اللَّهُمَّ بِذِمَّةِ الْإِسْلامِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ إِلَیْکَ وَ بِحُبِّی النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الْقُرَشِیَّ الْهَاشِمِیَّ الْعَرَبِیَّ التِّهَامِیَّ الْمَکِّیَّ الْمَدَنِیَّ أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَیْکَ فَلا تُوحِشْ اسْتِینَاسَ إِیمَانِی، وَ لا تَجْعَلْ ثَوَابِی ثَوَابَ مَنْ عَبَدَ سِوَاکَ فَإِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ لِیَحْقِنُوا بِهِ دِمَاءَهُمْ فَأَدْرَکُوا مَا أَمَّلُوا وَ إِنَّا آمَنَّا بِکَ بِأَلْسِنَتِنَا وَ قُلُوبِنَا لِتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْرِکْنَا [فَأَدْرِکْ بِنَا] مَا أَمَّلْنَا وَ ثَبِّتْ رَجَاءَکَ فِی صُدُورِنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ فَوَ عِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِکَ وَ لا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا أُلْهِمَ قَلْبِی [یَا سَیِّدِی ] مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِکَ إِلَى مَنْ یَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلّا إِلَى مَوْلاهُ وَ إِلَى مَنْ یَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ إِلّا إِلَى خَالِقِهِ
ناد علیاً علیاً یا علی،
ناد علیاً علیاً یا علی،
ناد علیاً علیاً یا علی،
ناد علیاً علیاً یا علی،
بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم.
نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب لی اِلیَ اللهِ حاجَتی وَعَلَیهِ مُعَوَّلی کُلَّما اَمَرتَهُ وَرَمَیتَ مُنقَضی فی ظِللّ اللهِ وَ یُضِلل اللهُ لی اَدعُوکَ کُلَّ هَمٍ وَغَمًّ سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنُبُوَّتِکَ یامُحَمَّدَ بِوَلایَتِکَ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ اَدرِکنی بِحقِّ لُطفِکَ الخَفیَّ اللهِ اَکبَرُاَنامِن شَرِّ اَعدائکَ بَریءٌ اللهُ صَمَدی مِن عِندِکَ مَدَدی وَعَلَیکَ مُعتَمِدی بِحقِّ إِیاکَ نَعبُدُ وَ إَیاکَ نَستَعینُ یااَبالغَیثِ اَغِثنی یااَبَاالَحَسَنَین اَدرِکنی یاسَیفَ اللهُ اَدرِکنی یابابَ اللهِ اَدرِکنی یاحُجَّهَ اللهِ اَدرِکنی یا وَلِیَّ اللهِ اَدرِکنی بِحَقَّ لُطفِکَ الخَفیَّ یا قَهّارُتَقَهَّرتَ بِالقَهرِوَالقَهر ُفی قَهرِ قَهرکَ یاقَهارُ یاقاهِرَالعَدُوّ یاواِلیَ الوَلِیَّ یا مَظهَرَ العَجائِبِ یامُرتَضی عَلِیُّ رَمَیتَ مِن بَغی عَلَیَّ بِسَهمِ اللهِ وَسَیفِ اللهِ القاتِلِ اُفَوَّضُ اَمری اِلیَ اللهِ اِنَّ اللهُ بَصَیرٌ بِالعَبادِوَاِلحُکُم اِلهٌ واحِدٌ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیمُ اَدرِکنی یاغیاثَ المُستَغییَنِ یا دَلیلَ المُتَحیِّرِینَ یااَمانَ الخائِفینَ یامُعینَ المُتَوَکِلینَ یا رَاحِمَ المَساکینَ یا اِلهَ العالَمَینَ بِرَحمَتِکَ وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَالِهِ اَجمَعین وَ الحَمدُ اللهِ رَبِّ العالَمینَ.
{اسماء دختر یزید انصاری، از طرف زنان مسلمان مدینه مامور شد به نمایندگی آنان نزد رسول خدا برود و پیام گلایه آمیز زنان مدینه را به رسول خدا ابلاغ کند و جواب بگیرد.
اسماء وقتی وارد شد که رسول خدا در میان جمع اصحاب بود. گفت:
"پدر و مادرم قربانت. من نماینده زنانم به سوی تو. ما زنان می گوییم خداوند عز و جل تو را هم بر مردان مبعوث فرمود و هم بر زنان. تو تنها پیامبر مردان نیستی. ما زنان نیز به تو و خدای تو ایمان آوردیم. ما زنان در خانه های خویش نشسته حاجت جنسی شما مردان را برمی آوریم. فرزندان شما را در رحم خویش می پرورانیم. اما از آن طرف می بینیم وظائف مقدس و کارهای بزرگ و ارجمند و پراجر و باارزش به مردان اختصاص یافته و ما محرومیم.
مردانند که توفیق جمعه و جماعت دارند، به عیادت بیماران می روند، در تشییع جنازه شرکت می کنند، حج مکرر انجام می دهند و از همه بالاتر توفیق جهاد در راه خدا دارند. در صورتی که وقتی یک مرد به حج یا جهاد می رود ما زنان هستیم که اموال شما را نگهداری می کنیم، برای جامه های شما نخریسی می کنیم، فرزندان شما را تربیت می کنیم. چگونه است که ما در زحمتها شریک شما مردان هستیم اما در وظایف بزرگ و مقدس و کارهای پراجر و پاداش شرکت نداریم و از همه آنها محرومیم؟"
... [رسول خدا] رو کرد به اسماء و فرمود:
"ای زن! آنچه می گویم درست فهم کن و به زنانی که تو را فرستاده اند نیز حالی کن. پنداشتی که هر که مرد شد به واسطه این کارها که برشمردی توفیق اجر و پاداش و فضیلت را می یابد و زنان محرومند؟ خیر چنین نیست. زن اگر خوب خانه داری و شوهر داری کند، نگذارد محیط پاک خانه با غبار کدورت آلوده شود، اجر و پاداش و فضیلت و وتوفیقش معادل است با همه آن کارها که مردان انجام می دهند."} کتاب مسئله حجاب استاد شهید مرتضی مطهری صفحات 204-206.
پی نوشت: سر اینکه کتاب مسئله حجاب که قبل از انقلاب نوشته شده، بعد از انقلاب نیز تر و تازه مانده است و بسیار خواندنی است، این است که از یک دیدگاه حدیثی و قرآنی و تفسیری و فقهی و اخلاقی و اجتماعی و حتی می توان گفت علمی نوشته شده است. و لذا قبل و بعد از انقلاب نمی شناسد و از این مرزها و مرزبندیها براحتی عبور می کند! اگر بخواهیم به کنه مسئله پی ببریم، باید به جناح بندیها و حجابهایی که بین جناحهای اصولگرا و اصلاح طلب موجود است نگاهی استصوابی بیاندازیم. و خواهیم دید که حجابهای ضخیمی اینجا موجود است که مملو از تعصبات و بدخلقیها می توانند باشند. نهایت این مسئله را باید در روابط ایران با آمریکا جست که به حق باید گفت یک حجاب ضخیمی آنرا پوشانده است و کنار زدن آن به قولی کلیدش دست ایران هم نیست! این مسئله را یحتمل می توان تشبیه کرد به نیروی قوی در مدل استاندارد فیزیک که ذرات دچار محبوسیت (confinement) شده اند و حجابهای محبوسیت هم کنار برو نیست. یک فرقی هست بین مسئله سلطه ابرقدرتها و غیبت امام زمان. یعنی ما می بینیم که وقتی کسی می خواهد یک عمل شیطانی بزرگی را انجام دهد اول بین خود و عملش یک پرده هایی و حجابهایی را قائل می شود و اوضاع و احوال را خوب بررسی می کند که آیا بشود و آیا نشود و اگر دید می تواند این کار را انجام دهد، فبها و الا که حجابها را کنار نمی زند و بلکه بیشتر و ضخیمترش هم می کند. این غیر از آن مسئله فقهی حجابی است که کتاب استاد شهید مطهری می فرمایند. و اما اینجا یک مسئله ای هست که ناشی از مثلاً نماز است که صرفاً حق الله است و خدمت به خلق که از حقوق حق الناسی است. عبادت بجز خدمت خلق نیست، به تسبیح و سجاده و دلق نیست. (یحتمل بجای عبادت، طریقت هم بکار برده اند.) و اما یک وقت هست که مسئله تقوی در ترس از سیاستزدگیها آنچنان گم می شود که گویی ما از سرطان و فشارخون و دیابت و انواع و اقسام بیماریهای روانی و پیری زودرس و بمبهای اتمی و هسته ای و غیرهسته ای و آمریکا و انگلیس و 5+1 و اسرائیل و همه و همه آنقدر به هم پیچیده شده اند که نمازمان اول وقت که یادمان می رود و بلکه یحتمل کسی نزد خود بفرماید که مدافع حرم؟ به ما چه؟ یعنی مسئله غیبت قرار است که نزد شیعه و بلکه همه مسلمانان حل شود، ولی خود می شود یک حجابی که در سیاستزدگیها گم می شوند. یعنی آیا ممکن است که ما بین اصولگرایان و اصلاح طلبان اینچنین مشکلاتی را داشته باشیم که رهبری و ولایت فقیه و تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان و مجلس و قوه قضاییه همه و همه برای خدمت به اسلام و مسلمانان باشند و اینها باز خود همه می شوند حجابهایی که حل مسائل را مانع شوند؟ اگر چنین است که یحتمل یک شیطنتهای بزرگ و عظیمی است که در کار است. یا اینکه بنده در توهمات و تخیلات بهلولی خود غرق شده ام. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
- ۹۴/۱۱/۱۰
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
19894.عنه علیه السلام : ما بَرَأ اللّه ُ نَسمَةً خَیرا مِن محمّدٍ صلى الله علیه و آله . [5]
19894.امام على علیه السلام : خداوند انسانى بهتر از محمّد صلى الله علیه و آله نیافریده است.
----------------------------------------
[5] الکافی : 1 / 440 / 2.
(میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، جلد 12، ص 52)
و اما آداب شهادت به رسالت آن است که شهادت به رسالت از حق را به قلب برساند و عظمت مقام رسالت؛ خصوصاً رسالت ختمیّه را که تمام دائرۀ وجود از عوالم غیب و شهود تکویناً و تشریعاً وجوداً و هدایتاً ریزه خوار خوان نعمت آن سرور هستند؛ و آن بزرگوار واسطۀ فیض حق و رابطۀ بین حق و خلق است. و اگر مقام روحانیّت و ولایت مطلقۀ او نبود، احدی از موجودات لایق استفاده از مقام غیب احدی نبود و فیض حق عبور به موجودی از موجودات نمی کرد و نور هدایت در هیچ یک از عوالم ظاهر و باطن نمی تابید.
و آن سرور نوری است که در آیۀ نور وارد است که اللّه نورُ السَّمٰواتِ وَالاَرْض.
(آداب الصلوة، صص 137-138)
ممکن است که بارها خوانده شود که آن سرور نوری است که در ایه نور وارد است که الله نور السموات و الارض. ولی عظمت مشرع دین و رسول رب العالمین در قلب انسان هنوز وارد نشود. یعنی ما نور ماه و خورشید و ستارگان را می بینیم، و امروزه روز هم که الی ما شاء الله انواع و اقسام نورها را حول و حوش خود داریم که بعضی از آنها را هم همچون در الکترومغناطیسم و الکترودینامیک کلاسیک و کوانتمی نمی بینیم دستگاه ها مثل تلفن و موبایل و انترنت و رادیو و تلویزیون و امثالهم می خواهد تا آنها را کسب کنیم. ولی الله نور السموات و الارض را هم می بینیم؟ متوجه آن می شویم؟ یا این فهم و درک و هوشیاری و آگاهی در یک سطح دیگری است که حکمت متعالیه ای را می طلبد. یک لحظه می شنویم یا می خوانیم که الله نور السموات و الارض. دوباره هم بخوانیم، و از خطیب نماز جمعه هم بشنویم. و اما در افکار خود هم غرق هستیم که حالا این را بگو و آن را نگو. و اما آن سرور نوری است که در آیه نور وارد است که الله نور السموات و الارض. و اینکه می فرمایند جهان هچون مشکاة است و مصباح محمد صل الله علیه و آله و سلم است. این را وقتی حکمت متعالیه را هم خواندیم و ریاضی-فیزیک نظریه حمیدی-مجیدی را یافتیم و الکترودینامیک کوانتمی و کلاسیک را یاد گرفتیم، باز یحتمل جا نیافتد که مسئله چیست؟ الله اکبر. یعنی چه که سرور نوری است که در آیه نور وارد است.
این به قلب وارد باید شود. و الا همه نورها را می بینیم و اما نور نبوت را هم می بینیم و ایا بتوانیم همه اینها را که در فیزیک و ریاضی آمده است را با آن سروری که در آیه نور وارد است را نتوانیم وصل کنیم. یعنی وقتی در ظلمات طبیعت گم شده ایم، نور آن سرور را نمی توانیم ببینیم؟ آیا باید تنزل کرد به طبیعت تا آن نور بر ما نمایان شود و باز همان نور را در عالم معنا و الوهیت نیز دریابیم؟ یا سر قضیه در چیست؟ نظریه حمیدی-مجیدی مسئله حکمت متعالیه کجا است؟ مثلاً توجه بفرمایید:
و منها الفهم
و هو تصور الشیء من لفظ المخاطب و الإفهام و هو إیصال المعنى باللفظ إلى فهم السامع. و منها الفقه و هو العلم بغرض المخاطب من کلامه یقال فقهت کلامک أی وقفت على غرضک من هذا الخطاب قال تعالى لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا لأن کفار قریش لما کانوا أرباب الشبهات و الشهوات فما کانوا یقفون على ما فی کتاب الله من المعارف الحقیقیة [1] لا جرم أفصح الله عن عدم استعدادهم للاطلاع على المقصود الأصلی من إنزال ذلک الکتاب.
[1] فلم یفقهوا أن الغرض من قوله تعالى أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها أن العطیات بقدر القابلیات من المواد و الماهیات و من قوله مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ الآیة أن نوره العقل بالفعل الذی فی العقل بالملکة الذی فی الهیولانی أو العقل الکلی الذی فی النفس الکلیة التی فی الطبع الکلی إلى غیر ذلک، س ره
(الحکمة المتعالیه، ملاصدرا، جلد 3، ص 512 -513)
http://lib.eshia.ir/71465/3/513