقلاب کبیر فرانسه ــ بعد از سالهای کوتاهی بعد از اینکه به وجود آمده بودند از بین رفتند؛ شروع شوقانگیزی داشتند و پایان زهرآگینی داشتند. انقلاب کبیر فرانسه که علیه سلطنت بود، تقریباً پانزده سال بعد از آنکه به وجود آمد، دچار یک سلطنت استبدادی محکمی شد که همان [حکومت] ناپلئون بناپارت باشد؛ و جاهای دیگر هم همین جور؛ در سراسر دنیا از این جور نظامها اتّفاق افتاده بود.
در ایران خود ما هم اتّفاق افتاده بود. نهضت مشروطه در ایران با آن همه سر و صدا و هیاهو و شوق و فتوا و دیگر چیزها به وجود آمد، پانزده سال بعد از آنکه فرمان مشروطیّت امضا شد، یک کسی مثل رضاخان سر کار آمد، با آن دیکتاتوری عجیب، با آن استبداد سیاه که از استبداد دوران قاجار بمراتب بدتر بود. بعد هم باز در سال ۲۹ و ۳۰ که سالهای نهضت ملّی است، یک نهضتی به وجود آمد و مردم به خیابانها آمدند و نفت ایران را به اصطلاح ملّی کردند یعنی از دست انگلیسها درآوردند؛ [امّا] یکی دو سال بعد کودتای انگلیسی و آمریکایی به وجود آمد و محمّدرضا یک استبداد دیکتاتوری پیچیدهی بسیار خطرناک و سختی را برای مدّتهای طولانی باز مجدّداً آغاز کرد. یعنی این حوادث در دنیا اتّفاق افتاده؛ اینکه اینها انتظار میکشیدند، با نگاه به اینگونه حوادث بود. ولی بحمدالله انقلاب و نظام امام خمینی نه تنها فرو نپاشید و نه تنها متوقّف نشد بلکه روزبهروز قدرتمندتر شد؛ تسلیم نشد، جا نزد، روزبهروز استقلال خودش را بیشتر روشن کرد، آشکار کرد، توفیقات بزرگ به دست آورد، بر موانع غلبه کرد؛ چقدر موانعی بر سر راه این انقلاب و این نظام پیدرپی به وجود آوردند؛ انواع و اقسام: سیاسی، اقتصادی، امنیّتی، و غیره. بر همهی اینها غلبه کرد، پیش رفت. امروز جمهوری اسلامی، هم توسعهیافتهتر از اوّل کارِ چهل سال پیش است، هم پیشرفتهتر است و از همه جهت جلوتر است به فضل الهی.
همراه بودن اسلام و مردم، راز ماندگاری جمهوری اسلامی
خب، این سؤال پیش میآید که راز این ماندگاری چیست، راز این پیشرفت چیست. چرا جمهوری اسلامی با وجود این همه دشمنی، به سرنوشت نظامها و انقلابهای دیگر دچار نشد؟ علّت چیست و رازش چیست؟ من عرض میکنم راز پُرشکوه و افتخاربخشِ این نظام و ماندگاریِ این نظام همین دو کلمه است: یعنی «جمهوری» و «اسلامی». همراهیِ این دو کلمه با هم؛ و موجودی که از این دو کلمه تشکیل شده، باید هم پایدار بماند؛ هم جمهوری و هم اسلامی؛ مردم و اسلام؛ جمهوری یعنی مردم، اسلامی هم که یعنی اسلام؛ مردمسالاری دینی.
خلق و تحقّق نظریّهی جمهوری اسلامی، کار بزرگ امام (ره)
کار بزرگ امام بزرگوار ما این بود که این فکر را، این نظریّه را -نظریّهی جمهوری اسلامی را- خلق کرد، آن را وارد میدان نظریّههای سیاسی گوناگون کرد -که در آن دوره نظریّات مختلف سیاسی، شرقی، غربی در عرصهی مسائل سیاسی و ذهنیّتهای سیاسی با هم برخورد [داشت]- بعد به آن تحقّق بخشید، عینیّت بخشید. صِرف ایجاد یک نظریّه نبود بلکه آن را تحقّق داد و نظام جمهوری اسلامی را به وجود آورد. کار بزرگ امام این است.
...
ایستادگی ملّت ایران در مقابل توطئههای دشمنان
سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) ۱۴۰۰/۰۳/۱۴ملّت ایران در مقابل توطئهی دشمنان ایران و دشمنان ایرانی که انواع تلاشها را کردند، و انواع توطئهها را انجام دادند که مردم را از این نظام جدا کنند، و به اسلام و به مردمسالاری دینی بیاعتقاد کنند، محکم ایستادند و این توطئهها را خنثی کردند؛ و آنها هر بار و به هر شکلی که وارد شدند با سدّ پولادین ملّت ایران مواجه شدند. امروز هم همین جور است؛ امروز هم دشمنان کمین گرفتهاند، چشم گشودهاند تا بلکه بتوانند بین ملّت ایران و نظام اسلامی فاصله بیندازند امّا با سینهی ستبرملّت ایران و سدّ پولادین ملّت ایران مواجهند؛ هم توطئهی امنیّتی کردند، هم توطئهی سیاسی کردند، هم دشمنیهای واضح اقتصادی کردند، هم تهاجم فکری کردند؛ و البتّه در همهی اینها ناکام ماندند.
انواع توطئههای دشمنان و مخالفین برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی و اسلامیّت آن
متأسّفانه کسانی هم بودهاند و هستند که حرف دشمنان را به یک نحوی در داخل تکرار میکنند؛ این ایدئولوژیزدایی که گاهی میبینید در بعضی از تعبیرات هست، همان حرف مخالفین است؛ ایدئولوژیزدایی یعنی اسلام و تفکّر اسلامی را در باب جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی کنار بگذاریم، و برویم سراغ همان تفکّرات لیبرالدموکراسی فاسد و منحرف که امروز مردم دنیا را بیچاره کرده. بعضیها هم از یک راه دیگری وارد میشوند که قداست دین به این است که کنار بگیرد؛ [این] همان حرفی است که در اوّل انقلاب گفته میشد؛ این هم حرف دشمن است و همان تکرار حرفهای قبل از پیروزی انقلاب و اوایل شروع انقلاب است. اینکه باز بعضی این جور وانمود کنند که «اگر بخواهیم ضوابط اسلامی را رعایت کنیم، با مردمسالاری قابل جمع نیست»، جزو حرفهای دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه ممکن است کسانی از روی غفلت این حرفها را بزنند. بنده متّهم نمیکنم که هر کسی این حرفها را میزند، حتماً پیشکردهی دشمن است؛ نه، گاهی از روی غفلت است امّا بدانند این حرف، حرف دشمن است و دشمن میخواهد ریشهی اسلامیّت را بزند. حالا بعضیها دلسوزی میکنند برای مردمسالاری که «آقا! مردمسالاری از بین رفت» [امّا] اینها در واقع خیلی برای مردمسالاری دلسوزی نمیکنند، اینها میخواهند ریشهی اسلامیّت را بزنند، اسلام را کنار بزنند تا وجود نداشته باشد؛ و واقعاً خطای بزرگی است اگر ما مردمسالاری را از تفکّر اسلامی و روح اسلامی بیگانه کنیم.
خب قانون اساسی هم تکلیف را روشن کرده. ملاحظه میکنید در قانون اساسی، رجال سیاسی و مذهبی را به عنوان رئیسجمهور، رئیس دولت، رئیس قوّهی مجریّه، یعنی همهکارهی مسائل کشور قرار داده. این قید «رجال سیاسی و مذهبی» برای چیست؟ برای این است که در میدان سیاست بتواند مصلحت کشور را در نظر بگیرد، در میدان اعتقادات مردم و دین مردم هم بتواند مردم را هدایت کند و کمک کند و در هر دو مورد خردمندانه عمل بکند؛ یا این مسئلهی تقوا و امانت که باز در قانون اساسی بر آن تکیه شده، مسئلهی بسیاری مهمّی است که در قانون اساسی روی آن تکیه شده.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=47991
جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی را وقتی در حکومت اسلامی انقلابی در نظر بگیریم، کمال حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را می تواند تداعی هم کند که حکومت و دولت کریمه ی امام زمان هم همیشه در بینهایت آن واقع شده است در عین حالی که در خود حکومت جمهوری اسلامی هم هر آن می تواند با ظهور حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف بحق هم محقق شود! البته این حکومت اولیاء الله در جمهوری و مردم سالاری دینی، یک ریشه ای هم در حکومت فلاسفه بر مردم دارد در کتاب و نظریه ی جمهوری افلاطون که همانطوری که می داینم از لحاظ محقق شدن این جمهوری یحتمل هم باید گفت که در زمان خودش فقط در حد یک نظریه هم ماند و بلکه تحقق هم نیافت. و لذا اینکه این همه دشمنیهایی که در برابر جمهوری اسلامی می فرمایند وجود داشته است و دارد و خواهد هم داشت که از همان اول هم مدام مدعی بوده اند و بلکه سعی و تلاهشها هم در جهت براندازی آن کرده اند که جمهوری اسلامی دیگر کارش تمام است، می فرمایند راز ماندگاری اش همین مردم سالاری است؛ مسئله همان هذان یختصمان اختصموا هم می باشد.
ولی همانطوری هم که عرض شد، به زبان میدانهای یانگ-میلز خود دوگان (self dual) و ضد- خود دوگان (anti-self dual)، بندگان خدا در مقابل خدای خود در چه وضعیتی هم قرار دارند؟ آیا مسئله ی خود دوگانی و ضد- خود دوگانی از لحاظات روانشناسانه و اجتماعی و بلکه در مقابل خلقت خالق و پروردگار و وجود خارجی زمین و آسمانها که در مقابل بنده ی خدا متجلی است را در نظر بگیریم، آیا با مسائلی طرفیم که در خود دوگانی یا ضد- خود دوگانی میدانهای یانگ- میلز که تفکیکش از ستاره ی هاج هم نتیجه می شود کدام یک از این دوگانها می توان بالاخره مسئله را حل کرد؟ یا بلکه آیا باید از دنیای طبیعت خارج شده و به ماوراء طبیعت هم رفته و از ظرف و از آن دیدگاه به طرح و حل مسائل هم پرداخت؟ و آنگاه یحتمل هم بتوان نظریه های دونالدسون و توماس و بلکه کارهای حمید احمدی نژاد را هم بهتر فهمید؟!
اینجا یک مسئله ای در دشمنی با جمهوری اسلامی هست که می توان هم بر منبر رفته و حتی دشمن و بلکه شیطان بزرگ را هم مخاطبی که پای منبر تو نشسته است قرار هم داد و چه رسد به اینکه بخواهیم در کسی و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی انبوهی از "انا المهدی" ها همه و همه هم القاء کنیم که ای مستکبر لا مذهب آیا این تو هم نیستی که مثلاً پابرهنه ها را هم رها کرده ای و تند تند در باتلاقها و چاله هرزها و سیاه چاله هایت برج پشت برج و آن هم چه برجهایی که می سازی و نمی روی هم مسکن مهر در حتی دهات و از جمله بیدگنه هم بسازی؟! یعنی این یک مسئله است که شما یک آدم ساده لوحی را پیدا هم بفرمایید که بطور طبیعی و بلکه ماوراء طبیعی هم دارد مدام با خود می فرماید "انا المهدی" و او را هم بگذاریدش سر کار که فرضاً ببین که در چه غفلت و حماقتهای عظیمی هم در ادعای کذب خود غرق هم شده ای! و اما یک تفاوتی هم هست که همه و همه هم دارند ادعای "انا المهدی" را می فرمایند تا اینکه حتی یک نفر هم جرات نداشته باشد که نُطُق بکشد و بلکه کوچکترین صدایش هم در بیاید که آیا ما جمهوری اسلامی و مردم سالاری اسلامی هم داریم و آن هم همینی است که پی روی شما است و توی مستکبر ضد مستضعفین هم به همین دلیل که اصلا چنین چیزی را حتی باورت هم نمی شود بطور ضد-خود دوگانی از دشمنان همین جمهوری اسلامی واقع هم شده ای و بلکه حقت هم همین است که همه و همه ی مستضعفین بریزند سرت و هر چه داری را هپلیو هپو هم کنند تا بالاخره بلکه آدم هم شوی؟
در حقیقت، این دشمنی در همان مسئله ی هذان خصمان یختصموا نهفته است که کی است که طرف حق هم هست و کی است که بر باطل هم هست؟ و لذا این دشمنی را می توان وقتی با انبوهی از دشمنانی که مملو از کفر و شرک و نفاق هم هستند تشدیدش کرد طوری که همه هم بیافتند به جان هم و اما وقتی از ظرف طبیعت آن خارج شویم و به ماوراء طبیعت هم برویم آنجایی که دیگر رفته ایم جایی که مکان مقدس خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف و ائمه ی اطهار علیهم السلام و بلکه حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم هم در صراط حمید هم هست، بندگان مومن خدا دیگر به آن حصنی هم رسیده اند که هم کلمة لا اله الا الله است و هم ولایت علی ابن ابیطالب و حکومت این حضرات هم هست که می فرماید و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون. إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿فصلت: ٣٠﴾ إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿الأحقاف: ١٣﴾. مسئله اینجا این نیست که کسی خیلی جرات داشته باشد که بفرماید که خوب همه ی ائمه ی اطهار علیهم السلام را که شهید کردند و با پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم هم که هر چه توانستند دشمنی کرده و جنگها کردند و لذا امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم خواهند کشت؛ بچه می فهمی چه می گویی؟ همین کار را اتفاقاً می خواستند هم با امام زمان عجل الله فرجه الشریف بکنند که آن حضرت این همه سالیان و قرنها در غیبتهای صغری و کبری هم تشریف دارند. یک فرق عظیمی هست بین مردم سالاری جمهوری اسلامی و آن عوام زدگی که نه تنها رهبری و ولی فقیه مد ظله العالی را و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز یک ساده لوحی بیش فرض نمی گیرد که در میان همه و همه ای که دارند ندای انا الحق و انا المهدی سر می دهند چرا که حتی از لحاظ روانشناسانه هم که بگیریم کمال طلبی و کمال خواهی همه ی انسانها تمایل به حضرت حق و حضرت ولی عصر و آنچه ما از آن هم مایلیم به حکمت الهی از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی حتی از صفر و یک طلبگی و دانشجویی در بینهایت هم برسیم. یک نوعی از غیر قابل دسترسی آیات اللهی در بینهایت هم هست که در حینی که در بینهایت هم واقع است از لحاظات بعدهای زمانی و مکانی ولی در عین حال هم از رگ گردن هم به ما نزدیکتر است و همین هم مسائل اخلاقی را می تواند خیلی سخت و پیچیده کند که می تواند غیر از طرفداری فوتبالی قرمزته آبیته هم خیلی باشد در عین حالی که طرفداری از جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی هم داریم و بلکه تکبیر هم خیلی داریم!
دشمنی از آنجا شروع می شود که استکبار مخصوصاً هم میدان یانگ- میلز ضد- خود دوگان را طوری تعریف هم می کند که حتی روانشناسانه هم برای سالک الی الله و بنده ی خدا غیر قابل حل شود و نتواند حتی به میدانهای دوگانی الکتریکی- مغناطیسی و بلکه تک قطبیهای مغناطیسی که روی کلافهایی با گروه های لی مختلف از انواع خمینه ها واقع می شوند در نظر گرفت. و لذا چون نمی تواند هم طرح مسئله و راه حل آن را بیابد، اعتراف هم می کند که از یافتن راه حل مسئله عاجز هم هست و در همان مراحل اولیه ی روانشناسانه ای که حتی هنوز خیلی هم مانده به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم برسد نیز شکست خورده است و چه رسد به اینکه بخواهد از دنیای طبیعت هم خارج شده و به ماوراء الطبیعه و بلکه به حکمت الهی هم ورود کند. می آید با اسکتبار هم در بیافتد و بلکه خودش هم به استکبار و دیکتاتوری دچار می شود برای اینکه در دشمنیهایش راه و صراط حمید را هم گم می کند که بالاخره در میان این همه افراد روی زمین در طول اعصار و این همه هم انا المهدی، آیا کیست که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست؟! یعنی نمی شود یک ساده لوحی را یافت که چنین ادعایی را در میان انبوهی از کذابها و دروغگوها بپذیرد و آنگاه همه و همه هم سرش کلاه بگذارند و لااقل یک نفسی هم در زندگیشان بکشند؟! این همه دشمنیها و دعواهایی که می فرماید خدا و پیغمبر را از حضرت آدم گرفته تا حضرت خاتم تا ائمه ی اطهار تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نشناختی آنجایی که انسان به لقاء الله می خواهد بپیوندد و بلکه گروه های بازبهنجارش در طیفهای ماورای بنفش و طیفهای نوری از بنفش تا قرمز تا طیفهای مادون قرمز حتی میدانهای یانگ- میلزی روی کلافهای خمینه ها هم داریم که یحتمل تا چقدر هم وابسته به شتاب در انتقال به قرمز هم در آنها نهفته است یک طرف و انگاه صراط حمید و قلب مقدس امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم چطور مملو می شود از شهادت در راه حتی سربازی برای خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بندگی خدا! دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.