بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿١﴾ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿٢﴾ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿٣﴾ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ﴿٤﴾ سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿٥﴾
۱۴۰۳/۰۸/۲۶
نماهنگ | وداع با ودیعه پیغمبر (ص)
حضرت آیتالله خامنهای: «من اشارهای هم بکنم به ایّام شهادتِ دُردانهی اهلبیت، فاطمهی زهرا، صدّیقهی طاهره (سلاماللهعلیها) که این روزها بنا بر روایت ۷۵ روز، ایّام شهادت آن بزرگوار است. امیرالمؤمنین این روزها با دل شکسته، با سینهی پُر از غم، با عزیزهی خود وداع میکند و ودیعهی گرانبهای پیغمبر را به او برمیگرداند؛ دل امیرالمؤمنین پُر از غم است امّا ارادهی او و همّت او مطلقاً کاستی نگرفته است؛ این درس است برای من و شما. گاهی دل از غم مالامال میشود -از این قبیل قضایا در زندگی انسان هست؛ چه زندگی فردی، چه زندگی اجتماعی- امّا عزم و اراده باید راسخ بماند، گام باید محکم برداشته بشود؛ غمهایی هست که کوهها را میشکند، [ولی] انسانِ مؤمن را نمیتواند بشکند؛ راه را باید ادامه داد.» ۱۳۹۴/۱۲/۰۵
بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمهی زهرا سلامالله علیها -بنا بر روایت ۷۵ روز پس از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)-، نماهنگ «وداع با ودیعه پیغمبر(ص)» را منتشر میکند.
برچسبها: حضرت زهرا(سلام الله علیها)؛ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها؛
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=58329
- ۰۴/۰۸/۱۵


إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿التوبة: ١١١﴾
۱۴۰۱
شهادت؛ معامله با خدا و تامین کننده مصالح ملیشهادت از یک طرف معاملهی با خدا است؛ آن صِدقی که [در شهید] هست، معاملهی با خدا است: اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة.(۱) آن طور که یادم هست، از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) و از امام سجّاد (علیه السّلام) نقل شده که قیمت جان شما خیلی بالا است، آن را نفروشید مگر به بهشت.(۲) این جان خیلی قیمت دارد؛ قیمت وجود شما خیلی بالا است؛ این را فقط به بهشت بفروشید؛ به هیچ چیزی کمتر از بهشت [نفروشید] که خدای متعال هم خریدارش است؛ جان مال خدا است، خدا هم خریدارش است. اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة؛ پس از یک طرف معاملهی با خدا است. از یک طرف تأمینکنندهی مصالح ملّی است؛ همان تقویت هویّت که گفتیم. شهادت فیسبیلالله مصالح ملّی را و منافع ملّت را تأمین میکند.۱۴۰۱/۰۸/۰۸
بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای استان قم
شهادت
نهجالبلاغه
۱ ) قصار ۴۵۶ :
وَ قَالَ ( علیه السلام ) : أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: آیا آزاد مردى نیست که این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید
۱ ) سوره مبارکه التوبة آیه ۱۱۱
لینک ثابتإِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقتُلونَ وَیُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوراةِ وَالإِنجیلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَیعِکُمُ الَّذی بایَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیمُ
ترجمه:
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کردهاید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!
۱۳۹۱
اعتقاد به خدا و کفر به طاغوت؛ معنای آزادی در قرآندر اسلام مبنای اصلی آزادی انسان، توحید است. البته دوستان بعضی از موارد دیگر را هم ذکر کردند - آنها هم درست است - اما آن نقطهی کانونی، توحید است. توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ «تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا».(۱) نمیگوید «لا نشرک به احدا» - البته یک جائی هم «احداً» دارد، اما اینجا اعم از آن است - میفرماید: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید. یعنی شما اگر از عاداتِ بیدلیل پیروی کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروی کنید، همین جور است؛ از نظامهای اجتماعی پیروی کنید، همین جور است - آنجائی که به ارادهی الهی منتهی نشود - همهی اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی»؛(۲) کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب، این معنایش همان آزادی است. یعنی شما از همهی قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید.
بنده سالها پیش در نماز جمعهی تهران، ده پانزده جلسه راجع به همین بحث آزادی صحبت کردم؛ آنجا به یک مطلبی اشاره کردم و گفتم ما در اسلام، خودمان را بندهی خدا میدانیم؛ اما بعضی از ادیان، مردم و خودشان را فرزند خدا میدانند. گفتم این یک تعارف است؛ فرزند خدا هستند و غلام هزاران انسان، غلام هزاران شیء و شخص! اسلام این را نمیگوید؛ میگوید فرزند هر کس میخواهی، باش؛ فقط باید غلام خدا باشی، غلام غیر خدا نباید باشی. عمدهی معارف اسلامی که در باب آزادی وجود دارد، ناظر به همین نکته است.
این حدیث معروفی که هم از امیرالمؤمنین نقل شده، هم ظاهراً از امام سجاد نقل شده، من در ذهنم هست که از امام هادی (علیهالسّلام) هم نقل شده، میفرماید: «أ و لا حرّ یدع هذه اللّماظة لأهلها» - این آزادی است - آیا آزادهای نیست که این متاع پست را - لماظه را، آب بینی یا دهان حیوان پستی را - جلوی اهلش بیندازد؟ خب، تا اینجا چیزی فهمیده نمیشود. معلوم میشود که حُر کسی است که این را جلوی اهلش بیندازد، خودش دنبال این نرود. بعد میگوید: «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة فلا تبیعوها بغیرها»؛(۳) قیمت شما فقط بهشت است. معلوم میشود که برای آن لماظه میخواستند قیمت بپردازند؛ یعنی آن لماظه را میدادند که نفْسِ این را ببَرند، هستی این را ببَرند، هویت و شخصیت این را ببَرند؛ بحث معامله در کار بوده، از آن معامله نهی میکند. اگر بناست معامله کنید، چرا نفستان را در مقابل این لماظه میدهید؟ فقط در مقابل بهشت و عبودیت خدا بدهید. بنابراین نقطهی کانونی، این است. البته یک نقطهی کانونی دیگر هم وجود دارد که عبارت است از همان کرامت انسانی، که همین «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة» آن را نشان میدهد؛ که دیگر حالا وارد این قضیه نشویم.۱۳۹۱/۰۸/۲۳
بیانات در چهارمین نشست اندیشههای راهبردی
آزادی در اسلام, توحید, اراده الهی, شرک
نهجالبلاغه
۱ ) سوره مبارکه آل عمران آیه ۶۴
قُل یا أَهلَ الکِتابِ تَعالَوا إِلىٰ کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِکَ بِهِ شَیئًا وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ
ترجمه:
بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!»
۲ ) سوره مبارکه البقرة آیه ۲۵۶
لا إِکراهَ فِی الدّینِ ۖ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ ۚ فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَیُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ لَا انفِصامَ لَها ۗ وَاللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ
ترجمه:
در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
۳ ) قصار ۴۵۶ :
وَ قَالَ ( علیه السلام ) : أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: آیا آزاد مردى نیست که این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید
۳ )
تحفالعقول، حسن بن شعبه حرانی، ص۳۹۰
أَ وَ لَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا یَعْنِی الدُّنْیَا فَلَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا.
ترجمه:
امام سجاد(علیهالسلام) فرمودند: آیا آزادهاى نیست که این تهمانده جویده شده یعنى دنیا را براى اهلش واگذارد؟ پس جانهاى شما را قیمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غیر آن نفروشید.لینک ثابت
۱۳۸۵
بهشت، بهای جان هر انسانشهدای برجستهی این استان[سمنان] زیادند. عکس بعضی از اینها را اینجا نصب کردهاند. شهید شاهچراغی، شهید سید کاظم موسوی - که از شهدای هفتم تیر است - شهید سید کاظم کاظمی، شهید حسن شوکتپور، شهید محمود اخلاقی، شهید همتی - که فرماندهی ناوچهی پیکان بود - شهید سید احمد نبوی، شهید حسن عرب عامری، شهید مرتضی شادلو و شهدای فراوان دیگر؛ فرزندانِ برجستگانِ این حوزه و این مجموعه: فرزند حضرت آقای اختری، فرزند حضرت آقای نصیری؛ اینها خیلی ارزش و اهمیت دارند. استان شما از این جهت استان پُرافتخاری است و این را قدر بدانید.جوانهای عزیز بدانند که شناسنامهی یک ملت و یک قوم با این چیزها تعیین میشود؛ اینهاست که تعیین کننده است؛ اینهاست که اگر امروز شما آن را ساختید، فردای خوبی در اختیار شماست. کسانی که در دنیا به جایی رسیدند و ملتهایی که عظمتی کسب کردند، اینطوری کسب کردند. البته اکثر آن ملتها امیدی به سرنوشت شخصی خودشان بعد از پایان این دوران حیات ظاهری نداشتند؛ خیلیهایشان هم امید به آینده نداشتند؛ اما شما دارید. «انّ اللَّه اشتری من المؤمنین أنفسهم و أموالهم بأنّ لهم الجنّة»(۱)؛ این جان را خدای متعال با بهشت معامله میکند. «هی فلا تبیعوها بغیرها»(۲)، مبادا این جان با ارزشِ انسانی را به غیر بهشت بفروشید. ارزش جان شما بهشت است. جان شما ارزشی به قدر بهشت دارد.۱۳۸۵/۰۸/۱۸
بیانات در دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران استان سمنان
شهید
نهجالبلاغه
۱ ) سوره مبارکه التوبة آیه ۱۱۱
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقتُلونَ وَیُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَیهِ حَقًّا فِی التَّوراةِ وَالإِنجیلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَیعِکُمُ الَّذی بایَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیمُ
ترجمه:
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار میکنند، میکشند و کشته میشوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کردهاید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!
۲ )
الکافی،ثقة الاسلام کلینی ج۱ص ۱۳ ؛ نهج البلاغه : حکمت، ۴۵۶ تحفالعقول، حسن بن شعبه حرانی ص۳۹۰؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۵، ص ۳۰۶
... أَمَا إِنَّ أَبْدَانَکُمْ لَیْسَ لَهَا ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِیعُوهَا بِغَیْرِهَا ...
ترجمه:
برای شما بهایی جز بهشت نیست پس به غیر از آن نفروشید.
۲ ) قصار ۴۵۶ :
لینک ثابتوَ قَالَ ( علیه السلام ) : أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: آیا آزاد مردى نیست که این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید
۱۳۷۹
بهشت تنها بهای متناسب با انسانامروز هم هرجایی که بشر در دنیا ضربه خورده است - چه ضربهی سیاسی، چه ضربهی نظامی و چه ضربهی اقتصادی - اگر ریشهاش را کاوش کنید، یا در جهل است، یا در زبونی. یعنی یا نمیدانند و معرفت لازم را به آنچه که باید معرفت داشته باشند، ندارند؛ یا اینکه معرفت دارند، اما خود را ارزان فروختهاند؛ زبونی را خریدهاند و حاضر به پستی و دنائت شدهاند! امام سجّاد و امیرالمؤمنین - بنابر آنچه که از آنها نقل شده - فرمودهاند: «لیس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلاتبیعوها بغیرها»؛(۱) ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته است. اگر همهی دنیا را هم به قیمتِ قبول پستی و ذلّت و زبونی روح به شما بدهند، جایز نیست.۱۳۷۹/۰۱/۲۶
بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران
جهالت
نهجالبلاغه
۱ ) قصار ۴۵۶ :
وَ قَالَ ( علیه السلام ) : أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه:
و آن حضرت فرمود: آیا آزاد مردى نیست که این نیم خورده دنیا را به اهل دنیا واگذارد براى وجود شما قیمتى جز بهشت نیست، آن را جز به بهشت نفروشید
۱ )
تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی ص۳۹۰؛ الکافی،ثقة الاسلام کلینی ج۱ص ۱۳ ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۵، ص ۳۰۶
إن جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الأرض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من أولیاء الله و أهل المعرفة بحق الله کفیء الظلال ثم قال ع أ و لا حر یدع هذه اللماظة لأهلها یعنی الدنیا فلیس لأنفسکم ثمن إلا الجنة فلا تبیعوها بغیرها فإنه من رضی من الله بالدنیا فقد رضی بالخسیس»
ترجمه:
امام سجاد (ع) فرمود: همانا هر آنچه که در شرق و غرب دنیا از دریا گرفته تا خشکى دشت و کوه که خورشید بر آن تابیده است، نزد دوستى از دوستداران خدا و معرفت داران به حقّ خدا همچون سایه ای است. پس آنگاه فرمود: آیا آزادهاى نیست که این تهمانده جویده شده یعنى دنیا را براى اهلش واگذارد؟ پس جانهاى شما را قیمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غیر آن نفروشید؛ چرا که هر که از خدا به دنیا خشنود شود بىگمان به چیزى پست خشنود شده است.
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?nhid=785&npt=9&nht=3
۱۴۰۴/۰۸/۲۸
بیستویکمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومتخانم ترابیکیا همسر شهید غلامعلی رشید: رهبر انقلاب تأکید دارند که در انقلاب زنان پیشتاز بودند(بیستویکمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت)بیست و یکمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و «رویداد ملّی قهرمان» همزمان با انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «تب ناتمام»، «همسفر آتش و برف» و «خانومْ ماه» امروز چهارشنبه ۲۸ آبانماه ۱۴۰۴، در تالار وحدت تهران و همزمان در ۶۰ نقطه کشور برگزار شد.
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=61817
سه کتاب تب ناتمام، همسفر آتش و برف. خانوم ماه، یک ویژگی مشترکی که دارند این است که رایوان داستانها زنان هستند و از جمله یا مادر شهید یا همسر شهید تشریف دارند همانطوری که خانم ترابی کیا هم همسر شهید غلامعلی رشید و مادر شهید شیخ امیر عباس رشید تشریف دارند. این از مختصات (coordianates) مادران و همسران شهید هستند که به حضرت فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه علیهم تاسی می فرمایند.
البته یک مسئله ای که بی حجابی و بد حجابی هم دارد این است که حتی در میان ریاست جمهوری های آمریکا نیز مشاهده می شود که به زنانی که به نوعی هم با آنها روبرو می شوند تعرض جنسی کرده اند! یکی از این خانمها را دیدم که ادعا می کرد که این برخورد تعرض جنسی او عمدی یا طراحی شده (coordinated) هم بوده است. شما توجه بفرمائید که فرق مختصات می تواند از کجاها تا کجاها هم باشند آنچنان که تغییر مختصات را از یکی به دیگری غیر ممکن هم می کنند! یعنی اگر شما حتی یک خمینه هم داشته باشید که در یک مختصاتی از چارت اطلسها، یک مختصات بخصوصی را که مد نظر است را در نظر گرفته اید، و در مختصات دیگرش هم با آن مختصات دیگر مورد بحث ما روبرو هستید، یک تکنیگی آیا چقدر حاد و چقدر مزمن را هم نخواهید داشت که تغییر مختصات را غیر ممکن می کند الا اینکه انقلابی فرض بفرمائید حسینی هم در این میان رخ دهد؟! یعنی اینجا مسئله این است که تعرض جنسی مرد و زن هم ندارد که به کیست که دارد تعرض می شود و بلکه حساب شده و عمدی هم بوده است و غیر از این است که حالا یک سیسی ای را هم گیر آورده است و بلکه دارد مزه ای هم می پراند و ....
عرض بنده ی حقیر این است که اینجا مسئله این است که از این دیدگاه هم وقتی وارد فرمولازیساسیونهای معادلات شرودینگر و هایسنبرگ هم می شویم است که آنگاه جنبه های فقهی و علوم اجتماعی مسئله را هم می توان بهتر شناخت که آیا شاگردی که از حالات خلاء می خواهد به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پیشرفت کند، آیا با چه حجمی از علوم و حکمت اسلامی هم مواجه است و چقدرش هم مملو از شرارتی است که از بس که شرّ هم هست باعث یک وحدت شیطانی ای شده است که سد راه توحید الهی و بلکه ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم می خواهد گردد. این است که وحدت حوزه و دانشگاه را خدشه دار هم آنچنان می کند که هر کدام به دیگری می فرمایند بابا ولش کن، بگذار این وحدت را هم رها کرده و هر کدام به راه خود نیز برویم و ...! و این در صورتی است که اصلا غیر ممکن است که چنین چیزی حتی در منطق ریاضی هم که شده اتفاق بیافتد! الا اینکه بفرمائید آقا ما آیات اللهی هم داریم همانطوری که کاردینالیته ها را هم داریم، ولی خوب حالا این آیات اللهی و کاردینالیته ها هم از یک الفی به الفهای بالاتری الی غیر النهایه نیز در کدام حد و حدود نیز میل می کنند، و آنگاه حتی آیا واگرا هم باشند یا همگرایی هم داشته باشند و .... و بلکه آیا این آیات اللهی در مرابت و درجات متعالیه مورد بحث ما آیا چقدر هم غیر قابل دسترس هستند یا بلکه عشقی دو طرفه اند یا حتی عشقی یک طرفه غیر قابل دسترس هم باشند و .... یعنی اگر غیر از این می بود، آیا ما می بایستی این همه شهید هم داشته باشیم که دل سوخته و دل خسته ی رسیدن به عشق یار هم همه و همه تشریف دارند و همراه امام شهداء نیز به دیار باقی حول حوض کوثر نیز شتافته اند؟! البته مسئله ی دل سوختگی و دل خستگی شهداء آیا از آنها است یا از ما است که آیا چقدر هم تنهایشان گذاشته ایم یا خیر؟! این خیلی مسئله ی مهمی هم هست که مثلاً بنده ی حقیر توجه کردم بعد از اینکه حد اقلی که درگذشتگان به دیار باقی هم تجربه می کنند این است که دیگر احتیاجی هم ندارند که با این بدنهایشان باز هم به دستشویی بروند. ولی وقتی این را به دیگری که مشغول شستن دستهایش هم بود و یحتمل عزیزش را هم از دست داده بود، فرمودند که دیگر غیبت هم نمی کنند، دیگر به ناموس مردم هم نگاه نمی کنند و ....!
مسئله ای که از لحاظ حوزوی و دانشگاهی اینجا مطرح است فقط این نیست که حالا فرض بفرمائید که مثلاً دیدگاه های حوزوی فقهی و دانشگاهی به مسائلی پزشکی و روانپزشکی و بلکه اجتماعی هم کدام است؟ حالا فرض بفرمائید که حتی اگر یک حوزوی هم دچار اختلالات روانی شده و بلکه حتی دیمنسیا هم بگیرد، بالاخره یحتمل قبل از اینکه کارش به جاهای باریک هم بکشد مجبور شود به روانپزشک مراجعه کرده و حتی بستری هم شود. البته در این جور موارد، خود شخص که متوجه وخامت اوضاعش نمی شود و بلکه اطرافیانش هم هستند که باید به او گوشزد کنند که آقا جان فرض بفرمائید خیلی خرت را دراز هم بسته ای ها، یا بدجوری هم داری یکه تازی می کنیها یا ...! یا اگر دیگر این حرفها فایده ای هم نداشت، آنگاه باید فکرهای دیگری هم به حالش کرد. اینجا دیگر نمی توانید بفرمائید که مشکل از جناب روانپزشک یا روانشناس است که جناب حوزوی یا حتی دانشگاهی را مبتلا کرده است! اتفاقاً همان جناب روانشناس یا روانپزشک هم تشریف دارند که برای مریض نسخه هم بپیچند و او را از بیماریش نجات هم دهند و بلکه درمانش هم کنند. مسئله را حل کنند! یحتمل اگر یک مسئله ای در علوم اجتماعی و حوزوی باشد که بر آن وحدت هم دارند این است که مواظبت بفرمایند که کار مریض از روی وخامتش حتی به خودکشی هم نکشد و بلکه مریض به بن بست رسیده را متوجه اش هم کنند که بابا جان چرا اینقدر داری خودکشون هم می کنی و حال آنکه از راه به دور هم افتاده ای و راه حلش هم در وضعیت نابسمان روحی و روانی ات است که حتی جسم و جانت را هم به عذاب انداخته ای. به روانشناس و روانپزشک هم مراجعه کنی خیلی برایت می تواند مفید باشد بچه جان دیگر؛ و این کار را حتماً هم بکن!
بسیار خوب، پس تا این حدود مسئله هم روشن می شود که بالاخره بین حوزه و دانشگاه اقل کم تا این حد هم وحدت و بلکه زمین و آسمانی که با هم اشتراک تام نیز دارند وجود دارد که بالاخره راه عقل و نقل در معقول و منقول هم برای رسیدن به علوم وحیانی از راه چنون و دیگر بیماریهای روانی و اجتماعی نیست و بلکه از راه درمان آنها است!
اتفاقاً در این زمینه ها یحتمل خوب هم هست که به برنامه ای در زمینه ی فقه و علوم اجتماعی؛ عشق یکطرفه، مصاحبه ی مجید بهستانی و پرویز امینی هم در فرهیختگان آنلاین رجوع بفرمائید. البته بنده ی حقیر تعجب هم کردم که استادی از دانشگاه امام حسین علیه السلام هم با پیراهن آستین کوتاه برنامه اش را اجرا کند، و این درحالی است که بنده ی حقیر به بچه بسیجیهای خودمان هم می گفتم که چطور حتی مثلاً دانشگاه علم و صنعت هم شما را اگر پیراهن آستین کوتاه می پوشیدید به دانشگاه راه نمی دادند. گویی آن زمانی که حتی شهر بازی هم اگر خانمها جورابشان کوتاه بود راهشان نمی دادند و کمی آنطرفتر هم جوراب فروش فریاد می زد که اگر جوراب نداری بیا جورابت را اینجا بخر و ...، زمانش گذشته است؟! البته شما اگر واقعاً هم خود را به بیت رهبری نزدیک بپندارید، حتی جرات هم نمی کردید که وضعیت شهداء و حانواده ی شهداء را نادیده گرفته و بلکه به این مسائل کم اهمینت تر هم بپردازید که حالا کیست که شلوارش یا جورابش بیش از حد هم کوتاه است یا جوراب مناسب را هم باید از کجا تهیه کند و ...؟ ولی وقتی مسائل فقهی را بعضی دارند آنقدر هم به بازی می گیرند که سوال را می رسانند به اینجا که در روزنامه های رایج مملکت مثل همشهری دارند می پرسند که با کافه هایی که سرو مسکرات تا تجمعات سازمان یافته غیر اخلاقی نیز چطور برخورد شود؛ آنگاه مسئله ی جوراب و شلوار کوتاه یحتمل خیلی غیر عادی هم جلوه نمی کند همانطوری که آیا جنیفر لوپز هم در جسنواره الریاض عربستان چه غلطی می کرده است نیز مسئله ای دیگر است.
ولی اینجا یک مسئله ی فقهی هم مطرح است که بنده در مورد مسجد و حسینیه هم سوال کردم که آیا می شود به یکدیگر تبدیلشان کرد و فرمودند که باید طبق وقفنامه هم باشد آنچنان که مساجد وقفنامه ی خود را هم دارد! و اما آیا این هم که می فرمایند که حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف نیز تشریف می آورند در کعبه و آنجا از شش طرف هم اعلام می فرمایند که انا بقیت الله و یا ایها الناس قتل الحسین عطشانا، آیا ممکن است که این بدان معنا است که حتی خانه ی خدا را هم آن حضرت یحتمل تبدیل می کنند به حسینیه ای برای عزاداریهای محرم و صفر حسینی؟ البته این یک سوال فقهی مهمتری هم هست که آیا مسجد الحرام را هم همانطوری که کاخی یا حتی کوخی را نیز می شود به حسینیه تبدیل کرد، کعبه و خانه ی خدا را هم می شود حسینه اش کرد. اهمیت این سوال اینجا است که وحدتی که بین حسینیه ها و مساجد حول عالم داریم را نشان دهد. یعنی این یک سوال مقایسه ای است که گاهی پرسیده هم می شود که مثلاً کربلا چقدر زائر داشت در اربعین حسنی و حال آنکه خانه ی خدا هم آیا حداکثر چقدر در ایام حج زائر دارد؟ و اما این یک سوال دیگری است که قبله ی مسلمین را شما نمی توانید به دلخواه هم از مکه به کربلا تغییر مختصات دهید و بلکه به یقین هم چنین کاری جایز نیست و از احکام فقهی یقینی هم هست که قبله ی مسلمین همان کعبه مسجد الحرام هم هست. البته قبله ی اول مسلمین هم مسجد الاقصی بوده است دیگر. ولی مسئله ی حسینیه هایی حول عالم در اینجا است که نشان می دهد که اهمیت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در کجا و در چیست؟ مسئله این است که شما در سرتاسر عالم هم مسجد و حسینیه داشته باشید، ولی هر کسی هم برای خودش برود در همین اماکن مقدسه فرادی نماز برگزار کند و حتی امام المسلمین هم نداشته باشیم که نماز جماعات را برگزار کنند؟ چه شود؟ آیا غیر از این است که مسجد را به امام جماعتش هم می شناسند؟ می شود بفرمائید که امام جماعت مسجد مهمتر است یا مسجد؟ فرض کنید که داستان حضرت نوح هم دوباره در مورد امام حسین علیه السلام اتفاق افتاده است که می فرمایند ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. خوب، آیا امام ات را ول می کنی و می چسبی به مسجدت تا جایی که غرق هم شوی؟! یعنی صد سال و دویست سال و بلکه انسان 250 ساله را هم رها می کنی و شروع می کنی خودت برای خودت ساز خودت را زدن؟! بابا، عرض بنده ی حقیر این است که بالاخره امام ات را هم سعی کن که دریابی دیگر. گفته اند تقیه کن، ولی نه دیگر اینکه امامت را هم رها کنی و خودت هم بیافتی به آنقدر راههای انحرافی که دیگر حتی در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی هم متوجه نشوی که آیا چقدر عفونت هم تمام بدنت را فرا گرفته است که حتی یحتمل به قلب و مغزت هم سرایت کند و حتی از مردیت و بلکه از زنیت هم بیاندازدت و .... یعنی وقتی داری از یک استکان نلبکی به استکان نلبکی دیگری هم تغییر مختصات می دهی نیز حواست باشد که آیا می شود؟ نمی شود؟ تکینگیهایی داری؟ نداری؟ آیا همان، همان استکان نلبکی است که داری تغییر مختصاتی رویش تعریف هم می کنی، یا بلکه حتی استکان نلبکی ات را هم عوض کرده ای و باز همان همان تکینگیهایی را داری که دچار ناهنجاریها و بلکه انحرافاتی هم یحتمل شده اند و .... و باید هم در صدد رفع این تکینگیها و ناهنجاریها و انحرافات هم برآمد و راه حلهایی هم جست دیگر .... البته این هم نیست که مثل انتخابات ریاستهای جمهوری در سرتاسر جهان ببینیم حسینیه ها و مساجد و بلکه ائمه ی آنها هم کدام از همه بهترند و آنگاه آنرا بکنیم کعبه و قبله ی عالم و چرا که قبلاً قبله ی عالم هم تعیین شده است دیگر! اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک لا اله الا الله اللهم صل علی محمد وآل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه