از قول ابن سینا می فرمایند ان الذی یغلب علی الباطل اصنع من الذی یغلب علی الحق.
این در صفحه 12 کتاب شریعت در آیینه معرفت نیز آمده است که در سایت کتابخانه تبیان کتابش ارائه شده است:
http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/92900/4#12
البته طوری که کتاب بصورت الکترونیکی ارائه شده یک وضعی دارد که چندان هم قابل خواندن نیست و یک حالت خیلی در هم و بر همی دارد. نه صفحه بندیها درست است و یحتمل نه نقطه گذاریها و نه پاراگرافها و نه جمله بندیها معلوم است که کدام است. بنده نمی دانم این چه جور ارائه کتابی است دیگر و چرا کتاب اینطور باید ارائه شود. یا کتاب را درست ارائه دهید یا اینکه اصلاً چرا اینطوری ارائه می کنید؟ یحتمل اینطور حساب شده است که کاچی بهتر از هیچی.
عنوان پست را متریکی قرار دادیم که یحتمل بتواند هندسه نزدیک افق سیاه چاله کر را تعریف کند بر حسب اینکه اف و جی و ایکس بزرگ در متریک را بر حسب مختصات کروی چطور تعیین کنیم. البته هندسه نزدیک افق را در سحرها قبل از اذان صبح از خواب برخیزیدن یحتمل بهتر بتوان درک کرد که هنوز اولین اشعه ها و پرتوهایی از نور به ما نرسیده است! و یحتمل هم این باعث شود که ما در سیاه چاله ای کر-گونه دچار نشویم.
یک مسئله مهمی که مطرح است این است که به آزمایشگری یک شمش طلا داده و عرض شود که مقدار انحراف نور وقتی از نزدیکی شمش طلا می گذرد را بیابید. این را یک بار پورفسور دکتر حسابی در تلویزیون مطرح کردند. موضوع این است که اگر نور ستارگانی که از نزدیکی خورشید می گذرد دچار انحراف محسوسی می شوند که در نتیجه نیروی گرانش خورشید است، پس یحتمل شمش طلا نیز چنین خاصیتی داشته باشد. البته همانطور که معروف است آزمایشهای دیگری نیز هستند که با ورفهای طلا انجام شده اند و از جمله واپاشی راترفورد. اینجا ما با خود امکان آزمایشات واپاشی راترفورد یا انحراف نور گرانشی حسابی کاری نداریم. بلکه مسئله ما این است که تا چه حد می توان این نوع آزمایشها را ترانسپورت کرد. یعنی تا چه حد می توان این آزمایشات را درست بازسازی و دوباره تجربه کرد؟ البته پورفسور دکتر محمود حسابی حرفشان این بود که وقتی ایشان خواستند چنان آزمایشی انجام دهند شمش طلا در اختیارشان گذاشته شد.
این یک مسئله مهمی است از این دست که یحتمل کسی کیمیاگر باشد! و ادعای کیمیاگری هم داشته باشد. و یحتمل این احتمال را هم بدهیم که او در حرفش صادق است و راست هم می گوید. و اما تا چه حد آیا او دارد درست می گوید آیا بستگی به این دارد که تا چه حد می تواند این علم را به همگان یاد دهد و ترانسپورت کند و لذا هر کسی هم بتواند برای خودش این کار را انجام دهد؟ همانطور که با استاد کشانی یک بار بحث می کردیم یحتمل شما نمی خواهید شمش طلا را دست هر کسی بدهید نه بدین دلیل که او یحتمل می گذارد فرار می کند. و بلکه به این خاطر هم که یحتمل برود یک بانک قلابی ای را باز کند که ما شمش طلا هم می فروشیم. و با همین یک شمش طلای اصل به مردم شمشهای طلای قلابی ای قالب کند و بعد هم پا به فرار گذاشته.
و یا علی از تو مدد خدا رحم کند به این خلق الله که مالشان را از دست داده اند. یا فرض بفرمایید که ما یک گنبد کماکان مخروطی-شکل طلایی داریم که در مرقد امیرالمومنین واقع است یا داریم آنرا بازسازی می کنیم. و از آن طرف هم که همه می دانیم الغذیر را داریم. و آیا اگر هر گنبد مخروطی شکل دیگری را هم طلا کنیم باز به گنبد امیرالمومنین و الغدیر خواهیم رسید؟ این است که یک وقت هست که ما یحتمل علم کیمیا داریم و یک وقت هست که طلا و جواهر داریم و یک وقت هست که مس هم یحتمل نداریم. اکثر اوقات این وضعیت آخر است که دچارش شده ایم و برای رسیدن به طلا و جواهر و بلکه کیمیا آیا آن علم و معرفت و شریعت و دین و اخلاق و کلاس و درس را یافت کنیم و مستفیذ شویم؟ و الله اعلم.
و اما اینکه ما در اخلاق و درس و بحث تا چه حد می توانیم پیش رویم که می بینیم شهدایی داریم همچون ستار کشانی و شهید کشانی های دیگری که همه عکسهایشان وقتی وارد خیابان در دوم پشت باغ سفارت انگلیس می شوید مشهود است. و اما چرا شهدای هسته ای؟ این یک سوالی است که یحتمل هیچ وقت برای این حقیر قابل حل نخواهد بود که یک بنده خدایی که فرضاً در ریاضی-فیزیک تحقیقات مهمی داشته است و بیشتر یک ریاضی-فیزیکدان است تا یک فیزیکدان هسته ای که کارش به سازمان انرژی اتمی مربوط شود، این بنده خدا دیگر برای چه شهید شده است هر چند که در ژورنال فیزیک هسته ای بی هم مقاله داشته باشد؟ یعنی خیلی از مقالات فیزیک هسته ای بی هستند که بیشتر ریاضی-فیزیک هستند تا چیز دیگری! حال یک بنده خدایی را برای کارهای هسته ای هم ترور کردن غلط است و اما ما می بینیم که این مسئله تروریسم آخوند و دانشمند و غیر آن انگار نمی شناسد و گویی مسئله ماورای این حرفها است. و بلکه مسئله اخلاق است و سیاست و اقتصاد و قدرت و استکبار و مستضعفین و ظلم و جور و ترور کور. خدا لعنت کند هر چه تفکر نمرودی و فرعونی و قارونی و یزیدی و شمری و ابن زیادی و عمر بن سعدی و ... است. و سلام بر حسین علیه السلام و سلام بر امام زمان و سلام بر معرفت و شریعت و دین و علم و ریاضی فیزیک و نظریه حمیدی مجیدی و ....
لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
- ۹۴/۱۰/۲۶
ناد علیاً علیاً یا علی،
ناد علیاً علیاً یا علی،
ناد علیاً علیاً یا علی،
ناد علیاً علیاً یا علی.
ناد علیاً مظهر العجائب.
بعضی از پزشکان محرتم یا متخصصین در لغت و گرامر انگلیسی یحتمل اشکال کنند که تو atria را داری به عنوان مفرد استفاده می کنی و حال آنکه atrium می باید استفاده می کردی. و ایراد بفرماییند که ان شاء الله که این ایمیل را نفرستاده باشی و آبروی ما ایرانیها را ببری؟ به کی فرستاده ای و .... البته این یک اشکال درستی هم هست. و یک اشکال گرامری سیتکسی هم هست که جمع را به جای مفرد استفاده کرده است. و یحتمل متخصصین لغت و ریاضایات هم اشکال می کنند که آنجایی که بیش از حد می خواهی از دکارت هم تقلید کنی و ادا در بیاروی آنگاه مختصات کارتزین را هم می گویی مختصات دکارتی. و صد البته اینها هم اشکالات درستی است که وارد هستند ولی بنده از آنجایی که نشسته بودم ببینم کی کسی این اشکالات را خواهد کرد و دیدم اگر بخواهم منتظر بمانم که چنین شود، یحتمل این کار خیلی خسته کننده خواهد شد و شروع خواهم کرد متون روزنامه ها و مجلات و مقالات ریاضی و فیزیکی و پزشکی را زیر و رو کردن بلکه از این بابت الهامی بگیرم، و لذا بهتر دیدم خودم اشکال را وارد کرده، و السلام. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.