https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60653
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60620
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60656
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/60656/A4502.pdf
- ۰۴/۰۴/۲۰
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60653
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60620
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60656
https://idc0-cdn0.khamenei.ir/ndata/news/60656/A4502.pdf
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ﴿التوبة: ٣٣﴾
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا ﴿الفتح: ٢٨﴾
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىٰ وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ ﴿الصف: ٩﴾
" مهدویت " یک فلسفه بزرگ جهانی
کوشش کنید فکر خودتان را در مسئله حضرت حجت با آنچه که در متن اسلام آمده تطبیق بدهید . غالب ما این را به صورت یک آرزوی کودکانه یک آدمی که دچار عقده و انتقام است در آوردهایم . گوئی حضرت حجت فقط انتظار دارند که کی خداوند تبارک و تعالی به ایشان اجازه بدهند که مثلا بیایند ما مردم ایران را غرق در سعادت بکنند یا شیعه را غرق در سعادت بکنند ، آن هم شیعهای که ما هستیم که شیعه نیستیم . نه ، این یک فلسفه بزرگ جهانی است ، چون اسلام یک دین جهانی است ، چون تشیع به معنی واقعیاش یک امر جهانی است . این را ما باید به صورت یک فلسفه بزرگ جهانی تلقی بکنیم . وقتی قرآن میگوید : « و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون »[1] صحبت از زمین است ، نه صحبت از این منطقه و آن منطقه و این قوم و آن نژاد . اولا امیدواری به آینده است که دنیا در آینده نابود نمیشود . مکرر گفتهام که امروز این فکر در دنیای اروپا پیدا شده که بشر در تمدن خودش به مرحلهای رسیده که با گوری که خودش به دست خودش کنده است یک گام بیشتر فاصله ندارد . طبق اصول ظاهری نیز همین طور است ولی اصول دین ومذهب به ما میگوید : زندگی سعادتمندانه بشر آن است که در آینده است ، این که اکنون هست موقت است . دوم : آن دوره ، دوره عقل و عدالت است . شما میبینید یک فرد سه
[1] سوره انبیاء ، آیه . 105
دوره کلی دارد : دوره کودکی که دوره بازی و افکار کودکانه است ، دوره جوانی که دوره خشم و شهوت است ، و دوره عاقله مردی و پیری که دوره پختگی و استفاده از تجربیات ، دوره دور بودن از احساسات و دوره حکومت عقل است . اجتماع بشری هم همین طور است . اجتماع بشری سه دوره را باید طی کند . یک دوره ، دوره اساطیر و افسانهها و به تعبیر قرآن دوره جاهلیت است . دوره دوم ، دوره علم است ، ولی علم و جوانی ، یعنی دوره حکومت خشم و شهوت . به راستی عصر ما بر چه محوری میگردد ؟ اگر انسان ، دقیق حساب کند میبیند محور گردش زمان ما یا خشم است و یا شهوت . عصر ما بیش از هر چیزی عصر بمب است ( یعنی خشم ) و عصر مینی ژوپ است ( یعنی شهوت ) . آیا دورهای نخواهد آمد که آن دوره ، حکومت ، نه حکومت اساطیر باشد و نه حکومت خشم و شهوت و بمب و مینی ژوپ ؟ دورهای که واقعا در آن دوره معرفت و عدالت و صلح و انسانیت و معنویت حکومت کند ؟ چگونه میشود که چنین دورهای نیاید ؟ ! مگر میشود که خداوند این عالم را خلق کرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفریده باشد ، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسیده یکمرتبه تمام بشر را زیرورو کند ؟ ! پس مهدویت یک فلسفه بسیار بزرگ است . ببینید مضامینی که ما در اسلام داریم چقدر عالی است ! نزدیک ماه مبارک رمضان است ، دعای افتتاح را موفق خواهید بود و در شبهای ماه مبارک رمضان خواهید خواند . قسمت زیادی از آخر این دعا اختصاص به وجود مقدس حضرت حجت دارد که من همانها را میخوانم و دعای من هم همانها خواهد بود :
" « اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة تعز بها الاسلام و اهله » " پروردگارا ما آرزو میکنیم و از تو میخواهیم زندگی در پرتوی یک دولت بزرگواری را که " « تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله » " که در آنجا اسلام حقیقی را با اهل اسلام عزت خواهی بخشید و نفاقها و دو رویی ها را از بین خواهی برد و ذلیل خواهی کرد . « و تجعلنا فیها من الدعاش الی طاعتک و القادش الی سبیلک » این افتخار را به ما میدهی که ما در آن دوره دعوت کننده دیگران به طاعت تو باشیم ، راهنما و قائد و پیشروی دیگران در راه تو باشیم . خدایا ما را از کسانی قرار بده که در دنیا و آخرت مشمول رحمت و عنایت تو باشیم . خدایا تو را به ذات مقدست و به حقیقت اولیاء کرامت قسم میدهیم که ما را از کسانی قرار بده که شایسته این آرزوی بزرگ بوده باشیم .
سیری در سیره ائمه اطهار، شهید مرتضی مطهری، ص 298- 300
https://lib.eshia.ir/50008/1/298
روایت معاون اول رئیس جمهور از وضعیت مدیریت کشور در جنگ تحمیلی دوازدهروزه با رژیم صهیونیستیبا فرماندهی فرمانده کل قوا و آمادگی دولت شرایط جنگی را مدیریت کردیم رسانه KHAMENEI.IR در پروندهی «روایت فتح» به تحلیل کلان پیروزی جمهوری اسلامی ایران در نبرد تحمیلی ۱۲ روزه اخیر با رژیم صهیونیستی با نگاه به نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در هدایت کشور در این دوره میپردازد.
به همین منظور، دکتر محمّدرضا عارف، معاوناوّل رئیسجمهور، در یک گفتوگوی اختصاصی، ابتدا نقش دولت در مدیریّت جنگ دوازدهروزه را بررسی کرده و سپس به تشریح موضع جمهوری اسلامی ایران در برابر اظهارات رئیسجمهور آمریکا پرداخته است. همچنین، نقش فرماندهی کلّ قوا، حضرت آیتاللهالعظمیٰ خامنهای را در راهبری کشور و نیروهای مسلّح تبیین کرده و روایتی از حضور تاریخی ایشان در شب عاشورا در حسینیّهی امام خمینی را ارائه داده است.
...
https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=60659
عرض بنده ی حقیر این است که مسئله ی ما این است که مسئله ی "مهدویت" یک فلسفه جهانی بزرگ را دریابیم و بلکه به ایرانیوم نیز طوری بپردازیم که حتی همه ی عناصر جدول تناوبی را هم بتوان در جهان هستی و بلکه کیهانشناسی از همین ایرانیوم استخراج هم کرد! بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می فرمایند ک شما بیش از حد هم افکارتان بلند پروازانه است و بلکه چطور هم می خواهید از ایرانیوم ای که اصلا وجود خارجی هم ندارد، نه فقط اورانیوم را هم استخراج کنید و بلکه کل عناصر جدول تناوبی را هم استخراج کرده و آنگاه پا را فراتر هم گذاشته و حتی وارد مسائل و قضایای کیهانشناسی و نظریه میدان کوانتومی و فیزیک انرژی بالا و .... هم شده، حتی ریاضی فیزیک حکمتت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم غنی سازی کنید! تو اول عنصر ایرانیوم ات را ثابت کن که کشف کرده ای، آنگاه ادعا هم کن که مثلاً همه ی عناصر جدول تناوبی و حتی مادون آن و ماورای آنرا هم می توانی از همین ایرانیوم خودمان با غنی سازیهای پی در پی استخراج هم کنی. نکته اینجا این است که یک وقت هست که بقول شهید مطهری در کتاب امامت و رهبری:
ج - اصل سوم اینست که همچنانکه قبلا نقل کردیم : انسانها و رفتار و حیات روحی آنها دارای قوانین یا مکانیسمها و فعل و انفعالهای اختصاصیند . اگر بخواهیم با آنها کار کنیم باید مکانیسم آنها و قوانین حاکم بر رفتار آنها را بشناسیم . انسانها به مثابه صندوق رمزند ، گشودن کتاب روح و جلب همکاری آنها بیش از هر چیز آگاهی و ظرافت میخواهد نه زور .
قوانین رفتار انسانی را باید مانند قوانین فیزیک و شیمی و فیزیولوژی کشف کرد نه وضع .
امامت و رهبری، شهید مرتضی مطهری، ص 226
https://lib.eshia.ir/50044/1/226
و لذا شاگرد برای اینکه بتواند هم به اصولی پی ببرد که با آن از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم الی ما شاء الله میل کند، آیا لزومی هم دارد که خود را مخصوصاً هم به ایرانیوم محدود کند و آنگاه سعی هم کند که همه ی عناصر دیگر را هم از آن استخراج کند؟ نکته این است که اینجا زوری در کار نیست، الا اینکه جدول تناوبی عناصر شیمی هم زوری به همین عناصری که شناخته شده اند آیا محدود است یا بلکه یحتمل عناصر دیگری هم یافت می شوند که هنوز کشف نشده اند و بلکه دانسته هم نیست که چطور باید دنبالشان گشت آنچنان که آیا چطور فلسطینیوم و سوریوم و ترکیوم و عراقیوم و یمنیوم و لبنانیوم و پاکستانیوم و هندیوم و روسیوم و چینیوم و بلکه اروپائیوم و آمریکانیوم و استرالیوم و آفریقاییوم و .... هم خیلی دانسته نیست چطور همه و همه از ایرانیوم استخراج خواهند شد و بلکه از لحاظات (ابر-)ریسمانی هم همه و همه یک نظریه اند؟! مسئله اینجا این است که یک دینامیک دیگری در جدول تناوبی هم رخ می دهد وقتی ما سعی کنیم به ساختارهای ریز و کوانتومی زیراتمی ذرات و بلکه مدل استاندارد ذرات فیزیکی همراه ابرتقارنهایی هم بپردازیم و .... و آنگاه آیا حتی می توان گفت که ایرانیوم هم محدود است به ایران و آمریکانیوم هم محدود است به آمریکا؟ و حتی بلکه تکنتیوم 99-ام هم حالا امروز در ویکیپدیا قابل دسترس یا فیلتر است یا حتی با فیلترشکن هم قابل دسترس خواهدبود، ولی آیا دیروز هم چنین بوده است یا فردا هم، چه در گوشی و چه در رایانه ی شخصی و ...، چنین خواهد بود؟ و نکته ی مهم اینجا است که سرمنشاء همه ی اینها را هم در یک فلسفه ی بزرگ جهانی، یعنی مهدویت، هم درک می کنیم، یا بلکه همه ی این کارها را هم می کنید برای اینکه مهدویت و بلکه اسلام را هم بخیال خود دور بزنید و حالا چطور هم دچار دوره های خشم و شهوات نفسانی شده و .... والله اعلم!
مسئله گسستگی و پیوستگی کوهمولوژیهای گالوا و د رام de Rahm و ... هلوهای حاج کاظمی و زردآلو و آلو و سیب و پرتقال و گلابی و انار و ... آنچنان هم که گفته شد که مثلاً آیا وقتی فرض بفرمائید درختهای سیب و پرتقال هم به هم پیوند زده شوند، چه خواهند شد؟ یک وقت هم هست که کشاورز می خواهد نهالها یا دانه ها یا حتی هسته هایی را که برای کاشتن آماده کرده است را بشمرد یا وزن کند، خوب این کوهمولوژی اش فرق هم می کند که آیا هلوی حاج کاظمی هم چطور راحت پوستش ور آمده و بلکه از وسط هم دو نیم می شود و هسته جدا هم هست و پوست هسته ی هلو و زردآلو هم چه فرقها دارند و .... و لذا بسط میدانهایی که هلو و زردآلو هم در آنها کاشته می شوند یحتمل با میدانهایی که مخصوص سیب و پرتقال و موز و بلکه خرما و زنجبیل و کافور و ... هم هستند، آیا چطور همه ی این میدانها به یک میدان واحد و بلکه کوهمولوژی گالوای مطلق واحد توحیدی ناب محمدی علوی بر حسب یک فلسفه ی بزرگ مهدویت هم بسط داده شوند و .... یحتمل در این نظریه ها مبنی بر ولایت مطلقه ی فقیه را هم خواهیم یافت که هلوهایی داریم که حتی هزاران هزار لایه هایی هم تشریف دارند و نه فقط مملو از پوست و گوشت و هسته نیز صرفاً باشند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد وآل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته والمسشتهدین بین یدیه
بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: ٨٦﴾
ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ﴿الدخان: ١٤﴾
ذکر صلوات بر آن حضرت
:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ
إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ
یک مسئله ای که راجع به امام زمان عجل الله فرجه الشریف داریم، این است که کتابها هم نوشته شده اند راجع به مدعیان امام زمانی دروغین! البته لطایفی هم گاهی در این ادعاها هست که مثلاً شهید مطهری مثالهایی از این حوادث تاریخی را در سیری در سیره ائمه اطهار در بخش مهدویت ذکر می کنند و مثلاً می فرمایند که مختار برای اینکه بتواند کارش را انجام دهد، محمد حنفیه را مهدی موعود هم معرفی می کرده است و فرقه ی کیسانیه هم از اینجا آغاز شده بوده است و ....
https://lib.eshia.ir/50008/1/283
ولی عرض بنده ی حقیر اینجا این است که آنچنان که مشرکین و منافقین و کفار چطور پیغمبر را مجنون هم خطاب می کرده اند و این در قرآن کریم هم انعکاس داده شده است، مخالفین مهدویت هم اصلا چنین تفکری را راجع به مهدی موعود عجل الله فرجه الشریف غیر ممکن می دانند و بلکه خرافات هم به حساب آورند و بلکه او را نیز جنزده و دیوانه حساب آورند. و اما اثبات اینکه کسی دیوانه نیست و بلکه عقلش هم به کارش می رسد هم یک حرف است، ولی اثبات اینکه او امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف دارد؛ این یک حرف دیگری هم هست که اصلا امروزه روز یعنی چه؟
منظور به این است که حتی فیلمهایی هم ساخته اند که مثلاً آیا چطور استاد ریاضی ای که حتی جایزه نوبل اقتصاد هم برده است دچار مشکلات روانی نیز می شود. یعنی حتی کسی که در نهایت عقلانیت هم واقع است، مصون از جنون نیست. و حالا یحتمل بتواند هم بالاخره یک جورهایی به خودش کمک کند، چرا که خدا را هم فراموش نکرده باشد و از روی علائمی هم بتواند خودش و نفس اش را هم دریابد؛ آنگاه آیا غیر از این هم هست که من عرف نفسه، عرف ربه؟! البته اگر مشکل فقط مشکل روانی هم باشد، بالاخره مسئله اش را یک جوری می توان هم کدخدا منشانه یا خانوادگی و امثالهم حلش کرد. ولی یک وقت هست که حتی دانشمند هم باید بتواند با آن فرعون درونش بجنگد و او را مهار هم کند، تا آیا چقدر هم بتواند مهدویت ومهدی موعود عجل الله فرجه الشریف را هم دریابد. تا وقتی که این ندای درونی هم جهانی نتواند شود طوری که همه ی اهل عالم هم حتی در درونشان کسی باشد که همه و همه ندا در دهند که انا المهدی! و همه متوجه هم باشند که این ندای حقی است و دروغین هم نیست، آنگاه بر حسب انتگرالگیریهای راهی هم که باشد بهتر است حتی همین نداها هم همه و همه ی عالم را به حضرت بقیت الله الاعظم راهنمایی کنند. و الا که این هم باز می شود دروغی دیگر در مورد انا المهدی دروغکی! و دم خروس هم می زند بیرون! نکته اینجا این است که یک شباهت عجیبی هم باید باشد با رسالت پیغمبر اکرم و کتاب الله که وقتی دیگر معلوم شد که ایشان حضرت رسول الله اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم تشریف دارند، دیگر آن وجه تهمتهایی هم که به ایشان توسط منکرین و مشرکین و منافقین و کافران هم زده شود، اثری نخواهند داشت، و بلکه آنها خواهند بود که مغلوب می شوند. و اما ما هنوز این مشکل روانشناسان و روانپزشکان غربی و شرقی را هم داریم که این حضرات خیلی هم خوب واردند که مشکلات روانی مردم را به بهترین وجهی هم حل کنند، و حتی مسئله را سر سوزنی هم به مسلمانی یا نامسلمانی کسی گره نزنند و بلکه حتی بر حسب مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری اعصاب و روان هم آیا چقدر به آن بهترین وجوه تحلیل رفتار متقابل یعنی من خوبم- تو خوبی نیز بیمار را برسانند. و روانکاوی هم یحتمل اینجا تحلیلهای دیگری داشته باشد و ....
ولی نکته اینجا این است که مسئله فقط این نیست که این فقط یک استاد ریاضیدان هم یحتمل باشد که بقول معروف قات زده و ممکن است که دچار مشکلات روانی هم شود، آیا این کار را حتی با پیغمبران و انبیا و رسل الهی هم نمی شود کرد و نکردند و بلکه بر سر ائمه ی اطهار علیهم السلام هم نیاورده اند و همانطور هم با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ظالمینی را نداریم که بتوانند چنین کنند و ...؟ مسئله ی جهاد تبیین اینجا هم هست که برای رسیدن به دولت کریمه ی آن حضرت، آیا قتال هم لازم است و بلکه چرا هم چنین است همانطوری که مسئله صرفاً یک جنگ روانی هم نیست و همانطوری که خود پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم هم مجبور شدند وارد قتال شوند و ...؟! یحتمل اینجا شناخت درست انواع سیستمهای دینامیکی هم باید مورد بحث در جهاد تبیین راهبردهای عملی و از روی عدم قطعیت و صبری نیز واقع شود و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه و المستشهدین بین یدیه
4. مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ﴿الفتح: ٢٩﴾
ترجمه آیه
محمد رسول خدا است و کسانى که با او هستند علیه کفار شدید و بى رحمند و در بین خود رحیم و دلسوزند، ایشان را مىبینى که همواره در رکوع و سجودند و در طلب فضل و رضوان خدایند. علامتشان در رخسارشان از اثر سجده نمایان است، این وصف ایشان است در تورات و اما وصف آنان در انجیل این است که چون زراعتى هستند که از شدت برکت پیرامونش جوانههایى مىزند و آن جوانهها هم کلفت مىشود و مستقیم بر پاى خود مىایستد به طورى که برزگران را به شگفت مىآورد (مؤمنین نیز این طورند)، این براى آن است که کفار را به خشم آورد، خدا به کسانى که ایمان آورده و از آن بین به کسانى که اعمال صالح هم مىکنند وعده مغفرت و اجرى عظیم داده (29).
بیان آیه
این آیه خاتمه سوره است و پیامبر را توصیف مىکند، و نیز آنهایى را که با اویند به
اوصافى مىستاید که در تورات و انجیل ستوده. و مؤمنین را که عمل صالح انجام دادهاند وعده جمیل مىدهد. این آیه متصل به آیه قبل است، چون در آن آیه مىفرمود که او رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاده.
[اوصاف کسانى که با پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بودند]
(مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ...) ظاهرا این جمله مرکب است از مبتدا و خبر، و کلامى است تمام. بعضى[1] گفتهاند:
محمد خبر مبتدایى است که حذف شده و آن ضمیرى است که به کلمه رسول در آیه سابق برمىگردد و تقدیرش هو محمد مىباشد و رسول اللَّه عطف بیان و یا صفت و یا بدل است. بعضى[2] دیگر گفتهاند: محمد مبتدا و رسول اللَّه عطف بیان، یا صفت و یا بدل است و(الَّذِینَ مَعَهُ) هم عطف بر مبتدا و جمله(أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ ...) خبر مبتدا است.
(وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ)- این جمله نیز مرکب است از مبتدا و خبر. پس کلام در این صدد است که مؤمنین به رسول خدا 6 را توصیف کند، و شدت و رحمت که دو صفت متضاد است از صفات ایشان شمرده شده. و جمله(أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ) را مقید کرد به جمله(رُحَماءُ بَیْنَهُمْ) تا توهمى که ممکن بود بشود دفع کرده باشد، و دیگر کسى نپندارد که شدت و بىرحمى نسبت به کفار، باعث مىشود مسلمانان به طور کلى و حتى نسبت به خودشان هم سنگدل شوند لذا دنبال اشداء فرمود(رُحَماءُ بَیْنَهُمْ) یعنى در بین خود مهربان و رحیمند. و این دو جمله مجموعا افاده مىکند که سیره مؤمنین با کفار شدت و با مؤمنین رحمت است.
(تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً)- کلمه رکع و همچنین کلمه سجد جمع راکع و ساجد است. و مراد از اینکه فرمود: مؤمنین را راکع و ساجد مىبینى این است که مؤمنین نماز مىخوانند. و کلمه تراهم استمرار را مىرساند. و حاصل معناى جمله این است که:
مؤمنین مستمر در خواندن نمازند. و جمله مورد بحث خبر دوم است براى مبتداى گذشته، یعنى کلمه(وَ الَّذِینَ مَعَهُ).
(یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً)- کلمه ابتغاء که مصدر یبتغون است به معناى طلب است. و کلمه فضل به معناى عطیه است که در اینجا منظور از آن ثواب است. و کلمه رضوان به معناى خشنودى است، هم چنان که کلمه رضا به این معنا است، ولى کلمه رضوان در رساندن این معنا بلیغتر است.
[1] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 26، ص 123.
[2] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 26، ص 123.
در جمله مورد بحث دو احتمال هست: یکى اینکه بیانى باشد براى نتیجهاى که از رکوع و سجود خود در نظر دارند که در این صورت مناسبتر آنست که جمله، حال از ضمیر مفعول یعنى ضمیر هم در جمله تراهم باشد. دیگر اینکه بیانى باشد براى نتیجه زندگى مؤمنین به طور کلى، هم چنان که ظاهرش هم همین است، آن وقت در این صورت این جمله نیز خبر سومى مىشود براى(وَ الَّذِینَ مَعَهُ).
(سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ)- کلمه سیما به معناى علامت است. و جمله(سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ) روى هم مبتدا و خبر، و جمله(مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ) حال ضمیرى است که در باطن خبر است و به سیما بر مىگردد. و یا بیان است براى سیما، و معنایش این است که: سجده آنان براى خدا به عنوان تذلل و تخشع براى او است و این سجده در چهره آنان اثرى گذاشته، و آن اثر سیماى خشوع براى خداست، که هر کس ایشان را ببیند با آن سیما ایشان را مىشناسد. و قریب به این معنا روایتى است از امام صادق (ع) که فرموده: منظور شبزندهدارى به نماز است . و روایت را صدوق در کتاب فقیه[1]، و مفید در روضة الواعظین[2] بدون ذکر سند از عبد اللَّه بن سنان از آن جناب نقل کردهاند.
بعضى از مفسرین[3] گفتهاند: مراد از سیما، اثر خاکى است که در پیشانى دارند، چون مؤمنین همواره بر خاک سجده مىکنند، نه بر فرش و جامه.
بعضى[4] دیگر گفتهاند: مراد، سیماى مؤمنین در روز قیامت است که محل سجده آنان در آن روز مانند چراغ مىدرخشد و نور مىدهد.
(ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ)- کلم مثل به معناى صفت است، یعنى این توصیفى که ما از ایشان کردیم و گفتیم اشداء بر کفار و مهربانان در بین خود هستند ...، همان وصفى است که ما در دو کتاب تورات و انجیل ایشان را به آن اوصاف ستودهایم.
پس جمله(وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ) عطف است بر جمله(مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ). ولى بعضى از مفسرین[5] گفتهاند: جمله(وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ) عطف بر ما قبل نیست، بلکه آغاز کلامى دیگر است، و مبتدایى است که خبرش جمله(کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ ...) مىباشد، در
[1] من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 473، ح 366.
[2] نور الثقلین، ج 5، ص 78، به نقل از روضة الواعظین.
[3] ( 3 و 4) مجمع البیان، ج 9، ص 127.
[4] ( 3 و 4) مجمع البیان، ج 9، ص 127.
[5] روح المعانى، ج 26، ص 126.
نتیجه وصف مؤمنین در تورات همان است که فرمود:(أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ) تا جمله(مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ). و وصفشان در انجیل این است که: ایشان مانند زرعى هستند که در اطرافش جوانه زده باشد ...
(کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ)- شطا گیاه به معناى آن جوانههایى است که از خود گیاه به وجود مىآید و در اطراف آن مىروید، و کلمه ایزار که مصدر ازره است، به معناى اعانت و یارى است. و کلمه استغلاظ به معناى رو به غلظت نهادن است. و کلمه سوق جمع ساق است. و کلمه زراع جمع زارع است.
و معناى آیه این است که: مثل مؤمنین مثل زراعت و گیاهى است که از کثرت برکت جوانههایى هم در پیرامون خود رویانده باشد، و آن را کمک کند تا آن نیز قوى و غلیظ شده، مستقلا روى پاى خود بایستد، بطورى که برزگران از خوبى رشد آن به شگفت درآمده باشند.
و این آیه به این نکته اشاره مىکند که خداى تعالى در مؤمنین برکت قرار داده، و روز بروز به عده و نیروى آنان اضافه مىشود. و به همین جهت دنبال این کلام فرمود:(لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ) تا خداوند به وسیله آنان کفار را به خشم آورد.
[وعده خدا به مغفرت و اجر عظیم شامل همه کسانى که با پیامبر 6 بودند (صحابه) نمىشود]
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً)- ضمیر منهم به الذین معه برمىگردد. و کلمه من به طورى که از ظاهر چنین کلامى برمىآید تبعیض را مىرساند، و از این کلام استفاده مىشود که مغفرت و اجر عظیم در حدوث و بقائش هم مشروط به ایمان است و هم مشروط است به عمل صالح. پس اگر از کسانى که با رسول خدا 6 بودند افرادى بوده باشند که در باطن ایمان نداشتهاند، و مانند منافقین ایمانشان زبانى بوده، و توانستهاند نفاق خود را از دیگران پنهان بدارند، (چون بعضى از منافقین معروف به نفاق بودند، و بعضى از آنها معروف به ایمان)، چنین کسانى مغفرت و اجر عظیم ندارند، هم چنان که آیه شریفه(وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ)[1] از وجود چنین منافقینى خبر مىدهد.
و نیز اگر کسانى که با رسول خدا 6 بودند در آغاز ایمان آوردند، ولى بعدا به شرک و کفر گرائیدند، آنان نیز مغفرت و اجر عظیم ندارند، هم چنان که
[1] بعضى از اهل مدینه به سوى نفاق گرائیدند، تو ایشان را نمىشناسى، ما مىشناسیم. سوره توبه، آیه 101.
آیه شریفه( إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلى أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى) ...(وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ )[1] از وجود آنان خبر مىدهد.
و نیز اگر کسى از اصحاب رسول خدا 6 ایمان آورد- و واقعا هم ایمان آورد- و به سوى کفر و شرک برنگشت، ولى عمل صالح هم نکرد، او نیز مغفرت و اجر عظیم ندارد. هم چنان که از آیات افک هم این معنا استفاده مىشود، چون بعضى از کسانى که در این واقعه دست داشتند صحابى بودند، بدرى هم بودند، و در عین حال خداى تعالى در بارهشان مىفرماید:(إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ)[2] با این حال آنهایى که نسبت زنا به عایشه دادند، جزء مؤمنین بودند ولى در عین حال، مغفرت و اجر عظیم ندارند. و نیز از آیه (إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا)- اگر فاسقى برایتان خبرى آورد تحقیق کنید که در باره ولید بن عقبه است برمىآید که در عین اینکه صحابى بود و جزء مؤمنین به شمار مىرفت ولى فاسق شده، و به حکم آیه(فَإِنَّ اللَّهَ لا یَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ)[3] خدا از مردم فاسق راضى نمىشود.
و نظیر این اشتراط، یعنى شرط ایمان واقعى و عمل صالح، اشتراط وفاء است، که در آیه شریفه(إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً) گذشت. و ابن عباس هم در روایتى که آن نیز گذشت از آیه(فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ) این طور فهمید و گفت:
سکینت بر کسى نازل مىشود که خدا در دل او وفایى سراغ داشته باشد.[4] باز نظیر آیه مورد بحث در اشتراط، شرایط مذکور در آیه( وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ) ...(وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ )[5] است که مىفرماید خداى تعالى به کسانى که ایمان آورده، و عمل صالح
[1] بدرستى، کسانى که مرتد شدند و به سوى شرک و کفر قبلى خود برگشتند، بعد از آنکه هدایت برایشان روشن گردید ... و اگر مىخواستیم آنان را معرفى مىکردیم، ولى تو خودت ایشان را با سیمایشان شناختى. سوره محمد، آیه 30.
[2] کسانى که زنان بى گناه و بى خیال از گناه را نسبت زنا مىدهند، در دنیا و آخرت لعنت شده و عذابى عظیم دارند. سوره نور، آیه 23.
[3] سوره توبه، آیه 96.
[4] الدر المنثور، ج 6، ص 74.
[5] سوره نور، آیه 55.
کردند، وعده داده که ایشان را در زمین جانشین کند ... و هر کس بعد از ایمان آوردن کفر بورزد، آنان فاسقانند .
[نقل و رد این سخن که وعده مغفرت و اجر عظیم در آیه:(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ ...) شامل همه صحابه است]
بعضى از مفسرین[1] گفتهاند: کلمه من در آیه شریفه بیانیه است، نه تبعیضى، و در نتیجه وعده در آیه یعنى وعده مغفرت و اجر عظیم، شامل تمامى افرادى که با پیامبر بودند، یعنى شامل تمامى صحابه آن جناب، مىشود، هر چند که منافق شناخته شده، یا منافق شناخته نشده و یا فاقد عمل صالح و یا فاسق بوده باشند.
این حرف صحیح نیست: زیرا به طورى که دیگران هم گفتهاند کلمه من اگر بیانیه باشد به هیچ وجه داخل بر ضمیر نمىشود، و در کلام عرب چنین چیزى سابقه ندارد. و اگر این مفسرین به آیه(لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ) استشهاد کنند که کلمه من با اینکه بیانیه است بر ضمیر هم داخل شده، جواب مىگوییم این استشهاد وقتى درست است که ضمیر در تزیلوا تنها به مؤمنین برگردد، و ضمیر منهم به کفار برگردد، و حال آنکه در تفسیر آیه گفتیم هر دو ضمیر به مجموع مؤمنین و کفار مکه برمىگردد، و در نتیجه کلمه من در آنجا نیز تبعیضى است، نه بیانیه، پس استشهاد درست نیست.
و بعد از همه این حرفها اگر وعده مغفرت یا خود مغفرت شامل همه نامبردگان، به طور مطلق بشود و هیچ شرطى از ایمان و عمل صالح در کار نباشد، و همه آمرزیده باشند- چه ایمان داشته باشند، و چه مشرک باشند، چه عمل صالح کرده باشند و چه عمل فسق انجام داده باشند- باید به طور قطع و به روشنى ملتزم شویم به اینکه تمامى تکالیف دینى در باره غیر مؤمنین لغو و بیهوده بوده، و اصلا تکلیف از آنان برداشته شده. و این مطلبى است که قرآن و سنت آن را به شدت دفع مىکند.
پس اشتراط مذکور اشتراطى است صحیح که فى نفسه هر چند آیه و روایتى آن را نگفته باشد واقعیت دارد. خداى تعالى حتى در باره انبیایش فرموده:(وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُونَ)[2] و اشتراط ایمان را حتى در مورد انبیایش با اینکه معصوم بودند اثبات کرده، آن وقت چگونه مىتوانیم در دیگران آن را معتبر نشماریم.
حال اگر بگویى: اشتراط وعده مغفرت و اجر عظیم به ایمان و عمل صالح، اشتراطى است عقلى، که بیانش گذشت، و نمىشود آن را انکار کرد، و لیکن سیاق آیه
[1] روح المعانى، ج 26، ص 128.
[2] اگر انبیاء هم شرک بورزند تمامى مساعیشان بى نتیجه مىشود. سوره انعام، آیه 88.
(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ) شهادت مىدهد به اینکه اصحاب رسول خدا 6 هم ایمان داشتهاند و هم عمل صالح، و خلاصه واجد شرط بودهاند.
مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه کلمه منهم را بعد از جمله(الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) آورد که مىفهماند عمل صالح. جداى از آنان نبوده، بخلاف آیه(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ)[1] که به قول بعضى از مفسرین[2] چنین دلالتى ندارد. باز مؤید این حرف، مدحى است که از مؤمنین کرده، و فرموده:(تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً) چون از این تعبیر استمرار در رکوع و سجود استفاده مىشود.
در پاسخ مىگوییم: اما اینکه کلمه منهم در آیه شریفه بعد از جمله(الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) آمده، براى این نیست که دلالت کند بر اینکه عمل صالح منفک از اصحاب رسول خدا نبوده، بلکه براى این است که موضوع حکم مجموع دو طائفه(الَّذِینَ آمَنُوا) و(عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) بود، و اثر مغفرت و اجر بر صرف ایمان و بدون عمل صالح مترتب نمىشود، و کلمه منهم هم از آنجایى که متعلق به مجموع موضوع است، لذا جا دارد که بعد از تمام شدن موضوع یعنى بعد از ذکر(الَّذِینَ آمَنُوا) و نیز(وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ) گفته شود.
و اما در آیه شریفه(وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ) که ضمیر منکم بعد از ذکر ایمان و قبل از ذکر عمل صالحات آمده، براى این بوده که وجهه کلام و هدف آن بشارت دادن مؤمنین است، و در چنین زمینهاى مناسبتر آنست که در مخاطب قرار دادن مؤمنین شتاب شود، تا زودتر خرسند گشته و از شنیدن بشارت خوشحال گردند. پس نمىتوان گفت آیه مذکور دلالت دارد بر اینکه موضوع در آن تنها ایمان است، هر چند عمل صالح نداشته باشند، ولى در آیه مورد بحث دلالت دارد بر اینکه مؤمنین مورد نظر آن منفک از عمل صالح نیستند.
و اما اینکه گفتند[3]: جمله(تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً ...)، دلالت بر استمرار دارد، ما نیز در آن حرفى نداریم، اما استمرار تا روز نزول آیه، نه تا چندى که زندهاند، پس ممکن است افراد مورد نظر آیه تا روز نزول آیه، هم ایمان داشته باشند و هم عمل صالح، ولى بعدا ایمان خود و یا عمل صالح را از دست داده باشند، و اشکالى که در کار است مربوط است به لغویت احکام در آینده آنان، نه در گذشته، چون آمرزش گناهان گذشته منافات ندارد با اینکه همان
[1] سوره نور، آیه 55.
[2] ( 2 و 3) روح المعانى، ج 26، ص 128.
[3] ( 2 و 3) روح المعانى، ج 26، ص 128.
آمرزیدگان در آینده نیز مکلف باشند، نه تنها منافات ندارد، بلکه مؤکد آن نیز هست، بخلاف اینکه مغفرت مطلق باشد، و گناهان آینده را نیز شامل شود که دیگر با بقاى تکلیف مولوى نمىسازد و دیگر معنا ندارد تکلیف باز هم معتبر باشد، ناگزیر باید بگوییم مشمولین این آیه بعد از نزول آیه، دیگر تکلیفى نداشتهاند، و بطلان این حرف قطعى است. علاوه بر اینکه ارتفاع تکلیف مستلزم آنست که دیگر معصیتى نباشد، و حتى بزرگترین گناهان، معصیت و نافرمانى نباشد، چون دیگر فرمانى نیست تا مخالفتش نافرمانى باشد، و وقتى نافرمانى نبود، مغفرت معنا ندارد، پس مغفرت این طورى مستلزم عدم مغفرت است.
ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد 18، ص 445- 452
https://lib.eshia.ir/50081/18/445
یک نکته ای که راجع به شهادت دانشمندان هسته ای هست که از شهید مسعود علیمحمدی هم شروع شد، و همینطوری شهید شهریاری و شهید رضایی نژاد و شهید فخری زاده و شهیدانی که در همین حمله اخیر هم انجام شدند و از جمله شهید فریدون عباسی و شهید محمد مهدی طهرانچی و شهید عبدالحمید مینوچهر و شهید امیرحسین فقهی و .... حالا بعضی از این عزیزان دانشمند مستقیماً در مبحث راکتورهای هسته ای هم کار می کرده اند، ولی افرادی مثل امیرحسین فقهی و مسعود علیمحمدی مقالاتشان را در مجلات آمریکایی یا در مورد امیر حسین فقهی در گوگل اسکالر و ریسرچ گیت هم چاپ کرده بوده اند و عضو هیئت علمی دانشگاه هم بوده اند. اینها را چرا ترور کرده اند؟ آیا اینها جرمشان این بوده است که دانشمند بوده اند؟ تو را به علی دانشمند بودن هم جرم است؟ یا اینکه جرمشان این بوده است که ایرانی هم بوده اند و دانشمند هم بوده اند؟ یا اینکه بلکه اینها با اینکه در ایران هم بوده اند و حتی مومن هم بوده اند و توانسته اند نه تنها دانش هسته ای را بومی اش کنند آنچنان که در مورد شهید مجید شهریاری هم می فرمایند، با این حال بعضی از اینها مقالات بسیاری هم در ژورنالهای آمریکایی داشته اند؛ و آیا نباید هم می داشتند و ...؟
نکته اینجا این است که آیه ی مبارکه می فرماید که کفار در غیظشان هم نمی توانند مومنین را تحمل کنند که از شدت برکتشان پیرامون خود جوانه هایی زده و ساقه هایشان هم قرص و محکم شده روی پای خودشان راست و استوار بایستند و عناصری از قبیل ایرانیوم به جدول تناوبی عناصر هم اضافه کنند که خواصش احتیاج به شناخت بیشتر علاوه بر اورانیوم غنی شده هم دارد و بلکه کوهمولوژی درام (de Rahm cohomology) هلوهای حاج کاظمی نیز فقط یکی از مسائل آن است که فرض بفرمائید علاوه بر پوسته ی هسته و دو قاچ شدن خود هلو، مثلاً از فرط رسیدگی اش پوسته ی هلو هم خیلی راحت از آن کنده شده و ور می آید. و این در مورد کوهمولوژی هلوهای غیر حاج کاظمی هم چنین نیست که پوست هلو هم اگر به اندازه کافی رسیده نشده باشند چطور کنده شوند و .... ولی در مورد زراعت آنها هم مسئله این است که یک مرتبه به اندازه ای هم این مومنین دانشمند و علمی را که دارند ترویج می کنند ترویج می یابند که حتی زارعان نیز از زراعتی که کرده اند در تعجب می مانند و کفار در غیظشان حتی به خود اجازه هم می دهند که غلط زیادی کرده و شهیدشان هم کنند؟ این را حتی متخصصین هم می فرمایند که بی سابقه است که دانشمندان را کسانی بخواهند شهید کنند. و بلکه همه این حضرات را سر دست هم می برند و سرور خود هم می دانند. اینکه صهیونیستها چطور به فکر ترور این عزیزان هم افتاده اند، توجه بفرمائید که حتی با دانشمندان آلمانی و ژاپنی هم چنین رفتاری را نکردند! دانشمندی که در ژورنالهای آمریکایی می نویسد، آیا غیر از این است که در خدمت بشریت و بلکه از جمله هم آمریکاییها هم هست؟ آیا شما دانشمندان خود را هم همینطوری می کشید و ترور می کنید؟ مافیا و قاچاقچیان هم چنین کاری نمی کند و شرافت انسانی را می توانند تشخیص دهند! آیا شما بجای اینکه از اسلام و مسلمانی هم یاد بگیرید، بخاطر اینکه اینها مسلمانان مومنینی هم هستند و بفکر خدمت به ملت خود هم هستند، ترورشان می کنید؟! و مثل فلسطینیان و سید حسن نصرالله عزیز و بلکه شهید حاج قاسم سلیمانی هم ترورشان می کنید و فرقی هم برایتان ندارد که با ایرانیوم است که طرفید یا لبنانیوم یا فلسطینیوم یا سوریوم یا یمنیوم یا حتی افغانیوم و ....؟ و آنگاه رئیس جمهور آمریکا هم بیاید و اظهار بدارد که اصلا من هم خودم صهیونی هستم و افتخار هم بکند که صهیونی است؟ و این رئیس جمهور جدیدتر هم که نوربرش را آورده است که سایتهای هسته ای را هم می خواهد بمباران کرده و بلکه فتوای محارب هم در موردش صادر شده است چرا که با غلط زیادی رهبری مد ظله العالی را هم تهدید کرده اند. اینها مخشان هم تعطیل است که در کفر استکباریشان هم مرده و بقول امام خمینی هم شیطان بزرگ شده اند. مرگ بر آمریکا! هر چقدر بگوئیم مرگ بر آمریکا هنوز کم گفته ایم. ای آمریکا از ما نپرس چرا می گوئیم مرگ بر آمریکا، ببین خودت چه غلطهایی زیادی که دیگر نمی کنی و هر چه هم می کنی غلطهایی است که متوجه هم نیستی که هیچ غلطی نمی توانی کنی. و هر چقدر هم جنایات ات بزرگتر می شود، هنوز مثل خر توی گل وامانده ای که چه جنایات بزرگتری را با کمک صهیونیستها انجام هم دهی؟ کی می خواهی دست از شیطنت استکباری ات برداری و شروع کنی انسان هم شوی و خود را از جهنمی که در آن گیر هم کرده ای رها کنی؟ مسلمان شو و اسلام هم بیاور بجای اینکه با اسلام توی ستیز هم می روی! این هم آخر شد رئیس جمهور که انتخاب کرده اید؟! یک بار این اشتباه را کردید، دوباره هم همان غلط را می کنید و صد باره هم غلط زیادی و ..... ای ترامپ تو هم توبه کن و مسلمان شو، و اما نه اسلام آمریکایی و بلکه اسلام ناب محمدی علوی ائمه ی اطهار امام زمان عجل الله فرجه الشریف که حتی با حضرت مسیح عیسی ابن مریم نیز تعارفات خواهد داشت در نماز جمعه ای در آینده! توبه درست و حسابی نصوح کن و دیگر اشتباهات گذشته را هم نکن و اسلام بیاور و مسلمان هم شو! حالا از ما هم گفتن بود دیگر. جهاد تبیین یک مسئله ی خیلی مهمی هم هست که یک جهاد عظیم در راه حکمت الهی هم تمامی ندارد. حالا کسی می خواهد گوش بدهد یا گوش ندهد! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع دجته اللهم عجل لولیک الفرج والعفایة و النصر واجلعنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
الم ﴿١﴾ ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ﴿٣﴾ وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٤﴾ أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿البقرة: ٥﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ کهیعص ﴿مریم: ١﴾
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
۱۴۰۴/۰۲/۲۶
کتاب خاطرات رهبر انقلاب از زندگی پدرشان منتشر میشود
کتاب تازهای با عنوان «روایت آقا» از سوی انتشارات انقلاب اسلامی وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای(مدظلهالعالی) منتشر میشود. این اثر کمنظیر به روایت زندگی، شخصیت و سلوک علمی و معنوی آیتالله سید جواد خامنهای ـ پدر رهبر معظم انقلاب ـ از زبان فرزند و شاگرد ایشان میپردازد.
کتاب «روایت آقا» نه یک زندگینامهی سنتی است و نه صرفاً مجموعهای از خاطرات شخصی؛ بلکه روایتی است ژرفنگر و لایهمند از انسانی که تأثیر تربیتی و معرفتی او در شکلگیری شخصیت رهبر انقلاب، چنان بنیادین است که هیچ تحلیلی از منش و سلوک ایشان، بدون شناخت آن پدر، کامل نخواهد بود.
این کتاب بر پایهی سخنان و نوشتههای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای تنظیم شده است؛ سخنانی که در سالیان مختلف، در میان گفتوگوها، دیدارها و جلسات گوناگون بیان شده و هرگز به نیت تدوین یک خاطرهنگاری جامع یا زندگینامهی منسجم ابراز نشده بود اما با پژوهش و تدوین دقیق، این مجموعه به شکلی روشمند گردآوری، تنظیم و ویرایش شده تا تصویری روشن و صادق از پدر و استاد محبوب رهبر انقلاب اسلامی را پیش چشم مخاطبان قرار دهد بهطوری که متن نهایی نیز پیش از انتشار به رؤیت و تایید معظّمله رسیده است.
در این کتاب، برخی اسناد مربوط به زندگی حضرت آیتالله سیدعلی خامنهای از جمله قدیمیترین عکس ایشان که مربوط به آبان ۱۳۱۹ و سن یکونیم سالگی است، برای نخستینبار منتشر میشود.
کتاب «روایت آقا» در قطع رقعی و ۳۱۲ صفحه در حال چاپ است و از هفته اول خردادماه توسط انتشارات انقلاب اسلامی در دسترس عموم علاقهمندان قرار میگیرد.
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60194
1404/04/13
کربلا به مثابه نقشه راه مسئولانه زیستن
عاشورا؛ جهاد برای زندگیجزوه کوتاه عاشورای عین صاد از این جهت متفاوت از دیگر آثارست؛ عین صاد حرکت حسین بن علی را حرکتی به سمت زندگی میداند؛ زندگی به لونی دیگر با طعم آزادی و مسئولیتهای فردی و اجتماعی. به نظر عین صاد، تشکیل حکومت و برپایی آن یکی از لوازم چنین زندگیست و خود هدف نمیتواند باشد.
میثم امیری
اقامه عزای حضرت سیدالشهدا از شعائر الهی و مایهی حفظ و بقای تشیع و اسلام راستین است. رهبر انقلاب اسلامی در پایان مراسم عزاداری اربعین در سال ۱۴۰۳ میفرمایند: «در زیارت عاشورا، شما به امام حسین (علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم اِلى یَومِ القِیامَه. «اِلى یَومِ القِیامَه یعنی چه؟ یعنی این کارزار میان جبههی حسینی و جبههی یزیدی تمامنشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد...»
به همین مناسبت تحریریه کتاب KHAMENEI.IR در یادداشتی به معرفی و مرور کتاب «عاشورا» که پیرامون جهاد نوشته شده و اثری از مرحوم حجتالاسلام علی صفایی حائری است میپردازد.
کلمهها بازیچه نیستند؛ ممکن است کنار هم گذاشتن کلمهها ـسالاد کلمههاـ خوشایند شعارزدگان باشد، اما نویسنده در هر صورت، چارهای ندارد تا از معبر چگونگی به عاشورا بنگرد. چگونگی پرداختن به عاشورا پیوست شدهست به زندگی آنکه از عاشورا مینویسد. نویسندهی زادهی فضای دهقانی ایران هزار سال پیش؛ شیخِ طَبْرِسی، که هنوز میتوانست از آموزههای کهن بهرهمند شود و به مکتوباتی از فرهنگ ایرانشهری دسترسی داشته باشد که بعدها از بین رفت، جور دیگری عاشورا را میدید. شاعر حرمانزده از حملهی مغولها، آنکه فرصت یافته تا بعد از شورشهای بسیار، بغضی نهصد ساله را بیرون بریزد، زندگی و زمانهاش را در قیام حسینبنعلی چنین میجست: در بارگاه قدس که جای ملال نیست، سرهای قدسیان همه بر زانوی غمست... اتفاقاً این شعر محتشم کاشی عمیقاً سیاسیست و آینهی جامعهی شیعهایست که حالا میتوانست بالاخره خودی نشان بدهد.
علی شریعتی، صالحی نجفآبادی و کمغلظتتر از آن دو، مرحوم شهید مطهری، در جستجوی رستاخیز اسلام اسلامی (تحت عنوان حکومت اسلامی یا اتحاد جماهیر اسلامی) به عاشورا نگاه میکردند. زان سبب که رویههای سیاسیِ واقعهی عاشورا بسیار پررنگ و لزوم اصلاح در دین امت جدِّ حسینبنعلی مورد تأکید بود، چنین خوانشی نمیتوانست چندان پر زحمت باشد. عاشورا از اصل سیاسی بود، بنابراین کافی بود علی شریعتی، اسلحهی اسلام سیاسی را به ادبیات سوسیالیستی مدنظرش تسلیح کند. شهید مطهری هم با ترمِ جنجالی «زدودن سیمای حسین از خرافات»، بر آن بود تا با ستردن پیرایههای بسیاری که بر جامهی عاشورا الصاق شده بود، این تنِ زنده را پویا و شاداب در زمینهی تحولات سیاسی و انقلابی دهه هفتاد میلادی، به میدان بفرستد. آنها در این کار بسیار موفق بودند.
با این عینک، به عین صاد بنگریم. در فضای ملتهب انقلابی، کار تربیتی و زندگی بر مدار چنین اندیشه اهمیتی تازه مییابد. عین صاد که بر نقش تربیتی اسلام تأکید دارد و میخواهد اسلام را دین زندگی بداند، در فضای انقلابی به دنبال مفاهیم زندگیساز و استقرار چنین مفاهیمی در جامعه است. گویی «حالا در هوای انقلاب، برای زندگی باید چه کنیم؟» او معتقد است حالا که قرار است در این اتمسفر انقلابی نفس بکشیم، باید «مسئولیت و سازندگی» را جدی بگیریم. عاشورا در هر صورت برای عین صاد، وسیلهایست برای تعالی جامعه. آنچه برای عین صاد مهم است، برپایی خیمه زندگی در دنیای جدید است. او میخواهد به این سمت حرکت کند.
جزوه کوتاه عاشورای عین صاد از این جهت متفاوت از دیگر آثارست؛ عین صاد حرکت حسین بن علی را حرکتی به سمت زندگی میداند؛ زندگی به لونی دیگر با طعم آزادی و مسئولیتهای فردی و اجتماعی. به نظر عین صاد، تشکیل حکومت و برپایی آن یکی از لوازم چنین زندگیست و خود هدف نمیتواند باشد.
اگر عین صاد در این حرف صادق باشد، زندگی خودش باید چنین باشد که به گواهی شهود چنین است. هنوز تاریخ شفاهی عین صاد درست و حسابی بازتاب پیدا نکرده است، اما آنچه از او نقل میکنند شهادت میدهد عین صاد همانطور که میگفت میزیست. حتی به همین کلمه «عین صاد» نگاه کنید. روشن است نام «علی صفایی حائری» بسیار مستعد آن بود تا او را تبدیل به عالمی پرطمطراق و اسمدار کند! اما گویی میخواهد به ما نهیب بزند، هشدار بدهد من را «عین صاد» بنامید، نامم را رها کنید و به این بنگرید که کجا را نشانه میگیرم. از این جهت عین صاد چهرهای متمایز در بین نویسندگان اسلامیست. عاشورا برای او یک موضوع مانند موضوعات دیگر نیست. بلکه احتیاجی واجب است که باید مضطر و خواهانش بود. اضطرارِ عین صاد در تدوین این کتاب هم دیده میشود. او فرصت را اندک میداند و سعی میکند از سریعترین مسیرها، برای من و شما از عاشورا بگوید.
«باید مرگی را انتخاب کنیم که زندگی را باور کند.» یعنی عین صاد در آن برنامه اساسیاش، یعنی مسئولیت و سازندگی، همه چیز را صورتبندی میکند و شهادت حسین یک «آگاهی»ست که برای «زندگی» آدمها نیاز است. در یک داوری آنی، بیراه نمیگوید؛ گستردگی ابعاد حرکت سیدالشهداء چنین تفکری را موجه نشان میدهد.
عین صاد با الگوی مسیر، کوهنوردی، پیادهروی به عاشورا نگاه نمیکند. حرکت حسینبنعلی، هجرت و کوچ نیست، بلکه کوششیست برای زندگی از نوعی دیگر؛ اصلاحی که حسین از آن سخن میگوید چنین معنی دارد. اصلاحی برای چگونه زیستن. این معنا از انقلاب اسلامی، همزمان با این تأملات عین صاد، در آثار خلاف آمد عادت دیگری چون انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم دکتر داوری اردکانی دیده میشود. حالا که همه چیز را مسخ کردند، دینی دیگر و بودنی دیگر لازم است که «ظلمت در انتظار پرتو مشعلهاست».
https://farsi.khamenei.ir/book-content?id=60598
یک انتظارهایی هست که غیر منتظره هم هستند، مثل اینکه بنده ی حقیر انتظار داشته باشم که عکسها یا تصاویری که همراه متنهایی که کپی پیست می شوند هم در نظرها چاپ شوند؛ و واقعاً هم چنین اتفاقی بیافتد؛ این خیلی غیر منتظره هم هست. و اگر بخواهید نماهنگی را هم تصاویرش را در همین نظرات به حرکت درآورید که دیگر هیچی! معمولاً چنین چیزهایی اتفاق هم نمی افتد و در نظرات عکسها و تصاویر و مثلاً نقاشیها نیز چاپ نمی شوند، ولی حالا یحتمل اگر اینها را در پستها بخواهید انعکاس هم دهید، آنجا می شود؛ البته باز هم نماهنگ را حتی بخواهید در پستها هم بحرکت درآورید، باز یک قلقی دارد که آیا اصلا می شود؟ آیا نمی شود و ...؟!
یک راهبردهایی هم هستند که یقیناً کاربردهای دوگانی نظامی/ شهروندی دارند و حالا هر چقدر هم که شما بخواهید عرضه بدارید که نه آقا؛ اصلا این حرفها هم نیست که مثلاً حتی دوگانهایی مثل نظامی (سپاهی)/ دیپلماسی هم نداریم و بلکه اینها صرفاً در یک امتداد هستند! یک جاهایی حتی این دوگانها پستانکی هم می شوند که حالا بحثش هم قبلاً رفته است که پستانکی هم کدام است و فرض بفرمائید: (SUCKER) هم اول اسمهای کدام اسامی است: SU(N, C), K theory, exp(Real matrices), نظریه ی K ماتریسهای یگانی خاص و تنزل آن به توانهای exp ماتریسهای حقیقی. یک وقت هست که آیا مسئله چقدر هم جواب دارد و بلکه در هندسه ی ناجابجایی هم می توان جوابهای مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با چقدر (مثلاً حد اقلی از) ابرتقارن هم یافت. ولی یک وقت هم هست که جوابهای غیر منتظره ای را باید در نظر داشت مثل اینکه واقعاً مسئله ی راهبردی عملی از روی مسئله ی راهبردی مبههم آن است کانه نوع مسئله ی پستانکی از انواع سیستمهای دینامیکی است که به اندازه ی الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم آیا چقدر کودکان پستانکی نیز دارید که باید برای همه نیز پستانکهایی تهیه کنید، و حالا پوشکهایشان را هم کاری نداریم! خوب، اینجا شما چاهکهایی هم دارید که باید برای آنها منابعی از پستانکها هم در نظر گرفته شوند. و لذا حالا کدام نقاط هم چاهک هستند و کدام نقاط هم منبع در سیستمهای دینامیکی ما، به هر حال روشن است که به تعداد کودکان هم چاهکهایی داریم که همینطوری دهانشان هم باز است مثل بچه پرنده هایی که منتظر مادرانشان هم هستند تا غذا را بیاورند و به دهانشان هم بریزند. ولی اینجا ما فقط به پستانک هم داریم بجای نمایندگی از حتی غذای شیر مادر و دیگر غذاها نیز استفاده می کنیم. و حالا سازمان ملل و سازمانهای بین المللی و سازمان جهانی غذا و اینها هم می توانند کمک کار همه نیز باشند.
و اما اینجا یک مرتبه یک سیستمهای دینامیکی دیگری هم هستند که باز هم مسئله را گویا خیلی پستانکی هم هنوز فرض کرده و حال آنکه بجای اینکه پستانک هم بخواهند به دهان کودکان بگذارند، بجایش چه عرض کنم؛ می آیند بمب و موشک هم به خورد بچه ها و زن و مرد و پیر و جوان هم می دهند، و چرا که خود را تنها منابع سیستمهای دینامیکی مورد بحث هم فرض کرده اند و در مقابل هم هیچ مانعی را نمی بینند که هر کار دلشان خواست به این مردم کنند و هر بلایی هم سرشان بیاورند! 7 اکتبر چرا اتفاق هم افتاد؟ می گفت از این غلطهای زیادی هم نکن، ای صهیونیست! و نه تنها دو زاری اش نیافتاد و دقیقاً هم کار را بدتر و خرابتر هم کرد، و بلکه خود را همه کاره ی عالم هم حساب می کند و دامنه ی سیستمهای دینامیکی و بلکه راهبردهای عملی و مبهم و بلکه راهبردهای از روی صبرش را هم دقیقاً بر همین راهبرد غلط استکباری و فرعونی اش هم تنظیم کرد که این منم که همه کاره ی همه ی عالم هم هستم و بقیه ی عالم هم همه هیچ کاره اند و دیگر چه برسد به مستضعفینی که حتی آنها را زیردستان خود را هم به حساب نمی آورد! خودش از حیوان پستتر است و آنگاه مستضعفین زیردستش را هم بخاطر زیردست بودنشان حیوان به حساب می آورد! آیا این دیگر سیستمهای دینامیکی پستانکی موشکی و ماهواره ای و هوا-فضایی و هسته ای و مدل استاندارد فیزیکی و کیهانشناسی و ... هم می فهمد؟ حالا باز هم یحتمل بد نباشد که برای اطمینان بیشتر راهبردهای از روی صبر (strategic action, ambiguity, patience) به آرشیو دانشگاه کرنل هم رجوع کرده و مقالات مختلفی را که در این زمینه هم داریم را تحقیق و بررسی هم بفرمائید.
ولی یقیناً هم این یک راهبرد متفاوتی را مطلبد که آیا با یک سیستم دینامیکی پستانکی هم طرفید که در مقابلش هیچ دوگانگی نظامی/ شهروندی هم وجود ندارد الا اینکه نظامیگری از آن خود شهروندان هم نیست و بلکه دشمن تسلط مطلق هم بر شهروندان و بلکه کشورشان هم پیدا کرده است، یا اینکه آیا خود شهروندان هم بلکه توان نظامی و سپاهی دارند، ولی با این همه یک ابهامی هم یحتمل هست که آیا این توان نظامی و سپاهی هم تا چه حدودی است و آیا دشمن این جسارت را می تواند بکند و آنقدرها هم ناتو است که هر غلطی دلش خواست بکند! و از آن طرف هم این هم یک ابهام دیگری است که آیا دشمن هم چقدر حاضر است که همین بلا را همان پستانکیهای مستضعفی- را که فکرشان را هم حتی نمی کرد- سر خودشان بیاورند و تبدیل بشود به هدفهای چاهکهای پستانکی محض که در آن پستانکها هم آیا چقدر فقط پستانکها هستند، و آیا چقدر هم هلوهای حاجی قاسمی اند، و آیا نخیر اینها هم نیست و بلکه مسئله بمب و موشک و ترور و قتال و تهدید و کشت و کشتارهای الی ما شاء الله است؟! این یک مسئله است که مسئله ی توحیدی را در نظر بگیریم که در آن ثنویت هم معنا ندارد که یک خدا را برای خدای خوبیها در نظر بگیریم و یک خدا را هم برای خدای بدیها مثل ثنویتهای اهورامزدایی و اهریمنی! ولی این هم یک مسئله ی دیگری است که بالاخره آیا ما دوگانهایی مثل میدان و دیپلماسی داریم که وقتی دیپلماتها می روند سر میز مذاکره دستانشان از لحاظ دانشهای دانشگاهی و حتی حوزوی هم آنقدر پر هست که بدتر از این بنده ی حقیر پشتشان به غنی سازی هسته ای هم گرم باشد ولی حتی به اندازه ی اینکه بالاخره ما مغنی مصقودی هم داریم یا مغنی مسقوطی است یا مغنی اللبیب هم همه و همه یکی است! و اما حالا همه ی اینها هم که چرا حتی دانشمندان هسته ای هم به شهادت می رسند؟ آیا اینها هم در عصه ی دیدگاه های نظامی نیز شرکت داشته اند و بلکه فقط در عرصه های شهروندی هم کار می کرده اند همانطوری که دیپلماتها هم در میدان دیپلماسی اند و نه میدان نظامی و سپاهی! و لذا حالا ادوارد ویتن و کامران وفا را هم باید مواظب بود که یک وقت مقالاتشان را خیلی باز نکنیم و چرا که نکند جنبه های نظامی هم پیدا کنند و .... و حالا نتان زایبرگ را هم اصلا کاری نداریم که مسائل مربوط به نظریه زایبرگ-ویتن هم کدامند؟ شما ببینید که یک وقتی بنده دغدغه ام این بود که مسعود علیمحمدی که از مدلهای WZW, WZNW می گفته است چرا ترور شد و شهیدش کردند؟ بعد حالا شما می بینید که بالاخره حتی فریدون عباسی را هم که همکارش بود و می گفت علیمحمدی فقط در نظریه نبوده است که خبره بوده را نیز ترورش کردند. حالا خود ادوارد ویتن بنده خدا هم این روزها باز هم از WZW دوباره دارد می گوید و بنده گفتم مقاله اش را باز نکنم که یک وقت چیزی نشود. ولی بالاخره این هم خود مسئله ای است که مثلاً سوره ی یس، از صفحه ی چند قرآن نیز شروع می شود و به کدام صفحه هم خاتمه می یابد؟ غیر از این است؟ همه چیز را که نباید بر حسب فضاهای سیسی نیز بررسی کرد؛ بر حسب ایلیاد و اودسی هومر هم که پیش رویم بالاخره یحتمل فضاهایی هلنی را هم باید به حساب آورد یا خیر؟! و بنده اینجا نمی خواهم هم وارد بحثهایی شوم که بعدها بفرمایند از روی تعصب مذهبی هم دارد می گوید؛ و از این قبیل هم یقیناً داریم و بلکه خوب هم هست که نادیده گرفته نشود: اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
https://arxiv.org/abs/2411.09817
https://arxiv.org/search/?query=strategic+patience&searchtype=all&source=header
https://arxiv.org/search/?
query=helenic+spaces&searchtype=all&source=header
https://arxiv.org/search/?
query=strategic+action&searchtype=title&abstracts=show&order=-
announced_date_first&size=50
https://arxiv.org/search/?
query=strategic+ambiguity&searchtype=title&abstracts=show&order=-
announced_date_first&size=50
https://arxiv.org/search/?
query=strategic+action&searchtype=all&abstracts=show&order=-
announced_date_first&size=50
https://arxiv.org/search/?query=strategic+ambiguity&searchtype=all&source=header
شما همین هلوهای حاج قاسمی خودمان را که در نظر بگیرید متوجه می شوید که یک پیوستگی ای در آنها هست که توپولوژی مورد بحث- و لذا زیرفضاهای فاکتوری آنها- را هم از حالت گسسته بیرون می آورد و بنابراین یک مسئله ای که در کوهمولوژیها داریم این است که کجاها هستند که کوهمولوژیهای گالوا به کوهمولوژیهای درام (de Rahm cohomology, Hochschild cohomology, ...). یحتمل بعضی اشکال کنند که کوهمولوژیهای هوخشیل و حتی کوهمولوژیهای دوره ای هندسه ی ناجابجایی که بر حسب کوهمولوژی هوخشیلد هم ساخته می شوند، بهتر با کوهمولوژیهای گالوا می توانند آداپته شوند تا کوهمولمژیهای درام! ولی به هر حال، در نظریه گالوا معمولاً با بسطهای متناهی میدانها هم روبرو هستیم و آنگاه آیا چطور هم وقتی بسطهای گالوای مطلق را هم در نظر می گیریم، این تناهی بیشتر بتواند تبدیل شود به صورتی که کوهمولوژی مور بحث به کوهمولوژیهای مثل درام نزدیک هم شوند؟ مثلاً در همین هلوهای حاج کاظمی خودمان هم در نظر بگیرید که هر چقدر هم اینها را بر سر و کله ی همدیگر پرتاب کنندت و حالا یحتمل حتی خیلیها هم خیلی زرنگ بوده و بلکه در همان هوا آنها را گاز زده و میل هم بفرمایند؛ با این همه شما این مسئله را هم دارید که این قابلیت را دارند که از وسط دو نیم هم شوند و چرا که هلوهای حاج کاظمی هم هستند. و حالا آنکه همه ی هلوها هم این قابلیت را ندارند و نمی تون لزوماً هم آنها را دو نیم کرد الا اینکه گاز زده شده و بالاخره با گازهای متعددی یا حالا مثلاً با برشهای متعدد هم برسیم به هسته ی هلو! و حالا کاری هم نداریم که در داخل هسته ی هلو هم مثل هسته ی زردآلو باز هسته ای هست که می شود میلش کرد یا خیر. ولی معمولاً هم کسی دنبال خوردن هسته ی هلو هر چقدر هم که حاج کاظمی هم باشد، نمی رود و .... و لذا، در مورد هلوای حاج کاظمی و دیگر هلوها تا هسته که رسیدیم، دیگر مسئله را رها می کنیم، ولی در مورد هسته های زردآلو باز هم کوهمولوژی مسئله ادامه یافته و هسته زردآلو هم میل می شود. و حالا کشاورزان که حتی به این هم اکتفا نکرده و دوباره هسته ها را یحتمل می کارند یا آیا چطور هم درختها را پیوند می زنند و آنگاه دوباره به هلوهای حاج کاظمی و زردآلوها و ... نیز دست یافته و کوهمولوژیها هم ادامه می یابند و .... یحتمل یک جاهایی بعضی اشکال کنند که وقتی می خواهید میدانهای عددی را هم بسط دهید، یقیناً کوهمولوژیهای گالوا وارد می شوند هر چند که اینها یحتمل از دیدگاه هندسه دانها حتی در هندسه ی جبری هم چقدر پنهان بماند و ... موضوع مسئله و قضایا اینجا است که یک درون و بیرونی برای این کوهمولوژیها داریم که آیا کجاها هم مسئله درونی و بر حسب میدانهای عددی و نظریه اعداد است و کجاها هم هندسی و بیرونی است و کجاهای هم یحتمل می شود اینها را با هم ادغام کرده و یک نظریه ی واحدی را تشکیل داد و ...؟ مثلاً بر حسب نظریه ی بست-کن هم مسئله ترمودینامیکی شده و حالات KMS نیز وارد مسائل می شوند و یحتمل بعضی اشکال هم کنند که یک ید واحده ای را همراه این مسائل و قضایا می توانید داشته باشید با برنامه (هندسی) لنگلندز و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه و المستشهدین بین یدیه
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت ها و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
دانلود از کافه بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
+ خوشحال میشوم شبکه اجتماعی ویترین را در وبلاگ خود معرفی یا لینک کنید
با سپاس
فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنْهُمُ الْکُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران: ٥٢﴾
إِذْ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ هَلْ یَسْتَطِیعُ رَبُّکَ أَن یُنَزِّلَ عَلَیْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ﴿المائدة: ١١٢﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ وَکَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَىٰ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ ﴿الصف: ١٤﴾
ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة
۱۴۰۳/۰۴/۲۷
کلیپ صوتی | مجاهدت بینظیر حضرت زینب سلاماللهعلیها
حضرت آیتالله خامنهای: «زینب (سلام الله علیها)، هم در حرکت به سمت کربلا، همراه امام حسین؛ هم در حادثهی روز عاشورا، آن سختیها و آن محنتها؛ هم در حادثهی بعد از شهادت حسینبنعلی (علیهالسّلام)، بیسرپناهی این مجموعهی به جا ماندهی کودک و زن، به عنوان یک ولىّ الهی آنچنان درخشید که نظیر او را نمیشود پیدا کرد؛ در طول تاریخ نمیشود نظیری برای این پیدا کرد. بعد هم در حوادث پیدرپی، در دوران اسارت زینب، در کوفه، در شام، تا این روزها که روز پایان آن حوادث است و شروع یک سرآغاز دیگری است برای حرکت اسلامی و پیشرفت تفکر اسلامی و پیش بردن جامعهی اسلامی. برای خاطر همین مجاهدت بزرگ، زینب کبری (سلام الله علیها) در نزد خداوند متعال یک مقامی یافته است که برای ما قابل توصیف نیست.» ۱۳۸۸/۱۱/۱۹
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، کلیپ صوتی «مجاهدت بینظیر حضرت زینب سلاماللهعلیها» را منتشر میکند.
بیانات رهبر انقلاب که در این صوت میشنوید:
حادثهى عاشوراى حسینى را هم ستمگران و ظالمان میخواستند نگذارند باقى بماند، زینب کبرا (سلاماللهعلیها) نگذاشت. دو حرکت عمّهى ما - زینب کبرا (علیهاالسّلام) - انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرىها و آن بیانات که مایهى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزههاى خباثتآلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد.» ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=57063
یک مسئله ای که در الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه داریم، مسئله ی عبور از آیات الله به آیات الله العظمی و حضرت ولی فقیه و حتی نایب امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که یحتمل بعضی شاگردان خاص امام زمان عجل الله فرجه الشریف که غیر از امثال این بنده ی حقیر هم هستند نیز نه تنها این مراحل عالیه ی متعالیه را آیا چطور هم یک شبه ره صد ساله را رفته و از حالات خلاء که گذشته که هیچ و یقیناً هم به درگاه حضرت دوست و لا اله الا الله ای که دلپذیر هم هست می پیوندند. یحتمل بعضی اشکال هم کنند که آیا همینها هم نیستند که در لقاء الله و عاشقانه های لیلی و مجنونی خود از مجنون هم گذشته و حتی به خود امام حسین صلوات الله و سلامه علیه هم می فرمایند که مجنون کیه لیلی تویی و مقامات عالیه و متعالیه ی لیلی و مجنونی، و عاشق و معشوقی را هم در لقاء الله توحیدی محمدی علوی امام زمانی هماهنگ با شناخت نفس خودی و خدای یگانه همه و همه را در وجود مبارک حضرت حق الحاق می کنند و فنا فی الله می شوند و .... و لذا در این مقام است که سالک الی الله با مصباح الهدایه الی خلافة و ولایة از همه ی دوگانه ها و دوقطبیها می گذرد و به حبل الله المتین چنگ می زند و درمی یابد که مسئله ی دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی گروه ها در برنامه لنگلندز اگر یک وجه دوگانی کاپوستین- ویتن ای هم می تواند داشته باشد، از آن طرف هم یک وجه دیگری است که در دوگانهای گروه های آندوسکوپی لنگلندز نهفته اند و همینطور هم آیا کدام دوگانهای یحتمل (ابر-)ریسمانی و نظریه ی ام حتی ابرتقارنی ابرریسمانی نیز هستند که نگاه خیلی ریز کوانتومی را می تواند به نگاه خیلی درشت نجومی و کیهانشناسانه سیاه چاله های ماورای ستارگان و مرکز کهکشانها و انواع کوهمولوژیهای روی آنها هم تبدیل کند؟
بعضی یحتمل اینجا شدیداً هم اشکال کنند که وقتی داریم بین حکمت الهی که در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم فی ما بین حوزه و دانشگاه نیز بررسی و تحقیق می کنیم که کجاها هم یک دوگانهایی داریم بین حکمت الهی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و کجاها نداریم، و اشکالشان هم این است که شما مسائل را التقاطی و بلکه حتی به ورطه های الحادی هم می کشانید و همه ی جنگ و دعواهای کاربردهای دوگانی و تحریمهای متناظر آنها هم از همینجاها است که بالاخره همه چیز هم که نمی شود کاربردهای دوگانی نظامی-سپاهی-تحریمی و کاربردهای صلح طلبانه ی هسته ای و ریسمانی و ابر-ریسمانی هم داشته باشند .... و لذا یقین مطلقی را هم که در آیه ی مبارکه 157 نساء می فرماید را می خواهند تبدیلش کنند به یک سری ظنها و شکها و دو دلیها و ناامیدیهایی که فی ما بین حوزه و دانشگاه را هم تفرقه و دو دستگی بیاندازند و ...: وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـٰکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ﴿النساء: ١٥٧﴾
عرض بنده ی حقیر این است که این وضعیت از آنجایی هم سرچشمه می گیرد که وقتی ما احتیاج هم داریم که خیلی هم همه چیز را فی البداهه همه ی کارهایمان را نکنیم، همچون طبیبی دوار بر سر مبتلایان به انواع امراض روحی که حتی در روح الله و بلکه حکومت الله هم شک دارند، و بلکه همچون موسیقیدانی و نوازنده ای که یحتمل خیلی هم ماهر و زبردست است. ولی بالاخره، باید هم آنچه را که فی البداهه هم مثلاً این گروه کنسرتی تواشیح می نوازند را نه تنها دوباره هم بشنوند و بلکه حتی روی کاغذ هم آورده و تحلیل و تجزیه اش کند که چطور زبان موسیقایی حتی قرآنی و تواشیح اش را نیز بهبود بخشیده و تکامل هم بخشد و .... حالا اگر زبان افراد گروه هم عربی نباشد، آیا چقدر هم باید تسلط روی زبانی داشته باشند که فی البداهه هم دارند می خوانند و مثلاً دچار مشکلات دوگانی گروه های آندوسکوپی هم نشوند که یک گروه را با گروه دیگری هم اشتباه کنند. و حالا اگر اینها مسائلش از نوع ایرانیومها بوده و باید هم ذراتی را که از غنی سازیهای آنها برای مصارف حتی صلح آمیز هم قابل استفاده اند را تحقیق و بررسی کنیم، و همه را هم داریم فی البداهه نیز انجام می دهیم؛ یحتمل حتی اگر جان فون نویمن و پاول هالموس هم می بودند، نه فقط کورت گودل هم در نامه اش به فون نویمن اشکال می کرد که آقا جان کجا با این همه شتاب و عجله که اصلا ایروانیومها کجا و اورانیومها هم کجا و ...؟!
بنده یک مثالی اینجا عرض کنم اینجا که یحتمل برای خانواده های دیابتی نوع 1 هم قابل فهمتر باشد! ما یک وقتی چندین سال پیش و مثلاً 20 سال پیش، یک دختر بچه ای را بردیم یک بیمارستانی خصوصی که فرموده بودند دیابت دارد و قندش را هم گرفتند و فرمودند که بله مثلاً 600 است و .... خلاصه، دکترش هم آیا چقدر در دسترس بود و چقدر نبود، و لذا مجبور شدیم ببریمش یک بیمارستان دولتی دیگری و بالاخره بعد از چند وقت این طفل روی پای خودش دوباره توانست بایستد و نمی دانم چه شد که رفتیم نزد مددکار اجتماعی آن بیمارستان که حالا آیا انسولین بگیرد یا ...، درست یادم نیست؟ ولی منظورم به این است که در همین حین هم یک کودک پسر بچه ی کار افغانی هم خودش تنهایی آمده بود نزد خانم مددکار اجتماعی که خانم مددکار می گفت احتیاج به انسولین دارد و نباید هم همراه بزرگترهای همشهری اش در کارخانه ای کار کند؛ ولی این کار را هم می کند. و این طفل، یک عرق سردی هم معلوم بود که روی پیشانی اش نشسته بود و هیکل نحیف و لاغری هم داشت. و بنده ی حقیر هم دلم می خواست یحتمل کمکی به هم کنم و آیا چقدر هم کمک کردم، و آیا بعد از این هم بود که خانم مددکار فرمودند که این وضعش از این قرار است و بلکه دردش چیز دیگری است! اتفاقاً این طفل هم موهای روشنی هم داشت، مثل بچه های شمال و آذربایجان خودمان و یحتمل اگر نمی دانستی و او را در خیابانهای اروپا می دیدی، می گفتی که اروپایی است! ولی یک وجه اشتراکی هم داشتند بین آن طفل پسر بچه ی افغانستانی و این طفل دیگر خودمان یعنی دختر بچه ی ایرانی! البته، بنده ی حقیر دیگر آن طفل افغانی را هم بعد از آن ندیدم ولی امیدوار هم هستم که سلامت و خوب و خوش و سرحال هم باشد. عرض بنده ی حقیر این است که بعضیها یحتمل در به در هم دنبال آن طبیب دوار روحانی نیز حتی به هر دری هم می زنند، ولی پیدایش هم نمی کنند. آیا حافظ است که دروغ می گوید که سالها دل طلب جام جم از ما می کرد، آنچه خود داشت ز بیگانه طلب می کرد. بعدها ما بیشتر رفتیم انجمن دیابت ایران که کلاسهایی را برای خانواده های دیابتی برگذار هم می کرد و خدا پدر و مادر مدیرش را بیامرزد که حتی اردوهایی هم داشتند و برگزار می کردند. آنجا بود که بنده فهمیدم چطور حتی بچه های شیرخوار هم یحتمل به بیماری دیابت نوع یک می توانند مبتلا شوند! ولی چرا هم چنین می شود، والله اعلم! و اما انسولین هم می تواند خیلی کمک کند، ولی راه چاره اش هم غیر از این کدام است، و آیا راه چاره ی دیگری هم دارد؟ والله اعلم! مثلاً یحتمل مسئله ی اساسی که منجر به لاغری دیابتی ها هم می شود این است که دچار کتواسیدوز (ketoacidosis) می شوند که بدن شروع می کند بجای تغذیه از قند خون، بجایش به سوزاندن چربیهای بدن رو می آورد و این آیا تا کجاها هم ادامه می یابد و آیا به کدام اعضای از بدن هم خدای ناکرده صدمه می زند و ...!
نکته ای فقهی هم که اینجا نهفته است، این است که یحتمل فتوایی هم در یک زمینه هایی داده شده اند که از انواع مشکلات روحی و روانی و حتی جسمی نیز جلوگیری می کنند، و از آن طرف هم مشکلات پزشکی را نیز می توان درمان کرد و فرض بفرمائید ک دارویش هم درآمده است. ولی آیا این هم یک انتظار غلطی است که یک دست شفابخشی را هم داریم که می تواند روی سر مریض کشیده شود، و همین دست طبیب دوار است که ید الله هم هست و ان شاء الله حتی می تواند مریض را شفا هم دهد؟!
إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا ﴿الفتح: ١٠﴾.
اشک چشمانی که برای امام حسین علیه السلام هم می گریند نیز مانند در یتیم و شفا بخشند!
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿الزمر: ٥٣﴾
وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ ﴿الضحی: ٥﴾
هر شب باید مجنونت شم، لیلا کیه؟
لیلا تویی، قربونت شم،
بی سر و بی سامونت شم،
کاشکی یک شب کربُبَلا مهمونت شم،
جانم حسین ....
کربلا کربلا ما داریم می آئیم، ما ملت امام حسینیم. ملتی که امام حسین دارد، چه ندارد؛ و همین هم هست که بعضی یحتمل اشکال کنند که وقتی ایرانیوم و مشتقاتش را هم دارید، آیا دیگر باز هم این عناصر دیگری مثل آلمانیوم و ژاپنیوم و آمریکانیوم و فرنسیوم و چینیوم و انگلیسیوم (بریتیشیوم) و روسیوم و اینها را هم می خواهید و غصه هم می خورید که چرا ما دوگانهایی از قبیل نظامی/علمی و تکنولوژی و صنعتی این دیگر عناصر را هم نداریم و ...؟! خوب، خودت یک کاری هم بکن! ما ملت شهید حاج قاسم سلیمانی و همانطوری که او گفت ما ملت امام حسینیم؛ و همین ما را بس! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه
https://arxiv.org/abs/2409.17818
https://arxiv.org/abs/2507.08066
High Energy Physics - TheorySee recent articles
Showing new listings for Monday, 14 July 2025Total of 41 entries
Showing up to 2000 entries per page: fewer | more | all
New submissions (showing 9 of 9 entries)[1] arXiv:2507.08066 [pdf, html, other]Kappa Plane Wave Modes and Continuous Squeezing in Quantum Field Theory
Arash Azizi
Comments: 18 pages, PRD version
Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th)
We introduce a new family of field modes in flat spacetime -- termed -plane wave modes -- constructed from -dependent linear combinations of Minkowski plane waves. These modes define a one-parameter family of vacua, , that smoothly interpolate between different quantizations, reducing to the Minkowski vacuum in the limit . We show that is uniquely characterized as a continuous-mode squeezed vacuum, with frequency-dependent squeezing parameter satisfying . We also derive two Bogoliubov transformations between -plane wave and -Rindler operators, which exhibit a universal form and smoothly interpolate between all known mode decompositions, including those of Minkowski, Rindler, and Unruh quantizations as limiting cases.
[2] arXiv:2507.08263 [pdf, html, other]Propagation features of Lorentz-violating electrodynamics
E. Goulart, J. E. Ottoni, J. C. C. Felipe
Comments: 18 pages, 3 figures
Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th)
This paper explores some propagation features of electrodynamics in a Lorentz-violating scenario, focusing on a specific CPT-even term within the photon sector of the Standard Model Extension (SME). The study derives a covariant dispersion relation for light propagation in the presence of a Lorentz-violating symmetric tensor field \(C_{ab}(x)\), which reveals a modified light cone structure described by a quartic polynomial. The analysis includes a simplified model where the tensor field assumes a dyadic form, leading to an effective metric that dictates the propagation. The paper investigates three distinct cases: Lorentz-violating vectors which are timelike, lightlike and spacelike, and examines their implications for the effective velocity of light, birefringence, and analogies with electrodynamics in material media. The results highlight anisotropic propagation effects and provide insights into the interplay between Lorentz violation and modified causal structures. The study concludes with a discussion of the phenomenological implications and possible experimental tests for such Lorentz-violating effects.
[3] arXiv:2507.08551 [pdf, html, other]Multi-centered Black Hole Quantum Mechanics and Generalized Error Functions
Boris Pioline, Rishi Raj
Comments: 32 pages, 3 figures
Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th)
In type II Calabi-Yau string compactifications, S-duality predicts that suitable generating series of BPS indices counting micro-states of D4-D2-D0 black holes are in general mock modular forms of higher depth. The non-holomorphic contributions needed to cancel the anomaly under modular transformations involve certain indefinite theta series with kernels constructed from generalized error functions. Physically, these contributions are expected to arise from a spectral asymmetry in the continuum of scattering states of BPS dyons with mutually non-local charges. For , the (standard, depth one) error function completion was derived long ago by explicitly computing the bosonic and fermionic density of states in the two-body supersymmetric quantum mechanics. Here we derive the general non-holomorphic completion for an arbitrary number of centers by evaluating the refined Witten index of the supersymmetric quantum mechanics using localisation. In a nutshell, the index reduces to an integral over (the relative location of the centers), and splits into an integral over the dimensional phase space of BPS ground states times an integral over transverse directions, which ultimately produces the expected generalized error functions.
[4] arXiv:2507.08588 [pdf, html, other]Symmetries and operators in deformed CFTs
Liangyu Chen, Zhengyuan Du, Kangning Liu, Wei Song
Comments: 35 pages
Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th)
-deformed CFTs are known to possess nonlocal conformal symmetries that do not act tractably on the undeformed local operators. In this paper, we explicitly construct two distinct classes of operators: (i) {\it {dressed}} operators, which are primary operators with respect to the nonlocal conformal symmetries, and (ii) {\it physical} operators, a new type of local operator we introduce. While the {dressed} operators preserve the conformal symmetry structure, they are themselves nonlocal. The physical operators, by contrast, are local and can be expressed in terms of the {dressed} operators. %Crucially, while maintaining locality, these physical operators enable the use of conformal symmetry to systematically compute physical quantities such as correlation functions. We calculate the two-point correlation functions of these operators in momentum space and find that our results align with both string theory predictions \cite{Cui:2023jrb} and field theory calculations \cite{Aharony:2023dod}. Additionally, we explore the relationship between physical operators and alternative operator definitions proposed in the literature.
[5] arXiv:2507.08669 [pdf, html, other]Higgs branch of 5d symplectic gauge theories and dressed instanton operators
Amihay Hanany, Elias Van den Driessche
Comments: 23 pages with figures and tables
Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th)
We expand in instanton charge sectors the representation content of the infinite coupling chiral ring of the Higgs branch of 5d theories with flavours. The entire chiral ring can be expressed as the product of bare instantons, one for each topological sector, times a common dressing factor depending on the mesons and the instanton-anti instanton bound state. The dressing factor, which is independent of the instanton number, encodes the chiral ring of the theory at finite coupling with one additional colour.
[6] arXiv:2507.08774 [pdf, html, other]The thermal backreaction of a scalar field in de Sitter spacetime
Nikos Irges, Antonis Kalogirou, Fotis Koutroulis
Comments: 27 pages, 2 figures
Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th)
We argue that a scalar field in de Sitter spacetime should feel explicit thermal effects associated with its curvature. Starting from the Bunch-Davies vacuum and a scalar field with small mass compared to the de Sitter curvature, we use the thermo-field dynamics formalism in order to expose these thermal effects. We compute the thermal Wightman function connecting two spacetime points and from it, via the point-splitting regularization technique, the renormalized thermal energy-momentum tensor. We then check how these corrections affect the de Sitter geometry by solving for the semi-classical backreaction and in order to put our result in a context, we compare it to the corresponding 2-loop quantum gravity correction to the cosmological constant derived in [1].
[7] arXiv:2507.08782 [pdf, html, other]Convergent perturbative series via finite path integral limits: application to energy at strong coupling of the anharmonic oscillator
Ariel Edery
Comments: 36 pages, 10 figures
Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th)
Solving quantum field theories at strong coupling remains a challenging task. The main issue is that the usual perturbative series are asymptotic series which can be useful at weak coupling but break down completely at strong coupling. In this work, we show that if the limits of integration in the path integral are finite, the perturbative series is remarkably an absolutely convergent series which works well at strong coupling. For now, we apply this perturbative approach to theory in 0+0 dimensions (a basic integral) and 0+1 dimensions (quantum anharmonic oscillator). For the basic integral, we show that finite integral limits yields a convergent series whose values are in agreement with exact analytical results at any coupling. This worked even when the asymptotic series was not Borel summable. It is well known that the perturbative series expansion in powers of the coupling for the energy of the anhaorminic oscillator yields an asymptotic series and hence fails at strong coupling. In quantum mechanics, if one is interested in the energy, it is often easier to use Schrödinger's equation to develop a perturbative series than path integrals. Finite path integral limits are then equivalent to placing infinite walls at positions -L and L in the potential where L is positive, finite and can be arbitrarily large. With walls, the series expansion for the energy is now convergent and approaches the energy of the anharmonic oscillator as the walls are moved further apart. We use the convergent series to calculate the ground state energy at weak, intermediate and strong coupling. At strong coupling, the result from the series agrees with the exact (correct) energy to within 0.1 %, a remarkable result in light of the fact that at strong coupling the usual perturbative series diverges badly right from the start.
[8] arXiv:2507.08788 [pdf, html, other]Wheeler-DeWitt wavefunctions for 5d BKL dynamics, automorphic L-functions and complex primon gases
Marine De Clerck, Sean A. Hartnoll, Ming Yang
Comments: 40 pages, 7 figures
Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th); General Relativity and Quantum Cosmology (gr-qc)
The near-singularity BKL dynamics of five dimensional gravity and supergravity (and also an extended four-dimensional supergravity) is known to be given by the billiard problem of a particle within a fundamental domain of the Bianchi groups , acting on . Here are the Gaussian or Eisenstein integers, which define a square or triangular lattice in . The Wheeler-DeWitt wavefunctions near the singularity are, correspondingly, automorphic Maass forms of . We show how these wavefunctions are associated to certain -functions evaluated along their critical axis. Each of these -functions admits an Euler product representation over the complex primes . From this fact we write the -function as the trace over an auxiliary Hilbert space of charged harmonic oscillators, labeled by the complex primes . In this way we have constructed a 'dual' primon gas partition function for the wavefunction of the universe close to a five dimensional cosmological singularity.
[9] arXiv:2507.08803 [pdf, html, other]Infra-red enhanced loops in quadratic gravity
Alberto Salvio, Alessandro Strumia, Marco Vitti
Comments: 22 pages. Webinar presentation: this https URL
Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th); General Relativity and Quantum Cosmology (gr-qc); High Energy Physics - Phenomenology (hep-ph)
It has been suggested that logarithmically enhanced infra-red loop corrections arising in theories with four derivatives correspond to a physical running of couplings, rendering quadratic gravity asymptotically free. We find that these effects depend on the gauge and on the field parameterisation. We compute physical on-shell amplitudes and find genuine infra-red log-enhanced loop corrections, that are process-dependent and cannot be absorbed into running couplings. As a byproduct, we derive the effective action of quadratic gravity at tree level, showing that its ghost does not contribute to effective operators and thereby does not violate positivity bounds.