۱۴۰۴/۰۷/۰۳
پیام به مناسبت هفته دفاع مقدس و روز مهمانی لالهها
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت هفته دفاع مقدس و روز «مهمانی لالهها»، شهادت را پاداش مجاهدت دانستند و تأکید کردند که ملتها با این مجاهدتها رشد میکنند و با این شهادتها جلوه و جلا مییابند.

متن این پیام که همزمان با مراسم غبار روبی، عطرافشانی و گلباران مزار شهیدان در سراسر کشور با عنوان «مهمانی لالهها» از سوی حجتالاسلام موسوی مقدم نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران قرائت شد، به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
امسال، هفتهی دفاع مقدّس، با شهادت جمعی از برجستگان مسیر مقاومت اسلامی و جوانان شجاع در نقاط گوناگون، جلوه و شکوه دیگری یافته است.
شهادت پاداش مجاهدت است؛ چه در دفاع هشتساله، چه در نبرد قهرمانانهی دوازدهروزه، و چه در لبنان و غزّه و فلسطین. ملّتها با این مجاهدتها رشد میکنند و با این شهادتها جلوه و جلا مییابند.
مهم آن است که به وعدهی الهی دربارهی پیروزی حق و زوال باطل یقین کنیم و به وظیفهی خود در نصرت دین خدا پایبند باشیم.
سیّدعلی خامنهای
۲ مهرماه ۱۴۰۴
https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=61407

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=61394

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=6139
- ۰۴/۰۷/۰۴

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿مریم: ٣٧﴾
حضرت آیتالله خامنهای: «مذاکرهی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبرانناپذیر هستند... طرف آمریکایی پیشاپیش خودش نتیجهی مذاکرات را معیّن کرده؛ یعنی اعلام کرده که مذاکرهای را قبول دارد و میخواهد مذاکرهای بکند که نتیجهی آن مذاکره، تعطیل شدن فعّالیّتهای هستهای و غنیسازی در کشور ایران باشد. یعنی بنشینیم پشت میز مذاکرهی با آمریکا و نتیجهی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد، حرفی باشد که او گفته «باید انجام بگیرد»! این که دیگر مذاکره نیست؛ این دیکته است، این تحمیل است... طرف مقابل امروز اینجوری حرف میزند، میگوید مذاکره کنیم و از مذاکره این دربیاید که ایران غنیسازی نداشته باشد! حالا این [فرد] غنیسازی را گفته، چند روز قبل از این، معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد! نه موشک دوربُرد؛ موشک میانبُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاهبُرد هم نباید داشته باشد! یعنی ایران آنچنان دستش بسته و خالی باشد که اگر چنانچه به او تعرّض شد، حتّی به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد؛ معنای این حرف این است؛ مذاکره کنیم تا این نتیجه به وجود بیاید! خب این سود نیست؛ این مذاکرهای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، و همهاش به ضرر ما است؛ این نتیجهی مذاکره است. این مذاکره نیست؛ زورگویی است... ما مشهدیها «این حرف از دهن گویندهاش بزرگتر است» و این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی، قابل اعتنا نیست. پس بنابراین برای ما سود ندارد... قبول چنین مذاکرهای نشانهی تهدیدپذیری ایران اسلامی است... این تهدیدپذیری اگر به وجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت.» ۱۴۰۴/۰۷/۰۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «به قول ما مشهدیها...» را منتشر میکند.
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=61457
عزیز نسین می فرمایند یک رفیقی هم داشته است که آبدارچی بوده است و بلکه مدام هم در حال تفکر و تدبر راجع به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای ... ربع و نیم و تمام ... چرخشی قلوب زمینی و آسمانی هم به سر می برده است؛ و اتفاقاً هم این رفیقش اردبیلی هم بوده است. و به خودش هم خیلی می گفته است که اردبیلیوم! تا بهش به ترکی استانبولی هم می گفتند که کجایی هستی و نرلیسن؟ می گفته اردبیلیوم. باز تا بهش می گفتند هاردسن، باز هم می گفته اردبیلیوم. از بس که اردبیل را دوست هم داشته است. یک روز عزیز نسین نمی دانم چطور هم متوجه می شود که برای دختر رفیقش قرار هم هست که خواستگار بیاید، و او هم سعی می کند همراه خواستگار شود و برود خواستگاری تا بلکه بتواند کاری کند که باعث یک امر خیری هم شود. بعد نگو این دفعه بجای اینکه کفش اش خیلی هم تنگ باشد و هی به خودش بپیچد بجای اینکه جواب والدین عروس و داماد آینده را هم بدهد؛ و لذا او را هم اینجوری یک وقت بجای داماد اشتباه نگیرند که عجب پسر محجوبی است و هر کس هر چه می گوید، بجایش او هم هیچی نمی گوید و هی به خودش می پیچد. این دفعه اتفاقاً رفته بوده است یک جفت کفش اسکچرز قلابی هم خریده بوده است که برای پایش بزرگ هم بود؛ و چرا که همین یک جفت را داشتند و ارزانتر هم می دادند. این است که گشادی بیش از حد کفش هم باعث شده بود که او هیچ فشاری را هم احساس نکند و به همین دلایل خودش هم خیلی متوجه نبود که آیا چطور است که تا یک چایی می خورد باید برود دستشویی. و لذا این دفعه به این دلیل دیگر هم بود که هی به خودش می پیچید و رویش هم نمی شد بگوید که چه اش هست که اینقدر پیچ و تاب می خورد و حساب هم می کرد زشت است اگر بخواهد وسط حرفها بلند شود و مجلس را ترک کند و آن هم برای چه چیزها و چه کارهایی و .... اون وقتها تازه کفشهای اسکچرز هم هنوز خیلی مد نشده بودند و این است که به پاهای عزیز نیسین یک حالت غلط اندازی هم داشتند.
واما خواستگار هم که مطمئن بود که این دختر ایده آلی است که می خواهد با او ازدواج هم کند و عزیز نسین را هم می خواست حالا به چه دلایلی هم دور بزند و خودش برود نزد پدر عروس و بگوید که می خواهد بیاید خواستگاری دختر خانم، این است که پرسان پرسان می گردد تا اینکه می فهمد که ایشان کجا آبدارچی است و می رود نزد او. و خواستگار هم که از قضا، یک قیافه ی غلط اندازی هم داشت و همه فکر می کردند که مدیر کلی، رئیس و روءسایی چیزی است، وقتی می رود نزد آبدارچی خودمان و می خواهد بگوید که قضیه از چه قرار است؟ ایشان حول می شوند و فکر می کنند که با آقای رئیس هم کار دارند و همین هم می شود که همان موقع در اتاق رئیس را باز می کنند و با هم می روند نزد آقای رئیس که الا و لله که حتی آقای رئیس هم در خدمت شما هستند! حالا آقای خواستگار هم دستپاچه شده است و نمی داند چه کند و می فرماید که نه خیر من با خود آقای آبدارچی هم کار داشتم! آخر سر، آبدارچی جا می خورد و می آیند بیرون و آنجا تازه جناب خواستگار هم می فرماید که عجب؛ ما می خواستیم قرار بگذاریم یک روز بیائیم خواستگاری دختر شما! و این است که آبدارچی ما هم وا می رود و متوجه می شود که همانطوری که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم از قول امام محمد باقر علیه السلام به کثیر فرموده اند که امتدحت عبد الملک؟ و کثیر هم دستپاچه شده است، او هم خودش آمده است که جناب خواستگاری را که حالا چطور هم فکر کرده است که قیافه اش غلط انداز است و زیادی هم احترامش کرده است و برده اش او را نزد آقای رئیس. و لذا شما این همه حساب و کتابها را هم ببینید که چطور وقتی کسی امام خود را هم نشناخت، گرفتار تشریفاتی حتی یحتمل آکسفوردی هم می شود که آیا اصلا چطور لورل هاردی را هم بین آقای رئیس و خواستگار اشتباه بگیرد و حتی عزیز نسین را هم می خواهد دور بزند! و چرا که می خواهد بگوید که اصلا من خودم هم هستم که همه کاره ی عالم تشریف داریم و همین هم می شود که گرفتار تشریفات بی خودی هم می شود و ....
حالا عزیز نسین را حساب کنید که می خواهد برای همین دوستمان هم کاری کند که دیگر گرفتار چرخشهای ... ربع و نیم و تمام ... قلوب زمینی و آسمانی هم خیلی نشود و بلکه متوجه هم نباشند که آیا قلوب زمینی و آسمانی کدامها هم هستند که بر حسب SU(3) و بلکه SU(2) X U(1) هم مبنای تقارنهایشان واقع شده اند؛ آیا کالوزا کلاین هم درست است یا پاتی- سلام هم بهتر است یا چه؟ یعنی بالاخره قلوب آسمانی و زمینی دو پایه هم پایدارترند یا سه پایه و ...؟ واما به هر حال هر جوری هم حساب می کردند، دیدند که قلوب سه پایه هم که نمی شود داشت و حداکثر دو پایه هم بیشتر نداریم. و مگر اینکه یک پایه ی سومی را هم اضافه بر برنامه بخواهیم بر قلوب زمینی یا آسمانی هم نصب کنیم که باز این را هم نمی دانیم چه باری را برای قلوب زمینی و آسمانی به بار خواهد آورد و .... عزیز نسین که آبدارچی ما را خیلی هم جدی گرفته بود که نکند این بابا واقعاً هم یک چیزهایی در تدبرات و تفکراتش بارش است و بهتر است با متخصصینی هم تماس بگیرند، همین هم شد که عزیز توصیه کرد که با ویراستارهایی از مجله ی فیزیک هسته ای B هم تماس بگیرند چرا که ممکن هم هست که اگر این را با دیگر دانشمندان در میان بگذارد، آنها هم یک چیزی سر در بیاورند و به پایداری قلوب زمینی و آسمانی هم آیا چقدر کمک کند. ولی وقتی بالاخره بعد از تدبرات و تفکرات بیش از حد هم این مقاله اش را آیا چقدر هم با پارتی بازی برایشان فرستاد، جواب آمد که این مقاله ات دقیقاً بدرد ژورنال ما نمی خورد، و بلکه یحتمل بهتر هم هست که برای انجمن قلب آمریکا و کانادا و اروپا هم یحتمل بفرستی!
نکته ای که اینجا از تکه هایی از یک کل منسجم بدست می آید این است که سعی هم نفرمائید که با یک نگاه عاشق لورل هاردی هم شوید چرا که امام شما هم هستند و همین را هم توسط هوش مصنوعی به همه ی زمینه ها وسعت و توسعه هم دهید. ولی به هر حال، در علم النفس هم یحتمل وقتی ارتباطات شما با دیگران زیر سوال می روند، این مسئله هم مطرح می شود که آیا اساتید این بنده ی حقیر بوده اند که خیلی بی توجه و بلکه بی تفاوت نسبت به همه چیز از کنار انواع چرخشهای قلوب زمینی و آسمانی هم گذشته اند یا اینکه این شما بوده اید که متوجه نبوده اید که بدتر از لورل هاردی چطور در مکتبخونه هم باید رفتار کرد و مدام هم سعی کرده اید نظم مکتبخونه را هم به هم بریزید. و چرا؟ برای اینکه الگویتان حتی در مسائل روانشناسی و روانکاوی هم الگوی لورل هاردی بوده است، ولی هیچ وقت هم درست نرفته اید روانکاوی اگزیستانسیالیستی یالوم را درست و حسابی یاد بگیرید. و به همان درمان شوپنهاوری هم بسنده کرده اید، چرا که همان کتاب را بیشتر از یالوم نخوانده اید و ....
و همین هم می شود که در فهم حلقه ی سوم انسان 250 ساله نیز دچار مشکل می شوید که آیا کجا مسئله ی علم النفس در رابطه با ارتباطت مردم است و کجا می فرماید که همان نفس ات را هم قبل از اینکه مردی، یک بار سعی کنید نفستان را هم بکشید و این قدر گرفتار نفس اماره تان هم نباشید. ولی متاسفانه حتی در روانشناسی و روانکاوی هم نمی دانیم که آیا بالاخره امام هم در نفس انسان چه نقشی است که بازی می کند و چطور هم باید او را شناخت همانطوری که می فرمایند من عرف نفسه، عرف ربه! و لذا وقتی همه چیز را لورل هاردی اش کردیم، و دچار روانپریشی و دیگر مشکلات اجتماعی هم شدیم، آیا آنگاه یحتمل حتی شاگرد می تواند هم پی ببرد که چطور از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم باید پیشرفت و میل کرد و بلکه جا هم نماند و حتی پس رفت زوری هم به الفهای بینهایت پائینتر تنزل نکرد. یحتمل اینجا هم هوش مصنوعی و بلکه یادگیری ماشینی خیلی هم کمک کند چرا که خیلی چیزها را که تکرار مکررات است را بخواهیم با هوش مصنوعی و ماشینهای محاسباتیمان هم برگزارشان کنیم و خودمان را خیلی هم درگیر نکنیم و ....
و اما این هم خود مسئله ای است که اگر چه قلوب زمینی و آسمانی هم دو بطن و دو دهلیز دارند، ولی اگر این بطنها هنوز در حال ساختمان هم هستند و بلکه کامل هم ساخته نشده اند، آیا این قسمتی از تقارن قلوب زمینی و آسمانی هم هست که چنین ساختاری را دارند تا اینکه برسیم به قلوبی که صرفاً آیا دو پایه هم دارند، ولی تا این پایه ها هم بنا شوند و شکل گیرند، یحتمل همین است که بنظر می رسد که آیا سه پایه داریم یا دو پایه یا ... و همین هم باعث می شود که تقارنها تغییر کنند. و اما یک وقت هم هست که وقتی نظم همه ی مسائل را درست در نیافتیم و آنگاه لورل هاردی هم یک مرتبه ادعای خدای و پیغمبری و امام زمان عجل الله فرجه الشریف کردند، آیا دیگر جواب سلام هم می خواهید به شما بدهند و بلکه نفرمایند سلام ات بدتر از فحش است و .... و رعض بنده ی حقیر این است که همه ی اینها وقتی درست معلوم می شود که متوجه شویم که علم النفس و روانشناسی و روانکاوی مسائل هم بر چه مبانی ای هستند. و انسان 250 ساله هم اینجا است که در امامت امام زمان عجل الله فرجه الشریف باید درست شناخته شود و الا که الگوی هندسی و جغرافیایی را می آئیم درست کنیم، و بجایش هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی هم دخالت می کنند و بجای اینکه لورل هاردی را هم بهتر بشناسیم که امام کیست، از روانشناسی و جامعه شناسی خودمان هم جا می مانیم برای اینکه لورل هاردی تا بطن قلوب همه و همه نیز نفوذ کرده است و اشتباه گرفته ایم که بالاخره ائمه ی اطهار کدام تشریف دارند و بلکه ائمه ی جماعات و جمعه هم کدامند و بلکه وضعیت آخر من خوبم تو خوبی هم آیا داریم؟ یا اینکه مسئله صرفاً این است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف است که خوب است، و ماها همه و همه خاک پای او هم نیستیم و ...! یک جاهایی امید بستن به امیدهایی غیر از خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار هم بد جوری شما را می گذاردت سر کار و گرفتار لورل هاردی ات هم می کند.
این یک حساب و کتابی هم دارد که اگر امام ات هم بجای جواب سلام ات گفت بعضی سلامها از فحش هم بدتر است، زودی نروی سراغ تکه تکه کردن همه چیز که بالاخره آیا کجا هم از آن کل منسجمی بیرون بکشی و پایداری خودت را هم بتوانی حفظ کنی! احترام امام را هم باید خیلی نگه داشت، ولی نکته اینجا هم هست که آیا بالاخره اصرار بر اینکه امام هم کیست، مثل همین مسئله هم هست که حالا در مدح عبد الملک هم گفته ای؛ متوجه هم شوی که مداحی اهل بیت عصمت و طهارت را هم برای ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف داری می کنی یا خیر؟ و آنوقت یک مرتبه لورل هاردی هم نیایند ادعاهای کذب کنند و همه جا نفوذ هم کنند و .... یعنی این مسئله ی دیگری هم هست که نشان دهید که آقایان خانمها اسلام هم بیاورید و حرفهای لورل هاردی را هم جدی نگیرید و الا که خود لورل هاردی هم سر از گور در می آورند و اشکال می کنند که بابا آبروی ما را با این لورل هاردیهای قلابی هم دارید می برید و نکنید این کارها را و .... البته بعضی هم اشکال می فرمایند که نخیر، نخیر، ما تور ماهیگیری انداخته ایم و از میان همه ی لورل هاردیها همان لورل هاردی درست و حسابی را هم پیدا کرده ایم که کارآیی بهینه ای هم دارند و اصلا هم هیچ کس نباید به آنها یک کلمه هم بگوید که بابا بالای چشمتان هم ابرو است. حتی نباید رفت در مغنیه اللبیب هم جستجو کرد که آیا لغت مشهد هم آنجا داریم؟!
٢٩٤ ـ أخ ماجد لم یخزنى یوم مشهد
کما سیف عمرو لم تخنه مضاربه
[ص ٣١٠]
وإنما یصحّ الاستدال بهما إذا لم یثبت أنّ «ما» المصدریة توصل بالجملة الاسمیة.
مغنی اللبیب، ابن هشام الانصاری، جلد 1، ص 178
https://lib.eshia.ir/10498/1/178
لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه