یَوْمَ یَأْتِ لَا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ ﴿هود: ١٠٥﴾
وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّکَ عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ ﴿هود: ١٠٨﴾
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿الحجر: ٩﴾
إِن کُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ ﴿الطارق: ٤﴾
روان، موسیقایی و سرشار از حکمت، مثل شعر سعدی
شعر سعدی اساس شعر روان، موسیقایی و سرشار از حکمت است. او با زبانی ساده و دلنشین، مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و انسانی را بیان میکند. استفاده از تمثیل، ایجاز و طنز لطیف، از ویژگیهای دیگر شعر اوست. آثار سعدی همزمان آموزنده، دلنشین و تأثیرگذارند. حکمت را میتوان از اجزای جدا نشدنی شعر او دانست، رهبر انقلاب در این باره به یک مصداق اشاره میکنند: «سعدی در گلستان - داستان دوم یا سومِ باب اول - حکایت مجموعهی دزدانی را ذکر میکند؛ میگوید اینها میخواستند به افرادی حمله کنند؛ اما ‘اولین دشمنی که بر ایشان تاخت، خواب بود’؛ قبل از اینکه دشمن بیرونی بیاید، یک دشمن از درونِ خودشان بر آنها غلبه کرد.» (۱۱)
توجه به امور اخلاقی یکی دیگر از ویژگیهای شعر سعدی است: «سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است.» (۱۲)
اما در مورد سعدی یک نکته وجود دارد و آن هم ورود کردن به حوزه حماسه است، این ورود در جهت بالا رفتن کیفیت آثار سعدی محسوب نمیشود؛ زیرا روحیه و سبک اصلی او با فضای حماسی سازگار نیست. شعر سعدی بیشتر اخلاقی، عاشقانه و اجتماعی است، نه رزمی و حماسی. او شخصیت لطیفگو، خردمند و واقعگراست، نه حماسهسرایِ خیالپرداز و قهرمانساز.
ازاینرو، وقتی به موضوعات حماسی نزدیک میشود، گاهی از شور و عظمت حماسه کاسته میشود و به نصیحت و پند نزدیکتر میگردد تا تهییج و شوق نبرد.
برای حماسه نیاز به هیجان، خشونت و تصویرسازیهای پرتنش است که سعدی نمیتواند: «[سعدی] وقتی وارد رزم میشود که میخواهد بگوید من هم میتوانم مثل فردوسی سخن بگویم و شروع میکند به گفتن، همهی کسانی که با سعدی و زبان سعدی آشنا هستند میگویند ایکاش این سخن را سعدی نگفته بود. یعنی همین که گفته ما حالا میگوئیم و وارد میدان شده، همین کار را خراب کرده، چون سخن رزم و میدان جنگ کار سعدی نبوده، و لذا اگر به همان سخنان حکمتآمیز در بوستان بسنده میکرد برایش بهتر بود.» (۱۳)
https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=60041#_ftnref11
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=60034#_ednref7
- ۰۴/۰۲/۰۳
وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿البقرة: ٢٣﴾
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿یونس: ٣٨﴾
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ﴿الذاریات: ٥﴾
15- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ السَّرَّاجِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ ع إِنَّهُ لَمَّا حَضَرَ أَبِیَ الْوَفَاةُ قَالَ لِی یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ.
الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 3، ص 270
https://lib.eshia.ir/11005/3/270
در روایت معروف امام صادق علیه السلام آمده است:
«إِنَّهُ لَا ینَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ»[1]
؛ «شفاعت ما شامل کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی شود».
مقصود از سبک شمردن نماز، این است که انسان برای نماز ارزش و اهمیت لازم و شایسته را قائل نباشد و با وجود داشتن اختیار و قدرت برخواندن آن نسبت به این فریضه الهی سستی نماید.
سبک شمردن نماز دارای مراتب و درجاتی می باشد که در آیات و روایات متعدّدی به مراتب و مصادیق سبک شمردن نماز پرداخته شده است؛ که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می نماییم:
https://hawzah.net/fa/Article/View/113453
سعدی » مواعظ » قصاید »
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در ستایش حضرت رسول (ص)ماه فروماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد
وعدهٔ دیدار هر کسی به قیامت
لیلهٔ اسری شب وصال محمد
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی
آمده مجموع در ظلال محمد
عرصهٔ گیتی مجال همت او نیست
روز قیامت نگر مجال محمد
وآنهمه پیرایه بسته جنت فردوس
بو که قبولش کند بلال محمد
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد
تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمین حشر نتابد
نور نتابد مگر جمال محمد
شاید اگر آفتاب و ماه نتابند
پیش دو ابروی چون هلال محمد
چشم مرا تا به خواب دید جمالش
خواب نمیگیرد از خیال محمد
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
یک نقطه ای که در مسائل شاگردی که مایل هم هست از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف الی ما شاء الله هم میل کند، این است که حالا وقتی دید که مثلاً آنیلا آنانتران و لورا مانک به حدس الون هم استناد می کنند که مسائلشان در زمینه های رامانوجان و ویل-پترسون و مریم میرزاخانی در هایپر هندسه هم حرفشان را پیش ببرند، زودی نامید نشود و نگوید چرا اینها اینجوری اند؟! خود میرزاخانی هم با الکس اسکین در کارهایش همکاری کرد؛ خوب مگر چیست؟ همکارند دیگر. ریاضیات هم که فرانسوی و انگلیسی و هندی و صهیونیست و غیر صهیونیست نمی شناسد. حالا یحتمل بنده نمی دانم هنوز چرا؟ ولی حالا خوب وبلاگ فض بفرمائید فرزان هم باز نشود. خوب، نمی شود. چیزی نیست!
ولی بعضی یحتمل واقعاً هم اشکال کنند که آقا چرا تو هم ادای افرادی را در می آوری و همان حرف آنهایی را می زنی که خودشان هم پت و مت هستند و به حضرات ولایت فقیه هم خطاب می کنند که پت و مت هستند؟! جوک می گویی؟! عرض بنده ی حقیر این است که واقعاً هم این هیچ توجیهی ندارد که اگر آن سلطنت طلب یا کمونیست یا بهایی عرضه از این حرفها هم عرضه بدارد، ولی کسی که همه اش در وبلاگش عکسهای حضرت آقا را هم کپی پیست می کند و اینها، آیا عیب است که خود پت و مت هم بیایند ایراد کنند که بیا برویم هیئت مداح اهل بیت حسین طاهری بلکه یحتمل او خودش پرونده ات را زد زیر بغلت و خلاصت کرد و راحت هم شدی! آیا باید به آنها هم بگویی که اگر حاج آقا هم شهیدتان نکردند، و بلکه خودم هر چه زودتر شهیدتان می کنم راحت شوید؟! حالا سعدی هم نباشد، شما بروید نزد هر روانشناسی و بفرمائید من خیلی خوبم و حال آنکه هم خودتان و هم والدتان همه و همه مشکلدار هم هستید. آیا آن روانشناس هم نمی فرمایند که بابا، آن والدت را هم برو درست کن حتی قبل از آنکه بخواهی فرزندت و بلکه آن کودکت را هم تربیت کنی و بدتر هم کارت را خراب بفرمائید؛ بالاخره کی می خواهی بالغ هم شوی؟! چه عرض کنم؟! ولی نکته اینجا این است که وقتی شما بخواهید به حسین طاهری و حتی پدرش هم به عنوان والد و فرزند ایراد کنید که بابا اصلا مگر شماها هم هستید که مدیر مدرسه اید؟ مدیر مدرسه ی ما پرونده مان را زد زیر بغلمان و گفت برو و ما هم یک جورهایی نفهمیدیم در رفتیم یک جورهایی رفتیم آمریکا! و خبر هم نداشتیم که پرونده مان هم رفته است زیر دست یک مدیر مدرسه ی دیگری که همانا دبیرستانش هم هما سفارت آمریکای لانه ی جاسوسی هم بوده است. و حالا خر بیار و باقلا بار بزن!
مثل این است که به عنوان شاگرد هم بخواهی پایتخت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم تثبیت کند که حالا کجای عالم هم قرار است باشد که شاگردان بتوانند خیلی راحت هم زیر دست مدیر هر دبیرستان و مدرسه ای هم نروند، و غافل از اینکه هالیوود خودش برای هنرپیشه هایش یک فیلم توپی هم درست کرده است که حتی آن کشیش متخصص جن گیری هم نمی تواند شیطان را از بدن این بچه بیرون بیاورد الا اینکه جان خودش را هم می گیرد. و حالا حساب هم کنید که همین شیطان هم حالا بزرگ شده است و شده است بلکه شیطان بزرگ و در تن و بدن هر که هم از راه رسیده است حلول کرده است؛ و حالا قرار هم هست که آیا مدیر مدرسه ای مثل مداح اهل بیت حسین طاهری و بلکه پدرش هم برای این بچه های شیطان جن زده و بلکه خود شیطان بزرگی که مرزهای شیطان پرستی را هم می پیمایند، آیا برای اینها قرار هم هست چه کنید؟ حجابشان را درست کنید؟ دوا و درمانشان را مسائلش را حل کنید؟ اقتصادشان را اقتصاد مقاومتی کنید که دیگر از آن اقتصاد نفتی کذایی هم درآمده و اقتصادی بی نظیر در همه ی جهان هم شود که ابرقدرتها هم به گرد پایش هم نرسند؟! بنده ی حقیر مانده ام از کاریکلاماتورهایی که بتواند مسئله را هم ترسیم کند و اصلا پت و مت هم خودم هستم و همانهایی که می فرمایند که ما هر چه داریم از رضاشاه داریم و از پسرش و اینها که اصلا پت و مت نیستند و ...! ولی واقعاً هم عرض بنده ی حقیر این است که حالا یک نگاهی هم به مقالات جدید ماتیلده مارکولی و آلن کن و کاتارینا کنسانی و ادوارد ویتن و دیگران هم توانستید بیاندازید. گاهی اوقات زبانهایی هستند که اینها بنظر هم می رسند که دارند در زمینه ی هوش مصنوعی هم کار می کنند، ولی گاهی اوقات هم وقتی داریم راجع به انواع زبانهای زنده ی دنیا و بلکه زبانهای برنامه نویسی رایانه ای بحث می کنیم، یحتمل انسان حیرت کند که آیا کجاها است که بحث در مورد زبانهای زنده ی دنیا است و کجاها است که وارد بحثهای زبانهای رایانه ای و بلکه هوش مصنوعی هم شده ایم و ...؟! البته این معنایش هم این نمی شود که لزوماً شاگرد توانسته است در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی هم آنقدر الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را نیز بقدری ارتقاء هم دهد که دیگر بدون آندوسکوپی هم بتواند همه ی مراتب برنامه هندسی و غیر هندسی لنگلندز را هم طی کند که حتی همه و همه ی پزشکان و جراحان هم اقرار کنند که معجزه ای رخ داده است و بلکه دیابت نوع یک را هم توانسته ایم بدون وابستگی به انسولین مقت و مسلم حلش کنیم و ...!!! ولی بالاخره دعا نیز بفرمائید دیگر. پزشکان و عطارهای ما یحتمل بیشتر هم ادعا کنند که آنها نیز بوقتش وابسته به فقه و فقیه و فقاهت و باور به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هستند تا بنده ی حقیر که در حال من لا یحضره الریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم هستم یا همینش را هم دارم خالی بندی می کنم و می روم جلو و .... مسئله این است که همیشه در نظریه ی ریسمان و حالات بی پی اس سیاه چاله های نجومی، یحتمل شما بین سیستمهای هیچین در یک طرف سیستم هیچین الف تقارن آینه ای هم گیر کرده اید و در طرف دیگر سیستم هیچین ب هم یحتمل سیستم هیچین تان با تکینگیهایی را هم دارید که حالا آیا چقدر هم می توانید با استناد به آن سیستم هیچین الف، تکینگیهای سیستم هیچین ب را نیز حلشان کرده و مسئله تکینگیها را نیز برطرف بفرمائید و بلکه شاگرد را نیز از حالات خلاء سیاه چاله ها آیا چقدر به انرژیهای بالاتری هم هدایت کنید که بتواند حتی او را بخارج از سیاه چاله ی نجومی خود نیز راه یابی کند و اقل کم مسئله ی آندوسکوپی برنامه ی هندسی لنگلندز را درک کند و .... یک جاهایی به کمتر از معجزه ی دعا هم نمی شود اتکاء کرد! بالاخره همان دم مرگ که ملک الموت آمده است جانت را بستاند هم سعی کن تهذیب نفس کنی دیگر! صل الله علی الباکین علی الحسین. یا این است یا فلیندب النادبون و لمثلهم فلتذرف الدموع ولیصرخ الصارخون و یضج الضاجون ویعج العاجون. و آنگاه باز هم بارون بارونه ی ویگن را وقتی نه فقط در مسجد جمکران باران آمد هی بخوان! بنی آدم اعضای یکدیگرند، که در آفرینش ز یک گوهرند. چو عضوی بدرد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار. تو که از محنت دیگران بی غمی، نشاید که نامت نهند آدمی. مسئله اینجا یک کوهمولوژی اسلامی را یافتن است که مانع شرک و کفر و نفاقی هم شود که حتی از طرق ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریهای حمیدی مجیدی فقهی هم همه و همه مایلند وارد اسلام کنند و حرفهای صد تا یه غاز هم بزنند و .... مقاومت اسلامی، کوهمولوژیها و نظریه های موانع اسلامی خاص خود را هم احتیاج دارد یا خیر؟! پت و مت و لورل-هاردی و سه کله پوک و اینها که دیگر سهل است. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه