الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

بایگانی
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

 

 

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=61997

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=61927

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=61897

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=61872

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

خبر | گزارش تصویری | فیلم                                  

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 خبر | فیلم       

https://farsi.khamenei.ir/others-special?id=61806
۱۴۰۴/۰۸/۱۴

مثبت ۱۰۰ ثانیه | ۴ ساعت دلجویی

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «رئیس‌جمهور آمریکا در فلسطین اشغالی با یک مشت حرف پوچ و با لود‌گی سعی کرد صهیونیست‌های مأیوس را امیدوار کند و بهشان روحیه بدهد؛ تحلیل من از سفر رئیس‌جمهور آمریکا به داخل فلسطین اشغالی و این کارهایی که کرد و این حرفهایی که زد این است. اینها مأیوسند؛ اینها در جنگ دوازده‌روزه آن‌چنان سیلی خوردند که باور نمیکردند، توقّعش را نداشتند، و مأیوس شدند.» ۱۴۰۴/۰۷/۲۸

 هشتاد و چهارمین شماره «مثبت ۱۰۰ ثانیه» گزارشی است از روایت رهبر انقلاب درباره سفر اخیر رئیس‌جمهور آمریکا به فلسطین اشغالی برای بازگرداندن روحیه از  دست رفته صهیونیست‌ها پس از سیلی‌ای که در جنگ دوازده روزه خوردند.


 کمتر از ۴ ساعت! تمام حضور دونالد ترامپ در سرزمین‌های اشغالی از فرود هواپیمایش در فرودگاه بن‌گورین گرفته تا پرواز دوباره به مقصد شرم‌الشیخ در مصر کمتر از ۴ ساعت طول کشید! در این مدّت هم تلاش کرد هرچه در توان دارد برای اطمینان دادن به صهیونیست‌ها خرج کند؛ حتی از شوخی‌ و لودگی هم ابایی نداشت.

به صهیونیست‌‌ها یادآوری کرد که امروز دیگر آسمان آرام است و سلاح‌ها هم خاموش‌ و آژیرها هم ساکت‌.

تأکید کرد که دست آمریکا و حمایت‌هایش همچنان بالای سر صهیونیست‌هاست: «من همیشه در کنار شما خواهم بود. بگذارید این را نیز بگویم: ما صلح را از طریق قدرت برقرار خواهیم کرد. ایالات متحده بزرگترین و قدرتمندترین ارتش تاریخ جهان را دارد. ما سلاح‌هایی داریم که هیچ‌کس حتی نمی‌تواند تصورش را بکند، و البته بسیاری از آن‌ها را در اختیار اسرائیل هم قرار داده‌ایم.»

ترامپ حتی از دلجویی از نتانیاهو هم غافل نشد. با اشاره ضمنی به فشارها داخلی برای محاکمه نخست‌وزیر رژیم، رو به رئیس‌جمهور اسرائیل گفت: عفوش کنید!

حمایت غلیظ و بدون شرط او از رژیم صهیونیستی به حدّی بود که انگار یادش رفته بود همان رئیس‌جمهوری است که با شعار «اول آمریکا» سرکار آمده بود. ترامپ در این ۴ ساعت شخصیت «اول اسرائیل» خودش را به خوبی نشان داد.

برچسب‌ها: مثبت ۱۰۰ ثانیه؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=61771

 

بنده ی حقیر یک مسئله ای را که باید عرض کنم این است که این عزاداریها بسیار هم مهم است از این نظر که حتی مسئله ی روانشناسی هم بسیار مهم است کانه وقتی انسان در محیط غلط واقع می شود، یک قاضی شریح ای در درون او است که امام حسین علیه السلام و مسلم ابن عقیل و هانی و دیگر یاران امام حسین را همه و همه را حتی مفت و مسلم می فروشد. قاضی شریح امروزه یحتمل هم ممی فرماید که سیسی خوب است؛ کیست که به تو گفته است که سیسی بد است؟ حتی می گوید اصلا شک هم نکن که یک هندسه ای بر خلیفة اللهی و ولایت اللهی پیغمبر اکرم و امیر المومنین و حضرت فاطمة الزهرا هم حاکم است که همان هندسه ی سیسی ها است! انسان شرمش می آید که به حرفهای چنین قاضی شریح ای تن در بدهد و قبول کند که بر هندسه ی امامش و بلکه مادرمان حضرت زهرای مرضیه صلوات الله و سلامه علیها هم هندسه ی سیسی است که حاکم است. این قاضی شریح درونی که یحتمل مواظب نباشید از تحدید درونی هم خارج شده و بصورت بیرونی جلوه می کند، یحتمل حتی به نفس اماره ای که حتی لوامه هم آیا چقدر هنوز باشد و همچون خود شیطان دارد او را ضربه ی فنی اش هم می کند، ندای وحی را گوش نده و بلکه همین که من بهت دارم می گویم از ندای وحی هم بالاتر است و گیر دامهای شیطانی اش هم می افتد و می گوید اصلا این تویی که نمی فهمی و اصلا اسلام هم همین است که من دارم بهت می گویم که یزید و ابن زیاد و شمر و همینها هم هستند که خیلری خوب اند و اسلام هم یعنی همینها و ...؟ البته اینجا بعضی یحتمل اشکال هم کنند که بابا دیدی تو که اصلا نمی توانی از این وبلاگت هم دل بکنی؟ و لذا بنده ی حقیر همین قدر هم عرض کنم که بالاخره شاگرد برای اینکه بخواهد سعی هم کند که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم الی ما شاء الله میل کند، و بلکه به اندازه ی خردلی و حتی مثقال ذره ای هم بسمت خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار علیهم السلام حرکت پیشرفتی کند؛ همین است دیگر. و لذا می فرمایند از تو حرکت و از خدا برکت!  لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر واجعلنا من خیر انصاره و اعونه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

 

بنده ی حقیر دیگر در این وبلاگ اقل کم برای مدتی نمی نویسم! البته لازم هم نمی بود که اعلانش کنم، ولی خوب اینطور هم دلم می خواست! همینش هم به عنوان نظر دادن گیر دارد و یحتمل برای همین هم فکر می کنم که اینجوری دلم می خواهد! البته ناگفته نماند که این اعلانیه را برای این پست حتی وقتی خواستم به عنوان پی نوشت پست قبل از پست قبلی بنویسم هم کار نکرد!  لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

اعلانیه!

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

 

بنده ی حقیر دیگر در این وبلاگ اقل کم برای مدتی نمی نویسم! البته لازم هم نمی بود که اعلانش کنم، ولی خوب اینطور هم دلم می خواست! همینش هم به عنوان نظر دادن گیر دارد و یحتمل برای همین هم فکر می کنم که اینجوری دلم می خواهد! لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 إِنَّ الْأَبْرَارَ یَشْرَبُونَ مِن کَأْسٍ کَانَ مِزَاجُهَا کَافُورًا ﴿الانسان: ٥﴾‏

 

نقد وارزیابی دمکراسی اجتماعی د رنظریه سیاسی میرزای نائینی

نویسنده موسی نجفی

چکیده

تنبیه الامه وتنزیه المله چنانچه خود کتاب می گوید‘ «تنبیه امت به ضروریات شریعت و تنزیه ملت از زندقه و الحاد وبدعت (یعنی استبداد) است» نویسنده کتاب ‘ مجتهدی اصولی‘ فیلسوفی توانا‘ و یک رجل سیاسی حساس به مسائل زمان خود می باشد و تنبیه الامه در جای جای سطور خود هریک از ابعاد مزبور و جنبه های دیگری از شخصیت نویسنده را بازگو می کند. اما در بحث از تنبیه الامه ‘ قبل از هر چیز یک نکته باید در نظر گرفته شود و آن اینکه میزای نائینی درکتاب خود به کدامیک از سه طریق ذیل نزدیکتر است: اول: بیان دمکراسی اسلامی در قالب یک نظام؟ژ دوم: بیان اشتراکات و تلفیقات بین اسلام و دمکراسی سوم: بیان نظریه سیاسی شیعه در ارزیابی دمکراسی پاسخ دقیق به این پرسش‘ تنها با بیان دقیق و تحقیق عمیق درکتاب میرزای نائینی امکان پذیراست و اگر محقق علوم سیاسی ‘ کتاب را با هر یک از این سه دیدگاه وملاک بخواند‘ دریافت دقیق تر و صحیح تر ی به دست می آورد. به هر حال پاسخ هر چه باشد‘ این نکته مورد اتفاق هر سه دیدگاه خواهد بود که نائینی در نظریه سیاسی خود مفاهیم شیعی را با دمکراسی د رمحدوده شوری ‘ امور حسبیه ‘ قوانین منصوص وغیر منصوص و مباحث کلیدی دیگر‘ بررسی کرده و در آنها قابل تلفیق می داند و عکس آن را غیر قابل قبول اعلان می کند‘ به عبارت دیگر معتقد است که نظریه شیعه در هیچ زمان ومکان و تحت هیچ شرایطی با استبداد قابل جمع نیست و روح کتاب تنبیه الامه بر پایه این محور می چرخد.

https://jflps.ut.ac.ir/article_15189.html

 فناوری نانو از حوزه‌هایی محسوب می‌شود که دانشمندان و محققان ایرانی در دو دهه اخیر در آن به موفقیت‌ها و نتایج بسیاری دست یافته‌اند. موفقیت‌هایی که باعث شده ایران در میان ۱۰ کشور برتر دنیا در حوزه نانو قرار بگیرد. اهمیت و ارزش این پیشتازی‌ها زمانی بیشتر مشخص میشود که در نظر داشته باشیم که این موفقیت‌های خیره‌کننده در شرایط تحریم علمی کشور و صرفاً با تکیه به توانمندی‌های بومی کسب شده‌اند. رادیو نگار در قسمت جدید خود در گفت‌وگو با آقای سعید سرکار دبیر سابق ستاد ویژه‌ی توسعه فناوری نانو به بررسی رشد علمی در این حوزه و حمایت مستقیم رهبر انقلاب از آن در دوره‌های مختلف برای مصونیت‌بخشی در برابر رفت و آمدهای مدیریتی پرداخته است. رادیو اینترنتی نگار، پادپخش ویژه رسانه KHAMENEI.IR است که با هدف ارائه تحلیلی جامع از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و دفاع مقدس مردم و نیروهای مسلح کشورمان در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی فعالیت می‌کند. رادیو نگار در تلاش است تا در میان حجم انبوه اخبار از زاویه‌ای کلان‌تر به بررسی و تحلیل وقایع و تحولات جاری بپردازد. برای دسترسی به قسمت‌های قبلی، کلیدواژه رادیو اینترنتی نگار را دنبال کنید... . https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=61781

 کد خبر: ۳۲۲۶۸۹

تاریخ انتشار : ۲۸ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۶

سرویس کیهان » اخبار

در حسرت دوشیده‌ شدن!(یادداشت روز)

محمد بن‌سلمان، ولیعهد سعودی به آمریکا سفر کرده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا هم اعلام کرده که، بن‌سلمان قصد سرمایه‌گذاری 600 میلیارد دلاری در آمریکا را دارد و احتمالا آن را به عدد 1000 میلیارد دلار نیز خواهد رساند. خبرهایی هم از احتمال فروش جنگنده‌های اف-35 به عربستان به رغم مخالفت رژیم صهیونیستی منتشر و اعلام شده، عربستان ممکن است در قبال دریافت این جنگنده‌ها، رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد. آنچه گفتیم، چکیده همه آن چیزی است که، دو روز است باعث شده، آب از لب و لوچه 
برخی غربگرایان ما سرازیر شود، بدین شکل که، آنها ضمن تمرکز روی عدد 1000 میلیارد دلار، نتیجه می‌گیرند، جمهوری اسلامی ایران چرا مثل عربستان نمی‌تواند چنین قراردادهایی را منعقد کند. آنها این را هم می‌گویند که، «بن‌سلمان» پیامی نیز از تهران برای ترامپ برده است تا مذاکرات از سر گرفته شود! در این یادداشت، ضمن بررسی اینکه، «چرا یک جریان خاص، علاقه دارد هر اتفاقی را که در دنیا رخ می‌دهد، تبدیل به چماقی کرده و بر سر خودمان بکوبد»، به بررسی این خبرها پرداخته و به این نکته مهم نیز می‌پردازیم که، چرا این جریان، در هر رویدادی، دنبال «مذاکره» می‌گردند.
یک- در همین ابتدا به گزارش 30 سپتامبر 2025 (8 مهرماه 1404) خبرگزای رویترز توجه کنید: «عربستان سعودی برای سال 2026 کسری بودجه 3.3 درصد تولید ناخالص داخلی‌اش را پیش‌بینی کرده است، که بالاتر از پیش‌بینی قبلی‌اش یعنی 2.9 درصد است...کسری بودجه سال ۲۰۲۶ این کشور معادل ۱۶۵ میلیارد ریال (۴۴ میلیارد دلار) است. این وزارتخانه کسری بودجه سال ۲۰۲۵ را نیز ۲۴۵ میلیارد ریال (۶۵.۳۳ میلیارد دلار) یا ۵.۳ درصد از تولید ناخالص داخلی اعلام کرده است که از ۱۰۱ میلیارد ریال پیش‌بینی‌شده در بودجه منتشر شده در نوامبر گذشته بیشتر است.» حالا دوستان غربگرا پاسخ دهند: کشوری که بیش از 65 میلیارد دلار کسری بودجه دارد، چگونه می‌تواند
 1000 میلیارد دلار در آمریکا سرمایه‌گذاری کند؟! سال 2017 نیز همین بن‌سلمان و ترامپ اعلام کردند، یک قرارداد 350 میلیارد دلاری
امضا کرده‌اند که 110 میلیارد دلار آن تسلیحاتی است. این خبر در آن ایام نیز سر و صدای زیادی به پا کرد و آب از لب و لوچه غربگرایان ما آویزان کرد. طبق بررسی‌های رسانه‌ها و مراکز تحقیقاتی همچون «رویترز»، «نیویورک‌تایمز»، «انجمن کنترل تسلیحات» 
(Arms Control Association) که در واشنگتن‌دی‌سی مستقر است، تنها بخش بسیار کوچکی از این قرارداد، به صورت قراردادهای قطعی و فیمابین 
(Firm Orders) درآمد و بخش اعظم آن تنها «توافقنامه‌های قصدنامه» 
(Letters of Intent) یا «مجوزهای بالقوه فروش» باقی ماندند که هیچ ضمانت اجرائی ندارند. واقعیت این است که، هم ترامپ و هم بن سلمان، علاقه‌ عجیبی دارند تا خود را افرادی موفق و توانمند معرفی کنند. لذا اعداد ارقام بزرگ را دوست دارند! بن‌سلمان را نمی‌دانیم اما ترامپ، به شدت دچار خودشیفتگی است و همین حالا که مشغول مطالعه این یادداشت هستید فکر می‌کند، به خاطر موفقیت‌های جهانی و جنگ‌هایی که به صلح بدل کرده-و بعضا این جنگ‌ها تا 3 هزار سال بین برخی کشورها جریان داشته-باید جایزه صلح نوبل را به او می‌دادند. او در همین دیدار نیز به خاطر «وضعیت خوب حقوق بشر در عربستان»، از بن‌سلمان تمجید کرد و وقتی از او درباره قتل فجیع خاشقجی به دستور بن‌سلمان سؤال شد، رسانه سؤال‌کننده را «فیک نیوز» خطاب قرار داد و گفت بن‌سلمان هیچ اطلاعی از آن جنایت نداشت و... 
دو- اصلا بیایید فرض بگیریم سعودی‌ها چنین کسری بودجه‌ای ندارند، و سابقه قرارداد مشابه در سال 2017 هم، نمایشی نبوده است. فرض بگیریم پروژه «نئوم» عربستان نیز به خاطر نبود سرمایه و پول، متوقف نشده و آل‌سعود توان سرمایه‌گذاری 1000 میلیارد دلاری را در آمریکا دارد. آیا این پول زبان بسته قرار است به جیب ترامپ برود یا به جیب بن‌سلمان؟! آیا ترامپ، عربستان و به طوری کلی کشورهای نفتی و ثروتمند منطقه را «گاو شیرده» می‌بیند یا نمی‌بیند؟ آیا بارها نگفته، رهبران این کشورها را پول می‌بیند و باید آنها را دوشید؟ پاسخ این سؤال‌ها هم روشن است با یک جست‌و‌جوی ساده می‌توان پاسخ آنها را یافت. حالا دوستان غربگرای ما بفرمایند، وقتی چنین قراردادهای نمایشی را بر سر کشور خودمان می‌کوبید، دقیقا منظورتان چیست؟! منظورتان این است که، چرا ما 1000 میلیارد دلار به جیب ترامپ نمی‌ریزیم؟! اگر بله، یعنی، شما این‌قدر عاشق دوشیده شدن هستید؟!
سه- اما برای یافتن پاسخ این سؤال که «چرا یک جریان خاص، علاقه دارد هر اتفاقی را که در دنیا رخ می‌دهد، تبدیل به چماق کرده و بر سر خودمان بکوبد» لازم است از یک نظریه روانشناسی متعلق به «مارتین سلیگمن» کمک بگیریم یعنی نظریه «درماندگی آموخته شده» (Learned Helplessness). اما پیش از آن باید یک مقدمه کوتاه را بیان کنیم. این طیف، بنا به دلیلی که در ادامه خواهیم گفت، به شکل غیرعادی شیفته «مذاکره» است. حتی اگر از دل این مذاکره، تجاوز به خاک کشور و شهادت 1100 نفر از هموطنانمان بیرون آمده باشد. حتی اگر این مذاکره، «تله جنگ» بوده و میز مذاکره، بمباران شده باشد. حتی اگر مذاکره کردن را بلد نباشد. حتی اگر طرف مذاکره اعلام و اثبات کند، قصد ندارد امتیازات واقعی بدهد و... چنین جریانی برای اینکه مخاطبانش را اقناع کند، شدیدا نیاز دارد ذهن‌ها را به مرحله «چاره‌ای نیست» برساند. برای این منظور نیز به «اخبار سیاه» و «اقدامات بحران‌زا» نیاز دارد! راه‌اندازی بازی «استعفا»، «مدیریت‌های فشل» و تا حدودی «ناترازی‌ها» را در این چارچوب ببینید! حالا برای تکمیل این پروژه، به یک الگوی موفق نیاز است. این‌جا بن‌سلمان برای این طیف می‌شود، همان الگو! اینجاست که قرار داد 1000 میلیارد دلاری که بالا به چند و چون 
آن پرداختیم، باید طوری روایت شود که مخاطب تصور کند، این ترامپ است که می‌خواهد 1000 میلیارد دلار وارد عربستان کند! و چرا ایران از عربستان یاد نمی‌گیرد.(کوبیدن این سفر بر سر خودمان) دیروز حتی، روزنامه‌ها و رسانه‌های غیرکاغذی‌شان مدعی شدند که بن‌سلمان پیام «مذاکره» پزشکیان را برای ترامپ برده است! این که پس از متحمل شدن این همه شکست، ناکامی و دیدن بدعهدی و تحمیل خسارت به کشور از دل این مذاکرات، چرا هنوز در هر رویدادی «مذاکره» می‌بینند، احتمالا باز می‌گردد به همان که بالا گفتیم: «درماندگی آموخته‌شده». روانشناسان اجتماعی می‌گویند، ریشه «درماندگی آموخته شده»، بازمی‌گردد به یک فرآیندِ طولانیِ شکست! در چنین شرایطی فرد یا گروه پس از تجربه پی‌در‌پی شکست در یک حوزه خاص، در نهایت به این باور می‌‌رسد که راه دیگری وجود ندارد! و اینجاست که وارد یک «چرخه معیوب تکرار و تکرار و تکرار» می‌شود. به نظر می‌رسد این جریان در مذاکرات متعدد به نتیجه مطلوب نرسیده است و به جای تغییر راهبرد، دچار «درماندگی آموخته‌شده» شده و به این باور رسیده است که «هیچ راه‌حل دیگری وجود ندارد و باید باز هم مذاکره کرد، حتی اگر بی‌فایده باشد». 
دکتر «سلیگمان» نقطه مقابل «درماندگی آموخته‌شده» را «خوش‌بینی آموخته‌شده (Learned Optimism) می‌نامد. این‌جا و در موضوع بحث ما یعنی، یک جریان سیاسی با راهکارهای متنوع، «خوش‌بینی واقع‌بینانه» دارد. زیرا می‌داند که اگر یک راه (مانند مذاکره با فلان کشور بدعهد) به نتیجه نرسید، می‌توان از مسیرهای دیگر (تقویت روابط با بلوک‌های دیگر، اقتصاد درون‌زا، ابزارهای بازدارندگی و غیره) به اهدافش دست یابد. این امر به آن جریان، نشاط، پویایی و امیدواری و در نهایت، موفقیت می‌بخشد.
چهار- در یک جمع‌بندی نهائی می‌توان گفت، نوع مواجهه هیستریک جریان غربگرا با تحولات (اینجا سفر بن‌سلمان به آمریکا)، پیش از اینکه بیانگر یک تحلیل واقع‌بینانه از تحولات باشد، پرده از یک الگوی رفتاری روانشناختی بر می‌دارد. این جریان احتمالا به دلیل تجربه شکست‌های متوالی در میادین مختلف از جمله میدان دیپلماسی و مذاکره، که گاه به تحمیل خسارات سنگین به کشور انجامیده، به این باور رسیده است که «چاره‌ای جز مذاکره وجود ندارد» و چنین باوری آن‌ها را در یک چرخه معیوب تکرارِ یک روش شکست‌خورده گرفتار کرده است. در نقطه مقابل، رویکرد مبتنی بر «خوش‌بینی آموخته‌شده»، راه خروج از این بن‌بست ذهنی است. این نگاه بیش از هر چیزی بر «تنوع راهبرد» تأکید دارد. در رویکرد، مذاکره می‌تواند یک «ابزار» در میان ابزارهای متعدد از جمله تقویت اقتصاد درون‌زا، توسعه روابط با دیگر کشورها و... باشد. بنابراین، مشکل اصلی در رها کردن درماندگی و حرکت به سمت یک راهبرد چند بعدیِ انعطاف‌پذیر است که عزت، استقلال و منافع ملی را قربانی توهمِ «فقط یک راه‌حل وجود دارد آن هم مذاکره» نکند.

جعفر بلوری

https://kayhan.ir/001Lwf

 

یک مسئله ای که در مورد پتانسیل بمبهای هسته ای و اتمی هست، این است که در یادگیری و دست یابی به علم، یک قدرتی نهفته است که همانا می فرمایند العلم سلطان من وجده صال به و من لم یجده صیل علیه؛ یعنی دستیابیهای علمی چنین پتانسیلهایی هم دارند. و این در حالی است که دقیقاً هم لازم نیست که حجیت خبر بر مکلف تمام شود که فرض بفرمائید آیا معذوریت یا منجزیت این تکلف به او اصابت می کند و بلکه تا چه حدودی هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز می شناسد و بلکه آیا یقین هم دارد که یقیناً او را در قلبش و در خانواده اش و در اجتماعش حضرت را می شناسد یا خیر؟! مسئله یک امر فطری است که جهانی هم هست. در حقیقت این یک امری است که علوم اجتماعی و روانشناسی و دیگر علوم طبیعی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی از امور حکمت الهی هم نشات می گیرند و شاگرد در تلاش اش می تواند آیا چقدر از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف الی ما شاء الله نزدیک شود. یک نکته ای که هست اینجا است که یحتمل اشکال هم شود که پس کو؟ پس کجا است که نزدیک شده ای؟ به هر حال، مسئله این است که شاگرد سعی و تلاش اش را بکند و از آن بهره ای هم ببرد؛ و لذا، هر کسی هم به اندازه ی وسع خودش می تواند چنین کند. و اما همیشه این خطر استکباری دشمن هم هست که در کمین نشسته است و می خواهد از دیدگاه استکبار و استعماری و استثماری و استبدادی هم وارد شود و بر همه چیز هم غلبه کند. و بنابراین یک جهاد عظیم تبیینی در جهت بقیت الله الاعظم داریم که آیا حکومت ولایتیه ی الهی جهانی آن حضرت چطور هم محقق می شود؟! همه ی جهاد تبیین هم اینجا است که چطور مقام خلیفة اللهی را از چنگ استبداد مالکتیه خارج کرده و به امام المستضعفین در عالم هم بسپاریم.

مثلاً همانطوری که در اقتصاد هم این روزها یک همت یا هزار میلیارد تومان داریم، همانطور هم می شود هزار میلیارد دلار یا همد را در نظر بگیریم؛ و اما چون مسئله اینجا دلار هم هست و بلکه در انگلیسی ه و ح را صرفاً با h هم نشان می دهند، یحتمل اشکالی هم نداشته باشد که ها هوز را با ح حطی تعویض کرده و بلکه حمد را هم به صیغه ی مبالغه برده و حمید از آن استخراج کنیم و بجای هزار میلیارد دلار بنشانیم. یعنی در مسائل اقتصادی وقتی با چندین حمید هم طرفیم، یعنی اینکه چندین هزار میلیارد دلار را هم در نظر گرفته ایم! البته بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که شما که نمی خواهید خمس خود را به حمید هم بدهید آنچنان که آیا چقدر هم حمیدهای شما به مستضعفین آمریکا نیز برسد. و لذا یحتمل اشکال هم شود که بالاخره مستضعف هم مستضعف است دیگر و فرقی هم ندارد که اهل کجا است. و اما بالاخره مسلمانی هم شرط است در واگذاری حمیدها به این و آن یا خیر؟! البته اگر بتوانید هم پولتان را سرمایه گذاری کنید طوری که ملت خود هم از این تجارتها بهره مند شوند، خیلی خوب است دیگر! بگذریم، غلط نکنم این بحثهای ما به جایی نمی رسند. همان مرگ بر آمریکای خودمان از همه بهتر هم است؛ این آمریکاییها نمی خواهند هم آدم شوند و بلکه در همان مقام شیطان بزرگ خود ترمز هم کرده اند .... واما بنظر این حقیر هم می رسد که مسئله ی مالکیتیه ی استبدادیه وقتی است که مقام خلیفة الله و ولایت الله واقعاً هم از حضرت بقیت الله الاعظم روحی و ارواحنا فداه غصب شده و به دیگری هم سپرده شده باشد و مستضعفین عالم هم حتی برایشان مهم هم نباشد که بالاخره این بقیت الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف کیست که حتی حضرت مسیح علی نبینا علیه السلام هم تشریف می آورند پشت سرشان در نماز جمعه ای به نماز می ایستند؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل ولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

آقا‌زاده‌ای که شش ماه برای ترخیص ماشینش دوید

امین‌عباس رشید، پسر سرلشکر شهید رشید یکی از شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه در همان ساعات اولیه جنگ و بعد از بمباران شدن خانه‌شان بود که شهادتش خیلی‌ها را داغدار کرد.

کد خبر: ۷۶۱۹۱۲

تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۴ - ۰۶:۲۴ - 05August 2025

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «شیخ عباس یعنی پسر سرلشکر غلامعلی رشید خیلی متواضع و خاکی بود. کسانی که با او ارتباط داشتند هرگز فکر نمی‌کرند او آقازاده‌ای هست که فرزند مثلا نفر دوم نظامی مملکت است. اردوی راهیان نور که بودیم یکی از دانشجویان اصرار داشت که فامیلش را بپرسد. شیخ عباس لبخندی زد و گفت: همون شیخ عباسم.» اینها را یکی از دوستان پسر سرلشکر رشید می‌گوید.

آقا‌زاده‌ای که شش ماه برای ترخیص ماشینش دوید

امین عباس رشید هم یکی از شهدای جنگ تحمیلی دوازده روزه در همان ساعات اولیه جنگ و بعد از بمباران شدن خانه‌شان بود که شهادتش خیلی‌ها را داغدار کرد، نه از این جهت که آقازاده بود و فرزند نفر دوم نظامی مملکت، بلکه از این جهت که شیخ عباس دهه هفتادی، در دنیای رفاقت وارد قلب خیلی‌ها شده بود. شاید اگر به خاطر شغل پدر نبود، شیخ عباس جایی دیگر غیر از لویزان هم که بود اهالی محل و مسجد را شیفته خود می‌کرد. اما برش‌هایی از زندگی شهید امین عباس رشید از زبان دوستانش شنیدنیست.

این آقازاده برای ترخیص ماشینش از پارکینگ، شش ماه دوید!

امین عباس رشید از جایگاه و موقعیت پدرش به عنوان فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا، فقط یکبار بهره می‌برد. کجا؟ برای عروج پدر و پسریشان، آن هم به دست شقی‌ترین اشقیای زمانه. این ویژگی آقازاده یا به قول خودش همان شیخ عباس، در صحبت‌های دوستش با سه روایت دقیق در سه موقعیت متفاوت کاملا مشهود می‌شود: «شیخ عباس اصلا و حتی در حد معمول هم از موقعیت پدرشان استفاده نمی‌کردند. مثلا ما می‌دیدیم وضعیت مالیشان همان وضعیت مالی عادی طلاب بود. حتی بعضا با شرایط مالی سختی دست و پنجه نرم می‌کردند. مثلا یکبار که ماشینشان (L۹۰) خراب شده بود و حدود چهل میلیون خرج داشت، این مبلغ را نداشت و بالاخره با طی کردن یک فرایند طولانی توانست چهل میلیون وام بگیرد تا ماشینش را تعمیر کند. یا مثلا یک بار دیگر تصادفی کرده بود و، چون تصادف جرحی بود پلیس وسیله هر دو طرف را برده بود پارکینگ. این فرآیند آزاد کردن ماشینش از پارکینگ خیلی اذیتشان کرده بود وحدود شش ماه دوندگی و پیگیری کرده بود تا ماشینش را ترخیص کند و تمام این مدت شش ماهه را هم وسیله نقلیه نداشت. در صورتی که یک تماس از طرف نه حتی خود پدرش، بلکه خیلی خیلی پایین‌تر از پدرش هم می‌توانست این فرایند ترخیص ماشین را به چشم بر هم زدنی حل و فصل کند.

مورد دیگری که در همین زمینه هست این بود که ایشان اخیرا می‌خواستند برای ادامه تحصیل به قم بروند، ظاهراً کمی دیر اقدام کرده بود و حجره‌های طلبه‌های قم پر شده بود. شیخ عباس با کلی پیگیری جایی دور از حرم و در یک جای خلوت و به قول خودش خوفناک برای اسکان پیدا می‌کند؛ و مدتی که از اسکانش در آن جای نامطلوب می‌گذرد یکی از اساتید جویای حال ایشان می‌شود و وقتی می‌فهمد شیخ عباس آنجاست تعجب می‌کندو می‌گوید من می‌توانم در فلان جا حجره برایت بگیرم و بالاخره شهید رشید به آنجا می‌روند. در صورتی که باز هم اگر شهید رشید می‌خواست از جایگاه اسم و فامیلی و پدر مایه بگذارد بهترین جا را می‌توانست در حجره‌های قم به راحتی جور کند.»

آقا‌زاده‌ای که شش ماه برای ترخیص ماشینش دوید

خوش مشرب بود و محبوب دل همه رفقا

«محبوب دل همه رفقا بود.» این جمله را محمد امین یکی دیگر از دوستان شیخ عباس می‌گوید و بعد از اشاره به خاطراتی از سفر‌های مکررشان به قم وشاه عبدالعظیم و برنامه‌های مستمر کوه و استخر رفتن، به خوش مشرب بودن شیخ عباس تاکید می‌کند. از اینکه شهید رشید به شدت اهل هدیه دادن به رفقایش بود می‌گوید، از انگشتر گرفته تا کتاب‌های مختلف. امیر‌محمد هم که از دیگر دوستان شهید است خوش مشربی و ارتباط گیری قوی شیخ عباس را با این کلمات توصیف می‌کند: «با اینکه شیخ عباس طبق صحبت‌های خودش ابتدا آدم درون گرا و حتی به قول خودش گوشه‌گیری بوده، اما بعد از طلبه شدن، برون گرایی و برقراری ارتباط قوی با دیگران را لازمه انجام وظیفه در حیطه کار و فعالیتش در راستای دغدغه‌ها و ارزش‌هایش می‌دانسته. تا جایی که به اعتراف دوستانش شیخ‌عباس تبدیل شده بود به یک شخصیت برون گرا با توانایی ارتباط گیری قوی و تعامل بالا با دیگران. یعنی این خصوصیت را در خودش ایجاد کرده بود. مثلا زمانی که با هم می‌رفتیم حرم شاه عبدالعظیم یکی از تفریحات من و دوست دیگرم این بود که تعداد افرادی که در مسیر با شیخ عباس ارتباط می‌گرفتند و شروع می‌کردند به صحبت و ارتباط گیری را می‌شمردیم. می‌شمردیم و می‌خندیدیم که شروع شد، یک، دو، سه، چهار، پنج و همین طور ادامه داشت...»

با شنیدن این حرف‌های دوست شیخ عباس، جملاتی از حاج قاسم سلیمانی در ذهن جان می‌گیرد: «حق جهاد این است که تو هر چه در چنته و توان داری، ولو توان تو دو درصد باشد، پنج درصد باشد، همه‌ی آن پنج درصد را به میدان بیاوری. اگر تو همه‌ی آن پنج درصد را به میدان آوردی، آن‌وقت خدا آن نود و پنج درصد را شامل تو می‌کند و این معنای "ان تنصروا الله ینصرکم" خواهد شد.»

آقا‌زاده‌ای که شش ماه برای ترخیص ماشینش دوید

وقتی آقازاده عمامه‌اش را گذاشت زیر سرش و در راهرو قطار خوابید

امیر محمد که خودش دانشجوی دانشگاه تهران است از رفتار متواضعانه و به دور از تکلف شیخ عباس در تعامل با دیگران و در اردوی راهیان نور سال قبل دانشجویان دانشگاه تهران می‌گوید: «در اردوی راهیان نور پارسال شیخ عباس همراه کاروان دانشجویی دانشگاه مان بود. موقع برگشت چند بلیط کم آمد. به ناچار چند نفر در راهرو قطار خوابیدند. شیخ عباس وقتی متوجه کمبود جا شد، راضی نشد برود داخل کوپه ها، عمامه‌اش را گذاشت زیر سرش و همانجا در راهرو قطار کنار بقیه دراز کشید.»

به مخاطبش اهمیت می‌داد و او را متوجه اهمیت داشتنش می‌کرد

درمیان صحبت‌های دوست شهید، نکته مهمی جلب توجه می‌کند. امیر‌محمد با بیان‌های مختلف از اهمیت دادن شیخ عباس به مخاطبش و کسانی که با او ارتباط داشتند صحبت می‌کند. می‌گوید شیخ عباس علاوه بر روابط عمومی بسیار گسترده، برای پایداری ارتباط‌ها هم خیلی وقت می‌گذاشت. از وقت گذاشتن‌های طولانی برای پاسخ دادن به سوالات گرفته، تا برنامه ریختن برای بیرون رفتن و باهم چیزی خوردن، و نیز مکرر یادکردن از دوستان در موقعیت‌های ارزشمند. امیر‌محمد می‌گوید: «اولین چتی که من و شیخ عباس در همان اوایل دوستیمان باهم داشتیم این بود که شیخ عباس یک عکس از حرم امیرالمومنین گرفته بود، برایم فرستاده بود و نوشته بود از اینجا دعاگویت هستم؛ و وقتی پرسیدم شما؟ جواب داد: بنده خدا، عباس؛ و بعد این روال پرتکرار و دوطرفه و ادامه‌دار شد.»

همیشه در نشست و برخاست با او به دانسته هایمان اضافه می‌شد

شیخ عباس برای خودش دایره المعارفی بود! این جمله را امیر‌محمد می‌گوید و بعد ادامه می‌دهد: «همیشه حرف نو و حرف مفید داشت برای گفتن. یعنی همیشه در نشست و برخاست با او چیزی به دانسته‌هایمان اضافه می‌شد، آن هم در جنبه‌های مختلف مذهبی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جریان شناسی. اطلاعاتش هم عمیق و دقیق، با مطالعه و کارشناسی شده بود نه سطحی و برگرفته از اطلاعات وایرال شده در فضای مجازی. برای ما عجیب بود که چطور شیخ عباس آنقدر فرصت برای بدست آوردن اطلاعات گسترده و عمیق در زمینه‌های مختلف دارد. اطلاعاتش همیشه به روز بود. مثلا در نمایشگاه کتاب که ما باهم بودیم ایشان اطلاعاتی که در مورد افراد، کتاب‌ها و ناشر‌ها به من می‌داد مفید، ارزشمند و به روز بود و این درحالی بود که من خودم آدم کتاب بازی هستم، اما باز هم حرف‌های شیخ عباس برایم تازگی داشت.»

محمد امین، دوست دیگر شیخ عباس هم بانشان دادن یکی از چت‌هایش با شیخ عباس در دی ماه ۱۴۰۳ مصداقی در همین راستا برایمان می‌آورد: «یک بار به شیخ عباس پیام دادم فرض کن یک امکانی داری که موضوعی را تبیین کنی، در این صورت دست روی چه موضوعی میگذاری؟ شیخ عباس جواب فرستاد: باید فکر کنم. چیز‌های مختلفی میاد تو ذهنم. ولی زمینه‌ای که هم کمی توانش رو داشته باشم، هم خیلی بنظرم مهمه و اولویت داره، تبیین طرح‌های استعماری برای منطقه‌ی ماست، اینکه دشمن واقعیت داره. از بعد از انقلاب هم پیداش نشده، خیلی ساله برای استعمار اومده اینجا دنبال غارت. امروز طرحش چیه؟ ما کجای کاریم و باید چیکار کنیم؟ اگه نفهمیم و غفلت کنیم چه میشه؛ و بعد هم گلوبالیسم یا همون جهانی سازی. اون هم جزء مسائلیه که تو ذهنم برای تبیینش انگیزه دارم؛ که مستکبر چطور از طریق گلوبالیسم همه رو میخواد ببلعه.»

رزق شهادتی که به وقتش رسید

دوستان شهید رشید می‌گویند مدتی بود که شیخ عباس مقید شده بود تا جای ممکن شب‌های جمعه به زیارت شاه عبدالعظیم برود. آن شب جمعه واقعه هم، شب از نیمه گذشته بود که دوستانش راهی شاه عبدالعظیم می‌شوند، اما شیخ عباس برخلاف وقت‌های دیگر فقط التماس دعا می‌گوید و همراهشان نمی‌شود. بعد هم می‌رود پیش بچه‌های هیئت که در آشپزخانه هیئت مشغول تدارک مقدمات غذای نذری عید غدیر بودند، دقایقی قبل از اولین اصابت‌های رژیم صهیونیستی، به دوستان هیئتی اش می‌گوید من خیلی خسته‌ام، میروم خانه کمی استراحت می‌کنم و بعد از نمازصبح برمی‌گردم پیش شما. اما همین چند دقیقه حضور او در خانه‌شان کافی بود تا امین عباس رشید بشود شهید امین عباس رشید فرزند شهید سرلشکر غلامعلی رشید. آن شب همه چیز دست به دست هم داده بود برای یک عروج پدر و پسری فراموش نشدنی.

منبع: فارس

انتای پیام/ 119

برچسب ها: شهید امین عباس رشید ، شهدای روحانی

  • سید حمید بنی هاشمی