915. از حماد بن عیسی (که از اصحاب اجماع است و طریق روایت به او نیز صحیح است) روایت کرده اند که گفت: روزی امام صادق علیه السلام بمن فرمود: ای حماد آیا نماز کردن میدانی؟ گوید: گفتم: ای سرورم من کتاب حریز را که درباره نماز نوشته است از حفظ دارم، گوید: آنحضرت فرمود: باکی نیست یا مهم نیست (که همه آن را از بر داشته باشی چون ممکن است همه آنرا از حفظ بدانی اما نماز کردن صحیح را ندانی) برخیر و نماز بخوان تا ببینم، روای گوید: در برابر آنحضرت برخاستم و در حالیکه رو به قبله داشتم تکبیره الاحرام گفتم و آغاز نماز کردم و رکوع و سجود بجا آوردم پس از اینکه آنحضرت نماز مرا ملاحظه کرد فرمود: ای حماد تو نماز خواندن را نمی دانی، چقدر زشت است برای شخص که شصت یا هفتاد سال از سن او بگذرد و در عین حال یک نماز را با رعایت همه آداب و شرائط آن بجا نیاروده یا نتواند بجای آورد.... (من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق ترجمه محمد جواد غفاری باب در چگونگی خواندن نماز از آغاز آن تا پایان آن، صص 461-2)
در اخبار است که شیخ نمر باقر النمر را آل سعود جرات کرده است که اعدام کند. خدا لعنت کند آل سعود و وهابیت را که به همدستی هم موفق شده اند هر جنایتی را که دلشان می خواهد انجام دهند ولی خلیفه اللهی و دینمداری که اصلا یک سر سوزن هم سر در نمی آورند و نمی دانند یعنی چه؟ حتی از فرعونیت هم سر در می آوردند خوب بود. تنها چیزی که از آن سر در می آورند جنایت است و کشتارهای فجیع در یمن و سوریه و عراق و حتی حرم امن الهی را هم حرمتش را حفظ نکردند و آن فاجعه منی را برای حاجیان باعث شدند. اینها حتی از صدام حسین هم یحتمل در قساوت قلب بدترند. می فرمایند که یک روحانی شیعه را اعدام کرده اند. و به چه دلیل؟ بدلیل اینکه اعتراض کرده است که با شیعیان عربستان سعودی بدرفتاری کرده اند؟ جواب اعتراض به ظلمی که بر آنها وارد می شده قتل است از دیدگاه آل سعود و وهابیت! او بطور مسالمت آمیز اعتراض کرده است و آنها با اعدام جوابش را داده اند. این است آن فاجعه و لا الضالینی که از سر هم کردن یک دین دلبخواهی وهابیت و یک خلیفه اللهی آل سعودی دلبخواهی بدتر از آن زاده می شود. اینها کارشان بمراتب بدتر از آن گمراهانی است که مردم را به اسم دین می بردند کشورهای آمریکای جنوبی از آمریکا و آنها را وادار به خودکشی دسته جمعی می کردند. این دیگر چه هیولای بی شاخ و دمی است خدا عالم است.
امروز ایمیلم را چک کردم. دیدم یک تزی از دانشکده ریاضی دانشگاه علامه طباطبایی برای این بنده حقیر فرستاده اند. و فرستنده نیز علی یونسی نام دارد. فقط این باصطلاح تز که بنده خبر ندارم چیست و بازش هم نکرده ام و نخواهم کرد، پیوست و فرستاده شده است. و هیچ نوشته ای نیز در ایمیل نیست. همین یک تز پیوست شده و ایمیل شده. آن وقتی که ما دانشجوی محاسبات عددی بودیم و از کتاب اورتگا در برنامه ریزیهای خطی موازی و برداری درس داده می شد، یک استادی داشتیم که یک روز مرا در دفترش خواست که راجع به حل تمرینها با این حقیر صحبت کند. یکی از مشکلاتی که داشت این بود که می گفت این چیزی که هی می نویسی s. t. (که مخفف such that است) یعنی چه؟ بنده گفتم که همه می دانند این یعنی چه، تو چطور نمی دانی؟ به هر حال، یک چیز دیگری هم این استاد ما می گفت. یحتمل بشوخی هم می فرمودند که این فیزیکدانها واقعاً نمی دانند دارند چه می کنند. یک ابررایانه های عظیمی را در اختیار دارند که نمی دانند باید با آنها چه کرد. یحتمل او داشت راجع به این ابررایانه ها در لابراتوارهایی مثل ال بی ال و امثالهم صحبت می کرد که شاید هم رفته بود و خودش دیده بوده است.
حالا چه عرض کنم. بنده هم نتوانستم آن تز را که برای این بنده حقیر از آسمان رسیده بود باز نکنم. یک تز 114 صفحه ای است در مبحث ریاضی مالی و با عنوان بهینه سازی سبد میانگین-... بتاریخ همین پاییز 94. علی یونسی هم نه نویسنده تز است نه استاد مشاور نه استاد راهنما. ولی استاد راهنما هم دکتر شکوفه بنی هاشمی است که بنده ایشان را هم نمی شناسم و حتی نمی توانم بگویم که آیا چنین شخصیتی در دانشکده ریاضی علامه طباطبایی وجود دارد یا خیر! یحتمل که وجود دارد. دنیای غریبی شده است. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
- ۹۴/۱۰/۱۳