بعثت خون :: الغدیر

.

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

نماهنگ | صد جوان امروز صد مدیر فردا

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «بالاخره شما همکارانی انتخاب میکنید؛ توصیه‌ی بنده این است که از همکارانِ دارای این خصوصیّات بیشتر استفاده کنید: جوان، مؤمن، انقلابی، متعهّد، پُرانگیزه؛ اینها هستند که میتوانند به شما کمک کنند. ما در بخشهای مختلفِ علمی و تحقیقاتی، مثل بخش هسته‌ای، بخش نانو، بخش سلّول‌های بنیادی، بخشهای گوناگونی که جزو گره‌های بزرگ علمی و تحقیقاتی در دنیا بوده، از این جوانها استفاده کردیم و پیش رفتیم، پیشرفتهای بزرگ انجام گرفته بحمدالله. آن خصوصیّت این است؛ از این جوانها استفاده کنید، [چون] گره‌ها را باز میکنند. ضمناً شما وقتی که جوانها را آوردید در رده‌های گوناگون مدیریّتی از پایین گذاشتید، یک نسلی از مدیران پُرانگیزه برای فردا دارید تربیت میکنید؛ یعنی وقتی شما جوانها را آوردید داخل تشکیلات خودتان، اینها تجربه پیدا میکنند و برای فردا یک نسلِ برجسته‌ی مدیرِ پُرانگیزه‌ای شما تولید کرده‌اید که به نظر من این خیلی چیز باارزشی است. با آقای رئیس‌جمهور هم که ما صحبت میکردیم، همین موضوع مطرح شد؛ اگر چنانچه ایشان بتوانند مثلاً فرض کنید صد جوانِ مؤمنِ پُرانگیزه‌ی انقلابیِ متعهّد را آماده کنند و آخرِ دولتشان همین صد جوان را تحویل کشور بدهند، به نظر من کار بسیار بزرگی انجام گرفته. بنابراین، این هم مسئله‌ی انتخاب [همکار]. مرحوم شهید رئیسی در این زمینه توفیقات خوبی داشتند؛ ان‌شاء‌الله که توفیقات شما چند برابر ایشان باشد.» ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «صد جوان امروز صد مدیر فردا» را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=57484

خاطره‌ی رهبر انقلاب از روز هفدهم شهریور پنجاه و هفت‫طرفداران امام را افراطی می‌خواندند

از روز هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ خاطره‌ای در ذهن دارم. قبل از آنکه این حادثه‌ی خون‌بار در تهران اتّفاق بیفتد، سیاست رژیم ستم‌شاهی به‌دنبال این بود که مبارزان و به تبع آن ملّت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند. این، نکته‌ی خیلی قابل توجّهی است که امروز مثل آیینه‌ای، همه‌ی عبرتها را به ما درس میدهد.

کسی که روزنامه‌های آن‌وقت و اظهارات مسئولان رژیم ستم‌شاهی را مطالعه میکرد، میفهمید که اینها میخواهند کسانی را که در مقابل آنها هستند و مبارزه میکنند، از هم جدا کنند. عدّه‌ای را که طرفداران و علاقه‌مندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار میکردند، به‌عنوان تندرو و افراطی و متعصّب معرفی میکردند. در مقابل اینها هم، بعضی از کسانی را که علاقه‌مند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدّی در آن راه نبودند، یا جدّی بودند، ولی دستگاه آن‌طور خیال میکرد اینها جدّیّتی ندارند، به‌عنوان افرادی که معتدلند و با اینها میشود مذاکره و صحبت کرد، معرّفی میکردند. من در آن روز این احساس خطر را کردم. آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامه‌ای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم اینها با این تدبیرِ خباثت‌آمیز میخواهند بهانه‌ای برای سخت‌گیری بر مخلصان و عشّاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اینکه خودتان بخواهید، در مقابل آنها قرار دهند. این نامه را نوشته بودم؛ امّا هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامه‌ها، خبر کشتار هفدهم شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیّه مطّلع شدیم. من برداشتم در حاشیه‌ی آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به‌وسیله‌ی مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آنها شروع کردند سخت‌گیری‌ها را علیه مبارزان و انقلابیّون حقیقی راه انداختن که نمونه‌اش کشتار هفدهم شهریور بود.

بیانات در دیدار جمعی از پرستاران ۱۳۷۶/۰۶/۱۹

https://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=20268

یک دوگانگی ضد انقلابی هست که معلوم است این را بارها هم امتحان کرده اند و بارها هم شکست خورده اند، ولی باز هم از رو نمی روند. و آن همین دوگانگی (کمونیسم/مارکسیسم از یک سو)- سرمایه داری از سوی دیگر است که به بهانه ی اینکه حتی جمهوری اسلامی هم مارکسیست است، کدخدای ده را از تو ده بحساب خودشان صدا هم نمی زنند و بلکه عربده هم می کشند که ببین ما چقدر دوستت داریم و بیا و به داد ما برس در این دار المجانین. و اینکه ای کدخدا جان، بیا و ببین که چه جوری هم بقول خودت دیوانه ها همه از قفس پریدند و نه اینکه فقط دیوانه ای از قفس هم پرید! نه اینکه پزشک اعصاب و روان هم خود اسکیتزوفرنی شد، و بلکه اصلا سرمایه های سرمایه داران هم همه به باد رفته اند و بلکه تعاونیها هم همه و همه جایگزین سرمایه داران هم شده اند و حتی در طیفهای ماورای بنفش هم خود رعیتها آمده اند همه و همه شده اند بزرگ سرمایه داران عالم اقتصاد و تجارت و وزیر و وکیل و .... کدخدا جان کی می خواهی هم بالاخره یک کاری برای ما بکنی؟ حالا یک بار هم یک مشته افراد بی فرهنگ زدند دو تا برجت، و آن هم نه هر برجی و بلکه برجهای تجارت جهانی، را داغون کردند و ما هم نتوانستیم کاری برایت بکنیم و همینطوری دست روی دست هم گذاشتیم، معذرت می خواهیم، اتفاقاً خود بنده ی حقیر هم از شدت فاجعه احساساتی شده بودم و نمی دانستم چه باید کرد و مات و مبهوت انگار دارم فیلم سینمایی نگاه می کنم. چیزی نیست که، خیال کرده ای که چی؟ برایت هر چه افغانی هم هست، بیرون می کنیم و می روند همان مملکت خودشان که 20 سال هم آنجا بودی و پدرشان را هم درآوردی و بعد هم که همین طالبان و داعش را هم برایمان خودتان هم هی می فرمایید درست کردید و بعد هم گذاشتی رفتی که و .... کجائید؟ نی آئید زودتر همه را دوباره نجات دهید؟ حالا یک بار هم آن بلا را سر مصدق و کاشانی هم آوردید. چش گاو است. چیزی نیست که. ناراحت چه هستید؟! همین بابا جان نخست وزیر صهیونیستی هم مگر نبوده است که متخصص دوران طلایی یهود در اسپانیا و بلکه آندلس هم بوده است؟! در آن بلبشویی که اسلام بر آندلس هم حاکم شد، اتفاقاً یهودیها هم خوب انگیزه هایی عالی نیز یافتند که از زیر انگیزاسیونهای مسیحیت قسر هم در بروند و باعث بشود خودی هم نشان دهند. و حالا آن دوران طلایی آندلسی کجا؟ و این ایام که از آندلس آن زمان و فرانسه و ایتالیا و ... این روزها هم بلند می شوند می روند ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب زمینی و آسمانی را همه و همه را با اقل کم یک طرف ایالات متحده چند جهانی هم همه و همه ی استکان نلبکیهای توپولوژیک را یک جا هم بفروشند و معامله کنند؟ چرا راه دور برویم و انگیزه های فاینمنِ ماتیلده مارکولی و بلکه نظریه های ریسمان و ابرتقارن حوری کریستینا ترازی و بلکه کامران وفا را هم به عرضتان برسانیم؟ کامران وفا را بنده خدا را چه کار داریم که حالا مثلاً از شاگردان خیلی خوب ادوارد ویتن هم بنده خدا هست و به این خوبی توانسته است فیزیکدانی برجسته در حد جایزه ی مصطفی هم شود؟ همین کیوان حکیمزاده یا همان کاپیتان حک خودمان را که رفته است کاپیتان ناو جتهای هواپیمابر هری اس ترومن را هم ناخدایی می کند را چرا نمی فرمایید؟ همین خبرآنلاین خودمان هم خبرش را با زیرنویس خودش ارادئه کرده و .... کدخدا جان، یاد هم هست آن دفعه چطور هم باعث شدی پای خودت وسط ماجرا باز شود و ناخدای ناو وینسنت ات هم چطوری و برای چی هم از دست رونالد ریگان جایزه گرفت؟ یادته چه غلطهایی که دیگر نکردی و هنوز هم داری توی فلسطین اشغالی با کمک همان صهیونیستها که معلوم نیست با بقیه ی شاگردها و رفیقهای بابای نخست وزیر صهیونیستی در فیلادلفیای پنسیلوانیایی یا فیلادلفیای غزه را هم می خواهی به خودت ملحق اش کنی و ...؟ قلوب مومنین صهیونیستی را هم داری فی می زنی یا در حزب الله و بلکه سید حسن نصر الله هم شک کرده ای دوباره و ...؟! کدخدا جان، بیا که من خودم که نوکرتم اول از همه که حالا نگاه هم نکن که اینقدر بهت مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسرائیل هم گفته ام و می گویم و خواهم گفت که یک وقت دوباره انگیزه ات را از دست هم ندهی و باز بگویی مثلاً آلزهایمر یا اسکیتزوفرنی و اینها گرفته بودی و افتاده بودی دوباره توی دار المجانین توسط همین صهیونیستها و گولت زدند و انگیزه های فاینمنی ات را هم از دست داده ای. بدتر از پولچینسکی و هارتل و اینها هم مخت بدجور نیز دچار انواع تروماهای بعد از جنگ شده و عیب کرده است و دیگر نمی توانی سلاخ خانه های شماره ی پنج ات در آلمان را هم ادامه دهی و .... کدخدا چان، خودت که می بینی که من که نوکرت هم هستم چرا که فقط برجهای تو را هم نبوده است که زدند داغون کرده اند و مال بابای من هم یک جورهای از چنگمان در آوردند و حالا ما هم هی می خواهیم بگوییم جمهوری اسلامی خدایش عیب کرده و بلکه مارکسیست است و امامش هم کشک است. ولی خوب، به این بنده ی منافق مشرک و کافر هم نگاه نکن و بلکه همان کارتون شرک یک و دو و ... خودت را هم در نظر بگیر و حواست هم باشد که همه مثل بنده ی حقیر هم نیستند که هی الکی بفرمایند مرگ بر آمریکا، مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس، مرگ بر انگلیس، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر اسرائیل. همین حماس و فلسطینیها را ببین دارند چه می کنند و چطور صهیونیستهای فلک زده را هم دارند عقب می رانند و ....

حالا بنده ی حقیر خیلی هم آرشیو کرنل را دوست می دارم و بلکه تو هم حساب کرده ای که به همین خاطر هم بنده شده ام رعیت تو! و برای همین هم هست که هی می گویم کدخدا جان بیا همه ی استکان نلبکیهای توپولوژیک را هم بهت می فروشیم! اصلا آن ربع پهلوی چرخشی ما هم همراه همه ی همین رعیتهای ما هم مال تو! مفت فروختیمش به تو؛ به این بنده ی حقیر باشد که اصلا همین برجام را هم احتیاج ندارد. مفت فروختیمش به تو. خوب است کدخدا جان؟! بیا دیگر. همان آرن وال هم که الکی نمی گوید خدای اصل کاری بلند شود بایستد ببینیم چی میگه؟ مگر نمی بینی حتی می فرمایند کدام خدای جمهوری اسلامی؟ مگر نمی بینی حتی زده اند مثل خودت زیر میز خدا؟ کدام برجام؟ می گوید خدای جمهوری اسلامی هم کشک! بابا دیگر چی می خواهی؟ پا شو، ادعایت را ثابت کن دیگر. فلسطینیها را چه کار داری؟ نقد را ول کرده ای، و رفته ای سراغ هر چه نسیه است و همین هم هست که آلزهایمر هم گرفته ای دیگر، ای بدبخت بینوا! یک کاری هم بکن به حال خودت! من که ولی می دانی، نوکرتم و همانطوری که می دانی و ضرب المثل خودتان هم هست، می گوید اگر نمی توانی شکستش هم دهی، بهشان بپیوند و بلکه در فرهنگ خودتان هم سعی کن حلشان کنی. حالا فرهنگ خودمان هم نشد، مثل همین نخست وزیر صهیونیستی تروریست اسرائیلی تان که معلوم نیست بالاخره فیلادلفیایی است یا پنسلیوانیایی است یا چه دیوانه ای و چی چی است؟ گولش را نخور و شماها بالاخره از من می شنوید یک کاری بکنید. از این اصلاح طلبها هم مطمئن باش مثل همان اصولگراها هیچ بخاری بلند نمی شود. خودتان کدخدا جونم بیائید یک کاری زودتر بکنید و بروید دنبال کارتان. حالا از من گفتن بود. سعید جلیلی اش هم اگر می آمد فایده ای نداشت؛ می بینید که پای استدلالیون هم چوبی بود و دیگر چه برسد به پای همین بنده خدای خودمان. خدا لعنت کند هر چه ظالم است که ما را توی همچین مخمصه ای هم انداخته است. پدرشان را در می آورم. آخر چرا به این بنده ی خدای مهسا امینی هم می فرمائید سنیِ کرد که بعدا مجبور هم شوید که معذرت خواهی هم کنید؟ سنی کرد هم هست، ولی این یعنی اینکه چی؟ گشت ارشاد هم کار خوبی کرد؟ یا بقیه ی ملت که آل و آشوب کردند و حتی اروپاییها هم برای خودشان در پارلمانشان آمدند ایستادند گیس بریدند و حجاب را هم برداشتند و .... یا لابد کودتا بر علیه مصدق و کاشانی ه خوب بوده؟ از همان اول هم مثل پیغمبر اکرم محمد امین صل الله علیه و آله و سلم باشید و سهواً یک چیزی را نفرمایید که آنگاه بفرمایید چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی و .... بابا شماها که همه را در جمهوری اسلامی با این خدا پیغمبرتان هم کشتید و معلوم شد که همه ی حرفهایتان هم دروغ و الکی است و همان مولانا هم که می گوید بشنو از نی چون حکایت می کند، از جداییها روایت می کند؛ بهتر هم از شماها راست می گفته است. کدخدا جان، ببین ما را توی چه دار المجانینی انداخته ای؟ خیال نکنی فقط خودتی که خل زده ای ها؟ همه را خلی هم برداشته است. جان من هم یک کاری بکن. اصلا خدای خورشید و خروشان و اینها هم همه کشک! با گاوهایت هم دیگر هیچ جا نمی رویم تا بلکه بالاخره دو زاری کدخدا جان یک روزی بیافتد و .... بابا بگذار اقل کم این دولت جدید عرقش خشک بشود و یک استکان چای هم بتواند میل کند، و بعد هم سعی کن میخ تویله را سفت هم بکوبی؛ آخر خوش انصاف، یک ذره انصاف هم نشان بده! همان اول کار می خواهی همه چیز را به هم نیز بریزی و همه چیز باز کشک؟! میر حسین موسوی هم چنین کاری را نکرد که تو داری می کنی. این چه کاری است دیگر. درخشان و غنی زاده هم از این کارها اصلا بلد نبودند. کدخدا بدو، کدخدا بدو! کدخدا آبرو همه را بردی و .... کدخدا خجالت بکش و زودتر بیا! بنده ی حقیر که اصلا خدمتتان نمی گویم ماشینها تسلا هم وارد کنید و ماشین برقی هم سوار شوید که برای حفاظت از محیط زیست هم بهتر است. کدخدا فقط بدو! ای حافظان محیط زیست کجائید؟! کدخدا بدو دیگر!

بنده فقط یک مثال هم می زنم برایت که خوب است از استبصار شیخ طوسی هم برایت بگویم که آخرین حدیث این کتاب شریف هم هست. یعنی حساب بفرمایید که بقول امام صادق نیز یک بنده خدایی به دلایلی هم دارو خورده است مخصوصاً که جنینش را سقط کند. امام صادق صلوات الله و سلامه علیه می فرمایند که باید دیه اش را بدهد. حالا دیه اش چقدر هم هست، این یک مسئله ی فقهی دیگری است که فعلاً واردش نمی شویم. ولی عرض بنده ی حقیر این است که شما ببینید در این دوره زمانه ی مدرن ما، آیا خانمها مخصوصاً هم IUD (Intra Uterus Device) یا همان آی یو دی و ابزار درون زهدانی مصرف هم می کنند که دقیقاً هم حامله نشوند یا خیر؟ (حالا کاری هم نداریم که اینها را برای زوجهایی که طلاق عاطفی هم یحتمل گرفته اند و بلکه یحتمل هم برای خانمها خطرناک هم هستند و بلکه از مد هم افتاده باشند!) ولی حالا اگر یک حاج آقایی بدتر از این بنده ی حقیر هم پیدا شود که هی برای حاج خانم برود جواهر آلات هم بخرد که بابا جان من هم بچه دار شو؛ و از همه جا هم بی خبر است که حاج خانم دارد چه می کند؟ خوب، این دیگر تقصیر حاج خانم هم نمی شود گفت دقیقاً هست یا خیر؟ یحتمل هم بفرمایند که بابا من اصلا نازایی گرفته ام و لذا دارم درمان هم می کنم و بلکه اصلا باید زهدان را هم در بیاورم بیاندازم دور و .... حالا هی از حاج آقا که نه نه نه، نکنیها؟ می رویم رحم اجاره ای هم می گیریم و بالاخره یک راه حلی پیدا می کنیم. تو فکر سلامت خودت هم باش. اصلا رحم اجاره ای هم نمی خواهیم. بچه هم اصلا نخواستیم. سرت سلامت. تو خوب باش، یک وقت خودت را ناراحت نکن و یک وقت اعصابت هم به هم نریزد. ما بالاخره خودمان یک کاری می کنیم و از پس مسئله هم بر می آئیم. همینی است که فعلاً داریم دیگر. شتر دیدی، ندیدی! وقف می کنیم، وصیت می کنیم که ارث را ثلثش را ببخشند به ایتام و فقراء و ابن السبیل و برای امام حسین علیه السلام هم خرج کنند. یا اصلا همان ایقاعات را هم که فرض کن وقف شده بوده است را هم اگر وراث تصمیم گرفتند که کدام وقف اولاد ذکور بعد هزار سال و خواستند بفروشند؛ همان پولش را یک جورهایی هم وقف کن دیگر. حالا آی یو دی مصرف می فرمایید یا نمی فرمایید؟ اینها را کاری نداریم. نمی شود که بفرمائید اصلا ما ایقاعات را هم کاری نداریم و هر چیزی یک طرفه هم نمی شود و حتی یک مرگ بر این و مرگ بر اون هم دیگر نفرمایید. بابا، طرف ماشین که نیست، هر چه عقده دارد همه و همه را بریزد توی خودش و هیچی نگوید. یک کاری بکن ای لا مذهب. حالا این بنده خدا هم ترکید و گفت کدام خدای جمهوری اسلامی؟ و شریعتی هم اصلا مارکسیست بوده است و .... از یک گل که بهار نمی شود. کدخدا جان تو را به علی هم که شده بیا و ما را از دست این مارکسیستهای نفهم چپ و راست هم نجات بده و حالا بعداً هم امام زمان را عجل الله فرجه الشریف را نیز خودمان یک کاریش می کنیم. تازه هم یاد گرفته بودیم با همین چین کمونیست هم چطوری بریزیم روی هم ها! حالا باز از کدخدا هم همه ترسیده اند و می گویند نکند ما غلطهای زیادیشان را هنوز نداده ایم، دلیلش همین است که همان همان که خدای جمهوری اسلامی هم کشک و واقعاً هم مسئله، مسئله ی دار المجانین نیز نمی باشد و بلکه کدخدا یک کارهایی هم می خواهد بکند و اینها هم همه و همه را فروخته اند و استکان نلبکیهای توپولوژیک هم رویش و .... دیدید چه خاکی توی سرمان شد؟ حالا ما که هیچی، آیت الله کاشانی خدا بیامرز هم بود، رضایت می داد که بابا کدخدا جان کدام کودتا؟ کدام کشک؟ کدام برجام؟ کدام هسته ای؟ کدام: العلم سلطان، فمن وجده صال به، فمن لم یجده صیل علیه. این را دیگر نگو کدخدا جان که کدام علم؟ و الا که همین قدرت علمی هم هست که می خواهی با آن شبکه ی جهانی تارعنکبوتی و بلکه آرشیو کرنل و اینپایرهپ و دیگر سایتهای هوش مصنوعی و هوش طبیعی و ... همه و همه ی دنیا را هم باهاش تسخیر کنی دیگر. با خریت هم که نمی شود که بگویی نه بابا؛ ما فقط داریم همه را خر هم می کنیم و بلکه اسفار هم بار خر می زنیم. می شود؟ تو را به علی هم می شود؟ اگر می شود زودتر به هما هم بگو که بیشتر هم کدخدا کدخدا کنیم و دنبالت بدویم بجای اینکه همه اش هم داریم می دویم برسیم به نماز جماعت و نماز جمعه. غلط نکنم این خطبای نماز جمعه هم یک چیزهایی بو برده اند که دیگر حتی یک بار هم سوره ی جمعه را این روزها به زبان نمی آورند. البته امام علی امیر المومنین هم که باشد همین را می فرمایند که بابا نگویید کدام فضولی و بلکه بیع فضولی هم داریم و حتی جاسوس هم می فرماید بفرستید بین کارگزارانتان و مطمئن هم شوید که به فسق و فساد هم نیافتاده اند و اگر هم چنین بودند نیز رسوایشان نیز کنید و کاری هم کنید که دیگر جرات هم نکنند بین مردم سر بلند کنند. و از ان طرف هم می فرماید علم و حکمت را حتی از منافق و کافر هم بیاموز. خوب، حالا شما ببینید که بنده خدای عبد السلام چقدر هم زحمت کشیده بوده است که رفته است بین این همه اروپایی و آمریکایی و دانشمندان بین المللی در تریست خودش مرکزی هم زده است و تبلیغ آنچنانی ریاضی فیزیک هم کرده است. نخیر، نخیر، ننشسته بوده است بدتر از این بنده ی حقیر در خانه اش که هی ادعای ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم کند که؟! کار هم کرده بوده است. منافق هم نبوده است و به کارش و به دینش هم معتقد بوده است که همین بنده خدا پروفسور گلشنی خودمان را رفته بوده است برش داشته بوده است آمده ایران و حتی علامه محمد تقی جعفری را هم ملاقات کرده بوده است. و الا چرا نیامده است مرا ملاقات هم کند؟ نمی شود هم گفت که همه چیز هم دار المجانین است و نظریه ی ریسمان ادوارد ویتن هم چون پیتر ویت گفته است کشک، و لذا کشک! با همان ادوارد ویتن اش هم نشسته است و همراه دیگر دانشمندان فیزیکی هم بحث و گفتگو کرده است یا خیر؟ ویدئو اش هم هست دیگر. کار می برد دیگر. حالا هی بیا و بگو مارکسیست و دار المجانین و سرمایه داری و دوگانی و دو قطبی و .... حالا خدای جمهوری اسلامی هم گیریم کشک، آیا خدای کدخدا را هم می فرمایید با این همه اهن و تلپش می آید می نشیند سر میز مذاکرات برجام و حالا از خریت اش هم بعد می زند زیر میز، این هم کشک است و این کدخدا هم هست که با این همه سرمایه داریش هیچ غلطی نیز بلد نیست بکند و مثل خر توی گل گیر کرده است و حالا خر بیاور و باقالی هم بار بزن که فقط هم من بلدم و دیگر هیچ کس هم بلد نیست که چه بکند و ...؟ بابا، کدخدا جان؛ چند بار هم ما را توی این مخمصه ها می اندازی و خودت را هم گیر می اندازی و درهمتنیدگی هم ایجاد می کنی؟ حالا ما هم هیچی؟ همین بنده خدای ماتیلده مارکولی، استاد ریاضی فیزیک به این خوبی را خدا را خوش می آید که این همه نیز مچلش کنید و سر به سرش هم بگذارید؟ آخه تو هم کدخدا می شود گفت ای لا مذهب؟ معلوم هست داری چه غلطی می کنی؟ نمی بینی که حتی دو تا از اعضای نویسنده های اینستنتانهای ADHM یعنی مانین و آتیه را هم تا حالا کشته اید و حالا هیچین را هم که نمی دانم و هیچی و بلکه مانده همین بنده خدای درینفلد؛ و علاوه بر این هم نمی بینید که همین مانین و آتیه و حتی پنروز هم چطور همه و همه آمده اند دارند مجیز این بنده خدا ماتیلده مارکولی را هم می گویند که بابا بلکه ای کدخدا جان انگیزه انگیزه، یادت نرود که هوش مصنوعی جای خودش ولی انسان هم یک ماشین که نیست، ای کدخدای بدبخت که به صهیونیسم و جنایات اینچنینی هم افتاده ای. بابا کی می خواهی آدم شوی؟! یک کاری هم بکن دیگر! اصلا نمی خواهد کاری هم کنی. همان جا سر جایت سفت هم بنشین. و تکان هم نخور؛ ما خودمان می آیم و جا تو برای گل روی آرن وال و ونکاتش چندراسکهار (خوب شد بالاخره من اسم این بنده خدا را به فارسی هیجی هم کردم تا حالا نمی فهمیدم یعنی چی!) و رافائل بوسو و نتا انگلهارت هم که شده بالاخره یک کاری می کنیم. تو گناه هم دای کدخدا جان، به خودت زحمت هم نده؛ حیف است. و حالا هی شما بفرمایید که تو همان بهتر است بروی پستانکت را هم که گم کرده بودی ببینی کجا است و اینقدر هم فضولی نکنی و ...؟! مثل اینکه راست راستی فکر هم کرده ای که این دار المجانین هم بدجوری ولنگ و واز است.

البته بنده ی حقیر این را هم عرض کنم که وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه هم دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حتی با لحاظ منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی نیز تلاش می کند، خوب این طبیعی هم هست که در حکمت الهی و بلکه ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم با مناظرات از روی بی عقلی و مخالفت با منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم برخورد کند. ولی این معنایش این هم نمی شود که دیگر حتی به همولوژیهای فلوئر- هیگارد- ویتن هم دیگر بگوید غلط کردم که حتی واردش شوم و اصلا و عبدا به آن نخواهم پرداخت و حتی هندسه ی اینفینتسیمال (که برکلی هم حتی شهید مطهری نیز می فرمایند به فیزیکیها و ریاضیدانها می فرمایند بی خودی هم ایراد کرده است که این اینفینیتسیمالی که می فرمایید اصلا یعنی چه؟!) نمی شود زودی هم پرید به این شاخه که اصلا اصل همین است که مشنو از نی چون حکایت می کند، بشنو از دل چون روایت می کند؛ و چرا که بالاخره روایات دیگری هم یحتمل هست که بطور اینفینتسیمالی با مال ما یحتمل تفاوتهایی داشته باشد. و مثلاً بعد از مدتها تصمیم گرفته شود که حالا استان البرز هم از استان تهران جدا شود یا استان قزوین هم از استان زنجان جدا شده. یا حتی مثلاً دهلی نو هم کمی آنطرفتر از دهلی قدیمیتر نیز امتداد یابد یا .... و حالا ما دیگر خیلی هم خبر نداریم که در مینسوتا نیز این روزها آیا سنت پاول خیلی بهتر است یا مینیاپولیس؟ یا برکلی بهتر است یا سانفرانسیسکو یا سن حوزه یا دره ی سیلیکان یا اوکلند یا پیدمونت یا .... کدخدا جان بالاخره خودت می آیی یا خودم ادعای کدخدایی هم کنم!

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿٥١﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿القلم:٥٢﴾‏

خدا جان، امروز هم یحتمل اگر پیغمبرت بجای آن روزها ظهور می کرد، با چشمهایشان کفار می خواستند وقتی مشغول ذکر و دعا و نماز و عبادات است بلغزانند و .... خدایا از گناهان ما بگذر؛ مثل اینکه بد جوری همه و از جمله خود این بنده ی حقیر قاط زده اند و .... دیگر جامعه شناسان و روانشناسان و روانپزشکان و بلکه پزشکان بطور خاص و عام و ریاضی فیزیکیهای حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی جعلی که خود ادعا می کنند فقط ریاضی فیزیک ما است که اصلش است و لا غیر؛ که دیگر هیچی و ...! و خودت آن کدخدای واقعی را هم برای همه ی جهانیان بفرست که پشت سرش حتی حضرت عیسی علیه السلام هم از آسمان فرود آید و مشغول نماز جمعه شوند و .... خدا بیامرزد ویلیام جیمز را که اگر امروز بود و می دید چه خبر است، یحتمل سر از گور در می آورد و به ایروینگ یالوم هم می گفت بابا دستت درد نکند که بالاخره خواستی برای این شوپنهاور و نیتچه هم یک کاری بکنی و بلکه بالاخره یک جورهایی هم درمانشان کرده ای و خدا عمرت بدهد و .... و حالا شما هم بفرمایید که بابا، همین ایروینگ یالوم هم خودش یعنی کشک! انرژی هسته ای که لاریجانی بفرمایند کشک، دیگر تکلیف بقیه هم معلوم می شود که کشک یا غیر کشک! اقلا یک کار درست و حسابی که احمدی نژاد بنده خدا کرد، این بود که این بنده خدا را یه ذره هم که شده نشاندش سر جایش و مجبورش کرد که بقیه را کنترل تراز کند و ... هر چند وقت یک بار یک کنترل تراز هم لازم است دیگر. همین معلم رانندگی محله ی ما هم آژیر ماشینش هوا رفته بود می فرمودند که یک دیوانه ای آمده صدایش را در آورده است دیگر! یعنی به من هم چه و من چه کاره ام و .... بدور که وار دی! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

۱۶ شهریور ۰۳ ، ۱۸:۵۶

..

رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ‎﴿النور: ٣٧﴾‏

187- فی الکافی على بن إبراهیم عن أبیه عن بعض أصحابه عن أبی حمزة عن عقیل الخزاعی‌ ان أمیر المؤمنین صلوات الله علیه کان إذا حضر الحرب یوصى المسلمین بکلمات: یقول: تعاهدوا الصلوة و حافظوا علیها و استکثروا منها، و قد عرف حقها من طرقها[1] و أکرم بها من المؤمنین الذین لا یشغلهم عنها زین متاع و لا قرة عین من مال و لا ولد، یقول الله تعالى: «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ»

و الحدیث طویل أخذنا منه موضع الحاجة.

https://lib.eshia.ir/12024/3/609

(ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ، وَابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَالْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ، فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ [1] لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ، وَالرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ)

. امام علیه السلام در جمله‌هاى بالا بر این امر تأکید مى‌ورزد که باید مأموران مخفى را از میان افراد راستگو و درستکار و وفادار انتخاب کنى. در ضمن فلسفه این کار را نیز بیان مى‌فرماید و آن اینکه چون کارگزاران احساس کنند مأموران پنهانى اعمالشان را به زمامدار گزارش مى‌دهند از یک سو به کارهاى نیک تشویق مى‌شوند و از سوى دیگر لازمه آن این است که خود را از خیانت و بدرفتارى به مردم برکنار مى‌دارند.

https://lib.eshia.ir/27571/11/23

یک وقت هست که شما مسئله ی ارباب و رعیتی را دارید، ولی یک وقت هم هست که حکومتی توانسته است رعیتهایی را تربیت کند که اگر شاگرد و حتی استاد هم در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی ابرتقارنی قلوب زمینی و آسمانی هم قرار شد حتی همه ی استکان نلبکیها را یکجا تجارت و خرید و فروش هم کنند، طوری هم تجارت می کنند که به الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف یاری رسانند. البته این مسئله که حالا با کدام قلوب زمینی و آسمانی هم سر و کار داریم و بلکه مسئله هم چیست و حتی توجه هم نکرد که بعضی حالا ایراد کنند که یک وقت این قلوب را نیایی فی بزنیها و همان فی نزنی بهتر هم هست و ...؟ و یحتمل باز خوب است این بیت و ابیات بعدی امام قدس سره الشریف را هم در نظر گرفت که مشنو از نی چون حکایت می کند، بشنو از دل چون روایت می کند. دیر شد، دیر شد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

۱۵ شهریور ۰۳ ، ۲۰:۰۰

.

وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنتَ عَلَیْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَىٰ عَقِبَیْهِ وَإِن کَانَتْ لَکَبِیرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ ‎﴿البقرة: ١٤٣﴾‏

یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ ‎﴿آل عمران: ١٧١﴾‏

فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَىٰ بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ‎﴿آل عمران: ١٩٥﴾‏

وَالَّذِینَ یُمَسِّکُونَ بِالْکِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِینَ ‎﴿الأعراف: ١٧٠﴾‏

مَا کَانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الْأَعْرَابِ أَن یَتَخَلَّفُوا عَن رَّسُولِ اللَّهِ وَلَا یَرْغَبُوا بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ لَا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَطَئُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ‎﴿التوبة: ١٢٠﴾‏

وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ‎﴿هود: ١١٥﴾‏

وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاءُ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ‎﴿یوسف: ٥٦﴾‏

قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَـٰذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ‎﴿یوسف: ٩٠﴾‏

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا ‎﴿الکهف: ٣٠﴾‏

precursor gamma-ray burst binary merger

https://arxiv.org/abs/2408.16283

https://arxiv.org/abs/2407.02376

https://arxiv.org/abs/2312.02269

https://arxiv.org/abs/2311.03333

https://arxiv.org/abs/2309.12305

https://arxiv.org/abs/2307.02996

https://arxiv.org/abs/2304.07170

https://arxiv.org/abs/2205.08566

https://arxiv.org/abs/2111.03686

https://arxiv.org/abs/2205.02186v2

arXiv:2010.09214 [pdf, other]

astro-ph.HE physics.comp-ph physics.plasm-ph

doi10.1093/mnras/staa3794
Shock-powered radio precursors of neutron star mergers from accelerating relativistic binary winds
Authors: Navin Sridhar, Jonathan Zrake, Brian D. Metzger, Lorenzo Sironi, Dimitrios Giannios
Abstract: During the final stages of a compact object merger, if at least one of the… ▽ More
Submitted 18 January, 2021; v1 submitted 19 October, 2020; originally announced October 2020.
Comments: Published version; 19 pages, 8 figures, 2 tables
Journal ref: MNRAS Volume 501, Issue 3, March 2021, Pages 3184-3202
arXiv:2001.06037 [pdf, other]

astro-ph.HE gr-qc

doi10.3847/2041-8213/ab8196
Electromagnetic precursors to gravitational wave events: Numerical simulations of flaring in pre-merger binary neutron star magnetospheres
Authors: Elias R. Most, Alexander A. Philippov
Abstract: The detection of gravitational waves from neutron star merger events has opened up a new field of multi-messenger astronomy linking gravitational waves events to short-… ▽ More
Submitted 14 April, 2020; v1 submitted 16 January, 2020; originally announced January 2020.
Comments: 9 pages, 5 figures, matches version accepted by ApJL, corrected typo in appendix
Journal ref: ApJL 893 L6, 2020
arXiv:1909.00577 [pdf, ps, other]

astro-ph.HE

doi10.3847/1538-4357/ab3e48
Precursors in Short Gamma-ray Bursts as a Possible Probe of Progenitors
Authors: Shu-Qing Zhong, Zi-Gao Dai, Ji-Gui Cheng, Lin Lan, Hai-Ming Zhang
Abstract: We extract 18 candidate short gamma-… ▽ More
Submitted 2 September, 2019; originally announced September 2019.
Comments: 28 pages, 6 figures including 48 panels, 2 tables, accepted for publication in The Astrophysical Journal
arXiv:1810.00170 [pdf, other]

astro-ph.HE astro-ph.SR

doi10.3847/1538-4357/aae531
Pre-merger electromagnetic counterparts of binary compact stars
Authors: Jie-Shuang Wang, Fang-Kun Peng, Kinwah Wu, Zi-Gao Dai
Abstract: We investigate emission signatures of binary compact star gravitational wave sources consisting of strongly magnetized neutron stars (NSs) and/or white dwarfs (WDs) in their late-time inspiral phase. Because of electromagnetic interactions between the magnetospheres of the two compact stars, a substantial amount of energy will be extracted, and the resultant… ▽ More
Submitted 19 November, 2018; v1 submitted 29 September, 2018; originally announced October 2018.
Comments: 16 pages, 8 figures, 1 table. Minor corrections to match the version on ApJ
arXiv:1802.07750 [pdf, other]

astro-ph.HE

doi10.3847/1538-4357/aab70c
Effects of Fall-Back Accretion on Proto-Magnetar Outflows in Gamma-Ray Bursts and Superluminous Supernovae
Authors: Brian D. Metzger, Paz Beniamini, Dimitrios Giannios
Abstract: Rapidly spinning, strongly magnetized proto-neutron stars ("millisecond proto-magnetars") are candidate central engines of long-duration gamma-… ▽ More
Submitted 21 February, 2018; originally announced February 2018.
Comments: 18 pages, 13 figures, submitted to ApJ
arXiv:1605.01060 [pdf, ps, other]

astro-ph.HE gr-qc

doi10.1093/mnras/stw1800
Pair Fireball Precursors of Neutron Star Mergers
Authors: Brian D. Metzger, Charles Zivancev
Abstract: If at least one neutron star (NS) is magnetized in a binary NS… ▽ More
Submitted 23 June, 2016; v1 submitted 3 May, 2016; originally announced May 2016.
Comments: 5 pages, 2 figures
arXiv:1603.01950 [pdf, other]

astro-ph.HE astro-ph.CO gr-qc physics.plasm-ph

doi10.1088/1475-7516/2018/04/054
Possible role of magnetic reconnection in the electromagnetic counterpart of binary black hole merger
Authors: F. Fraschetti
Abstract: …-ray transient detected by Fermi-Gamma-ray Burst Monitor (GBM) 0.4 sec after. In a… ▽ More
Submitted 10 April, 2018; v1 submitted 7 March, 2016; originally announced March 2016.
Comments: 8 pages; 1 figure. JCAP, in press
arXiv:1511.02870 [pdf, other]

astro-ph.HE gr-qc

doi10.1088/2041-8205/814/2/L20
Fast Radio Bursts and Radio Transients from Black Hole Batteries
Authors: Chiara M. F. Mingarelli, Janna Levin, T. Joseph W. Lazio
Abstract: …tidal disruption, suggesting the pair will remain dark to telescopes. Even without tidal disruption, electromagnetic luminosity is generated from the battery phase of the binary when the BH interacts with the NS magnetic field. Originally the luminosity was expected in high-energy X-… ▽ More
Submitted 9 November, 2015; originally announced November 2015.
Comments: 5 pages, 4 figures, Accepted to ApJ Letters
arXiv:1506.02207 [pdf, other]

nucl-th astro-ph.HE astro-ph.SR

doi10.1140/epja/i2014-14041-x
Constraints on the symmetry energy from observational probes of the neutron star crust
Authors: William G. Newton, Joshua Hooker, Michael Gearheart, Kyleah Murphy, De-Hua Wen, Farrukh Fattoyev, Bao-An Li
Abstract: …Cassiopeia A, confronting cooling models which include enhanced cooling in the nuclear pasta regions of the inner crust, (ii) the upper limit of the observed periods of young X-ray pulsars, confronting models of magnetic field decay in the crust caused by the high resistivity of the nuclear pasta layer, (iii) glitches from the Vela pulsar, confronting the pa… ▽ More
Submitted 6 June, 2015; originally announced June 2015.
Comments: 19 pages, 10 figure and 1 table
Journal ref: The European Physical Journal A, Volume 50, article id.41, 2014
arXiv:1404.0383 [pdf, other]

astro-ph.HE

doi10.1088/2041-8205/788/1/L8
Necessary Conditions for Short Gamma-Ray Burst Production in Binary Neutron Star Mergers
Authors: Ariadna Murguia-Berthier, Gabriela Montes, Enrico Ramirez-Ruiz, Fabio De Colle, William H. Lee
Abstract: The central engine of short gamma-… ▽ More
Submitted 12 May, 2014; v1 submitted 1 April, 2014; originally announced April 2014.
Comments: 6 pages, 5 figures. Accepted for publication in ApJL
arXiv:1205.6482 [pdf, ps, other]

astro-ph.HE gr-qc

doi10.1088/0004-637X/755/1/80
Magnetic Interactions in Coalescing Neutron Star Binaries
Authors: Anthony L. Piro
Abstract: It is expected on both evolutionary and empirical grounds that many merging neutron star (NS) binaries are composed of a highly magnetized NS in orbit with a relatively low magnetic field NS. I study the magnetic interactions of these… ▽ More
Submitted 29 May, 2012; originally announced May 2012.
Comments: 10 pages, 9 figures, submitted for publication in The Astrophysical Journal
arXiv:1110.0467 [pdf, other]

astro-ph.HE

doi10.1103/PhysRevLett.108.011102
Resonant Shattering of Neutron Star Crusts
Authors: David Tsang, Jocelyn S. Read, Tanja Hinderer, Anthony L. Piro, Ruxandra Bondarescu
Abstract: The resonant excitation of neutron star (NS) modes by tides is investigated as a source of short gamma-… ▽ More
Submitted 29 November, 2011; v1 submitted 3 October, 2011; originally announced October 2011.
Comments: 5 pages, 2 figures. Accepted to PRL
arXiv:astro-ph/0207576 [pdf, ps, other]

astro-ph

doi10.1046/j.1365-8711.2002.05898.x
Jets, winds and bursts from coalescing neutron stars
Authors: Stephan Rosswog, Enrico Ramirez-Ruiz
Abstract: Recent high-resolution calculations of neutron star coalescences are used to investigate whether nu bar{nu} annihilation can provide sufficient energy to power gamma-ray bursts, especially those belonging to the short duration category. Late time slices of the simulations, where the neutrino emission has reached a maximum, stationary level are analyzed to address this question. We find that nu bar{nu} annihilation can provide the necessary driving stresses that lead to relativistic jet expansion. Maximum Lorentz factors of the order of 15 are found along the binary rotation axis, but larger values are expected to arise from higher numerical resolution. Yet the accompanying neutrino-driven wind must be absent from the axis when the burst occurs or prohibitive baryon loading may occur. We argue that even under the most favorable conditions, nu bar{nu} annihilation is unlikely to power a burst in excess of ~ 10^{48} erg. Unless the emission is beamed into less than one percent of the solid angle, which we argue is improbable if it is collimated by gas pressure, this may fail to satisfy the apparent isotropic energies inferred at cosmological distances. This mechanism may nonetheless drive a precursor fireball, thereby evacuating a cavity into which a later magnetic driven jet could expand. A large range of time delays between the merger and the black hole formation are to be expected. If the magnetic driven jet occurs after the black hole has formed, a time span as long as weeks could pass between the neutrino powered precursor and the magnetic driven GRB. △ Less
Submitted 26 July, 2002; originally announced July 2002.
Comments: 5 pages, 3 figures, accepted for publication in MNRAS Letters; movies can be found at http://www.star.le.ac.uk/~sro/
Journal ref: Mon.Not.Roy.Astron.Soc. 336 (2002) L7

۱۵ شهریور ۰۳ ، ۱۹:۱۲

.

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ‎﴿الحجر: ٩﴾‏

الحکمة 79 فضل الحکمة وَقَالَ(علیه السلام) : خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ، فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.

الحکمة 80 المؤمن ومعرفة فضل الحکمة

وَقَالَ(علیه السلام) : الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ.

‏بسم اللّه الرحمن الرحیم ‏

‏‏قالَ رسولُ اللّه ـ صلَّی اللّه علیه و آله و سلَّم: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثّقلَیْنِ کتابَ اللّه ِ و عترتی اهلَ بیتی؛ فإِنَّهُما لَنْ‏‎ ‎‏یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ.‏‎[1]‎

‏‏الحمدُللّه و سُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صلِّ علی محمدٍ و آلهِ مظاهر جمالِک و جلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه‏‎ ‎‏الأَحدیّةُ بِجمیعِ أسمائکَ حتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایَعْلَمُهُ غَیرُک؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم اصلِ الشَجَرةِ الخَبیثةِ.‏‎[2]‎

[1]ـ «قال رسول اللّه ... حتی یردا علیّ الحوض» رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله و سلم ـ فرمود: من در میان شما دو شیء گرانقدر به جا می گذارم: کتاب خدا و خاندانم مقصود حضرت علی ـ علیه السلام ـ و ائمۀ طاهرین ـ سلام اللّه علیهم ـ است که در روایات دیگر تصریح شده است و این دو از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند (یعنی تا قیامت).

[2]ـ «الحمدللّه و سبحانک اللّهم صلّ علی محمد و آله ...» این طلایۀ وصیتنامۀ سیاسی ـ الهی است که آن قبلۀ عظمای اهل دل، وصیت جاودانۀ خویش را با چند جملۀ کوتاه آکنده از عالیترین مضامین معارف اسلامی آغاز کرده اند. واژه های خطبۀ این وصیتنامه با درهم آمیختن به نسبت مخصوص، نقش نوینی از معارف را به نمایش گذارده است که بیت الغزل آن: «اسم مستأثر» خداوند متعال است: «سپاس و ستایش مخصوص خداست و تو پاک و منزه هستی، خدایا بر محمد و آل او درود فرست، آنان مظاهر جمال و جلال تو و گنجینه های اسرار کتاب تو هستند که در آن، احدیت با تمامی اسماء حتی اسم مستأثر که غیر تو کسی آن را نمی داند، تجلی کرده است و نفرین بر ستمگران، به ایشان که اینان اصل و ریشۀ درخت پلیدی اند». حضرت امام در شرح دعای سحر آورده اند که: «بدان که خدایت به اسم اعظم راهنمایت باد، و آنچه را که نمی دانی تعلیمت دهاد که خدای تعالی را اسم اعظمی است که هرگاه به آن نام خوانده شود، اگر بر درهای بستۀ آسمان خوانده شود درهای رحمت باز می شود و اگر بر تنگناهای درهای زمین به آن نام خوانده شود درهای فرج گشوده گردد، و این نام اعظم را به حسب مقام الوهیت اسم مستأثر یک حقیقتی است و به حسب مقام مألوهیت حقیقتی دیگر و به حسب مقام لفظ و عبارت، حقیقتی سوم! اما اسم اعظمی که به حسب حقیقت غیبیّه است (اسم مستأثر) ـ و جز خدا هیچ کس بدون استثنا از آن آگاهی ندارد ـ به همان اعتباری که از پیش گفتیم عبارت است از حرف هفتاد و سوم که خداوند آن را برای خود نگاه داشته، چنانچه در روایت کافی است ـ در باب آنچه به ائمۀ دین ـ علیهم السلام ـ از اسم اعظم عطا شده ـ سند به امام باقر (ع) می رسد که فرمود: «همانا نام اعظم بر 73 حرف است و از آن در نزد آصف یک حرف بود که به آن یک حرف سخن گفت و زمینی را که میان او و تخت بلقیس بود درهم پیچید و دست دراز کرد و تخت را با دست خود بر گرفت، سپس زمین به همان حالتی که بود بازگشت و این جریان در فاصله ای کمتر از یک چشم به هم زدن اتفاق افتاد و از آن اسم اعظم 72 حرف نزد ما است و یک حرف آن نزد خدای تعالی است که آن را در عالم غیب برای خود اختصاص داده و حول و قوه ای نیست جز با خدای علی عظیم». و مانند این روایت است، روایت دیگری که در آن نیز از امام صادق ع منقول است که می فرمود: عیسی بن مریم را دو حرف داده شد که با آن دو حرف کار می کرد و موسی را چهار حرف داده شده بود و ابراهیم را هشت حرف و نوح را پنج حرف و آدم را بیست و پنج حرف و خدای تعالی همۀ اینها را برای محمد ـ صلی اللّه علیه و آله ـ جمع کرد و اسم اعظم اللّه 73 حرف است که محمد ـ صلی اللّه علیه و آله ـ را 72 حرف داده شد و خداوند یک حرف را از او پوشیده داشت». (شرح دعای سحر؛ ترجمۀ سید احمد فهری؛ انتشارات اطلاعات؛ تهران 1370)

وصیتنامه امام خمینی قدس سره الشریف

http://www.imam-khomeini.ir/fa/c207_53952/

نماهنگ | بر عمق هوش مصنوعی مسلط شوید

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «امروز هوش مصنوعی با یک شتاب حیرت‌دهنده‌ای [دارد پیش میرود]؛ یعنی انسان متحیّر میشود از شتابی که این فنّاوری عجیب در دنیا پیدا کرده و دارد پیش میرود... در مسئله‌ی هوش مصنوعی، بهره‌بردار بودن امتیاز نیست؛ این فنّاوری لایه‌های عمیقی دارد که باید بر آن لایه‌ها مسلّط شد؛ آن لایه‌ها دست دیگران است. اگر شما نتوانید لایه‌های عمیق و متنوّع این فنّاوری هوش مصنوعی را تأمین کنید، فردا اینها یک ایستگاهی مثل آژانس اتمی درست میکنند برای هوش مصنوعی ــ که الان دارند مقدّماتش را فراهم میکنند ــ که اگر چنانچه به آن ایستگاه رسیدید، باید اجازه بگیرید که در فلان بخش از هوش مصنوعی استفاده کنید، در فلان بخشِ دیگر حق ندارید استفاده کنید! این‌جوری است؛ زرنگهای دنیا، فرصت‌طلب‌ها و قدرت‌طلب‌های دنیا دنبال این چیزها هستند... البتّه زمان دولت سیزدهم یک سازمانی تشکیل شد به نام «سازمان ملّی هوش منصوعی»، زیر نظر رئیس‌جمهور... اگر چنانچه همان سازمان زیر نظر خود آقای رئیس‌جمهور ادامه‌ی کار بدهد، امید فراوانی وجود دارد که ان‌شاء‌الله این کار به همین شکلی که عرض شد پیش برود.» ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «بر عمق هوش مصنوعی مسلط شوید» را منتشر میکند.

بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
من پیشنهاد میکنم یکی از مسائلی که مورد تکیه و توجّه و تعمیق واقع میشود، مسئله‌ی هوش مصنوعی باشد که در اداره‌ی آینده‌ی دنیا نقش خواهد داشت... باید کاری کنیم که حدّاقل به ده کشور اوّل دنیا در این مسئله برسیم. ۱۴۰۰/۰۸/۲۶

هر ملّتی که امروز در زمینه‌ی این دانشهای جدید...عقب بیفتد، سرنوشتش، سرنوشت آن ملّتهایی است که در آغاز انقلاب صنعتی عقب افتادند و سرنوشتشان شد استعمارزدگی، شد زیر دست بودن، شد فقیر ماندن، شد ذلیل شدن. ۱۳۹۷/۱۱/۰۳

علم خیلی مهم است: اَلعِلمُ سُلطان؛ علم به معنای واقعی کلمه قدرت است. این شعرِ معروفِ «توانا بود هر که دانا بود» حرف درستی است. «توانا بود هر که دانا بود»؛ دانش برای یک کشور توانایی می‌آورد، اقتدار می‌آورد. ۱۴۰۰/۱۱/۲۸

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=57479

شاگرد و دانشجو و طلبه ای که خیلی هم مایل است از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند، با یک مسئله ی مهمی هم مواجه است که حالا این کجای مسئله است که مثلاً باید هم ازدواج کرد و کجای مسئله هم هست که اقتصادی است و کجای آن هم هست که ناتوی فرهنگی است و اما کجاها هم گرفتار کفر و شرک و نفاق نیز شده است و مرزهای اسلام و کفر به کدام جهت هم دارد پیش می رود و ...، هوش مصنوعی اینجا مسئله ی مهمی است که کجا ما با یک انسان هم هست که طرفیم و کجا است که با یک ماشین بی رحم ظالم هم مواجه شده ایم که باید بر آن تسلط هم یافت و حال آنکه او هم خیلی مایل است بر ما متقابلاً تسلط یابد! قسمتی از مسئله این هم هست که کجاها با علامه بهلول طرفیم، و کجاها با هوش مصنوعی ماشینی طرفیم، و کجاها اصولاً مسئله با فرض بفرمایید یک زامبی مرده طرف است که در کفرش هم مانده است و حاضر هم نیست از آن بیرون بیاید و ...! بنده نمی دانم چرا فیزیک زامبیها را در آرشیو کرنل و اینسپایرهپ هم پنهان کرده اند و .... (غلط از این بنده ی حقیر است که zombie را zambie هیجی می کردم!!!) البته بعضی هم یحتمل اینجا اشکال کنند که مقالات افشار و مرادی را یک نخبه و نابغه ای هم می خواهد که بتواند به هم ربطشان دهد، و حال آنکه بعضی دیگر هم یحتمل بفرمایند که اینها اصلا به هم ربطی هم ندارند و بلکه اگر کسی بخواهد اینها را به هم ربطشان دهد هم یحتمل بهتر است اول برود سراغ پنچر کردن چرخ بهلول و بعد در آن هندسه ی تخت یحتمل بتواند کاری انجام دهد و آنگاه دوباره برگردد به اتصالهای با انحناهای غیر تخت و ....! فقط مواظب باشید یک بهلولی هم پیدا نشود یک وقت چرخ خودتان و دیگران را هم پنچر کرده و همه ضایع هم شوند و ....

https://arxiv.org/abs/2406.07980

https://arxiv.org/abs/2403.00499

https://arxiv.org/abs/2402.10992

....

https://iopscience.iop.org/article/10.1088/2058-7058/29/5/37

https://arxiv.org/abs/2405.05322

https://arxiv.org/abs/2406.01984

https://arxiv.org/abs/1506.02187

https://arxiv.org/abs/2408.17164

https://arxiv.org/abs/2409.00838

Afshar

https://arxiv.org/abs/2406.05386

Moradi

https://arxiv.org/abs/2407.21702

۱۵ شهریور ۰۳ ، ۱۶:۲۴

..

لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿٢١﴾‏ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ ‎﴿٢٢﴾‏ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿٢٣﴾‏ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿الحشر: ٢٤﴾‏

مجله / موعود / شهریور و مهر ماه سال 1395 شماره 175-176

تروریسم تاریخی یهود

تعداد بازدید : 1339 تاریخ درج : 1398/08/27

57بیوتروریسم تاریخی یهود در تاریخ اسلام

اگر تروریسم را در تاریخ پی جویی کنیم، درمی یابیم که یهودیان بنیان گذار آنند. ترور که واژه ای فرانسوی است، معادل فتک در عربی و در فرهنگ سیاسی، به معنای کشتن غافلانه و مخفیانه هدفمند است؛ 1 بنابراین ترور کور معنا ندارد. با نگاهی به سیره و روایات معصومان (ع) در می یابیم که آن بزرگواران چنین امری را تجویز نکرده و خود نیز از آن پرهیز می کرده اند. کشتن مجرمی که خود می داند تحت تعقیب و حکمش اعدام است، ترور و فتک به شمار نمی آید؛ بلکه آن را اغتیال گفته اند. بنابراین ترور به مواردی اطلاق می شود که از سوی قاتل، هشداری به فرد مورد هدف و تعقیب نمی دهند. یهود با شناسایی نور نبوّت در اجداد پیامبر (ص) و با تطبیق آن با علائم ذکر شده در کتاب های آسمانی، سعی در خاموش کردن این نور داشتند. در این خصوص، می توان به تلاش یهود برای جلوگیری از ظهور پیامبر اکرم (ص) اشاره کرد:

1- ترور هاشم

حضرت هاشم، جدّ اعلای پیامبر (ص)، مکی است؛ امّا قبر ایشان در «غزّه فلسطین» است. ایشان از «مکه» برای تجارت به سوی «شام» خارج شده و در «یثرب»، مهمان رئیس یکی از قبایل مستقر در «مدینه» به نام عمر بن زید بن لبید می شود. هاشم با دختر عمر، سلمی، ازدواج می کند. پس از ازدواج، هنگام رفتن به سفر، به همسرش سفارش می کند: احتمال دارد از این سفر باز نگردم. خداوند به تو پسری خواهد داد. از او سخت نگهداری کن. هاشم به غزّه می رود و پس از پایان تجارت، آهنگ بازگشت می کند؛ امّا در همان شب، به ناگاه دچار بیماری می شود. اصحابش را فرا می خواند و می گوید: به مکه باز گردید. به مدینه که رسیدید، همسرم را سلام برسانید و سفارش کنید فرزندم را که از او متولّد خواهد شد؛ آن بزرگ ترین دغدغه من است. پس قلم و کاغذی می خواهد و وصیت نامه ای می نویسد که بخش عمده ای از آن، در سفارش به پاسداری از فرزند است و اشتیاقش به زیارت او. 2

موسی (ع) به یهودیان خبر آمدن پیامبراکرم (ص) را داده بود. اینان از قیافه او، پدر و مادر و نسل او آگاه بودند وگنجینه ای از اطّلاعات را در اختیار داشتند. یهودیان مسلّط به علم چهره شناسی بودند که از موسی (ع) آموخته بودند و نسل به نسل به آنان منتقل شده بود. بنابراین، هاشم، آشنای آنان بود و یهودیان به خوبی می دانستند که پیامبر آخرالزّمان، از نسل اوست؛ امّا تیر آنها دیر به هدف خورد و هنگامی هاشم ترور شد که نطفه عبدالمطلّب در مدینه بسته شده بود.

2- ترور عبدالمطلّب

فرزند هاشم در «مدینه» به دنیا آمد و رشد کرد. او را شیبه نامیدند. به توصیه هاشم، مادر پاسداری او را بر عهده گرفت و جالب است که مادر دیگر ازدواج نکرد. نُه سال بر او گذشته بود که یهودیان از وجودش آگاه شدند و به او حمله بردند و دایی های وی نجاتش دادند. 3 مُطلّب، برادر هاشم، هنگام رفتن برای تجارت، مهمان خانه هاشم شد. او در آنجا می بیند که یکی از بچّه ها که در این خانه بازی می کند، خود را فرزند هاشم می خواند. از حال او می پرسد. اهالی منزل از پاسخ او سربرمی تابند؛ امّا اصرار می کند تا او را معرفی کنند. به او می گویند: بنا به وصیت پدرش، ما تا به حال این موضوع را افشا نکردیم تا از دست یهود در امان بماند. گروهی می گویند: مطلّب، کودک را از این خانه فراری داد و همراه برد و دسته ای دیگر می گویند: توافق کردند و مطلّب او را به مکه آورد و مردم به گمان اینکه او غلام مطلّب است، او را عبدالمطلّب نام نهادند و این نام بر او ماند. 4

3- ترور عبدالله

یهود در ترور عبدالمطلّب ناکام ماند و از او عبدالله به دنیا آمد. عبدالله اهل مکه است و قبرش در مدینه، در مقرّ یهود! و این عجیب می نماید. درباره عبدالله داستان ها صریح تر است. یهودیان بارها دست به ترور او زده اند و ناکام مانده اند. 5 گفته اند: خانمی یهودی را فرستادند که همسر عبدالله شود تا نطفه پیامبر آخرالزّمان به این زن منتقل گردد. زن هر روز سر راه عبدالله را می گرفت و به او پیشنهاد ازدواج می داد. یک روز نیامد. عبدالله از او پرسید، چرا نیامدی؟ گفت: نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست. عبدالله، ازدواج کرده بود. 6

روزی وهب بن عبد مناف، یکی از تاجران مکه، عبدالله را که آن روز جوانی بیست و پنج ساله بود، دید که یهودیان در میانش گرفته اند و می خواهند او را بکشند. وهب ترسید و گریخت. میان بنی هاشم آمد و فریاد زد: عبدالله را دریابید که دشمنان او را در میان گرفته اند. عبدالله معجزه آسا نجات یافت. وهب که شاهد نجات معجزه آسای عبدالله بود و نور نبوّت را در چهره او می دید، پیشنهاد ازدواج دخترش، آمنه و عبدالله را داد. این ازدواج مبارک سر می گیرد، 7 امّا دو ماه پس از ازدواج، عبدالله در راه تجارت، در مدینه از دنیا می رود. تیر یهود برای بار دوم دیر به هدف می خورد. آمنه دو ماه است که باردار است و عبدالله به گونه ای کاملًا مشکوک در یثرب رحلت می کند؛ امّا نمی توان خطّ ترور را ردیابی کرد.

4- تلاش برای ترور پیامبر (ص)

آورده اند: فردای شب میلاد رسول الله (ص) یکی از علمای یهود به «دارالنّدوه» آمد و گفت: آیا امشب در میان شما فرزندی متولّد شده است؟ گفتند: نه. گفت: باید متولّد شده باشد و نامش احمد باشد. هلاک یهود به دست او خواهد بود.

پس از جلسه دریافتند که پسری برای عبدالله بن عبدالمطلّب به دنیا آمده است. آن مرد را خبر کردند که آری، آن شب پسری در میان ما به دنیا آمده است. عالم یهودی را نزد محمّد (ص) آوردند، تا ایشان را دید، بیهوش شد. چون به هوش آمد، گفت: به خدا قسم! پیامبری تا قیامت، از بنی اسرائیل گرفته شد. این همان کسی است که بنی اسرائیل را نابود می کند. چون دید قریش از این خبر شاد شدند، گفت: به خدا قسم! کاری با شما کند که اهل مشرق و مغرب از آن یاد کنند. 8

محمّد (ص) از همان نخستین روز تولّد، شناسایی شد. تیرهای یهود برای جلوگیری از پیدایش ایشان، همه به خطا رفته است و آنان برای دسترسی به هدف، باید محمّد (ص) را از میان بردارند.

تلاش هایی برای جلوگیری از ترور پیامبر (ص)الف. دوری از محیط مکه

اکنون عبدالمطلّب وظیفه ای خطیر به گردن دارد. پیامبر اکرم (ص) برای جدّ مادری و جدّ پدری و نیز برای مادر بسیار محبوب بود. عبدالمطلّب، محبوب ترین فرزندش، عبدالله را از دست داده است و دختر وهب نیز دو ماه پس از ازدواج بیوه شده است. محصول ازدواج، یک پسر بسیار زیباست. اهمّیت پاسداری از محمّد (ص) برای سرپرستان ایشان کاملًا آشکار است. او در محیط مکه، که محلّ آمد و شد کاروان های تجاری و زیارتی است، در امان نیست. باید چاره ای اندیشید. چاره در دور کردن محمّد (ص) از مکه است؛ آن هم به گونه ای مخفیانه و دور از چشم اغیار.

پیامبر (ص) را به دایه می سپارند تا ایشان را در سرزمینی دورتر از مکه و به گونه ای پنهانی نگهداری کند. فاصله بین منطقه سکونت حلیمه و مکه، بسیار دور بوده است؛ امّا با نگاهی به صفحات تاریخ درمی یابیم که تاریخ نگاران در علل به دایه سپردن محمّد (ص) این موارد را برشمرده اند:

1- مادر پیامبر شیر نداشت و باید کودک را به دایه ای می سپردند؛

2- آب و هوای مکه بد بود و کودکان را طاقت زندگی در آن نبود؛

3- رسم عرب بر آن بود که کودکان را به دایه می سپردند تا بیرون از شهر بزرگشان کند.

این هر سه دلیل به آسانی نقدپذیر است:

الف. روشن است که اگر مادر پیامبر (ص) شیر نداشت، باید دایه ای از اهل مکه برای او می گرفتند تا نزد خود رشدشان دهد؛ نه دایه ای از دور دست؛

ب. آب و هوای مکه چه مدّت نامناسب بوده است؟ آیا این بدی آب و هوای پنج سال طول کشیده است؟! درباره اینکه در آن سال ها، آب و هوای مکه بد بوده باشد، شاهدی از تاریخ نمی توان یافت. افزون بر آن، در صورت بدی آب و هوای مکه، بایستی مکیان یا دست کم کودکان آنان، همه، به سرزمینی دیگر کوچیده باشند که چنین چیزی نبوده است؛

ج. اگر عادت اهل مکه، به دایه سپردن کودک بود؟ پس چگونه است که دیگر عرب ها کودکان خویش را به دایه نسپرده اند. حتّی آنان که هم عصر میلاد پیامبر (ص) بوده یا پس از آن، به دنیا آمده اند، به دایه سپرده نشده اند؟

آورده اند که پیامبر را مدّتی مادر حمزه شیر داد. چرا حمزه را که دو ماه بزرگ تر از پیامبر بود، به دایه نسپرده اند؟ افزون بر اینها، نوزاد، تنها دو سال شیر می خورد. چرا پیامبر (ص) را پنج سال نزد حلیمه فرستادند؟! مادر موسی (ع) با اینکه چند فرزند دیگر نیز داشت، زمان اندکی از فرزندش که به کاخ فرعون وارد شده بود، دور شد و نزدیک بود از غم و غصّه، جریان را افشا کند. پس چرا این مادر، پنج سال دوری فرزند را تحمّل کرده است؟! اینجا شأن مادر پیامبراکرم (ص) آشکار می شود که برای حفظ حیات نبی، از تمام خواهش های مادری خویش نیز چشم فرو بسته و حتّی یک کلمه به عبدالمطلّب اعتراض نکرده است. بنابراین همان گونه که گفتیم: ورود و خروج غریبه ها در مکه عادی است. در این شهر، به آسانی می توانند ترور کنند؛ از این رو تنها راه پیش روی عبدالمطلّب این است که حضرت را ناپدید کند.

با این بیان، پس چرا عبدالمطلّب، محمّد (ص) را پس از پنج سال، به مکه بازگرداند؟ در تاریخ، دلیلی بر علّت بازگرداندن پیامبر (ص) گفته شده است: «هنگامی که پیامبر (ص) نزد حلیمه بود، با فرزندان حلیمه به چوپانی می رفت. کسی آمد و سینه محمّد (ص) را پاره کرد و لخته ای خون از آن بیرون آورد و گفت: این نصیب شیطان از توست. سپس محلّ را در طشتی از طلا و آب زمزم شست و رفت. کودکان نزد حلیمه دویدند و فریاد زدند: محمّد کشته شد. محمّد کشته شد. »

پس از آن، حلیمه به عبدالمطلّب گفت: نمی توانم از فرزندت نگهداری کنم. او جنّ زده شده است. عبدالمطلّب نیز او را تحویل گرفت. 9این حدیث، شقّ صدر نام گرفت. 10این حدیث را جعل کرده اند تا خطّ اصلی گم شود. به نقل ابن هشام، علّت بازگرداندن حضرت به مکه، آن بود که حضرت را شناسایی کرده بودند و می خواستند ایشان را با خود ببرند. 11 آن منطقه دیگر امن نبود؛ بنابراین حلیمه دیگر توان پاسداری از پیامبر (ص) را نداشت.

تنها به دلیل ضعف اطّلاعات یهودیان در این زمینه، پنج سال طول کشید تا پیامبر (ص) را یافتند. اگر آنها از حضرت موسی (ع) نام شیردهنده (حلیمه) را نیز پرسیده بودند، در هفته اوّل او را می یافتند. در کار پیامبر در مکه خلل حفاظتی ایجاد شده بود، که او را پیدا کردند؛ وگرنه تا ابد او را پیدا نمی کردند. از این به بعد، عبدالمطلّب محافظ محمّد (ص) شد. خداوند متعال بر رسولش، منّت می گذارد و می گوید: «أَ لَمْ یجِدْک یتِیماً فَآوی؛ 12 آیا تو را یتیم نیافت و پناهت داد. »اگر در این یتیم و دشمن پیچیده ای که داشته است، دقّت شود، به معنای آیه پی می بریم.

ب. پاسداری مداوم

پس از آنکه حلیمه پیامبر اکرم (ص) را به عبدالمطلّب بازگرداند، ایشان حفاظت از آن فرزند را بر عهده گرفت. رفتار عبدالمطلّب نشان می دهد که اهمّیت حفاظت از محمّد (ص) برای ایشان کاملًا روشن بوده است که حتّی هنگام جلسات دارالنّدوه نیز، ایشان را همراه می برد و به جای خود می نشاند. مورّخان سفری برای پیامبر (ص) همراه مادرشان، به مدینه نقل کرده اند که نمی توان آن را به آسانی پذیرفت؛ 13 چون یثرب آلوده به یهودیان است و عبدالمطلّب از اهمّیت این موضوع کاملًا آگاه است. پدر و مادرش به او وصیت کرده اند که مراقب این فرزند باشد و او را از یهود پنهان کند و خود نیز بارها کینه و هجوم یهود به او را دیده است؛ از این رو، دور از ذهن است که این فرزند با مادر یا امّ ایمن به یثرب سفر کنند و آنجا مادر از دنیا برود و این کودک را امّ ایمن به مکه باز گرداند. این از پیچیدگی های تاریخ است که آیا این حادثه واقعیت دارد یا نه؟ دلیل واقعی مرگ مادر پیامبر (ص) چیست؟ برای چه کاری به مدینه رفته است؟ چرا با وجود خطرات فراوان، کودک را نیز با خود برده است؟ آیا مادر در درگیری با یهود، فدایی فرزند شده است؟ اینها پرسش هایی است که با مراجعه به تاریخ به ذهنمان می رسد و نیازمند بررسی و تحقیق است. اهمّیت حفاظت از نبی اکرم (ص) در نظر عبد المطلّب با دیدن وصیت نامه او به ابوطالب آشکار می شود.

نبی مکرّم (ص) هشت ساله بود که مرگ عبدالمطلّب فرا رسید. رسم عرب بر وصیت به فرزند بزرگ تر است؛ در حالی که ابوطالب فرزند بزرگ تر عبدالمطلّب نیست و برادر بزرگ ترش نیز زنده است، عبدالمطلّب بر خلاف رسم عرب، او را وصی خود قرار می دهد. بیش از دو سوم وصیت نامه، سفارش بر حفاظت از کودک است و در پایان هم فرموده است: اگر به من قول ندهی که از این کودک حفاظت کنی. من راحت جان نخواهم داد و ابوطالب دست پدر را می گیرد و قول می دهد که با جان و مال، از این کودک پاسداری کند. 14

پس از عبدالمطلّب، حفاظت نبی اکرم (ص) بر عهده ابوطالب قرار می گیرد. ایشان چهار سال، از تجارت دست می کشد تا اینکه قحطی در مکه فشار می آورد. پذیرایی از مهمانان حجّ نیز به عهده ابوطالب است. اوضاع سخت می شود و او باید به تجارت رود؛ ولی نمی تواند پیامبر (ص) را در مکه تنها بگذارد. در مسیر نیز همواره مراقب پیامبر (ص) است. به «بُصری الشام» می رسند. بُصری، مدرسه علمیه جهان مسیحیت و محلّ تربیت مبلّغان آن روز بود؛ منطقه ای سرسبز و آباد که به طور طبیعی کاروان ها در آنجا منزل می کردند. اهالی آن مدرسه و دیگران هم با آنها خرید و فروشی دارند. این بار که این کاروان می رسد، پیکی از جانب بحیرا، بزرگ مدرسه، به استقبال آنان می آید و آنان را به مهمانی فرا می خواند. 15

چندین سال کاروان ها از این مسیر می گذشتند و مسئولان مدرسه کاری با آنان نداشتند؛ امّا این بار کاروانیان را به مهمانی فراخوانده اند. همراهیان ابوطالب از این دعوت شگفت زده می شوند؛ امّا دعوت را می پذیرند. ابوطالب، پیامبر (ص) را همراه خود می برد؛ ولی در سمت بحیرا نمی نشاند. نقل هایی در ابتدای داستان افزوده اند تا داستان را از ابتدا به انحراف و ابتذال بکشانند. نقل می کنند که محمّد (ص) را نزد مال التّجاره گذاردند و رفتند. 16 این درست نیست. می گویند: هنگامی که ابوطالب رهسپار تجارت بود، محمّد (ص) گریه کرد که من یتیم بی کس را در مکه می گذاری و می روی؟ 17 آیا می توان پذیرفت نوجوانی این چنین که بنا به نقل متواتر تاریخ، بسیار فهیم تر از دیگران بود، نزد عمو، این گونه گریه کند؟! آن هم عمویی که آن دستور حفاظتی را گرفته است. این مقدّمات همه برای کاستن از ارزش سخنی است که بحیرا در اینجا دارد. بحیرا پرسید: این کیست؟ گفت: فرزندم. بحیرا گفت: نه. او فرزند تو نیست. پدر و مادر او از دنیا رفته اند. ابوطالب گفت: آری، درست می گویی. من عموی اویم.

بحیرا از ابوطالب اجازه می گیرد که با محمّد (ص) گفت وگو کند. پس به پیامبر (ص) عرض کرد: تو را به لات و عزّی سوگند می دهم، که مرا پاسخ بگویی. حضرت خشمگین فرمودند: مرا به ایشان سوگند مده که هیچ چیز را به اندازه اینان مغبوض نمی دانم.

بحیرا با خود اندیشید و گفت: این یک نشانه. سپس از حضرت پرسش هایی کرد و پاسخ آن را گرفت و آنگاه به دست و پای حضرت افتاد و او را مکرّر بوسید و گفت: اگر زمان تو را دریابم، در پیش روی تو شمشیر می زنم و با دشمنانت جهاد می کنم. سپس در مدح و فضل حضرت سخن گفت و از ابوطالب خواست که او را به شهرش بازگرداند، مبادا یهود بر او دست یابند؛ زیرا که هیچ صاحب کتابی نیست که نداند او به دنیا آمده و اگر او را ببینند، به یقین خواهند شناخت. 18

تذکر بحیرا، احساس خطر برای رسول الله (ص) است. دشمنی یهود با پیامبر آخرالزّمان به اندازه ای بود که بحیرا نیز که عالمی مسیحی است، آن را دریافته و گمان می کند ابوطالب از آن بی خبر است.

تا 25 سالگی، اوضاع نبی اکرم (ص) به همین روش بود. حضرت در این سن، تقاضای تجارت می کند. ابوطالب در حفاظت از نبی اکرم (ص) با درایت کامل، از هیچ چیز کم نگذاشته بود. سر سفره، پیش از پیامبر (ص) غذا می خورد تا ببیند مسموم هست یا نه. سپس جلوی پیامبر می گذاشت. شب ها در کنار محمّد (ص) می خوابید و بچّه ها را در کنارش می خواباند که اگر شب خواستند او را ترور کنند، از خواب بیدار شود. ابوطالب در همه مکان ها نخست خودش قدم می گذاشت تا از نبود دشمن مطمئن شود. 19 با وجود این قراین و شواهد می توان دریافت که حضرت محمّدبن عبدالله (ص) تحت مراقبت خاص، مراحل و مراتب رشد و بلوغ را تا تجربه بعثت پشت سر گذاردند. . . .

پی نوشتها:

(1). ابن اثیر، النهایه، ج 3، ص 367-

(2). ر. ک: بحارالأنوار، ج 15، ص 51-

(3). همان، ص 53-

(4). در این زمینه، ر. ک: بحارالأنوار، ج 15، ص 117 و 127-

(5). ر. ک: بحارالأنوار، ج 15، ص 90؛ ج 108، ص 203؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 6؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 8؛ سیره حلبی، ج 1، ص 8-

(6). ر. ک: ابن شهر آشوب، المناقب، ج 1، ص 51-

(7). بحارالأنوار، ج 15، ص 115-

(8). الکافی، ج 8، ص 300؛ امالی شیخ طوسی، ص 145-

(9). مسند احمدبن حنبل، ح 11774؛ و نیز احادیث 12048 و 13555 با اندکی تفاوت.

(10). به نقل از پیامبر (ص) نیز آورده اند: جبرائیل، میکائیل و اسرافیل و. . . از آسمان آمدند با طشتی از طلا و ابریقی از زمرد، پر از آب زمزم، با تیغی قلبم را شکافتند و زالو را در آوردند و قلبم را دوختند و رفتند.

(11). سیره ابن هشام، ج 1، ص 192-

(12). سوره ضحی، آیه 6-

(13). سیره حلبی، ج 1، ص 125-

(14). ر. ک: کمال الدین و تمام النعمه، ص 176؛ اعلام الوری، ص 15؛ کنزالفوائد، ص 82-

(15). در نقل داستان بحیرا آن قدر اختلاف هست که نشان می دهد به گونه ای می خواهند این داستان را ساده و خراب کنند. در حالی که در کشف دو مطلّب، این داستان بسیار پرمغز است: 1- انتشار اطّلاعات مربوط به پیامبر در آن روز، و میزان گفت وگو در این باره، بسیار فراوان بوده است و این داستان این مطلب را اثبات می کند؛ 2- میزان خطر یهود برای پیامبر (ص) به اندازه ای بوده که بحیرا نیز می دانسته است.

(16). کمال الدین و تمام النعمه، ص 187-

(17). همان.

(18). بحارالأنوار، ج 15، ص 410؛ الطبقات الکبری، ج 1، ص 120-

(19). ر. ک: بحارالأنوار، ج 15، ص 408-

منبع: جمعی از نویسندگان، «تبار انحراف»، صص 208- 218-

کلمات کلیدی

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/8287/110775

یک ناتوی فرهنگی هست که خوب گاز انبری هم از بالا و هم از پائین نیز حمله می کند، آنچنان که حتی برای محاسبات فاین تونینگ و گروه های باز بهنجارش اش، حتی المقدور تا بتواند وارد طیفهای ماورای بنفش و مادون قرمز هم می شود؛ و لذا از هر دو جبهه ی مارکسیسم و کمونیسم از یک سو و سرمایه داری و کاپیتالیسم لیبرال دموکراسی از سوی دیگر هم استفاده می برد تا اسلام و مسلمین و بلکه خودِ خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و انسان 250 ساله و حتی اگر دستش هم برسد خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نشانه رود و هدف گیری کند. و لذا با تبلیغ همجنسگرایی نیز حمله می کند و بلکه سگهایش را هم بتواند بدو قلاده توی کوچه و خیابان رها کرده و به جان مردم می اندازند و بی حجابی را هم ترویج می کنند.

و حالا شما از مردم مظلوم فلسطین هم سعی کنید دفاع کنید، در جواب می گویند مردم فلسطین و لبنان به ما چه مربوط هستند و بلکه اصلا چرا ما صهیونیسم را هم با خود دچار مشکل کنیم در حالی که از جمله سلطنت طلبها پرچم شیر و خورشید سرخ را هم کنار پرچم اسرائیل گذاشته است و از صهیونیستها هم دفاع می کنند و سنگ آنها را هم به سینه می زنند؛ که آقا بیا و ببین که اصلا چنین اعتراضات حدود 700 هزار نفری در میان صهیونیستها برای پایان جنگ بی سابقه هم بوده است و .... ولی کوری و کری و لالی هم گرفته است که آیا چطور صهیونیستها دارند بیش از 10 ماه غزه و فلسطین را به خاک و خون می کشند و بلکه باز هم از همین صهیونیستهای تروریست دفاع هم می کند.

اینجا نکات بسیار فراوانی در باب میل کردن شاگرد و دانشجو و طلبه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف موجود است که بسیار هم قابل تامل هستند. یعنی یک وقت دیدید که یک بنده خدایی هم تصمیم گرفت که ادعای مرجع تقلیدی کند حتی قبل از اینکه همه و همه نیز متوجه شوند که او مجتهد جامع الشرایط هم هست، ولی بالاخره این هم خود مسئله ای است که این مرجع تقلید آیا باید هم در یک دایره ای از مقلدینش قرار داشته باشد که از او تقلید هم کنند یا خیر؟ این خود یک طیفی از مسائل ماورای بنفش را هم یحتمل بتوان گفت که تشکیل می دهند. و اما از آن طرف دیگر یک طیفی و جبهه ی منسجمی هم می توان یافت که همه و همه ی مسلمانان کانه بصورت خود جوش را در جبهه ی مقاومت وادار می کند با دشمن در همه ی جناحهای کفر و شرک و نفاق و ظلم و فسق و ... هم به مبارزه برخیزند و از اسلام دفاع هم کنند. پیوستگی این الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه از نوعی است که حتی آیات عظام مراجع تقلید را هم وادار می کند از جبهه ی اسلام بر علیه کفر خود به خود دفاع کنند و بلکه مردم را دعوت هم کنند بر علیه ظلم و ستم به ستیزه برخیزند. و لذا در این میان حتی بطور خود جوش هم پیوستگی آیات اللهی با حضرت ولی فقیه و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم گره می خورد و مراتب حکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه و حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم رقم می خورد. مسئله می شود مثل جاماندگانی همچون بنده ی حقیر که همیشه هم باید بدوند تا یا برسند به نماز جماعت و نماز جمعه و اربعین حسینی و مشهد و قم و عتبات عالیات و حرمین شریفین مکه مکرمه و مدینه منوره و ....، و آخرش هم هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. یعنی در میان علوم عقلی و نقلی نخبگان حکمت متعالیه، بعضی یحتمل اشکال هم کنند که این مسئله بعید هم هست که آیا ما چقدر بتوانیم بهلول را هم در میان متونش جا دهیم؛ ولی خوب حالا یحتمل بد هم نباشد که یک جستجویی کنیم بلکه بهلول را هم در این میان یافتیم. موضوع اینجا است که در میان علوم نقلی و عقلی، این خود یک مسئله ی مهمی هم هست که بتوان بی عقلیها و حتی دیوانگیها و روانپریشیها را هم درمان کرد و دیگر چه رسد به اینکه بهلول را هم بتوان در متون حوزوی یافت. اگر یک طیف خیلی نهایی از علم و حکمت همین است که نخبگان علمی و حکیم هم داشته باشیم، طیف دیگرش هم همین است که جنون و دیوانگی ناشی از انواع روانپریشیهای خواسته و ناخواسته را هم شامل می شود. و لذا همانطوری که با علوم عقلی نمی توان با مجنون و روانپریش و دیوانه به استدلال نشست و مسائل عقلی را هم با او بحث و جدل کرد، همانطور هم نخبگان علمی و حکمت الهی هم هر چه بخواهند سعی کنند از روی عقل و نقل به علوم وحیانی و شهادت در راه خدا و دینمداری و ... با طبیعیدانها و بلکه با ریاضی فیزیکیهای حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی برخیزند، با حضور ناتوی فرهنگی یحتمل هر کدام دیگری را هم تکفیر کنند! و این در حالی است که قرار بر این هم هست که فرهنگی اسلامی را نیز داشته باشیم که هر فردی فرهنگی اجتماعی بتواند آن فرهنگی دیگر را هم بسمت خود جذب کند و نه اینکه هر کسی در جزیزه ی تنهایی خود هم به علامه بهلول پناه ببرد و مشکلات روحی و جسمی و اعصاب و روانش هم صد چندن شده و .... و اما خوب، بالاخره پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام هم جاذبه و دافعه خود را دارند، همانطوری که در حدیث سلسلة الذهب نیز می فرماید کلمة لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی آمن من عذابی، ولی بعد هم امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام می فرمایند این شرط و شروطی هم دارد که خود من هم از شرط و شروطهای آن هستم. دیگر عمامه ی امام را که نمی توان انتظار داشت که بیاندازد توی دریا چرا که به هر دلیلی آیا طرف عمامه را هم می پسندد یا خیر. یا اینکه آیا می تواند کسی برود به حضرت زینب صلوات الله و سلامه علیها هم بگوید که بارک الله یا حضرت زینب علیها السلام چون حضرت عالی همینطوری که حالا در حال اسیری هستی و بلکه حجابت را هم برداشته اند را من خیلی هم بهتر می پسندم! خوب، تو غلط می کنی!

و حالا حکومت انسان 250 ساله و بلکه دولة کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سر جای خودش محفوظ، ولی بین نوسانات مادون قرمزی و ماورای بنفشی امثال ایالات متحده چند جهانی سرمایه داری و کاپیتالیسم و سلطنت طلبها و مارکسیسم منافقین و ...، یحتمل هم امثال منافقین هم ادعای ریاست جمهوری کنند. و لذا، آیا جایز هم هست که بفرمایید جمهوری اسلامی هم مارکسیست است و بنابرین منافقین هم دارند راست می گویند و ریاست جمهوری به منافقین هم می رسد دیگر. و لذا در غیر این صورت هم همه ی استکان نلبکیها و بلکه کاسه و کوزه ها را هم می خواهیم سر جمهوری اسلامی بشکنیم. گیر قضایا اینجا است که بنده ی حقیری که یحتمل بدتر از منافقین هم این مسئله را درک نمی کنم که آیا در میل بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه حوزوی و دانشگاهی، جایگاه خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف در بین پیوستگیهای آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی نیز کجا است؟ آیا می شود گفت که آن حضرت در میان ابرتقارنهای ... و ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب زمینی و آسمانی همینطوری در نوسانات تشریف دارند و زمین و آسمانها را هم طی می کنند و حالا بقیه ی خلق الله هم هر کاری دلشان خواست بکنند، اشکالی ندارد؛ خودشان می دانند!!! و لذا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کار خودشان را می کنند و .... و حالا هر چقدر هم چرخ جناب بهلول و بلکه رویه های ریمانی و رویه های نول را هم پنچر هستند، هر کسی خودش می داند و به کسی هم مربوط نیست. می شود؟! امام خمینی قدس سره الشریف هم که باشند، یحتمل تاکسی بفرماید حضرت عالی پیاده شوید چرا که تقصیر شما است که چرخمان هم پنچر شد. بل طائرکم معکم:

قَالُوا طَائِرُکُم مَّعَکُمْ أَئِن ذُکِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ‎﴿یس: ١٩﴾‏

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه والمسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه والسابقین الی ارادته والمستشهدین بین یدیه

۱۴ شهریور ۰۳ ، ۱۴:۲۷

.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ‎﴿الأحزاب: ٧٢﴾‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ‎﴿الاسراء: ١﴾‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿الحشر: ١﴾‏

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا ‎﴿النساء: ٥٨﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِکُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ‎﴿الأنفال: ٢٧﴾‏

وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ‎﴿المؤمنون: ٨﴾‏

وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ‎﴿المعارج: ٣٢﴾‏

۱۴۰۳/۰۳/۱۳

نماهنگ | کارستان مقدس رضوی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «دوستان و نزدیکان و علاقه‌مندان حضرت میگفتند که: علىّ‌بن‌موسی در این فضا چه کار میتواند انجام بدهد - این فضای شدّت اختناقِ هارونی که در روایت دارد که میگفتند: وَ سَیفُ هارونَ تَقطُرُ دَما؛ خون میچکد از شمشیر هارون... بعد از این نوزده سال یا بیست سال که پایان دوران امامت و شهادت علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا است، وقتی شما نگاه میکنید، می‌بینید که همان تفکّر ولایت اهل‌بیت و پیوستگی به خاندان پیغمبر آن‌چنان گسترشی در دنیای اسلام پیدا کرده که دستگاه ظالم و دیکتاتور بنی‌عبّاس از مواجهه‌ی با آن عاجز است؛ این را علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا انجام داده.» ۱۳۹۲/۰۶/۲۶
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «کارستان مقدس رضوی» را منتشر میکند.

بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
البتّه نمیتوانیم بگوییم که میخواستند حکومت اسلامی را در زمان خودشان، یعنی هر امامی در زمان خودش به ‌وجود بیاورد، [بلکه] آینده‌های میان‌مدّت و بلندمدّت و در مواردی هم نزدیک‌مدّت وجود داشت. ۱۳۶۵/۰۴/۲۸

اگرچه در زندگى مبارک ائمّه (علیهم‌السّلام) در طول ۲۵۰ سال دوران امامت، نقاط برجسته و ممتاز زیاد است که هرکدام از اینها درخور آن است که مورد تحلیل و توجّه و تفسیر و بازیابى قرار بگیرد، ولى دوران امام هشتم (سلام‌الله علیه) یکى از برترین دورانها در این زمینه است. شروع امامت امام هشتم (سلام‌الله علیه) در دوران سلطه‌ى قاهرانه‌ى هارون‌الرّشید بود... این بزرگوار توانستند در همان شرایط دشوار، خطّ روشن سیره‌ى نبوى و معارف قرآنى و اسلامى را بین جامعه‌ى مسلمین توسعه بدهند و دلها را به مکتب اهل‌بیت و به خاندان پیغمبر نزدیک کنند. تا نوبت میرسد به مأمون و ماجراى اصرار و فشار فراوان براى کشاندن آن بزرگوار از مدینه به مروْ، به خراسان .... که مرکز سیاست عبّاسى بود. در مقابل این حرکت سیاسى و زیرکانه‌ى مأمون، امام هشتم (سلام اللَّه علیه) یک برنامه‌ى مدبّرانه‌ى الهى را طرّاحى کردند و عمل کردند و پیش بردند که نه فقط خواسته‌هاى دستگاه خلافت برآورده نشد، بلکه درست بعکس، موجب رواج و گسترش فکر معارفىِ قرآنى و منتسب به اهل‌بیت در اقطار دنیاى اسلام شد. ۱۳۹۳/۰۶/۱۶

سیاست ائمّه چه بود؟ اینکه امام با همه‌ی آن مقامات، با همه‌ی آن مرتبتِ الهی که دارد و امانت الهی که دستش هست، اکتفا کند به اینکه مثلاً یک مقدار احکام بگوید و یک مقدار اخلاق بگوید و مانند اینها، این به نظر اصلاً برای انسان وقتی که درست توجّه کند قابل فهم نیست؛ آنها هدفهای بزرگی داشتند. هدف عمده‌ی آنها هم ایجاد جامعه‌ی اسلامی [بوده]؛ که ایجاد جامعه‌ی اسلامی بدون ایجاد حاکمیّت اسلامی امکان‌پذیر نیست؛ پس دنبال حاکمیّت اسلامی بودند... امامت یعنی ریاست دین و دنیا، ریاست مادّه و معنا. خب مادّه‌اش عبارت است از همین سیاست و اداره‌ی کشور و اداره‌ی حکومت. و همه‌ی ائمّه دنبال این بوده‌اند؛ یعنی بدون استثنا همه‌ی ائمّه دنبال این بوده‌اند... این در واقع یک مبارزه‌ای بود بین مأمون عاقل و زیرک و بسیار باهوش، و امام رضا. مأمون اوّل گفت خلافت را میدهم؛ اوّل ولایتعهدی نبود؛ گفت من خلافت را به شما میدهم. حضرت قبول نکردند؛ اصرار کرد؛ بعد گفت حالا که قبول نمیکنید، پس ولایتعهدی. ۱۴۰۳/۰۲/۱۹

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=56597

پای درس سید هاشم نجفی (حطاب) - شماره دوم

در آن زمانهای قدیم انجام حج واجب و زیارت مشاهد مشرفه بسیار سخت بود. مردم مجبور بودند پول به همراه داشته باشند و دزدان و عیاران و راهزنان نیز به راحتی قطع طریق نموده و اموال مردم بیچاره را به یغما میبردند.

در آن روزگار مردی از دیار ایران به نجف آمده بود و پس از زیارت عزم حج واجب نمود. مقداری از اموالش را برداشته و مابقی را نمیدانست به چه کسی امانت بسپارد. در بازار در مغازه ای با تاجری که ظاهری بسیار آراسته و مومن داشت برخورد نمود.

و نزد او رفته و مابقی پولش را نزد وی به امانت گذاشت و به حج رفت. پس از بازگشت از حج به سراغ مرد تاجر رفت و واخواهی پولش را نمود. مرد تاجر که فریب ابلیس را خورده بود انکار امانت نمود. مرد خواست داد و بیداد کند اما تاجر به او گفت در این بازار کسی تو را باور نخواهد کرد پس برو پی کارت.

مرد مسافر از مغازه بیرون آمد و به حرم مولا امیر المومنین مشرف گردید. خیلی عجز و لابه نمود. در عالم رویا حضرت به او فرمودند که برو پولت را از پسرمان سید هاشم حطاب بگیر. از خواب که بیدار شد سراغ سید را از خدام حرم گرفت و به او گفتند که همان عالمی که در حال تدریس است مقصود تو میباشد.

مرد مسافر فکر کرد که به عالم چه بگویم پولی را به او امانت ندادم که از او طلب کنم و این خواب و احلام بوده. مجددا سراغ حضرت امیر علیه السلام رفت و تا سه بار این اتفاق افتاد. بار سوم با خود گفت میروم و میگویم چه خواهد شد؟

نزد سید هاشم آمد و عرض خود را اعلام نمود. بلافاصله سید هاشم به او گفت که درست آمدی. از اطرافیانش خواست تا آن مرد بازاری را بیاورند و حاضر نمایند. ایشان نیز مرد بازاری را آوردند.

سید هاشم به مرد بازاری گفت من داستان خودم را نقل میکنم و شما گوش کنید. هر دو مرد مسافر و بازاری سرپا گوش شدند.

سید هاشم تعریف کرد که: در ایام جوانی و اوایل تحصیل در بغداد کنار مدرسه ما مغازه بقالی بود متعلق به یک یهودی که ما از او جنس میخریدم . یک روز پول همراهم نبود و جنس را نسیه برداشتم برای مدت دو روز. قیمت جنس بسیار اندک بود دقیقا دو فلس.

بعد از دو روز آمدم پول را پس بدهم دیدم که بعله بقال یهود از دنیا رفته و پارچه سیاه به در مغازه زده اند. من هم به خیال خود برای رهایی از این دین از لای درب مغازه دو فلس پول را به داخل انداختم و به خیال خام خود فکر کردم بعدها ورثه این دو فلس را دیده و برمیدارند و رفتم. خیالم راحت که دینم را اداء نموده ام.

گذشت. شبی در خواب دیدم که محشر است و نوبت من که از صراط بگذرم. آرام آرام میرفتم. ناگهان از جهنم شعله ای به آسمان پر کشید. شعله را دیدم و شناختم. شعله نبود بلکه همان مرد یهودی بود که احاطه در آتش بود و در حال سوختن. فریاد زد سید نمیتوانی بگذری تا دین مرا پس ندهی.

گفتم پس داده ام. از لای درب مغازه انداختم داخل. گفت که ورثه آنها را ندیدند چون لای خاکها رفته بودند. به هر حال الان باید تسویه کنی. سید گفت چیزی ندارم. یهودی گفت تو بدنت خنک است و اجازه بده تو را بغل کنم تا قدری خنک شوم. سید گفت دیدم اگر بغلم کند جزغاله شده ام. از من التماس و از او درخواست.

در نهایت قرار شد که نوک انگشتانش را به بدن من بزند. او هم نوک انگشتش را روی سینه من گذاشت. آنچنان سوختم که از جایم پریدم. بیدار شدم و بوی سوختگی میامد و سوزش سینه در حال هلاک کردن من.

سید هاشم ادامه داد سالها معالجه کرده ام تا به این حالت در آمده است. در این لحظه دکمه پیراهنش را باز نمود و سینه را نشان مسافر و تاجر داد.

مرد تاجر فریادی کشید و اعلام کرد که مسافر راست میگوید. مال را به مسافر پس داد و از او دلجوئی نمود تا رضایتش را کسب نمود.

http://bahmanarab.blogfa.com/post/1143

https://arxiv.org/abs/2308.00586

https://arxiv.org/abs/2408.15986

https://arxiv.org/abs/2408.14629

https://arxiv.org/abs/2408.10355

https://arxiv.org/abs/0710.5939

شما همینطوری که دارید ناتو را در اینسپایرهپ جستجو می فرمایید یحتمل به مرجع اول بالای امنون آهارونوی هم برخورد بفرمایید راجع به پروسکایتها. ناتو غلط نکنم فقط در یکی از مقالات مرجع این مقاله می آید. بعد یحتمل از آنجایی که بهلول به حتی هارون الرشید هم فرموده بوده اند که اسم این مسجدی را که ساخته ای را به اسم بهلول هم بگذار، حالا فرض بفرمایید که اگر لاستیک زاپاس شهید حمید تقوی فر را هم دزد زده بوده، معنایش این نیست که علامه بهلول هم که چرخش را پنچر کرده بوده اند، لاستیک زاپاسش را هم دزد زده بوده، حالا آیا باید هر لاستیک زاپاسی هم که گیرش آمد نیاندازد زیر چرخش چون شهید تقوی فر هم این کار را نکرد و پول داد و از بازار یک زاپاس رفت خرید. یک وقت هست که چرخها را مخصوصاً هم نشانه رفته اند که پنچر کنند و لذا وسط جبهه هم بهلول گیر کرده است و حالا ماشینهای اسقاطی هم زیاد هستند که یحتمل زاپاس خوبی هم داشته باشند و ....

منظور به اینکه حالا آیا اینکه امنون آهارونی و اکِرا آهارونوف هم که یکی شما را یاد دیگری می اندازد هم یک نفر هستند که اثر آهارونوف- بوهم هم از دومی است؟ و حالا چرخهای پنچر بهلول هم در اثر آهارونوف-بوهم هم چقدر اثر دارد؟ و الله اعلم:

https://arxiv.org/search/?query=flat+aharonov-

bohm&searchtype=all&abstracts=show&order=-

announced_date_first&size=50

و لذا حالا شما چقدر هم آیا بتوانید مسئله ی پیروسکوپ و ژیروسکوپ و آندوسکوپی را هم همراه ناتو بیابید، یک نمونه اش بدون ناتو می شود همین آندوسکوپی هندسی و تقارن آینه ای فرنکل- ویتن و .... حالا یحتمل اتصالهای پنچر ریچی هامیلتون و اتصالهای پینچر (flat) خمینه های (و رویه های ابر ریمانی) چرخشی و اینستنتانها را هم یحتمل بخواهیم نگاهی بیاندازیم:

https://arxiv.org/abs/1304.2832

https://arxiv.org/abs/2404.12937

https://arxiv.org/search/?

query=ricci+flat+connection+hamilton&searchtype=all&source=header

نکته اینجا این است که شاگرد همینطوری که اینها را نزد خودش دارد مرور هم می کند، یحتمل خوب هم هست که متوجه شود که در مرور از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف، این همه هم اساتید چطور به او جرات گذار از این همه طوفانها را داده اند که فرصتهای امتحان علم النفس برای یافتن این همه راه حلهای سوالات و مشکالات و عبور از طوفانها و بلایای طبیعی و جنگهای روانی و حتی حقیقی را هم تجربه کرده است. آیا چنین چیزی مستلزم یک سبک زندگی و فرهنگ توحیدی نبویِ علویِ مهدویِ اسلامی غنی و معتبری هم نمی باشد و نباید هم داشته باشیم؟ حالا فرض بفرمایید که اوپراتور جی استور هم شما را معرفی کند به دانشگاه تهران، و بلکه حتی کتابخانه ی نور هم که نمط سوم علم النفس ابن سینا را ارائه می دهد نیز آیا حق عضویت می طلبد یا فقط با گوگل و موبایل هم می شود واردش شد یا حتی بتوان همین که از طریق جی استور وارد دانشگاه تهران هم شدید، آنگاه حتی کتابخانه ی نور هم شما را بپذیرد که از کتبش استفاده کرده و بلکه دانلودشان هم بتوانید کنید. البته اینجا یک طیفی از استفاده ی کتابخانه های اینترنتی هم در اختیارتان هست که اگر سهولت در آنها بیابید، یحتمل آیا چقدر چقدرها در بالا بردن فرهنگ اینترنتی مجازی و بلکه حقیقی ابر رسانه یی هم کمکتان کند و .... البته این انگ هم همیشه هست که مگر ما کمونیست و مارکسیسم هم هستیم که همه چیز را مجانی در اختیار همه بگذاریم؟! با این همه دکانهایی که باز شده اند، مگر هنوز کسب علم مجانی هم داریم؟! بیخود نیست که بعضی می خواسته اند راجع به دار المجانین هم که بنویسند این همه راه رفته اند سوئیس و در سال 1321 هم آنرا نوشته اند، تا جایی که آیا فریدریش دورنمات برای فیزیکدانها اش هم از او الهام گرفته و یحتمل ریاضی فیزیک کتابش را هم از جمالزاده تنظیم می فرموده بوده اند و ...! البته خوشبختانه دیگر این تهمتها را به نیکولاس بورباکی نمی تواند کسی بزند که او هم مثلاً خیلی ناتو است هر چند که با ناتو هم همکاری داشته باشد که بنده خبر ندارم و ... بورباکی و ناتو را که گوگل کنید، در نوراندینگبوکز این را هم می دهد:

http://www.neverendingbooks.org/wheres-bourbakis-dema/

که حالا ناتو نداشته باشد یحتمل ناتو را با NATN هم اشتباه گرفته است؟ یا اشتباه از این حقیر است که خوب از اول تا آخرش را نخواندم و هیمنجوری سطحی نگاهی بدان انداختم. ولی نزدیکترین چیزی که به بورباکی بنده می شناسم، کتاب نظریه اعداد جبری راجع به کوهمولوژی گالوا، با ویراستاری کاسلز- فرولیش است که جزو کارهای انستیتو ناتو هم بوده. آمازون هم ولی از ناتو اسمی نمی برد:

https://www.amazon.com/Algebraic-Number-Theory-William-Cassels/dp/0950273422

بیخود که علامه بهلول را نمی خواهند چرخهایش را پنچر کنند و بلکه عمامه اش را هم حالا بعضی بپسندند یا بلکه بفرمایند ابن سینا هم اگر بخواهد بیاید در دانشگاه درس دهد اول باید برود دکترای و فوق دکترایش را بگیرد و بعد اقدام کند؛ گذشت آنوقتی که هر که عمامه داشت، می توانست بدون امتحان و آزمون وارد هیئت علمی دانشگاه ها هم شود و ...! البته از دانشگاه هم وارد حوزه شدن که دیگر بدتر هم هست چرا که مسئله برمی گردد به اینکه تحصیلات حوزوی را هم چقدر توانسته ای امتحان بدهی و تکمیل کنی و بلکه مسئله اجتهاد هم هست که یحتمل بعضی اشکال هم کنند که از دکترا و فوق دکترا هم سختتر است و یک وقت دیدید شاگرد بدتر از عطار هفت شهر عشق را هم گشت، و امثال بنده ی حقیری هنوز اندر خم یک کوچه بین حوزه و دانشگاه در نوساناتیم و .... تازه بنده ی حقیر به این وادی هم وارد نشده که از مسائل نظریه دونالدسون- توماس هم هنوز هیچی نگفته ایم

https://arxiv.org/abs/2408.16819

https://arxiv.org/abs/2408.02618

https://arxiv.org/abs/2210.17001

https://arxiv.org/abs/2106.07692

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

۱۴ شهریور ۰۳ ، ۰۳:۰۸

..

یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ‎﴿التوبة: ٣٢﴾‏

یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ‎﴿الصف: ٨﴾

ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِی دِینِهِم مَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ ‎﴿آل عمران: ٢٤﴾‏

داستان مصور [دعبل خزاعی و دزدان کاروان]؛

مجموعه نقش روایت | گستره آفتاب

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت شهادت حضرت امام رضا علیه‌السلام، روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از حرکت عظیمِ دوران امامت حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا (علیه‌السلام) برای ترویج مکتب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را در قالب داستان مصور «گستره آفتاب» منتشر میکند.
* نقش روایت عنوان داستان‌های مصور روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از وقایع و حوادث گوناگون است که به مرور در KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.

ومنه یستفاد استحباب زیارة غیر المعصومین من ذریته وقال : صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم أیضا [٣] لعلی علیه‌السلام : « یا علی من زارنی فی حیاتی أو بعد موتی أو زارک فی حیاتک أو بعد موتک أو زار ابنیک فی حیاتهما أو بعد مماتهما ضمنت له یوم القیامة أن أخلصه من أهوالها وشدائدها حتى أصیره معی فی درجتی » وقال صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم للحسن علیه‌السلام [٤] « من زارنی حیا أو میتا أو زار أباک حیا أو میتا أو زار أخاک حیا أو میتا أو زارک حیا أو میتا کان حقا علی أن أستنقذه یوم القیامة » وقال صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم للحسین علیه‌السلام [٥] « یا بنی من أتانی زائرا بعد موتی فله الجنة ، ومن أتى أباک زائرا بعد موته فله الجنة ومن أتى أخاک زائرا بعد موته فله الجنة ، ومن أتاک زائرا بعد موتک فله الجنة » الى غیر ذلک من النصوص المتضمنة أن له الجنة وأنه فی جواره وأنه شفیعه فی یوم القیامة ، وأن زیارته تعدل حجة معه ، بل زیارته الله فی عرشه ، قال عبد السلام بن صالح الهروی [٦] « قلت لعلی بن موسى الرضا علیهما‌السلام : یا ابن رسول الله ما تقول بالحدیث الذی یرویه أهل الحدیث ان المؤمنین یزورون الله فی منازلهم فی الجنة؟ فقال یا أبا الصلت : إن الله تعالى فضل نبیه محمدا على جمیع خلقه من النبیین والملائکة ، وجعل طاعته طاعته ، ومتابعته متابعته وزیارته فی الدنیا‌

والآخرة زیارته ، فقال [١] ( مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللهَ ) وقال [٢] ( إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللهَ ) وقال رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم : من زارنی فی حیاتی أو بعد موتی فقد زار الله ، ودرجة النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم أرفع الدرجات ، فمن زاره إلى درجة فی الجنة من منزله فقد زار الله تبارک وتعالى »

جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی جواهری، جلد 20، ص 80- 81

https://lib.eshia.ir/10088/20/80

هر چند که بعضی از حضرات اساتید و مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی غیر از اینها هستند، ولی بعضی حتی در حوزه و دانشگاه هر دو یحتمل از آن جنبه ی رحمانی خدای سبحان چندان هم خبردار نباشند که حتی آنرا زیر سوال هم می برند؛ البته بعضی هم از در دعواهای طلبگی یحتمل وارد مسئله شوند و طرف مقابل را سعی کنند که در صد اثبات مسئله بر آید و .... ولی خوب، یک جاهایی هم مسئله احتیاج به اثبات دارد. مثلاً همین مسئله ی علم نفس می تواند بشدت هم مخدوش شود وقتی بین علوم پزشکی و روانپزشکی و روانشناسی و حکمت متعالیه فی اسفار العقلیة الاربعه و منزلت عقل در هندسه معرفت دینی و حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی، شاگرد و دانشجو و طلبه خیلی هم سعی کند اصل مسائل را استخراجهای فرهنگی هم کند. نکته، همانطور که قبلاً هم اشاره ای بدان رفت، اینجا این است که مرزهای بین امور عقلی و اموری که مملو از بی عقلی و جهل و حتی کفر است را بتوان درست تشخیص داد که خود ملتزم بدان است که نفسی آنقدر هم تجربه در کارش اندوخته باشد و آنقدر هم نفیش را تزکیه کرده باشد که بتواند درست هم تشخیص مصلحت درست را دریابد. و الا شما یحتمل ملاحظه هم خواهید کرد که دانشگاه و حوزه هر کدام هم دیگری را در حفظ امانت نفی می کنند و بلکه متهم به خیانت هم کنند و خود را امانتدار بهتری هم بدانند.

ولی یک جاهایی دیگر مسئله اظهر من الشمس هم می شود که این درست است که همیشه قسمتی از مسئله هر کاری کنید همین است که هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم! خصوصاً وقتی تخصصها در انواع رشته ها هم بالا می روند و معمولاً افراد همه و همه نیز بدنبال یافتن بهترین متخصصین هم هستند و .... ولی این هم دیگر نوبرانه می شود که شما بفرستید دنبال بهترین عطاری از میان همه ی عطارها، آنجایی که حتی دانشگاه ها و بیمارستانها را هم بمباران می کنند و از بین می برند. و بجایش بفرمایید که حالا بگذارید هر چه جنایت هم خواستند، بکنند و انجام دهند و هر کاری دلشان خواست بکنند. ما می رویم و آنجا بجایش عطاریهای خودمان را هم باز می کنیم و دیگر با طب سنتی و عطاریهایمان هم همه را درمان می کنیم و مسئله هم کلاً حل است. یعنی صورت مسئله را پاک کرده ایم و بلکه هم اصل صورت مسئله را هم تنزلش داده ایم به مسئله ای که برای حل آن هم کافی نیست و لذا داریم حتی سر خود را نیز شیره می مالیم.

از همین نوع است که بخواهیم روانپریشیهایی را که در روانپزشکی مدرن امکان درمان دارند را با علم نفس در اشارات و تنبیهات ابن سینا و حکمت متعالیه ملا صدرا آیا چقدر بتوانیم حلش کنیم وقتی اعصاب و روان یک جورهایی هم به هم ریخته اند که جسم و جان را هم همه و همه را مورد هجوم واقع کرده اند و ...؟ و لذا، این منافاتی هم ندارد که از میان بهترین روانشناسان و روانپزشکان هم یهود هستند! اینها بالاخره همان افراد قوم خودشان و بلکه همانهایی را که دنبالشان می دوند را هم که باید حتی المقدور بتوانند درمان کنند و خیلی هم چنین سعی می شود که تبلیغ کنند، و حالا هر چقدر هم که جنایات کنند سر جای خودش باقی است دیگر.

و اما یک سخنی هست که ملاهایی همچون استاد قرآئتی و بلکه مرحوم استاد حاج سید حسن سعادت مصطفوی نیز تاکید می فرمایند که حتی ملاها هم می روند نزد پزشکان متخصص. و استاد مصطفوی حتی می فرمایند که علم نفس را بر حسب تخصص ابن سینا در اشارات هم باید دنبال کرد و نه اینکه وارد الهیات یا تفسیر قرآن و علم حدیث و فقه و ... امثالهم نیز شد. یعنی به هر حال، یک تفکیکهایی هم لازم است که باید قائل هم شد که مثلاً آنجایی که دیگر نمازگزار بدجوری هم قاطی کرده است و دیوانه شده است، دیگر نماز هم بر او واجب نیست و بهتر است برود فکر درمان خودش را هم کند و .... وظیفه ی ما تا اینجا این بوده است که به او تذکر هم دهیم که مواظب باش قاطی نکنی. و حالا که افتاده ای به دیوانگی و صلاح خودت را هم نمی توانی درست تشخیص دهی، دیگر بر تو نماز که واجب نیست و بلکه موعظه هم برایت دیگر فایده ای ندارد و .... و بهتر هم هست بروی یک فکری به حال خودت کنی و خودت را بلکه درمان هم کنی. بجای اینکه مثل خر توی گل هم گیر کرده ای و نمی دانی چه بلایی به سرت آورده اند و بلکه خودت هم به سر خودت آورده ای و ..... البته در این جور موارد هم مسئله این است که خود شخص دیگر نمی تواند هم صلاح خودش را درست تشخیص دهد و بلکه دور و بریهایش هم متوجه می شوند که آیا چطور هم دچار روانپریشیهایی شده است یا خیر! کارهایش از روی متانت و امانت و همدلی و ایمان است یا از روی سادگی- و بلکه معذرت هم می خواهم- از روی خریت است که اصلا مثلاً جهود بازی و بی عقلی هم بلد نیست و نمی داند هم چطور با اعجوبه های نخبه و بابغه هم رفتار کند و .... چه عرض کنم؟! و الله اعلم.

البته یک مسئله ای که اینجا باقی است این است که بالاخره از لحاظات اجتماعی، این مسئله را هم داریم که مثلاً وقتی همه چیز اینترنتی و دیجیتال هم می شوند و فرض بفرمایید که کتابخانه ها هم می توانند اینترنتی در دسترس همگان قرار گیرند. آنوقت اینجا وقتی هنوز همه چیز قانونمند هم نشده است، یک کتابخانه هایی را داریم که مجاناً هم در دسترس همگان هستند، مثل کتابخانه ی مدرسه ی فقاهت lib.eshia.ir. ولی از آن طرف هم شما کتابخانه هایی را دارید که منشاء خارجی هم دارند مثل کتابخانه کنگره آمریکا یا مثلاً همین جی استور خودمان که مجلات را هم در اخیتار شما می گذارند یا السویر و فرض بفرمایید مجله ی فیزیک هسته ای B یا همین آرشیو دانشگاه کرنل خودمان و اینسپایرهپ و .... حالا یحتمل بد هم نباشد که شما مثلاً ناتو را همراه لغات دیگری مثل نظریه گالوا یا حتی نظریه ی اعداد و یا حتی ناتو به تنهایی را هم جستجو کنید در این موتورهای جستجو و کلی اطلاعات خواهید گرفت. البته این هم که آیا این ناتو همان ناتویی است که مثلاً اوکراین هم می خواهد بدان بپیوندد یا اینکه ناتویی است که صرفاً برای امنیت و صلح هم تلاش می کند، یحتمل مثل این است که بخواهید بفهمید که آیا علامه بهلول هم همیشه از روی منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی است که کارش را پیش می برد یا اینکه گاهی چون دچار بی عقلی هم می شود دیگر این بهلول آن بهلول همیشگی هم نخواهد بود و از آن حالت علامگی اش بیرون می آید و ....

و لذا شما وقتی دارید بدنبال ولایت خاصه ی نبوی و علوی و مهدوی هم بگردید همین مسئله را دارید که آیا از مرزهای ولایت عامه هم چقدر عبور فرموده اید و بلکه آیا وارد علوم وحیانی محض هم شده اید یا اینکه علوم طبیعی و حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم در حفظ امانات مهم است. بعضی حتی تا آن حد هم پیش می روند که امانت را اگر علم هم بود و از مشرک و کافر هم گرفتی، آنگاه دوباره باید به هم او نیز بازگردانی و الا که حفظ امانت هم نکرده ای! موضوع اینجا این است که اگر امانت را از خدای سبحان گرفته باشی و بدان مومن هم باقی بمانی، آیا باز هم آنرا به مشرک و کافر باز می گردانی آنجایی که وارد علوم و حکمت الهی هم شده ای یا دیگر حق هم نداری که چنین کنی؟ آنجایی که مشرک و کافر و منافق هم افتاده اند به چان مسلمانان و دارند همینطوری آنها را قلع و قمع هم می کنند، آیا باز هم در علم باید حفظ امانت کنیم که یک وقت به مشرک و کافر و منافق هم برنخورد؟ و الله که مشرک و منافق و کافر خیلی هم از ما تشکر کنند که بارک الله به تو که چقدر هم حفظ امانت کرده ای. دست ات درد نکند. اگر ما از اول می دانستیم که اینقدر امانت دار هم هستی، که دیگر اصلا کاریت هم نداشتیم و بلکه کلی هم نوکرتم چارکرتم و تعارفات اینچنینی با هم داشتیم. بالاخره، همانطوری که کافر هم هر چقدر به او از اسلام بفرمایید، انگار نه انگار که صدایتان را بشنود یا حتی صدا را هم نمی شنود، همانطور هم یک جاهایی شریعت اسلام این را دیکته می کند که این صداها را حق نداری گوش کنی و بلکه حرام هم هست که گوش کنی. این غذاها و شرابهای حرام را هم بلکه حق نداری میل کنی. حجابهایت را هم لازم است حفظ کنی و بلکه حتی بهترین حجابت را هم بهتر است که بدانی که همان چادر مشکی است و .... و الا اگر شما همراه قوم یهود هم مثلاً آمدید گفتید که بابا این بنده خدا حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم که آمده سلطنت را از چنگ فرعون بیخودی درآورده و حالا دیگر گناه هم دارد که امانت را به همان فرعون و بلکه خاندان فراعنه هم دوباره برنگرداند و بالاخره یک جوری هم با آنها معامله را تمام کند و والسلام نامه تمام. فرعون و شاه هم که خیلی یزیدی نبوده اند که حالا ما بیائیم این امانت را هم که از آنها ستاندیم، دیگر به آنها باز نگردانیم. حالا یک کودتاهایی هم بعضی از روی نادانی کرده اند و امانت را نتوانستند درست هم حفظ کنند. ولی حالا ما خودمانیم، می توانیم این امانت را هم حفظ کنیم هر چند که فسق و فجور هم قبل از انقلاب زیاد بوده است؟! می توانیم امانت را به امانتدار هم برسانیم و دست امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پرچم را بدهیم یا اینکه بعضی یحتمل معجونی از مارکسیسم و سرمایه داری و کاپیتالیسم را هم قاطی پاتی کرده و به خورد همه نیز می دهند بدون اینکه اصلا بویی هم از اسلام برده باشند و .... بنده ی حقیر که عرضم این است که بعضی حتی مقام شهید زنده و شهداء را حتی از صدر اسلام تا کنون را نیز زیر سوال می برند و چرا که مست قدرت هم شد ه اند. حافظ شیرین سخن قشنگ هم می فرماید که: دی عزیزی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب، ای عزیزِ من! نه عیب آن بِه که پنهانی بود؟ شراب نباشد، خمس ات باشد؛ اگر آمدند سر پل صراط و ازت گرفتند. دیگر خودت را بدتر هم رسوا نکن. شارع مقدس و عدل الهی با کسی شوخی هم ندارد. حالا حضرت امیر المومنی علی ابن ابیطالب هم باشد آنقدر صبر هم می فرمایند که صبر خودش خسته شود، ولی این هم مقام آن حضرت است و ادای آن حضرت را هم که من و شما نمی توانیم در بیاوریم که حالا یکی من و یکی هم خلیفة الله و مقام ولایت و امیر المومنین و بلکه انسان 250 ساله و امام زمان عجل الله فرجه الشریف، الا اینکه دلهای مردم آنقدر هم بدرخشش درآیند که همه و همه بلطف امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر کدام در کارهای خود بشوند متخصصینی که دلهای یکدیگر را هم صیقلی می دهند تا در الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه نیز امام زمان عجل الله فرجه الشریف پی در پی از روی تسلسل هم ظهور می فرمایند و حالا امثال این حقیر هم طبق معمول از جاماندگانیم و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

۱۲ شهریور ۰۳ ، ۱۹:۱۹

.

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَىٰ إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا ‎﴿طه: ١١٤﴾‏

مروری بر بیانات رهبر انقلاب در پایان مراسم عزاداری هیئت‌های دانشجویی به مناسبت اربعین حسینی

اطلاع‌نگاشت | نقشه راه یک کارزار تمام‌نشدنی

در زیارت عاشورا، شما به امام حسین(علیه السّلام) عرض میکنید: یا اَبا عَبدِ اللّهِ اِنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم اِلىٰ یَومِ القِیامَة.
کارزار میان جبهه‌ی حسینی و جبهه‌ی یزیدی تمام‌نشدنی است؛ این کارزار ادامه دارد... قبل از دوران امام حسین (علیه السّلام) هم این دوجبهه‌ای وجود داشت، در زمان بعد از ایشان هم وجود داشته، امروز هم وجود دارد، تا آخر هم وجود خواهد داشت.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=57440

پرده جدیدی از وفاق ملی!

دکتر انتظاری از انقلاب دفاع کرد دیکتاتورها برکنارش کردند

برکناری دکتر انتظاری استاد برجسته و انقلابی از ریاست دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی به دلیل یک سهو لسان و مصونیت برخی چهره‌های دانشگاهی با مواضع و عملکردی همسو با ضد انقلاب، پرده دیگری از تناقضات با ادعای وفاق ملی را عیان کرده است.

https://kayhan.ir/fa/news/294771

مناظره ای را که بین دکتر تقی آزاد ارمکی و دکتر انتظاری در برنامه ی شیوه اتفاق می افتد را بنده ی حقیر در آپارات دیدم که اتفاقاً بنظر هم می رسید که بعضی جاها صداها مخصوصاً قطع شده است. و بنده فکر می کردم که این فقط در اسکایروم و بلکه مسجد ما هم یحتمل می تواند اتفاق بیافتد که صداها را هر چه می فرمایید که والیوم اش کم است، می فرمایند دسترسی به خدام نداریم، یا اجازه ی دسترسی به والیوم را هم نداریم، یا خارج شو و دوباره وارد شو، یا ....

می فرمایند دکتر انتظاری را نباید از کار بخاطر یک سهو لفظی هم برکنار می کردند. ولی بنده ی حقیر معتقدم که استاد آزاد ارمکی به عنوان یک اصلاح طلب یا راست افراطی وارد شدند و بلکه حزب الله و حتی خود جمهوری اسلامی را هم جلوی روی همه کُشت که چرا به عنوان قایم شدن پشت مارکسیسم و مبارزه ی با لیبرال دموکراسی ادعای جمهوری اسلامی هم کرده است و بلکه چرا در دار المجانین را هم باز نمی کند به همه اجازه دهد کارشان را بکنند؟ تا سپاه را هم قشنگ زیر سوال برد. دلیل اینکه دکتر انتظاری برکنار شد، بنظر این حقیر فقط اشتباه و سهو لفظی اش نبوده است و بلکه او نتوانست جواب طغیانهای طلبکارانه حمله ورِ همه جانبه ی طرف مقابل را بدهد و فقط سعی هم کرد خیلی منطقی خود را نشان دهد که مثلاً حتی گلسرخی هم به مولی امام حسین علیه السلام گفت اقتدا کرده است. طرف مقابل در دار المجانین را باز کرده است و هر چه دلش می خواهد به عنوان استاد دانشگاه هم دارد می گوید، و انتظاری هم ندارد که کسی بتواند جوابش را بدهد. او خودِ خدای جمهوری اسلامی ایران را هم زیر سوال برد. دکتر انتظاری نمی باست بر کنار می شد؟ دکتر انتظاری جوابت کو؟

اینجا منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی آیا تبدیل نشده است به بی عقلی در هندسه ی معرفت دینی که جمهوری اسلامی را می خواهد بیاندازد توی دار المجانین که تو از جمله اقتصاد و فرهنگ جامعه ات را هم که بلد نیستی اداره کنی، و حالا دست پیش هم گرفته ای که کل منطقه و کل جهان را هم می خواهی بگویی مال تو است؟ فرهنگ ایرانی آن فرهنگی است که حتی مغولها و بلکه دیگر مهاجمها را هم در خود حل می کند، ولی ما می خواستیم به فرهنگ غلط قبل از انقلاب بجنگیم و خودمان بدتر گیر افتادیم چرا که فرهنگ نداریم! منزلت عقل اینجا است که آیا حاضری توی این دار المجانین بروی و حتی لیبرال دموکراتها و مارکسیستها را هم تبدیل به آدمهای با فرهنگ کنی، یا اینکه خودت هم یا مثل جلال آل احمد یا بلکه محمد علی جمالزاده مبتلا می شوید یا باید بگذارید فرار هم کنید یا زمانت به پایان هم رسیده است و مثل عیاریهای شوالیه های دن کیشوتی دارید به جنگ آسیابهای دیو صفت هم می روید و ...! اللهم عرفنی نفسک. اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی اَللَّهُمَّ لاَ تُمِتْنِی مِیتَةً جَاهِلِیَّةً وَ لاَ تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی. مسئله اول روانشناسی است که آیا بر حسب منزلت عقل و حکمت الهی هم قرار است پیش رویم یا حتی بی عقلی را هم خود صاحب منزلتی جداگانه می یابیم هم سطوح منزلت وحی الهی چرا که فرض بفرمایید علوم اجتماعی هم چنین اقتضا می کنند؛ ولی در عین حال هم نه می توانیم جواب روانشناسان و بلکه روانپزشکان را بدهیم که آیا بالاخره لوباتومی و شوک درمانی هم جایز است یا اینکه حتی شوک درمانی در اقتصاد را هم بر حسب عملکرد صحیح اش در روانپزشکی جایز می شماریم و ...؟ این تذهبون؟ این همه آخوند و ملا بقول راست اصلاح طلب در صدا و سیما ظاهر می شوند، ولی باز هم وضع حجاب این است؛ خوب آیا معنایش این است که تقصیر ملاها و آخوندها هم هست و بلکه خود دانشگاهیان نیز اصلا کم نیاورده اند و اصلا صهیونیستها هم دارند راست می گویند و ...؟ اینها مسائلی نیستند که در دو کلام نسخه شان را بتوان برای مریض و اجتماع پیچید و حلش کرد و بلکه جناح چپ هم بیاید به تمام معنا اشکال هم کند و بفرماید که من خودم از هر راستی نیز راست ترم و ...! آیا در این جناحهای راست و چپ داریم یاری به امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم مدام در نظر می گیریم و ...؟ دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر بدوم برسم بلکه به نماز جماعت حتی اگر جا برای نماز هم پیدا کنم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

https://arxiv.org/abs/2408.17164

۱۱ شهریور ۰۳ ، ۱۹:۳۲

..

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَىٰ إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا ‎﴿طه: ١١٤﴾‏

اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی اَللَّهُمَّ لاَ تُمِتْنِی مِیتَةً جَاهِلِیَّةً وَ لاَ تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی

الکافی , جلد۲ , صفحه۱۰۴ عنوان باب : الجزء الثانی کتاب الإیمان و الکفر بَابُ اَلصِّدْقِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِقائل : امام صادق (علیه السلام)

عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اِبْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ اَلْبَصْرِیِّ عَنْ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ : یَا فُضَیْلُ إِنَّ اَلصَّادِقَ أَوَّلُ مَنْ یُصَدِّقُهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ یَعْلَمُ أَنَّهُ صَادِقٌ وَ تُصَدِّقُهُ نَفْسُهُ تَعْلَمُ أَنَّهُ صَادِقٌ.

اصول کافی / ترجمه مصطفوی ; ج ۳ ص ۱۶۳

فضیل بن یسار گوید: امام صادق علیه السّلام فرمود: اى فضیل، نخستین کسى که راستگو را تصدیق میکند خداى عز و جل است که میداند او راستگو است و خودش هم خود را تصدیق مى کند و مى‌داند راستگو است.

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/105671/translate?rownumber=1

دیر شد، دیر شد، بنده سریع بروم برسم به نماز جماعت. بنده ی حقیر داشتم حکمة المتعالیه فی اسفار اربعه را فهرستوار نگاه می کردم، علم نفس را که مربوط به سفر چهارم هم هست را آخرهای کتاب یعنی در جلدهای 8 و 9 هم مطرح می فرمایند. حالا همین را در اشارات و تنبیهات ابن سینا هم در نمط سوم داریم! در پاورقی صفحه اول جلد 9 می فرماید:

[2] إشارة إلى أن وحدة النفس التی هی عین وجودها طور آخر من الوحدة- و هی الوحدة الجمعیة الجامعة لنشئات من الوجود بنحو الکثرة فی الوحدة بوجه و الوحدة فی الکثرة بوجه آخر إذ لها وجود جمعی وحدانی بحسب أصل ذاتها و صورة صورها- و وجود فرقی بحسب فروع أصلها و توابع ذاتها التی هی عینها بوجه السریان و النزول- و هی فی وجودها النفسانی المأخوذ بوجه الإطلاق عن الجمع و الفرق جامعة لجمع وجودها و فرقه فمبدأ وجودها هو مرتبة من مراتبه المتقدمة علیها أولا بالزمان المتأخرة عنها أخیرا بالذات و المتقدمات زمانا من مراتبها هی عین المتأخرات ذاتا منها من حیث الذات و غیرها من جهة الحدود الصعودیة أولا و النزولیة آخرا فتکون دانیة فی علوها عالیة فی دنوها مقدسة فی تدنسها متدنسة فی تقدسها مجردة مع تعلقها متعلقة مع تجردها داخلة فی شعبها و فروعها التی هی منازل فعلها و مناهل لنورها لا کدخول شی‌ء فی شی‌ء و خارجة عنها لا کخروج شی‌ء عن شی‌ء من عرف نفسه فقد عرف ربه فافهم ذلک و صنه عن الأغیار الأشرار المنکرین لأسرار التوحید الذی عبر عنه أئمتنا علیهم آلاف التحیة و الثناء تارة بالأمر بین الأمرین الجبر و التفویض و تارة بالمنزلة بین المنزلتین التشبیه و التنزیه و تارة بالخروج عن الحدین الإبطال و التشبیه، م ره‌

https://lib.eshia.ir/71465/8/2

مسئله شرور و خیر هم در جلد 7 مطرح است.

ولی این مسئله هم چیز دیگری می شود که حوزه و دانشگاه در جامعه ای که حسینی یا یزیدی است به چه روزی می افتند؟ مثلاً شما الان از همین پای رایانه یا حتی موبایل هم می توانید با کتابخانه ها ارتباط برقرار کرده و حتی با آرشیو کرنل هم ارتباط داشته و مثلاً مقالات درینفلد را- که در گروه های کوانتومی هم کارهایی کرده است (Drinfeld-Jimbo groups)- هم دانلود کنید:

https://arxiv.org/abs/2309.02346

https://arxiv.org/abs/2307.06194

https://arxiv.org/abs/2407.15538

https://arxiv.org/abs/2407.02205

و اما حتی استاد فاضل تونی هم یحتمل زمان طاغوت مجبور بوده است عمامه را هم بردارد تا برود دانشگاه درس بدهد و بلکه رساله ی دکترایی هم نوشته است تا بلکه مورد قبول هم افتد. البته نه این هم که این روزها نیز برای ورود به مجلس خبرگان لازم نباشد امتحانهایی نیز حتی از مجتهدین به عمل آید. ولی به هر حال، آیا در سطوح خیلی عالی و متعالیه وقتی شاگرد از خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه عبور کرده و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم در یاری به امام زمانش باز دوباره به انواع خلائهای موجود را حتی در ایالات متحده چند جهانی برخورد هم کند؟ ولی آیا هنوز هم مسئله این نیست که آیا ما چقدر به خورشید ولایت خاصه محمدیه و علویه و مهدویه هم توانسته ایم حتی در سطوح حوزه و دانشگاه هم نزدیک شویم و .... مشکل از اینجا آغاز می شود که دانشگاه از استقلال خود، حوزه را بخواهد دور بزند و حوزه هم در دل مشغولیات خود غرق شده باشد و یک مرتبه دیدید در طوفان الاقصی آیا چطور هم دارند هر روز جنایاتشان را صهیونیستها با پشتیبانی آمریکاییهای یزیدی ادامه هم می دهند و بقیه هم حتی در جبهه مقاومت آیا چقدر می توانند کمک کنند و .... وقاحت شرارت را به نهایتش رسانده اند و از رو هم نمی روند.

عرض بنده ی حقیر این است که اگر حوزه و دانشگاه به یک حکمت متعالیه ی واحده ای نتوانند برسند، حالا آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه قابل دسترس و غیر قابل دسترس هم به کنار؛ مسئله می شود همین که من نام لم ینم عنه. آیا می شود به شیطان اعتماد کرد؟ البته اگر بتوان همه ی شیاطین و جن و انس را هم به کار گرفت کار خیلی خوبی است، ولی به شرطی هم که آنها بحول و قوه الهی بر شما مسلط نباشند و بلکه مسلط هم نتوانند شوند! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه قی قضاء حوائجه و الممتثلین لاومره و المستشهدین بین یدیه

۱۰ شهریور ۰۳ ، ۲۱:۰۶

.

وَقَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ ‎﴿الحجر: ٦﴾‏

قَالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ ‎﴿الشعراء: ٢٧﴾‏

وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ ‎﴿الصافات: ٣٦﴾‏

ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ‎﴿الدخان: ١٤﴾‏

فَتَوَلَّىٰ بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ‎﴿الذاریات: ٣٩﴾‏

کَذَٰلِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ‎﴿الذاریات: ٥٢﴾‏

فَذَکِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ‎﴿الطور: ٢٩﴾‏

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ‎﴿القمر: ٩﴾‏

مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ‎﴿القلم: ٢﴾‏

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٥١﴾ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿القلم: ٥٢﴾‏

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

۱۴۰۳/۰۶/۰۶

فرازهایی از بیانات حضرت رهبری مد ظله العالی در نخستین دیدار هیئت دولت چهاردهم

یک فرصت دیگری که جزو ارزنده‌ترین فرصتها است، تجربه‌ها است؛ باید قدر این تجربه‌ها را بدانیم. اَلعَقلُ حِفظُ التَّجارِب؛ این فرمایش امیرالمؤمنین است. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) استفاده‌ی از تجربه‌ها و حفظ کردن تجربه‌ها را نشانه‌ی خردمندی میدانند. وَ خَیرُ ما جَرَّبتَ ما وَعَظَک‌؛(۳) تجربه‌ای که بتواند به شما درس بدهد و راه را جلوی پای شما بگذارد. ما تجربه‌های خوبی داریم؛ دولتهای گوناگون آمدند و کارهایی کردند که برای ما تجربه شده: یک کارهایی بوده که نباید میکردند، کردند، ضرر کردیم؛ یک کارهایی بوده که باید میکردند، نکردند، ضرر کردیم؛ یک کارهایی بوده که باید میکردند و کردند، سود بردیم؛ اینها همه‌ تجربه است، از اینها میشود استفاده کرد.
...

به این مناسبت، من مسئله‌ی هوش مصنوعی را مطرح کنم که یک بار دیگر هم در آن جلسه‌ی تنفیذ اشاره‌ای کردم.(۸) ببینید، امروز هوش مصنوعی با یک شتاب حیرت‌دهنده‌ای [دارد پیش میرود]؛ یعنی انسان متحیّر میشود از شتابی که این فنّاوری عجیب در دنیا پیدا کرده و دارد پیش میرود. خب الان دستگاه‌های مختلف ما ــ نظامی و غیر نظامی ــ از هوش مصنوعی دارند استفاده میکنند، بهره‌برداری میکنند، امّا این ما را فریب ندهد. در مسئله‌ی هوش مصنوعی، بهره‌بردار بودن امتیاز نیست؛ این فنّاوری لایه‌های عمیقی دارد که باید بر آن لایه‌ها مسلّط شد؛ آن لایه‌ها دست دیگران است. اگر شما نتوانید لایه‌های عمیق و متنوّع این فنّاوری هوش مصنوعی را تأمین کنید، فردا اینها یک ایستگاهی مثل آژانس اتمی درست میکنند برای هوش مصنوعی ــ که الان دارند مقدّماتش را فراهم میکنند ــ که اگر چنانچه به آن ایستگاه رسیدید، باید اجازه بگیرید که در فلان بخش از هوش مصنوعی استفاده کنید، در فلان بخشِ دیگر حق ندارید استفاده کنید! این‌جوری است؛ زرنگهای دنیا، فرصت‌طلب‌ها و قدرت‌طلب‌های دنیا دنبال این چیزها هستند. یک آژانس هوش مصنوعی هم به وجود می‌آید، آن‌وقت اجازه نمیدهند که شما از این منطقه عبور کنید. خودتان باید برسید به فنّاوری‌های عمیق و ژرف این مسئله‌ و لایه‌های زیرساختی هوش مصنوعی را باید در کشور دنبال کنید. آن کسانی که مسئول این مسائل هستند ان‌شاء‌الله اینها را دنبال کنند. البتّه زمان دولت سیزدهم یک سازمانی تشکیل شد به نام «سازمان ملّی هوش منصوعی»، زیر نظر رئیس‌جمهور؛ این کار خوبی بود که خب حالا دیگر نصفه‌کاره مانده. اگر چنانچه همان سازمان زیر نظر خود آقای رئیس‌جمهور ادامه‌ی کار بدهد، امید فراوانی وجود دارد که ان‌شاء‌الله این کار به همین شکلی که عرض شد پیش برود.

...

به دشمن هم امید نبندید. حالا ایشان(۱۰) هم اشاره کردند، دیروز پریروز هم ظاهراً وزیر خارجه‌ی محترم(۱۱) یک اشاره‌ای کرده بودند. ما به دشمن امید نبندیم؛ برای برنامه‌هایمان منتظر موافقت دشمنان و کسانی که با ما [دشمنند نباشیم]؛ این منافات ندارد با اینکه آدم با همان دشمن در یک جایی تعامل هم بکند؛ مانعی ندارد؛ امّا امید به او نبندید، اعتماد به دشمن نداشته باشید.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=57426#_ftnref3

تسبیح حضرت زهرا

همیشه فاطمه (سلام الله علیها) این ذکر می خواند

از آن تسبیح زهرا نام آن ماند

یقین باشد که اگر زین ذکر بهتر

دعایی بود در نزد پیمبر (صل الله علیه و آله و سلم)

به زهرا علیها سلام یاد می داد آن دعا را

به آن بنواختی خیرالنسا را

چرا کز او نه کس را دوست تر داشت

نه به از او کسی را در نظر داشت

چو داد این ذکر را تعلیم زهرا علیها السلام

نباشد ذکری از این به، به دنیا

تو ای مومن بشو بر آن مواظب

اگر در آخرت هستی تو راغب

خدایا ناظم این جمله اشعار

به درگاهت کند با عجز اظهار

که محروم از دعا و از نمازم

ندارم اختیار از خود چه سازم

به زندان بلا هستم گرفتار

ز من بهتر تو دانایی به هر کار

به لطف خویش از جسمم رها کن

به تسبیح و نمازم آشنا کن

از کوثر یکشنبه ها، کتاب احوالات حضرت زهرا سلام الله علیها، محمد تقی بهلول، ص 177- 178

کلک تو بارک الله بر ملک و دین گشاده

صد چشمه آب حیوان از قطره سیاهی

دل من لاله و نسرین گل و سرو چمن باری

نخواهد در سرابستان اگر بویست وگر رنگست

جهان ملک خاتون

https://ganjoor.net/jahan/divan/ghazal/sh183

حضرت بهلول تشریف آورده بودند دار المجانین که مجنونها را هم کمی موعظه بفرمایند و در بین آنها افراد سرشناسی هم یافت می شدند و از جمله هم شیخ الطائفه طوسی که بین تفسیر قرآن مجید و تهذیب و استبصار در نواسانات تشریف داشتند، شیخ محمد حسن نجفی جواهری معروف به صاحب جواهر الکلام، و ملا صدرا صاحب حکمة متعالیه فی اسفار العقلیة الاربعه، و حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی، حضرت آیت الله حائری شیرازی و خانم مرضیه حدیده چی دباغ، و محمود احمدی نژاد، و عبد الکریم هاشمی نژاد، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی، و شهید مرتضی مطهری، و شهید حاج قاسم سلیمانی و کثیری دیگر از افراد شهید و مبارز سرشناس؛ و حالا علاوه بر همه ی اینها خیلی هم اصرار داشت که اگر واقعاً هم می خواهید از دیکتاتوری بیرون بیائید و به یک دموکراسی واقعی هم برسید، که حتماً هم بروید امام خمینی و امام خامنه ای را هم پیدا کنید بیاورید پای منبر این حقیر بنشینند و کسب علم و معرفت هم کنند. حالا همه ی این بنده خداها در دار المجانین هم گیج و منگ ماند اند که این بنده خدا دارد چه می گوید و بلکه اصلا حرف حسابش هم چیست؟ حالا این بنده خداها هم همه و همه هنوز بچه بودند و به آن سن بلوغ هم نرسیده بودند که در میان بقیه ی اعضای دار المجانین بتوانند تشخیص دهند که آیا اینها واقعاً هم دیوانه اند یا اینکه فقط کمی اعصابشان به هم ریخته است یا چی؟ و لذا گاهی اوقات هم حضرت بهلول بدجوری از کوره در می رفت و بلکه چرخش را هم بچه ها پنچر می کردند، و لذا کما بیش بادش خواسته یا ناخواسته هم بر می رفت. معمولاً وقتی در این مواقع اضطراری بین بچه ها متوجه هم می شد که چرخش پنچر شده و بادش هم در رفته است؛ سعی می کرد تذکر دهد که مشکل از چرخش بوده است چرا که همه نریزند سر این بچه های بینوا و بطرز متین ای هم بگیرندشان زیر چک و لگد که چرا خودتان را نمی توانید کنترل کنید و چرختان هم مدام پنچر می شود؟ ولی این دفعه مثل اینکه اعصاب بهلول بدجوری هم به هم ریخته بود چرا که هر چه منتظر شدند که تذکر دهد که مشکل از او است، دیدند که انگار نه انگار و بوی نامتبوعی هم همه جا را برداشته است و بلکه الان است که متانت را هم در دار المجانین کنار گذاشته و بریزند سر بچه های بینوا که این دفعه اگر از این غلطها کردید، ما می دانیم و شما و ....

وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ‎﴿الأعراف: ١٨٣﴾‏

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ‎﴿الذاریات: ٥٨﴾‏

وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ‎﴿القلم: ٤٥﴾‏

و حالا مگر بچه ها هم رضایت می دهند؟ از دست این غول بیابونیها هم فرار می کنند که به ما چه؟ یا خودتان هستید، یا همین بهلول تان است که دارد خیلی هم موعظه تان می کند. حالا تازه بهلول هم می خواست حرفش را روی منبر عوض کرده و همه را راجع به چادر به عنوان بهتری حجاب نیز موعظه کند، و آیا واقعاً هم استاد فاضل تونی عمامه اش را در دانشگاه برداشت یا واقعاً هم موقع حرف زدن زبانش نمی چرخیده ولی موقع سخنرانیها یک مرتبه معجزه گون هم حرفهایش را به بهترین وجه من الوجوه بیان می کرده است، که اصلا کل دار المجانین هم به هم ریخت و همه افتاده بودند بطرز متینی دنبال بچه ها و از آن طرف هم بچه ها که از مادر زاده نشده که بخواهد ما را بگیرد زیر چک و لگد و .... آن وقت می فرمایند صادق آل هدایت بود که بلد نبود برود رستورانهای فست فود بوف، همبرگر و مرغ سوخاری و پیتزا و ... دیگر غذاهایی را میل کند.

حالا مگر علامه بهلول هم در این میان از منبر پائین می آمد؟ رفته است منبر که اگر دوباره می خواهید به دیکتاتوری نیافتید و چادرها را هم از سرتان نکشند و دموکراسی واقعی را هم در اسلام ناب محمدی بیابید و بلکه روشنفکرانتان در حوزه و دانشگاه هم که قرار است اسلام را آنچنان آباد هم کنند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ظهور بفرمایند و بجایش معلق نزنند و سر از آمریکا و اروپا و استرالیا در نیاورند، بروید آلمانی یاد بگیرید و کتاب دیوان غربی- شرقی گوته را هم به زبان اصلی مطالعه کنید. آن وقت متوجه هم می شوید چرا مرکز امام علی علیه السلام را در هامبورگ آلمان را هم بسته اند و مدیرش را هم می خواهند بیرون کنند. و چیز تازه ای هم نیست چرا که حتی در کافه میکنوس هم بدتر از این غلطها و تهمتها را باز هم زدند.

حضرت علامه بهلول علاوه بر اینها فرمودند حالا اگر گوته را هم گیر نیاوردید، بروید این صفحه ی ویکیپدیا را سعی کنید ترجمه کنید، بلکه یک چیز خوبی هم از آن دربیاورید. حالا این بچه ها در آینده می خواهند صاحب جواهر و صاحب استبصار و تهذیب و صاحب المیزان و مناقب آل ابیطالب و اینها شوند و ببینید این بنده خدا می خواهد به این بچه ها چه یاد بدهد. حالا شما خودتان هم قضاوت کنید. صفحه ی ویکی پدیای اش این است که وقتی از دیوان غربی شرقی گوته روی لغت invective (که به معنای نثر یا نظم ناخوشایند انتقادی هم باید باشد) کلیک کنید ، بدان صفحه هم می رسید:

https://en.wikipedia.org/wiki/Invective

https://en.wikipedia.org/wiki/West%E2%80%93%C3%B6stlicher_Divan

یوهان ولفگنگ فن گوته، دولتمرد، دانشمند، بحر العلوم و نویسنده گویا فصلهایی هم در دیوان شرقی- غربی اش دارد زیر عنوان نقدهای تلخ pieces of invective! یحتمل همه را هم یک جا زیر یک عنوان جمع نکرده باشد و در طول دیوانش پراکنده باشند.

یک سری که در هوش مصنوعی نهفته است که غیر قابل تراز هم هست و لذا می تواند از کنترل هم خارج شده و تبدیل به بدترین ابزار آلات و سلاحهای جنگی شود همین است که آیا انسان صرفاً فقط یک ماشین است؟ یعنی مثلاً یک ماشینی که خیلی خوب هم بلد است محاسبات کند؟ و حالا فرقی هم ندارد که همین انسان خواهان لیبرال دموکراسی حتی توان این را هم دارد که پست تر از حیوانات هم شود و .... این نگاه به انسان ماشینی حتی به یک ماشین به نام کره ی زمین و نجوم و اخترفیزیک و حتی پزشکی و ...، همین نگاهی است که خود را خدا و فرعون هم فرض می کند و بلکه همه را مثل بهلول ما می اندازد توی دار المجانین و بلکه خواهان این هم هست که حساب عالم و آدم را برسد و دمار از روزگار همه و همه نیز در بیاورد؛ خدا آخر و عاقبت همه ی ما را بخیر کند! دیر شد، دیر شد، بنده رفتم برسم به نماز جمعه! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و ا عوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه.

https://arxiv.org/abs/2408.16056

https://arxiv.org/abs/2408.16043

https://arxiv.org/abs/2408.16627

https://arxiv.org/abs/2408.03901

https://arxiv.org/abs/2110.05692

https://arxiv.org/abs/1908.06565

____________________________

وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا ‎﴿الإسراء: ٨٥﴾‏

وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ‎﴿القیامة: ٢﴾‏

وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿یوسف: ٥٣﴾‏

۱۴۰۳/۰۶/۰۶

فرازی از بیانات رهبری مد ظله العالی در نخستین دیدار هیئت دولت چهاردهم

یک نوع فرصتها، فرصتهای انسانی است، ظرفیّتهای انسانی است. جوانان تحصیل‌کرده؛ ما در این کشور میلیون‌ها جوان تحصیل‌کرده داریم که اینها تشنه‌ی کار کردن هستند؛ اگر بتوانیم از اینها استفاده کنیم، بشناسیم اینها را، بتوانیم از نیروی اینها و از فکر اینها استفاده کنیم، دنیایی کار برای کشور به وجود می‌آید. جوانان تحصیل‌کرده، استعدادهای درخشان، توانایی‌های علمی، ظرفیّت نابغه‌سازی؛ ببینید، ما وقتی که مثلاً نگاه میکنیم به خواجه‌نصیر یا ابن‌سینا یا محمّدبن‌زکریای رازی یا ملّاصدرا یا بقیّه‌ی دانشمندان برجسته‌ای که تا زمان ما در کشور بودند، این به ما نشان میدهد که سقف پرواز فکری و علمی ما خیلی بالا است و میتوانیم به آن جاها برسیم. بعد از هزار سال، هنوز کتابهای ابن‌سینا در دنیا مطرح است؛ این خیلی مسئله‌ی مهمّی است، این پدیده‌ی مهمّی است. ما توانایی نابغه‌سازی داریم؛ یعنی در بین جوانهای ما، نوابغی میتوانند به وجود بیایند. اینها فرصتهای انسانی و داشته‌های انسانی ما است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=57426

یک بحثی در اتوبوس نماز جمعه رخ داد که منتهی شد به اینکه مرحوم علامه طباطبایی را حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمه الله فرمودند که الهیات شفا ابن سینا را درس بده. البته در تقریرات شهید مطهری بر اصول فلسفه و رئالیسم علامه، حتی از پسیکولوژی تقی ارانی هم غلط نکنم نام برده می شود و بحث به همین هم کشیده شد. از طرفی بنده یادم آمد که استاد مصطفوی هم در تلویزیون الهیات شفا را نیز درس می داده اند. فرمودند ایشان استاد حاج سید حسن سعادت مصطفوی هستند. و بنده دیدم که اتفاقاً ایشان شرحی هم دارند بر نمط سوم، باب علم نفس، اشارات ابن سینا.

یک مرتبه جناب بهلول که تشریف برده اند دار المجانین به وعظ و سخنرانی، اتفاقاً پریدند وسط همه ی این حرفهای ما، که حالا این حرفها همه و همه به ما چه ربطی دارند. علامه طباطبایی هم سکوت کنند و چیزی نفرمایند، اتفاقاً شهید مطهری خواهند فرمود که بالاخره انسان ناطق که مثل گوساله ی سامری نیست که با جادو و جنبل و علم جفر و اینها هم یک مرتبه از همان اوان بچگی شروع کند به سخن گفتن و بلکه یواش یواش سخنور ماهری هم یحتمل شود. حالا جناب بهلول هم می خواهد نپسندد؛ خوب نپسندد. و باز هم اینکه ولایت عامه و ولایت خاصه را هم داریم و بلکه نسبیت عام و نسبیت خاص و آنگاه نظریه های وحدت نیروهای از جمله الکترومغناطیسم و نیروهای قوی و ضعیف و گرانش را هم داریم نیز که شوخی بردار نیست، وانگهی منزلت عقل در هندسه معرفت دینی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مد ظله العالی را هم داریم یا خیر. و حالا دامنه ی این مسائل را بتوان یحتمل خارج از محدوده ی نبوغی که باید هم در مناطق عقلی قابل تعریف اند در علم نفس و روانشناسی نیز کشاند؛ و لذا دار المجانین را هم داریم دیگر. همین مسئله را فرض بفرمایید که در حیطه ی ولایت عامه، آیا ولایت خاصه ی نبوی محمدی علوی مهدوی را هم می توانید ثابت بفرمایید؟ یا بلکه خود به خود اینکه از ولایت خاصه نبوی محمدی علوی مهدوی ولایت عامه هم نتیجه می شود، یک هو دیدید صهیونیست هم مدعی آدم شدن کرد و حالا آن دیگری هم آمد بدلایلی گفت که من هم صهیونیستم و کار در طوفان الاقصی هم می بینیم تا کجاها دارد بالا می گیرد. یعنی مسئله اگر به آدم شدن هم ختم می شد، ولایت عامه دیگر به ولایتهای موسوی و عیسوی هم احتیاج نداشت که امتداد پیدا کند؛ غیر از این است؟

و لذا اینکه ما بیائیم علم نفس را خلاصه اش کنیم به اینکه انسان ناطق باید با نفسش چه کند آنچنان که نفس جوهری است ماورای ماده و حتی عرض؛ و حالا عقل هم با حفظ تجربه می تواند در این میان علم اندوزی کند. این می تواند ما را در الهیات شفا هم که صرفاً نباشد و بلکه در شفای مریض روانپریش نیز دچار مشکل کند. مسئله اینجا این است که این درست است که عقل یک منزلتی هم دارد در هندسه ی معرفت دینی، ولی حالا اگر یکی هم این وسط در دار المجانین پیدا شد و گفت که اصلا ما می آییم و یک قدری تا حدودی هم بی عقلی می کنیم در این هندسه تا ببینیم مسائل بلکه به کجا می کشد؟ تکلیف چیست؟ و همه ی اینها هم مسئله اش را فرض بفرمایید که در درون نفس است و لا غیر. مشکل اینجا است که دامنه ی خارج شدن از عقل آنچنان وسیع هم هست که یک سمتش هم این است که کار را می کشاند به علوم الهی وحیانی که ماورای فهم عقل محض هم هست. منزلت عقل محض، نمی تواند وارد حیطه ی علوم وحیانی شود که مبنایش عقلی نیست و بلکه الهی است.

و اما نفس اماره ای که نفس را آیا چقدر هم تبدیلش کند به یک نفس یزیدی به تمام معنا که با انبیاء و اولیاء و ائمه ی اطهار هم سر و کاری نداشته است و بلکه دین را هم حاشا و مسخره می کند، محصولش به یک معنا هم می شود جوامعی که محصولشان کمونیسم و مارکسیسم بی دینی و لا مذهبی هم شده است. یعنی چه؟ یعنی این جوامع یزید و بلکه پدیده های ابر یزیدی را هم یحتمل بپذیرد و بفرماید که خوب در مقابلش هم ما ابرحسینی را داریم دیگر. مسئله حل است دیگر. و ما اصلا وارد این دعواها هم نمی شویم و کاری هم نداریم که این الطالب بدم المقتول بکربلا و این الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء. اینها همه بازیهای فکری نفس و ذهن و عقل است. همه چیز لهو و لعب است در این دنیا و آخرت هم یک بازی دیگری است که همه ی این لهو و لعبهای دنیوی ناپایدار را نیز در دین درس و حسابی توجیه هم بفرمایند. کیست که از آن طرف دنیای بعد از مرگ آمده باشد و ما را خبر کند که آنجا چه خبر است؟ هر چه هست، همین است که در این دنیا است!

و لذا ما می بینیم که انسان وقتی نتواند در جامعه ای به این سوالات جوابهای درست و درمانی بدهد، انقلابهایی عظیم هم حتی در سطوح جهانی رخ می دهد که حتی از جوامع اسلامی به سمت جوامعی که مبتلا به یزید شده است پیش می رود و بلکه فاجعه ی کربلا را هم بر امام حسین صلوات الله و سلامه علیه پیش می آورد و از جمله هم حرمله ها را داریم که حتی به حضرت علی اصغر و حضرت رقیه علیهم السلام هم رحم نمی کنند. عمه بیا گمشده پیدا شده! آیا در این دار المجانینی که خود امام اعلام می دارند یا اهل العالم، قتل الحسین عطشانا، مهدویت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم می شناسند؟ مسئله اینجا بین ولایت عامه و خاصه این است که نفس و عقل و علمی که بشر بدان می رسد باید به یک رشدی برسد که شاگرد و دانشجو و طلبه ای که با خلوص نیت هم سعی دارد به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پیش می رود، متوجه نشود که از خلائهای مراتب و درجات پائینتر هم بیرون آمده است، ولی باز هم در خلائهای مراتب و درجات نهایی الی ما شاء الله هم کار دارد تا بتواند برسد به یاری امام زمانش. السلام علیک یا ثار الله و ابن ثاره.

11 و بلکه 13 خورشید را هم شهید کردند و دیگر چه لزومی دارد که چهاردهمی را هم انتظار بکشند؟! مسئله یک خورشید و دو خورشید و ... اینها نیست، 13 خورشید را شهید کردن هم شوخی نیست. ناترازی و کنترل تراز مسئله هم فرض بفرمایید صرفاً در علم نفس و روانشناسی نیز کجا است؟ چطور می خواهد این انسان ناطق بدون توسل و شفاعت ائمه ی اطهار و چهارده معصوم پی هم ببرد که مثل اینکه ما در درونمان هم خورشیدهایی داریم ابرتقارنی حسینی که درخشیدن می گیرند و بلکه همه ی عالم را هم روشن می کنند. و صد البته اگر بتواند همین انسان ناطق نفس و روانش را از طریق تربیت الهی هم به آن روحی که خدا در او به ودیعه هم گذاشته است پی ببرد و جهالت و ظلمش را هم کنار گذاشته و آن امانتی را هم که آسمان و زمین و کوهها نیز ازش سر باز زدند را حفظ کند. إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ‎﴿الأحزاب: ٧٢﴾. نکات فراوانی که شاگرد را در بیرون آمدن از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت و ... مشغول می کند تا آنجایی که حتی به ایالات متحده چند جهانی ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب زمینی و آسمانی هم مشغول می کند، اینجا است که بین دار المجانین نهفته در پس حوزه و دانشگاه آیا شاگرد و بلکه اساتید چقدر هم خود را همچون توپ فوتبالهایی بیابند که از یک سوی عالم سوت می شوند به سوی دیگرش چرا که به آن معرفت لازم برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نمی تواند برسد آنچنان که الفهای بینهایت آیات اللهی الی ما شاء الله تا عرش را هم طی کند تا حتی حضرت عیسی ابن مریم علی نبینا علیهم السلام هم از آسمان تشریف بیاورند در نماز جمعه ای پشت سر امام زمان عجل الله فرجه الشریف بایستند به نماز، آنچنان هم مومنین و مومنات و همه و همه عزت خدا را دریابند که به توپ فوتبال شدن نفس اماره هم خاتمه دهند.

زیارت دیگر

زیارتى است که ابن قولویه از بعض ائمه علیهم السلام روایت کرده که فرمودند: چون به نزد قبر امام رضا علیه السلام بروى بگو

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا اَلْمُرْتَضَى اَلْإِمَامِ اَلتَّقِیِّ اَلنَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ اَلْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ اَلثَّرَى اَلصِّدِّیقِ اَلشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ

أشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وَأشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ ، وَأشْهَدُ أنَّکَ رَسُولُ اللهِ ، وَأنَّکَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ ، وَأشْهَدُ أنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّکَ ، وَنَصَحْتَ لإُمَّتِکَ ، وَجاهَدْتَ فی سَبیلِ اللهِ ، وَعَبَدْتَ اللهَ حَتّى أتاکَ الْیَقینُ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ، وَأدَّیْتَ الَّذی عَلَیْکَ مِنَ الْحَقِّ ، وَأنَّکَ قَدْ رَؤُفْتَ[١]بِالْمُؤْمِنینَ ، وَغَلُظْتَ عَلَى الْکافِرینَ ، فَبَلَّغَ اللهُ بِکَ أفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُکَرَّمینَ ، الْحَمْدُ للهِ الَّذی إسْتَنْقَذَنا بِکَ مِنَ الشِّرْکِ وَالضَّلالَةِ ، اللّهُمَّ اجْعَلْ صَلَواتِکَ ، وَصَلَواتِ مَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ ، وعِبادِک الصّالحین وَأنْبِیائِکَ الْمُرْسَلینَ ، وَأهْلِ السَّماواتِ وَالاَْرَضینَ؛ وَمَنْ سَبَّحَ لِرَبِّ الْعالَمینَ مِنَ الاَْوَّلینَ وَالاَْخِرینَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُوِلِکَ وَنَبِیِّکَ وَأمینِکَ وَنَجِیِّکَ وَحَبیبِکَ وَصَفِیِّکَ وَخاصَّتِکَ وَصَفْوَتِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ ، اللّهُمَّ وأعْطِهِ الدَّرَجَةَ والْوَسیلَةَ مِنَ الْجَّنَةِ ، وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً یَغْبِطُهُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَالاَْخِرُونَ ، اللّهُمَّ إنَّکَ قُلْتَ : « وَلَوْ أنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحیماً [٢]»

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

https://arxiv.org/abs/2201.07153

https://arxiv.org/abs/1612.01821

https://arxiv.org/abs/1610.07793

https://arxiv.org/abs/2402.12879

https://arxiv.org/abs/2408.07893

https://arxiv.org/abs/2408.08725

https://arxiv.org/abs/2408.15712

https://arxiv.org/abs/2408.16750

https://arxiv.org/abs/0911.5287

۰۹ شهریور ۰۳ ، ۱۱:۱۵