الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

پیوندهای روزانه

۶ مطلب در خرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَـٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٤﴾‏

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ 

 

إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

نور 12

کما أنّ عالم الأعیان الثابتة أیضا غیر مانع عن کون الظهور ذاتیا- و إن کان الترتیب یقتضی أن یکون الأعیان ظاهرة، إلا أنّک قد عرفت أنّ الأعیان الثابتة لا وجود لها فی الحضرة العلمیّة و لا کون لها إلا کون الثبوت- فحقائقها أیضا غیر حاجبة عن الظهور الذاتی و التجلّی الأسمائی و الصفاتی. فهو تعالى بلا حجاب مسدول بینه و بین خلقه ظاهر فی مرآة الکلّ. کما قال، تعالى شأنه: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ.» [86] فأشار بلفظ «هو» إلى الحقیقة الغیبیّة المستکنّة فی الحضرة الأسمائیّة و الصفاتیّة، و قال: الحقیقة الغیبیّة المقدّسة عن التلبّس بالأسماء و الصفات، فضلا عن ملابسة الأکوان الزائلات الداثرات، بحقیقتها الشریفة ظاهر و باطن و أوّل و آخر. فالظهور، کلّ الظهور؛ له؛ و البطون، کلّ البطون، له. لا ظهور لشی‌ء من الأشیاء؛ و لا بطون لحقیقة من الحقائق؛ بل لا حقیقة لشی‌ء أصلا. کما فی دعاء یوم عرفة لمولانا و سیّدنا، أبی عبد اللّه الحسین، روحی له الفداء:

أ یکون لغیرک من الظهور ما لیس لک، حتّى یکون هو المظهر لک؟

متى غبت حتّى تحتاج إلى دلیل یدلّ علیک ... [87] إلى آخره. صدق ولیّ اللّه.

و بهذا ینظر کلام الأحرار: العالم خیال فی خیال. [88] و من ذاک المقام قول العارف الشیرازی، قدّس سرّه:

«مدعى خواست که آید به تماشاگه راز، دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد» [89]

و لتکن على خبر ممّا ألقی إلیک حتّى لا یشتبه علیک الأمر، فتزلّ قدمک.

مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، امام خمینی،  ص 51- 52

http://lib.eshia.ir/11165/1/51

 

بعضی یحتمل اشکال بفرمایند که اگر ما بخواهیم جرم پرتون بر حسب جرم کوراکها و گلوئنها و نیروهای ضعیف و قوی در مدل استاندارد ذرات فیزیک را بدست آوریم، اینها هیچ ربطی هم به اعیان ثابته ندارند، همانطوری که در مصباح الهدایة ی امام خمینی هم بدان اشاره رفته است. و استاد آشتیانی نیز می فرمایند که بحث ثبوت اعیان را از نور 11 از مشکاة دوم، امام خمینی شروع می فرمایند. این اعیان ثابته را بیشتر هم در یک صفحه ای از ویکی امام خمینی بحث می کند. یحتمل حتی خود استاد آشتیانی هم بهتر اینها را بیان بفرمایند. ولی این مسئله ی اعیان ثابته یک شباهت دوری یا حتی نزدیکی هم آیا چقدر به مُثُل افلاطونی دارد. و حالا بعضی حتی تا آنجا هم پیش روند که اصلا مسئله ی فرم فاکتورها و توزیع پارتونهای عمومی هم یک ارتباطاتی با همین اعیان ثابته دارند.

ولی بحثی هم با استاد عزیزی داشتیم که ایشان به عبارتی در مورد اختلاط حق و باطل از خطبه 50 نهج البلاغه اشاره فرمودند: یوخذ ضغث من هذا و ضعف من هذا ویمزجان! البته این ضغث که جمعش هم اضغاث که در قرآن نیز آمده است و ما نیز بارها آنرا در "اضغاث الاحلام" استفاده کرده ایم، همین ضغث نیز در قرآن کریم در سوره ص آیه 44 در مورد حضرت ایوب هم آمده است.

وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ‎﴿ص: ٤٤﴾‏

و عبارت نهج البلاغه را نیز حضرت ولی فقیه بارها در فیشهای مختلفی استفاده فرموده اند. ولی این مسئله امتزاج حق و باطل با هم یک وجوهی هم دارند که گذشته از تعبیر خوابی که موبدان فرعون آنها را اوهام و خوابهای آشفته هم می پندارند و حضرت یوسف است که درست آنها را تعبیر هم می کند، یک جاهایی هم مسئله کربلایی می شود. مثل اینکه فرض بفرمایید مسلم ابن عوسجه و حبیب ابن مظاهر و حتی عمار یاسر م بر سر و کوی و بازاری ایستاده اند و دارند از اموری با هم سخنرانی می کنند که بنظر مردم هم می رسد که اینها دارند انگار با هم بدجوری هم از روی دیوانگی با هم شوخی و بحث هم می کنند ؛ و اما بعداً مردم می فهمند همانهایی را که آنها داشتند با هم می گفتند درست هم از آب درمی آیند چرا که یحتمل خیلی هم رویشان نمی شده است با صدای بلند و رسا نیز بفرمایند: وارحم استکانتنا بعده و بلکه از روی وفاداریشان تا پای جان نیز حتی زودتر از امامشان هم آیا چقدر به شهاادت برسند!

و اما اینجا یک نکته ای هم هست در مورد عرفان که در اشارات و تنبیهات هم در آخرهای کتاب ظهور می کند بعد از منطق و طبیعیات و الهیات عرفانی. نکته ای که اینجا شاگرد و دانشجو و طلبه باید هم بخاطر بسپارد وقتی دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه حتی در ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز میل می کند و بلکه به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام چرخشی قلوب زمینی و آسمانی هم می پردازد، این است که مسئله در همان اول کار در مسائل منطقی هم می توانند بحرانی شوند آنجنان که یحتمل اشکال هم شود که شما نمی توانید مسائلی همچون بشرط شیء، و بشرط لا، و لا بشرط را را به خود حضرت واجب الوجود هم کاربردی اش بفرمایید! حالا یحتمل بتوانید آنها را از روی کاربردشان در مورد خورشید و ماه در آسمانهای روز و شب بهتر فهمیده و تحلیل هم کنید. و اما آیا این کار صحیح هم هست که مسئله را به خود واجب الوجود هم کاربردی اش بفرمایید؟ یعنی مسئله اینجا این هم هست که در مسائل وجودی و عدمی که در کافی شریف از قول امیر المومنین علی ابن ابیطالب هم آمده است و حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی هم آنرا تقریر می فرمایند، نقیض "من شیء"، آیا "لا من شیء" است یا "من لا شیء"؟ آنچنان هم که همین مسئله را آیا ممکن الوجودها می توانند در بین مرزهای شهادتین فی ما بین وادیهای وجودی و عدمی الی توحید محمدی و علوی نیز به حضرت واجب الوجود ملحق شوند؟! و چقدر هم آیا می توانند چنین کنند؟ یعنی یک جاهایی هم کِرمی را دارید که همینطوری که دارد قلیان می کشد و در حال مبدل شدن به پروانه ای هم هست، همینطوری هم دارد با آلیس در سرزمین عجایب حرف می زند و از او می پرسد که تو کی هم هستی؟! و از آن طرف هم شما این مسئله را دارید که آیا چقدر هم حتی سیدة النساء العالمین فاطمة الزهرا صلوات الله و سلامه علیه هم دچار مسائلی از قبیل آلیس در سرزمین عجایب است و بلکه خود نیز به درجه ی رفیع شهادت نیز نایل می آیند؟

مسئله این است که آیا این سوال جایز است یا فتنه و آزمایشات الهی و مردمی هم نباید اینجا در کار باشند که حالا اصلا به ما چه که نسوان حتی حجاب را هم آیا چقدر رعایت می فرمایند یا خیر؟!!! یعنی از اول کار آیا جایز هم هست که برویم به مسائلی که در شرح مبسوط منظومه نیز آمده است منطق و طبیعیات را هم حتی کنار گذاشته و به الیهایت بپردازیم؟ و آنگاه مدعی هم شویم که خوب؛ ما حتی اگر بخواهیم به ماشینهای تورینگ و بلکه الگوریتمهای گودلی هم پرداخته و بحث کنیم، بهتر است جملاتی را که خودشان خودشان را نفی می کنند و بلکه آیا چقدر هم واضحات و صالحات tautologies هستند یا نیستند را نمی شود بدانها پی برد را نیز کنار بگذاریم. مثل چی؟ مثل درستی یا غلطی این جمله:

جمله ی داخل پرانتز غلط است: (این جمله درست است)!

یعنی این یک مسئله است که شاگرد و دانشج و طلبه یحتمل خیلی هم خود را نخبه فرض کرده و بخواهد از همان اول آخر فیلم را ببیند چه می شود یا برود سراغ آخر بحث استاد آشتیانی و به اعیان ثابته هم بپردازد یا حتی از منطق و  طبیعیات هم بپرد به الهیات و عرفان نظری و عملی. ولی معنایش هم این نیست که دیگر گذر پوست به دباغ خانه هم نمی افتد و بلکه احیتاجی به دوا و دکتر هم پیدا نخواهد کرد! و حالا کرونا و تیفوس و وبا و اینها را هم وارد بحثش نمی شویم. و اما بعضی هم مثل جهودهای صهیونیست خیلی هم دوست دارند که بفرمایند اصلا هولوکاست را هم هیچ کس حق ندارد زیر سوال ببرد، ولی وقتی خودشان هم دستشان به بمب و زندان و شکنجه هم افتاد؛ کل غزه را هم با خاک یکسان کنند و بلکه شامات را هم همین کار را باهاش کنند، می کنند! بابا لامذهب، داری واجب الوجود را آزمایش می کنی؟ یا خودت هم ادعای واجب الوجودی داری و هیچ کس هم نباید زیر سوالت ببرد؟ نکته ی قابل پرسش از روانشناسانی مثل فروید و امثالهم هم اینجا است که آیا در آسیب شناسی روانپریشی، و بلکه در ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز چقدر هم دست ریاضی فیزیکدانهایی مثل فرض بفرمایید ادوارد ویتن را هم باید باز گذاشت که به عنوان مجسمه ی دیوانگی هم عمل کنند؟ نکته اینجا این هم است که آیا اعیان ثابته ای که پنهان هم هست و بصورت غیبی نیز آیا چقدر اسماء الهی را نمایان می کنند، آیا چقدر هم همان ماده و انرژی تاریک را نیز شامل می شوند که آیا چقدر هم شاگرد و دانشجو و طلبه مایل هم هست به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی نیز میل کنند و در میانه ی راه به بیراه هم رفته و بلکه سر از دار المجانین هم در می آورند و ...؟ بنده ی حقیر رفتم بدوم برسم بنماز جماعت! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اَلْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ اَلْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ اَلْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ اَلسَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ 

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَـٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٤﴾‏

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‎﴿آل عمران: ١٦٩﴾‏

 

۱۴۰۳/۰۳/۱۴

بیانات در مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمه‌الله)

[دریافت PDF]

در جوار مرقد مطّهر امام راحل(۱)

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

این اجتماع بزرگِ هرساله دارای یک هدف مهم و مورد نیاز ملّت ایران است، و آن عبارت است از تجدید یاد امام بزرگوار و بهره‌گیری از درس امام بزرگوار برای پیشرفت کشور و اداره‌ی کشور و تعقیب اهداف بلند انقلاب؛ یا از درس امام استفاده کنیم که در بیانات ایشان و در نوشته‌های ایشان در دسترس ما و در اختیار ما است، یا از ابعاد شخصیّت امام بهره‌مند بشویم که خود این ابعاد شخصیّت برجسته‌ی بی‌نظیر امام بزرگوار، هر کدام درسی است برای ما.

امروز هم من از نگاه امام بزرگوار، از زاویه‌ی دید امام بزرگوار، میخواهم [راجع] به دو موضوع مهمّی که در فاصله‌ی خرداد گذشته تا امروز اتّفاق افتاده است، کلماتی را عرض کنم، مطالبی را بیان کنم. این دو موضوع، یکی مسئله‌ی فلسطین است که امروز مسئله‌ی اوّل دنیا است و با یک حمله‌ی عظیم مردمی آغاز شد و دنباله‌های آن تا امروز چشم دنیا را متوجّه خود کرده است و آن را به مسئله‌ی اوّل دنیا تبدیل کرده است؛ یکی هم حادثه‌ی تلخ فقدان رئیس‌جمهور عزیز و مغتنم ما است(۲) که آن هم حادثه‌ی بزرگی است و هم در دایره‌ی داخلی کشور، هم در عرصه‌ی جهانی، شهادت رئیس‌جمهورمان و همراهانشان پیامدهایی دارد، و یکی از مسائل مهمّ تاریخ انقلاب محسوب میشود. راجع به این دو موضوع از زاویه‌‌ی نگاه امام میخواهیم نگاه کنیم و بحث کنیم؛ بعد هم البتّه ان‌شاءالله درباره‌ی مسئله‌ی انتخابات و این وظیفه‌ی ملّی و عمومی‌ای که در زمینه‌ی انتخابات داریم، چند کلمه‌ای عرض خواهم کرد.

یکی از برجسته‌ترین درسها و رویکردهای امام را ما در قضیّه‌ی فلسطین مشاهده میکنیم؛ امام بزرگوار از روز اوّلِ شروع نهضت اسلامی، بر روی مسئله‌ی فلسطین تکیه کردند، مطالبی گفتند، آینده‌نگری‌ای کردند و راهنمایی‌هایی به ملّتهای مسلمان و به خود ملّت فلسطین کردند. آنچه امام بزرگوار درباره‌ی آینده‌ی فلسطین از پنجاه سال قبل یا بیشتر پیش‌بینی کرده بودند، امروز بتدریج در حال تحقّق یافتن است؛ این روشن‌بینی امام در مسئله‌ی فلسطین، موضوع بسیار مهمّی است که بعد توضیحی عرض خواهم کرد. البتّه این روشن‌بینی و آینده‌نگری و دقّت نظر امام بزرگوار در حوادث، مخصوص مسئله‌ی فلسطین نبود؛ در بسیاری از قضایای جاری و مهمّ کشور، نظر امام، نگاه دقیق امام، روشن‌بینی امام در جلوی چشم کسانی که آنها را شنیده بودند تحقّق پیدا کرد که نمونه‌های زیادی دارد. یک نمونه همان روزهای اوّل نهضت است؛ آن روزی که نهضت اسلامی به رهبری امام بزرگوار اوّلین گامهای خودش را برمیداشت و رژیم طاغوت در فیضیّه‌ی قم، در خیابانهای قم، در تهران، هر حرکتی را با شدّت و بی‌رحمیِ تمام سرکوب میکرد، در یک چنین شرایطی که مبارزین تعداد اندکی بودند و طرف مقابل هم یک رژیم جبّار و بی‌رحم بود، ایشان خطاب به ماها که آن روز طلبه‌های جوانی بودیم، فرمودند «اینها رفتنی هستند، شما میمانید».(۳) آن روز کسانی که اهل تحلیل بودند، اهل مطالعه‌ی مسائل گوناگون کشورها و مبارزات و مانند اینها بودند، از این‌جور سخنی تعجّب میکردند؛ ایشان گفتند و همین هم شد.

یک نمونه‌ی دیگر در اواخر دوران عمر بابرکت این بزرگوار است و آن، مطلبی است که ایشان در نامه‌ی به رئیس شوروی سابق نوشتند،(۴) که این جزو عبارات ماندگار تاریخی است. آن روز که شوروی سابق در اوج شوکت و اعتبار به نظر میرسید، ایشان گفتند که صدای شکستن استخوانهای رژیم کمونیستی را می‌شنوند؛ هیچ‌کس آن روز تصوّر چنین وضعی را نمیکرد؛ ایشان گفتند، و خیلی نگذشت که آنچه ایشان پیش‌بینی کرده بودند اتّفاق افتاد.

امام در قضیّه‌ی فلسطین، با این نگاه، با این دید وارد قضایا شدند. آنچه حاصل و خلاصه‌ی خواسته‌ی امام بزرگوار در باب فلسطین بود، این بود که دل به مذاکرات سازش بسته نشود. دل نبندند، امیدوار نباشند به اینکه بتوانند با مذاکرات سازش، مشکل فلسطینی‌ها را حل کنند و در مسئله‌ی فلسطین به یک نقطه‌ی عادلانه برسند؛ این خلاصه‌ی حرف امام بود. ایشان معتقد بود باید خود مردم فلسطین در میدان عمل حقّ خودشان را بگیرند و دشمن را، یعنی رژیم صهیونیست را وادار به عقب‌نشینی کنند، او را تضعیف کنند، و همه‌ی ملّتهای دنیا و بالخصوص دولتهای مسلمان از فلسطینی‌ها حمایت کنند؛ ایشان همیشه تکرار میکردند که اگر ملّتها وارد میدان بشوند، خود فلسطینی‌ها اقدام کنند و کمر به عمل ببندند، اگر این[طور] شد، رژیم صهیونیست وادار خواهد شد به اینکه عقب‌نشینی کند؛ امروز این اتّفاق افتاده است؛ که من حالا توضیح خواهم داد.

فلسطینی‌ها در ماجرای طوفان‌الاقصیٰ وارد میدان شدند، عمل کردند، اقدام کردند و دشمن را در کنج میدانی قرار دادند که هیچ راه فراری و وسیله‌ی نجاتی برایش وجود ندارد. بله، آمریکا از رژیم صهیونیست حمایت میکند، بسیاری از دولتهای غربی حمایت میکنند امّا همه هم اعتراف میکنند و قبول دارند که شرایطی که برای حکومت صهیونیست به وجود آمده است، شرایطی است که راه نجاتی برای آن رژیم وجود ندارد. در باب این حرکت عظیم مردم فلسطین من در اینجا چند جمله‌ای توضیح عرض میکنم.

دو نقطه‌ی اساسی در حادثه‌ی طوفان‌الاقصیٰ وجود دارد که باید به آن توجّه کرد؛ دو نقطه‌ی اساسی و مهم. یک نقطه این است که این عملیّات طوفان‌الاقصیٰ که در پانزدهم مهرِ گذشته اتّفاق افتاد، دقیقاً مورد نیاز منطقه بود؛ منطقه‌ی ما به این عملیّات نیاز داشت؛ این پاسخ به یک نیاز بزرگ منطقه بود که شرح خواهم داد. نقطه‌ی دوّم این است که این عملیّات یک ضربه‌ی تعیین‌کننده‌ای به رژیم صهیونیست بود؛ ضربه‌ای که هیچ علاجی برای آن وجود ندارد، و رژیم صهیونیست بر اثر این ضربه دچار ابتلائاتی شده است که از این ابتلائات نجات پیدا نخواهد کرد.

امّا آن نقطه‌ی اوّل که گفتیم عملیّات طوفان‌الاقصیٰ دقیقاً در لحظه‌ی نیاز منطقه اتّفاق افتاد، توضیحش این است که یک نقشه‌ی جامعِ وسیعی به وسیله‌ی آمریکا و عناصر صهیونیست و دنباله‌های آنها و بعضی از دولتهای منطقه طرّاحی شده بود که بر اساس این نقشه‌ی جامع قرار بود مناسبات و معادلات منطقه تغییر پیدا کند. ارتباط رژیم صهیونیستی با دولتهای منطقه طبق خواسته‌ی خود آن رژیم تنظیم بشود و معنایش تسلّط رژیم صهیونیستی بر سیاست و اقتصاد کلّ منطقه‌ی غرب آسیا بلکه کلّ دنیای اسلام بود؛ یک برنامه‌ی وسیعی را طرّاحی کرده بودند که این نتیجه‌اش بود. این برنامه را با مقدّمات زیادی پیش برده بودند؛ آمریکا پشت سر این برنامه بود، انگلیس پشت سر این برنامه بود، جامعه‌ی صهیونیست‌های جهانی پشت سر این برنامه بودند، بعضی از دولتهای منطقه با جدّیّت در این برنامه همکاری میکردند؛ این برنامه به لحظه‌های پایانی خودش رسیده بود؛ یعنی چیزی نمانده بود که این برنامه و نقشه‌ی بلند‌مدّت به مرحله‌ی اجرای عملی برسد. در یک چنین لحظه‌ی حسّاسی حمله‌ی طوفان‌الاقصیٰ آغاز شد و همه‌ی نقشه‌های دشمن را بر باد داد. طوفان پانزدهم مهر نقشه‌ی با دقّت طرّاحی‌شده‌ی دشمن را باطل کرد و با وضعی که در این هشت ماه پیش آمده است، امیدی هم به اینکه بتوانند این نقشه را دوباره احیا کنند چندان وجود ندارد. کار بزرگ مهمّی انجام گرفت.

اینکه شما می‌بینید رژیم صهیونیستی با چنین شدّتی و قساوتی به مردم بی‌دفاع غزّه حمله میکند، واکنش عصبی رژیم به باطل شدن آن نقشه است. اینکه می‌بینید دولت آمریکا در مقابل چشم همه‌ی مردم دنیا به این جنایتها کمک میکند، به خاطر واکنش عصبی آنها است از باطل شدن نقشه‌ای که با زحمت زیاد این نقشه را کشیده بودند. طوفان‌الاقصیٰ یک چنین معجزه‌ای کرد. این طوفان‌الاقصیٰ درست در وقت خود و در لحظه‌ی خود اتّفاق افتاد. بنده البتّه نمیتوانم ادّعا کنم که طرّاحان طوفان‌الاقصیٰ آیا میدانستند که چه کار بزرگی را دارند انجام میدهند یا نه ــ من نمیدانم ــ امّا واقعیّت این است که این کاری که اینها انجام دادند، یک کاری بود که هیچ چیز دیگری نمیتوانست جای آن را بگیرد؛ اینها یک توطئه‌ی بزرگ بین‌المللی برای منطقه‌ی غرب آسیا را با عملیّات طوفان‌الاقصیٰ از بین بردند و باطل کردند. این، نقطه‌ی اوّل.

و امّا نقطه‌ی دوّم، که گفتیم عملیّات طوفان‌الاقصیٰ یک ضربه‌ی تعیین‌کننده به رژیم صهیونیستی بود، یک ضربه‌ای بود که قابل جبران نیست و رژیم صهیونیستی را در یک مسیری قرار داده است که انتهای آن مسیر جز اضمحلال و نابودی چیز دیگری نیست. درباره‌ی این بخش از قضیّه زیاد صحبت کرده‌ایم؛ از اوّل وقوع طوفان‌الاقصیٰ تا حالا، بارها درباره‌ی این مسئله صحبت کرده‌ایم؛(۵) من امروز میخواهم از زبان دیگران در‌این‌باره حرف بزنم. نظرات خودمان را فعلاً میگذاریم کنار؛ من نظرات کسانی را عرض میکنم که از لحاظ جهت‌گیری و رویکرد با ما همراه نیستند.

همه‌ی تحلیلگران غربی، اعمّ از اروپایی، آمریکایی و حتّی وابستگان به خود رژیم صهیونیستی معتقدند که در این عملیّات، رژیم صهیونیستی با همه‌ی تظاهر و یال‌وکوپال، از گروه معدود مقاومت شکست سختی خورده است. آنها میگویند رژیم صهیونیستی هشت ماه بعد از طوفان‌الاقصیٰ، با این‌همه تلاش، به هیچ‌کدام از هدفهای حدّاقلّی خود هم نرسیده؛ این را تحلیلگران غربی میگویند. از این بالاتر، یک تحلیلگر غربی قضاوتش این است و این‌جور میگوید که طوفان‌الاقصیٰ رویدادی است که میتواند تغییر‌دهنده‌ی قرن بیست‌ویکم باشد؛ این تلقّی یک تحلیلگر معروف غربی است  ــ بنده نمیخواهم اسم آنها را بیاورم ــ یک تحلیل دیگر از یک تحلیلگر دیگر غربی میگوید: طوفان‌الاقصیٰ جهان را تغییر خواهد داد. یک تحلیلگر امنیّتی صهیونیست، مربوط به داخل خود رژیم صهیونیستی، [وقتی] میخواهد بگوید درون سران و مسئولان بالای رژیم صهیونیستی آشفتگی وجود دارد، سرگیجه وجود دارد و نمیدانند چه کار باید بکنند، این‌جور میگوید که اگر محتوای بحثها و اختلافات مقامات اسرائیل در رسانه‌ها منتشر شود، چهار میلیون نفر از اسرائیل خواهند رفت؛ مهاجرت معکوس؛ یعنی سرگیجه و آشفتگی و دستپاچگی در میان مقامات اسرائیل در یک چنین حدّی است. توجّه کنید! این خیلی مهم است. یک مورّخ اسرائیلی میگوید: «پروژه‌ی صهیونیستی، نفسهای آخر خود را میکِشد ــ این را یک تحلیلگر و مورّخ صهیونیست میگوید ــ و ما در آغازِ پایان رژیم صهیونیستی هستیم؛ ارتش در حفاظت از جامعه‌ی یهودی در جنوب و شمال اسرائیل شکست خورده است». ارتشی که ادّعا میکرد جزو قوی‌ترین ارتشهای دنیا است در داخل سرزمین خود شکست خورده؛ از چه کسی شکست خورده؟ از یک دولت قوی؟ نه، از گروه‌های مقاومت، از حماس، از حزب‌الله؛ از اینها شکست خورده. طوفان‌الاقصیٰ این است.

از همه‌ی اینها که بگذریم، آنچه در مقابل چشم ما است و داریم مشاهده میکنیم، [این است که] مسئله‌ی فلسطین شده است مسئله‌ی اوّل دنیا؛ این خیلی مهم است. سالهای متمادی تبلیغات رسمی رسانه‌های وابسته‌ی به آمریکا و وابسته‌ی به مراکز صهیونیستیِ ثروتمند سعی‌شان این بود که کاری کنند که نام فلسطین و مسئله‌ی فلسطین بتدریج کم‌رنگ بشود و تدریجاً به فراموشی سپرده بشود، و مردم یادشان برود که یک چیزی هم به نام «فلسطین» وجود داشته! سالها سعی کردند و پول خرج کردند برای این کار، [امّا] امروز علی‌رغم آنها، مسئله‌ی فلسطین مسئله‌ی اوّل دنیا است. در خیابانهای لندن، در میدانهای پاریس، در دانشگاه‌های آمریکا به نفع مردم فلسطین و علیه رژیم صهیونیستی شعار میدهند. آمریکا هم در مقابل اجماع جهانی ملّتهای دنیا ناچار دچار انفعال است و دیر یا زود مجبور خواهد شد دست خودش را از پشت رژیم صهیونیستی بردارد.

البتّه مصیبت‌های غزّه، حوادث گریه‌آور غزّه، [از جمله] حمله به مردم بی‌دفاع، کشتار نزدیک به چهل هزار نفر، کشتار حدود پانزده هزار یا بیشتر کودک ــ بعضاً نوزاد، بعضاً شیرخوار ــ این مصیبت‌ها وجود دارد؛ اینها هزینه‌هایی است که ملّت فلسطین در راه نجات خود دارد این هزینه‌ها را میدهد، و [در عین حال] ایستاده است و مقاومت میکند و از حماسه‌سازان و مبارزان مقاومت دفاع میکند. ملّت فلسطین با وجود همه‌ی این مشکلات و سختی‌ها، از مقاومت اِعراض نکرد، روگردانی نکرد؛ از مقاومت دفاع میکند، به برکت ایمان اسلامی و اعتقاد به آیات قرآن؛ این خیلی مهم است.

واقع قضیّه این است که رژیم صهیونیستی یک محاسبه‌ی غلطی کرد، یک تحلیل غلطی کرد از توانایی‌های جبهه‌ی عظیم مقاومت. امروز یک جبهه‌ی بزرگی در منطقه‌ی ما وجود دارد به نام «جبهه‌ی مقاومت»؛ این جبهه توانایی‌های زیادی دارد؛ رژیم صهیونیستی در فهم این حقیقت دچار اشتباه شد، دچار غلط شد. رژیم صهیونیستی به دست خودش، خود را در یک دالان بن‌بستی انداخت که شکست‌ها پشت سر هم و پی‌درپی به سراغش خواهند آمد و به حول و قوّه‌ی الهی از این دالان راه نجاتی پیدا نخواهد کرد. امروز رژیم صهیونیستی در مقابل چشم مردم دنیا دارد بتدریج ذوب میشود، دارد تمام میشود؛ این را مردم دنیا دارند می‌بینند. البتّه در تبلیغات حرف میزنند، امّا واقع قضیّه این است؛ هم خودشان میدانند، هم بسیاری از سیاسیّون دنیا میدانند، هم بسیاری از ملّتها این را میفهمند و هم ملّت فلسطین این را فهمیده است. این راجع به مسئله‌ی اوّلی که گفتیم امروز میخواهیم بحث کنیم، [یعنی] مسئله‌ی فلسطین و طوفان‌الاقصیٰ.

امّا حادثه‌ی مهمّ دوّم، یعنی شهادت جان‌گداز رئیس‌جمهور محترم و عزیز و پُرکار و همراهان ایشان که این همراهان هم هر کدام به نوبه‌ی خود ارزشمند بودند؛ از آنهایی که بنده از نزدیک می‌شناختم، مرحوم آقای آل هاشم، امام‌جمعه‌ی فعّال، مردمی و شایسته‌ی شهر تبریز، نماینده‌ی رهبری در استان مهمّ آذربایجان شرقی، با مردم، با جوانها، با دانشجوها، با هنرمندان، با ورزشکاران، با قاطبه‌ی مردم ارتباطات قلبی و دلی و کاری برقرار میکرد؛ حقیقتاً شخصیّت ارزنده‌ای بود. مرحوم آقای امیرعبداللهیان، وزیر خارجه‌ی فعّال، پُرکار، باابتکار، مذاکره‌کننده‌ی قوی؛ بنده صورت مذاکراتی را که ایشان میکرد در مواردی مشاهده میکردم؛ یک مذاکره‌کننده‌ی قوی و باهوش و پایبند به مبانی و اصول؛ اینها [کسانی بودند] که من از نزدیک می‌شناختم؛ دیگران هم، چه استاندار آذربایجان، چه برادر مأمور حفاظت رئیس‌جمهور، چه آن سه نفر عزیزی که مأمور پرواز بودند، همه‌ی اینها آن‌طوری که افراد آشنای به آنها میگویند، افراد شایسته و برجسته و مؤمنی بودند. فقدان اینها حقیقتاً یک خسارت بود برای کشور.

...

بعد از فقدان این عزیز، من دیدم تقریباً همه‌ی روزنامه‌ها، همه‌ی مطبوعات، در فضای مجازی، اشخاص گوناگون از جریانهای مختلف، از خدمات او و تلاشهای شبانه‌روزی او حرف میزنند، از او تمجید میکنند، تعریف میکنند؛ دلم سوخت؛ دلم برای رئیسی سوخت؛ [بعضی از] اینها در زمان حیات او حاضر نبودند یک کلمه از این حرفها را بگویند؛ در زمان حیات او این برجستگی‌ها را میدیدند امّا کتمان میکردند، بلکه عکس آن را میگفتند و او را می‌آزردند. البتّه او غالباً جواب نمیداد امّا گاهی پیش من می‌آمد و مقداری شکایت میکرد. خدای متعال درجات این مرد عزیز و مغتنم را عالی کند؛ خداوند درجات همه‌ی کسانی را که با او همراه بودند عالی کند و به خانواده‌های آنها صبر عنایت کند. این راجع به شخص این عزیزان.

...

خب، برادران و خواهران عزیز! عرایض من تمام شد. یک جمله در باب انتخابات عرض کنم. انتخاباتی که پیش روی ما است، کار بزرگی است؛ این انتخابات یک پدیده‌ی پُردستاورد است؛ این انتخابات که در پیش روی ما است اگر ان‌شاءالله با خوبی و شُکوه و عظمت برگزار بشود، یک دستاورد بزرگ برای ملّت ایران است. [اینکه] بعد از این حادثه‌ی تلخ، مردم جمع بشوند با آراء بالا مسئول بعدی را انتخاب بکنند، انعکاس این در دنیا انعکاس فوق‌العاده‌ای است؛ لذا این انتخابات بسیار مهم است. این حماسه‌ی انتخابات، مکمّل حماسه‌ی بدرقه‌ی شهیدان است؛ این کار مکمّل کاری است که قبلاً در بدرقه‌ی شهیدان کردید. ملّت ایران برای اینکه بتواند در معادلات پیچیده‌ی بین‌المللی، منافع خودش را حفظ کند و عمق راهبردی خودش را تثبیت کند و ظرفیّتها و استعدادهای طبیعی و انسانی خودش را به مرحله‌ی بُروز و ظهور برساند و کام مردم را شیرین کند و همچنین بتواند حفره‌ها و رخنه‌های اقتصادی و فرهنگی را پُر کند، احتیاج دارد به یک رئیس‌جمهور فعّال، پُرکار، آگاه و معتقد به مبانی انقلاب.

توصیه‌ی آخر بنده را هم گوش کنید: در این حرکت عظیمی که انجام میگیرد، در رقابتهای پیش روی انتخاباتی بین نامزدها، اخلاق حاکم باشد؛ بدگویی کردن، تهمت زدن، لجن‌پراکنی کردن، کمکی به پیشرفت کارها نمیکند، به آبروی ملّی هم لطمه میزند. صحنه‌ی انتخابات صحنه‌ی عزّت و حماسه است، صحنه‌ی رقابت برای خدمت است، صحنه‌ی کش‌وواکش(۸) برای به دست آوردن قدرت نیست. برادرانی که وارد میدان مبارزه‌ی انتخاباتی و رقابت انتخاباتی میشوند، این را به عنوان یک وظیفه بدانند؛ آنها به وظیفه‌شان عمل کنند، خدای متعال هم دلهای مردم را ان‌شاءالله هدایت خواهد کرد به بهترین گزینه و ان‌شاءالله یک رئیس‌جمهور شایسته‌ی برای ملّت ایران تعیین خواهد شد.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56612#_ftnref5

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

رهبر انقلاب در نامه‌ای به دانشجویان باوجدان حامی مردم فلسطین در دانشگاه‌های آمریکا:

جوانان عزیز دانشجو در آمریکا! اکنون در طرف درست تاریخ ایستاده‌اید

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامه‌ای به دانشجویان آمریکایی حامی مردم فلسطین تاکید کردند: شما اکنون در طرف درست تاریخ ایستاده‌اید.
در ابتدای این نامه خطاب به جوانان آمریکایی حامی فلسطین آمده است: شما اکنون بخشی از جبهه‌ی مقاومت را تشکیل داده‌اید، و در زیر فشارِ بی‌رحمانه‌ی دولتتان ــ که آشکارا از رژیم غاصب و بی‌رحم صهیونیست دفاع میکند ــ مبارزه‌ای شرافتمندانه را آغاز کرده‌اید.
رهبر انقلاب اسلامی در این نامه با اشاره به علل و عوامل شکل‌گیری جبهه بزرگ مقاومت و دلایل مبارزه آن با رژیم اشغالگر صهیونیستی تاکید کردند: رژیم صهیونیست از روز اوّل، سیاست «مشت آهنین» را در برابر مردم بی‌دفاع فلسطین به کار گرفت و بی‌اعتنا به همه‌ی ارزشهای وجدانی و انسانی و دینی، روزبه‌روز بر بی‌رحمی و ترور و سرکوبگری افزود و  دولت آمریکا و شرکایش، حتّی از یک اخم در برابر این تروریسم دولتی و ظلم مستمر، دریغ کردند. 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تاکید بر اینکه «جبهه‌ی مقاومت» از دل این فضای تاریک و یأس‌آلود سر برآورد و تشکیل دولت «جمهوری اسلامی» در ایران، آن را گسترش و توانایی داد، افزودند: آیا ملّتی که در سرزمین متعلّق به خود در برابر جنایتهای اشغالگران صهیونیست از خود دفاع میکند، تروریست است؟ و آیا کمک انسانی به این ملّت و تقویت بازوان او کمک به تروریسم به شمار میرود؟  
رهبر انقلاب اسلامی خطاب به جوانان آمریکایی حامی فلسطین خاطرنشان کردند: من میخواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیّت در حال تغییر است. سرنوشت دیگری در انتظار منطقه‌ی حسّاس غرب آسیا است. بسیاری از وجدانها در مقیاس جهانی بیدار شده و حقیقت در حال آشکار شدن است. جبهه‌ی مقاومت هم نیرومند شده و نیرومندتر خواهد شد و تاریخ هم در حال ورق خوردن است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به تظاهرات حمایت از مردم فلسطین در کشورهای دیگر و همچنین همراهی و پشتیبانی استادان دانشگاه از دانشجویان و در مقابل، شدت عمل پلیسی، گفتند: من با شما جوانان احساس همدردی میکنم و ایستادگی شما را ارج مینهم.
رهبر انقلاب اسلامی با توصیه به آشنایی با قرآن، نامه به دانشجویان آمریکایی حامی فلسطین را این‌گونه پایان دادند: درس قرآن به ما مسلمانان و به همه‌ی مردم جهان، ایستادگی در راه حق است و درس قرآن درباره‌ی ارتباطات بشری این است: نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید. جبهه‌ی مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظائر آن به پیش میرود و به پیروزی خواهد رسید؛ باذن الله.

متن نامه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

این نامه را به جوانانی مینویسم که وجدان بیدارشان آنها را به دفاع از کودکان و زنان مظلوم غزّه برانگیخته است.

جوانان عزیز دانشجو در ایالات متّحده‌ی آمریکا! این، پیام همدلی و همبستگی ما با شما است. شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستاده‌اید.

شما اکنون بخشی از جبهه‌ی مقاومت را تشکیل داده‌اید، و در زیر فشارِ بی‌رحمانه‌ی دولتتان ــ که آشکارا از رژیم غاصب و بی‌رحم صهیونیست دفاع میکند ــ مبارزه‌ای شرافتمندانه را آغاز کرده‌اید.

جبهه‌ی بزرگ مقاومت در نقطه‌ای دور، با همین ادراک و احساسات امروز شما، سالها است مبارزه میکند. هدف این مبارزه، توقّفِ ظلمِ آشکاری است که یک شبکه‌ی تروریست و بی‌رحم به نام «صهیونیست‌ها»، از سالها پیش بر ملّت فلسطین وارد ساخته و پس از تصرّف کشورشان، آنها را زیر سخت‌ترین فشارها و شکنجه‌ها گذاشته است. نسل‌کشیِ امروز رژیم آپارتاید صهیونیست، ادامه‌ی رفتار بشدّت ظالمانه در ده‌ها سال گذشته است.

فلسطین یک سرزمین مستقل است با ملّتی متشکّل از مسلمان و مسیحی و یهودی، و با سابقه‌ی تاریخی طولانی. سرمایه‌داران شبکه‌ی صهیونیستی پس از جنگ جهانی، با کمک دولت انگلیس، چند هزار تروریست را بتدریج وارد این سرزمین کردند؛ به شهرها و روستاهای آن هجوم بردند؛ ده‌ها هزار نفر را کشتند یا به کشورهای همسایه راندند؛ خانه‌ها و بازارها و مزرعه‌ها را از دست آنان بیرون کشیدند، و در سرزمین غصب‌شده‌ی فلسطین، دولتی به نام اسرائیل تشکیل دادند.

بزرگترین حامی این رژیم غاصب، پس از نخستین کمکهای انگلیسی، دولت ایالات متّحده‌ی آمریکا است که پشتیبانی‌های سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بی‌احتیاطی غیر قابل بخشش، راه برای تولید سلاح هسته‌ای را به روی او گشوده و به او در این راه کمک کرده است.

رژیم صهیونیست از روز اوّل، سیاست «مشت آهنین» را در برابر مردم بی‌دفاع فلسطین به کار گرفت و بی‌اعتنا به همه‌ی ارزشهای وجدانی و انسانی و دینی، روزبه‌روز بر بی‌رحمی و ترور و سرکوبگری افزود.

دولت آمریکا و شرکایش، حتّی از یک اخم در برابر این تروریسم دولتی و ظلم مستمر، دریغ کردند. امروز هم برخی اظهارات دولت ایالات متّحده در قبال جنایت هولناک غزّه بیش از آنچه واقعی باشد، ریاکارانه است.

«جبهه‌ی مقاومت» از دل این فضای تاریک و یأس‌آلود سر برآورد و تشکیل دولت «جمهوری اسلامی» در ایران، آن را گسترش و توانایی داد.

سردمداران صهیونیسم بین‌المللی که بیشترین بنگاه‌های رسانه‌ای در آمریکا و اروپا متعلّق به آنها یا زیر نفوذ پول و رشوه‌ی آنها است، این مقاومتِ انسانی و شجاعانه را تروریسم معرّفی کردند! آیا ملّتی که در سرزمین متعلّق به خود در برابر جنایتهای اشغالگران صهیونیست از خود دفاع میکند، تروریست است؟ و آیا کمک انسانی به این ملّت و تقویت بازوان او کمک به تروریسم به شمار میرود؟

سردمداران سلطه‌ی قهرآمیز جهانی، حتّی به مفاهیم بشری هم رحم نمیکنند. رژیم تروریست و بی‌رحم اسرائیل را دفاع‌کننده از خود وانمود میکنند، و مقاومت فلسطین را که از آزادی و امنیّت و حقّ تعیین سرنوشت خود دفاع میکند، «تروریست» مینامند!

من میخواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیّت در حال تغییر است. سرنوشت دیگری در انتظار منطقه‌ی حسّاس غرب آسیا است. بسیاری از وجدانها در مقیاس جهانی بیدار شده و حقیقت در حال آشکار شدن است. جبهه‌ی مقاومت هم نیرومند شده و نیرومندتر خواهد شد. تاریخ هم در حال ورق خوردن است.

بجز شما دانشجویانِ ده‌ها دانشگاه در ایالات متّحده، در کشورهای دیگر هم دانشگاه‌ها و مردم به پا خاسته‌اند. همراهی و پشتیبانی استادان دانشگاه از شما دانشجویان حادثه‌ی مهم و اثرگذاری است. این میتواند در قبال شدّت عمل پلیسیِ دولت و فشارهایی که بر شما وارد میکنند، تا اندازه‌ای آرامش‌بخش باشد. من نیز با شما جوانان احساس همدردی میکنم و ایستادگی شما را ارج مینهم.

درس قرآن به ما مسلمانان و به همه‌ی مردم جهان، ایستادگی در راه حق است: فَاستَقِم کَما اُمِرت؛(۱) و درس قرآن درباره‌ی ارتباطات بشری این است: نه ستم کنید و نه زیر بار ستم بروید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون.(۲) جبهه‌ی مقاومت با فراگیری و عمل به این دستورها و صدها نظائر آن به پیش میرود و به پیروزی خواهد رسید؛ باذن الله.

توصیه میکنم با قرآن آشنا شوید.

سیّدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۳/۳/۵   
 

 
۱) سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۲؛ «پس همان‌گونه که دستور یافته‌ای ایستادگی کن ...»
۲) سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۲۷۹

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

۱۴۰۳/۰۳/۰۲

گزیده‌ای از بیانات در منزل رئیس‌جمهور شهید حجت‌الاسلام والمسلمین رئیسی

در جمع خانواده و نزدیکان شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین رئیسی(۱)
 
* خداوند ان‌شاءالله درجات آقای رئیسی را عالی کند. بنده هر چه فکر میکنم، هم برای خودم، هم برای کشور، هم بخصوص برای خانواده، احساس میکنم که این [حادثه] هیچ جبرانی ندارد؛ یعنی خسارت سنگینی است که واقعاً جبران ندارد؛ خیلی سخت است، داغ بزرگی است. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال درجات ایشان را عالی کند و به شماها هم صبر بدهد؛ هر چه مصیبت سخت‌تر و بزرگ‌تر باشد، اجر الهی هم به همین نسبت بزرگ‌تر و شیرین‌تر است ان‌شاءالله.

*  [ایشان]، هم در دوران حیاتش خالصانه خدمت کرد و خدمتهای بزرگی کرد، هم بعد از درگذشتش یک چنین خدمت بزرگی به کشور کرد با این اجتماع مردم. اینکه مردم به مجرّد شنیدن حادثه، در شهرهای مختلف، در تهران، در مشهد و در جاهای دیگر بیایند در مساجد یا میدانها اجتماع کنند، خیلی معنا دارد؛ این علاقه‌ای که مردم به ایشان نشان دادند، این وفاداری‌ای که به ایشان نشان دادند، خیلی معنا دارد. ایشان مظهر شعارهای انقلاب بود؛ یعنی همان حرفهای اصلی انقلاب از دهان ایشان خارج میشد و این شعارها را ایشان شعارهای خودش قرار داده بود و مردم اینها را از ایشان شنیده بودند. همین مردم دارند این احساسات را برای این مرد نشان میدهند؛ معنای این چیست؟ معنایش این است که مردم به این انقلاب و به این شعارها دلبسته‌اند.

* این سران کشورها که آمدند با ما ملاقات کردند، دیدم بعضی از آنها هم متوجّه این نکته هستند که این تشییعی که از ایشان شد، در واقع، قوّت جمهوری اسلامی را برای همه‌ی دنیا پیام میدهد؛ میفهمند که این فکر، این منطق، این مکتب، این‌قدر بین این مردم ریشه‌دار است. همه چیز هم مردمند؛ یعنی وقتی که مردم با یک نظامی باشند، قوّت اصلی نظام از ناحیه‌ی علاقه‌ی مردم است. سرمایه‌ی اجتماعی از این بالاتر؟ این اجتماع، این گریه، این اندوه عمومی، نه فقط در تهران، [بلکه] در کلّ کشور؛ سرمایه‌ی اجتماعی از این بالاتر؟ چه کسی این [کار] را کرد؟ چه کسی این را در چشم دنیا آورد؟ آقای رئیسی؛ ایشان کرد این کار را. اینها خیلی مهم است.

خدای متعال دوست داشت این مرد را و درگذشتِ او را این‌جور بابرکت قرار داد، مبارک قرار داد. بعضی از آن کسانی هم که با ایشان در این حادثه بودند، واقعاً کسانی بودند که موقعیّت مردمی داشتند، مثل آقای آل‌هاشم؛ آنها هم اوج گرفتند. آقای [امیر]عبداللهیان، آن پاسدار ایشان، استاندار و آن گروه پروازی هم به برکت این مرد پرواز کردند، اینها هم اوج گرفتند، اینها هم در چشم مردم عزیز شدند، شیرین شدند؛ اینها لطف خدا است.

[این داغ] برای خانواده‌اش، برای کسانش، برای همه‌ی دوستانش، برای همه‌ی ماها داغ بزرگی است، سنگین است، گریه دارد، غصّه دارد؛ اینها به جای خود محفوظ، امّا آن جنبه‌ی قضیّه، آن روی دیگر قضیّه را هم باید دید که خدای متعال در این حادثه‌ی تلخ چه برکتی قرار داد؛ در این تهدید، خدای متعال چه فرصتی را برای کشور و برای نظام و برای اسلام قرار داد.

 

 در حادثه‌ی سقوط بالگرد که در تاریخ ۱۴۰۳/۲/۳۰ در نزدیکی ورزقان استان آذربایجان شرقی رخ داد، حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (رئیس‌جمهور)، به همراه آقای حسین امیرعبداللهیان (وزیر امور خارجه)، حجّت‌الاسلام والمسلمین محمّدعلی آل‌هاشم (امام‌جمعه‌ی تبریز و نماینده‌ی ولیّ‌فقیه در استان آذربایجان شرقی)، آقای مالک رحمتی (استاندار آذربایجان شرقی)، سردار سیّدمهدی موسوی (فرمانده یگان حفاظت ریاست جمهوری)، امیر سرتیپ‌دوّم خلبان سیّدطاهر مصطفوی، امیر سرتیپ‌دوّم خلبان محسن دریانوش و سرهنگ‌دوّم فنّی بهروز قدیمی به شهادت رسیدند.

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

حمد شِفا

سورة الفاتحة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ ‎﴿١﴾‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ‎﴿٢﴾‏ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ ‎﴿٣﴾‏ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ ‎﴿٤﴾‏ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ‎﴿٥﴾‏ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ‎﴿٦﴾‏ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ ‎﴿٧﴾‏

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

خادم ایران بُوَد در حلقه مهر رضا...

رسانه KHAMENEI.IR براساس جمله رهبر انقلاب با عنوان «خادم‌الرضا علیه‌السلام» که در پیام تسلیت اخیر ایشان در پی شهادت رئیس جمهوری صادر شده بود، لوح «خادم ایران بُوَد در حلقه مهر رضا...» را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=56441

  • سید حمید بنی هاشمی