وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿١﴾ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿٢﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿٣﴾ وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿٤﴾ وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿٥﴾ وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿٦﴾ وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿٧﴾ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿٨﴾ قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا ﴿٩﴾ وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ﴿١٠﴾ کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿١١﴾ إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿١٢﴾ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّـهِ نَاقَةَ اللَّـهِ وَسُقْیَاهَا ﴿١٣﴾ فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿١٤﴾ وَلَا یَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿١٥﴾
وقوله صلىاللهعلیهوآله حین تکلمت طائفة، فقالت: نحن موالی رسول الله صلىاللهعلیهوآله فخرج رسول الله صلىاللهعلیهوآله إلى حجة الوداع، ثم صار إلى غدیر خم، فأمر فأصلح له شبه المنبر، ثم علاه، وأخذ بعضدی حتى رئی بیاض إبطیه رافعا صوته، قائلا فی محفله: «من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، وعاد من عاداه» وکانت على ولایتی ولایة الله، وعلى عداوتی عداوة الله ، وأنزل الله ـ عزوجل ـ فی ذلک الیوم (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً) فکانت ولایتی کمال الدین ورضا الرب جل ذکره.
الکافی الشریف، جلد 15، ص 80
[1396/5/30
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ [اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ خِیَرَتِهِ] اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اِبْنَ سَیِّدِ اَلْوَصِیِّینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ ثَارِهِ وَ اَلْوِتْرَ اَلْمَوْتُورَ ...
... اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنِ اَلْعِصَابَةَ اَلَّتِی [اَلَّذِینَ] جَاهَدَتِ اَلْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ [تَایَعَتْ] عَلَى قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ اِلْعَنْهُمْ جَمِیعاً
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ وَ عَلَى اَلْأَرْوَاحِ اَلَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اَللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اَللَّیْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ [لِزِیَارَتِکَ] اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ [وَ عَلَى أَوْلاَدِ اَلْحُسَیْنِ] وَ عَلَى أَصْحَابِ اَلْحُسَیْنِ
اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ اِبْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ [اِلْعَنِ] اَلثَّانِیَ وَ الثَّالِثَ وَ اَلرَّابِعَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ اِلْعَنْ عُبَیْدَ اَللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ اِبْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ
پس به سجده مىروى و مىگویى
اَللَّهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ حَمْدَ اَلشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی اَللَّهُمَّ اُرْزُقْنِی شَفَاعَةَ اَلْحُسَیْنِ یَوْمَ اَلْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ اَلْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ اَلْحُسَیْنِ اَلَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ اَلْحُسَیْنِ علیه السلام علقمه گفت که فرمود حضرت باقر علیه السلام که اگر بتوانى که زیارت کنى آن حضرت را در هر روز به این زیارت در خانه خود بکن که خواهد بود براى تو جمیع این ثوابها
]
ممکن است دو نگاه داشته باشیم نسبت به هم که یکی نگاه قربانی کردن است و دیگری نگاه قربانی شدن است آنچنان که ما در عید قربان می بینیم بین حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل علیهم السلام واقع می شود. اما نگاه سومی هست که نگاه خورشید ولایت است. دیده اید چطور می فرمایند که توی آفتاب زیاد نرو چرا که یک وقت سر درد می گیری؟ همین حضور آفتاب، به شما آگاهی می دهد. و لذا زیارت خورشید ولایت آدابی دارد و برای آگاهی از آن خوب است که به از جمله نهج البلاغه و کتاب و سنت و ادعیه و آداب زیارات رجوع کرد. اینجا فقط دو نگاه نسبت به هم نیست. یکی نگاه خدا و رسول و ولایت است و دیگری نگاه بنده به صاحبش است. نگاه به حضرت دوست است. و این نگاه ها هر نگاهی نیستند. آدابی دارند. آداب از نوع زیارت بزرگان است و نه هر بزرگی است بلکه زیارت حضرت رسول (صل الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار و معصومین و زیارت حضرت دوست علیهم السلام است. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل مجمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.
- ۹۶/۰۵/۲۱
فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَٰلِکَ وَلَوْ یَشَاءُ اللَّـهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَـٰکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّـهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿محمد: ٤﴾
شما مؤمنان چون (در میدان جنگ) با کافران رو به رو شوید باید (شجاعانه) آنها را گردن زنید تا آن گاه که از خونریزی بسیار دشمن را از پا در آوردید پس از آن، اسیران جنگ را محکم به بند کشید که بعدا یا بر آنها منّت نهید (و آنها را آزاد گردانید) یا فدا گیرید تا در نتیجه جنگ سختیهای خود را فروگذارد. این حکم فعلی است، و اگر خدا بخواهد خود از کافران انتقام میکشد (و همه را بی زحمت جنگ شما هلاک میکند) و لیکن (با این جنگ کفر و ایمان) میخواهد شما را به یکدیگر امتحان کند، و آنان که در راه خدا کشته شدند خدا هرگز اعمالشان را ضایع نگرداند. (۴)
18545.عنه صلى الله علیه و آله : إنّ مَثَلَ أهلِ بَیتی فی اُمّتی کمَثَلِ سَـفینَةِ نُوحٍ فی قَومِهِ؛ مَن رَکِبَها نَجا و مَن تَرَکَها غَرِقَ ، و مَثَلُ بابِ حِطَّةٍ فی بَنی إسرائیلَ .
18545.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مَثَل اهل بیت من در میان امّتم، مَثَل کشتى نوح است در میان قوم او؛ که هر کس سوار آن شد نجات یافت و هر که رهایش کرد غرق شد و نیز به مانند باب حطّه اند در میان بنى اسرائیل.
البته این خیلی خوب است که بر دشمنان اسلام غلبه کنیم همانطور که آیه ی مبارکه می فرماید. و این مسئله را ما اخیراً داریم در عراق و سوریه می بینیم که بنا به گفته های سردار سلیمانی رو به اتمام هم هست. اتفاقاً بنده حقیر هم اگر یک چفیه می یافتم دور سرم به عنون نوعی روسری مردانه ی مقتدرانه می پیچیدم.
و اما مسئله حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی از آنجا نشات می گیرد که ما بخواهم هم که منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را با سوار شدن بر کشتی نجات اهل بیت پی گیری کنیم. و در طول قرون ما متوجه می شویم که وقتی انحرافاتی در مسیر این کشتی رخ می دهد طوری که با مسیر کشتی که ستارگان و خورشید و ماه و زمین هر یک در فلکهای خود در گردشند، باید آنها را بررسی کرد و مورد تحقیق قرار داد تا زلزله ها و طوفانها و سیلهای خانمان سوز و بلکه جنگها و فتنه ها این کشتی را مورد خطر واقع نکنند.
البته اگر سکاندار این کشتی که قرار است پیامبر اعظم و اهل بیت باشند، چنین نشد و سکان بدست دیگرانی افتاد که فرضاً دلش خواست که یک تویست و چرخش ناگهانی ای بدلخواه آنجایی که مایل است و در زمان مورد علاقه اش واقع کند، این دیگر می شود مثل اینکه ما هی بیاییم خروار خروار صفحه ها را سیاه کنیم و بنویسیم و بگوییم و بخوانیم و به عبادت بایستیم که در یک لحظه هر آنچه که هست و نیست بدست گروهی که ادعاهای کذب محض دارند مورد تخریب واقع شوند. البته اینها می توانند مسائلی بسیار پیچیده باشند که با جهاد مداوم در هر لحظه و در طول لحظه ها و ساعات و روزها و ماه ها و سالها و قرون متمادی باید پیگیری شوند و مدام علوم و حکمت به روز رسانی شوند و نیز عملاً ابتکار عمل را در دست خود داشته باشیم. و آنگاه است که ما می توانیم به کشتی نجات راه یابیم و از غرق شدن خود جلوگیری کنیم و بلکه مدام نگران مستر همفرها هم نباشیم. چرا که بالاخره در آن روز ما درخواهیم یافت که بسم الله الرحمن الرحیم تبارک الذی بیده الملک و هو بکل شیءٍ قدیر. بجای اینکه همه و همه از یکدیگر بترسند و هیچ کس نتواند به هیچ کس اعتماد کند. و این وقتی است که به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به منزلت عقل در هندسه معرفت دینی پی برده ایم و راه را یافته ایم. و لذا آنگاه سکان کشتی در دستان توانای حکیمانی است که حکیمانه بر عالم فرمانروایی می کنند. و نه مثل این بنده حقیر که از صبح داشتم سعی می کردم یک چیزی بنویسم و اینترنت گیر کرده بود و بالاخره مقاله ی مستر همفر را تمام کرده و خوشبختانه انترنت هم راه افتاد و اما یحتمل مقاله بیش از اینها می بوده و بلکه این خاطرات خلاصه شده ی کتاب اصلی است که بعضی از آن هم همینطوری که پیش می رویم روایات خود را دارند که در ماهواره ها و تلگرامها و امثالهم بازگو می شوند. حالا کجا مسائل حکیمانه است و کجا نیست، قضاوت با خود افراد است. کشتی نجات اهل بیت علیهم السلام یحتمل این است که بنده های خدا همدیگر را هدایت کنند که غرق نشوند و سوار کشتی شوند و بلکه در کشتی هم با هم جنگ و دعوا نکنند و شیطان آنها را از راه بدر نکند. و بعد به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی چه نظری و چه عملی بپردازیم و لا تطع الکافرین جاهدهم به جهادا کبیرا. و لذا پست بعدی همانطور که مدتها است که مستحضرید راجع به توپولوژی سر و ته یا بهتر نمی بود می گفتیم زبر و زیر (top and bottom topology) و ال اچ سی و دیگر مسائل نظریه های حمیدی مجیدی حکمت متعالیه فقهی است. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.