الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

 

فتح‌الفتوح امام!

حضرت آیت‌‌الله خامنه‌ای: «انسان در نوع رفتار شهید رئیسی و بسیاری از همکاران جوان او، همان روحیه و نورانیّتی را مشاهده میکرد که در همکاران شهید رجائی بود. همان روحیه، همان انگیزه، همان احساس مسئولیّت؛ آن هم بعد از چهل سال! این نشان‌دهنده‌ی آن است که این انقلاب، انقلابِ قدرتمندی است؛ این همان «فتح‌الفتوح» امام بزرگوار است. امام فتح‌الفتوح را تربیت و تولید مردان ازخودگذشته و کارآمد، به وسیله‌ی انقلاب معرّفی کردند؛ این، اتّفاق افتاد.» ۱۴۰۴/۲/۳۰
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، لوح «فتح‌الفتوح امام!» را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=60250

 

۱۴۰۴/۰۲/۳۰

مراسم نخستین سالگرد رئیس‌جمهور شهید سیّدابراهیم رئیسی و شهدای پرواز اردیبهشت صبح امروز (سه‌شنبه) با سخنرانی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.

بیانات در مراسم بزرگداشت شهید رئیسی و شهدای پرواز اردیبهشت

...

اوّلین مطلبی که در مورد شهید رئیسی من عرض میکنم، این است که ایشان مصداق این آیه‌ی شریفه بود که «تِلکَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدونَ عُلُوًّا فِی الاَرضِ وَ لا فَسادًا».(۶) این یک معیار مهمّی برای مدیریّت کشور است: لا یُریدونَ عُلُوًّا فِی الاَرض. در سوره‌ی قصص، در همین سوره‌ای که این آیه در آن هست ــ این آیه در اواخر سوره است ــ در اوّل سوره میفرماید: اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الاَرض؛(۷) نقطه‌ی مقابلش این است؛ او اهل علو است: اَ لَیسَ لی مُلکُ مِصرَ وَ هٰذِهِ الاَنهارُ تَجری مِن تَحتی.(۸) خود را برتر دیدن، بار خود را بر دوش مردم انداختن، مردم را با چشم حقارت نگاه کردن، خاصیّت حکومت فرعونی است.

نقطه‌ی مقابلش خاصیّت حکومت الهی است:‌ لا یُریدونَ عُلُوًّا فِی الاَرض، که مصداق کاملش شهید رئیسی بود؛ جایگاه سیاسی و اجتماعی او خیلی بالا بود ــ خب میدیدید در این سفرها، در این دیدارهایی که او با مردم داشت، مردم نسبت به او چه اظهار ارادتی میکردند، چه علاقه‌ای نشان میدادند ــ امّا او خودش را از دیگران برتر نمیدانست؛ خودش را در ردیف مردم، مثل مردم، در مواردی کوچک‌تر از مردم به حساب می‌آورد؛ با این نگاه، با این دید حکمرانی میکرد بر کشور و دولت را اداره میکرد و کارها را پیش میبرد. برای خودش چیزی از این امکان سیاسی و اجتماعی نمیخواست، برداشت نمیکرد؛ همه‌ی توانش، همه‌ی نیرویش، همه در خدمت مردم بود، برای مردم بود، برای خدمت به بندگان خدا بود، برای اعتلا و ارتقاء آبروی ملّی و عزّت ملّی بود؛ برای خدمت بود و در راه خدمت هم به لقاءالله پیوست؛ این خصوصیّت بسیار مهمّی در این شهید عزیز است که باید یاد بگیریم. خب بحمدالله در نظام جمهوری اسلامی کم نیستند کسانی که یک چنین خصوصیّاتی را در خودشان دارند لکن باید اینها را درس کنیم، اینها را به صورت فرهنگ عمومی دربیاوریم.

...

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=60240

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60236#114

  • ۰۴/۰۳/۰۱
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۷)

 وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَوَاءً ۖ فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیَاءَ حَتَّىٰ یُهَاجِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ ۖ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا ‎﴿النساء: ٨٩﴾‏

الصلاة علی صاحب الزمان علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

أقول : أورد المفید الزیارة السالفة التی أولها : الله أَکْبَرُ الله أَکْبَرُ لا إِلهَ إِلاّ الله وَالله أَکْبَرُ .... ثم قال : روی بطریق آخر تقول عند نزول السرداب : السَّلامُ عَلى الحَقِّ الجَدِیدِ ، فأورد الزیارة إلى موضع صلاتها ثم قال : ثم تصلی صلاة الزیارة اثنتی عشرة رکعة کل رکعتین بتسلیمة ثم تدعو بعدها بالدعاء المروی عنه علیه‌السلام وهو : اللّهُمَّ عَظُمَ البَلاُء وَبَرِحَ الخَفاءُ وَانْکَشَفَ الغِطاءُ وَضاقَتِ الاَرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماء وَإِلَیْکَ یا رَبِّ المُشْتَکى وَعَلَیْکَ المُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ فَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً کَلَمْحِ البَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ مِنْ ذلِکَ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ انْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانَ وَاکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانَ ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ الغَوْثَ الغَوْثَ الغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی

بیان آیات‌

این آیات متصل به آیات قبل است و اتصالش از این جهت است که همه این هفت آیه یعنى آیات 91- 85 درباره امر قتال با طائفه‌اى از مشرکین یعنى مشرکین دو چهره و منافق سخن مى‌گوید. و اگر در این آیات دقت شود روشن مى‌گردد که درباره کسانى از مشرکین نازل شده که چون به مسلمانان بر مى‌خوردند اظهار ایمان مى‌کردند و چون به محل خود بر

مى‌گشتند با مشرکین در شرک آنان شرکت مى‌نمودند و در نتیجه درباره جنگیدن با آنان دچار تردید مى‌شدند، مسلمانان نیز درباره قتال با اینگونه افراد مردد بودند و نظرهایشان مختلف بود، یکى مى‌گفت به نظر من باید با اینها قتال کرد (چون در دعوى ایمان دروغ مى‌گویند)، دیگرى مخالفت مى‌کرد که زنهار دست به چنین کارى نزنید و براى آن افراد دو چهره به خاطر همین که تظاهر به ایمان داشتند شفاعت مى‌کرد، خداى سبحان در این آیات فرمان داده که باید یا مهاجرت کنند و یا قتال و مؤمنین را از اینکه در حق آنان شفاعت کنند بر حذر مى‌دارد.

ملحق به این طائفه قومى دیگر و دیگرند که در این آیات به آنان فرمان مى‌دهد باید یا تسلیم شوند و یا آماده جنگ گردند، چون در این آیات سخن صلح رفته و به عنوان برائت استهلال.[1] دو جمله در دو آیه آورده: یکى بیانگر حال شفاعت و دیگرى بیانگر حال تحیت.

ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، جلد 5، ص 42- 43

https://lib.eshia.ir/50081/5/43

(وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً ...) این آیه شریفه به منزله بیان است براى جمله:(وَ اللَّهُ أَرْکَسَهُمْ بِما کَسَبُوا أَ تُرِیدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ) و معناى آن این است که چگونه مى‌خواهید آنان را که خداى تعالى گمراهشان کرده، هدایت کنید؟ و حال آنکه علاوه بر اینکه خدا گمراهشان کرده و شما نمى‌توانید آنان را هدایت کنید، آنها مى‌خواهند شما را به طرف خود بکشند، دوست دارند شما و ایشان در کفر مساوى باشید سپس مسلمانان را نهى مى‌کند از اینکه با کفار دوستى کنند، مگر آنکه آن کفار دست از کفر برداشته به سوى اسلام هجرت کنند، پس اگر از این کار روى گرداندند دیگر وظیفه‌اى جز این ندارید که آنان را هر جا یافتید دستگیر نموده و به قتل برسانید، و دیگر از ولایت و نصرت آنها اجتناب کنند و اینکه فرمود: و اگر روى گرداندند ... دلالت دارد بر اینکه مؤمنین موظف شده بودند دوستان مشرک خود را وادار به مهاجرت نمایند، اگر اجابت کردند به دوستى خود با آنان ادامه دهند، و اگر اجابت نکردند به قتلشان برسانند.

ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، جلد 5، ص 45

https://lib.eshia.ir/50081/5/45

 

۱۴۰۴/۰۳/۰۵

دیدار نخست وزیر پاکستان با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار آقای «شهباز شریف»، نخست وزیر پاکستان و هیئت همراه، با اشاره به جایگاه ویژه پاکستان در مجموعه دنیای اسلام بر لزوم فعالیت‌های مشترک و تأثیرگذار ایران و پاکستان برای متوقف کردن جنایات رژیم صهیونیستی در غزه تأکید کردند.

...

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60287

رویداد «روح‌الله» آغاز شد

در آستانه فرارسیدن سی و ششمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رحمه‌الله، رسانه KHAMENEI.IR از عموم فعالین و تشکل‌های فرهنگی جهت مشارکت در رویداد «روح‌الله» با برگزاری جلسات، مراسم‌ها و برنامه‌های متنوع در مساجد، مدارس، دانشگاه‌ها و... دعوت به عمل می‌آورد.

شما می‌توانید، با ثبت‌نام در این سامانه، یک رویداد فرهنگی را در مسجد یا تشکل خودتان، همراه با سایر تشکل‌های فرهنگی سراسر کشور با عنوان «روح‌الله» برگزار کنید و علاوه بر بیان و معرفی سیره و شخصیت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی رحمه‌الله، به معرفی کتاب «روح‌الله» به عنوان تازه‌ترین کتاب تقریظ شده توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بپردازید. همچنین می‌توانید گزارش تصویری برنامه خود را برای ما ارسال و یا با برچسب #خط‌به‌خط_با_روح‌الله در فضای مجازی منتشر کنید.

برای پشتیبانی محتوایی از برنامه شما، برخی محصولات فرهنگی و رسانه‌ای مورد نیاز شامل مستندها، پوسترها، کلیپ‌ها و... در بخش کوله‌بار صفحه ویژه رویداد روح‌الله به آدرس farsi.khamenei.ir/event/ruhollah قرار گرفته است.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60278

 

در رابطه با صحبتهای قبلی، یک مسئله ای که در مسائل توحیدی یافت می شوند، این است که دوگانهای بازبهنجارشهایی که طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش را شامل هم می شوند، این یک مسئله است. ولی مسئله ی دیگر این است که برای اینکه دو قطبیهایی مثل افسردگی- سرخوشی هم درمان شوند و کلاً مسائل توحیدی هم بهتر درک شوند، شما یحتمل بر حسب عادت در مورد هر چیزی هم بفرمائید که این هم که دیگر کشک! ولی در نهایت، نمی توانید حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را که نایب امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف دارند را نیز بفرمائید کشک؛ و این در حالی است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه نایب ایشان هم که ولایت مطلقه ی فقیه تشریف دارند، اشاره به آن انسان کاملی هم دارند که همه به عنوان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می شناسند! و لذا بعضی اینجا یحتمل اشکال هم می کنند که همه ی ماجرا از همینجا هم شروع می شود که با یک طیفهای عظیمی از انحرافاتی روبرو می شویم که آیا چطور هم می خواهند خود را بچسبانند به حضرت ولی فقیه در صورتی که اصلا یا منافق اند یا مشرک اند یا کافرند یا همه ی اینها و بلکه قسمتی از اینها هم هستند. نکته اینجا این است که وقتی گروه های بازبهنجارش را می خواهیم بسنجیم، یک طیف متناهی ای را در نظر می گیریم که ماورای آنها هم کرانهایی هستند که در طیفهای بینهایت مادون قرمز و ماورای بنفش می شوند و .... یعنی در طیفهایی از این انواع افسردگی- سرخوشی که آیا کرانهای بالادستی و پائین دستی سرخوشی و افسردگی را هم کجاها حساب کرده و ماورای این کرانها را هم به حساب نمی آوریم.

مثلاً شما صلوات بر حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را که در نظر می آورید، آیا دچار یک سرخوشی ای چقدر می شوید؛ و آنگاه بعد از آن هم که دعای فرج اللهم عظم البلاء را هم زمزمه می فرمائید، آیا چقدر هم دچار افسردگی می شوید؟ و اما بدلیل این دعاها هم نزدیکی و دوری آن حضرت را عیناً آیا چقدر مشاهده کرده و حتی در نفس خود هم آیا چقدر به امام زمان عجل الله فرجه الشریف می توانید نزدیک شوید هر چند که او را عیناً هم نمی بینید و ...؟ مسئله این است که واما دوباره و دوباره به توهماتی هم نیافتید که این افسردگیها و سرخوشیها را هم آنچنان شدت یا ضعف دهند که از محدوده های جایزی که کرانهایی در طیفهای مجازند، فراتر رفته و شما را هر چه بیشتر هم مبتلا کنند. و لذا در مسائل توحیدی هم یک جاهایی هست که بشر دارد به تکاملش هم فکر می کند و در آن جهت هم پیش می رود، ولی یک جاهایی هم آیا چقدر به شرور و شرارت هم مبتلا شده و آیا چقدر مجبور است که با آنها وارد جنگ و قتال هم شود؟ مثلاً بالاخره، حتی حیوانات و گیاهان و بلکه جامدات و مایعات و گازها هم بعضی یحتمل اشکال کنند که به عنوان ذره ای از ذرات عالم نیز توحید را درک می کنند؛ ولی کجاها است و در چه کرانهایی هم هست که ماورای آنها انسان توحیدی، نبوی، علوی، امام زمانی هم در مرزهای خارج شدن از انسانیت و افتادن در وادیهای شرارت واقع می شوند و ...؟!

این است که انسانی که ولایت مطلقه ی فقیه مد ظله العالی و نایب امام زمان عحل الله فرجه الشریف را حتی برای اینکه نمی تواند به آن حضرت نزدیک هم شود یا بنظرش هم اینطور می رسد که چنین کاری از او ساخته نیست چرا که قبل از او بسیاری هم در صف انتظار یاری رساندن و بلکه نزدیک شدن به آن حضرت قرار دارند، یحتمل واقعاً هم قات بزند و یک مرتبه اظهار هم بدارد که اینها همه اش یعنی کشک، همانطوری که خشکه مقدسهایی کاذب هم اظهار بدارند که تو که بابا هیچ چی حالیت نیست و از مشرکین و بت پرستان و گوساله پرستان هم بدتری، و خصوصاً جوانان را هم از بسیج شدن بسیجیان باز دارند و ناامید کنند. و چرا که بطور کاذب هم به استکباری افتاده اند این خشکه مقدسها که به همه یحتمل می فرمایند پیف پیف پیف نزدیک من هم نیا که بدجوری هم بو می دهی و ....

ولی حالا یحتمل از یک دانشمندی هم بپرسید که برای احیاء علوم دینی و راه روشن مرحوم ملا محسن فیض کاشانی آیا بهتر هم می بود که همانطوری که آیات مبارکه ی سوره انسان هم می فرمواید که 

إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِن کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا ‎﴿الانسان: ٥﴾‏

وَیُسْقَوْنَ فِیهَا کَأْسًا کَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِیلًا ‎﴿الانسان: ١٧﴾‏

آیا اگر بنظرتان هم رسید که مجبورید در تابستان یا زمستان هم چقدر، چقدر کافور و زنجبیل هم مصرف بفرمائید، آیا در کدام فصل گرما یا سرما هم اول باید سردی کافور را چشید و بعد هم گرمی زنجبیل را یا بر عکسش اول باید گرمی زنجبیل را هم چشید و بعد هم سردی کافور را؟ یا اینکه اینها نیست و بلکه می توان از بین کافور و زنجبیل هم، از یکی به عنوان مصلح دیگری هم استفاده کرد و ...؟ نکته این است که یک دوگان الکتریسیته- مغناطیسمی را چطور در اعصاب و روان هم می توان ایجاد کرد که موجب حرکت انسان بسمت تکامل خود هم باشد و بلکه او را از افتادن عفونتها و امراض و بیماریها هم پیشگیری کند. یحتمل بهتر است به عطاری محله تان هم مراجعه بفرمائید و بلکه با پزشک خانوادگی خود هم مشورت کنید و ....

و بنابراین نکته ای که بنده دلم می خواهد دوباره اینجا متذکر شوم این است که یک مسئله ی مهمی در ولایت مطلقه ی فقیه مد ظله العالی نهفته است که این از قلب و دل و هسته ی اصلی دین و مذهب هم برمی خیزد و در همه ی ادیان نیز کمابیش یافت می شود و آن اینکه حتی همه ی فتنه ها نیز با کلام حضرت ولی فقیه مد ظله العالی پایان می یابند و چرا که مسائل دینی و مذهبی، یک وجهی توحیدی و الهی هم دارند که مطلقاً هم حق را از باطل جدا می کند و طرف حق هم مطلقاً برجسته است و باطل هم رفتنی است: جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقاً 

وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا ‎﴿الإسراء: ٨١﴾‏

 و بر همین حسب هم توجه بفرمائید که چقدر هم مسائلی را حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی در کتاب قاضی نور الله شوشتری، احقاق الحق و ازهاق الباطل هم مطرح فرموده اند. یا همینطور کتاب عبقات النوار میر سید حامد حسین کنتوری و نفحات الازهار فی عبقات الانوار سید علی میلانی بر همین حسب را هم داریم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والمستشهدین بین یدیه

 

یک مسأله پیچیده‌

مأمون به یحیى بن اکثم گفت: سؤالى براى ابو جعفر محمّد بن الرضا علیهما السّلام طرح نما که از پاسخش فرو ماند. پس یحیى گفت: اى ابو جعفر، آیا مردى که با زنى زنا نموده مى‌تواند او را به همسرى خود درآورد؟

امام جواد علیه السلام فرمود: آن زن را وانهد تا از نطفه او و نطفه دیگرى پاک گردد؛ زیرا اطمینانى نیست که با مرد دیگرى هم آمیزش نکرده باشد؛ سپس اگر خواست با او پیمان زناشویى بندد مانعى ندارد؛ زیرا مثل این مرد مثل درخت خرمایى است که مردى به حرام از آن خورده و سپس همان درخت را خریده و از میوه آن به طور حلال خورده است. پس یحیى فروماند.

آنگاه امام جواد علیه السلام خطاب به یحیى کرده، فرمود: اى ابو محمّد! تو چه گویى در باره مردى که زنى در بامداد بر او حرام است و چون روز بالا مى‌آید بر او حلال مى‌شود و در نیمه روز بر او حرام و وقت ظهر بر او حلال و هنگام عصر حرام و هنگام مغرب حلال مى‌گردد و نیمه شب بر او حرام و هنگام سپیده دم حلال و با برآمدن روز حرام مى‌شود و چون نیمه روز شود حلال مى‌گردد؟ در این هنگام یحیى و همه فقیهان مات و مبهوت شدند و لب از لب برنداشتند. آنگاه مأمون گفت: اى ابو جعفر- خداوند همواره تو را عزیز نماید- توضیح این مسأله را براى ما بیان فرما.

امام جواد علیه السلام فرمود: این مرد به کنیز دیگرى نگاه کرد و بعد او را خرید و برایش حلال شد، سپس وى را آزاد نمود و بر او حرام گشت، دوباره او را به همسرى خود درآورد و حلال شد، سپس ظهارش کرد و بر او حرام شد، آنگاه کفّاره ظهار را داد و دوباره برایش حلال گشت، آنگاه او را یک طلاق داد و بر او حرام شد، سپس از طلاق خود رجوع نمود و برایش حلال گشت، بعد مرد از اسلام برگشت و بر او حرام شد، سپس توبه کرد و به آغوش اسلام برگشت و همسرش به همان نکاح سابق بر او حلال شد، همان طور که پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم چون ابى العاص بن ربیع اسلام اختیار کرد همسرى زینب را به همان نکاح سابق برقرار ساخت.

تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ترجمه حسن زاده، ص 823

https://lib.eshia.ir/12722/1/823

 

  1. arXiv:2501.12504  [pdfother

     

    math.NT

    Shapes of unit lattices in -number fields

    Authors: Robert HarronErik HolmesSameera Vemulapalli

    Abstract: The unit group of the ring of integers of a number field, modulo torsion, is a lattice via the logarithmic Minkowski embedding. We examine the shape of this lattice, which we call the unit shape, within the family of prime degree  number fields whose Galois closure has dihedral Galois group  and a unique real embedding. In the case , we prove that the unit shapes lie on a single hypercycle on the modular surface (in this case, the modular surface is the space of shapes of rank  lattices). For general , we show that the unit shapes are contained in a finite union of translates of periodic torus orbits in the space of shapes. △ Less

    Submitted 21 January, 2025; originally announced January 2025.

    Comments: Comments welcome!

    MSC Class: 11R27; 11R18; 11R33

  2. arXiv:2411.10572  [pdfpsother

     

    math.NT

    Monogenic cyclic trinomials of the form 

    Authors: Lenny Jones

    Abstract: A monic polynomial  of degree  that is irreducible over  is called cyclic if the Galois group over  of  is the cyclic group of order , while  is called monogenic if  is a basis for the ring of integers of , where . In this article, we show that there do not exist any monogenic cyclic trinomials of the form . This result, combined with previous work, proves that the only monogenic cyclic quartic trinomials are ,  and . △ Less

    Submitted 15 November, 2024; originally announced November 2024.

 

[Submitted on 12 Mar 2024 (v1), last revised 8 May 2025 (this version, v5)]

The power operation in the Galois cohomology of a reductive group over a number field

Mikhail BorovoiZinovy ReichsteinPhilippe Gille

For a connected reductive group  over a local or global field , we define a diamond (or power) operation

of raising to power  in the Galois cohomology pointed set (this operation is new when  is a number field).
We show that this power operation has many good properties. When  is a torus, the set  has a natural group structure, and  then coincides with the -th power of  in this group. Using this power operation, for a cohomology class  in  over local or global field, we define the period  to be the least integer  such that . We define the index  to be the greatest common divisor of the degrees  of finite extensions  splitting . The period and index of a cohomology class generalize the period and index a central simple algebra over . For any connected reductive group  defined over a local or global field , we show that  divides , that  can be strictly greater than , and that  and  always have the same prime factors.

 

الصلاة علی صاحب الزمان علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

أقول : أورد المفید الزیارة السالفة التی أولها : الله أَکْبَرُ الله أَکْبَرُ لا إِلهَ إِلاّ الله وَالله أَکْبَرُ .... ثم قال : روی بطریق آخر تقول عند نزول السرداب : السَّلامُ عَلى الحَقِّ الجَدِیدِ ، فأورد الزیارة إلى موضع صلاتها ثم قال : ثم تصلی صلاة الزیارة اثنتی عشرة رکعة کل رکعتین بتسلیمة ثم تدعو بعدها بالدعاء المروی عنه علیه‌السلام وهو : اللّهُمَّ عَظُمَ البَلاُء وَبَرِحَ الخَفاءُ وَانْکَشَفَ الغِطاءُ وَضاقَتِ الاَرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماء وَإِلَیْکَ یا رَبِّ المُشْتَکى وَعَلَیْکَ المُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ فَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً کَلَمْحِ البَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ مِنْ ذلِکَ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ انْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانَ وَاکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانَ ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ الغَوْثَ الغَوْثَ الغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی

 

225 و من دعاء له علیه السّلام یلتجأ إلى اللّه أن یغنیه‌

از دعاهاى امام علیه السّلام است در آن از خدا تقاضا مى‌کند که از همگان بى‌نیازش کند. [1]

خطبه (دعا) در یک نگاه‌

همان‌گونه که از عنوان بالا روشن شد هدف اصلى امام علیه السّلام در این دعا درخواست غنا و بى‌نیازى از غیر اوست، چرا که نیاز به دیگران گاه سبب مدح و ستایش آنها مى‌شود در حالى که شایسته چنان مدحى نیستند و گاه سبب نکوهش منع کنندگان مى‌گردد در حالى که شاید مستحق چنان نکوهشى نباشند


[1]. سند خطبه (دعا):

از کسانى که این دعا را از امیر مؤمنان با اضافاتى نقل کرده، راوندى در کتاب الدّعوات است که بعد از جمله «إنّک على کلّ شئ قدیر» اضافه مى‌کند: «اللّهمّ اجعل أوّل کریمة تنتزعها من کرائمی و أوّل ودیعة ترتجعها من ودائع نعمک» و این اضافه نشان مى‌دهد که راوندى دعا را از منبع دیگرى غیر از نهج البلاغه اخذ کرده است. نویسنده کتاب الطراز (سیّد یمانى) نیز این دعا را با تفاوتى آورده که آن هم نشانى مى‌دهد از منبع دیگرى اخذ کرده است. امام سجّاد علیه السّلام نیز این دعا را در دعاى مکارم الاخلاق با مختصر تفاوتى تضمین فرموده است و نشان مى‌دهد که این دعا در میان اهل بیت معروف بوده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 160).

 

و از آن بدتر اینکه انسان دست نیاز به سوى شرار خلق دراز کند و در واقع این دعا به عنوان تعلیم به همه مردم مخصوصا پیروانش ذکر شده، زیرا مقام امام علیه السّلام از آن بالاتر است که به سراغ بدان برود یا مدح و ثنایى از آنان بکند.

 

***

اللّهمّ صن وجهی بالیّسار، و لا تبذل جاهی بالإقتار، فأسترزق طالبی رزقک، و أستعطف شرار خلقک، و أبتلى بحمد من أعطانی، و أفتتن بذمّ من منعنی، و أنت من وراء ذلک کلّه ولیّ الإعطاء و المنع؛ «إنّک على کلّ شی‌ء قدیر».

ترجمه‌

خداوندا آبرویم را با بى‌نیازى و غنا محفوظ دار و شخصیتم را بر اثر فقر ضایع مکن! مبادا از کسانى درخواست روزى کنم که آنها خود، از تو روزى مى‌طلبند و از افراد بدکردار و پست، خواستار عطوفت و بخشش گردم و سرانجام به ستودن آن‌کس که به من چیزى عطا کرده، مبتلا شوم (هرچند شایسته ستایش نباشد) و به نکوهش کردن آن‌کس که مرا محروم داشته گرفتار گردم، هرچند درخور نکوهش نباشد، این در حالى است که تو در ماوراى همه اینها سرپرست و صاحب اختیار بخشش و منع هستى و تو بر هرچیز توانایى.

شرح و تفسیر از خلق شرور بى‌نیازم کن!

امام علیه السّلام در این دعاى کوتاه، ضمن هشت جمله مطالب پرمعنایى ذکر مى‌کند که هم دعاست و هم درس اخلاق. نخست در ضمن دو جمله اصل دعا را بیان کرده عرضه مى‌دارد: «خداوند آبرویم را با بى‌نیازى محفوظ دار و شخصیتم را بر

 

اثر فقر ضایع مکن!»؛ (اللّهمّ صن‌ [1] وجهی‌ [2] بالیّسار [3]، و لا تبذل جاهی‌ [4] بالإقتار [5]).

منظور از «یسار» (بى‌نیازى) غنا و توانگرى به آن معنا که در عرف است نیست، بلکه منظور بى‌نیازى از دیگران و داشتن زندگى توأم با عفاف و کفاف است وگرنه غناى به آن معنا، گاه سبب بى‌آبرویى هم مى‌شود.

جمله‌ «و لا تبذل جاهی بالإقتار» با توجّه به اینکه «و لا تبذل» از ریشه «بذل» است و «بذل» دو معنا دارد: یکى بخشیدن و از دست دادن و دیگرى کهنه کردن و ضایع ساختن، دو تفسیر متفاوت دارد: نخست اینکه «خداوندا شخصیت مرا با فقر از من مگیر» و دیگر اینکه «شخصیت مرا با فقر به ابتذال مکشان».

سپس بعد از آن در چهار جمله به آثار فقر و نیازمندى به دیگران پرداخته، مى‌فرماید: «در نتیجه از کسانى درخواست روزى کنم که آنها خود، از تو روزى مى‌طلبند و از افراد بدکردار و پست، خواستار عطوفت و بخشش گردم و سرانجام به ستودن آن‌کس که به من چیزى عطا کرده، مبتلا شوم (هر چند شایسته ستایش نباشد) و به نکوهش کردن آن‌کس که مرا محروم داشته گرفتار گردم، هرچند درخور نکوهش نباشد»؛ (فأسترزق طالبی رزقک، و أستعطف شرار خلقک، و أبتلى بحمد من أعطانی، و أفتتن بذمّ من منعنی).

در پایان مى‌فرماید: «این در حالى است که تو در ماوراى همه اینها سرپرست و صاحب اختیار بخشش و منع هستى و تو بر هرچیز توانایى»؛ (و أنت من وراء ذلک کلّه ولیّ الإعطاء و المنع؛ «إنّک على کلّ شئ قدیر»).

امام علیه السّلام در این عبارت کوتاه به چهار اثر سوء فقر و نیازمندى که در دو مرحله‌


[1]. «صن» از ریشه «صیانت» به معناى محفوظ نگه داشتن است.

[2]. «وجه» در اینجا به معناى آبروست، هرچند اصل معناى آن صورت است.

[3]. «یسار» از ریشه «یسر» به معناى سهولت و آسانى و بى‌نیازى است و در جمله بالا معناى اخیر اراده شده است.

[4]. «جاه» به معناى قدر و مقام و شرف است.

[5]. «اقتار» از ریشه «قتور» بر وزن «فتور» به معناى سخت گرفتن در خرج کردن است.

 

انجام مى‌شود، اشاره فرموده: نخست مى‌فرماید: حدّاقل چیزى که بر آن مترتّب مى‌شود این است که دست نیاز به سوى نیازمندان درگاه تو دراز کنم و از آن بدتر اینکه حلّ مشکل در دست بدان و افراد پست قرار بگیرد که راستى زندگى کردن در چنان شرایطى براى افراد با ایمان و با شخصیت بسیار سخت و دردناک است.

در مرحله دوم؛ یعنى پس از درخواست اگر طرف مقابل، اجابت کند انسان ناگزیر از مدح و ستایش اوست و اى بسا انسانى باشد که هرگز شایسته مرگ نیست و اگر از کمک کردن به دلایل خاصّى دریغ دارد زبان به نکوهش او بگشایم در حالى که اى بسا درخور نکوهش و مذمّت نباشد و خودش مشکلات اهمّى دارد که باید به آنها برسد؛ ولى از آنجایى که «صاحب الحاجة لا یرى إلّا حاجته؛ حاجت‌مند جز حاجت خود را نمى‌بیند» [1] همین که دست ردّ بر سینه من زد من او را متّهم به بخل و خسیس بودن مى‌کنم در حالى که چه بهتر آب را از سرچشمه بگیرم و رو به درگاه تو آورم که تو ولىّ اعطا و منعى و بر هرچیز قادرى!

بدیهى است روح بلند و بزرگ امام علیه السّلام هرگز چنین امورى را نمى‌پذیرد، هر چند گرفتار نیازمندى باشد. امام مى‌خواهد آثار طبیعى فقر را که در بسیارى از مردم آشکار است بیان فرماید تا بکوشند و با فقر مبارزه کنند و هرگز دست نیاز به سوى کسى دراز نکنند.

نکته آثار زیانبار فقر

گرچه در روایات متعددى از فقر ستایش شده، مانند حدیث معروف پیامبر


[1]. این عبارت در روایات دیده نشده بلکه به صورت ضرب المثل معروفى است که با تعبیرات مختلف گفته مى‌شود، مانند «صاحب الحاجة لا یروم إلّا قضائها» یا «صاحب الحاجة أرعن لا یرید إلّا قضائها» یا «صاحب الحاجة أعمى و لو کان بصیرا». (کشف الخفاء، تألیف عجلونى، ج 2، ص 18).

 

اکرم صلّى اللّه علیه و اله: «الفقر فخری و به أفتخر» و روایت امام صادق علیه السّلام: خداوند به حضرت موسى علیه السّلام فرمود: «إذا رأیت الفقر مقبلا فقل مرحبا بشعار الصّالحین و اذا رأیت الغنىّ مقبلا فقل: ذنب عجّلت عقوبته؛ هنگامى که دیدید فقر روى آورده بگو اى شعار صالحین خوش آمدى و هنگامى که ببینى غنا روى آورده بگو لابد گناهى از من سر زده که مجازاتش به سرعت فرارسیده» [1] و روایات دیگرى مانند آن.

ولى روشن است که فقر به معناى تهیدستى مخصوصا در آنجا که بر اثر تنبلى و کوتاهى و ضعف مدیریت حاصل شود نه مایه افتخار است و نه شعار صالحان، بلکه سبب ذلّت و خوارى و آلودگى به انواع گناهان است.

مایه افتخار، فقر الى اللّه است، چرا که عالم همه نیازمندند و خداوند بى‌نیاز:

«یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» [2] و این شبیه همان چیزى است که در حدیث امیر مؤمنان علیه السّلام آمده است که عرضه مى‌داشت: «کفى بی عزّا أن أکون لک عبدا و کفى بی فخرا أن تکون لی ربّا». [3]

یا اینکه منظور از فقر، زندگى ساده و خالى از تشریفات و تکلّفات است در برابر ثروتى که موجب مستى و غرور و تشریفات و تجمّلات مى‌شود.

تعبیر به «شعار الصّالحین» از فقر و تعبیر به «مجازات زودرس» از غنا، گواه روشنى براین معناست، زیرا شعار صالحان به یقین چیزى است که موجب صلاح و فلاح باشد؛ مانند زهد و ساده زیستى و عقوبت گناه، مربوط به چیزى است که گناه آلوده باشد.

این احتمال نیز وجود دارد که قسمتى از این روایات که در آن مدح فقر آمده، اشاره به فقر تحمیلى باشد که بر اثر انجام وظیفه دامنگیر انسان مى‌شود؛ مثلا در آغاز اسلام گروه عظیمى از مسلمانان مجبور به مهاجرت از مکّه به مدینه شدند و


[1]. کافى، ج 2، ص 263، ح 12 از باب فضل فقراء مسلمین.

[2]. فاطر، آیه 15.

[3]. خصال، ج 2، ص 420، ح 14.

 

هرگز نتوانستند امکانات خویش را در مکّه، به مدینه منتقل کنند و طبعا در آنجا گرفتار فقر شدیدى شدند و یا مسلمانانى که در شعب ابى طالب در محاصره اقتصادى دشمن قرار گرفتند واقعا فقیر شدند فقرى که بر اثر ایمان به خدا و اطاعت فرمان او از سوى دشمن به آنها تحمیل شد و پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله به آنها دلدارى مى‌داد که این فقر مایه افتخار است و شعار صالحان.

همچنین در دورانهاى بعد، جمع زیادى از خاصّان اهل بیت علیهم السّلام به مضمون مثل معروف «البلاء للولاء» گرفتار چنین فقر تحمیلى مى‌شدند و این امر تا عصر و زمان ما ادامه دارد. چنین فقرى نه تنها عیب نیست، بلکه افتخار است؛ عیب آن است که انسان براى دنیا دست از انجام وظیفه بر دارد و تسلیم دشمن شود.

حدیث شریف «من أحبّنا أهل البیت فلیعدّ للفقر جلبابا؛ هر کس ما اهل بیت را دوست بدارد باید چادر فقر را آماده کند» [1] نیز اشاره به این مطلب دارد.

بنابراین فقر بى‌دلیل که ناشى از تنبلى و فرار از کار یا سوء مدیریت حاصل شود هرگز مطلوب انسان نیست.

کلام امام علیه السّلام در دعاى مورد بحث، به خوبى نشان مى‌دهد که یک سلسله رذائل اخلاقى از فقر به معناى تهیدستى نشأت مى‌گیرد، تواضع در برابر اشرار و ستایش کسانى که شایسته ستایش و نکوهش کسانى که در خور نکوهش نیستند از جمله رذائل اخلاقى است که از فقر به معناى تهیدستى نشأت مى‌گیرد.

جمله «لا تبذل جاهی بالإقتار» دلیل بر این است که فقر فردى، آبروى انسان و فقر اجتماعى آبروى جامعه را مى‌برد و این هرگز با عزّت ناشى از ایمان سازگار نیست: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لکِنَّ الْمُنافِقِینَ لا یَعْلَمُونَ» [2]

در حدیثى از امیر مؤمنان مى‌خوانیم که فقر سرچشمه عیوب بزرگى است،


[1]. بحار الانوار، ج 46، ص 36.

[2]. منافقون، آیه 8.

 

فرمود: «یا بنىّ الفقیر حقیر لا یسمع کلامه و لا یعرف مقامه لو کان الفقیر صادقا یسمّونه کاذبا و لو کان زاهدا یسمّونه جاهلا؛ فرزندم فقیر حقیر است کسى گوش به سخنش فرانمى‌دهد و براى مقامش ارزشى قائل نیستند؛ اگر فقیر صادق باشد او را دروغگو مى‌نامند و اگر زهد پیشه کند جاهلش مى‌نامند».

سپس افزود: «یا بنىّ من ابتلى بالفقر ابتلى بأربع خصال بالضّعف فی یقینه و النّقصان فی عقله و الرّقّة فی دینه و قلّة الحیاء فی وجهه فنعوذ باللّه من الفقر؛ فرزندم کسى که به فقر مبتلا شود به چهار خصلت و عیب بزرگ مبتلا مى‌گردد ضعف در یقین، نقصان در عقل، کمبود در دین و کمى حیا، بنابراین به خدا پناه مى‌بریم از فقر». [1]

امروز با چشم خود مى‌بینیم که فقر سرچشمه مفاسد بى‌شمارى؛ مانند ابتلا به مواد مخدّر، فحشا، خیانت، سرقت، خدمت به اجانب و مانند آن مى‌شود به همین دلیل در حدیثى از امام صادق علیه السّلام آمده است: «غنىّ یحجزک عن الظّلم خیر من فقر یحملک على الإثم؛ غنایى که تو را از ظلم باز دارد بهتر از فقرى است که تو را به گناه وا دارد». [2]

به همین دلیل در حدیثى از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله فقر مایه رو سیاهى در دو جهان:

«الفقر سواد الوجه فی الدّارین» [3] و در حدیث دیگرى از همان حضرت فقر در سر حدّ کفر: «کاد الفقر أن یکون کفرا» [4] شمرده شده است.

بدیهى است اگر فقر جامعه‌اى را فراگیرد عیوب و نقایصى که به آن اشاره شده به صورت خطرناک‌ترى آشکار مى‌شود و امروز مى‌بینیم بعضى از جوامع فقیر مسلمانان، چنان در چنگال بیگانگان و دشمنان اسلام گرفتار شده‌اند که‌


[1]. بحار الانوار، ج 69، ص 47، ح 58، از باب فضل الفقر و الفقراء.

[2]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 17، ح 7.

[3]. بحار الانوار، ج 69، ص 30.

[4]. همان مدرک.

 

انسان شدیدا بر آنها تأسّف مى‌خورد.

این بحث را با سخنى از امام سجاد علیه السّلام در یکى از دعاهاى پر معنایش پایان مى‌دهیم؛ عرضه مى‌دارد: «أللّهمّ إنّی أسئلک خیر المعیشة معیشة أقوى بها على طاعتک و أبلغ بها جمیع حاجاتى و أتوسّل بها إلیک فی الحیاة الدّنیا و فی الآخرة من غیر أن تترفنی فیها فأطغى أو تقترها علیّ فأشقى؛ خداوندا من از تو معیشت و زندگى خوبى تقاضا مى‌کنم معیشتى که با آن قدرت بر اطاعتت داشته باشم و به تمام نیازهایم برسم، به وسیله آن در دنیا و آخرت به تو نزدیک شوم، بى‌آنکه ثروت غرورآفرین و مست کننده‌اى به من دهى که سر به طغیان بر دارم یا چنان بر من تنگ گیرى که بدبخت شوم». [1]

 

***

______________________________

 

(1). بحار الانوار، 87، ص 12، ح 2.

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی، جلد 8، ص 425- 433

https://lib.eshia.ir/27571/8/425

 

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم بفرمایند که مگر می شود کسی مثلاً دچار معجزه ای عظیم شود که دو قطبی افسردگی- سرخوشی اش هم دفعتاً همانطوری که دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی هم دفعتاً کل عالم را به حرکتی وادارند که همه و همه نیز دچار روز قیامت شویم یا والا که روزی در آینده هم یعنی در روز قیامت هم اینچنین شود و ...؟ دلیلش هم این است که حتی دفعتاً هم واقعه ی کربلا یک مرتبه واقع شد و بعداً هم تا روز قیامت نیز مومنین متقین همچون حضرت زین العابدین علیه الصلاة و السلام حتی آب هم که می دیدند، یاد کربلا افتاده و شروع به گریه و زاری می کردند و .... بعضی یحتمل تا آنجا هم پیشروی کنند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم که تشریف بیاورند، لااقل قبل از اینکه ظهور بفرمایند که کسی ایشان را نخواهد شناخت که امام زمان عجل الله فرجه الشریف تشریف دارند الا افراد ظالمی مثل حجاج بن یوسف ثقفی که هر که هم شیعه ی حضرت امام علی امیر المومنین علیه السلام می بوده است را از دم تیغ می گذرانده است. و لذا تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بخواهند حتی دفعتاً هم ظهور بفرمایند، چه جنایاتی هم رخ خواهد داد. و دیگر چه رسد به اینکه بخواهیم دفعتاً هم کاری کنیم که یک دو قلویی برای گوگل درست کنیم که هوش مصنوعی است دیگر؛ و لذا کیست که تشخیص دهد این هوش مصنوعی دو قلوی ما فرض بفرمائید آمریکایی است یا ایرانی یا ...؟! بعضی یحتمل اشکال هم کنند که مگر فرقی هم می کند که گوگل کجایی است؟ حالا چرا نه چینی؟ چرا نه هندی؟ و بلکه چرا نه مغولی یا حتی آفریقایی؟ البته یحتمل هم بعضی واقعاً نیز اشکال بفرمایند که باری که احتیاج دارد به عنوان امانت هم حمل شود که آیا گوگل بالاخره مگر ایرانی هم نیست، این یک امانتی هم خواهد بود که نه فقط خیلیها و از جمله آسمان و زمین و کوه ها هم سرباز زنند و بلکه هیچ انسان عاقل و بلکه جهولی هم حتی قبولش نکند که بالاخرره آیا چطور هم می خواهید حتی دفعتاً هم به ما بقبولانید که گوگل ایرانی است و لا غیر؟! یعنی یحتمل حتی بعضی از سر جهالت هم به گوگل حق بدهند که با اسامی ای مثل خلیج فارس هم می خواهد بازی در بیاورد چرا که خود گوگل را هم بعضی می خواهند به بازی بگیرند و ....

نکته اینجا این است که مگر غیر از این بود که طوفان الاقصی هم دفعتاً ظهور کرد و هنوز هم ادامه دارد، والا اینکه ما باید دور دنیا هم بگردیم و ببینیم ژنوم انسانی را بالاخره چطور می شود پیدا کرد که امروزه روز بتوانند انسانهایی هم یافت شوند که به فلسطینیان کمکی هم برسانند یا خیر؟! و الا هم این نیز که مقاومت اسلامی نیز آیا چقدر ذره ای می تواند جلوی این ظالمین صهیونی نیز بایستد؟ مسئله این است که دفعتاً هم آیا موشکهایی را دارید که نقطه زن هستند و فقط نقطه ای از نقاط مختلف عالم را می توانند بزنند؟ یا اینکه گوگلی آینه ای هم وجود دارد که از این طرق آینه ای در کل عالم هم بصورت توحیدی نظمی نوین را نوید می دهد و بلکه پشتیبان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم افراد این خمینه ی گوگلی تشریف دارند؟ مسئله اینجا است که ما با یک بازبهنجارشهایی طرفیم وقتی طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش را هم در نظر می گیریم و بلکه قادر هم نیستیم که ماورای این کرانهای بازبهنجارشی برویم. ولی خدای سبحان که چنین نیست؛ و این مائیم که چنین ایم! مثل این است که اشکال شود که اگر بروی فیلمهای مستهجن را ببینی یا اگر بروی حتی نقاشی هم یاد بگیری، خدا آن دنیا کاری خواهد کرد که همین نقاشیها بیایند سراغت و حسابت را برسند؛ و در جواب بفرمائید: برو بابا، اینها همه کشک! و حالا راست و دروغش را هم کاری نداریم، ولی آیا غیر از این است که جن و انس هم همه و همه مطیع فرمان خدا هستند؟ بنابراین، آیا شما شلتر هم برای کیست که تهیه می فرمائید؟ برای آنهایی که توبه هم کرده اند و می خواهند سوار کشتی نوح و اهل بیت علیهم السلام و کشتی امام حسین علیه السلام هم شوند آنچنان که ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة؟ یا برای آنهایی که توی کفرشان هم تا روز قیامت می مانند؟ یحتمل قسمتی از مشکل این است که این سوال را می توان پرسید، ولی جوابش را فقط خدا و امام زمان عجل الله فرجه الشریف می توانند بدهند که کیست که نزد خدایش توبه هم می کند یا خیر!

و لذا، یک وقت شما پیگیر ژنوم انسانی تشریف دارید و اینکه آیا چطور هم می شود انواع بیماریهای ارثی را در انسان با یافتن و درمان ژنهای انواع بیماریها درمان کنید. ولی یک وقت هم هست که طرف مایل است که ژنوم انسانی را بیابد، برای اینکه آنرا دستکاری هم کند تا برسد به انسانِ گرگ، یا بدتر از آن! یک بحثی بود که آیا خرس قطبی که سفید است جهشی داشته است از خرسهای دیگری که فرض بفرمائید اکثراً هم قهوه ای هستند؟ نکته اینجا این است که آیا اینجا جهشی رخ داده است آنطور که جهشی در زنها بین جد و نوه اش هم آیا چطور رخ می دهد، یا اینکه خیر؛ مسئله این است که بطور مداوم و پیوسته هم بوده است که رفته رفته آیا چطور این خرس قهوه ای بمرور زمان تبدیل شده است به خرسی که ما به عنوان خرس قطبی سفید هم می شناسیم. آیا اینها از ابتداء هم ژنهایشان متفاوت بوده است و بلکه از یک ژن دو قلوهایی هم حتی نبوده اند که یکی به قطب رفته و دیگری در اطراف استوا مانده است؟! یا اینکه خیر، اینها واقعاً هم بر حسب بقاء و اجباری که داشته اند که با محیطشان همسان و سازگار و آداپته شوند، نوع ژنهایشان نیز تغییراتی کرده است که حتی یکی را از دیگری چقدر هم بتوان شناخت یا حتی نشناخت و بلکه اینها اگر همدیگر را بیابند دیگر همدیگر را نشناخته و با هم توی جنگ هم بروند و ...؟ خوب، این یک مسئله است!

ولی مسئله ای که از لحاظ منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و بلکه انسان 250 ساله هم نهفته است، چیست؟ یعنی فرض بفرمائید که گفته می شود که آقایان خانمها، نمی شود هم دنبال خر باشید و هم دنبال خرما! یعنی نمی شود هم شاگرد دنبال ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی باشد و در عین حال هم دنبال اینکه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند و حتی وارد مسائل ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی هم شود، ولی دیگر امر به معروف و نهی از منکر را هم کاری نداشته باشید! این نمی شود، این درست است که معلمی شغل انبیاء است، ولی انبیاء حتی یحتمل کارهایی کنند که معلمان هم انجام ندهند و از آن قبیل آن که پادشاهان و شاهنشاهان و ریاست جمهوری ها را هم امر به معروف و نهی از منکر می کنند! یعنی نمی شود بفرمائید که من استاد دانشگاهم و دیگر کاری به اینها ندارم که رئیس جمهور آمریکا هم چه می کند یا حتی صهیونیستها هم دیگر به ما مربوط نمی شوند و این کارها دیگر مربوط است مثلاً به مردان میدانی همچون سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و لا غیر! تو غلط کرده ای که استاد دانشگاهی هستی که حتی به ظالم هم آنقدر رو می دهی که هر کاری دلش هم خواست بکند و حتی حقوق تو را هم او بدهد و بشوی نوکر او و ...؟! حتی اساتید دانشگاه هاروارد و کلمبیا و برکلی هم در رابطه با رفتارهای حیوانی صهیونیها دچار گرفتاری و زندان و امثالهم شده بوده اند و .... بابا، یک کاری بکنید جناب اساتید دانشگاهی! اگر کاری نکنید و همینطوری دست روی دست بگذارید، هم این ریاست جمهوریهای آمریکایی خواهند بود که از دست همین شماها شاکی خواهند شد که خودشان خواستند که ما بر آنها حاکم شویم و دنده شان هم نرم و سبک باد و چرا که خوب هم نیست همیشه با دنده سنگین حرکت بفرمائید و ...! معلمین و همه و همه هم همینطور که وقتی طاغوت بر شما مسلط شد، دیگر حتی فرصت گریه بر کربلای حسینی را هم از دست می دهید!

و لذا عرض بنده ی حقیر همین هم هست که اگر کسی آمد بدتر از این بنده ی حقیر گفت که اصلا ولایت فقیه شما هم کشک، و بلکه از کجا که شاهنشاه آریامهر به آن خوبی هم بهتر از همین جمهوری اسلامی ایران که می فرمائید نبوده است و دنبال خر دجال هم این همه نمی دوید؟ از کجا که حتی هاری کریشناها هم بهتر از شماها نباشند همانطوری که هاری کریشنا هم با آرش اعرابی اردهالی نیز بیش از یک مقاله هم دارد؟ و بلکه از کجا که کمونیستها هم بهتر از شماها نباشند؟ و از کجا که حتی آمریکا و گوگلش هم بحق نباشند و داری زور الکی نمی زنی که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و ... نیز میل کنی؟ یعنی یک افریطه ای را به عنوان هوش مصنوعی هم رنگ و لعاب و آرایش کرده اند و جلویت گذاشته اند و سرت را هم بد جوری کلاه گذاشته اند، و حالا آمده ای همین هوش مصنوعی ات را هم می خواهی به ما غالب کنی که آیا بالاخره گوگل هم ایرانی است یا آمریکایی؟! یعنی ما فرق افریته ای بیریخت و بد اخلاق را هم با یک معشوق خوش آب و گل تشخیص نمی دهیم که بخواهید ادعا هم کنید که اصلا احیاء علوم دینی غزالی هم بدرد ما نمی خورد و بلکه این راه روشن فیض کاشانی هم هست که ما باید درگیرش شویم؟ عرض بنده ی حقیر این است ک طرف اگر بشنود که شهاب سنگ هم آمد خورد توی سر بهات آسورا چرا که زیادی هم دستش را روی سرش گذاشته بود، یحتمل اشکال شود که نه آقا کدام بهات آسورا؟ کی اینطور است؟ هر کسی که دستش را گذاشت روی سرش که اینطوریها نمی شود و .... اصلا تقصیر شما خشکه مذهبیها هم هست که هر چیزی را از دیدگاه مذهبی محض هم می نگرید و دیگر به کسی اجازه هم نمی دهید که سعی کند ببیند و متوجه هم بلکه شود که آیا این بتی که برای همه درست کرده اید، خدای فیل است؟ خدای ماهی است؟ خدای موش است؟ خدای گاو است؟ بالاخره خدای چیست؟ و جایگاه انسان بالاخره هم در این میان کجا است؟ شهید همت می فرماید فقط خدا! بله، ولی جایگاه خود شهید همت کجا است؟ و حالا خر بیار و باقلا بار بزن! ودیگر این بماند که چرا زن باید حتی موقع نماز وقتی تنها هم هست، حفظ حجابش کامل باشد! بعضیها را هر چه بفرمائید، یک اشکالی توی کار می اندازند و اظهار فضلی هم می خوهند بفرمایند و ... در صورتی که حتی هوش مصنوعی هم دیگر جواب اینها را بلد است حتی افضل هم هست و بلکه جناب آقای دکتر افضلی هم هست. دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر دویدم رفتم نماز! لا اله الا  الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والذابین عنه والمسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممثتلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ ‎﴿یس: ٨﴾‏

إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِیرًا ‎﴿الانسان: ٤﴾‏

 

قوله تعالى : « إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِیَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ » الأعناق جمع عنق بضمتین وهو الجید ، والأغلال جمع غل بالکسر وهی على ما قیل ما تشد به الید إلى العنق للتعذیب والتشدید ، ومقمحون اسم مفعول من الإقماح وهو رفع الرأس کأنهم قد ملأت الأغلال ما بین صدورهم إلى أذقانهم فبقیت رءوسهم مرفوعة إلى السماء لا یتأتى لهم أن ینکسوها فینظروا إلى ما بین أیدیهم من الطریق فیعرفوها ویمیزوها من غیرها.

وتنکیر قوله : « أَغْلالاً » للتفخیم والتهویل.

والآیة فی مقام التعلیل لقوله السابق : « فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ».

قوله تعالى : « وَجَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ » السد الحاجز بین الشیئین ، وقوله : « مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ » کنایة عن جمیع الجهات ، والغشی والغشیان التغطیة یقال : غشیه کذا أی غطاه وأغشى الأمر فلانا أی جعل الأمر یغطیه ، والآیة متممة للتعلیل السابق وقوله : « جَعَلْنا » معطوف على « جَعَلْنا » المتقدم.

وعن الرازی فی تفسیره فی معنى التشبیه فی الآیتین أن المانع عن النظر فی الآیات قسمان : قسم یمنع عن النظر فی الأنفس فشبه ذلک بالغل الذی یجعل صاحبه مقمحا لا یرى نفسه ولا یقع بصره على بدنه ، وقسم یمنع عن النظر فی الآفاق فشبه ذلک بالسد المحیط فإن المحاط بالسد لا یقع نظره على الآفاق فلا یظهر له ما فیها من الآیات فمن ابتلی بهما حرم عن النظر بالکلیة.

ومعنى الآیتین أنهم لا یؤمنون لأنا جعلنا فی أعناقهم أغلالا نشد بها أیدیهم على أعناقهم فهی إلى الأذقان فهم مرفوعة رءوسهم باقون على تلک الحال وجعلنا من جمیع جهاتهم سدا فجعلناه یغطیهم فهم لا یبصرون فلا یهتدون.

ففی الآیتین تمثیل لحالهم فی حرمانهم من الاهتداء إلى الإیمان وتحریمه تعالى علیهم ذلک جزاء لکفرهم وغوایتهم وطغیانهم فی ذلک.

وقد تقدم فی قوله تعالى : « إِنَّ اللهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً » البقرة : ـ ٢٦ فی الجزء الأول من الکتاب أن ما وقع فی القرآن من هذه الأوصاف ونظائرها التی وصف بها المؤمنون والکفار یکشف عن حیاة أخرى للإنسان فی باطن هذه الحیاة الدنیویة مستورة عن الحس المادی ستظهر له إذا انکشفت الحقائق بالموت أو البعث ، وعلیه فالکلام فی أمثال هذه الآیات جار فی مجرى الحقیقة دون المجاز کما علیه القوم.

قوله تعالى : « وَسَواءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ » عطف تفسیر وتقریر لما تتضمنه الآیات الثلاث المتقدمة وتلخیص للمراد وتمهید لما یتلوه من قوله : « إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ » الآیة.

واحتمل أن یکون عطفا على قوله : « لا یُبْصِرُونَ » والمعنى فهم لا یبصرون ویستوی علیهم إنذارک وعدم إنذارک لا یؤمنون والوجه الأول أقرب إلى الفهم.

المیزان فی تفسیر القرآن، جلد 17، ص 64- 66

https://lib.eshia.ir/12016/17/64

 

قوله تعالى : « إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً » الکأس إناء الشراب إذا کان فیه شراب ، والمزاج ما یمزج به کالحزام لما یحزم به ، والکافور معروف یضرب به المثل فی البرودة وطیب الرائحة ، وقیل : هو اسم عین فی الجنة.

والأبرار جمع بر بفتح الباء صفة مشبهة من البر وهو الإحسان ویتحصل معناه فی أن یحسن الإنسان فی عمله من غیر أن یرید به نفعا یرجع إلیه من جزاء أو شکور فهو یرید الخیر لأنه خیر لا لأن فیه نفعا یرجع إلى نفسه وإن کرهت نفسه ذلک فیصبر على مر مخالفة نفسه فیما یریده ویعمل العمل لأنه خیر فی نفسه کالوفاء بالنذر أو لأن فیه خیرا لغیره کإطعام الطعام للمستحقین من عباد الله.

وإذ لا خیر فی عمل ولا صلاح إلا بالإیمان بالله ورسوله والیوم الآخر کما قال تعالى : « أُولئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللهُ أَعْمالَهُمْ » الأحزاب : ١٩ إلى غیر ذلک من الآیات.

فالأبرار مؤمنون بالله ورسوله والیوم الآخر ، وإذ کان إیمانهم إیمان رشد وبصیرة فهم یرون أنفسهم عبیدا مملوکین لربهم ، له خلقهم وأمرهم ، لا یملکون لأنفسهم نفعا ولا ضرا

علیهم أن لا یریدوا إلا ما أراده ربهم ولا یفعلوا إلا ما یرتضیه فقدموا إرادته على إرادة أنفسهم وعملوا له فصبروا على مخالفة أنفسهم فیما تهواه وتحبه وکلفة الطاعة ، وعملوا ما عملوه لوجه الله ، فأخلصوا العبودیة فی مرحلة العمل لله سبحانه.

وهذه الصفات هی التی عرف سبحانه الأبرار بها کما یستفاد من قوله : « یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللهِ » وقوله : « إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ » وقوله : « وَجَزاهُمْ بِما صَبَرُوا » وهی المستفادة من قوله فی صفتهم : « لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللهِ » الخ : البقرة : ١٧٧ وقد مر بعض الکلام فی معنى البر فی تفسیر الآیة وسیأتی بعضه فی قوله : « کَلَّا إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ » المطففین : ١٨.

والآیة أعنی قوله : « إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ » إلخ بما یتبادر من معناها من حیث مقابلتها لقوله : « إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ » إلخ المبین لحال الکافرین فی الآخرة ، تبین حال الأبرار فی الآخرة فی الجنة ، وأنهم یشربون من شراب ممزوج بالکافور باردا طیب الرائحة.

قوله تعالى. « عَیْناً یَشْرَبُ بِها عِبادُ اللهِ یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً » « عَیْناً » منصوب بنزع الخافض والتقدیر من عین أو بالاختصاص والتقدیر أخص عینا ، والشرب ـ على ما قیل ـ یتعدى بنفسه وبالباء فشرب بها وشربها واحد ، والتعبیر عنهم بعباد الله للإشارة إلى تحلیهم بحلیة العبودیة وقیامهم بلوازمها على ما یفیده سیاق المدح.

وتفجیر العین شق الأرض لإجرائها ، وینبغی أن یحمل تفجیرهم العین على إرادتهم جریانها لأن نعم الجنة لا تحتاج فی تحققها والتنعم بها إلى أزید من مشیة أهلها قال تعالى : « لَهُمْ ما یَشاؤُنَ فِیها » ق : ٣٥.

والآیتان ـ کما تقدمت الإشارة إلیه ـ تصفان تنعم الأبرار بشراب الجنة فی الآخرة ، وبذلک فسرت الآیتان.

ولا یبعد أن تکون الآیتان مسوقتین على مسلک تجسم الأعمال تصفان حقیقة عملهم الصالح من الإیفاء بالنذر وإطعام الطعام لوجه الله ، وأن أعمالهم المذکورة بحسب باطنها شرب من کأس مزاجها کافور من عین لا یزالون یفجرونها بأعمالهم الصالحة وستظهر لهم بحقیقتها فی جنة الخلد وإن کانت فی الدنیا فی صورة الأعمال فتکون الآیتان فی مجرى أمثال قوله تعالى : « إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً فَهِیَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ » یس : ٨.

ویؤید ذلک ظاهر قوله « یَشْرَبُونَ » و « یَشْرَبُ بِها » ولم یقل : سیشربون وسیشرب بها ، ووقوع قوله : یشربون ویوفون ویخافون ویطعمون متعاقبة فی سیاق واحد ، وذکر التفجیر فی قوله : « یُفَجِّرُونَها تَفْجِیراً » الظاهر فی استخراج العین وإجرائها بالتوسل بالأسباب.

ولهم فی مفردات الآیتین وإعرابها أقاویل کثیرة مختلفة مذکورة فی المطولات فلیراجعها من أراد الوقوف علیها.

المیزان، جلد 20، ص 124- 126

https://lib.eshia.ir/12016/20/124

 

داستان مصور

مجموعه نقش روایت | رمز معادله فتح

[نسخه شبکه اجتماعی]

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت سالگرد فتح خرمشهر، روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از ابعاد مسئله آزادسازی خرمشهر و مرور دوران محنت، چاره‌جویی‌، تغییر معادله و زمانه‌ی فتح در جریان آزادی خرمشهر را در قالب داستان مصور «رمز معادله فتح» منتشر میکند.
 نقش روایت عنوان داستان‌های مصور روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از وقایع و حوادث گوناگون است که به مرور در KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=52916

 

13 و من کتاب له علیه السلام إلى أمیرین من أمراء جیشه‌

از نامه‌هاى امام علیه السلام است‌

که به دو نفر از سران سپاهش نگاشته. [1]

نامه در یک نگاه‌

این نامه در واقع بیانگر دو چیز است؛ نخست دستورى است به آن دو فرمانده لشکر که از مالک اشتر پیروى کنند و زیر نظر او قرار گیرند و دیگر اینکه اوصافى از مالک اشتر را بیان کرده که شایستگى او را براى هر فرماندهى نشان مى‌دهد.


[1]. سند نامه:

این نامه در تاریخ طبرى (ج 3، ص 564) و در کتاب صفین نصر بن مزاحم ص 153 آمده است.

مصادر نهج‌البلاغه نیز به این دو که قبل از مرحوم سید رضى مى‌زیستند نیز اشاره کرده است و در تاریخ طبرى چنین آمده که امام علیه السلام این نامه را براى زیاد بن نضر و شریح بن هانى که دو فرمانده مقدمه سپاه امیر مؤمنان على علیه السلام به سوى صفین بودند، نگاشته است. هنگامى که آنها به نیروهاى معاویه نزدیک شدند با یکى از فرماندهان لشکر او که نامش ابو الاعور سلمى بود برخورد کردند و او را به اطاعت از امیر مؤمنان علیه السلام دعوت نمودند ولى او نپذیرفت جریان را بوسیله نامه‌اى به امام علیه السلام گزارش کردند امام علیه السلام مالک اشتر را به عنوان فرمانده همراه با این نامه نزد آنان فرستاد.

 

وَ قَدْ أَمَّرْتُ عَلَیْکُمَا وَ عَلَى‌ مَنْ فِی حَیِّزِکُمَا مَالِکَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ، فَاسْمَعَا لَهُ وَ أَطِیعَا، وَ اجْعَلَاهُ دِرْعاً وَ مِجَنّاً، فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا یُخَافُ وَهْنُهُ وَ لَا سَقْطَتُهُ وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَیْهِ أَحْزَمُ، وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى‌ مَا الْبُطْ ءُ عَنْهُ أَمْثَلُ.

ترجمه‌

من مالک بن حارث اشتر را بر شما و بر آنان که تحت فرمان شما هستند، امیر ساختم؛ گوش به فرمانش دهید و از او اطاعت کنید. او را زره و سپر محکم خویش سازید، زیرا او کسى است که سستى در او راه ندارد و لغزش پیدا نمى‌کند، در جایى که سرعت لازم است کندى نخواهد کرد و در آنجا که کندى و آرامش لازم است سرعت و شتاب به خرج نمى‌دهد.

شرح و تفسیر مالک فرماندهى لایق‌

امام علیه السلام در این نامه که به زیاد بن نضر و شریح بن هانى نوشته است نخست به مأموریت مهم مالک اشتر اشاره کرده و مى‌فرماید: «من مالک بن حارث اشتر را بر شما و بر آنان که تحت فرمان شما هستند، امیر ساختم گوش به فرمانش دهید و از او اطاعت کنید»؛ (وَ قَدْ أَمَّرْتُ عَلَیْکُمَا وَ عَلَى‌ مَنْ فِی حَیِّزِکُمَا [1] مَالِکَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ، فَاسْمَعَا لَهُ وَ أَطِیعَا).

سپس مى‌افزاید: «او را زره و سپر محکم خویش سازید، زیرا او کسى است که‌


[1]. «حیّز» به معناى مکان، حوزه و ناحیه است و از ریشه «حیازة» به معناى تملک کردن و در اختیار گرفتن است.

 

بیم سستى در او راه ندارد و لغزش پیدا نمى‌کند. در جایى که سرعت لازم است کندى نخواهد کرد و در آنجا که کندى و آرامش لازم است سرعت و شتاب به خرج نمى‌دهد»؛ (وَ اجْعَلَاهُ دِرْعاً وَ مِجَنّاً [1]، فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَایُخَافُ وَهْنُهُ وَ لَا سَقْطَتُهُ‌ [2] وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَیْهِ أَحْزَمُ‌ [3]، وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى‌ مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ). [4]

از تعبیر امام علیه السلام استفاده مى‌شود که فرمانده لشکر باید کاملًا از نفرات خود حفاظت کند همچون زره و سپر براى افراد، آن گونه برنامه‌ریزى کند که ضایعات به حدّاقل برسد و کشته و مجروح کمتر باشد.

نکته دیگرى که امام علیه السلام در این چند جمله بیان فرموده ویژگى‌هاى چهار گانه‌اى است که براى اشتر برشمرده که اگر در فرمانده‌اى جمع شود، آن فرمانده از هر نظر لایق و شایسته است.

1. اینکه سستى به خرج ندهد و در برابر فشارهاى دشمن و سنگینى برنامه‌هاى جنگى مانند کوه استوار باشد.

2. در محاسبات خود کمتر دچار اشتباه شود، موقعیت نیروهاى خودى و دشمن را به طور کامل ارزیابى کند و مطابق آن برنامه‌ریزى نماید.

3. در میدان جنگ مسائلى پیش مى‌آید که دقیقه‌ها و ثانیه‌ها در آن سرنوشت‌ساز است و باید با سرعت هر چه تمام‌تر عمل کرد. فرمانده لایق باید این دقیقه‌ها و ثانیه‌ها را بشناسد و بر طبق آن موضع‌گیرى کند.

4. به هنگام مبارزه لحظاتى پیش مى‌آید که در آن خونسردى و ترک شتاب لازم است؛ مثلًا در جایى که دشمن تدریجاً به دام مى‌افتد، اگر کار عجولانه‌اى شود از دام بیرون خواهد رفت. در این گونه موارد باید خونسرد بود.


[1]. «مجنّ» به معناى سپر است، از ریشه «جنّ» بر وزن «فن» به معناى پوشانیدن گرفته شده است.

[2]. «سقطة» به معناى لغزش و سقوط است.

[3]. «احزم» از ریشه «حزم» بر وزن «نظم» به معناى محکم‌کارى کردن گرفته شده.

[4]. «امثل» به معناى افضل است.

 

به یقین فرماندهى که این چهار وصف در او باشد فرمانده بسیار با ارزشى است و این همان چیزى است که در مالک اشتر به اضافه صفات دیگر جمع بود.

نکته‌ها

1. اشتر مردى شجاع، مدیر و مدبر

درباره مالک اشتر و شرح حال او به خواست خدا در ذیل بحث از نامه 53 عهدنامه معروف مالک اشتر سخن خواهیم گفت. در اینجا تنها اشاره‌اى به بعضى از ویژگى‌هاى او مى‌شود.

ابن ابى الحدید در پایان همین نامه تحت عنوان «نبذ من الاقوال الحکیمة» سخنانى درباره مسائل مربوط به مدیریت و تدبیر امر جامعه بیان کرده و از افراد مختلفى سخنان کوتاهى در این زمینه بیان مى‌کند سپس در پایان آن مى‌گوید:

امیر مؤمنان علیه السلام همه آنچه را این گروه بیان کردند در یک جمله خلاصه کرده و درباره مالک اشتر بیان فرموده، آنجا که مى‌گوید: «لا یخاف ... وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَیْهِ أَحْزَمُ، وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى‌ مَا الْبُطْ ءُ عَنْهُ أَمْثَلُ‌؛ در آنجا که سرعت لازم است کندى نمى‌کند و در آنجا که کندى و خونسردى سزاوارتر است شتاب نمى‌کند».

در ذیل همین نامه مى‌گوید: ارباب حدیث روایتى نقل کرده‌اند که دلالت بر فضیلت مهمى درباره اشتر مى‌کند و گواهى قاطع پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله را نسبت به ایمان او نشان مى‌دهد و آن اینکه هنگامى که ابوذر در ربذه در آستانه مرگ قرار گرفت (و همسرش بسیار بى‌تابى مى‌کرد که بعد از مرگ وى چگونه وسائل غسل و کفن و دفن او را فراهم کند در حالى که در آن بیابان تنهاست) به همسرش گفت: بى‌تابى نکن که از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله شنیدم مى‌فرمود: یکى از شما در بیابانى از دنیا خواهید رفت و گروهى از مؤمنان بر جنازه او حاضر مى‌شوند و یقین دارم‌

 

آن فرد منم، بنابراین مراقب و منتظر باش که مؤمنانى از راه مى‌رسند و امر کفن و دفن مرا بر عهده خواهند گرفت.

آن گاه از ابن عبدالبر در کتاب الاستیعاب نقل مى‌کند، آن گروه که بعد از مرگ ابوذر ناگهان حاضر شدند، جماعتى بودند از جمله «حجر بن عدى» و «مالک اشتر» و این همان حجر بن عدى است که معاویه او را شهید کرد و از بزرگان و شخصیتهاى شیعه بود.

همسر ابوذر مى‌گوید: هنگامى که ابوذر از دنیا رفت ناگهان گروهى از سواران را دیدم که همچون عقاب به سرعت در کنار جنازه او حاضر شدند رو به من کردند گفتند: اى زن چه مشکلى دارى؟ گفتم: مردى از مسلمانان از دنیا رفته او را کفن کنید. سؤال کردند: او کیست؟ گفتم: ابوذر گفتند: همان یار رسول خدا صلى الله علیه و آله؟

گفتم: آرى، گفتند: پدران و مادران ما به فداى او. سپس با سرعت مراسم کفن و دفن او را انجام دادند. [1]

این حدیث هم دلیل روشنى بر عظمت ابوذر است و هم مالک اشتر. شرح بیشتر را درباره این شخصیت والا مقام و بى‌نظیر اسلامى که از وفادارترین دوستان امیر مؤمنان علیه السلام بود، امام علیه السلام در چهار موضع دیگر نهج‌البلاغه بیان فرموده است؛ از جمله در نامه 34 و 38 و کلمات قصار شماره 443 و ذیل نامه 53 (فرمان مالک اشتر) که شرح آن را به خواست خدا خواهیم آورد.

2. شریح بن هانى حارثى و زیاد بن نضر

همان گونه که در بالا گفتیم امام علیه السلام این نامه کوتاه و پرمعنا را براى دو نفر از فرماندهان لشکرى که به سوى میدان صفین فرستاده بود مرقوم داشت.

در مورد نفر اوّل یعنى شریح بن هانى، ابن عبد البر در استیعاب مى‌گوید: او


[1]. شرح نهج‌البلاغه ابن ابى الحدید، ج 15، ص 100 (با تلخیص).

 

از کسانى بود که جاهلیّت و اسلام را درک کرد و از صحابه پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله محسوب مى‌شود و از بزرگان اصحاب على علیه السلام و یاران نزدیک او بود که در تمام میدانهاى نبرد با آن حضرت همراهى مى‌کرد. [1]

ذهبى در تاریخ خود آورده است که او در سال 78 در عصر حجاج شهید شد در حالى که یکصد و بیست سال از عمر او گذشته بود و از قاسم بن مخیمرة نقل مى‌کند که مى‌گوید، من در طائفه بنى حارث مردى برتر از شریح بن هانى ندیدم. [2]

اما در مورد زیاد بن نضر که دومین فرمانده این سپاه بود مرحوم محقق نمازى شاهرودى در مستدرک علم رجال الحدیث مى‌نویسد: او از ارکان اصحاب امیر مؤمنان على علیه السلام بود و حضرت او را امیر طائفه مذحج و اشعریین قرار داده بود و امام علیه السلام او را با شریح بن هانى همراه دوازده هزار نفر به عنوان مقدمه لشکر به سوى صفین فرستاد و از تاریخ طبرى نقل مى‌کند که امام علیه السلام به مالک اشتر دستور داد زیاد بن نضر را فرمانده میمنه لشکر و شریح بن هانى را فرمانده میسره لشکرش قرار بدهد و از جمله مأموریتهاى او این بود که على علیه السلام او را همراه عبداللَّه بن عباس براى گفتگوى با خوارج فرستاد و در پایان مى‌افزاید: از مجموع این امور استفاده مى‌شود که او مردى عالم و با کمال و صاحب ایمان و عدالت بود. [3]


[1]. استیعاب، ج 2، ص 72.

[2]. تاریخ اسلام ذهبى، ج 5، ص 423.

[3]. مستدرکات علم رجال الحدیث، ج 3، ص 455.

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، جلد 9، ص 171-177

https://lib.eshia.ir/27571/9/171

 

بنده ی حقیر داشتم یادداشت روز روزنامه کیهان را کمی می خواندم، دیدم از دو قطبیها و دوگانها نیز بحثهایی هست که نهایتاً بسبب فشارهای اقتصادی و تحریمها و ...، همانطوری که عنوان مقاله هم می فرماید: فتنه و آشوب ایستگاه پایانی مذاکره از نگاه آمریکا! آخر خط هم می شود فتنه و آشوب!!! اینجا یک دیدگاه دیگری هم یحتمل یافت شود که نوید دهد که حالا شما با یک موتورهای هوش مصنوعی و امثالهم هم طرفید مثل گوگل و چت جی پی تی و ...، کانه دانای کل هم هستند و از هر چه بپرسید، برایتان جواب هم دارند، و علاوه بر همه ی اینها هم اینها که عاشق چشم و ابروی ما هم که نیستند که این همه کار را هم برایمان انجام دهند، و لذا باز همانا که ایستگاه پایانی مسائل و پرسشها و پاسخها همان همان فتنه و آشوب را آمریکا می خواهد و ...!

و لذا، آن دیدگاه و روایات دیگری هم در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی داریم و یافت می شوند که به شاگرد که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل می کند و بلکه در وسط ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی هم واقع شده است، حتی امید و شادابی هم می دهد و الی ما شاء الله هم بسمت تعالی میل می کند. و الا شاگرد نمی خواهد هم که خود را صاف توی بغل دشمن هم بیاندازد. نکته این است که دیدگاه حکمت الهی صادره از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی اینچنین است که یک دوگانی را داریم کانه با این دوگان الکتریکی- مغناطیسی حاصله از حکمت الهی یک مرتبه و دفعتاً هم کل عالم به حرکت درمی آید و ...! چطور است که اعصاب انسان در بدن با فرستادن پالسهای الکتریکی از مرکز اعصاب و مغز به کل بدن انسان، یک حرکت الکتریکی- مغناطیسی را ایجاد می کنند یا حتی چنین حرکتهایی را آیا چطور هم سد و مصدود می کنند؟! و لذا مسئله ی قلبی اینجا است که چطور حرکتهای قلبی انسان می تواند مسائل آفاقی و انفسی را در کل عالم و کیهانشناسی و نجوم و اختر فیزیک و حتی روانشناسی و جامعه شناسی و ... درک کند؟ و بنابراین، مسائل توحیدی را شهید مطهری هم در سالهای 45 و 46 نیز مطرح کردند و مختص آن زمان هم نبوده اند و قبل و بعد از آن هم حتی قبل و بعد از انقلاب هم مطرح اند و تا روز قیامت که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ظهور فرمایند امتداد دارند؛ و ما یک مقطعی از این مسائل توحیدی را در کتاب توحید شهید مطهری می توانیم درک کنیم، و حالا آیا چقدر هم به سمت تکامل و حتی شناخت همه ی ژنهای انسانی بتوانیم پیش برویم تا جایی که ژنهای انواع بیماریهای ژنتیک را هم بتواند انسان رفته رفته و بمرور زمان بیاموزد و درمان هم کند. مثلاً ژن دو قطبیهای افسردگی- سرخوشی هم کدام اند؟

سر منشاء این مسئله این است که یحتمل بعضی اشکال کنند که بهتر است اصلا وقایعی مثل کربلای حیسنی را هم فراموش کنیم چرا که افسردگی می آورد. ولی یک دیدگاه دیگری هم هست که آیا با علم به اینکه امام حسین علیه السلام می دانست که در کربلا چه واقعه ای هم رخ خواهد داد، و دیگر آیا چرا هم چنین کرد؟ موضوع اینجا است که چه دلیلی هم دارد که بفرمایند: نشنو از نی چون حکایت می کند، بشنو از دل چون روایت می کند .... مسئله ی ژنتیک اینجا است که بتوان کاری کرد که ژنهای بیمار را اصلاح هم کرد تا جایی که تا روز قیامت هم دیگر کسی جرات نکند امام خود را ارباً اربا کرده و سرها را بر سر نی ها زده و اهل بیت امام را هم اسیر کنند و .... و آنگاه بنابراین ژنهای افسردگی و سرخوشی ها کاذب را هم آیا درمان نمی توان کرد، همین که حتی برای مصبیتهای وارده به امام حسین علیه الصلاة و السلام و اهل بیت او علیهم السلام هم گریه کنیم!

مشنو از نی چون حکایت می کند              بشنو از دل چون روایت می کند

مشنو از نی، نی نوای بینواست                بشنو از دل، دل حریم کبریاست

نی چو سوزد تلّ خاکستر شود                  دل چو سوزد خانـۀ دلـبر شود

نی زِ خود هرگز ندارد شور و حال                دل  بـود مـرآت  نــور لایــزال

نی اگر پروردۀ آب وگِل است                     دست پـروده خـداونـدی، دل است

نی اگر بشکست بی قدر و بهاست           بشکند گر دل، خریدارش خداست

نی به هر دست و به هر لب آشناست        دل مکان و خانۀ خاص خداست

نی تهی دست است و بی قدر و بها          دل  بود  گنجینۀ  عشق  و  صفا

نی تهی مغز و درونش پر هواست              دل تـجلـّی گاه عـرفان و ولاست

نـی تـو را از یاد حق  غافل  کند                 دل تو را بر قُرب حق  نائل  کند

نی چو بینم یادم آید نینوا                         دل شــود نـالان  بـه یـاد کـربـلا

از جفای نی دلم آتش گرفت                     کاش نی از ریشه آتش می گرفت

رفت بر نی رأس پر خـون حسین                بود زینب پای نی در شور و شین

نی زِ حلقوم حسین خون می مکید            پـای نی زیـنب گریـبان می دریـد

دیـد بر نی چـون سر آن  حق پرست         سر به محمل زد جبین خود شکست

رفت نی در شام و در طشت طلا              می خـورد نـی بر لـب  آن مـقـتدا

مـی زنـد نـی بـوسه بر دست یـزید             لـیـک  آزرده  لـب  شـاه  شهــید

نی خورد چون بر لب و دندان او                  دل بسوزد بر لب عطشان او

ذره بس کن ماجرای نی نوا                      سوخت از این غم، دل خیر النساء

دیوان  امام خمینی(رحمه الله علیه)

https://www.hawzahnews.com/news/343846

بنده داشتم یک ویدئویی را هم از حوری کریستینا ترازی می دیدم که راجع به مقاله اش در مورد پستهای چراغها روی منظریه ی نظریه ی ریسمان و ام برای ریسمانهای غیر بی پی اس هم هست، و بار دوم که داشتم می دیدم؛ یک مرتبه قطع شد و دیگر بنده برنگشتم بعد از چندین بار قطع و وصل شدنهایش که بالاخره چرا این همه قطع و وصل یوتیوبی آپاراتی فیلترینگ آنتی فیلترینگ ....

https://inspirehep.net/literature/2645696

https://arxiv.org/abs/2303.13585

لااله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع دجرته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ ‎﴿البقرة: ٦٥﴾‏

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِّن ذَٰلِکَ مَثُوبَةً عِندَ اللَّهِ مَن لَّعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَـٰئِکَ شَرٌّ مَّکَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاءِ السَّبِیلِ ‎﴿المائدة: ٦٠﴾‏

فَلَمَّا عَتَوْا عَن مَّا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ ‎﴿الأعراف: ١٦٦﴾‏

 

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

 

۱۴۰۴/۰۳/۰۱

مثبت ۱۰۰ ثانیه | شد و توانستیم

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اینکه طبق قضاوت مراکز بین‌المللی مالی، رشد اقتصادی ایران از نزدیک به صفر برسد به پنج درصد، این یک افتخار ملّی است، این یک عزّت ملّی است،این نشان‌دهنده‌ی پیشرفت کشور است؛ این اتّفاق افتاد، و امثال اینها مکرّر اتّفاق افتاد. اینکه در مجامع گوناگون اقتصادیِ جهانی انسان بتواند عضویّت خودش را تثبیت بکند و آنجا وارد بشود، یک افتخار بین‌المللی برای ملّت ایران است. اینکه رئیس‌جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل قرآن را سرِ دست بگیرد و بلند بکند، یا عکس شهید سلیمانی را سرِ دست بگیرد، این برای یک ملّت مایه‌ی عزّت است و ملّت را عزیز میکند؛ این هم نوع دوّم خدمات. هر دو نوع خدمت را این شهید عزیز در طول این سالها انجام داد.» ۱۴۰۴/۰۲/۳۰

 هفتاد و نهمین شماره «مثبت۱۰۰ثانیه» گزارشی است از اشاره رهبر انقلاب به رشد اقتصادی بیش از ۵ درصدی ایران در دوره ریاست جمهوری شهید رئیسی طبق قضاوت مراکز بین‌المللی مالی.

 فروردین ۱۴۰۳ آماری از صندوق بین‌المللی پول منتشر شد که تعجب خیلی‌ها را بر انگیخت. حسب آمار این مرکز بین‌‌المللی رشد اقتصادی ایران در سال ۲۰۲۳ به ۵.۴ درصد رسیده است. بخشی از این رشد اقتصادی ناشی از سرمایه‌گذاری‌های کلان در حوزه صنایع نفت و گاز بود که در شرایط تحریم حاصل شده بود. موضوعی که تأثیر مستقیمی روی رشد کلان اقتصادی کشور داشت.

ثبت این رکورد در حالی رقم خورد که سیاست فشار حدأکثری کاخ سفید هم در دوره ترامپ و هم در دوره بایدن در کنار طراحی‌‌های سنگین برای ایجاد آشوب‌ و ناامنی در داخل کشور، شرایط سختی را برای مدیریت اقتصادی فراهم آورده بود.

شرایطی که بسیاری از معاندین را هم به اشتباه تحلیلی هم انداخت که کار ایران تمام است. نکته مهم دیگر آنکه ثبت چنین رکوردی بعد از همه‌گیری کرونا رخ داد که بسیاری از کسب و کارها و فعالیت‌های اقتصادی را تحت تأثیرات منفی خودش قرار داده بود. زمانی که رشد اقتصادی ایران منفی شد و تا عدد منفی سه را هم تجربه کرد. با وجود همه این شرایط اما ایران توانست با عبور از این فشارها در کنار افزایش سرمایه‌گذاری‌های صنعت و نفت و گاز، حتی صادارت نفت خودش را هم  ۴۰ درصد افزایش بدهد و به رشد اقتصادی ۵ درصدی برسد.

برچسب‌ها: رشد اقتصادی؛ شهید حجت‌الاسلام سید ابراهیم رئیسی؛ مثبت ۱۰۰ ثانیه؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60263

دکتر روح‌افزا، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده:

مادری زیباترین قدرت زن است

دکتر فرشته روح‌افزا، پژوهشگر حوزه زن و خانواده، در نشست (وبینار) تخصصی «ارتباط گره‌های شناختی با عدم فرزندآوری» با نگاهی تحلیلی و فرهنگی، بازتعریفی از جایگاه مادری در عصر هجوم رسانه‌ای ارائه داد.

وی در این نشست، اظهار داشت: برای ما برنامه‌ریزی کرده‌اند؛ برای ما مادر بودن را به بن‌بست تبدیل کرده‌اند. آن‌ها از طریق رسانه، آموزش و الگوهای وارداتی، سعی دارند هویتی جدید برای زن مسلمان تعریف کنند؛ هویتی که در ظاهر مترقی است اما در باطن، نقش‌آفرینی زن در خانواده و جامعه را تضعیف می‌کند.

دو تصویر متضاد از زن

روح‌افزا با اشاره به تضاد دو تعریف رایج از زن در فضای رسانه‌ای و فرهنگی گفت: از یک سو، با تصویرسازی زن مدرن، شاغل، مستقل، بدون وابستگی عاطفی و دارای بدن خوش‌فرم روبه‌رو هستیم و از سوی دیگر، زن اصیل اسلامی که مادر، مربی، محور خانواده و عامل تربیت تمدن‌ساز است.

این پژوهشگر حوزه زنان و خانواده تاکید کرد: نه تحصیلات، نه اشتغال، نه آرمان‌خواهی، هیچ‌کدام با مادری در تعارض نیستند؛ اما تقابل‌سازی دروغین بین «زن موفق» و «مادر موفق»، دقیقا همان تله‌ای است که غرب برای زنان ما طراحی کرده است.

رسانه‌ها چگونه ذهن دختران را برنامه‌ریزی می‌کنند؟

وی با انتقاد از تبلیغات رسانه‌ای پیرامون موفقیت‌های ظاهری، به ساختار ذهنی نسل جدید دختران اشاره کرد و گفت: رسانه‌ها برنامه‌ریزی کرده‌اند تا مادری را فدای مدرک تحصیلی، شغل‌پرستیژدار و استانداردهای فریبنده زیبایی کنند. وقتی تعریف زن موفق را محدود به شغل و درآمد می‌کنید، مادری تبدیل به عقبگرد می‌شود، نه تعالی.

روح‌افزا، روند فعلی را حاصل روایت‌های وارداتی دانست و افزود: فرمولی که امروز به دختران ما تلقین می‌شود چنین است: ابتدا دکترا بگیر، سپس شغل خوب پیدا کن، بعد ازدواج کن، و در نهایت اگر فرصتی باقی ماند، بچه‌دار شو. نتیجه آن چیزی نیست جز زنانی ۳۵ تا ۴۰ ساله که نه فرصت مادری دارند، نه همسر مناسب، و نه آرامش درونی.

زن؛ ابزار رشد مادی یا معمار تمدن؟

این پژوهشگر حوزه خانواده و زنان در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به خاطره‌ای از یکی از اساتید غربی که دارای دو فرزند بدون ازدواج رسمی بود، گفت: حتی در جوامع غربی نیز زنان نمی‌توانند از مادری عبور کنند. حال، چگونه است که ما با پتانسیل عاطفی و فطری بالاتر، باید این نقش را قربانی مدرنیته کنیم؟ زن ایرانی باید بداند که او باید بجنگد، اما نه برای تصاحب پست‌های اداری، بلکه برای روشن نگه داشتن چراغ خانه‌ای که می‌تواند دنیایی را نورانی کند.

https://kayhan.ir/fa/news/311325

 

مناظره پوشش بانوان ایرانی پس از انقلاب-فرشته روح افزا و پروانه سلحشوری

Azar 17, 1397

https://www.aparat.com/v/q71n69w

 

این مناظره ای که در دانشگاه شهید بهشتی هم انجام شده است، یک نکات تکان دهنده ای را نشان می دهد که بعضی گویا اصلا حجاب را اجباری دانسته و کلاً آنرا زیر سوال هم می برند. بنده نمی خواستم اینها را اینجا آدرس بدهم، ولی چون بعضی دقیقاً بدرتسی هم مسئله ی تکامل را مطرح می فرمایند که با مسئله ی ولایت و امانت الهی و امین الله بودن هم گره می خورد، یحتمل باز هم اشکال شود که این نوع از مسائل زنان که در این مقاله کیهان و مناظره هم مطرح شده اند حتی خود موانعی هستند برای شناخت بهتر حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیها! به عبارتی، مادری به خودی خود هم تحصیلات عالیه را لازم ندارد و بلکه حتی سواد هم لازم ندارد. ولی خوب، اینکه نگاه به تحصیلات عالیه و ازدواج و فرزند آوری هم چگونه است، اینها خود می توانند سبک زندگی اسلامی را تعیین کنند یا بر عکس دچار مشکل هم در زندگی گردند.

و این سوال نیز که حتی چادر مشکی چطور ممکن است به حجاب به عنوان بهترین نوع آن هم کمک کند یا آیا حتی خود مانعی یا معزلی برای ازدواج هم شود، شما اخبار این مسائل را حتی از درون صدا و سیما هم می شنوید. ممکن است که مثلاً پدری خیلی هم سعی کند که اهل نماز و مسجد خود را نشان دهد، ولی همین هم باعث شود که بچه ها آیا چقدر بخاطر همین تظاهر هم بر عکس یک ضدیت و تضادی را در خود در درون خانواده و ماورای آن هم احساس کنند. از طرفی هم ممکن است خانواده ای خوب هم مذهبی بوده و حتی ملا و آخوند هم باشند و بلکه فرزندانشان هم چادر مشکی سر کنند؛ ولی آیا چقدر هم باز در یافتن همسر برای فرزندان در این خانواده ها موفق هستند و حتی بعد ازدواجهایشان هم موفق اند؟ والله اعلم! یحتمل بعضی اینجا اشکال هم کنند که این تضادهایی که می فرمائید در خانواده ها به انواع مختلف هم آیا چقدر یافت می شوند، طبیعی هم هستند و بالاخره افراد مثل انگشتان دست که همه یک جور هم نیستند و فرقها  اختلافات هم بالاخره بروز می کنند.

بله، بالاخره انواع مسائل روانشناختی را هم داریم که در افراد مختلف با آنها روبرو هستیم و حتی یحتمل همه ی افراد جامعه هم که ممکن است ولایتمدار نباشند. ولی این هم که اصلا اصل مسائل حجاب و انواع مشکلاتی را که حول آن یافت می شوند و بلکه ازدواج جوانان و امثالهم را اگر کلاً حاشا هم کنیم و بلکه ادعا هم شود که اینها اصلا مربوط به ما نیست، آنگاه آیا چطور هم قرار است که افراد جامعه و بلکه خود جامعه ای رو به تکامل و رشد هم برسد. و حتی آیا این سوال هم مطرح نمی شود که در صورت فراموشی و پاک کردن صورت مسائل اینچنینی، آنگاه افرادی در جوامع و بلکه خود جوامع هم رفته رفته رو به قهقراء رفته و بلکه همینطوری هم هست که به بوزینه و خوک هم مسخ می شوند و ...؟ به هر حال، این یک مسئله ی روانشناسی و روانکاوری محض هم نیست که بخواهیم مسائل ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را حل کنیم و بلکه دنبال آن دل و قلبی هم بگردیم که بتواند حتی با کمکهای هوش مصنوعی هم مثلاً پایداری دینامیک کیهانشناسی مورد بحثمان را حل کنیم. مثلاً شما در فیزیک به ریاضی هم احتیاج دارید و بعد در مهدسی هم آنگاه کارهای فیزیک همراه با ریاضی به کمکتان می آیند و .... و اما مسئله این است که اتفاقاً کاری هم ندارد که بنده بروم منبر و از دیدگاه الهی و خدا و پیغمبری و ائمه ی اطهار هم بزنم همه ی کاسه کوزه های طرف را خورد و خاک شیر کنم و بنشانمشان سر جایشان! اتفاقاً خوب هم هست چرا که آن غرور و تکبر طرف هم باعث نمی شود که بیافتد توی وادی تکبر و استکبار و بلکه خر هم برش دارد. اصلا مناظره ها هم برای همین چیزها است دیگر. سالها دل طلب جام جم از ما می کرد، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد. ولی خوب حالا این مقالات را در نظریه ی گالوا و هندسه ناجابجایی هم یک نگاهی بیاندازید:

  1. arXiv:2505.10193  [pdfpsother

     

    math.QA math-ph math.RA

    Gauge transformations on quantum principal bundles

    Authors: Antonio Del DonnoEmanuele LatiniThomas Weber

    Abstract: We understand quantum principal bundle as faithfully flat Hopf--Galois extensions, with a structure Hopf algebra coacting on a total space algebra and with base algebra given by the coinvariant elements. To endow such bundles with a compatible differential structure, one requires the coaction to extend as a morphism of differential graded algebras. This leads to an exact noncommutative Atiyah sequence, a graded Hopf--Galois extension of differential forms and a canonical braiding on total space forms such that the latter are graded-braided commutative. We recall this approach to noncommutative differential geometry and further discuss the extension of quantum gauge transformations, in the sense of Brzeziński, to differential forms. In this way we obtain an action of quantum gauge transformations on connections of the quantum principal bundle and their curvature. Explicit examples, such as the noncommutative 2-torus, the quantum Hopf fibration and smash product algebras are discussed. △ Less

    Submitted 15 May, 2025; originally announced May 2025.

    Comments: 28 pages. Submitted to PoS, as a contribution to the Proceedings of Corfu Summer Institute 2024 "Workshop on Noncommutative and Generalized Geometry in String theory, Gauge theory and Related Physical Models", 17-24 September 2024

    MSC Class: Primary 16S40; Secondary 16T05; 81R60

  2. arXiv:2406.16882  [pdfpsother

     

    math.QA

    Differential calculi on quantum principal bundles in the Durdevic approach

    Authors: Antonio Del Donno

    Abstract: In this thesis we study the Durdevic theory of differential calculi on quantum principal bundles within the domain of noncommutative geometry. Throughout the exposition, an algebraic approach based on Hopf algebras is employed. We begin by briefly recalling the foundational concepts of Hopf algebras and comodule algebras. Hopf-Galois extensions are introduced, along with an important correspondence result which relates crossed product algebras and cleft extensions. Differential calculus over algebras is reviewed, with a particular focus on the covariant case. The Durdevic theory is presented in a modern language. We compare this theory to existing literature on the topic. We extend the Durdevic theory and provide explicit realisations of quantum principal bundles and complete differential calculi on the noncommutative algebraic 2-torus, the quantum Hopf fibration and on crossed product algebras, resulting in an original contribution within this thesis. △ Less

    Submitted 16 April, 2024; originally announced June 2024.

    Comments: 92 pages

  3. arXiv:1910.10407  [pdfother

     

    math.QA math-ph math.DG quant-ph

    Noncommutative Geometry, the spectral standpoint

    Authors: Alain Connes

    Abstract: We report on the following highlights from among the many discoveries made in Noncommutative Geometry since year 2000: 1) The interplay of the geometry with the modular theory for noncommutative tori, 2) Advances on the Baum-Connes conjecture, on coarse geometry and on higher index theory, 3) The geometrization of the pseudo-differential calculi using smooth groupoids, 4) The development of Hopf cyclic cohomology, 5) The increasing role of topological cyclic homology in number theory, and of the lambda operations in archimedean cohomology, 6) The understanding of the renormalization group as a motivic Galois group, 7) The development of quantum field theory on noncommutative spaces, 8) The discovery of a simple equation whose irreducible representations correspond to 4-dimensional spin geometries with quantized volume and give an explanation of the Lagrangian of the standard model coupled to gravity, 9) The discovery that very natural toposes such as the scaling site provide the missing algebro-geometric structure on the noncommutative adele class space underlying the spectral realization of zeros of L-functions. △ Less

    Submitted 23 October, 2019; originally announced October 2019.

    Comments: 56 pages, 4 Figures

    MSC Class: 11M55; 46L51; 46L52; 46L53; 46L55; 46L85; 46L87; 58B34; 58J42; 81R60

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ‎﴿الأحزاب: ٧٢﴾‏

زیارت دوم زیارت معروفه
به امین الله است که در نهایت اعتبار است

و در تمام کتب مزاریه و مصابیح نقل شده است و علامۀ مجلسى رحمة الله علیه فرموده که آن بهترین زیارات است از جهت متن و سند و باید که در جمیع روضات مقدسه بر این مواظبت نمایند و کیفیت آن چنان است که به سندهاى معتبر روایت شده از جابر از امام محمد باقر علیه السلام که: امام زین العابدین علیه السلام به زیارت امیر المؤمنین علیه السلام آمد و نزد قبر آن حضرت ایستاد و گریست و گفت

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ اگر این زیارت براى غیر حضرت امیر المؤمنین خوانده شود

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ در آن گفته نمى‌شود

أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اَللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اِتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاکَ اَللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ اَلْحُجَّةَ مَعَ مَا لَکَ مِنَ اَلْحُجَجِ اَلْبَالِغَةِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ اَللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ رَاضِیَةً بِقَضَائِکَ مُولَعَةً بِذِکْرِکَ وَ دُعَائِکَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیَائِکَ مَحْبُوبَةً فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِکَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلاَئِکَ شَاکِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِکَ ذَاکِرَةً لِسَوَابِغِ آلاَئِکَ مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِکَ مُتَزَوِّدَةً اَلتَّقْوَى لِیَوْمِ جَزَائِکَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیَائِکَ مُفَارِقَةً لِأَخْلاَقِ أَعْدَائِکَ مَشْغُولَةً عَنِ اَلدُّنْیَا بِحَمْدِکَ وَ ثَنَائِکَ پس پهلوى روى مبارک خود را بر قبر گذاشت و گفت

اَللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ اَلْمُخْبِتِینَ إِلَیْکَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ اَلرَّاغِبِینَ إِلَیْکَ شَارِعَةٌ وَ أَعْلاَمَ اَلْقَاصِدِینَ إِلَیْکَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ اَلْعَارِفِینَ مِنْکَ فَازِعَةٌ وَ أَصْوَاتَ اَلدَّاعِینَ إِلَیْکَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ اَلْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاکَ مُسْتَجَابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَیْکَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَکَى مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَةٌ وَ اَلْإِغَاثَةَ لِمَنِ اِسْتَغَاثَ بِکَ مَوْجُودَةٌ [مَبْذُولَةٌ] وَ اَلْإِعَانَةَ لِمَنِ اِسْتَعَانَ بِکَ مَبْذُولَةٌ [مَوْجُودَةٌ] وَ عِدَاتِکَ لِعِبَادِکَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اِسْتَقَالَکَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ اَلْعَامِلِینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَکَ إِلَى اَلْخَلاَئِقِ مِنْ لَدُنْکَ نَازِلَةٌ

وَ عَوَائِدَ اَلْمَزِیدِ إِلَیْهِمْ وَاصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ اَلْمُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَةٌ وَ حَوَائِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِیَّةٌ وَ جَوَائِزَ اَلسَّائِلِینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوَائِدَ اَلْمَزِیدِ مُتَوَاتِرَةٌ وَ مَوَائِدَ اَلْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ اَلظِّمَاءِ [لَدَیْکَ] مُتْرَعَةٌ اَللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اِقْبَلْ ثَنَائِی وَ اِجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ إِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمَائِی وَ مُنْتَهَى مُنَایَ وَ غَایَةُ رَجَائِی فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ و در کامل الزیارة بعد از این زیارت این فقرات نیز مسطور است

أَنْتَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ اِغْفِرْ لِأَوْلِیَائِنَا وَ کُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ اِشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَ أَظْهِرْ کَلِمَةَ اَلْحَقِّ وَ اِجْعَلْهَا اَلْعُلْیَا وَ أَدْحِضْ کَلِمَةَ اَلْبَاطِلِ وَ اِجْعَلْهَا اَلسُّفْلَى إِنَّکَ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ پس حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود که هر که از شیعیان ما این زیارت و دعا را نزد قبر امیر المؤمنین علیه السلام یا نزد قبر یکى از ائمه علیهم السلام بخواند البته حق تعالى این زیارت و دعاى او را در نامه‌اى از نور بالا برد و مهر حضرت محمد صلى الله علیه و آله را بر آن بزند و چنین محفوظ باشد تا تسلیم نمایند به قائم آل محمد علیهم السلام پس استقبال نماید صاحبش را به بشارت و تحیت و کرامت إن شاء الله تعالى مؤلف گوید که این زیارت شریفه هم از زیارات مطلقه محسوب مى‌شود و هم از زیارات مخصوصۀ روز غدیر و هم از زیارات جامعه که در جمیع روضات مقدسۀ ائمه علیهم السلام خوانده میشود :

 

۱۴۰۴/۰۳/۰۱

مستند | ایمان؛ جهاد؛ شهادت

به مناسبت ایام نخستین سالگرد شهادت شهید جمهور، رسانه KHAMENEI.IR روایتی از سیره مدیریتی شهید سیدابراهیم رئیسی در مستند «ایمان؛ جهاد؛ شهادت» منتشر میکند.

 زمان پخش:
 پنجشنبه ۱ خرداد ساعت ۲۱:۳۰ از رسانه KHAMENEI.IR و شبکه سوم سیما

 جمعه ۲ خرداد
بعد از خبر ۱۳ شبکه خبر
ساعت ۱۹ شبکه مستند
ساعت ۲۰ شبکه افق

مستند | ایمان؛ جهاد؛ شهادت

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60264

قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ ‎﴿الأنبیاء: ٦٩﴾‏

إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی اَلنَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ

...

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

رَبَّنٰا آمَنّٰا بِمٰا أَنْزَلْتَ وَ اِتَّبَعْنَا اَلرَّسُولَ فَاکْتُبْنٰا مَعَ اَلشّٰاهِدِینَ رَبَّنٰا لاٰ تُزِغْ قُلُوبَنٰا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنٰا وَ هَبْ لَنٰا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ اَلْوَهّٰابُ سُبْحٰانَ رَبِّنٰا إِنْ کٰانَ وَعْدُ رَبِّنٰا لَمَفْعُولاً یَا وَلِیَّ اَللَّهِ إِنَّ بَیْنِی وَ بَیْنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لاَ یَأْتِی عَلَیْهَا إِلاَّ رِضَاکُمْ فَبِحَقِّ مَنِ اِئْتَمَنَکُمْ عَلَى سِرِّهِ وَ اِسْتَرْعَاکُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَکُمْ بِطَاعَتِهِ لَمَّا اِسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِی وَ کُنْتُمْ شُفَعَائِی فَإِنِّی لَکُمْ مُطِیعٌ مَنْ أَطَاعَکُمْ فَقَدْ أَطَاعَ اَللَّهَ وَ مَنْ عَصَاکُمْ فَقَدْ عَصَى اَللَّهَ وَ مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اَللَّهَ وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اَللَّهَ اَللَّهُمَّ إِنِّی لَوْ وَجَدْتُ شُفَعَاءَ أَقْرَبَ إِلَیْکَ مِنْ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ اَلْأَخْیَارِ اَلْأَئِمَّةِ اَلْأَبْرَارِ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعَائِی فَبِحَقِّهِمُ اَلَّذِی أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَیْکَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی جُمْلَةِ اَلْعَارِفِینَ بِهِمْ وَ بِحَقِّهِمْ وَ فِی زُمْرَةِ اَلْمَرْحُومِینَ بِشَفَاعَتِهِمْ إِنَّکَ أَرْحَمُ اَلرّٰاحِمِینَ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ [تَسْلِیماً] کَثِیراً وَ حَسْبُنَا اَللّٰهُ وَ نِعْمَ اَلْوَکِیلُ

59- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً.

الروضة الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 5، ص 569

https://lib.eshia.ir/11005/5/569

معجزه‌ی محبت کلامی

https://www.aparat.com/v/erqiw28

 

بنده ی حقیر داشتم این سخنرانی اوا پورتلنس را می دیدم:

Cognetive science and AI:

Neural Network Models for Studying People

Mila, March 2024

https://drive.google.com/file/d/1zunglbGC291TZ-1ff1X_BSEjU7vnQkXv/view

https://evaportelance.github.io/research.html

یک حجاب غلیظی هست بین مسئله ی پستونکی و فرزند آوری و بلکه ازدواج جوانان که بنده ی حقیر یحتمل بهتر است ارجاعش دهم به توحید شهید مطهری که اصلا آن نظم جهانی حاکم بر عالم هم کدام است که از لحاظات توحیدی هم می تواند یک انتظامی را در عالم ایجاد کند؟! ولی یک نکته ای که در قوانین مدنی کشورهای مختلف و از جمله هم کشورهای اسلامی دیده می شود، التزام در سن ازدواج دخترها و زنان است که آیا سن ازدواج در کشور ما مثلاً در دخترها 16 است و بین 13 و 16 هم با اجازه ی والدین آیا چقدر امکان پذیر است؟! و این در صورتی است که امام خمینی قدس سره الشریف در تحریر الوسیله هم فرموده اند که مثلاً بعضی احکام ازدواج نوزادی با شوهرش هم از چه قرارند؟ و این مورد اشکال بعضی روشنفکران هم می شود که مگر این حرفها هم اصلا جایز است و ...؟

نکته اینجا این است که شهید مطهری در کتاب توحید از قول همسرشان هم می فرمایند که چطور خوابهای آنچنانی هم می دیده اند که راست و درست هم درمی آمده است. عرض بنده ی حقیر این است که امروزه روز آنقدر دامنه ی فیلمهای خانگی و اینترنتی و سینمایی و ...، هم زیاد شده است که دیگر فرصتی هم یحتمل برای افراد باقی نمی گذارد که حتی برای خودشان خواب هم ببینند و بلکه حتی خوابهای مردم را هم برایشان دیکته می کنند و تحویلشان هم می دهند و آنگاه آیا چقدر هم درست در بیایند؟ والله اعلم!!! یعنی چه؟ یعنی فرض بفرمائید که یک سریالی ترکی هم هست که راجع به سلطان سلیمان عثمانی و خرم سلطان است. و یحتمل شما هم آنرا دیده باشید. بنده از حاجیه خانم ما شنیده ام که بعضیها نگو خیلی هم علاقه مندند که این سریالها را بنشینند و ببینند و خیلی هم جدی هستند در کارشان! و لذا بنده هم بیشتر کنجکاو شدم که راجع به امپراتوری عثمانی کمی بیشتر هم یاد بگیرم و آنگاه متوجه شدم که در میان شاهزاده خانمهای عثمانی قرون گذشته یحتمل کم هم نبوده اند که در سنین مثلاً 2 سالگی یا 4 سالگی و ... هم ازداواج کرده اند. و حالا این یحتمل مختص شاهزادگان عثمانی هم نبوده است و بلکه یحتمل شاهزادگان ایرانی و حتی کشورهای دیگر هم آیا چقدر در سنین پائین ازدواج می کرده اند، این را بنده خیلی هم نمی دانم! یحتمل اگر مثلاً شاهزاده خانمی در کشوری مثل انگلیس قرار است ملکه ی آن کشور هم شود، اینکه همسر او هم از همان اوایل معلوم گردد که کیست؛ این می تواند دلایل سیاسی مهمی را هم در بر داشته باشد. البته همین مسئله ی تبعات سیاسی، فقط منحصر به شاهزاده خانمهایی که قرار است ملکه ی مادر هم شوند نیز دقیقاً نداشته باشد و بلکه مسئله خیلی فراتر از این حرفها است.

مثلاً اینکه آیا هوش مصنوعی هم حتی دیکته می کند که حجاب اسلامی و بلکه چادر مشکی هم از نوع بهترین حجابها است در کشورهای اسلامی و حتی دیگر کشورها یا خیر؛ اینها هم خود در اینکه آیا آموزه های اسلامی و بلکه آموزه های فاطمی حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیه چقدر موفق است یا حتی آموزه های مودانا به معنای حضرت مریم علی نبینا علیه السلام است که حکمفرما است یا بلکه بدآموزیهای حتی مستهجن غربی است که از طرق رسانه ها همگانی هم می شوند و ...؟ نکته اینجا است که آیا فرهنگ فاطمی حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیه را چطور هم قرار است که مسئولین ترویج هم کنند، وقتی رسانه ها زهر خودشان را هم به همگان ریخته اند و تکمیل کرده اند؟ اینجا است که حرف آن آخوند جوان در گوش انسان هم دوباره طنین هم می اندازد که از قول استادشان هم می فرمودند که آن وقتی که می بایست کاری می کردی، نکردی؛ و حالا دیگر می خواهی چه کنی؟! یعنی انگار که ما دست و پا شکسته هم خواسته ایم از فرهنگ غربی آیا چقدر هم تقلید کنیم، و آنگاه فرهنگ خودمان را هم یادمان رفته است آنچنان که کلاغه هم می آید راه رفتن کبکه را تقلید کند و راه رفتن خودش را هم یادش می رود. ولی به هر حال، اینجا یک راه و روشهای اساسی ای هم وجود دارند که فرقی نمی کنند که بقول معروف سالک الی الله بخواهد بسمت خدا هم میل کند، مسئله منحصر به شرق و غرب هم نیست و هر کسی مجبور است از این راه و روشها هم پیروی کرده و مراعات کند تا تقوا و بلکه ورع الهی را هم کسب کند و .... و برو و برگرد هم ندارد! مثلاً حالا به همسرت بگو که دوستش هم داری، حتی اگر مدام، یعنی از شب تا صبح و بلکه حتی از صبح تا شب هم می نشیند خرم سلطان هی تماشا می کند و .... یک وقت دیدی این خوابها تاویل خوبی هم داشتند و .... البته اینها را هم خیلی نپسندید، جیران و ناصر الدین شاه را هم داریم و بلکه بشرطی که افراط و تفریط هم نکنید خوب، بنشینید با هم سریالهای خانگی  و سینمایی دیگری هم ببینید و ...! و حالا اگر با ماشین ژیان هم رفتید پارکینگ مرکز تجاری پارک کردید و ماشین شاسی بلندی هم کنار شما پارک کرد که دیگر نتوانستید سوار ماشینتان شوید، از طرف دیگر هم سوارش شوید و عصبی هم نشده و بلکه ناراحتی و داد و بیداد هم نکنید و بلکه خونسردی خود را هم حتی المقدور حفظ کنید و زودی هم نفرمائید که باز کانه قوم موسی افتاده اند به گوساله پرستی و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

 وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ‎﴿النجم: ٦٠﴾‏

 

مسألة ـ أجاز الکوفیون وبعض البصریین وکثیر من المتأخرین نیابة أل عن الضمیر المضاف إلیه ، وخرّجوا على ذلک (فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوى) و «مررت برجل حسن الوجه» و «ضرب زید الظّهر والبطن» إذا رفع الوجه والظهر والبطن ، والمانعون یقدرون هى المأوى له ، والوجه منه ، والظهر والبطن منه [فى الأمثلة] وقید ابن مالک الجواز بغیر الصلة. وقال الزمخشرى فى (وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها) : إن الأصل أسماء المسمیات ، وقال أبو شامة فى قوله :

٧٤ ـ *بدأت ببسم الله فى النّظم أولا*

إن الأصل فى نظمى ؛ فجوزا نیابتها عن الظاهر وعن ضمیر الحاضر ، والمعروف من کلامهم إنما هو التمثیل بضمیر الغائب.

مغنی اللبیب، ابن هشام الانصاری، جلد 1، ص 54

https://lib.eshia.ir/10498/1/54

https://lib.eshia.ir/20014/1/54

https://lib.eshia.ir/40823/1/77

 

یک نکته ای که در برخوردهای مردمی یک مرد الهی همچون شهید سید ابراهیم رئیسی نهفته است، این است که در همان حینی که مرد خدا است؛ در همان حین هم مرد مردم است و یحتمل این را اگر همه ی اسفار اربعه ی ملا صدرا را هم چندین بار کسی بخواند، مسئله را درک نکند که چطور همچنین چیزی ممکن است که هم مرد خدا می توان بود و هم مرد مردم؟ ولی خوب مثالش هم شهید رئیسی است دیگر.

بنده ی حقیر یک مثالی از مغنی اللبیب بزنم که یحتمل اگر شما یک مرد خدا را در خیابان ملاقات کنید که به شما بفرماید که مغنی مصقودی را می فرمائید؟ وقتی شما از او می پرسید آیا مغنی اللبیب و مغنی العفیف کدام به کدام است و ...؟ یحتمل هم احتمال بدهید که این مرد خدا زبانش درست نچرخیده است و بلکه منظورش مغنی مقصودی یا حتی مغنی مسقطی آیا مورد نظرش بوده است و ...؟ ولی از یک مرد خدا و مردمی این انتظار نمی رود که در تعلیمات حتی حد اقلی اش با شاگردی بصورت تعلیمات ماکیاولی در شهریارش برخورد کند و بلکه حتی احتمال هم بدهید که استاد مورد نظرش این بوده است که با یک کلمه شاگردش را به راه آورده و کنجکاوی او را تحریک هم کرده و حتی متوجه مسئله هم چطور شود که در فهم زبانهای بزرگ همچون چت جی پی تی هم حتی می توان به شاگرد پستونکی نیز درسها آموخت و احتیاجی هم نیست که خیلی متخصص جبرهای هوپف یا نظریه های نوام چومسکی باشید و ...!

https://arxiv.org/search/?query=noam+chomsky&searchtype=all&source=header

البته این هم یک سوال مهمی است که بالاخره اگر صهیونیستی اظهار می دارد که باید کودکان را هم کشت، آیا چه چیزی مانع از آن است که این کودکان از کودکان خودتان هم نباشند؟ چه فرقی دارد که کودکان را هم خودی و غیر خودی می کنید که آیا در آینده دشمن شما خواهند شد؟ اگر مبنا بر این حساب باشد که دیگر هیچ یتیمی را هم نباید به خانواده ای دیگر سپرد که بزرگش کند. و چرا که یحتمل همچون حضرت موسی علی نبینا علیه السلام دشمن جان فرعون هم شود که همه ی قوم یهود را هم دشمنش می شمرد!

کیهان بررسی می‌کند

صحبت‌های جنجالی رئیس حزب دموکرات اسرائیل ما برای تفریح کودکان را می‌کُشیم

https://kayhan.ir/fa/news/311185

عرض بنده ی حقیر این است که یک غنی سازی ای لازم است که نشان دهد که امامان جوامع انسانی متوجه شوند که با مردم چطور هم همچون مردان الهی برخورد کنند و بلکه هر شهروندی را حتی از کودکی نیز یک شهریار دیگری به حساب بیاورند. و چرا که روح امام زمان عجل الله فرجه الشریف را قرار هم هست که روحانیون هر جامعه ای در کالبد اجساد آن جامعه بدمند و همه ی عالم را زنده کنند و نورانیت خورشید ولی عصر عجل الله فرجه الشریف را هم به همین ترتیب در ظلمات کالبد مرده ی افراد بشر تابانده و هر کدام از افراد بشر را نیز خورشیدی دیگر گردانند و .....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی