وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَـٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ ﴿البقرة: ١٥٤﴾
ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ
إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ
نور 12
کما أنّ عالم الأعیان الثابتة أیضا غیر مانع عن کون الظهور ذاتیا- و إن کان الترتیب یقتضی أن یکون الأعیان ظاهرة، إلا أنّک قد عرفت أنّ الأعیان الثابتة لا وجود لها فی الحضرة العلمیّة و لا کون لها إلا کون الثبوت- فحقائقها أیضا غیر حاجبة عن الظهور الذاتی و التجلّی الأسمائی و الصفاتی. فهو تعالى بلا حجاب مسدول بینه و بین خلقه ظاهر فی مرآة الکلّ. کما قال، تعالى شأنه: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ.» [86] فأشار بلفظ «هو» إلى الحقیقة الغیبیّة المستکنّة فی الحضرة الأسمائیّة و الصفاتیّة، و قال: الحقیقة الغیبیّة المقدّسة عن التلبّس بالأسماء و الصفات، فضلا عن ملابسة الأکوان الزائلات الداثرات، بحقیقتها الشریفة ظاهر و باطن و أوّل و آخر. فالظهور، کلّ الظهور؛ له؛ و البطون، کلّ البطون، له. لا ظهور لشیء من الأشیاء؛ و لا بطون لحقیقة من الحقائق؛ بل لا حقیقة لشیء أصلا. کما فی دعاء یوم عرفة لمولانا و سیّدنا، أبی عبد اللّه الحسین، روحی له الفداء:
أ یکون لغیرک من الظهور ما لیس لک، حتّى یکون هو المظهر لک؟
متى غبت حتّى تحتاج إلى دلیل یدلّ علیک ... [87] إلى آخره. صدق ولیّ اللّه.
و بهذا ینظر کلام الأحرار: العالم خیال فی خیال. [88] و من ذاک المقام قول العارف الشیرازی، قدّس سرّه:
«مدعى خواست که آید به تماشاگه راز، دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد» [89]
و لتکن على خبر ممّا ألقی إلیک حتّى لا یشتبه علیک الأمر، فتزلّ قدمک.
مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة، امام خمینی، ص 51- 52
http://lib.eshia.ir/11165/1/51
بعضی یحتمل اشکال بفرمایند که اگر ما بخواهیم جرم پرتون بر حسب جرم کوراکها و گلوئنها و نیروهای ضعیف و قوی در مدل استاندارد ذرات فیزیک را بدست آوریم، اینها هیچ ربطی هم به اعیان ثابته ندارند، همانطوری که در مصباح الهدایة ی امام خمینی هم بدان اشاره رفته است. و استاد آشتیانی نیز می فرمایند که بحث ثبوت اعیان را از نور 11 از مشکاة دوم، امام خمینی شروع می فرمایند. این اعیان ثابته را بیشتر هم در یک صفحه ای از ویکی امام خمینی بحث می کند. یحتمل حتی خود استاد آشتیانی هم بهتر اینها را بیان بفرمایند. ولی این مسئله ی اعیان ثابته یک شباهت دوری یا حتی نزدیکی هم آیا چقدر به مُثُل افلاطونی دارد. و حالا بعضی حتی تا آنجا هم پیش روند که اصلا مسئله ی فرم فاکتورها و توزیع پارتونهای عمومی هم یک ارتباطاتی با همین اعیان ثابته دارند.
ولی بحثی هم با استاد عزیزی داشتیم که ایشان به عبارتی در مورد اختلاط حق و باطل از خطبه 50 نهج البلاغه اشاره فرمودند: یوخذ ضغث من هذا و ضعف من هذا ویمزجان! البته این ضغث که جمعش هم اضغاث که در قرآن نیز آمده است و ما نیز بارها آنرا در "اضغاث الاحلام" استفاده کرده ایم، همین ضغث نیز در قرآن کریم در سوره ص آیه 44 در مورد حضرت ایوب هم آمده است.
وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِّعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿ص: ٤٤﴾
و عبارت نهج البلاغه را نیز حضرت ولی فقیه بارها در فیشهای مختلفی استفاده فرموده اند. ولی این مسئله امتزاج حق و باطل با هم یک وجوهی هم دارند که گذشته از تعبیر خوابی که موبدان فرعون آنها را اوهام و خوابهای آشفته هم می پندارند و حضرت یوسف است که درست آنها را تعبیر هم می کند، یک جاهایی هم مسئله کربلایی می شود. مثل اینکه فرض بفرمایید مسلم ابن عوسجه و حبیب ابن مظاهر و حتی عمار یاسر م بر سر و کوی و بازاری ایستاده اند و دارند از اموری با هم سخنرانی می کنند که بنظر مردم هم می رسد که اینها دارند انگار با هم بدجوری هم از روی دیوانگی با هم شوخی و بحث هم می کنند ؛ و اما بعداً مردم می فهمند همانهایی را که آنها داشتند با هم می گفتند درست هم از آب درمی آیند چرا که یحتمل خیلی هم رویشان نمی شده است با صدای بلند و رسا نیز بفرمایند: وارحم استکانتنا بعده و بلکه از روی وفاداریشان تا پای جان نیز حتی زودتر از امامشان هم آیا چقدر به شهاادت برسند!
و اما اینجا یک نکته ای هم هست در مورد عرفان که در اشارات و تنبیهات هم در آخرهای کتاب ظهور می کند بعد از منطق و طبیعیات و الهیات عرفانی. نکته ای که اینجا شاگرد و دانشجو و طلبه باید هم بخاطر بسپارد وقتی دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه حتی در ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز میل می کند و بلکه به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام چرخشی قلوب زمینی و آسمانی هم می پردازد، این است که مسئله در همان اول کار در مسائل منطقی هم می توانند بحرانی شوند آنجنان که یحتمل اشکال هم شود که شما نمی توانید مسائلی همچون بشرط شیء، و بشرط لا، و لا بشرط را را به خود حضرت واجب الوجود هم کاربردی اش بفرمایید! حالا یحتمل بتوانید آنها را از روی کاربردشان در مورد خورشید و ماه در آسمانهای روز و شب بهتر فهمیده و تحلیل هم کنید. و اما آیا این کار صحیح هم هست که مسئله را به خود واجب الوجود هم کاربردی اش بفرمایید؟ یعنی مسئله اینجا این هم هست که در مسائل وجودی و عدمی که در کافی شریف از قول امیر المومنین علی ابن ابیطالب هم آمده است و حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی هم آنرا تقریر می فرمایند، نقیض "من شیء"، آیا "لا من شیء" است یا "من لا شیء"؟ آنچنان هم که همین مسئله را آیا ممکن الوجودها می توانند در بین مرزهای شهادتین فی ما بین وادیهای وجودی و عدمی الی توحید محمدی و علوی نیز به حضرت واجب الوجود ملحق شوند؟! و چقدر هم آیا می توانند چنین کنند؟ یعنی یک جاهایی هم کِرمی را دارید که همینطوری که دارد قلیان می کشد و در حال مبدل شدن به پروانه ای هم هست، همینطوری هم دارد با آلیس در سرزمین عجایب حرف می زند و از او می پرسد که تو کی هم هستی؟! و از آن طرف هم شما این مسئله را دارید که آیا چقدر هم حتی سیدة النساء العالمین فاطمة الزهرا صلوات الله و سلامه علیه هم دچار مسائلی از قبیل آلیس در سرزمین عجایب است و بلکه خود نیز به درجه ی رفیع شهادت نیز نایل می آیند؟
مسئله این است که آیا این سوال جایز است یا فتنه و آزمایشات الهی و مردمی هم نباید اینجا در کار باشند که حالا اصلا به ما چه که نسوان حتی حجاب را هم آیا چقدر رعایت می فرمایند یا خیر؟!!! یعنی از اول کار آیا جایز هم هست که برویم به مسائلی که در شرح مبسوط منظومه نیز آمده است منطق و طبیعیات را هم حتی کنار گذاشته و به الیهایت بپردازیم؟ و آنگاه مدعی هم شویم که خوب؛ ما حتی اگر بخواهیم به ماشینهای تورینگ و بلکه الگوریتمهای گودلی هم پرداخته و بحث کنیم، بهتر است جملاتی را که خودشان خودشان را نفی می کنند و بلکه آیا چقدر هم واضحات و صالحات tautologies هستند یا نیستند را نمی شود بدانها پی برد را نیز کنار بگذاریم. مثل چی؟ مثل درستی یا غلطی این جمله:
جمله ی داخل پرانتز غلط است: (این جمله درست است)!
یعنی این یک مسئله است که شاگرد و دانشج و طلبه یحتمل خیلی هم خود را نخبه فرض کرده و بخواهد از همان اول آخر فیلم را ببیند چه می شود یا برود سراغ آخر بحث استاد آشتیانی و به اعیان ثابته هم بپردازد یا حتی از منطق و طبیعیات هم بپرد به الهیات و عرفان نظری و عملی. ولی معنایش هم این نیست که دیگر گذر پوست به دباغ خانه هم نمی افتد و بلکه احیتاجی به دوا و دکتر هم پیدا نخواهد کرد! و حالا کرونا و تیفوس و وبا و اینها را هم وارد بحثش نمی شویم. و اما بعضی هم مثل جهودهای صهیونیست خیلی هم دوست دارند که بفرمایند اصلا هولوکاست را هم هیچ کس حق ندارد زیر سوال ببرد، ولی وقتی خودشان هم دستشان به بمب و زندان و شکنجه هم افتاد؛ کل غزه را هم با خاک یکسان کنند و بلکه شامات را هم همین کار را باهاش کنند، می کنند! بابا لامذهب، داری واجب الوجود را آزمایش می کنی؟ یا خودت هم ادعای واجب الوجودی داری و هیچ کس هم نباید زیر سوالت ببرد؟ نکته ی قابل پرسش از روانشناسانی مثل فروید و امثالهم هم اینجا است که آیا در آسیب شناسی روانپریشی، و بلکه در ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز چقدر هم دست ریاضی فیزیکدانهایی مثل فرض بفرمایید ادوارد ویتن را هم باید باز گذاشت که به عنوان مجسمه ی دیوانگی هم عمل کنند؟ نکته اینجا این هم است که آیا اعیان ثابته ای که پنهان هم هست و بصورت غیبی نیز آیا چقدر اسماء الهی را نمایان می کنند، آیا چقدر هم همان ماده و انرژی تاریک را نیز شامل می شوند که آیا چقدر هم شاگرد و دانشجو و طلبه مایل هم هست به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی نیز میل کنند و در میانه ی راه به بیراه هم رفته و بلکه سر از دار المجانین هم در می آورند و ...؟ بنده ی حقیر رفتم بدوم برسم بنماز جماعت! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اَلْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ اَلْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ اَلْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ اَلسَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ