https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=60180
۱۴۰۴/۰۲/۲۲
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای امدادگر
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
تشکّر میکنم از این کار بزرگی که مجموعهی شماها اقدام کردید؛ [یعنی] تشکیل بزرگداشت شهدای امدادگر در طول سالهای متمادی، چه در دفاع مقدّس و چه بعد از آن. کار بسیار لازم و مهمّی بوده و امیدواریم که انشاءالله تأثیرات مطلوب را بگذارد.
...
و انشاءالله این باطل از بین خواهد رفت؛ باطل ماندنی نیست، باطل رفتنی است، بلاشک، منتها باید اقدام کرد. اینجور نیست که ما بنشینیم تماشا کنیم تا باطل خودش آب بشود و از بین برود؛ نه، اینکه خدای متعال باطل را رفتنی اعلام میکند، این یعنی اگر چنانچه در مقابلش ایستادی، مبارزه کردی، کار کردی، این ماندنی نیست، این قدرت بر مقاومت ندارد. وَ لَو قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَروا لَوَلَّوُا الاَدبارَ ثُمَّ لا یَجِدونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیرًا؛(۲) شما اگر سینه سپر کردید، اگر ایستادید، بدون تردید او پشت خواهد کرد؛ امّا اگر شما یا نشستید یا روی خوش نشان دادید یا لبخند زدید یا فرار کردید یا او را به کارهایش تحسین کردید، نه، او از بین نمیرود، روزبهروز بیشتر هم پُرروتر خواهد شد.
امیدواریم انشاءالله خدای متعال شماها را موفّق بدارد، ما را بر آنچه وظیفهی ما است آگاه کند و توفیق بدهد که بتوانیم به این وظایف عمل کنیم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=60168#_ftnref2
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60175
وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعْجِزَ اللَّهَ فِی الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا ﴿الجن: ١٢﴾
وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿الکهف: ١٨﴾
وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ إِن یُرِیدُونَ إِلَّا فِرَارًا ﴿الأحزاب: ١٣﴾
قُل لَّن یَنفَعَکُمُ الْفِرَارُ إِن فَرَرْتُم مِّنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَإِذًا لَّا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿الأحزاب: ١٦﴾
فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا ﴿نوح: ٦﴾
یا مَنْ إِلَیْهِ یَهْرَبُ الخائِفُونَ ، یا مَنْ إِلَیْهِ یَفْزَعُ المُذْنِبُونَ ، یا مَنْ إِلَیْهِ یَقْصِدُ المُنِیبُونَ ، یا مَنْ إِلَیْهِ یَرْغَبُ الزَّاهِدُونَ ، یا مَنْ إِلَیْهِ یَلْجَأُ المُتَحَیِّرُونَ ، یا مَنْ بِهِ یَسْتَأْنِسُ المُرِیدُونَ ، یا مَنْ بِهِ یَفْتَخِرُ المُحِبُّونَ ، یا مَنْ فِی عَفْوِهِ یَطْمَعُ الخاطِئُونَ ، یا مَنْ إِلَیْهِ یَسْکُنُ المُوقِنُونَ ، یا مَنْ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ المُتَوَکِّلُونَ. (٤٤) اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ ، یا حَبِیبُ ، یا طَبِیبُ ، یا قَرِیبُ ، یا رَقِیبُ ، یا حَسِیبُ ، یا مِهِیبُ ، یا مُثِیبُ ، یا مُجِیبُ ، یا خَبِیرُ ، یا بَصِیرُ. (٤٥)
در آیه مبارکه 12 سوره جن چنین می فرماید که: و ما چنین دانستهایم که هرگز در زمین بر قدرت خدا غلبه و از محیط اقتدارش فرار نتوانیم کرد. (۱۲). هرب، با های هوز یعنی فرار. البته اگر در مفاتیح بنگرید، منظور همیشه فرار از خدا هم مورد نظر نیست و بلکه در دعاهایی هم منصوب به امامان نیز باید باشند که طلب فرار ِخائف بسمت خدا را می طلبد، همانطوری که در مناجات الراغبین نیز آمده است: (البته این را هم عرض کنم که 7 مورد "فرار" در مفاتیح آمده است و 29 مورد هم "هرب" داریم)
الخامسة : مناجاة الراغبین
بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
إِلهِی إِنْ کانَ قَلَّ زادِی فِی المَسِیرِ إِلَیْکَ فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنِّی بِالتَّوَکُّلِ عَلَیْکَ وَإِنْ کانَ جُرْمِی قَدْ أَخافَنِی مِنْ عُقُوبَتِکَ فَإنَّ رَجائِی قَدْ أَشْعَرَنِی بِالأَمْنِ مِنْ نِقْمَتِکَ ، وَإِنْ کانَ ذَنْبِی قَدْ عَرَضَنِی لِعِقابِکَ فَقَدْ آذَنَنِی حُسْنُ ثِقَتِی بِثَوابِکَ ، وَإِنْ أَنامَتْنِی الغَفْلَةُ عَنْ الاِسْتِعْدادِ لِلِقائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی المَعْرِفَةُ بِکَرَمِکَ وَآلآئِکَ ، وَإِنْ أَوْحَشَ مابَیْنِی وَبَیْنَکَ فَرْطُ العِصْیانِ وَالطُّغْیانِ فَقَدْ آنَسَنِی بُشْرَى الغُفْرانِ وَالرِّضْوانِ ، أَسْأَلُکَ بِسُبُحاتِ وَجْهِکَ وَبِأَنْوارِ قُدْسِکَ وَأَبْتَهِلُ إِلَیْکَ بِعَواطِفِ رَحْمَتِکَ وَلَطائِفِ بِرِّکَ أَنْ تُحَقَّقَ ظَنِّی بِما أُؤَمِّلُهُ مِنْ جَزِیلِ إکْرامِکَ وَجَمِیلِ إنْعامِکَ فِی القُرْبى مِنْکَ والزُّلْفى لَدَیْکَ وَالتَّمَتُّعِ بِالنَّظَرِ إِلَیْکَ ، وَها أَنا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحاتِ رَوْحِکَ وَعَطْفِکَ وَمُنْتَجِعٌ غَیْثَ جُودِکَ وَلُطْفِکَ فارُّ مِنْ سَخَطِکَ إِلى رِضاکَ هارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ راجٍ أحْسَنَ ما لَدَیْکَ مُعَوِّلٌ عَلى مَواهِبِکَ مُفْتَقِرٌ إِلى رِعایَتِکَ.
یعنی یک وقت هم هست که وسط جنگ صفین می فرمایند عمرو عاص آنقدر هم کار نجسی انجام می دهد که امیر المومنین علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه از او رو می گردانده و بلکه از کار او فرار هم می کند و بلکه از نجاست کار او به خدا هم پناه می برد! این را در علم هم داریم که یک وقت هست که کسی برای اینکه خودش را دانشمند بزرگی هم جلوه دهد، خیلی شیک می کند و حتی کت و شلوار پوشیده و کراوات هم می زند؛ و اگر بقول معورف دیگران هم با تاکسیدو یا کت شلوار و کراوات رسمی وارد مجلس نشوند، راه داده نمی شوند! و اما این یک وجه دوگانی هم دارد که در آنهایی که تظاهر به زهد می کنند هم دیده می شود که در مجلس خود کت شلوار و کراواتی را راه نمی دهند که هیچی؛ و بلکه آنچنان هم تظاهر به علم و دانش هم نزد خود می کنند که شاگرد تا روز قیامت هم اگر سعی کند از حالات خلاء اش بیرون آمده و بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم با سرعت و شتاب تمام هم بدود، باز هم به هدفش نخواهد رسید! البته قسمتی از مسائل و قضایا همان مسئله ی السابقون السابقون هم هست که اصحاب یمین و اصحاب شمال بدانها نمی توانند هم برسند الا اینکه زانوی تلمذ هم نزدشان بزنند، و لا غیر! ولی خوب، یک وقتها هم هست که اگر خود حضرت نوح علی نبینا علیه السلام هم بخواهد مرد را موعظه کند، او را مسخره کرده و بلکه مجنونش هم بخوانند و ....
و اما این هم یک مسئله ی دیگری است که بالاخره کتاب شهید مجید شهریاری، بسیار هم محل الهام می تواند باشد برای علاقه مندانی که به این موضوعات علاقه مند هم تشریف دارند. البته بعضی مسائلی را که فقط بدانها اشاره هم شده اند و گذرا گذشته اند و یحتمل آن روزها حتی طبقه بندی شده و امنیتی هم بوده اند، این روزها دیگر خیلی هم چنین نیستند. ولی بعضی مسائلش هنوز یحتمل هم چرا! مثلاً یحتمل کسی اشکال کند که ما شانسی و همینطوری الکی الکی هم داشتیم کارهای مونت کارلوی خودمان را می کردیم که حالا یک کمی هم توانستیم داده ها و مسائل شکافت و گسیخت را اینور و آنورشان کرده و یک مرتبه نفهمیدیم چطور شد که به حدودی از غنی سازی هم رسیدیم که ماورای مسائل صلح آمیز هم بوده و بلکه در حیطه ی شکست ریسک اشاعه ی دانش هسته ای (breakout proliferation risk) هم شد که ماورای NPT هم هست!
https://arxiv.org/abs/2404.12451
اینجا یک نکته ی زیرکانه ای نهفته است که یحتمل اگر امروز حضرت نوح علی نبینا علیه السلام هم تشریف داشتند و می خواستند از دانش کشتی سازی خود بهره مند شوند نیز، در ارائه ی مقالاتشان در این زمینه به مراکز علمی جهانی دچار مشکلات عدیده ای هم می شدند! نکته اینجا است که بالاخره یا باید موعظه های حضرت نوح را هم قوم نوح گوش دهند و آنها را بکار هم بندند. این یک مسئله است که قوم نوح به گفتار و موعظه های حضرت نوح علی نبینا علیه السلام گوش ندهند، ولی این هم حرف دیگری است که ادعاهای کذب هم کنند و خود را همه کاره ی عالم هم فرض کنند تا جایی که با حضرت نوح یا حضرت یونس علی نبینا علیهم السلام هم احتجاج کنند که بالاخره خوب اگر چیزی هم بلدی، مثل بچه ی آدم نیز حرفت را بیا مثل بقیه در مقالات علمی هم ارائه بده و اگر هم درست بود و مورد قبول هم افتاد، ما خیلی هم او کی اش می کنیم و حرفت را قبول هم داریم. یعنی یک جایی مثل این است که دارد سرقت علمی از پیغمبر خدا هم می کند، و این را اصلا به روی مبارکش هم نمی آورد که هیچی! و بلکه حتی پیغمبر خدا را هم متهم می کند که او است که دارد پا را از کفش فراتر هم می گذارد و الکی غنی سازی بیخودی هم می کند و بلکه خلاف عرف NPT هم دارد رفتار می کند. یعنی بالاخره یک فرقهایی هم هست بین تراشیدم، پرستیدم، شکستم یا شکایتی که عمر خیام از کوزه گر دهر هم می کند که این کوزه گر دهر چنین جام لطیف، می سازد و باز بر زمین می زندش، و از طرفی هم حتی در مسائل توحیدی اسلام ناب محمدی علوی ائمه ی اطهار امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شکست ابرتقارنی را داریم که آیا چقدر هم منجر به شکست استکان نلبکیهای توپولوژیک هم می شوند و .... یک جاهایی مسئله واقعاً تقلب هم هست که نفس سر صاحبش هم می خواهد کلاه بگذارد و کلاه روح الله و روح القدس را هم بردارد چرا که مسائل توحیدی را خیلی هم بحث دارد تا مورد درک و فهم هم واقع شوند. اگر غیر از این هم بود، این چنین نمی داشتیم که می فرماید: لا اقسم بیوم القیامة، و ان الزلزلة الساعة شیء عظیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿القیامة: ١﴾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ ﴿الحج: ١﴾
لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه
- ۰۴/۰۲/۲۵
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ﴿١﴾ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ﴿٢﴾ وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿٣﴾ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿٤﴾ مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿٥﴾ قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿٦﴾ وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ﴿٧﴾ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٨﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿٩﴾ فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿١٠﴾ وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ﴿١١﴾
117 و قال علیهالسلام هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ: مُحِبٌّ غَالٍ، وَمُبْغِضٌ قَالٍ.
امام علیه السلام فرمود:
دو کس درباره من هلاک شدند: دوست غلو کننده و دشمن کینهتوز! [1]
[1]. سند گفتار حکیمانه:
در مصادر نهجالبلاغه آمده که این کلام حکمتآمیز را قبل از سیّد رضى گروهى از دانشمندان در کتابهاى خود نقل کردهاند از جمله جاحظ در کتاب الحیوان، بیهقى در المحاسن و المساوى، مرحوم صدوق در امالى، آمدى در غررالحکم و کراجکى در معدن الجواهر است و شبیه آن را در کلمات دیگر مولاى متقیان امیر مؤمنان علیه السلام خواندیم؛ از جمله در خطبه 127 آمده بود «وَ سَیَهْلِکُ فىَّ صِنْفانِ مُحِبٌّ مُفْرَطٌ ... وَمُبْغِضٌ مُفْرِطٌ» و در حکمت 469 نیز خواهد آمد که امام مىفرماید: «یَهْلِکُ فىَّ رَجُلانُ مُحِبٌّ مُفْرَطٌ وَباحِتٌ مُفْتَرَ» و همه اینها قریب المعناست. (مصادر نهجالبلاغه، ج 4، ص 107).
شرح و تفسیر افراط و تفریط مایه هلاکت
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه، افراط و تفریط در امر محبت اولیاء الله را نکوهش مىکند و مىفرماید: «دو کس درباره من هلاک شدند: دوست غلو کننده و دشمن کینهتوز»؛
(هَلَکَ فِیَّ رَجُلَانِ: مُحِبٌّ غَالٍ، وَمُبْغِضٌ قَالٍ)
. بىشک محبت اولیاء الله از ارکان ایمان است و همان سبب پیروى بىقید و شرط از آنان و در نتیجه سبب نجات در دنیا و آخرت مىشود ولى اگر این محبت از حد اعتدال تجاوز کند و به شکل غلو در آید و امام را به مقام نبوت یا الوهیت برساند، به یقین چنین محبتى گمراهى و ضلالت است. همانگونه که اگر محبت محو شود و جاى خود را به عداوت و دشمنى دهد سبب خروج از ایمان و گمراهى و ضلالت خواهد بود.
تاریخ مىگوید: اتفاقا هر دو گروه در مورد امیر مؤمنان على علیه السلام پیدا شدند؛ جمعى از غلات که امروز هم آثارى از آنان باقى است او را برتر از پیغمبر بلکه خدا مىدانستند و مىگفتند: خداوند در جسم على علیه السلام حلول کرده، زیرا صفاتش صفات خدایى است. در روایات آمده است که امیر مؤمنان علیه السلام جمعى از آنان را توبه داد و چون توبه نکردند فرمان مرگ آنها را صادر کرد. [1] امروز هم کسانى پیدا مىشوند که در اشعار و سخنان معمولى خود مطالبى مىگویند که عین غلو است.
[1]. مستدرک الوسائل، ج 18، ص 140، ح 4؛ شرح نهجالبلاغه ابن ابىالحدید، ج 5، ص 5.
اینگونه سخنان آمیخته با غلو متأسفانه به جلسات مذهبى به ویژه از طریق بعضى مداحان یا خطباى بىخبر و کماطلاع راه یافته است. آنان مىکوشند گروهى از عوام را نیز به دنبال خود بکشانند و گاه آن را حقیقت ولایت مىپندارند، در حالى که گمراهى و ضلالت است و اگر علماى دینى و خطباى آگاه و مداحان بامعرفت از آن پیشگیرى نکنند آینده بدى در انتظار آنان است. از آنجا که دنیاى امروز دنیاى ارتباطات است، این سخنان آمیخته با غلو از یک مجلس کوچک به همه جا منتقل مىشود و دشمنان شیعه که در کمین نشستهاند آن را به همه شیعیان تسرى مىدهند و حکم کفر و قتل آنها را صادر مىکنند. باید در برابر این توطئهها بیدار بود.
در برابر این گروه، گروه دیگرى نه تنها نور ولایت و محبت امامت در قلبشان نیست بلکه به جاى آن دشمنى و عداوت دارند؛ مانند خوارج که آن حضرت را (نعوذ بالله) لعن و نفرین مىکردند و واجب القتل مىدانستند. آن افراطگران و این تفریط کنندگان هر دو گمراهند. تنها کسانى در صراط مستقیم گام بر مىدارند که حد اعتدال را رعایت کنند. همانگونه که امام علیه السلام در خطبه 127 فرمود:
«وَخَیْرُ النَّاسِ فِىَّ حالًا النَّمَطُ الْأوسَطُ فِالْزِمُوهُ؛
بهترین مردم در مورد من گروه میانهرو هستند. هرگز از آنها جدا نشوید».
متأسفانه این گونه افراد که در فقه ما به عنوان نواصب (ناصبىها) شمرده مىشوند مانند طائفه غلات، از اسلام خارجاند و در ردیف کفار به شمار مىآیند، بلکه ناصبىها بدترین کافراناند.
مع الاسف در عصر و زمان ما افرادى نیز یافت مىشوند که گرچه عداوت خود را با صراحت آشکار نمىکنند ولى در دل علاقهاى به امیر مؤمنان على علیه السلام ندارند، فضایل او را منکر و از ذکر آن ناراحت مىگردند به گونهاى که شنیده شد در ایام ما در عربستان سعودى کتابهاى فضایل على علیه السلام جمعآورى مىشود
و اجازه نشر به آن نمىدهند. این هم نوعى ناصبىگرى است.
این سخن را با روایتى از امام صادق علیه السلام پایان مىدهیم: در روایتى در اعتقادات صدوق از آن حضرت مىخوانیم که در پاسخ کسى که مىگفت: خداوند محمد و على را آفریده و تمام کارها را به دست آنها سپرده، آفرینش به دست آنها و رزق نیز در دست آنهاست، زنده مىکنند و مىمیرانند، فرمود: این دشمن خدا دروغ گفته است، آیه سوره «رعد» را براى او بخوانید که مىفرماید: «آنها براى خدا شریکانى قرار دادهاند که اعتقاد داشتند این همتایان نیز مانند خدا مىآفرینند ... بگو خداوند خالق همه چیز است و او یگانه پیروز است». [1]
[1]. رعد، آیه 16.
پیام امام امیر المومنین علیه السلام، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی، جلد 12، ص 699- 703
https://lib.eshia.ir/27571/12/699
۱۴۰۴/۰۲/۲۶نماهنگ | فردوسی حکیم
حضرت آیتالله خامنهای: «فردوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی است. به یک آدم داستانسرا، اگر صرفاً داستانسرا و حماسهسرا باشد، حکیم نمیگویند. این «حکیم» را هم ما نگفتیم؛ صاحبان فکر و اندیشه در طول زمان او را حکیم نامیدند. شاهنامهی فردوسی پر از حکمت است. او انسانی بوده از معارف ناب دینی از معارف ناب دینی.» ۱۳۹۰/۰۵/۲۴
«امین»؛ بخش شعر و ادب فارسی رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی براساس بیانات و شعرخوانی رهبر انقلاب، نماهنگ «فردوسی حکیم» را منتشر میکند.
بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
این شعرِ معروفِ «توانا بود هر که دانا بود» حرف درستی است. «توانا بود هر که دانا بود»؛ دانش برای یک کشور توانایی میآورد، اقتدار میآورد.» ۱۴۰۰/۱۱/۲۸
یک نکتهای وجود دارد در مورد شعر فارسی و آن اینکه جزو خصوصیّات شعر فارسی تولید سرمایههای معرفتی و معنوی است... یعنی ما قلّههای شعر فارسی را که نگاه میکنیم، یا حکیمند ــ [مثل] نظامی یا حکیم فردوسی؛ فردوسی یک حکیم است و شاهنامه واقعاً کتاب حکمت است ــ یا مولانای معرفت و عرفان و معنویّتند یا حافظ قرآنند یا مثل سعدی کتابشان پُر از حقایق و معارف حِکمی و معنوی است. ۱۴۰۲/۰۱/۱
حکمت فردوسی حکمت الهی است. در عمق داستانهای فردوسی، حکمت گنجانده شده؛ تقریباً در همهی داستانها یا بسیاری از داستانهای فردوسی، حکمت هست. ۱۳۹۸/۰۲/۳۰
اینها شعر خودشان را ظرفی قرار دادند برای حکمت، آنهم حکمت اسلامی، حکمت قرآنی، حکمت معنوی و پیامبرانه. شعر فارسی مملو از حکمت است؛ بایستی این روحیه و این حالت حکمت و اخلاق، در شعر امروز ما برجسته بشود. ۱۳۹۷/۰۳/۰۹
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60191
یک نکته ای که راجع به ابوحامد محمد غزالی هست این است که در ویکی تصوف ذکرش آمده است:
https://wikitasavvof.com/wiki/1134/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%
AF-%D8%BA%D8%B2%D8%A7%D9%84%DB%8C/
و در جواب احیاء علوم الدین هم ملا محسن فیض کاشانی کتاب راه روشن یا المحجة البیضاء را نوشته است که در کتابخانه ی ای-شیعه هر دوی این کتب آمده است. بعضی یحتمل اشکال کنند که خوب اگر ملا محسن فیض کاشانی این همه سالها پیش از این جواب غزالی را در کتاب راه روشن هم داده است، دیگر مسئله اش حل است و مسئله ی دیگری هم باقی نمی ماند دیگر. و مسئله کلاً هم حل است. و همانطوری که مشاهده می شود علمای شیعی دیگری مثل علامه امینی، علامه محمد باقر مجلسی، و ... در طول تاریخ هم جواب او را داده اند. یک مسئله ای که در مورد امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام داریم، این است که می فرمایند غزالی خود را تا حد امیر المومنین بالا می برد و بلکه می گوید اگر او امام است، و لذا من هم مثل او امام هستم! یعنی از یک طرف خودش را بالا می برد، و از طرفی دیگر هم مقام امام معصوم را تا حد خودش پائین می آورد. و لذا به او گفته هم می شود: امام غزالی!
عرض بنده ی حقیر این است که البته مسئله به این سادگیها هم نیست، چرا که فقط همین کتاب احیاء علوم الدین و جواب ملا محسن فیض کاشانی خود یحتمل نزدیک 15 جلد کتاب هستند و کلی مطالعه نیاز دارند. ولی نکته اینجا این است که بنظر می رسد که مسئله ی امامت را هم غزالی گویا سهل و آسانش می گیرد و خیلی هم سخت نمی گیرد که امام باید معصوم و انسانی کامل هم باشد و هر کسی هم که نمی تواند ادعا کند که امام است و امام هم بشود. ولی بالاخره یک مسئله ی روانشناسی ای هم اینجا نهفته است و آن اینکه از لحاظ روانشناسی هم آیا هر کسی معتقد به یک امامی است که آیا حالا چقدر هم مربوط به خود او است و یحتمل هم ماورای خودش هم مربوط می شود؟ و آنگاه حدیث نبوی را هم داریم که من عرف نفسه، عرف ربه. یعنی واقعاً هم آیا هر کسی چقدر با امام خود فاصله دارد تا جایی که یحتمل حتی او را نمی شناسد یا اگر هم می شناسد؛ آیا چقدر هم می تواند امامش را بشناسد. و اگر کسی به امامش هم جاهل است، آنچنان که روانشناسی اش را هم بلد نیست و مثلاً نمی داند حتی در روانکاوی ایده هایی مثل من و فرامن و ضمیر ناخود آگاه و امثالهم نیز به چه کارهایی می آیند و ...، آیا دیگر امورات زندگی اش هم مختل می شود؟ یا یحتمل حتی خیلی بهتر از من و شما هم زندگی کند و حالا آیا کجاها نیز با مشکلاتی برخورد کند یا حتی تا آخرش هم با مشکلی برنخورد و سعادتمند هم شود. البته دین و مذهب هم چیزی غیر از این را می گوید و دقیقاً آخرت و امامت هم از اصول دین هستند دیگر.
حالا بنده نمی خواهم تا اذان صبح هم باز بنشینم بنویسم و خسته هم نشوم، ولی در چند کلمه و چند دقیقه هم می خواهم نکته ای را عرض کنم. و آن اینکه اگر ما اینجا مسئله ی نسبیت خاص را هم در نظر بگیریم و خیلی هم وارد نسبیت عام نیز نشویم، این یک مسئله ای است که ذراتی که نزدیک سرعتهای نوری هم قرار است در نسبیت خاص در نظر گرفته شوند، آیا تا چه حدودی هم می توان سرعت آنها را نزدیک سرعت نوری فرض کرد؟ لطفاً التفات بفرمائید. یعنی مثلاً اگر سرعت ذراتی خیلی هم از سرعت نور دور بودند، آیا باز هم مسائل نسبیت خاص را می توان در موردشان در نظر گرفت؟ یا باید یک نزدیکی و قرابتی را هم با سرعت نوری داشته باشند؟ البته اینجاها یحتمل بعضی اشکال هم کنند که یک متغیرهای پنهانی هم وارد می شوند وقتی داریم گرانش کوانتومی را هم وارد مسائل می کنیم. ولی به هر حال، اگر شما در شتابدهنده ها و آشکارکننده ها و برخوردکننده های بزرگ هادرونی هم دارید بحث می کنید، نمی توانید ماهیت نوری ذرات را هم در نظر نگیرید که آیا چقدر سرعتهای ذرات را توانسته اید به سرعت نور هم نزدیک کنید. البته از طرفی هم اندازه ی این ذرات هستند که مهم هستند که مثلاً شما نمی خواهید یک ذره ای را به اندازه ی یک خانه ای را هم در این مسائل اندازه بگیرید و بلکه منظور ذرات اتمی و زیر اتمی و هسته ای زیر هسته ای و امثالهم نیز هستند. و حالا یحتمل هم بخواهید همه چیز را بجای اینکه با آب آزمایش می کنید، بجایش بخواهید بدلایلی با آب سنگین و دوتریوم یا تریتریوم یا ... هم آزمایش کنید. و این هم می شود دیگر! ولی عرض بنده ی حقیر این است که در نسبیت خاص و عام و الکترومغناطیسم، سرعت نوری هم مهم است و الا لزوماً هم الکترومغناطیسم و الکترودینامیک کلاسیک یا گوانتومی را هم نخواهیم داشت.
ولی یک وقتی هم هست که واقعاً نیز در مسائل گرانشی دچار سیاه چاله هایی می شویم که مسئله اش فقط این هم نیست که شما نتوانسته اید سرعتهای ذرات را به حدود دلخواهی از نزدیکی به سرعت نوری هم برسانید، و بلکه مسئله بیشتر آیا چقدر هم یحتمل برمی گردد به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی. و چرا؟ چرا که یک طرف دعوا، طرف دیگر را اصلا لایق هم نمی داند و آنچنان هم می روند با هم توی دعوا که مسئله فقط روانشناسی هم نیست و حتی بیشتر مسئله اش برمی گردد به اینکه تو این سیاه چاله را برای ما می خواهی درست کنی و لذا هر چه هم دیدی، از چشم خودت هم دیدی. عقلت هم به کارت نمی رسد. یک طرف دعوا به آن طرف چنین می گوید، و آن طرف هم به او بدترش را نگوید. بهترش را هم نخواهد گفت و آیا دعوا چقدر هم بالا بگیرد و .... مسئله ی علمی ای در حقیقت وجود ندارد، الا اینکه می گوید یا پدرت را در می آورم یا باید حرف مرا گوش کنی؛ و چرا که زورم هم از تو خیلی بیشتر است. و تو هم زورت به من نمی رسد و .... مشکل وقتی ایجاد هم می شود که طرف زورگو دوزاری اش بیافتد که مثل اینکه خیلی هم همانطوری که فکر می کرد زورش به طرف دیگر نمی رسد و بلکه مثل اینکه واقعاً هم طرف مظلوم کانه زورش دارد به او می چریدها! و حالا یحتمل هم همین زورگو حساب کتاب کند که نکند خدای ناکرده اینها آبروی ما را هم ببرند و حقمان را هم بگذارند کف دستمان و ...! و آنگاه عجب سیاه چاله ای هم برایمان می شودها؟! نکند واقعاً هم تا آبرویمان هم حسابی نریخته بهتر باشد زورگوییمان را هم بگذاریم کنار و دممان را هم بگذاریم روی کولمان و .... والله اعلم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه والمستشهدین بین یدیه
https://arxiv.org/search/?query=saharon+shelah&searchtype=all&source=header
arXiv:2505.02088 [pdf, ps, other]
math.LO
Twins: non-isomorphic models forced to be isomorphic. Part I
Authors: Saharon Shelah
Abstract: For which (first-order complete, usually countable) T do there exist non-isomorphic models of T which become isomorphic after forcing with a forcing notion P? Necessarily, P is non-trivial; i.e., it adds some new set of ordinals. It is best if we also demand that it collapses no cardinal. It is better if we demand on the one hand that the models are non-isomorphic, and even far from each other (in a suitable sense), but on the other hand, L-equivalent in some suitable logic L. In this part we give sufficient conditions: for theories with the independence property, we prove this when P adds no new omega-sequence. We may prove it for some P, but better would be for some specific forcing notions, or a natural family. Best would be to characterize the pairs (T,P) for which we have such models. △ Less
Submitted 4 May, 2025; originally announced May 2025.
MSC Class: 03C45; 03E45
arXiv:2504.08390 [pdf, ps, other]
math.LO
Forcing Diamond and Applications to Iterability
Authors: Heike Mildenberger, Saharon Shelah
Abstract: We show that higher Sacks forcing at a regular limit cardinal and club Miller forcing at an uncountable regular cardinal both add a diamond sequence. We answer the longstanding question, whether implies that -supported iterations of -Sacks forcing do not collapse and are -proper in the affirmative. The results pertain to other higher tree forcings.
Submitted 11 April, 2025; originally announced April 2025.
MSC Class: 03E35; 03E05
arXiv:2503.24185 [pdf, ps, other]
math.LO
Adding the constant evasion and constant prediction numbers to Cichoń's maximum
Authors: Miguel A. Cardona, Miroslav Repický, Saharon Shelah
Abstract: Let be the constant evasion number, that is, the size of the least family of reals such that for each predictor there is which is not constantly predicted by ; and let be the constant prediction number, that is, the size of the least family of functions… ▽ More
Submitted 17 April, 2025; v1 submitted 31 March, 2025; originally announced March 2025.
Comments: 32 pages, 6 figures
MSC Class: 03E05; 03E15; 03E17; 03E35; 03E40
arXiv:2503.12997 [pdf, ps, other]
math.GR math.LO
A permutation group acting transitively on certain collections of models
Authors: Samuel M. Corson, Saharon Shelah
Abstract: It is shown, from -centered Martin's Axiom, that there exists a proper dense subgroup of the symmetric group on a countably infinite set whose natural action on sufficiently flexible relational structures is transitive. This allows us to give consistent positive answers to some questions of Peter M. Neumann from the 1980s.
Submitted 17 March, 2025; originally announced March 2025.
MSC Class: 20A15; 03E17; 03E50
arXiv:2503.07366 [pdf, ps, other]
math.GR math.LO
Quite free p-groups with trivial duality
Authors: Mohsen Asgharzadeh, Mohammad Golshani, Saharon Shelah
Abstract: We present a class of abelian groups that exhibit a high degree of freeness while possessing no non-trivial homomorphisms to a canonical free object. Unlike prior investigations, which primarily focused on torsion-free groups, our work broadens the scope to include groups with torsion. Our main focus is on reduced separable p-groups, for which we formulate and prove the Trivial Duality Conjecture.… ▽ More
Submitted 10 March, 2025; originally announced March 2025.
arXiv:2502.16625 [pdf, ps, other]
math.LO math.CO
On a problem of Erdos and Hajnal
Authors: Shimon Garti, Yair Hayut, Saharon Shelah
Abstract: Addressing a question of Erdos and Hajnal we show that one can force a graph with no large independent sets and no monochromatic triples as successors of strong limit singular cardinals, even without assuming GCH. The result can be pushed down to .
Submitted 23 February, 2025; originally announced February 2025.
MSC Class: 03E02; 03E04; 03E55
...