الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

‫مشق دعای تحویل سال (دعای یا مقلب القلوب و الابصار) - معلی‬‎


۱۴۰۳/۱۲/۳۰
خط‌حزب‌الله برای نخستین‌بار منتشر می‌کند:

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به جوانان: خلأها را پر، و مقاومت را تبیین کنید

 

«باتوجه به تحولات اخیر در منطقه، امروز وظیفه‌ی یک نیروی انقلابی چیست؟» این سؤالی بود که چندی پیش در حاشیه‌ی یکی از دیدارها توسط فرزند شهید ابومهدی المهندس از رهبر معظم انقلاب اسلامی پرسیده شد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این سوال بر «پُر کردن خلأها» تصریح کرده و «تبیینِ چیستی و چراییِ مقاومت» را مورد تأکید قرار داده و فرمودند:

وظیفه معلوم است؛ امروز خط‌کشی نمیشود کرد؛ خیلی کارها وجود دارد، هر کسی به قدر استعداد خودش و حوزه‌ی نفوذی که دارد باید بگردد ببیند خلأها کجا است، آن خلأها را پُر کند؛ این میشود وظیفه. خلأ چیست؟ در شرایط مختلف، برای اشخاص مختلف تفاوت میکند.

به نظر من، امروز «تبیین» یکی از کارهای مهم است؛ تبیین وجه موجودیّت مقاومت که اصلاً این مقاومت چیست و چرا به وجود آمده و امثال شهید ابومهدی چرا در این راه این‌همه تلاش کردند تا به شهادتشان منتهی شد. پاسخ به این «چرا» امروز مهم است، قابل توجّه است، چون دشمن شبهه‌پراکنی میکند.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=59777

۱۳۹۴/۰۴/۱۵

امیرِ هدایت | تا مسجد...

 

https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/17040/smps.jpg
«قبل از اذان صبح وارد مسجد شد و مردم را که در گوشه و کنار مسجد متفرقاً خوابیده بودند، بیدار کرد؛ اذان گفت و وارد محراب عبادت شد. در وسط نماز، ناگهان فریاد منادی بلند شد: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدی»؛ پایه‌های هدایت ویران شد. حتماً مردمِ آن وقت میفهمیدند که ویران شدن پایه‌های هدایت یعنی چه؛ اما آن‌گونه که نقل شده است، منادی پشت سر مفهوم آن جمله را روشن کرد؛ ندا سر داد و صیحه بلند شد که: «قتل علىّ المرتضی». صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین.» [شانزدهم مردادماه 1380]
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif 
«تا مسجد...»، عنوان دومین پادکست از مجموعه‌ی چهار قسمتی «امیر ِ هدایت» است. این مجموعه صوتی به مناسبت سالروز شهادت مولای متّقیان و امیر عارفان، حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السلام)، از روز هجدهم تا بیست و یکم رمضان‌المبارک در پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR منتشر می‌شود.
از اینجا بشنوید.

برچسب‌ها: حضرت امام علی (علیه‌السلام)؛ شهادت امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=17040

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3096

  • ۰۴/۰۱/۰۲
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۳)

وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ‎﴿البقرة: ٢٠٧﴾‏

وَمَثَلُ الَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِیتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِن لَّمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ‎﴿البقرة: ٢٦٥﴾‏

لَّا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ وَمَن یَفْعَلْ ذَٰلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿النساء: ١١٤﴾‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ ‎﴿الممتحنة: ١﴾‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَکَ تَبْتَغِی مَرْضَاتَ أَزْوَاجِکَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿التحریم: ١﴾‏


۱۳۸۰/۰۹/۱۶بیانات در خطبه‌های نماز جمعه ۲۱ رمضان‌

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

الحمدللَّه ربّ العالمین. نحمده و نستعینه و نستغفره و نتوکّل علیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین، سیّما بقیّةاللَّه فی الأرضین و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال اللَّه تعالی فی محکم کتابه: «و من النّاس من یشری نفسه ابتغاء مرضات اللَّه واللَّه رؤوف بالعباد».(۱)

امروز، روز شهادت امیرالمؤمنین و روز یادآوری عظمت مقام آن پیشوای پرهیزگاران و متّقین است. در ابتدا، هم خودم و هم همه شما شنوندگان و نمازگزاران عزیز را به رعایت تقوا دعوت میکنم. اگر میخواهیم امیرالمؤمنین امام ما باشد، باید مؤمن و متّقی باشیم. او امام‌المتّقین و امیرالمؤمنین است.

آنچه درباره آن بزرگوار هرگز فراموش نشدنی است، عبارت است از برجستگیهای عملی و رفتاریای که در حکومت کوتاه امیرالمؤمنین در آن قلمرو وسیع اسلامی ظاهر شد و در تاریخ ماند. مقامات معنوی و خصوصیات رفتارىِ شخصىِ بی‌نظیر آن بزرگوار به جای خود - که اگر به کتابها مراجعه کنید، فصول زیادی را در بیان برجستگیهای امیرالمؤمنین خواهید دید؛ علم او، تقوای او، شجاعت او، سبقت او به اسلام، زهد او و امثال اینها، که واقعاً از حد شمارش معمولی بالاتر است و همه اینها هم عظیم و شگفت‌آور است و هر کدام مثل خورشید تابناکی میدرخشد - اما به گمان من آنچه از همه بالاتر است، سیره آن بزرگوار در حکومت است. جای امتحانِ اساسی این‌جاست. قدرت در قبضه اختیار امیرالمؤمنین باشد؛ آن هم در آن رقعه عظیم حکومت. این رفتارِ به‌شدّت بی‌نظیر و شگفت‌آور، باید الگوی ما باشد. این‌که همه کسانی که امیرالمؤمنین را در حدّ این رفتار حکومتی میشناسند، از کوتاهی دوران حکومت آن بزرگوار تأسّف میخورند، به خاطر این است که اگر این روش در سالهای متمادی ادامه پیدا میکرد، شاید مسیر تاریخِ عالم عوض میشد. اگر این الگو ادامه پیدا میکرد و چند سالی در اختیار مردم قرار میگرفت، شاید سرنوشت بشریّت عوض میشد و این قدرتهای متّکی بر فساد و پول و شهوت و زورگویی و بی‌انصافی - که در طول تاریخ در دنیا مشاهده شده و سرنوشت بشر را به تاریکی و سیاهی رقم زده‌اند - به وجود نمیآمدند. در حال حاضر این الگو در مقابل ماست. آنچه که بیش از همه مورد توجّه و نظرم هست، این است که ما امروز در نظام جمهوری اسلامی باید خود را به این الگو نزدیک کنیم. اگر این‌گونه شد، جامعه ایرانی ما و براثر آن، سرتاسر دنیای اسلام و همه بشریّت، از حکومت ما منتفع خواهد شد. باید همه سعی و تلاش ما این باشد که خود را به آن الگوها نزدیک کنیم.

حکومت امیرالمؤمنین در زمینه اقامه عدل، حمایت از مظلوم، مواجهه با ظالم و طرفداری از حق در همه شرایط، الگویی است که باید از آن تبعیّت شود. این کهنگی بردار هم نیست و در همه شرایط گوناگون علمی و اجتماعی دنیا، میتواند برای خوشبختی و سعادت انسانها الگو باشد. ما نمیخواهیم از روش اداری آن دوره تقلید کنیم و بگوییم اینها مشمول تحوّل زمانی است و مثلاً روزبه‌روز روشهای نویی می‌آید. ما میخواهیم از جهتگیرىِ آن حکومت که تا ابد زنده است، تبعیّت کنیم. دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند و پا فشردن بر حقیقت، ارزشهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمیشود. در شرایط و اوضاع و احوال گوناگون، این خصوصیات همیشه باارزش است. ما اینها را باید دنبال کنیم؛ اصول اینهاست. این‌که میگوییم حکومت اصولگرا، یعنی پیرو و پایبند به چنین ارزشهای ماندگاری که هرگز کهنگیپذیر نیست. اتّفاقاً زورگوها و قلدرهای دنیا از همین پایبندی ناراحتند. آنها هم از همین خشمگین میشوند که چرا حکومت اسلامی در ایران طرفدار مظلومان فلسطین یا طرفدار ملت افغانستان است یا با فلان دولت قلدر و ظالم در دنیا سازش نمیکند. این که شما میبینید بنیادگرایی و اصولگرایی مثل یک دشنام، در دست و دهان دشمنان این ملت میچرخد، به خاطر همین است. این اصول، همان چیزهایی است که قلدرها و زورگوهای دنیا از آن متضرّر میشوند و با آن مخالفند. آن روز با امیرالمؤمنین هم بر سر همین چیزها جنگیدند. تلاش ما به عنوان حکومت باید این باشد.

البته ممکن است کسی بپرسد چرا اینها را با مردم در میان میگذارید؛ بروید بخشنامه کنید تا مسؤولان حکومت رفتارشان را این‌گونه کنند؛ یا بروید مسؤولان را نصیحت کنید. اوّلاً همه یا اغلب این چیزها بخشنامه‌ای و دستوری نیست. اینها مسائلی است که با ایمان و باور و دلبسته بودن به یک حقیقت و با عزم و اراده پولادینِ ناشی از ایمان تحقّق‌پذیر است. البته آن چیزهایی که بخشنامه‌ای است، بخشنامه میکنیم؛ آن چیزهایی که دستوری است، به مسؤولان دستور هم میدهیم؛ اما دستور و بخشنامه، حل کننده همه چیز نیست. به مسؤولان نصیحت هم میکنیم، اما این هم کافی نیست. این حقایق باید در جامعه به صورت عرف درآید و مطالبات جامعه را تشکیل دهد. در نظام جمهوری اسلامی، مردم باید از مسؤولانشان مقابله با ظلم و ظالم و مفسد را بخواهند. باید معیارشان برای پذیرش یک حاکم و یک مسؤولِ بالا و والای نظام، این چیزها باشد: مبارزه با ظلم، کنار نیامدن با ظالم، تسلیم نشدن در مقابل زورگویی، حفظ حرمت انسان و انسانیّت، سعی در احقاق حق در همه قالبها و شکلها و میدانهایش. بنابراین من اینها را در محضر عامِ مردم مطرح میکنم؛ کمااین‌که امیرالمؤمنین نیز همین بیانات را خطاب به مردم گفته است. نامه‌های آن بزرگوار اگرچه خطاب به اشخاص است، اما همه مطّلع میشدند. خطبه‌ها هم که در مقابل چشم مردم مطرح میشد. نمونه‌هایی را ملاحظه کنید:

در اوایل حکومت، امیرالمؤمنین بین همه آحاد مردم در اعطای بیت‌المال تساوی برقرار کرد؛ چون قبل از امیرالمؤمنین تقریباً بیست سالی بود که در اسلام رسم شده بود بعضی اشخاص را به خاطر سبقت در اسلام و مهاجر و انصار بودن و ... بر بعضی دیگر ترجیح دهند. پولی را که در بیت‌المال جمع میشد - که از غنایمِ جنگها و یا شاید از زکوات بود - وقتی تقسیم میکردند، به صورت سرانه به اشخاص میدادند. رسم مالىِ آن روزگار این‌گونه بود؛ مثل رسوم ادارات دولتىِ جهان امروز نبود. در آن زمان رسم شده بود که به بعضی بیشتر بدهند. امیرالمؤمنین آمد و گفت نه؛ هر کس متدیّن‌تر و مؤمن‌تر است، اجرش با خداست. هر کس توانایی بیشتری دارد، در زندگی تلاش میکند و اگر دنبال مال است، مال کسب میکند؛ اما من بیت‌المال را بالسّویه تقسیم میکنم. بعضی اشخاص آمدند نصیحت کردند و گفتند یا امیرالمؤمنین! این کار، شما را شکست میدهد و عدّه‌ای را وادار میکند در مقابل شما بایستند. حضرت چنین فرمود: «اتأمرونی ان اطلب النّصر بالجور فیمن ولّیت علیه من اهل الاسلام واللَّه لا اطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم(۲)»؛ شما از من میخواهید که در حوزه حکومتِ خود، پیروزی را با ظلم به دست آورم!؟ آری؛ من پیروز خواهم شد و عدّه‌ای مخالفت نمیکنند؛ ولی من این پیروزی را نمیخواهم. اگر بناست به خاطر ظلم و جور از امیرالمؤمنین طرفداری شود، امیرالمؤمنین آن را نمیخواهد. فرمود: «واللَّه ما اطور به ما سمر سمیر»؛ من هرگز چنین کاری را نخواهم کرد.

در جای دیگر، در آن نامه معروف به عثمان‌بن‌حنیف میفرماید: «الا و انّ لکلّ مأموم اماما، یقتدی به و یستضیءُ بنور علمه»؛ (۳) هر مأمومی امامی دارد که باید از دانش او استفاده و از نور او استضائه کند و به او اقتدا و از او پیروی نماید. بعد فرمود: «الا و انّ امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه(۴)». امیرالمؤمنین خوراک و لباس خود را که شبیه فقیرترین مردم آن روزگار بود، مطرح فرمود و گفت: من که امام شما هستم، این‌گونه زندگی میکنم. به عثمان‌بن‌حنیف فرمود: شما نمیتوانید مثل من زندگی کنید؛ یعنی این توقّع هم وجود ندارد؛ «ولکن اعینونی بورع و اجتهاد»؛ (۵) اما از گناه پرهیز کنید و در راه رسیدن به این‌جا تلاش نمایید. این همان مطلبی است که امروز امیرالمؤمنین به ما هم میگوید. از آنچه خلاف و گناه و نامشروع است، بپرهیزید و تلاش هم بورزید خود را نزدیک کنید؛ هرچه رسیدید و هرچه توانستید.

این پذیرفته نیست که ما جهتی را انتخاب کنیم که نقطه مقابلِ جهت امیرالمؤمنین باشد. او به سمت سختگیرىِ بر خود میرفت، حال هدف مسؤول عالىِ دولتی و حکومتی ما از قبول مسؤولیت و مأموریت، عمران و آباد کردن دنیای خود باشد؟ این نمی‌سازد و ممکن نیست. من در سال گذشته هم در چنین ایامی عرض کردم، پذیرفته نیست که مأمور عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی، مثل بقیه کاسبیها، مسؤولیت خود را یک کاسبی حساب کند. مسؤولیتهای والا در نظام جمهوری اسلامی، کاسبی و سرمایه نیست که انسان برای اداره دنیای خود به دنبال آن برود. مسؤول نظام جمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و زندگی خود را با آنها بسنجد؛ حق ندارد خود را با نظایر و اشباه خود در حکومتهای طاغوتی بسنجد. آری؛ در دستگاههای طاغوتی، یک وزیر، یک مدیر کل و یک رئیس، از زندگیهای آن‌چنانی برخوردارند؛ ما هم امروز بیاییم و خود را با آنها بسنجیم و بگوییم ما هم وزیر و مدیریم!؟ نه؛ در نظام اسلامی این‌گونه نیست. در نظام اسلامی، این مأموریت، طعمه نیست؛ یک مسؤولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است. امیرالمؤمنین این را تعلیم میدهد. (۶)

در یک جا به ابن‌عباس نوشت: «فلایکن حظّک فی ولایتک مالا تستفیده و لا غیظا تشتفیه» (۷). بهره‌ای که میخواهی از حکومت و استانداری خود در آن منطقه‌ای که تو را فرستاده‌ایم، ببری، این نباشد که مالی به دست آوری و یا خشمی را علیه کسی فرو بنشانی - فرضاً از قدرت، علیه فلان کس یا فلان جمع یا فلان قشری که با آنها بدیم، استفاده کنیم. چنین چیزی جایز نیست - «ولکن اماتة باطل و احیاء حقّ»؛ (۸) اما حظّ تو از این حکومت باید این باشد که باطلی را نابود کنی، یا حقّی را زنده و برپا داری.

کسی خدمت امیرالمؤمنین آمد و از او پولی میخواست؛ حضرت فرمود: «انّ هذا المال لیس لی و لا لک»؛ این مال، نه متعلّق به من است، نه مال توست؛ این بیت‌المال متعلّق به مردم است. «و انّما هو فیءٌ للمسلمین و جلب اسیافهم فان شرکتهم فی حربهم»؛ تو هم اگر در فتوحات اسلامی شرکت داشته باشی، سهم خودت را داری. «کان لک مثل حظّهم والّا فجناة ایدیهم لاتکون لغیر افواههم»؛ (۹) چیزی که مردم با دسترنج خود به دست آورده‌اند، متعلق به خودشان است. این منطق امیرالمؤمنین در برخورد با چنین درخواستهایی است.

برای امیرالمؤمنین اجرای عدالت و دفاع از مظلوم و سرسختی با ظالم - هرکه میخواهد، باشد؛ یعنی ظالم، هر که باشد و مظلوم، هر که باشد - مهم بود. امیرالمؤمنین برای دفاع از مظلوم، شرط اسلام را نگذاشته است. آن امیرالمؤمنینِ پایبند به اسلام، آن مؤمن درجه یک، آن بزرگترین سردار فتوحات اسلامی، برای این‌که از مظلوم دفاع کند، شرط مسلمانی را قرار نداده است. در قضیه «انبار» - که از شهرهای عراق است - عدّه‌ای از طرف حکومت شام رفتند حاکم منصوبِ امیرالمؤمنین را در این شهر به قتل رساندند، به مردم حمله کردند، به غارت خانه‌های آنها پرداختند و عدّه‌ای را کشتند و برگشتند. امیرالمؤمنین در خطبه(۱۰)ای که به این مناسبت خوانده است - که یکی از خطبه‌های تکان‌دهنده نهج‌البلاغه، همین خطبه جهاد است؛ «فانّ الجهاد باب من ابواب الجنّة»؛ میخواهد مردم را به حرکت کردن در راه مقابله با این ظلم بزرگ تحریک کند - این‌طور میفرماید: «ولقد بلغنی انّ الرّجل منهم کان یدخل علی المرأة المسلمة والأخری المعاهدة»؛ به من خبر رسیده است که مردان غارتگر آن گروه، وارد خانه‌هایی میشدند که زنان مسلمان یا زنان یهودی و مسیحی و مجوسی - معاهد - در این خانه‌ها بودند. برای امیرالمؤمنین فرقی نمیکند زنی که مورد تهاجم قرار گرفته، اهل کتاب است - یهودیّه است یا مسیحیّه است یا مجوسیّه است - یا زن مسلمان است. با یک زبان از اینها یاد میکند. «فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعثها»؛ آن فرد مهاجم میآمد گوشواره و دستبند و سینه‌بند و طلاها و خلخالهای زنان را بیرون میکشید؛ «ما تمتنع منه الّا بالاسترجاع و الاسترحام»؛ که این زن مسلمان یا غیرمسلمان، در مقابل این مهاجم، هیچ وسیله دفاعی جز التماس کردن نداشت. امیرالمؤمنین بعد میفرماید: «فلو انّ امرأً مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما»؛ اگر یک انسان مسلمان از تأسّف و غصّه این حادثه بمیرد، نباید او را ملامت کرد؛ «بل کان به عندی جدیرا»؛ به نظر من شایسته است که هر غیرتمندی، از چنین حوادثی دق کند و بمیرد!

به مالک اشتر در آن نامه معروف(۱۱) مینویسد که با مردم چنین باش، چنان باش و مثل گرگ درنده‌ای به جان آنها نیفت. دنبالش این را میگوید: «فانّهم صنفان»؛ مردم دو دسته‌اند: «امّا اخ لک فی الدّین و اما نظیر لک فی الخلق»؛ یا برادر دینی تو هستند و یا در انسانیّت، شریک تو؛ یعنی مثل تو انسانند. بنابراین برای امیرالمؤمنین، در دفاع از مظلوم و در احقاق حقوق انسان، اسلام مطرح نیست؛ مسلمان و غیرمسلمان دارای این حق هستند. ببینید این چه منطق والا و چه پرچم سربلندی است که امیرالمؤمنین در تاریخ برافراشته است! حال عدّه‌ای در دنیا اسم حقوق بشر را می‌آورند؛ دروغ محض، ریای محض؛ هیچ جا، حتّی در کشورهای خودشان هم حقوق بشر را رعایت نمیکنند، چه برسد به سرتاسر دنیا! حقوق بشر به معنای حقیقی را، امیرالمؤمنین این‌گونه بیان و به آن عمل کرد.

ما امروز وظیفه داریم در سالی که به عنوان «سال رفتار علوی» نامگذاری شده است، رفتار امیرالمؤمنین را دنبال کنیم. امروز اگر شعار مبارزه با فساد مالی و اقتصادی داده میشود، هر کس پیرو امیرالمؤمنین است، باید از این شعار پیروی کند. هر کس به معنای واقعی کلمه، دنبال صلاح و اصلاح است، باید دنبال این کار، حرکت کند. دستگاههای مسؤول - اعم از قوّه قضایّیه یا قوّه مجریّه یا قوّه مقنّنه - خود را موظّف بدانند این شعار را تحقّق بخشند و نگذارند در حدِّ یک شعار توخالی و یک لفّاظی، باقی بماند. مبارزه با فساد، یکی از پایه‌های اصلی حکومت و نظام اسلامی است. این روش امیرالمؤمنین است. امیرالمؤمنین از مردم ملاحظه نکرد؛ حتّی از کسانی که از او توقّع داشتند، ملاحظه نکرد. آن‌جایی که دید فساد وجود دارد، با آن مبارزه کرد. ما نمیتوانیم مثل امیرالمؤمنین عمل کنیم؛ ادّعایش را هم نداریم. ما قابل این نیستیم - بنده خودم را عرض میکنم - که بخواهیم پشت سر امیرالمؤمنین حرکت کنیم، لیکن باید تلاشمان را بکنیم. این را همه باید وظیفه خود بدانند؛ نه این‌که اگر دستگاهی با فاسد و مفسدی مقابله کرد، باز همان اهرمهای فشار به حرکت درآیند و جنجال و هیاهو کنند و دست و پای کسانی را که در این راه حرکت میکنند، بلرزانند. البته نباید دست و پای کسی بلرزد. باید قاطع در این راه حرکت کنند؛ خدا هم کمک میکند و مردم هم پشتیبانی میکنند.

آنچه که من فهمیده‌ام، این است که هیچ چیزی مردم را به قدر این خوشحال نمیکند که نظام جمهوری اسلامی در راه احقاق حقِ‌ّ عامه مردم، با زورگوها و مفسدها و زیاده‌خواه‌ها و مفتخوارها مقابله کند. مجلس و دولت و قوّه قضایّیه هم وظیفه دارند و باید همه آنها در این جهت حرکت کنند و به راه بیفتند. امروز خوشبختانه انسان اقداماتی را مشاهده میکند؛ لیکن در گوشه و کنار، کسانی که باید همکاری کنند، گاهی کوتاهی میکنند، که امیدواریم این کوتاهی ادامه پیدا نکند.

وقتی ما نام امیرالمؤمنین را گرامی میداریم، باید برای عمل کردنمان باشد. ما نمیتوانیم مرتّب به مردم بگوییم شما مثل امیرالمؤمنین عمل کنید. ما که امروز در نظام جمهوری اسلامی مسؤولیم، بیشترین مسؤولیت را داریم و بیشترین تکلیف بر دوشمان سنگینی میکند. امیدوارم مسؤولان جمهوری اسلامی مثل امیرالمؤمنین این توفیق را پیدا کنند و دنبال آن راه، به خطّ و نشانِ اشاره سرانگشت آن بزرگوار حرکت کنند. البته امیرالمؤمنین در این راه، بسیار سختی تحمّل کرد. امروز، روز شهادت آن بزرگوار است. شاید در دوران حیات آن بزرگوار، شکایتهای اصلی او را کسی از زبان مبارکش نشنید. البته امیرالمؤمنین بارها در منبر از مردم شِکوه و آنها را ملامت میکرد؛ اما شکایتهای امیرالمؤمنین فقط این نبود که به مردم بگوید چرا در میدان جهاد حاضر نمیشوید؟ دل امیرالمؤمنین پُر از درد بود. (۱۲) امیرالمؤمنین در دعای معروف کمیل - که انشاء آن حضرت است - خطاب به پروردگار عالم مطالبی را عرض میکند: «الهی و سیّدی و مولای و مالک رقّی». از جمله، این خطاب به گوش و ذهن من، بسیار حسّاس کننده آمد: «یا من الیه شکوت احوالی»؛ (۱۳) ای کسی که من شکایتهای خود را به او میکنم. او به خدا شکایت میکرد؛ دل آن حضرت پُر از درد بود. نگرانی امیرالمؤمنین، هم وضعیت جامعه و مردم بود؛ هم وضعیت مسیر دین و جهتگیری دینی در نظام اسلامىِ تازه‌پای آن روز بود و هم احساس مسؤولیت سنگین خودِ او. البته امیرالمؤمنین یک هزارم از این مسؤولیت را نیز کم نگذاشت.

آن هنگام که در محراب عبادت، بر فرق مبارک امیرالمؤمنین شمشیر فرود آمد، جمله‌ای که از آن حضرت شنیده شد - آن‌طور که در کتابها نقل شده است - این بود: «بسم اللَّه و باللَّه و علی ملّة رسول‌اللَّه فزت و ربّ الکعبة»؛ به نام خدا، برای خدا، در راه خدا؛ و به پروردگار کعبه، من پیروز و فائز و موفّق شدم. آن شب عظیم که برای همه مردم مسلمان عزا و مصیبت شد، برای امیرالمؤمنین، شب پیروزی و شادی و موفقیّت شد. خود حضرت هم در انتظار بود. علی‌الظّاهر آن شب، شب جمعه بوده است. البته در بعضی از روایتها این است که شب نوزدهم، شب جمعه بوده است؛ اما در بعضی دیگر از روایتها این است که شب بیست‌ویکم، شب جمعه بوده است. آن شب در خانه امّ‌کلثوم، آن بزرگوار افطار را به همان کیفیّتی که شنیده‌اید، صرف کرد. افطارِ با نان و نمک - یعنی در واقع نان خالی - شیر را از سر سفره برداشت و با نان خالی، آن شب افطار کرد. شب را تا صبح به عبادت گذرانید. قبل از اذان صبح وارد مسجد شد و مردم را که در گوشه و کنار مسجد متفرقاً خوابیده بودند، بیدار کرد؛ اذان گفت و وارد محراب عبادت شد. در وسط نماز، ناگهان فریاد منادی بلند شد: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدی»؛ پایه‌های هدایت ویران شد. حتماً مردمِ آن وقت میفهمیدند که ویران شدن پایه‌های هدایت یعنی چه؛ اما آن‌گونه که نقل شده است، منادی پشت سر مفهوم آن جمله را روشن کرد؛ ندا سر داد و صیحه بلند شد که: «قتل علىّ المرتضی».(۱۴) صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین.

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

قل هو اللَّه احد. اللَّه الصّمد. لم یلد و لم یولد. و لم یکن له کفوا احد. (۱۵)

پروردگارا! تو را به محمّد و آل محمّد سوگند میدهیم، برترین درودها و رحمتها و فضل خود را بر روح مطهّر امیرالمؤمنین فرود بیاور. پروردگارا! ما را از پیروان آن بزرگوار قرار بده. پروردگارا! پیروان امیرالمؤمنین را در هر جای دنیا و در هر سَمتی از سَمتها که هستند، موفق و پیروز بگردان. دوستداران امیرالمؤمنین را در هر نقطه‌ای از دنیا و در هر لباس و زیر هر نامی که هستند، روزبه‌روز به آن بزرگوار نزدیکتر کن. پروردگارا! اسلام و مسلمانان را سربلند کن. دشمنان اسلام و مسلمین و دشمنان راه امیرالمؤمنین را از سر راه دوستان امیرالمؤمنین بردار. تدابیر آنها و آنچه را که علیه دنیای اسلام مکر میکنند، باطل فرما. پروردگارا! ملت عزیز ما را سربلند و عزیز فرما. پروردگارا! مشکلات و گره‌ها را از کار این مردم مؤمن و فداکار باز کن. پروردگارا! هر کس که برای این مردم و در راه اسلام و مسلمین خدمت میکند، او را مشمول رحمت و لطف و کمک و یاری خود قرار بده. پروردگارا! دلهای مردم را روزبه‌روز به یکدیگر نزدیکتر کن.

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

الحمدللَّه ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین، لاسیّما علىّ امیرالمؤمنین والصّدّیقة الطّاهرة سیّدة نساء العالمین و الحسن والحسین سبطی الرّحمة و امامی الهدی و علىّ‌بن‌الحسین زین‌العابدین و محمّدبن‌علىّ باقر علم النّبیّین و جعفربن‌محمّد الصّادق و موسیبن‌جعفر الکاظم و علىّ‌بن‌موسی الرّضا و محمّدبن‌علىّ الجواد و علىّ‌بن‌محمّد الهادی والحسن‌بن‌علىّ الزّکىّ العسکری والحجّةبن‌الحسن القائم المهدی صلوات‌اللَّه‌علیهم‌اجمعین و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداةالمؤمنین. اوصیکم عباداللَّه بتقوی اللَّه.

همه نمازگزاران عزیز را به رعایت تقوا و بهره‌گیری از فیوضات این روزها و باقیمانده این ماه مبارک - که معدن فیض و فضل پروردگار است - توصیه میکنم. امیدوارم همه ما بتوانیم در روزهای باقیمانده این ماه، رضا و مغفرت الهی را جلب کنیم.

در مسائل اساسی دنیای اسلام، دو مسأله از همه مهمتر است که اتّفاقاً هر دو هم در ارتباطِ نزدیک با ملت ایران و مصالح کشور ماست: یکی مسأله افغانستان است، دیگری مسأله فلسطین است. در هر دو جا تهاجمی علیه مردم مسلمان مشاهده میشود. مسأله افغانستان به نحوی به طرف حل پیش رفته است. امیدواریم آنچه خیر و صلاح مردم مسلمان افغانستان است، هرچه زودتر برای آنها پیش آید؛ لیکن در ماه رمضان، این دو ملت مظلوم مورد تهاجم قرار گرفتند. در اوایل ماه رمضان، بمبارانهای امریکا و انگلیس، علیه مردم افغانستان با بیرحمی و شدّتِ تمام ادامه پیدا کرد. به دهان روزه‌دار مردم، به کودکان و زنها و پیرمردها رحمی نکردند؛ غیر نظامیها را مورد تهاجم قرار دادند؛ در مواردی، کارهایی کردند که جزو جنایات جنگىِ فراموش نشدنی است و اینها ثبت خواهد شد؛ مثل حمله به زندانی که چند صد نفر در آن کشته شدند و مثل حمله به غیرنظامیها در جاهای مختلف. از سوی دیگر در چند روز اخیر، چنین تهاجمی را همدست امریکا - یعنی دولت غاصب صهیونیستی - در شهرهای فلسطین علیه مردم مسلمان این سرزمین به راه انداخته است و با تانک و هواپیما و چرخبال و ناوچه جنگی، به خانه‌های بیدفاع مردم، غیر نظامیان، کودکان، مدرسه‌ها و بیمارستانها حمله کرده است. اوضاع عجیبی است! امّت اسلامی باید خیلی زود استنتاج کند و از این غفلت خارج شود. گوشه گوشه دنیای اسلام مورد تهاجم است. آقایان مژده هم میدهند که ما به این‌جا اکتفا نخواهیم کرد؛ به بعضی کشورهای دیگر هم حمله میکنیم! اسم عراق و سومالی را می‌آورند. بناست دنیای اسلام مورد تهاجم کسانی باشد که به نام مبارزه با تروریسم، وارد میدانهای گوناگونی میشوند تا منافع خود را تأمین کنند و با بزرگترین دستگاه تروریستی عالم - یعنی حکومت صهیونیستی - نه فقط مبارزه نمیکنند، بلکه از آن پشتیبانی نیز میکنند. اگر حمله کردن با تانک به خانه‌های مردم، تروریسم نیست، پس تروریسم چیست!؟ اگر موشکباران خانه‌های مردم به وسیله‌ی هواپیماهای اف - ۱۶ و چرخبالهای جنگی، تروریسم نیست، پس تروریسم چیست!؟ به‌هرحال این دو مسأله، مسائل بسیار مهمی است و من راجع به هر کدام چند جمله‌ای عرض میکنم.

...

البته هیچ کس نمیتواند شرکت دولت امریکا را در مسؤولیت این جنایات انکار کند. امریکاییها با شعار مبارزه با تروریسم، به ملت افغانستان حمله کردند. در افغانستان چند نفر را به عنوان تروریست معرفی کردند؛ اما با ترور مردم فلسطین و حملات وحشیانه علیه آنها، نه فقط مخالفت نکردند؛ بلکه تأیید هم کردند! واقعاً برای مردم و افکار عمومی دنیا، بسیار مایه عبرت است. اینها چه میگویند؟ چه طور رویشان میشود دم از حقوق بشر و آزادی و حقوق ملتها بزنند!؟ با ملتی در خانه خودش، این‌گونه رفتار خشن و سبعانه و بیرحمانه‌ای بشود؛ اما نه فقط مخالفتی صورت نگیرد، بلکه همراهی هم بشود! متأسفانه هم دولت امریکا و هم دولت انگلیس، در مقابل افکار عمومی، بسیار بد امتحان دادند. به نظر من مسؤولان امریکا، ملت امریکا را در تاریخ شرمنده کردند. مسؤولان انگلیس، ملت انگلیس را در تاریخ منفعل و شرمنده و خجالت‌زده کردند. اینها در رأس حکومتها و ملتهایی قرار دارند و با این همه ادّعا، در مقابل این جنایت عظیم بشری حتّی بیتفاوت نمیمانند؛ بلکه حمایت هم میکنند!

متأسفانه امروز دولت انگلیس نقش جاده صاف کن و دلّال سیاسی امریکا را بر عهده گرفته است. این رژیم فرتوت استعماری که در منطقه ما هیچ دولتی مثل او چنین سوابق ننگینی ندارد - در شبه‌قارّه هند، در همین افغانستان، در کشور خود ما، در عراق، در فلسطین و در همه این مناطق، جای پای استعمار انگلیس و جنایاتش از صدوپنجاه سال پیش به این طرف مشهود است و از حافظه تاریخی این ملتها محو نخواهد شد - حال که از آن اوج اعتبار سیاسی که مربوط به دوران استعماریاش بوده، افتاده است، به کوچکابدال و دلاّل و واسطه و دنباله‌روِ سیاسی امریکا تبدیل شده است و هرچه او میگوید، این هم بلافاصله از آن حمایت میکند. دولت امریکا و دولت انگلیس در این جنایتها و در مسؤولیت آن شریکند؛ به خاطر این که آنها عملاً حکومت جنایتکار را تشویق میکنند.

البته این تلاشها، گرهِ کار صهیونیستها را باز نخواهد کرد؛ این هم معلوم باشد. امروز دولت صهیونیستی، آن‌چنان پادرگل و فرومانده در کار است که نمیداند چه کار کند. غصب و ظلم و زورگویی، عاقبت خوشی ندارد. همین چیزها باید برای دولت غاصب صهیونیستی پیش میآمد؛ روزهای بدتری هم در پیش است. آنچه که آنها را خشمگین میکند، همین انتفاضه است. همه زحمتها و تلاشها و تماسها و دوندگیهای صهیونیستها و دولت امریکا و سیاستهای آنها برای این است که بلکه بتوانند انتفاضه را فرو بنشانند. انتفاضه یعنی چه؟ یعنی قیام یک ملت برای احقاق حقّ خود؛ ملتی که سرزمینش را گرفته‌اند، خانه‌اش را گرفته‌اند، اموالش را گرفته‌اند، مزارعش را گرفته‌اند، تحقیرش کرده‌اند، در داخل کشور خود مثل یک اقلیت توسریخور با او رفتار میکنند. این ملت مدتی کوتاهی کرده است؛ اما امروز جوانانش وارد میدان شده‌اند. در میدان مبارزه، این جوانان جری شده‌اند و با سنگ به مبارزه یک ارتشِ تا دندان مسلّح رفته‌اند؛ درعین‌حال آنها را عاجز کرده‌اند. رژیم صهیونیستی در این یک سال و چند ماه اخیر که انتفاضه مسجدالاقصی آغاز شده است، حقیقتاً در کار خود درمانده است. همه سعی آنها این است که بتوانند این شعله مقدّس و این قیام بحق را خاموش کنند. بنابراین به مردم فشار می‌آورند. در این چند روز، بر مردم بیچاره فلسطین و مدارس کودکان، انواع و اقسام فشارها را وارد کرده‌اند.

همه وظیفه دارند؛ در درجه اول، دولتهای اسلامی و مقدّمِ بر همه، دولتهای عرب وظیفه دارند. ظاهراً قرار است چند روز دیگر کنفرانسی از اتّحادیه عرب تشکیل شود. ما تشکیل این کنفرانسها را تأیید میکنیم. هم سازمان کنفرانس اسلامی و هم اتّحادیه‌ی عرب باید بنشینند و برای این مسائل فکر کنند. راه مقابله این است که از نیرو و ثروت و جمعیت عظیم و امکانات جهان اسلام و قدرت رأی آن در مجامع بین‌المللی، برای دفاع از ملت فلسطین استفاده کنند. به صِرف یک قطعنامه و دو کلمه حرف، اکتفا نکنند؛ بلکه امریکا را به قطع مناسبات گوناگون و به اتّخاذ مواضع قاطع تهدید کنند و از رژیمهای اروپایی بخواهند که وارد میدان شوند.

امروز برای اروپاییها و غربیها هم روز امتحانِ بزرگی است. باید امتحانشان را در دفاع از حقوق بشر و آزادی - که این همه ادّعایش را میکنند - پس بدهند. چطور از یک ملت با این میزان از مظلومیت نمیشود دفاع کرد!؟ البته بعضی از دولتهای اروپایی، زبانی چند کلمه چیزی گفته‌اند، اما اینها کافی نیست. سازمان کنفرانس اسلامی و دولتهای اسلامی وظیفه دارند.

و اما من به شما عرض میکنم: عزیزان من! ملت عزیز ایران! و به همه ملتهای مسلمان هم عرض میکنم: عاملی که میتواند در این زمینه - مثل همه زمینه‌های دیگر - تعیین‌کننده باشد، تصمیم ملتها و افکار عمومی است. ملتها هستند که با فشارِ خواست و مطالبه خود میتوانند دولتها را به این حرکت وادار کنند. روز قدس در پیش است. امسال روز قدس، ملتهای مسلمان باید نشان دهند که نسبت به رژیم صهیونیستی و حامیانش خشمگینند و هر کس در این زمینه بیتفاوت باشد و هر سیاستی که در آن جهت باشد، با او خشمگینند و خشمگین برخورد خواهند کرد. البته علمای اسلام در سرتاسر دنیای اسلام و همچنین روشنفکران دنیای اسلام مسؤولیتهای ویژه‌ای دارند. به صِرف این‌که امریکاییها از حرکتی ناراضی هستند، نباید فلان عالم و فلان مفتی را در فلان کشور عربی و اسلامی به اتّخاذ یک موضع ضدّ اسلامی وادار کند؛ که متأسفانه در قضیه اخیر، یکی دو موردِ چنین در دنیای اسلام مشاهده شده است. علمای اسلام، علمای کشورهای اسلامی، روشنفکران دنیای اسلام، شاعران، گویندگان، نویسندگان، هنرمندان و قشر دانشجو در سرتاسر دنیای اسلام، همه باید امروز در حمایت از مردم فلسطین نقش ایفا کنند - وظیفه آنهاست - و این نقشها مؤثّر است و میتواند به این ملت مظلوم یاری برساند. زبان و حرف، کافی نیست. موضعگیریهای قاطع مردم، از بسیاری از کمکها بالاتر و تأثیرش بیشتر است. این وظیفه است و امیدواریم خداوند متعال توفیق دهد تا همه بتوانند این وظیفه را انجام دهند.

من مطمئنم ان‌شاءاللَّه امسال هم روز شریف قدس، که یادگار فراموش‌نشدنی امام بزرگوار ماست، پُرشورتر و وسیعتر از همیشه - همچنان که پارسال هم پُرشورتر از سالهای قبل بود - انجام خواهد گرفت و دنیای اسلام موضع خود را در مقابل صهیونیسم غاصب، روشن خواهد کرد و صهیونیستها روزبه‌روز نفسهایشان بیشتر به شماره خواهد افتاد. این قدرتمندیها، دلیل قدرت واقعی نیست. دولت غاصب، روزبه‌روز و بتدریج به پایان عمرِ ناشی از استبداد و زورگویی خود نزدیک میشود و ان‌شاءاللَّه دنیای اسلام روزی را خواهد دید که فلسطین به دست ملتِ فلسطین اداره شود.

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

اذا جاء نصراللَّه والفتح. و رأیت النّاس یدخلون فی دین‌اللَّه افواجا. فسبّح بحمد ربّک

واستغفره انّه کان توّابا. (۱۶)

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3096

فَأَنجَیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ‎﴿الشعراء: ١١٩﴾‏

وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ‎﴿یس: ٤١﴾‏

إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ‎﴿الصافات: ١٤٠﴾‏

 

  1. arXiv:2502.07604  [pdfpsother

     

    gr-qc

    Inertia

    Authors: Bahram Mashhoon

    Abstract: Inertia of a particle is due to its mass as well as intrinsic spin. The latter is revealed via the coupling of intrinsic spin with rotation. The spin-rotation coupling and the concomitant spin-gravity coupling are discussed in connection with the nature of inertia. The spin-rotation-gravity coupling leads to a gravitomagnetic Stern-Gerlach type of force on the particle that is independent of the particle's mass and thus violates the universality of free fall. This effect is extremely small and its measurement is far beyond present capabilities. △ Less

    Submitted 17 February, 2025; v1 submitted 10 February, 2025; originally announced February 2025.

    Comments: 17 pages; v2: presentation improved, references added

  1. arXiv:2502.00781  [pdfpsother

     

    math.RT

    Spectral transfer for metaplectic groups. II. Hecke algebra correspondences

    Authors: Fei ChenWen-Wei Li

    Abstract: Let Mp(2n) be the metaplectic group over a local field F⊃Qp defined by an additive character of F of conductor 4oF. Gan-Savin (p≠2) and Takeda-Wood (p=2) obtained an equivalence between the Bernstein block of Mp(2n) containing the even (resp. odd) Weil representation and the Iwahori-spherical block of the split SO(2n+1) (resp. its non-split inner form), by giving an isomorphism between Hecke algebras. We revisit this equivalence from an endoscopic perspective. It turns out that the L-parameters of irreducible representations are preserved, whilst the difference between characters of component groups is governed by symplectic local root numbers. △ Less

    Submitted 2 February, 2025; originally announced February 2025.

    Comments: 32 pages

    MSC Class: 22E50 (Primary) 11F70; 20C08 (Secondary)

CPU almost gravitomagnetically and magnetohydrodynamically overheated and almost rate ergodically exeeded ...!

 إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ ‎﴿المائدة: ٥٥﴾

فزت ورب الکعبه

قال : فتحرک الملعون کأنه یرید أن یقوم وهو من مکانه لا یبرح فقال له أمیر المؤمنین علیه السلام : لقد هممت بشئ تکاد السماوات یتفطرن منه وتنشق الارض وتخر الجبال هدا ، ولو شئت لانبأتک بما تحت ثیابک ، ثم ترکه وعدل عنه إلى محرابه ، وقام قائما یصلی ، وکان علیه السلام یطیل الرکوع والسجود فی الصلاة کعادته فی الفرائض والنوافل حاضرا قلبه ، فلما أحس به فنهض الملعون مسرعا وأقبل یمشی حتى و قف بإزاء الاسطوانة التی کان الامام علیه السلام یصلی علیها ، فأمهله حتى صلى الرکعة الاولى ورکع وسجد السجدة الاولى منها ورفع رأسه ، فعند ذلک أخذ السیف و هزه ، ثم ضربه على رأسه المکرم الشریف ، فوقعت الضربة على الضربة التی ضربه عمرو بن عبدود العامری ، ثم أخذت الضربة إلى مفرق رأسه إلى موضع السجود ، فلما أحس الامام بالضرب لم یتأوه وصبر واحتسب ، ووقع على وجهه ولیس عنده أحد قائلا : بسم الله وبالله وعلى ملة رسول الله ، ثم صاح وقال : قتلنی ابن ملجم قتلنی اللعین ابن الیهودیة ورب الکعبة ، أیها الناس لا یفوتنکم ابن ملجم ، وسار

السم فی رأسه وبدنه وثار جمیع من فی المسجد فی طلب الملعون ، وماجوا بالسلاح فما کنت أرى إلا صفق الایدی على الهامات وعلوا الصرخات ، وکان ابن ملجم ضربه ضربة خائفا مرعوبا ، ثم ولى هاربا وخرج من المسجد ، وأحاط الناس بأمیرالمؤمنین علیه السلام وهو فی محرابه یشد الضربة ویأخذ التراب ویضعه علیها ، ثم تلا قوله تعالى : « منها خلقناکم وفیها نعیدکم ومنها نخرجکم تارة اخرى [١] » ثم قال علیه السلام : جاء أمرالله وصدق رسول الله صل الله علیه و آله و سلم ثم إنه لما ضربه الملعون ارتجت الارض وماجت البحار والسماوات ، واصطفقت أبواب الجامع ، قال : وضربه اللعین شبیب بن بجرة فأخطأه ووقعت الضربة فی الطاق.

قال الراوی : فلما سمع الناس الضجة ثار إلیه من کان فی المسجد ، وصاروا یدورون ولا یدرون أین یذهبون من شدة الصدمة والدهشة ، ثم أحاطوا بأمیرالمؤمنین علیه السلام وهو یشد رأسه بمئزره ، والدم یجری على وجهه ولحیته ، وقد خضبت بدمائه وهو یقول : هذا ما وعدالله ورسوله وصدق الله ورسوله.

قال الراوی : فاصطفقت أبواب الجامع ، وضجت الملائکة فی السماء بالدعاء ، وهبت ریح عاصف سوداء مظلمة ، ونادى جبرئیل علیه السلام بین السماء والارض بصوت یسمعه کل مستیقظ : « تهدمت والله أرکان الهدى ، وانطمست والله نجوم السماء و أعلام التقى ، وانفصمت والله العروة والوثقى ، قتل ابن عم محمد المصطفى ، قتل الوصی المجتبى ، قتل علی المرتضى ، قتل والله سید الاوصیاء ، قتله أشقى الاشقیاء » قال : فلما سمعت ام کلثوم نعی جبرئیل فلطمت على وجهها وخدها وشقت جیبها و صاحت : وا أبتاه وا علیاه وامحمداه واسیداه ، ثم أقبلت إلى أخویها الحسن والحسین فأیقظتهما وقالت لهما : لقد قتل أبوکما : فقاما یبکیان ، فقال لها الحسن علیه السلام : یا أختاه کفی عن البکاء حتى نعرف صحة الخبر کیلا تشمت الاعداء فخرجا فإذا الناس ینوحون وینادون : وا إماماه وا أمیرالمؤمنیناه ، قتل والله إمام عابد مجاهد

لم یسجد لصنم،کان أشبه الناس برسول الله صل الله علیه و آله و سلم فلما سمع الحسن والحسین علیهما السلام صرخات الناس نادیا : وا أبتاه واعلیاه لیت الموت أعدمنا الحیاة ، فلما وصلا الجامع ودخلا وجدا أبا جعدة بن هبیرة ومعه جماعة من الناس ، وهم یجتهدون أن یقیموا الامام فی المحراب لیصلی بالناس ، فلم یطق على النهوض وتأخر عن الصف وتقدم الحسن علیه السلام فصلى بالناس وأمیرالمؤمنین علیه السلام یصلی إیماءا من جلوس ، وهو یمسح الدم عن وجهه وکریمه الشریف ، یمیل تارة ویسکن اخرى ، و الحسن علیه السلام ینادی : وا انقطاع ظهراه یعز والله علی أن أراک هکذا ، ففتح عینه و قال : یا بنی لاجزع على أبیک بعدالیوم ، هذا جدک محمد المصطفى وجدتک خدیجة الکبرى وامک فاطمة الزهراء والحور العین محدقون منتظرون قدوم أبیک ، فطب نفسا وقرعینا وکف عن البکاء ، فإن الملائکة قد ارتفعت أصواتهم إلى السماء.

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 42، ص 281- 283

https://lib.eshia.ir/71860/42/281

یک سری نکات مهمی که راجع به ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف داریم که شاگرد وقتی خیلی مایل هم هست که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند، خیلی هم لازم است که مورد توجه بسیار قرار گیرند. مسئله این است که در حضور ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف است که شاگرد یحتمل می تواند فهم خود را از فلسفه و حکمت و حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به حکمتی خود را سوق دهد که منتهی هم می شود به حکمت و علوم الهی که در آن مستقر هم می گردد و به علوم کمتری ما دون علوم توحیدی در الیهات هم رضایت نمی دهد! و اما خوب، آیا ما چقدر هم قادریم حتی از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم میل کنیم و از این ارکان دین هم هر چه بیشتر از انواع حالات خلاء بسمت حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کرده و بلکه در علوم و حکمت الهی و الهیات هم مستقر شویم. این را ما مثلاً در کارهای ماندگار حضرت شیخ صدوق ابن بابویه رضی الله عنه و از جمله در من لا یحضره الفقیه آن مرحوم هم می توانید مشاهده بفرمائید که اتفاقاً این باز هم گفتنی است که خود آن مرحوم هم می فرمایند که کتاب را به توصیه ای نوشته اند آنچنان که محمد زکریای رازی هم کتابی بر حسب من لا یحضره الطبیب نوشته بودند. یعنی خودآموزی برای طب مثلاً نوشته بوده اند و ایشان هم تصمیم می گیرند خودآموزی روایی مملو از احادیث نبوی و ائمه ی اطهار علیهم السلام برای فقه بنویسند که اینچنین ماندگار هم می شود که از چهار کتب یا کتب اربعه شیعه همراه کافی شریف و تهذیب و استبصار هم هست! و یحتمل بعضی اینجا اشکال هم کنند که اینقدر لازم هم نیست که هر دفعه ما برویم سر اصل مسائل و سعی کنیم از صفر شروع کنیم و آیا برسیم حتی به الف_0 یا خیر؛ و دوباره از اول سر الی غیر النهایة و ...! ولی خوب یک چیزهایی مهم هم هستند دیگر که نمی شود هر کسی از راه برسد و بگوید ما رسیده ایم به اصل مطلب و الهیات و علوم و حکمت الهی را هم کلاً دریافته ایم و آنگاه آنرا لازم هم یافته ایم که حتی یک چت جی پی تی هم برای بحثهایی که در این زمینه ممکن است در بگیرد تنظیم کنیم و آنگاه همه ی علوم حوزوی و دانشگاهی را هم می توانیم درنوردیم و بلکه حتی نهایتاً و بالاخره هم با خیلی راحت و آسوده نیز به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خود نیز بپردازیم. عرض بنده ی حقیر این است که اتفاقاً بنده نیز خیلی دوست داشتم که همین کتابی را که راجع به زندگی ابومهندس المهدی هست و آنرا شرح می کند را می خریدم و می خواندم همانطوری که در کتابفروشی نماز جمعه هم یافت می شد، ولی خوب متاسفانه نشد. و اتفاقاً دیدم سلاخ خانه شماره 5 کورت ونه گات نیز به فارسی ترجمه شده است و بلکه دو ترجمه ی مختلف هم از آن یافت می شود. ولی یحتمل شما همه ی کارهایی را که دوست دارید انجام دهید را نیز نمی توانید شروع کنید، حتی در این حد که همه ی کتابهایی را که می خرید را نیز سعی کنید یکی یکی بخوانید و به سرانجامشان برسانید و ....

ولی نکته ای که از قول قلیل هست که می تواند به قول کثیری نیز به سرانجام بیانجامد، همین است که مثلاً می فرمایند شما هر روز هم آیا چند بار در نماز خود می فرمائید اهدنا الصراط المستقیم؟ و هر روز هم یحتمل دارید کارهایی دیگر انجام می دهید، و در همه حال هم در میان خوف و رجا، امید به آن دارید که خدای سبحان و رحمان شما را به اهدنا الصراط المستقیم نیز هدایت فرماید و همین گونه هم هست که مثلاً می فرماید انا اعطیناک الکوثر و آیا نمازگزار چند بار در روز و شب و صبح و طهر و عصر آیا همین را هم تکرار می کند و ....

ولی خوب، یک جاهایی هم داریم که می فرماید این کشتی و فُلک است که بر بحر در جریان است و خدا است که بحر را برای شما مسخر می کند که بتوانید چنین کشتی را بر دریا هدایت بفرمائید:

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ‎﴿البقرة: ١٦٤﴾‏

اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ ‎﴿ابراهیم: ٣٢﴾‏

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ وَالْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَیُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ ‎﴿الحج: ٦٥﴾‏

وَمِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِیُذِیقَکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿الروم: ٤٦﴾‏

أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِیُرِیَکُم مِّنْ آیَاتِهِ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ‎﴿لقمان: ٣١﴾‏

اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿الجاثیة: ١٢﴾‏

التفات می فرمائید؟ یک جاهایی فُلک و کشتی است که مورد بحث است، ولی یک جاهایی دیگری فَلَک است که در آن افلاک هر یک از شب و روز و بلکه هر یک از اجرام نجومی هم در مسیر خود در جریان هستند و از یکدیگر هم پیشی نمی گیرند یا پس نمی افتند و ...:

وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٣٣﴾‏

لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ‎﴿یس: ٤٠﴾‏

و اما اینجا خیلی هم وارد این مسائل نمی شویم که وقتی یک پهپادی است که به عنوان کشتی و فلک و سفینه ای در هوا-فضا-زمان در حرکت هم هست و در فَلَکی از افلاک خود هم دارد تحت کنترل آیا هوش مصنوعی است که دارد حرکت می کند؛ یا بلکه خیر، کدام مرکز هم هست که می تواند بر حرکات او اشراف داشته باشد؟ لطفاً توجه هم بفرمائید که مسئله اینجا این است که مثلاً وقتی شما دارید چت جی پی تی می فرمائید و حالا مثلاً فیلتر هم هست، آیا آنچنان که نمی دانیم از کجا است که آرشیو کرنل می فرماید ریت اکسیدد rate exceeded، به همان ترتیب هم شما دارید که آیا مسئله ی هدایت پهپادها چقدر هم محلی است یا مسئله ای است جهانی بر حسب فلک الافلاک یا بر حسب سخر لکم الفلک است یا سخر لکم البحر لتجری الفلک و حالا کاری هم نداریم که آیا بحر مورد بحث دریا و اقیانوس هم هست یا فضاپیما و هواپیماهایی است که در هوا و فضا در جریان می توانند باشند و ...:

اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ ‎﴿ابراهیم: ٣٢﴾‏

وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿النحل: ١٤﴾‏

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ وَالْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَیُمْسِکُ السَّمَاءَ أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ ‎﴿الحج: ٦٥﴾‏

اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿الجاثیة: ١٢﴾

و لذا، عرض بنده ی حقیر اینجا این است که مسئله ی ریت اکسیدد اینجا مسئله ی مهمی نیز هست که بالاخره آیا مسئله ی خمینه های محلی و جهانی که بطور همزمان آیا کدام مختصات محلی و جهانی با هم منطبق هم می توانند باشند که مثلاً در کدام مرکز هم هست که ما داریم از طریق openAI به اموری مثل chatGPT نیز می پردازیم و ...؟ البته اینجا انتقادات هم می توانند زیاد شوند که بالاخره همین چت جی پی تی را می توان به سرمایه گذاری در مسائل دفاعی و بلکه مسائل اقتصادی هم کاربردی کرد و همین مسائل محلی و جهانی هم در خمینه های مورد بحث مطرح می شوند و .... و لذا یک جذابیت و انگیزه های فراوانی را می توانند در هوش مصنوعی و تولید ثروت و سرمایه گذاری و فایننس و اقتصاد مقاومتی نیز ایجاد کنند که به سرمایه گذاری برای تولید نیز الی ما شاء الله بپیوندد و حتی کشورهایی اسلامی را که می توانند به امتی واحده تبدیل شده را تبدیل کنند به قطبهایی که در زمینه های اقتصاد جهانی گوی سبقت را از دیگر رقبای خود نیز بربایند و ....  لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل ولولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره واعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء جوائجه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی