بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام،
و آرزوی سلامت برای حضرت عالی، بنده حقیر خدمت حضرت عالی اجازه بفرمایید قبلاً عرض کنم که بنظر این حقیر اینطور می رسد که ملت شریف ایران بسیار امام شناس هستند و این را حتی در میان فتنه 88 نیز نشان دادند. و بنده بسیار متاثر شدم که دیدم حضرت عالی در فرازهایی از برنامه صدا و سیما در رابطه با ملاقات با سپاه و جمعی از مسئولان مربوط به راهیان نور متاثر شدید و اشک در چشمانتان جمع شده بود. واقعاً هم این حقیر وقتی جناب آقای سردار آهنگران مداحی می کردند متاثر شده و من انقلابیم ایشان و همینطور اشتباه نکنم صحبتهای حضرت عالی راجع به حضرت موسی علیه السلام و اینکه چقدر در قرآن مجید تکرار شده است داستان آن حضرت مرا یاد بعضی از پستهای خودم انداخت.
و اما سلاحهای هسته ای، و ما ادراک ما سلاحهای هسته ای! آقای حجت الاسلام و المسلمین بنی هاشمی بنده شنیدم که یک بار می فرمودند که اینشتن به حضرت آیت الله العظمی بروجردی نامه ای دارند که در آن اظهار مسلمانی کرده اند. البته اینشتن نامه ای هم به رئیس جمهور وقت آمریکا دارد راجع به لزوم دستیابی به سلاحهای هسته ای چرا که دشمن ممکن است در صدد ساخت و استفاده زودتر از آن را داشته باشد. و بعداً که آمریکا چنان جنایتی در هیروشیما و ناکازاکی انجام داد، یحتمل از نوشتن چنان نامه ای اظهار پشیمانی کرد و گریست. بنظر می رسد که بشر در طغیانهایش به جایی رسیده است که ادعا می کند که یک کلوپ هسته ای هم وجود دارد گذشته از اینکه آژانس انرژی اتمی بین المللی نیز داریم. و آنطور که از برجام و کلاً وضعیت کنونی سیاستهای اتمی و هسته ای جهانی برمی آید، چه کشوری به انرژی هسته ای بتواند برسد چه نتواند به خودی خود کمکی به اقتصاد آن کشور نمی کند چرا که ابرقدرتهای جهانی مخصوصاً آمریکا تحریمهای سختی بر علیه ایران اعمال می کنند. و لذا اقتصاد برمی گردد به اقتصاد مقاومتی آن کشور همانطور که حضرت عالی بدان اشاره کرده اید و همانطور که امسال را سال اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل نام نهاده اید.
و اما به هر تقدیر، سلاحهای هسته ای اینطور بنظر می رسد که لازم است که در اختیار امام زمان باشد و لاغیر که اینطور هم نیست! دلیلش هم این است که اگر انرژی هسته ای در سطوح و مقیاسهای هسته ای موجود است، یک جاهایی این سلاحها در مقیاسها و سطوح بالاتر و کلانتر که مقیاسی است که بین زمین و آسمان واقع است لازم است که بکار آید و نه اینکه با آنها جنایت شود یا بر علیه مسلمین استفاده شود. یا مثل عراق مورد اتهام استفاده ی آن واقع شده و بعد هم به آنها حمله شود. گذشته از این اگر مسلمین به چنین سلاحی مجهز بودند، تکفیریها و داعش و حتی وهابیت نیز جرات نمی کرد اینطور خیانت بار به خود مسلمین و شیعیان حمله کند. هر چند که جنایاتی که به خصوص در عراق و سوریه و فلسطین واقع می شوند ربطی به سلاحهای هسته ای هم ندارند (و یحتمل هم مستقیم و غیرمستقیم در رابطه شان با استکبار دقیقاً ربط دارند) و گاهاً نهایت قساوت قلب را هم می رسانند و ظلمی است که از هر انسانیتی به دور است و باید با تمام قوا با آن جهاد کرد و جنگید.
البته دلیل دیگری که باید سلاح هسته ای در اختیار امام زمان و لا غیر باشد وضعیتی است که در رابطه با دانشمندان هسته ای جهانی و نه فقط ایرانی هم مشاهده می شود. بعضی از اینها هر چند که خود هم یحتمل خبر نداشته باشند، ولی معلوم است که چطور مظوم واقع شده و حتی به بردگی استکبار کشانده شده اند. و بجای اینکه در خدمت خدا و خلق خدا باشند، اینطور به بردگی استکبار کشیده شده اند. و لذا بین قاطبه ی استکباری در نوساناتند. در بعضی موارد این موضوع آنقدر مشهود است که روح و روان انسان را بدرد می آورد و ناگفته نماند که دانشمندان هسته ای ایران نیز مستقیماً مورد ترور واقع شدند. خدا این قاتلین و تروریستهای شهریاری و علی محمدی و رضایی نژاد و احمدی روشن و دیگران را لعنتشان کند. اینها صد در صد دانشمندانی بوده اند که در خدمت بشریت داشته اند زحمت می کشیده اند و خون دل می خورده اند. کیست و کدام جنایتکاری است که بخواهد دانشمندان هسته ای را ترور کند؟ ببینید وضع بشریت به کجا کشیده شده است؟ اینها همان لعنت شده هایی هستند که با پیامبران و امامان هم مخالفند و بلکه آنها را نیز اگر دستان خون آلود و جنایتکارشان به آنها برسد به قتل می رسانند. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجئه.
ان شاء الله که خدا سایه حضرت عالی را از سر ما کم نکند.
- ۹۵/۱۲/۱۸
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل و النهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
مسئله خیاطها و خصوصاً خیاطهای یوسف بن عمر ثقفی می تواند انسان را از جاده اصلی مقاومتی با استکبار جهانی آنچنان گمراه کند که تولید و اشتغال را یادش برود. مسله چیست؟ مسئله را وقتی رهبری معظم انقلاب در جمع مداحان بیان می فرمودند که غالب و فرم مداحی نباید بر حسب غالب و فرمهای شعر و موسیقی افراد بی ایمان و فاسد باشد. این یک مسئله بظاهر خیلی ساده ای است اما به ما اهمیت عظیم روح مداحی اهل بیت نبوت و رسالت و امیرالمومنین و الغدیر را می تواند با تمام وجودش بنمایاند. یعنی این فکر را که باز خیاطم لباسم را برایم تنگ یا گشاد دوخت یا فروشگاه های لباس لباسهای سایز مرا ندارند یا باید بروم از فروشگاه های سایز بزرگ خرید کنم را یک مسئله ای می کند پیش پا افتاده هر چند که هر دفعه هم اتفاق بیافتد! البته گاهی باید حوصله کرد و دید که اتفاقاً مثل اینکه سایزها عوض شده اند و حالا زیادی هم بزرگ هستند و تو نیاز داری سایزهای کوچکتری را بخری...
مسئله اصلا اینها نیست و بلکه مسئله استکبار جهانی و غلبه مستضعفین جهان بر این استکبار است. این چطور خود به خود از آن مسئله ساده غالب و فرم درست برای مداحی اهل بیت نتیجه می شود؟ یعنی مسئله مثل یک خیابان یک طرفه است که از زندان طبیعت می توان نوکری اهل بیت و بندگی خدا و ذات اقدس اله راه یافت، ولی هیچ کس نمی خواهد از بندگی خدا و نوکری اهل بیت به زندان طبیعت بازگردد. یعنی اگر کسی بخواهد چنین دیوانگی ای کند، معلوم است که هنوز وارد بندگی خدا نشده است و بندگی اش مورد قبول درگاه خدا نیافتاده است.
این به چه معنا است؟ این را خیلی بهتر می توان در نظریه ریاضی-فیزیکی حمیدی-مجیدی درک کرد. اینجا ما در ریاضی-فیزیک همانطور که گفتیم همه جور ریاضیات و فیزیک از اقصی نقاط عالم داریم. و نه تنها نمی دانیم که آیا مبتدع این ایده های بدیع آیا مسلمان است یا خیر، بلکه گاهی مطمئنیم که نویسنده مسلمان نیست. حال یحتمل فاسق هم باشد. ولی ریاضی-فیزیک خوبی را ارائه داده است. به هر حال، به نتایجی رسیده است که قابل استفاده است هر چند که نمی دانیم اینها از چه منشائی است. مسئله این است که حتی یک فاسق یا فاسد نیز یحتمل بخواهد به تعالی برسد و لذا تفکر و تعقل می کند و به نتایج خوبی هم می رسد. اما چون در یک اجتماع فاسدی هم گیر کرده است، تعالی مورد بحث در این حد است که یک کاری هم پیدا کن و بدان بپرداز. یحتمل اصلا موضوع تعالی هم نباشد و بلکه می خواهد امرار معاش کند و لذا به این نتایج هم می رسد و می تواند با کارش ریاضی-فیزیک را در حد بین المللی نیز پیش ببرد. اما خوب، حالا از آنجایی که در اجتماعشان حق و باطل هم خیلی با هم در آمیخته است و بلکه جامعه ای استکباری هم واقع است مثلاً یحتمل اختلاس هم می کند و صدایش را هم در نمی آورد و هیچ کس هم متوجه نمی شود. اینجا با یک مسئله ای محلی است که طرفیم که ظالم و مظلوم و حق و باطل با هم درگیرند و با استکبار جهانی نیست که طرف باشیم و بخواهیم زمینش بزنیم چه رسد به اینکه بخواهیم مسئله تعالی و حکمت متعالیه و فقاهت و فقه و ولی فقیه را نیز یک مسئله بین المللی جهانی عالمگیر کنیم. و امیرالمومنین را به جهانیان بشناسانیم. این خودش یک کربلای دیگری را می طلبد.
ولی ملاحظه می فرمایید که غالب و فرم را نمی توان تهی کرد و مسئله یک طرفه را نمی توان دو طرفه کرد و اینکه کربلایی داریم آنجایی که بخواهیم وارد مسائل نظریه حمیدی-مجیدی شویم؟ لااقل گیر قضیه و مسئله روشن می شود؟ غالب و فرم در ریاضی-فیزیک یکی است سوای این مسئله که چه کسی نویسنده یا خوانننده یا شاگرد یا استاد است. ولی یک مرتبه غالب و فرم وقتی وارد حکمت متعالیه و فقه و فقاهت و ارتباط آن با ولی فقیه و امیرالمومنین و حضرت صاحب و در ارتباط با بندگی خدا شدیم متفاوت می شود. یک وقت قضیه این است که ما دنبال اتصال و حبل المتین و وصیله و وسیله هستیم، ولی یک وقت هم هست که شبکه اتصالی دارد. اتصال و اتصالی دو مقوله متفاوت است که در یکی وصل می شوی و در دیگری گیر می کنی. یکی آن روی کفر همه را بالا می آورد و دیگری ایمان و تقوی و زهد و عروة الوثقی را برمی انگیزد. و اتصالی این می شود که از زندان طبیعت بالاتر نرود و حق و باطل را هم نتواند از هم جدا کند.
خلاصه هر چه لباس تنگ و گشاد به او بیاندازند تا ابد یک لباس اندازه تنش نمی تواند پیدا کند. یا در فروشگاه لباس گیر کرده است یا خیاط درست بلد نیست یا زیادی توپولی شده است و توپولی را با توپولوژی اشتباه گرفته است یا زیادی لاغر شده و به توپولیها قبطه می خورد. و فرم و غالب را در نمی یابد. هر چه به او بفرمایند حجاب. حجابها را می خواهد چپکی کنار بزند. و به امیرالمومنین هم ایراد می کند که تو مثل اینکه زیادی چاق شده ای ها؟ یا مثل اینکه باید کمی تقویت کنی و زیادی لاغر شده ای ها؟ عقده با خیاطها و فروشگاه های لباس و سایزهای بزرگ و کوچک داشتن یک چیز است و اما گیر دادن بی خودی به امیر المومنین هم چیز دیگری است که دلیلش همان یک طرفه بودن فرمها و غالبهای مداحی است، چرا برای بنده حقیر کسی مداحی نمی کند و همه برای امیرالمومنین مداحی می کنند؟ هر چیزی یک حسابی دارد. این همان است که وقتی گیر استکبار افتاده ایم می بینیم ادعاهای کذب هم فراوان داریم و اما در میان مستضعفین کسی جرات کذابیت نمی کند. البته وقتی مسئله را محلی اش کردیم و در هر نقطه ای دیدیم که ما استکبار و استضعاف و الکترومغناطیسم و گرانش و بلکه مدل استاندارد فیزیک داریم، یحتمل همه یادشان برود که ظلم و ظالم داریم و بلکه بنده خودم را عرض کنم که خودم چه کافرِ ظالمی هم بوده ام که اول از همه بفکر نوشتن نامه به همه و همه می شوم. البته بنده نامه به رهبری را هم از همه بهتر می پسندم هر چند که بعضی یحتمل خیلی اشکال کنند که تو داری به یک چیزی اصرار می کنی که مقام معظم رهبری خود آنرا منع فرموده اند! و این خود طلم و بلکه کفر و شرک و نفاق است و طرف ظالم را گرفته ای و از پاپ هم می خواهی بالاتر بزنی و این را هم بدان که تو اولین و آخرین کسی هم نیستی که می خواهی چنین کنی! البته یحتمل روایات دیگری هم هست. ما هنوز مسئله حجاب را هم نتوانسته ایم برای خود درست جا بیاندازیم و هی حجابها اشتباهی کنار می روند، چه رسد به بقیه مسائل. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.