تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا ﴿الاسراء: 44﴾
یک خبری هست در اخبار و سایتها که در دانشگاه مریلند آمریکا قلب خوکی را به انسانی پیوند هم زده اند. لابد سر خوک را هم نبریده اند و بلکه یحتمل هم بیهوشش کرده اند و قلبش را بعد از اینکه تغییرات ژنتیکی هم در آن ایجاد کرده اند توانسته اند از بدن خوک بیرون آورده و در بدن انسانی هم بگذارند. این در مجله ی نیچر هم آمده است. بنده فکر کنم سالها قبل مثلاً یحتمل 20 الی 30 سال قبل هم بحث بر سر این بود که قلبی مصنوعی را برای فردی کار گذاشته بودند یا آیا قلب گاوی یا گوساله ای را هم برایش کار گذاشته بودند که تا چند روز هم بعدش زنده مانده بود.
حالا بنده نمی دانم هم بلکه بتوان حتی از قلب خر یا کره خری هم برای ترانسپلنت حتی استفاده کرد!
اینها از لحاظات علمی می توانند واقعاً هم پیشرفتهایی باشند که بشر را به راههای جدیدی هم برسانند که قبلاً پیش پایش گسترده هم نبوده اند. بنده دوباره این را تاکید هم کنم که مثلاً همین امر انسولین را در نظر بگیرید که از انسولینهای گاوی و خوکی هم شروع کردند و بعد توانستند آنرا برسانند به انسولینهایی که بیشتر شبیه به انسولین انسانی هم هست که گویا از E Coli هم با تغییراتی ژنتیکی در مایه ی خمیر نان هم می گیرند.
ولی علاوه بر مسائل طبیعی امراض و بیماریها یک جنبه ی ماورء الطبیعی هم هست که فرض بفرمایید که می فرمایند اگر حمد را هفتاد مرتبه حتی بر مرده هم بخوانید اگر زنده شد تعجب نکنید. یا مثلاً دستور می فرمایند که مثلاً یک نماز خاصی مثل نماز حضرت رسول صل الله علیه و آله و سلم را هم بخوانی خوب است. ولی در هر دو جهت هم اگر دانشمندان دارند دنبال علل طبیعی امراض و راه حلهای آنها هم می گردند یا دعاها و نمازها و استغاثه هایی هم از روی ایمان خود مریض یا اطرافیانش هم می کنند، اینجا باید هم توجه داشت که اگر قرار باشد که در یک طیفهایی یکی از این راه ها کار کند و دیگری کارآیی هم نداشته باشد، آنگاه مسئله می تواند هم حتی حادتر شده و بلکه مشکل را صد چندان هم کند.
مثلاً اگر می فرمایند این عمل جراحی را باید هم انجام دهی، و انجام ندهی؛ آیا کار درستی است؟ این است که امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام می فرمایند این دنیا از آب دماغ بز هم کم ارزشتر است! گاهی شیطان همان کاری را که باید انجام دهی را برایت شاخ و برگش هم می دهد و وادارت هم می کند که قبول کنی که کار درست هم همانی است که او می گوید و لا غیر. و بعد هم که انجام دادی به ریشت می خندد که دیدی چطور سرت را کلاه هم گذاشتم؟! دلیلش این هم می تواند باشد که در جنبه های طبیعی مسئله بیش از حد داری در طیفهای مختلف همه ی فرکانسها را می پیمایی ولی متوجه هم نیستی که مسئله چطور هم می تواند دلایلی ماوراء الطبیعی هم داشته باشد چرا که غرق در طبیعت هم شده ای و بلکه به ماوراء الطبیعه و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چقدر ایمان داشته باشی، باز هم می ترسی آنرا بزبان بیاوری و رفته ای سر کار. این را وقتی در قرآن کریم هم می خوانید و تدبر می کنید اگر حتی کمی توجه بفرمایید متوجه می شوید که در مواردی خدا دارد به پیغمبرش می فرماید که این کار را نکن! و مثلاً از مردم نترس و بلکه از خدا بترس! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.
- ۰۰/۱۰/۲۷