https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60653
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60620
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60656
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/60656/A4502.pdf
- ۰۴/۰۴/۲۰
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60653
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60620
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60656
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/60656/A4502.pdf
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
دانلود از کافه بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
+ خوشحال میشوم شبکه اجتماعی ویترین را در وبلاگ خود معرفی یا لینک کنید
با سپاس
فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنْهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران: ٥٢﴾
إِذْ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَن یُنَزِّلَ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ﴿المائدة: ١١٢﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَىٰ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ ﴿الصف: ١٤﴾
ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة
۱۴۰۳/۰۴/۲۷
کلیپ صوتی | مجاهدت بینظیر حضرت زینب سلاماللهعلیها
حضرت آیتالله خامنهای: «زینب (سلام الله علیها)، هم در حرکت به سمت کربلا، همراه امام حسین؛ هم در حادثهی روز عاشورا، آن سختیها و آن محنتها؛ هم در حادثهی بعد از شهادت حسینبنعلی (علیهالسّلام)، بیسرپناهی این مجموعهی به جا ماندهی کودک و زن، به عنوان یک ولىّ الهی آنچنان درخشید که نظیر او را نمیشود پیدا کرد؛ در طول تاریخ نمیشود نظیری برای این پیدا کرد. بعد هم در حوادث پیدرپی، در دوران اسارت زینب، در کوفه، در شام، تا این روزها که روز پایان آن حوادث است و شروع یک سرآغاز دیگری است برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و پیش بردن جامعهی اسلامی. برای خاطر همین مجاهدت بزرگ، زینب کبری (سلام الله علیها) در نزد خداوند متعال یک مقامی یافته است که برای ما قابل توصیف نیست.» ۱۳۸۸/۱۱/۱۹
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، کلیپ صوتی «مجاهدت بینظیر حضرت زینب سلاماللهعلیها» را منتشر میکند.
بیانات رهبر انقلاب که در این صوت میشنوید:
حادثهى عاشوراى حسینى را هم ستمگران و ظالمان میخواستند نگذارند باقى بماند، زینب کبرا (سلاماللهعلیها) نگذاشت. دو حرکت عمّهى ما - زینب کبرا (علیهاالسّلام) - انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرىها و آن بیانات که مایهى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزههاى خباثتآلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد.» ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=57063
یک مسئله ای که در الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه داریم، مسئله ی عبور از آیات الله به آیات الله العظمی و حضرت ولی فقیه و حتی نایب امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که یحتمل بعضی شاگردان خاص امام زمان عجل الله فرجه الشریف که غیر از امثال این بنده ی حقیر هم هستند نیز نه تنها این مراحل عالیه ی متعالیه را آیا چطور هم یک شبه ره صد ساله را رفته و از حالات خلاء که گذشته که هیچ و یقیناً هم به درگاه حضرت دوست و لا اله الا الله ای که دلپذیر هم هست می پیوندند. یحتمل بعضی اشکال هم کنند که آیا همینها هم نیستند که در لقاء الله و عاشقانه های لیلی و مجنونی خود از مجنون هم گذشته و حتی به خود امام حسین صلوات الله و سلامه علیه هم می فرمایند که مجنون کیه لیلی تویی و مقامات عالیه و متعالیه ی لیلی و مجنونی، و عاشق و معشوقی را هم در لقاء الله توحیدی محمدی علوی امام زمانی هماهنگ با شناخت نفس خودی و خدای یگانه همه و همه را در وجود مبارک حضرت حق الحاق می کنند و فنا فی الله می شوند و .... و لذا در این مقام است که سالک الی الله با مصباح الهدایه الی خلافة و ولایة از همه ی دوگانه ها و دوقطبیها می گذرد و به حبل الله المتین چنگ می زند و درمی یابد که مسئله ی دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی گروه ها در برنامه لنگلندز اگر یک وجه دوگانی کاپوستین- ویتن ای هم می تواند داشته باشد، از آن طرف هم یک وجه دیگری است که در دوگانهای گروه های آندوسکوپی لنگلندز نهفته اند و همینطور هم آیا کدام دوگانهای یحتمل (ابر-)ریسمانی و نظریه ی ام حتی ابرتقارنی ابرریسمانی نیز هستند که نگاه خیلی ریز کوانتومی را می تواند به نگاه خیلی درشت نجومی و کیهانشناسانه سیاه چاله های ماورای ستارگان و مرکز کهکشانها و انواع کوهمولوژیهای روی آنها هم تبدیل کند؟
بعضی یحتمل اینجا شدیداً هم اشکال کنند که وقتی داریم بین حکمت الهی که در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم فی ما بین حوزه و دانشگاه نیز بررسی و تحقیق می کنیم که کجاها هم یک دوگانهایی داریم بین حکمت الهی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و کجاها نداریم، و اشکالشان هم این است که شما مسائل را التقاطی و بلکه حتی به ورطه های الحادی هم می کشانید و همه ی جنگ و دعواهای کاربردهای دوگانی و تحریمهای متناظر آنها هم از همینجاها است که بالاخره همه چیز هم که نمی شود کاربردهای دوگانی نظامی-سپاهی-تحریمی و کاربردهای صلح طلبانه ی هسته ای و ریسمانی و ابر-ریسمانی هم داشته باشند .... و لذا یقین مطلقی را هم که در آیه ی مبارکه 157 نساء می فرماید را می خواهند تبدیلش کنند به یک سری ظنها و شکها و دو دلیها و ناامیدیهایی که فی ما بین حوزه و دانشگاه را هم تفرقه و دو دستگی بیاندازند و ...: وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـٰکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ﴿النساء: ١٥٧﴾
عرض بنده ی حقیر این است که این وضعیت از آنجایی هم سرچشمه می گیرد که وقتی ما احتیاج هم داریم که خیلی هم همه چیز را فی البداهه همه ی کارهایمان را نکنیم، همچون طبیبی دوار بر سر مبتلایان به انواع امراض روحی که حتی در روح الله و بلکه حکومت الله هم شک دارند، و بلکه همچون موسیقیدانی و نوازنده ای که یحتمل خیلی هم ماهر و زبردست است. ولی بالاخره، باید هم آنچه را که فی البداهه هم مثلاً این گروه کنسرتی تواشیح می نوازند را نه تنها دوباره هم بشنوند و بلکه حتی روی کاغذ هم آورده و تحلیل و تجزیه اش کند که چطور زبان موسیقایی حتی قرآنی و تواشیح اش را نیز بهبود بخشیده و تکامل هم بخشد و .... حالا اگر زبان افراد گروه هم عربی نباشد، آیا چقدر هم باید تسلط روی زبانی داشته باشند که فی البداهه هم دارند می خوانند و مثلاً دچار مشکلات دوگانی گروه های آندوسکوپی هم نشوند که یک گروه را با گروه دیگری هم اشتباه کنند. و حالا اگر اینها مسائلش از نوع ایرانیومها بوده و باید هم ذراتی را که از غنی سازیهای آنها برای مصارف حتی صلح آمیز هم قابل استفاده اند را تحقیق و بررسی کنیم، و همه را هم داریم فی البداهه نیز انجام می دهیم؛ یحتمل حتی اگر جان فون نویمن و پاول هالموس هم می بودند، نه فقط کورت گودل هم در نامه اش به فون نویمن اشکال می کرد که آقا جان کجا با این همه شتاب و عجله که اصلا ایروانیومها کجا و اورانیومها هم کجا و ...؟!
بنده یک مثالی اینجا عرض کنم اینجا که یحتمل برای خانواده های دیابتی نوع 1 هم قابل فهمتر باشد! ما یک وقتی چندین سال پیش و مثلاً 20 سال پیش، یک دختر بچه ای را بردیم یک بیمارستانی خصوصی که فرموده بودند دیابت دارد و قندش را هم گرفتند و فرمودند که بله مثلاً 600 است و .... خلاصه، دکترش هم آیا چقدر در دسترس بود و چقدر نبود، و لذا مجبور شدیم ببریمش یک بیمارستان دولتی دیگری و بالاخره بعد از چند وقت این طفل روی پای خودش دوباره توانست بایستد و نمی دانم چه شد که رفتیم نزد مددکار اجتماعی آن بیمارستان که حالا آیا انسولین بگیرد یا ...، درست یادم نیست؟ ولی منظورم به این است که در همین حین هم یک کودک پسر بچه ی کار افغانی هم خودش تنهایی آمده بود نزد خانم مددکار اجتماعی که خانم مددکار می گفت احتیاج به انسولین دارد و نباید هم همراه بزرگترهای همشهری اش در کارخانه ای کار کند؛ ولی این کار را هم می کند. و این طفل، یک عرق سردی هم معلوم بود که روی پیشانی اش نشسته بود و هیکل نحیف و لاغری هم داشت. و بنده ی حقیر هم دلم می خواست یحتمل کمکی به هم کنم و آیا چقدر هم کمک کردم، و آیا بعد از این هم بود که خانم مددکار فرمودند که این وضعش از این قرار است و بلکه دردش چیز دیگری است! اتفاقاً این طفل هم موهای روشنی هم داشت، مثل بچه های شمال و آذربایجان خودمان و یحتمل اگر نمی دانستی و او را در خیابانهای اروپا می دیدی، می گفتی که اروپایی است! ولی یک وجه اشتراکی هم داشتند بین آن طفل پسر بچه ی افغانستانی و این طفل دیگر خودمان یعنی دختر بچه ی ایرانی! البته، بنده ی حقیر دیگر آن طفل افغانی را هم بعد از آن ندیدم ولی امیدوار هم هستم که سلامت و خوب و خوش و سرحال هم باشد. عرض بنده ی حقیر این است که بعضیها یحتمل در به در هم دنبال آن طبیب دوار روحانی نیز حتی به هر دری هم می زنند، ولی پیدایش هم نمی کنند. آیا حافظ است که دروغ می گوید که سالها دل طلب جام جم از ما می کرد، آنچه خود داشت ز بیگانه طلب می کرد. بعدها ما بیشتر رفتیم انجمن دیابت ایران که کلاسهایی را برای خانواده های دیابتی برگذار هم می کرد و خدا پدر و مادر مدیرش را بیامرزد که حتی اردوهایی هم داشتند و برگزار می کردند. آنجا بود که بنده فهمیدم چطور حتی بچه های شیرخوار هم یحتمل به بیماری دیابت نوع یک می توانند مبتلا شوند! ولی چرا هم چنین می شود، والله اعلم! و اما انسولین هم می تواند خیلی کمک کند، ولی راه چاره اش هم غیر از این کدام است، و آیا راه چاره ی دیگری هم دارد؟ والله اعلم! مثلاً یحتمل مسئله ی اساسی که منجر به لاغری دیابتی ها هم می شود این است که دچار کتواسیدوز (ketoacidosis) می شوند که بدن شروع می کند بجای تغذیه از قند خون، بجایش به سوزاندن چربیهای بدن رو می آورد و این آیا تا کجاها هم ادامه می یابد و آیا به کدام اعضای از بدن هم خدای ناکرده صدمه می زند و ...!
نکته ای فقهی هم که اینجا نهفته است، این است که یحتمل فتوایی هم در یک زمینه هایی داده شده اند که از انواع مشکلات روحی و روانی و حتی جسمی نیز جلوگیری می کنند، و از آن طرف هم مشکلات پزشکی را نیز می توان درمان کرد و فرض بفرمائید ک دارویش هم درآمده است. ولی آیا این هم یک انتظار غلطی است که یک دست شفابخشی را هم داریم که می تواند روی سر مریض کشیده شود، و همین دست طبیب دوار است که ید الله هم هست و ان شاء الله حتی می تواند مریض را شفا هم دهد؟!
إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا ﴿الفتح: ١٠﴾.
اشک چشمانی که برای امام حسین علیه السلام هم می گریند نیز مانند در یتیم و شفا بخشند!
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿الزمر: ٥٣﴾
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ ﴿الضحی: ٥﴾
هر شب باید مجنونت شم، لیلا کیه؟
لیلا تویی، قربونت شم،
بی سر و بی سامونت شم،
کاشکی یک شب کربُبَلا مهمونت شم،
جانم حسین ....
کربلا کربلا ما داریم می آئیم، ما ملت امام حسینیم. ملتی که امام حسین دارد، چه ندارد؛ و همین هم هست که بعضی یحتمل اشکال کنند که وقتی ایرانیوم و مشتقاتش را هم دارید، آیا دیگر باز هم این عناصر دیگری مثل آلمانیوم و ژاپنیوم و آمریکانیوم و فرنسیوم و چینیوم و انگلیسیوم (بریتیشیوم) و روسیوم و اینها را هم می خواهید و غصه هم می خورید که چرا ما دوگانهایی از قبیل نظامی/علمی و تکنولوژی و صنعتی این دیگر عناصر را هم نداریم و ...؟! خوب، خودت یک کاری هم بکن! ما ملت شهید حاج قاسم سلیمانی و همانطوری که او گفت ما ملت امام حسینیم؛ و همین ما را بس! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الم ﴿١﴾ ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ﴿٣﴾ وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٤﴾ أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿البقرة: ٥﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ کهیعص ﴿مریم: ١﴾
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
۱۴۰۴/۰۲/۲۶
کتاب خاطرات رهبر انقلاب از زندگی پدرشان منتشر میشودکتاب تازهای با عنوان «روایت آقا» از سوی انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدظلهالعالی) منتشر میشود. این اثر کمنظیر به روایت زندگی، شخصیت و سلوک علمی و معنوی آیتالله سید جواد خامنهای ـ پدر رهبر معظم انقلاب ـ از زبان فرزند و شاگرد ایشان میپردازد.
کتاب «روایت آقا» نه یک زندگینامهی سنتی است و نه صرفاً مجموعهای از خاطرات شخصی؛ بلکه روایتی است ژرفنگر و لایهمند از انسانی که تأثیر تربیتی و معرفتی او در شکلگیری شخصیت رهبر انقلاب، چنان بنیادین است که هیچ تحلیلی از منش و سلوک ایشان، بدون شناخت آن پدر، کامل نخواهد بود.
این کتاب بر پایهی سخنان و نوشتههای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای تنظیم شده است؛ سخنانی که در سالیان مختلف، در میان گفتوگوها، دیدارها و جلسات گوناگون بیان شده و هرگز به نیت تدوین یک خاطرهنگاری جامع یا زندگینامهی منسجم ابراز نشده بود اما با پژوهش و تدوین دقیق، این مجموعه به شکلی روشمند گردآوری، تنظیم و ویرایش شده تا تصویری روشن و صادق از پدر و استاد محبوب رهبر انقلاب اسلامی را پیش چشم مخاطبان قرار دهد بهطوری که متن نهایی نیز پیش از انتشار به رؤیت و تایید معظّمله رسیده است.
در این کتاب، برخی اسناد مربوط به زندگی حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای از جمله قدیمیترین عکس ایشان که مربوط به آبان ۱۳۱۹ و سن یکونیم سالگی است، برای نخستینبار منتشر میشود.
کتاب «روایت آقا» در قطع رقعی و ۳۱۲ صفحه در حال چاپ است و از هفته اول خردادماه توسط انتشارات انقلاب اسلامی در دسترس عموم علاقهمندان قرار میگیرد.
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60194
1404/04/13
کربلا به مثابه نقشه راه مسئولانه زیستن
عاشورا؛ جهاد برای زندگیجزوه کوتاه عاشورای عین صاد از این جهت متفاوت از دیگر آثارست؛ عین صاد حرکت حسین بن علی را حرکتی به سمت زندگی میداند؛ زندگی به لونی دیگر با طعم آزادی و مسئولیتهای فردی و اجتماعی. به نظر عین صاد، تشکیل حکومت و برپایی آن یکی از لوازم چنین زندگیست و خود هدف نمیتواند باشد.
میثم امیری
اقامه عزای حضرت سیدالشهدا از شعائر الهی و مایهی حفظ و بقای تشیع و اسلام راستین است. رهبر انقلاب اسلامی در پایان مراسم عزاداری اربعین در سال ۱۴۰۳ میفرمایند: «در زیارت عاشورا، شما به امام حسین (علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم اِلى یَومِ القِیامَه. «اِلى یَومِ القِیامَه یعنی چه؟ یعنی این کارزار میان جبههی حسینی و جبههی یزیدی تمامنشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد...»
به همین مناسبت تحریریه کتاب KHAMENEI.IR در یادداشتی به معرفی و مرور کتاب «عاشورا» که پیرامون جهاد نوشته شده و اثری از مرحوم حجتالاسلام علی صفایی حائری است میپردازد.
کلمهها بازیچه نیستند؛ ممکن است کنار هم گذاشتن کلمهها ـسالاد کلمههاـ خوشایند شعارزدگان باشد، اما نویسنده در هر صورت، چارهای ندارد تا از معبر چگونگی به عاشورا بنگرد. چگونگی پرداختن به عاشورا پیوست شدهست به زندگی آنکه از عاشورا مینویسد. نویسندهی زادهی فضای دهقانی ایران هزار سال پیش؛ شیخِ طَبْرِسی، که هنوز میتوانست از آموزههای کهن بهرهمند شود و به مکتوباتی از فرهنگ ایرانشهری دسترسی داشته باشد که بعدها از بین رفت، جور دیگری عاشورا را میدید. شاعر حرمانزده از حملهی مغولها، آنکه فرصت یافته تا بعد از شورشهای بسیار، بغضی نهصد ساله را بیرون بریزد، زندگی و زمانهاش را در قیام حسینبنعلی چنین میجست: در بارگاه قدس که جای ملال نیست، سرهای قدسیان همه بر زانوی غمست... اتفاقاً این شعر محتشم کاشی عمیقاً سیاسیست و آینهی جامعهی شیعهایست که حالا میتوانست بالاخره خودی نشان بدهد.
علی شریعتی، صالحی نجفآبادی و کمغلظتتر از آن دو، مرحوم شهید مطهری، در جستجوی رستاخیز اسلام اسلامی (تحت عنوان حکومت اسلامی یا اتحاد جماهیر اسلامی) به عاشورا نگاه میکردند. زان سبب که رویههای سیاسیِ واقعهی عاشورا بسیار پررنگ و لزوم اصلاح در دین امت جدِّ حسینبنعلی مورد تأکید بود، چنین خوانشی نمیتوانست چندان پر زحمت باشد. عاشورا از اصل سیاسی بود، بنابراین کافی بود علی شریعتی، اسلحهی اسلام سیاسی را به ادبیات سوسیالیستی مدنظرش تسلیح کند. شهید مطهری هم با ترمِ جنجالی «زدودن سیمای حسین از خرافات»، بر آن بود تا با ستردن پیرایههای بسیاری که بر جامهی عاشورا الصاق شده بود، این تنِ زنده را پویا و شاداب در زمینهی تحولات سیاسی و انقلابی دهه هفتاد میلادی، به میدان بفرستد. آنها در این کار بسیار موفق بودند.
با این عینک، به عین صاد بنگریم. در فضای ملتهب انقلابی، کار تربیتی و زندگی بر مدار چنین اندیشه اهمیتی تازه مییابد. عین صاد که بر نقش تربیتی اسلام تأکید دارد و میخواهد اسلام را دین زندگی بداند، در فضای انقلابی به دنبال مفاهیم زندگیساز و استقرار چنین مفاهیمی در جامعه است. گویی «حالا در هوای انقلاب، برای زندگی باید چه کنیم؟» او معتقد است حالا که قرار است در این اتمسفر انقلابی نفس بکشیم، باید «مسئولیت و سازندگی» را جدی بگیریم. عاشورا در هر صورت برای عین صاد، وسیلهایست برای تعالی جامعه. آنچه برای عین صاد مهم است، برپایی خیمه زندگی در دنیای جدید است. او میخواهد به این سمت حرکت کند.
جزوه کوتاه عاشورای عین صاد از این جهت متفاوت از دیگر آثارست؛ عین صاد حرکت حسین بن علی را حرکتی به سمت زندگی میداند؛ زندگی به لونی دیگر با طعم آزادی و مسئولیتهای فردی و اجتماعی. به نظر عین صاد، تشکیل حکومت و برپایی آن یکی از لوازم چنین زندگیست و خود هدف نمیتواند باشد.
اگر عین صاد در این حرف صادق باشد، زندگی خودش باید چنین باشد که به گواهی شهود چنین است. هنوز تاریخ شفاهی عین صاد درست و حسابی بازتاب پیدا نکرده است، اما آنچه از او نقل میکنند شهادت میدهد عین صاد همانطور که میگفت میزیست. حتی به همین کلمه «عین صاد» نگاه کنید. روشن است نام «علی صفایی حائری» بسیار مستعد آن بود تا او را تبدیل به عالمی پرطمطراق و اسمدار کند! اما گویی میخواهد به ما نهیب بزند، هشدار بدهد من را «عین صاد» بنامید، نامم را رها کنید و به این بنگرید که کجا را نشانه میگیرم. از این جهت عین صاد چهرهای متمایز در بین نویسندگان اسلامیست. عاشورا برای او یک موضوع مانند موضوعات دیگر نیست. بلکه احتیاجی واجب است که باید مضطر و خواهانش بود. اضطرارِ عین صاد در تدوین این کتاب هم دیده میشود. او فرصت را اندک میداند و سعی میکند از سریعترین مسیرها، برای من و شما از عاشورا بگوید.
«باید مرگی را انتخاب کنیم که زندگی را باور کند.» یعنی عین صاد در آن برنامه اساسیاش، یعنی مسئولیت و سازندگی، همه چیز را صورتبندی میکند و شهادت حسین یک «آگاهی»ست که برای «زندگی» آدمها نیاز است. در یک داوری آنی، بیراه نمیگوید؛ گستردگی ابعاد حرکت سیدالشهداء چنین تفکری را موجه نشان میدهد.
عین صاد با الگوی مسیر، کوهنوردی، پیادهروی به عاشورا نگاه نمیکند. حرکت حسینبنعلی، هجرت و کوچ نیست، بلکه کوششیست برای زندگی از نوعی دیگر؛ اصلاحی که حسین از آن سخن میگوید چنین معنی دارد. اصلاحی برای چگونه زیستن. این معنا از انقلاب اسلامی، همزمان با این تأملات عین صاد، در آثار خلاف آمد عادت دیگری چون انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم دکتر داوری اردکانی دیده میشود. حالا که همه چیز را مسخ کردند، دینی دیگر و بودنی دیگر لازم است که «ظلمت در انتظار پرتو مشعلهاست».
https://farsi.khamenei.ir/book-content?id=60598
یک انتظارهایی هست که غیر منتظره هم هستند، مثل اینکه بنده ی حقیر انتظار داشته باشم که عکسها یا تصاویری که همراه متنهایی که کپی پیست می شوند هم در نظرها چاپ شوند؛ و واقعاً هم چنین اتفاقی بیافتد؛ این خیلی غیر منتظره هم هست. و اگر بخواهید نماهنگی را هم تصاویرش را در همین نظرات به حرکت درآورید که دیگر هیچی! معمولاً چنین چیزهایی اتفاق هم نمی افتد و در نظرات عکسها و تصاویر و مثلاً نقاشیها نیز چاپ نمی شوند، ولی حالا یحتمل اگر اینها را در پستها بخواهید انعکاس هم دهید، آنجا می شود؛ البته باز هم نماهنگ را حتی بخواهید در پستها هم بحرکت درآورید، باز یک قلقی دارد که آیا اصلا می شود؟ آیا نمی شود و ...؟!
یک راهبردهایی هم هستند که یقیناً کاربردهای دوگانی نظامی/ شهروندی دارند و حالا هر چقدر هم که شما بخواهید عرضه بدارید که نه آقا؛ اصلا این حرفها هم نیست که مثلاً حتی دوگانهایی مثل نظامی (سپاهی)/ دیپلماسی هم نداریم و بلکه اینها صرفاً در یک امتداد هستند! یک جاهایی حتی این دوگانها پستانکی هم می شوند که حالا بحثش هم قبلاً رفته است که پستانکی هم کدام است و فرض بفرمائید: (SUCKER) هم اول اسمهای کدام اسامی است: SU(N, C), K theory, exp(Real matrices), نظریه ی K ماتریسهای یگانی خاص و تنزل آن به توانهای exp ماتریسهای حقیقی. یک وقت هست که آیا مسئله چقدر هم جواب دارد و بلکه در هندسه ی ناجابجایی هم می توان جوابهای مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با چقدر (مثلاً حد اقلی از) ابرتقارن هم یافت. ولی یک وقت هم هست که جوابهای غیر منتظره ای را باید در نظر داشت مثل اینکه واقعاً مسئله ی راهبردی عملی از روی مسئله ی راهبردی مبههم آن است کانه نوع مسئله ی پستانکی از انواع سیستمهای دینامیکی است که به اندازه ی الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم آیا چقدر کودکان پستانکی نیز دارید که باید برای همه نیز پستانکهایی تهیه کنید، و حالا پوشکهایشان را هم کاری نداریم! خوب، اینجا شما چاهکهایی هم دارید که باید برای آنها منابعی از پستانکها هم در نظر گرفته شوند. و لذا حالا کدام نقاط هم چاهک هستند و کدام نقاط هم منبع در سیستمهای دینامیکی ما، به هر حال روشن است که به تعداد کودکان هم چاهکهایی داریم که همینطوری دهانشان هم باز است مثل بچه پرنده هایی که منتظر مادرانشان هم هستند تا غذا را بیاورند و به دهانشان هم بریزند. ولی اینجا ما فقط به پستانک هم داریم بجای نمایندگی از حتی غذای شیر مادر و دیگر غذاها نیز استفاده می کنیم. و حالا سازمان ملل و سازمانهای بین المللی و سازمان جهانی غذا و اینها هم می توانند کمک کار همه نیز باشند.
و اما اینجا یک مرتبه یک سیستمهای دینامیکی دیگری هم هستند که باز هم مسئله را گویا خیلی پستانکی هم هنوز فرض کرده و حال آنکه بجای اینکه پستانک هم بخواهند به دهان کودکان بگذارند، بجایش چه عرض کنم؛ می آیند بمب و موشک هم به خورد بچه ها و زن و مرد و پیر و جوان هم می دهند، و چرا که خود را تنها منابع سیستمهای دینامیکی مورد بحث هم فرض کرده اند و در مقابل هم هیچ مانعی را نمی بینند که هر کار دلشان خواست به این مردم کنند و هر بلایی هم سرشان بیاورند! 7 اکتبر چرا اتفاق هم افتاد؟ می گفت از این غلطهای زیادی هم نکن، ای صهیونیست! و نه تنها دو زاری اش نیافتاد و دقیقاً هم کار را بدتر و خرابتر هم کرد، و بلکه خود را همه کاره ی عالم هم حساب می کند و دامنه ی سیستمهای دینامیکی و بلکه راهبردهای عملی و مبهم و بلکه راهبردهای از روی صبرش را هم دقیقاً بر همین راهبرد غلط استکباری و فرعونی اش هم تنظیم کرد که این منم که همه کاره ی همه ی عالم هم هستم و بقیه ی عالم هم همه هیچ کاره اند و دیگر چه برسد به مستضعفینی که حتی آنها را زیردستان خود را هم به حساب نمی آورد! خودش از حیوان پستتر است و آنگاه مستضعفین زیردستش را هم بخاطر زیردست بودنشان حیوان به حساب می آورد! آیا این دیگر سیستمهای دینامیکی پستانکی موشکی و ماهواره ای و هوا-فضایی و هسته ای و مدل استاندارد فیزیکی و کیهانشناسی و ... هم می فهمد؟ حالا باز هم یحتمل بد نباشد که برای اطمینان بیشتر راهبردهای از روی صبر (strategic action, ambiguity, patience) به آرشیو دانشگاه کرنل هم رجوع کرده و مقالات مختلفی را که در این زمینه هم داریم را تحقیق و بررسی هم بفرمائید.
ولی یقیناً هم این یک راهبرد متفاوتی را مطلبد که آیا با یک سیستم دینامیکی پستانکی هم طرفید که در مقابلش هیچ دوگانگی نظامی/ شهروندی هم وجود ندارد الا اینکه نظامیگری از آن خود شهروندان هم نیست و بلکه دشمن تسلط مطلق هم بر شهروندان و بلکه کشورشان هم پیدا کرده است، یا اینکه آیا خود شهروندان هم بلکه توان نظامی و سپاهی دارند، ولی با این همه یک ابهامی هم یحتمل هست که آیا این توان نظامی و سپاهی هم تا چه حدودی است و آیا دشمن این جسارت را می تواند بکند و آنقدرها هم ناتو است که هر غلطی دلش خواست بکند! و از آن طرف هم این هم یک ابهام دیگری است که آیا دشمن هم چقدر حاضر است که همین بلا را همان پستانکیهای مستضعفی- را که فکرشان را هم حتی نمی کرد- سر خودشان بیاورند و تبدیل بشود به هدفهای چاهکهای پستانکی محض که در آن پستانکها هم آیا چقدر فقط پستانکها هستند، و آیا چقدر هم هلوهای حاجی قاسمی اند، و آیا نخیر اینها هم نیست و بلکه مسئله بمب و موشک و ترور و قتال و تهدید و کشت و کشتارهای الی ما شاء الله است؟! این یک مسئله است که مسئله ی توحیدی را در نظر بگیریم که در آن ثنویت هم معنا ندارد که یک خدا را برای خدای خوبیها در نظر بگیریم و یک خدا را هم برای خدای بدیها مثل ثنویتهای اهورامزدایی و اهریمنی! ولی این هم یک مسئله ی دیگری است که بالاخره آیا ما دوگانهایی مثل میدان و دیپلماسی داریم که وقتی دیپلماتها می روند سر میز مذاکره دستانشان از لحاظ دانشهای دانشگاهی و حتی حوزوی هم آنقدر پر هست که بدتر از این بنده ی حقیر پشتشان به غنی سازی هسته ای هم گرم باشد ولی حتی به اندازه ی اینکه بالاخره ما مغنی مصقودی هم داریم یا مغنی مسقوطی است یا مغنی اللبیب هم همه و همه یکی است! و اما حالا همه ی اینها هم که چرا حتی دانشمندان هسته ای هم به شهادت می رسند؟ آیا اینها هم در عصه ی دیدگاه های نظامی نیز شرکت داشته اند و بلکه فقط در عرصه های شهروندی هم کار می کرده اند همانطوری که دیپلماتها هم در میدان دیپلماسی اند و نه میدان نظامی و سپاهی! و لذا حالا ادوارد ویتن و کامران وفا را هم باید مواظب بود که یک وقت مقالاتشان را خیلی باز نکنیم و چرا که نکند جنبه های نظامی هم پیدا کنند و .... و حالا نتان زایبرگ را هم اصلا کاری نداریم که مسائل مربوط به نظریه زایبرگ-ویتن هم کدامند؟ شما ببینید که یک وقتی بنده دغدغه ام این بود که مسعود علیمحمدی که از مدلهای WZW, WZNW می گفته است چرا ترور شد و شهیدش کردند؟ بعد حالا شما می بینید که بالاخره حتی فریدون عباسی را هم که همکارش بود و می گفت علیمحمدی فقط در نظریه نبوده است که خبره بوده را نیز ترورش کردند. حالا خود ادوارد ویتن بنده خدا هم این روزها باز هم از WZW دوباره دارد می گوید و بنده گفتم مقاله اش را باز نکنم که یک وقت چیزی نشود. ولی بالاخره این هم خود مسئله ای است که مثلاً سوره ی یس، از صفحه ی چند قرآن نیز شروع می شود و به کدام صفحه هم خاتمه می یابد؟ غیر از این است؟ همه چیز را که نباید بر حسب فضاهای سیسی نیز بررسی کرد؛ بر حسب ایلیاد و اودسی هومر هم که پیش رویم بالاخره یحتمل فضاهایی هلنی را هم باید به حساب آورد یا خیر؟! و بنده اینجا نمی خواهم هم وارد بحثهایی شوم که بعدها بفرمایند از روی تعصب مذهبی هم دارد می گوید؛ و از این قبیل هم یقیناً داریم و بلکه خوب هم هست که نادیده گرفته نشود: اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
https://arxiv.org/abs/2411.09817
https://arxiv.org/search/?query=strategic+patience&searchtype=all&source=header
https://arxiv.org/search/?
query=helenic+spaces&searchtype=all&source=header
https://arxiv.org/search/?
query=strategic+action&searchtype=title&abstracts=show&order=-
announced_date_first&size=50
https://arxiv.org/search/?
query=strategic+ambiguity&searchtype=title&abstracts=show&order=-
announced_date_first&size=50
https://arxiv.org/search/?
query=strategic+action&searchtype=all&abstracts=show&order=-
announced_date_first&size=50
https://arxiv.org/search/?query=strategic+ambiguity&searchtype=all&source=header
شما همین هلوهای حاج قاسمی خودمان را که در نظر بگیرید متوجه می شوید که یک پیوستگی ای در آنها هست که توپولوژی مورد بحث- و لذا زیرفضاهای فاکتوری آنها- را هم از حالت گسسته بیرون می آورد و بنابراین یک مسئله ای که در کوهمولوژیها داریم این است که کجاها هستند که کوهمولوژیهای گالوا به کوهمولوژیهای درام (de Rahm cohomology, Hochschild cohomology, ...). یحتمل بعضی اشکال کنند که کوهمولوژیهای هوخشیل و حتی کوهمولوژیهای دوره ای هندسه ی ناجابجایی که بر حسب کوهمولوژی هوخشیلد هم ساخته می شوند، بهتر با کوهمولوژیهای گالوا می توانند آداپته شوند تا کوهمولمژیهای درام! ولی به هر حال، در نظریه گالوا معمولاً با بسطهای متناهی میدانها هم روبرو هستیم و آنگاه آیا چطور هم وقتی بسطهای گالوای مطلق را هم در نظر می گیریم، این تناهی بیشتر بتواند تبدیل شود به صورتی که کوهمولوژی مور بحث به کوهمولوژیهای مثل درام نزدیک هم شوند؟ مثلاً در همین هلوهای حاج کاظمی خودمان هم در نظر بگیرید که هر چقدر هم اینها را بر سر و کله ی همدیگر پرتاب کنندت و حالا یحتمل حتی خیلیها هم خیلی زرنگ بوده و بلکه در همان هوا آنها را گاز زده و میل هم بفرمایند؛ با این همه شما این مسئله را هم دارید که این قابلیت را دارند که از وسط دو نیم هم شوند و چرا که هلوهای حاج کاظمی هم هستند. و حالا آنکه همه ی هلوها هم این قابلیت را ندارند و نمی تون لزوماً هم آنها را دو نیم کرد الا اینکه گاز زده شده و بالاخره با گازهای متعددی یا حالا مثلاً با برشهای متعدد هم برسیم به هسته ی هلو! و حالا کاری هم نداریم که در داخل هسته ی هلو هم مثل هسته ی زردآلو باز هسته ای هست که می شود میلش کرد یا خیر. ولی معمولاً هم کسی دنبال خوردن هسته ی هلو هر چقدر هم که حاج کاظمی هم باشد، نمی رود و .... و لذا، در مورد هلوای حاج کاظمی و دیگر هلوها تا هسته که رسیدیم، دیگر مسئله را رها می کنیم، ولی در مورد هسته های زردآلو باز هم کوهمولوژی مسئله ادامه یافته و هسته زردآلو هم میل می شود. و حالا کشاورزان که حتی به این هم اکتفا نکرده و دوباره هسته ها را یحتمل می کارند یا آیا چطور هم درختها را پیوند می زنند و آنگاه دوباره به هلوهای حاج کاظمی و زردآلوها و ... نیز دست یافته و کوهمولوژیها هم ادامه می یابند و .... یحتمل یک جاهایی بعضی اشکال کنند که وقتی می خواهید میدانهای عددی را هم بسط دهید، یقیناً کوهمولوژیهای گالوا وارد می شوند هر چند که اینها یحتمل از دیدگاه هندسه دانها حتی در هندسه ی جبری هم چقدر پنهان بماند و ... موضوع مسئله و قضایا اینجا است که یک درون و بیرونی برای این کوهمولوژیها داریم که آیا کجاها هم مسئله درونی و بر حسب میدانهای عددی و نظریه اعداد است و کجاها هم هندسی و بیرونی است و کجاهای هم یحتمل می شود اینها را با هم ادغام کرده و یک نظریه ی واحدی را تشکیل داد و ...؟ مثلاً بر حسب نظریه ی بست-کن هم مسئله ترمودینامیکی شده و حالات KMS نیز وارد مسائل می شوند و یحتمل بعضی اشکال هم کنند که یک ید واحده ای را همراه این مسائل و قضایا می توانید داشته باشید با برنامه (هندسی) لنگلندز و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه و المستشهدین بین یدیه