خطبههای نماز عید فطر
در مصلای امام خمینی (ره)(۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین. الحمد لله الّذی خلق السّماوات و الارض و جعل الظّلمات و النّور ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون. احمده و استعینه و استنصره و اطلب منه التّوفیق و استغفره و اتوب الیه و اصلّی و اسلّم علی حبیبه و نجبیه سیّد خلقه سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
عید سعید فطر را تبریک عرض میکنم به همهی حضّار محترم در این نماز، به همهی ملّت ایران، به همهی امّت اسلامی؛ همچنین تبریک عرض میکنم نوروز را، سال جدید را و همچنین دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی ایران را که عید بزرگ ملّت ایران است.
امسال هم ماه رمضان سپری شد و ملّت عزیز ما این تجربهی الهیِ گرانقدر را بحمدالله بخوبی گذراندند. ماه رمضان یک پدیدهی توحیدی است؛ یعنی دلها را و انسانها را به خدای متعال نزدیک میکند. ماه رمضان عرصهی تقرّب به خدا است، محلّ وعدهی تجدید حیات معنوی است؛ یعنی خداوند متعال با تشریع روزهی ماه رمضان یک فرصتی به من و شما داده است که در طول یک سال، یک ماهِ تمام این فرصت را داشته باشیم که دلهای خودمان را شستوشو بدهیم، خودمان را تطهیر کنیم و اگر بتوانیم، خودمان را از آلایشها بیرون بیاوریم و توحیدی کنیم. روزهی ماه رمضان، اُنس با قرآن در ماه رمضان، لیلةالقدر ماه رمضان، توسّلات و تضرّعات و دعاها در ماه رمضان، همهی اینها انسانساز است. ماه رمضان، حقّاً و انصافاً یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است. هر کس به هر اندازهای آداب ماه رمضان را مراعات کند و عمل کند، به همان اندازه دل او و جان او و باطن او ساخته میشود، توحیدی میشود. خداوند فرمود: لَعَلَّکُم تَتَّقون؛(۲) این ماه رمضان برای تقوا است، برای متّقی شدن دل و جان انسان است.
امسال بحمدالله ماه رمضان غنی و سرشار از معنویّتی داشتیم؛ در این ماه رمضان رواج قرآن به طور روشنی محسوس بود؛ تلاوت قرآن، جزءخوانی قرآن، تأمّل در آیات قرآن؛ رواج انفاق و سفرههای افطار در مساجد، در حرمها، در خیابانها، در مراکز عمومی؛ حضور در مجالس دعا، حضور پُرشور، حضور متراکم ــ بخصوص جوانها ــ در مجالس دعا و مناجات و تضرّع و توسّل، امسال بحمدالله در ماه رمضانی که گذشت کاملاً محسوس بود؛ همهی قشرها با همهی ظواهر در این مراسم شرکت کردند، بهره بردند، دعا کردند، با خدای متعال حرف زدند، از خدا خواستند، به خدای متعال توکّل کردند، بهرهی زیادی بردند؛ «هنیئاً لارباب النّعیم نعیمهم»؛(۳) آن کسانی که بهره بردند، انشاءالله از این بهرهی ماه رمضان در طول سال استفاده کنند و دل را پاکیزه نگه دارند و تا ماه رمضان آینده این معنویّت را حفظ کنند، انشاءالله ماه رمضانِ بعد یک درجه بالاتر و پیشتر خواهند رفت.
ختم ماه رمضان هم به این راهپیمایی پُرشور و پُرمعنا انجام گرفت؛ مردم ــ ملّت ایران ــ در جمعهی آخر ماه رمضان حرکت عظیمی را انجام دادند و مطالب زیادی از این اجتماع عظیم مردم به دنیا منعکس شد؛ آنهایی که باید بفهمند، آنهایی که باید بشناسند ملّت ایران را، خیلی پیامها را از این اجتماع عظیمِ شما مردم عزیز در تهران، در شهرهای گوناگون ــ بزرگ و کوچک ــ [دریافت کردند و] مردم توانستند این پیام را برسانند و کار بسیار مهمّی انجام گرفت. رشد قلبی همراه با تلاش سیاسی و تحرّک ایمانی، دستاورد این ماه رمضانی بود که گذشت؛ این را حفظ کنیم.
امروز روز عید است؛ از خدای متعال در این روز مبارک بخواهید به شما کمک کند تا انشاءالله بتوانید این دستاوردهای ارزشمند را برای خودتان، برای کشورتان، برای آیندهتان محفوظ بدارید.
بِسمِاللهِالرَّحمنِالرَّحیمِ *قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ * اَللهُ الصَّمَدُ * لَم یَلِد وَلَم یولَد * وَ لَم یَکُن لَهُ کُفُوًا اَحَدٌ.(۴)
بسماللهالرّحمنالرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما علیّ امیرالمؤمنین و الصّدّیقة الطّاهرة و الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّة و علیّبنالحسین زینالعابدین و محمّدبنعلیّ باقر علم الاوّلین و الآخرین و جعفربنمحمّد الصّادق و موسیبنجعفر الکاظم و علیّبنموسی الرّضا و محمّدبنعلیّ الجواد و علیّبنمحمّد الهادی و الحسنبنعلیّ الزّکیّ العسکریّ و الحجّة القائم المهدیّ صلوات الله علیهم اجمعین و السّلام علی ائمّة المؤمنین و هداة المستضعفین.
در این خطبهی دوّم، یک روی دیگر از این ماه رمضانی که گذشت را عرض میکنم. شیرینیهای ماه رمضان را ملّت ایران و ملّتهای دیگر چشیدند، لکن تلخی این ماه رمضان هم کام همهی روزهداران دنیای اسلام را تلخ کرد و آن عبارت بود از حوادث خونین غزّه و لبنان و فلسطین. باز هم نسلکشی، باز هم کودککشی، باز هم حمایت آمریکا از شرارتهای رژیم صهیونی غاصب فاسد، باز هم کمک به شرارتهای این دستهی آدمکش و تروریست که امروز فلسطین را غصب کردهاند و بر فلسطین و مردم فلسطین حکومت میکنند؛ به اینها کمک کردند، از اینها حمایت کردند.
در اظهارات سیاسیای که غربیها میکنند، مکرّر شنیدهاید که از نیروهای نیابتی اسم میآورند؛ ملّتهای شجاع منطقه، جوانان غیور منطقه را به نیابتی بودن متّهم میکنند. من میخواهم بگویم در این منطقه فقط یک نیروی نیابتی وجود دارد و آن، رژیم صهیونی غاصب فاسد است. رژیم صهیونیستی به نیابت از استعمارگران آتشافروزی میکند، نسلکشی میکند، جنایت میکند؛ اگر دستش برسد به کشورهای دیگر تجاوز میکند، همچنان که امروز دارد به سوریه تجاوز میکند. وارد خاک سوریه میشود تا چند کیلومتری دمشق هم پیش آمده؛ این کار را به نیابت استعمارگرها میکند؛ همان کسانی که بعد از جنگ جهانی دست گذاشتند روی این منطقه و این منطقه را به این شکل درآوردند؛ حالا رژیم صهیونیستی به نیابت از آنها دارد کار آنها را دنبال میکند و تکمیل میکند.
در اظهارات استعمارگران، همین کسانی که با پولشان، با رسانهشان، بر دنیا حکومت میکنند، بر کشورها حکومت میکنند، تروریسم به عنوان یک جنایت محسوب میشود و از تروریسم به عنوان یک جنایت نام برده میشود، امّا [اقدامات] تروریستی برای این رژیم خبیث جنایتکار یک امر جایز و مباحی است! دیگران اگر از حقّ خودشان هم دفاع کنند، از خاک خودشان هم دفاع کنند، به آنها میگویند تروریست، امّا رژیم خبیث صهیونیستی صریحاً نسلکشی میکند، کودککشی میکند، جمعیّت زیادی را میزند، بخصوص اشخاص را ترور میکند و میگوید هم که من ترور کردم، امّا چشمان استعمارگران غربی روی اینها بسته است، به او لبخند هم میزنند، کمک هم میکنند، از او حمایت هم میکنند. از سالها پیش، غیر از کشتارهای جمعی در شهرها و روستاهای فلسطین که رژیم صهیونیستی از همان اوایل شروع کرد و تا حالا ادامه دارد، علاوهی بر آن، یکی از کارهای رایج آنها ترور شخصیّتها است، ترور آدمها است؛ «ابوجهاد»(۵) را در تونس ترور میکنند، «فتحی شقاقی»(۶) را در قبرس ترور میکنند، «احمد یاسین»(۷) را در غزّه ترور میکنند، «عماد مغنیه»(۸) را در سوریه ترور میکنند، تعداد زیادی از دانشمندان عراقی را در بغداد ترور میکنند ــ بعد از آنکه بیست سال قبل، آمریکا وارد عراق شد ــ شهدای دانشمند هستهای را در تهران ترور میکنند؛ کارشان، حرکتشان، حرکتِ تروریستیِ واضح است و آمریکا حمایت میکند، تعدادی از دولتهای غربی حمایت میکنند، بقیّه هم تماشا میکنند و نگاه میکنند. در همین برههی اخیر، در کمتر از دو سال، حدود بیست هزار کودک را رژیم صهیونیستی شهید کرد و پدرها و مادرهای آنها را داغدار کرد، [امّا] کسانی که شعار حقوق بشر میدهند دارند تماشا میکنند و هیچ گونه حرکتی در مقابلشان انجام نمیدهند. ملّتهای دنیا عصبانیاند، ناراحتند، تا آنجایی که اطّلاع دارند؛ ملّتهای دنیا از بسیاری از مسائل و جنایات اطّلاع ندارند. اینکه میبینید در خیابانهای اروپا و حتّی آمریکا علیه رژیم صهیونیستی شعار میدهند، به خاطر اطّلاعات محدود آنها است؛ [اگر] اطّلاعات بیشتری داشته باشند، بیشتر از این هم [اعتراض] میکنند.
نتیجهی این حرفهایی که عرض میکنم، این است که این گروه تبهکار باید از فلسطین ریشهکن بشود و به حول و قوّهی الهی ریشهکن هم خواهد شد. در اینجا تلاش برای این کار و در راه این کار، یک وظیفه است؛ هم وظیفهی دینی است، هم وظیفهی اخلاقی و وظیفهی انسانی است. همه وظیفه دارند در این راه کار کنند، تلاش کنند، برای اینکه این موجود شریر را، این موجود جنایتکار را از این منطقه حذف کنند.
همه بدانند! مواضع ما همان مواضعی است که بود، دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی هم همان است که بود. تهدید میکنند که شرارت خواهند کرد. البتّه ما خیلی اطمینان نداریم و احتمال زیاد نمیدهیم که از بیرون شرارتی انجام بگیرد، امّا اگر شرارتی انجام بگیرد، قطعاً ضربهی متقابلِ محکم خواهند خورد. و اگر به فکر این باشند که در داخل کشور فتنه راه بیندازند، مثل بعضی از سالهای قبل که راه انداختند، جوابشان را خود ملّت ایران خواهند داد، همچنان که در گذشته دادند. خداوند شما را موفّق و مؤیّد بدارد.
بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * وَ العَصرِ * اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ.(۹)
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
(۱ خطبههای این نماز در مصلّای امام خمینی (ره) تهران ایراد گردید.
(۲ سورهی بقره، بخشی از آیهی ۱۸۳
(۳ این نعمت بر صاحبان نعمت گوارا باد.
(۴ سورهی اخلاص؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. بگو: "او خدایى است یکتا؛ خداى صمد؛ نه کَس را زاده، نه زاییده از کَس، و او را هیچ همتایى نباشد."»
(۵ از بنیانگذاران جنبش فتح فلسطین، که در فروردین ۱۳۶۷ به دست عوامل رژیم صهیونیستی ترور شد.
(۶ دبیرکلّ جنبش جهاد اسلامی فلسطین، که در آبان ۱۳۷۴ به شهادت رسید.
(۷ بنیانگذار جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، که در فروردین ۱۳۸۳ به شهادت رسید.
(۸ از فرماندهان عالیرتبهی حزبالله لبنان، که در بهمن ۱۳۸۶ به شهادت رسید.
(۹ سورهی عصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. سوگند به عصرِ [غلبهی حق بر باطل] که واقعاً انسان دستخوشِ زیان است؛ مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کردهاند.»
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59903
- ۰۴/۰۱/۱۳
وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَـٰکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ﴿الأعراف: ١٦٠﴾
41 باب استسقاء المأمون بالرضا(ع)و ما أراه الله عز و جل من القدرة فی الاستجابة له و فی إهلاک من أنکر دلالته فی ذلک
1 حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُفَسِّرُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا یُوسُفُ
بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَیَّارٍ عَنْ أَبَوَیْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ(ع)أَنَّ الرِّضَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى(ع)لَمَّا جَعَلَهُ الْمَأْمُونُ وَلِیَّ عَهْدِهِ احْتُبِسَ الْمَطَرُ فَجَعَلَ بَعْضُ حَاشِیَةِ الْمَأْمُونِ وَ الْمُتَعَصِّبِینَ عَلَى الرِّضَا یَقُولُونَ انْظُرُوا لَمَّا جَاءَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى(ع)وَ صَارَ وَلِیَّ عَهِدْنَا فَحَبَسَ اللَّهُ عَنَّا الْمَطَرَ وَ اتَّصَلَ ذَلِکَ بِالْمَأْمُونِ فَاشْتَدَّ عَلَیْهِ فَقَالَ لِلرِّضَا(ع)قَدِ احْتُبِسَ الْمَطَرُ فَلَوْ دَعَوْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُمْطِرَ النَّاسَ فَقَالَ الرِّضَا(ع)نَعَمْ قَالَ فَمَتَى تَفْعَلُ ذَلِکَ وَ کَانَ ذَلِکَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ قَالَ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص)أَتَانِی الْبَارِحَةَ فِی مَنَامِی وَ مَعَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ(ع)وَ قَالَ یَا بُنَیَّ انْتَظِرْ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ فَابْرُزْ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ اسْتَسْقِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَیَسْقِیهِمْ وَ أَخْبِرْهُمْ بِمَا یُرِیکَ اللَّهُ مِمَّا لَا یَعْلَمُونَ مِنْ حَالِهِمْ لِیَزْدَادَ عِلْمُهُمْ بِفَضْلِکَ وَ مَکَانِکَ مِنْ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ غَدَا إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَرَجَ الْخَلَائِقُ یَنْظُرُونَ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ یَا رَبِّ أَنْتَ عَظَّمْتَ حَقَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَتَوَسَّلُوا بِنَا کَمَا أَمَرْتَ وَ أَمَّلُوا فَضْلَکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ تَوَقَّعُوا إِحْسَانَکَ وَ نِعْمَتَکَ فَاسِقِهِمْ سَقْیاً نَافِعاً عَامّاً غَیْرَ رَائِثٍ وَ لَا ضَائِرٍ وَ لْیَکُنْ ابْتِدَاءُ مَطَرِهِمْ بَعْدَ انْصِرَافِهِمْ مِنْ مَشْهَدِهِمْ هَذَا إِلَى مَنَازِلِهِمْ وَ مَقَارِّهِمْ قَالَ فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَقَدْ نَسَجَتِ الرِّیَاحُ فِی الْهَوَاءِ الْغُیُومَ وَ أَرْعَدَتْ وَ أَبْرَقَتْ وَ تَحَرَّکَ النَّاسُ کَأَنَّهُمْ یُرِیدُونَ التَّنَحِّیَ عَنِ الْمَطَرِ فَقَالَ الرِّضَا(ع)عَلَى رِسْلِکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ فَلَیْسَ هَذَا الْغَیْمُ لَکُمْ إِنَّمَا هُوَ لِأَهْلِ بَلَدِ کَذَا فَمَضَتِ السَّحَابَةُ وَ عَبَرَتْ ثُمَّ جَاءَتْ سَحَابَةٌ أُخْرَى تَشْتَمِلُ عَلَى رَعْدٍ وَ بَرْقٍ فَتَحَرَّکُوا فَقَالَ عَلَى رِسْلِکُمْ فَمَا هَذِهِ لَکُمْ إِنَّمَا هِیَ لِأَهْلِ بَلَدِ کَذَا فَمَا زَالَتْ حَتَّى جَاءَتْ عَشْرُ سَحَابَةٍ وَ عَبَرَتْ وَ یَقُولُ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا(ع)فِی کُلِّ وَاحِدَةٍ عَلَى رِسْلِکُمْ لَیْسَتْ هَذِهِ لَکُمْ إِنَّمَا هِیَ لِأَهْلِ بَلَدِ کَذَا ثُمَّ أَقْبَلَتْ سَحَابَةُ حَادِیَةَ عَشَرَ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ هَذِهِ سَحَابَةٌ بَعَثَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ فَاشْکُرُوا اللَّهَ عَلَى تَفَضُّلِهِ عَلَیْکُمْ وَ قُومُوا إِلَى مَقَارِّکُمْ وَ مَنَازِلِکُمْ فَإِنَّهَا مسامة [مُسَامِتَةٌ لَکُمْ وَ ...
...
الْأَسَدَانِ یَقُولَانِ أَ تَأْذَنُ لَنَا أَنْ نُلْحِقَهُ بِصَاحِبِهِ الَّذِی أَفْنَیْنَاهُ قَالَ لَا فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَدْبِیراً هُوَ مُمْضِیهِ فَقَالا مَا ذَا تَأْمُرُنَا قَالَ عُودَا إِلَى مَقَرِّکُمَا کَمَا کُنْتُمَا فَصَارَا إِلَى الْمَسْنَدِ وَ صَارَا صُورَتَیْنِ کَمَا کَانَتَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کَفَانِی شَرَّ حُمَیْدِ بْنِ مِهْرَانَ یَعْنِی الرَّجُلَ الْمُفْتَرَسَ ثُمَّ قَالَ لِلرِّضَا(ع)یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَذَا الْأَمْرُ لِجَدِّکُمْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)ثُمَّ لَکُمْ فَلَوْ شِئْتَ لَنَزَلْتُ عَنْهُ لَکَ فَقَالَ الرِّضَا(ع)لَوْ شِئْتُ لَمَا نَاظَرْتُکَ وَ لَمْ أَسْأَلْکَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ أَعْطَانِی مِنْ طَاعَةِ سَائِرِ خَلْقِهِ مِثْلَ مَا رَأَیْتَ مِنْ طَاعَةِ هَاتَیْنِ الصُّورَتَیْنِ إِلَّا جُهَّالَ بَنِی آدَمَ فَإِنَّهُمْ وَ إِنْ خَسِرُوا حُظُوظَهُمْ فَلِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَدْبِیرٌ وَ قَدْ أَمَرَنِی بِتَرْکِ الِاعْتِرَاضِ عَلَیْکَ وَ إِظْهَارِ مَا أَظْهَرْتَهُ مِنَ الْعَمَلِ مِنْ تَحْتِ یَدِکَ کَمَا أُمِرَ یُوسُفُ بِالْعَمَلِ مِنْ تَحْتِ یَدِ فِرْعَوْنِ مِصْرِ قَالَ فَمَا زَالَ الْمَأْمُونُ ضَئِیلًا فِی نَفْسِهِ إِلَى أَنْ قَضَى فِی عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع)مَا قَضَى
عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، جلد 2، ص 167- 172
https://lib.eshia.ir/86808/2/167
باب 41 طلب باران حضرت- بدرخواست مأمون- و نشاندادن قدرتهاى الهى در اجابت دعاى او و هلاکت و رسوائى مخالفان و منکران شخصیّت او 7
1- محمّد بن قاسم مفسّر بسند مذکور در متن از امام عسکرىّ از پدرش از جدّش از علىّ بن موسى علیهم السّلام روایت کرده گفت: چون مأمون علىّ بن موسى علیهما السّلام را ولیعهد خویش قرار داد مدّتى باران نیامد. بعض از اطرافیان مأمون و مخالفین حضرت رضا 7 شروع بیاوه گوئى کرده گفتند: این از شومى علىّ بن
موسى است، از زمانى که وى باین سرزمین قدم نهاده باران از آسمان نباریده و خداوند از فرستادن باران دریغ فرموده، این خبر بمأمون رسید و بر او گران آمد، نزد حضرت آمده تقاضا کرد که ایشان نماز استسقاء (طلب باران) بخواند و گفت: اى کاش (حضرت) دعا میکرد و خداوند باران میفرستاد، امام علیه السلام فرمود: بسیار خوب، مأمون سؤال کرد: در چه روز- و آن روز روز جمعه بود- این کار را انجام میدهى؟ امام فرمود: روز دوشنبه، چون من جدّم رسول خدا صل الله علیه و آل و سلم را در خواب دیدم که جدّم امیر مؤمنان علىّ علیه السلام با او بود، بمن فرمود:
پسر جانم تا روز دوشنبه صبر کن آنگاه بصحرا رو و از خداوند طلب باران کن، خداوند متعال براى مردم باران خواهد فرستاد. و به آنان خبر ده آنچه را خداوند عزیز بتو بنمایاند که مردم بدان آگاه نیستند از موقعیّت وجود تو در میان آنان، تا تو را بشناسند و علمشان در باره تو زیاد شود، و بفضل و مقام و اعتبار تو در نزد خداوند عز و جلّ آگاه گردند. چون روز دوشنبه رسید حضرت روى بصحرا نهاد، و مردمان جمله بیرون آمدند و همه مینگریستند، آن جناب بمنبر رفت و حمد و ثناى الهى را بجا آورد، و آنگاه گفت: اى پروردگار من توئى که حقّ ما
اهل بیت را عظیم مقرر داشتى، تا مردم بامر تو دست بدامن ما شوند و از ما یارى طلبند، و امیدوار کرم تو باشند و رحمتت را بجویند و به احسان تو چشم دوزند، و بخششت را طلبند، پس سیراب کن ایشان را ببارانى پر سود، فراگیر، بىوقفه و بىدرنگ، و بىضرر و زیان. ابتدایش پس از بازگشتن ایشان از این صحرا بمنازلشان و قرارگاههایشان باشد! راوى گفت: قسم به آن کس که محمّد صل الله علیه و آله و سلم را بحقّ به نبوّت مبعوث کرد: ناگاه بادها وزیدن گرفت و (بدین سبب) ابرها بوجود آورد و آسمان برعد و برق افتاد، و مردم به جنبش افتادند، گویا قصد گریز از باران داشتند. حضرت رضا علیه السلام فرمود: اى مردم آرام باشید، صفوف را بهم نزنید این ابرها از آن شما نیست بسوى فلان بلد میروند، ابرها همه رفتند و نباریدند، سپس ابرى دیگر آمد که شامل رعد و برق بود، باز مردم از جا حرکت کردند امام فرمود: بر جاى خود آرام باشید، این ابر نیز براى شما نیست بفلان بلد میرود و براى اهل آنجا میبارد، و پیوسته ابرها آمدند و رفتند تا ده قطعه ابر، و حضرت علیه السلام هر کدام را میگفت: این مربوط بشما نیست، این از آن اهل فلان شهر است شما حرکت نکنید و بر جاى خود آرام بمانید و آشوب
نکنید، تا اینکه براى بار یازدهم ابرى پدید آمد، در این بار امام فرمود: این ابر را خداوند عزّ و جلّ بسوى شما برانگیخته پس او را بجهت تفضّلى که بر شما کرده است سپاس گوئید، اکنون برخیزید و بقرارگاهها و منزلهاى خود بروید، و این ابر بالاى سر شما است و نمیبارد تا بخانه و منازل خود برسید آنگاه باریدن میگیرد، و آن مقدار بر شما خیر میبارد که شایسته کرم خداوندى است، و سزاوار شأن و جلال اوست. این بگفت و از منبر بزیر آمد، و مردم بازگشتند، و ابر همچنان بود و نمىبارید تا همگان نزدیک منازل خود شدند، آنگاه بشدّت شروع بباریدن نمود، و رودها و استخرها و گودالها و صحراها را همگى آب فرا گرفت، و مردم شروع کردند به تبریک و تهنیت گفتن به فرزند رسول خدا 6 بسبب کرامتى که خداوند عزّ و جلّ بدو مرحمت فرموده است، و میگفتند:
گوارا باد او را این کرامت! آنگاه حضرت میان جمعیّت آمدند و مردم بسیارى حاضر شدند، آنگاه فرمود: ایّها النّاس! از خدا بترسید و نعمتهاى او را قدر بدانید و بنافرمانى کردن، نعمتها را از خود گریزان ننمائید، بلکه (نعم الهى) را بطاعت و بندگى و شکرگزارى بر آنها و بر عطایاى پى در پى خداوندى، دائمى و همیشگى ...
...
داد، گفتند: پس ما چه کنیم؟ فرمود: بجاى خود باز گردید، و همچنان که بودید بشوید، آن دو شیر بسوى تخت بازگشته بهمان صورت اوّلیه به صورت شیر بر آن نقش شدند.
مأمون گفت: سپاس خداى را که مرا از شرّ حمید بن مهران کفایت فرمود (مرادش آن مرد نابود شده بود.)، آنگاه رو بحضرت رضا علیه السلام کرده عرضکرد:
یا ابن رسول اللَّه! این امر خلافت و امارت از آن جدّ شما- رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم- بوده و پس از وى براى شما فرزندان میباشد، اگر میخواهید من بنفع شما از این مقام کناره گیرم و آن را بشما بسپارم؟ حضرت فرمود: اگر چنین چیزى میخواستم تو را مهلت نمىدادم و از تو تمنّا و خواهش نمىکردم، بلکه از خداى خود میخواستم، زیرا خداوند اطاعت سایر مخلوقات خود را بما عطا فرموده، چنان که دیدى از آن دو نقش شیر، و این جماعتى از جهّال و عقب افتادگان بنى آدمند که سرکشى مىکنند، و اینان اگر چه در بهره خود زیان کردهاند، ولى خداوند تعالى را در این عمل مصلحتى است، و مرا امر فرموده که اعتراضى بر تو نداشته باشم، و آنچه تو اظهار کنى من در اختیار تو باشم، چنان که یوسف را تحت فرمان فرعون مصر قرار داد.
راوى گوید: پس از این ماجرا مأمون پیوسته اظهار کوچکى و حقارت در نزد حضرت رضا علیه السلام مینمود، تا اینکه بالاخره انجام داد در باره آن حضرت کارى را که میخواست انجام دهد.
مترجم گوید: «باید دانست که معجزات و کرامات امرى است مسلّم، و صریح قرآن بدان ناطق است و منکرى در میان خداپرستان ندارد مگر اندکى که خود را روشن فکر میدانند، ولى معجزه از انبیاء الهى و اولیاء بحق و بلکه از افراد برجسته و مقربان درگاه الهى (تنها) باذن پروردگار صادر مىشود، و اصل معجزه و کرامت آن عملى است که دیگران از اتیان بمثل آن عاجزند، و لازم هم نیست کسى که کرامت از او صادر مىشود معصوم باشد، آیه شریفه میفرماید: قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ یعنى: (خطاب به حضرت سلیمان) من قبل از اینکه از مجلس برخیزى (تخت ملکه صبا را) نزد تو حاضر مىکنم. قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ (یعنى) من بکمتر از یک چشم بهم زدنت آن (تخت) را در نزد تو مىآورم.
این خود کرامتى است که در آن روزگار بلکه در این روزگار هم براى کسى امکان ندارد، ولى باید متوجّه این امر بود که معجزه شرائطى دارد:
اوّل اینکه معجزه انبیاء- علیهم السّلام- براى اثبات نبوّت ایشانست و آیه بیّنه است، و در مقام تحدّى است، نه هر وقت و هر جا و هر چند که بدون آن حقّ بر طرف مقابل ثابت شده باشد. دوم اینکه: معجزات بصورتى نیست که آنچه هست نابود کند بلکه بعکس مثلا: درخت خشک شده را سبز مىکند، یا مرده را زنده مىکند، یا بز از شیر رفته را شیر از پستانش جارى مىنماید، یا مریض را شفا میدهد، یا آتش را گلستان میکند، یا چشمه خشک شده و بىآب را جوشان و نابع مینماید، نه اینکه نابود
نابودکننده باشد، مانند آن شخص که چاه پر آب را با انداختن آب دهان در آن خشک کند.
و مطلب دیگر اینکه امامان اهل بیت علیهم السّلام مقامشان مقام شامخ رهبرى و امامت و ولایت است و کارشان هدایت و انسان سازى است، که اگر ولایت و خلافت در دست آنان افتد جهان را از ظلم و تعدّى پاک و عدل را جارى و نفوس را برشد مقدّر خود میرسانند، بدین معنى که نوعى وضع جامعه را سر و سامان میدهند و روشهائى را اتّخاذ میکنند که افراد جامعه در کمال امنیّت و رفاه زندگانى را ادامه دهند و با کوشش خود هر چه در قدرت و استعداد نفوسشان نهفته است همه بمرحله رشد و بمنصّه ظهور رسد، و هیچ گونه استعداد رشدى، ضایع نماند، این شأن امام است، نه آنکه امام براى معجزه نمودن و کارهاى جزئى مثل شفاى بیمارى که طبیب در معالجهاش وامانده، یا شفاى کور و کر آفریده شده باشد، و مأموریّت و خاصیّت وجودیش همین باشد و بس، نه، این چنین تصوّرى دور از حقیقت است، و مقام امام بالاتر از این امور جزئى است بلکه چنان که خود حضرت رضا علیه السلام فرمود:
«الامام امین اللَّه فی ارضه، و حجّته على عباده، و خلیفته فی بلاده»
و در باره امامت فرمود:
«إنّ الامامة زمام الدّین و نظام المسلمین و صلاح الدّنیا و عزّ المؤمنین، إنّ الامامة اسّ الاسلام النّامى، و فرعه السّامى، بالامام تمام الصّلاة و الزّکاة و الصّیام و الحجّ و الجهاد»
(همانا امامت زمام دین است، و مایه نظام مسلمانان، و سبب سامان یافتن دنیایشان و موجب عزّت مؤمنانست، امامت اساس اسلام پیشرو و برازنده است، شاخه بلند و رفیع آنست، و نماز و زکات و روزه و حجّ و جهاد، و افزونى اموال مسلمین همه و همه وابسته به امام و امامت او است)
«و الامام کالشّمس الطّالعة المجلّلة بنورها للعالم و هى فی الافق بحیث لا تنالها الأیدى»
(امام چون خورشید جهانتاب است که نور و فروغش سراسر جهان را فرا مىگیرد، خود در افق اعلائى است که کسى را قدرت رسیدن بدرجه او نیست).
اکنون که این مطلب روشن شد باید توجه داشت که چون این افراد را از پست حسّاس خود کنار زدند، و کسانى که قابلیّت این مقام را نداشتند روى کار آمدند و هر چه توانستند بر ایشان و طرفدارانشان تنگ گرفتند
«فقتل من قتل و سبى من سبى و جرى القضاء لهم بما یرجى له حسن المثوبة»
فضائل آنان را کتمان کردند و مردم را هر چه توانستند از ایشان راندند و خفقانى بوجود آوردند که ناگفتنى است! در این حال و وضعیّت جماعتى (جهت تبلیغ) ناچار شدند که حقائقى را بصورت رمان ذکر کنند تا شاید خفتگان بیدار شوند، و از این رمانها در قرن سوم و چهارم بلکه پنجم بسیار نوشته شده و البته اصلى داشته لکن آن را بصورت داستان نقل کردهاند و از این جهت نمىتوان آن را روایت دانست و بدان احتجاج کرد، زیرا مطالب تخیّلى را هم در بر دارد، و امام مظهر صفات جمالیّه حقّ، و از مقرّبترین مردم به مقام عفو و رحمت خداوند میباشد و بآسانى بخشم نمىآید و چنانچه بخشم هم آید آنچه خداوند دستور داده عمل مىکند، و هرگز از فرمان الهى تجاوز نمىنماید، کشتن آن فردى جایز است که خداوند او را مهدور الدّم گفته باشد و امام آن مردک افسانهاى را با جسارتى که بحضرت کرد و احترام امام را رعایت ننمود او را بکشتن نمىدهد، چون در دین جدّش حکمى براى کشتن چنین فردى نیست و لو خودش بخواهد، بلکه خداوند به جدّش فرمود: «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ» یعنى
ببخش بدون عتاب، چنان که حضرت رضا علیه السلام خود معنى نموده، پس این گونه مطالبى که در این داستان ذکر شده همه مطابق فهم سازنده داستان است نه آنکه از معصومى علیه السلام باشد. و اساسا در باره مفسّر جرجانى که این داستان را نقل کرده است علّامه حلّى (ره) در خلاصة الرّجال فرموده است وى ضعیف و کذّاب است و از دو تن مجهول روایاتى دارد و احادیث منکرى در تفسیرش آورده است.
و غرض از طول کلام که چندان مناسبتى هم با این داستان نداشت مجملا این بود که ساحت ائمه معصومین- علیهم السّلام- را از این گونه داستانها پاک سازم، و مقام جانشینان بحقّ پیامبر علیهم السّلام اجلّ از این مطالب میباشد، و السلام علینا و على عباد اللَّه الصّالحین».
عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ترجمه علی اکبر غفاری، ص 383- 398
https://lib.eshia.ir/12732/2/383
حضرت آیتالله خامنهای: «شهید صدر بیشک یک نابغه و یک ستاره درخشان بود. از جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه با این دانشها ارتباط مییابد در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹
رسانهی KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز شهادت شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر، در ۱۹ فروردینماه ۱۳۵۹، روایت حضرت آیتالله خامنهای از زندگی شهید صدر و ویژگیهای این شهید والامقام را به همراه فیلمی از دیدار خانواده شهید صدر با رهبر انقلاب اسلامی در نماهنگ «نابغه علمی و انقلابی» منتشر میکند.
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=59956
۱۴۰۴/۰۱/۱۹
مروری بر بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره شهید صدرنابغه علمی و انقلابیحضرت آیتالله خامنهای: «شهید صدر بیشک یک نابغه و یک ستاره درخشان بود. از جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه با این دانشها ارتباط مییابد در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹
رسانهی KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز شهادت شهید آیتالله سیدمحمدباقر صدر، در ۱۹ فروردینماه ۱۳۵۹، روایت حضرت آیتالله خامنهای از زندگی شهید صدر و ویژگیهای این شهید والامقام را مرور کرده است.
مرحوم آیتالله سیدمحمدباقر صدر «یکی از چهرههای برجستهی جهان اسلام بود.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ «در میان چهرههای برجستهی حوزههای علمیه در دهههای اخیر مرحوم آیتالله شهید سید محمدباقر صدر (قدس الله روحه) یکی از ممتازترین و شگفت انگیزترین آنهاست.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ ایشان «صرفاً یک روحانی نبود، یک مجتهد فقط نبود، بلکه یک امیدی بود برای آیندهی اسلام و بخصوص برای آیندهی عراق و ملت عراق.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ از ویژگیهای کمنظیر ایشان این بود که «فقاهت اسلامی را با اندیشهی جدید و نوآوری در مسائل و با شجاعت و با دیانت و تقوا همراه داشت.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ لذا «از جنبه علمی، جامعیت و تحقیق و نوآوری و شجاعت علمی را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه و در هر آنچه با این دانشها ارتباط مییابد در زمره بنیانگذاران و صاحبان مکتب محسوب میشد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ و از سوی دیگر «سیّدمحمّدباقر صدر نمودار یک متفکّر اسلامی به معنای درست کلمه بود؛ او کسی بود که اندیشهی اسلامی را در مقابل ایدئولوژیهای وارداتی غرب و شرق، با سینهی برافراشتهای در مقابل جوانهای جوینده و خواهنده نگاه داشت.» ۱۳۵۹/۲/۵ بنابراین «هر مجمع علمی حق دارد که به فرآوردهی انسانی بزرگی چون این عالم بزرگوار به خود ببالد. او بیشک یک نابغه و یک ستاره درخشان بود.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ ایشان «یک شخصیّت جامعالاطراف و استثنائی بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹
....
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59955
عرض ما اینجا این است که دو مسئله را عنوان کنیم که یکی نماز استسقاء و طلب باران است که در حدیثی در عیون اخبار الرضا علیه السلام شیخ صدوق هم آمده است، و دیگری مسئله ی ژنتیک و هدایت انبیاء و ائمه ی معصومین علیهم السلام و خلافت و ولایت است.
مسئله ی اول این است که آیا مسئله ی باران باریدن از لحاظات ریاضی فیزیکی محض است که اتفاق می افتد و مربوط به ریاضی فیزیک مسئله است که در دست ریاضیدانها و فیزیکدانها هم باید حل شود، یا بلکه امری الهی هم هست که حالا اگر حتی بر حسب نماز استسقاء هم اتفاق نیافتد، آیا غیر از این است که به امر خلیفة الله و ولی خدا هم اتفاق می افتد؟
مسئله ی دوم این است که ژنتیک فرض بفرمائید مثلاً چقدر در چپ دست یا راست دست بودن افراد هم دخیل است و امری است وراثتی و بلکه محیط و بلکه جبر هم آیا چقدر می تواند در آن تاثیر داشته باشد. یعنی حتی ممکن است که کسی چپ دست باشد، ولی خانواده اش یا خودش یا دیگران او را به دلایلی هم ممکن است زورش کنند که با دست راستش بنویسد. البته این را خیلی در مورد رنگ پوست نمی توان گفت که کسی رنگ پوستش سیاه یا سفید است، و یحتمل با جبر و زورش هم بخواهند القاء کنند که رنگ پوستت بهتر هم هست که از یک رنگ دیگری می بود و این کار را هم واقعاً بتوانند بکنند و ...! یا یک امر ساده تری مثل اینکه آیا ژنی که قرار است نطفه اش بسته شود، از جنس مونس است یا مذکر را هم داریم که آیا این خود چقدر هم مسئله ای است حل شده امروزه روز؟! البته اینکه خلیفة اللهی هم از یک ژنی باشد و بخواهند زورش کنند که این امر از ژن دیگری اتفاق بیافتد هم یک امری است که یحتمل بعضی اشکال بفرمایند که مخصوص امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست و در دستان آن حضرت است که شکل می گیرد و ...! ولی به هر حال، هدایت انبیاء و خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را داریم که آیا چقدر هم بوسیله ی مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و اولیاء الهی و مربیان تربیتی اجتماعی هم به افراد جامعه می توانند منتقل شوند و درسها بگیرند و بالا بروند و شاگرد را از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بالاخص امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هدایت کنند.
البته این مسائل را یحتمل توپولوژیستها خیلی اشکال هم کنند که اتفاقاً همین جاها است که توپولوژی در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژِیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی نیز بکار می آیند دیگر. حالا مثلاً شما وقتی می خواهید کتری و قوری را هم برای چای استفاده کنید و استکان نلبکیها را هم آماده کرده اید، بالاخره یک آبدارچی هم دارید که مواظب است که کی کتری آبش جوش می آید و باید چای را هم دم کند و استکان نلبکیها را هر کدام از چای پر کند و به مردم هر کدام هم تعارف کند و .... خوب، این که دیگر چیزی نیست در این همه مسائلی که در میان ایالات متحده چند جهانی ریز و درشت از کوانتومی تا نجومی و ... هم داریم. البته اینکه کجا هم همه ی اینها دارند در جهت آموزه های الهی انبیاء و اولیاء الهی بکار بسته می شوند و بلکه کجا هم همه و همه باید مواظبت کنند که بر علیه آموزه های الهی و مخالفت با آنها بکار بسته نشوند، یقیناً یک هوشمندی و بیداری را می طلبد ماورای هوش مصنوعی! و الا چرا این همه خون شهدای مظلوم عزیزتر از جان هم باید ریخته می شده اند و شوند؟! خیلی دیر شد، بنده ی حقیر بروم بلکه برسم به کمی از آخرهای دعای کمیل و نماز و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه