الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

۱۳۶۲/۰۵/۱۴

خطبه‌های نماز جمعه تهران در سالروز شهادت امام صادق علیه‌السلام

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60048

وَإِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿البقرة: ٢٣﴾‏

أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿یونس: ٣٨﴾‏

إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ‎﴿الذاریات: ٥﴾‏

15- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ السَّرَّاجِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ الْأَوَّلُ ع‌ إِنَّهُ لَمَّا حَضَرَ أَبِیَ الْوَفَاةُ قَالَ لِی یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لَا یَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ.

الکافی الشریف شیخ کلینی، جلد 3، ص 270

https://lib.eshia.ir/11005/3/270

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

یَوْمَ یَأْتِ لَا تَکَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ ‎﴿هود: ١٠٥﴾‏

وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّکَ عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ ‎﴿هود: ١٠٨﴾‏

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ‎﴿الحجر: ٩﴾‏

إِن کُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ ‎﴿الطارق: ٤﴾‏

* روان، موسیقایی و سرشار از حکمت، مثل شعر سعدی
شعر سعدی اساس شعر روان، موسیقایی و سرشار از حکمت است. او با زبانی ساده و دلنشین، مفاهیم اخلاقی، اجتماعی و انسانی را بیان می‌کند. استفاده از تمثیل، ایجاز و طنز لطیف، از ویژگی‌های دیگر شعر اوست. آثار سعدی هم‌زمان آموزنده، دل‌نشین و تأثیرگذارند. حکمت را می‌توان از اجزای جدا نشدنی شعر او دانست، رهبر انقلاب در این باره به یک مصداق اشاره می‌کنند: «سعدی در گلستان - داستان دوم یا سومِ باب اول - حکایت مجموعه‌ی دزدانی را ذکر می‌کند؛ می‌گوید اینها می‌خواستند به افرادی حمله کنند؛ اما ‘اولین دشمنی که بر ایشان تاخت، خواب بود’؛ قبل از این‌که دشمن بیرونی بیاید، یک دشمن از درونِ خودشان بر آنها غلبه کرد.» (۱۱)

توجه به امور اخلاقی یکی دیگر از ویژگی‌های شعر سعدی است: «سعدی از جهت شعر اخلاقی و شعر نصیحت و پند در قله است.» (۱۲)

اما در مورد سعدی یک نکته وجود دارد و آن هم ورود کردن به حوزه حماسه است، این ورود در جهت بالا رفتن کیفیت آثار سعدی محسوب نمی‌شود؛ زیرا روحیه و سبک اصلی او با فضای حماسی سازگار نیست. شعر سعدی بیشتر اخلاقی، عاشقانه و اجتماعی است، نه رزمی و حماسی. او شخصیت لطیف‌گو، خردمند و واقع‌گراست، نه حماسه‌سرایِ خیال‌پرداز و قهرمان‌ساز.

ازاین‌رو، وقتی به موضوعات حماسی نزدیک می‌شود، گاهی از شور و عظمت حماسه کاسته می‌شود و به نصیحت و پند نزدیک‌تر می‌گردد تا تهییج و شوق نبرد.

برای حماسه نیاز به هیجان، خشونت و تصویرسازی‌های پرتنش است که سعدی نمی‌تواند: «[سعدی] وقتی وارد رزم می‌شود که می‌خواهد بگوید من هم می‌توانم مثل فردوسی سخن بگویم و شروع می‌کند به گفتن، همه‌ی کسانی که با سعدی و زبان سعدی آشنا هستند می‌گویند ای‌کاش این سخن را سعدی نگفته بود. یعنی همین که گفته ما حالا می‌گوئیم و وارد میدان شده، همین کار را خراب کرده، چون سخن رزم و میدان جنگ کار سعدی نبوده، و لذا اگر به همان سخنان حکمت‌آمیز در بوستان بسنده می‌کرد برایش بهتر بود.» (۱۳)

https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=60041#_ftnref11

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=60034#_ednref7

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 

یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا ‎﴿الاحزاب: ٣٢﴾

[32] یا نساء النبی لستن کأحد من النساء إن اتقیتن الله فلا تخضعن بالقول قیل فلا تجبن بقولکن خاضعا لینا مثل قول المریبات فیطمع الذی فی قلبه مرض فجور وقلن قولا معروفا حسنا بعیدا عن الریبة.

تفسیر صافی، محسین فیض کاشانی، جلد 4، ص 186

https://lib.eshia.ir/13222/4/186

1 ـ من خطبة له (علیه السلام)عقائدیة، علمیة ، تاریخیة ، سیاسیة

(یذکر فیها ابتداء خلق السّماء و الارض و خلق آدم(علیه السلام))

1 . عجز الانسان عن معرفة اللّه

اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی لاَ یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ، وَلاَ یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ، وَلاَ یُؤَدِّی حَقَّهُ الُْمجْتَهِدُونَ (الجاهدون)، اَلَّذِی لاَ یُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ، وَلاَ یَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ، اَلَّذِی لَیْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ، وَلاَ نَعْتٌ مَوْجُودٌ، وَلاَ وَقْتٌ مَعْدُودٌ، وَلاَ أَجَلٌ مَمْدُودٌ . فَطَرَ الْخَلائِقَ بِقُدْرَتِهِ، وَنَشَرَ الرِّیَاحَ بِرَحْمَتِهِ، وَوَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَیَدَانَ أَرْضِهِ.

...

4 ـ ومن خطبة له (علیه السلام)عقائدیة، سیاسیة

ویقال: إنه خطبها بعد قتل طلحة والزبیر

خصائص اهل البیت(علیهم السلام)

بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ، وَتَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ الْعَلْیَاءِ، وَبِنَا أَفْجَرْتُمْ (انفجرتم) عَنِ السِّرَارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ یَفْقَهِ (یسمع) الْوَاعِیَةَ، وَکَیْفَ یُرَاعِی النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّیْحَةُ؟ رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ یُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ. مَا زِلْتُ أَنْتَظِرُ بِکُمْ عَوَاقِبَ الْغَدْرِ، وَأَتَوَسَّمُکُمْ بِحِلْیَةِ الْمُغْتَرِّینَ، حَتَّى سَتَرَنِی عَنْکُمْ جِلْبَابُ الدِّینِ، وَبَصَّرَنِیکُمْ صِدْقُ النِّیَّةِ. أَقَمْتُ لَکُمْ عَلَى سَنَنِ الْحَقِّ فِی جَوَادِّ الْمَضَلَّةِ، حَیْثُ تَلْتَقُونَ وَلا دَلِیلَ، وَتَحْتَفِرُونَ وَلا تُمِیهُونَ. الْیَوْمَ أُنْطِقُ لَکُمُ الْعَجْمَاءَ ذاتَ الْبَیَانِ! عَزَبَ (غرب) رَأْیُ امْرِىء تَخَلَّفَ عَنِّی! مَا شَکَکْتُ فِی الْحَقِّ مُذْأُ رِیتُهُ! لَمْ یُوجِسْ مُوسَى(علیه السلام) خِیفَةً عَلَى نَفْسِهِ[ 1 ]، بَلْ أَشْفَقَ مِن غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَدُوَلِ الضَّلالِ! الْیَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَى سَبیلِ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ. مَنْ وَثِقَ بِمَاء لَمْ یَظْمَأْ!

 


[1] (فَاوْجَسَ فى نَفْسِهِ خِیفَةً موسى)، 70 طه .

 

5 ـ ومن خطبة له (علیه السلام)سیاسیة ، عقائدیة

لما قبض رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم) و خاطبه العباس وأبو سفیان ابن حرب فی أن یبایعا له بالخلافة[ 1 ]

1 . طرق الوقایة من الفتن

أَیُّها النَّاسُ، شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ، وَعَرِّجُوا عَنْ طَرِیقِ الْمُنَافَرَةِ، وَضَعُوا تِیْجَانَ الْمُفَاخَرَةِ. أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاح، أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَراحَ. هـذَا مَاءٌ آجِنٌ، وَلُقْمَةٌ یَغَصُّ بِهَا آکِلُهَا.

وَمُجْتَنِى الَّثمَرَةِ لِغَیْرِ وَقْتِ إِینَاعِهَا کَالزَّارِعِ بِغَیرِ أَرْضِهِ.

2 . حکمة السّکوت

فَإنْ أَقُلْ یَقُولُوا: حَرَصَ عَلَى الْمُلْکِ، وَإِنْ أَسْکُتْ یَقُولُوا: جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ! هَیْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَیَّا وَالَّتِی! وَاللهِ لاَبْنُ أَبِی طَالِب آنَسُ بالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ أُمِّهِ، بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَکْنُونِ عِلْم لَوْ بُحْتُ بِهِ لاَضْطَرَبْتُمُ اضْطِرَابَ الاَْرْشِیَةِ فِی الطَّوِىِّ الْبَعِیدَةِ !


[1] قال ابوسفیان لِعَلىّ (علیه السلام) : اُبْسُط یَدَکَ اُبایِعُکَ.

نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتی، ص 2، ص 11- 12

https://lib.eshia.ir/26580/1/11

 

بخش اوّل‌

1- و من خطبة له علیه السّلام یذکر فیها ابتداء خلق السّماء و الارض و خلق آدم و فیها ذکر الحجّ و تحتوى على حمد اللّه و خلق العالم و خلق الملائکة و اختیار الانبیاء و مبعث النّبی و القرآن و الأحکام الشّرعیّة:

الحمد للّه الّذى لا یبلغ مدحته القائلون و لا یحصی نعماءه العادّون و لا یؤدّی حقّه المجتهدون. الّذى لا یدرکه بعد الهمم و لا یناله غوص الفطن، الّذى لیس لصفته حدّ محدود، و لا نعت موجود، و لا وقت معدود، و لا اجل ممدود، فطر الخلائق بقدرته و نشر الرّیاح برحمته و وتّد بالصّخور میدان أرضه.

ترجمه‌

از خطبه‌هاى آن حضرت که در آن از آغاز آفرینش آسمان و زمین و آفرینش آدم سخن مى‌گوید و در آن اشاره‌اى به فریضه حج نیز شده است.

ستایش مخصوص خداوندى است که ستایشگران هرگز به مدح و ثناى او نمى‌رسند و حسابگران (زبردست) هرگز نعمتهایش را شماره نمى‌کنند و تلاشگران هرگز قادر به اداى حقّ او نیستند. همان خدایى که افکار بلند و ژرف‌اندیش، کنه ذاتش را درک نکند و غوّاصان هوشمند (دریاى علوم و دانشها) دسترسى به کمال هستى‌اش پیدا ننمایند، همان کسى که براى صفاتش حدّى نیست و توصیفى براى بیان اوصافش وجود ندارد و نه وقت معیّنى و نه سرآمد مشخصى براى ذات پاک اوست. مخلوقات را با

قدرتش آفرید و بادها را با رحمتش به حرکت در آورد و گسترش داد و لرزش و اضطراب زمین را به وسیله کوهها آرام ساخت.

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی، جلد 1 ص 71-  72

https://lib.eshia.ir/27571/1/71

بخش اوّل‌

بنا اهتدیتم فى الظّلماء، و تسنّمتم ذروة العلیاء، و بنا افجرتم عن السّرار. وقر سمع لم یفقه الواعیة، و کیف یراعى النّباة من اصمّته الصّیحة؟ ربط جنان لم یفارقه الخفقان.

ترجمه‌

به وسیله ما در تاریکیها (ى جهل و گمراهى) هدایت یافتید و به کمک ما به اوج ترقّى رسیدید و در پرتو شعاع ما (خاندان پیامبر- ص-) صبح سعادت شما درخشیدن گرفت و تاریکیها پایان یافت، کر باد! گوشى که نداى پند و اندرز را نشنود و چگونه، کسى که صیحه و فریاد، او را «کر» کرده است مى‌تواند صداى ملایم (مرا) بشنود؟ (آن کس که فرمان خدا و پیامبر را زیر پا گذارده، آیا فرمان مرا پذیرا مى‌شود؟) و مطمئن باد! قلبى که از خوف خدا جدایى نپذیرد (و آماده پذیرش حق باشد).

...

بخش دوّم‌

ما زلت انتظر بکم عواقب الغدر، و اتوسّمکم بحلیة المغترّین، حتّى سترنى عنکم جلباب الدّین، و بصّرنیکم صدق النّیّة. اقمت لکم على سنن الحقّ فى جوادّ المضلّة، حیث تلتقون و لا دلیل، و تحتفرون و لا تمیهون.

ترجمه‌

من همواره منتظر عواقب پیمان‌شکنى شما بودم و نشانه فریب خوردگان را در شما مى‌دیدم ولى به خاطر استتار شما در لباس دین بود که از شما چشم پوشیدم (و راز شما را افشا نکردم) در حالى که صفاى دل، مرا از درون شما آگاهى مى‌داد (و از نیرنگهاى شما آگاه بودم). من در کنار جادّه‌هاى گمراه کننده ایستادم تا شما را به طریق حق رهنمون شوم، در آن هنگام که گرد هم جمع مى‌شدید و راهنمایى نداشتید و تشنه رهبر شایسته‌اى بودید و براى پیدا کردن این آب حیات تلاش مى‌کردید و به جایى نمى‌رسیدید.

...

بخش سوّم‌

الیوم انطق لکم العجماء ذات البیان! عزب رأى امرى‌ء تخلّف عنّى! ما شککت فى الحقّ مذ اریته! لم یوجس موسى علیه السّلام خیفة على نفسه، بل اشفق من غلبة الجهّال و دول الضّلال! الیوم تواقفنا على سبیل الحقّ و الباطل. من وثق بماء لم یظمأ.

ترجمه‌

من امروز حوادث عبرت‌انگیز تاریخ را که خاموش است و براى اهل معرفت گویاست براى شما به سخن در مى‌آورم تا حقایق را فاش کنم، آن کس که از دستورات من تخلّف کند، از حق دور گشته است، (چرا که) از زمانى که حق را به من نشان داده‌اند هرگز در آن تردید نکرده‌ام (و نگرانى من هرگز به خاطر خودم نبوده بلکه به خاطر این بود که مبادا مردم گمراه شوند همان گونه که) موسى (ع) هرگز احساس ترس نسبت به خودش نکرد بلکه از این مى‌ترسید که جاهلان و دولتهاى ضلالت غلبه کنند و مردم را به گمراهى کشند، امروز ما و شما بر سر دو راهى حق و باطل قرار گرفته‌ایم (ما به سوى حق مى‌رویم و شما به راه باطل، چشم باز کنید و در کار خود تجدید نظر نمائید) کسى که اطمینان به آب داشته باشد تشنه نمى‌شود (و تشنگى‌هاى کاذب او را آزار نمى‌دهد، همچنین کسى که رهبر و راهنماى مطمئنّى دارد در دام شک و وسوسه‌هاى شیطان نمى‌افتد)

...

خطبه پنجم و من خطبة له علیه السّلام لما قبض رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و خاطبه العباس و ابو سفیان بن حرب فى ان یبایعا له بالخلافة

(و ذلک بعد ان تمت البیعة لابى بکر فى السقیفة و فیها ینهى عن الفتنة و یبیّن عن خلقه و علمه) «هنگامى که «رسول خدا» (ص) رحلت فرمود، «عباس» و «ابو سفیان» به «على» (ع) عرض کردند که آماده‌اند با او براى خلافت بیعت کنند» (و این در زمانى بود که بیعت در «سقیفه» براى «ابو بکر» پایان یافته بود- حضرت نپذیرفت- و این خطبه را ایراد کرد و در آن، نهى از فتنه و آشوب مى‌کند و از روحیه و آگاهیهاى خود پرده بر مى‌دارد)». [1]

...

بخش اوّل‌

ایّها النّاس شقّوا امواج الفتن بسفن النّجاة، و عرّجوا عن طریق المنافرة، وضعوا تیجان المفاخرة. افلح من نهض بجناح، او استسلم فاراح. هذا ماء آجن، و لقمة یغصّ بها آکلها. و مجتنى الثّمرة لغیر وقت ایناعها کالزّارع بغیر ارضه.

ترجمه‌

اى مردم! امواج فتنه‌ها را با کشتیهاى نجات بشکافید و از راه اختلاف و پراکندگى و دشمنى کنار آیید و تاجهاى تفاخر و برترى جویى را از سر بنهید! آن کس که با داشتن بال و پر (یار و یاور) قیام کند یا در صورت نداشتن نیروى کافى، راه مسالمت پیش گیرد و راحت شود رستگار شده است. این (زمامدارى بر مردم) آبى متعفّن و لقمه‌اى گلوگیر است (و اگر فرمان الهى نباشد تن به آن در نمى‌دهم)! (این را نیز بدانید) کسى که میوه را پیش از رسیدن بچیند همانند کسى است که بذر را در زمین نامناسب، همچون کویر و شوره زار بپاشد (که سرمایه و نیروى خود را تلف کرده و نتیجه‌اى عاید وى نمى‌شود!)

...

بخش دوّم‌

فان اقل یقولوا: حرص على الملک، و ان اسکت یقولوا: جزع من الموت! هیهات بعد اللّتیّا و الّتى! و اللّه لابن ابى طالب آنس بالموت من الطّفل بثدى امّه، بل اندمجت على مکنون علم لو بحت به لاضطربتم اضطراب الارشیة فى الطّوىّ البعیدة.

ترجمه‌

اگر (در باره خلافت و شایستگیهایم و وضعیّت پیامبر در این زمینه نسبت به من) سخن بگویم مى‌گویند: او نسبت به حکومت بر مردم حریص است! و اگر سکوت کنم مى‌گویند:

از مرگ مى‌ترسد! عجیب است بعد از آن همه حوادث گوناگون (آن همه رشادتهایى که در غزوات اسلامى از من دیده یا شنیده‌اند چگونه ممکن است مرا به ترس از مرگ نسبت دهند) به خدا سوگند انس و علاقه فرزند ابو طالب به مرگ و شهادت از علاقه طفل شیرخوار به پستان مادرش بیشتر است! (من اگر سکوت مى‌کنم) به خاطر آن است که اسرارى در درون دارم که اگر آنها را اظهار کنم شما همچون طنابها در چاههاى عمیق به لرزه در مى‌آیید! ...

پیام امام امیر المومنین، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مد ظله العالی، جلد 1، ص 413- 449

https://lib.eshia.ir/27571/1/413

 

۱۴۰۴/۰۱/۲۹

«خط دیدار» وزیر دفاع عربستان و تقدیم پیام پادشاه این کشور

رسانه KHAMENEI.IR در بسته تصویری «خط دیدار»، سرفصل‌های بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار وزیر دفاع عربستان و تقدیم پیام پادشاه این کشور را مرور میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=60020

 

یک مسئله ای که در مورد حجاب است، این است که در مورد همسران پیامبر اکرم می فرماید:

یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَن یَأْتِ مِنکُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ ۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا ‎﴿الاحزاب: ٣٠﴾‏

[30] یا نساء النبی من یأت منکن بفاحشة مبینة ظاهر قبحها یضاعف لها العذاب ضعفین ضعفی عذاب غیرهن أی مثلیه لأن الذنب منهن أقبح وقرء یضعف بتشدید العین وبالنون ونصب العذاب وکان ذلک على الله یسیرا لا یمنعه عن التضعیف کونهن نساء النبی وکیف وهو سببه.

القمی عن الصادق علیه السلام قال الفاحشة الخروج بالسیف.

تفسیر صافی، محسن فیض کاشانی، جلد 4، ص 186

https://lib.eshia.ir/13222/4/186

مسئله اینجا این است که اگر پیغمبر اکرم هم مشکلی دارد با زنان یا حتی دختر و فرزند خود، یا باید آنرا خود و همسران و فرزندانش حل کنند، یا مشکل به جامعه کشیده می شود و بلکه خدا خودش جزای کارهایشان و گناهانشان را می دهد.

و لذا نمی توان گفت که اگر مدیر مدرسه ای در دوره ی راهنمایی، خوب است ولی آیا همان مدیر چرا در دوره ی دبیرستان نتوانسته است شاگردانش را به نماز جماعت هم در مدرسه ترغیب کند؛ همه اش تقصیر همان مدیر است و بلکه یحتمل هم مشکل بزرگتر با خود خانواده های شاگردان و حتی اجتماع هم هست. حالا همین مدیر آیا اگر در دوره ی طاغوت هم بود و بلکه اگر جناب آقای طاهری هم تشریف می آوردند و با بنده حقیر هم روبرویشان می کردند، یحتمل می فرمودند که همان بهتر که پرونده ات را می زدم زیر بغلت و می رفتی دنبال کارت!

عرض بنده ی حقیر این است که حتی اگر کسی دچار فسق و فجور هم شده است و بلکه بر علیه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شمشیر کشیده است، هم او هم دوست ندارد که اعتراف کند که چنین کرده است و بلکه دلش می خواهد به آیات قرآن کریم که خدا همه ی گناهان را هم می بخشد؛ رجوع کرده و واقعاً هم انتظار داشته باشد که خدا او را ببخشد، هر چند که بندگان خدا نیز او را نبخشند. و لذا مثلاً می فرماید: 

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِینَ ‎﴿الأعراف: ٨٠﴾‏

لِّیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَیَهْدِیَکَ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا ‎﴿الفتح: ٢﴾‏ 

یا می فرماید:

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ‎﴿الزمر: ٥٣﴾‏

یا می فرماید:

وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ ‎﴿الضحی: ٥﴾

ولی نکته اینجا هم هست که آیا خدا کسی را که غرق در فسق و فجور هم هست و بلکه کافر حربی ای هم هست که بر علیه اسلام هم شمشیر می کشد را نیز می بخشد، هر چند که دست هیچ مسلمانی هم به او نرسد و در عالم طاغوتی خود هم هست که دارد زندگی می کند؟! مسئله اینجا این است که بالاخره اگر او هم می خواهد آدم شود، بهتر است که دست از فسق و فجورش بکشد و درست و حسابی هم آدم شود!

یحتمل اینجا اشکال هم شود که مگر همین هیپیهایی که در آمریکا هم در جوانی دنبال هیپی گری می روند و اصلا از اجتماع هم می برند، مگر چه اشکالی هم دارد؟ نکته اینجا این است که این معروف هم هست که یحتمل همین هیپیها بعدها خیلی هم حتی فوکول و کراواتی هم دوباره شده و از عالم هیپی گری توبه هم کنند و کار و بار درست و حسابی ای هم برای خودشان به هم بزنند و به این هیپیهایی که اینطور توبه هم کرده اند غلط نکنم می فرمایند یاپی ها (Yuppie). البته یحتمل بعضی اشکال هم کنند که اینها با هیپیها فرقها دارند و بلکه آن دیگریها که Yippies هستند منظور به آنها است و نه Yuppies .... ولی عرض بنده ی حقیر اینجا است که حتی در کشورهای طاغوتی نیز یک تغییر و تحولی لازم است که از هیپی گری یک جورهایی بیرون یبایند و کارها را راست و درست کنند.

این را ما در ایران هم داریم و همه آنرا کمابیش مشاهده هم کرده اند که ما خواهران زینب را داشته ایم که مثلاً نسبت به بد حجابها و بی حجابها می توانستند برخورد کنند و حتی بد حجابها و بی حجابها را به مسئولین گشت ارشاد هم می سپاردند. نکته اینجا این است که وقتی بد حجابی و بی حجابی یک معزل اجتماعی در جمهوری اسلامی هم شود، آنگاه بانوانی را هم خواهیم یافت که برای برخورد با این معزل اجتماعی حتی داوطلب هم می شوند؛ و لذا خواهران زینب را هم داریم. این یک مسئله ی شوخی ای نیست که کار آنقدر هم خراب شود که آنگاه باید هم خواهران زینب و گشت ارشاد را خبر کنند که کار را درستش هم کنند و ....

ولی این مسئله ی ظاهری حجاب، یک مسئله ای است از تکینگیهایی که در سطوح اجتماعی و خانوادگی و فردی و بلکه فقهی و پزشکی و روانپزشکی و روانشناسی هم اتفاق می افتد و یک مسئله ی شوخی برداری هم نیست که می تواند آنقدر بغرنج هم شود که جنبه هایی مهبانگی (بیگ بنگی) در نوع خود را هم به خود می گیرد. این نوع از مهبانگها از نوعی هم هستند که شما فقط مسائلی از انواع بمبهای هسته ای را هم ندارید که جوامع را به خطر می اندزند و بلکه تکینگیهایی هستند که از درون هم افراد باید درمان شوند تا بتوانند به زندگی اجتماعی انسانی هم ادامه دهند. و حالا همین اپیدمیهایی مثل کرونا هم در نوع خود مسائلی است که دیدیم که اصلا شوخی بردار هم نیستند و ....

نکته ی مهمی که در کتبی مثل احقاق الحق و ازهاق الباطل قاضی نور الله شوشتری در 34 جلد و الغدیر علامه امینی در 11 جلد و عبقات الانوار میر سید حامد حسین کنتوری در حدود 100 جلد نهفته است، این است که در فضائل ائمه ی اطهار هم هست، هر چند که آیا چقدر هم در جواب کسانی است که ائمه ی اطهار را هم زیر سوال می برده اند و بلکه توهین می کرده اند. و این نویسندگان و پژوهشگران در جوابشان طوری هم جواب می دهند که همه فضیلتهای ائمه ی اطهار را هم نمایان می کنند و بلکه این کار را از زبان خودشان و از لابلای نوشته های خودشان هم استخراج کرده و انجام هم می دهند و .... نکته اینجا است که مدیر مدرسه ای که ادعای خلیفة اللهی هم دارد و بر علیه امام حسین که در حقیقت او است که مدیر مدرسه است شمشیر کشیده است را یحتمل در کربلا نتوان حق او را بر علیه یزید نمایان کرد، ولی معنایش این هم نیست که دیگر برای همیشه هم این حق پایمال شده است. همین مسئله را در دفاع از حق امیر المومنین امام علی صلوات الله و سلامه علیه نیز داریم و یقیناً این احقاق حقها و ازهاق باطلها برای ائمه ی اطهار علیهم السلام از خصوصیات امام زمان عجل الله فرجه الشریف در دولت کریمه ی آن حضرت هم هست و .... لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 

وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَیْنًا قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَیْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَىٰ کُلُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَـٰکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ‎﴿الأعراف: ١٦٠﴾‏

 

41 باب استسقاء المأمون بالرضا(ع)و ما أراه الله عز و جل من القدرة فی الاستجابة له و فی إهلاک من أنکر دلالته فی ذلک‌

1 حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُفَسِّرُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا یُوسُفُ‌

بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَیَّارٍ عَنْ أَبَوَیْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ(ع)أَنَّ الرِّضَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى(ع)لَمَّا جَعَلَهُ الْمَأْمُونُ وَلِیَّ عَهْدِهِ احْتُبِسَ الْمَطَرُ فَجَعَلَ بَعْضُ حَاشِیَةِ الْمَأْمُونِ وَ الْمُتَعَصِّبِینَ عَلَى الرِّضَا یَقُولُونَ انْظُرُوا لَمَّا جَاءَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى(ع)وَ صَارَ وَلِیَّ عَهِدْنَا فَحَبَسَ اللَّهُ عَنَّا الْمَطَرَ وَ اتَّصَلَ ذَلِکَ بِالْمَأْمُونِ فَاشْتَدَّ عَلَیْهِ فَقَالَ لِلرِّضَا(ع)قَدِ احْتُبِسَ الْمَطَرُ فَلَوْ دَعَوْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُمْطِرَ النَّاسَ فَقَالَ الرِّضَا(ع)نَعَمْ قَالَ فَمَتَى تَفْعَلُ ذَلِکَ وَ کَانَ ذَلِکَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ قَالَ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص)أَتَانِی الْبَارِحَةَ فِی مَنَامِی وَ مَعَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ(ع)وَ قَالَ یَا بُنَیَّ انْتَظِرْ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ فَابْرُزْ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ اسْتَسْقِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَیَسْقِیهِمْ وَ أَخْبِرْهُمْ بِمَا یُرِیکَ اللَّهُ مِمَّا لَا یَعْلَمُونَ مِنْ حَالِهِمْ لِیَزْدَادَ عِلْمُهُمْ بِفَضْلِکَ وَ مَکَانِکَ مِنْ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ غَدَا إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَرَجَ الْخَلَائِقُ یَنْظُرُونَ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ یَا رَبِّ أَنْتَ عَظَّمْتَ حَقَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَتَوَسَّلُوا بِنَا کَمَا أَمَرْتَ وَ أَمَّلُوا فَضْلَکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ تَوَقَّعُوا إِحْسَانَکَ وَ نِعْمَتَکَ فَاسِقِهِمْ سَقْیاً نَافِعاً عَامّاً غَیْرَ رَائِثٍ وَ لَا ضَائِرٍ وَ لْیَکُنْ ابْتِدَاءُ مَطَرِهِمْ بَعْدَ انْصِرَافِهِمْ مِنْ مَشْهَدِهِمْ هَذَا إِلَى مَنَازِلِهِمْ وَ مَقَارِّهِمْ قَالَ فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَقَدْ نَسَجَتِ الرِّیَاحُ فِی الْهَوَاءِ الْغُیُومَ وَ أَرْعَدَتْ وَ أَبْرَقَتْ وَ تَحَرَّکَ النَّاسُ کَأَنَّهُمْ یُرِیدُونَ التَّنَحِّیَ عَنِ الْمَطَرِ فَقَالَ الرِّضَا(ع)عَلَى رِسْلِکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ فَلَیْسَ هَذَا الْغَیْمُ لَکُمْ إِنَّمَا هُوَ لِأَهْلِ بَلَدِ کَذَا فَمَضَتِ السَّحَابَةُ وَ عَبَرَتْ ثُمَّ جَاءَتْ سَحَابَةٌ أُخْرَى تَشْتَمِلُ عَلَى رَعْدٍ وَ بَرْقٍ فَتَحَرَّکُوا فَقَالَ عَلَى رِسْلِکُمْ فَمَا هَذِهِ لَکُمْ إِنَّمَا هِیَ لِأَهْلِ بَلَدِ کَذَا فَمَا زَالَتْ حَتَّى جَاءَتْ عَشْرُ سَحَابَةٍ وَ عَبَرَتْ وَ یَقُولُ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا(ع)فِی کُلِّ وَاحِدَةٍ عَلَى رِسْلِکُمْ لَیْسَتْ هَذِهِ لَکُمْ إِنَّمَا هِیَ لِأَهْلِ بَلَدِ کَذَا ثُمَّ أَقْبَلَتْ سَحَابَةُ حَادِیَةَ عَشَرَ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ هَذِهِ سَحَابَةٌ بَعَثَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ فَاشْکُرُوا اللَّهَ عَلَى تَفَضُّلِهِ عَلَیْکُمْ وَ قُومُوا إِلَى مَقَارِّکُمْ وَ مَنَازِلِکُمْ فَإِنَّهَا مسامة [مُسَامِتَةٌ لَکُمْ وَ ...

...

الْأَسَدَانِ یَقُولَانِ أَ تَأْذَنُ لَنَا أَنْ نُلْحِقَهُ بِصَاحِبِهِ الَّذِی أَفْنَیْنَاهُ قَالَ لَا فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَدْبِیراً هُوَ مُمْضِیهِ فَقَالا مَا ذَا تَأْمُرُنَا قَالَ عُودَا إِلَى مَقَرِّکُمَا کَمَا کُنْتُمَا فَصَارَا إِلَى الْمَسْنَدِ وَ صَارَا صُورَتَیْنِ کَمَا کَانَتَا فَقَالَ الْمَأْمُونُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کَفَانِی شَرَّ حُمَیْدِ بْنِ مِهْرَانَ یَعْنِی الرَّجُلَ الْمُفْتَرَسَ ثُمَّ قَالَ لِلرِّضَا(ع)یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَذَا الْأَمْرُ لِجَدِّکُمْ رَسُولِ اللَّهِ(ص)ثُمَّ لَکُمْ فَلَوْ شِئْتَ لَنَزَلْتُ عَنْهُ لَکَ فَقَالَ الرِّضَا(ع)لَوْ شِئْتُ لَمَا نَاظَرْتُکَ وَ لَمْ أَسْأَلْکَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ أَعْطَانِی مِنْ طَاعَةِ سَائِرِ خَلْقِهِ مِثْلَ مَا رَأَیْتَ مِنْ طَاعَةِ هَاتَیْنِ الصُّورَتَیْنِ إِلَّا جُهَّالَ بَنِی آدَمَ فَإِنَّهُمْ وَ إِنْ خَسِرُوا حُظُوظَهُمْ فَلِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَدْبِیرٌ وَ قَدْ أَمَرَنِی بِتَرْکِ الِاعْتِرَاضِ عَلَیْکَ وَ إِظْهَارِ مَا أَظْهَرْتَهُ مِنَ الْعَمَلِ مِنْ تَحْتِ یَدِکَ کَمَا أُمِرَ یُوسُفُ بِالْعَمَلِ مِنْ تَحْتِ یَدِ فِرْعَوْنِ مِصْرِ قَالَ فَمَا زَالَ الْمَأْمُونُ ضَئِیلًا فِی نَفْسِهِ إِلَى أَنْ قَضَى فِی عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا(ع)مَا قَضَى‌

عیون اخبار الرضا علیه السلام، شیخ صدوق، جلد 2، ص 167- 172

https://lib.eshia.ir/86808/2/167

باب 41 طلب باران حضرت- بدرخواست مأمون- و نشاندادن قدرتهاى الهى در اجابت دعاى او و هلاکت و رسوائى مخالفان و منکران شخصیّت او 7‌

1- محمّد بن قاسم مفسّر بسند مذکور در متن از امام عسکرىّ از پدرش از جدّش از علىّ بن موسى علیهم السّلام روایت کرده گفت: چون مأمون علىّ بن موسى علیهما السّلام را ولیعهد خویش قرار داد مدّتى باران نیامد. بعض از اطرافیان مأمون و مخالفین حضرت رضا 7 شروع بیاوه گوئى کرده گفتند: این از شومى علىّ بن‌

موسى است، از زمانى که وى باین سرزمین قدم نهاده باران از آسمان نباریده و خداوند از فرستادن باران دریغ فرموده، این خبر بمأمون رسید و بر او گران آمد، نزد حضرت آمده تقاضا کرد که ایشان نماز استسقاء (طلب باران) بخواند و گفت: اى کاش (حضرت) دعا میکرد و خداوند باران میفرستاد، امام علیه السلام فرمود: بسیار خوب، مأمون سؤال کرد: در چه روز- و آن روز روز جمعه بود- این کار را انجام میدهى؟ امام فرمود: روز دوشنبه، چون من جدّم رسول خدا صل الله علیه و آل و سلم را در خواب دیدم که جدّم امیر مؤمنان علىّ علیه السلام با او بود، بمن فرمود:

پسر جانم تا روز دوشنبه صبر کن آنگاه بصحرا رو و از خداوند طلب باران کن، خداوند متعال براى مردم باران خواهد فرستاد. و به آنان خبر ده آنچه را خداوند عزیز بتو بنمایاند که مردم بدان آگاه نیستند از موقعیّت وجود تو در میان آنان، تا تو را بشناسند و علمشان در باره تو زیاد شود، و بفضل و مقام و اعتبار تو در نزد خداوند عز و جلّ آگاه گردند. چون روز دوشنبه رسید حضرت روى بصحرا نهاد، و مردمان جمله بیرون آمدند و همه مینگریستند، آن جناب بمنبر رفت و حمد و ثناى الهى را بجا آورد، و آنگاه گفت: اى پروردگار من توئى که حقّ ما

اهل بیت را عظیم مقرر داشتى، تا مردم بامر تو دست بدامن ما شوند و از ما یارى طلبند، و امیدوار کرم تو باشند و رحمتت را بجویند و به احسان تو چشم دوزند، و بخششت را طلبند، پس سیراب کن ایشان را ببارانى پر سود، فراگیر، بى‌وقفه و بى‌درنگ، و بى‌ضرر و زیان. ابتدایش پس از بازگشتن ایشان از این صحرا بمنازلشان و قرارگاههایشان باشد! راوى گفت: قسم به آن کس که محمّد صل الله علیه و آله و سلم را بحقّ به نبوّت مبعوث کرد: ناگاه بادها وزیدن گرفت و (بدین سبب) ابرها بوجود آورد و آسمان برعد و برق افتاد، و مردم به جنبش افتادند، گویا قصد گریز از باران داشتند. حضرت رضا علیه السلام فرمود: اى مردم آرام باشید، صفوف را بهم نزنید این ابرها از آن شما نیست بسوى فلان بلد میروند، ابرها همه رفتند و نباریدند، سپس ابرى دیگر آمد که شامل رعد و برق بود، باز مردم از جا حرکت کردند امام فرمود: بر جاى خود آرام باشید، این ابر نیز براى شما نیست بفلان بلد میرود و براى اهل آنجا میبارد، و پیوسته ابرها آمدند و رفتند تا ده قطعه ابر، و حضرت علیه السلام هر کدام را میگفت: این مربوط بشما نیست، این از آن اهل فلان شهر است شما حرکت نکنید و بر جاى خود آرام بمانید و آشوب‌

نکنید، تا اینکه براى بار یازدهم ابرى پدید آمد، در این بار امام فرمود: این ابر را خداوند عزّ و جلّ بسوى شما برانگیخته پس او را بجهت تفضّلى که بر شما کرده است سپاس گوئید، اکنون برخیزید و بقرارگاهها و منزلهاى خود بروید، و این ابر بالاى سر شما است و نمیبارد تا بخانه و منازل خود برسید آنگاه باریدن میگیرد، و آن مقدار بر شما خیر میبارد که شایسته کرم خداوندى است، و سزاوار شأن و جلال اوست. این بگفت و از منبر بزیر آمد، و مردم بازگشتند، و ابر همچنان بود و نمى‌بارید تا همگان نزدیک منازل خود شدند، آنگاه بشدّت شروع بباریدن نمود، و رودها و استخرها و گودالها و صحراها را همگى آب فرا گرفت، و مردم شروع کردند به تبریک و تهنیت گفتن به فرزند رسول خدا 6 بسبب کرامتى که خداوند عزّ و جلّ بدو مرحمت فرموده است، و میگفتند:

گوارا باد او را این کرامت! آنگاه حضرت میان جمعیّت آمدند و مردم بسیارى حاضر شدند، آنگاه فرمود: ایّها النّاس! از خدا بترسید و نعمت‌هاى او را قدر بدانید و بنافرمانى کردن، نعمتها را از خود گریزان ننمائید، بلکه (نعم الهى) را بطاعت و بندگى و شکرگزارى بر آنها و بر عطایاى پى در پى خداوندى، دائمى و همیشگى‌ ...

...

داد، گفتند: پس ما چه کنیم؟ فرمود: بجاى خود باز گردید، و همچنان که بودید بشوید، آن دو شیر بسوى تخت بازگشته بهمان صورت اوّلیه به صورت شیر بر آن نقش شدند.

مأمون گفت: سپاس خداى را که مرا از شرّ حمید بن مهران کفایت فرمود (مرادش آن مرد نابود شده بود.)، آنگاه رو بحضرت رضا علیه السلام کرده عرضکرد:

یا ابن رسول اللَّه! این امر خلافت و امارت از آن جدّ شما- رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم- بوده و پس از وى براى شما فرزندان میباشد، اگر میخواهید من بنفع شما از این مقام کناره گیرم و آن را بشما بسپارم؟ حضرت فرمود: اگر چنین چیزى میخواستم تو را مهلت نمى‌دادم و از تو تمنّا و خواهش نمى‌کردم، بلکه از خداى خود میخواستم، زیرا خداوند اطاعت سایر مخلوقات خود را بما عطا فرموده، چنان که دیدى از آن دو نقش شیر، و این جماعتى از جهّال و عقب افتادگان بنى آدمند که سرکشى مى‌کنند، و اینان اگر چه در بهره خود زیان کرده‌اند، ولى خداوند تعالى را در این عمل مصلحتى است، و مرا امر فرموده که اعتراضى بر تو نداشته باشم، و آنچه تو اظهار کنى من در اختیار تو باشم، چنان که یوسف را تحت فرمان فرعون مصر قرار داد.

راوى گوید: پس از این ماجرا مأمون پیوسته اظهار کوچکى و حقارت در نزد حضرت رضا علیه السلام مینمود، تا اینکه بالاخره انجام داد در باره آن حضرت کارى را که میخواست انجام دهد.

مترجم گوید: «باید دانست که معجزات و کرامات امرى است مسلّم، و صریح قرآن بدان ناطق است و منکرى در میان خداپرستان ندارد مگر اندکى که خود را روشن فکر میدانند، ولى معجزه از انبیاء الهى و اولیاء بحق و بلکه از افراد برجسته و مقربان درگاه الهى (تنها) باذن پروردگار صادر مى‌شود، و اصل معجزه و کرامت آن عملى است که دیگران از اتیان بمثل آن عاجزند، و لازم هم نیست کسى که کرامت از او صادر مى‌شود معصوم باشد، آیه شریفه میفرماید: قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِکَ‌ یعنى: (خطاب به حضرت سلیمان) من قبل از اینکه از مجلس برخیزى (تخت ملکه صبا را) نزد تو حاضر مى‌کنم. قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ‌ (یعنى) من بکمتر از یک چشم بهم زدنت آن (تخت) را در نزد تو مى‌آورم.

این خود کرامتى است که در آن روزگار بلکه در این روزگار هم براى کسى امکان ندارد، ولى باید متوجّه این امر بود که معجزه شرائطى دارد:

اوّل اینکه معجزه انبیاء- علیهم السّلام- براى اثبات نبوّت ایشانست و آیه بیّنه است، و در مقام تحدّى است، نه هر وقت و هر جا و هر چند که بدون آن حقّ بر طرف مقابل ثابت شده باشد. دوم اینکه: معجزات بصورتى نیست که آنچه هست نابود کند بلکه بعکس مثلا: درخت خشک شده را سبز مى‌کند، یا مرده را زنده مى‌کند، یا بز از شیر رفته را شیر از پستانش جارى مى‌نماید، یا مریض را شفا میدهد، یا آتش را گلستان میکند، یا چشمه خشک شده و بى‌آب را جوشان و نابع مینماید، نه اینکه نابود

نابودکننده باشد، مانند آن شخص که چاه پر آب را با انداختن آب دهان در آن خشک کند.

و مطلب دیگر اینکه امامان اهل بیت علیهم السّلام مقامشان مقام شامخ رهبرى و امامت و ولایت است و کارشان هدایت و انسان سازى است، که اگر ولایت و خلافت در دست آنان افتد جهان را از ظلم و تعدّى پاک و عدل را جارى و نفوس را برشد مقدّر خود میرسانند، بدین معنى که نوعى وضع جامعه را سر و سامان میدهند و روشهائى را اتّخاذ میکنند که افراد جامعه در کمال امنیّت و رفاه زندگانى را ادامه دهند و با کوشش خود هر چه در قدرت و استعداد نفوسشان نهفته است همه بمرحله رشد و بمنصّه ظهور رسد، و هیچ گونه استعداد رشدى، ضایع نماند، این شأن امام است، نه آنکه امام براى معجزه نمودن و کارهاى جزئى مثل شفاى بیمارى که طبیب در معالجه‌اش وامانده، یا شفاى کور و کر آفریده شده باشد، و مأموریّت و خاصیّت وجودیش همین باشد و بس، نه، این چنین تصوّرى دور از حقیقت است، و مقام امام بالاتر از این امور جزئى است بلکه چنان که خود حضرت رضا علیه السلام فرمود:

«الامام امین اللَّه فی ارضه، و حجّته على عباده، و خلیفته فی بلاده»

و در باره امامت فرمود:

«إنّ الامامة زمام الدّین و نظام المسلمین و صلاح الدّنیا و عزّ المؤمنین، إنّ الامامة اسّ الاسلام النّامى، و فرعه السّامى، بالامام تمام الصّلاة و الزّکاة و الصّیام و الحجّ و الجهاد»

(همانا امامت زمام دین است، و مایه نظام مسلمانان، و سبب سامان یافتن دنیایشان و موجب عزّت مؤمنانست، امامت اساس اسلام پیشرو و برازنده است، شاخه بلند و رفیع آنست، و نماز و زکات و روزه و حجّ و جهاد، و افزونى اموال مسلمین همه و همه وابسته به امام و امامت او است)

«و الامام کالشّمس الطّالعة المجلّلة بنورها للعالم و هى فی الافق بحیث لا تنالها الأیدى»

(امام چون خورشید جهانتاب است که نور و فروغش سراسر جهان را فرا مى‌گیرد، خود در افق اعلائى است که کسى را قدرت رسیدن بدرجه او نیست).

اکنون که این مطلب روشن شد باید توجه داشت که چون این افراد را از پست حسّاس خود کنار زدند، و کسانى که قابلیّت این مقام را نداشتند روى کار آمدند و هر چه توانستند بر ایشان و طرفدارانشان تنگ گرفتند

«فقتل من قتل و سبى من سبى و جرى القضاء لهم بما یرجى له حسن المثوبة»

فضائل آنان را کتمان کردند و مردم را هر چه توانستند از ایشان راندند و خفقانى بوجود آوردند که ناگفتنى است! در این حال و وضعیّت جماعتى (جهت تبلیغ) ناچار شدند که حقائقى را بصورت رمان ذکر کنند تا شاید خفتگان بیدار شوند، و از این رمانها در قرن سوم و چهارم بلکه پنجم بسیار نوشته شده و البته اصلى داشته لکن آن را بصورت داستان نقل کرده‌اند و از این جهت نمى‌توان آن را روایت دانست و بدان احتجاج کرد، زیرا مطالب تخیّلى را هم در بر دارد، و امام مظهر صفات جمالیّه حقّ، و از مقرّبترین مردم به مقام عفو و رحمت خداوند میباشد و بآسانى بخشم نمى‌آید و چنانچه بخشم هم آید آنچه خداوند دستور داده عمل مى‌کند، و هرگز از فرمان الهى تجاوز نمى‌نماید، کشتن آن فردى جایز است که خداوند او را مهدور الدّم گفته باشد و امام آن مردک افسانه‌اى را با جسارتى که بحضرت کرد و احترام امام را رعایت ننمود او را بکشتن نمى‌دهد، چون در دین جدّش حکمى براى کشتن چنین فردى نیست و لو خودش بخواهد، بلکه خداوند به جدّش فرمود: «فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ‌» یعنى‌

ببخش بدون عتاب، چنان که حضرت رضا علیه السلام خود معنى نموده، پس این گونه مطالبى که در این داستان ذکر شده همه مطابق فهم سازنده داستان است نه آنکه از معصومى علیه السلام باشد. و اساسا در باره مفسّر جرجانى که این داستان را نقل کرده است علّامه حلّى (ره) در خلاصة الرّجال فرموده است وى ضعیف و کذّاب است و از دو تن مجهول روایاتى دارد و احادیث منکرى در تفسیرش آورده است.

و غرض از طول کلام که چندان مناسبتى هم با این داستان نداشت مجملا این بود که ساحت ائمه معصومین- علیهم السّلام- را از این گونه داستانها پاک سازم، و مقام جانشینان بحقّ پیامبر علیهم السّلام اجلّ از این مطالب میباشد، و السلام علینا و على عباد اللَّه الصّالحین».

عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق، ترجمه علی اکبر غفاری، ص 383- 398

https://lib.eshia.ir/12732/2/383

 

نماهنگ | شهید صدر؛ نابغه علمی و انقلابی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شهید صدر بی‌شک‌ یک‌ نابغه‌ و یک‌ ستاره‌ درخشان‌ بود. از جنبه‌ علمی، جامعیت‌ و تحقیق‌ و نوآوری‌ و شجاعت‌ علمی‌ را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه‌ و در هر آنچه‌ با این‌ دانشها ارتباط می‌یابد در زمره‌ بنیانگذاران‌ و صاحبان‌ مکتب‌ محسوب‌ می‌شد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹
رسانه‌ی KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز شهادت شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، در ۱۹ فروردین‌ماه ۱۳۵۹، روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از زندگی شهید صدر و ویژگی‌های این شهید والامقام را به همراه فیلمی از  دیدار خانواده شهید صدر با رهبر انقلاب اسلامی در نماهنگ «نابغه علمی و انقلابی» منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=59956

 

۱۴۰۴/۰۱/۱۹

مروری بر بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره شهید صدرنابغه علمی و انقلابی

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شهید صدر بی‌شک‌ یک‌ نابغه‌ و یک‌ ستاره‌ درخشان‌ بود. از جنبه‌ علمی، جامعیت‌ و تحقیق‌ و نوآوری‌ و شجاعت‌ علمی‌ را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه‌ و در هر آنچه‌ با این‌ دانشها ارتباط می‌یابد در زمره‌ بنیانگذاران‌ و صاحبان‌ مکتب‌ محسوب‌ می‌شد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹
رسانه‌ی KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز شهادت شهید آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، در ۱۹ فروردین‌ماه ۱۳۵۹، روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از زندگی شهید صدر و ویژگی‌های این شهید والامقام را مرور کرده است.
 
 مرحوم آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر «یکی از چهره‌های برجسته‌ی جهان اسلام بود.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ «در میان‌ چهره‌های‌ برجسته‌ی‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ در دهه‌های‌ اخیر مرحوم‌ آیت‌الله‌ شهید سید محمدباقر صدر (قدس‌ الله‌ روحه) یکی‌ از ممتازترین‌ و شگفت‌ انگیزترین‌ آنهاست.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ ایشان «صرفاً یک روحانی نبود، یک مجتهد فقط نبود، بلکه یک امیدی بود برای آینده‌ی اسلام و بخصوص برای آینده‌ی عراق و ملت عراق.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ از ویژگی‌های کم‌نظیر ایشان این بود که «فقاهت اسلامی را با اندیشه‌ی جدید و نوآوری در مسائل و با شجاعت و با دیانت و تقوا همراه داشت.» ۱۳۶۶/۰۱/۲۱ لذا «از جنبه‌ علمی، جامعیت‌ و تحقیق‌ و نوآوری‌ و شجاعت‌ علمی‌ را یکجا دارا بود. در اصول، در فقه، در فلسفه‌ و در هر آنچه‌ با این‌ دانشها ارتباط می‌یابد در زمره‌ بنیانگذاران‌ و صاحبان‌ مکتب‌ محسوب‌ می‌شد.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ و از سوی دیگر «سیّدمحمّدباقر صدر نمودار یک متفکّر اسلامی به معنای درست کلمه بود؛ او کسی بود که اندیشه‌ی اسلامی را در مقابل ایدئولوژی‌های وارداتی غرب و شرق، با سینه‌ی برافراشته‌ای در مقابل جوانهای جوینده و خواهنده نگاه داشت.» ۱۳۵۹/۲/۵ بنابراین «هر مجمع‌ علمی‌ حق‌ دارد که‌ به‌ فرآورده‌ی‌ انسانی‌ بزرگی‌ چون‌ این‌ عالم‌ بزرگوار به‌ خود ببالد. او بی‌شک‌ یک‌ نابغه‌ و یک‌ ستاره‌ درخشان‌ بود.» ۱۳۷۹/۱۰/۲۹ ایشان «یک شخصیّت جامع‌الاطراف و استثنائی بود.» ۱۳۶۳/۱/۱۹

....

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59955

 

عرض ما اینجا این است که دو مسئله را عنوان کنیم که یکی نماز استسقاء و طلب باران است که در حدیثی در عیون اخبار الرضا علیه السلام شیخ صدوق هم آمده است، و دیگری مسئله ی ژنتیک و هدایت انبیاء و ائمه ی معصومین علیهم السلام و خلافت و ولایت است. 

مسئله ی اول این است که آیا مسئله ی باران باریدن از لحاظات ریاضی فیزیکی محض است که اتفاق می افتد و مربوط به ریاضی فیزیک مسئله است که در دست ریاضیدانها و فیزیکدانها هم باید حل شود، یا بلکه امری الهی هم هست که حالا اگر حتی بر حسب نماز استسقاء هم اتفاق نیافتد، آیا غیر از این است که به امر خلیفة الله و ولی خدا هم اتفاق می افتد؟

مسئله ی دوم این است که ژنتیک فرض بفرمائید مثلاً چقدر در چپ دست یا راست دست بودن افراد هم دخیل است و امری است وراثتی و بلکه محیط و بلکه جبر هم آیا چقدر می تواند در آن تاثیر داشته باشد. یعنی حتی ممکن است که کسی چپ دست باشد، ولی خانواده اش یا خودش یا دیگران او را به دلایلی هم ممکن است زورش کنند که با دست راستش بنویسد. البته این را خیلی در مورد رنگ پوست نمی توان گفت که کسی رنگ پوستش سیاه یا سفید است، و یحتمل با جبر و زورش هم بخواهند القاء کنند که رنگ پوستت بهتر هم هست که از یک رنگ دیگری می بود و این کار را هم واقعاً بتوانند بکنند و ...! یا یک امر ساده تری مثل اینکه آیا ژنی که قرار است نطفه اش بسته شود، از جنس مونس است یا مذکر را هم داریم که آیا این خود چقدر هم مسئله ای است حل شده امروزه روز؟!  البته اینکه خلیفة اللهی هم از یک ژنی باشد و بخواهند زورش کنند که این امر از ژن دیگری اتفاق بیافتد هم یک امری است که یحتمل بعضی اشکال بفرمایند که مخصوص امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست و در دستان آن حضرت است که شکل می گیرد و ...! ولی به هر حال، هدایت انبیاء و خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را داریم که آیا چقدر هم بوسیله ی مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و اولیاء الهی و مربیان تربیتی اجتماعی هم به افراد جامعه می توانند منتقل شوند و درسها بگیرند و بالا بروند و شاگرد را از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بالاخص امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هدایت کنند.

البته این مسائل را یحتمل توپولوژیستها خیلی اشکال هم کنند که اتفاقاً همین جاها است که توپولوژی در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژِیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب آسمانی و زمینی نیز بکار می آیند دیگر. حالا مثلاً شما وقتی می خواهید کتری و قوری را هم برای چای استفاده کنید و استکان نلبکیها را هم آماده کرده اید، بالاخره یک آبدارچی هم دارید که مواظب است که کی کتری آبش جوش می آید و باید چای را هم دم کند و استکان نلبکیها را هر کدام از چای پر کند و به مردم هر کدام هم تعارف کند و .... خوب، این که دیگر چیزی نیست در این همه مسائلی که در میان ایالات متحده چند جهانی ریز و درشت از کوانتومی تا نجومی و ... هم داریم. البته اینکه کجا هم همه ی اینها دارند در جهت آموزه های الهی انبیاء و اولیاء الهی بکار بسته می شوند و بلکه کجا هم همه و همه باید مواظبت کنند که بر علیه آموزه های الهی و مخالفت با آنها بکار بسته نشوند، یقیناً یک هوشمندی و بیداری را می طلبد ماورای هوش مصنوعی! و الا چرا این همه خون شهدای مظلوم عزیزتر از جان هم باید ریخته می شده اند و شوند؟! خیلی دیر شد، بنده ی حقیر بروم بلکه برسم به کمی از آخرهای دعای کمیل و نماز و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 

خطبه‌های نماز عید فطر

در مصلای امام خمینی (ره)(۱)
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین. الحمد لله الّذی خلق السّماوات و الارض و جعل الظّلمات و النّور ثمّ الّذین کفروا بربّهم یعدلون. احمده و استعینه و استنصره و اطلب منه التّوفیق و استغفره و اتوب الیه و اصلّی و اسلّم علی حبیبه و نجبیه سیّد خلقه سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

عید سعید فطر را تبریک عرض میکنم به همه‌ی حضّار محترم در این نماز، به همه‌ی ملّت ایران، به همه‌ی امّت اسلامی؛ همچنین تبریک عرض میکنم نوروز را، سال جدید را و همچنین دوازدهم فروردین، روز جمهوری اسلامی ایران را که عید بزرگ ملّت ایران است.

امسال هم ماه رمضان سپری شد و ملّت عزیز ما این تجربه‌ی الهیِ گران‌قدر را بحمدالله بخوبی گذراندند. ماه رمضان یک پدیده‌ی توحیدی است؛ یعنی دلها را و انسانها را به خدای متعال نزدیک میکند. ماه رمضان عرصه‌ی تقرّب به خدا است، محلّ وعده‌ی تجدید حیات معنوی است؛ یعنی خداوند متعال با تشریع روزه‌ی ماه رمضان یک فرصتی به من و شما داده است که در طول یک سال، یک ماهِ تمام این فرصت را داشته باشیم که دلهای خودمان را شست‌وشو بدهیم، خودمان را تطهیر کنیم و اگر بتوانیم، خودمان را از آلایشها بیرون بیاوریم و توحیدی کنیم. روزه‌ی ماه رمضان، اُنس با قرآن در ماه رمضان، لیلةالقدر ماه رمضان، توسّلات و تضرّعات و دعاها در ماه رمضان، همه‌ی اینها انسان‌ساز است. ماه رمضان، حقّاً و انصافاً یکی از بزرگ‌ترین نعمتهای الهی است. هر کس به هر اندازه‌ای آداب ماه رمضان را مراعات کند و عمل کند، به همان اندازه دل او و جان او و باطن او ساخته میشود، توحیدی میشود. خداوند فرمود: لَعَلَّکُم تَتَّقون؛(۲) این ماه رمضان برای تقوا است، برای متّقی شدن دل و جان انسان است.

امسال بحمدالله ماه رمضان غنی و سرشار از معنویّتی داشتیم؛ در این ماه رمضان رواج قرآن به طور روشنی محسوس بود؛ تلاوت قرآن، جزءخوانی قرآن، تأمّل در آیات قرآن؛ رواج انفاق و سفره‌های افطار در مساجد، در حرمها، در خیابانها، در مراکز عمومی؛ حضور در مجالس دعا، حضور پُرشور، حضور متراکم ــ بخصوص جوانها ــ در مجالس دعا و مناجات و تضرّع و توسّل، امسال بحمدالله در ماه رمضانی که گذشت کاملاً محسوس بود؛ همه‌ی قشرها با همه‌ی ظواهر در این مراسم شرکت کردند، بهره بردند، دعا کردند، با خدای متعال حرف زدند، از خدا خواستند، به خدای متعال توکّل کردند، بهره‌ی زیادی بردند؛ «هنیئاً لارباب النّعیم نعیمهم»؛(۳) آن کسانی که بهره بردند، ان‌شاءالله از این بهره‌ی ماه رمضان در طول سال استفاده کنند و دل را پاکیزه نگه دارند و تا ماه رمضان آینده این معنویّت را حفظ کنند، ان‌شاءالله ماه رمضانِ بعد یک درجه بالاتر و پیش‌تر خواهند رفت.

ختم ماه رمضان هم به این راه‌پیمایی پُرشور و پُرمعنا انجام گرفت؛ مردم ــ ملّت ایران ــ در جمعه‌ی آخر ماه رمضان حرکت عظیمی را انجام دادند و مطالب زیادی از این اجتماع عظیم مردم به دنیا منعکس شد؛ آنهایی که باید بفهمند، آنهایی که باید بشناسند ملّت ایران را، خیلی پیامها را از این اجتماع عظیمِ شما مردم عزیز در تهران، در شهرهای گوناگون ــ بزرگ و کوچک ــ [دریافت کردند و] مردم توانستند این پیام را برسانند و کار بسیار مهمّی انجام گرفت. رشد قلبی همراه با تلاش سیاسی و تحرّک ایمانی، دستاورد این ماه رمضانی بود که گذشت؛ این را حفظ کنیم.
امروز روز عید است؛ از خدای متعال در این روز مبارک بخواهید به شما کمک کند تا ان‌شاءالله بتوانید این دستاوردهای ارزشمند را برای خودتان، برای کشورتان، برای آینده‌تان محفوظ بدارید.
بِسمِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ  *قُل هُوَ اللهُ اَحَدٌ  اَللهُ الصَّمَدُ * لَم یَلِد وَلَم یولَد * وَ لَم  یَکُن  لَهُ کُفُوًا  اَحَدٌ.(۴)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما علیّ امیرالمؤمنین و الصّدّیقة الطّاهرة و الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّة و علیّ‌بن‌الحسین زین‌العابدین و محمّدبن‌علیّ باقر علم الاوّلین و الآخرین و جعفر‌بن‌محمّد الصّادق و موسی‌بن‌جعفر الکاظم و علیّ‌بن‌موسی‌ الرّضا و محمّد‌بن‌علیّ الجواد و علیّ‌بن‌محمّد الهادی و الحسن‌بن‌علیّ الزّکیّ العسکریّ و الحجّة القائم المهدیّ صلوات الله علیهم اجمعین و السّلام علی ائمّة المؤمنین و هداة المستضعفین.

در این خطبه‌ی دوّم، یک روی دیگر از این ماه رمضانی که گذشت را عرض میکنم. شیرینی‌های ماه رمضان را ملّت ایران و ملّتهای دیگر چشیدند، لکن تلخی این ماه رمضان هم کام همه‌ی روزه‌داران دنیای اسلام را تلخ کرد و آن عبارت بود از حوادث خونین غزّه و لبنان و فلسطین. باز هم نسل‌کشی، باز هم کودک‌کشی، باز هم حمایت آمریکا از شرارتهای رژیم صهیونی غاصب فاسد، باز هم کمک به شرارتهای این دسته‌ی آدم‌کش و تروریست که امروز فلسطین را غصب کرده‌اند و بر فلسطین و مردم فلسطین حکومت میکنند؛ به اینها کمک کردند، از اینها حمایت کردند.

در اظهارات سیاسی‌ای که غربی‌ها میکنند، مکرّر شنیده‌اید که از نیروهای نیابتی اسم می‌آورند؛ ملّتهای شجاع منطقه، جوانان غیور منطقه را به نیابتی بودن متّهم میکنند. من میخواهم بگویم در این منطقه فقط یک نیروی نیابتی وجود دارد و آن، رژیم صهیونی غاصب فاسد است. رژیم صهیونیستی به نیابت از استعمارگران آتش‌افروزی میکند، نسل‌کشی میکند، جنایت میکند؛ اگر دستش برسد به کشورهای دیگر تجاوز میکند، همچنان که امروز دارد به سوریه تجاوز میکند. وارد خاک سوریه میشود تا چند کیلومتری دمشق هم پیش آمده؛ این کار را به نیابت استعمارگرها میکند؛ همان کسانی که بعد از جنگ جهانی دست گذاشتند روی این منطقه و این منطقه را به این شکل درآوردند؛ حالا رژیم صهیونیستی به نیابت از آنها دارد کار آنها را دنبال میکند و تکمیل میکند.

در اظهارات استعمارگران، همین کسانی که با پولشان، با رسانه‌شان، بر دنیا حکومت میکنند، بر کشورها حکومت میکنند، تروریسم به عنوان یک جنایت محسوب میشود و از تروریسم به عنوان یک جنایت نام برده میشود، امّا [اقدامات] تروریستی برای این رژیم خبیث جنایت‌کار یک امر جایز و مباحی است! دیگران اگر از حقّ خودشان هم دفاع کنند، از خاک خودشان هم دفاع کنند، به آنها میگویند تروریست، امّا رژیم خبیث صهیونیستی صریحاً نسل‌کشی میکند، کودک‌کشی میکند، جمعیّت زیادی را میزند، بخصوص اشخاص را ترور میکند و میگوید هم که من ترور کردم، امّا چشمان استعمارگران غربی روی اینها بسته است، به او لبخند هم میزنند، کمک هم میکنند، از او حمایت هم میکنند. از سالها پیش، غیر از کشتارهای جمعی در شهرها و روستاهای فلسطین که رژیم صهیونیستی از همان اوایل شروع کرد و تا حالا ادامه دارد، علاوه‌ی بر آن، یکی از کارهای رایج آنها ترور شخصیّت‌ها است، ترور آدمها است؛ «ابوجهاد»(۵) را در تونس ترور میکنند، «فتحی شقاقی»(۶) را در قبرس ترور میکنند، «احمد یاسین»(۷) را در غزّه ترور میکنند، «عماد مغنیه»(۸) را در سوریه ترور میکنند، تعداد زیادی از دانشمندان عراقی را در بغداد ترور میکنند ــ بعد از آنکه بیست سال قبل، آمریکا وارد عراق شد ــ شهدای دانشمند هسته‌ای را در تهران ترور میکنند؛ کارشان، حرکتشان، حرکتِ تروریستیِ واضح است و آمریکا حمایت میکند، تعدادی از دولتهای غربی حمایت میکنند، بقیّه هم تماشا میکنند و نگاه میکنند. در همین برهه‌ی اخیر، در کمتر از دو سال، حدود بیست هزار کودک را رژیم صهیونیستی شهید کرد و پدرها و مادرهای آنها را داغدار کرد، [امّا] کسانی که شعار حقوق بشر میدهند دارند تماشا میکنند و هیچ گونه حرکتی در مقابلشان انجام نمیدهند. ملّتهای دنیا عصبانی‌اند، ناراحتند، تا آنجایی که اطّلاع دارند؛ ملّتهای دنیا از بسیاری از مسائل و جنایات اطّلاع ندارند. اینکه می‌بینید در خیابانهای اروپا و حتّی آمریکا علیه رژیم صهیونیستی شعار میدهند، به خاطر اطّلاعات محدود آنها است؛ [اگر] اطّلاعات بیشتری داشته باشند، بیشتر از این هم [اعتراض] میکنند.

نتیجه‌ی این حرفهایی که عرض میکنم، این است که این گروه تبهکار باید از فلسطین ریشه‌کن بشود و به حول و قوّه‌ی الهی ریشه‌کن هم خواهد شد. در اینجا تلاش برای این کار و در راه این کار، یک وظیفه است؛ هم وظیفه‌ی دینی است، هم وظیفه‌ی اخلاقی و وظیفه‌ی انسانی است. همه وظیفه دارند در این راه کار کنند، تلاش کنند، برای اینکه این موجود شریر را، این موجود جنایت‌کار را از این منطقه حذف کنند.

همه بدانند! مواضع ما همان مواضعی است که بود، دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی هم همان است که بود. تهدید میکنند که شرارت خواهند کرد. البتّه ما خیلی اطمینان نداریم و احتمال زیاد نمیدهیم که از بیرون شرارتی انجام بگیرد، امّا اگر شرارتی انجام بگیرد، قطعاً ضربه‌ی متقابلِ محکم خواهند خورد. و اگر به فکر این باشند که در داخل کشور فتنه راه بیندازند، مثل بعضی از سالهای قبل که راه انداختند، جوابشان را خود ملّت ایران خواهند داد، همچنان که در گذشته دادند. خداوند شما را موفّق و مؤیّد بدارد.

بِسمِ اللهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ * وَ العَصرِ   اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ   اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ.(۹)

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته


 خطبه‌های این نماز در مصلّای امام خمینی (ره) تهران ایراد گردید.

 سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۸۳

 این نعمت  بر صاحبان نعمت گوارا باد.

 سوره‌ی اخلاص؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. بگو: "او خدایى است یکتا؛ خداى صمد؛ نه کَس را زاده، نه زاییده از کَس، و او را هیچ همتایى نباشد."»

 از بنیان‌گذاران جنبش فتح فلسطین، که در فروردین ۱۳۶۷ به دست عوامل رژیم صهیونیستی ترور شد.

 دبیرکلّ جنبش جهاد اسلامی فلسطین، که در آبان ۱۳۷۴ به شهادت رسید.

 بنیان‌گذار جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، که در فروردین ۱۳۸۳ به شهادت رسید.

 از فرماندهان عالی‌رتبه‌ی حزب‌الله لبنان، که در بهمن ۱۳۸۶ به شهادت رسید.

 سوره‌ی عصر؛ «به نام خداوند رحمتگر مهربان. سوگند به عصرِ [غلبه‌ی حق بر باطل] که واقعاً انسان دستخوشِ زیان است؛ مگر کسانى که گرویده و کارهاى شایسته کرده و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایى توصیه کرده‌اند.»

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59903

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 

۱۴۰۴/۰۱/۰۷

پیام تلویزیونی در آستانه روز جهانی قدس

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب اسلامی، امشب در پیامی تلویزیونی اهمیت راهپیمایی امسال روز قدس را بیشتر از سال‌های قبل ارزیابی و تأکید کردند: إن‌شاءالله راهپیمایی امسال، یکی از بهترین، پرشکوه‌ترین و باعزت‌ترین راهپیمایی‌های روز قدس خواهد بود.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم


راه‌پیمایی روز قدس همیشه نشانه‌ی اتّحاد ملّت ایران و اقتدار ملّت ایران است؛ همچنین نشانه‌ی این است که ملّت ایران بر سر اهداف مهم و سیاسی و اساسی خود، پایدار و بااستقامت است. این‌جور نیست که شعار حمایت از فلسطین را بدهد، بعد که یکی دو سال بگذرد رها کند. چهل و چند سال است روز قدس ملّت ایران در راه‌پیمایی شرکت میکنند، در هوای سرد، هوای گرم، با دهان روزه، در سراسر کشور، نه‌فقط در شهرها؛ در شهرهای بزرگ، کوچک و روستاها. بنابراین راه‌پیمایی روز قدس یکی از افتخارات ملّت ایران است.

امسال این راه‌پیمایی به نظر من اهمّیّت بیشتری دارد. ملّتهای دنیا طرف‌دار ما هستند؛ آنهایی که ما را می‌شناسند، طرف‌دار ملّت ایرانند لکن برخی از سیاستها و دولتها که مخالفند، علیه ملّت ایران تبلیغات میکنند: وانمود میکنند وجود اختلاف را؛ وانمود میکنند وجود ضعف را. راه‌پیمایی شما در روز قدس همه‌ی این ترفندها و سخنان باطل را ابطال خواهد کرد.

امیدوارم ان‌شاءالله خدا کمکتان کند و راه‌پیمایی روز قدس یکی از بهترین و پُرشکوه‌ترین و باعزّت‌ترین راه‌پیمایی‌های این چند سال باشد.

والسّلام علیکم و رحمةالله

https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=59867

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 


۱۴۰۴/۰۱/۰۱

سخنرانی نوروزی در جمع اقشار مختلف مردم

در اوّلین روز سال ۱۴۰۴؛ سال «سرمایه‌گذاری برای تولید»

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله‌ الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش آمدید و ان‌شاءالله این آغاز سال برای همه‌ی شما و برای همه‌ی ملّت ایران سال مبارکی را نوید بدهد. امسال نوروز و آغاز سال به خاطر تقارن با ایّام و لیالی متبرّک، حال و هوای معنوی بیشتری پیدا کرده. البتّه این نکته را به یادمان داشته باشیم که در همه‌ی سالها هم ایرانیان در عید نوروز نگاهشان، نگاه معنوی و همراه با توسّل و توجّه به حضرت احدیّت است؛ لذا سال تحویل را همیشه با دعا آغاز میکنیم؛ جمعیّت‌هایی که در عید نوروزهای سالهای متمادی مسافرت میکنند، اغلب به مراکز متبرّک سفر میکنند. امسال دیدید در لحظه‌ی تحویل، جمعیّت عظیمی را که در مشهد، در صحن مطهّر اجتماع کرده بودند؛ یا شب قبل مردم تهران بهشت زهرا را انباشتند از جمعیّت؛ این معنایش آن است که ایرانیان ما، مردم عزیز ما حتّی عید نوروز را هم یک عید معنوی به حساب می‌آورند و با توجّه و توسّل به خدای متعال سالشان را آغاز میکنند. خدا را باید سپاسگزار بود که با وجود تبلیغات سمّی و زهرآگین دشمنان برای اینکه ملّت ایران را از معنویّت جدا کنند، این تبلیغات، این تلاشهای همه‌جانبه‌ی دشمن، ناکام مانده و ملّت ما به معنویّت، به توجّه، به توحید، به توسّل به ائمّه (علیهم السّلام) نزدیک‌تر شده‌اند و ارادتشان، اظهار محبّتشان، اخلاصشان بیشتر است.

این ایّام متعلّق به امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است؛ این هم برای ما درس است. امیرالمؤمنین قلّه‌ی عدالت است، قلّه‌ی تقوا است، قلّه‌ی گذشت است در طول تاریخ. اگر ملّت ایران و ملّتهای مسلمان بخواهند استفاده کنند از درس این انسان بزرگ و برترین انسانها بعد از پیغمبر اکرم، باید به نهج‌البلاغه بیشتر مراجعه کنند. من توصیه میکنم امسال فعّالان عرصه‌ی فرهنگی به مطالعه‌ی نهج‌البلاغه و آموزش نهج‌البلاغه توجّه ویژه‌ای داشته باشند.

آنچه مایلم به همه عرض بکنم این است که در این شبها فرصت دعا و تضرّع را از دست ندهید. امشبی که می‌آید، شب بیست‌و‌یکم است، بعد هم شب بیست‌وسوّم است؛ اینها فرصت است، اینها مغتنم است؛ هر یک ساعتِ این شبها برای ما ارزش یک عمر دارد. میتوانید شما ــ بخصوص جوانها، بخصوص جوانها ــ با یک توجّه، با یک دعا، با یک اخلاص، سرنوشت زندگی خودتان بلکه سرنوشت زندگی یک ملّت را تغییر بدهید؛ با یک دعا. خدای متعال وعده کرده است «وَ اِذا سَاَلَکَ عِبادی عَنّی فَاِنّی قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنُوا بی»؛(۱) خدای متعال میفرماید من نزدیکم، می‌شنوم، پاسخ میدهم. «وَلیُؤمِنوا بی» یعنی باور کنید. این را باور کنید، بدانید دعای شما، درخواست شما، تضرّع شما از سوی خدای متعال شنیده میشود و پاسخ داده میشود، در صورتی که خودمان موانعی ایجاد نکنیم. این دعا وسیله‌ی موفّقیّت است، نه‌فقط در مسائل اخروی و برای برزخ و قیامت، حتّی برای دنیایتان، برای زندگی شخصی‌تان؛ حتّی در مبارزات بزرگ، در کارهای عظیم دعا کارساز است، دعا سبب است، وسیله است؛ این وسیله را خدا برای ما و در اختیار ما قرار داده؛ مثل توسّل به ائمّه (علیهم السّلام). ائمّه خلفاءالله هستند، مظهر قدرت الهی، مظهر علم الهی [هستند]؛ از آنها میخواهیم؛ خدمتی که خدای متعال محوّل کرده است به بندگان صالحش، کاری که آنها میکنند، کمکی که آنها میکنند، کمکی است که خدا دارد به ما میکند؛ وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَ لکِنَّ اللَهَ رَمىٰ.(۲) توسّل به اولیاء‌الله و ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم السّلام) و تضرّعِ عندالله در اختیار ما بندگان است؛ اینها را باید قدر دانست.

پیغمبران خدا، در مشکلات بزرگشان، متوسّل میشدند و دعا میکردند. در قرآن نقل میکند از حضرت موسیٰ (علیه السّلام) که در مبارزه‌اش با فرعون با آن شدّت، [میگوید] «رَبَّنا اِنَّکَ آتَیتَ فِرعَونَ وَ مَلَاَهُ زینَةً وَ اَموالاً ... رَبَّنا لِیُضِلّوا عَن سَبیلِکَ رَبَّنَا اطمِس عَلىٰ اَموالِهِم وَ اشدُد عَلىٰ قُلوبِهِم‌»؛(۳) دعا میکند و برای اینکه بر فرعون غلبه کند، از خدای متعال کمک میخواهد. خداوند متعال هم در جواب میگوید: قَد اُجیبَت دَعوَتُکُما فَاستَقیما؛(۴) دعا کردید، از خدا خواستید که در مبارزه‌ی با فرعون پیروز بشوید، این را خواستید، خیلی خب، قَد اُجیبَت دَعوَتُکُما؛ خواسته‌ی شما برآورده شد، فَاستَقیما؛ بِایستید، محکم، با ثبات، با امید. موسیٰ (علیه السّلام) به این توصیه‌ی الهی و به این امر الهی عمل کرد و در مبارزه‌ی خون با شمشیر، خون را بر شمشیر پیروز کرد. مبارزه‌ی ملّت ایران هم همین‌جور بود ــ با توسّل، با دعا، با توجّه و با استقامت، با ایستادگی ــ و همین‌جور خواهد بود.

البتّه جبهه‌ی حق در این مبارزات هزینه هم میدهد. من مایلم تأکید کنم بر این مطلب؛ به حوادث سال ۱۴۰۳ ــ سال گذشته ــ با این چشم نگاه کنید. در مبارزه‌ی حق و باطل، پیروزی با حق است امّا جبهه‌ی حق هزینه میدهد. در جنگ هشت‌ساله در دفاع مقدّس، یک طرف ما بودیم، طرف مقابل یک ائتلاف جهانی بود پشت سر صدّام! هشت سال جنگ طول کشید، بعد از هشت سال همه‌ی دنیا قبول کردند که ایران ــ ایران تنها و تهیدست ــ بر طرف مقابل پیروز شد؛ این را همه فهمیدند، این را همه گفتند، این را همه تصدیق کردند، امّا خب ما در این پیروزی همّت‌ها از دست دادیم، باکری‌ها از دست دادیم، خرّازی‌ها از دست دادیم، چمران‌ها از دست دادیم؛ اینها خسارت است، اینها هزینه دادن است، لکن در راه پیروزی نهایی است. در حوادث سال گذشته، شخصیّت‌های بزرگی از دست ما رفتند؛ شخصیّت‌های ارزنده‌ی ایرانی و لبنانی از دست ما رفتند؛ اینها مصیبت بود برای ما، مثل قضیّه‌ی موسیٰ؛ آنجا هم همین‌جور. حضرت موسیٰ وقتی به مصر آمد، یک زندگی آرام و راحتی که نداشت؛ خودش و بنی‌اسرائیل در نهایت شدّت بودند: قالوا اوذینا مِن قَبلِ اَن تَأتیَنا وَ مِن بَعدِ ما جِئتَنا؛(۵) بنی‌اسرائیل به موسیٰ میگفتند که قبل از اینکه شما بیایی به عنوان پیغمبر در مقابل فرعون بِایستی، ما زیر شکنجه بودیم، حالا هم که آمدی باز زیر شکنجه‌ایم! حضرت موسیٰ به آنها فرمود: قالَ موسىٰ‌ لِقَومِهِ‌ استَعینوا بِاللهِ وَ اصبِروا؛(۶) استعانت کنید، از خدای متعال کمک بخواهید، صبر کنید، استقامت کنید، مسائل درست خواهد شد؛ و درست شد. همانهایی که گله میکردند که داریم شکنجه میشویم، جلوی چشم خودشان دیدند که فرعون و فرعونیان با ذلّت تمام در آب غرق شدند، نابود شدند و اثری از قدرت و سلطنتشان باقی نماند؛ فقط اجسامشان باقی ماند جلوی چشم، برای عبرت. به این چشم نگاه کنید به حوادثی که پیش می‌آید، به سختی‌ها، به دشواری‌ها. نه‌فقط در زمینه‌ی مبارزه؛ ما سال گذشته ــ سال ۱۴۰۳ ــ حوادث تلخ طبیعی هم داشتیم. در طبس در یک معدن، بیش از پنجاه نفر جان باختند؛(۷) خب اینها حادثه‌های تلخی است. جواب حضرت موسیٰ این است: اِستَعینوا بِاللهِ وَ اصبِروا؛ از خدای متعال استعانت کنید، کمک بخواهید و صبر کنید. شک نکنید سرانجام این ایستادگی‌ها، شکست دشمنان است، شکست رژیم خبیث فاسدِ فاسق صهیونیستی است.

نکته‌ی مهمّی که دیروز در پیام اوّل تحویل [سال]، به ملّت ایران عرض کردم(۸) و مایلم روی آن نکته تکیه کنم، این است که در این حوادث تلخ سال ۱۴۰۳، قدرت معنوی ملّت ایران آشکار شد؛ صبوری ملّت ایران، ایستادگی ملّت ایران، شهامت ملّت ایران، رشادت ملّت ایران آشکار شد. ملّتها در مقابل حادثه‌ای مثل شهادت رئیس‌جمهورشان و جمعی از دولتمردانشان کمرشان خم میشود؛ ملّت ایران بازخورد این حادثه را در آن بدرقه‌ی عظیم حماسی نشان داد؛ [یعنی] نمایش عظیم حضور مردم در تشییع جنازه‌ی رئیس‌جمهور(۹) محبوبشان. یا در نماز جمعه‌ی نصر(۱۰) که دنیا متعجّب شد؛ در همه‌ی کشور آن نماز جمعه‌ی تاریخی اتّفاق افتاد، مردم حضور پیدا کردند. دشمن تهدید میکرد، میخواست ملّت احساس خطر کنند؛ ملّت سینه سپر کردند، آمدند؛ جمعیّت‌های کم‌نظیر. یا در انتخابات ریاست جمهوری،(۱۱) نشاط مردم و آمادگی مردم برای اینکه نگذارند کار کشور زمین بماند؛ در انتخابات شرکت کردند و ظرف پنجاه روز، رئیس‌جمهور انتخاب کردند، دولت تشکیل دادند. در تشییع شهید هنیّه(۱۲) و در تشییع‌های گوناگون، در برخورد با حوادث لبنان و فلسطین و غیر اینها ملّت ایران قدرت معنوی خودش را، روحیه‌ی خودشان را نشان داد؛ نقطه‌ی اوج همه‌ی اینها هم راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن بود. راه‌پیمایی بیست‌ودوّم بهمن در سال ۱۴۰۳ یکی از آن راه‌پیمایی‌های تاریخی بود؛ بعد از ۴۶ سال به یاد انقلابی که آمریکا علیه آن فریاد میکشد، تلاش میکند، اروپا علیه آن تلاش میکند، منافقین عالم، انواع و اقسامشان، گردنکشان، فسّاق، فجّار در هر نقطه‌ی دنیا که هستند و دستشان میرسد علیه جمهوری اسلامی اقدام میکنند، ملّت ایران این حرکت عظیم مردمی را در روز بیست‌ودوّم بهمن انجام میدهد. ملّت ایران خودش را به دنیا شناساند. عزیزان! خودمان هم خودمان را بشناسیم؛ ملّت ایران خودش هم خودش را بشناسد. ما ملّت قوی‌ای هستیم، ما ملّت رشیدی هستیم. همه‌ی این مسائل، این رشادت، این حضور، این وارد میدان شدن، در حالی بود که مشکلات اقتصادی هم مردم را احاطه کرده بود؛ این‌جور مشکلات اقتصادی معمولاً جمعیّت‌های مردمی را ناامید میکند، افسرده میکند؛ مردم ما با همه‌ی این مشکلات وارد میدان شدند، از نظام دفاع کردند. دشمنان نظام به کوری چشمشان دیدند که ملّت ایران به نظام جمهوری اسلامی علاقه‌مند است.
 

...

یک مسئله‌ای درباره‌ی این حرفهای سیاسی این روزها است؛ حرفهای آمریکایی‌ها و دولتی‌های آمریکا که یکی یک چیز میگوید، یکی آن را تکمیل میکند، یکی آن را رد میکند، یکی آن را اثبات میکند. من فقط یکی دو نکته میگویم. نکته‌ی اوّل که نکته‌ی مهم است، این است که آمریکایی‌ها بدانند که در مواجهه‌ی با ایران هرگز با تهدید به جایی نخواهند رسید. مطلب دوّم: آنها و غیرِ آنها بدانند که اگر خباثتی نسبت به ملّت ایران انجام بدهند، سیلی سخت خواهند خورد.

مطلب بعدی: یک اشتباه بزرگی را سیاست‌مداران آمریکایی و اروپایی و امثال اینها میکنند و آن اینکه اسم مراکز مقاومت در منطقه را میگذارند نیروهای نیابتی ایران؛ به آنها اهانت میکنند! نیابتی یعنی چه؟ ملّت یمن انگیزه دارد، مراکز مقاومت در کشورهای منطقه انگیزه دارند؛ جمهوری اسلامی ایران نایب لازم ندارد؛ نیابتی یعنی چه؟ خودشان هستند. در آغاز غصب فلسطین، یکی از کشورهایی که در خطّ مقدّم مقابله‌ی با این کار قرار گرفت، کشور یمن بود؛ حاکم آن روزش بلند شد رفت در یک اجتماع بین‌المللی شرکت کرد و این‌جوری مخالفت کردند؛ اینها با این دشمنی‌ها، با این خباثتها، با این ظلمهایی که رژیم صهیونیِ غاصبِ خبیث، امروز و دیروز نسبت به مردم انجام میدهد مخالفند، اعتراض دارند، ایستادگی میکنند، مقاومت میکنند؛ اینجا بحث نیابت نیست. اشتباه بزرگشان این است که خیال میکنند اینها به نیابت از ایران دارند این کار را میکنند؛ نخیر، به نیابت نیست؛ نظر ما معلوم است، نظر آنها هم معلوم است.

امروز خباثتهای رژیم صهیونیستی، رژیم بی‌رحم صهیونی ــ که واقعاً کلمه‌ی بی‌رحم، کلمه‌ی کوچکی است ــ دل بسیاری از ملّتهای غیر مسلمان را به درد آورده. علیه رژیم صهیونی در آمریکا و در بعضی از کشورهای اروپایی تظاهرات انجام میگیرد؛ نمیخواهند ببینند اینها را؛ دولتمردان غربی نمیخواهند اینها را ببینند، بفهمند و بدانند که ملّتهایشان چگونه فکر میکنند. میگویند آن دانشگاهی را که در آمریکا، دانشجویانش آمده‌اند به نفع فلسطین تظاهرات کرده‌اند، بودجه‌اش را قطع کنید؛(۱۵) این هم گردش آزاد اطّلاعات، این هم لیبرالیسم، آزادی، حقوق بشر! این‌جوری اینها برخورد میکنند. امروز ملّتها با این خباثتهایی که رژیم صهیونیستی دارد انجام میدهد، مسلّماً مخالفند، معارضند، در برابر اینها هر که بتواند، هر جور بتوانند، مقاومت میکنند؛ جمهوری اسلامی هم در مقابل این زورگویی‌ها، در مقابل این خباثتها محکم ایستاده؛ ما صریح مواضع خودمان را اعلام کردیم؛ ما از مبارزین فلسطینی و از مبارزین لبنانی که از کشورشان، از غزّه، از فلسطین دفاع میکنند، حمایت میکنیم؛ این روش همیشه‌ی جمهوری اسلامی بوده. البتّه تهدید میکنند؛ بدانند ما هیچ وقت شروع‌کننده‌ی برخورد و درگیری با این و آن نبودیم، امّا اگر چنانچه کسی خباثت کند و شروع کند، بداند که سیلی‌های سختی خواهد خورد.

پروردگارا! در این روز اوّل سال تفضّلات و لطف خودت را بر این ملّت نازل کن. پروردگارا! این سال را برای ملّت ایران، برای ملّتهای مسلمان، سال مبارکی قرار بده؛ ملّتهای مظلوم را بر ظَلَمه‌ فائق و پیروز بگردان. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ما را بیامرز؛ ملّت ایران را به اهداف بزرگ خودش برسان؛ قلب مقدّس ولیّ‌عصر را از ما راضی کن؛ روح مطهّر امام بزرگوار که این راه را ایشان روی ما باز کرد و روح مطهّر شهدای عزیز که یاری کردند امام بزرگوار را، راضی و خشنود بگردان؛ رحمت و مرحمت خودت را بر اینها نازل کن.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59802
۱۴۰۴/۰۱/۰۲

شماره ۷۰

مثبت ۱۰۰ ثانیه | یک سنت تاریخی ۷۸ ساله

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک اشتباه بزرگی را سیاست‌مداران آمریکایی و اروپایی و امثال اینها میکنند و آن اینکه اسم مراکز مقاومت در منطقه را میگذارند نیروهای نیابتی ایران؛ به آنها اهانت میکنند! نیابتی یعنی چه؟ ملّت یمن انگیزه دارد، مراکز مقاومت در کشورهای منطقه انگیزه دارند؛ جمهوری اسلامی ایران نایب لازم ندارد؛ نیابتی یعنی چه؟ خودشان هستند. در آغاز غصب فلسطین، یکی از کشورهایی که در خطّ مقدّم مقابله‌ی با این کار قرار گرفت، کشور یمن بود؛ حاکم آن روزش بلند شد رفت در یک اجتماع بین‌المللی شرکت کرد و این‌جوری مخالفت کردند؛ اینها با این دشمنی‌ها، با این خباثتها، با این ظلمهایی که رژیم صهیونیِ غاصبِ خبیث، امروز و دیروز نسبت به مردم انجام میدهد مخالفند، اعتراض دارند، ایستادگی میکنند، مقاومت میکنند؛ اینجا بحث نیابت نیست.» ۱۴۰۴/۰۱/۰۱

 هفتادمین شماره «مثبت۱۰۰ثانیه» به اشاره دیروز رهبر انقلاب به سابقه تاریخی ضدیت با رژیم صهیونیستی در یمن پرداخته و فیلمی از سخنرانی سیف‌الاسلام عبدالله، فرستاده ویژه حاکم یمن در مخالفت با طرح تقسیم فلسطین در مقر سازمان ملل در سال ۱۹۴۷ را منتشر می‌کند.

 «طرح تقسیم غیرقانونی است زیرا با منشور سازمان ملل متحد مغایرت دارد. این طرح ناعادلانه هم هست زیرا بدون رضایت یک ملت، سیستمی از زندگی را بر آنها تحمیل می‌کند که با نظام جهانی هم سازگاری ندارد.» اینها بخشی از سخنان نماینده یمن در جلسه آذرماه۱۳۲۶ مجمع عمومی سازمان ملل است.

جلسه‌ای که با فشار آمریکا برگزار شده بود تا واگذاری خاک فلسطین به صهیونیست‌ها، آن هم بدون نظرخواهی از مردم فلسطین جنبه‌ای بین‌المللی پیدا کند.

یمن مخالف بود. در ادامه هم یکی از کشورهایی شد که به قطعنامه عرضه فلسطین به صهیونیست‌ها رأی مخالف داد.

از ۳دهه قبل با بنیانگذاری جنبش انصارالله، ضدّیت با آمریکا و رژیم‌صهیونیستی در یمن وارد دور تازه‌ای شد. این ضدیت به اندازه‌ای بود که از ۲۳ سال قبل عبارت‌های «الموت لاسرائیل» و «الموت لامریکا» بخشی از هویت انصارالله شد و بر پرچم این جنبش هم نقش بست.

با اتفاقات بیداری اسلامی در ابتدای دهه ۹۰ جنبش انصارالله به مخالفت با دولت دست‌نشانده اعراب مرتجع منطقه و غرب پرداخت و قدرت را در غرب یمن در دست گرفت. موضوعی که باعث شد مبارزات ضدصهیونیستی مردم یمن هم شکل سازمان‌‌یافته‌تری بگیرد تا به امروز که در حمایت از مردم غزه وارد عمل شده‌اند. ضدیت با رژیم صهیونیستی در یمن نه‌تنها به نیابت از دیگران انجام نمیشود بلکه بخشی از هویت تاریخی یمن است.
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=59817

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

‫مشق دعای تحویل سال (دعای یا مقلب القلوب و الابصار) - معلی‬‎


۱۴۰۳/۱۲/۳۰
خط‌حزب‌الله برای نخستین‌بار منتشر می‌کند:

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به جوانان: خلأها را پر، و مقاومت را تبیین کنید

 

«باتوجه به تحولات اخیر در منطقه، امروز وظیفه‌ی یک نیروی انقلابی چیست؟» این سؤالی بود که چندی پیش در حاشیه‌ی یکی از دیدارها توسط فرزند شهید ابومهدی المهندس از رهبر معظم انقلاب اسلامی پرسیده شد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این سوال بر «پُر کردن خلأها» تصریح کرده و «تبیینِ چیستی و چراییِ مقاومت» را مورد تأکید قرار داده و فرمودند:

وظیفه معلوم است؛ امروز خط‌کشی نمیشود کرد؛ خیلی کارها وجود دارد، هر کسی به قدر استعداد خودش و حوزه‌ی نفوذی که دارد باید بگردد ببیند خلأها کجا است، آن خلأها را پُر کند؛ این میشود وظیفه. خلأ چیست؟ در شرایط مختلف، برای اشخاص مختلف تفاوت میکند.

به نظر من، امروز «تبیین» یکی از کارهای مهم است؛ تبیین وجه موجودیّت مقاومت که اصلاً این مقاومت چیست و چرا به وجود آمده و امثال شهید ابومهدی چرا در این راه این‌همه تلاش کردند تا به شهادتشان منتهی شد. پاسخ به این «چرا» امروز مهم است، قابل توجّه است، چون دشمن شبهه‌پراکنی میکند.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=59777

۱۳۹۴/۰۴/۱۵

امیرِ هدایت | تا مسجد...

 

https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/17040/smps.jpg
«قبل از اذان صبح وارد مسجد شد و مردم را که در گوشه و کنار مسجد متفرقاً خوابیده بودند، بیدار کرد؛ اذان گفت و وارد محراب عبادت شد. در وسط نماز، ناگهان فریاد منادی بلند شد: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدی»؛ پایه‌های هدایت ویران شد. حتماً مردمِ آن وقت میفهمیدند که ویران شدن پایه‌های هدایت یعنی چه؛ اما آن‌گونه که نقل شده است، منادی پشت سر مفهوم آن جمله را روشن کرد؛ ندا سر داد و صیحه بلند شد که: «قتل علىّ المرتضی». صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین.» [شانزدهم مردادماه 1380]
https://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/home/rect-1-n.gif 
«تا مسجد...»، عنوان دومین پادکست از مجموعه‌ی چهار قسمتی «امیر ِ هدایت» است. این مجموعه صوتی به مناسبت سالروز شهادت مولای متّقیان و امیر عارفان، حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السلام)، از روز هجدهم تا بیست و یکم رمضان‌المبارک در پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR منتشر می‌شود.
از اینجا بشنوید.

برچسب‌ها: حضرت امام علی (علیه‌السلام)؛ شهادت امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=17040

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3096

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا لَقِیتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُوا وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿الأنفال: ٤٥﴾‏

إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ‎﴿الشعراء: ٢٢٧﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا ‎﴿الأحزاب: ٤١﴾‏

فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿الجمعة: ١٠﴾‏

 

 به مناسبت میلاد حضرت امام حسن مجتبیٰ (علیه السّلام) (۱)
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

اگر وقت نگذشته بود، من مایل بودم که از شعر بعضی از این آقایانی که اسم آوردید و بعضی دیگر که میبینم در جلسه حضور دارند و من روح لطیف و ذوق سرشار و شعر پخته‌ی آنها را می‌شناسم، استفاده کنیم؛ منتها وقت گذشته و انسان وقتی خسته است ــ حالا شماها که جوانید و به این زودی خسته نمیشوید، امّا بخصوص در سنین ما انسان زود خسته میشود ــ لذّت آن شعر را آن‌چنان که باید و شاید نمیبرد.

شعر متعهّد و انقلابی بحمدالله روبه‌رشد است. امشب برای من یک شب مژده‌آفرین بود. شعرهایی که خوانده شد، عموماً شعرهای خوبی بود. البتّه در یک حد نبود؛ بعضی خوب‌تر بود، بعضی خوب بود. و کیفیّت خواندن و توجّه به نکات شعری نشان میداد که شعرها ابتدائی سروده نشده؛ یعنی ناشی از یک منبع و یک مادّه در درون این شعرا است؛ یعنی الحمدلله شاعرِ تربیت‌شده در کشور، روزبه‌روز بیشتر شده و داریم. و البتّه گزارش هم به من دادند که در سال ۴۰۳ آزمون خوبی از سوی شعرای متعهّد و انقلابی در مراکز ذی‌ربطِ به شعر داده شده.

...

ما زمان طاغوت، شعرای بزرگی را دیدیم که واقعاً شاعر برجسته بودند، [امّا] کسی اعتنائی به آنها نمیکرد. خب مثلاً مرحوم امیری‌فیروزکوهی خیلی شاعر بزرگی بود؛ به نظر من بهترین شاعر زمان خودش بود در بین غزل‌سراها، [امّا] کسی اعتنا نمیکرد به امیری؛ یعنی اصلاً کسی کاری به کار او نداشت. اگر در خیابان راه میرفت، در همان خیابان خانه‌ی خودش کسی سلامش هم نمیکرد. هیچ وقت در یک برنامه‌ی رادیویی، در یک برنامه‌ی تلویزیونی ــ که حالا آن وقت خیلی نبود ــ  حتّی در رسانه‌های مطبوعاتی از او و امثال او دعوت نمیشد. تنها کاری که میشد مثلاً‌ فرض کنید فلان روزنامه برای اینکه صفحه‌ی خودش را پُر کند،‌ یک غزلِ مثلاً رهی را یا فرض کنید که امیری را یا دیگران را چاپ میکردند. کسی اعتنائی به اینها نمیکرد. امروز شاعر در تلویزیون، در رادیو، در برنامه‌های گوناگون و مانند اینها [حضور دارد]. بنابراین زمینه امروز برای سعدی شدن آماده است، برای حافظ شدن آماده است، برای نظامی شدن آماده است و میتوان پیش رفت.

بخصوص زبانی که امروز شعر ما پیدا کرده، این زبان، زبان بی‌سابقه است؛ یعنی الان زبان همین شعرهایی که شما خواندید، این زبان، یک زبان بی‌سابقه‌ای است؛ این ساخت دوره‌ی انقلاب است. حالا اینکه تعریفش چیست، احتیاج به کار و تأمّل دارد؛ البتّه بعضی‌ها [در این زمینه] کار کرده‌اند . حالا برای من خیلی واضح و روشن نیست امّا زبان، زبانِ جدیدی است؛ نه زبان آن اشعار قدیمی خراسانی است، نه زبان غزلهای نوع عراقی است، نه زبان غزلهای هندی است؛ از هر کدام از اینها یک چیزی دارد و یک چیز اضافه‌ای بر اینها دارد که این مخصوص این است. خب این خیلی خودش چیز مهمّی است. میتوان یک شاعر بزرگ، شعرای بزرگی، قلّه‌هایی را فرض کرد در زمان ما. باید ان‌شاءالله این کار انجام بگیرد.

باطن شاعر، در شعرِ شاعر اثر دارد؛ چون آنچه شما میگویید، از باطن شما میجوشد؛ هر چه باطن شما پاکیزه‌تر و زلال‌تر باشد، شعرتان پاکیزه‌تر و زلال‌تر خواهد شد. یعنی به این حتماً باید توجّه کرد؛ نمونه‌هایش را ما دیده‌ایم، شعرائی که با روحیّات خاصّ خودشان شعر گفته‌اند و شعرشان حاکی از آن روحیّات است. توصیه‌‌ی من این است که بخصوص شعرای جوان، که طبعاً به ‌خاطر ذوق و به ‌خاطر احساسات لطیف و مانند اینها در معرض یک مسائلی قرار میگیرند، هر چه میتوانند بر تقوا و حفظ  آن تشرّع و پایبندی به مبانی معرفتی، بیشتر تأمّل کنند. لذا شما در قرآن مشاهده میکنید که در آخر سوره‌ی شعرا، در مورد شعرا [میفرماید]: اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیرا»؛(۳) چرا «ذَکَرُوا اللهَ کَثیرا»؟ خب، همه باید ذکر کثیر بگویند؛ [امّا] اینکه شاعر را بالخصوص میگوید باید «ذَکَرُوا اللَهَ کَثیرا»، پیدا است که شاعر به این ذکرِ کثیر احتیاج دارد؛ یعنی بایستی ذکر کثیر گفته بشود.

یک سفارش من، استفاده از گنجینه‌ی ادب فارسی است. بله، ما گفتیم که مثلاً سبک شعر شما با سبک سعدی فرق دارد لکن سعدی یک مجموعه‌ی عظیمِ تجربه‌ی هنری است یا در درجه‌ی بعد حافظ و بعضی دیگر، که واقعاً نظیرشان را نمیشود پیدا کرد؛ اینها از لحاظ ذخایر هنری خیلی برجسته‌اند. از تکّه‌تکّه‌ و ذرّه‌ذرّه‌ی شعر اینها میشود نکته استفاده کرد؛ یعنی شما که خوش‌ذوقید، شما که جوانید، شما که یک چیزهایی را می‌بینید که امثال ماها نمیتوانیم ببینیم، خیلی چیزهای خوبی میتوانید استفاده کنید. خواهش من این است که به اینها مراجعه‌ بشود.

یک نکته‌ی دیگر، بحث شعر عاشقانه، غزل عاشقانه است. گاهی اوقات من اینجا در این جلسه میبینم ــ و در سالهای گذشته هم بوده ــ که مثلاً غزل عاشقانه کأنّه یک جرمی است، یا مثلاً یک چیز منفی‌ای است؛ نه، بالاخره در شاعر احساسات حاکی از محبّت و به صورتی عشق، به وجود می‌آید، عیبی هم ندارد؛ بنابراین گفتن شعر عاشقانه هیچ اشکالی ندارد. در کنار شعرهایی که برای مفاهیم مقدّس و متعالی گفته میشود، شعر عاشقانه هم گفته بشود، اشکالی ندارد؛ منتها مهم این است که شعر عاشقانه در سنّت شعر فارسی، همیشه عفیف و نجیب بوده؛ نگذارید شعر عاشقانه‌ی شما از این نجابت و از این عفّت خارج بشود؛ این حرف ما است. برهنگی شعرِ عاشقانه و بی‌پردگی و بی‌حیائیِ شعر عاشقانه درست نیست. در زمان طاغوت، در بین شعرا بعضی بودند که نسبت به این قضیّه تعمّد داشتند. من یک وقتی از بعضی‌هایشان اسم آورده‌ام که دیگر نمیخواهم تکرار کنم آن را؛ ولیکن خب میشود شعر عاشقانه گفت و بدون اینکه هیچ تعریضی(۴) به جنبه‌های عفّت و نجابت و مانند اینها داشته باشد. این هم یک نکته که لازم است.

یک نکته مسئله‌ی مضمون و مضمون‌سازی است. البتّه در شعرهایی که حالا خوانده شد، مضامین خوبی وجود داشت که انصافاً آدم میبیند مضمون‌یابی و مضمون‌سازی [وجود دارد]، لکن یک مطلب واحد را با چند زبان میشود بیان کرد. شما میتوانید همان مطلبی را که صد تا شاعرِ دیگر گفته‌اند ــ چون مطلب خیلی هست؛ گفت: «یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت»(۵) ــ با یک ترکیب جدید و با یک قالب جدید ارائه کنید؛ این میشود یک مضمون. شعر هندی که گفته میشود دارای مضمون است، یعنی این؛ وَالّا آن چیزهایی که در شعر هندی هست، این‌جور نیست که در شعرهای دیگر نباشد؛ منتها به صورت استعمال‌شده‌ی در شعر هندی نیست، با آن مضامین نیست.
شادم که از رقیبان، دامن‌کشان گذشتی
گو مشتِ خاکِ ما هم بر باد رفته باشد(۶)
این را کسی نگفته؟ چرا، شاید آدم بتواند ده شعر [با این مضمون] پیدا کند؛ امّا این تعبیرِ «دامن‌کشان گذشتی»، مضمون‌سازی است. حالا البتّه این معنا در شعر صائب که فوق‌العاده زیاد است ــ یعنی اوّل تا آخرِ شعرِ صائب همین‌جور است ــ و شعرای تابع صائب مثل حزین و امثال او هم همین‌جور هستند و آن نقطه‌ی پیچیده‌اش هم مرحوم بیدل است که خب [شعر] او خیلی سخت است و اصراری هم به نظر من وجود ندارد که ما حتماً آن‌جور مضمون‌سازی بکنیم که شرح بخواهد و تفصیل بخواهد. البتّه رتبه‌ی بیدل خیلی بالا است و در شعر، هم در لفظ و هم در معنا، کم‌نظیر است؛ امّا اصراری نیست که حالا حتماً آن‌جور شعر گفته بشود. به هر حال، مضمون لازم است؛ زبان، استفاده‌ی از واژه‌های متناسب، لازم است؛ نیامدن زبان عوامانه و گفتارِ رایجِ بخصوص در سطوح پایین در شعر، لازم است. [اگر] به اینها توجّه بکنید، شعر اعتلا پیدا میکند، شعر برجسته میشود. من اینجا نوشته‌ام «مضمونهای درس‌آموز با زبان رسا و شیرین و همراه احساس لطیف و رقیق شاعرانه»؛ اینها اگر باشد، شعر واقعاً شعر برجسته‌ای خواهد شد.

یک نکته‌ی دیگر، مسئله‌ی مفاهیم موجود زمان ما است. به نظرم کمتر زمانی این‌همه مفاهیم اجتماعی برجسته‌ی شوق‌آفرین وجود داشته. حالا شما ملاحظه بفرمایید در همین جلسه از شهید سلیمانی گفته شد، از شهید رئیسی گفته شد، از شهید سنوار گفته شد، از شهید نصرالله گفته شد و مطمئنّاً خیلی از حضّارِ محترم هم آماده بودند [بگویند] یا شاید هم دارند شعرهایی راجع به همینها؛ یعنی حتماً دارند؛ چون من از آقای ملکیان (۷) و بعضی از دوستان، شعرهای خیلی خوبی در همین زمینه‌ها شنیده‌ام. خب اینها موضوعات مهمّی است؛ در واقع، اینها زنده‌کننده‌ی مفاهیمی است که باید در ذهن مردم زنده بماند. این کارِ این زمان است. به نظر من، این هم لازم است.

و همچنین مفاهیم توحیدی و معرفتی و حکمت در شعر. اینکه شعر یکی از دوستان را من گفتم واقعاً حکمت بود، همین‌جور هم هست؛ بعضی از تعبیرات و مفاهیمی که در شعر گفته میشود، مفاهیمِ حکمت‌آمیزِ سطح بالا است و اینها خیلی باارزش است. دنبال اینها بایستی بود؛ و البتّه مخاطب کمی خواهد داشت؛ بلاشک همه آن مفاهیم را نمیفهمند.
گفتم ز کجایی تو، تسخر زد و گفتا من
نیمی‌ام ز ترکستان، نیمی‌ام ز فرغانه(۸)

این را خیلی آدم نمیفهمد که چه میخواهد بگوید او؛ یعنی این مستی‌ای که او میگوید:
ای لولی بربط‌زن تو مست‌تری یا من؟
ای پیش چو تو مستی، افسون من افسانه(۹)

این را غالباً ما نمیفهمیم که این چه مفهومی است، امّا این مفهوم وجود دارد و خواهان دارد و فهمنده دارد؛ کسانی هستند که میفهمند این مضامین را و اگر چنانچه کسانی بتوانند، مخاطبین خوبی در این زمینه‌ها پیدا میکنند.

در نوع استفاده‌ی از تلویزیون هم من یک نظری دارم دیگر؛ حالا این البتّه سلیقه‌ی شخصی است؛ نمیخواهم امرونهی‌ای در این زمینه انجام بگیرد. اینکه ما شاعر مثلاً خوب مطلوبِ در حدّ نصاب خودمان را بیاوریم در یک برنامه‌ی منظّم، مرتّب، هفتگی، یک ساعت، جلوی چشم بیننده نگاه کنیم برای اینکه شعر فلان جوان را بشنود، شعر آن یکی را بشنود، بحث کنند، صحبت کنند، این سطح اعتبار شاعر را پایین می‌آورد. استفاده‌ی تلویزیون از شاعر این نیست. همه هم استفاده نمیکنند؛ یعنی من خوفم از این است که این‌جور برنامه‌ها شعر را بازاری کند؛ آن شاعر خوب را بازاری کند. البتّه شعر باید حتماً در تلویزیون، در رادیو خوانده بشود؛ با شیوه‌های خوب و مشخّصی، یک شعر خوبی، با یک مقدّمه‌ی خوبی [خوانده شود]؛ یک مجری خوبی، بگوید: بله، مثلاً یک شاعری هستند این‌جور، با این خصوصیّات، یک شعری در این زمینه گفته‌اند، بعد شاعر با احترام تمام بیاید آنجا بنشیند و شعرش را بخواند؛ این خیلی خوب است، امّا اینکه حالا آن‌طور که من توصیف کردم [باشد]، شعر را به نظر من پایین می‌آورد، مشتری زیادی هم قاعدتاً ندارد؛ یعنی مردم، همه، دوست نمیدارند این‌جور برنامه‌ی شعری را. به ‌هر حال امیدواریم که ان‌شاءالله همه‌ی جهات را [ملاحظه بفرمایید.]

یکی از دوستانی که به من مشورت دادند برای مطالب امشب، یک نکته‌ی خوبی را تذکّر دادند و آن این است که در این دفاتر شعریِ سنّت گذشته‌ی ما رسم بر این بوده که شروع دفتر با توحیدیّه و تحمیدیّه بوده؛ «اوّل دفتر به نام ایزد دانا».(۱۰) حتّی مولوی هم که اسم خدا و مانند اینها را نمی‌آورد، در واقع آن وصل ازلی و آن ارتباط معنوی و مانند اینها را دارد بیان میکند که آن هم خدا است، آن هم معنویّت است، آن هم معرفت است.(۱۱) و به نظر من این را اگر بشود مراعات کنید، خوب است؛ یعنی دفتری که چاپ میکنید از اشعار خودتان، شروعش با همین شعر معارفی باشد، شعر توحیدی باشد، شعر تحمیدی باشد. ان‌شاءالله خداوند همه‌ی شما را موفّق کند.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59693#_ftnref3

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ‎﴿٢﴾‏ وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ﴿الطلاق: ٣﴾‏ 

هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ‎﴿البقرة: ٢﴾‏

امّا بحث مربوط به ماه رمضان. خداوند متعال میفرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون‌؛(۲) یعنی طبق این آیه، هدف روزه عبارت است از تقوا. تقوا چیست؟ تقوا از مادّه‌ی «وقایة» است. وقایه یعنی حفظ. تقوا یعنی وسیله‌ی حفظ، وسیله‌ی مصونیّت، عنصر مصونیّت‌بخش؛ این تقوا است. تقوا انسان را مصون میکند؛ از چه چیز؟ از بدی‌ها، از وسوسه‌ها، از بداندیشی‌ها، از بدخواهی‌ها، از خیانتها، از فسقها، از شهوت‌رانی‌ها، از بی‌اعتنائی به وظیفه، از ترک فعل واجب؛ تقوا این است؛ این خیلی مهم است. روزه به شما یک نمونه‌ای، یک مستوره‌ی(۳) کوچکی از این حالت را اعطا میکند؛ یعنی شما گرسنه هستید غذا هم هست، تشنه هستید آب هم هست [امّا] نمیخورید و نمی‌آشامید؛ یعنی خودداری میکنید؛ این همان تقوا است، منتها در چند ساعتِ روز و نسبت به چند مورد محدود؛ این حالت باید عمومیّت پیدا کند در زندگی من و شما و باتقوا بشویم.

در سرتاسر قرآن آثار تقوا خیلی زیاد است امّا حالا من دو مورد از این آثار تقوا را اشاره میکنم. اوّل: وَ مَن یَتَّقِ اللَهَ یَجعَل لَهُ مَخرَجاً * وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب‌؛(۴) اگر تقوا حاصل شد، تقوا گشایش ایجاد میکند، «گشایش دنیوی». تقوا گشایش دنیوی ایجاد میکند؛ یعنی در زمینه‌ی اقتصاد اثر میگذارد، در زمینه‌ی امنیّت اثر میگذارد؛ تقوا این[جور] است. جامعه‌ای که باتقوا باشد، یَجعَل لَهُ مَخرَجا؛ این تقوا برای او گشایش ایجاد میکند. دوّم: هُدىً لِلمُتَّقین‌‌؛(۵) قرآن هدایت است برای صاحبان تقوا؛ «هدایت الهی». چیز کمی نیست هدایت الهی؛ مهم‌ترین چیز همین است. مگر نمیخواهیم به نجات و فلاح و سعادت برسیم؟ خب یک هدفی وجود دارد؛ به این هدف میخواهیم برسیم؛ ‌یکی باید ما را راهنمایی کند، دستگیری کند؛ خدا است. خدا دستگیری میکند؛ کِی؟ آن وقتی که ما تقوا را رعایت کنیم. پس بنابراین روزه را وسیله‌ای قرار بدهید برای اینکه تقوا را در خودتان تقویت کنید؛ این اساس کار است. امروز هر دوی این نتیجه‌ها، یعنی هم گشایش، هم هدایت، برای ما جنبه‌ی کاربردی دارد. ما، هم احتیاج داریم به گشایش، هم احتیاج داریم به هدایت الهی.

خب، تقوا را چه جوری به دست بیاوریم؟ در این زمینه حرف زده‌اند، راه‌‌حل گفته‌اند، آنچه بنده میخواهم در یک جمله عرض بکنم، [این است که] تقوا دست خود من و شما است؛ ‌عزم و اراده‌ی ما را لازم دارد؛ باید اراده کنیم. امام (رضوان الله علیه) در یکی از این کتابهای اخلاقی‌شان ــ شاید چهل حدیث یا اسرار الصّلوة ــ خطاب به خواننده‌ای که میخواهد راه توحید را پیش برود و در راه توحید سلوک کند، چند جا تکرار میکنند و میگویند: «تصمیم مردانه بگیرید، تصمیم قاطع بگیرید»؛(۶) با تصمیم شما، با ملاحظه‌ی شما، با مراقبت شما تقوا حاصل میشود. آن جوانی که در یک حادثه‌ی پُرجاذبه برای جوان ولی حرام، خودش را حفظ میکند، این [کار]، نیروی تقوا را در او تقویت میکند و آن حالت مصونیّت را، خویشتن‌داری را افزایش میدهد. این بحث درباره‌ی ماه رمضان.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=59664#_ftnref5

  • سید حمید بنی هاشمی