الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

 


۱۴۰۴/۰۱/۰۱

سخنرانی نوروزی در جمع اقشار مختلف مردم

در اوّلین روز سال ۱۴۰۴؛ سال «سرمایه‌گذاری برای تولید»

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله‌ الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید و ان‌شاءالله این آغاز سال برای همه‌ی شما و برای همه‌ی ملّت ایران سال مبارکی را نوید بدهد. امسال نوروز و آغاز سال به خاطر تقارن با ایّام و لیالی متبرّک، حال و هوای معنوی بیشتری پیدا کرده. البتّه این نکته را به یادمان داشته باشیم که در همه‌ی سالها هم ایرانیان در عید نوروز نگاهشان، نگاه معنوی و همراه با توسّل و توجّه به حضرت احدیّت است؛ لذا سال تحویل را همیشه با دعا آغاز میکنیم؛ جمعیّت‌هایی که در عید نوروزهای سالهای متمادی مسافرت میکنند، اغلب به مراکز متبرّک سفر میکنند. امسال دیدید در لحظه‌ی تحویل، جمعیّت عظیمی را که در مشهد، در صحن مطهّر اجتماع کرده بودند؛ یا شب قبل مردم تهران بهشت زهرا را انباشتند از جمعیّت؛ این معنایش آن است که ایرانیان ما، مردم عزیز ما حتّی عید نوروز را هم یک عید معنوی به حساب می‌آورند و با توجّه و توسّل به خدای متعال سالشان را آغاز میکنند. خدا را باید سپاسگزار بود که با وجود تبلیغات سمّی و زهرآگین دشمنان برای اینکه ملّت ایران را از معنویّت جدا کنند، این تبلیغات، این تلاشهای همه‌جانبه‌ی دشمن، ناکام مانده و ملّت ما به معنویّت، به توجّه، به توحید، به توسّل به ائمّه (علیهم السّلام) نزدیک‌تر شده‌اند و ارادتشان، اظهار محبّتشان، اخلاصشان بیشتر است.

این ایّام متعلّق به امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است؛ این هم برای ما درس است. امیرالمؤمنین قلّه‌ی عدالت است، قلّه‌ی تقوا است، قلّه‌ی گذشت است در طول تاریخ. اگر ملّت ایران و ملّتهای مسلمان بخواهند استفاده کنند از درس این انسان بزرگ و برترین انسانها بعد از پیغمبر اکرم، باید به نهج‌البلاغه بیشتر مراجعه کنند. من توصیه میکنم امسال فعّالان عرصه‌ی فرهنگی به مطالعه‌ی نهج‌البلاغه و آموزش نهج‌البلاغه توجّه ویژه‌ای داشته باشند.

آنچه مایلم به همه عرض بکنم این است که در این شبها فرصت دعا و تضرّع را از دست ندهید. امشبی که می‌آید، شب بیست‌و‌یکم است، بعد هم شب بیست‌وسوّم است؛ اینها فرصت است، اینها مغتنم است؛ هر یک ساعتِ این شبها برای ما ارزش یک عمر دارد. میتوانید شما ــ بخصوص جوانها، بخصوص جوانها ــ با یک توجّه، با یک دعا، با یک اخلاص، سرنوشت زندگی خودتان بلکه سرنوشت زندگی یک ملّت را تغییر بدهید؛ با یک دعا. خدای متعال وعده کرده است «وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنُوا بی»؛(۱) خدای متعال میفرماید من نزدیکم، می‌شنوم، پاسخ میدهم. «وَلیُؤمِنوا بی» یعنی باور کنید. این را باور کنید، بدانید دعای شما، درخواست شما، تضرّع شما از سوی خدای متعال شنیده میشود و پاسخ داده میشود، در صورتی که خودمان موانعی ایجاد نکنیم. این دعا وسیله‌ی موفّقیّت است، نه‌فقط در مسائل اخروی و برای برزخ و قیامت، حتّی برای دنیایتان، برای زندگی شخصی‌تان؛ حتّی در مبارزات بزرگ، در کارهای عظیم دعا کارساز است، دعا سبب است، وسیله است؛ این وسیله را خدا برای ما و در اختیار ما قرار داده؛ مثل توسّل به ائمّه (علیهم السّلام). ائمّه خلفاءالله هستند، مظهر قدرت الهی، مظهر علم الهی [هستند]؛ از آنها میخواهیم؛ خدمتی که خدای متعال محوّل کرده است به بندگان صالحش، کاری که آنها میکنند، کمکی که آنها میکنند، کمکی است که خدا دارد به ما میکند؛ وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لکِنَّ اللَهَ رَمىٰ.(۲) توسّل به اولیاء‌الله و ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام) و تضرّعِ عندالله در اختیار ما بندگان است؛ اینها را باید قدر دانست.

پیغمبران خدا، در مشکلات بزرگشان، متوسّل میشدند و دعا میکردند. در قرآن نقل میکند از حضرت موسیٰ (علیه السّلام) که در مبارزه‌اش با فرعون با آن شدّت، [میگوید] «رَبَّنا اِنَّکَ آتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلَاَهُ زینَةً وَ اَموالاً ... رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ رَبَّنَا اطمِس عَلىٰ اَموالِهِم وَ اشدُد عَلىٰ قُلوبِهِم‌»؛(۳) دعا میکند و برای اینکه بر فرعون غلبه کند، از خدای متعال کمک میخواهد. خداوند متعال هم در جواب میگوید: قَد اُجیبَت دَعوَتُکُما فَاستَقیما؛(۴) دعا کردید، از خدا خواستید که در مبارزه‌ی با فرعون پیروز بشوید، این را خواستید، خیلی خب، قَد اُجیبَت دَعوَتُکُما؛ خواسته‌ی شما برآورده شد، فَاستَقیما؛ بِایستید، محکم، با ثبات، با امید. موسیٰ (علیه السّلام) به این توصیه‌ی الهی و به این امر الهی عمل کرد و در مبارزه‌ی خون با شمشیر، خون را بر شمشیر پیروز کرد. مبارزه‌ی ملّت ایران هم همین‌جور بود ــ با توسّل، با دعا، با توجّه و با استقامت، با ایستادگی ــ و همین‌جور خواهد بود.

البتّه جبهه‌ی حق در این مبارزات هزینه هم میدهد. من مایلم تأکید کنم بر این مطلب؛ به حوادث سال ۱۴۰۳ ــ سال گذشته ــ با این چشم نگاه کنید. در مبارزه‌ی حق و باطل، پیروزی با حق است امّا جبهه‌ی حق هزینه میدهد. در جنگ هشت‌ساله در دفاع مقدّس، یک طرف ما بودیم، طرف مقابل یک ائتلاف جهانی بود پشت سر صدّام! هشت سال جنگ طول کشید، بعد از هشت سال همه‌ی دنیا قبول کردند که ایران ــ ایران تنها و تهیدست ــ بر طرف مقابل پیروز شد؛ این را همه فهمیدند، این را همه گفتند، این را همه تصدیق کردند، امّا خب ما در این پیروزی همّت‌ها از دست دادیم، باکری‌ها از دست دادیم، خرّازی‌ها از دست دادیم، چمران‌ها از دست دادیم؛ اینها خسارت است، اینها هزینه دادن است، لکن در راه پیروزی نهایی است. در حوادث سال گذشته، شخصیّت‌های بزرگی از دست ما رفتند؛ شخصیّت‌های ارزنده‌ی ایرانی و لبنانی از دست ما رفتند؛ اینها مصیبت بود برای ما، مثل قضیّه‌ی موسیٰ؛ آنجا هم همین‌جور. حضرت موسیٰ وقتی به مصر آمد، یک زندگی آرام و راحتی که نداشت؛ خودش و بنی‌اسرائیل در نهایت شدّت بودند: قالوا اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا؛(۵) بنی‌اسرائیل به موسیٰ میگفتند که قبل از اینکه شما بیایی به عنوان پیغمبر در مقابل فرعون بِایستی، ما زیر شکنجه بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر شکنجه‌ایم! حضرت موسیٰ به آنها فرمود: قالَ موسىٰ‌ لِقَومِهِ‌ استَعینوا بِاللهِ وَ اصبِروا؛(۶) استعانت کنید، از خدای متعال کمک بخواهید، صبر کنید، استقامت کنید، مسائل درست خواهد شد؛ و درست شد. همانهایی که گله میکردند که داریم شکنجه میشویم، جلوی چشم خودشان دیدند که فرعون و فرعونیان با ذلّت تمام در آب غرق شدند، نابود شدند و اثری از قدرت و سلطنتشان باقی نماند؛ فقط اجسامشان باقی ماند جلوی چشم، برای عبرت. به این چشم نگاه کنید به حوادثی که پیش می‌آید، به سختی‌ها، به دشواری‌ها. نه‌فقط در زمینه‌ی مبارزه؛ ما سال گذشته ــ سال ۱۴۰۳ ــ حوادث تلخ طبیعی هم داشتیم. در طبس در یک معدن، بیش از پنجاه نفر جان باختند؛(۷) خب اینها حادثه‌های تلخی است. جواب حضرت موسیٰ این است: اِستَعینوا بِاللهِ وَ اصبِروا؛ از خدای متعال استعانت کنید، کمک بخواهید و صبر کنید. شک نکنید سرانجام این ایستادگی‌ها، شکست دشمنان است، شکست رژیم خبیث فاسدِ فاسق صهیونیستی است.

نکته‌ی مهمّی که دیروز در پیام اوّل تحویل [سال]، به ملّت ایران عرض کردم(۸) و مایلم روی آن نکته تکیه کنم، این است که در این حوادث تلخ سال ۱۴۰۳، قدرت معنوی ملّت ایران آشکار شد؛ صبوری ملّت ایران، ایستادگی ملّت ایران، شهامت ملّت ایران، رشادت ملّت ایران آشکار شد. ملّتها در مقابل حادثه‌ای مثل شهادت رئیس‌جمهورشان و جمعی از دولتمردانشان کمرشان خم میشود؛ ملّت ایران بازخورد این حادثه را در آن بدرقه‌ی عظیم حماسی نشان داد؛ [یعنی] نمایش عظیم حضور مردم در تشییع جنازه‌ی رئیس‌جمهور(۹) محبوبشان. یا در نماز جمعه‌ی نصر(۱۰) که دنیا متعجّب شد؛ در همه‌ی کشور آن نماز جمعه‌ی تاریخی اتّفاق افتاد، مردم حضور پیدا کردند. دشمن تهدید میکرد، میخواست ملّت احساس خطر کنند؛ ملّت سینه سپر کردند، آمدند؛ جمعیّت‌های کم‌نظیر. یا در انتخابات ریاست جمهوری،(۱۱) نشاط مردم و آمادگی مردم برای اینکه نگذارند کار کشور زمین بماند؛ در انتخابات شرکت کردند و ظرف پنجاه روز، رئیس‌جمهور انتخاب کردند، دولت تشکیل دادند. در تشییع شهید هنیّه(۱۲) و در تشییع‌های گوناگون، در برخورد با حوادث لبنان و فلسطین و غیر اینها ملّت ایران قدرت معنوی خودش را، روحیه‌ی خودشان را نشان داد؛ نقطه‌ی اوج همه‌ی اینها هم راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن بود. راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن در سال ۱۴۰۳ یکی از آن راه‌پیمایی‌های تاریخی بود؛ بعد از ۴۶ سال به یاد انقلابی که آمریکا علیه آن فریاد میکشد، تلاش میکند، اروپا علیه آن تلاش میکند، منافقین عالم، انواع و اقسامشان، گردنکشان، فسّاق، فجّار در هر نقطه‌ی دنیا که هستند و دستشان میرسد علیه جمهوری اسلامی اقدام میکنند، ملّت ایران این حرکت عظیم مردمی را در روز بیست‌ودوّم بهمن انجام میدهد. ملّت ایران خودش را به دنیا شناساند. عزیزان! خودمان هم خودمان را بشناسیم؛ ملّت ایران خودش هم خودش را بشناسد. ما ملّت قوی‌ای هستیم، ما ملّت رشیدی هستیم. همه‌ی این مسائل، این رشادت، این حضور، این وارد میدان شدن، در حالی بود که مشکلات اقتصادی هم مردم را احاطه کرده بود؛ این‌جور مشکلات اقتصادی معمولاً جمعیّت‌های مردمی را ناامید میکند، افسرده میکند؛ مردم ما با همه‌ی این مشکلات وارد میدان شدند، از نظام دفاع کردند. دشمنان نظام به کوری چشمشان دیدند که ملّت ایران به نظام جمهوری اسلامی علاقه‌مند است.
 

...

یک مسئله‌ای درباره‌ی این حرفهای سیاسی این روزها است؛ حرفهای آمریکایی‌ها و دولتی‌های آمریکا که یکی یک چیز میگوید، یکی آن را تکمیل میکند، یکی آن را رد میکند، یکی آن را اثبات میکند. من فقط یکی دو نکته میگویم. نکته‌ی اوّل که نکته‌ی مهم است، این است که آمریکایی‌ها بدانند که در مواجهه‌ی با ایران هرگز با تهدید به جایی نخواهند رسید. مطلب دوّم: آنها و غیرِ آنها بدانند که اگر خباثتی نسبت به ملّت ایران انجام بدهند، سیلی سخت خواهند خورد.

مطلب بعدی: یک اشتباه بزرگی را سیاست‌مداران آمریکایی و اروپایی و امثال اینها میکنند و آن اینکه اسم مراکز مقاومت در منطقه را میگذارند نیروهای نیابتی ایران؛ به آنها اهانت میکنند! نیابتی یعنی چه؟ ملّت یمن انگیزه دارد، مراکز مقاومت در کشورهای منطقه انگیزه دارند؛ جمهوری اسلامی ایران نایب لازم ندارد؛ نیابتی یعنی چه؟ خودشان هستند. در آغاز غصب فلسطین، یکی از کشورهایی که در خطّ مقدّم مقابله‌ی با این کار قرار گرفت، کشور یمن بود؛ حاکم آن روزش بلند شد رفت در یک اجتماع بین‌المللی شرکت کرد و این‌جوری مخالفت کردند؛ اینها با این دشمنی‌ها، با این خباثتها، با این ظلمهایی که رژیم صهیونیِ غاصبِ خبیث، امروز و دیروز نسبت به مردم انجام میدهد مخالفند، اعتراض دارند، ایستادگی میکنند، مقاومت میکنند؛ اینجا بحث نیابت نیست. اشتباه بزرگشان این است که خیال میکنند اینها به نیابت از ایران دارند این کار را میکنند؛ نخیر، به نیابت نیست؛ نظر ما معلوم است، نظر آنها هم معلوم است.

امروز خباثتهای رژیم صهیونیستی، رژیم بی‌رحم صهیونی ــ که واقعاً کلمه‌ی بی‌رحم، کلمه‌ی کوچکی است ــ دل بسیاری از ملّتهای غیر مسلمان را به درد آورده. علیه رژیم صهیونی در آمریکا و در بعضی از کشورهای اروپایی تظاهرات انجام میگیرد؛ نمیخواهند ببینند اینها را؛ دولتمردان غربی نمیخواهند اینها را ببینند، بفهمند و بدانند که ملّتهایشان چگونه فکر میکنند. میگویند آن دانشگاهی را که در آمریکا، دانشجویانش آمده‌اند به نفع فلسطین تظاهرات کرده‌اند، بودجه‌اش را قطع کنید؛(۱۵) این هم گردش آزاد اطّلاعات، این هم لیبرالیسم، آزادی، حقوق بشر! این‌جوری اینها برخورد میکنند. امروز ملّتها با این خباثتهایی که رژیم صهیونیستی دارد انجام میدهد، مسلّماً مخالفند، معارضند، در برابر اینها هر که بتواند، هر جور بتوانند، مقاومت میکنند؛ جمهوری اسلامی هم در مقابل این زورگویی‌ها، در مقابل این خباثتها محکم ایستاده؛ ما صریح مواضع خودمان را اعلام کردیم؛ ما از مبارزین فلسطینی و از مبارزین لبنانی که از کشورشان، از غزّه، از فلسطین دفاع میکنند، حمایت میکنیم؛ این روش همیشه‌ی جمهوری اسلامی بوده. البتّه تهدید میکنند؛ بدانند ما هیچ وقت شروع‌کننده‌ی برخورد و درگیری با این و آن نبودیم، امّا اگر چنانچه کسی خباثت کند و شروع کند، بداند که سیلی‌های سختی خواهد خورد.

پروردگارا! در این روز اوّل سال تفضّلات و لطف خودت را بر این ملّت نازل کن. پروردگارا! این سال را برای ملّت ایران، برای ملّتهای مسلمان، سال مبارکی قرار بده؛ ملّتهای مظلوم را بر ظَلَمه‌ فائق و پیروز بگردان. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ما را بیامرز؛ ملّت ایران را به اهداف بزرگ خودش برسان؛ قلب مقدّس ولیّ‌عصر را از ما راضی کن؛ روح مطهّر امام بزرگوار که این راه را ایشان روی ما باز کرد و روح مطهّر شهدای عزیز که یاری کردند امام بزرگوار را، راضی و خشنود بگردان؛ رحمت و مرحمت خودت را بر اینها نازل کن.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59802
۱۴۰۴/۰۱/۰۲

شماره ۷۰

مثبت ۱۰۰ ثانیه | یک سنت تاریخی ۷۸ ساله

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک اشتباه بزرگی را سیاست‌مداران آمریکایی و اروپایی و امثال اینها میکنند و آن اینکه اسم مراکز مقاومت در منطقه را میگذارند نیروهای نیابتی ایران؛ به آنها اهانت میکنند! نیابتی یعنی چه؟ ملّت یمن انگیزه دارد، مراکز مقاومت در کشورهای منطقه انگیزه دارند؛ جمهوری اسلامی ایران نایب لازم ندارد؛ نیابتی یعنی چه؟ خودشان هستند. در آغاز غصب فلسطین، یکی از کشورهایی که در خطّ مقدّم مقابله‌ی با این کار قرار گرفت، کشور یمن بود؛ حاکم آن روزش بلند شد رفت در یک اجتماع بین‌المللی شرکت کرد و این‌جوری مخالفت کردند؛ اینها با این دشمنی‌ها، با این خباثتها، با این ظلمهایی که رژیم صهیونیِ غاصبِ خبیث، امروز و دیروز نسبت به مردم انجام میدهد مخالفند، اعتراض دارند، ایستادگی میکنند، مقاومت میکنند؛ اینجا بحث نیابت نیست.» ۱۴۰۴/۰۱/۰۱

 هفتادمین شماره «مثبت۱۰۰ثانیه» به اشاره دیروز رهبر انقلاب به سابقه تاریخی ضدیت با رژیم صهیونیستی در یمن پرداخته و فیلمی از سخنرانی سیف‌الاسلام عبدالله، فرستاده ویژه حاکم یمن در مخالفت با طرح تقسیم فلسطین در مقر سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ را منتشر می‌کند.

 «طرح تقسیم غیرقانونی است زیرا با منشور سازمان ملل متحد مغایرت دارد. این طرح ناعادلانه هم هست زیرا بدون رضایت یک ملت، سیستمی از زندگی را بر آنها تحمیل می‌کند که با نظام جهانی هم سازگاری ندارد.» اینها بخشی از سخنان نماینده یمن در جلسه آذرماه۱۳۲۶ مجمع عمومی سازمان ملل است.

جلسه‌ای که با فشار آمریکا برگزار شده بود تا واگذاری خاک فلسطین به صهیونیست‌ها، آن هم بدون نظرخواهی از مردم فلسطین جنبه‌ای بین‌المللی پیدا کند.

یمن مخالف بود. در ادامه هم یکی از کشورهایی شد که به قطعنامه عرضه فلسطین به صهیونیست‌ها رأی مخالف داد.

از ۳دهه قبل با بنیانگذاری جنبش انصارالله، ضدّیت با آمریکا و رژیم‌صهیونیستی در یمن وارد دور تازه‌ای شد. این ضدیت به اندازه‌ای بود که از ۲۳ سال قبل عبارت‌های «الموت لاسرائیل» و «الموت لامریکا» بخشی از هویت انصارالله شد و بر پرچم این جنبش هم نقش بست.

با اتفاقات بیداری اسلامی در ابتدای دهه ۹۰ جنبش انصارالله به مخالفت با دولت دست‌نشانده اعراب مرتجع منطقه و غرب پرداخت و قدرت را در غرب یمن در دست گرفت. موضوعی که باعث شد مبارزات ضدصهیونیستی مردم یمن هم شکل سازمان‌‌یافته‌تری بگیرد تا به امروز که در حمایت از مردم غزه وارد عمل شده‌اند. ضدیت با رژیم صهیونیستی در یمن نه‌تنها به نیابت از دیگران انجام نمیشود بلکه بخشی از هویت تاریخی یمن است.
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=59817

  • ۰۴/۰۱/۰۴
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۵)

وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ ‎﴿البقرة: ٨٧﴾‏

تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَـٰکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن کَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَـٰکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ ‎﴿البقرة: ٢٥٣﴾‏

إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ‎﴿المائدة: ١١٠﴾‏

قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِینَ ‎﴿النحل: ١٠٢﴾‏

القدس لنا

 

بخش دوم‌

أمّا اللّیل فصافّون أقدامهم، تالین لأجزاء القرآن یرتّلونها ترتیلا.

یحزّنون به أنفسهم و یستثیرون به دواء دائهم. فإذا مرّوا بآیة فیها تشویق رکنوا إلیها طمعا، و تطلّعت نفوسهم إلیها شوقا، و ظنّوا أنّها نصب أعینهم. و إذا مرّوا بآیة فیها تخویف أصغوا إلیها مسامع قلوبهم، و ظنّوا أنّ زفیر جهنّم و شهیقها فی أصول آذانهم، فهم حانون على أوساطهم، مفترشون لجباههم و أکفّهم و رکبهم، و أطراف أقدامهم، یطلبون إلى اللّه تعالى فی فکاک رقابهم.

ترجمه‌

اما شب هنگام بر پاى خود (به نماز) مى‌ایستند و آیات قرآن را شمرده و با تدبر مى‌خوانند، به وسیله آن، جان خویش را محزون مى‌سازند و داروى درد خود را از آن مى‌طلبند. هنگامى که به آیه‌اى مى‌رسند که در آن، تشویق است (تشویق به پاداشهاى بزرگ الهى در برابر ایمان و عمل صالح) با اشتیاق فراوان بر آن تکیه مى‌کنند و چشم جانشان با علاقه بسیار در آن خیره مى‌شود و گویى آن بشارت را در برابر چشم خود مى‌بینند و هنگامى که به آیه‌اى مى‌رسند که بیم و انذار در آن است (انذار در برابر گناهان) گوشهاى دل خویش را براى شنیدن آن باز مى‌کنند و گویى فریادها و ناله‌هاى زبانه‌هاى آتش دوزخ در درون گوششان طنین‌انداز است! آنها قامت خود را در پیشگاه خدا خم مى‌کنند (و به رکوع مى‌روند) و پیشانى و کف دست‌ها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمین مى‌گسترانند و آزادى خویش را از پیشگاه خداوند متعال درخواست مى‌کنند.

شرح و تفسیر برنامه شبانه پرهیزکاران‌

امام علیه السّلام در این بخش از خطبه به ذکر برنامه شبانه پرهیزکاران مى‌پردازد و انگشت بر جزئیات آن مى‌نهد و راه را براى پیمودن جهت همگان هموار مى‌سازد و مى‌فرماید: «اما در شب بر پاى خود (به نماز) مى‌ایستند و آیات قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت مى‌کنند.

به وسیله آن، جان خویش را محزون مى‌سازند و داروى درد خود را از آن مى‌طلبند»؛ (أمّا اللّیل فصافّون أقدامهم، تالین لأجزاء القرآن یرتّلونها ترتیلا. یحزّنون به أنفسهم و یستثیرون‌ [1] به دواء دائهم).

این جمله ممکن است اشاره به تلاوت قرآن در نماز شب باشد، زیرا قرآن را در حال قیام و بعد از سوره حمد نماز مى‌خوانند و نیز ممکن است این دو جداى از هم باشد؛ یعنى به هنگام شب هم به نماز برمى‌خیزند و هم تلاوت قرآن دارند.

شایان ذکر است که امام روش قرآن خواندن پرهیزکاران را در عبارت کوتاه و پرمعنایى بیان کرده است؛ اوّلا قرآن را به صورت «ترتیل» مى‌خوانند و معناى «ترتیل» شمرده خواندن و تأمل در مفاهیم آیات است. افزون بر این مى‌فرماید: آنها خود را کاملا مخاطب قرآن مى‌دانند، از بشارات قرآن، شاد و از انذارهاى قرآن در اندوه فرومى‌روند و داروى همه دردهاى اخلاقى و معنوى خود را در جاى جاى آیات قرآن جستجو مى‌کنند که هم طبیب است و هم داروساز.

سپس در تشریح این معنا مى‌فرماید: «هنگامى که به آیه‌اى مى‌رسند که در آن تشویق است (تشویق به پاداش‌هاى بزرگ الهى در برابر ایمان و عمل صالح) با اشتیاق فراوان بر آن تکیه مى‌کنند و چشم جانشان با علاقه بسیار در آن خیره مى‌شود و گویى آن‌


[1]. «یستثیرون» از ریشه «ثور» بر وزن «غور» و «ثوران» بر وزن «فوران» در اصل به معناى به هیجان آمدن و «استثارة» به معناى به هیجان درآوردن است و در جمله بالا به معناى جستجوگرى در آیات قرآن براى یافتن داروى بیماریهاى اخلاقى و معنوى است.

 

بشارت را در برابر چشم خود مى‌بینند»؛ (فإذا مرّوا بآیة فیها تشویق رکنوا إلیها طمعا، و تطلّعت‌ [1] نفوسهم إلیها شوقا، و ظنّوا أنّها نصب أعینهم).

آرى! آنها قرآن را سرسرى نمى‌خوانند و همان‌گونه که در بالا گفته شد خود را مخاطبان واقعى آن مى‌دانند؛ بشارت‌هاى الهى آتش شوق را در دل‌هاى آنها شعله‌ور مى‌سازد و آنچه را در آخرت است در این دنیا با چشم دل مى‌بینند و همین امر انگیزه آنها در برنامه «سیر الى اللّه» است.

«و نیز هنگامى که به آیه‌اى مى‌رساند که بیم و انذار در آن است (انذار در برابر گناهان) گوش‌هاى دل خویش را براى شنیدن آن باز مى‌کنند و گویى فریادها و ناله‌هاى زبانه‌هاى آتش دوزخ در درون گوششان طنین‌انداز است»؛ (و إذا مرّوا بآیة فیها تخویف أصغوا إلیها مسامع قلوبهم، و ظنّوا أنّ زفیر [2] جهنّم و شهیقها فی أصول آذانهم).

آرى ایمان آنها به مرحله شهود رسیده و حقایق عالم غیب و جهان آخرت را با چشم مى‌بینند و با همه وجودشان لمس مى‌کنند و هرگاه خواندن آیات قرآن بدین‌گونه باشد بهترین وسیله تربیت انسانهاست.

در یکى از سخنان مولا آمده است: «ألا لا خیر فى قراءة لیس فیها تدبّر ألا لا خیر فى عبادة لیس فیها تفقّه؛ آگاه باشید تلاوتى که در آن تدبّر نیست منشأ خیر و برکتى نیست و عبادتى که در آن فهم و آگاهى نباشد، خیرى ندارد». [3]

در حدیث دیگرى از امام سجاد علیه السّلام آمده است: «آیات القرآن خزائن فکلّما فتحت خزینة ینبغى لک ان تنظر ما فیها؛ آیات قرآن گنجینه‌هاى الهى است هرگاه گنجینه‌اى گشوده شود، سزاوار است با دقّت در آن نظر افکنى (و از گوهرهاى گرانبهایش‌


[1]. «تطلعت» از طلوع گرفته شده و «تطلع» به معناى سرکشیدن براى یافتن چیزى است.

[2]. «زفیر» و «شهیق»: «زفیر» در اصل به معناى بازدم (بیرون فرستادن نفس) و «شهیق» به معناى دم (فروبردن نفس) است؛ ولى بعضى گفته‌اند: «زفیر»، بیرون فرستادن نفس توأم با فریاد کشیدن و «شهیق» فروبردن نفس توأم با ناله است.

[3]. بحار الانوار، جلد 92، صفحه 211.

 

بهره‌گیرى)». [1]

از آنجا که امام علیه السّلام در جمله‌هاى قبل کیفیّت نماز پرهیزکاران را در حال قیام بیان فرمود که با تلاوت آیات قرآن و توأم با خضوع و خشوع و تدبّر و حضور قلب همراه است، در جمله‌هاى بعد به بیان دو رکن دیگر؛ یعنى رکوع و سجود مى‌پردازد و مى‌فرماید: «آنها قامت خود را در پیشگاه خدا خم مى‌کنند (و به رکوع مى‌روند) و پیشانى و کف دستها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمین مى‌گسترانند و آزادى خویش را از پیشگاه خداوند متعال درخواست مى‌کنند»؛ (فهم حانون‌ [2] على أوساطهم‌ [3]، مفترشون لجباههم‌ [4] و أکفّهم و رکبهم، و أطراف‌ [5] أقدامهم، یطلبون إلى اللّه تعالى فی فکاک‌ [6] رقابهم).

تعبیراتى که امام علیه السّلام درباره رکوع و سجود بیان فرموده، تعبیرات زیبا و جالبى است که انسان را به عمق این عبادات آشناتر مى‌سازد؛ خم شدن در پیشگاه خدا و فرش کردن پیشانى و دست و پاها بر زمین در برابر عظمت او با توجه و حضور قلب، دنیایى از معنویت را به همراه دارد و جالب این‌که هدف نهایى آن را آزادسازى گردنها از زنجیر اسارت بیان فرموده است؛ آیا تنها آزاد ساختن از اسارت در چنگال آتش دوزخ است یا آزادسازى از هر گونه اسارت در چنگال هواى نفس و شیطان و انسانهاى شیطان‌صفت؟ تعبیر امام، مطلق است و همه را شامل مى‌شود، هرچند در دعاها یا روایات، کرارا دیده شده که بعد از


[1]. الکافى، جلد 2، کتاب فضل القرآن، باب فى قرائته، حدیث 2.

[2]. «حانون» از ریشه «حنو» به معناى پیچیدن و دولا کردن چیزى است، بنابراین «حانون» جمع «حانى» به معناى کسى است که کمر خود را خم مى‌کند. ماده انحنا از همین ریشه گرفته شده است.

[3]. «اوساط» جمع «وسط» در اینجا به معناى کمر است.

[4]. «جباه» جمع «جبهه» یعنى پیشانى.

[5]. «اطراف» جمع «طرف» به معناى کرانه و نوک هرچیزى را مى‌گویند و در اینجا، یعنى نوک انگشتان که در موقع سجده بر زمین مى‌گذارند.

[6]. «فکاک» و «فک» به معناى رها ساختن و آزاد نمودن و جدا کردن است.

 

«فکاک رقبة» واژه «من النّار» ذکر مى‌شود.

آرى! آزادى انسان تنها در بندگى خداست، هم در دنیا و هم در آخرت و ناپرهیزکاران اسیر چنگال هواوهوس و شیطان و مال و ثروت و مقام و شهوت‌اند.

آنچه امام علیه السّلام در این فراز درباره پرهیزگاران بیان فرموده در واقع برگرفته از صفاتى است که قرآن مجید در بخش آخر سوره فرقان درباره «عباد الرحمان» بیان کرده است.

آنجا که مى‌فرماید: « «وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً» کسانى که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مى‌کنند و کسانى که مى‌گویند، پروردگارا! عذاب جهنّم را از ما برطرف گردان که عذابش سخت و پردوام است». [1]

 

***

نکته‌

 

امام علیه السّلام بعد از اوصاف ویژه‌اى که براى پرهیزکاران در ابتداى این خطبه بیان کرده، به برنامه شبانه‌روزانه آنها اشاره مى‌کند، برنامه‌اى که مملوّ از درس‌هاى سعادت است.

نخست برنامه شبانه آنها را شرح مى‌دهد که به‌طور کامل در جهت خودسازى و قرب به خدا پیش مى‌روند.

اساس این برنامه را در دو چیز ذکر مى‌کند: 1- نماز با حضور قلب کامل، نمازى که معراج مؤمن و نردبان ترقّى و «قربان کلّ تقىّ» و سبب قرب پرهیزکاران در دادگاه خدا و نهى‌کننده از فحشا و منکر است.

2- تلاوت قرآن در نماز و خارج نماز در دل شب، در سکوت مطلق و شرایطى که هیچ چیز مانع از حضور در محضر قرآن نیست، همراه باتدبّر در جاى جاى قرآن، به گونه‌اى که خود را مخاطب آیات ثواب و عقاب بداند، سرنوشت بهشتیان و دوزخیان را در لابه‌لاى‌


[1]. فرقان، آیه 64 و 65.

 

آیاتش با چشم خود ببیند، از معارفش درس بیاموزد، از مواعظش پند بگیرد و از احکامش برنامه زندگى بسازد.

به یقین چنین نماز و تلاوت قرآنى در دل شب آنها را آنگونه تربیت مى‌کند که به هنگام روز بتوانند برنامه‌هاى سازنده و درخشان خود را به نحو احسن اجرا کنند و برنامه روزانه آنها در بخش بعد خواهد آمد.

 

***پیام امام امیرالمومنین علیه السلام، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی، جلد7، ص 550- 555

https://lib.eshia.ir/27571/7/550

القدس لنا

۱۴۰۴/۰۱/۰۷

پیام تلویزیونی در آستانه روز جهانی قدس

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی، امشب در پیامی تلویزیونی اهمیت راهپیمایی امسال روز قدس را بیشتر از سال‌های قبل ارزیابی و تأکید کردند: إن‌شاءالله راهپیمایی امسال، یکی از بهترین، پرشکوه‌ترین و باعزت‌ترین راهپیمایی‌های روز قدس خواهد بود.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم


راه‌پیمایی روز قدس همیشه نشانه‌ی اتّحاد ملّت ایران و اقتدار ملّت ایران است؛ همچنین نشانه‌ی این است که ملّت ایران بر سر اهداف مهم و سیاسی و اساسی خود، پایدار و بااستقامت است. این‌جور نیست که شعار حمایت از فلسطین را بدهد، بعد که یکی دو سال بگذرد رها کند. چهل و چند سال است روز قدس ملّت ایران در راه‌پیمایی شرکت میکنند، در هوای سرد، هوای گرم، با دهان روزه، در سراسر کشور، نه‌فقط در شهرها؛ در شهرهای بزرگ، کوچک و روستاها. بنابراین راه‌پیمایی روز قدس یکی از افتخارات ملّت ایران است.

امسال این راه‌پیمایی به نظر من اهمّیّت بیشتری دارد. ملّتهای دنیا طرف‌دار ما هستند؛ آنهایی که ما را می‌شناسند، طرف‌دار ملّت ایرانند لکن برخی از سیاستها و دولتها که مخالفند، علیه ملّت ایران تبلیغات میکنند: وانمود میکنند وجود اختلاف را؛ وانمود میکنند وجود ضعف را. راه‌پیمایی شما در روز قدس همه‌ی این ترفندها و سخنان باطل را ابطال خواهد کرد.

امیدوارم ان‌شاءالله خدا کمکتان کند و راه‌پیمایی روز قدس یکی از بهترین و پُرشکوه‌ترین و باعزّت‌ترین راه‌پیمایی‌های این چند سال باشد.

والسّلام علیکم و رحمةالله

https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=59867

 

یک نکته ای که در چت جی پی تی openAI, chatgpt وجود دارد که در سرمایه گذاری برای تولید نکته ای اساسی هم هستپ، این آیات مبارکه سوره ی فتح هستند که اگر مراقبت نشود آنگاه فتح مکه ای که قرار بود صورت پذیرد، تبدیل می شود به نفاق و شرک و کفر و آندلسی شدن مسائل و ...:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا ‎﴿١﴾‏ لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا ‎﴿٢﴾‏ وَیَنصُرَکَ اللَّهُ نَصْرًا عَزِیزًا ‎﴿٣﴾‏ 

یعنی آنجایی که شاگرد یحتمل بنظرش هم می رسد که خدا همه ی گناهان او را هم بخشیده است و پاک و مطهر هم شده است وقتی از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم الی ما شاء الله دارد میل می کند، یحتمل حتی خبر هم ندارد، آنچنان که در مکارم اخلاق حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم ابوذر را هم موعظه می فرمایند، که مجموعه ای از گناهانش یا حتی یکی از گناهانش هم بالای سرش مثل صخره ای است که هر آن کانه قرار است خراب شود و روی سرش بریزد و ....!

مسئله ی چت جی پی تی محلی- جهانی هم همینجا است که بالاخره یحتمل اشکال هم شود که دیگر با صدا و سیما و ماهواره که نمی توانید چت جی پی تی کنید، هر چقدر هم حالا بفرمائید که نخیر ولی من با اینترنت که می توانم وارد چت جی پی تی شوم و حتی از آرشیو کرنل هم مقالات مربوط به این چت جی پی تی را زیر و رو کنم و بالاخره اشکالات خود را هم یاد بگیرم چطور برطرف کنم! نکته اینجا این است که اگر شاگردی این کار را توانست بطور محلی هم یک جورهایی موفق شود انجام دهد طوری که حتی به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه بالاتری هم ارتقاء پیدا کند، آیا هنوز می تواند جرات کند که رک و با یقین و صداقت هم ادعا کند که بنابراین باید هم یک بودجه ی درست و حسابی ای به این حقیر بدهید تا بتوانم حتی در سرمایه گذاری برای تولید محلی جهانی هم مشغول کار شده و هر چه بیشتر نیز به سعی و تلاش خود ادامه هم دهم؟! یعنی شاگردی که از حالات خلاء و هیچی هم دارد سعی  و تلاش می کند به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه نیز راه یابد، آیا خبر هم ندارد که هر چه بیشتر هم ارتقاء پیدا کند و به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه بالاتر برسد نیز باز هم حالات خلائی را هم باید مورد توجه خود قرار داده و بلکه آنهایی را که متعلق به دیگران هم هستند را نیز کنترل کند که در چت جی پی تی آیا اشکالاتی رخ ندهند و کار از کار نگذرد و ....

یک نمونه اش یحتمل همین چت جی پی تی در مورد نیوترینوها و نوساناتشان و آشکارسازی اخیر 3KMNeT در مورد نیوترینوهای با انرزی اولترا بالا  KM3-230213A است، و بلکه مسئله چطور هم قسمتی از یک پازل بزرگتر در مدل استاندارد ذرات فیزیک می تواند باشد و ...:

https://arxiv.org/abs/2501.07250

مسئله ی دیگرش مثلاً نگاهی به این مقالات در مورد سرمایه گذاری و تولید و چت جی پی تی است:

https://arxiv.org/abs/2311.14583

https://arxiv.org/abs/2307.07422

بعضی یحتمل اینجا اشکال کنند که اگر شما می خواهید مسائل مربوط به یک سرمایه گذاریهای حتی بین المللی را هم حل کنید، آیا این درست است که خودتان را بسپارید بدست یک ماشین و هوش مصنوعی و بلکه چت جی پی تی؟ عرض بنده ی حقیر همین هم هست که بالاخره شما باید بر مسائل محلی-جهانی موضوعی تسلط هم پیدا کنید و الی ما شاء الله هم تمرین کنید و آنگاه وارد میدان کار و نبرد هم شوید و .... ولی نکته ی مطلوب قضایای کار کردن با یک ماشین این است که چنین چیزی به شما فرصت هم می دهد که بتوانید کار خود را در معرض دید دیگران هم قرار داده و آنگاه سعی و تلاش در رفع مشکلات و اشتباهات هم کنید و دوباره بلکه هم شاگرد بتواند از حالات خلاء به انرژیهای بالاتری هم حتی برسد و .... یعنی اینکه مثلاً نظیر اسنپهای موتوری و ماشینی را در اسنپهای پهپادی هوایی را هم مدتی رها کرده اید، معنایش این نمی شود که دیگر معادلات و جبرهای یانگ-باکستر را هم کلاً تعطیل کرده و کنار بگذارید و نگاهش هم نکنید و ....

https://arxiv.org/abs/2503.08602

عرض بنده ی حقیر این است که یک چیزی بیشتر از استفاده از ماشینهایی مثل مرسدس بنز و رولز رویس داریم که بعضی یحتمل هم می خواهند با اینها پز بدهند که در چت جی پی تی هم یافت می شود و یحتمل در رمز ارزها هم آنطور که باید و شاید نیز یافت نشوند و .... ولی بالاخره مسئله این است که شما بتوانید حتی مسئله تان را به چت جی پی تی ارائه هم دهید تا بتواند برایتان بلکه آیا چقدر هم حلش کند و ...! نکته ی دیگر این است که یحتمل بعضی اینجا به حق هم بخواهند اشکال کنند که در این فرآیندهای چت جی پی تی مانند، یحتمل هم با این مشکل برخورد کنیم که شاگر نتواند تشخیص دهد که آیا حتی کوجی هاشیموتو هم خود یک ماشین است یا بالاخره آیا یک انسان هم هست؟! ولی مثلاً این مقالات کوجی هاشیموتو را هم داریم دیگر:

https://arxiv.org/abs/2411.16052

نکته اینجا این است که آیا در این فرآیندها می توان عصای حضرت موسی علی نبینا علیه السلام را هم از صحنه ی استکان نلبکیها در ایالات متحده چند جهانی استکان نلکبیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی هم حذف کرده و بلکه مقام حکمت الهی و مقام وحی را هم دیگر لازم نیست در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی در نظر بگیریم آنچنان که همه چیز ماشینی و محاسباتی و رایانه ای و هوش مصنوعی و چت جی پی تی و ... تبدیل می شوند به انواعی از اتوماتونهایی و ....؟! یحتمل هم بعضی اشکال کنند که گربه دستش به گوشت نمی رسه، می گه بو می ده! ولی یحتمل هم بتوان کاربردهای عصای حضرت موسی علی نبینا علیه السلام را حتی در زدن در آب دریا و باز شدن دریا و نجات بنی اسرائیل را به چت جی پی تی هم یاد داده و بلکه اشکالات و اشتباهاتش را هم برطرف کرد همانطوری که فیلم سینمایی ایرانی حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم درآمده است و ...!

بگذریم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَىٰ ‎﴿١٧﴾‏ قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ ‎﴿١٨﴾‏ قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَىٰ ‎﴿١٩﴾‏ فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَىٰ ‎﴿٢٠﴾‏ قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ ۖ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَىٰ ‎﴿طه: ٢١﴾

 وَمِنْ آیَاتِهِ اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ۚ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُنَّ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ‎﴿فصلت: ٣٧﴾

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

حم ‎﴿١﴾‏ عسق ‎﴿٢﴾‏ کَذَٰلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿الشوری: ٣﴾‏

 

 

شرح و تفسیر

نه وصف مهم دیگر

امام علیه السّلام در این بخش از خطبه نخست به بیان نه وصف دیگر از اوصاف برجسته‌ پرهیزگاران مى‌پردازد و مى‌فرماید: «او را مى‌بینى که آرزویش نزدیک، لغزشش کم، قلبش خاشع، نفسش قانع، خوراکش اندک، امورش آسان، دینش محفوظ، شهوت سرکشش مرده، و خشمش فروخورده شده است»؛ (تراه قریبا أمله، قلیلا زلله، خاشعا قلبه، قانعة نفسه، منزورا [1] أکله، سهلا أمره، حریزا [2] دینه، میّتة شهوته، مکظوما [3] غیظه).

در این عبارت، امام نخست از کوتاهى آرزوها سخن مى‌گوید، زیرا آرزوهاى دور و دراز- همان‌گونه که در روایات وارد شده- سبب فراموشى آخرت مى‌گردد و نسیان آخرت، بلاى بزرگى است که سرچشمه انواع گناهان و خطاهاست.

درست است که وجود امید و آرزو در انسان، انگیزه حرکت و فعالیت است، همان‌گونه که در حدیث نبوى آمده است: «الأمل رحمة لأمّتى و لو لا الأمل ما رضعت والدة ولدها و لا غرس غارس شجرا؛ امید و آرزو مایه رحمت است براى امت من و اگر نبود، هیچ مادرى فرزندش را شیر نمى‌داد و هیچ باغبانى درختى نمى‌نشاند». [4] ولى هرگاه از حد بگذرد و به صورت آرزوهاى دور و دراز درآید تمام نیروها و افکار انسان را مجذوب دنیا مى‌کند و همه‌چیز به فراموشى سپرده مى‌شود و حتى انسان با چنین حالتى از دنیاى خود نیز بهره نمى‌برد.

اما کم بودن لغزشهاى پرهیزگاران به جهت آن است که خود را از صحنه‌هاى گناه دور مى‌دارند و پیوسته به یاد خدا هستند.

و خشوع قلب آنان نتیجه معرفت آنها نسبت به خداست، چون هرقدر انسان عظمت‌


[1]. «منزور» از ریشه «نزر» بر وزن «نذر» به معناى کم و اندک است.

[2]. «حریز» از ریشه «حرز» بر وزن «قرض» به معناى حفظ کردن گرفته شده و «حریز» به چیزى مى‌گویند که محفوظ است.

[3]. «مکظوم» از ریشه «کظم» بر وزن «هضم» به معناى گلوگاه است و «مکظوم» به کسى گفته مى‌شود که بسیار خشمگین یا غمناک باشد و در عین حال خویشتندارى مى‌کند، گویى گلویش دارد فشرده مى‌شود.

[4]. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 30، ماده «امل» و بحار الانوار، جلد 74، صفحه 173.

 

معبود را بیشتر درک کند در برابر او خاضع‌تر مى‌شود.

...

سپس امام علیه السّلام به چهار وصف برجسته دیگر از اوصاف پارسایان اشاره مى‌کند که هر یک مکمّل دیگرى است، مى‌فرماید: «نفس خود را به زحمت مى‌افکند؛ ولى مردم از دست او راحتند، خویشتن را براى آخرت به تعب مى‌اندازد و مردم را از ناحیه خود آسوده مى‌سازد»؛ (نفسه منه فی عناء. و النّاس منه فی راحة).

اشاره به این است که مشکلات را براى ناراحتى دیگران پذیرا مى‌شود؛ مثلا هرگاه مشکلى در جامعه پیدا شود او براى حل آن خویشتن را به زحمت مى‌افکند تا دیگران راحت باشند و در واقع این نوعى ایثار و فداکارى است که انسان براى راحتى بندگان خدا، مشکلات اجتماعى را تحمل کند.

بعضى از شارحان نهج البلاغه جمله سوم و چهارم‌ «أتعب نفسه ...» را به منزله دلیل براى دو جمله قبل دانسته‌اند؛ یعنى اگر نفس او از ناحیه خودش در زحمت است به سبب این است که پیوسته براى آماده کردن سراى آخرت مى‌کوشد و اگر مردم از دست او راحتند به واسطه این است که او براى این کار تصمیم گرفته است.

این احتمال نیز وجود دارد که این دو جمله، ناظر به مسئله دیگرى باشد؛ دو جمله قبل، اشاره به امور مادى و این دو جمله اشاره به امور معنوى باشد.

امیر مؤمنان علیه السّلام مى‌فرماید: «من عمّر دار إقامته فهو العاقل؛ عاقل کسى است که خانه اقامت خود را آباد سازد». [1]

قرآن مجید با صراحت مى‌گوید: « «وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دارُ الْقَرارِ» سراى باقى و اقامتگاه ابدى آخرت است». [2]

حضرت سرانجام با ذکر چهار فضیلت برجسته دیگر صفات پرهیزکاران را پایان مى‌بخشد. (پایانى که اگر حادثه مربوط به همام پیش نمى‌آمد شاید نقطه پایان نبود و


[1]. غرر الحکم.

[2]. غافر، آیه 39.

 

مطالب برجسته دیگرى در این رابطه بیان مى‌کرد) مى‌فرماید: «دورى‌اش از کسانى که دورى مى‌کند به سبب زهد و حفظ پاکى است و نزدیکى‌اش به کسانى که نزدیک مى‌شود مهربانى و رحمت است، نه اینکه دورى‌اش از روى تکبّر و خودبزرگ‌بینى باشد و نزدیکى‌اش براى مکر و خدعه (و بهره‌گیرى مادى)»؛ (أتعب نفسه لآخرته، و أراح النّاس من نفسه. بعده عمّن تباعد عنه زهد و نزاهة؛ و دنوّه ممّن دنا منه لین و رحمة، لیس تباعده بکبر و عظمة، و لا دنوّه بمکر و خدیعة).

امام علیه السّلام در ذکر این اوصاف به نکته مهمى اشاره مى‌کند و آن اینکه: پارسایان در پیوندهاى اجتماعى، دوستیها و دشمنیها، برقرار ساختن رابطه‌ها یا قطع کردن ارتباط که در تعامل افراد جامعه نسبت به یکدیگر اجتناب‌ناپذیر است، اهداف مقدّسى را دنبال مى‌کنند؛ اگر از کسى دور مى‌شوند به جهت آلودگى او یا براى آن است که نزدیک شدن به او آنها را گرفتار زرق‌وبرق دنیا مى‌سازد که آنها به آن مبتلا گشته‌اند. نزدیک شدن آنان به افراد براى این است که ارشاد جاهلى کنند یا تنبیه غافلى و یا کمک به ضعیف و دردمندى، به عکس دنیاپرستان که دورى آنها از افراد به سبب خودبزرگ‌بینى است و نزدیک شدن براى گرفتن بهره‌هاى مادى و فریب دادن و نیرنگ است.

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی، جلد 7، ص 578- 591

https://lib.eshia.ir/27571/7/578

پیوندهای مرتبطفیلم

1404/01/06 

روایتی از یک رابطه ۶۰ سالهبرای آینده ایران

 رسانه KHAMENEI.IR روایت متفاوتی از ۶۰ سال رابطه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با دانشجویان و دغدغه و تلاش‌های ایشان برای تقویت آینده‌سازان ایران را منتشر میکند.

 روز خارجی مشهد
آفتاب بی‌رمق پاییزی یله شده بود روی بساط چرخ سبزی‌فروش، روی شیشه‌شیرهای در‌آلومینیومی، روی کرفس‌های تازه، روی لبوها و شلغم‌ها. دو ساعتی از ظهر می‌رفت که سیّدِ جوان پیدایش شد؛ با گام‌هایی کوتاه و موقّر، چشم و  ابرو و ریش و مویی مشکی، قدّی میانه و استخوانی، با عینک کائوچویی که چشم‌هایش را قاب گرفته بود. سیّد بال عبایش را بالا گرفته بود که در چاله‌های کوچه، در آب باران دیشب‌باریده خیس نشود و همین گرفتنِ آن‌گونه‌ی عبا، به قدم زدنش وزانتی داده بود تماشایی! دل توی دل بچّه‌های مسجد کرامت نبود؛ بی‌تابِ آمدنش بودند و تشنه‌ی آن‌همه دانستنش. سیّد مسائل را جور دیگری می‌دید، جور دیگری برداشت می‌کرد و تحلیل‌هایش کاری با ذهن بچّه‌های مسجد کرامت می‌کرد که  وقتی حرف می‌زد، از لب‌هایش، از حرکت دست‌هایش، از پلک زدنش هم یادداشت برمی‌داشتند و وقتی سیّد سرفه هم می‌کرد، توی پرانتز می‌نوشتند «آقا سیّد سرفه کرد». قصّه روالش همین بود؛ یک هفته با بچّه‌های مسجد کرامت و یک هفته با بچّه‌های مسجد امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام). بچّه‌ها عموماً دانشجو بودند. از وقتی توی دانشگاه صحبت جلسات سیّد پیچیده بود، کم‌کم  بعضی کلاس‌های دانشگاه خلوت شد؛ بچّه‌ها از کلاس‌های درسشان می‌زدند و به جایش می‌آمدند می‌نشستند پای صحبت‌های سیّد که منظومه‌ای بود از همه‌ی نیازهای روح عطشناکشان. سیّد یک روز تفسیر قرآن می‌گفت، یک روز نهج‌البلاغه شرح می‌کرد، یک روز از مبانی نهضت اسلامی حرف می‌زد و یک روز از ظلم جبّاران و طاغوتیان. پیرمردهای مسجد هم محو صحبت‌هایش بودند و حدّاقل یک بار توی ذهنشان این جمله نقش بسته بود که «سنّی ندارد؛ از کجا این‌همه می‌داند؟» مسجد روزبه‌روز شلوغ‌تر می‌شد و خبر به دانشگاه‌های دیگر هم رسیده بود.

توی مسجد کرامت و امام حسن جای سوزن انداختن نبود. دانشجوها از مسجد که بیرون می‌زدند، توی چشم‌هایشان برق دانایی و آگاهی موج می‌زد. آن روز امّا سیّد نیامد؛ هر‌چه انتظار کشیدند، خبری نشد. سابقه نداشت بدقولی‌اش؛ بچّه‌ها ساعت‌هایشان را روی آمدنش و رفتنش کوک می‌کردند. خبر بر دوش باد نشست و رسید؛ خفّاش‌ها فهمیده بودند سیّد نور می‌پاشد. خبر کوتاه بود: سیّدعلی را گرفته بودند.
 
 روز داخلی تهران
کلاغ‌ها چنارهای دانشگاه ملّی را روی سرشان گذاشته‌اند. عمارت‌های بلند و چندطبقه‌ی لابه‌لای چنارها، مکعّب‌های بتونی‌ای هستند که دانشجوها دسته‌دسته در میان آن‌ها در رفت‌وآمدند. صدای قهقهه‌ی چند دختر و پسر در محوطه‌ی چمن، فضا را پُر کرده. سیّد وارد دانشگاه می‌شود؛ یکی از اساتید، با شورلت سرمه‌ای از کنارش می‌گذرد و چشم‌غرّه می‌رود؛ زیر لب زمزمه می‌کند: «اینا از جون دانشگاه چی می‌خوان؟... چرا ول نمی‌کنن؟» سیّد از کنار دخترها و پسرها می‌گذرد. سربه‌زیر و نجیب، سلام می‌کند؛ جوابی نمی‌گیرد. با چشم‌هایش دنبال جایی که بچّه‌ها گفته‌اند می‌گردد؛ یک اتاقک کوچک و نمور، با چند تکّه موکت و یکی دو پتو. سیّد وارد می‌شود، سلام می‌کند، بچّه‌ها مثل پروانه دُورش می‌گردند. وسط می‌نشیند و دانشجوها، مثل رکاب انگشتری، این الماس خوش‌صحبت را در آغوش می‌گیرند. سیّد جزوه‌اش را باز می‌کند، از مبحث جلسه‌ی قبل می‌گوید و ادامه‌ی جلسه‌ی جدید. از چند هفته بعد، سیّد نمی‌آید! خبر به ساواک رسیده، سیّد را گرفته‌اند.
 
 روز داخلی روستا
سیّد گوشه‌ی اتاق کومه‌ای در روستایی اطراف مشهد نشسته است. پنجره‌ها باز است و هوای خنکی کاغذهای روی میز سیّد را گاهی می‌پراکند. سیّد مُهر نماز بزرگی را روی کاغذها می‌گذارد و بلند می‌شود یک چای برای خودش بریزد. صدای موتورسیکلت یاماهای صدی سکوت روستا را می‌شکند. صدای زنگوله‌ی گوسفندان از دوردست مراتع به گوش می‌رسد. یک بشقاب زردآلوی شیرین و معطّر جلوی سیّد است. دست‌هایش درد می‌کند از نوشتن و چشم‌هایش می‌سوزد از بسیار خواندن. موتورسیکلت پشت در کومه خاموش می‌شود. صدای در زدن می‌آید و سیّد در را باز می‌کند. جوانی سلام می‌کند و داخل می‌آید؛ سیّد منتظرش بوده. راکبِ موتورسیکلت خداحافظی می‌کند و می‌رود، سیّد و جوان وارد اتاق می‌شوند. جوان، دست بر سینه دارد و دوزانو مقابل سیّد نشسته است. سیّد یک استکان چای می‌ریزد و بشقاب زردآلو را به سمت جوان هل می‌دهد؛ جوان، شرمگین و مؤدّب، یک زردآلو برمی‌دارد و می‌خورد، بعد خودش را معرّفی می‌کند: «من مهدی‌ام؛ مهدی باکری». مهدی از فضای دانشگاه تبریز می‌گوید و اتّفاقاتی که جوان‌ها رقم زده‌اند؛ از سیر مطالعاتش می‌گوید و جلساتی که مداوم و مستمر توی دانشگاه دارند. مهدی دانشجو است و سیّد نبض دانشجوها را خوب می‌شناسد.
 
 روز داخلی حسینیّه‌ی امام خمینی
سیّد همان سیّد است؛ سیّدعلی حسینی خامنه‌ای. حالا اینجا توی این حسینیّه، هر سال، با بهانه‌های مختلف، دانشجوها را پذیرا است. وقتی با دانشجوها می‌نشیند، چشم‌هایش برقی می‌زند که در بقیّه‌ی دیدارها کمتر می‌بینیمش. سیّدعلی حالا سرومویی سپید کرده؛ او جوان دیروز است، امّا هنوز حنجره‌اش، چشم‌هایش، تُن صدایش و زبان بدنش در دیدار با دانشجوها همان سیّدعلی مسجد کرامت و روستایی در مشهد است. ایشان خوب می‌دانند که آینده‌ی این خاک به دست این چهره‌های شاداب و پُر‌امید ساخته خواهد شد. ایشان حواسش هست که این قشر باید پویا و شاداب و مطالبه‌گر باقی بماند؛ همین است که مدام در جلساتشان می‌گویند نقد کنید، راهکار بدهید. ایشان حواسش هست که بال‌های تازه‌رسته‌ی این قشر را قیچیِ اهریمنِ نومیدی و یأس نچیند و لذّت پرواز در آسمان رشد و کمال و دانایی را این قشر بچشد. چه سیّدعلیِ جوان در آن روزها و چه حضرت آیت‌الله خامنه‌ایِ رهبرِ انقلاب، ذهن آگاهش پیش‌بینی می‌کرده که این گروه از جامعه را باید خوراک فکری خوب خوراند و پرورشش داد، باید بازوهای ذهنش را قوی و تحلیلگر بار آورد و برای فردای کشور متخصّص تربیت کرد. این مرد حواسش به آینده‌ی ایران هست؛ خدایا! تو نگهدارش باش.

https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=59695

 

بنده یک چیزی را خیلی سریع در چند دقیقه سعی می کنم عرض کنم چرا که از وقت اذان هم گذشته است! یک مسئله ای که مطرح می شود راجع به چرخاندن کلید می فرمایند این است که آیا این دست است که اول کلید را می چرخاند یا کلید است که می چرخد و دست هم با آن در عین حال می چرخد؟ یک نکته اش این است که اگر کلید به قفل نخورد، خوب اصلا نه کلید و نه دست هم نمی توانند بچرخند دیگر! ولی مسئله اینجا است که وقتی وارد فضاهای مولتی میدیا می شویم، معلوم نیست که اول چیست که دارد کلید می خورد؟ نمونه اش در حکمت الهی آنجایی است که مربوط به عصای حضرت موسی علی نبینا علیه السلام است. خوب عصا را برای ریختن برگها هم از جمله به کار می برند، ولی دیگر قرار هم نیست آنطوری که در حکمت الهی هم جایز می شود؛ یک مرتبه عصا تبدیل به اژدهایی شود که دیگر مارها را هم ببلعد! یا در نهایت هم شما توجه می فرمائید که دیگر این چه جورش است که عصا را در آب دریا یا رود نیل می زند، و دریا باز می شود و قوم حضرت موسی علی نبینا می گذرند و فرعون و یارانش هم همه غرق می شوند. حتی قوم حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم باورشان نمی شده است که حضرت موسی می خواهد چه کند؛ و این را حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم در سخنرانی نووزی خود گوشزد می فرمایند:

البتّه جبهه‌ی حق در این مبارزات هزینه هم میدهد. من مایلم تأکید کنم بر این مطلب؛ به حوادث سال ۱۴۰۳ ــ سال گذشته ــ با این چشم نگاه کنید. در مبارزه‌ی حق و باطل، پیروزی با حق است امّا جبهه‌ی حق هزینه میدهد. در جنگ هشت‌ساله در دفاع مقدّس، یک طرف ما بودیم، طرف مقابل یک ائتلاف جهانی بود پشت سر صدّام! هشت سال جنگ طول کشید، بعد از هشت سال همه‌ی دنیا قبول کردند که ایران ــ ایران تنها و تهیدست ــ بر طرف مقابل پیروز شد؛ این را همه فهمیدند، این را همه گفتند، این را همه تصدیق کردند، امّا خب ما در این پیروزی همّت‌ها از دست دادیم، باکری‌ها از دست دادیم، خرّازی‌ها از دست دادیم، چمران‌ها از دست دادیم؛ اینها خسارت است، اینها هزینه دادن است، لکن در راه پیروزی نهایی است. در حوادث سال گذشته، شخصیّت‌های بزرگی از دست ما رفتند؛ شخصیّت‌های ارزنده‌ی ایرانی و لبنانی از دست ما رفتند؛ اینها مصیبت بود برای ما، مثل قضیّه‌ی موسیٰ؛ آنجا هم همین‌جور. حضرت موسیٰ وقتی به مصر آمد، یک زندگی آرام و راحتی که نداشت؛ خودش و بنی‌اسرائیل در نهایت شدّت بودند: قالوا اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا؛(۵) بنی‌اسرائیل به موسیٰ میگفتند که قبل از اینکه شما بیایی به عنوان پیغمبر در مقابل فرعون بِایستی، ما زیر شکنجه بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر شکنجه‌ایم! حضرت موسیٰ به آنها فرمود: قالَ موسىٰ‌ لِقَومِهِ‌ استَعینوا بِاللهِ وَ اصبِروا؛(۶) استعانت کنید، از خدای متعال کمک بخواهید، صبر کنید، استقامت کنید، مسائل درست خواهد شد؛ و درست شد. همانهایی که گله میکردند که داریم شکنجه میشویم، جلوی چشم خودشان دیدند که فرعون و فرعونیان با ذلّت تمام در آب غرق شدند، نابود شدند و اثری از قدرت و سلطنتشان باقی نماند؛ فقط اجسامشان باقی ماند جلوی چشم، برای عبرت. به این چشم نگاه کنید به حوادثی که پیش می‌آید، به سختی‌ها، به دشواری‌ها. نه‌فقط در زمینه‌ی مبارزه؛ ما سال گذشته ــ سال ۱۴۰۳ ــ حوادث تلخ طبیعی هم داشتیم. در طبس در یک معدن، بیش از پنجاه نفر جان باختند؛(۷) خب اینها حادثه‌های تلخی است. جواب حضرت موسیٰ این است: اِستَعینوا بِاللهِ وَ اصبِروا؛ از خدای متعال استعانت کنید، کمک بخواهید و صبر کنید. شک نکنید سرانجام این ایستادگی‌ها، شکست دشمنان است، شکست رژیم خبیث فاسدِ فاسق صهیونیستی است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59802

ولی یک نکته ای که راجع به خطبه ی متقین و امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام می یابیم این است کانه متقین خود همه و همه می توانند به درجاتی هم برسند که انگار هر کدام همانا از نواب یا نایب های امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف دارند! البته یحتمل بعضی اینجا اشکال هم بفرمایند که از آن طرف هم شما به یک استدراجهای عذابی دیگری هم می رسید که یحتمل شامل جهنمیان و کافران هم می شود و لذا این دو جبهه هم در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی هم با هم درگیری پیدا کرده و .... این جالب هم هست که حتی گاهی اوقات می بینید که کافر و مشرک هم می خواهد نایب امام زمان عجل الله فرجه الشریف شود، هر چند که یحتمل در تشخیصهایش مغرضانه و از روی منافع خود هم عمل کند و ...!

ولی یک جایی کلید خوردن مسائل از این نوع هم هست که متکی به مقام وحی محض است و لا غیر، آنچنان که می بینیم چطور هم قرار است دریا باز شود وقتی در ظاهر عصای حضرت موسی علی نبینا است که در آب زده می شود! و حال آنکه آیا مسئله عصا است، یا اینکه بلکه زمان وحی الهی است که رب السماوات و الارض به حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم دستور زدن عصا را در آن وقت می دهد و حضرت هم چنین می کند. یعنی اگر یک معتاد یا دائم الخمر و بلکه فرعون و فرعونیان نیز چنین چیزی را مشاهده هم کند، آیا باز هم باورش می شود که حضرت موسی علی نبینا بود که وحی الهی به او نازل شده است و چنین هم شد؟! هر چند که بالاخره فرعون در لحظه ی آخر اذعان هم کرد که من به خدای حضرت موسی علی نبینا ایمان هم آوردم:

وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا حَتَّىٰ إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ ‎﴿یونس: ٩٠﴾‏

اینجا این نکته ی مهمی است که کافر حتی در لحظات آخرش هم اگر ببیند که دارد چه می شود هم باز هم آیا بتواند مسلمان شده و بلکه به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز ایمان بیاورد تا آنجا که جبهه ی مسلمین بر کفار پیروز هم شود و .... اینجا یک مسئله ی لَختی ای هست که مشاهده گر وقتی در حرکت اجرام سماوی و کره ی زمین مشاهده هم می کند، متوجه آن می شود که آیا لَختی از کجا است؟! و این خیلی هم گول زننده است! مثل همین می ماند که به نسوان جوامع آیا گفته می شود که حجاب و چادر مشکی خود را رعایت هم کنید و بلکه شیطان هم می تواند مدام شیطنت کند که این کار را نکنیدها! لا اله الا الله! شما مدام گوشزد می کنید، و مدام گوش داده نمی شود! خوب این خود شیطان بزرگ و آل و عیادی اش هم نیستند که دارند با قوای تمام هم کار می کنند و ...؟

ولی مسئله ی لَختی (inetria) را وقتی در نظر بگیرید که مسئله چیست؟ شما می بینید که بی وزنی و لَختی وقتی در یک آسانوری یا هواپیمایی که موتورهایش را برای چند لحظه هم خاموش می کند و سقوط آزاد می کند نیز اتفاق می افتاد. به همین ترتیب، این مسئله که کدام سیاره است که دارد به دور خورشید می گردد؟ یا بلکه آیا زمین است که ثابت است و خورشید است که دارد بدور زمین می گردد، اینها همه حاصلی است از یک تغییرات مختصاتی که آیا بدرستی هم انجام می گیرد چرا که فرض بفرمائید مشاهده گر رفته است در یک ایستگاه فضایی و دارد همه چیز را درست و حسابی از آنجا می نگرد. ولی یک وقت هم هست که این حالات لَختی در اثر مسائل فقهی رخ می دهند که فرض بفرمائید نمازگزار محتلم هم شده است و لذا دچار لَختی هم همراه احتلام گشته است؛ یا همین مسئله را هنگام انزال بین زن و شوهر هم دارید که بدن دچار لَختی ای می شود و ...! به هر حال، این حالت بی وزنی را یحتمل حتی یک معتاد به مواد مخدر هم می خواهد یک جورهایی درک کند ولی آیا چقدر هم می تواند و بلکه چقدرها هم دارد از کار خودش سوء استفاده می کند و ...؟!

نکته ی بنده ی حقیر در این است که کسی که در کفرش باقی می ماند و از آن بیرون هم نمی آید نیز دچار یک لختی ای می شود که یحتمل باز هم ادعا کند که خودش هست که نعوذ بالله نایب امام زمان عجل الل فرجه الشریف هم هست، ولی در اینکه آیا وقتی که قرار است عصا به آب زده شود و دریا باز شود و وحی الهی هم به حضرت نبی اکرم صل الله علیه و آله و سلام نازل می شود و ائمه ی اطهار هم وحی الهی را تبین کرده و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم قرار است حتی ظهور بفرمایند؛ آیا بشریت می تواند از کفرش هم به در آمده و بلکه آبروی خودش را هم حفظ کند و درست و درمان هم ایمان بیاورد و حتی اول از همه بلکه مسلمان هم شود؟! یا فاطمة الزهرا، یا امیر المومنین علی ابن ابیطالب، یا امام زمان عجل الله فرجه الشریف، شما توجه هم بفرمائید که با حضرت علی اصغر علیه السلام در آغوش پدرش امام حسین صلوات الله و السلامه علیه و بلکه وقتی او را بر سر دستانش داشت و از دشمن آب طلب می کرد برای فرزندش هم چه کردند؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

مقالات مربوط به لَختی inertia:

https://arxiv.org/search/?query=inertia&searchtype=title&source=header

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ‎﴿١﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ‎﴿٢﴾‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ‎﴿٣﴾‏ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ‎﴿٤﴾‏ سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ‎﴿٥﴾‏

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ‎﴿الإسراء: ٨٢﴾‏

 

بَابُ الْبُیُوتِ الَّتِی یُقْرَأُ فِیهَا الْقُرْآنُ‌

1- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ لَیْثِ بْنِ أَبِی سُلَیْمٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ النَّبِیُّ ص‌ نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ لَا تَتَّخِذُوهَا قُبُوراً کَمَا فَعَلَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصَارَى صَلَّوْا فِی الْکَنَائِسِ وَ الْبِیَعِ‌[1] وَ عَطَّلُوا بُیُوتَهُمْ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا کَثُرَ فِیهِ تِلَاوَةُ الْقُرْآنِ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ اتَّسَعَ أَهْلُهُ وَ أَضَاءَ لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا تُضِی‌ءُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأَهْلِ الدُّنْیَا.[2]

2- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَیْدٍ عَنْ یَحْیَى بْنِ عِمْرَانَ الْحَلَبِیِّ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْبَیْتَ إِذَا کَانَ فِیهِ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ یَتْلُو الْقُرْآنَ یَتَرَاءَاهُ أَهْلُ السَّمَاءِ کَمَا یَتَرَاءَى أَهْلُ الدُّنْیَا الْکَوْکَبَ الدُّرِّیَّ فِی السَّمَاءِ.

3- مُحَمَّدٌ عَنْ أَحْمَدَ[3] وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ جَمِیعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع‌ الْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ تَهْجُرُهُ الشَّیَاطِینُ وَ یُضِی‌ءُ لِأَهْلِ السَّمَاءِ کَمَا تُضِی‌ءُ الْکَوَاکِبُ‌[4] لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ إِنَّ الْبَیْتَ الَّذِی لَا یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ لَا یُذْکَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَقِلُّ بَرَکَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلَائِکَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّیَاطِینُ.

الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 2، ص 610

https://lib.eshia.ir/11005/2/610

 

روایت «محفل» از دیدار رمضانی قاریان با رهبر انقلابمستند کوتاه «محفل ستاره‌ها»

مراسم انس با قرآن در اولین روز از ماه مبارک رمضان با حضور رهبر انقلاب اسلامی در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد. برنامه «محفل» در مستندکوتاه «محفل ستاره‌ها» به روایت این دیدار پرداخته است.

 پخش:
 شنبه ۲ فروردین ساعت ۲۱:۳۰ از رسانه KHAMENEI.IR و شبکه سوم سیما
 یکشنبه ۳ فروردین ساعت ۲۰ از شبکه قرآن

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=59820

6696731415271828182845904566621

أَوْ إِطْعَامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ ‎﴿البلد: ١٤﴾‏

بخش پنجم‌

اما و الّذى فلق الحبّة، و برء النّسمة، لو لا حضور الحاضر، و قیام الحجّة بوجود النّاصر، و ما اخذ اللّه على العلماء ان لا یقارّوا على کظّة ظالم، و لا سغب مظلوم، لالقیت حبلها على غاربها، و لسقیت آخرها بکأس اوّلها، و لا لفیتم دنیاکم هذه ازهد عندى من عفطة عنز.

ترجمه‌

آگاه باشید! به خدایى که دانه را شکافته و انسان را آفریده، سوگند! اگر به خاطر حضور حاضران و توده‌هاى مشتاق بیعت کننده و اتمام حجّت بر من به خاطر وجود یار و یاور، نبود و نیز به خاطر عهد و پیمانى که خداوند از دانشمندان و علماى (هر امّت) گرفته که: «در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمدیده و مظلوم سکوت نکنند!»، مهار شتر خلافت را بر پشتش مى‌افکندم (و رهایش مى‌نمودم) و آخرینش را به همان جام اوّلینش سیراب مى‌کردم و در آن هنگام در مى‌یافتید که ارزش این دنیاى شما (با همه زرق و برقش که براى آن سر و دست مى‌شکنید) در نظر من از آب بینى یک بز کمتر است.

شرح و تفسیر

چرا خلافت و بیعت را پذیرفتم؟!

امام (ع) در این فراز، دلایل پذیرش بیعت را به وضوح بیان مى‌کند و اهداف خود را از این پذیرش در جمله‌هاى کوتاه و بسیار پر معنى شرح مى‌دهد و در ضمن‌

روشن مى‌سازد که اگر این اهداف بزرگ نبود، کمترین ارزشى براى زمامدارى بر مردم قائل نبود، مى‌فرماید: «آگاه باشید! به خدایى که دانه را شکافته و انسان را آفریده سوگند! اگر به خاطر حضور حاضران (توده‌هاى مشتاق بیعت کننده) و اتمام حجّت بر من به خاطر وجود یار و یاور نبود و نیز به خاطر عهد و پیمانى که خداوند از دانشمندان و علماى هر امّت گرفته که: «در برابر پرخورى ستمگر و گرسنگى ستمدیده و مظلوم سکوت نکنند»، مهار شتر خلافت را بر پشتش مى‌افکندم (و رهایش مى‌نمودم) و آخرینش را به همان جام اوّلینش سیراب مى‌کردم» (اما و الّذى فلق الحبّة، و برء النّسمة [1]، لو لا حضور الحاضر [2]، و قیام الحجّة بوجود النّاصر، و ما أخذ اللّه على العلماء ان لا یقارّوا [3] على کظّة [4] ظالم، و لا سغب‌ [5] مظلوم، لالقیت حبلها على غاربها [6]، و لسقیت آخرها بکأس اوّلها).

جمله «و الّذى فلق الحبّة، در حقیقت اشاره به توصیفى است که قرآن مجید از


[1] «نسمه» در اصل به معناى وزش ملایم باد است و گاه به نفس کشیدن یا به خود انسان اطلاق مى‌شود و در کلام مورد بحث به معناى «انسان» یا «روح» است.

[2] «حاضر» به معناى «شخص یا چیزى» است که حضور دارد و به گفته ارباب لغت گاه به معناى «قبیله و طایفه بزرگ» نیز آمده است و در کلام بالا به هر دو معنى ممکن است آمده باشد.

[3] «لا یقارّوا» از ماده «قرار» به معنى «سکون و آرامش» است. بنا بر این مفهوم جمله این است که ساکت ننشینند و آرام نباشند.

[4] «کظّة» به معناى «حالت ناراحت کننده‌اى است که از پرخورى حاصل مى‌شود» و در جمله بالا «کنایه از تعدّى بر دیگران و غصب حقوق آنان است».

[5] «سغب» در اصل به معناى «گرسنگى» است و لذا به سالهاى قحطى «ذو مسغبه» گفته مى‌شود و در قرآن مى‌خوانیم: «أَوْ إِطْعامٌ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ» و در کلام امام (ع) «کنایه از پایمال شدن حقوق مظلومان» است.

[6] «غارب» فاصله‌اى «میان گردن و کوهان شتر» را مى‌گویند که وقتى مى‌خواهند شتر را رها کنند معمولا مهارش را به آن محل از پشت مى‌اندازند.

 

ذات پاک خدا مى‌کند و مى‌گوید: «فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‌»، خداوند، شکافنده دانه و هسته است» [1] و این در واقع اشاره به مهمترین آفرینش پروردگار یعنى آفرینش حیات و زندگى است و جمله «برء النّسمة» اشاره به آفرینش انسان و روح و جان اوست، همان آفرینش عظیم و بسیار مهمّى که قرآن مجید بعد از ذکر آن‌ «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ» [2] مى‌گوید و این در واقع سوگند به مهمترین کار خالق در جهان هستى است و دلیل بر اهمیّت مطلبى است که سوگند براى آن یاد شده است.

جمله «لو لا حضور الحاضر» در ظاهر اشاره به «حضور حاضران براى بیعت» با اوست، هر چند بعضى حاضر را اشاره به خود «بیعت» دانسته‌اند که در معنى تفاوت چندانى نمى‌کند.

امّا این که منظور «حضور خداوند» یا «حضور زمانى که پیامبر (ص) آن را براى على (ع) پیش‌بینى کرده بود» باشد بسیار بعید به نظر مى‌رسد، هر چند بعضى از بزرگان آن را به عنوان احتمال ذکر کرده‌اند.

به هر حال این جمله از نظر معنى با جمله‌ «و قیام الحجّة بوجود النّاصر» تقریبا یکى است و هر دو اشاره به اتمام حجّت بر آن حضرت است که با وجود آن همه یاوران و بیعت کنندگان، براى اقامه عدل بپاخیزد.

جمله‌ «لالقیت حبلها على غاربها» کنایه از صرف نظر کردن از چیزى است، زیرا هنگامى که کارى با شتر نداشته باشند مهارش را بر پشتش مى‌افکنند و آن را به حال رها مى‌کنند.

جمله‌ «لسقیت آخرها بکاس اوّلها، آخرینش را با جام اوّلینش سیراب مى‌کردم» کنایه از این است: همان گونه که در برابر خلفاى سه گانه گذشته صبر و شکیبایى‌


[1] سوره انعام، آیه 95.

[2]- سوره مؤمنون، آیه 14.

 

پیشه کردم، در ادامه راه نیز چنین مى‌کردم. [1] ولى به دو دلیل خود را ملزم به پذیرش و قیام کردم، زیرا از یک سو با وجود آن همه ناصر و یاور، حجّت بر من تمام بود و از سوى دیگر خداوند از دانشمندان هر امّتى پیمان گرفته که وقتى بى‌عدالتى را در جامعه مشاهده مى‌کنند تا آن حدّ که ظالمان از پرخورى بیمار شده و مظلومان از گرسنگى، سکوت روا ندارند، برخیزند و دست ظالم را از گریبان مظلوم قطع کنند و عدل الهى را در جامعه پیاده نمایند.

این سخن امام (ع) هشدارى است به همه اندیشمندان و علماى امّتها که وقتى امکانات تشکیل حکومت و اجراى عدل و قسط الهى فراهم گردد، سکوتشان مسئولیت آفرین است، باید قیام کنند و براى بسط عدالت و اجراى فرمان خدا مبارزه با ظالمان را شروع نمایند. آنها که مى‌پندارند، تنها با انجام فرایضى همچون نماز و روزه و حج و پاره‌اى از مستحبّات، وظیفه خود را انجام داده‌اند، سخت در اشتباهند. اجراى عدالت و حمایت از مظلوم و مبارزه با ظلم ظالم نیز در متن وظایف اسلامى آنان قرار دارد.

سرانجام امام (ع) در ادامه این سخن و در آخرین جمله این خطبه داغ سیاسى اجتماعى پر معنى، مى‌فرماید: «آرى اگر به خاطر دلایل فوق نبود هرگز تن به پذیرش این بیعت نمى‌دادم و در آن هنگام (در مى‌یافتید که) ارزش این دنیاى شما (با همه زرق و برقش که براى آن سر و دست مى‌شکنید) در نظر من از آب بینى یک بز کمتر است» (و لالفیتم‌ [2] دنیاکم هذه ازهد عندى من عفطة [3] عنز [4]).


[1] شاهد این سخن شعرى است که از آن حضرت در داستان مخالفت «طلحه» و «زبیر» و فراهم آوردن مقدّمات جنگ جمل نقل شده که فرمود: «فتن تحلّ بهم و هنّ شوارع- تسقى اواخرها بکاس الاوّل» اشاره به این که: فتنه‌هایى در پیش است که همه را در بر مى‌گیرد و هر کس به سهم خود در آن گرفتار مى‌آید (بحار الانوار، جلد 32، صفحه 118).

[2] «الفیتم» از ماده «الفاء» به معناى یافتن چیزى است.

[3] «عفطة» در اصل به گفته «مقاییس اللغة» به معناى «صداى مختصر است، به همین جهت به عطسه کردن گوسفند یا بز «عفطة» مى‌گویند و در کلام بالا اشاره به ذرّات آب بینى است که به هنگام عطسه کردن به اطراف پراکنده مى‌شود. این تفسیرى است که در مقاییس آمده است ولى بعضى دیگر از ارباب لغت به بعضى از صداهاى دیگرى که از حیوان خارج مى‌شود نیز عفطه گفته‌اند.

[4] «عنز» به معناى بز ماده است.

 

با توجّه به این که «عفطة» به گفته «صحاح اللغة» همان آبى است که گوسفند (یا بز، هنگام عطسه) از بینى خود پراکنده مى‌کند، روشن مى‌شود که تا چه حدّ دنیاى مادّى با این اهمیّت و عظمتى که در نظر عاشقان و دلباختگانش دارد، در برابر روح بزرگ على (ع) کوچک و بى‌ارزش است، در واقع یک گوسفند یا بز چه اندازه ارزش دارد که آب بینى بى‌خاصیّت او ارزش داشته باشد، بلکه یک مایه پلید محسوب مى‌شود و به یقین این گونه تعبیرات براى کسانى که به ابعاد روح بزرگ آن حضرت آشنا نیستند بسیار شگفت‌آور است، ولى هنگامى که به جهانى که او در آن زندگى مى‌کند و مقامات عرفانى و معنوى آن حضرت آشنا مى‌شویم، مى‌بینیم کمترین مبالغه‌اى در این تعبیرات نیست.

«سیّد رضى» (ره) در ذیل این خطبه چنین مى‌گوید:

«بعضى گفته‌اند هنگامى که کلام امیر مؤمنان (ع) به این جا رسید مردى از «اهل عراق» برخاست و نامه‌اى به دست آن حضرت داد (گفته شده که در آن نامه سؤالاتى بود که تقاضاى جواب آنها را داشت). على (ع) مشغول مطالعه آن نامه شد و هنگامى که از خواندن آن فراغت یافت «ابن عباس» عرض کرد: «اى امیر مؤمنان چه خوب بود خطبه را از آنجا که رها فرمودید ادامه مى‌دادید»! امام (ع) در پاسخ او فرمود: هیهات اى ابن عباس! این سوز درونى بود که زبانه کشید و سپس آرام گرفت و فرو نشست (و دیگر مایل به ادامه آن نیستم).

«ابن عباس» مى‌گوید: به خدا سوگند من هیچ‌گاه بر سخنى همچون این سخن (خطبه ناتمام شقشقیّه) تأسف نخوردم که على (ع) آن را تا به آنجا که مى‌خواست برسد ادامه نداد (قالوا و قام الیه رجل من اهل السّواد عند بلوغه الى هذا الموضع من خطبته فناوله کتابا- قیل انّ فیه مسائل کان یرید الاجابة عنها- فاقبل ینظر فیه (فلمّا فرغ من قراءته) قال له ابن عبّاس یا امیر المؤمنین! لو اطّردت خطبتک من حیث افضیت! فقال: «هیهات یا بن عبّاس! تلک شقشقة هدرت ثمّ قرّت». قال ابن عبّاس فو اللّه ما اسفت على کلام قطّ کاسفى على هذا الکلام الّا یکون امیر المؤمنین (ع) بلغ منه حیث اراد).

تعبیر به اهل سواد (با توجّه به این که سواد به معناى سیاهى است) اشاره به مناطق پر درخت و مزروع است که از دور به صورت سیاه، در نظر، مجسم مى‌شود، زیرا رنگ سبز در فاصله زیاد متراکم مى‌شود و مایل به سیاهى مى‌گردد و از آنجا که اهل حجاز به زمینهاى خشک و خالى و به اصطلاح بیاض، عادت کرده بودند هنگامى که به سوى عراق که بر اثر «دجله و فرات» بسیار خرّم و سرسبز است حرکت مى‌کردند و انبوه درختان و مزارع از دور نمایان مى‌شد، به آنجا «ارض سواد» مى‌گفتند و اهل آنجا را «اهل سواد» مى‌نامیدند.

در این که این نامه چه بود و چه سؤالاتى در آن مطرح شده بود مطالبى از سوى بعضى از شارحان نهج البلاغه عنوان شده که در بحث نکات- به خواست خدا- خواهد آمد.

جمله «لو اطّردت خطبتک» با توجّه به این که اطّراد به این معنى است که چیزى بعد از چیزى قرار گیرد، اشاره به این است که اگر خطبه‌ات ادامه مى‌یافت بسیار خوب بود.

جمله «من حیث افضیت» با توجّه به این که افضاء به معنى خارج شدن به فضاى باز است گویى کنایه از این است که انسان هنگامى که مى‌خواهد سخن‌

مهمى ایراد کند تمام نیروهاى فکرى خود را متمرکز مى‌سازد مثل این که همه آنها را در یک اتاقى جمع و فشرده کرده است، امّا هنگامى که آن تمرکز از میان مى‌رود همانند این است که از آن اتاق در بسته بیرون آمده و در فضاى باز قرار گرفته است.

جمله‌ «تلک شقشقة هدرت ثمّ قرّت» با توجّه به این که «شقشقه» در اصل به معنى قطعه پوستى بادکنک مانند است که وقتى شتر به هیجان در مى‌آید از دهان خود بیرون مى‌فرستد و هنگامى که هیجانش فرو نشست به جاى خود باز مى‌گردد و با توجّه به این که خطباى زبردست هنگامى که در اوج هیجان و شور قرار مى‌گیرند به آنها «ذو شقشقة» گفته مى‌شود، کنایه از این است که این سخنان، اسرار درون من بود که از سوز دل خبر مى‌داد، هنگامى که به هیجان آمدم ایراد خطبه کردم ولى الآن که به خاطر مطالعه نامه و سؤالات سائل، آن حال و هوا تغییر یافت دیگر آمادگى براى ادامه آن سخن را ندارم.

نکته قابل توجّه این که ابن ابى الحدید از استادش (مصدّق بن شبیب) نقل مى‌کند: این خطبه را براى «ابن خشّاب» خواندم هنگامى که به کلام «ابن عبّاس» رسیدم که از ناتمام ماندن این خطبه اظهار تأسف شدید کرده، گفت: «اگر من در آن جا بودم به «ابن عباس» مى‌گفتم: مگر چیزى در دل امام (ع) باقى مانده بود که به آن اشاره نکند تا تو تأسف بر آن بخورى؟! به خدا سوگند آنچه در باره اوّلین و آخرین خلفا بود بیان کرد»! «مصدّق» مى‌گوید: به «ابن خشاب» که مرد شوخى بود گفتم منظورت از این سخن این است که این خطبه مجعول است؟ گفت: «به خدا سوگند من به خوبى مى‌دانم که آن کلام امام است، همان گونه که مى‌دانم تو مصدّق هستى»! [1] «سیّد رضى» در پایان این خطبه، به شرح چند جمله پرداخته، مى‌گوید:

«مقصود امام (ع) از این که او را به شتر سوارى سرکش تشبیه کرده، این است که‌


[1] شرح ابن ابى الحدید، جلد 1، صفحه 205 (با تلخیص).

 

اگر زمام او را محکم به طرف خود بکشد، مرکب چموش، مرتب سر را این طرف و آن طرف مى‌کشاند و بینى‌اش پاره مى‌شود و اگر مهارش را رها کند با چموشى، خود را در پرتگاه قرار مى‌دهد و او قدرت حفظ آن را ندارد. زمانى گفته مى‌شود: «اشنق النّاقة» که به وسیله مهار، سر شتر را به طرف خود بکشد و بالا آورد و «شنقها» نیز گفته شده است. این را «ابن سکّیت» در «اصلاح المنطق» گفته است.

این که امام (ع) فرموده است: «اشنق لها» و نگفته است «اشنقها» براى این است که آن را در مقابل «اسلس لها» قرار داده، گویا امام (ع) فرموده است: اگر سر مرکب را بالا آورد یعنى با مهار آن را نگه دارد (بینى‌اش پاره مى‌شود)» (قال الشّریف رضى اللّه عنه: قوله علیه السّلام «کراکب الصّعبة ان اشنق لها خرم و ان اسلس لها تقحّم» یرید انّه اذا شدّد علیها فى جذب الزّمام و هى تنازعه رأسها خرم انفها و ان ارخى لها شیئا مع صعوبتها تقحّمت به فلم یملکها یقال «اشنق النّاقة» اذا جذب رأسها بالزّمام فرفعه و «شنقها» ایضا، ذکر ذلک «ابن السّکّیت» فى «اصلاح المنطق» و انّما قال «اشنق لها» و لم یقل «اشنقها» لانّه جعله فى مقابلة قوله «اسلس لها» فکانّه (ع) قال: ان رفع لها رأسها بمعنى امسکه علیها بالزّمام).

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی، جلد 1، ص 397- 404

https://lib.eshia.ir/27571/1/397

 

۱۴۰۲/۰۸/۰۷

نماهنگ | بی‌تفاوتی جایز نیست!

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «هر دارایی‌ای که خدای متعال به شما داده، در قبالش مسئولیّتی گماشته و قرار داده؛ علم هم از جمله‌ی همین دارایی‌های ارزشمند است. [شما که] علم دارید، این علم، شما را مسئول میکند. «مسئول میکند» یعنی چه؟ یعنی باید، هم از علمتان به نفع مردم استفاده کنید، هم از اعتباری که این علم به شما داده به نفع مردم استفاده کنید. گاهی یک عالم میتواند از اعتباری که در جامعه دارد، در زمینه‌ای غیر از زمینه‌ی علمِ خودش و تخصّصِ خودش به سود مردم استفاده کند... این جمله‌ی معروف امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در این زمینه، حرف را تمام میکند: وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ اَلّا یُقِرّوا عَلیٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛ یعنی خدای متعال این تعهّد را از علما گرفته، از دانشمندان گرفته که در این زمینه تحمّل نکنند «کِظَّة ظالم» و «سَغَب مظلوم» را؛ نباید تحمّل کنند پُرخوری ستمگر و گرسنگی ستمدیده را؛ اَلّا یُقِرّوا. باید عکس‌العمل نشان بدهیم، واکنش نشان بدهیم. امروز، در قضیّه‌ی غزّه، این [وظیفه‌ی] واکنش بر دوش همه‌ی ما وجود دارد؛ باید واکنش نشان بدهیم؛ عدّه‌ای گرسنه‌اند، عدّه‌ای زیر بمبارانند، عدّه‌ای دارند صدتا صدتا به شهادت میرسند. در این جبهه‌بندی‌های متعدّدی که وجود دارد در سطح جهان، در سطح کشور، عالِم ــ چه عالِم دانشگاه، چه عالِم حوزه ــ باید اوّلاً تلاش کند حق را بشناسد، حق مشخّص بشود، در کنار حق بِایستد؛ بی‌تفاوتی، نگاه کردنِ بی‌تفاوت، برای عالِم و دانشمند جایز نیست.» ۱۴۰۲/۰۷/۲۵

رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «بی‌تفاوتی جایز نیست!» را منتشر میکند.

برچسب‌ها: غزه؛ دیدار نخبگان و برگزیدگان علمی؛ عملیات طوفان‌الاقصیٰ؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=54250

 

یک گروه های موسیقی پاپ و راک و هارد راک و امثالهم هستند که شرح حال افراد این گروه ها یحتمل بعضی بفرمایند که می تواند عبرت آموز هم باشند. بنده دو تا از این گروه ها را نگاه می کردم: بیتلها و لد زپلین. یک ثروتهای باد آورده ای را اینها به هم می زنند، ولی در عین حال هم یکی می بینید از کثرت ودکا خوردن خفه شده بوده و دیگری را به قتل رسانده اند. وَ ما اَخَذَ اللهُ عَلَی العُلَماءِ اَلّا یُقِرّوا عَلیٰ کِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظلوم؛ یعنی خدای متعال این تعهّد را از علما گرفته، از دانشمندان گرفته که در این زمینه تحمّل نکنند «کِظَّة ظالم» و «سَغَب مظلوم» را؛ نباید تحمّل کنند پُرخوری ستمگر و گرسنگی ستمدیده را؛ اَلّا یُقِرّوا. 

یک مسئله ای که در چت جی پی تی اگر فیلتر هم نبود یافت می شود این است که شما مثلاً می توانستید یک برنامه ای به یک زبان رایانه ای را به چت جی پی تی بدهید، و آن اشکال شما را به شما می گوید! کور از خدا چه می خواهد؟ دو تا چشم بینا! یعنی چی بهتر از اینکه شما بتوانید اشتباهات خودتان را با چت جی پی تی مثلاً اصلاح کنید؟ واما اینجا یک مسئله ای هست و آن اینکه فرض بفرمائید شما اشکالاتی هم در زمینه ی نظریه ی زایبرگ-ویتن یا گرموف-ویتن یا حتی همولوژی فلوئر-هیگارد-ویتن داشته باشید و بلکه بتوانید همین را هم به چت کردن حلشان کنید یا اقل کم بهتر هم بفهمید. حالا آیا شما فرض بفرمائید که حتی از طرق برنامه هندسی لانگلندز و ابرتقارنهای کاپوستین-ویتن هم می توانید مسائل آندوسکوپی خود را بهتر هم حل کنید آنچنان هم که به استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی در ایالات متحده چند جهانی هم به نحو احسنت بپردازید و گوی سبقت را هم از پهپادها و سفینه ها و کشتیها و افلاک مورد بحث پیشی بگیرید، یا خیر؟ و لذا عرض بنده ی حقیر این است که کار کردن در مورد سرمایه گذاری برای تولید هم یحتمل اشکال کنند که اصلا چه ربطی دارد به سرمایه گذاری در مثلاً چت جی پی تی و هوش مصنوعی و ...؟ التفات می فرمائید؟ خوب هم نمی شد اگر مقاله ای مثل مقاله ی زیر را به چت جی پی تی می دادید و می فرمودید این مقاله را بیشتر هم برایم توضیح بده، و او هم چنین می کرد و آنگاه از سیر تا پیاز همه چیزش را هم می فهمیدید و ...! لطفاً دقت هم بفرمائید که گاهی امام شهداء و بلکه خود شهداء هم شروع می کنند با شما شوخی کردن که ما که رفتیم ای شهیدان زنده و اما آیا شما برای خودتان و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دارید چه می کنید؟ این تذهبون؟ 

وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَـٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٤﴾‏

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‎﴿آل عمران: ١٦٩﴾‏

صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ‎﴿البقرة: ١٣٨﴾‏

یک نکته ی مهمی که در مورد اسلام و حضرت رسول اکرم و ائمه ی اطهار و امام زمان مطرح است این است که وقتی قومی و ملتی اسلام هم می آورد و مسلمان می شود، آن رنگ و بوی قوم و ملت خود را از دست نمی دهد و بلکه حتی رنگ و بوی خدایی و نبوی محمدی و علوی ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم به خود میگیرد.  هم  لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

  1. arXiv:2412.19137  [pdfother

    hep-th math-ph

    Renormalized Volume, Polyakov Anomaly and Orbifold Riemann Surfaces

 

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَٰلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿المائدة: ٣﴾‏

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ وَبَنَاتُکُمْ وَأَخَوَاتُکُمْ وَعَمَّاتُکُمْ وَخَالَاتُکُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُکُمُ اللَّاتِی أَرْضَعْنَکُمْ وَأَخَوَاتُکُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِکُمْ وَرَبَائِبُکُمُ اللَّاتِی فِی حُجُورِکُم مِّن نِّسَائِکُمُ اللَّاتِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَکُونُوا دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلَابِکُمْ وَأَن تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا ‎﴿النساء: ٢٣﴾‏

قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَیْهِمْ أَرْبَعِینَ سَنَةً یَتِیهُونَ فِی الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ ‎﴿المائدة: ٢٦﴾‏

وَقَالُوا هَـٰذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لَّا یَطْعَمُهَا إِلَّا مَن نَّشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لَّا یَذْکُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا افْتِرَاءً عَلَیْهِ سَیَجْزِیهِم بِمَا کَانُوا یَفْتَرُونَ ‎﴿الأنعام: ١٣٨﴾‏

یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ‎﴿البقرة: ٢١٩﴾‏

وَإِن کَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَىٰ مَیْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‎﴿البقرة: ٢٨٠﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿المائدة: ٩٠﴾‏

إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِی الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ وَیَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ ‎﴿المائدة: ٩١﴾‏

1. قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ ‎﴿البقرة: ١٤٤﴾‏

2. وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‎﴿البقرة: ١٤٩﴾‏

3. وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِی وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِی عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٠﴾‏

4. وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّىٰ یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِن قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ١٩١﴾‏

5. وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّىٰ یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِّن صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذَٰلِکَ لِمَن لَّمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ‎﴿البقرة: ١٩٦﴾‏

6. یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىٰ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَن یَرْتَدِدْ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَـٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ‎﴿البقرة: ٢١٧﴾‏

7. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْیَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ‎﴿المائدة: ٢﴾‏

8. وَمَا لَهُمْ أَلَّا یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا کَانُوا أَوْلِیَاءَهُ إِنْ أَوْلِیَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿الأنفال: ٣٤﴾‏

9. کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ اللَّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ‎﴿التوبة: ٧﴾‏

10. أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿التوبة: ١٩﴾‏

11. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَـٰذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاءَ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‎﴿التوبة: ٢٨﴾‏

12. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ‎﴿الإسراء: ١﴾‏

13. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُّذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ‎﴿الحج: ٢٥﴾‏

14. هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَالْهَدْیَ مَعْکُوفًا أَن یَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَلَوْلَا رِجَالٌ مُّؤْمِنُونَ وَنِسَاءٌ مُّؤْمِنَاتٌ لَّمْ تَعْلَمُوهُمْ أَن تَطَئُوهُمْ فَتُصِیبَکُم مِّنْهُم مَّعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِّیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَن یَشَاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٥﴾‏

15. لَّقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا ‎﴿الفتح: ٢٧﴾‏

۱۳۹۴/۰۴/۱۵

ذکر مصائب امیرالمؤمنین علیه‌السلام توسط رهبر انقلاب

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت شهادت حضرت علی علیه‌السلام، ذکر مصائب امیرالمؤمنین علیه‌السلام توسط رهبر انقلاب در خطبه‌های نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۳۸۸/۰۶/۲۰ را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=20704

 

 

۱۴۰۴/۰۱/۰۱

فرازی از سخنرانی نوروزی رهبری مد ظله العالی در جمع اقشار مختلف مردم

مطلب بعدی: یک اشتباه بزرگی را سیاست‌مداران آمریکایی و اروپایی و امثال اینها میکنند و آن اینکه اسم مراکز مقاومت در منطقه را میگذارند نیروهای نیابتی ایران؛ به آنها اهانت میکنند! نیابتی یعنی چه؟ ملّت یمن انگیزه دارد، مراکز مقاومت در کشورهای منطقه انگیزه دارند؛ جمهوری اسلامی ایران نایب لازم ندارد؛ نیابتی یعنی چه؟ خودشان هستند. در آغاز غصب فلسطین، یکی از کشورهایی که در خطّ مقدّم مقابله‌ی با این کار قرار گرفت، کشور یمن بود؛ حاکم آن روزش بلند شد رفت در یک اجتماع بین‌المللی شرکت کرد و این‌جوری مخالفت کردند؛ اینها با این دشمنی‌ها، با این خباثتها، با این ظلمهایی که رژیم صهیونیِ غاصبِ خبیث، امروز و دیروز نسبت به مردم انجام میدهد مخالفند، اعتراض دارند، ایستادگی میکنند، مقاومت میکنند؛ اینجا بحث نیابت نیست. اشتباه بزرگشان این است که خیال میکنند اینها به نیابت از ایران دارند این کار را میکنند؛ نخیر، به نیابت نیست؛ نظر ما معلوم است، نظر آنها هم معلوم است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59802

 

یک مسئله ی دیگری که شاگرد باید هم در نظر هم بگیرد وقتی می خواهد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند مسئله ای است که در مورد همین نیابت هم مطرح است، نیابت از امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست و حضرت ولی فقیه و مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مد ظله العالی، نایب امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف دارند. اینجا یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که مگر امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مثل همینی که آمریکا و اروپا به اشتباه نیز می فرمایند، نایبی را نیاز دارد که برای خود اتخاذ هم کند؟ البته این از لحاظات تاریخی هم ثابت شده است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف چهار نواب نیز داشته اند که معروفند به نواب اربعه و شناخته شده هم بوده اند و اسمهای آنها نیز دانسته شده و از این قبیل: ابوعمرو عثمان بن سعید عَمری، ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عَمرى، ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى و ابوالحسن على بن محمد سمرى است.

ولی باز یحتمل بعضی اشکال کنند که در مسائلی شبیه آنچه در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی مطرح است و بلکه حتی در چت جی پی تی که شما خیلی هم حتی نمی دانید آیا با یک ماشین یا هوش مصنوعی است که طرفید یا با یک انسان یا حتی با خود شیطان طرفید و حتی نوابهای و وکلای شیطانی هم دارید چت می کنید، این مسئله اهمیت بیشتری هم پیدا می کند که آیا می دانید هم که با کیست یا چیست که طرفید؟ البته این مسئله گاهی مغفول هم می ماند که موانعی زیاد را هم داریم که مردم حتی بتوانند امام خود را هم بشناسند. یعنی یک مسئله همین مسائلی است که از نوع پاتو-روانشناسی و پاتو-جامعه شناسی و پاتو-جهانشناسی و پاتو-کیهانشناسی و دیگر آسیبشناسیهای انسانی و جوامع محلی و جهانی مخصوص بشری هم می تواند باشد. یعنی یک جاهایی یحتمل باید هم اذعان کرد که مسئله آنقدر طنزآلود هم می شود که تراژدی و دراما و اصل مسئله هم فراموش شود که بالاخره آیا آنچه در آندلس اسلامی هم اتفاق افتاد که رفته رفته اسلامشان را هم به فراموشی سپردند، چگونه باعث شده است که امروزه روز مسائل منطقه ای و خصوصاً فلسطین اشغالی اینچنین توسط صهیونیسم جهانی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی شان هم مبتلا شوند و بلکه دن کیشوت مسئله هم کجا است؟ یعنی در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز که شاگرد خیلی هم سعی می کند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز الی ما شاء الله پیشروی کند و   حتی با استکان نلبکیهای مطرحه در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی هم سر و کله زده و بلکه بتواند هم یک چای دبشی هم حتی بعضاً میل کند، نیز یحتمل شاگرد مطرح کند که را در یکی از الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه و حتی در پیشروی بسمت حکمت الهی الی ما شاء الله هم متوقف کرده اند و اجازه ی پیشرفتمان هم با سدهایی روبرو شده است؟

مثلاً بعضی یحتمل اشکال هم کنند که چرا ما باید در جبرهای فون نویمن ای هم متوقف شویم و بلکه نتوانیم ماورای هندسه ی ناجابجایی و حتی نظریه ی ریسمان و نظریه ی ام و اف و ...، و بلکه ناترازیهای حاصل از اینها برای ورود به الفهای بینهایت آیات اللهی ماورای چنین جبرهایی نیز مشکل داشته باشیم؟ چرا گاهی در سیستمهای بُست-کن گیر می کنیم و گاهی در حالات بی پی اس خلائها و سیاه چاله ها گیر کرده ایم و گاهی در میدانهای تک عضوی F_un درجا می زنیم و گاهی هم رویه های کاشی و افقهای سیاه چاله ها است که درهمتنیدگیهایی ایجاد کرده یا درگیرشان شده ایم و ...؟ بعضی یحتمل اشکال هم کنند که تو آنقدر هم درگیر این مسائل شده ای و مات و مبهوتشان هم گشته ای که دیگر نمی توانی جبرهای مربوطه در الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هر کدام از این مسائل و بلکه دیگر مسادئل را هم بر حسب آن جبرها که فرض بفرمائید هر کدام از این جبرهای اوپراتوری را عمومیت و خصوصیت هم می بخشند را درست مشاهده و به بحث و بررسی و تحقیق هم بنشینی و .... و لذا، دن کیشوت هم با تمام قوا وارد می شود و با همه و همه نیز درمی افتد و بلکه هر جا هم دلش بخواهد حجابها را هر طوری دلش خواست کنار زده و هر جا هم دلش خواست حجابها را غلیظتر هم می کند و ....، بدون اینکه حتی بداند که مثلاً از لحاظات تاریخی امام خمینی قدس سره الشریف و یارانش در سال 42 اصلا چه کردند و بعدها هم چه اتفاقاتی افتاد و حتی جمهوری اسلامی ایران هم چطور شکل گرفت و ..... یعنی دم و دستگاههای طاغوتی و تبلیغاتچیهایشان هم با بوق و کرناهایشان نمی خواهند و اجازه هم نمی دهند که براحتی هر کس که خواست همینها را یاد بگیرد و زودی هم متوجه مسائلش شود و راه حل مسائلش را هم درک کند و یک وقت دیدید که شاگرد از خواب غفلت خواست بیرون بیاید و متوجه شد که بابا انگار اصلا جای حق و باطل را صهیونیستها و ایادی و دنباله روهایشان آنطور هم عوض کرده اند که خود صهیونیستها هم متحیر مانده اند که چه کرده اند که حتی آمریکائیها هم اظهار می دارند که ما هم خودمان اصلا از همه صهیونیست تریم و بلکه اسلام آندلسی را هم که نمی خواهیم هیچی و حتی اسلام فلسطینی و لبنانی را هم دوست نداریم. حالا اگر همه ی عالم و بلکه خود آمریکائیها و اروپائیها هم روز قدس بیایند بفرمایند که صهیونیسم جهانی غلط زیادی نکند و قدس شریف متعلق به فلسطینیها و اسلام هم هست و القدس لنا، حکومتهایی مثل حکومتهای آمریکا و انگلیس و ... آیا حاضر می شوند دست از جنایات خود بردارند و ...؟ یا باز هم دست دن کیشوت را نیز از پشت بسته اند و ادعا می کنند تقصیر دُلسینیا است که همه و همه عاشقش هم هستند و مسئله سروانتس و تخیلات و توهمات او هم اصلا نیست و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

  1. arXiv:2502.00781  [pdfpsother

     

    math.RT

    Spectral transfer for metaplectic groups. II. Hecke algebra correspondences

    Authors: Fei ChenWen-Wei Li

    Abstract: …be the metaplectic group over a local field F⊃Qp defined by an additive character of F of conductor 4oF. Gan-Savin (p≠2) and Takeda-Wood (p=2) obtained an equivalence between the Bernstein block of Mp(2n) containing the even (resp. odd) Weil representation and th… ▽ More

    Submitted 2 February, 2025; originally announced February 2025.

    Comments: 32 pages

    MSC Class: 22E50 (Primary) 11F70; 20C08 (Secondary)

  2. arXiv:2109.06581  [pdfpsother

     

    math.RT math.NT

    Stabilization of the trace formula for metaplectic groups

    Authors: Wen-Wei Li

    Abstract: We stabilize the full Arthur-Selberg trace formula for the metaplectic covering of symplectic groups over a number field. This provides a decomposition of the invariant trace formula for metaplectic groups, which encodes information about the genuine L2-automorphic spectrum, into a linear combination of stable trace formulas of products of split odd orthogonal groups via endoscopic transfer. By adapting the strategies of Arthur and Moeglin-Waldspurger from the linear case, the proof is built on a long induction process that mixes up local and global, geometric and spectral data. As a by-product, we also stabilize the local trace formula for metaplectic groups over any local field of characteristic zero. △ Less

    Submitted 26 March, 2024; v1 submitted 14 September, 2021; originally announced September 2021.

    Comments: 324 pages, with an index. Further improvements and corrections

    MSC Class: 11F72 (Primary) 11F27; 11F70 (Secondary)

  3. arXiv:1409.6106  [pdfpsother

     

    math.RT

    Spectral transfer for metaplectic groups. I. Local character relations

    Authors: Wen-Wei Li

    Abstract: Let Sp˜(2n) be the metaplectic covering of Sp(2n) over a local field of characteristic zero. The core of the theory of endoscopy for Sp˜(2n) is the geometric transfer of orbital integrals to its elliptic endoscopic groups. The dual of this map, called the spectral transfer, is expected to yield endoscopic character relations which should reveal the internal structure of L-packets. As a first step, we characterize the image of the collective geometric transfer in the non-archimedean case, then reduce the spectral transfer to the case of cuspidal test functions by using a simple stable trace formula. In the archimedean case, we establish the character relations and determine the spectral transfer factors by rephrasing the works by Adams and Renard. △ Less

    Submitted 30 October, 2016; v1 submitted 22 September, 2014; originally announced September 2014.

    Comments: 88 pages with an index. Corrected a mistake in the Section 7.5

    MSC Class: 22E50 (Primary) 11F72

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی