مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ﴿الفتح: ٢٩﴾
۱۴۰۳/۱۰/۱۹
بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار مردم قم
درس سوّم این است که ما وقتی به قضایای قم نگاه میکنیم، میفهمیم که باید خودمان را، افکارمان را، افکار عمومی را در قبال تبلیغات دشمن مصونیّت ببخشیم ــ این جزو درسهای نوزدهم دی است ــ همچنان که آن روز ذهن قمیها مصونیّت پیدا کرده بود. چرا؟ مقاله منتشر کردند، امام را متّهم کردند، بدگویی کردند؛ هدفشان چه بود؟ اینها که بر همهچیز مسلّط بودند؛ هزاران نفر از طرفداران امام زیر شکنجه بودند، در زندانها بودند، در تبعیدها بودند؛ دیگر مقاله چرا؟ آنها به یک حقیقتی دست پیدا کرده بودند که امروز هم وجود دارد؛ آنها فهمیده بودند که غلبهی بر یک ملّت فقط با ابزارهای سختافزاری ممکن نیست، ابزارهای نرمافزاری هم لازم است. آنها چیست؟ تبلیغ کردن، توجیه کردن، تبیین کردن. اینکه بنده اینهمه روی «تبیین» تکیه میکنم [به همین خاطر است]. میخواستند دل مردم را نسبت به امام بزرگوار سرد کنند. چند هزار نفر از طرفداران امام اینجا در زندان و در تبعید و زیر فشار و کتک و همهچیز، امّا این کافی نبود؛ باید کاری میکردند که آن ذوالفقاری را که از کنار قبر امیرالمؤمنین، این دلها را برمیآشفت و این حرکت عظیم را به وجود میآورد، از بین ببرند؛ [یعنی] زبان مبارک امام بزرگوارمان. اینجا سختگیری میکردند، یک پیام یا یک اطّلاعیّه از امام میآمد، دلهای افسرده دوباره امیدوار میشد، خستگی آدمهای خسته برطرف میشد، میدان مبارزه گرمتر میشد. قیام قمیها این نقشه را باطل کرد.
...
امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاههای تبلیغاتی ما، برای دستگاههای فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعّالان فضای مجازی ما، این است که پردهی توهّم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند. این کاری است که آن روز قمیها کردند؛ آن روز این ابزار را از دست دشمن گرفتند، شکستند؛ کاری کردند که او دیگر نتواند اصلاً ادامه بدهد. این درس سوّم.
...
نکتهی دوّم؛ یکی از خواستههای استکبار به طور کلّی ــ از جمله در رأسِ استکبار، دولت آمریکا ــ از مسئولان همهی کشورها، از جمله از مسئولان جمهوری اسلامی این است که وقتی راجع به مسائل گوناگون کشور فکر میکنند، طرّاحی میکنند، نقشهکشی میکنند، یک نگاهی هم به منافع آمریکا داشته باشند، ملاحظهی آمریکا را هم بکنند؛ این درخواست آنها است. ما که خب مستقیم ارتباطی نداریم [امّا] از طُرق مختلف این را به مسئولان ما تفهیم میکنند. در این سالهای متمادی ما نمونههای متعدّدش را دیدیم که بیایند واسطه بشوند در فلان قضیّهی اقتصادی، فلان قضیّهی فرهنگی، فلان مسئلهی سیاست خارجی، که شما که میخواهید این کار را بکنید، این را تغییر بدهید، به این نحوه عمل کنید که آمریکا هم یک سودی ببرد؛ این یکی از خواستههای آمریکا است! من عرض میکنم این تهدیدِ مردمسالاری است؛ اگر مسئولان کشور ما در هر دورهای به این توقّع بیجای آمریکاییها گوش فرابدهند، مردمسالاری کشور و جمهوریّت کشور را تهدید کردهاند. چرا؟ برای خاطر اینکه مردم به ما رأی دادند، ما را سر کار آوردند، برای اینکه برای منافع آنها کار بکنیم؛ نهاینکه منافع آمریکا را مورد نظر قرار بدهیم.
...
مسئلهی بعد، مسئلهی «امید» است؛ امید. ما بایستی به هدایت الهی امیدوار باشیم، به کمک الهی امیدوار باشیم، به نیرویی که خدا به ملّتها داده امیدوار باشیم. درست نقطهی مقابل آن کاری که دشمن میخواهد بکند که امید را از دل جوانهای ما خارج کند، آنها را مأیوس کند، همهی کسانی که در زمینههای تبلیغاتی مخاطبی دارند، میتوانند حرف بزنند، زبان گویایی دارند، یکی از بزرگترین و اوّلیترین اهدافشان بایستی این باشد که امید را در دلها زنده کنند و حرف ناامیدکننده بر زبان جاری نکنند. این کاری بود که امام بزرگوار خیلی به آن توجّه داشت. شما ملاحظه کنید در همین قضیّهی نوزدهم دی، روز نوزدهم دی این حادثه اتّفاق افتاد، مردم قم قیام کردند و قیام قم سرکوب شد؛ مردم را زخمی کردند، شهید کردند، خیابانها را خونین کردند؛ این مال نوزدهم دی است. پیام امام بزرگوار، در دوّم بهمن ــ یعنی دوازده روز بعدش ــ از نجف آمد؛ در پیام امام این عبارت هست که من یادداشت کردهام: «من به ملّت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیهی قوی و شجاعت بیمانند، نوید پیروزی میدهم.»(۳) مردم در خیابانهای قم سرکوب شدند؛ چه کسی گمان پیروزی میبَرد؟ امام میگوید من به شما نوید پیروزی میدهم! امام بشارت میدهد که شما با این کارتان، با این حرکتتان، ایران را زیرورو کردید، سیاست جهانی را تغییر دادید. این، نوید پیروزی امام است.
...
مطلب آخری که میخواهم عرض کنم این است که حوادث گوناگون ــ چه حوادث ما، چه حوادث منطقه مثل حوادث سوریه ــ نباید مسئلهی فلسطین را در یادها کمرنگ کند. مایهی اصلی مقاومت، مقاومت در مقابل حرکتِ خباثتآلودِ رژیم صهیونی است. مقاومت این است. مقاومت زنده است و باید زنده بماند و باید روزبهروز قویتر بشود و ما از مقاومت حمایت میکنیم؛ از مقاومت در غزّه، از مقاومت در کرانهی باختری، از مقاومت در لبنان، از مقاومت در یمن. ما از هر نقطهای که در مقابل حرکت خباثتآلود رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند و مقاومت کنند، حمایت میکنیم.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=58928
- ۰۳/۱۰/۲۰
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿مَن کَانَ یَظُنُّ أَن لَّن یَنصُرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَی السَّماءِ ثُمَّ لْیَقْطَعْ فَلْیَنظُرْ هَلْ یُذْهِبَنَّ کَیْدُهُ مَا یَغِیظُ ﴿15﴾ وَکَذلِکَ أَنزَلْنَاهُ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یُرِیدُ ﴿16﴾ إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَاری وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴿17﴾
غضب مشرکین در برابر نصرت الهی به پیامبر(ص)
در این سورهٴ مبارکهٴ «حج» آیاتی دربارهٴ توحید, آیاتی دربارهٴ نبوّت و آیاتی دربارهٴ معاد گذشت. طبق برخی از روایات، وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) فرمود ذات اقدس الهی او را یاری میکند در دنیا و در آخرت [که] گاهی آن ناصر هم در روایات مشخص شده است که وجود مبارک حضرت امیر(سلام الله علیه) است که در کنزالدقائق هم آمده است[1] و این باعث خشم و غضب عدّهای شد و ـ به اصطلاح ـ غِیظ کردند [لذا] آیه نازل شد که اگر کسی فکر میکند [و] گمان میکند که خداوند پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نمیدهد و عصبانی است، این غضب و خشم خود را میتواند با انتحار, با حلقآویز کردن [و مانند] اینها حل کند، ببیند مشکلش با اینها حل میشود یا نه. بالأخره شما از دست چه کسی به ستوه آمدید؟! این ارادهٴ ذات اقدس الهی است که دین خود و پیامبر خود و ائمهٴ جانشینِ پیامبر را حفظ کند، شما اگر غیظ کردید عصبانی شدید چه کار از دستتان برمیآید؟! شما اگر دست به خودکشی هم بزنید سودی ندارد. این وجه رایجی است که بسیاری از مفسّران این راه را پذیرفتند....
https://javadi.esra.ir/fa/w/haj-08-1?redirect=%2F%25D8%25A2%25D8%25B1%25D8%25B4%25DB%258C%25D9%2588-%25D8%25AF%25D8%25B1%25D9%2588%25D8%25B3-%25D8%25AA%25D9%2581%25D8%25B3%25DB%258C%25D8%25B1%2F-%2Fcategories%2F4780969%3Fp_r_p_resetCur%3Dtrue%26p_r_p_categoryId%3D4780969
۱۴۰۳/۱۰/۱۰بیانات در دیدار دستاندرکاران برگزاری کنگره شهدای کاشان
بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
برادران عزیز، خواهران عزیز! خیلی خوش آمدید؛ مخصوصاً خانوادههای محترم شهیدان و بخصوص مادران شهدا و این بانوی گرامی(۲) که مادر چهار شهیدند. آقای منصوری(۳) را هم که سالها بود زیارت نکرده بودیم؛ [بنده] ایشان را از دورهی دانشجوییشان که مشغول مبارزه بودند، میشناسم.
کاشان یک شهر برجسته است؛ حالا منهای آنچه در دورهی ما اتّفاق افتاد ــ که حالا اشاره خواهم کرد ــ در طول تاریخ هم کاشان حقّاً و انصافاً برجستگی دارد: عالِمپرور است، شاعرپرور است، فقیهپرور است، ریاضی[دان]پرور است، مبارزپرور است، هنرپرور است؛ شخصیّتهای برجستهی بزرگی [دارد] و یک شهر عجیبی است. همین فرشی که در کاشان بافته میشود، از لحاظ نگاه هنری، یک هنر بسیار بزرگ و بسیار باارزش است؛ ما قدر این هنرهای زیرِ پاافتاده و پیشِ پاافتادهی خودمان را نمیدانیم. شخصیّتهای برجستهای [از این شهر] برخاستند که خب شماها آنها را میشناسید و میدانید و معروفند، و اسمشان در تاریخ همهجا ثبت است.
در دورهی نزدیک به ما، [یعنی] تقریباً دورهی معاصر ما، شخصیّتهایی هستند که با استعمار مبارزه کردند ــ که این فرق میکند با مبارزهی با حکومت داخلی ــ مِنجمله پدر مرحوم آیتالله کاشانی، مرحوم آسیّدمصطفیٰ کاشانی که ایشان از بزرگان علمای نجف بودند. وقتی که انگلیسها در پایان جنگ [جهانی] اوّل آمدند و در واقع منطقه را چند کشور اروپایی بین خودشان تقسیم کردند و آمدند طرف ایران، اینها به فتوای مرحوم آسیّدمحمّدکاظم یزدی، از نجف آمدند در منطقهی اهواز و منطقهی جنوب عراق و غرب ایران و جنوب غربی ایران، مبارزهی تنبهتن کردند؛ هم مرحوم آسیّدمصطفیٰ کاشانی، هم پسر ایشان مرحوم آسیّدابوالقاسم کاشانی که آیتالله کاشانی معروف ما این دوّمی است. بعد هم مبارزات اینها ادامه پیدا کرد. این اهمّیّت دارد؛ اینکه یک انسانی، یک انسان باشخصیّتی، زندگی خودش را وقف کند برای مبارزهی با زور، با ظلم، با تجاوزطلبی، خیلی برای یک ملّت مهم و باارزش است؛ قدرش را باید دانست. حالا بعضیها به مرحوم آیتالله کاشانی به خاطر یک اختلاف نظرات سیاسی اعتراض میکنند؛ دیگر توجّه ندارند که این مرد کسی است که دهها سال با کمال شجاعت، با انگلیسها مبارزه کرد.
در زمان رضاشاه که همهی نفَسها در سینهها حبس بود، مرحوم کاشانی مبارزه کرد؛ در آن زمان مبارزه کرد. امام )رضوان الله علیه( یک بار در یک جلسهی خصوصی که ما داشتیم، گفتند که من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. توجّه کنید! این حرف را چه کسی میزند؟ امامی که خودش مظهر رشادت و شجاعت است. این را خودم از ایشان مستقیم شنیدم؛ دیگر راوی وسط نیست. گفتند من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. بعد سه قضیّه نقل کردند از شجاعت مرحوم آقای کاشانی که حالا آن قضایا را من نقل نمیکنم. این[طور] است. در آن محلّ تاریخی، ما رفتیم آنجا، زندانی را که آقای کاشانی آنجا بوده دیدیم. آن سلّولی را که آقای کاشانی ــ البتّه مدّت کوتاهی ــ در آن سلّول زندانی بوده، به ما نشان دادند. قضیّهای را آنجا نقل کردند که در آن سلّولی که راحت نمیشد نشست، مأمور میرود پیش او و بنا میکند نصیحت کردن. آقای کاشانی یک پاسخی به او میدهد که نشانهی کمال جرئت و شجاعت و نترسی و دلِ قرص و محکم این مرد است. و همینطور بقیّهی کسانی که در این راه بودهاند؛ شخصیّتهای برجسته.
از جهات مختلفی کاشان انصافاً برجستگی دارد؛ یکیاش مسئلهی مبارزات است، یکیاش مسئلهی علم و هنر است، یکیاش مسئلهی توجّه به اهلبیت (علیهم السّلام) است که در زمان جوانی ما مجالس کاشان معروف بود همهجا که کاشانیها مجالس روضه و توسّل و توجّه دارند؛ و مانند اینها.
خب، در آزمایش بسیار مهمّ دفاع مقدّس و بعد از آن در بعضی از حوادث دیگر، کاشانیها خوب حرکت کردند، خوب گذشتهی خودشان را تجدید کردند و نشان دادند که یک طبیعت مستمرّ تاریخیای در این منطقه وجود دارد که در گذشته و امروز انسانهایی را با این خصوصیّات پرورش میدهد. لذا شما شهدای برجستهای دارید، شهدای باسابقهای دارید، شهید دوران اوّل مبارزات دارید که این در کمتر شهری از شهرهای ایران وجود دارد؛ شهدای میدان جنگ دارید، پشتیبانیهای فوقالعاده و کمنظیر دارید که انسان را واقعاً تحت تأثیر قرار میدهد. فرض بفرمایید چند نفر بانو مینشینند یک قالیِ باارزشی میبافند، میآیند تقدیم میکنند به جبهه که این را یک جایی من خواندم که این قالی را آن کسانی که گرفته بودند از این بانوی آورندهی قالی، میگویند ما این را نمیتوانیم به قیمت بفروشیم، [بلکه] این را باید به ارزش معنویاش بفروشیم. میروند به قیمت گرانی این را میفروشند و یک پشتیبانی فوقالعاده باارزشی از چندین لشکر به وسیلهی همین یک قالی انجام میگیرد! و کارهای فراوانی که انجام دادند. خب همهی اینها ارزشهای مردمی برای مردم کاشان است.
شما حالا میخواهید بزرگداشت بگیرید برای شهدا؛ این مطالبی که آقا بیان کردند، اینها همه کارهای خوب و لازمی است؛ کارهای هنری، کتابنویسی، خاطرهنویسی و بقیّهی چیزهایی که وجود دارد، اینها همه کارهای لازمی است، کارهای خوبی است.
بنده در دیدار با برگزارکنندگان این بزرگداشتها توصیههایی کردهام که یا شنیدهاید یا میتوانید دسترسی پیدا کنید؛ نمیخواهم تکرار کنم آنها را. یک نکته را میخواهم بگویم و آن، این است که هنر این شهدا فقط این نبود که جانشان را کف دست گذاشتند و رفتند به میدان جنگ؛ خب، در حال خطر، خیلی از افراد ــ البتّه برجستگان ــ این کار را میکنند. وقتی خطری تهدید میکند دین را، میهن را، ملّیّت را، عزّت یک کشور را، کسانی جانشان را کف دستشان میگذارند و میروند و میجنگند. یک نکته اینجا مهم است و آن، این است که همراه این کار، خُلقیّات و رفتارهایی را انسان مشاهده میکند که این رفتارها قابل تبیین است؛ یعنی قابل دست دادن به(۴) ملّتها است. [مثلاً] گذشتها؛ این جوانی که رفته آنجا مثلاً فرض بفرمایید یک چیز باارزشی همراهش است، رفیقش به آن احتیاج دارد، بدون هیچ گونه ملاحظهای این را به رفیقش میدهد؛ گذشت میکند. عبادتها؛ یک جوان کمسنّ مثلاً تازه به بلوغ رسیدهای که اینقدر گناهی هم هنوز در پروندهی او نیست، آنچنان در مقابل پروردگار تضرّع میکند و توسّل و توبه و استغاثه و استغفار میکند که انسان تعجّب میکند؛ یعنی از افرادی در سنین ماها اصلاً یک چنین حالتی، یک چنین استغاثهای، یک چنین توجّهی برنمیآید، اصلاً ممکن نمیشود آنچه از دل روشن و پاک آن جوان صادر میشود. یا فرض بفرمایید که احترامی که اینها به شعارهای مقدّس نظام جمهوری اسلامی میکردند که حالا همین مطلبی که ایشان گفتند که به دخترش سفارش میکند که اوّلین مطلبی که به بچّه یاد میدهی، این باشد که یک شعار مربوط به انقلاب را، مربوط به اسلام را یاد میدهد.
اینها را باید حفظ کرد، اینها را باید ضبط کرد، اینها را باید نشان داد. این در نامگذاریِ یک کوچه یا خیابان به نام شهید به دست نمیآید. این با یک کار هنری امکانپذیر است؛ انتقال این روحیّات و این خصوصیّات اخلاقی، صرفاً با کارهای هنری امکانپذیر است. شما در یک فیلم یا در یک مثلاً فرض کنید که شعر خوب یا در یک نقّاشی خوب، میتوانید نشان بدهید گذشت را؛ میتوانید نشان بدهید خشوعِ در مقابل پرودگار را؛ [میتوانید] خشوع یک رزمنده را نشان بدهید؛ یا غیرت او را نشان بدهید. اینها به درد یک ملّت [میخورد]. اینها برای یک ملّت نیاز همیشگی و حتمی است. ما خب روی منبرها میگوییم به مردم؛ راجع به تقوا میگوییم، راجع به گذشت میگوییم، راجع به توسّل و توجّه و انابه و استغفار میگوییم؛ امّا اینها حرف است، اینها گفتن است؛ گفتن با عمل کردن خیلی فرق دارد. او عمل میکند؛ شما آن عمل را منعکس کنید؛ نشان بدهید که او در عمل اینجور حرکت کرد، اینجور رفتار کرد.
یکی از چیزهایی که به نظر بنده خیلی مهم است و بایستی در عمل، در کار هنری نشان داده بشود، همین صبری است که این مادران شهدا کردند. این شوخی نیست که انسان یک جوانی را، یک فرزندی را پرورش بدهد، با خون دل، با چه زحمتی به ثمر برساند، به جوانی برساند، بعد این را در راه خدا بدهد؛ یکی، دو تا، سه تا، چهار تا. اینها چیزهایی است که فقط به زبان آسان گفته میشود، در عمل، در واقعیّت اصلاً قابل توصیف نیست؛ یعنی واقعاً قابل توصیف نیست و نمیشود اهمّیّت این را توصیف کرد. امّا صبر این بانو را میشود نشان داد؛ شکر این بانو را میشود نشان داد؛ تحمّلی که او در مقابل این حادثهی مهم و بزرگ انجام داده، این را میشود نشان داد؛ اینها میشود درس. اینها را بایستی شما نشان بدهید. چه جوری میشود نشان داد؟ صرفاً با کار هنری.
بحمدالله شما کاشانیها از لحاظ هنرمند هم غنی هستید، افراد هنری دارید که میتوانند کارهایی را انجام بدهند. و انشاءالله این کار را بکنید و پیش بروید. و به مردم عزیز کاشان هم سلام بنده را برسانید. ما کاشان را همیشه از دیرزمان، چه به خاطر علمائش، چه به خاطر شهدائش، چه به خاطر کارهای هنریاش، به چشم یک منطقهی برجسته شناختهایم و دیدهایم. امیدواریم انشاءالله که همیشه روسفید باشید و پیش خدای متعال مقام والا داشته باشید.
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته
(۱ در ابتدای این دیدار، حجّتالاسلام والمسلمین سیّدسعید حسینی (نمایندهی ولیّ فقیه و امام جمعهی کاشان و رئیس شورای سیاستگذاری کنگره) و سرهنگ کریم اکبری قمصری (فرمانده ناحیهی مقاومت بسیج کاشان و دبیر کنگره) مطالبی بیان کردند.
(۲ خانم کبریٰ حسینزاده (مادر شهیدان بارفروش)
(۳ آقای جواد منصوری (اوّلین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
(۴ استفاده برای، ممکن شدن برای
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59038
گزارش خبری تحلیلی کیهان
از سفیدشویی ترامپ تا حمله به رقبای داخلی پردهای از نمایش ظریف در داووسسرویس سیاسی-
ظریف در گفتوگویی در اجلاس سالانه
مجمع جهانی اقتصاد در داووس سوئیس، با تکرار رویه اشتباه خود، بار دیگر مسائل داخلی کشور را در نشستی بینالمللی مطرح کرد.
محمدجواد ظریف، در شرایطی که مبتنی بر قانون نحوه انتصاب اشخاص در مشاغل حساس، به شکل غیرقانونی در منصب معاون راهبردی رئیسجمهور مشغول به فعالیت است، بار دیگر سخنانی خارج از عرف را به زبان آورده و فرصتی دیگر را برای سوءاستفاده بیگانگان فراهم ساخته است.
ظریف اینبار نیز با تکرار رویه اشتباه و تأملبرانگیز بیست ساله خود، در اجلاس سالانه مجمع جهانی اقتصاد در داووس در گفتوگوی خود با فرید زکریا برنامهساز و تحلیلگر سیاست خارجی، مجددا مسائل داخلی را به دستاویزی برای حمله به رقبای خود در نشستی بینالمللی بدل ساخت.
حمله به سیاستمداران داخلی
در رسانههای زنجیرهای
و بلندگوی مدعیان اصلاحات سانسور شد
ظریف در این گفتوگو با فرید زکریا اظهار میدارد: «برخی از جریانهای مخالف تلاش کردهاند پروندههایی علیه من تشکیل دهند تا مرا از سمت فعلیام برکنار کنند. یکی از این ادعاها، تابعیت فرزندانم است که در زمان دانشجویی من در آمریکا متولد شدند و تابعیت آمریکایی دارند. این مسئله کاملاً در چارچوب قوانین بوده و نقضی صورت نگرفته است.»
وی در این بخش که اگر تندروها در ایران مسئولیت داشتند، من هم اکنون نمیتوانستم آزادانه در خیابانهای تهران قدم بزنم.
محمدجواد ظریف همچنین در قسمت دیگری از این گفتوگو با نام بردن از سعید جلیلی رقیب انتخاباتی پزشکیان در انتخابات اخیر و با حمله به وی در نشستی بینالمللی اظهار میدارد: «اگر امروز به جای مسعود پزشکیان، سعید جلیلی را به عنوان رئیسجمهوری داشتیم، ممکن بود جنگ بزرگی در منطقه در جریان باشد.»
این قسمت از سخنان ظریف نیز در رسانههای زنجیرهای مدعی اصلاحات و همچنین رسانههای دولتی تحت مدیریت مدعیان اصلاحات همچون ایرنا سانسور شد.
گردنکشی در مقابل قانون
این بار در نشستی بینالمللی
ظریف در قسمتی از این گفتوگو در جواب سؤال مداخلهگرایانه فرید زکریا درباره موضوع انتصاب غیرقانونی وی به مقام معاونت راهبردی رئیسجمهور اظهار میدارد: «افرادی که کمپینهایی را علیه من راه میاندازند.... اعتقاد دارند که انتصاب من نقض قانون است. این تفسیر آنهاست و ما تفسیر متفاوتی داریم»
وی بدون اشاره به نظر مجلس شورای اسلامی و موضعگیری صریح قالیباف، ریاست مجلس دوازدهم درباره نقض صریح قانون به واسطه انتصاب غیر قانونی خود به عنوان معاون راهبردی رئیسجمهور، از تفسیر متفاوت خود و دولتمردان فعلی درباره قانون سخن به میان میآورد.
جدای از اینکه اساسا وی در مقام و جایگاهی قرار ندارد که تفسیری از قانون را ارائه دهد و جدای از اینکه ادامه فعالیت وی در این منصب، دهنکجی آشکار به اصل حاکمیت قانون و تفکیک قوا به شمار میآید، عجیبتر اینکه این گردن کشی در برابر قانون اینبار در برابر انظار بینالمللی صورت میگیرد.
متر برجامی ظریف در هر موضوع
ظریف همچنین در بخش دیگری از این گفتوگو اظهار داشت: « به من یک مورد ارائه دهید که مقاومت برای منافع ایران عمل کرده باشد. آنها همیشه برای اهداف خود کار کردهاند، حتی به قیمت ضرر ما. آنها هرگز دستورات ما را اجرا نکردند. ما از هفتم اکتبر اطلاعی نداشتیم... ما قرار بود در ۹ اکتبر با آمریکاییها درباره احیای برجام دیدار داشته باشیم که این عملیات آن را تضعیف و نابود کرد.»
به نظر میرسد در ذهنیت ظریف، برجام معیاری است که حتی آخرت افراد را نیز باید با آن سنجید. وی در این قسمت از سخنان خود گرچه اشاراتی به مقاومت قهرمانانه مردم فلسطین در برابر اشغالگری صهیونیستها داشته است ولی اینبار مقاومت قهرمانانه مردم فلسطین و لبنان را آماج حملات خود قرار داده است.
این قسمت از سخنان ظریف نیز در قریب به اتفاق رسانههای زنجیرهای و رسانههای دولتی دولت چهاردهم پوشش نیافته است.
سفیدشویی ترامپ
پردهای دیگر از مواضع ظریف
ظریف علاوهبر این در قسمتی از پاسخ خود به سؤال فرید زکریا درباره مقاله اخیر خود در فارن افرز و در توضیح این گزاره «که ممکن است در دوران ترامپ فرصتی برای یک توافق با ایران وجود داشته باشد» اظهار داشت: «اجازه دهید یک تسلسل زمانی به شما بدهم. جان بولتون در فوریه ۲۰۱۷ به پاریس رفت. در آن زمان، او مشاور امنیت ملی ترامپ بود. او در مقالهای که فکر میکنم اواخر ۲۰۱۶ نوشته بود، طرحی برای خروج ترامپ از برجام ارائه داده بود. در فوریه ۲۰۱۷، او به پاریس رفت و در گردهمایی سازمان (منافقین) سخنرانی کرد. فکر میکنم اظهارنامه مالیاتی او نشان میدهد که بابت این سخنرانی پول دریافت کرده است. در آن سخنرانی گفت که سال آینده این زمان را در تهران جشن خواهیم گرفت. او درآوریل به عنوان مشاور امنیت ملی منصوب شد،پمپئو در ۲۶ آوریل به عنوان وزیر امور خارجه تأیید شد. او در ۲۸آوریل به اسرائیل رفت و از نتانیاهو خواست آن نمایش درباره اسنادی که از ایران بهدست آورده بودند را ارائه دهد. ترامپ در ۸ میاز برجام خارج شد. اگر به این تسلسل وقایع نگاه کنید، متوجه میشوید که برنامهریزی دقیقی پشت آن بود.من از آنچه شنیدهام و از افراد مختلف میدانم، به این نتیجه رسیدهام که آنها ترامپ را به دو چیز متقاعد کرده بودند: اول اینکه ایران در حال فروپاشی است و خروج ناگهانی از برجام میتواند آخرین میخ بر تابوت ایران باشد. دوم اینکه با ارائه آن اسناد جعلی که نتانیاهو نشان داد، حمایت بینالمللی از ایالات متحده و اسرائیل برای خروج از برجام جلب خواهد شد. هر دو فرضیه مشاوران ترامپ، نه خود ترامپ کاملاً اشتباه بود. امیدوارم اینبار، ترامپ جدیتر، متمرکزتر و واقعبینانهتر عمل کند. او بولتون را کنار گذاشت. او برایان هوک را کنار گذاشت. پمپئو را کنار گذاشت.»
ظریف که پیش از این بیاطلاعی، نابلدی و ناآگاهی خود نسبت به ساختار تصمیمگیری و سیاست آمریکا را در دوران برجام و در زمان جدال توئیتری با تام کاتن نشان داده بود و در شرایطی که طیف برجامی در دوران دولت روحانی، ترامپ را مزاحم برجام مینامیدند، این بار اقدام به سفیدشویی از ترامپ کرده است.
او در حال سفیدشویی از کسی است که یکی از بزرگترین جنایتهای ممکن را با ترور و به شهادت رساندن شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
رقم زد.
داستان بیپایان سهلاندیشی
وی پیش از این نیز در کوران انتخابات 1384، در گفتوگویی با محمد البرادعی مدیرکل وقت آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با پیش کشیدن موضوع انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری در آن زمان، مسائل داخلی کشور را در مقابل بیگانگان به زبان آورد.
ظریف در دیدار و گفتوگوی غیررسمی با محمد البرادعی، رئیس اسبق آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره آثار و تبعات شکست مذاکرات خود با طرفهای غربی گفت: «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری(سال ۸۴) از شکست مذاکرات ما سود میبرند. آنها موفقیتی در این گفتوگوها نمیبینند، از طرفی آنها آدمهای پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپاییها و مذاکرهکنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود. اعتماد به نوع اعتبار ما در خانه.»
وی برای بار دیگر در زمان پایان دولت دهم و آغاز دولت یازدهم نیز با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی فیسبوک، با حمله به مواضع ضد صهیونیستی رئیسجمهور نهم و دهم در آن زمان، بار دیگر مسائل و اختلافات میان سیاستمداران در داخل کشور را به دستاویزی در صحنه بینالمللی بدل ساخت.
اظهارات عجیب ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا (۲۶ شهریور ۱۳۹۳) که با لحنی ملتمسانه عنوان شده بود، نمونهای دیگر از پرداختن ظریف به مسائل داخلی در تریبونی بینالمللی است؛ وی در این نشست اظهار داشت: «ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن، تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا ۱۶ ماه دیگر که انتخابات پارلمانی برگزار میشود، به این عملکرد ما پاسخ دهند.»
وی در همین گفتوگو در اظهاراتی همراه با ناراحتی از اقدام رئیسجمهور وقت ایران در دولت نهم در کنار گذاشتن وی از ساختار سیاست خارجی کشور اظهار میدارد: «وقتی قبلاً در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیس جمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد. حالا بار دیگر من زنده شدهام. به نظر من غرب در انتقال پیامی که میخواهد به ایران منتقل کند باید بسیار دقت کند».
مرداد 94 حدود یکسال پس از این اظهارات نسنجیده، جان کری، وزیر خارجه اسبق آمریکا در شورای روابط خارجی آمریکا گفت:«دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطیها در ایران میفرستیم. چه کسی میداند در این صورت انتخابات (مجلس) چه میشود اما روحانی و ظریف که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به نظرم به دردسر جدی میافتند.»
مرداد 95 حدود دو سال پس از این پالس غلط نیز جان برنان، رئیس پیشین سازمان سیا گفت:
«توافق هستهای رئیسجمهور روحانی را که از دید ما بین عناصر فعال در ایران بسیار میانهروتر به شمار میآید، تقویت کرد. او باید دستاوردهای بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند، به این دلیل که در حکومت ایران بین تندروها و میانهروها رقابت وجود دارد... نگرانی من این است که خب بسیاری از ایرانیها انتظار داشتند با آزاد شدن داراییهای این کشور، پول به زندگی آنها سرازیر شود.»
نگاهی به این سخنان و مواضع ظریف، نشانگر این است که وی پس از گذشت بیست سال نمیخواهد یا نمیتواند از رویکرد و روش اشتباه خود در بیان مسائل داخلی در مقابل بیگانگان دست بکشد.
اظهارات اخیر محمدجواد ظریف در مجمع جهانی اقتصاد و دیگر نشستهای بینالمللی بار دیگر نشاندهنده روند اشتباه و پر از چالش او در مواجهه با مسائل داخلی ایران در عرصه بینالمللی است. او نهتنها در گذشته بلکه در دورانهای مختلف، از زمانی که در مسئولیتهای حساس دولت قرار داشت، مسائل داخلی کشور را در قالب اظهاراتی به دستاویزی برای نقد سیاستهای داخلی و حمله به رقبا تبدیل کرده است. این رفتارهای ظریف بهویژه در زمانهایی که روابط ایران با دیگر کشورها حساس و پیچیده بوده، به بیگانگان فرصتی داده است تا از اختلافات داخلی ایران بهرهبرداری کنند.
اینگونه اظهارنظرها علاوهبر ایجاد شکاف داخلی، در عرصه بینالمللی نیز باعث میشود که ایران نتواند سیاستهای خود را با یکپارچگی و انسجام پیش ببرد. علاوهبر این، ادعاهای ظریف در مورد تفسیر متفاوت خود از قانون و رفتارهای غیرقانونیاش، نشاندهنده گردنکشی در برابر اصول حاکمیتی و قانون مصوب کشور است. این نوع اقدامات که حتی در نشستهای بینالمللی مطرح میشوند، به نظر میرسد که هدفی جز تضعیف حاکمیت قانونی و ایجاد بحران در داخل کشور ندارند.
در نهایت، این روند تکراری ظریف که مسائل داخلی کشور را به سوژهای برای حمله به دیگر مسئولان و رقبای داخلی تبدیل میکند، نهتنها به منافع ملی آسیب میزند، بلکه تصویر کشور را در عرصه بینالمللی نیز خدشهدار میکند.
https://kayhan.ir/fa/news/304422
به مستوران مگو اسرارِ مستی
حدیثِ جان مگو با نقشِ دیوار
حکمِ مستوری و مستی همه بر خاتِمَت است
کس ندانست که آخِر به چه حالت برود
امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین». خب، انسان در همهی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود
در ادامهی روایت میفرماید: «قال موسی یا رب فما لمن صنع ذا؟ فاوحی الله الیه یا موسی اما الزاهدون فی الدنیا ففی الجنه و اما البکائون من خشیتی ففی الرفیع الاعلی لایشارکهم فیه احد». این رتبهی عالی، مخصوص این کسانی است که دل رقیق آنها، دل حساس آنها در مقابل ذکر الهی به خشوع درمیاد و این خشوع، چشم آنها را می گریاند. «و اما الورعون عن معاصی فانی افتش الناس و لا افتشهم»؛ اغماض الهی، غمض عین الهی از بعضی از لغزشها و کوتاهیهایی که قهرا انسان از آنها برکنار نیست. این حدیث سندش هم معتبر است؛ «عن ابی ابی عمیر عن رجل من اصحابه». مراسیل ابن ابیعمیر در حکم مسانید است.
فرمودند و درست هم همین است که وقتی طلبه وارد حوزه و این صراط میشود، با شوق و رغبت به معنویت و روحانیت به معنای واقعی کلمه است - در این شکی نیست - سالها هم در این راه ما راه رفتیم، حرکت کردیم، درس خواندیم، نفس کشیدیم؛ اما در عین حال بایستی به خدای متعال پناه برد، بایستی از خدا کمک خواست، باید از او توفیق طلبید؛ بدون توفیق الهی، کار خیلی مشکل است. امام سجاد (علیه الصلوة و السلام) در دعای صحیفهی سجادیه عرض می کند: «هذا مقام من استحیا لنفسه منک و سخط علیها و رضی عنک». این چه حالتی است این چه وضعی است که امام سجاد عرض میکند من شرمنده هستم؟۱۳۸۹/۰۸/۰۲
بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم
صحیفه سجادیه
فیش موضوعی
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=26418&nt=2&year=1389&tid=1335
گویا بیشتر نسخه های حافظ و از جمله نسخه ی محمد قزوینی و قاسم غنی، دارند: "حکم مستوری و مستی همه بر خاتمت است" و نه اینکه حکم مستوری و مستی همه بر بر عاقبت است." و لذا بنده داشتم این را جستجو می کردم که به فیشهای سایت حضرت ولی فقیه و رهبری مد ظله العالی خامنه ای دات آی آر رسیدم. این بیت از حافظ را در اول کتاب داستان زندگی شیهد زین الدین، مستوری، هم صادق کرمیار آورده است و عاقبت و نه خاتمت هم استفاده کرده است که البته بنده باید هم مثل کتاب نامیرا از همین نویسنده یک روز بنشینم و از اول تا به آخر بخوانم. یک وقتی هست که شما در مباحث پاتو-روانکاوی و پاتو-جامعه شناسی چاره ای ندارید که صبر کنید تا فاجعه ای رخ دهد و آنگاه مجبورید به فکر درمان و چاره هایی هم برآیید.
و بارزترین مثالش هم همین است که همه یحتمل بگویند که یعنی چه که خدا می فرماید إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا ﴿الفتح: ١﴾ ، یا حتی می فرماید گناه گذشته و آینده ات را هم خدا ببخشد: لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا ﴿الفتح: ٢﴾. یعنی چه مگر پیغمبر اکرم صل الله علیه وم آله و سلم هم با عصمت و معصومیتی که دارد هم گناه می کند، یا اینکه از دیدگاه مشرکین است که گناه می کند و آنرا هم می بخشد؟! مسئله این است که موضوع می تواند طوری هم قاطیغوریایی شود که بین ادیان مختلف و بلکه بین مسلمانان مختلف هم مسئله ی گناهِ گناهکاران درست توجه نشود. و لذا همین را هم یحتمل می توانید در مورد: نوید پیروزی بفرمائید که حضرت امام فرمودند: «من به ملّت ایران با این بیداری و هوشیاری و با این روحیهی قوی و شجاعت بیمانند، نوید پیروزی میدهم.»(۳). یحتمل همه کس هم که حتی نمی دانستند حضرت امام خمینی قدس سره الشریف در آن فضای اختناق طاغوتی که بوده است و بلکه قبل از انقلاب و حتی بعد از انقلاب هم که همه آن حضرت را شناختنند، همین مسئله ی مستی و مستوری و عاقبت بخیری را هر کسی یک جوری تعبیر کند و حتی بنظرش هم برسد که نکند به مستوران ما بیائیم اسرار مستی خودمان را هم بگوئیم و حال آنکه اینها حتی بیش از نقش دیواری هم نباشد آنچنان که می فرماید نشنو از نی چون حکایت می کند، بشنو از دل چون روایت می کند. و حال از در خانه بیرون می آئید، می بینید زن و مرد در بغل هم هستند؛ و نمی دانید به کدام هم بفرمائدید مواظب باش گولت نزنه. ولی آیا نباید هم به آن بی حیاها گفت که اگر پدرت الان اینجا بود و می دید داری چه می کنی؟ چه داشتی به او بگویی؟ مستی؟ یا اسرار مستی را هم نمی دانی که اینطور بر تو مستور هم هست؟ و پرده ها را می خواهی بدری و مست شهوت هم از خانه برون تاخته ای و گیج و منگی؟! نکند فکر کرده ای جلوی در خانه ی ما هم آرتیست بازی در بیاوری، یک چیزی هم خیلی نصیبت نیز خواهد شد؟
و حالا اینها که خوب است، مسئله ی قاطیغوریایی اینجا هم هست که دیگری آنقدرها هم مست و گولخورده هم هست که علت فاعلی و مفعولی را هم با علت غائی تشخیص نمی دهد که بچه جان، تا حالا هر چقدر هم که گول خورده ای و سرت کلاه گذاشته اند؛ بالاخره ببین مرجع تقلیدت هم کیست و از او سعی هم کن که تبعیت کنی و آخر و عاقبت خودت را هم بخیر کنی. نه اینکه خودت هم گول خورده ای و یک عالمی را هم دنبال خودت راه بیاندازی و سعی هم کنی که همه و همه را هم مثل خودت گمراه کنی و چرا که ساعتساز نابینا هم به تو چنین گفته است که مسئله از اول تا آخر هم فقط بوف کوری بیش نیست و لذا همه ی حرفها هم منجر می شود به اینکه طناب و افسار و سبب را هم پاره کنی و هر کاری هم دلت خواست انجام دهی و انتحار و خودکشون هم کنی و .... آیا حتی عقل هم به تو این را می گوید که پاتو-روانکاوی و پاتو-جامعه شناسی نیز به بن بست رسیده است و همه چیز هم در انتحار و خودکشی خلاصه شده است جرا که الان هم هست که بمب را بیاندازند بر سرت و همه را نابود هم کنند؟ یا اینکه شاگرد در انواع خلائهایی هم که گیر کرده است و سعی هم دارد به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی از مراحل مثلاً غنی سازی اورانیوم و ساخت بمبهای هسته ای هم بشر گذشته است هر چند که بدلایل هنوز نرسیدن به مراحل عالی توحیدی برگشته است به کمتر از سلاحهای هسته ای و دوباره مرتکب جنایات هم می شود و ....
و لذا، برای فهم بهتر ذراتی امثال bbcss, voass, bbc, voa, ...،، لازم هم هست که نه فقط این ذرات را در نظر گرفته و بلکه انواع مستوری اسرار مستی را هم واقعاً خوب است دانشمندان تحقیق کنند که وقتی در سه نسل پرده های توهم باقی می مانند چطور هم بطور حتی دوره ای یحتمل کربلاها و ماورای کربلاها و فجایع تاریخی می توانند تکرار شوند. و حالا شما از همه جا بی خبر، مدام بفرمائید آقایان خانمها خیلی خوب است و بهتر هم هست که همان جچاب برتر چادر مشکی را هم هر چه بیشتر استفاده کنید و آنگاه کو گوش شنوا و .... یک جوانی را رفته بودم داروخانه که دیدم موهایش را تا کمرش بلند کرده بود و بلکه گردنش هم همزمان یک صلیب و یک علامت فروهر هم انداخته بود؛ بنده حدسم این است که نه زرتشتی هم بوده است و نه مسیحی و بلکه اینها را به عنوان سمبلهایی هم فقط استفاده می کند و خیلی هم نمی داند که چی به چی است؟! حالا تویی که مسلمانی، آیا مسجد هم می روی با بسیجیان بنشینی گوش کنی ببینی حاج آقا بر منبر چه می فرمایند و حدیث و تفسیر هم گوش کنی؟ همین دیشب می فرمودند که ابان بن تغلب خدمت امام صادق علیه السلام هم رسیدند و گفتند دیه ی یک انگشت چقدر است؟ فرمودند 10 شتر. گفت دیه ی دو و سه و چهار انگشت هم چقدر است؟ فرمودند 20 و 30 و دوباره همان 20 شتر است. و این را بر منبر هم نفرمودند که سرش چیست ولی به ابان ابن تغلب فرمودند که نباید حکم الهی را با عقلت هم قیاس کنی چرا که مسئله با قیاس و عقل به تنهایی هم حل نمی شود. و مسئله سرش این هم هست که این حکم دیه ها برای دیه ی زن است که اگر دیه از یک سوم دیه ی کامل (صد شتر برای 10 انگشت) برای مرد بگذرد، آنگاه دیه ی زن نصف می شود و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و انصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه والذابین عنه و المستشهدین بین یدیه