الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

 

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ‎﴿یس: ٦٠﴾‏

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَندَادًا وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ‎﴿البقرة: ٢٢﴾‏

وَهُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاکِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَةٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُوا إِلَىٰ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَیَنْعِهِ إِنَّ فِی ذَٰلِکُمْ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‎﴿الأنعام: ٩٩﴾‏

أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَّابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِّثْلُهُ کَذَٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ‎﴿الرعد: ١٧﴾‏

اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَّکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ ‎﴿ابراهیم: ٣٢﴾‏

وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ ‎﴿الحجر: ٢٢﴾‏

هُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لَّکُم مِّنْهُ شَرَابٌ وَمِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ ‎﴿النحل: ١٠﴾‏

وَاللَّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَسْمَعُونَ ‎﴿النحل: ٦٥﴾‏

الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَکَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّىٰ ‎﴿طه: ٥٣﴾‏

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ ‎﴿الحج: ٦٣﴾‏

وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَىٰ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ ‎﴿المؤمنون: ١٨﴾‏

وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ‎﴿الفرقان: ٤٨﴾‏

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا کَانَ لَکُمْ أَن تُنبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَـٰهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ ‎﴿النمل: ٦٠﴾‏

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَىٰ فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ ‎﴿لقمان: ١٠﴾‏

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِیبُ سُودٌ ‎﴿فاطر: ٢٧﴾‏

15. أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَکَهُ یَنَابِیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ ثُمَّ یَهِیجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطَامًا إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَذِکْرَىٰ لِأُولِی الْأَلْبَابِ ‎﴿الزمر: ٢١﴾‏

 

۱۴۰۳/۱۱/۲۴

فرازی از بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار دانشمندان، متخصصان و مسئولان صنعت دفاعی کشور

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
 
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. من اوّلاً تبریک عرض میکنم ولادت باسعادت حضرت بقیّةالله‌الاعظم (سلام الله علیه) را که حقیقتاً یک عید جهانی و بشری است. مژده‌ی عدالت، امید به استقرار عدالت، یکی از خواسته‌ها و دل‌خوشی‌های همیشه‌ی بشر در طول تاریخ بوده. هیچ زمانی را شما در تاریخ بشر پیدا نمیکنید که انسانها در آنجا منتظر عدالت نباشند، آرزوی منجی نداشته باشند. این آرزو، طبق تعالیم شیعه، محقّق خواهد شد؛ بدون تردید. البتّه شیعه و غیر شیعه در اصلِ حضور حضرت مهدی (سلام الله علیه) تردیدی ندارند، همه اجماع بر این معنا دارند، لکن خصوصیّت شیعه این است که حضرت مهدی را با خصوصیّات، با شخص، با نام، نام پدر، نام مادر، می‌شناسد؛ این از خصوصیّات ما است. امیدواریم ان‌شاءالله چشمهای ما روشن بشود به زیارت این بزرگوار.

...

نکته‌ی دوّم: اگر میخواهید پیشرفت ادامه پیدا کند، باید نوآوری را هدف خودتان قرار بدهید؛ متمرکز بشوید روی نوآوری. در سازوکارهای رایج نباید متوقّف بشوید. ابتکار و نوآوری حدّ یقف ندارد. نوآوری لازم است. این کافی نیست که ما تواناییِ آن را پیدا کنیم که دستگاهی را که دیگران ساخته‌اند، بسازیم یا تکمیل کنیم یا مثلاً یک خُرده پیشرفته‌تر کنیم؛ این کافی نیست. باید بروید سراغ کاری که او نکرده، او انجام نداده. در عالم طبیعت خیلی از چیزها وجود دارد، خیلی از امکانات وجود دارد که ما اینها را نمی‌شناسیم. یک روزی این قوّه‌ی برق را مردم نمی‌شناختند؛ این از ازل وجود داشت در دنیا؛ در طبیعت نیروی الکتریسیته وجود داشت؛ انسان آن را نمی‌شناخت، بعد کشفش کرد. میلیاردها توان و ظرفیّت از قبیل این در طبیعت وجود دارد. می‌بینید دیگر، پیشرفتهای علوم را می‌بینید دیگر؛ روزبه‌روز [است]. یک روزی اینترنت نبود، بعد به وجود آمد؛ و بعد انواع و اقسام خصوصیّات افزاینده‌ی آن به وجود آمد؛ یک روز هوش مصنوعی نبود، بعد به وجود آمد؛ اینها حقایقی است. کسانی روی یک چیزی متمرکز میشوند، برقی در ذهنی زده میشود، آن را دنبال میکنند، به نتایجی دست پیدا میکنند؛ باید بروید دنبال این؛ نوآوری یعنی این. نوآوری با تکمیل کارهای قبلی تفاوت دارد. اگر میخواهید پیشرفت به معنای واقعی کلمه انجام بگیرد، باید نوآوری کنید. این هم نکته‌ی دوّم.

...

نکته‌ی سوّم؛ در تحقیقات دانشگاهیِ نیروهای مسلّح، تأمین نیازهای دفاعی کشور را مورد نظر قرار بدهید؛ یعنی هدف، تأمین نیازهای دفاعی باشد، پُر کردن خلأها باشد؛ چرا این را میگویم؟ برای خاطر اینکه در بعضی از دانشگاه‌های کشور همّت استاد و دانشمند متوجّه مقاله نوشتن و مقاله منتشر کردن است؛ کاری به این ندارد که این مقاله کدام خلأ از خلأهای کشور را پُر میکند. گاهی اوقات این مقاله نوشته میشود، دیگران بیشتر از خود ما از آن استفاده میکنند؛ کأنّه برای رفع نیاز دیگران نوشته شده. در مراکز تحقیقاتی نیروهای مسلّح مراقبت بشود که این آفت به وجود نیاید. فقط نگاه کنید ببینید نیازهای ما کجا است، نیازهای دفاعی‌مان کجا است، روی آن کار بشود، روی آن دقّت بشود، روی آن پژوهش و تحقیق انجام بگیرد.

آنچه را امروز شما در اختیار دارید، این فکر خوب،‌ این توان تحقیق، توان ساخت، توان ابتکار و نوآوری، این، نعمت الهی است؛ این نعمتها را شکر کنید و از خدای متعال بدانید؛ ما بِنا مِن نِعمَةٍ فَمِنکَ لا اِلٰهَ اِلّا اَنت‌.(۳) همه‌ی نعمتها را خدای متعال به ما داده؛ شکر کنید. شکر این نعمتها هم علاوه‌ی بر تشکّر قلبی و زبانی از ذات اقدس الهی، به کار گرفتن این توانی است که خدای متعال به شما داده.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59329

 

بنده ی حقیر گفتم یک نگاهی بیاندازم به اینکه آیا ما واقعاً روزه ی 16/8 یعنی 16 ساعت فقط مایعات نوشیدن در طول شبانه روز و بلکه 8 ساعت  غذا و مایعات استفاده کردن هم داریم که مطرح باشد، همانطوری که برادرمان هم فرموده بودند؟ دیدم بله؛ مثل اینکه داریم و چنین چیزی را می فرمایند مطرح است و حتی به دیابت هم کمک می کند، بر خلاف اینکه معمولاً پزشکان می فرمایند دیابتیها بدلایلی هم روزه نگیرند و .... عرض بنده ی حقیر این است که گاهی اوقات شما زوم هم می فرمائید روی یک چیزی حتی از لحاظات توحیدی و آنچه شهید مطهری در کتاب توحیدشان هم فرموده اند، و بلکه آنچه تفکر خود شما هم است، ولی همین هم یحتمل باعث تعصب شما می شود که نروید دنبال آنچه که اصل مسئله را هم دارد عنوان می کند که روزه کدام است و مسائل فقهی حول آن هم چیست و بلکه این روزه ی 16/8 هم چیست و بلکه چه خاصیتهایی هم آیا می تواند داشته باشد یا خیر؟! و مثلاً نظر متخصصین تغذیه هم در موردش چیست؟! مرحوم ثقة الاسلام آشیخ عباس قمی که می فرمایند بهتر این است که سه شنبه و چهارشنبه و پنج شنبه را هم روزه بگیری و .... البته اینکه شما حالا آب هم نوش جان بفرمائید، ولی 16 ساعت هم چیزی نخورید نیز کم از روزه گرفتن خودش نیست چرا که به بدن آن مواد لازم غذایی دیگر نمی رسد و باعث کاهش چربی شده و حتی آیا بر ماهیچه ها و گوشت نیز چطور در اثر سوء تغذیه اگر بیش از اندازه ادامه یابد، ضرر بزند؟ یا آیا این بنده ی حقیر است که بیش از حد هم شکمو است و می ترسد که با اضافه ی وزنش مبارزه هم کند و ...؟! به هر حال، این یک فرمول جبری تغذیه ای هم نیست که حتماً باید هر روز هم رعایت شود، ولی متخصصین تغذیه هم یحتمل آنرا پیشنهاد می فرمایند؛ و لذا با متخصص تغذیه ی خود هم مشورت بفرمائید. یک روانپزشکی را بنده می شناختم که بنده خدا سکته ی قلبی کرد، و آنگاه متوجه شد که بهتر هم هست و بلکه به ضرورت هم به متخصص تغذیه مراجعه کرد. خلاصه از این قبیل حرفها که بابا، آن وقت که باید یک کاری می کردی، نکردی هم معمولاً می تواند یک طیف وسیعتری بغیر از مسائل پاتو-روانکاوی و پاتو-جامعه شناسی و حتی پاتو-جهانشناسی و پاتو-کیهانشناسی هم داشته باشد و ....

ما در برکلی یک استادی داشتیم، ریچارد مولر در دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، یک وقتی که حدود 40- 50 سال پیش شده است از آن وقت! بنده یک وقت سالها پیش که تازه ایران ماهواره به فضا پرتاب کرده بود، دیدم که ایشان آمده است غلط نکنم در یکی از این کانالهای ماهواره ای که بنده اصلا هم دوست ندارم نگاه کنم و بلکه یحتمل یکی از دوستان هم کلیپش را برایم فرستاده بود، و می فرمودند که خوب، حالا ایران ماهواره هم بسازد. و به تعبیر بنده ی حقیر یحتمل می خواسته بگوید علاوه بر این حالا انرژی هسته ای هم داشته باشد. می فرمود این معنایش این نمی شود که حالا بعد از همه ی این حرفها، انگاه ایران یک قدرت هسته ای هم شده باشد!

اینکه شاگرد چطور هم می تواند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف الی ما شاء الله هم چقدر میل کند، این یحتمل هم برمی گردد به اینکه آیا چقدر هم می تواند از موانع پاتو-روانشناسی و پاتو-جامعه شناسی و پاتو-کیهانشناسی هم بگذرد. و بلکه آنگاه اساتید درجه یکی هم تربیت کند که خود از ائمه ی مستضعفین هم شوند. به عبارت دیگر این یک حرف است که یک سیستمی را داشته باشید که ارباب رعیتی است، ولی این یک سیستم دیگری هم هست که امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حضرت ولی فقیه و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و بلکه در مراتب پائینتر هم حجج اسلام باشند که ائمه ی مستضعفین باشند و حوزه و دانشگاه را نیز اداره بفرمایند و آنچنان که ارباب بشود حضرت علی امیر المومنین صلوات الله و سلامه علیه و رعیت هم خوب مردم می شوند دیگر و .... همین الکترومغناطیسم حتی کلاسیک و نه کوانتوم را شما در سالهای اول یا دوم دانشگاه کلاسش را دارید، بعد دوباره سالهای سوم و چهارم هم دارید، بعد دوباره دارید. درست شد؟ ریجارد مولر در سایتش در برکلی می فرماید که شما جواب مسائل را نه فقط در طی حدود و بلکه وسیع کردن دامنه یا طیف حدود هم می یابید، و بلکه در شکافها و درزهایی که ما بین دروس مختلف حالات خلاء ایجاد هم کرده اند، ولی کسی هم به آنها توجه نمی فرمایند می یابید! معمولاً خانمها خیلی در این کارها واردتند چرا که خیلی هم نکته سنجترند و یک چیزهایی را هم می یابند که آقایان که هیچی و بلکه به عقل جن هم نمی رسد و لذا همین هم هست که خانمها و زنها را هم خوب است که وارد مسائل علمی کنند و دست کمشان هم نگیرند، همانطوری که وارد هم خیلی وقت است که شده اند، و الا یک محرومیت گنده ای هم نصیب بشریت می شود که دیگر جبران پذیر هم نخواهد بود و .... و لذا، باز ما باید برگردیم به اینکه حسینیه های بیت و خانه ی خود را اول از همه مستحکم کنیم تا برسیم به حسینیه های بزرگتر و عظیمتر در سطوح بالاتری و ....!

مثلاً شما در هندسه ی ناجابجایی و بلکه *-جبرها که نوعی جبرهای باناخ هم هستند و حتی جبرهای فون نویمن هم یک ایده ای را دارید که معروف است به اینولوسیون (involution) یعنی مثلاً در *-جبرها همین * یعنی ستاره ی خودمان این خاصیت را دارد که x**=x. یحتمل بعضی اشکال هم کنند که اینها یک چیزهای چرندی هم هستند که اصلا حرفشان هم معلوم نیست که چیست؟!!! ولی عرض بنده ی حقیر این است که حالا اگر شما یک ابلیسی را به هر کسی هم نسبت دهید که نشان هم دهد که او چقدر و چه اندازه ای هم این ابلیس است و بلکه ابلیسِ ابلیس هر کسی هم آیا دوباره همان ابلیس می شود؟ یحتمل آنگاه اشکال هم شود که خوب ولی ما که دیگر وقتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه ایده و فکر او را هم در یک جامعه ی اسلامی داشته باشیم که دیگر نمی توانیم ابلیس را هم داشته باشیم! خوب، باز هم آنگاه این سوال مطرح می شود که اگر امامِ امامِ هر کسی را هم داشته باشیم، هم او هم همان امام او است؟ یا باز امامِ او نیز می شود یک ستاره ی دیگری و .... البته این هم که حالا امام هر کسی و ابلیس هر کسی هم چه ارتباطی می توانند با هم داشته باشند نیز خود مسئله ای دیگر شده و بلکه مسائل عدیده ی دیگر را هم به بار می آورند. ولش کنید، یحتمل بهتر است وارد این بحثها هم خیلی نشویم که آیا چقدر هم دیگران خود به خودی و اتوماتونی حتی از ما سرِ ضرب جلو بزنند و ما را پشت سر هم بگذارند چرا که برای سالیان سال نیز تجربه شان در این نوع پرورش زبانهای اتوماتونی ریاضی فیزیکی از ما بیشتر و پیشرفته تر هم هست و .... ولی این هم که آیا عملاً هر کسی با خدای خود چطور ارتباط دارد و توحید و بلکه اصول دینش را حتی با احتساب مرجع تقلید و حضرت ولی فقیه خود نیز چطور درک می کند و بلکه ابلیس و شیطان نیز چطور می خواهد او را از راه بدر کند، یحتمل بعضی اشکال کنند که در همان فاتحة الکتاب هم بصراحت آمده است. و لذا فاتحة مع الصلوات و لعنت خدا بر ابلیس و شیطان رجیم و بلکه پناه بر خدا هم می بریم از شر شیطان رجیم و ....

البته، این بحث قبلاً هم شده است که انزل من السماء ماءً را جستجو بفرمائید این 15 گزینه هم می آید، و حالا اینکه انزل من السماء ماء بدون تنوین هم جستجو شود نیز گزینه های بیشتری را می دهد. ولی عرض بنده ی حقیر اینجا این است که اگر ما حسینه هایی را هم در سطوح جهانی داشته باشیم که نهایتاً هم اجازه ندهند یکی حتی بدتر از یزید شیطان صفت و بلکه خود شیطان و ابلیس لعنت شده هم اشکال کند که حرف، حرف من است و لا غیر، و هر وقت هم من گفتم است که آب و باران و برف باید ببارد و به کسی دیگر هم مربوط نیست. خوب، این کجا؟ و اینکه بفرمایند حالا کتری هم آبش بخار می شود دیگر؛ مسئله ای اصلا نداریم و بلکه مسئله حل هم هست و چرا که فقط مقیاسهای ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب زمینی و آسمانی مورد بحث هم کمی بزرگتر است و السلام نامه تمام! مگر از لحاظات توحیدی هم کسی می تواند از این ادعاهای کذب و دروغ و دغلها هم کند و بقیه هم بفرمایند خوب؛ همینی است که تو می گویی و لا غیر؟! البته قسمتی از مسئله در مقیاسهای بزرگتر هم این است که حتی ترمودینامیک سیاه چاله ای و بلکه ستاره ای آن هم یحتمل آنقدر می تواند  جذاب و غیر قابل کنترل گردد که کمونیست و ملحد و موحد و همه و همه را نیز بر سر وجد آورد که آیا مثلاً چطور شد که حالا سیل شد، و حالا طوفان هم شد و .... و حالا امثال طوفان الاقصی را هم کاریش نداریم و بگذریم و ...! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

  • ۰۳/۱۱/۲۵
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۹)

https://arxiv.org/abs/2502.09409

https://arxiv.org/abs/2412.13349

۞ وَإِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ‎﴿الانفال: ٦١﴾‏

وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لَّا یُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوکَ یُجَادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ‎﴿الأنعام: ٢٥﴾‏

سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَإِن یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لَّا یُؤْمِنُوا بِهَا وَإِن یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا وَإِن یَرَوْا سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا عَنْهَا غَافِلِینَ ‎﴿الأعراف: ١٤٦﴾‏

 

و أما المتأخرون منهم کتوابع المشائین و سائر المحدثین فقد وقع لهم سهو عظیم و أغلاط کثیرة فی الإلهیات و کثیر من الطبیعیات من المطالب التی لا یعذر الخطأ و النسیان فیها من الإنسان و لا ینجو من عذاب الجهل فیها أبدا إذا کان فیه استعداد و قوة سلوک نحو المعاد و قد ضل و غوی و انحرف عن طریق المسرى و المأوى و الرجل الحکیم لا یلتفت إلى المشهور و لا یبالی إذا أصاب الحق من مخالفة الجمهور و لا یتوجه فی کل باب إلى من قال بل إلى ما قیل‌

کما نقل عن مولانا إمام الموحدین و أمیر المؤمنین ع أنه قال: لا یعرف الحق بالرجال و لکن اعرف الحق تعرف أهله‌

و نحن لم نقصد فی تحقیق کل مسألة و تنقیح کل مطلوب إلا التقرب إلى الله و ملکوته الأعلى- فی إرشاد طالب زکی أو تهذیب خاطر نقی فإن وافق ذلک نظر أبناء البحث و التدقیق- فهو الذی أومأناه و إن لم یوافق فمعلوم أن الحق لا یوافق عقول قوم فسدت قرائحهم- بأمراض باطنیة أعیت أطباء النفوس عن علاجهم حتى خوطب النبی الهادی ع بقوله تعالى‌ إِنَّکَ لا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ‌ [1] لا جرم لما شرعوا فی تحصیل الحکمة على غیر ما ینبغی ما زادهم إلا نفورا و استکبارا فی الأرض حیث لم یظفروا منها بطائل و لم یصلوا إلى حاصل وفاتهم مع هذا الحرمان العظیم مکنه استعدادهم للاقتداء بالأمثال السمعیة و المناهج الشرعیة فصاروا راجعین‌ [2] بخفی حنین متلبسین بالعار و الشین و ذلک هو الخسران العظیم و الحرمان الألیم و لیس للحکیم الربانی مع أمثال هؤلاء کلام و کتاب و لا مع أشباههم نداء و خطاب کما قال تعالى‌ وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ‌ و قال أیضا وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لا یُؤْمِنُوا بِها* و کیف یؤمنون بالغیب و یقرون به و لا استعداد لهم فإن لقبول الحکمة و نور المعرفة

 


[1] أی کل من شئت بما أنت إنسان بشری و هذا الإحباب و المشیة منه ص بالنسبة إلى مظاهر القهر مثل أبی جهل و أبی لهب أنما هو لأجل دخولهم فی عموم الأوامر فإن أوامر الله إرادته و مشیته و نواهیه کراهته‌

و منه قوله ع: أمر الله إبلیس بسجدة آدم و لم یشأ

، س قده‌

[2] رجع بخفی حنین مثل یضرب فی الرجوع بالخیبة و الحرمان، امید

الحکمة المتعالیه فی اسفار العقلیة الاربعة، ملا صدرا، جلد 6، ص 6

https://lib.eshia.ir/71465/6/6

 

یک نکته ای که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم بدان اشاره می فرمایند این است که آمریکایی اگر یک قطعه ای از هواپیما خراب می شد، اجازه ی تعمیر آنرا در ایران نمی دادند و بلکه آن قطعه ی معیوب را دربست می فرستادند آمریکا و قطعه ی سالم جایگزین آنرا از آمریکا برای هواپیما می آوردند چرا که مثلاً نکند کسی یاد بگیرد چطور قطعه را می توان تعمیر کرد. این را جور دیگری یکی از افرادی که در زمینه ی کارهای موشکی در صدا و سیما بحث می کرد، شرح می فرمودند که در کره شمالی یکی از متخصصین کره ای در یک کاری گیر کرده بود، و در صورتی که این متخصص ایرانی می توانست آنرا در 30 ثانیه حلش کند. و بالاخره به او گفت که این کار را برایت درست کننم؟ گفت بکن! و او فرکانسها را تنظیم کرد و درست شد. گفت تو چطور این کار را کردی؟ فرمود با این دستگاه آمریکایی. و او گفت که من این را نمی خواهم و بلکه می خواهم خودمان اینکار را درست کنیم و نه با دستگاه آمریکایی.

بنظر بنده ی حقیر نکته اینجا فقط این نیست که دستگاه آمریکایی باشد یا کره ای، و بلکه مسئله این است که مثلاً آیا شما از صفر تا صد ساختن هواپیما را هم بلدید؟ و حالا گیریم که قسمتهایی از قطعات هواپیما هم وارداتی باشند یا کارخانه های دیگری است که آنرا می سازند و .... مهمتر از این مسئله، این است که آیا شما نرم افزار مسئله را می توانید تهیه کنید آنچنان که فرض بفرمائید بتوانید آمریکا یا حتی کره شمالی هم بروید و متخصص و پروفسور دانشگاه شوید، ولی نه اینکه دیگر پشت سرتان را هم نگاه نکنید و بلکه بتوانید متخصصین و اساتید دانشگاه ایرانی دیگری هم در ایران تربیت کنید که خودمان بشویم مهد علم در آن تخصص. اینکه شما یک مقاله ای را بخوانید و نکته ای از آنرا یاد بگیرید و در حالی که بسیاری نکات دیگر راجع به آن را هم نمی دانید، یحتمل کار خوبی هم باشد چرا که آن نکته ای را که بدرد شما بخورد بدانید. مثلاً اگر در مسئله ی چهار رنگ نقشه ها اگر شما واقعاً هم حتی اثبات آنرا ندیده اید و نمی دانید درست است یا غلط است چرا که در میانش از کامپیوتر هم استفاده شده است. این یحتمل اساساً خللی در کل قضایا برای فهم یک مقاله ای که در مورد همین مسئله است ایجاد نکند.

https://arxiv.org/abs/1804.04658

https://arxiv.org/abs/0911.1587

https://arxiv.org/abs/cond-mat/0510161

وانگهی، این مسئله که ما از صفر تا صد یک مسئله ای را بلد باشیم که چطور حل کنیم را معمولاً نمی توانیم بدان دسترسی داشته باشیم، خصوصاً اینکه اگر یک خمینه ای را داشته باشیم که بعضی جاها هم تکینگیهایی دارند، یحتمل بتوان این تکینگیها را با blow up ترکاندن تکینگی یا از طرق دیگری برطرفش کرد.

https://arxiv.org/abs/2502.00259

https://arxiv.org/abs/2502.03137

https://arxiv.org/abs/2501.08394

https://arxiv.org/abs/2412.00998

https://arxiv.org/abs/2410.17723

https://arxiv.org/abs/2408.06860

Sohrab Rahvar

https://arxiv.org/abs/2408.07134

Mehdi Golshani

https://arxiv.org/abs/2307.04811

Yousof Sobouti

https://arxiv.org/abs/2404.18954

M M Sheikh-Jabbari

https://arxiv.org/abs/2412.12905

Yasaman Farzan

rate exceeded!!!!

ولی یحتمل هم این خمینه یا واریته یا اسکیم آنقدر بزرگ است که نتوان هم همه چیز را که مایلیم راجعش بدانیم را در همه ی همسایگیهایش در یک حول دورانی دور خمینه بدست آوریم و بلکه بسیار هم کار لازم داشته باشد که مسئله را برطرف هم کنیم و آیا دست آخر هم همانطوری که دلمان می خواست هم بتوانیم آنچه می خواستیم را هم انجام دهیم و .... ولی در عین حال هم یحتمل خیلی از مسئله هم یاد بگیریم. ولی اگر در عین حالی که داریم مسائلمان را نیز حل می کنیم بر دشمنان هم همه و همه غلبه کنیم که دیگر خیلی بهتر هم می شود  و .... و الا که اگر دشمنان هم بر ما غلبه کرده، ولی یحتمل هم شاگرد بتواند به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم میل کرده و بلکه ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی را هم همه و همه را مسائلش را حل کنیم؛ یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که دچار نفرین زمین هم شده ایم هر چند که از جهاتی هم حتی به کمال مطلوب هم رسیده باشیم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَبَقُوا ۚ إِنَّهُمْ لَا یُعْجِزُونَ ‎﴿الانفال: ٥٩﴾‏

 

 

۱۴۰۳/۱۱/۲۹

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار مردم آذربایجان شرقی

آذربایجان و تبریز در واقع سدّ مستحکم ایران در دوره‌های مختلف در قبال تعرّض و تجاوز بیگانگان بوده. در مواردی، به خاطر اینکه مرکزنشینان و پایتخت‌نشینان بی‌عرضگی به خرج دادند، مأموران دولتهای تزاری یا عثمانی بر مناطقی از آذربایجان، حتّی بر خود تبریز مسلّط شدند امّا این مردم تبریز بودند که توانستند با ایستادگی خود، با صبر خود، در مقابل دشمن رفتاری را دنبال کنند که دشمن را مجبور به فرار بکنند. مأموران تزاری اصرار میکردند به ستّارخان که بالای خانه‌ات پرچم سفید بزن تا از تعرّض نیروهای روس ــ که در آنجا بودند ــ محفوظ بمانی؛ ستّارخان گفت: من زیر بیرق ــ به تعبیر او «بیدق» ــ اباالفضل‌العبّاسم؛ من زیر بیرق هیچ کس دیگر نمیروم.

در دوره‌های متعدّدی از سوی آدمهایی ــ که نمیتوان درست اینها را مأمور بیگانه دانست لکن به هر حال منحرف بودند و دستی در دستگاه‌های دولتی زمان طاغوت داشتند ــ تلاش میشد با تکیه بر خصوصیّات قومی، با یک نگاه ضدّ دینی و به‌اصطلاح سکولاریستی، یک هویّت غیر اسلامی به آذربایجان بدهند؛ آنچه در مقابل این حرکت اتّفاق افتاد، برای چشمهای بینا درس‌آموز است. در همان دورانی که این تلاشها انجام میگرفت، تبریز گوهرهای درخشانی از قبیل علّامه‌ی طباطبائی،(۴) از قبیل علّامه‌ی امینی،(۵) شخصیّت برجسته‌ی ادبی و هنری‌ای از قبیل استاد محمّدحسین شهریار و امثال اینها را تحویل جامعه‌ی ایران داد و نام ایران را، عنوان ایران را، اعتبار ایران را بالا برد. در دستگاه‌های مختلف این‌جوری است.

یکی از خصوصیّات ممتاز آذربایجان که حوادثی از قبیل حادثه‌ی مهمّ بیست‌ونهم بهمن را به وجود آورد، ایمان اسلامی و غیرت دینی مردم آذربایجان بود. مردم تبریز و همه‌ی کسانی که از شهرستان‌های دیگرِ استان در آن روز در تبریز بودند و در آن حرکت شرکت کردند، این حادثه را به وجود آوردند. بزرگی حادثه فقط به این نیست که رژیم طاغوت مجبور شد در مقابل مردم، تانک در خیابانها بیاورد؛ بزرگی حادثه به این است که این حرکت توانست الگویی بشود برای سراسر ایران، و مردم ایران در شهرهای مختلف این حرکت را تکرار کنند و حرکت انقلابی عظیم سال ۵۷ اتّفاق بیفتد؛ عظمت حادثه اینجا است.

یکی از خصوصیّات مهمّ مردم تبریز و آذربایجان عبارت است از پیشتازی در مسائل مختلف. در حوادث گوناگون، پیشتازی آذربایجان را ما دیده‌ایم، ملاحظه کرده‌ایم؛ میدانیم که در قضایای مختلف ــ چه قضایای علمی و فرهنگی، چه قضایای سیاسی، چه قضایایی که در دفاع از کشور ممکن است برای یک کشور پیش بیاید ــ اینها پیشتاز بودند، اینها بودند که حرکت را آغاز کردند و شروع کردند. این خصوصیّت این مردم است؛ جوانِ امروز باید بداند اینها را. این میراث ایستادگی و احساس قدرت و احساس توان و عدم انفعال در مقابل حوادث ــ که امروز این احساس را جوان آذربایجانی و تبریزی ما دارد ــ یادگار آن دوران است.

یکی از خصوصیّات آذربایجان و تبریز، الگوسازی است؛ خود این حادثه یک الگو بود. شخصیّت‌هایی که در آذربایجان، در تبریز نقش آفریدند، هر کدام یک الگو هستند؛ الگوهای ممتاز که از یاد تاریخ ایران و ملّت ایران نمیروند. ثقةالاسلام،(۶) عالِم روحانی یا شیخ محمّد خیابانی، عالِم روحانی، اینها در مقابل دخالت بیگانه، جان خودشان را از دست دادند. شخصیّت‌هایی مثل ستّارخان و باقرخان در حادثه‌ی مشروطه پیشتاز بودند، و برای قهرمانانِ حرکتِ عظیمِ مشروطه در ایران و انقلاب مشروطه الگو شدند. در دفاع مقدّس، جوانان برجسته‌ی آذربایجان ــ که یک نمونه‌ی آنها شهیدان باکری(۷) هستند ــ نمونه شدند. در ادبیّات، در فرهنگ، در علم، در آذربایجان نمونه زیاد داریم. در یک دوره‌ای، تعداد علمای بزرگی که حوزه‌ی علمیّه‌ی تبریز توانست به جامعه تقدیم کند، از همه‌جای کشور بجز اصفهان، بیشتر و بالاتر بود. دو شهرِ تبریز و اصفهان، از لحاظ برون‌داد علمای بزرگ و برجسته در میان همه‌ی حوزه‌های علمیّه و شهرهای بزرگ کشور نمونه‌اند، ممتازند. این خصوصیّت مردمی است که این حادثه را آفریدند و این حوادث را آفریدند. بنابراین جوانِ امروزِ آذربایجان، مرد و زنِ امروزِ تبریز باید خصوصیّت «ایمان و غیرت دینی»، خصوصیّت «پیشتازی»، خصوصیّت «الگوسازی» را میراث ماندگار اخلاقی و اجتماعی خودشان بدانند و از آنها برای پیشرفت کشور ــ که حالا عرض خواهم کرد آنچه امروز ما نیاز داریم چیست ــ استفاده کنند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59361

 

 

۱۴۰۳/۱۱/۳۰

دیدار دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه با رهبر انقلاب

«آقای زیاد النَّخالة» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه عصر امروز با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با تبریک پیروزی مقاومت در غزه، تأکید کردند: کار بزرگ رهبران و رزمندگان مقاومت فلسطین در «اتحاد و انسجام» و «ایستادگی» در مقابل دشمن و به پیش بردن روند پیچیده مذاکرات و همچنین صبر و استقامت مردم، مقاومت را در منطقه سربلند کرد.

رهبر انقلاب، پیروزی مقاومت اسلامی و مردم غزه در برابر دشمن صهیونیستی و آمریکایی را بسیار با عظمت توصیف و خاطرنشان کردند: این پیروزی یک نصاب جدیدی را در مبارزات مقاومتی به‌وجود آورد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به برخی طرح‌های احمقانه آمریکایی و یا برخی طرح‌های دیگر در مورد غزه و فلسطین، گفتند: این طرح‌ها به هیچ جایی نخواهند رسید و همان‌هایی که یکسال و نیم پیش مدعی نابود کردن مقاومت در مدت زمان کوتاه بودند، اکنون اسرای خود را در گروه‌های کوچک از رزمندگان مقاومت تحویل می‌گیرند و در مقابل تعداد زیادی از اسرای فلسطینی را آزاد می‌کنند.

ایشان، شیوه مقاومت برای تحویل دادن اسرای صهیونیست را مجسّم کننده عظمت مقاومت در مقابل چشم جهانیان خواندند و افزودند: اکنون افکار عمومی جهانی به نفع فلسطین است و در این شرایط هیچ طرحی بدون رضایت مقاومت و مردم غزه، به سرانجام نخواهد رسید.

در این دیدار آقای «زیاد النَّخالة» دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین ضمن تبریک پیروزی بزرگ مقاومت در غزه به رهبر انقلاب، این پیروزی را مرهون حمایت‌های همیشگی جمهوری اسلامی و همچنین هدایت‌های شهید سید حسن نصرالله دانست و گفت: مقاومت فلسطین در یکسال و نیم گذشته درواقع درحال جنگ با آمریکا و غرب بود و به‌رغم نابرابر بودن توازن قوا، مقاومت فلسطین توانست به پیروزی‌های بزرگی دست یابد.

دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، «وحدت و انسجامِ» میدانی و سیاسی گروه‌های مقاومت فلسطینی و لبنانی را یکی از عوامل تاثیرگذار در پیروزی غزه برشمرد و ضمن ارائه گزارش از آخرین تحولات غزه و کرانه باختری و روند مذاکرات و توافق بدست آمده، تأکید کرد: ما هیچ‌گاه مسیر مقاومت را فراموش نخواهیم کرد و به‌عنوان سربازان مقاومت، این مسیر را ادامه خواهیم داد.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=59372

 

یکی از خصوصیات نام نهادن بر حسینیه ی جهانی امام خمینی- امام خامنه ای می تواند حسینیه ی حضرت علی اصغر- حضرت علی اکبر علیهم السلام باشد، چرا که نماد جهاد فی سبیل الله ابی عبد الله علیه السلام است که بالاخره حتی اگر با امام حسین صلوات الله و سلامه علیه هم مشکل داشتید، دیگر به طفل شیر خوار و بلکه خانواده ی او چه کاری داشتید؟!

ولی نکته ی عظیم مسئله اینجا است که این خصوصیتی است که در کمال عمومیت الهی هم هست چرا که مثل برهان صدیقین است که اگر اختلالات یا خللی را در برهان صدیقین هم بیابیم، از آنجایی که مسئله در مقیاس حکمت متعالیه و حکمت الهی هم دارد بیان می شود، همین نیز یحتمل بتواند به ما کمک کند که حتی خلل و اختلالاتی را که در اقتصاد و سیستم سلامت و بلکه نانواییها هم رخ می دهند را نیز بر حسب مدل حکمت الهی و حکمت متعالیه بتوان حلش کرد. و لذا همین مسئله را در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم داریم که آیا وقتی شاگرد هم می خواهد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی پیشرفت و میل کند، فاصله ی بین ریاضی فیزیک مدل استاندارد ذرات فیزیک و استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی را هم در میان حوزه و دانشگاه آیا چطور می خواهد طی کند. یعنی یک جاهایی سیستمهای دینامیکی هم حالات ارگادیکی را پیدا می کنند که خصوصیتشان از این نوع است که مثلاً ذره ای مثل الکترون یا همه حا هست و یافت می شود و یا هیچ جا نیست و نمی توان آنرا یافت و لذا یا اندازه ی احتمالاتی آماری آن یک است یا صفر و نه چیزی بینابین صفر و یک و ....!

بقیه اش بماند برای بعد که حسینیه ی جهانی حضرات علی اصغر و علی اکبر علیهم السلام چه عظمتی هم دارند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ ‎﴿الأنبیاء: ١﴾‏

بخش بیست و ششم‌

وَلَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ وَلِلَّهِ فِیهِ رِضًى فَإِنَّ فِی الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِکَ، وَرَاحَةً مِنْ هُمُومِکَ، وَأَمْناً لِبِلَادِکَ، وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ. وَإِنْ عَقَدْتَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ عَدُوِّکَ عُقْدَةً، أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْکَ ذِمَّةً، فَحُطْ عَهْدَکَ بِالْوَفَاءِ، وَارْعَ ذِمَّتَکَ بِالْأَمَانَةِ، وَاجْعَلْ نَفْسَکَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَیْتَ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَیْ‌ءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَیْهِ اجْتِمَاعاً، مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ، وَتَشَتُّتِ آرَائِهِمْ، مِنْ تَعْظِیمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ. وَقَدْ لَزِمَ ذَلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِیمَا بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِینَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ؛ فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِکَ، وَلَا تَخِیسَنَّ بِعَهْدِکَ، وَلَا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّکَ، فَإِنَّهُ لَایَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا جَاهِلٌ شَقِیٌّ. وَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَیْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ، وَحَرِیماً یَسْکُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ، وَیَسْتَفِیضُونَ إِلَى جِوَارِهِ، فَلَا إِدْغَالَ وَلَا مُدَالَسَةَ وَلَا خِدَاعَ فِیهِ، وَلَا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِیهِ الْعِلَلَ، وَلَا تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَّأْکِیدِ وَالتَّوْثِقَةِ وَلَا یَدْعُوَنَّکَ ضِیقُ أَمْرٍ، لَزِمَکَ فِیهِ عَهْدُ اللَّهِ، إِلَى طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَیْرِ الْحَقِّ، فَإِنَّ صَبْرَکَ عَلَى ضِیقِ أَمْرٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَفَضْلَ عَاقِبَتِهِ، خَیْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ، وَأَنْ تُحِیطَ بِکَ مِنَ اللَّهِ فِیهِ طِلْبَةٌ، لَاتَسْتَقْبِلُ فِیهَا دُنْیَاکَ وَلَا آخِرَتَکَ.

ترجمه‌

هرگز صلحى را که از جانب دشمن پیشنهاد مى‌شود و رضاى خدا در آن است رد مکن، چرا که در صلح براى سپاهت آرامش (و سبب تجدید قوا) و براى‌

خودت مایه راحتى از همّ و غم‌ها و براى کشورت موجب امنیّت است؛ اما سخت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش، زیرا دشمن گاه نزدیک مى‌شود که غافلگیر سازد، بنابراین دوراندیشى را به‌کار گیر و در این مورد خوش‌بینى را کنار بگذار.

و اگر پیمانى میان خود و دشمنت بستى یا لباس امان بر او پوشاندى (و او را پناه دادى) به عهدت وفا کن و قرارداد خود را محترم بشمار و جان خویش را در برابر تعهداتت سپر قرار ده، زیرا هیچ یک از فرایض الهى همچون بزرگداشت «وفاى به عهد و پیمان» نیست و مردم جهان با تمام اختلافات و تشتت آرایى که دارند نسبت به آن اتفاق نظر دارند. حتى مشرکان زمان جاهلیت- علاوه بر مسلمین- آن را مراعات مى‌کردند، چرا که عواقب دردناک پیمان‌شکنى را آزموده بودند.

بنابراین هرگز پیمان‌شکنى نکن و در عهد و پیمان خود خیانت روا مدار و دشمنت را فریب نده، زیرا هیچ کس جز شخص جاهل و شقى (چنین) گستاخى را در برابر خداوند روا نمى‌دارد. خداوند عهد و پیمانى را که با نام او منعقد مى‌شود به رحمت خود مایه آسایش بندگان و حریم امنى براى آنها قرار داده تا به آن پناه برند و براى انجام کارهاى خود در کنار آن بهره بگیرند، لذا نه فساد، نه تدلیس و نه خدعه و نیرنگ در عهد و پیمان روا نیست.

(اضافه بر این) هرگز پیمانى را که در آن تعبیراتى است که جاى اشکال (و سوء استفاده دشمن) در آن وجود دارد منعقد مکن (و همان‌گونه که نباید عبارتى در عهدنامه باشد که دشمن از آن سوء استفاده کند) تو نیز بعد از تأکید و عبارات محکم عهدنامه، تکیه بر بعضى از تعبیرات سست و آسیب‌پذیر براى شکستن پیمان منما و هیچ‌گاه نباید قرار گرفتن در تنگناها به سبب الزام‌هاى پیمان الهى تو را وادار سازد که براى فسخ آن از طریق ناحق اقدام کنى، زیرا

شکیبایى تو در تنگناى پیمان‌ها که (به لطف خداوند) امید گشایش و پیروزى در پایان آن دارى بهتر از پیمان‌شکنى و خیانتى است که از مجازات آن مى‌ترسى.

همان پیمان‌شکنى که سبب مسئولیت الهى مى‌گردد که نه در دنیا و نه در آخرت نمى‌توانى پاسخ‌گوى آن باشى.

...

سپس امام علیه السلام در ادامه این سخن به نکته مهم دیگرى اشاره کرده مى‌فرماید:

«اما سخت از دشمنت پس از صلح با او برحذر باش، زیرا دشمن گاه نزدیک مى‌شود که غافلگیر سازد، بنابراین دوراندیشى را به‌کار گیر و در این مورد خوش‌بینى را کنار بگذار»؛

(وَلَکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِیَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِی ذَلِکَ حُسْنَ الظَّنِّ)

. این یک واقعیت است که پیشنهاد صلح از سوى دشمن همیشه صادقانه نیست و نمى‌توان آن را دلیل بر صلح‌طلبى وى دانست، گرچه باید پیشنهاد صلح شرافتمندانه را پذیرفت؛ ولى نباید به آن دل بست و اطمینان نمود. تاریخ گذشته و معاصر نمونه‌هاى زیادى از صلح غافلگیرانه را به خاطر دارد.

اینکه امام علیه السلام مى‌فرماید: «حسن ظن و خوش‌بینى را در اینجا کنار بگذار» با اینکه اصل در اسلام بر خوش‌بینى است به سبب آن است که طرف مقابل دشمن است نه دوست.

آن‌گاه امام علیه السلام دستور مهم دیگرى را در برابر دشمنان بیان مى‌دارد و با تأکید تمام به آن مى‌پردازد؛ تأکیدى که نشانه روح عدالت و جوان‌مردى و اخلاق انسانى در اسلام است. مى‌فرماید: «اگر پیمانى میان خود و دشمنت بستى یا لباس امان بر او پوشاندى (و او را پناه دادى) به عهدت وفا کن و قرارداد خود را محترم بشمار و جان خویش را در برابر تعهداتت سپر قرار ده»؛

پیام امام امیر المونین، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، جلد 11، ص 107- 111

https://lib.eshia.ir/27571/11/107

 

۱۴۰۳/۱۱/۲۹

دیدار مردم آذربایجان شرقی

در سالروز قیام تاریخی مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶، صبح امروز (دوشنبه) جمعی از مردم آذربایجان شرقی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=59357

[الجزء السادس‌]

السفر الثالث‌

[القسم الأول‌] فی العلم الإلهی‌

[مقدمة المؤلف‌]

بسم الله الرحمن الرحیم‌ و به نستعین- الحمد لله‌ [1] الذی أنار بوجوب وجوده وجود الکائنات و أشرق بنور ذاته ذوات الآنیات و هویة الممکنات أبدع الجواهر العقلیة الثابتة [2] عن شعاع ذاته- و أنشأ نفوس السماوات عن تجلی إشراقات صفاته و خلق صفحات الإجرام العلویة و السفلیة

 


[1] فی کلامه ص فی مقام الحمد بعلاوة کثیر من المحسنات الذاتیة و العرضیة اللفظیة و المعنویة کالبراعة بالنسبة إلى الفن و الکتاب و الطباق و نحوهما صنعة مراعات النظیر من وجوه- کالجمع بین الذات و الصفات و الأفعال و الآثار و کالجمع بین الإنارة و الإشراق و النور و الشعاع و التجلی و الظهور و کالجمع بین الإبداع و الإنشاء و التکوین و الخلق و الجعل و الصنع و کالجمع بین العقل و النفس و الجرم و الصورة و الاستعداد و کالجمع بین الصفحة و الکتابة و الکلمة و القراءة و التنزیل و المحکم و المتشابه و قس علیه مقام الشکر و الصلاة و ما بعدها و التعبیر بوجوب الوجود و الإشراق بالنور إشارة إلى تغایر لسان الطائفتین- المشائیة و الإشراقیة فإن أولئک یعبرون عن الحق الحقیقی تعالى شأنه بواجب الوجود و الوجود الحقیقی و هؤلاء بنور الأنوار و النور الغنى، س قده‌

[2] أشار بالثبوت إلى أن المراد بالجواهر العقلیة شیئیات ماهیاتها فإن وجوداتها عین شعاع ذاته و کذا فی النفوس و إنما قال فی العقول من شعاع ذاته و فی النفوس أتى بالصفات لأن العقول من صقع الربوبیة و النفوس لها تعلق بعالم الصورة و یمکن أن یکون المراد بالصفات العقول لأنها الصفات الفعلیة، س قده‌

 

لکتابة کلماته و کون أسباب الحرکات‌ [1] و أدوار الکائنات لترادف رحماته و تجدد شئون آلائه و خیراته و جعل جوهر النفس الإنسانیة من بین صور الکائنات مستعدا لتحمل أماناته و رسالاته و مظهرا لعجائب أسرار مبدعاته و غرائب آثار مصنوعاته و حاملا لمصحف آیاته و قارئا لکتابة المنزل محکماته و مشابهاته أشکره على سوابغ جوده و إنعامه و مواهب حکمه و إلهامه و شمول إحسانه و سطوع برهانه- و أصلی على محمد ص عبده المنذر المعلم و نبیه المبشر الذی أوتی جوامع الکلم‌ [2] بعثه بالحق بشیرا و نذیرا و جعله داعیا إلى الله بإذنه و سراجا منیرا- و آله المصطفون الأعلون خزنة أسرار الوحی و الیقین و حملة کتاب الحق المبین و أبواب الوصول إلى جوار رب العالمین.

و بعد فهذا شروع فی طور آخر من الحکمة و المعرفة و هو تجرید النظر إلى ذوات الموجودات‌ [3] و تحقیق وجود المفارقات و الإلهیات المسمى بمعرفة

 


[1] المراد بالحرکات الاستکمالات الطولیة و بالأسباب الأسباب الأرضیة لأن السماوات قد ذکرت نفوسها و أجرامها و التأسیس خیر من التأکید و أیضا استعمال التکوین- و هو الإیجاد للشی‌ء المسبوق بالمادة و المدة مانع لأن الأفلاک مخترعات و منشآت لا مکونات، س قده‌

[2] إتیان جوامع الکلم القرآنی التدوینی إیاه حکایة بمقتضى تطابق العوالم عن جامعیة وجوده القرآنی التکوینی الکلمات الوجودیة الآفاقیة و الأنفسیة و کیف لا و روحانیته ص العقل الکلی الذی هو جامع جمیع العقول الطولیة و العرضیة و خلق من فاضل طینته طین العقول الأرضیة و فی الوحی الإلهی یس إشارة إلى جامعیة الإنسان الکامل الختمی- لأن الیاء إشارة إلى المراتب العشر التی هی الخمس النزولی و الخمس الصعودی و السین لمعادلة زبره و بیناته إشارة إلى الإنسان الکامل المتعادل قوتاه العلامة و العمالة أی المراتب العشر من الوجود منطویة فی الإنسان، س قده‌

[3] یعنی فی الأمور العامة من العلم الکلی و الإلهی بالمعنى الأعم یبین أحوال الواجب بالذات و الممکن بالذات على الوجه الکلی إذ یبحث هناک عن المفهوم الکلی لواجب الوجود مثلا و أما فی الإلهی بالمعنى الأخص فیبحث عن معنون هذا العنوان الکلی إذ یثبت وجوده و صفاته و أفعاله و ذلک لأنه یجوز الشک فی وجود شی‌ء مع القطع بأحواله و لوازمه کما قرر فی الکلام أیضا أنه یجوز القطع بأن صانع العالم عالم قادر مرید و نحو ذلک مع الشک فی وجود الصانع، س قده‌

...

الفصل (3) فی الإشارة إلى وجوه من الدلائل ذکرها بعض المحققین‌ [1] من أهل فارس و ظن أنها برهانیة و إلى ما فیها من الاختلال‌

قال و من البراهین التی ظهرت لی فی هذا المطلب‌

و ناسب أهل البحث أن یقال على تقدیر کون الموجودات منحصرة فی الممکنات لزم الدور إذ تحقق موجود

 


[1] قال سیدنا الأستاذ دام بقاه الظاهر أن هذا البعض من العرفاء و یشعر بذلک قوله و ناسب أهل البحث الظاهر فی عدم کونه بنفسه منهم و العرفاء جلهم قائلون بأصالة الوجود فلو بنى ما استدل به من الوجوه على أصالة الوجود لما یرد علیها شی‌ء مما أورده قده- فإن ما أورده یبتنی على حمل الوجود فی کلام هذا البعض على مفهومه و قد حققت أن مراده- على ما استظهرناه من کلامه هو حقیقة الوجود و شخصه لا مفهومه الانتزاعی الذهنی.

ثم إن الوجوه الأربعة بالحقیقة ترجع إلى وجهین الأول الاستدلال من طریق الدور- و الثانی الاستدلال من طریق الصدیقین من غیر تمسک بشی‌ء من الدور و التسلسل و رجوع الوجوه الثلاثة إلى هذا الوجه لما عرفت من ابتناء کلامه على أصالة الوجود و جعل شخص الوجود مصب الاستدلال، اد

 

ما یتوقف على هذا التقدیر على إیجاد ما لأن وجود الممکنات أنما یتحقق بالإیجاد و تحقق إیجاد ما یتوقف أیضا على تحقق موجود ما [1] لأن الشی‌ء ما لم یوجد لم یوجد.

و منها أن لیس‌ [2] للموجود المطلق من حیث هو موجود مبدأ و إلا لزم تقدم الشی‌ء على نفسه و بذلک ثبت وجود واجب الوجود بالذات کما لا یخفى بأدنى تأمل و هذا حقیق بأن یکون طریقة الصدیقین الذین یستشهدون بالحق علیه و بعبارة أخرى- مجموع الموجودات من حیث هو موجود لیس له مبدأ بالذات و بذلک یثبت وجود واجب الوجود و بعبارة أخرى مجموع الموجودات من حیث هو موجود یمتنع أن یصیر لا شیئا [3] محضا و مجموع الممکنات لیس یمتنع أن یصیر لا شیئا محضا و بذلک ثبت وجود الواجب بالذات انتهى قوله.

 


[1] المراد بموجود ما إما الفرد المنتشر من الموجود و إما الطبیعة منه و إما کل فرد منه و إما مجموع الآحاد بالأسر و إما المجموع من حیث المجموع فهذه خمسة احتمالات و کذا فی إیجاد ما فیضرب الخمسة فی الخمسة تصیر خمسة و عشرین و على کل واحد من التقادیر ففی قوله و تحقق إیجاد ما موقوف أیضا على تحقق موجود ما خمسة و عشرون احتمالا فیحصل من ضرب الخمسة و العشرین فی مثله ستمائة و خمسة و عشرون احتمالا.

إن قلت موجود ما مثلا ظاهر فی الفرد المنتشر لا غیره قلت لیس کذلک أ لا ترى أن المصنف قدس سره قد حملهما على الطبیعتین و وجه التعمیم أن کلمة ما الإبهامیة للتعمیم و الإبهام بالنسبة إلى هذه الأقسام الخمسة لا بالنسبة إلى أشخاص الموجود أی نحن فی مندوحة من التخصیص و لا حاجة بنا أن نخصص الکلام بالطبیعة أو الفرد المنتشر أو غیر ذلک لأن الدلیل یستقیم على کل واحد من الأقسام، س قده‌

[2] إحدى المقدمتین هنا مطویة هی أن الممکن له مبدأ و کذا فی العبارة الأخرى- و کونه حقیقا بأن یکون طریقة الصدیقین مبنی على أن یراد بالموجود حقیقة الوجود التی هی حقیقة بسیطة نوریة و بالإطلاق السعة و الإحاطة لا ما یستعمل فی المفاهیم کالکلیة، س قده‌

[3] لأن حیثیة الوجود کاشفة عن حیثیة الوجوب لأن الموجود بما هو موجود لا یخلو عن ضرورة فی حال الوجود و لأن الموجود یمتنع أن یصیر لا شیئا محضا فی جمیع أوعیة الوجود من الأذهان العالیة و السافلة فإنه إذ انمحت صورة شی‌ء عن صفحة الأعیان فهی ثابتة فی صفحة بل صفحات من الأذهان فی نشأة العلم بل إذا وقع شی‌ء فی مرتبة من مراتب العین کعالم المادة بحیث انعقد فیه قضیة فعلیة لا یرتفع عن نفس الأمر لأن الارتفاع النفس الأمری أنما یصدق بالارتفاع عن جمیع مراتب النفس الأمری لأن رفع الطبیعة برفع جمیع أفرادها بخلاف تحققها، س قده‌

 

أقول فی کل من هذه الوجوه نوع خلل-

أما الوجه الأول‌

فلیس یلزم على التقدیر المذکور دور باطل فإن الدور المصطلح علیه عند العلماء هو الذی یکون طرفاه واحدا بالعدد لا کحکم توقف النطفة على الحیوان و الحیوان على النطفة مما یتقدم طبیعة مرسلة على طبیعة مرسلة أخرى- و هی تتقدم أیضا علیها فی صوره التسلسل فالمغالطة نشأت هاهنا من أخذ الکلی مکان الجزئی و الوحدة النوعیة مکان الوحدة الشخصیة و مثل هذه المغلطة وقع لمحمد الشهرستانی فی کتابه المسمى بمصارع الفلاسفة- حیث قال اعلم أنه لو لم یکن للعالم بدء زمانی یلزم الدور فإن الدور فی النطفة و الإنسان و البیض و الدجاج أنما ینقطع إذا عنیت الابتداء من أحد طرفی الدور و إلا لتوقف وجود أحدهما على الآخر و لم یکن لتحصیل أحدهما دون الآخر أولویة و ذلک یؤدی إلى أن لا یحصلا أصلا و قد حصلا فلا بد من قطع الدور بأحدهما و البدء فی الأشخاص الإنسانیة بالأکمل أولى قال المحقق الطوسی قدس سره فی الجواب أحسنت یا علامة فی ما یسأل عنه العوام و الصبیان‌

مسألة الدور جرت بینی و بین من أحب‌

 

لو لا مشیبی ما جفا لو لا جفاه لم أشب‌

 

[1] فإنه لیس بدور هاهنا إلا فی اللفظ لأن الشی‌ء إذا توقف وجوده على ما یحتاج فی وجوده إلى مثل ذلک الشی‌ء لا یکون دورا یؤدی إلى أن لا یحصلا بل ربما یتسلسلان و التسلسل إن کان مستحیلا وجب أن یکون له مبدأ فهاهنا اشتبه الدور بالتسلسل على المصارع انتهى.

و أما الوجه الثانی منها

فهو أیضا مغالطة نشأت من إهمال أحد شروط التناقض- و هو وحدة الموضوع بالشخص فإن تقدم الشی‌ء على نفسه أنما یستلزم التناقض إذا کان الشی‌ء واحدا بالشخص و أما الواحد بالعموم فلا تناقض فیه إذا تقدم و تأخر و

 


[1] فهو نظیر قول بعض الظرفاء من الشعراء-

مسألة الدور جرت بینی و بین من أحب‌

 

لو لا مشیبی ما جفا لو لا جفاه لم أشب‌

 

، س قده‌

 

قد مر فی أوائل السفر الأول أن مبادی الموجودات التی یبحث عنها فی الفلسفة الأولى التی موضوعها الموجود المطلق هی من عوارضه أیضا [1] و لا محذور فیه کما نص علیه الشیخ فی إلهیات الشفاء.

و أما الوجه الثالث‌

فقوله مجموع الموجودات إن أراد به کل واحد واحد فلا نسلم أنه لیس لها مبدأ بل لکل منها مبدأ على التقدیر المذکور و إن أراد به المجموع بما هو مجموع فنقول کما مر أنه لیس لها مجموع موجود وجوده غیر وجودات الآحاد على نعت الکثرة فکما لیس هناک وجود غیر وجودات الآحاد کذلک لیست هناک حاجة إلى علة غیر علل الآحاد. [2]

و أما الوجه الرابع‌

فالذی یلزم منه أن یکون حیثیة الوجود غیر حیثیة الإمکان‌ [3] و اعتبار کون الشی‌ء موجودا غیر اعتبار کونه ممکنا و هو کذلک لأن الموجود بما هو موجود یستحیل أن یصیر معدوما محضا لأن فیه ضرورة بشرط المحمول‌

 


[1] لأن حقیقة الوجود المطلق لها مراتب متفاوتة بالتقدم و التأخر و نحوهما کما تقدم- فالمبدئیة فیها من الطواری و اللواحق لذاتها و إنما قال أیضا لأن المراد بالمطلق هو المرسل اللابشرط المقسمی الذی مر فی السفر الأول تحقیقه فیصدق أن له مبدءا أیضا فالمراد بالإطلاق و کذا العموم فی قوله و أما الواحد بالعموم إما السعة الوجودیة بالنسبة إلى مراتب حقیقة الوجود کما هو مذاق المصنف قدس سره و کثیر من المتألهین و إما الإبهام المفهومی المستعمل فی الکلیات الخمس کما هو مشرب الخفری و أترابه و على أی تقدیر فلیس لهذا الموضوع وحدة عددیة یستحیل فیه اجتماع المتقابلین، س قده‌

[2] لا یقال فیصدق أن مجموع الموجودات من حیث هو مجموع لا مبدأ له لأنا نقول نعم و لکن یصدق الکبرى أیضا سلبا فإن مجموع الممکنات من حیث هو مجموع لا مبدأ له و السالبتان لا تنتجان فی الشکل الثانی و إن اعتبر وجودات الآحاد و عللها فالموجبتان لا تنتجان فی الثانی، س قده‌

[3] الظاهر أن مراد المستدل بهذا الوجه هو ما قدمناه فی تقدیر برهان الصدیقین- فلا یرد علیه ما أورده ره فأخذ الموجود من حیث هو موجود واجب أنما یرجع إلى الضرورة بشرط المحمول إذا کان وجوده زائدا على ذاته و أما الموجود الذی ذاته عین الوجود و هو حقیقة الوجود فضرورته أزلیة لا بشرط المحمول، ط مد ظله‌

 

بخلاف الموجود بما هو ممکن إذا لم یعتبر تقیده بالوجود فیصح أن یصیر معدوما محضا بحسب ذاته و لا یلزم من ذلک أن یکون للموجود فرد حاصل لا یکون هو ممکنا.

فالحاصل أن حیثیة الوجود یخالف حیثیة الإمکان و لا یلزم منه اختلافهما فی الموضوع فالمطلوب غیر لازم و اللازم غیر مطلوب فالأولى الاستعانة فی هذه الوجوه بإبطال التسلسل لیتم الکلام و إلا فغیر تمام إلا إذا ثبت أن جمیع الممکنات فی حکم ممکن واحد [1] فی کونه مفتقرا إلى علة خارجة عن ذاته و هو متوقف على أن یکون للجمیع صورة وحدانیة و حقیقة ذاتیة غیر صور الأعداد و حقائق الآحاد- و قد علمت ما فیه‌

الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، جلد 6، ص 2- 41

https://lib.eshia.ir/71465/6/2

 

یک مسئله ای که در مذاکرات هسته ای مربوط به حسینیه ی جهانی امامین خیمینی-خامنه ای، امام زمان عجل الله فرجه الشریف مطرح است که آیا در کدام روز ممکن الوجود جمعه ای هم بالاخره امام زمان عجل الله فرجه الشریف با حضرت عیسی بن مریم علی نبینا تعارفات برای اقامه ی نماز جمعه، واجب الوجود هم می شود و حتی همه و همه ی جهانیان هم در آن نماز پشت حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف بنماز می ایستند و ...؟! این سوال یحتمل یک تعبیر نرم افزاری- سخنت افزاری هوش مصنوعی هم دارد که آیا همیشه باران و برفی که یحتمل آیا چقدر هم تبدیل به طوفان و کولاک نیز شود، بر حسب هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی عمیق بوده و هست و خواهد بود آنچنان که خیلی دقیق هم حتی اقوام ظالم را نیز نابود می کند و بلکه انسانهای کامل همچون انبیاء و اولیاء و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز از آن میان  نجات داده و همه و همه نیز صرفاً فقط بر حسب هوش مصنوعی است و .... ولی سوال اینجا است که آیا حتی این هوش مصنوعی و هندسه ای که بر حسب منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را که تعیین می کند، همه بر حسب هوش مصنوعی نرم افزاری و سخت فزاری باد و باران و برف و زمین و خورشید و ماه است آنچنان که کل عالم هم بر این هوش مصنوعی آبکی و تسلسلی که در بقیه ی ممکن الوجودات را واجب الوجود ایجاد می کند، دورهای تسلسلی را مستلزم نیز می کنند و .... و حتی از این هوش مصنوعی هم هست که بمبهای هسته ای نیز الهام گرفته می شوند و .... مطلوب است پیدا کردن گوسفند و گرگ و میش و .... فقط بنده ی حقیر خیلی دلم می خواست یک آیه ی دیگری هم اضافه کنم که در اوایل این بحث بهان صدیقین و بلکه مقدمه ی آن هم غلط نکنم آمده است که اگر همه ی آیات را هم به اهل کتاب ارائه بفرمائید باز ایمان نمی آورند، ولی این یک آیه ی دیگر را هم اضافه بفرمائید: 

وَلَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ بِکُلِّ آیَةٍ مَّا تَبِعُوا قِبْلَتَکَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِینَ ‎﴿البقرة: ١٤٥﴾‏

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿الجمعة: ٥﴾‏

نکته ی ناترازی مسئله اینجا این است که هر چه فخر رازی به اشارات و تنبیهات ابن سینا رجوع کند و بلکه شرحش هم کند، و هر چه خواجه نصیر الدین طوسی هم شرح اشارات و تنبیهات او را بیشتر هم شرحش کند، این تسلسل تمامی ندارد و حوزویان می توانند فلاسفه را نقد کنند و فلاسفه می توانند شروح و تفاسیر قرآن را نقد و تفسیر کنند و هر چقدر هم دقیق و صحیح هم که باشند، خیلی هم در ظاهر و باطن آموختنی است و یادگیری عمیق ماشینی و هوش مصنوعی را هم هر چقدر واردش بفرمائید یحتمل بهتر هم کارآرایی داشته باشند و .... دیر شد، دیر شد، بدوم برای نماز جماعت و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿البقرة: ١٤٨﴾‏

 

۱۴۰۳/۱۱/۲۶

نماهنگ | مژده منجی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «تبریک عرض میکنم ولادت باسعادت حضرت بقیّةالله‌الاعظم (سلام الله علیه) را که حقیقتاً یک عید جهانی و بشری است. مژده‌ی عدالت، امید به استقرار عدالت، یکی از خواسته‌ها و دل‌خوشی‌های همیشه‌ی بشر در طول تاریخ بوده. هیچ زمانی را شما در تاریخ بشر پیدا نمیکنید که انسانها در آنجا منتظر عدالت نباشند.» ۱۴۰۳/۱۱/۲۴
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن نیمه ماه شعبان المعظم و سالروز میلاد حضرت بقیةالله‌الاعظم (ارواحنا فداه)، نماهنگ «مژده منجی» را منتشر میکند.

 بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
اعیاد موالید ائمّه و موالید نبیّ اکرم و عید مبعث پیغمبر و بقیّه‌ی اعیادی که ما داریم، یک فرق اساسی و جوهری با این عید دارد؛ در آن اعیاد، همه‌ی نگاه به گذشته است؛ در این عید، همه‌ی نگاه به آینده است. ۱۳۹۴/۳/۱۲
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=59345

امام علیه السّلام در نخستین جمله مى‌فرماید: «خداوند حدوث اشیا را دلیل بر ازلیت خود قرار داده، زیرا ما در این عالم مجموعه‌اى از موجودات حادث را مى‌بینیم که به صورت علت و 

معلول زنجیروار به علتهاى گذشته بازمى‌گردد. آیا ممکن است این علت و معلولهاى زنجیره‌اى تا بى‌نهایت پیش رود؟ و هرعلتى خود معلول دیگرى باشد و به تعبیر دیگر تسلسل علت و معلول را تا بى‌نهایت بپذیریم؟ پاسخ این سؤال به یقین منفى است، زیرا مفهومش این است که بى‌نهایت نیازمند تبدیل به موجود بى‌نیاز شود یا به تعبیر دیگر بى‌نهایت صفر تبدیل به عدد گردد، بنابراین از حدوث اشیا پى به وجودى مى‌بریم که از ازل بوده و هستیش از خود اوست و واجب الوجود است.

در جمله دوم به این حقیقت اشاره مى‌کند که در جبین هرموجودى نشانه عجز و ناتوانى به چشم مى‌خورد؛ عمرها محدود، قدرتها، شایستگى‌ها و استعدادها محدود است، این عجز و ناتوانى دلیل بر این است که دست قدرت مطلقه‌اى در پشت سر آنهاست که به هرکدام به مقدارى که حکمتش اقتضا کرده، توانایى بخشیده است.

در جمله سوم سخن از فناى موجودات است، فنایى که بى‌اختیار به سوى آن پیش مى‌روند و مرگى که در انتظار آنهاست؛ چه بخواهد یا نخواهد. روشن است که این موجودات فانى آفریننده خود نیستند و وجودشان از ذاتشان نمى‌جوشد وگرنه فانى نمى‌شدند، بنابراین قدرتى مافوق آنهاست که ازلى و ابدى است و اینها همه متکى به ذات پاک او هستند.

تنها نکته‌اى که در اینجا باقى مى‌ماند این است که چه تفاوتى میان جمله‌ «مستشهد بحدوث الأشیاء على أزلیّته» و جمله‌اى که در بالا گذشت‌ ( «الدّالّ على قدمه بحدوث خلقه») وجود دارد؟ آیا هردو بیان اثبات ازلیت خداوند از طریق حدوث موجودات است؛ یعنى یک وصف است که با دو عبارت بیان شده یا هرکدام مفهوم جداگانه‌اى دارد؟

فصاحت و بلاغت امام ایجاب مى‌کند که هریک نکته جدیدى را القا کند.

بعید نیست که جمله گذشته اشاره به دلالت تکوینى باشد و جمله اخیر به دلالت تشریعى؛ یعنى همان‌گونه که حدوث موجودات با زبان تکوین دلالت بر ازلیت خدا

مى‌کند، در آیات قرآن و روایات معصومین نیز با عبارات مختلف به این موضوع استدلال شده است. (دقت کنید).

قرآن مجید مى‌گوید: « «کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ وَ یَبْقى‌ وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ» تمام کسانى که بر صفحه زمین هستند فانى مى‌شوند و تنها ذات ذو الجلال و گرامى پروردگارت باقى مى‌ماند». [1] و در جاى دیگر مى‌خوانیم: « «أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ» آیا آنها بى‌سبب آفریده شدند یا خود خالق خویشتنند». [2]

این آیه در واقع اشاره به برهان علیت است که در فلسفه براى اثبات وجود خدا آمده و آن این است که عالمى که در آن زندگى مى‌کنیم بدون شک، حادث است. آیا این حادث بدون علت به وجود آمده یا خود علت خویش است یا معلول علتى است که آن هم معلول علت دیگر است و یا مخلوق خداوند واجب الوجودى است که هستى‌اش در ذات اوست؟

با توجه به باطل بودن سه احتمال اوّل، احتمال چهارم تثبیت مى‌شود.

آن‌گاه امام علیه السّلام سه وصف دیگر از اوصاف پروردگار را ذکر مى‌فرماید: «او یگانه است؛ اما نه یگانه عددى (بلکه مثل و مانندى ندارد) همیشگى است ولى نه به این معنا که زمان نامحدودى دارد و برقرار است بى‌آنکه نگهدارنده‌اى داشته باشد»؛ (واحد لا بعدد، و دائم لا بأمد، و قائم لا بعمد).

منظور از واحد عددى، اشیایى است که شبیه و مانند و دوم و سوم براى آنها امکان دارد ولى یک فرد بیشتر از آن موجود نشده است؛ مانند خورشید در منظومه شمسى که یکى بیش نیست ولى دومى براى آن تصور مى‌شود.

این معنا درباره خداوند متصور نیست، زیرا وجود او از هرجهت بى‌نهایت است و تعدد در آن امکان‌پذیر نیست، بنابراین وحدت ذات پاک او وحدت عددى نیست، بلکه به این‌

معناست که شبیه و نظیر و مثل و مانند ندارد، همان چیزى که در سوره توحید آمده است: «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» [1] و به تعبیر دیگر در واحد عددى تعدد امکان‌پذیر است؛ ولى در واحد ذاتى امکان‌پذیر نیست.

...

پیام امام امیر المومنین، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی، جلد 7، ص 144

https://lib.eshia.ir/27571/7/144

 

بعضی یحتمل اشکال بفرمایند که اگر این همه هم هوشیاری و بیداری، پس چرا خودت را هم در چهارراه حسابی و بلکه معاد و به هنگام سوال و جواب نکیر و منکر درک نمی کنی، و بلکه به علی آقا هم گیر می دهی؟ مسئله همین است که انا فتحنا لک فتحا مبینا نیز دارد نوید پیروزی می دهد دیگر، ولی مخاطب هم پیغمبر اکرم است که حتی در آیه ی بعدی هم می فرماید:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا ‎﴿١﴾‏ لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا ‎﴿٢﴾‏

مسئله اینجا این نیست که آیا شما کدام علی آقا را دارید مخاطب خود قرار می دهید و بلکه آیا او هم نوید پیروزی را دریافت می کند و هر چند که روز حساب هم مورد بازخواست است و بلکه آیا مسئله این است که مهربانی و رحمانیت و رحیمیت خداوند سبحان آیا شامل حال حتی غیر مسلمان و بلکه کافری که در آتش جهنم بطور ابدی هم گیر کرده است نیز می شود، یا خیر؟! آیا امام علی بن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند او را نجات دهد، یا خیر و بلکه در کفرش تا ابد هم باقی می ماند و .... و لذا آیا ظالم هم می تواند نوید پیروزی را دریافت کند و بلکه صاحب حکومت و خلافت و ولایت هم گردد؟ یا خیر، چنین چیزی مخالف عدل الهی هم هست و امکان پذیر هم نیست. اینجاها هم هست که هر کسی باید حسینیه ی خودش را در بیت و خانه اش هم بسازد و احداث هم کند و سعی و تلاش هم کرده که به حسینیه ی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم وصل شده و منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را هم هر چه بیشتر درک کند دیگر. البته استبعادی هم ندارد که اگر بشریت می توانست نسبت به یکدیگر مهربانتر هم باشد یحتمل حتی قوانین مستاجر و موجر هم بهتر تنظیم می شد و بلکه متخلق به اخلاق الهی و مکارم اخلاق هم می گشت، و حتی بهتر هم می توانست خدای رحمان و رحیم را نیز درک کند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

(20) وَ کانَ مِن دعائِه علیه‌السلام فى مَکارِمِ الأخلاقِ‌ وَ مَرْضِىِّ الأفعالِ‌
« در مکارم اخلاق و اعمال پسندیده»


اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَبَلِّغْ بِایمانى اَکْمَلَ الْایمانِ،
بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و ایمانم را به درجه کامل‌ترین ایمان رسان،

وَاجْعَلْ یَقینى اَفْضَلَ الْیَقینِ، وَانْتَهِ بِنِیَّتى اِلى‌ اَحْسَنِ
و یقینم را برترین یقین گردان، و نیتم را به بهترین نیت‌ها

النِّیَّاتِ، وَ بِعَمَلى اِلى‌ اَحْسَنِ الْاَعْمالِ. اَللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ
منتهى ساز، و کردارم را به بهترین کردارها تبدیل کن. بارخدایا، نیّتم را به لطف خود

نِیَّتى، وَصَحِّحْ بِما عِنْدَکَ یَقینى، وَاسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ ما
کامل و خالص گردان، و یقینم را بدان گونه که دانى به راه صحت بر، و تباهى کارم را به قدرتت

فَسَدَ مِنّى. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ، وَاکْفِنى ما یَشْغَلُنِى
اصلاح کن. بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و گره هر کارى که فکرش مرا

الاِْهْتِمامُ بِهِ، وَاسْتَعْمِلْنى بِما تَسْئَلُنى غَداً عَنْهُ، وَاسْتَفْرِغْ
به خود مشغول داشته بگشاى، و مرا درکارى قرار ده که فردا مرا از آن بازپرسى مى‌کنى، و روزگارم

اَیّامى فیما خَلَقْتَنى لَهُ، وَاَغْنِنى وَ اَوْسِعْ عَلَىَّ فى رِزْقِکَ،
را در آنچه از پى آنم آفریده‌اى مصروف دار، و بى‌نیازم گردان و روزیت را بر من وسعت ده،

وَلاتَفْتِنّى بِالنَّظَرِ، وَاَعِزَّنى وَلاتَبْتَلِیَنّى بِالْکِبْرِ، وَعَبِّدْنى
و به چشمداشت مبتلایم مکن، و ارجمندم ساز و گرفتار کبرم مفرما، و بر بندگیت

لَکَ، وَلاتُفْسِدْ عِبادَتى بِالْعُجْبِ، وَاَجْرِ لِلنّاسِ عَلى‌ یَدِىَ
رامم ساز، و بندگیم را به آلودگى خودپسندى تباه مکن، و خیر و نیکى را براى تمام مردم به دست من

الْخَیْرَ، وَلاتَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لى مَعالِىَ الْاَخْلاقِ،
جارى ساز، و آن را از کدورت منّت‌گذارى دور دار، و خوى عالى را به من عنایت فرما،

وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِهِ،
و از فخرفروشى محافظتم کن. بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست،

وَلاتَرْفَعْنى فِى‌النّاسِ دَرَجَةً اِلاّ حَطَطْتَنى عِنْدَ نَفْسى‌مِثْلَها،
و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنکه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانى،

وَلاتُحْدِثْ لى عِزّاً ظاهِراً اِلاّ اَحْدَثْتَ لى ذِلَّةً باطِنَةً عِنْدَ
و عزتى آشکار برایم ایجاد مکن مگر که به همان اندازه در باطنم

نَفْسى بِقَدَرِها. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ، وَ
خاکسار سازى. بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و

مَتِّعْنى بِهُدًى صالحٍ لا اَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَریقَةِ حَقٍّ لا اَزیغُ
مرا از روشى پسندیده بهره دِه که آن را با برنامه‌اى دیگر عوض نکنم، و مرا به طریق حق رهنمون شو آن‌گونه که از آن

عَنْها، وَنِیَّةِ رُشْدٍ لااَشُکُّ فیها، وَ عَمِّرْنى ما کانَ عُمْرى
روى نتابم، و نیّتى درست و استوار به من مرحمت کن آنسان که در آن به تردید نیفتم، و مرا تا وقتى زنده بدار که عمرم

بِذْلَةً فى طاعَتِکَ، فَاِذا کانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّیْطانِ فَاقْبِضْنى
در طاعت تو به کار رود، و چون بخواهد عمرم چراگاه شیطان شود جانم را بستان

اِلَیْکَ قَبْلَ اَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ اِلَىَّ، اَوْیَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَىَّ.
قبل از - آنکه دشمنیت به من رو کند، یا خشمت بر من مستحکم گردد.

اَللَّهُمَّ لاتَدَعْ خَصْلَةً تُعابُ مِنّى اِلاّ اَصْلَحْتَها، وَلاعآئِبَةً
الهى در وجود من هیچ خصلت عیبناک مگذار مگر آنکه آن را به دایره اصلاح آورى، و مرا با هیچ عیبى که

اُوَنَّبُ بِها اِلاّ حَسَّنْتَها، وَلا اُکْرُومَةً فِىَّ ناقِصَةً اِلاّ
به خاطر آن سرزنشم کنند رها مکن مگر آنکه آن را نیکو گردانى، و هیچ کرامتى را در من ناقص مگذار مگر آنکه

اَتْمَمْتَها. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌ مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ، وَ اَبْدِلْنى
به کمالش رسانى. بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست، و شدّت

مِنْ بِغْضَةِ اَهْلِ الشَّنَانِ الْمَحَبَّةَ، وَمِنْ حَسَدِ اَهْلِ الْبَغْىِ
کینه کینه توزان را به محبت، و حسد اهل تجاوز را به

الْمَوَدَّةَ، وَمِنْ ظِنَّةِ اَهْلِ الصَّلاحِ الثِّقَةَ، وَمِنْ عَداوَةِ
مودّت، و بدگمانى اهل صلاح را به اطمینان، و دشمنى

الْاَدْنَیْنَ الْوَلایَةَ، وَمِنْ عُقُوقِ ذَوِى الْاَرْحامِ الْمَبَرَّةَ، وَمِنْ
نزدیکان را به دوستى، و گسستن خویشاوندان را به خوشرفتارى، و

خِذْلانِ الْاَقْرَبینَ النُّصْرَةَ، وَمِنْ حُبِّ الْمُدارینَ تَصْحیحَ
رو بر تافتن نزدیکان را از یارى نمودن به یارى، و دوستى ظاهرسازان را به دوستى...

صحیفه سجادیه، ترجمه استاد حسین انصاریان، ص 108- 110

https://lib.eshia.ir/10261/1/110

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٦﴾‏تأکید خانواده دانشجوی مقتول بر اجازه ندادن به سوءاستفاده جریان‌های ضد انقلاب

پیکر «امیرمحمد خالقی» پس از تشییع در زادگاهش به خاک سپرده شد

 

 

پیکر امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران که در حمله دو زورگیر به قتل رسید، در شهرستان درمیان، واقع در استان خراسان جنوبی تشییع و به خاک 

سپرده شد.

به گزارش خبرگزاری صداوسیما، پیکر امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران که شامگاه ۲۴ بهمن بر اثر ضربه جسم تیز دو زورگیرِ موتورسوار مجروح و صبح ۲۵ بهمن درگذشت، با حضور مسئولان استانی و مردم در روستای درمیانِ شهرستان درمیان، واقع در استان خراسان جنوبی تشییع و به خاک سپرده شد.

قائم‌مقام نماینده ولی فقیه، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار، مدیرکل تبلیغات اسلامی، رئیس دانشگاه بیرجند به نمایندگی از وزیر علوم و جمعی از علمای تشیع و تسنن استان در مراسم تشییع این دانشجو حضور داشتند.

بازماندگان آن مرحوم ضمن قدردانی از حضور مسئولان استانی و مردم در مراسم تشییع پیکر این جوان، بر اجازه ندادن به سوءاستفاده جریان‌های ضدانقلاب و نیز احقاق حق این جوان علمی در اسرع وقت تاکید کردند و خواستار رسیدگی سریع به این پرونده و اجرای عدالت برای عاملان این جنایت شدند.

https://kayhan.ir/fa/news/305864

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

 

۱۴۰۳/۱۱/۲۵

محراب جمکران

رسانه‌ی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن نیمه‌ی شعبان سالروز میلاد حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه، در نماهنگ «محراب جمکران»، فیلمی از حضور رهبر انقلاب اسلامی در مسجد مقدس جمکران را منتشر میکند.
تشرف به مسجد مقدس جمکران یکی از برنامه‌های مستمر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است که در زمان‌های مختلف سال اتفاق می‌افتد و فیلم منتشر شده نیز یکی از همین برنامه‌هاست که چندی پیش انجام شد.
عنوان «محراب جمکران» نیز برگرفته از غزلی است که سال‌ها پیش رهبر انقلاب برای حضرت ولی‌عصر عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف سروده‌اند:
«گزاره غم دل را مگر کنم چو "امین"
جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو»

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=59341

 

۱۴۰۳/۱۱/۲۶

مستند روایت دیدار | پرچمداران بخش خصوصی؛ پیشگامان پیشرفت

مستند کوتاه «پرچمداران بخش خصوصی؛ پیشگامان پیشرفت»، روایتی ۲۰ دقیقه‌ای از توصیه‌ها و دغدغه‌های رهبر انقلاب درباره تقویت بخش خصوصی است که در جریان بازدید از نمایشگاه دستاوردها و توانمندی‌های بخش خصوصی و دیدار اخیر تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی این بخش بیان شده است‌.

این مستند جمعه ۲۶ بهمن‌ماه، حوالی ساعت ۱۵ از رسانه KHAMENEI.IR و شبکه ۳ سیما و حوالی ساعت ۲۰:۴۰ از شبکه افق پخش میشود.

رسانه KHAMENEI.IR در مجموعه مستندهای پرچمداران به روایت دیدارهای فعالان بخش‌ها و عرصه‌های مختلف کشور با رهبر انقلاب می‌پردازد‌ و تاکنون مستندهای پرچمداران ورزش ایران، پرچمداران خیزش علمی و پرچمداران تولید داخلی را تولید و منتشر کرده است.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=59267

 

بنده ی حقیر یک  نگاهی به آخرین پست آرن وال انداختم که بنظر می رسد می خواهد مسیحیت را از طریق مقایسه با دیگر ادیان آیا چقدر هم بصورت تطبیقی اثبات کند، ولی انگاه یک ملغمه ای از دین و کذب هم مخلوط کرده است و ارائه می دهد که حرف خودش را در مسیحیت هم کما بیش به حق می شمرد، و خصوصاً بر علیه اسلام هم کم نمی تازد. نکته ای که هست این است که دیدگاه خودش را حق و دیدگاه دیگران را باطل هم می شمارد هر چند که در موردشان بحث هم می کند. اینجا یک نکته ای که قابل توجه است این است که همانطوری که راجع به پارادوکس منو و سقراط می فرمایند، آیا مسئله ی آن اخلاق توحیدی اینجا این است که رسیدن به مقام حق بدین معنا است که هر کس دارد حالا به هر دلایلی هم در یک مقامات پائینتری از الفهای بینهایت ایات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم درجا می زند، به آن اخلاق توحیدی مورد نظر درجات و مراتب متعالیه ی بالاتر هم نرسیده است و لذا به مقام حق هم نرسیده و بر باطل هم استوار است؟ 

اینجا واقعاً هم یک مثال شیطنتی هست کانه می خواهد خود را در عین حالی که فروتن هم نشان می دهد، با تکبر تمام نیز طرف مقابلش را نفی کند و خودش را به حق هم نشان دهد. از آیات قرآن هم اتفاقاً بدتر از این بنده ی حقیر خیلی استناد می کند، ولی آیا چقدر هم حتی اعتراف می کند که اسلام هم آورده است و بلکه برعکس می گوید اگر اسلام چیزی هم داشت که من حتماً اسلام می آوردم و دین خودم را هم رها می کردم و ...! حتی از شوقی افندی و بهاء الله هم نقل قول می کند و بلکه آنها را هم نفی می کند که البته اینجا یحتمل هوشیار و بیدار هم اشکال بفرمایند که مثل اینکه او دارد خیلی هم استناد می کند که حالا چه اشکالی هم دارد که نویدی هم بدهی که خیلی هم از روی دوست داشتن حتی دشمنانت هم باشد و بلکه علی آقا هم در چهارراه حسابی خیلی بپسندند که خوب چیزی نیست، دشمنت را هم دوست داشته باش دیگر چرا که حالا اگر همه چیزت را هم ازت گرفت و لخت و عورت هم کرد، دیگر مستر هامفر که این را بهت دیکته نکرده است! التفات می فرمائید؟! لااقل اجازه هم یافته ای که وارد بلوکهای الهی ات کنند و از بلوکهای طبیعی هم خارجت کرده اند و .... بد است؟ خیلی هم خوب است دیگر. البته روایات دیگری هم هست! مشکل اینجا این است که یک فرقی هم هست بین ائمه ی مستضعفین و مقاومت ایشان و برهان صدیقین و هندسه ی توحید که حرکت جوهری قلوب قاره ای عالم را هم می تواند به حرکت درآورد و آنچه ایشان هم سعی دارند بفرمایند که چطور هم مسئله به صلیب کشیدن حضرت مسیح است که موجب مهربانی و رحیمیت حضرت رحمان هم می شود که اسلام هم خیلی بلد نیست و راجعش نمی داند و ..... حالا فرض هم بفرمائید که بنده ای از بندگان خدا هم داریم که اسلامش در همین حد هم یحتمل هست، و لذا یحتمل اگر خدا بخواهد می تواند هم او را به الفهای متعالیه آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه نیز هدایت کند یا خیر؟! البته نکته اینجا این هم هست که همانطوری که مورد بحث او هم هست که شیطانپرستی کل بشریت را هم تنزل ندهد به پستترین درجات انسانی و بلکه پست تر از حیوانیت آنچنان که در قعر جهنم هم بسوزد و دوباره زنده شود و دوباره بسوزد و بطور ابدی هم در سیاه چاله و جهنم شیطانپرستی اش هم گیر کند و نتواند بیرون هم بیاید و .... و این نتیجه ی سجده نکردن او است آنجایی که خداوند سبحان هم دستور نماز را داده است و او بدتر از ابلیس هم سر باز می زند. یعنی حتی اگر حضرت مسیح بن مریم علی نبینا علیه السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم روز جمعه ای تشریف فرما شده برای نماز جمعه و همه و همه نیز پشت سر امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم به نماز بایستند، باز هم عده ای از سر شیطنت شیطانپرستی شان حاضر نخواهند بود پشت سر آن حضرت به نماز ایستاده و بلکه توی کفرشان هم باقی مانده و جهنمی بودنشان را هم ترجیح می دهند یا خیر؟! مثلاً نمی شنوید کسانی که توی کفرشان هم مانده اند اظهار بدارند اسلام که برای خودش چیزی ندارد، و هر چه هم دارد از مسیحیت و یهودیت گرفته است و فقط خشونت بی جا را هم وارد دین کرده است و از این قبیل خزعبلات دیگر و .... این مسیحیت و یهودیت هم هست که با نفی اسلام دنبال دجالها هم دویده است و جهنم هم بپا کرده است و حاضر هم نیست اسلام بیاورد و مدام لزوم طیفهای آسیب شناسیهای پاتو-روانشناسی و پاتو-روانکاوی و پاتو-جهانبینی و پاتو-کیهانشناسی را هم گسترده تر می کند و الا که چاله هرزها و کرم چاله های نجومی هم با توجه به سیاه چاله های نجومی هم که دیگر چیزی نیستند و .... البته بنده ی حقیر قصدم این هم نیست که در یک ضربه کل پست وال را هم نفی کنم، آنچنان که مثلاً یک ضربه هم بیشتر یحتمل لازم نباشد که فرض بفرمائید فرآیند تولید ابرهای پربارور برف و باران را هم ایجاد کرد، هر چند که کارهای خدا هم از نوع کن فیکون است؛ ولی یادگیری مسائل الهی برای بندگان خدا و رفتن از یک گام به گام بعدی تا از یکی از الفهای بینهایت آیات اللهی به حتی آیات اللهی بعدی در مراحل الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه نیز می تواند بسیار احیتاج به تلاش و پشتکار را هم هر چه بیشتر نشان دهند و به کارهای خستگی ناپذیر هم احتیاج هست و ....  لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ مؤلف گوید که شیخ مفید بعد از نقل زیارت سابق که اول آن

اَللَّهُ أَکْبَرُ اَللَّهُ أَکْبَرُ لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ [156]بود فرموده که به روایت دیگر منقول است که مى‌گویى بعد از داخل شدن در سرداب مقدس

اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْحَقِّ اَلْجَدِیدِ [157]پس زیارت را نقل کرده تا نماز زیارت آنگاه فرموده پس دوازده رکعت نماز زیارت مى‌کنى هر دو رکعت به یک سلام و مى‌خوانى بعد از آن دعایى را که از آن حضرت روایت شده:

اَللَّهُمَّ عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مَنَعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ فَعَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ مِنْ ذَلِکَ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَایَ وَ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَایَ یَا مَوْلاَیَ یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی مؤلف گوید که این دعاى شریفى است و سزاوار است خواندن آن در آنجا مکرر و در غیر آن مکان و ما در باب اول ذکر کردیم این دعا را با اختلاف جزئى

 

خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است!
شاید این جمعه بیاید شاید شاید این جمعه بیاید شاید…
پرده از چهره گشاید شاید دست افشان پای کوبان میروم…
بر در سلطان خوبان میروم میروم بار دگر مستم کند!

بی سر و بی پا و بی دستم کند میروم کز خویشتن بیرون شوم…
در پی لیلا رخی مجنون شوم هرکه نشناسد امام خویش را..
بر که بسپارد زمان خویش را با همه لحن خوش آوایی ام!
در به در کوچه تنهاییم ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر…
نغمه تو از همه پرشورتر!

مرحوم محمد رضا آغاسی

 

یک نکته ای در پاتو-روانشناسی دیوانه وار خطرناکی که در مورد ابلیس و بلکه شیطانپرستی هست این است که قرآن کریم از قول ابلیس هم می فرماید:

قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ‎﴿الحجر: ٣٩﴾‏

یعنی هر که را بتواند اغوا می کند. یعنی از طریق ابلیسی و شیطانی که در او لول، لول می زند بتواند این کار را بکند، این کار را خواهد کرد و بلکه لحظه ای هم درنگ نمی کند. اگر از طریق ابلیس او هم نتواند این کار را بکند، رجوع می کند به ابلیسهای دیگران و از طرق ابلیسهای آنها، کارش را انجام داده و او را اغوا هم می کند. و در همه حال هم خودش را می خواهد بکند امام همه ی اینهایی که طناب و ریسمان ابلیس و شیطانشان را هم در اختیار دارد. بعد می رود سراغ امام مومنین حتی اگر نتواند خود مومنین مخلَصین را هم کاری کند همانطوری که می فرماید:

 إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ‎﴿الحجر: ٤٠﴾‏

می بینید که مثلاً اظهار هم می دارد که یا توافق را امضا می کنی، یا اینکه بمبارانت هم می کنم! چرا؟ برای اینکه کل عالم را هم می خواهد اغوا کند، هر چند که می داند هم که چه دیوانه ای و چه ابلیس و شیطان بزرگی است و می داند هم که همه نیز می دانند که چه شیطانی است و قصدش هم این است که همه ی عالم را نیز اغوا کند. و لذا مسئله هم چیست؟

مسئله همین است که امامش همان ابلیس است و بلکه شیطانپرستان حول و حوش او هم به او اجازه نمی دهند که به غیر از شیطان چیز دیگری را بپرستد و لذا قادر هم نیست که بغیر از شیطان چیز دیگری را بپرستد و .... یادش رفته است که خدا پرستی هم داریم و بلکه خود شیطان هم شده است و هیچ کسی هم نیست که به او بگوید که بابا، بچه جان، دست بردار؛ از خر شیطان بیا پائین، و یک کاری نکن هم که خودت و یعنی نفست را هم فراموش کنی و کارت به جاهای باریک هم بکشد و راه برگشتی هم برای خودت باقی نگذاری! وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿الحشر: ١٩﴾‏

حالا به او بفرمائید که بابا، امامت را دریاب؛ می فرماید: خوب امام ام همین ابلیس ام نیز هست دیگر. یعنی یک وقتهایی هست که شما اسلام را دارید و اسلام شما را دعوت می کند به عبادت خدا و شهادت به رسالت پیغمبر و ولایت علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه و امامت ائمه ی اطهار علیه السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف. و طرف یحتمل هم سر باز زند چرا که توی کفرش هم مانده است. ولی یک وقت هم هست که طرف اصلا توی دیار کفر است یا حتی توی دیار اسلامی است که مثلاً یحتمل خدای ناکرده حتی مردمش هم اسلامشان را یادشان رفته است. در دیار مسلمین بفرمائید به کسی حجابتان را حاجیه خانم رعایت بفرمائید، این یک مسئله است. ولی در دیار کفر هم بفرمائید به حاجیه خانمی- که حالا آیا چقدر هم واقعاً حاجیه خانم نیز شده باشد- حاجیه خانم لطف بفرمائید حجابتان را رعایت بفرمائید. آیا این دو مسئله هر دو هم یکی است؟! حالا کاری نداریم و این نیز بگذرد.

عرض بنده ی حقیر بلکه این است که اگر پاتو-جهانبینی مملو هم باشد از اینکه شیطانپرستی نظام غالب بر عالم است و امامت هم همان شیطان و ابلیس است، آنگاه اگر مومنین و عابدان خدای مخلَصین هم هر چقدر بخواهند سعی کنند که این پاتو-جهانبینی را نیز تغییر داده و بلکه همه و همه را متوجه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بفرمایند؛ آیا این مومنین و مومنات مخلَصین بغیر از اینکه بتوانند خودشان بدنبال امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سعی و تلاش کنند، کار دیگری هم می توانند کنند؟ و لذا مسئله ی حسینیه ی بیت و خانه ی خود را هم آباد کردن، یک مسئله است؛ و بلکه حسینیه ی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم آباد کردن مسئله ی دیگری است که مثلاً باید حتی ابلیس و شیطان را هم توجه داد که مواظب خطرهایی که می کنی باشها؛ توجه هم کن که این دفعه اگر باز یک بلایی سر خودت هم آوردی و گذاشتی آنرا پای اسلام و مسلمین، دیگر حنایت که رنگ ندارد هیچی و بلکه یه هو هم نشوی بدتر از چوپان دروغگو که همه و همه نیز ببینند مشت ات هم باز شده است و دیگر حرفهایت هیچ فایده ای هم نداردها! خودت را درست هم کن، و سعی هم کن که آدم شوی و بلکه دیگران را هم آدم کنی! مردم می گویند که یک بار گول شیطان را خورده ای، دو بار گول خورده ای، بابا آخرش چند بار می خواهی بگویی شیطان گولم زد؟ بیشتر از این دیگر آبروی خودت را نبر.

و باز بعضی یحتمل اشکال هم می فرمایند که مسلم ابن عقیل شمشیرش را نکشید و نزد بیت هانی حساب ابن زیاد ملعون را هم صاف نکرد. و این در صورتی است که ما هنوز امام حسین علیه السلام را خودش را در وسط میدان کربلا حاضر ندیده باشیم و بفرمایند که این کار مسلم هم درست بوده است چرا که امام هنوز وارد کارزار نشده بوده است و جایز هم نبوده که مسلم شمشیر بکشد. اسم شمشیر هم نباید آورد؟! به شمشیر علم هم نباید مسلح شد؟ و حال آنکه دشمن هم اگر بفرماید که علم را هم که خواستی باید بیایی نزد من و لا غیر؟! به گفته ی مولا امیر المومنین علی بن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه علم را از منافق و حتی کافر و شیطان هم توانستی بیاموز، ولی نفرموده است دیگر علم را فقط هم از او بیاموز و بلکه خودت هم اصلا نباید علم بیاموزی و حتی مفتون علم و بلکه سحر و جادوی شیطان هم شوی چرا که غیر او علم دیگری هم بلد نیستی و حتی یحتمل می ترسی اگر سراغ دیگری هم بروی یک وقت دیدی از هیپنوتیزم او خارج هم شوی و گیر یکی بدتر از او هم بیافتی و ...! بابا، یک کاری هم بکن، هر چند هم که آن وقتی که باید کاری می کردی هم نکردی و به هنگام هم نشده ای و بلکه از به هنگام شدن هم دورانت گذشته است و ...!    

یک رمزی هست در ماه مبارک رمضان کانه یک مرتبه می شود ماه میهمانی خدا همانطوری که یک رمزی هم هست در حسینیه بیت و خانه ی خود را دائر کردن که از رموز و اسرار الهی و ماههای محرم و صفر هم هست! و الا خوب، بجایش رژیم 16/8 هم یحتمل بعضی اشکال کنند که راحتتر و آسانتر هم هست و به خودت گرسنگی هم خیلی نباید بدهی و .... البته بنده ی حقیر که فکر می کنم روزه گرفتن هم راحتتر است، هر چند که همیشه مسئله فقط رفاه و راحتی هم نیست. همیشه شعبان، یک دفعه هم رمضان دیگر. بنده هر چه زدم درگنجور ببینم این شعر، چند خوردی چرب و شیرین از طعام، کجای مثنوی مولوی است، نیامد. و لذا از روزنامه ی ماندگار افغانی هم داریم که:

این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورندۀ لقمه‌های راز شد
لب فرو بند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
چند خوردی چرب و شیرین از طعام؟
امتحان کن چند روزی در صیام
چند شب‌ها خواب را گشتی اسیر؟
یک شبی بیـدار شو دولت بگیر

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

https://arxiv.org/abs/2501.17910

https://arxiv.org/abs/2502.03516

https://arxiv.org/abs/2502.08724

https://arxiv.org/abs/2502.08703

https://arxiv.org/abs/2502.08711

https://arxiv.org/abs/2502.08741

https://arxiv.org/abs/2502.08817

55555588866666631415

 

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ‎﴿یس: ٦٠﴾‏

۱۴۰۳/۱۱/۲۴

فرازی از بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار دانشمندان، متخصصان و مسئولان صنعت دفاعی کشور

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
 
الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. من اوّلاً تبریک عرض میکنم ولادت باسعادت حضرت بقیّةالله‌الاعظم (سلام الله علیه) را که حقیقتاً یک عید جهانی و بشری است. مژده‌ی عدالت، امید به استقرار عدالت، یکی از خواسته‌ها و دل‌خوشی‌های همیشه‌ی بشر در طول تاریخ بوده. هیچ زمانی را شما در تاریخ بشر پیدا نمیکنید که انسانها در آنجا منتظر عدالت نباشند، آرزوی منجی نداشته باشند. این آرزو، طبق تعالیم شیعه، محقّق خواهد شد؛ بدون تردید. البتّه شیعه و غیر شیعه در اصلِ حضور حضرت مهدی (سلام الله علیه) تردیدی ندارند، همه اجماع بر این معنا دارند، لکن خصوصیّت شیعه این است که حضرت مهدی را با خصوصیّات، با شخص، با نام، نام پدر، نام مادر، می‌شناسد؛ این از خصوصیّات ما است. امیدواریم ان‌شاءالله چشمهای ما روشن بشود به زیارت این بزرگوار.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59329

 

Richard Marrus

JOB TITLE: 

Professor Emeritus

BIO/CV: 

Richard Marrus received his B.S. from New York University in 1954, and his Ph.D. from UC Berkeley in 1959. He served as a postdoc and then as a staff scientist at Lawrence Berkeley Lab until 1963. After an appointment as assistant professor of physics at New York University, he joined the UC Berkeley physics faculty in 1964. He is a fellow of the American Physical Society and has been awarded an NSF senior scientist fellowship as well as a John S. Guggenheim Fellowship. In 1978 he received a U.S. Senior Scientist award from the Alexander von Humboldt Foundation. In 1997 he was awarded an honorary doctorate (Doctor Honoris Causa) by the University Pierre et Marie Curie; Paris VI, France.

Research Interests

My main research interest at present is in the spectroscopy of one- and two-electron ions at very high atomic number. This research is conducted mainly at accelerators located in Europe (GANIL accelerator in Caen, France and the SIS accelerator in Darmstadt, Germany). In this work, the beam-foil method is used to ionize the very-high energy ions emerging from the accelerator (34.5 GeV Au from the SIS accelerator) to the hydrogenic (one-electron) and helium-like (two-electron) charge states. Measurements are then made of the lifetimes of the excited atomic states to test predictions of relativistic quantum mechanics and quantum electrodynamics. Measurements have recently shown that nuclear spin effects can cause the lifetimes of the same atomic state to differ by an order of magnitude or more in different isotopes of the same element. Another project concerns the measurement of the hyperfine structure of the n=1 ground state of hydrogenic ions at very high-Z.

Current Projects
I am currently organizing an experiment at the SIS accelerator in Darmstadt to make lifetime measurements in heliumlike Au and U (Au77+ and U90+). The goal of these experiments is to obtain accurate values for the fine-structure separation and the Lamb shift in the n=2 state of these ions. Even for this seemingly simple 3-body system, accurate calculation has proven difficult because relativistic and radiative corrections are so large. Hence accurate experiments are needed to test the calculations. Another goal of this experiment is to observe for the first time, a rare two-photon (M1)(E1) decay mode predicted for the decay of the 23P0 state of two-electron uranium.

Another project with which I have involvement is the measurement of the hyperfine structure of the ground state of hydrogenic bismuth (Bi80+). This experiment will involve laser spectroscopy of trapped ions and will be conducted at the EBIT facility at Lawrence Livermore National Lab.

Publications

B. B. Birkett, et al., “Hyperfine quenching and measurement of the 23P0 - 23P1 fine-structure splitting in heliumlike silver (Ag45+),” Phys. Rev. A47, 2454 (1993) and references contained therein.

A. Simionovici, B. B. Birkett, J. P. Briand, P. Charles, D. D. Dietrich, K. Finlayson, P. Indelicato, D. Liesen, and R. Marrus, “N=2 to N=1 forbidden transitions in H-like and He-like silver and niobium,” Phys. Rev. A48, 1695 (1993).

L. N. Labzowsky, A. N. Nefiodov, G. Plunien, G. Soff, R. Marrus, and D. Liesen, “Parity-violation effect in heliumlike gadolinium and europium,” Phys. Rev. A63, 054105 (2001).


RESEARCH INTERESTS: 

Atomic, Molecular and Optical Physics

ROLE: 

Faculty

TOPICS

Atomic, Molecular & Optical Physics Experimentalisttopic pageEmeritus Experimentalist

https://physics.berkeley.edu/people/faculty/richard-marrus

Richard Muller

JOB TITLE: 

Professor Emeritus

BIO/CV: 

Richard A. Muller received his A. B. degree from Columbia University, and his Ph.D. at Berkeley working under Luis Alvarez. He has been on the faculty at Berkeley since 1978. He is a fellow of the APS and of the AAAS, and his awards include the Texas Instruments Founders Prize, the NSF Alan T. Waterman Award, and a MacArthur Foundation Prize Fellowship.

Research Interests

I received my Ph.D. in elementary particle physics, but have since moved into astrophysics (anisotropy of the cosmic microwave background; supernovae for cosmology) and geophysics (origin of the earth’s magnetic flips, impact catastrophes, glacial cycles, red sprites). Some of the most fascinating questions of science lie not on the extremes of our ability to probe, but in the cracks between well-studied disciplines. I prefer experimental work, but will do theory when it is needed.

Current Projects
Lunar impacts: We have been granted several grams of lunar soil; from these we have extracted microtektites (glassy melt droplets) from distant lunar impacts. We are using Ar/Ar dating techniques to date the impacts. Our initial results showed that the cratering rate on the moon (and presumably on the Earth) gradually decreased over the past 3 billion years – but then suddenly increased just 0.4 billion years ago. This result is sufficiently surprising that we are now planning to repeat the measurement at a different lunar site.

Glacial cycles: We have been studying the cycles of the ice ages using data collected from sea-floor cores, Greenland ice, and other terrestrial sources. We have published a careful spectral analysis that shows that the “standard” Milankovitch theory for the glacial cycles is wrong, and we have proposed an alternative explanation: that the cycles are driven by extraterrestrial accretion. We are conducting several experimental programs that should elucidate the cause of the glacial cycles. We are making iridium measurements in both Greenland ice and in Pacific Ocean sea-floor cores, in order to measure variations in extraterrestrial accretion.

I recently completed a book titled “The Ice Ages and their Astronomical Origins,” coauthored by Gordon MacDonald. This book is intended to be a complete introduction for any student (or faculty member) interested in pursuing research in ancient climate.

Permian/Triassic extinctions: I am working with Walter Alvarez to try to understand what happened 250 million years ago, in the catastrophe that exceeded the more familiar Cretaceous/Tertiary event. Among other things, we are investigating the extent to which buckyballs (Carbon-60 molecules) are reliable tracers of impacts.

Nemesis search: We continue to search for the hypothesized solar companion star, using an automated telescope built by our group.

My book “Nemesis” (available in the Physics Library) describes what it was like arriving as a new graduate student at Berkeley. I also wrote a historical novel; for more details, see my web site http://muller.lbl.gov(link is external).

Publications

R. Muller, “The cosmic background radiation and the new aether drift,” Scientific American 238, 64 (1978).

R. Muller, “Radioisotope dating with accelerators,” Physics Today 32, 23 (1979).

M. Davis, P. Hut, and R. Muller, “Extinction of species by periodic comet showers,” Nature 308, 715 (1984).

R. Muller and D. Morris, “Geomagnetic reversals from impacts on the earth,” Geophysical Research Letters 13, 1177 (1986); summarized in Physics Today, 17 (February 1987).

Richard Muller, Nemesis The Death Star, Wiedenfeld and Nicholson, New York, 194 pp. (1988). Book available in the Physics Library.)

S. Perlmutter, et al., “A supernova at z = 0.458 and implications for measuring the cosmological deceleration,” Ap. J. 440, L41 (1995).

R. A. Muller and G. J. MacDonald, “Glacial cycles and orbital inclination,” Nature 377, 107 (1995).

R. A. Muller and G. J. MacDonald, “Glacial cycles and astronomical forcing,” Science 277, 215 (1997).

T. S. Culler, et al., “Lunar impact history from 40 Ar/39 Ar dating of glass spherules,” Science 287, 1785 (2000). Available online at muller.lbl.gov/papers/lunarAbstract.htm.


RESEARCH INTERESTS: 

Astrophysics

ROLE: 

Faculty

TOPICS

Astrophysics Experimentalisttopic pageEmeritus Experimentalist

https://physics.berkeley.edu/people/faculty/richard-muller

 

بنده ی حقیر رفته بودم ظهری امامزاده و حتی دیشب هم رفتم مسجد پای درس تفسیر، بحثها حول این محورها بود که مسلم بن عقیل رضوان الله علیه شمشیرش را روی ابن زیاد نکشید آنجایی که هانی رضی الله عنه به اشاره هم درخواست آب کرد، یا بحثهایی از ابلیس و تمرد او از دستور خداوند، و حتی تغذیه ی درست برای مسابقه ای ورزشی و لذا حتی آمادگی برای ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بود. بنده هنگامی که حاج آقا هنوز هم بر منبر تشریف داشتند، پرسیدم که بعضی شیطان پرستان یحتمل اشکال می فرمایند که وقتی ماهواره [و حتی صدا و سیما و حالا اینترنت و هوش مصنوعی و ... را هم کاری نداریم] می توانند مثل جن جلوی شما حضور یابند و بلکه آنجایی که با بمبهای 2 تنی و 10 تنی و ... از جمله سید مقاومت، شهید سید حسن نصرالله را هم ترور کنند، آیا اینها بدتر از ابلیس هم عمل نمی کنند، و بلکه روی ابلیس را هم سفید نکرده اند؟! ایشان فرمودند که عوضش ما کسی مثل سید علی خامنه ای را داریم که جلوی اینها ایستاده اند.

این درست است که ما امام خامنه ای را هم داریم، ولی بنده داشتم خدمت ایشان بعد از منبر هنگام تکریم شهداء بطور خصوصی و آرام هم عرض می کردم که این شیطان پرستان نمی خواهند اجازه دهند که انسان به آن مقامات متعالیه خلافت و ولایتی که در مصباح الهدایة الی خلافة و الولایة را داریم برسد و بلکه آدم هم شود! یک آقایی آمد به این بنده ی حقیر نزدیک هم شد که ساکت شو و چیزی نگو، چرا که حاج آقا فرمودند! بنده گفتم چی گفتی؟ دوباره آمد و نزدیک هم شد که حاج آقا فرمودند چیزی نگو؛ و بنده ی حقیر در جوابش گفتم که حاج آقا نفرمودند چیزی نگو، شمایید که این را می فرمائید. حاج آقا فقط یک کلمه و بلکه اشاره ای هنگامی که خطیب محترم بر منبر بودند، فرمودند که چون حاج آقا منبرند، چیزی نگو. بعد از منبر که دیگر حرف زدن نمی توانید بفرمائید ممنوع است و....

اینجا این مسئله مهم است که هر کسی یحتمل می خواهد شیطانی را که در دیگری هست را خاموش کند، ولی آیا شیطانی را که در خودش هم هست را نیز می بیند؟ آیا می فهمد این اینولوسیون (involution) هم چه معنایی می دهد از لحاظات حتی فقط پاتو-روانکاوی و پاتو-روانشناسی؟ آیا هر کسی که بنظرش رسید دیگری دارد شیطنت هم می کند، باید در صدد این باشد که بچه بگیر بنشین و شیطونی نکن! و حال اینکه او دارد این خطر را گوشزد هم می کند که بابا کارهای شما است که باعث می شود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ظهور نکند و بلکه انواع امام زمانهای قلابی هم ظهور کرده و مدعی خدایی و پیغمبری و امامت هم کنند و .... پاتو-روانکاوی ات را هم بالاخره درست کن. البته این هم نمی شود که کسی انتظار هم داشته باشد که هیچ کس به او هیچی نگوید و تذکری هم هیچ کس به او ندهد چرا که فقط او و لا غیر است که بحق است. و الا حسینیه هم خالی از سکنه شده و آن سکینه ای که در قلوب مومنین هم می توانست موجود باشد که همه را زیر یک پرچم جمع آورد که برای امام حسین علیه السلام هم شینه بزنند، اتفاق می افتاد؟ ان شاء الله که اتفاق هم بیافتد و حسینه ی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم آماده کنیم بشرطی که هر کسی هم بیت و خانه ی خود را بتواند بحق هم حسینیه ای حتی مثنی و فرادی برای اقامه ی حق و خدا و پیغمبر و شعائر الله ائمه ی اطهار و اقامه ی اصول تکوینی و تشریعی الی ما شاء الله و تربیت شاگردانی که مملو از عشق به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهارند و خیلی هممیل دارند از حالات خلاء بسمت آیات اللهی الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف به هنگام هم حرکت بفرمایند و .... نکته ای که هست، این را فقط در مسجد و حسینیه و امامزاده متوجه نمی شوید که هر کسی می خواهد دیگری را هم ادب کند، و بلکه این را در دانشگاه های ما بدتر هم می بینید که حتی به شاگرد اجازه ی شاگردی هم نمی دهند و همانقدر هم قبولش ندارند و جایی برای او موجود نیست که آیا چطور هم میتواند به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم الی ما شاء الله میل کند و .... از بنده ی حقیر که گذشت و دیگر به هنگام هم نیست که بخواهم برگردم دانشگاه و کتابخانه هایش بلکه بتوانم یک طورهایی هم سرم را گرم کنم. ولی آیا آن طفل خردسالی که یحتمل حتی خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در آینده تشریف داشته باشند نیز نباید چنین امیدی را برای آینده اش داشته باشد و ...؟! آیا همه چیز امن و امان است و مشکلی هم هیچ جا هیچ کس ندارند و همه ی مسائل هم حل اند، و لذا همه و همه نیز در صدد این هستند که حالا حتی برویم مشکلات جهانی را شده به سرکردگی یزید بن معاویه بن ابوسفیان لعنت الله علیه هم حلشان کنیم و ...؟ ببینید، خاصیت حسینیه درست کردن این است ها که بالاخره برای کیست که داری یک کاری هم می کنی؟! جسینیه ی بیت وخانه ی خودت را اقل کم هم درست کن اول از همه. دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز جماعت. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه والمسارعین الیه الی قضاء  حوائجه و المستشهدین بین یدیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی